«زمستان میرود و روسیاهی به زغال میماند.» ریشه این ضربالمثل در سختی زمستانهای روزگار گذشته است؛ سختی ناشی از مشقت تهیه سوخت و گرم کردن خانهها و چرخیدن تنور نانوایی و تون حمام و… آن وقتها مردم مجبور بودند برای دکان و خانه خودشان انبار داشته باشند تا بتوانند سوخت زمستان را ذخیره کنند. انبار در لفظ عام بهمعنای جایی بود برای ذخیره هرچیزی؛ آبانبار، انبارنفت، انبار مهمات، انبار گندم اما انبار سوخت یکی از مهمترین انبارها بود و مردم در تابستان باید فکری برای سوخت تمام زمستان خودشان میکردند و مقدار کافی هیزم و خاکه و زغال و گلوله ذخیره میکردند.
البته اینکه چه نوع سوختهایی جمع میکردند هم در نوع خود جالب توجهاند. تکلیف زغال و هیزم که معلوم است. خاکه هم چیزی بود که از سرند کردن زغال روی زمین میریخت. اما همین خاکه هم کلی ارزشمند بود و دور ریخته نمیشد؛ بلکه مجدد غربال میشد و دوباره خاک نرمتری از آن روی زمین به جا میماند. آن را در تشت آب میریختند تا شنهای ریزش کف تشت بماند و نرمهها روی آب. نرمهها را در دست میگرفتند و فشرده و گلوله میکردند و در آفتاب میگذاشتند تا خشک شود. گلولهها را وقت زمستان داخل منقل میگذاشتند و روی آنها خاکستر میریختند و آتش میزدند تا کرسی گرم شود.
همه مردم باید در تابستان انبار سوخت زمستان خودشان را پر میکردند وگرنه ممکن بود پاییز و زمستان از سرما بلرزند. بعد هم برای تهیه سوخت مجبور شوند که به دکان زغال و هیزم فروشی بروند و این وسط هم ممکن بود فروشندهای ناجنس از آب دربیاید و به بهانه آمدن باران و برف هیزم و زغال خیس بفروشد تا پول بیشتری بگیرد. البته زغالهای خیس آتش نمیگرفت. خلاصه که انبار داشتن برای خانه واجبتر از اتاقهای خواب و پذیرایی بود. در دکانها هم اغلب نصف مساحت مغازه را به انبار سوخت اختصاص میدادند؛ بهویژه سنگکی که بته میسوزاند. البته نانواییها یک انبار آرد هم داشتند. تهیه سوخت سخت بود و زمستانها بهدلیل همین سخت بودن گرمایش خانه کشدارتر.
به همین دلیل خیرهای آن زمان اغلب وقتی ملک و املاکی را وقف میکردند، در وقفنامهها یکی از محلهای خرج عوایدی این ملک را تهیه سوخت برای خانوادههای بیبضاعت ذکر میکردند. تهیه سوخت آن اندازه سخت بود که حتی در تابستان و اوج گرما هم فکر آن نمیگذاشت زن و مرد خانه در سایه لم بدهند و استراحت کنند. این روزها که هوا خوب است، این روزها گاز تابستانمان را خنک و زمستانمان را گرم میکند، گاهی بد نیست به روزهای سختی فکر کنیم که تا همین چند دهه پیش گریبانمان را گرفته بود. فکر کردن به آن روزها حال آدم را از این همه نعمت خوب میکند. حال خوب، قدر شناسی میآورد و مواظبت از داشتههایی که زندگی را راحت کرده است.
سایت دکتر شیری
خانه توانگری و مباحث مهارت های ارتباطی و ازدواج و شخصیت شناسی
روزی که دیدمش از حجم دردی که میکشید ، حیرت زده شدم. یک اعتماد زودهنگام و ازدواجی از روی عشق ولی تغییر سریع نامزد و نهایتا جدایی زودهنگام و تخریب شدید شخصیت و رویاها و موقعیتهاش
خیلی چیزهاش را پای این ماجرا از دست داده بود…کار خاصی نکردم جز در کنارش اندیشیدن و تحلیل گهگاهی اوضاع درونی اش…چند وقت پیش بین کلاسها سری بهم زد و با اشک خبر طلاق قطعی اش را داد ، نمیتونستی بفهمی خوشحال است از پایان یک تحقیر یا ناراحت است از پایان یک رویا
دیشب خبر داد که با معدل بسیار عالی از کارشناسی ارشدش فارغ التحصیل شده ، به قول خودش یه خبر خوب تو این مدت لازم بوده به من بگه و اون موفقیتهای علمی اش استضرب المثل زمستان میرود و رو سیاهیش
زندگیم من را گاهی در مسیر دردها و رنجها و گاهی خنده ها و شادیهای مردمانی قرار داده که اشکها و رویاها و ارزوهاشون را شنیده ام، حس کرده ام…سعی کرده ام بفهمم
این روزهای آخر سال ، قصه مکرر هستی را اگر دقت کنید میشنوید که زمستون میره ولی روسیاهی میمونه به…..ذغال
بعضی ها بد زندگی میکنند ، با زرنگ بازی بقیه را استثمار میکنند…تصور میکنند درآمد دارند ولی نون خرابی روحشون را میخورند
بعضی ها مردم را به زندگی بدبین میکنند با حرفهاشون با تخریب رویاهای مردم با ناامید کردن بندگان….بعضی ها خداپرستی تلخی دارند که آخرش به بی خدایی مردم ختم میشود
وقتی سوادمون بیشتر میشه ، با ابزارهایی خطرناک تر خودمان را از تو قانع میکنیم که بدی کنیم ولی احساس بدی به خود پیدا نکنیم! دزد با چراغ بودن بد حکایتیست …اینهمه تلاش کنی بری سواد یاد بگیری و کلمات قلمبه سلمبه بلغور کنی که چی ؟ که عوضی شدنت را نبینی ؟؟؟
حکایت بعضی اینست که سبقت دارند در خودفروشی به ابلیس…مراقب اینها باش، به قول کتاب دکتر فاستوس اینها وقتی روحشون را میفروشند دیگر به هیچی فکر نمیکنند…هیچی !
خداوند فرمود العاقبه للمتقین و این جمله زیبا مرهم خوبیست برای کسانی که برای رسیدن به پاکی ، سالم زندگی میکنند
از اینکه “همیشه روسیاهی به ذغال میماند “حکمتی بزرگ در مردمان ایران زمین سینه به سینه گشته است و کمی دلخوشی که میشه زمستونهای بعدی را سر کرد…بهار را طوری آغاز کن که فرشتگان به بودنت مباهات بوزرند
—————————————————–
دکتر فاستوس دانشمند بزرگ زمان خود که در علوم زیادی پیشرفت کرده است ولی او به دنبال علم سحر و دست یافتن به ناشناخته هاست . شیطان حاضر است تمام خواسته های او را فراهم کند به شرطی که فاستوس روحش را به او بفروشد .
آقای دکتر
بعد از چندماه تلاش ویزای استاد راهنما آمد وایشون با کمال خونسردی گفتند به من چه، برین با یکی دیگه بگیرید.
وقتی سوادمون بیشتر میشه ، با ابزارهایی خطرناک تر خودمان را از تو قانع میکنیم که بدی کنیم ولی احساس بدی به خود پیدا نکنیم! دزد با چراغ بودن بد حکایتیست …اینهمه تلاش کنی بری سواد یاد بگیری که عوضی شدنت را نبینی ؟؟؟
خیلی عالی بود.متشکرم.کاش گوش شنوایی برای شنیدن باشه.
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ شهریور ۲۲ام, ۱۳۹۳ ۵:۱۸ ب.ظ:
عالی بود : وقتی سوادمون بیشتر میشه ، با ابزارهایی خطرناک تر خودمان را از تو قانع میکنیم که بدی کنیم ولی احساس بدی به خود پیدا نکنیم!
[پاسخ]
چه قدر خوب گفتین دکتر چه قدر به دلم نشست مخصوصا فسمت خداپرستی رو ………..
من باور ندارم خدای طرفم حاضر میشد که من به خدای خودم گله کنم و از دست اون تو دامن خدای خودم هق هق گریه کنم و خدام رو در آغوش بکشم و در آخر هم پیش خدای اون روسیاه باشم
[پاسخ]
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
وبسایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
اگر کامنت جدیدی ارسال شد:ایمیل برای من نفرست.اگر کسی پاسخی برای نظر من ارسال کرد،مرا از طریق ایمیل با خبر کن.هر زمان کامنت جدید اضافه شد منو با خبر کن.
این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش میشوند.
دیدگاه
سیدیونس استروشنی
«زمستان میرود و روسیاهی به زغال میماند»… این مثل که یک مثل فارسی است، در جایی به کار برده میشود که شما اگر در یک شرایط بسیار سخت قرار داشته باشید و کسانی که شما از آنها توقع دارید در کنارتان باشند و شما را دستگیری کنند، تا از دشواریهایتان کاسته شود، آنها اما یا از روی نادانی و بیبصیرتی و یا از روی بیانصافی و ناجوانمردی، کاری کنند که بر دشواریها و سختیهای شما افزوده شود؛ غافل از آنکه بی شک روزی این شرایط سخت و دشوار پایان خواهد یافت و همیشه پس از زمستان بهار فرا خواهد رسید، و آنگاه، روسیاهی و سرافکندگی و خجالت برای آن عده بیانصاف باقی خواهد ماند.
امروزها همۀ ما شاهد حضور فعال آپازیسییون تاجیک در نشست دورهای «سازمان امنیت و همکاری اروپا» (ساها) در ورشو، پایتخت لهستان هستیم؛ تنها منبر باقیمانده برای آپازیسییون تاجیک که وقتی همۀ درها در داخل کشور و حتی درهای کشورهای به اصطلاح، ضامن صلح و سازش، بر رویش بسته شد و کسی حاضر نشد به صدای او گوش فرا دهد، توانست از این منبر نه فقط برای جهانیان، بلکه حتی برای شهروندان تاجیکستانی واقعیتهای موجود در کشور ما را بازگو کند. تنها منبر باقیمانده برای وی که توانست از آن درباره ناجوانمردیهایی که به او میشود بگوید، از ستمهایی که به بستگان و نزدیکانش میشود بگوید. تنها منبر باقیمانده که برای آپازیسییون این امکان را فراهم ساخت که بتواند حتی به گوش خود تاجیکستانیها و هم میهنانش این حقیقت تلخ را یادآور شود که: هم اینک، حدود 200 نفر از هم میهنان شما و همخونهایتان، بی دلیل و بی یگان اتهام موجّه، در داخل زندانهای نظام حاکم به سر میبرند، وکیلان مدافع شما فقط به خاطر وکالت و دفاعشان، وارد زندان شدهاند.
در واقع، آپازیسییون از این منبر، صدای ملت مظلوم تاجیک را به گوش جهانیان میرساند، نه صدای یک حزب یا یک گروهی خاص را، نه صدای اسلامگراها را چنانکه این گمان به شدت در حال ترویج است؛ مگر اینکه پنداشته شود آن 200 تن زندانی بیچاره را دیگر شهروند تاجیکستان نشماریم، بلکه افرادی فرودآمده از «مریخ» بدانیم.ضرب المثل زمستان میرود و رو سیاهیش
***
حال، موضع حکومت کنونی در برابر این نشست و دعوت شدن آپازیسییون در آن، و خشم و غضبی که به سبب آن دامنگیرش شده، کاملاً قابل درک است. او نمیخواهد پرده از روی حقائق برداشته شود، هرگز نمیخواهد حکومت تاجیکستان در جهان به عنوان یک نظام دیکتاتوری و خودکامه – که زندانهایش مملو از سیاسیهاست – شناخته شود. این کاملاً قابل درک است.
در این میان اما موضع رسانههای به اصطلاح مستقل در برابر این نشست و حضور آپازیسییون در آن و نیز موضع بعضی از روزنامهنگاران و افرادی که فرهیختهاشان میشناسیم، قابل درک و فهم نیست. اگر برای حکومت، حضور آپازیسییون و رهبرانش در این نشست، دردناک بوده و تحمل حتی شنیدن آن را نداشته باشند، به شما چه شده که درست در زمانی که آپازیسییون در حال رساندن پیام ملت رنجدیده تاجیک به گوش جهانیان است و در واقع در حال رساندن پیام خود شماست، شما عمداً و بردروغ حضور آپازیسییون را کمرنگ نشان میدهید؟ در حالی که میدانید، واقعیت غیر آن است که شما در رسانههای خود منعکس میکنید. آیا شما جزء این ملت نیستید؟ آیا شما خود را در رنج زندانیهای سیاسی شریک نمیدانید؟ آیا برایتان سخت است که گفته شود، بستگان و نزدیکان اعضای آپازیسییون مورد آزار و اذیتهای روحی و فیزیکی از سوی دستگاههای امنیتی قرار میگیرند؟
به شما چه شده که درست در زمانی که نمایندگان آپازیسییون تاجیک از ناجوانمردیها و تبعیضها و ستمهای نظام حاکم در تاجیکستان میگویند و برچیده شدن همه این ناعدالتیها از جامعه عزیزمان را درخواست میکنند، شما در همین وقت، یکدفعه با طرح مسائل کاملاً خصوصی و شخصی رهبران آپازیسییون و بافتن قصههای «لیلی و مجنون» درباره آنها، در صدد کاستن از اعتبار آنها و سیاه کردن چهره آنها برمیآیید؟!
نگارندۀ این سطرها نمیگوید، شما جانبدار و هوادار آپازیسییون باشید. هرگز! حرف من این است که لااقل همانطور که ادعا میکنید، مستقل و بیطرف باشید.
همچنین، اظهار نظرهای بعضی افرادی که فرهیختهاشان میدانیم در فضای مجازی سؤال برانگیز است. درست در روزهایی که آپازیسییون به نمایندگی از شما حرف دل شما را، بلی، حرف دل شما را، به جهان میرساند، شما با حمله و هجومی بیسابقه به رهبران آن، در حال پراکندن حرفهای بسیار زشت و ناپسند درباره آنها هستید.
«زمستان» آپازیسییون و شرایط دشوار و سختی که امروزها به سر میبرد، روزی پایان مییابد و بهار فرا میرسد، در این شکی نیست. آن وقت، شما میمانید و روسیاهی و سرافکندگی و خجالتتان!
«زمستان میرود و روسیاهی به زغال میماند»
در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی شمایلها کلیک نمایید:
شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید.
( بیرون رفتن /
تغییر دادن )
شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Google خود هستید.
( بیرون رفتن /
تغییر دادن )
شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید.
( بیرون رفتن /
تغییر دادن )
شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید.
( بیرون رفتن /
تغییر دادن )
درحال اتصال به %s
مرا از دیدگاههای جدید به وسیلهٔ رایانامه آگاه کن.
مرا در مورد نوشتههای تازه به وسیلهٔ رایانامه آگاه کن.
آرایشی بانوان، دیزاین خانه، لباس، ورزش، آشپزی، سلامتی پوست و بدن و …
@N1_idea
https://t.me/N1_idea
1
زمستان می رود و روسیاهی برای زغال می ماند… قدیمی ها همیشه در اوج زمستان و تحمل
سرمای استخوان سوزش این ضرب المثل را با لحن خاصی به کار می بردند. سال 86 هم با
اوج گرفتن آن سرمای بی سابقه زمستانی اش، این ضرب المثل، ورد زبان ها و گرمی بخش
محفل ها و گعده ها شده بود! خیلی ها با دیدن رفتارهای ناشایست و دور از انتظار برخی
هم نوعان شان در کولاک برف و یخبندان، و حسن سوء استفاده های مالی و رفتاری آنان،
یاد این ضرب المثل افتادند و با آن لحن خاص، دائم تکرارش کردند. حالا که بهار از
راه رسیده و سختی های زمستان پشت سر گذاشته شده مفهوم این روسیاهی برای همه روشن تر
شده است. حالا در این روزها در کنار آن نگاه های معترض، نگاه های پشیمان و شرمگین
در کنار هم دیدنی است!
2
امیدواریم در سال جدید، وقتی دعای مخصوص تحویل سال را خواندیم کمی بیش تر از پیش به
مضمون آنچه خواندیم و بارها خوانده ایم، دقت کنیم و فقط «حول حالنا الی
احسن الحال» یک تکرار بیهوده و لقلقة زبانی مان نباشد. از خود پرسیده باشیم سال های
پیشین که دعا کردیم، خود برای رسیدن به «احسن الحال» چه تلاشی داشته ایم؛ مبادا ما
هم در شمار آن نگاه های پشیمان باشیم؟ در میان روسیاهان پس از زمستان؟!
3
ضرب المثل زمستان میرود و رو سیاهیش
زمستان رفت و بهار آمد. سال جدیدی از راه رسید و شماره ای جدید به دست شما. و
دوباره «دیدار آشنا» است و امید همدلی های جدید مخاطبان و دیدار مخاطبان جدید.
راستش را بخواهید یکی از مسائلی که ذهن ما را خیلی مشغول کرده، مخاطبان بسیاری است
که دیدار آشنا، آشنای آنهاست و دوست و هم نشین محفل های خصوصی یا عمومی شان، اما
هنوز ما نتوانسته ایم آنها را بشناسیم یا هنوز به دیدار آشنا، آشنایی نداده ند!
همین باعث شده در بعضی جاها دست و دل مان بلرزد…
قدیمی ها سفارش می کردند همیشه، فال نیکو بزنید حال نیکو بیابید! ما هم اول سال
جدید، فال نیکو می زنیم و شماره جدید سال را با این امید تقدیم تان می کنیم که سال
87 سال آشنایی بیش تر ما با خوانندگان و مخاطبان مجله باشد؛ مخاطبان عزیزی که
دل مان برای شان می تپد و هوز ردی از آنها نیافته ایم هرچند آنها مجله شان دیدار
آشنا را به خوبی می شناسند و آن را حسابی تحویل می گیرند.
4
هر دم از این باغ، بری می رسد. با حلول سال جدید تلاش داریم مفهوم تحول و رسیدن به
«احسن الحال» را درک کنیم. هر سال با شروع دوره تازه زندگی طبیعت، ما نیز صفحات و
موضوعات تازه ای در مجله راه اندازی کرده ایم؛ امسال هم قصد داریم تنوع و نوگرایی
بیش تری داشته باشیم.
یکی دو صفحه تازه داریم مثل «فال نامه» که از همین شماره تقدیم تان کرده ایم یا
«داستان های دورآباد» از ابوشهرزاد که می دانیم مشتری داستان های این وری اش
بوده اید. صفحه دخترانه هم از نظر موضوع و محتوا و فرم، قرار است تغییراتی بیاید
البته به مرور، قطع و اندزه مجله را هم که، از وقتی به دست تان رسیده متوجه شده اید
تغییر یافته!
حالا نوبت شماست که درباره این تنوع، یا تغییر و تحول نظر بدهید تا ما بتوانیم به
کمک شما به شکل کاملی که مجله باید برسد، دست بیابیم.
در سه ماهه اول سال، دور جدید ویژه نامه ها را هم آغاز خواهیم کرد موضوعات ویژه ها
بر محور جوان (بایدها و نبایدها) خواهد بود. موضوعات ویژه نامه هم جزئی تر از
موضوعات سال های پیشین است تا دست نویسندگان مجله در طرح مباحث و پرداخت آنها باز
باشد. شما هم در جریان موضوعات ویژه نامه ها باشید و مطالب خود را در اسرع وقت برای
ما ارسال کنید جوری که قبل از چاپ ویژه نامه ها به دست مان برسد نه بعد از آن!
برخی موضوعات چند شماره اینده به ترتیب عبارتست از:
جوان و تفریح
جوان، خلاقیت و نوآوری یا تقلید
جوان و روابط با والدین
5
امسال هم گذشت و یک سال به عمر دوستی ما و شما و دیدار آشنا افزوده شد. در این سال
که پشت سر گذاشتیم مثل سالیان پیشین مشکلات زیادی پیش رو داشتیم و صد البته خدای را
شکر که با همه سختی ها مجله تهیه و ارائه گردید و ما شرمنده مخاطبان نشدیم. شاید
بپرسید این مشکلات چیست که همیشه از آن دم می زنید و سربسته از آن می گذرید؟
راستش را بخواهید، قرار نداریم ذهن شما را با مشکلات مان درگیر کنیم این را هم عرض
کنیم که ما خود به ضعف های مان واقفیم اما بسیاری از مشکلات ربطی به ضعف های ما
ندارد و اگر اشتباهات ما دلیل بروز این مشکلات بود، تکلیف خود را به خوبی
می دانستیم! حتما می دانید که برای آماده سازی و چاپ یک مجله شرایط خاصی باید وجود
داشته باشد، که در این روزگار وانفسا و گرفتاری های خاص مردم ما، این شرایط روز به
روز سخت تر و پیچیده تر می شود.
دعا کنید اشتباهات ما کم تر و توان ما بیش تر از پیش شود تا بتوانیم بر این شرایط
خاص و مشکلات روزمره غلبه کنیم.
6
سال 86 را با این حسرت پشت سر گذاشتیم که به آرمان دیرین و همیشگی مان دست نیافتیم.
امیدواریم سال 87 سال تحقق آرزوهای همگان و ظهور آفتاب امید همه امیدواران ـ حضرت
صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریفـ باشد. و حرف آخر این که:
رخ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت
چرا که حال نکو در قفای فال نکوست.
ایام تان به کام
@@N@@1
@@N@@زمستان می رود و روسیاهی برای زغال می ماند… قدیمی ها همیشه در اوج زمستان و تحمل @@N@@سرمای استخوان سوزش این ضرب المثل را با لحن خاصی به کار می بردند. سال 86 هم با @@N@@اوج گرفتن آن سرمای بی سابقه زمستانی اش، این ضرب المثل، ورد زبان ها و گرمی بخش @@N@@محفل ها و گعده ها شده بود! خیلی ها با دیدن رفتارهای ناشایست و دور از انتظار برخی @@N@@هم نوعان شان در کولاک برف و یخبندان، و حسن سوء استفاده های مالی و رفتاری آنان، @@N@@یاد این ضرب المثل افتادند و با آن لحن خاص، دائم تکرارش کردند. حالا که بهار از @@N@@راه رسیده و سختی های زمستان پشت سر گذاشته شده مفهوم این روسیاهی برای همه روشن تر @@N@@شده است. حالا در این روزها در کنار آن نگاه های معترض، نگاه های پشیمان و شرمگین @@N@@در کنار هم دیدنی است!
@@N@@2
@@N@@امیدواریم در سال جدید، وقتی دعای مخصوص تحویل سال را خواندیم کمی بیش تر از پیش به @@N@@مضمون آنچه خواندیم و بارها خوانده ایم، دقت کنیم و فقط «حول حالنا الی @@N@@احسن الحال» یک تکرار بیهوده و لقلقة زبانی مان نباشد. از خود پرسیده باشیم سال های @@N@@پیشین که دعا کردیم، خود برای رسیدن به «احسن الحال» چه تلاشی داشته ایم؛ مبادا ما @@N@@هم در شمار آن نگاه های پشیمان باشیم؟ در میان روسیاهان پس از زمستان؟!
@@N@@3
@@N@@زمستان رفت و بهار آمد. سال جدیدی از راه رسید و شماره ای جدید به دست شما. و @@N@@دوباره «دیدار آشنا» است و امید همدلی های جدید مخاطبان و دیدار مخاطبان جدید. @@N@@راستش را بخواهید یکی از مسائلی که ذهن ما را خیلی مشغول کرده، مخاطبان بسیاری است @@N@@که دیدار آشنا، آشنای آنهاست و دوست و هم نشین محفل های خصوصی یا عمومی شان، اما @@N@@هنوز ما نتوانسته ایم آنها را بشناسیم یا هنوز به دیدار آشنا، آشنایی نداده ند! @@N@@همین باعث شده در بعضی جاها دست و دل مان بلرزد…
@@N@@قدیمی ها سفارش می کردند همیشه، فال نیکو بزنید حال نیکو بیابید! ما هم اول سال @@N@@جدید، فال نیکو می زنیم و شماره جدید سال را با این امید تقدیم تان می کنیم که سال @@N@@87 سال آشنایی بیش تر ما با خوانندگان و مخاطبان مجله باشد؛ مخاطبان عزیزی که @@N@@دل مان برای شان می تپد و هوز ردی از آنها نیافته ایم هرچند آنها مجله شان دیدار @@N@@آشنا را به خوبی می شناسند و آن را حسابی تحویل می گیرند.
@@N@@4
@@N@@هر دم از این باغ، بری می رسد. با حلول سال جدید تلاش داریم مفهوم تحول و رسیدن به @@N@@«احسن الحال» را درک کنیم. هر سال با شروع دوره تازه زندگی طبیعت، ما نیز صفحات و @@N@@موضوعات تازه ای در مجله راه اندازی کرده ایم؛ امسال هم قصد داریم تنوع و نوگرایی @@N@@بیش تری داشته باشیم.
@@N@@یکی دو صفحه تازه داریم مثل «فال نامه» که از همین شماره تقدیم تان کرده ایم یا @@N@@«داستان های دورآباد» از ابوشهرزاد که می دانیم مشتری داستان های این وری اش @@N@@بوده اید. صفحه دخترانه هم از نظر موضوع و محتوا و فرم، قرار است تغییراتی بیاید @@N@@البته به مرور، قطع و اندزه مجله را هم که، از وقتی به دست تان رسیده متوجه شده اید @@N@@تغییر یافته!
@@N@@حالا نوبت شماست که درباره این تنوع، یا تغییر و تحول نظر بدهید تا ما بتوانیم به @@N@@کمک شما به شکل کاملی که مجله باید برسد، دست بیابیم.
@@N@@در سه ماهه اول سال، دور جدید ویژه نامه ها را هم آغاز خواهیم کرد موضوعات ویژه ها @@N@@بر محور جوان (بایدها و نبایدها) خواهد بود. موضوعات ویژه نامه هم جزئی تر از @@N@@موضوعات سال های پیشین است تا دست نویسندگان مجله در طرح مباحث و پرداخت آنها باز @@N@@باشد. شما هم در جریان موضوعات ویژه نامه ها باشید و مطالب خود را در اسرع وقت برای @@N@@ما ارسال کنید جوری که قبل از چاپ ویژه نامه ها به دست مان برسد نه بعد از آن!
@@N@@برخی موضوعات چند شماره اینده به ترتیب عبارتست از:
@@N@@جوان و تفریح
@@N@@جوان، خلاقیت و نوآوری یا تقلید
ضرب المثل زمستان میرود و رو سیاهیش
@@N@@جوان و روابط با والدین
@@N@@5
@@N@@امسال هم گذشت و یک سال به عمر دوستی ما و شما و دیدار آشنا افزوده شد. در این سال @@N@@که پشت سر گذاشتیم مثل سالیان پیشین مشکلات زیادی پیش رو داشتیم و صد البته خدای را @@N@@شکر که با همه سختی ها مجله تهیه و ارائه گردید و ما شرمنده مخاطبان نشدیم. شاید @@N@@بپرسید این مشکلات چیست که همیشه از آن دم می زنید و سربسته از آن می گذرید؟
@@N@@راستش را بخواهید، قرار نداریم ذهن شما را با مشکلات مان درگیر کنیم این را هم عرض @@N@@کنیم که ما خود به ضعف های مان واقفیم اما بسیاری از مشکلات ربطی به ضعف های ما @@N@@ندارد و اگر اشتباهات ما دلیل بروز این مشکلات بود، تکلیف خود را به خوبی @@N@@می دانستیم! حتما می دانید که برای آماده سازی و چاپ یک مجله شرایط خاصی باید وجود @@N@@داشته باشد، که در این روزگار وانفسا و گرفتاری های خاص مردم ما، این شرایط روز به @@N@@روز سخت تر و پیچیده تر می شود.
@@N@@دعا کنید اشتباهات ما کم تر و توان ما بیش تر از پیش شود تا بتوانیم بر این شرایط @@N@@خاص و مشکلات روزمره غلبه کنیم.
@@N@@6
@@N@@سال 86 را با این حسرت پشت سر گذاشتیم که به آرمان دیرین و همیشگی مان دست نیافتیم. @@N@@امیدواریم سال 87 سال تحقق آرزوهای همگان و ظهور آفتاب امید همه امیدواران ـ حضرت @@N@@صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریفـ باشد. و حرف آخر این که:
@@N@@رخ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت
@@N@@چرا که حال نکو در قفای فال نکوست.
@@N@@ایام تان به کام
این مجله مخصوص کودک و نوجوان می باشد.
پیام زن
ویژه مسائل زنان و خانواده
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
محمد جعفری گیلانی
سید ضیاء مرتضوی
بالاخره پس از ماهها گفتگو و مذاکرات فشرده دو و چند جانبه نهایتا ایران با کشور های 1+5 بر سر مسائل هسته ای به یک توافق جامع و مشترک دست پیدا کرد. اما در سر راه این توافق بودند کشورهایی که از رسیدن ایران به یک راه حل جامع نه تنها ترس و وحشت داشتند بلکه برای جلوگیری ازآن از هیچ کوششی دریغ نکرده بلکه اقدام به سنگ اندازی و چوب لای چرخ گذاشتن نمودند. یادمان نرفته که نخست وزیر اسرائیل غاصب با براه انداختن آن شوی مسخره ومضحک در سازمان ملل با نشان دادن عکسی از مراحل پیشرفت ایران در ساخت بمب اتم قصد جلب توجه جهانیان وبه نوعی ترغیب امریکا برای حمله به ایران را داشت که فردای آن روز این کار نتانیاهو مورد توجه همگان قرارگرفت اما نه برای موضوعی که بدان پرداخته بود بلکه برای نمایش خنده دارش.
نخست وزیر اسرائیل درحال نشان دادن مراحل ساخت بمب اتم توسط ایران
این دشمنی اسرائیل با مردم ایران دیرینه است وامری عادی وغیر ازاین نباید انتظاری داشت. اما سران فرقه که خود را حامی خلق می نامند و در هر موردی سنگ خلق را به سینه می زنند از این حرکت نتانیاهو به دقت تمام کپی برداری نموده و مهدی ابریشمچی با براه انداختن کنفرانسهای متعدد خبری در کشورهای اروپایی وآمریکا با برنامه تحت عنوان افشای مراکز هسته ایی ونظامی در پی خوش خدمتی به اربابان خویش بودند تا اینها هم بزعم خود درراه رسیدن ایران به توافق جلوگیری کرده باشند.
مهدی ابریشمچی درحال نشان دادن مراکز هسته ای و نظامیضرب المثل زمستان میرود و رو سیاهیش
اما هیچ کشور ویا سازمان ویا نهاد بزرگ و کوچکی هیچ وقعی به این نمایش ننهاد وتنها نتیجه آن اثبات بیشتر نوکری برای اربابان و افزودن برگ دیگری بر پرونده قطور جنایات و خیانتها دربر نداشت وتنها کاری که سران فرقه جنایت پیشه انجام دادند برای این ضرب المثل زبان شیرین فارسی حکایتی واقعی ساختند که: زمستان رفت و روسیاهی به ذغال ماند.
سی خرداد سال 60، افشای رابطۀ رهبری سازمان با امپریالیسم
سوت و کف فرقه رجوی برای مسئول امور جاسوسی آمریکا درایران
خود کرده را تدبیر نیست!
سایت مجاهدین خلق، فرقه رجوی و عربده کشی جان بولتون
Current ye@r *
Leave this field empty
جدیدترین مطالب
جامعه ی بی طبقه ی مجاهدین با همکاری ارتشبد آمریکایی؟
آیا خانم بتانکورت همسر و دو فرزندش را طلاق ایدئولوژیک داده؟
روایت فواد بصری از دستگیری مریم رجوی
خواهر نسرین گفت قرار است انتخابات برگزار کنیم
مجاهدین چه وقت می گریند و چه وقت می خندند؟
پیامی از آلبانی که ما را به وجد آورد
رودی جولیانی و جو لیبرمن برای مجاهدین خلق در آلبانی تیم تشکیل دادند
یگان سایبری فرقه مجاهدین خلق در آلبانی
از پیوستگی تا جدایی از مجاهدین خلق در آلبانی – قسمت هفت
پایگاه مجاهدین ، به روی ما خانواده ها هم باز شود
در کمال ناباوری ، فرمان برگشت به عراق به دست کاک اسد رسید
آیا فرقه رجوی برای رژیم شیخ سلمان یک برگ سوخته است؟
مطالب پیشنهادی
درآستانه فروپاشی
روسیاهی اعضای به اصطلاح شورای مفت خور رجوی ها
سیاست سران فرقه در قبال فروپاشی
خیزش رعد آسا و انقلابی ملت بزرگ ایران در گرامیداشت روز قدس
فرقه رجوی روز خوش نخواهد داشت
واژه خانواده در فرهنگ فرقه رجوی
زدن یا خوردن، نیاز این است
ضرب المثل زمستان میرود و رو سیاهیش
چرا رجوی رامنی را به اوباما ترجیح میدهد
خواهان محاکمه رجویهای مزدور هستیم – قسمت سوم
سرنگونی خیالی؛ هدیه غرب به مجاهدین
سومین انتخابات ریاست جمهوری کشور در 16 حمل ساری جاری انجام شد. انتخاباتی که از جنبه های مختلف حایز اهمیت ویژه ای تلقی می شد و انتظار می رفت نقطه عطفی در تاریخ کشور باشد و فصل تازه ای بگشاید. قرار بود با انجام و به سامان رسیدن این انتخابات:
– برای اولین بار انتقال قدرت از طریق مسالمت آمیز، از حامد کرزی به رییس جمهور بعدی صورت پذیرد.
– انتقال صلح آمیز قدرت و از مجرای یک انتخابات دموکراتیک، به استمرار ثبات سیاسی در کابل کمک کند.
– گام مهمی در راستای تقویت دموکراسی و اجرای قانون اساسی کشور محسوب شود.
– محترم کرزی برای تقویت دموکراسی و اجرای قانون اساسی، مسوولیت کامل برگزاری انتخابات و تامین امنیت را به عهده گیرد.
مردم در سراسر کشور با دلبستگی و امید به مراتب بالا از خود استقبال شایسته ای نشان داده و به رغم تهدیدات امنیتی از سوی بدخواهان و تروریست های افراطی، با اشتیاق در صف های طولانی برای گرفتن کارت های رای دهی و متعاقب آن برای ریختن آرای خود به صندوق های رای در مراحل اول و دوم انتخابات شرکت کردند.
در دور اول انتخابات هیچ یک از نامزدها حایز اکثریت آراء نشده، نتیجتاً عبدالله و اشرف غنی به دور دوم راه یافتند. ابهام در نحوه برگزاری انتخابات، نیمه کاره ماندن شمارش آراء، توافقات مکرر و بی نتیجه دو رقیب انتخاباتی برای بازشماری آراء، مذاکرات طولانی و نفس گیر بر سر نحوه ابطال آراء مشکوک، میانجیگری های نافرجام و دخالت های آمریکا و نماینده سازمان ملل تا کنون نتوانسته است راهی مرضی الطرفین پیش پای دو رقیب و از آن مهمتر پیش پای مردم بگذارد.
اختلافات دو رقیب و طرفدارانشان در مراحلی، بسیار بالا گرفت تا جایی که در اوایل ماه جاری عطا محمد والی بلخ با لحنی تهدیدآمیز گفت: اگر نتایج بازشماری آراء یک طرفه اعلام و داکتر عبدالله به عنوان رییس جمهور انتخاب نشود، انقلاب مدنی به راه خواهد افتاد. وی تاکید کرد؛ ما به دنبال آشوب نیستیم، اما از حق مردم دفاع می کنیم و یک انقلاب بزرگ به راه خواهیم انداخت، ساختمانها و موسسات دولتی را اشغال خواهیم کرد، فرآیند بازشماری را متوقف خواهیم کرد و دولت جدید را به رسمیت نمی شناسیم. طرف مقابل این سخنان را بحران زا توصیف و اعلام کرد در مورد نتایج باز شماری آراء هر دو نامزد توافق کرده اند که هر چه باشد بپذیرند.
واقعیت تلخ در انتخابات اخیر این است که هیچ توافقی بین دو رقیب اصلی پایدار نماند و پیمان شکنی هایی که با ارزیابی شرایط روز صورت می گرفت توافقات را نیمه کاره و نافرجام می گذاشت. نهایتاً عبدالله از روند بازشماری کنار کشید و اعلام کرد که نتایج را نخواهد پذیرفت و اشرف غنی زیر بار انتخاب توافقی و تقسیم قدرت نرفت.
بر اساس اعلام رییس کمیسیون انتخابات، امروز یکشنبه 23/6/93 قرار است فرآیند بازشماری آرا به پایان برسد. وی گفت از مجموع 4263 صندوق رای که باید بازشماری می شد، 405 صندوق به خاطر مشکلات فنی نیاز به بررسی مجدد دارد، که ماموران به بررسی آنها مشغولند. وی اظهار امیدوری کرد این بررسی مجدد امروز به سرانجام رسیده و متعاقب آن نتایج بازشماری به کمیسیون شکایات انتخاباتی ارسال گردد. پس از اعلام این نتایج نامزدها میتوانند ظرف 48 ساعت شکایات خود را در کمیسیون ثبت کنند. به گفته نورستانی، تمام چک لیستها را ناظرین بین المللی پذیرفته اند.
بر مبنای یک توافق اعلام شده قبلی قرار بود بازنده انتخابات ریاست اجرایی کابینه را به عهده گیرد، اما ستاد اشرف غنی اخیراً این کار را خلاف قانون اساسی خوانده و تصریح کرده است که حاضر به معامله بر سر قانون اساسی افغانستان نیست.
از نقاط ضعف عمده برگزاری انتخابات که نزدیک است امیدهای مردم افغانستان نسبت به نهادینه شدن دموکراسی و انتقال قدرت از طریق مسالمت آمیز را به یاس تبدیل کند، اولاً خروج تعدادی از ناظرین خارجی بیطرف از افغانستان که به کاهش شفافیت انتخابات منجر شد و ثانیاً نرخ بالای بیسوادی در کشور است که شبهه فریب رای دهندگان، تقلب و خرید آرا را دامن می زند.
نتیجه انتخابات هر چه باشد تلخی کشمکش های چند ماهه، دامن زدن به شبهات، اتهامات و افشاگری های رقبا بر ضد یکدیگر، شیرینی و شوق اولیه مردم افغانستان را برنخواهد گرداند.
کد(6)
>>> حالا سر چپه شده ذغال میرود روی سیاهی به زمستان میماند که این قدر دوامدار شد که ذغال هم خجالت کشید اوهم سفید شد اما انتخابات این وطن به پایان نرسید وروی سیاه ماندن .>>> روسیاهی به روی هیچ کاندیدایی نمی ماندامابه روی کمیسیون وابسته انتخاباتی وازهمه بدترمجلس بی خاصیت ومرده نمایندگان ودادگاه عالی بیدادگاه افغانستان درعدم نظارت برقوانین خواهدبود .
نواندیشان بلخ.شیوا>>> کدام زمستان میرود آقایون محترم؟زمستان هست و به این زودی نمیرود! آیا امکان دارد ، بنده پنج ماه آزگار ، یک کسی را متقلب، فریبکار، دشمن مردم، و…. بگویم و یکباره با تغییر ۳۶۰ درجه، همان شخص را لایق، قال اعتماد، همکار وهمسنگر، بخوانم و حرفم را که جلو هزاران نفر گفتم، پس بگیرم؟آقا یون! از اهانتی که بر جناب حضرت مجددی رفت، معلوم شد ؛ این دو تیم یا دو گروه،دارای شکاف بزرگ فکری و عقیدتی اند! هیچ بهاری در راه نیست!این حکومت وحدتی(!)، مثل دو کودک بهم چسپیده است که متولد میشود اما قابلیت و امکان زیست ندارد؛ایکاش همان کرزی یک سال دیگر می ماند،قانون اساسی، تغییرمی یافت و بعد می دیدیم چه میشود…
فرهاد نصیب( خیر خانه)>>> انتخابات افغانستان مثل ضرب المثل های شده که میگویند، فلان موضوع چی وخت حل میشوند میگن وخت گل نی، ویا میگوید بزک بزک نمیر که جو لغمان میرسد.
دختر افغان>>> انتخابات تیرمیشود روسیاهی به قوماندان عطامحمدنورمیماند:- زمستان میرود روسیاهی به ذغال میماند وانتخابات تیر میشود بالآخره ریس جمهور به رای واقعی مردم تیعن میشود ورو سیاهی به قوماندان عطامحمد نورمیماند.
روشنفکران>>> این انقدربی.. هستند که پرسان نگو گپهای شان فراموش شد تاکه سر تقسیم پیسه جور امدن بعدآ یکجا شدن حیف هزاران حیف که این وطن دردست فلوته بازان افتاد همه نتیجه … است وبس .>>> این انتخابات بی نتیجه گزشت مگر کسی که افغانستان را تا لبه نابودی سوق داد (امرخیل) هنوز هم جور وصحت میگردد تازمانیکه قانون بالای امر خیل تطبیق نگردد هیچ حکومتی نخواهد توانست بالای ما افغان ها قانون را تطبیق کند واین انتخابات از نظر ما افغان ها ریشخند زدن کرزی وکمیسیون به اصطلاح انتخابات بالای مردم مظلوم ما بود که ناحق کلک هایشان بریده شد وصد ها نفر کشته وزخمی دادیم اما کسی که این انتخابات را وعزت ما افغان هارا ودیموکراسی را تباه وبرباد کرد تاهنوز آزادانه میگردد وهیچ کسی نیست تاازین خاین ملی پرسان کند اگر به قضیه امر خیل مانند حادثه پغمان درمحضر عموم رسیده گی نشود دولت فعلی وآینده حق ندارد که هیچ مجرم را محکمه نماید حتی جنایت کاران پغمان را زیرا جرم امر خیل هزاران بار بزرگتر وسنگین تر از جنایت کاران ولسوالی پغمان است بخاطریکه اگر جنایت کاران پغمان باعزت چند فامیل بازی کردند مگر امر خیل باعزت تمام افغان ها بازی کرد وکشور مارا ومردم مارا نزد جهان بی عزت وآبرو ساخت ودیموکراسی را برباد داد>>> سپه سالار بزرگ جهاد ومقاومت مردم قهرمان افغانستان ستر جنرال عطامحمد نور یکی از بزرگترین فرماندهان جهاد ومقاومت مردم افغانستان درمقابل تجاوزبیشرمانه ارتش سرخ شوروی وقت وپکت وارسا ومقاومت ملی مردم افغانستان علیه القاعده آی اس آی ومزدورانشان (طالبان) میباشد عطامحمد نور درقلب هر افغان مجاهد جادارد واگر تاریک دلان وجاهلانی بخواهند این قهرمان ملی مارا که افتخار این ملت بزرگ است بخواهند تا توسط تبلیغات سوء شان بدنام سازند کدام فایده ای ندارد زیرا درتمام افغانستان فعلا مانند استاد عطامحمد نور یک فرمانده مسلمان وقاطع ومتین واستوار وجود ندارد تا ازمنافع ملی واسلامی ما مردانه دفاع کند ودشمنان این ابرمرد درمقابل قاطعیت وتصمیم های مدبرانه اش خورد وخمیر میشوند استاد عطا محمد یک شخص نیست یک ملت است امروز مجاهدین وسپاهیان راه آزادی سربازان وافسران اردو وپولیس وامنیت ملی که مانند استاد عطامحمد در خط اول جنگ بادشمنان این ملت قرار دارند میدانند که جنگ ومبارزه واز خون وسر خود گزشتن بخاطر این مردم واین ملت چقدر خطر ناک است وهر کدام استاد عطا محمد را از جان ودل احترام دارند روباهای فراشوتی ودیسانت شده غرب که یک دقیقه بخاطرعزت وآبرو وجان ومال وسرحدات این کشور در سنگر نبوده اند با یک بیک خالی وزنان کافر وخارجی لچ ولق خود بخاطر چوروچپاول و ازدرس هایی نفاق وتفرقه ودشمنی با اسلام ومسلمان هارا که در اسراییل برای شان داده شده ما افغان هارابه جان هم می اندازند باید بدانند تا یک نفر ازین مجاهدان وقهرمانان ملی ما زنده باشند به هدف پلید شان نخواهند رسید استاد عطا محمد مرد آهنین وپولادین این سرزمین است وخواهد بود وپوز هر وطن فروش ودین فروش وغلام ومزدور وتروریست را بخاک خواهد مالید>>> بلی ما از مرد قلم وشمشیر افغانستان استاد عطامحمد نور حمایت نموده وصد ها هزار شرابی دیسانت شده غربی را که درکلیسا های غرب بزگ شده اند به خاک پای این ابر مرد کشور ما برابر نمیکنیم زیرا خاک پای مجاهد هزاران مرتبه بهتر وبرتر از کسانیست که درکلیسا ها بزرگ شده اند وهرگز بادرد ورنج این ملت آشنایی ندارند وحالا هم بخاطر چور وغارت این وطن آمده اند>>> از عنوان این متن بسیار خوشم آمد
واقعا که زمستان تیر میشه و روسیائی به ذوغال میمانه
روسیائی به تفرقه انداز های هر دو تیم میماند
روسائی به قومگراهای هر دو تیم میماند
روسیائی به جاه طلب های هر دو تیم میماند
روسیائی به زورگو های هر دو تیم میماند
روسائی به قانون شکن ها میماند
انتخابات یک درس عبرت برای همه ما بود و ثابت شد که هیچیک از اقوام بدون همکاری اقوام دیگر این ملک را کنترول و اداره کرده نمیتواند.
ما همه یک افغان هستیم ووطن واحد ما افغانستان است. وظیفۀ حکومت بعدی است تا دربین مردم انگیزه خلق کند تا همه بپذیرند که همه ساکنین افغانستان در تمام عرصه های کشور داري دارای حقوق مساوی اند.
احمد>>> بلی راست گفتی آقای نور مرد قلم و شمشیر است اما متاسفانه در جائیکه از قلم کار گرفته شود از شمشیر کار میگیرد و در جائیکه از شمشیر کار گرفته شود از قلم کار میگیرد.>>> جناب احمد روسیاهی دنیاراچه میکنی که خداوند ماوجمله مسلمان هارا ازروسیاهی روز آخرت نگاه کند که بعضی از مردم از یهودها از کسیکه خودرا نابغه ودانشمند خطاب میکند ولی تاهنوز قرآن را خوانده نمیتواند حمایت میکنند که زره ای به این خاک نه خدمت کرده ونه درین خاک زنده گی کرده ونه به این خاک ومردم دلچسپی دارد همه هدفش چور وغارت افغانستان است>>> خداوند برای امتحان بنده گان خود امتحانات گوناگون را مهیا میسازد که انتخابات افغانستان هم یکی از امتحانات الهی بود تا بداند کی ها درصف مسلمانان وافغان ها میروند وکی ها بایهود ها وفرشوتی هاودیسانت شده ها یکجا میشوند.
از خداوند بزرگ وقادروتوانا یکباردیگر سپاس میکنیم که درین امتحانش چهره های بسیار زشت وپلیدی که خودرا تاهنوز به نام رهبران مجاهدین ومسلمان ها جازده بودند برای ما معرفی کرد که این هم یکی از الطاف وعنایت پروردگار ما برای ملت مسلمان افغانستان است زیرا کسانیکه سالها زیر نام بزرگان جهاد ومجاهدین ملت مظلوم ومجاهدین پاکدل مارا فریب دادند مانند مجددی خلیلی قاضی وقاد قطب الدین سباوون احمد ضیا حاجی الماس جنرال جرات … که انگشت شمار هستند خداوند چهره ای اصلی شان را به مسلمانان ومجاهدین برملا ساخت ونقاب جهاد ومجاهد بودن را با حمایت از یک یهود بیدین ضد اسلام ضد افغانستان ضد جهاد ومجاهدین وضد وحدت ملی وحامی بزرگ یهودیت وبی دینی ویگانه حامی تروریست ها انتحاری ها وطالب ها ودشمنان ملت افغانستان از چهره شان دور ساخت.
این مجاهد نماها… مانند مجددی دیگر نزد ملت نه جا دارند ونه مقام وبعضی ازین ها مانند احمد ضیا وجرات آنقدر خوار وزلیل شدند که فعلا حتی به قریه وخانه ومنطقه خود رفته هم نمیتوانند حاجی الماس هم ازروزیکه باتیم یهود ها یکجا شده از شرم وخجالت به طرف شمالی نیمده ونمیتواند با این کارش طرف مردم قهرمان ومجاهد ومسلمان شمالی ببیند قاضی وقاد وقطب الدین … خو غلامان ومزدوران آی اس آی هستند که همه ملت آنهارا میشناسند این اشخاص دربدل چند دالر عزت آبرو وجدان وهمه چیزیکه خداوند نصیب شان کرده بود یکباره ازدست دادند اگر تیم تقلب پیروز شود یا نشود این افراد دیگر نزد خدا وملت مجاهد وسرفراز ما کدام عزت وآبرویی ندارند اینها جهاد فروشان ودین فروشان تاریخ افغانستان هستند که نام شان درتاریخ ثبت خواهد شد
بسیار خوش آمدید!از شما دعوت میشود که از بخشهای آموزشی و مطالب مفید و نکتههای ارزشمند بیان شده در سایت انگلیسی مثل آب خوردن دیدن و استفاده فرمایید.
لیستی از بهترین ضرب المثل های انگلیسی همراه با ترجمه و یا معادل فارسی
You’re only young onceآدم همیشه که جوان نمی ماند؛ قدر جوانی را بدانYour sins will find you outمکن بد که بد بینی از یار نیک نروید ز تخم بدی بار نیکغم و شادمانی نماند و لیک جزای عمل ماند و نام نیکYou can’t make an omelets/omelet without breaking eggsتا خراب نشود، آباد نمی شود؛ بی مایه فطیر است.You can not serve God and mammonهم خدا خواهی و هم دنیای دوناین محال است و جنون ای ذولفنونYou may end him but you’ll not mend himتوبه گرگ مرگ است.You can lead a horse to water, but you can’t make him drinkهیچ کاری با زور درست نمی شود؛ زور همیشه کارساز نیست.You win some/a few; you lose some/a fewزندگی برد و باخت دارد.You are what you eat.غذای انسان ماهیت انسان را می سازد.You have taken the good with the badباید خوب را با بد پذیرفت.A Younger idler, an old beggarجوان بیکار امروز، گدای پیر فرداست.در جوانی کار کن تا در پیری گدایی نکنی.You reap what you sowخرما نتوان خورد از این خار که کشتیمدیبا نتوان بافت از این پشم که رشتیمYou pay your money and you take your choiceهر چقدر پول بدهی همان قدر آش می خوری.You can do anything, but not everythingشما می توانید هر کاری را انجام دهید اما نمی توانید همه کارها را انجام دهید.You can’t put the clock backگذشته ها گذشته است.Years teach us more than booksسالها بیشتر از کتابها به ما درس می دهند.You want a thing done, does it yourself?کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.You can’t keep a good man downخواستن توانستن است.You saw nothing, you heard nothingشتر دیدی ندیدی.You took the words out of my mouthجانا سخن از زبان ما می گویی.You are scraping the bottom of the barrel.ملاقه ات به ته دیگ خورده است.You can’t win.مقسّمت ندهد روزی که ننهادست.You can educate a fool, but you can not make him thinkآدم احمق را می توان تربیت کرد اما نمی توان به تفکر واداشت.You can’t have your cake and eat it tooنمی شود هم خدا را بخواهی و هم خرما را.You can’t take it with you when you dieثروت را به هنگام مرگ با خود به گور نتوان برد.You can not put out a fire with oilآتش را با آتش خاموش نتوان کرد.You can not wash a black a more whiteکه زنگی به شستن نگردد سفید.You can not catch old birds with chaff.عنقا را به دام نتوان گرفت.You must lie on the bed you have madeخود کرده را تدبیر نیست.You are a back seat driverکنار گود نشستی و می گویی لنگش کن.You may know by a handful the whole sackمشت نمونه خروار است.You can not burn the candle at both endsنمی شود هم خدا را بخواهی و هم خرما را.You can’t dance at two weddings.با یک دست نمی توان دو هندوانه بر داشت.You can’t mend a broken eggآب رفته به جوی بر نگردد.You can not sell the cow and drink the milkنمی شود هم خدا را بخواهی و هم خرما را.You buy land, you buy stones, you buy meat, and you buy bonesگنج بی مار و گل بی خار نیست.You can not get blood out of stone.از آب کره نتوان گرفت.Your love will be in my heart at all times.اگر مرگم به نامردی نگیرد مرا مهر تو در دل جاودانی ستو گر عمرم به ناکامی سر آید تو را دارم که مرگم زندگانی ستYour wish is my commandاز تو به یک اشارت از ما به سر دویدن.جسم و جان و هر چه هستم آن توست حکم و فرمان جملگی فرمان توستYou must grin and bear itباید بسوزی و بسازی.You can’t see the wood for the trees.آنقدر سمن است که یاسمن پیدا نیست.You can’t make bricks without strawبا دست خالی نمی توان کاری انجام داد.You can not get a quart into a pin potنمی توان بحر را در کوزه ریخت.You are responsible for youهر کس ضامن دوزخ و بهشت خویش است.You can’t please everyone.همه را نمی توان از خود راضی نگه داشت.You cannot unscramble eggs.کاری است گذشته، سبویی است شکسته.You cannot teach an old dog new trickپیر را تعلیم دادن مشکل است.You cannot make a silk purse out of a sow’s earاز تخم مرغ پشم نتوان چید.You should never judge a book by its cover.از روی ظاهر نباید قضاوت کرد.ما برون را ننگریم و قال را ما درون را بنگریم و حال راYou have to crawl before you can walk.قبل از راه رفتن باید خزیدن رایاد گرفت.You can catch more flies with honey than you can with vinegarهر کاری راهی دارد.When it rains, it poursچو بد آید هر چه آید بد شود.بدبختی نمی آید وقتی هم می آید پشت سر هم می آید.Whatever happens is for the bestهر چه پیش آید خوش آید.Whoever knocks on a door and persists will be allowed inگفت پیغمبر که چون کوبی دریعاقبت زان در برون آید سریWhere there is muck, there’s luck/brassآدم پولدار شانس هم دارد.When the cat’s away the mice will playماه درخشنده چون پنهان شود شب پرّه بازیگر میدان شودWhat is done can’t be undone.آب رفته به جوی برنگردد، گذشته ها گذشته است.When in Rome do as the Romans doخواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.Where there is a will, there is a wayخواستن، توانستن است.The Way to a man’s heart is through his stomachبرای بدست آوردن دل مردان باید از طریق شکمشان وارد شد.Without music, life is a journey through a desertبدون موسیقی، زندگی به منزله سفر کردن از بیابان است.What we acquire without sweat we give away without regretهر آنچه آسان یافتی، آسان دهی از دست.Well begun is half done?شروع خوب نصف کار است.Winners never cheat and cheaters never winآدمهای برنده هرگز کلک نمی زنند و آدمهای متقلب هرگز برنده نمی شوند.When money speaks, the truth remains silentوقتی پول حرف می زند حقیقت سکوت اختیار می کند.When a thing is done, advice comes too lateبعد از وقوع واقعه، پند و تدبیر دیگر بکار نیاید.Waste not, want notاسراف نکن تا محتاج نشوی.A Watched pot never boilsزمان انتظار دیر می گذرد.Will is the key of the victoriesرمز پیروزی اراده است.The Wish is father to the thoughtشتر در خواب بیند پنبه داند؛ فکر باطل ز تمنا خیزد.A Wise man avoids edged toolsآدم دانا به نشتر نزند مشت.A Word to the wise is enough / sufficientدر خانه اگر کس است یک حرف بس است.ازین به نصیحت نگوید کست اگر عاقلی یک اشارت بس استWord cut more than swordزبان برنده تر از شمشیر است.The Worm will turnچو دست از همه حیلتی در گسست حلال است شمشیر بردن به دستوقت ضرورت چو نباشد گریز دست بگیرد سر شمشیر تیزWhat is bred in the bone will never come out of the fleshاصل بد نیکو نگردد هر که بنیادش بد است.Wall has earsمکن پیش دیوار غیبت بسی بود، کز پسش گوش دارد کسیWho chatter to you, will chatter of youهر که عیب دگران پیش تو آورد و شمردبی گمان عیب تو پیش دگران خواهد بردWho has skirts of straw needs fear to fireکسی که دامن حصیری دارد باید از آتش فاصله بگیرد.کسی که بار شیشه دارد نباید به دیوانه سنگ بیاندازد.When love is not madness, it is not loveعشق که به حد دیوانگی نرسید، عشق نیست.عاشق آن باشد که چون آتش بود گرم رو سوزنده و سرکش بودWhat the eye sees not, the heart ruse notاگر دیده نبیند، دل نخواهد.When good cheer is lacking, our friends will be packingیار نیک را در روز بد شناسند.While the grass grow, the cow starvesبزک نمیر بهار میاد، خربزه با خیار میاد.Who longest wait of all surely winsصبر آرد آرزو را نی شتاب؛ صبر مایه پیروزی است.We are on a different wavelengthآبمان به یک جوی نمی رود.We live for a good time not for a long timeکیفیت زندگی مهم تر از کمیت زندگی است.Who knows much, will suffer muchهر که بیشتر می فهمد بیشتر رنج می برد.What the heart feels the tongue speaksآنچه بر دل فرود آید، بر زبان آید.Who keeps company with the wolf will learn to howlانگور ز انگور همی گیرد رنگ.کمال همنشین در من اثر کرد و گرنه من همان خاکم که هستمWater is life’s matter and matrix, mother and medium.آب مایه حیات است؛ بدون آب نمی توان زندگی کرد؛ آب آبادانی است.Water which is to pure has no fishآب پاک و تمیز ماهی ندارد.Wishes don’t wash the dishesبا حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود.A Wonder lasts but nine daysآتش تند زود خاکستر می شود.A Work well begun is half doneکاری که خوب شروع شده باشد در واقع نیمی از آن انجام شده است.When/where one door shuts another opensخدا گر به حکمت ببندد دری گشاید به فضل و کرم در دیگریWhen the word is out it belongs to anotherسخن تا نگویی بر او دست هست چو گفته شد یابد او بر تو دستWhen the head aches, all the body is out of tuneچو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرارWhat is a workman without his tools?ز بی آلتان کار ناید درست؛ بدون ابزار و وسایل کاری نمی توان انجام داد.Wedlock is a padlockازدواج، اسارت است.ای گرفتار پایبند عیال دیگر آسودگی مبند خیالWork while it is dayتا تنور داغ است نان باید پخت.The Weakest goes to the wallهر چه سنگ است به پای لنگ است؛ سنگ به در بسته می خورد.When candles are away all cats are greyشب گربه سمور نماید.We are shot with our own arrowخود کرده را تدبیر نیست؛ از ماست که بر ماست.Wear the pants in the familyتصمیم گیرنده بودن؛ حرف آخر را زدن؛ رئیس بودنA Woman’s place is in the homeخانه بدون زن گورستان است.زن بلا باشد به هر کاشانه ای بی بلا هرگز مبادا خانه ایA Woman’s work is never doneکار خانم ها هیچ وقت تمام نمی شود.Walnuts and pears you plant for your heirsهر چه نیکی کنید آن نیکی به خود کرده اید.When the wine is in, the wit is outشراب، عقل از سر بیرون کند.When the pot boils over, it cools itselfفواره چون بلند شود سرنگون شود.Wisdom is better than strength.آدمی را عقل می باید نه زور.What you pay, what you getهر چقدر پول بدهی همان قدر آش می خوری.What is past, is pastگذشته ها گذشته است.Who laughs last, laughs longest?آن خوش است ای جان که فرجامش خوش است.While there is life, there is hopeتا زندگی هست، امید هست.What you lose on the swings, you gain on the roundaboutsدری نبست زمانه که دیگر دری نگشاید.ایزد هرگز دری نبندد بر تو تا صد دیگری به بهتری نگشایدWhat is told in the ear of a man, is often heard a hundred miles awayحرفی که از دهان بر آید، گرد جهان در آید.Wonders will never cease.معجزه هنوز هم اتفاق می افتد.Water is the best thirst quencherآب بهترین فرو نشاننده عطش است.Want is the mother of industryاحتیاج مادر اختراع است.What is taken in with the milk only goes out with the soul.با شیر اندرون شده با جان بدر شود.When drink enters, wisdom departsشراب که از در، در آمد عقل و هوش از کف برفتWorrying never did anyone any goodنگرانی دردی را درمان نمی کند.Wake not a sleeping dogفتنه در خواب است بیدارش مکن.We seek water in the seaآب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم.سالها دل طلب جام جم از ما می کرد وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کردWe cannot learn without pain.بدون رنج و زحمت، علم حاصل نمی شود.We lie loudest when we lie to ourselvesوقتی به خودمان دروغ می گوییم آن را بلندتر فریاد می زنیم.When in doubt do newt/ nothingروزه شک دار نگیر.Who knows he knows nothing knows much.هرگز دل من ز علم محروم نشد کم ماند ز اسرار که معلوم نشدهفتاد و دو سال فکر کردم شب وروز معلومم شد که هیچ معلوم نشدWho knows what tomorrow holds.که داند که فردا چه زاید زمان؛ هیچکس از آینده خبر ندارد.When things got to the worst they will mendتا پریشان نشود کار به سامان نرسد؛ خرابی مقدمه اصلاح است.When angry, count a hundredهر وقت عصبانی شدی یک لیوان آب بخور.What costs little is little esteemed.نداند کسی قدر روز خوشی مگر روزی افتد به سختی کشیWhat can’t be cured must be endured.چو نتوان بر افلاک دست آختن ضروری است با گردشش ساختنWater does not tickle out of his handآب از دستش نمی چکد.Writing of ideas is the capital of futureنگارش اندیشه ها، سرمایه آینده است.Woman’s dreams go by contrariesخواب زن چپ است.Win a few, lose a fewآدم گاه برنده است، گاه بازنده.Words are but wind.حرف باد هواست.Why buy a cow when milk is so cheap.چرا باید یک گاو بخری وقتی که شیر اینقدر ارزان است. ( آفتابه خرج لحیم کردن است )War and love are as full of trouble as pleasureجنگ و عشق هر آنقدر لذت بخش باشند به همان قدر دردسرساز هم هستند.Wear the old coat, but buy the new book.لباس کهنه ات را بپوش اما کتاب تازه بخر.Wake up and smell the coffee.ششدانگ حواس خود را جمع کردنWork one’s fingers to the boneجان کندن؛ سخت کار کردنWarm the cockles of somebody’s heartکسی را خوشحال کردن.Weigh the pros and cons.معایب و محاسن کاری یا چیزی را سنجیدن.Work all the hours God sendsبکوب کار کردن؛ شبانه روز کار کردنWear one’s heart on one’s sleeve.بی شیله پیله بودن؛ صاف و ساده بودنWhen pigs flyخدا را چه دیدی!؛ در همیشه روی یک پاشنه نمی گردد.Win small, win early, win oftenکم ببر، زود ببر، همیشه ببر.When the hell’s frozen overوقت گل نیWho dares to teach must never cease to learn.مدرس نباید از مطالعه و آموختن دست بردارد.Who know who is beautiful and who ugly behind the curtain?کس چه داند که پس پرده که زیباست، که زشت.When the dust has settledوقتی آبها از آسیاب افتاد؛ وقتی سر و صداها خوابید.When it comes to the crunchموقعش که برسد؛ وقتش که برسد.Where there are bees there is honey.تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها.Where there is no justice there is no joy.آنجا که عدالت نیست، خوشی هم نیست.A Willing horse is run to death.هر کسی را بهر کاری ساختند.A Word before is worth two after.علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.A Woman conceals what she knows not.مگو از هیچ نوعی پیش زن راز که زن رازت بگوید جمله سربازA Word spoken is past recalling.آب رفته به جوی بر نگردد؛ گذشتهها گذشته است.The Way to get along is to go along.همزیستی در همراهی است.The Wolf may lose his teeth, but never his nature.مار پوست می اندازد، خوی نمی اندازد.When two Sundays meetهر وقت خورشید از مغرب بر آید؛ وقت گل نی.What everybody says must be true.تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها.We all make mistakes.انسان جایزالخطاست.Why keep a dog and bark yourself?چرا آدم باید سگ داشته باشد ولی خودش پارس کند.Where there is peace, God is.هر جا که صفا هست در آن نور خدا هست.Where there is love, there is no coercion.هر جا سخن از عشق است زور و اجباری در کار نیست.Whatever comes from a friend is good.هر چه از دوست رسد نیکوست.When I am no more, let happen what mayپس از من کو جهان را آب گیرد.Winning isn’t everything.برد و پیروزی که همه چیز نیست.Winning is earning, losing is learning.پیروزی موفقیت است و شکست تجربه.What soberness conceals, drunkenness reveals.مستی راستی می آورد؛ آدم مست راستگو است.Where ignorance is bliss, its folly to be wiseجایی که جهالت برکت است، دانایی احمقی است.Without sleep, no healthخواب برای سلامتی لازم است.When the shit hits the fanخر تو خر که شد؛ اوضاع شیر تو شیر که شد.What goes up must come down.فواره چون بلند شود سرنگون گردد.A Woman can beat the devil.زن شیطان را هم می تواند شکست دهد؛ شیطان از زن درس می آموزد.A Word before is worth two after.جنگ اول به از صلح آخر.A Wise head keeps a shut mouth.ترا خاموشی ای خداوند هوش وقارست و نا اهل را پرده پوشThe Whole dignity of a man lies in the power of thought.بزرگی هر کس در طرزفکر و تفکر اوست.What is done can’t be undone.چو تیر از کمان رفت نیاید به شست باز.Without justice, courage is weak.بدون عدالت، شجاعت کار ساز نیست.When you play you must pay.بازی اشکنک سر شکستنک هم دارد.هر کس خربزه می خورد پای لرزش هم می نشیند.What goes around comes around.هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت.Where there is love, there is pain.عشق بدون رنج نیست؛ عشق با سختی همراه است.Why should the devil have all the best tunes?خربزه شیرین نصیب کفتار می شود.What is sauce for the goose is sauce for the gander.بر کس مپسند آنچه ترا نیست پسند.When character is lost, all is lost.هیچ چیزی مهم تر از آبرو نیست.Without friends a tree like without roots.آدم بی دوست، مثل درخت بی ریشه است.When ambition ends, happiness begins.پایان جاه طلبی، آغاز خوشبختی است.What a man says drunk, he thinks sober.مستی و راستی.What can you expect from a hog but a grunt?از کوزه همان برون تراود که در اوست.از خوک جز خرخر کردن چیزی نمی توان انتظار داشت.When the drink is in, the truth is out.مستی و راستی.When poverty comes in the door, love goes out the windowفقر که از در درآمد عشق از پنجره بیرون رفت.Write your injuries in the sand, kindness in marbleبدی ها را روی شن بنویس وخوبیها را روی سنگ مرمر.When there is no trust, there is no love.وقتی که اعتماد نباشد عشق هم نیست.Whatever comes up is welcomedهر چه پیش آید، خوش آید.What must be, must beاز تقدیر گریزی نیست؛ آنچه باید بشود می شود.What goes around, comes aroundچیزی که عوض دارد، گله ندارد.Any port in a stormدر بیابان لنگه کفش کهنه نعمت است.Actions speak louder than wordsبه عمل کار برآید به سخندانی نیست.Act so in the Wally that need not fear those who stand on the hillآن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است.As you make your bed you must lie on itخود کرده را تدبیر نیست.Absence makes the heart grow fonderجدایی تا نیفتد دوست قدر دوست کی داند.All good things come to an endچراغ هیچکس تا صبح نمی سوزد.All work and no play make Jacks a dull boyتنوع چاشنی زندگی است.All things come to him who waitsگرصبر کنی زغوره حلوا سازی؛گوساله به روزگار گاوی گردد.All’s fair in love and warدر عشق و جنگ هر کاری رواست.Ask and you shall receiveپرسان، پرسان می توان رفت هندوستان.An Apple a day keeps the doctor awayروزی یک سیب بخور تا از طبیب بدور مانی.April showers bring forth May flowersتا باران نبارد گل نروید.All’s well that ends wellشاهنامه آخرش خوش است؛ جوجهها را آخر پاییز می شمارند.All roads lead to Romeهمه راهها به رم ختم می شود.After a storm comes calmآرامش پس از طوفان می آید.After death the doctorنوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی.All truths will not bear tellingهر حقیقتی را نباید به زبان آورد.Affection blinds reasonمحبت آدم را کور می کند.An Artist lives every whereوجود مردم دانا مثال زر و طلاست که هر کجا برود قدر و قیمتش دانندAll are not hunters that blow the hornهر که ریش دارد بابا نیست؛ هر که شیپور دارد شکارچی نیست.All doors open to politenessادب تاجی است از نور الهی بنه بر سر برو هر جا که خواهیAttack is the best form of defenseدست پیش زوال ندارد؛ حمله بهترین نوع دفاع است.As you sow, as you reapچو دشنام گویی، دعا نشنوی بجز کشته خویش ندروینپندارم ای در خزان کشته جو که گندم ستانی بوقت دروAs the work, so the payمزد خر چرانی، خر سواری است.An Ass is but an ass though laden with goldخر اگر جل اطلس بپوشد باز هم خر است.Art is long, life is shortعلم آمد فراوان ، عمر کوتاه.As you salute, you will be salutedبود حرمت هر کس از خویشتن.کمم گیری کمت گیرم ، نمرده ماتمت گیرم.All things are difficult before they are easyمعما چو حل گشت آسان شود.Action is the proper fruit of knowledgeبار درخت علم ندانم بجز عمل.Adam’s ale is the best brewآب بهترین مشروب است.All are not thieves that dogs bark atهر کسی را که سگ پارس می کند دزد نمی توان گفت.All cats are grey in the darkشب گربه سمور می نماید.All’s fish that comes to the netنگه دار فرصت که عالم دمیست.Appearances are deceptiveظواهر فریبنده اند.Ask no questions and hear no liesنپرس تا دروغ نشنوی.All things are possible with Godخدا برهر کاری تواناست.Adam ate the apple and our teeth still acheچوب دیگران را خوردنAs well be hanged for a sheep as a lambدزد به دار آویخته می شود چه برای یک گوسفند جه برای یک برهّ.The Apple doesn’t fall far from the treeمیوه پای درخت می افتد.The Apples on the other side of the wall are the sweetestمرغ همسایه غاز است.نعمت ما به چشم همسایه صد برابر فزون کند پایهAccidents will happen in the best regulated familiesبا قضا و قدر کارزار نتوان کرد.Accident(s) will happenبا سرنوشت نمی توان جنگید؛ حادثه خبر نمی کند.All men are members of the same bodyبنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرندAll his gees are swanمرغ خودش را غاز می داند.Ask much to have a littleبه مرگ گیر تا به تب راضی شود.All is grist that comes to his millاز تخم مرغ پشم می چیند؛ از آب کره می گیرد.All is for the bestهر چه پیش آید خوش آید.Always have two strings to your bowکار از محکم کاری عیب نمی کند.Abstinence is the best medicineامساک و پرهیز بهترین دارو است؛ سلامتی تن در پرهیز است.Accusing the times is but excusing ourselves.از ماست که بر ماست؛ خود کرده را تدبیر نیست.Adversity often leads to prosperityبنیاد غم وشادی بس دیر نمی پایدهر صبح ز پی شامی، هر شب سحری داردAfter night comes the dawnای دل صبور باش و نخور غم که عاقبتاین شام صبح گردد و این شب سحر شودAfter sorrow comes joyدر پس هر گریه آخر خنده ایست مرد آخربین مبارک بنده ایستAnswer one in his own language.کلوخ انداز را پاداش سنگ است؛ جواب های، هواست.April and May are the keys of the yearسالی که نیکوست از بهارش پیداست.All covet, all loseآدم حریص همیشه محروم است.All fellows in footballبازی اشکنک، سر شکستنک دارد.Any time means no timeهر وقت به معنای هیچ وقت است.All clouds bring not rainنه آبستن درّ بود هر صدف؛ هر ابری باران ندارد.All talk and no trouserبه عمل کاربرآید به سخندانی نیست.All that glitters is not goldهر درخشنده ای طلا نیست؛ هر گردی گردو نیست.Anger has no eyesخشم کار شیطان است؛ خشم چشم و گوش ندارد.At foot of the candle it is darkپسر کفاش همیشه پا برهنه است؛ پای چراغ تاریک است.Absence sharpens love, presence strengthens itدوری و دوستی؛ با اهل زمانه صحبت از دور خوش است.All things must passهر چیزی پایانی دارد.All you need is loveهر انسانی به محبت نیاز دارد.The entire world loves a loverطفیل هستی عشقند آدمی و پری.Act quickly, think slowlyخوب تامل کن، زود دست بکار شو.Act today only tomorrow is too lateکار امروز به فردا مفکن.Advice most needed is least heededپند گفتن با جهول خوابناک تخم افکندن بود در شوره زاربا سیه دل چه سود گفتن وعظ نرود میخ آهنی در سنگAll frills and no knickersپز عالی، جیب خالی.All flowers are not in one gardenهمه گلها در یک باغ پیدا نمی شوند.After dinner sit a while, after supper walk a mileبعد ازخوردن نهاراستراحت کن، بعد ازخوردن شام قدم بزن.As poor as a church mouseدر هفت آسمان یک ستاره نداشتن؛ گورم کجاست که کفنم باشد.As soon as a man is born, he begins to dieانسان از لحظه تولد به سوی مرگ گام بر می دارد.Adventures are to the adventurousآدم ماجراجو در کمین خطر است؛ مارگیر را مار می کشد.Adversity makes strange bedfellowsفقر و نداری دوستان را هم بیگانه می کند.An Army marches on its stomachسپاه بی خزینه نتوان داشت.As the twig is bent, so is the tree inclinedنهد شاخ پر میوه سر بر زمین.درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید.All truths are not to be toldهر حقیقتی را نباید بر زبان آورد.Anger is momentary madnessخشم نوعی جنون آنی است؛ خشم دیوانگی کوتاهی است.Argue the tossیکی به دو کردن؛ دهن به دهن شدنAs you bake, so shall you brew?آشی است که خودت پخته ای.چو تو خود کنی اختر خویش را بد مدار از فلک چشم نیک اختریAsk a silly question and you get a silly answerسوال احمقانه بپرس تا جواب اخمقانه بشنوی.All abroad and nothing at homeپز عالی، جیب خالی.Age and wedlock tame man and beastپیری و ازدواج آدم را رام و مطیع می کند.Appetite comes with eatingاشتها زیر دندان است.Agree to differ/disagreeعیسی و موسی هر کدام به دین خود بودنAll for one and one for allغم جمله خور در هوای یکی مراعات صد کن برای یکیAll cat’s love fish but hate to get their paws wetهرکه را طاووس خواهد جور هندوستان کشد.All hat no cattle; all frills no knickers; all sizzle no steak.از سرمایه و عمل خبری نبودنAlways care about your flowers and friendsهمیشه مواظب دوستان و گلهای خود باشید.The Anvil fears no blowsاز آن بیدها نیست که با این بادها بلرزد.Anger edges valorخشم به آدم شجاعت می بخشد؛ خشم شمشیر تیز و برّان است.Always look both ways before crossing the streetاحتیاط به خرج دادن؛ با احتیاط عمل کردنAdvice is cheapنصیحت خرجی ندارد.All men are mortalهمه انسانها فناپذیر هستند.All experience is education for the soulهمه تجربه ها جهت تربیت روح و نفس است.All days are short to industry and long to idlenessزمان برای آدم بیکار خیلی به کندی می گذرد.All things grow with time except griefگذشت زمان از شدت غم و اندوه می کاهد.Absence increases sorrowغیبت طولانی باعث افزایش اندوه می شود.Prevention is better than cureپیشگیری بهتر از درمان است.Practice makes perfectکار نیکو کردن از پر کردن است.The Pen is mightier than the swordتیغ علم از تیغ آهن تیزتر بل ز صد لشکرظفر انگیز ترPeople who live in glass houses shouldn’t throw stoneعیبجو عیب خودش را نمی بیند.Precious good are contained in small parcelsکوتاه خردمند به از نادان بلند است.An Ounce of prevention is better than a pound of cureجنگ اول به از صلح آخر؛ علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.One who acts through another, acts through himselfهر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنیOne can not put the clock/time backزمان گذشته نیاید به بر؛ گذشته ها گذشته است.Old habits die hardمار پوست بگذارد و خوی نمی گذارد.Never too old to learnبرای آموختن هیچ وقت دیر نیست.No man can serve two mastersنی شود هم خدا را خواست و هم خرما را.Necessity is the mother of inventionاحتیاج مادر اختراع است.No gain without painبه رنج اندر است ای خردمند گنج نیابد کسی گنج نابرده رنجMake haste slowlyعجله کار شیطان است.Marry in May, run for ayeهر چیز به وقت خویش نیکوست.Moderation in all thingsدر همه کارها میانه گزینی باید کرد.Measure is medicineاندازه نگه دار که اندازه نیکوست.The Morning sun never lasts a dayچراغ هیچکس تا صبح نسوزد.Man is to man a wolfانسان گرگ انسان است.A Man’s best friends are his ten fingersکس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.Much coin, much careسر بزرگ بلای بزرگ دارد.Men are not anglesانسان فرشته نیست؛ بشر جایزالخطاست.Locking the stable door after the horses is goneتریاق را بعد از مردن مار گزیده آوردننوشدارو پس از مرگ سهراب آوردنLet the dead bury their deadخفته را خفته کی کند بیدار.Lightning never strikes in the same place twiceخانه دزد زده ایمن است؛ صاعقه دو بار در یک جا نمی زند.Let sleeping dogs lieچوب در لانه زنبور نکن؛ فتنه در خواب است بیدارش مکن.Let bygones be bygonesگذشته ها گذشته است؛ آن قدح بشکست و آن پیمانه ریخت.Least said, soonest mendedبا آنکه سخن به لطف آب است کم گفتن هر سخن صواب استLook before you leapزرع نکرده پاره نکن؛ بی گدار به آب نزن.A Leopard cannot change its spotsعاقبت گرگ زاده گرگ شود گر چه با آدمی بزرگ شودKings have long armsهر که را زور در بازوست، زر در ترازوست.Killing no murderهیچ خونی به ناحق ریخته نمی شود.Kill two flies with one flapبا یک تیر دو نشان زدنKill the goose that lays the golden eggsمرغ تخم طلا را کشتن؛ نان خود را آجر کردنKnowledge is powerبالاتر است آنکه داناتر است.Jack of all trades, master of noneآدم همه کاره، هیچ کاره است.A Jar’s mouth may be stopped, a man’s cannotدر دروازه را می توان بست، ولی دهان مردم را نمی شود بست.کام و دم مار و نیش کژدم بستن بتوان، نتوان زبان مردم بستنJudge not, that ye be not judgedعیب تو خواهی نگوید کس، عیب کس نگو.Justice is half religionانصاف ، نصف ایمان است.A Jealous man is the keeper of his wealthبخیل برای ثروت خود نگهبان است.Joy surfeited turns to sorrowآب ار چه زلال خیزد از خوردن پر ملال خیزدJam tomorrow and jam yesterday, but never jam todayامروز نقد، فردا نسیه.Jack is as good as his masterگفت و خوش گفت پیر برزیگر آنچنان مادر این چنین دخترJuke and let the jaw go byرطب خورده منع رطب چون کند.A Joint pot does not boilکه دیگ شراکت نیاید به جوش.Just what the doctor orderedهمین و می خواستیم.The Jewel in the crownگل سر سبد بودن، سر گل بودنJust the ticketخود خودش است.The Joker in the packعنصر ناسازگاربودن؛ وصله ناجور بودنJump in at the deep endخود را به دردسر انداختنIt’s easy to be wise after the eventمعما چو حل گشت آسان شود.It’s a long lane that has no turningدر همیشه روی یک پاشنه نمی چرخد.If a thing worth doing, it is worth doing wellکارنیکو کردن از پر کردن است؛ کار را که کرد آنکه تمام کرد.If at first you don’t succeed, try, try againاگر بار اول موفق نشدی دوباره بکوش و بکوش و بکوش.If you can’t lick/beat them, join themجنگ و زور آوری مکن با مستپیش سر پنجه در بغل نه دستHe who pays the piper calls the toneهر چقدر پول بدهی همان قدر آش می خوری.Half a loaf is better than none/no breadکاچی به از هیچی است.A Hungry man is an angry manآدم گرسنه ایمان ندارد.He has a loose tongueآدم دهن لقی است.Haste makes wasteعجله کار شیطان است؛ شتاب کلید اندوه است.He who hesitates is lostکارها به صبر بر آید و مستعجل به سر در آید.Honesty is the best policyدرستی بهترین سیاست است.A Good wine needs no bushاگرهست مرد از هنر بهره ور هنر خود بگوید نه صاحب هنراگر مشک خالص نداری، مگوی ورت هست خود فاش گردد ببویGive a dog a bad name and hang himگر سر آزار داری، بهانه بسیار داری.God help those who help themselvesاز تو حرکت، از خدا برکت.Great promise, small performanceسنگ بزرگ علامت نزدن است.Faint heart never won fair ladyعروس ملک کسی در کنار گیرد تنگکه بوسه بر لب شمشیر آبدار نهدThe First blow is half the battleضربه اول نیمی از مبارزه است.Fair exchange, no robberyآنچه عوض دارد گله ندارد.A Fault confessed is half redressedگنه را عذر شوید جامه را آب.اعتراف به خطا نیمی از بخشودگی است.Every dog is a lion at homeسگ در خانه صاحبش شیر است.Every light has its shadowهر گلی را خزانی در کمین است.Either win the saddle or lose the horseیا سر می رود یا کلاه می آید.The End justifies the meansهدف وسیله را توجیه می کند.Experience is the mother/father of wisdomتجربه مادر/پدر خرد است.Experience is the best teacherتجربه بهترین معلم است.Deeds not wordsآزادگی مرد بکار است نه گفتار آن به که عمل باشد و گفتار نباشدDo well and have wellهر که به نیکی عمل آغاز کرد نیکی او روی بدو باز کردDivide and ruleتفرقه بیانداز و حکومت کن.The Darkest hour is that before downنومید مشو ز چاره جستن کز دانه شگفت نیست رستنDon’t put off for tomorrow what you can do todayکار امروز به فردا مفکن.A Door must either be shut or openنمی شود هم خدا را خواست و هم خرما را.A Desperate man needs no helpاز جان گذشته را به مدد احتیاج نیست.Don’t cry over split milkطرب نوجوان ز پیر مجو که دگر ناید آب رفته بجویBad actions lead to worse reactionهمینت پسند است اگر بشنوی که گر خار کاری، سمن ندرویBetter bad now than worse laterجنگ اول به از صلح آخر.Bad news travels fastخبر بد زود پخش می شود.A Bad workman blames his toolsعروس نمی تواند برقصد می گوید زمین کج است.Barking dogs seldom biteسگ لاینده، گیرنده نبود.Birds of a feather flock togetherکبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پروازBargain is bargainحساب حساب است، کاکا برادر.The Best of friends must be apartخورشید رخا ز بنده تحویل مکن این دخل مرا به هجر تبدیل مکنخواهی که ز من جدا شوی بی سببی خود دهر جدا کند تو تعجیل مکنCross the stream where it is shallowestگره کز دست بگشاید چرا آزار دندان را.Charity begins at homeچراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.Cowards die many times before their deathsآدم نترس یکبار می میرد آدم ترسو هزار بار.هر که ترسید مرد ، هر که نترسید برد؛ ترس برادر مرگ است.Cut the cackle and come to the hosesدو صد گفته چون نیم کردار نیست.Cross the bridge when one comes to itچو فردا شود فکر فردا کنیم.Clothes do not make the manآدم را به جامه نشناسند؛ لباس طریقت به تقوا بود
راهنما و روشهای تهیه مجموعهها:
چطور مجموعه برای من ارسال می شود؟
ضرب المثل های فارسی با ترجمه ی انگلیسی
چطور می توانم هزینه را پرداخت کنم؟
روشهای تهیه برای دوستان خارج از ایران
تماس الکترونیکی و ایمیل به ما
تماس تلفنی با ما
پاسخ به پرسش های متداول
تنها از سایت های داراینماد اعتماد الکترونیکیبا اطمینان خرید کنید.
بسیار خوش آمدید!از شما دعوت میشود که از بخشهای آموزشی و مطالب مفید و نکتههای ارزشمند بیان شده در سایت انگلیسی مثل آب خوردن دیدن و استفاده فرمایید.
راهنما و روشهای تهیه مجموعهها:
چطور مجموعه برای من ارسال می شود؟
چطور می توانم هزینه را پرداخت کنم؟
روشهای تهیه برای دوستان خارج از ایران
ضرب المثل های فارسی با ترجمه ی انگلیسی
تماس الکترونیکی و ایمیل به ما
تماس تلفنی با ما
پاسخ به پرسش های متداول
تنها از سایت های داراینماد اعتماد الکترونیکیبا اطمینان خرید کنید.
خانه » بلاگ » آموزش آسان زبان انگلیسی » جملات و لغات مهم انگلیسی » ۱۵۰ تا از اصطلاحات و ضرب المثل های روزمره انگلیسی با ترجمه فارسی
در ادامه آموزش های کاربردی زبان انگلیسی، در این پست، ۱۰۰ تا از اصطلاحات و ضرب المثل های کاربردی و روزمره زبان انگلیسی را با ترجمه فارسی در اختیار شما قرار می دهیم. نهایتا هم می توانید فایل پی دی اف را دانلود کنید.
ضرب المثل ها یا proverbs بخشی از گفته ها یا عبارت هایی هستند که در ان ها شیوه بیان موضوع از گفته ها ی عادی متفاوت است. ضرب المثل عبارتی است کوتاه, دقیق,شیوا,به یاد ماندنی که برای اخطار,نصیحت,پیش گویی یا نوعی برداشت انتقادی از یک موضوع است.در زبان انگلیسی ضرب المثل ها همانند زبان فارسی پر کاربرد و با اهمیت است ,به همین دلیل در این مقاله سعی شده است به تعدادی از رایج ترین ضرب المثل های انگلیسی بپردازیم.
در بخش اول مهم ترین ضرب المثل ها و در بخش دوم اصطلاحات کاربردی روزمره را برای شما تدوین کرده ایم. همچنین می توانید دانلود رایگان ۱۰۰ تااز بهترین داستان های کوتاه زبان انگلیسی با ترجمه فارسی را مطالعه کنید.
ضرب المثل های فارسی با ترجمه ی انگلیسی
دانلود فایل پی دی اف این لیست
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
ارسال دیدگاه
تماس با ما
تهران-خیابان انقلاب تلفن تماس ۰۹۱۹۳۲۲۶۳۲۶ تلفن ثابت ۲۸۴۲۶۹۲۹ -۰۲۱
ایمیل maxer.ir@gmail.com
تبلیغـات فروشـگاه
شرکت لوتوس
با بیش از ۱۵ سال سابقه درخشان در امر آموزش و فروش محصولات آموزشی، تنها به کیفیت و رضایت مشتری می اندیشیم !
یادگیری زبان انگلیسی با بهترین منابع و داستان های آموزشی
افزایش سریع دایرهی لغات انگلیسی با روشی ابتکاری
یادگیری مکالمه زبان انگلیسی و گرامر با استراتژیهای کارآمد (تکنیک سایه و پنج استراتژی دیگر)
مناسب برای تمام سطوح، به همراه ترجمهی فارسی مطالب برای مبتدیها
برای مشاهدهی آنلاین مطالب آموزش، به قسمت داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه بفرمایید.
برای مشاهدهی کامل ویژگی های نرم افزار زبانشناس به بخش نرم افزار آموزش زبان انگلیسی اندروید زبانشناس مراجعه کنید.
برای ورود به صفحهی اصلی وبسایت زبانشناس، روی دکمهی زیر کلیک کنید:
ضرب المثلها بخش مهمی از فرهنگ و زبان یک ملت را شامل می شوند و اغلب به شکل یک نثر کوتاه بیان می شوند و استفاده از آنها در گفتار و شنیدار موجب جذاب تر شدن آنها می شود. در اینجا تعدادی از ضرب المثل های انگلیسی با ترجمه و معادل فارسی آن آورده شده است.
ضرب المثل های فارسی با ترجمه ی انگلیسی
مرغی که در هواست نباید به سیخ کشید
یکی به میخ و یکی به نعل زدن
زیره به کرمان بردن
همرنگ جماعت شدن
آسمان را به زمین دوختن
کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی
آب در هاون سائیدن
کسی که بچه خود را نزند روزی به سینه خود خواهد زد
کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد
کاچی به از هیچ چیز است
خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو
از دنده چپ برخاستن
سگ سگ را نمی خورد
دندان اسب پیشکشی را نمی شمارند
تا تنور گرم است باید نان پخت
با یک گل بهار نمی شود
باد آورده را باد می برد
نانش در روغن است
یک تخته اش کم است
سرنا را از ته گشاد آن زدن
به ساز کسی رقصیدن
حساب حساب است، کاکا برادر
نابرده رنج گنج میسر نمیشود
نه خود خورد نه کس دهد، گنده کند به سگ دهد
چون گردکان بر گنبد
مثل خر در گل مانده
شاهنامه آخرش خوش است
کبوتر با کبوتر باز با باز
آب در هاون سائیدن
نخود هر آشی بودن
دست و پا چلفتی است
بی خبری خوش خبری است
آتش را دامن زدن
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها
نمک خوردی نمکدان مشکن
ضرب المثل های فارسی با ترجمه ی انگلیسی
از چاه درآمدن و در چاله افتادن
مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد
ارسال شده توسط رضا در تاریخ اردیبهشت ۱۴, ۱۳۹۴ در داستان و ضرب المثل, کمک آموزشی | ۴ دیدگاه
برای یادگیری آسان زبان انگلیسی می توانید از تکنیکهای کاربردی وبسایت زبانشناس استفاده کنید:
نویسنده: رضا
A distant tour begins with one step…
سفري به طول هزارفرسنگ با يك گام آغاز مي شود…
تیر ۳۱, ۱۳۹۴
مرسی
خرداد ۵, ۱۳۹۸
خیلی خوبه من روزی ۱۰۰ بار ازش استفاده می کنم
شهریور ۷, ۱۳۹۶
باسلام و تشکر از سایت عالیتون
خرداد ۵, ۱۳۹۸
واقعا عالیه نمی دونم چجوری تشکر کنم مرسی از زحماتتون.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
وبسایت
Help on QR Code
ضرب المثل های فارسی با ترجمه ی انگلیسی
ضرب المثل هاي حرف A ضرب المثل هاي حرف Bضرب المثل هاي حرف cضرب المثل هاي حرف Dضرب المثل هاي حرف Eضرب المثل هاي حرف Fضرب المثل هاي حرف Gضرب المثل هاي حرف Hضرب المثل هاي حرف Iضرب المثل هاي حرف Jضرب المثل هاي حرف Kضرب المثل هاي حرف Lضرب المثل هاي حرف Mضرب المثل های حرف Nمعادل فارسی ضرب المثل های انگلیسیضرب المثل های ایرانی همراه معادل انگلیسیضرب المثل های انگلیسی به همراه مترادفشانضرب المثل حرفyضرب المثل حرف wضرب المثل حرف tضرب المثل حرف sضرب المثل حرف pضرب المثل حرف oضرب المثل های انگلیسی به همراه ترجمه و معادل ضرب المثل های انگلیسیضرب المثلهای انگلیسی با ترجمه و کاربرداس ام اس های عاشقانه انگلیسی باترجمه ۳۰ اصطلاح عامیانه و کاربردی انگلیسی آمریکایی ضرب المثل ها و اصطلاحات پرکاربرد انگلیسی و فارسیضرب المثل های انگلیسی با ترجمه جوک های خنده دار به زبان انگلیسی چند اصطلاح محاوره ایچند اصطلاح خوب انگلیسیضرب المثلهای جالب با ترجمه فارسیترجمه طنز ضرب المثل های فارسی به انگلیسیضرب المثل های مشهور انگلیسی درمورد پول ضرب المثل های در رابطه با عشقضرب المثل هایی در مورد ازدواجضرب المثل انگلیسی با ترجمه ی فارسیضرب المثل های فارسی به انگلیسی درمورد زندگیضرب المثل های خارجی در باره کار و تلاشضرب المثل های انگلیسی در مورد سیاستاصطلاحات انگلیسی در مورد روابط خانوادگی و فامیلیضرب المثل انگلیسی با ترجمه در مورد تولد200 ضرب المثل انگلیسی با ترجمه ضرب المثل انگليسي و ترجمه آن در مورد پول و ثروت ضرب المثل های انگلیسی در مورد دوستیچند ضرب المثل درباره ی امنیتچند اصطلاح درباره قولچند ضرب المثل درباره زمان و اقلیمچند اصطلاح در باره بهترین آرزو ه
در بخش سرگرمی نمناک قصد داریم سری ضرب المثل انگلیسی از میان پراورب های پرکاربرد لاتین با معادل آن در زبان فارسی برایتان جمع آوری کنیم تا بدون نیاز به کتاب یا نرم افزار خاصی بتوانید این مثل ها را بیاموزید ، در ادامه 20 ضرب المثل اول را خواهید خواند.
Barking dogs seldom bite
dance to a person’s tune
به ساز کسی رقصیدن
ضرب المثل های فارسی با ترجمه ی انگلیسی
توجه : ارسال پیام های توهین آمیز به هر شکل و با هر ادبیاتی با اخلاق و منش اسلامی ،ایرانی ما در تناقض است لذا از ارسال اینگونه پیام ها جدا خودداری فرمایید.
ضرب المثل های رایج در زبان انگلیسی
ضرب المثل ها یا proverbs بخشی از گفته ها یا عبارت هایی هستند که در ان ها شیوه بیان موضوع از گفته ها ی عادی متفاوت است. ضرب المثل عبارتی است کوتاه, دقیق,شیوا,به یاد ماندنی که برای اخطار,نصیحت,پیش گویی یا نوعی برداشت انتقادی از یک موضوع است.در زبان انگلیسی ضرب المثل ها همانند زبان فارسی پر کاربرد و با اهمیت است , در این مقاله به تعداد دیگری از رایج ترین ضرب المثل های انگلیسی پرداخته ایم;
ضرب المثل های فارسی با ترجمه ی انگلیسی
easy comes,easy goes
باد آورده را باد می برد
no news is good news
بی خبری خوش خبری است
all is well that ends well
شاهنامه آخرش خوش است
actions speak louder than words
دو صد گفته چون نیم کردار نیست
all that glitters is not gold
هر گردی که گردو نمی شود
better late than never
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است
the blind leading the blind
کوری که عصاکش کسی شود
don’t count your chickens before they’re hatched
جوجه را آخر پاییز می شمارند
the pot calling the kettle black
دیگ به دیگ میگه روت سیاه
don’t look a gift horse in the mouth
دندان اسب پیش کشی را نمی شمارند
jumping out of trying pan into the fire
از چاله پریدن و به چاه افتادن
lets bygones be bygones
گذشته ها گذشته
many hands make light work
یک دست صدا ندارد
don’t burn your bridges behind you
همه ی پل های پشت سرت را خراب نکن
ضرب المثل های فارسی با ترجمه ی انگلیسی
too many cooks spoil the broth
آشپز که چند تا باشه غذا یا شور میشه یا بی نمک
old habits die hard
ترک عادت موجب مرض می شود
where there is smoke there is fire
هیچ دودی بدون آتش نیست
beauty is only skin deep
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست
don’t bite the hand that feeds you
نمک خوردی نمکدان نشکن
birds of a feather , flocks together
کبوتر با کبوتر باز با باز
charity begins at home
چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است
half of a loaf is better than none
کاچی به از هیچی است
برای مشاهده بخش اول و بخش دوم ضرب المثل های رایج بر روی آن کلیک کنید.
7 Comments on “ضرب المثل های رایج در زبان انگلیسی-بخش 3”
ضرب المثل های جالبی بود. خیلی از آن ها کاربردی هستند. بسیار ممنون
تشکر از شما. خیلی عالی بود
مرسی از مقاله خوبتان. لطف میکنید لینک بخش اول و دوم ضرب المثل های رایج را برامون بذارید.
تشکر از سایت خوبتون برای همه ی مقالات. شخصا از این مقاله بسیار خوشم اومد. خیلی جالب و کاربردی بود.
سایت ما همیشه برای زبان آموزان و علاقمندان به یادگیری و آموزش زبان انگلیسی نوشته است اما امروز می خواهیم کمی هم به مدرسی زبان انگلیسی توجه می کنیم. ۴ اصطلاح در مورد آموزش زبان انگلیسی را از دست ندهید. به این چهار اصطلاح رایج در مورد آموزش و یادگیری زبان انگلیسی توجه کنید امیدواریم آشنایی با این چهار اصطلاح برای شما مفید واقع شود.پس با ما همراه باشید… چهار اصطلاح در مورد آموزش زبان انگلیسی: 4 اصطلاح در مورد آموزش زبان انگلیسی ۱-…
ارسال شده توسط رضا در تاریخ آگوست 24, 2017
آیا تا به حال شخص جدیدی در زندگی خود دیدهاید که در جهتدهی زندگی شما خیلی موثر بوده باشد؟ وقتی برای بار اول به ایشان معرفی شدید چه حسی داشتید و این معرفی چگونه بود؟ ایمیلهای معرفی هم دقیقا به همین صورت است. اگر به خوبی انجام شود، ممکن است حتی زندگی شما را عوض کند. بنده به شخصه این موضوع را چندین بار تجربه کردهام و با فرستادن ایمیل معرفی خوب، توانستهام نتایج خیلی خوبی در زندگی خود رقم بزنم. پس بیایید ببینیم که این ایمیلها چگونه…
ارسال شده توسط رضا در تاریخ آگوست 11, 2017
ضرب المثلهای انگلیسی با عکس
زمان آینده ساده با will یا آینده با نوع اول (The future I) برای نشان دادن تصمیمات ناگهانی، فرض کردن یا وقایع آینده که نمی تواند در آنها تغییری ایجاد کرد استفاده می شود. کاربرد ها تصمیمات ناگهانی. به مثال زیر توجه کنید: Come on, I will help you sort the files. (بجنب، من بهت کمک می کنم اسناد را مرتب کنی.) نظرات، امیدها، تردید ها یا فرض ها در مورد آینده. به مثال های زیر توجه کنید: You won’t finish it in just one day. (تو نخواهی توانست…
ارسال شده توسط رضا در تاریخ جولای 9, 2017
در بخش مکالمه اسپیکینگ ایلتس و همچنین سایر آزمون های مکالمه، رعایت برخی نکات و برنامه ریزی قبلی برای داشتن یک مکالمه روان اهمیت بسیاری دارد. در این بخش قصد داریم در مورد نکات مهمی که می تواند به زبان آموزان در این بخش کمک کند بپردازیم. نکته هایی در مورد بخش مکالمه ایلتس: 1- نه خیلی زیاد اما زیاد صحبت کنید! یکی از مهمترین ایراداتی که زبان آموزان در بخش مکالمه و در مواجهه با سوالات ممتحن دارند، کم صحبت کردن است. فراموش نکنید که هدف از…
ارسال شده توسط رضا در تاریخ ژوئن 30, 2017
اولین توصیه ای که میتوان به یک زبان آموز کرد ، آن است که از هر فرصت برای آموختن لغات و اصطلاحات جدید و نیز تکرار آموخته ها استفاده کند . زمانهایی که عملاً تلف شده محسوب می شوند ، بهترین فرصتها برای تکرار آموخته ها هستند . مثل زمانهایی که در ترافیک و یا ایستگاه اتوبوس تلف می شوند . یا زمانی که منتظر یک دوست هستید تا سر قرار حاضر شود و یا زمانی که در مطب پزشک منتظر هستیدو ……به این منظور خوب است که همیشه خلاصه نکات جدیدی را…
بسیار خوش آمدید!از شما دعوت میشود که از بخشهای آموزشی و مطالب مفید و نکتههای ارزشمند بیان شده در سایت انگلیسی مثل آب خوردن دیدن و استفاده فرمایید.
A bad thing never diesبادنجان بم آفت ندارد
A bad workman quarrels withblameshis toolنمی تواند برقصد می گوید زمین کج است
A beggar’s purse is bottomlessاگر ریگ بیابان در شود چشم گدایان پر نشود
ضرب المثلهای انگلیسی با عکس
A bird in the hand is worth two in the bushسیلی نقد به از حلوای نسیه
A blow with a word strikes deeper than a blow with a swordزخم زبان از زخم شمشیر بدتر است
Absence makes the heart grow found; friends agree but at distanceدوری ودوستی
A burnt child dreads the fireمار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد
A clear conscience fear no accusationتوپاک باش و مدار ای برادرازکس باک
Action speaks louder than wordsدو صد گفته چون نیم کردار نیست
Add fuel to the fireآتشی را دامن زدن
Adversity often leads to prosperityپایان شب سیه سپید است
All earsسرا پا گوش بودن
A friend in need is a friend indeedدوست آنست که گیرد دست دوست/در پریشان حالی و درمانذگی
A friend to every body is a friend to nobodyدوست همه کس دوست هیچ کس نیست
After death the doctorنوشدارو پس از مرگ سهراب
A good name is better than richesنام نیگو گر بماند ز آدمی/به کز او ماند سرای زرنگار
A good win needs no bushمشک آن است که خود ببوید
A great ship must have deep waterهر که بامش بیش برفش بیشتر
A happy heart makes a blooming visageرنگ رخسار نشان می دهدازسر ضمیر
A hard gathering, a wide scatteringحساب به دینار،بخشش به خروار
A hungry man, an angry manآدم گرسنه دین و ایمان ندارد
A join pot does not boilدیگ شراکت جوش نمی آید
A little bird told me soکلاغه برایم خبر آورد
All are not thieves that dogs hard atهر گردی گردو نیست
All is for the bestهر چه پیش آید خوش آید
All is well that ends wellشاهنامه آخرش خوش است
A white lieدروغ مصلحتی
A lover dreams of his mistressشتر در خواب بیند پنبه دانه
A nod to the wise, a rod for the foolعاقل را اشارتی کافیست
Answer one in his own language; tit for tatجواب های، هوی است
April and May are the keys of the yearسالی که نکوست از بهارش پیداست
As easy as A B C; as easy as winkingمثل آب خوردن
A sound mine is in a sound bodyعقل سالم در بدن سالم
As proud as the peacockاز دماغ فیل افتاده
As well known as the village pumpگاو پیشانی سفید
At a loose endپا در هوا
At a loss to understandسر در گم
A widow’s miteبرگ سبزی است تحفه ی درویش
ضرب المثلهای انگلیسی با عکس
A willing horse is run to deathخر بارکش را هی بار می کنند
A wool seller knows a good buyerکاسب مشری خود را می شناسد
A word before is worth two afterجنگ اول به از صلح آخر
A word is enough to the wiseعاقل را اشارتی کافیست
A word spoken is an arrow left flyآب رفته ز جوی باز نمی گردد
Barking dogs don’t biteاز آن نترس که های و هوی دارد/از آن بترس که سر به زیر دارد
Be above oneselfخود را گم کردن
Be all abroadاز مرحله پرت بودن
Bear one a grudgeبا کسی لج بودن
Beat about the bushکرکری خواندن
Beat one to frighten an otherبه در می گویم دیوار بشنود
Beauty s in the eye of beholderاز چشم مجنون لیلی را نگریستن
Beauty opens all doorsروی زیبا مرهم دل های خسته است
Be choked with tearsاز بغض ترکیدن
Bed of rosesآش دهن سوز
Be fed upسر رفتن حوصله
Be funny with some oneسر به سر کسی گذاشتن
Begin your web and God will send you the threadاز تو حرکت از خدا برکت
Be in debtبدهکار بودن
Be in the moodسر حال بودن
Be just to all, but trust not allبد گمان باش در امان باش
Be moved with compassionبه رحم آمدن
Bend one’s heart onدل به چیزی بستن
Be out of sensesحواس پرت بودن
Best wishes forمبارک باشد
Be true and fear notآن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک ست
Better a lock than doubtمالت راسفت نگه دار همسایه ات را دزد مکن
Better face a danger once than be always in dangerمرگ یک دفعه شیون یک دفعه
Better ate than neverدیر آی و درست آی
Better sit idle than work for naughtبیکاری به از بیگاری است
Better the head of a dog than the tail of a lionسگ خانه باش ولی کوچک خانه نباش
Better to have it out than be always achingدندان لق راباید کشید
Between two stools one falls the groundبا یک دست نمی توان دو هندوانه گرفت
Birds of a feather flock togetherکبوتر با کبوتر باز با باز
Bites and piecesof the foodهله هوله
Bitter pills may have wholesome effectsشفا بایدت داروی تلخ نوش
Bitter sighآه سرد
Bless youعافیت باشد
Blood with tellبازگردد به اصل خود هرچیز
Blow one’s noseدماغ خود را گرفتن
Bread and pointکوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد
Break bread with someoneنان و نمک با کسی خوردن
Break of relationsقطع رابطه کردن
Break the neck of a taskکمر کاری را شکستن
Break the eyesبحث را عوض کردن؛شادی ایجادکردن
Burn the midnight lampدود چراغ خوردن
Buzz offبزن به چاک
Carry pick abackکول کردن
Carry water in a sieve; plough the sea shoreب در هاون کوبیدن
Cast thy bread upon the waters, for thou shalt find it after any daysتو نیکی می کن و در دجله انداز/که ایزد در بیابانت دهد باز
Catch one nappingچرت کسی را پاره کردن
Cats have nine livesگربه هفت جان دارد
Cock and bull storyآسمان ریسمان-چاخان پاخان
Charity begins at homeچراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است
Christmas comes but once yearهر روز عید نیست که حلوا خورد کسی
Claw me, and I’ll claw youنان به همدیگر قرض دادن
Cleanliness is next to Godlinessنظافت قسمتی از ایمان است
Collect one’s witحواس خود را جمع کردن
Come off your high horseپیاده شو باهم بریم
Come roundبه هوش آمدن
Come to a standstillمتوقف شدن
be at largeفراری بودن
Coming events cast their shadows beforeسالی که نکوست از بهارش پیداست
Cook someone’s gooseآشی برای کسی پختنکه یه وجب روغن داشته باشد
Count sheepاختر شمردن
Covetousness is the mother of ruin and mischiefطمع مایه ی فلاکت است
Crooked by nature is never made straight by educationنهال تلخ نگردد به تربیت شیرین
Cry wine and sell vinegarجو فروش گندم نما
Cutcrack a jokeمزه انداختن
Cut the crapمزخرف نگو
Cut to the heartکسی را کباب کردن
Cut your coat according to your clothپا را به اندازه ی گلیمت دراز کن
Cut classبی اجازه از کلاس غایب شدن
Dance as someone pipesبه ساز کسی رقصیدن
Dance before the music startsنزده رقصیدن
Dash one’s hopesامید کسی را نا امید کردن
Dead men tell no talesسر بریده صدا نمی دهد
Deeds not wordsدوصد گفته چون نیم کردار نیست
Destroy the lion while he is but a whelpعلاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد
Discretion is the better part of valorاحتیاط شرط عقل است
Divide and ruleنفاق انداز و حکومت کن
Don’t cast pearls before swineخر چه داند قیمت قند و نبات
Don’t count your chickens before they are hatchedجوج را آخر پاییز می شمارند
Don’t let the grass grow under your feetآب تو دستته بذار زمین بیا
Don’t play hard to getناز نکن
Don’t teach your grandmothers to suck eggsآزموده را آزمودن خطاست
Do without somethingاز چیزی صرف نظر کردن
Draw blood out of a stoneاز ریگ روغن کشیدن
Draw in one’s hornsسر جای خود نشستن
Draw to an endته کشیدن
Dress up to the ninesهفت قلم آرایش کردن
Drink-hail; drink good health; cheerioنوش جان
Drop by drop fills the tubقطره قطره جمع گرددوانگهی دریا شود
Dumb-showلال بازی
Dud chequeچک بی محل
Early to bed and early to rise, makes a man healthy, ealthy, nd wiseسحر خیز باش تا کامروا گردی
Easy come, easy goباد آورده را باد می برد
Eat salt with a personنان و نمک با کسی خوردن
Escape one’s memoryاز خاطر رفتن
Every cloud has a silver lining
ر نومیدی بسی امید است/پایان شب سیه سپید است
Every dog is a lion at homeهر سگ به درخانه ی خویش است دلیر
Every cook praises his own brothکس نگوید که دوغ من ترش است
Every light has it’s shadow, every hill its valleyهر سربالایی یک سرازیری دارد؛پایان شب سیه سپید است
Every man to his tasteسلیقه ها مختلف است
Every now an thenگاهگاهی
Every sore has its salveهر دردی را درمانی است
Exchange is no robbery; tit for tatهرچه عوض داره گله نداره/ این به آن در
Fair and squareراست حسینی
Fair faces need no paintحاجت مشاطه نیست روی دلارام را
Fair-weather friendرفیق نیمه راه
Fall a victim toقربانی…شدن
Fall on one’s kneesبزانو درآمدن
Fall shortکوتاه آمدن
Fall out of the frying pan into the fireاز چاله به چاه افتادن
Far from it!حاشا که!خدا نکند
Fate overtook himاجلش فرا رسید
Feel a person’s pulseنبض کسی را گرفتن
Few words are best=short and briefمختصر و مفید
Fill someone with furyکفر کسی را بالا آوردن
Fill with wonderمتعجب ساختن
Find the length of one’s footدندان کسی را شمردن
Fire upآتشی شدن
First come, first servedنوبتی هم که باشد،نوبت ماست
Fish and guests stink after three daysمهمان تا سه روز عزیز است
Fish for informationیکدستی زدن
Fish in troubled watersاز آب گل آلود ماهی گرفتن
Flatter oneselfدل خوشی به خود دادن
Fling up one’s capکلاه خود را هوا انداختن
Flog a dead horseآهن سرد کوبیدن
Fools have the best luckدنیا به کام ابلهان است
Fools tie knots, and wise men loose themیک دیوانه سنگی به چاه می اندازد صد عاقل نمی توانند آن را ر یاورند
Forbidden fruit is sweetمنع چوبیند حریص تر شود انسان
Forced tearsگریه ی زورکی
Freeze one’s bloodزهره ترک کردن
Friends may meet, but mountains never greetکوه به کوه نمی رسد،آدم به آدم می رسد
From a bad paymaster get what you canیک مو از خرس کندن غنیمت است
From time immemorialاز عهد بابا آدمقدیم ها
Get a firm footingجا برای خود باز کردن
Get a head ofجلو افتادن از
Get a longامرار معاش کردن
Get a thing off one’s chestدل خود را خالی کردن
Get away! =Get out! =Get off!گم شو!
Get hold of the wrong end of the stickسرنا را از سر گشاد زدن
Get into a grooveروی غلتک افتادن
Get into contact withتماس گرفتن با
Get off withگرم گرفتن
Get around a personقلق کسی را به دست آوردن
Get the length of one’s shoesرگ خواب کسی را به دست آوردن
Give a follow up toترتیب اثر دادن به
Give someone a leg upزیر بال کسی را گرفتن
Give a relief toیاری کردن به
Give good shape toمرتب کردن
Give a heed toمحل گذاشتن،توجه کردن
Give oneself airsباد در دماغ انداختن
Give the devil his dueعیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو
Give wayجا خالی کردن
Give with one hand and take back with the otherاز پا پس زدن با دست پیش کشیدن
Goat’s woolشیر مرغ
Go away with one’s tail between one’s legsدُم خود را روی کول گذاشتن و رفتن
Go back on a bargainتو زدن
Go back on one’s wordبه وعده ی خود وفا نکردن
Go byپیروی کردن
God forbidخدا نکنه؛نعوذ بالله
God helps the sailor but he must rowاز تو حرکت از خدا برکت
God never sends a mouth, but He sends meat for itهر آن کس که دندان دهد نان دهد
Gone is the goose that the golden egg did layآن ممه را لولو برد
Good and quickly seldom meetنر بزا و الان بزا
Good cheap is dear at the long runارزان بی علت گران بی حکمت
Good for you! = how lucky you are!خوش به حالت!
Good luck to youشانس یارت!
Go the wrong wayخطا رفتن
Go the extremitiesافراط و تفریط کردن
Go to kingdom come=Go to one’s last homeبرحمت ایزدی پیوستن
Go too farگندش را در آوردن
Go to the barوکالت گرفتن
Gorunto wasteهرز رفتن
Go with the streamtideهمرنگ جماعت شدن
Grant audienceبار عام دادن
Grant someone’s requestحاجت کسی را بر آوردن
Grease someone’s moustacheسبیل کسی را چرب کردن
Great promise, small performanceسنگ بزرگ علامت نزدن است
Grind down someone=grind someone’s faceخون کسی را شیشه کردن
Grow a beardریش گذاشتن
Habit is second natureترک عادت موجب مرض است
Half a loaf is better than nothingکاچی به از هیچی
Handsome is that handsome doesهر که را خلقش نکو نیکش شمر
Hang over/aboutپلکیدن
Hang down the headپکر شدن
Hang on someoneانگل کسی شدن
Hang on someone’s lipsچشم به دهان کسی دوختن
Hard knotگره کور
Hard to deal withآدم ناتو
Hard to pleaseنازک نارنجی
Hard up for moneyمشکلات مالی
Harp on one stringپا توی یک کفش کردن
Haste makes wasteعاجل دوبار کار می کند
Have a finger in every pieنخود هر آش بودن
Have a job to doپوست اداختن
Have an eye on somethingکیسه دوختن
Have a rough timeبرزخ بودن
Have a sandpebble in one’s shoeریگی به کفش داشتن
Have a thing a great bargainبزگیر آوردن
Have a try atزوری زدن
Have in stockموجود داشتن
Have recourse toمتوسل شدن به
Have the heart toگواهی دادن دل
Have the last wordحرف خود را به کرسی نشاندن
Have views uponچشم طمع به چیزی داشتن
Head and shoulderیک سر و گردن
Heart speaks to heartدل به دل راه دارد
He can’t contain himself for joy= he seems to tread on airاز خوشی در پوست خود نمی گنجد
He can’t make both ends meetهشتش گرو نه اش است
راهنما و روشهای تهیه مجموعهها:
چطور مجموعه برای من ارسال می شود؟
چطور می توانم هزینه را پرداخت کنم؟
روشهای تهیه برای دوستان خارج از ایران
تماس الکترونیکی و ایمیل به ما
تماس تلفنی با ما
پاسخ به پرسش های متداول
تنها از سایت های داراینماد اعتماد الکترونیکیبا اطمینان خرید کنید.
بسیار خوش آمدید!از شما دعوت میشود که از بخشهای آموزشی و مطالب مفید و نکتههای ارزشمند بیان شده در سایت انگلیسی مثل آب خوردن دیدن و استفاده فرمایید.
راهنما و روشهای تهیه مجموعهها:
چطور مجموعه برای من ارسال می شود؟
چطور می توانم هزینه را پرداخت کنم؟
روشهای تهیه برای دوستان خارج از ایران
ضرب المثلهای انگلیسی با عکس
تماس الکترونیکی و ایمیل به ما
تماس تلفنی با ما
پاسخ به پرسش های متداول
تنها از سایت های داراینماد اعتماد الکترونیکیبا اطمینان خرید کنید.
ضرب المثلهای انگلیسی با عکس
No news is good news.
بی خبری خوش خبریست
Charity begins at home
چراغی که به منزل رواست به مسجد حرام است
One good turn deserves another
تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز
When you are in Rome , do as Romans do.
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو
کلمه discuss حرف اضافه ندارد
پس اگر بگوییم discuss about اشتباه است
گلچینی از چند ضرب المثل معروف و زیبا به زبان انگلیسی با معادل و معنی فارسی در رابطه با عشق و محبت و دوستی
There is no sickness like love sickness
هیچ دردی بدتر از درد عشق نیست
****
Love is without reason
عشق دلیل و منطق نمی شناسد
****
ضرب المثلهای انگلیسی با عکس
Love is a bridge between two hearts
عشق پلی است میان دو قلب عاشق
****
ضرب المثل انگلیسی درباره دوست
One enemy is too many
صد دوست کم است و یک دشمن بسیار
****
A friend’s frown is better than a foe’s smile
اخم دوست به از لبخند دشمن
****
Love is full of troubles
راه عشق راهی پر پیچ و خم است
****
چند ضرب المثل انگلیسی با معنی
Love sees no faults
آدم عاشق کور است؛ عاشق عیب معشوق را نمی بیند
****
Love and light can not be hide
عشق و مشک پنهان نمی ماند
****
Love is like a flower which blooms with trust
عشق گلی است که در زمین اعتماد می روید
****
Love laughs at locksmiths
عشق به قفل ساز می روید
****
Love makes the world go round
من قوت ز عشق می پذیرم گر میرد عشق من بمیرم
****
ترجمه ضرب المثل انگلیسی به فارسی
When love is not madness, it is not love
عشق که به حد دیوانگی نرسید، عشق نیست
عاشق آن باشد که چون آتش بود *** گرم رو سوزنده و سرکش بود
****
War and love are as full of trouble as pleasure
جنگ و عشق هر آنقدر لذت بخش باشند به همان قدر دردسرساز هم هستند
****
Where there is love, there is no coercion
هر جا سخن از عشق است زور و اجباری در کار نیست
****
Where there is love, there is pain
عشق بدون رنج نیست
عشق با سختی همراه است
****
When poverty come in the door, love goes out the window
فقر که از در درآمد عشق از پنجره بیرون رفت
****
When there is no trust, there is no love
وقتی که اعتماد نباشد عشق هم نیست
****
All’s fair in love and war
در عشق و جنگ هر کاری رواست
هدف وسیله را توجیه می کند
****
ضرب المثلهای انگلیسی با عکس
Love is blind
عشق کور است
****
Make love not war
عشق بورز، نجنگ
تا توانی دلی به دست آور دل شکستن هنر نمی باشد
****
جمله های عاشقانه انگلیسی
A heart that loves is always young
قلبی که عشق می ورزد همیشه جوان است
****
The hardest thing to do is watch the one you love, love someone else
سخت ترین چیز این است که ببینی کسی را که دوست داری عاشق فرد دیگری است
****
We were given: Two hands to hold To legs to walk Two eyes to see Two ears to listen But why only one heart? Because the other was given to someone else For us to find
به ما دو دست داده شده است برای نگهداشتن دو پا برای راه رفتن دو گوش برای شنیدن اما چرا تنها یک قلب؟ چون قلب دیگر به فرد دیگری داده شده است که ما باید پیدا کنیم
****
If you love me, let me know If not, please gently let me go
اگر دوستم داری بهم بگو و گرنه بزار برم
****
Give her two red roses, each with a note The first note says For the woman I love and the second, For my best friend
به او دو گل رز بده رو هر گل هم نوشته ای بزار رو اولین نوشته بنویس به زنی که عاشقشم و روی دومی بنویس به بهترین دوستم
****
Pleasure of love lasts but a moment, Pain of love lasts a lifetime
لذت عشق لحظه ای طول می کشد اما غم و رنج آن یک عمر
****
I get the best feeling in the world when you say hi or even smile at me because I know, even if its just for a second, that I’ve crossed your mind
بهترین احساس زمانی به من دست می دهد که به من سلام می کنی یا لبخندی میزنی حتی اگر برای ثانیه ایی، چرا که می فهمم یرای لحظه ای به ذهنت خطور کرده ام
****
They say loving you gives pains and full of sacrifices But I’ll rather take pains and lots of sacrifices than not to be love by you
مردم بهم می گن دوست داشتنت درد و رنج ِ فقط و کلی از خود گذشتگی
میخاد، من ترجیح میدم درد بکشم و از خود گذشتگی کنم اما نبینم تو دوستم نداری
****
Falling in love is awfully simple, but falling out of love is simply awful
عاشق شدن تا حدودی آسان است اما ترک عشق وحشتناک است
****
Absence makes the heart grow fonder
دوری باعث می شود قلب اشتیاق بیشتری پیدا کند
****
Love is like a war:Easy to begin Hard to end!
عشق همچون جنگ است: آسان شروع می شود سخت تمام می شود
****
I dont know why they call it heartbreak It feels like every part of my body is broken too
من نمی دانم چرا می گویند قلب انسان می شکند گویی تمام وجودم شکسته است
Chloe Woodward
ضرب المثل انگلیسی در مورد عشق
****
Love is blind — marriage is the eye-opener
عشق چشم را می بندد اما ازدواج چشم را باز می کند
****
Anyone can be passionate, but it takes real lovers to be silly
همه می توانند پر احساس باشند اما فقط عاشقان واقعی حماقت می کندد
****
The spaces between your fingers were created so that another’s could fill them in
فاصله بین انگشتان برای این ایجاد شده است که انگشتان فرد دیگری آن فاصله را پر کن
****
Falls friends are worse than open enemies
دشمن دانا به از دوست نادان است
****
Keep your friends close and your enemies closer
دوستان را نزدیک و دشمنان را نزدیک تر نگه دار
****
The best mirror is an old friend
نباشد دوست جز آیینه دوست
****
Stars has 5 ends
Square has 4 ends
Trinagle has 3 ends
Line has 2 ends
but Circle of our friendship has no end
ستاره پنج گوشه دارد
مربع چهار گوشه دارد
مثلث سه گوشه دارد
پاره خط دو انتها دارد
اما دایره دوستی ما انتهایی ندارد
در ادامه بخوانید : ضرب المثل های انگلیسی در مورد موفقیت
فال حافظ
سلامت و پزشکی
سبک زندگی
گیاهخواری
اطلاعات دارویی
خواص ها
مد و فشن
مطالب بخش سلامت و پزشکی سایت کوکا فقط جنبه اطلاع رسانی و آموزشی دارند. این مطالب توصیه پزشکی تلقی نمی شوند و نباید آنها را جایگزین مراجعه به پزشک جهت تشخیص و درمان کرد.
ضرب المثلهای انگلیسی با عکس
I’ve been looking for a great IELTS tutor. I had an academic band 6 and I needed to…
LingoTies has great teachers. The website is great and you can find many resources to…
شرکت در کلاس های مجازی سایت لنگویج تایز باعث شده در همه ی مهارت های انگلیسی خصوصاً صحبت کردن…
سایتتون واقعا عالیه، من هم از مطالب آموزشیش استفاده میکنم و هم از کلاسهای مجازیش. اساتید مجرب و…
نرم افزار چت روم وب سایت برای استفاده ی کلیه ی بازدید کنندگان تهیه و دقیقاً در قسمت پایین همین نوشته قرار دارد! اعضای لینگوتایز می توانند پس از ورود به سایت از چت روم عمومی و یا شخصی، برای گفتگو با دیگر زبان آموزان و مدرسین زبان استفاده کنند.
تمامی محتوای این سایت توسط تیم لینگوتایز تهیه شده و در اختیار شما قرار گرفته است. لطفاً در صورتی که قصد هر گونه کپی و یا استفاده از مطالب این وب سایت را دارید، این کار را با ذکر منبع و لینک صفحه مربوطه انجام دهید.
داستان کوتاه طنز داستانهای جالبی هستند هم به عنوان تفریح میتوانید انها را بخوانید . با این کار هم حوصله تان سر نمی رود، هم خنده به لبتان می اید و هم درس عبرتی از برخی از انها میگیرد .
در این بخش از سایت جوک های بیست تعدادی داستان کوتاه طنز برایتان گرداوری کرده ایم . امیدواریم از خواندن انها لذت ببرید . با ما همراه باشید.
ملانصرالدین از همسایهاش دیگی را قرض گرفت. چند روز بعد دیگ را به همراه دیگی کوچک به او پس داد. وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید ملا گفت: «دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد.»
چند روز بعد، ملا دوباره برای قرض گرفتن دیگ به سراغ همسایه رفت و همسایه خوش خیال این بار دیگی بزرگتر به ملا داد به این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود.
تا مدتی از ملا نصرالدین خبری نشد. همسایه به در خانه ملا رفت و سراغ دیگ خود را گرفت. ملا گفت: «دیگ شما در خانه ما فوت کرد.»
همسایه گفت: «مگر دیگ هم میمیرد» و جواب شنید: «چرا روزی که گفتم دیگ تو زاییده نگفتی که دیگ نمیزاید. دیگی که میزاید حتما مردن هم دارد.»
دو زن با هم حرف میزدند. ناگهان یکی از آن دو که بیوقفه حرف میزد و تقریباً اجازه حرف زدن به دیگری نمیداد، گفت: «و حالا باید برات بگم که دیروز چه چیزایی از دهان همسایهات درباره تو شنیدم…»
دوستش گفت: «این دروغ است!»
زن پرحرف تعجب کرد و با ناراحتی گفت: «وا، من که هنوز چیزی نگفتم، چطور ادعا میکنی که من دروغ میگم؟!»
دوستش جواب داد: «من اصلاً نمیتونم فکر کنم تو چیزی شنیده باشی، برای اینکه به هیچ کس اجازه حرف زدن نمیدهی.»
.
.
داستان کوتاه طنز
مردی با اسلحه وارد یک بانک شد و تقاضای پول کرد وقتی پولها را دریافت کرد رو به یکی از مشتریان بانک کرد و پرسید : آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟
مرد پاسخ داد : بله قربان من دیدم سپس دزد اسلحه را به سمت شقیقه مرد گرفت و اورا در جا کشت .
او مجددا رو به زوجی کرد که نزدیک او ایستاده بودند و از آنها پرسید آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟
مرد پاسخ داد : نه قربان. من ندیدم اما همسرم دید!
.
.
داستان کوتاه طنز
ناصرالدین شاه در بازدید از اصفهان با کالسکه سلطنتی از میدان کهنه عبور میکرد که چشمش به ذغالفروشی افتاد. مرد ذغالفروش فقط یک شلوارک به پا داشت و مشغول جدا کردن ذغال از خاکه ذغالها بود و در نتیجه گرد ذغال با بدن عرق کرده و عریان او منظره وحشتناکی را بوجود آورده بود. ناصرالدینشاه سرش را از کالسکه بیرون آورده و ذغالفروش را صدا کرد. ذغال فروش بدو آمد جلو و گفت: «بله قربان.»
ناصرالدین شاه با نگاهی به سر تا پای او گفت: «جنهم بودهای؟»
ذغال فروش زرنگ گفت: «بله قربان!»
شاه از برخورد ذغالفروش خوشش آمده و گفت: «چه کسی را در جهنم دیدی؟»
ذغالفروش حاضرجواب گفت: «اینهائیکه در رکاب اعلاحضرت هستند همه را در جهنم دیدم.»
شاه به فکر فرورفته و بعد از مکث کوتاهی گفت: «مرا آنجا ندیدی؟»
ذغالفروش فکر کرد اگر بگوید شاه را در جهنم دیده که ممکن است دستور قتلش صادر شود، اگر هم بگوید که ندیدم که حق مطلب را اداء نکرده است. پس گفت: «اعلاحضرتا، حقیقش این است که من تا ته جهنم نرفتم!»
دی 29, 1395
دی 29, 1395
دی 21, 1395
دی 21, 1395
شما باید وارد حساب خود شوید تا بتوانید یک نظر ارسال کنید
خريد بک لينک
خريد رپورتاژ
ترمیم مو
محافظ تشک
كنكور آسان است
اوج يادگيري
كنكور آسان است
مهندس امير مسعودي
انتشارات گيلنا
دانلود آهنگ جدید
درب اتوماتیک
آموزگار به دانش آموزان گفت کتابهای خود را باز کنید و از روی درس حسنک کجایی بخوانید. یکی از دانش آموزان شروع به خواندن کرد:گاو ما ما می کرد. گوسفند بع بع می کرد. سگ واق واق می کرد و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی؟ شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود . حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آمد. او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند. او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند. موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند. دیروز که حسنک با کبری چت می کرد، کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است. کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد. پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد. پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود. او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند. پتروس در حال چت کردن غرق شد. برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود .ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت. ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد. ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد. کبری و مسافران قطار مردند. اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت. خانه مثل همیشه سوت و کور بود. الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد. او حتی مهمان خوانده هم ندارد. او حوصله ی مهمان ندارد. او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند.
توجه : ارسال پیام های توهین آمیز به هر شکل و با هر ادبیاتی با اخلاق و منش اسلامی ،ایرانی ما در تناقض است لذا از ارسال اینگونه پیام ها جدا خودداری فرمایید.
سری جدید داستان کوتاه خنده دار و مطالب خواندنی طنز را در ادامه مشاهده خواهید نمود. این داستان های کوتاه علاوه بر نشاندن لبخند بر لبان شما، نکات آموزنده و مهمی دارد که در قالب طنز و موضاعات خنده دار بیان شده است.
برای همه ما خواندن داستان کوتاه خنده دار و طنز، دلنشین و جذاب است و ترجیح می دهیم در زمان استراحت و اوقات فراغت داستان های طنز کوتاه را مطالعه کنیم. در ادامه شما را با چند داستان کوتاه جدید و خنده دار آشنا میکنیم و امیدواریم از مطالعه آنها لذت ببرید. تا پایان همراه ما باشید.
مطالب خواندنی طنز و انواع داستان کوتاه خنده دار جدید و جالب
داستان کوتاه طنز موتور گازی:
یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته، یهو میبینه یک موتور گازی ازش جلو زد!داستان های طنز خیلی خنده دار
خیلی شاکی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه.
یک مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه دوباره موتور گازیه قیییییژ ازش جلو زد!
دیگه پاک قاط میزنه، پا رو تا ته میگذاره رو گاز، با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه.
همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!!
طرف کم میاره، راهنما میزنه کنار به موتوریه هم علامت میده بزنه کنار.
خلاصه دوتایی وامیستن کنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه، میگه: آقا تو خدایی! من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی کل مارو خوابوندی؟!
موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه: والله … داداش…. خدا پدرت رو بیامرزه که واستادی… آخه … کش شلوارم گیر کرده به آینه بغلت !!!!
داستان طنز خلقت زن:
از هنگامی ک خداوند مشغول خلق زن بود شیش روز میگذشت. فرشته ای ظاهر شد و گفت: چرا این همه وقت صرف این یکی میفرمایید؟ خداوند پاسخ داد: دستور کار اورا دیده ای؟
باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، ک همگی قابل جایگزینی باشند، باید بتواند با خوردن غذای شب مانده کار کند. دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جای دهد، بوسه ای داشته باشد ک بتواند همه دردهارا، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته را درمان کند. او میتواند هنگام بیماری خودش را درمان کند، یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند.
فرشته نزدیک شد و به زن دست زد و گفت: اما پروردگارا او را خیلی نرم آفریدی.
خداوند : بله نرم است اما او را سخت هم آفریده ام تصورش را هم نمیتوانی بکنی ک او تا چه حد میتواند تحمل کند و زحمت بکشد. آنگاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد و گفت اشک برای چیست؟
خداوند گفت: اشک وسیله ایست برای ابراز شادی، اندوه، درد، ناامیدی…
فرشته متاثر شد و گفت: زن ها قدرتی دارند ک مردان را متحیر میکنند.
خداوند گفت: این مخلوق عظیم فقط یک عیب بزرگ دارد
فرشته گفت: چه عیبی؟
خداوند فرمود : پارک دوبل بلد نیست”
داستان کوتاه خنده دار بلا:
زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود.ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد : مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش بریز….
وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی … حالا برش گردون … زود باش باید بیشتر کره بریزی … وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم ؟؟ دارن می سوزن مواظب باش ، گفتم مواظب باش ! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمی کنی … هیچ وقت!! برشون گردون ! زود باش ! دیوونه شدی ؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی ؟؟؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی … نمک بزن … نمک …
زن به او زل زده و ناگهان گفت : خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده ؟! فکر می کنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم؟
شوهر به آرامی گفت : فقط می خواستم بدونی وقتی دارم رانندگی می کنم، چه بلائی سر من میاری !!!
داستان کوتاه طنز صندلی:
یه روز یه استاد فلسفه میاد سر کلاس و به دانشجوهاش میگه: «امروز میخوام ازتون امتحان بگیرم ببینم درسهایی رو که تا حالا بهتون دادمو خوب یاد گرفتین یا نه…!»
بعد یه صندلی میاره و میذاره جلوی کلاس و به دانشجوها میگه: «با توجه به مطالبی که من تا به امروز بهتون درس دادم، ثابت کنید که این صندلی وجود نداره!»
دانشجوها به هم نگاه کردن و همه شروع کردن به نوشتن روی برگه.
بعد از چند لحظه یکی از دانشجوها برگه شو داد و از کلاس خارج شد.
روزی که نمره ها اعلام شده بود، بالاترین نمره رو همون دانشجو گرفته بود!
اون فقط رو برگه اش یه جمله نوشته بود: «کدوم صندلی؟»
داستان کوتاه خنده دار اعصاب زن ها:
سه تا زن انگلیسی ، فرانسوی و ایرانی با هم قرار میزارن که اعتصاب کنن و
دیگه کارای خونه رو نکنن تا شوهراشون ادب بشن و بعد از یک هفته نتیجه کارو بهم بگن !
بعد از انجام این کار دور هم جمع شدن
*زن فرانسوی گفت : به شوهرم گفتم که من دیگه خسته شدم
بنابراین نه نظافت منزل، نه آشپزی ، نه اتو و نه . . . خلاصه از اینجور کارا دیگه بریدم .
خودت یه فکری بکن من که دیگه نیستم یعنی بریدم !
روز بعد خبری نشد ، روز بعدش هم همینطور .
روز سوم اوضاع عوض شد، شوهرم صبحانه را درست کرده بود
و آورد تو رختخواب من هم هنوز خواب بودم ، وقتی بیدار شدم رفته بود .
* زن انگلیسی گفت : من هم مثل فرانسوی همونا را گفتم و رفتم کنار .
روز اول و دوم خبری نشد ولی روز سوم دیدم شوهرم لیست خرید و کاملا تهیه کرده بود ،
خونه رو تمیز کرد و گفت کاری نداری عزیزم منو بوسید و رفت .
*زن ایرانی گفت : من هم عین شما همونا رو به شوهرم گفتم !
اما روز اول چیزی ندیدم !
روز دوم هم چیزی ندیدم !
روز سوم هم چیزی ندیدم !
شکر خدا روز چهارم یه کمی تونستم با چشم چپم ببینم !داستان های طنز خیلی خنده دار
امیدواریم از خواندن این پنج داستان کوتاه خنده دار لذت برده باشید. برای مشاهده مطالب خنده دار و داستان های متنوع تر به بخش مطالب طنز مراجعه فرمایید.
منبع : آرگا
موهاتو ابریشمی کن !
روغن خراطین و خواص شگفت انگیز آن !
چطور ارزان به آنتالیا سفر کنیم؟
مردان زیبا چه ویژگی هایی دارند؟ (معیارهای زیبایی از دید خانم ها)
نحوه درست کردن اسموتی هندوانه با 4 طعم معرکه
ایده های دوست داشتنی برای تزیین منزل با وسایل دور ریز
سایتتون عالیییییییییییییییییییییییییییییههه
حرف نداره
ممنون
عالییییییییییییییی بود
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
دیدگاه
نام
ایمیل
وبسایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
منتشر شده در ۲۹ام شهریور ۱۳۹۴ با موضوع داستان طنز
داستان بامزه باحال طنز مرد رویاها
.
زن در حال قدم زدن در جنگل بود كه ناگهان پايش به چيزي برخورد كرد.وقتي كه دقيق نگاه كرد، چراغ روغني قديمي اي را ديد كه خاك و خاشاك زيادي هم روش نشسته بود.زن با دست به تميز كردن چراغ مشغول شد و در اثر مالشي كه بر چراغ داد يك غول بزرگ پديدار شد.زن پرسيد: حالا مي تونم سه آرزو بكنم؟
غول جواب داد: نخير! زمانه عوض شده است و بيشتر از يك آرزو اصلا راه نداره، حالا بگو آرزوت چيه؟
منتشر شده در ۶ام شهریور ۱۳۹۴ با موضوع داستان طنزداستان های طنز خیلی خنده دار
داستانهای طنز باحال بامعنی شهریور ۹۴
.
آیا به اندازه کافی مرغ دارید؟
دهقانی در مزرعهاش یک مرغدانی بزرگ داشت. چند روز بود که تعدادی از مرغهای او میمردند. نمیدانست چه باید بکند، برای همین از همسایهاش مشورت خواست.
همسایه پرسید: «چه غذایی به مرغها میدهی؟»
دهقان گفت: «جوی دوسر.»
همسایه گفت: «نه، جوی دوسر خوب نیست. باید به آنها گندم بدهی.»
دو روز بعد که این دو در بازار به هم برخورد کردند، دهقان گفت: «اوضاع که بهتر نشده هیچ، در این چند روز بیست مرغ دیگر هم از بین رفتهاند.»
مرد همسایه پرسید: «چه آبی به مرغها میدهی؟»
دهقان گفت: «مگر فرقی هم میکند؟ من به مرغها آب چاه میدهم.»
همسایه دهقان گفت: «همه آبها یکی نیستند، اگر مرغهای تو بیمار شدهاند باید آب جوشیده به آنها بدهی.»
چهار روز بعد دهقان پیش همسایه رفت و با ناراحتی گفت: «هیچ یک از پیشنهادات تو اثری نداشت. از چهار روز پیش آب جوشیده به مرغها میدهم، اما باز هم پنجاه مرغ از بین رفتهاند.»
همسایه در حالی که فکر میکرد سرش را تکان داد و گفت: «دوست عزیز، خیلی بد شد. من از این پیشنهادهای خوب زیاد دارم، اما آیا تو هم به اندازه کافی مرغ داری؟
منتشر شده در ۲۳ام مرداد ۱۳۹۴ با موضوع داستان طنز
داستان سرکاری کرکره خنده باحال
.
ﺳﺎﻟﻬﺎ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺪﺍﺭﺱ، ﭘﺴﺮﺑﭽﻪ بازيگوشى ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺟﻌﻔر درس ميخواند. ﺭﻭﺯﯼ معلمش كه از شيطنت هاي او به تنگ آمده بود با او دعواي سختي كرد و به او گفت كه در آينده هيچ چيز نميشود. جعفر آنقدر در مقابل هم كلاسيهايش خجل شد كه مدرسه خود را عوض كرد و تا سالها كسى از او خبر نداشت.
بيست ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﺧﺎﻧﻢ ﺍﺣﻤﺪﯼ به علت ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﻗﻠﺒﯽ ﺩﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺴﺘﺮﯼ ﺷﺪ ﻭ ﺗﺤﺖ ﻋﻤﻞ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ. ﻋﻤﻞ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩ، ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﺁﻣﺪﻥ، ﺩﮐﺘﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﻋﻨﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺧﻮﺩ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻭﯼ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯿﺰﺩ. ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻭﯼ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﻨﺪ ﺍﻣﺎ به علت تاﺛﯿﺮ ﺩﺍﺭﻭﻫﺎﯼ ﺑﯿﻬﻮﺷﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﻧﺪﺍﺷﺖ و ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺩﮐﺘﺮ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﻟﺒﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ؛ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺭﻧﮓ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺑﻮﺩ، ﮐﻢ ﮐﻢ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﮐﺒﻮﺩ ﺷﺪﻥ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﮐﻤﺎﻝ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺩﮐﺘﺮ ﺟﺎﻥ ﺑﺎﺧﺖ. ﺩﮐﺘﺮ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﺍﻧﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭﻗﺘﯽ که ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻧﻈﺎﻓﺘﭽﯽ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﻭﺷﺎﺧﻪ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻥ ﻗﻠﺒﯽ ﺭﺍ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺷﺎﺭﮊﺭ ﮔﻮﺷﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺁﻥ ﺯﺩﻩ ﺍ ﺳﺖ.
آن نظافتچی کسی نبود جز جعفر…
چيه؟ ﻧﮑﻨﻪ ﯾﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯾﻦ ﺟﻌﻔﺮ دکتر شده!!! با اون درس خوندنش!
منتشر شده در ۷ام مرداد ۱۳۹۴ با موضوع داستان طنز
داستان خنده دار هدیه تولد ۸سالگی
.
زن ایستاده بود جلوی آینه و خودشو نگاه می کرد. مرد نشسته بود روی لبه تخت و همسرش را تماشا میکرد. از آنجایی که تولد زنش نزدیک بود ازش پرسید: کادو تولد چی دوست داری برات بگیرم عزیزم؟ زن گفت: دلم میخواد دوباره هشت سالم بشه! در صبح روز تولد، مرد به آشپزخانه رفت و برای همسرش یک کاسه بزرگ زیبا کورن فلکس آورد که برای صبحانه اش بخوره و سپس او را به شهر بازی برد.
چه روزی!!! اونا سوار همه بازیهای تو پارک شدند! اسلاید مرگ، دیوار ترس، فریاد غلتک Coaster، همه چیز!!!
منتشر شده در ۱۹ام تیر ۱۳۹۴ با موضوع داستان طنز
داستانهای جالب ملا نصرالدین و بهلول
.
یک روز ملا درباره ای همسایه اش با یکی از دوستانش مشغول درد دل بود و از او شکایت میکرد: “باید ببینی که چقدر بچه ها و خانه اش کثیف هستند. این مایه ی ننگ است که آدم چنین همسایه هایی داشته باشد. یک نگاه به آن لباس ها که روی طناب آویزان کرده اند بینداز، لکه های سیاه را روی ملافه و حوله ها می بینی؟”
دوست ملا به طرف پنجره رفت و گفت: “عزیزم من فکر میکنم که لباس های آنها کاملا تمیز هستند. این کثیفی از پنجره شماست!”
نکته:
اعتقادات و اندیشه ها در حکم عینکی هستند که ما به چشمان خود زده ایم. ما از پشت پنجره و دریچه افکارمان به دنیا نگاه میکنیم. لذا آنچه میبینیم نتیجه نوع اندیشه ای است که برای خود انتخاب کرده ایم.
پیش چشمت داشتی شیشه کبود/زان کبودت جمله عالم می نمود.
منتشر شده در ۲۰ام خرداد ۱۳۹۴ با موضوع داستان طنز
داستان خنده دار باحال جدید خرداد ۹۴
.
حکیمی ﺭﺍ ﭘﺮﺳــﯿﺪﻧﺪ: ﭼﻪ موقع ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﻨﺎﺳﺐ تر ﺍﺳﺖ؟
حکیم ﮔﻔﺖ: ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﺨﺺ ﺗﻮﺍﻧﺎ ﺷﻮﺩ!
ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﺗﻮﺍﻧﺎ ﺍﺯ نظر ثروت؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻧﻪ چرا که ثروت را اعتباری نیست.
ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﻮﺍﻧﺎ ﺍﺯ نظر جسمی؟
ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ چرا که جسم را بقا و اعتباری نیست.
گفتند: توانا از نظر عقلی؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: نه چرا که عقل زوال دارد و آن را اعتباری نیست.
ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: گرفتیمون؟
ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺁﺭﯼ! دقیقا…
منتشر شده در ۱۶ام اردیبهشت ۱۳۹۴ با موضوع داستان طنز
داستان های کرکره خنده اردیبهشت ۹۴
.
یک روز از یک زوج موفق سوال کردم: دلیل موفقیت شما در چیست؟ چرا هیچوقت با هم دعوا نمیکنید؟
آقاهه پاسخ داد: من و خانمم از روز اول حد و حدود خودمان را مشخص کردیم و قرار شد خانم بنده فقط در مورد مسائل جزئی حق اظهار نظر داشته باشه و من هم به عنوان یک آقا در مورد مسائل کلی نظر بدهم!
گفتم: آفرین! زندهباد! تو آبروی همهی مردها را خریدهای! من بهت افتخار میکنم. حالا این مسائل جزئی که خانمت در مورد اونها حق اظهارنظر داره، چی هست؟
آقاهه گفت: از روز اول قرار شد خانم بنده فقط در مورد مسائل جزئی نظر بده و تصمیم بگیره، مسائل بیاهمیتی مثل این که ما چندتا بچه داشته باشیم، کجا زندگی کنیم، کی خانه بخریم، ماشینمان چه باشد، چی بخوریم، چی بپوشیم و با کی رفت و آمد کنیم و…
گفتم: پس اون مسائل کلی که تو در موردش نظر میدی، چی هست؟
آقاهه گفت: من در مورد مسائل بحران خاور ميانه، نوسانات دلار، قیمت نفت و… نظر میدهم.
در این بخش از سایت آکاایران داستان های طنز را برای شما آماده کرده ایم ، امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.
داستان طنز موتور گازی
یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته، یهو میبینه یک موتور گازی ازش جلو زد!
خیلی شاکی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه.
یک مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه دوباره موتور گازیه قیییییژ ازش جلو زد!
دیگه پاک قاط میزنه، پا رو تا ته میگذاره رو گاز، با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه.
همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!!
طرف کم میاره، راهنما میزنه کنار به موتوریه هم علامت میده بزنه کنار.
خلاصه دوتایی وامیستن کنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه، میگه: آقا تو خدایی! من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی کل مارو خوابوندی؟!
موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه: والله … داداش…. خدا پدرت رو بیامرزه که واستادی… آخه … کش شلوارم گیر کرده به آینه بغلت !!!!
طنز جوان
جوانی تحصیل کرده و دانشمند پیش شخصی ثروتمند رفت که دختر را خواستگاری کند!همین که مرد چشمش به قیافیه ی جوان افتاد،ازاینکه چنین دامادی داشته باشد بسیار خوشحال شد.لذا برای راضی کردنش گفت:من سه دختر دارم که هیچکدام هنوز شوهر نکرده اند و میخواهم همه با راحتی کامل زندگی زناشویی خود را آغاز کنند.ازین جهت تصمیم گرفته ام به هریک از آنها موقع عروسی به تناسب سنشان پولی بدهم که با دست خالی خانه شوهر نرفته باشند!برای دختر هیجده ساله ام 18 میلیون…برای دختر بیست و شش ساله ام 26 میلیون ..برای دختر سی و چهار ساله ام هم 34 میلیون…حالا هر کدام را شما بخواهید مانعی ندارد.جوان پس از کمی فکر گفت:- ببخشید شما دختر صد ساله ندارید؟
داستان طنز بلا
زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود.ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد : مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش بریز….وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی … حالا برش گردون … زود باش باید بیشتر کره بریزی … وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم ؟؟ دارن می سوزن مواظب باش ، گفتم مواظب باش ! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمی کنی … هیچ وقت!! برشون گردون ! زود باش ! دیوونه شدی ؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی ؟؟؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی … نمک بزن … نمک …زن به او زل زده و ناگهان گفت : خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده ؟! فکر می کنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم؟شوهر به آرامی گفت : فقط می خواستم بدونی وقتی دارم رانندگی می کنم، چه بلائی سر من میاری !!!
داستان طنز صندلی
یه روز یه استاد فلسفه میاد سر کلاس و به دانشجوهاش میگه: «امروز میخوام ازتون امتحان بگیرم ببینم درسهایی رو که تا حالا بهتون دادمو خوب یاد گرفتین یا نه…!»بعد یه صندلی میاره و میذاره جلوی کلاس و به دانشجوها میگه: «با توجه به مطالبی که من تا به امروز بهتون درس دادم، ثابت کنید که این صندلی وجود نداره!»دانشجوها به هم نگاه کردن و همه شروع کردن به نوشتن روی برگه.بعد از چند لحظه یکی از دانشجوها برگه شو داد و از کلاس خارج شد.روزی که نمره ها اعلام شده بود، بالاترین نمره رو همون دانشجو گرفته بود!اون فقط رو برگه اش یه جمله نوشته بود: «کدوم صندلی؟»
داستان طنز خلقت زن
از هنگامی ک خداوند مشغول خلق زن بود شیش روز میگذشت. فرشته ای ظاهر شد و گفت: چرا این همه وقت صرف این یکی میفرمایید؟ خداوند پاسخ داد: دستور کار اورا دیده ای؟باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، ک همگی قابل جایگزینی باشند، باید بتواند با خوردن غذای شب مانده کار کند. دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جای دهد، بوسه ای داشته باشد ک بتواند همه دردهارا، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته را درمان کند. او میتواند هنگام بیماری خودش را درمان کند، یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند.فرشته نزدیک شد و به زن دست زد و گفت: اما پروردگارا او را خیلی نرم آفریدی.خداوند : بله نرم است اما او را سخت هم آفریده ام تصورش را هم نمیتوانی بکنی ک او تا چه حد میتواند تحمل کند و زحمت بکشد. آنگاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد و گفت اشک برای چیست؟خداوند گفت: اشک وسیله ایست برای ابراز شادی، اندوه، درد، ناامیدی…فرشته متاثر شد و گفت: زن ها قدرتی دارند ک مردان را متحیر میکنند.خداوند گفت: این مخلوق عظیم فقط یک عیب بزرگ داردفرشته گفت: چه عیبی؟خداوند فرمود : پارک دوبل بلد نیست”
سایت سرگرمی ، طنز ، جوک ، اس ام اس، معما ، تست هوش ، حکایات
سه تا زن انگلیسی ، فرانسوی و ایرانی با هم قرار میزارن که اعتصاب کنن و دیگه کارای خونه رو نکنن تا شوهراشون ادب بشن و بعد از یک هفته نتیجه کارو بهم بگن !
بعد از انجام این کار دور هم جمع شدن ، زن فرانسوی گفت : به شوهرم گفتم که من دیگه خسته شدم بنابراین نه نظافت منزل، نه آشپزی ، نه اتو و نه . . . خلاصه از اینجور کارا دیگه بریدم .خودت یه فکری بکن من که دیگه نیستم یعنی بریدم !روز بعد خبری نشد ، روز بعدش هم همینطور .روز سوم اوضاع عوض شد، شوهرم صبحانه را درست کرده بود و آورد تو رختخواب من هم هنوز خواب بودم ، وقتی بیدار شدم رفته بود .
داستان های طنز خیلی خنده دار
زن انگلیسی گفت : من هم مثل فرانسوی همونا را گفتم و رفتم کنار .روز اول و دوم خبری نشد ولی روز سوم دیدم شوهرم لیست خرید و کاملا تهیه کرده بود ، خونه رو تمیز کرد و گفت کاری نداری عزیزم منو بوسید و رفت .
زن ایرانی گفت : من هم عین شما همونا رو به شوهرم گفتم !اما روز اول چیزی ندیدم !روز دوم هم چیزی ندیدم !روز سوم هم چیزی ندیدم !
ولی خدا رو شکر روز چهارم با چشم چپ یکم دیدم!!!!
صدای زنگ تلفن – دخترک گوشی رو بر میداره – سلام . کیه؟ – سلام دختر خوشگلم منم بابایی! مامانی خونه است؟ گوشی رو بده بهش! … … … … – نمیشه! – چرا؟ – چون با عمو حسن رفتن تو اطاق خواب طبقه بالا در رو هم رو خودشون بستن!
… سکوت … عمو حسن نداریم! – چرا داریم. الآن پهلو مامانه. – ببین عزیزم. اینکاری که میگم بکن. برو بزن به در و بگو بابا اومده خونه! – چشم بابا! … چند دقیقه بعد … – بابا جون گفتم. – خوب چی شد؟ – هیچی. همینکه گفتم یهو صدای جیغ مامانم اومد بعد با عجله از اطاق اومد بیرون همینطور که از پله ها میدوید هول شد پاش سر خورد با کله اومد پایین. نمیدونم چرا تکون نمیخوره دیگه؟ – خوب عمو حسن چی؟ – عمو حسن از پنجره پرید توی استخر. ولی پریروز آب استخر رو خودت خالی کرده بودی یک صدای بامزه ای داد نگو! هنوز همون طور خوابیده!
– استخر؟ کدوم استخر؟ ببینم شماره ******** نیست؟
– نه! – ببخشین مثل اینکه اشتباه گرفتم…
دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم ؟ پسر: آره عزیز دلم . . . دختر: منتظرم میمونی ؟ پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند و گفت ، منتظرت میمونم عشقم . . دختر: خیلی دوستت دارم . . پسر: عاشقتم عزیزم . . . . بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت ، به هوش می آمد ، به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد .. پرستار : آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی . . دختر: ولی اون کجاست ؟ گفت که منتظرم میمونه به همین راحتی گذاشت و رفت ؟ پرستار: در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد رو به او گفت ؛ میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده ؟ دختر: بی درند که یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد .. آخه چرا ؟؟؟؟؟!! چرا به من کسی چیزی نگفته بود .. بی امان گریه میکرد . . پرستار: شوخی کردم بابا !! رفته دستشویی الان میاد
فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت.
هوشنگ فوراً به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید.
وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند.
هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. خبر خوب این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست.
و اما خبر بد
این که بیمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از این که از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حولة حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شدیم او مرده بود.
هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: او خودش را دار نزد. من آویزونش کردم تا خشک بشه…
…………………
حالا من کى مى تونم برم خونهمون ؟؟؟!!!
یک روز یک کشیش مسیحی، راهب بودایی، و ملای مسلمان تصمیم میگیرند تا ببینندکدوم توی کارش بهتره… به همین منظور، تصمیم میگیرند که هر کدوم به یک جنگل برند، یک “خرس” پیدا کنند و سعی کنند اون “خرس” رو به دین خودشون دعوت کنند. بعد از مدتی، دور هم جمع میشند و از تجربه شون صحبت میکند… اول از همه کشیش شروع به صحبت کرد :”وقتی خرس رو دیدم، براش چند آیه از کتاب مقدس (درباره قدرتصلح، کمک و مهربانی به دیگران) خوندم و بهش آب مقدس پاشیدم. خرس اونقدر شیفته ومبهوت شد که قراره هفتهٔ دیگه اولین مراسم تشریف ش برگزار بشه”.راهبه بودایی گفت: “من خرسی رو کنار یک جوی آب توی جنگل دیدم..براش مقداری ازکلمات آسمانی بودای بزرگ موعظه کردم. براش از قدرت ریاضت، تمرکز و قانون کارما) قانون عمل و عکس العمل رفتار آدمی) صحبت کردم. خرس آنقدر علاقه مند شده بودکه به من اجازه داد غسل تعمید بدهمش و براش یک اسم مذهبی-بودایی انتخاب کنم”.پس از آن، هر دو به ملای مسلمان نگاه کردند که روی تخت (و در حالی که از سر تاپا بدنش توی گچ بود) دراز کشیده بود. ملا گفت :”هههممم…الان که به گذشته واون روز فکر میکنم، میبینم که شاید نباید کارم رو با “ختنه کردن” شروع میکردم”.
دریک غروب پنج شنبه پیرمرد موسفیدی در حالی که دختر جوان و زیبایی بازو به بازویش او را همراهی می کرد وارد یک جواهر فروشی شدند و به جواهر فروش گفت : یک انگشتر مخصوص برای دوست دخترم می خواهم.مرد جواهرفروش به اطرافش نگاه کرد و انگشتر فوق العاده گرانی و زیبایی که ارزش آن 3 ملیون تومن بود را به پیرمرد و دختر جوان نشان داد.چشمان دختر جوان برقی زد تمام بدنش از شدت هیجان به لرزه افتاد.پیرمرد در حال دیدن انگشتر به مرد جواهرفروش گفت : خب ، ما این رو برمیداریم. جواهرفروش با احترام پرسید که پول اونو چطور پرداخت می کنید؟پیرمرد گفت : با چک ، ولی خب من میدونم که شما باید مطمئن بشید که تو حسابم پول هست یا نه بنابراین من این چک رو الان می نویسم و شما می تونید روز دوشنبه که بانکها باز می شه ، به بانک من تلفن بزنید و تایید اونو بگیرید و بعد از ظهر اون روز همون روز من انگشتر رو از شما می گیرم.
صبح دوشنبه مرد جواهر فروش در حالی که به شدت ناراحت بود به پیرمرد تلفن زد و با عصبانیت به پیرمرد گفت : من الان حسابتون رو چک کردم اصلا نمی تونم تصور کنم که توی حسبابتون حتی یک ریال هم نیست!!!
پیرمرد جواب میده : متوجه هستم چی میگید ، ولی در عوضش می تونی تصور کنی که من تو این دو سه روز چه حالی کردم واقعا که بهترین روزای عمرم بود.!!!!!
خدای جنگ (همچنین بهعنوان خدای جنگ ۴ و خدای جنگ پیاس۴ نیز شناخته میشود)[۱] یک بازی ویدئویی در سبک اکشن-ماجراجویی است که توسط استودیو سنتا مونیکا ساخته شده و بوسیلهٔ سونی اینتراکتیو انترتینمنت در تاریخ ۲۰ آوریل ۲۰۱۸ بهطور انحصاری برای کنسول پلیاستیشن ۴ منتشر شد.
این هشتمین قسمت در مجموعه بازیهای خدای جنگ بهشمار میرود و دنبالهای بر نسخهٔ خدای جنگ ۳ محسوب میشود.[۲] بازی به عنوان یک نسخه بازراهاندازی از سری خدای جنگ بهشمار میرود و این بار به جای آنکه داستان آن همانند تمامی قسمتها در این مجموعه بازی بر اساس اساطیر یونانی دنبال شود، در اساطیر اسکاندیناوی روایت میشود.[۳]
شخصیت اصلی بازی کماکان کریتوس است که دیگر پا به سن گذاشته و اکنون صاحب پسر شدهاست. کریتوس نقش مربی و محافظ پسرش را ایفا میکند و در طی روند بازی پسرش به او در مبارزات، اکتشافات و حل معماها کمک میکند. سلاح اصلی کریتوس در این قسمت یک تبرزین جادویی است.
این بازی دارای نمرات بسیار بالایی است و با استقبال بسیار خوب منتقدین مواجه شد. وبگاههای گیماسپات و آیجیان به ترتیب به این بازی امتیاز ۹ از ۱۰ و ۱۰ از ۱۰ را دادهاند و همچنین امتیاز کلی ۹۴ از ۱۰۰ را در وبگاه متاکریتیک به خود اختصاص داد.[۴] به گفتهٔ بسیاری از رسانهها، این بازی یکی از بهترین بازیهای کنسول پلیاستیشن ۴ است.[۵]
روند بازی در خدای جنگ بسیار متفاوت و تا اندازه زیادی از نسخههای پیشین فاصله گرفتهاست، به گونهای که از ابتدا بازسازی شدهاست.[۶] با وجود اینکه قسمت پیشین تحت عنوان معراج (۲۰۱۳) حالت چندنفره را در این مجموعه معرفی نمود، این نسخه تنها دارای حالت تکنفره است. از ویژگیهای جدید در این بازی میتوان به دوربین آزاد با دید سوم شخص در بالا شانه اشاره کرد که خاصیت یک دوربین سینمایی ثابت سوم شخص را دارد و با نسخههای پیشین تفاوت دارد (به استثنای نسخهٔ دوبعدی خیانت در سال ۲۰۰۷). از جنبه سینمایی، بازی به صورت نمای مستمر و بدون هیچ کاتی در دوربین ارائه شدهاست. دشمنان موجود در بازی ریشه در اساطیر اسکاندیناوی دارند و شامل ترولها، اوگر، دروگرها و همچنین مخلوقات از گور برخاستهای که توسط جادوی سِیدر منحرف شدهاند میباشد.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
کریتوس از یک تبرزین جادویی به نام تبر لویاتان استفاده میکند که قادر است با عناصر مختلف جادو های مختلف ترکیب شده و به سمت دشمنان پرتاب شود. بهطور مثال تبر میتواند با یخ ترکیب شود و کریتوس قادر است آن را به طرف دشمنان پرتاب کند و به شکلی جادویی آن را به سوی دستش بازگرداند (درست شبیه به میولنیر، چکش ثور).[۷] همچنین کریتوس میتواند تبر خود را شارژ کرده و با انفجاری از انرژی به دشمنان اطرافش آسیب بزند. در بازی، تبر دارای حملات سبک و سنگین است؛ حملات سنگین به کریتوس اجازه میدهد تا دشمنانش را به هوا پرتاب کند. دشمنان بزرگتر مانند اُوگر دارای نقاط حساسی هستند که با برخورد تبر، گیج میشوند. با پرتاب تبر به سمت برخی از وسایل اطراف، آنها منفجر میشوند و به دشمنان نزدیک محل انفجار آسیب وارد میشود. تبر لویاتان را میتوان با چسباندن سنگ خط رونی ارتقا داد. یک سنگ برای حملات سنگین و دیگری برای حملات سبک. این ویژگی به بازیکنان امکان میدهد تا سبک بازی مورد علاقهٔ خودشان را ایجاد کنند. سلاح دیگری که کریتوس از آن استفاده میکند، سپر است. زمانی که کریتوس از آن استفاده نمیکند، سپر را روی ساعد چپش به عنوان زره قرار میدهد. هنگام مبارزه از سپر میتوان هم برای حمله و هم برای دفاع استفاده کرد.[۸]
بازی دارای جهانی نیمه باز بوده و بازیکن میتواند به محیط های قبلی سر بزند و راز های مخفی را کشف کند و با باسفایت های اختیاری مبارزه کند.[۹] حالت رویداد فوری نسبت به نسخههای پیشین دستخوش تغییر قرار گرفتهاست. بالای سر دشمنان دو نوار وجود دارد، یکی میزان سلامتی و دیگری درجه گیج شدن را نشان میدهد. پر کردن نوار گیجی به شکست دادن راحتتر دشمنان قوی کمک میکند. با پر شدن نوار و بسته به نوع دشمن، کریتوس کارهای مختلفی مانند نصف کردن یا پرت کردن انجام میدهد.[۱۰] قابلیت شنا کردن از بازی حذف شدهاست و بازیکنان در صورت نیاز از قایق برای عبور از آب استفاده میکنند.
در بعضی قسمتها این بازی مانند بازیهای نقشآفرینی عمل میکند. برای مثال قابلیت ارتقاء دانش تیراندازی یا خشم زمان دار. نوار این خشم مانند بازیهای قبلی این مجموعه، حین مبارزه پر میشود و کریتوس با استفاده از آن میتواند با دستان خالی مبارزه کرده و آسیب زیادی به دشمنانش وارد کند.[۱۱][۱۲] همچنین منابعی وجود دارد که بازیکن میتواند آنها را پیدا کند. [۱۳] این منابع به بازیکن اجازه میدهد تا زره جدیدی بسازد یا زره فعلی خود را ارتقاء بخشد. در طول بازی، بازیکن صندوقهایی پیدا میکند که در آن اشیاء به نام هکسیلور (hacksilver) است. هک سیلورها نقشی اساسی در ساختن ابزار و وسایل جدید دارند. ساختن ابزار به تجربه نیز(xp) نیاز دارد.[۱۲]
با اینکه بازیکن همیشه کریتوس را کنترل میکند اما گاهی اوقات میتواند آتریوس، پسر کریتوس را نیز کنترل کند.[۱۴] در این زمان، یک دکمه به آتریوس اختصاص داده میشود و بازیکن میتواند با فشردن آن دکمه، باعث شود تا آتریوس کار خاصی انجام دهد. برای مثال اگر بازیکن به کمک نیاز داشته باشد، میتواند وسط صفحه را روی دشمن تنظیم کرده و به آترئوس دستور دهد تا به دشمن شلیک کند یا اینکه روی سر دشمن بپرد و او را برای لحظاتی گیج کند.[۱۵]تیرهای آتریوس در ابتدا تاثیر کمی روی سلامتی دشمن دارند اما در ادامه ی روند بازی و با ارتقاع کمان اتریوس میتوان آسیب ضربات را افزایش داد همچنین تیر ها باعث میشوند نوار گیجی دشمن به سرعت پر شود.[۱۰]
در طول بازی آتریوس در حل پازلها، مسافرت، مبارزه و… کمک میکند. زمانی هم که بازیکن با تعداد زیادی از دشمنان روبهرو میشود، آتریوس به صورت مستقل باعث حواس پرتی دشمنان ضعیفتر میشود تا بازیکن با دشمنان قویتر بجنگد.[۱۶] اگر تعداد زیادی از دشمنان با آتریوس درگیر شوند، او روی زمین میافتد و دیگر تا آخر مبارزه درگیر نمیشود. آتریوس نیز مانند کریتوس در طول بازی سلاح و زره و تواناییهای جدید از جمله تیرهای رعد و برق به دست میآورد.[۱۷]
در حالی که هفت بازی قبلی کم و بیش بر اساس اساطیر یونانی بود اما این بازی در اساطیر اسکاندیناوی ادامه مییابد.[۱۸] اتفاقات این بازی قبل از زمان وایکینگها رخ میدهد. شش قلمرو از ۹ جهان اساطیر اسکاندیناوی قابل دسترسی است. بیشتر زمان بازی در سرزمین میدگارد میگذرد. جایی که انسانها زندگی میکنند و همان قلمرویی است که دنیای یونان وجود داشته بود. دیگر قلمروها عبارتند از الفهایم: قلمرو اِلفهای نور و تاریکی، هلهایم: قلمرو مردگان، یوتونهایم: سرزمین غولها. قلمروهای دیگر که به صورت اختیاری میتوان وارد آنها شد عبارتند از نیفلهایم: قلمرو مه و موسپلهایم: قلمرو آتش. دسترسی به سه قلمرو دیگر آسگارد: قلمرو خدایان آسیر، واناهایم: قلمرو ایزدان ونیر، و سوارتآلفهایم: قلمرو دورفها توسط اودین، حاکم آسگارد بسته شدهاست.[۱۹] در وسط تمام قلمروها درخت افسانهای ایگدراسیل وجود دارد که قلمروها را به هم متصل میکند. با اینکه هر قلمرو جهانی متفاوت است اما همه آنها به طور همزمان در یک مکان وجود دارند. سفر بین قلمروها از طرق بیفروست و یکی از ریشههای ایگدراسیل صورت میگیرد. بیفروست را تیر ،یک خدای جنگ صلح دوست ساخت و به قلمروهای دیگر سفر کرد و افسانههای آنها را آموخت. اودین، تیر را کشت چراکه باور داشت تیر با همدستی با غولها میخواهد او را از مقامش کنار بزند.
قهرمانهای اصلی بازی کریتوس (صداپیشگی توسط کریستوفر جاج) و پسر کوچکش آتریوس (سانی سالجیک) هستند. کریتوس، فرزند زئوس، یک مبارز از اسپارتا است که به خدای جنگ یونان تبدیل شد. پس از این که به میدگارد (سرزمین انسانها) آمد، با همسر دومش که اکنون مرده است (لافی Laufey) آشنا شد که البته او را فای (Faye) صدا میکرد. او و فای فرزندی به نام آرتریوس دارند که نه از گذشتهٔ کریتوس خبر داشت و نه میدانست خدا است. با این حال این توانایی را دارد که افکار دیگران را بخواند. هماورد اصلی بازی، ایزد آسیر، بالدر (جرمی دیویس)، برادر ثور است. فرزندان ثور، مودی (Modi) و مگنی (Magni) (نولان نورث و تروی بیکر) به بالدر کمک میکنند. پدر بالدر، اودین و مادرش خدای ونیر، فریا (دانیل بیسوتی) است. اودین، فریا را به میدگارد تبعید کرده است که فریا در آن جا به جادوگر جنگل معروف شد. او برای محافظت از پسرش بالدر، او را جاودانه کرد که باعث شد نه درد و نه خوشحالی را احساس کند و همین به تنفر بالدر از فریا انجامید. شخصیتهای دیگری هم وجود دارند شامل: میمیر (آلستر دانکن) که ادعا میکند باهوشترین انسان زندهٔ جهان است. بروک (Brok) و سیندری (Sindri) (راجر کری هد و آدام جی. هرینگتون) دو برادر دورف که در نقاط مختلفی از جهان حضور دارند و برای کریتوس و آرتریوس سلاحها جدید میسازند. این دو برادر بودند که تبر لویاتان کریتوس را ساختند و آن را به فای دادند.[۲۰]
.
.
.
همچنین روح ایزد بانوی آتنا در بازی در دو صحنه وجود دارد و کریتوس را هیولا و تغیر ناپذیر توصیف میکند و به او میگوید ک طبیعت تو عوض شدنی نیست.از دیگر شخصیت هایی ک در نسخه های قبلی وجود داشتند و در این نسخه وجود دارند زئوس خدای خدایان و خدای رعد میباشد ک در جهان مردگان کریتوس با او دیدار میکند
بر طبق وبگاه متاکریتیک، خدای جنگ مورد تقدیر همگانی قرار گرفت و با استقبال بسیار خوب منتقدین مواجه شد و در کنار نسخه اصلی خدای جنگ بالاترین امتیاز را در این فرنچایز دارا میباشد. این بازی دارای رتبه سوم در بین تمام بازیهای کنسول پلیاستیشن ۴ را دارا میباشد و همچنین عنوان بالاترین امتیاز یک بازی در سال ۲۰۱۸ برای این کنسول را به ارمغان آورد.[۲۷] خدای جنگ به ویژه در زمینه سیستم مبارزات، گرافیک، موسیقی، طراحی دنیای بازی، استفاده از اساطیر اسکاندیناوی، داستان، شخصیت پردازی و احساسات سینمایی مورد ستایش قرار گرفت.
در مراسم The Game Awards 2018 این بازی به عنوان برترین بازی سال ۲۰۱۸ انتخاب شد.
خدای جنگ (همچنین بهعنوان خدای جنگ ۴ و خدای جنگ پیاس۴ نیز شناخته میشود)[۱] یک بازی ویدئویی در سبک اکشن-ماجراجویی است که توسط استودیو سنتا مونیکا ساخته شده و بوسیلهٔ سونی اینتراکتیو انترتینمنت در تاریخ ۲۰ آوریل ۲۰۱۸ بهطور انحصاری برای کنسول پلیاستیشن ۴ منتشر شد.
این هشتمین قسمت در مجموعه بازیهای خدای جنگ بهشمار میرود و دنبالهای بر نسخهٔ خدای جنگ ۳ محسوب میشود.[۲] بازی به عنوان یک نسخه بازراهاندازی از سری خدای جنگ بهشمار میرود و این بار به جای آنکه داستان آن همانند تمامی قسمتها در این مجموعه بازی بر اساس اساطیر یونانی دنبال شود، در اساطیر اسکاندیناوی روایت میشود.[۳]
شخصیت اصلی بازی کماکان کریتوس است که دیگر پا به سن گذاشته و اکنون صاحب پسر شدهاست. کریتوس نقش مربی و محافظ پسرش را ایفا میکند و در طی روند بازی پسرش به او در مبارزات، اکتشافات و حل معماها کمک میکند. سلاح اصلی کریتوس در این قسمت یک تبرزین جادویی است.
این بازی دارای نمرات بسیار بالایی است و با استقبال بسیار خوب منتقدین مواجه شد. وبگاههای گیماسپات و آیجیان به ترتیب به این بازی امتیاز ۹ از ۱۰ و ۱۰ از ۱۰ را دادهاند و همچنین امتیاز کلی ۹۴ از ۱۰۰ را در وبگاه متاکریتیک به خود اختصاص داد.[۴] به گفتهٔ بسیاری از رسانهها، این بازی یکی از بهترین بازیهای کنسول پلیاستیشن ۴ است.[۵]
روند بازی در خدای جنگ بسیار متفاوت و تا اندازه زیادی از نسخههای پیشین فاصله گرفتهاست، به گونهای که از ابتدا بازسازی شدهاست.[۶] با وجود اینکه قسمت پیشین تحت عنوان معراج (۲۰۱۳) حالت چندنفره را در این مجموعه معرفی نمود، این نسخه تنها دارای حالت تکنفره است. از ویژگیهای جدید در این بازی میتوان به دوربین آزاد با دید سوم شخص در بالا شانه اشاره کرد که خاصیت یک دوربین سینمایی ثابت سوم شخص را دارد و با نسخههای پیشین تفاوت دارد (به استثنای نسخهٔ دوبعدی خیانت در سال ۲۰۰۷). از جنبه سینمایی، بازی به صورت نمای مستمر و بدون هیچ کاتی در دوربین ارائه شدهاست. دشمنان موجود در بازی ریشه در اساطیر اسکاندیناوی دارند و شامل ترولها، اوگر، دروگرها و همچنین مخلوقات از گور برخاستهای که توسط جادوی سِیدر منحرف شدهاند میباشد.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
کریتوس از یک تبرزین جادویی به نام تبر لویاتان استفاده میکند که قادر است با عناصر مختلف جادو های مختلف ترکیب شده و به سمت دشمنان پرتاب شود. بهطور مثال تبر میتواند با یخ ترکیب شود و کریتوس قادر است آن را به طرف دشمنان پرتاب کند و به شکلی جادویی آن را به سوی دستش بازگرداند (درست شبیه به میولنیر، چکش ثور).[۷] همچنین کریتوس میتواند تبر خود را شارژ کرده و با انفجاری از انرژی به دشمنان اطرافش آسیب بزند. در بازی، تبر دارای حملات سبک و سنگین است؛ حملات سنگین به کریتوس اجازه میدهد تا دشمنانش را به هوا پرتاب کند. دشمنان بزرگتر مانند اُوگر دارای نقاط حساسی هستند که با برخورد تبر، گیج میشوند. با پرتاب تبر به سمت برخی از وسایل اطراف، آنها منفجر میشوند و به دشمنان نزدیک محل انفجار آسیب وارد میشود. تبر لویاتان را میتوان با چسباندن سنگ خط رونی ارتقا داد. یک سنگ برای حملات سنگین و دیگری برای حملات سبک. این ویژگی به بازیکنان امکان میدهد تا سبک بازی مورد علاقهٔ خودشان را ایجاد کنند. سلاح دیگری که کریتوس از آن استفاده میکند، سپر است. زمانی که کریتوس از آن استفاده نمیکند، سپر را روی ساعد چپش به عنوان زره قرار میدهد. هنگام مبارزه از سپر میتوان هم برای حمله و هم برای دفاع استفاده کرد.[۸]
بازی دارای جهانی نیمه باز بوده و بازیکن میتواند به محیط های قبلی سر بزند و راز های مخفی را کشف کند و با باسفایت های اختیاری مبارزه کند.[۹] حالت رویداد فوری نسبت به نسخههای پیشین دستخوش تغییر قرار گرفتهاست. بالای سر دشمنان دو نوار وجود دارد، یکی میزان سلامتی و دیگری درجه گیج شدن را نشان میدهد. پر کردن نوار گیجی به شکست دادن راحتتر دشمنان قوی کمک میکند. با پر شدن نوار و بسته به نوع دشمن، کریتوس کارهای مختلفی مانند نصف کردن یا پرت کردن انجام میدهد.[۱۰] قابلیت شنا کردن از بازی حذف شدهاست و بازیکنان در صورت نیاز از قایق برای عبور از آب استفاده میکنند.
در بعضی قسمتها این بازی مانند بازیهای نقشآفرینی عمل میکند. برای مثال قابلیت ارتقاء دانش تیراندازی یا خشم زمان دار. نوار این خشم مانند بازیهای قبلی این مجموعه، حین مبارزه پر میشود و کریتوس با استفاده از آن میتواند با دستان خالی مبارزه کرده و آسیب زیادی به دشمنانش وارد کند.[۱۱][۱۲] همچنین منابعی وجود دارد که بازیکن میتواند آنها را پیدا کند. [۱۳] این منابع به بازیکن اجازه میدهد تا زره جدیدی بسازد یا زره فعلی خود را ارتقاء بخشد. در طول بازی، بازیکن صندوقهایی پیدا میکند که در آن اشیاء به نام هکسیلور (hacksilver) است. هک سیلورها نقشی اساسی در ساختن ابزار و وسایل جدید دارند. ساختن ابزار به تجربه نیز(xp) نیاز دارد.[۱۲]
با اینکه بازیکن همیشه کریتوس را کنترل میکند اما گاهی اوقات میتواند آتریوس، پسر کریتوس را نیز کنترل کند.[۱۴] در این زمان، یک دکمه به آتریوس اختصاص داده میشود و بازیکن میتواند با فشردن آن دکمه، باعث شود تا آتریوس کار خاصی انجام دهد. برای مثال اگر بازیکن به کمک نیاز داشته باشد، میتواند وسط صفحه را روی دشمن تنظیم کرده و به آترئوس دستور دهد تا به دشمن شلیک کند یا اینکه روی سر دشمن بپرد و او را برای لحظاتی گیج کند.[۱۵]تیرهای آتریوس در ابتدا تاثیر کمی روی سلامتی دشمن دارند اما در ادامه ی روند بازی و با ارتقاع کمان اتریوس میتوان آسیب ضربات را افزایش داد همچنین تیر ها باعث میشوند نوار گیجی دشمن به سرعت پر شود.[۱۰]
در طول بازی آتریوس در حل پازلها، مسافرت، مبارزه و… کمک میکند. زمانی هم که بازیکن با تعداد زیادی از دشمنان روبهرو میشود، آتریوس به صورت مستقل باعث حواس پرتی دشمنان ضعیفتر میشود تا بازیکن با دشمنان قویتر بجنگد.[۱۶] اگر تعداد زیادی از دشمنان با آتریوس درگیر شوند، او روی زمین میافتد و دیگر تا آخر مبارزه درگیر نمیشود. آتریوس نیز مانند کریتوس در طول بازی سلاح و زره و تواناییهای جدید از جمله تیرهای رعد و برق به دست میآورد.[۱۷]
در حالی که هفت بازی قبلی کم و بیش بر اساس اساطیر یونانی بود اما این بازی در اساطیر اسکاندیناوی ادامه مییابد.[۱۸] اتفاقات این بازی قبل از زمان وایکینگها رخ میدهد. شش قلمرو از ۹ جهان اساطیر اسکاندیناوی قابل دسترسی است. بیشتر زمان بازی در سرزمین میدگارد میگذرد. جایی که انسانها زندگی میکنند و همان قلمرویی است که دنیای یونان وجود داشته بود. دیگر قلمروها عبارتند از الفهایم: قلمرو اِلفهای نور و تاریکی، هلهایم: قلمرو مردگان، یوتونهایم: سرزمین غولها. قلمروهای دیگر که به صورت اختیاری میتوان وارد آنها شد عبارتند از نیفلهایم: قلمرو مه و موسپلهایم: قلمرو آتش. دسترسی به سه قلمرو دیگر آسگارد: قلمرو خدایان آسیر، واناهایم: قلمرو ایزدان ونیر، و سوارتآلفهایم: قلمرو دورفها توسط اودین، حاکم آسگارد بسته شدهاست.[۱۹] در وسط تمام قلمروها درخت افسانهای ایگدراسیل وجود دارد که قلمروها را به هم متصل میکند. با اینکه هر قلمرو جهانی متفاوت است اما همه آنها به طور همزمان در یک مکان وجود دارند. سفر بین قلمروها از طرق بیفروست و یکی از ریشههای ایگدراسیل صورت میگیرد. بیفروست را تیر ،یک خدای جنگ صلح دوست ساخت و به قلمروهای دیگر سفر کرد و افسانههای آنها را آموخت. اودین، تیر را کشت چراکه باور داشت تیر با همدستی با غولها میخواهد او را از مقامش کنار بزند.
قهرمانهای اصلی بازی کریتوس (صداپیشگی توسط کریستوفر جاج) و پسر کوچکش آتریوس (سانی سالجیک) هستند. کریتوس، فرزند زئوس، یک مبارز از اسپارتا است که به خدای جنگ یونان تبدیل شد. پس از این که به میدگارد (سرزمین انسانها) آمد، با همسر دومش که اکنون مرده است (لافی Laufey) آشنا شد که البته او را فای (Faye) صدا میکرد. او و فای فرزندی به نام آرتریوس دارند که نه از گذشتهٔ کریتوس خبر داشت و نه میدانست خدا است. با این حال این توانایی را دارد که افکار دیگران را بخواند. هماورد اصلی بازی، ایزد آسیر، بالدر (جرمی دیویس)، برادر ثور است. فرزندان ثور، مودی (Modi) و مگنی (Magni) (نولان نورث و تروی بیکر) به بالدر کمک میکنند. پدر بالدر، اودین و مادرش خدای ونیر، فریا (دانیل بیسوتی) است. اودین، فریا را به میدگارد تبعید کرده است که فریا در آن جا به جادوگر جنگل معروف شد. او برای محافظت از پسرش بالدر، او را جاودانه کرد که باعث شد نه درد و نه خوشحالی را احساس کند و همین به تنفر بالدر از فریا انجامید. شخصیتهای دیگری هم وجود دارند شامل: میمیر (آلستر دانکن) که ادعا میکند باهوشترین انسان زندهٔ جهان است. بروک (Brok) و سیندری (Sindri) (راجر کری هد و آدام جی. هرینگتون) دو برادر دورف که در نقاط مختلفی از جهان حضور دارند و برای کریتوس و آرتریوس سلاحها جدید میسازند. این دو برادر بودند که تبر لویاتان کریتوس را ساختند و آن را به فای دادند.[۲۰]
.
.
.
همچنین روح ایزد بانوی آتنا در بازی در دو صحنه وجود دارد و کریتوس را هیولا و تغیر ناپذیر توصیف میکند و به او میگوید ک طبیعت تو عوض شدنی نیست.از دیگر شخصیت هایی ک در نسخه های قبلی وجود داشتند و در این نسخه وجود دارند زئوس خدای خدایان و خدای رعد میباشد ک در جهان مردگان کریتوس با او دیدار میکند
بر طبق وبگاه متاکریتیک، خدای جنگ مورد تقدیر همگانی قرار گرفت و با استقبال بسیار خوب منتقدین مواجه شد و در کنار نسخه اصلی خدای جنگ بالاترین امتیاز را در این فرنچایز دارا میباشد. این بازی دارای رتبه سوم در بین تمام بازیهای کنسول پلیاستیشن ۴ را دارا میباشد و همچنین عنوان بالاترین امتیاز یک بازی در سال ۲۰۱۸ برای این کنسول را به ارمغان آورد.[۲۷] خدای جنگ به ویژه در زمینه سیستم مبارزات، گرافیک، موسیقی، طراحی دنیای بازی، استفاده از اساطیر اسکاندیناوی، داستان، شخصیت پردازی و احساسات سینمایی مورد ستایش قرار گرفت.
در مراسم The Game Awards 2018 این بازی به عنوان برترین بازی سال ۲۰۱۸ انتخاب شد.
خدای جنگ (همچنین بهعنوان خدای جنگ ۴ و خدای جنگ پیاس۴ نیز شناخته میشود)[۱] یک بازی ویدئویی در سبک اکشن-ماجراجویی است که توسط استودیو سنتا مونیکا ساخته شده و بوسیلهٔ سونی اینتراکتیو انترتینمنت در تاریخ ۲۰ آوریل ۲۰۱۸ بهطور انحصاری برای کنسول پلیاستیشن ۴ منتشر شد.
این هشتمین قسمت در مجموعه بازیهای خدای جنگ بهشمار میرود و دنبالهای بر نسخهٔ خدای جنگ ۳ محسوب میشود.[۲] بازی به عنوان یک نسخه بازراهاندازی از سری خدای جنگ بهشمار میرود و این بار به جای آنکه داستان آن همانند تمامی قسمتها در این مجموعه بازی بر اساس اساطیر یونانی دنبال شود، در اساطیر اسکاندیناوی روایت میشود.[۳]
شخصیت اصلی بازی کماکان کریتوس است که دیگر پا به سن گذاشته و اکنون صاحب پسر شدهاست. کریتوس نقش مربی و محافظ پسرش را ایفا میکند و در طی روند بازی پسرش به او در مبارزات، اکتشافات و حل معماها کمک میکند. سلاح اصلی کریتوس در این قسمت یک تبرزین جادویی است.
این بازی دارای نمرات بسیار بالایی است و با استقبال بسیار خوب منتقدین مواجه شد. وبگاههای گیماسپات و آیجیان به ترتیب به این بازی امتیاز ۹ از ۱۰ و ۱۰ از ۱۰ را دادهاند و همچنین امتیاز کلی ۹۴ از ۱۰۰ را در وبگاه متاکریتیک به خود اختصاص داد.[۴] به گفتهٔ بسیاری از رسانهها، این بازی یکی از بهترین بازیهای کنسول پلیاستیشن ۴ است.[۵]
روند بازی در خدای جنگ بسیار متفاوت و تا اندازه زیادی از نسخههای پیشین فاصله گرفتهاست، به گونهای که از ابتدا بازسازی شدهاست.[۶] با وجود اینکه قسمت پیشین تحت عنوان معراج (۲۰۱۳) حالت چندنفره را در این مجموعه معرفی نمود، این نسخه تنها دارای حالت تکنفره است. از ویژگیهای جدید در این بازی میتوان به دوربین آزاد با دید سوم شخص در بالا شانه اشاره کرد که خاصیت یک دوربین سینمایی ثابت سوم شخص را دارد و با نسخههای پیشین تفاوت دارد (به استثنای نسخهٔ دوبعدی خیانت در سال ۲۰۰۷). از جنبه سینمایی، بازی به صورت نمای مستمر و بدون هیچ کاتی در دوربین ارائه شدهاست. دشمنان موجود در بازی ریشه در اساطیر اسکاندیناوی دارند و شامل ترولها، اوگر، دروگرها و همچنین مخلوقات از گور برخاستهای که توسط جادوی سِیدر منحرف شدهاند میباشد.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
کریتوس از یک تبرزین جادویی به نام تبر لویاتان استفاده میکند که قادر است با عناصر مختلف جادو های مختلف ترکیب شده و به سمت دشمنان پرتاب شود. بهطور مثال تبر میتواند با یخ ترکیب شود و کریتوس قادر است آن را به طرف دشمنان پرتاب کند و به شکلی جادویی آن را به سوی دستش بازگرداند (درست شبیه به میولنیر، چکش ثور).[۷] همچنین کریتوس میتواند تبر خود را شارژ کرده و با انفجاری از انرژی به دشمنان اطرافش آسیب بزند. در بازی، تبر دارای حملات سبک و سنگین است؛ حملات سنگین به کریتوس اجازه میدهد تا دشمنانش را به هوا پرتاب کند. دشمنان بزرگتر مانند اُوگر دارای نقاط حساسی هستند که با برخورد تبر، گیج میشوند. با پرتاب تبر به سمت برخی از وسایل اطراف، آنها منفجر میشوند و به دشمنان نزدیک محل انفجار آسیب وارد میشود. تبر لویاتان را میتوان با چسباندن سنگ خط رونی ارتقا داد. یک سنگ برای حملات سنگین و دیگری برای حملات سبک. این ویژگی به بازیکنان امکان میدهد تا سبک بازی مورد علاقهٔ خودشان را ایجاد کنند. سلاح دیگری که کریتوس از آن استفاده میکند، سپر است. زمانی که کریتوس از آن استفاده نمیکند، سپر را روی ساعد چپش به عنوان زره قرار میدهد. هنگام مبارزه از سپر میتوان هم برای حمله و هم برای دفاع استفاده کرد.[۸]
بازی دارای جهانی نیمه باز بوده و بازیکن میتواند به محیط های قبلی سر بزند و راز های مخفی را کشف کند و با باسفایت های اختیاری مبارزه کند.[۹] حالت رویداد فوری نسبت به نسخههای پیشین دستخوش تغییر قرار گرفتهاست. بالای سر دشمنان دو نوار وجود دارد، یکی میزان سلامتی و دیگری درجه گیج شدن را نشان میدهد. پر کردن نوار گیجی به شکست دادن راحتتر دشمنان قوی کمک میکند. با پر شدن نوار و بسته به نوع دشمن، کریتوس کارهای مختلفی مانند نصف کردن یا پرت کردن انجام میدهد.[۱۰] قابلیت شنا کردن از بازی حذف شدهاست و بازیکنان در صورت نیاز از قایق برای عبور از آب استفاده میکنند.
در بعضی قسمتها این بازی مانند بازیهای نقشآفرینی عمل میکند. برای مثال قابلیت ارتقاء دانش تیراندازی یا خشم زمان دار. نوار این خشم مانند بازیهای قبلی این مجموعه، حین مبارزه پر میشود و کریتوس با استفاده از آن میتواند با دستان خالی مبارزه کرده و آسیب زیادی به دشمنانش وارد کند.[۱۱][۱۲] همچنین منابعی وجود دارد که بازیکن میتواند آنها را پیدا کند. [۱۳] این منابع به بازیکن اجازه میدهد تا زره جدیدی بسازد یا زره فعلی خود را ارتقاء بخشد. در طول بازی، بازیکن صندوقهایی پیدا میکند که در آن اشیاء به نام هکسیلور (hacksilver) است. هک سیلورها نقشی اساسی در ساختن ابزار و وسایل جدید دارند. ساختن ابزار به تجربه نیز(xp) نیاز دارد.[۱۲]
با اینکه بازیکن همیشه کریتوس را کنترل میکند اما گاهی اوقات میتواند آتریوس، پسر کریتوس را نیز کنترل کند.[۱۴] در این زمان، یک دکمه به آتریوس اختصاص داده میشود و بازیکن میتواند با فشردن آن دکمه، باعث شود تا آتریوس کار خاصی انجام دهد. برای مثال اگر بازیکن به کمک نیاز داشته باشد، میتواند وسط صفحه را روی دشمن تنظیم کرده و به آترئوس دستور دهد تا به دشمن شلیک کند یا اینکه روی سر دشمن بپرد و او را برای لحظاتی گیج کند.[۱۵]تیرهای آتریوس در ابتدا تاثیر کمی روی سلامتی دشمن دارند اما در ادامه ی روند بازی و با ارتقاع کمان اتریوس میتوان آسیب ضربات را افزایش داد همچنین تیر ها باعث میشوند نوار گیجی دشمن به سرعت پر شود.[۱۰]
در طول بازی آتریوس در حل پازلها، مسافرت، مبارزه و… کمک میکند. زمانی هم که بازیکن با تعداد زیادی از دشمنان روبهرو میشود، آتریوس به صورت مستقل باعث حواس پرتی دشمنان ضعیفتر میشود تا بازیکن با دشمنان قویتر بجنگد.[۱۶] اگر تعداد زیادی از دشمنان با آتریوس درگیر شوند، او روی زمین میافتد و دیگر تا آخر مبارزه درگیر نمیشود. آتریوس نیز مانند کریتوس در طول بازی سلاح و زره و تواناییهای جدید از جمله تیرهای رعد و برق به دست میآورد.[۱۷]
در حالی که هفت بازی قبلی کم و بیش بر اساس اساطیر یونانی بود اما این بازی در اساطیر اسکاندیناوی ادامه مییابد.[۱۸] اتفاقات این بازی قبل از زمان وایکینگها رخ میدهد. شش قلمرو از ۹ جهان اساطیر اسکاندیناوی قابل دسترسی است. بیشتر زمان بازی در سرزمین میدگارد میگذرد. جایی که انسانها زندگی میکنند و همان قلمرویی است که دنیای یونان وجود داشته بود. دیگر قلمروها عبارتند از الفهایم: قلمرو اِلفهای نور و تاریکی، هلهایم: قلمرو مردگان، یوتونهایم: سرزمین غولها. قلمروهای دیگر که به صورت اختیاری میتوان وارد آنها شد عبارتند از نیفلهایم: قلمرو مه و موسپلهایم: قلمرو آتش. دسترسی به سه قلمرو دیگر آسگارد: قلمرو خدایان آسیر، واناهایم: قلمرو ایزدان ونیر، و سوارتآلفهایم: قلمرو دورفها توسط اودین، حاکم آسگارد بسته شدهاست.[۱۹] در وسط تمام قلمروها درخت افسانهای ایگدراسیل وجود دارد که قلمروها را به هم متصل میکند. با اینکه هر قلمرو جهانی متفاوت است اما همه آنها به طور همزمان در یک مکان وجود دارند. سفر بین قلمروها از طرق بیفروست و یکی از ریشههای ایگدراسیل صورت میگیرد. بیفروست را تیر ،یک خدای جنگ صلح دوست ساخت و به قلمروهای دیگر سفر کرد و افسانههای آنها را آموخت. اودین، تیر را کشت چراکه باور داشت تیر با همدستی با غولها میخواهد او را از مقامش کنار بزند.
قهرمانهای اصلی بازی کریتوس (صداپیشگی توسط کریستوفر جاج) و پسر کوچکش آتریوس (سانی سالجیک) هستند. کریتوس، فرزند زئوس، یک مبارز از اسپارتا است که به خدای جنگ یونان تبدیل شد. پس از این که به میدگارد (سرزمین انسانها) آمد، با همسر دومش که اکنون مرده است (لافی Laufey) آشنا شد که البته او را فای (Faye) صدا میکرد. او و فای فرزندی به نام آرتریوس دارند که نه از گذشتهٔ کریتوس خبر داشت و نه میدانست خدا است. با این حال این توانایی را دارد که افکار دیگران را بخواند. هماورد اصلی بازی، ایزد آسیر، بالدر (جرمی دیویس)، برادر ثور است. فرزندان ثور، مودی (Modi) و مگنی (Magni) (نولان نورث و تروی بیکر) به بالدر کمک میکنند. پدر بالدر، اودین و مادرش خدای ونیر، فریا (دانیل بیسوتی) است. اودین، فریا را به میدگارد تبعید کرده است که فریا در آن جا به جادوگر جنگل معروف شد. او برای محافظت از پسرش بالدر، او را جاودانه کرد که باعث شد نه درد و نه خوشحالی را احساس کند و همین به تنفر بالدر از فریا انجامید. شخصیتهای دیگری هم وجود دارند شامل: میمیر (آلستر دانکن) که ادعا میکند باهوشترین انسان زندهٔ جهان است. بروک (Brok) و سیندری (Sindri) (راجر کری هد و آدام جی. هرینگتون) دو برادر دورف که در نقاط مختلفی از جهان حضور دارند و برای کریتوس و آرتریوس سلاحها جدید میسازند. این دو برادر بودند که تبر لویاتان کریتوس را ساختند و آن را به فای دادند.[۲۰]
.
.
.
همچنین روح ایزد بانوی آتنا در بازی در دو صحنه وجود دارد و کریتوس را هیولا و تغیر ناپذیر توصیف میکند و به او میگوید ک طبیعت تو عوض شدنی نیست.از دیگر شخصیت هایی ک در نسخه های قبلی وجود داشتند و در این نسخه وجود دارند زئوس خدای خدایان و خدای رعد میباشد ک در جهان مردگان کریتوس با او دیدار میکند
بر طبق وبگاه متاکریتیک، خدای جنگ مورد تقدیر همگانی قرار گرفت و با استقبال بسیار خوب منتقدین مواجه شد و در کنار نسخه اصلی خدای جنگ بالاترین امتیاز را در این فرنچایز دارا میباشد. این بازی دارای رتبه سوم در بین تمام بازیهای کنسول پلیاستیشن ۴ را دارا میباشد و همچنین عنوان بالاترین امتیاز یک بازی در سال ۲۰۱۸ برای این کنسول را به ارمغان آورد.[۲۷] خدای جنگ به ویژه در زمینه سیستم مبارزات، گرافیک، موسیقی، طراحی دنیای بازی، استفاده از اساطیر اسکاندیناوی، داستان، شخصیت پردازی و احساسات سینمایی مورد ستایش قرار گرفت.
در مراسم The Game Awards 2018 این بازی به عنوان برترین بازی سال ۲۰۱۸ انتخاب شد.
خدای جنگ (همچنین بهعنوان خدای جنگ ۴ و خدای جنگ پیاس۴ نیز شناخته میشود)[۱] یک بازی ویدئویی در سبک اکشن-ماجراجویی است که توسط استودیو سنتا مونیکا ساخته شده و بوسیلهٔ سونی اینتراکتیو انترتینمنت در تاریخ ۲۰ آوریل ۲۰۱۸ بهطور انحصاری برای کنسول پلیاستیشن ۴ منتشر شد.
این هشتمین قسمت در مجموعه بازیهای خدای جنگ بهشمار میرود و دنبالهای بر نسخهٔ خدای جنگ ۳ محسوب میشود.[۲] بازی به عنوان یک نسخه بازراهاندازی از سری خدای جنگ بهشمار میرود و این بار به جای آنکه داستان آن همانند تمامی قسمتها در این مجموعه بازی بر اساس اساطیر یونانی دنبال شود، در اساطیر اسکاندیناوی روایت میشود.[۳]
شخصیت اصلی بازی کماکان کریتوس است که دیگر پا به سن گذاشته و اکنون صاحب پسر شدهاست. کریتوس نقش مربی و محافظ پسرش را ایفا میکند و در طی روند بازی پسرش به او در مبارزات، اکتشافات و حل معماها کمک میکند. سلاح اصلی کریتوس در این قسمت یک تبرزین جادویی است.
این بازی دارای نمرات بسیار بالایی است و با استقبال بسیار خوب منتقدین مواجه شد. وبگاههای گیماسپات و آیجیان به ترتیب به این بازی امتیاز ۹ از ۱۰ و ۱۰ از ۱۰ را دادهاند و همچنین امتیاز کلی ۹۴ از ۱۰۰ را در وبگاه متاکریتیک به خود اختصاص داد.[۴] به گفتهٔ بسیاری از رسانهها، این بازی یکی از بهترین بازیهای کنسول پلیاستیشن ۴ است.[۵]
روند بازی در خدای جنگ بسیار متفاوت و تا اندازه زیادی از نسخههای پیشین فاصله گرفتهاست، به گونهای که از ابتدا بازسازی شدهاست.[۶] با وجود اینکه قسمت پیشین تحت عنوان معراج (۲۰۱۳) حالت چندنفره را در این مجموعه معرفی نمود، این نسخه تنها دارای حالت تکنفره است. از ویژگیهای جدید در این بازی میتوان به دوربین آزاد با دید سوم شخص در بالا شانه اشاره کرد که خاصیت یک دوربین سینمایی ثابت سوم شخص را دارد و با نسخههای پیشین تفاوت دارد (به استثنای نسخهٔ دوبعدی خیانت در سال ۲۰۰۷). از جنبه سینمایی، بازی به صورت نمای مستمر و بدون هیچ کاتی در دوربین ارائه شدهاست. دشمنان موجود در بازی ریشه در اساطیر اسکاندیناوی دارند و شامل ترولها، اوگر، دروگرها و همچنین مخلوقات از گور برخاستهای که توسط جادوی سِیدر منحرف شدهاند میباشد.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
کریتوس از یک تبرزین جادویی به نام تبر لویاتان استفاده میکند که قادر است با عناصر مختلف جادو های مختلف ترکیب شده و به سمت دشمنان پرتاب شود. بهطور مثال تبر میتواند با یخ ترکیب شود و کریتوس قادر است آن را به طرف دشمنان پرتاب کند و به شکلی جادویی آن را به سوی دستش بازگرداند (درست شبیه به میولنیر، چکش ثور).[۷] همچنین کریتوس میتواند تبر خود را شارژ کرده و با انفجاری از انرژی به دشمنان اطرافش آسیب بزند. در بازی، تبر دارای حملات سبک و سنگین است؛ حملات سنگین به کریتوس اجازه میدهد تا دشمنانش را به هوا پرتاب کند. دشمنان بزرگتر مانند اُوگر دارای نقاط حساسی هستند که با برخورد تبر، گیج میشوند. با پرتاب تبر به سمت برخی از وسایل اطراف، آنها منفجر میشوند و به دشمنان نزدیک محل انفجار آسیب وارد میشود. تبر لویاتان را میتوان با چسباندن سنگ خط رونی ارتقا داد. یک سنگ برای حملات سنگین و دیگری برای حملات سبک. این ویژگی به بازیکنان امکان میدهد تا سبک بازی مورد علاقهٔ خودشان را ایجاد کنند. سلاح دیگری که کریتوس از آن استفاده میکند، سپر است. زمانی که کریتوس از آن استفاده نمیکند، سپر را روی ساعد چپش به عنوان زره قرار میدهد. هنگام مبارزه از سپر میتوان هم برای حمله و هم برای دفاع استفاده کرد.[۸]
بازی دارای جهانی نیمه باز بوده و بازیکن میتواند به محیط های قبلی سر بزند و راز های مخفی را کشف کند و با باسفایت های اختیاری مبارزه کند.[۹] حالت رویداد فوری نسبت به نسخههای پیشین دستخوش تغییر قرار گرفتهاست. بالای سر دشمنان دو نوار وجود دارد، یکی میزان سلامتی و دیگری درجه گیج شدن را نشان میدهد. پر کردن نوار گیجی به شکست دادن راحتتر دشمنان قوی کمک میکند. با پر شدن نوار و بسته به نوع دشمن، کریتوس کارهای مختلفی مانند نصف کردن یا پرت کردن انجام میدهد.[۱۰] قابلیت شنا کردن از بازی حذف شدهاست و بازیکنان در صورت نیاز از قایق برای عبور از آب استفاده میکنند.
در بعضی قسمتها این بازی مانند بازیهای نقشآفرینی عمل میکند. برای مثال قابلیت ارتقاء دانش تیراندازی یا خشم زمان دار. نوار این خشم مانند بازیهای قبلی این مجموعه، حین مبارزه پر میشود و کریتوس با استفاده از آن میتواند با دستان خالی مبارزه کرده و آسیب زیادی به دشمنانش وارد کند.[۱۱][۱۲] همچنین منابعی وجود دارد که بازیکن میتواند آنها را پیدا کند. [۱۳] این منابع به بازیکن اجازه میدهد تا زره جدیدی بسازد یا زره فعلی خود را ارتقاء بخشد. در طول بازی، بازیکن صندوقهایی پیدا میکند که در آن اشیاء به نام هکسیلور (hacksilver) است. هک سیلورها نقشی اساسی در ساختن ابزار و وسایل جدید دارند. ساختن ابزار به تجربه نیز(xp) نیاز دارد.[۱۲]
با اینکه بازیکن همیشه کریتوس را کنترل میکند اما گاهی اوقات میتواند آتریوس، پسر کریتوس را نیز کنترل کند.[۱۴] در این زمان، یک دکمه به آتریوس اختصاص داده میشود و بازیکن میتواند با فشردن آن دکمه، باعث شود تا آتریوس کار خاصی انجام دهد. برای مثال اگر بازیکن به کمک نیاز داشته باشد، میتواند وسط صفحه را روی دشمن تنظیم کرده و به آترئوس دستور دهد تا به دشمن شلیک کند یا اینکه روی سر دشمن بپرد و او را برای لحظاتی گیج کند.[۱۵]تیرهای آتریوس در ابتدا تاثیر کمی روی سلامتی دشمن دارند اما در ادامه ی روند بازی و با ارتقاع کمان اتریوس میتوان آسیب ضربات را افزایش داد همچنین تیر ها باعث میشوند نوار گیجی دشمن به سرعت پر شود.[۱۰]
در طول بازی آتریوس در حل پازلها، مسافرت، مبارزه و… کمک میکند. زمانی هم که بازیکن با تعداد زیادی از دشمنان روبهرو میشود، آتریوس به صورت مستقل باعث حواس پرتی دشمنان ضعیفتر میشود تا بازیکن با دشمنان قویتر بجنگد.[۱۶] اگر تعداد زیادی از دشمنان با آتریوس درگیر شوند، او روی زمین میافتد و دیگر تا آخر مبارزه درگیر نمیشود. آتریوس نیز مانند کریتوس در طول بازی سلاح و زره و تواناییهای جدید از جمله تیرهای رعد و برق به دست میآورد.[۱۷]
در حالی که هفت بازی قبلی کم و بیش بر اساس اساطیر یونانی بود اما این بازی در اساطیر اسکاندیناوی ادامه مییابد.[۱۸] اتفاقات این بازی قبل از زمان وایکینگها رخ میدهد. شش قلمرو از ۹ جهان اساطیر اسکاندیناوی قابل دسترسی است. بیشتر زمان بازی در سرزمین میدگارد میگذرد. جایی که انسانها زندگی میکنند و همان قلمرویی است که دنیای یونان وجود داشته بود. دیگر قلمروها عبارتند از الفهایم: قلمرو اِلفهای نور و تاریکی، هلهایم: قلمرو مردگان، یوتونهایم: سرزمین غولها. قلمروهای دیگر که به صورت اختیاری میتوان وارد آنها شد عبارتند از نیفلهایم: قلمرو مه و موسپلهایم: قلمرو آتش. دسترسی به سه قلمرو دیگر آسگارد: قلمرو خدایان آسیر، واناهایم: قلمرو ایزدان ونیر، و سوارتآلفهایم: قلمرو دورفها توسط اودین، حاکم آسگارد بسته شدهاست.[۱۹] در وسط تمام قلمروها درخت افسانهای ایگدراسیل وجود دارد که قلمروها را به هم متصل میکند. با اینکه هر قلمرو جهانی متفاوت است اما همه آنها به طور همزمان در یک مکان وجود دارند. سفر بین قلمروها از طرق بیفروست و یکی از ریشههای ایگدراسیل صورت میگیرد. بیفروست را تیر ،یک خدای جنگ صلح دوست ساخت و به قلمروهای دیگر سفر کرد و افسانههای آنها را آموخت. اودین، تیر را کشت چراکه باور داشت تیر با همدستی با غولها میخواهد او را از مقامش کنار بزند.
قهرمانهای اصلی بازی کریتوس (صداپیشگی توسط کریستوفر جاج) و پسر کوچکش آتریوس (سانی سالجیک) هستند. کریتوس، فرزند زئوس، یک مبارز از اسپارتا است که به خدای جنگ یونان تبدیل شد. پس از این که به میدگارد (سرزمین انسانها) آمد، با همسر دومش که اکنون مرده است (لافی Laufey) آشنا شد که البته او را فای (Faye) صدا میکرد. او و فای فرزندی به نام آرتریوس دارند که نه از گذشتهٔ کریتوس خبر داشت و نه میدانست خدا است. با این حال این توانایی را دارد که افکار دیگران را بخواند. هماورد اصلی بازی، ایزد آسیر، بالدر (جرمی دیویس)، برادر ثور است. فرزندان ثور، مودی (Modi) و مگنی (Magni) (نولان نورث و تروی بیکر) به بالدر کمک میکنند. پدر بالدر، اودین و مادرش خدای ونیر، فریا (دانیل بیسوتی) است. اودین، فریا را به میدگارد تبعید کرده است که فریا در آن جا به جادوگر جنگل معروف شد. او برای محافظت از پسرش بالدر، او را جاودانه کرد که باعث شد نه درد و نه خوشحالی را احساس کند و همین به تنفر بالدر از فریا انجامید. شخصیتهای دیگری هم وجود دارند شامل: میمیر (آلستر دانکن) که ادعا میکند باهوشترین انسان زندهٔ جهان است. بروک (Brok) و سیندری (Sindri) (راجر کری هد و آدام جی. هرینگتون) دو برادر دورف که در نقاط مختلفی از جهان حضور دارند و برای کریتوس و آرتریوس سلاحها جدید میسازند. این دو برادر بودند که تبر لویاتان کریتوس را ساختند و آن را به فای دادند.[۲۰]
.
.
.
همچنین روح ایزد بانوی آتنا در بازی در دو صحنه وجود دارد و کریتوس را هیولا و تغیر ناپذیر توصیف میکند و به او میگوید ک طبیعت تو عوض شدنی نیست.از دیگر شخصیت هایی ک در نسخه های قبلی وجود داشتند و در این نسخه وجود دارند زئوس خدای خدایان و خدای رعد میباشد ک در جهان مردگان کریتوس با او دیدار میکند
بر طبق وبگاه متاکریتیک، خدای جنگ مورد تقدیر همگانی قرار گرفت و با استقبال بسیار خوب منتقدین مواجه شد و در کنار نسخه اصلی خدای جنگ بالاترین امتیاز را در این فرنچایز دارا میباشد. این بازی دارای رتبه سوم در بین تمام بازیهای کنسول پلیاستیشن ۴ را دارا میباشد و همچنین عنوان بالاترین امتیاز یک بازی در سال ۲۰۱۸ برای این کنسول را به ارمغان آورد.[۲۷] خدای جنگ به ویژه در زمینه سیستم مبارزات، گرافیک، موسیقی، طراحی دنیای بازی، استفاده از اساطیر اسکاندیناوی، داستان، شخصیت پردازی و احساسات سینمایی مورد ستایش قرار گرفت.
در مراسم The Game Awards 2018 این بازی به عنوان برترین بازی سال ۲۰۱۸ انتخاب شد.
خدای جنگ (همچنین بهعنوان خدای جنگ ۴ و خدای جنگ پیاس۴ نیز شناخته میشود)[۱] یک بازی ویدئویی در سبک اکشن-ماجراجویی است که توسط استودیو سنتا مونیکا ساخته شده و بوسیلهٔ سونی اینتراکتیو انترتینمنت در تاریخ ۲۰ آوریل ۲۰۱۸ بهطور انحصاری برای کنسول پلیاستیشن ۴ منتشر شد.
این هشتمین قسمت در مجموعه بازیهای خدای جنگ بهشمار میرود و دنبالهای بر نسخهٔ خدای جنگ ۳ محسوب میشود.[۲] بازی به عنوان یک نسخه بازراهاندازی از سری خدای جنگ بهشمار میرود و این بار به جای آنکه داستان آن همانند تمامی قسمتها در این مجموعه بازی بر اساس اساطیر یونانی دنبال شود، در اساطیر اسکاندیناوی روایت میشود.[۳]
شخصیت اصلی بازی کماکان کریتوس است که دیگر پا به سن گذاشته و اکنون صاحب پسر شدهاست. کریتوس نقش مربی و محافظ پسرش را ایفا میکند و در طی روند بازی پسرش به او در مبارزات، اکتشافات و حل معماها کمک میکند. سلاح اصلی کریتوس در این قسمت یک تبرزین جادویی است.
این بازی دارای نمرات بسیار بالایی است و با استقبال بسیار خوب منتقدین مواجه شد. وبگاههای گیماسپات و آیجیان به ترتیب به این بازی امتیاز ۹ از ۱۰ و ۱۰ از ۱۰ را دادهاند و همچنین امتیاز کلی ۹۴ از ۱۰۰ را در وبگاه متاکریتیک به خود اختصاص داد.[۴] به گفتهٔ بسیاری از رسانهها، این بازی یکی از بهترین بازیهای کنسول پلیاستیشن ۴ است.[۵]
روند بازی در خدای جنگ بسیار متفاوت و تا اندازه زیادی از نسخههای پیشین فاصله گرفتهاست، به گونهای که از ابتدا بازسازی شدهاست.[۶] با وجود اینکه قسمت پیشین تحت عنوان معراج (۲۰۱۳) حالت چندنفره را در این مجموعه معرفی نمود، این نسخه تنها دارای حالت تکنفره است. از ویژگیهای جدید در این بازی میتوان به دوربین آزاد با دید سوم شخص در بالا شانه اشاره کرد که خاصیت یک دوربین سینمایی ثابت سوم شخص را دارد و با نسخههای پیشین تفاوت دارد (به استثنای نسخهٔ دوبعدی خیانت در سال ۲۰۰۷). از جنبه سینمایی، بازی به صورت نمای مستمر و بدون هیچ کاتی در دوربین ارائه شدهاست. دشمنان موجود در بازی ریشه در اساطیر اسکاندیناوی دارند و شامل ترولها، اوگر، دروگرها و همچنین مخلوقات از گور برخاستهای که توسط جادوی سِیدر منحرف شدهاند میباشد.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
کریتوس از یک تبرزین جادویی به نام تبر لویاتان استفاده میکند که قادر است با عناصر مختلف جادو های مختلف ترکیب شده و به سمت دشمنان پرتاب شود. بهطور مثال تبر میتواند با یخ ترکیب شود و کریتوس قادر است آن را به طرف دشمنان پرتاب کند و به شکلی جادویی آن را به سوی دستش بازگرداند (درست شبیه به میولنیر، چکش ثور).[۷] همچنین کریتوس میتواند تبر خود را شارژ کرده و با انفجاری از انرژی به دشمنان اطرافش آسیب بزند. در بازی، تبر دارای حملات سبک و سنگین است؛ حملات سنگین به کریتوس اجازه میدهد تا دشمنانش را به هوا پرتاب کند. دشمنان بزرگتر مانند اُوگر دارای نقاط حساسی هستند که با برخورد تبر، گیج میشوند. با پرتاب تبر به سمت برخی از وسایل اطراف، آنها منفجر میشوند و به دشمنان نزدیک محل انفجار آسیب وارد میشود. تبر لویاتان را میتوان با چسباندن سنگ خط رونی ارتقا داد. یک سنگ برای حملات سنگین و دیگری برای حملات سبک. این ویژگی به بازیکنان امکان میدهد تا سبک بازی مورد علاقهٔ خودشان را ایجاد کنند. سلاح دیگری که کریتوس از آن استفاده میکند، سپر است. زمانی که کریتوس از آن استفاده نمیکند، سپر را روی ساعد چپش به عنوان زره قرار میدهد. هنگام مبارزه از سپر میتوان هم برای حمله و هم برای دفاع استفاده کرد.[۸]
بازی دارای جهانی نیمه باز بوده و بازیکن میتواند به محیط های قبلی سر بزند و راز های مخفی را کشف کند و با باسفایت های اختیاری مبارزه کند.[۹] حالت رویداد فوری نسبت به نسخههای پیشین دستخوش تغییر قرار گرفتهاست. بالای سر دشمنان دو نوار وجود دارد، یکی میزان سلامتی و دیگری درجه گیج شدن را نشان میدهد. پر کردن نوار گیجی به شکست دادن راحتتر دشمنان قوی کمک میکند. با پر شدن نوار و بسته به نوع دشمن، کریتوس کارهای مختلفی مانند نصف کردن یا پرت کردن انجام میدهد.[۱۰] قابلیت شنا کردن از بازی حذف شدهاست و بازیکنان در صورت نیاز از قایق برای عبور از آب استفاده میکنند.
در بعضی قسمتها این بازی مانند بازیهای نقشآفرینی عمل میکند. برای مثال قابلیت ارتقاء دانش تیراندازی یا خشم زمان دار. نوار این خشم مانند بازیهای قبلی این مجموعه، حین مبارزه پر میشود و کریتوس با استفاده از آن میتواند با دستان خالی مبارزه کرده و آسیب زیادی به دشمنانش وارد کند.[۱۱][۱۲] همچنین منابعی وجود دارد که بازیکن میتواند آنها را پیدا کند. [۱۳] این منابع به بازیکن اجازه میدهد تا زره جدیدی بسازد یا زره فعلی خود را ارتقاء بخشد. در طول بازی، بازیکن صندوقهایی پیدا میکند که در آن اشیاء به نام هکسیلور (hacksilver) است. هک سیلورها نقشی اساسی در ساختن ابزار و وسایل جدید دارند. ساختن ابزار به تجربه نیز(xp) نیاز دارد.[۱۲]
با اینکه بازیکن همیشه کریتوس را کنترل میکند اما گاهی اوقات میتواند آتریوس، پسر کریتوس را نیز کنترل کند.[۱۴] در این زمان، یک دکمه به آتریوس اختصاص داده میشود و بازیکن میتواند با فشردن آن دکمه، باعث شود تا آتریوس کار خاصی انجام دهد. برای مثال اگر بازیکن به کمک نیاز داشته باشد، میتواند وسط صفحه را روی دشمن تنظیم کرده و به آترئوس دستور دهد تا به دشمن شلیک کند یا اینکه روی سر دشمن بپرد و او را برای لحظاتی گیج کند.[۱۵]تیرهای آتریوس در ابتدا تاثیر کمی روی سلامتی دشمن دارند اما در ادامه ی روند بازی و با ارتقاع کمان اتریوس میتوان آسیب ضربات را افزایش داد همچنین تیر ها باعث میشوند نوار گیجی دشمن به سرعت پر شود.[۱۰]
در طول بازی آتریوس در حل پازلها، مسافرت، مبارزه و… کمک میکند. زمانی هم که بازیکن با تعداد زیادی از دشمنان روبهرو میشود، آتریوس به صورت مستقل باعث حواس پرتی دشمنان ضعیفتر میشود تا بازیکن با دشمنان قویتر بجنگد.[۱۶] اگر تعداد زیادی از دشمنان با آتریوس درگیر شوند، او روی زمین میافتد و دیگر تا آخر مبارزه درگیر نمیشود. آتریوس نیز مانند کریتوس در طول بازی سلاح و زره و تواناییهای جدید از جمله تیرهای رعد و برق به دست میآورد.[۱۷]
در حالی که هفت بازی قبلی کم و بیش بر اساس اساطیر یونانی بود اما این بازی در اساطیر اسکاندیناوی ادامه مییابد.[۱۸] اتفاقات این بازی قبل از زمان وایکینگها رخ میدهد. شش قلمرو از ۹ جهان اساطیر اسکاندیناوی قابل دسترسی است. بیشتر زمان بازی در سرزمین میدگارد میگذرد. جایی که انسانها زندگی میکنند و همان قلمرویی است که دنیای یونان وجود داشته بود. دیگر قلمروها عبارتند از الفهایم: قلمرو اِلفهای نور و تاریکی، هلهایم: قلمرو مردگان، یوتونهایم: سرزمین غولها. قلمروهای دیگر که به صورت اختیاری میتوان وارد آنها شد عبارتند از نیفلهایم: قلمرو مه و موسپلهایم: قلمرو آتش. دسترسی به سه قلمرو دیگر آسگارد: قلمرو خدایان آسیر، واناهایم: قلمرو ایزدان ونیر، و سوارتآلفهایم: قلمرو دورفها توسط اودین، حاکم آسگارد بسته شدهاست.[۱۹] در وسط تمام قلمروها درخت افسانهای ایگدراسیل وجود دارد که قلمروها را به هم متصل میکند. با اینکه هر قلمرو جهانی متفاوت است اما همه آنها به طور همزمان در یک مکان وجود دارند. سفر بین قلمروها از طرق بیفروست و یکی از ریشههای ایگدراسیل صورت میگیرد. بیفروست را تیر ،یک خدای جنگ صلح دوست ساخت و به قلمروهای دیگر سفر کرد و افسانههای آنها را آموخت. اودین، تیر را کشت چراکه باور داشت تیر با همدستی با غولها میخواهد او را از مقامش کنار بزند.
قهرمانهای اصلی بازی کریتوس (صداپیشگی توسط کریستوفر جاج) و پسر کوچکش آتریوس (سانی سالجیک) هستند. کریتوس، فرزند زئوس، یک مبارز از اسپارتا است که به خدای جنگ یونان تبدیل شد. پس از این که به میدگارد (سرزمین انسانها) آمد، با همسر دومش که اکنون مرده است (لافی Laufey) آشنا شد که البته او را فای (Faye) صدا میکرد. او و فای فرزندی به نام آرتریوس دارند که نه از گذشتهٔ کریتوس خبر داشت و نه میدانست خدا است. با این حال این توانایی را دارد که افکار دیگران را بخواند. هماورد اصلی بازی، ایزد آسیر، بالدر (جرمی دیویس)، برادر ثور است. فرزندان ثور، مودی (Modi) و مگنی (Magni) (نولان نورث و تروی بیکر) به بالدر کمک میکنند. پدر بالدر، اودین و مادرش خدای ونیر، فریا (دانیل بیسوتی) است. اودین، فریا را به میدگارد تبعید کرده است که فریا در آن جا به جادوگر جنگل معروف شد. او برای محافظت از پسرش بالدر، او را جاودانه کرد که باعث شد نه درد و نه خوشحالی را احساس کند و همین به تنفر بالدر از فریا انجامید. شخصیتهای دیگری هم وجود دارند شامل: میمیر (آلستر دانکن) که ادعا میکند باهوشترین انسان زندهٔ جهان است. بروک (Brok) و سیندری (Sindri) (راجر کری هد و آدام جی. هرینگتون) دو برادر دورف که در نقاط مختلفی از جهان حضور دارند و برای کریتوس و آرتریوس سلاحها جدید میسازند. این دو برادر بودند که تبر لویاتان کریتوس را ساختند و آن را به فای دادند.[۲۰]
.
.
.
همچنین روح ایزد بانوی آتنا در بازی در دو صحنه وجود دارد و کریتوس را هیولا و تغیر ناپذیر توصیف میکند و به او میگوید ک طبیعت تو عوض شدنی نیست.از دیگر شخصیت هایی ک در نسخه های قبلی وجود داشتند و در این نسخه وجود دارند زئوس خدای خدایان و خدای رعد میباشد ک در جهان مردگان کریتوس با او دیدار میکند
بر طبق وبگاه متاکریتیک، خدای جنگ مورد تقدیر همگانی قرار گرفت و با استقبال بسیار خوب منتقدین مواجه شد و در کنار نسخه اصلی خدای جنگ بالاترین امتیاز را در این فرنچایز دارا میباشد. این بازی دارای رتبه سوم در بین تمام بازیهای کنسول پلیاستیشن ۴ را دارا میباشد و همچنین عنوان بالاترین امتیاز یک بازی در سال ۲۰۱۸ برای این کنسول را به ارمغان آورد.[۲۷] خدای جنگ به ویژه در زمینه سیستم مبارزات، گرافیک، موسیقی، طراحی دنیای بازی، استفاده از اساطیر اسکاندیناوی، داستان، شخصیت پردازی و احساسات سینمایی مورد ستایش قرار گرفت.
در مراسم The Game Awards 2018 این بازی به عنوان برترین بازی سال ۲۰۱۸ انتخاب شد.
بازی اکشن-ماجراجویی یا اکشن – ماجرایی (به انگلیسی: Action-adventure game) سبکی در بازی رایانهای است که خود زیرمجموعهٔ سبک اکشن قرار میگیرد، بازیکن با بازی در این سبک، علاوه بر شرکت در صحنههای اکشن، در عمل درگیر داستان بازی نیز خواهید شد. همراه شدن صحنههای اکشن با ماجراجوییهایی مانند پنهانکاری و حل پازلهای گوناگون، از جمله عناصر تشکیلدهنده این سبک از بازیها بهشمار میروند. بازیهایهادس۲، ندانسته، توم ریدر، کیش یک آدمکش و اسپیلنترسل در این سبک قرار میگیرند.[۱]
بر مککرری (انگلیسی: Bear McCreary؛ زادهٔ ۱۷ فوریهٔ ۱۹۷۹) یک موسیقیدان اهل ایالات متحده آمریکا است. وی تباری ایرلندی-ارمنی دارد.
وی از سال ۱۹۹۸ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بودهاست.
در قسمت اول موشکافی داستان بازی God of War، تنها به معرفی کاراکترها و داستانشان خواهیم پرداخت. با زومجی همراه باشید.
شاید تا قبل از انتشار نسخه جدید God of War، فکر میکردیم در این نسخه از بازی، همانند گذشته با یک داستان سر راست طرف هستیم که از ابتدا تا انتهای آن همه را قتل عام میکنیم و خدایی باقی نخواهد ماند. اما نه، God of War جدید پیچیدهتر از این حرفها ظاهر شد. حالا با اثری رو به رو هستیم که شخصیت اصلی بیمغز و سطحی آن یعنی کریتوس، به شخصیتی با روح و عمقی مثالزدنی تبدیل شده است. شخصیتی که یک ماشین کشتار جمعی بود، حالا تبدیل به کاراکتری شده که احساس دارد و حتی به خاطر این احساسش میتوان تئوریهای عجیبی از دنیای God of War مطرح کرد. نه فقط کریتوس، بلکه این بار شاهد شخصیتهایی هستیم که به داستان بازی شاخ و برگ دادهاند و تمام تنه آن روی دوشهای کریتوس سوار نیست. آترئوس، فریا، میمیر و حتی دشمنان بازی مثل بالدر، هر کدام به خودی خود توانستهاند داستان بازی را به سمت و سویی تازه ببرند که بیشتر و بیشتر برای نسخههای بعدی بازی هیجانزده شویم.
در این مطلب تنها نگاهی به حضور شخصیتهای فرعی بازی خواهیم داشت و داستان پیرامون آنها را در افسانههای نورس و روایت بازی God of War شرح میدهیم. بخشهایی از این مطلب داستان بازی را لو میدهند
اگر زومجی را دنبال کرده باشید، میدانید که تا قبل از انتشار بازی، هم در چند مقاله به معرفی دنیای نورس پرداختم و هم چندین تئوری را مطرح کردم. قطعا بسیاری از شما تا به حال دیگر بازی را تجربه کردید و از آن لذت بردید. حالا نوبت این است که به بررسی نکات ریز و درشت بازی بپردازیم. اینکه دنیای بازی از چه قرار بود، چه اتفاقاتی در آن رخ داد، چه شخصیتهایی را ملاقات کردیم، چه شخصیتهایی غایب بودند و سوالهای بیشمار دیگر. قصد داریم این بار با ۳ مقاله، به این موضوعات بپردازیم. در این سه مقاله، ابتدا کاراکترهای بازی را برررسی خواهیم کرد. البته از حالا بگویم که در قسمت اول، خبری از آترئوس و کریتوس نیست. نه فقط به خاطر طولانی شدن مطلب، بلکه سعی داشتم با حذف این دو کاراکتر، تمرکز را از روی آنها بردارم و در مقاله دوم مفصل در مورد آنها بنویسم. شما در اولین مقاله از موشکافی داستان بازی God of War، با کاراکترهای فرعی آشنا خواهید شد، نکات مهم آنها را میخوانید و به یک سری حقایق جالب هم در کنار مسائل اصلی پی خواهید برد. در این قسمت خبری از تئوریسازی نیست و فقط میخواهیم با کاراکترها و داستان آنها آشنا شویم. اگر به دنبال تئوریهای بازی هستید، بهتر است منتظر مقاله سوم باشید. همچنین در مقاله دوم علاوه بر آترئوس و کریتوس، نکات مهم دنیای بازی را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
یکی از نقاط قوت سری God of War این است که دقیقا کتابهای میتولوژی را به خورد بازیکنان نمیدهد و به لطف حضور یک کاراکتر فرعی در افسانهها، همه چیز را به هم میریزد. حضور این شخصیت فرعی در یک میتولوژی که همان کریتوس خودمان است، باعث شده تا عینا همان داستانهای افسانهای را مشاهده نکنیم. او به تنهایی تاریخ یونان را عوض کرد و این اتفاق نیز حالا برای عصر نورس رخ داده است. در عصر نورس بازی God of War با یک کتاب تاریخ طرف نیستیم، بلکه با داستانی پر پیچ و خم طرف هستیم که میتوان آن قدر در مورد آن نوشت که باز هم یک سری نکات این وسط جا بماند. در این بازی، کاراکترها، همان خدایان و مخلوقین افسانههای نورس هستند، با این تفاوت که God of War، شخصیت آنها را ۱۸۰ درجه تغییر میدهد. میپرسید چرا؟ وقتی بالدر، پاکترین خدای نورس به یکی از بداخلاقترین خدایان تبدیل میشود، تکلیف مشخص است! خب من اولین قسمت از این مقالهها را به کاراکترها اختصاص دادم. در اینجا ما آنها را نسبت به افسانههای نورس مقایسه میکنیم و سپس به رمز و راز آنها خواهیم پرداخت.
اما قبل از شروع مقاله، به شما پیشنهاد میکنم داستان کوتاهی که پیش از این در انتهای پیشنمایش بازی نوشته بودم را بار دیگر مطالعه کنید.
فریا | بالدر | مودی و ماگنی | بروک و سیندری | میمیر | یورمونگاند | والکیریها
حتما در مطلب آشنایی با خدایان نورس خواندهاید که فریا، ایزدبانوی عشق و یکی از زیباترین و خوش یمنترین خدایان افسانههای نورس است. همچنین فریا، ملکه تمامی والکیریهایی است که سربازان و خدایان شایسته را به والهالا میبرند تا برای نبرد بزرگ راگناروک آماده شوند.
البته در برخی از داستانهای نورس، ایزدبانویی به نام فریگ وجود دارد که گاه آن را همان فریا میدانند و گاه او خدایی دیگر و مادر بالدر است. اما خب به نظر میرسد در God of War فریا و فریگ یک ایزدبانو باشند. در میتولوژی نورس، فریا گرازی به نام Hildisvini داشت که در بازی God of War این گراز را ملاقات کردیم و در اصل توسط آن بود که با فریا رو به رو شدیم. همچنین فریا صاحب گردنبند زیبایی به نام بریسینگامن است که توسط دورفها ساخته شده بود. فریا، دختر نیورد، پادشاه دریاها است. او همچنین برادر خردمندی به نام فریر دارد که در داستان بالا به آن اشاره شد.
اما داستان فریا در بازی God of War از چه قرار بود؟
ما فریا را در بازی God of War همانند جادوگری تنها در جنگلی دیدیم که به کمک کریتوس آمد. اما چه شد که کار او به چنین جایی کشید؟ فریا زمانی نیرومندترین فرد میان خدایان ونیر بود. او قدرت جادویی شگفتانگیزی داشت و همچنین از دانش زیادی برخوردار بود. اما خب همانطور که در داستان کوتاه بالا خواندید، پیش از حضور کریتوس در دنیای نورس، او به واسطه مشاورههای میمیر، با اودین ازدواج میکند. پس از این ازدواج، اودین با دوز و کلک، رفته رفته قدرتهای جادویی فریا را یاد میگیرد و به قدرت بالاتری میرسد. اینجا بود که فریا دیگر برای اودین ارزشی نداشت. از طرفی هم فریا به قدرت و بدخلقیهای اودین آگاه بود. درست زمانی که فریا قصد فرار داشت، اودین به قدرتی رسیده بود که بخش اعظمی از جادوی فریا را از او بگیرد. نه تنها جادو، بلکه اودین بالهای فریا را هم از او گرفت، او را در میدگارد زندانی کرد و حتی کاری کرد که نتواند به دنیای خود، نزد خدایان ونیر برود. این شد که او کارش به مخفی شدن درون یک جنگل کشیده و در کنار لاکپشتی عظیمالجثه زندگی میکرد. تنها چیزی که فریا آن را در هنگام زندگی با اودین گرامی میداشت، فرزند آنها بود؛ بالدر.
ما فریا را زمانی ملاقات میکنیم که کریتوس در حال یاد دادن شکار به آترئوس است. آترئوس گراز عجیبی را که در جنگل پیدا میکند، با تیر میزند. این گراز عجیب، همان Hildisvini، گراز محبوب فریا بود. فریا همان ابتدا متوجه خدا بودن کریتوس شد و میدانست اوضاع از چه قرار است. با این حال او این راز بزرگ را به آترئوس نگفت، اما میدانست که باید از آنها محافظت کند. اما این که فریا از کجا از همان اول میدانست که کریتوس یک خدای خارج از دنیای نورس است، یکی از سوالهای بزرگ بازی محسوب میشود. او حتی میدانست که خدایان نورس نمیتوانند حضور چنین خدایی را در دنیای خودشان تحمل کنند. برای مخفی نگه داشتن آنها از دیگر خدایان، وردی را روی این پدر و پسر اعمال میکند. به همین دلیل بود که بالدر و دیگران نمیتوانستند تا قبل از پاک شدن آن سحر، به راحتی او را پیدا کنند. اما این پایان ماجرا نبود، بلکه فریا بیشتر از اینها قصد کمک به کریتوس و فرزندش را داشت. به همین دلیل او آنها را تا پای کوهی که توسط دودی سیاه مسدود شده بود دنبال کرد. شاید برایتان سوال باشد که او چگونه به این سرعت در محیطهای بازی جا به جا میشد. باید بگویم که فریا قادر است تبدیل به یک شاهین شود. در دنیای بازی نیز او از این قاعده مستثنا نیست و قدرت تبدیل شدن به یک شاهین را داشت. برای کمک به کریتوس و عبور آنها از دود سیاه، فریا آنها را به معبد «تیر» راهنمایی کرد و آنجا بود که کلید راه سفر به دنیاهای مختلف نورس یعنی Bifrost را به دست آوردند. در میتولوژی نورس نیز Bifrost به پل رنگینکمان گفته میشود که میدگارد را به آسگارد متصل میکند.
البته این پایان ماجرای فریا با کریتوس نبود و آنها چندین بار با یکدیگر ملاقات کردند. زمانی که برای اولین بار فریا سر میمیر را میبیند به خاطر دارید؟ عصبانی شد و حوصله دیدن چهره او را هم نداشت؟ به این دلیل بود که میمیر باعث شد تا او با اودین ازدواج کند و کارش به اینجا بکشد. با زیر پا گذاشتن قانون ازدواج خود با اودین، خدای خدایان کاری کرد که او نتواند پایش را از میدگارد بیرون بگذارد و حتی از دیدن خانوادهاش عاجز بماند. آن صحنه را که فریا همراه با کریتوس و آترئوس به دنیای آلفهایم پا گذاشتند به یاد دارید؟ زمانی که فریا قصد راهنمایی کریتوس را داشت، همان لحظه، او ناگهان به درون دروازه کشیده میشود و کریتوس و آترئوس هم که خبری از ماجرا نداشتند، در فکری عمیق فرو رفتند و به تنهایی در دنیای الفهای روشن قدم گذاشتند. این همان نفرینی بود که نمیگذاشت فریا پایش را از میدگارد بیرون بگذارد و به همین دلیل در بدو ورودش به الفهایم، به درون دروازه کشیده شد.
اما یکی از درگیر کنندهترین مسائلی که فریا با آن دست و پنجه نرم میکند، نفرینی بدتر از اسیر شدن در میدگارد است. شما میدانید فریا در پایان بازی به شدت عصبانی میشود. به خاطر کاری که کریتوس و آترئوس با پسرش بالدر کردند، فریا در خشمی عمیق فرو رفته است، اما چه چیزی باعث میشود که این خشم به عذابی بدتر از کشته شدن پسرش تبدیل شود؟ با وجود تهدیدهایی که فریا در برابر کریتوس به زبان آورد و به آنها قول نابودیشان را داد، اما باید بدانید که اودین او را حتی از کشتن هر شخص و هر چیزی منع کرده است.
اودین میدانست که با بیرون راندن فریا و اسیر کردنش در میدگارد، او تمام توانش را برای انتقام خواهد گذاشت. بنابراین به خاطر این ترس اودین، فریا نه تنها در میدگارد محبوس شد، بلکه دیگر حتی قادر به کشتن هیچ شخصی نیست و حتی توانایی مبارزه با دیگران را از دست داده است. به همین دلیل بود که در نبرد نهایی کریتوس با بالدر، فریا حتی قادر نبود پایش را وسط میدان نبرد بگذارد، وگرنه او زمانی به قدری قدرت داشت که حتی ممکن بود کریتوس را به دردسر بیاندازد. مسئله این است که او میخواهد از کریتوس انتقام بگیرد، اما او دیگر چنین قدرتی ندارد، حالا چگونه قرار است چنین کاری را عملی کند؟
اما دلایل عصبانیت فریا تنها به کشته شدن پسرش ختم نمیشود. همانطور که گفتم، فریا ملکه والکریها است و والکریها اعتقاد زیادی به رویداد راگناروک دارند. حال بگذارید نکته مهمی را به شما بگویم؛ در افسانه نورس، راگناروک زمانی آغاز میشود که بالدر به دست لوکی کشته میشود! دقیقا اتفاقی که در این بازی رخ داد و بالدر کشته شد! حالا فریا نه فقط به خاطر کشته شدن پسرش توسط کریتوس از او عصبانی است، بلکه کریتوس و آترئوس باعث شدند تا وقایع راگناروک آغاز شود!
با اینکه فریا قدرت خاصی برای نبرد ندارد، اما او هنوز هم به دنبال راهی برای باز پس گیری قدرتش است. یکی از نکاتی که این موضوع را ثابت میکند، یکی از دیالوگهای میمیر است. میمیر به کریتوس و آترئوس میگوید زمانی که آنها به سوی قله بلند یوتنهایم رفته بودند و او را تنها گذاشتند، فریا به سراغش آمد و به دنبال اطلاعات بود. پیش از این گفتم که اودین بالهای او را از کند و در جایی مخفی کرده بود. حالا فریا برای باز پس گیری قدرتش به دنبال بالهای خود است تا بتواند باز هم به سمت خدایان ونیر برود. همچنین اگر دقت کنید، او همیشه شمشیرش را با خود به همراه دارد. چه زمانی که با کریتوس خوب بود یا چه زمانی که قصد انتقام گرفتن از او را داشت، فریا هرگز شمشیرش را رها نکرد. وجود شمشیر او به این دلیل است که فریا هنوز هم بعد از این همه سال، به دنبال پیدا کردن راهی برای بازگرداندن قدرتش است.
این مورد نشان میدهد که که قبل از کریتوس، فریا بیشتر از هر شخص دیگری نسبت به اودین خشمگین است. حال اینکه به همین دلیل کریتوس و فریا باز هم با یکدیگر برای رسیدن به هدفشان متحد شوند یا خیر، باید منتظر ماند و دید. البته باید به یاد داشته باشیم که درست است فریا نمیتواند به کسی آسیب بزند، اما به لطف قدرت جادویی باقی ماندهاش، میتواند موجودات مختلف از جمله مردهها را کنترل کند. درست همانند زمانی که جسد غولی عظیمالجثه به نام تامور را در هنگام مبارزه کریتوس و بالدر کنترل کرد.
در انتها یک نکته جالب هم باید بدانید؛ فریا تنها کاراکتری است که دقیقا کریتوس را میشناسد. نه بالدور و نه دیگر خدایان به خوبی و دقیق نمیدانند او چه کسی است. اما این فریا بود که به طور مستقیم و بدون اینکه قبلا او را دیده باشد، کریتوس را با نامش صدا کرد. کریتوس هیچوقت خود را به او معرفی نکرده بود، پس اینکه چگونه فریا او را تا این حد میشناسد، سوالی است که نمیدانیم به جوابش خواهیم رسید یا خیر. فریا نه تنها کریتوس را میشناسد، بلکه در نگاه اول متوجه شد او یک خدا است. نه فقط خدا، بلکه حتی سریع متوجه شد او Ghost of Sparta است. حتی میمیر نیز در ابتدا از این موضوع آگاهی نداشت.
رک بگویم، حتی فکرش را هم نمیکردم که کریتوس و اولین نبرد بزرگش در دنیای نورس، با بالدر صورت بگیرد. نه فقط فکرش را نمیکردم، بلکه حتی فکرش را هم نمیکردم اولین نبرد او با این خدا، به یکی از بهترین مبارزات من با یک باس در بازیهای ویدیویی تبدیل شود. اما چرا فکرش را نمیکردم بالدر اولین و آخرین باس بازی باشد؟ خب اینطور بگویم، بالدر در افسانههای نورس، میلیونها سال نوری با یک شخصیت منفی و بد فاصله داشت! بالدر در میتولوژی نورس، به خدای نور، پاکی و دوستی شناخته میشود! اما در God of War، او یک بچه خفنِ بداخلاق بود که از دست مادرش عصبانی بود و به دلیل مرموزی که اودین از او خواست، به سراغ کریتوس رفته بود.
بالدر در افسانههای نورس
بالدر خدای پاکی، زیبایی و نور است و حتی به خدای اصلاح مشکلات هم شناخته میشود. بالدر دومین پسر اودین و فریگ است و شاید بتوان گفت او از جمله خدایانی است که تمامی ایزدان و حتی انسانها او را دوست دارند. شخصیت بسیار خوب، رفتاری دوستانه و قدرت سخنوری بالا از جمله نکات مثبت بالدر هستند. اما چیزی که بیشتر از همه به چشم میآید، قلب پاک و نیت خالصی است که بالدر دارد (۱۸۰ درجه متفاوت نسبت به شخصیش در God of War). به خاطر پاکی و مهربانی بیش از حدش، او از نظر انسانها بهترین راهنما در میان خدایان آسیرها است. همسر او نانا «Nanna» است و صاحب فرزندی به اسم فورستی «Forseti» است که خدای عدالت نام گرفت.
همچنین بالدر صاحب بزرگترین کشتی ساخته شده در ۹ دنیا به نام رینگ هورن «Ringhorn» بود و همچنین صاحب پاکترین دالان ۹ دنیای نورس که با همسرش در آن سکونت داشتند؛ جایی که هیچ شیطان صفت و موجود ناپاکی قادر به تحمل این مکان نبود.
خب تا اینجا بالدر داستان God of War، با بالدر افسانههای نورس بسیار فرق دارد. اما راز نامیرا بودن بالدر چیست و چگونه کشته شد؟
یکی از مهمترین افسانههای اسطورهشناسی نورس، روایت مرگ بالدر است. در یکی از شبها، او رویایی از مرگ خود میبیند. این رویا باعث شد تا فریگ (یا همان فریا در بازی God of War)، مادرش، از تک تک موجودات و جانداران روی کره زمین قسم بگیرد تا هیچ کدام از فرزندان، نژادها و آیندگان آنها دست به کشتن بالدر نزنند و تمام آنها برای فریگ قسم خوردند. جالب است بدانید که بعد از این اتفاق، هیچ چیز، حتی یک چاقو قادر به کشتن بالدر نبود و خدایان از او برای تمرین تیر و کمان استفاده میکردند.
اما در بین تک تک اجزا و عناصر دنیا، چه جاندار و چه بیجان، فریگ یک چیز را فراموش کرد و آن را دست کم گرفت؛ گیاه داروش. از این رو لوکی، ظاهر خود را تغییر داد «او قادر به تغییر شکل است» و در مورد چیزهایی که ممکن است به بالدر را آسیب برساند با فریگ گفت و گو کرد. فریگ نیز به لوکی تغییر شکل یافته در مورد گیاه داروش گفت و هرگز فکر نمیکرد که این گیاه قادر باشد به بالدر صدمه بزند. لوکی به سرعت به سمت غرب رفت و از گیاه داروش تیرهایی ساخت. یکی از روزها که خدایان مشغول تمرین تیراندازی با بالدر بودند، لوکی تیرهای ساخته شده از داروش را به یکی از برادرهای نابینای بالدر به نام هود میدهد و مجبورش میکند تا برادر خود را با یکی از تیرهایی که روحش هم خبر نداشت آغشته به گیاه داروش هستند به سمت بالدر پرتاب کند. از این طریق بالدر، توسط برادر نابینای خود یعنی هود کشته میشود. هود هم با وجود بیگناهیاش بعدها توسط یکی از دیگر پسرهای اودین به نام والی «Vali» کشته میشود.
تمامی خدایان برای بالدر افسوس خوردند. اما اودین بیکار ننشست و هرمود، پیامرسان خدایان، دیگر پسر خود را به سرزمین مردگان فرستاد تا از الهه مرگ یعنی هل «Hel»، تقاضا کند تا بالدر را به زندگی بازگردانند. هل نیز تنها به یک شرط این کار را میپذیرفت؛ کل دنیا باید برای بالدر سوگواری کنند. تمام دنیا عاشق بالدر بودند و تک تک موجودات دنیا برای او عزاداری کردند. در این بین تنها یک نفر حاضر به چنین کاری نشد و او کسی نبود جز یک غول مونث و آن غول کسی نبود جز لوکی که به این غول تغییر شکل داده بود تا کسی او را نشناسد. البته در برخی داستانها او تبدیل به یک جادوگر به نام Thokk شده بود. برای همین بالدر در دنیای مردگان در کنار هل باقی ماند.
نانا، همسر بالدر نیز در پی این اتفاق جان خود را از دست داد و خدایان او را در کنار همسرش بالدر روی کشتی عظیم او گذاشتند و غولی به نام هیروکین آنها را در دل دریا رها کرد. اما بالدر و هود هر دو پس از جنگ عظیم راگناروک دوباره در دنیای جدید متولد شدند. البته لوکی هم از این ماجرا قسر در نرفت. پس از اینکه خدایان متوجه شدند لوکی باعث مرگ او شده، او را اسیر کردند، به سه سنگ بزرگ بستند و یک مار بسیار سمی بالای او قرار دادند. این مار تا زمان آغاز راگناروک، دائما لوکی را نیش میزد.
بالدر در God of War چگونه کشته شد؟
اگر تا به حال نمیدانستید بالدر چرا تحت هیچ شرایطی نمیمیرد، حالا میدانید. نامیرا بودن او به خاطر خدا بودنش نیست، کریتوس هر بلایی توانست سرش آورد. او این قدرت را توسط مادرش به دست آورده است. فریا میدانست که راگناروک فقط در یک صورت آغاز میشود، آن هم کشته شدن پسرش است. نه فقط راگناروک، بلکه ترس از دست دادن عزیزترین شخص زندگیاش بیش از هر چیزی او را آزار میداد. بنابراین زمین و زمان را به هم دوخت تا بتواند پسرش و حتی دنیا را از این فاجعه نجات دهد. نتیجه این کار، نامیرا شدن بالدر بود. اما او چگونه در نهایت از پا درآمد؟ همانطور که در داستان واقعی او در افسانههای نورس خواندیم، در دنیا بالدر تنها به یک چیز حساس است و آن هم چیزی نیست جز گیاه دارواش. فریا از تمام موجودات هستی قسم خواست تا به پسرش آسیب نرسانند، اما او فقط گیاه دارواش را فراموش کرد یا شاید هم آن را جدی نگرفته بود. این داستان عجیب تبدیل به نقطه ضعف پسری شد که مرگش باعث آغاز راگناروک میشود.
حال آن صحنهای را به یاد بیاورید که کریتوس و آترئوس، سیندری را از شر اژدها نجات میدهند و سیندری هم یک مشت تیر به او میدهد؛ تیرهای سبز رنگ و عجیب. حال آن صحنهای را به یاد بیاورید که در بالای کوه، بند کمانهای آترئوس پاره میشود و کریتوس برای محکم کردن آن، سر پیکان یکی از این تیرهای سبز رنگ را میشکند و بند کمانها را به آن گره میزند. سپس به یاد بیاورید که وقتی آترئوس و کریتوس به خانه فریا میروند، فریا خیلی سریع متوجه آن تیرها میشود و با عصبانیت آنها را از آترئوس میگیرد.
در نهایت، آخرین نبرد میان کریتوس و بالدر را به یاد بیاورید. در آخرین نبرد، بالدر به سراغ آترئوس میرود و یک مشت نثار آن پسرک میکند. اما مشت بالدر دقیقا جایی فرود میآید که آن سر تیری که کریتوس برای محکم کردن تیرهای آترئوس بسته بود قرار داشت. آن سر تیر به دستان بالدر فرو میرود. این تیرهای سبزر رنگ، از جنس داروش بودند، اما این که اصلا چرا چنین تیرهایی با این جنس باید ساخته میشدند و در اختیار یک دورف بودند، بحثی جدا است. هنگامی که این تیر به دست بالدر فرو میرود، جادوی نامیرا شدن بالدر هم از بین میرود و کریتوس کار او را یکسره میکند.
هرچند نکته ظریف ماجرا این است که کریتوس واقعا قصد کشتن بالدر را نداشت. بالدر تنها به این دلیل کشته شد که کریتوس از فریا محافظت کند.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
چرخه مرگ
یک نکته جالب دیگر هم قبل از کشته شدن بالدر در سومین نبرد وجود داشت. کریتوس پیش از کشتن بالدر یک جمله میگوید: The cycle ends here. We must be better than this . اگر به یاد داشته باشید، در God of War 2 زئوس همین جمله را در هنگام کشتن کریتوس میگوید. کلمه The Cycle یا چرخه، در اصل به کشتن خدایان توسط فرزندان اشاره دارد و به آن The Cycle of Patricide گفته میشود. معمولا این چرخه دفعه چهارم به اتمام میرسد. در عصر یونان سری God of War، این چرخه با خدای جنگ یونان یعنی آرس و قصد کشتن پدرش در بازی Ascension آغاز شد. در قسمت اول God of War، باز هم آرس زئوس را تهدید به مرگ میکند که در آخر توسط همان مبارزی که قصد داشت با او المپوس را فتح کند (کریتوس) کشته میشود. در Ghost of Sparta، این برادر جوانتر کریتوس بود که در سرنوشت او مقدر شده بود تا او زئوس را بکشد. اما در نهایت این چرخه در God of War II به پایان میرسد. جایی که زئوس از ترس کریتوس، به او خیانت میکند و سعی میکند هرچه زودتر از شر کریتوس خلاص شود. کلا هدف این چرخه، حکم فرمایی فرزندان خدایان، برای به دست آوردن قدرت است. یا برعکس، والدین فرزندان خود را میکشند تا جایگاهشان محکم شود. اما در نهایت کریتوس با کشتن زئوس، به کلی الیمپوس را نابود شده میبیند و جایی باقی نمیماند که بر آن حکم فرمایی شود.
اما در God of War جدید، همین اتفاقات نیز رخ میدهند. هرچند در این بازی، این چرخه بیشتر در روایت پیش از آغاز بازی دیده میشود. در یکی از روایتهای بازی، متوجه میشویم که اودین، پسر خود یعنی تیر را میکشد. اودین از ترس از دست دادن جایگاه خود، و هم چنین مشکوک شدن به تیر او را میکشد. اودین متوجه شده بود که تیر به صورت مخفیانه به دشمنان خدایان آسیر یعنی غولها کمک میکند. یکی دیگر از مواردی که مربوط به این چرخه شد، زمانی بود که کریتوس و آترئوس پس از نبرد با بالدر به طور ناخواسته پا به هلهایم میگذارند. این جا بود که بالدر با گذشته خود و مادرش رو به رو میشود و شاهد بودیم که او قصد کشتنش را داشت. در مبارزه نهایی، پس از این که آترئوس آن سر پیکان را در بدنش فرو میکند و طلسم نامیرایی بالدر را از بین میبرد، کریتوس او را میبخشد. اما بالدر هنوز عصبانی است و شروع به خفه کردن مادرش میکند. اینجا بود که کریتوس به ناچار برای نجات جان فریا، دست به کار میشود و هنگامی که جمله زئوس را تکرار میکرد، بالدر را کشت. اما شاید این آخرین حلقهای از کشتار خانوادگی باشد که کریتوس در آن دخیل است. چرا که او پس از کشتن بالدر و عصبانیتهای فریا، تمام حقیقت را به آترئوس میگوید. شاید این راهی برای پایان The Cycle of Particide باشد. اما خب هیچ چیز مشخص نیست، شاید روزی آترئوس بر علیه پدرش اقدام کند، یا برعکس؟!
چرا بالدر به دنبال کریتوس بود؟
بالدر دو قدرت ویژه داشت، نامیرا بودن و قدرت بالای ردیابی. همانطور که در داستان بالا مطالعه کردید، اودین برای نجات خود و دنیایش میخواهد تک تک غولهای دنیای نورس را از پای درآورد و همانطور که میدانید، به واسطه ثور این کار را هم انجام داد. اما در نهایت خبر به گوش اودین میرسد؛ دو غول هنوز در دنیای نورس وجود دارند. یکی از آنها غولی زن با یک تبر جادویی و نیرومند است که هنوز در گوشهای از میدگارد زندگی میکند. بنابراین او بالدر را برای تمام کردن کار این غول به میدگارد میفرستد. غولی که بالدر به دنبال او بود، مادر آترئوس یعنی فِی است. فی که همیشه برنامهها و اهداف خدایان آسیر به رهبری اودین را خراب میکرد، مورد خشم آنها قرار گرفته بود. اما آنها هنوز اطلاع نداشتند که فی مرده است و کریتوس و پسرش مشغول سوزاندن جسد او هستند. البته تا اینجا آنها خبر ندارند که فی یک فرزند و همسر داشت. همچنین غول دیگری که در دنیای نورس زنده مانده، همان یورمونگاند است. زمانی که بالدر به جستجوی او میرود، با یک کلبه رو به رو میشود که اصلا نمیداند چه چیزی انتظارش را میکشد و فقط میداند باید یک غول را که یک تبر جادویی دارد بکشد. زمانی که در میزند، کریتوس در را باز میکند و بالدر میگوید: «فک میکردم بزرگتر باشی، از خونت خیلی دوری نه؟» منظور از دور بودن به خانه، یونان نیست. بلکه دنیای غولها یعنی یوتنهایم است. کریتوس به او میگوید از من چه میخواهی؟ و بالدر میگوید: «اوه تو خودت جواب این سوالو میدونی» وقتی کریتوس به او میگوید بهتر است از اینجا بروی، بالدر میگوید: «فکر میکردم نژاد شما روشن فکر و بهتر از ما باشن، اما حالا وسط جنگل قایم شدی، مثل یه ترسو» تا این لحظه بالدر اصلا نمیدانست کریتوس یک خدا است و روحش هم خبر نداشت. فکر میکرد او از نژاد غولها است و همانی است که وظیفه کشتنش را بر عهده دارد. اما رفته رفته و در نبردی عجیب، متوجه میشود که کریتوس چیزی را در خانه پنهان کرده است (آترئوس) و طی نبرد متوجه قدرت بیش از حد کریتوس میشود.
حقایقی در مورد بالدر
بالدر فقط از کریتوس عصبانی نیست، بلکه او به شدت از مادرش فریا هم عصبانی است. طلسمی که مادرش برای در امان ماندن او از مرگ استفاده کرد، نه تنها باعث شد کشته نشود، بلکه او هیچ چیز را حس نمیکند و در طول بازی هم چندین بار به این موضوع اشاره کرد. اما خب همانطور که گذشته او را در هلهایم دیدیم، او هرگز نتوانست مادر خودش را بکشد. به جز زمانی که طلسم او در پایان بازی از بین رفت.
یکی از موارد جالب بازی، اشاره بروک به همسر بالدر بود. مشخص نیست او در نسخههای بعدی حضور خواهد داشت یا نه، اما همین که نام او در طول بازی ذکر میشود، وجود او را در دنیای God of War تایید میکند. همانطور که پیش از این خواندید، نانا پس از مرگ بالدر، از شدت اندوه و پر شدن قلبش از غم، جان خود را از دست میدهد و جنازه هر دوی آنها در بزرگترین کشتی ساخته شده نورس به نام رینگهورن به دریا سپرده میشوند. اما این که این موضوع دقیقا در بازی پیاده شود یا نه، باید منتظر ماند و دید فریا با جنازه پسرش چه کاری انجام میدهد.
بالدر و نانا یک پسر هم دارند؛ فورستی، خدای عدالت و صلح! از آنجایی که استودیوی سانتا مونیکا بالدر را که پاکترین خدای نورس بود به بد اخلاقترین خدای ممکن تبدیل کرده بودند، بعید میدانم اگر فورستی در بازی حضور داشته باشد، شخصی صلح طلب از آب در بیاید. اما خب به هر حال، فورستی خدای عدالت است و به عنوان بزرگترین قاضی دنیای نورس میانجیگری میکند، پس بعید نیست او برای انتقام کشته شدن پدرش علیه کریتوس اقدام کند یا حتی با مادر بزرگش هم پیمان شود.
یک نکته بسیار مهم در یکی از دیالوگهای بالدر بیان شد که موضوعی را به ما یادآور میشود. در یکی از صحنههای بازی او گفت: «من مثل برادرم نیستم، اگر چیزی که میخوام رو بهم میدادی، کار به اینجا نمیکشید». این جمله قطعا اشاره به ثور و تفاوت رفتارهای این دو با یکدیگر دارد. با این که بالدر فرد بدخلقی بود، اما مردی است که با دیپلماسی و گفت و گو میشد مشکل را با او حل کرد. اما نقطه مقابل دیپلماسی چه چیزی است که او را شبیه به ثور نمیکند؟ خشونت! ما با این جمله میتوانیم به این موضوع پی ببریم که ثور فردی به شدت خشن است و اگر چیزی که میخواهد پیش نرود، طرف مقابلش را زیر مشتهایش له میکند. همانطور که پسرانش نتوانستن از پس کریتوس بر بیایند و Modi را به شدت مجازات کرد. کریتوس در قسمت بعدی احتمالا با ترسناکترین و وحشیترین ثوری که انتظار داریم رو به رو خواهد شد. یا حتی مخوفترین خدایی که تا به حال با او رو به رو شده است.
پس از مرگ بالدر
درست است که به انتقام گرفتن فریا اشاره کردیم. اما در طول بازی ما با زنی مهربان رو به رو بودیم که کریتوس را همانند خود میدید. با وجود خشم به حزن انگیز او، میمیر بر این اعتقاد است که با گذشت زمان، فریا قبول میکند که کشتن بالدر، برای هر ۹ دنیای نورس بهتر است. هرچند پس از پایان بازی و تمام شدن ماجراجویی پدر و پسر و رها کردن خاکستر مادر، با کشته شدن بالدر، اتفاقی تاریکتر در راه است. میمیر اعتقاد دارد که با کشته شدن او، زمستانی سخت و وحشتناک به نام «فیمبول وینتر» که به مدت سه سال به طول میانجامد، آغاز خواهد شد. فیمبولوینتر در اساطیر نورس مقدمهای برای وقوع نبرد عظیم راگناروک است. هیچ تابستانی و هیچ بهاری در این مدت نخواهیم دید و حتی خورشید به سختی قابل مشاهده خواهد بود. این، آعاز آخرالزمان نورس خواهد بود. آن دانه برفی که در پایان بازی روی صورت بالدر نشست را به خاطر دارید؟ شاید در ظاهر او به خاطر احساس سرمای آن برف خوشحال شده بود، اما نظرتان چیست که منظورش از آن برف، آغاز فیمبولوینتر باشد؟
تا قبل از این اتفاق، همهی شخصیتهای نورس بازی اعتقاد داشتند که راگناروک حداقل تا صد سال دیگر آغاز نخواهد شد، اما مرگ بالدر، به دست غیر منتظرهترین شخص تاریخ نورس، تمامی محاسبات را بهم ریخت.
پسران ثور، به نامهای Modi و Magni، به معنی «شجاع» و «نیرومند»، تجسمی از پدر خود هستند. البته آنها یک خواهر هم دارند. اگر به دیالوگها توجه داشته باشید، در قسمتی از بازی سیندری به نام تک تک اعضای خانواده آنها اشاره میکند. دقیقا زمانی که قصد داشت نام خواهر آنها را به زبان بیاورد، کریتوس سریع حرف او را قطع میکند. بنابراین من فکر میکنم خواهر آنها نیز نقش مهمی در بازیهای بعدی خواهد داشت. خواهر مودی و ماگنی، ترُد نام دارد. هر چند ما فقط با مودی و ماگنی رو به رو شدیم. در افسانهشناسی نورس، هر دو پسرهای ثور هستند، اما از مادرانی مختلف. ماگنی فرزند غولی به نام آیرونساکس است اما مودی و همچنین ترد، فرزندان سیف (Sif) ایزدبانوی زمین هستند. هرچند در دنیای God of War احتمالا این موضوع فرق داشته باشد.
یکی از نکات جالبی که در مورد این دو برادر وجود دارد، این است که آنها تا آخرین لحظه هنگام نبرد راگنارود در کنار پدر خود میماند و حتی در برخی کتابها آمده است آنها از این آخرالزمان نورس نجات پیدا میکنند. هنگامی که ثور، یورمونگاند را میکشد، خودش نیز توسط سم این مار عظیمالجثه کشته میشود و چکش اعجابانگیز خدای رعد به این دو برادر میرسد.
مودی و ماگنی در God of War
در بازی God of War، بعد از این که بالدر از خدای یونانی شکست میخورد، این دو به همراه عموی خود و به دستور اودین، به جست و جوی کریتوس میپردازند. ما اولین بار آنها را در کنار میمیر دیدیم که از او برای موقعیت کریتوس سوال میپرسیدند. اگر به خاطر داشته باشید، فریا روی کریتوس و آترئوس طلسمی اعمال میکند که از دید خدایان دور مانده است. به همین دلیل آنها به سختی میتوانند رد پای کریتوس را پیدا کنند.
اما در نهایت کریتوس و آترئوس، در کنار جسد تامور (غول عظیمالجثه) با مودی و ماگنی رو به رو میشوند که در نهایت زور ماگنی درشت هیکل به کریتوس نرسید و مودی هم از ترس پا به فرار گذاشت. مرگ ماگنی، اولین مرگ خدایان نورس در بازی God of War بود. اینجا بود که میمیر به کریتوس یاد آوری میکند که درست است ماگنی یکی از خدایان کوچک آسیرها به شمار میرود، اما کشته شدن او توسط کریتوس، خبر بدی برای آنها است و به زودی در آسگارد تصمیمات ناخوشآیندی گرفته خواهد شد. هرچند که کریتوس از این موضوع ترسی ندارد، اما میمیر که هم کریتوس و هم خدایان آسیر را میشناسد، از انتقام آسگاردیها به شدت هراس داشت.
در معبد تیر بود که باز هم مودی را ملاقات کردیم. جایی که او باعث رشد بیماری آترئوس شد. او که موقعیت خود را پیش پدرش در خطر میدید و خود را دیگر وارث میولنیر نمیدانست، کریتوس را مقصر این بدبختی بیان کرد. او که باز هم با خشم کریتوس رو به رو شد، پا به فرار گذاشت و به آسگارد برگشت تا به ثور تمام جریان را بگوید که خب اوضاع خوب پیش نرفت و تا میتوانست از پدرش کتک خورد. ثور او را تهدید کرد تا کریتوس و آترئوس را پیدا کند، اما آن قدر کتک خورده بود که توانایی مقابله با هیچکس را نداشت. این جا بود که روی دیگری از کریتوس را دیدیم، او با این که مورد خشم کارهای مودی قرار گرفته بود، اما دلیلی برای کشتن او نمیدید، اما مودی با بیان یک سری حرفها در مورد مادر آترئوس، مورد خشم پسرک قرار میگیرد و قبر خود را میکند؛ جایی که این بار با روی دیگری از آترئوس آشنا شدیم. چیزی که کریتوس از تبدیل شدن آترئوس به پسری خشمگین و بیرحم میترسید.
یکی از سوالهایی که در مورد مودی مطرح است، برخی دیالوگهای او با آترئوس یا در مورد آترئوس بود. پس از کشته شدن ماگنی، او در یک صحنه به آترئوس میگوید که تو برادر من خواهی شد. این حرف چه معنایی داشت؟ در صحنهای دیگر، جایی که داشت با ماگنی سر و کله میزد، به او میگوید اگر آنها را پیدا کردیم، امکانش هست که آترئوس را برای خودش نگه دارد؟ ماگنی هم تعجب میکند و میگوید «مشکلت چیه؟». واقعا مشخص نیست اگر کریتوس کشته میشد و آترئوس زنده میماند، مودی با او چه کار میکرد و اصلا چه نیازی به آترئوس داشت. حتی در نبرد میان آنها، مودی به آترئوس میگوید: «نقشههای زیادی برات دارم بچه!». شاید او که همیشه زیر سایه برادر بزرگترش بود، حال دوس دارد یک برادر کوچکتر داشته باشد که به او زور بگوید؟
به هر حال کشته شدن این دو برادر، یکی از غیر منتظرهترین اتفاقات بازی بود، چرا که همه موجودات دنیای نورس به واقعه راگناروک اعتقاد دارند و هر اتفاقی که رخ میدهد، بر اساس سرنوشت از پیش نوشته شده آنها اتفاق میافتد. اما مسئله این است: ماگنی و مودی تا رویداد راگناروک زنده میمانند، حتی بعد از آن هم زنده میمانند و چکش پدرشان را در دست میگیرند. حال همه چیز بهم ریخته است!
برادران دورف به نامهای بروک و سیندری، هر دو جزو شخصیتهای مهم بازی God of War محسوب میشوند. نه فقط در طول بازی، بلکه آنها نقش مهمی در داستان God of War داشتند، چرا که این دو برادر، خالق چکش میولنیر ثور و تبر لوایتن کریتوس هستند که پیش از این به فِی تعلق داشت.
باید بگویم که در افسانههای نورس، بروک و سیندری واقعا وجود داشتند. البته نام اصلی آنها در میتولوژی نورس، Brokkr و Eitri است. داستان معرفی این دو شخصیت در نورس بسیار جالب است. در روایتها آمده است که زمانی، لوکی موهای طلایی سیف (همسر ثور)، کشتی زیبای اسکیدبلادنیر برای فریر (برادر فریا) و و نیزه اودین به نام گانگیر که توسط فرزندان ایلوادی (گروهی از دورفها) را در اختیار داشت. لوکی شخصی بود که به ساختههای ایوالدیها بسیار افتخار میکرد چرا که آنها را زیباترین و کارآمدترین ابزار ساخته شده در نورس میدانست و افتخار میکرد که هیچ دورف دیگری قادر به ساخت چنین ابزاری نیست. در این میان، بروک که در آن زمان در آسگارد زندگی میکرد، به لوکی اظهار کرد که برادر او ایتری، قادر است ابزاری بسیار زیباتر و کارآمدتر از چیزهایی که فرزندان ایوالدی ساختهاند بسازد. بروک روی سر خود با لوکی شرط بست که ایتری، تواناییهای بیشتری نسبت به آنها دارد.
سپس این دو برادر برای بردن این شرط در برابر لوکی، شروع به ساخت سه چیز کردند. ایتری وظیفه استفاده از جادو و ساخت و ساز را داشت و بروک وظیفه روشن نگه داشتن کوره. اولین کار آنها، خلق گرازی وحشی به نام گولین بورستی بود؛ گرازی از جنس طلا با ویژگیهای منحصر به فرد که تیرهترین شبها را روشن میکرد و اسبهای بادپا را به راحتی پشت سر میگذاشت. در این میان، لوکی برای اینکه بتواند جلوی آنها را بگیرد، تبدیل به یک خرمگس شد تا کار بروک را برای نگه داشتن کوره مختل کند. او ابتدا دست بروک را گاز گرفت، اما اتفاقی برای بروک رخ نداد. دومین ساختهی آنها، دروپنیر بود، بازوبندی از جنس طلا برای اودین که به خدای خدایان اجازه میداد سلطنت و جایگاه خود را در دنیای نورس مستحکم کند. اما این بار لوکی گردن اون را گاز گرفت، اما بروک باز هم به کار خود ادامه داد. آخرین ساخته آنها چیزی نبود جز میولنیر، چکش قدرتمند ثور. اما لوکی برای اینکه جلوی ساخت آن را بگیرد، این بار چشمان بروک را گاز گرفت و باعث مختل شدن کار این دو برادر شد، اما با این حال، آنها توانستند ساخت این چکش نیرومند را به اتمام برسانند. اما کار لوکی باعث شد تا دسته این چکش کوتاهتر از چیزی که در ابتدا قرار بود، ساخته شود. برای جبران این اتفاق، بروک و ایتری مجبور به ساخت دستکش آهنی یارنگریپر شدند.
در آخر ایتری موفق شد با ساخت یک گراز منحصر به فرد، بازوبند طلا و چکش قدرتمند ثور، نشان دهد که چه تواناییهایی دارد. این ابزار توسط خدایان استفاده شدند و بروک شرط را از لوکی برد. البته شرط آنها روی قطع کردن سر یکدیگر بود، اما لوکی اجازه نداد بروک سر او را قطع کند اما جالب است بدانید به خاطر چنین دروغی از سوی لوکی، بروک لبهای لوکی را میدوزد تا هر بار صحبت از این شرط شد، لوکی نتواند به چنین موضوعی افتخار کند!
بروک و سیندری در God of War
داستان ساخت چکش ثور در God of War دقیقا عین این ماجرا نیست و میتوانید ماجرای آن را در داستان کوتاه بالا بخوانید. همچنین در طول بازی، در داستانی از زبان میمیر آمده است که سیندری و بروک برای دست و پا کردن نام و نشانی برای خود، چکش میولنیر را خلق کردند. اما اضافه کاریهای این دو و بلندپروازیشان باعث شد تا این چکش، بیش از تصور همگان قدرتمند ظاهر شود. این کار باعث شد تا ثور به چکشی دست پیدا کند که قدرت تخریب بالایی داشته باشد و باعث جنگ بین دنیاها و حتی نابود شدن تمامی غولهای یوتنهایم باشد. این دقیقا دلیلی بر این بود تا این دو برادر رفته رفته با هم تبدیل به دشمن شوند و نتوانند حضور یکدیگر را در کنار هم تحمل کنند.
شاید برایتان سوال باشد که چرا رنگ پوست بروک در بازی آبی است. سیندری یک بار در بازی به این موضوع اشاره کرد. دلیل آبی شدن رنگ پوست او این است که بروک دوست دارد با دستان خالی و بدون دستکش با نقره و آهن کار کند. به همین دلیل او دچار بیماری آرگیریا شده است.
جالب است بدانید، با اینکه بروک و سیندری از نژاد دورفها هستند، اما عجیب است که آنها را به عنوان برادران هولدرا میشناسند. هولدرا یک موجود مونث جنگلی از فولکلور اسکاندیناوی است. آترئوس یک با میمیر در این مورد صحبت کرد، اما در جوابی جالب، میمیر گفت که این موضوع مناسب تعریف کردن برای بچهها نیست! این که جریان از چه قرار است، هیچ کس جز خود میمیر نمیداند.
یکی از اسرار ناشناخته و عجیب بازی این است که بروک، به خاطر قسمی که خورده بود، هرگز اجازه ورود به آلفهایم را نخواهد داشت. اما باز هم اینجا مانعی وجود دارد؛ شنیدن این قسم و دلیل ممنوعیت بروک برای ورود به آلفهایم، به گونهای است که آترئوس سن مناسبی برای شنیدن آن ندارد!
یکی از مواردی که شاید در مورد سیندری برایتان سوال پیش آمده باشد، حساسیت و وسواسی بودن او است. او حتی از خون روی تبر کریتوس هم چندشش میشود و از دست زدن به به هر چیزی با دست خالی متنفر است. در یکی از دیالوگهایش، او توضیح میدهد که چرا به چنین وسواسی رسیده است. او زمانی شبیه به هر دورف دیگری، کثیف بود و به هیچ چیز اهمیت نمیداد. اما روزی، با یکی از جادوگرهای خدایان ونیر آشنا شد. آن جادوگر میتوانست تودههایی از هیولاهای بسیار ریز و غیر قابل دیدن را مشاهده کند که روی هر چیزی زندگی میکنند و میتوانند با وارد شدن به بدن انسانها باعث بیماری شوند (که منظورش همان ویروسها و باکتریها بود). با قدرت جادوی آن جادوگر و دیدن این هیولاهای عجیب، سیندری دیگر از دست زدن به هر چیزی میترسید.
خدای دانش و آگاهی، یکی از باحالترین کاراکترهای بازی God of War بود. جالب است بدانید که بریده شدن سر فقط مربوط به God of War نمیشود و این اتفاق در افسانههای نورس نیز برای او رخ داده است. Mimir به معنی The Rememberer (یادآور) است و به دانش و حکمت بالا شهرت دارد. در افسانههای نورس، پس از نبرد میان خدایان ونیر و آسیر، سر او از تن جدا میشود. اما سر او توسط اودین حمل میشد تا میمیر خدای خدایان را در تمامی تصمیمات راهنمایی کند.
در بازی God of War، ما میمیر را در بلندترین نقطه میدگارد زندانی شده میبینیم. او به این دلیل زندانی بود چرا که اودین باور داشت میمیر با غولها برای نابودی او همکاری میکند. هرچند این میمیر بود که به بسیاری از جنگهای میان خدایان آسیر، خدایان ونیر و غولها را پایان داد. آخرین دست پختش هم پیشنهاد ازدواج اودین با فریا بود. افکار پلید و پارانویای اودین، باعث شد که فکر کند میمیر با غولها دست به یکی کرده است. بنابراین همانطور که تیر را کشت، همانطور که به ثور اجازه داد تمامی غولهای نورس را بکشد، اودین هم باید قربانی میشد. اما خب به دلیل دانش بالای او، اودین به جای کشتنش، میمیر را به درختی غیرقابل تخریب زندانی کرد، درختی که حتی چکش ثور هم قادر به تخریب آن نبود. همچنین اودین یکی از چشمان ارزشمند میمیر را درآورد و پنهانش کرد که در ادامه بازی خودتان دیدید که چگونه و کجا پیدا شد.
در طول بازی، اولین بار زمانی با میمیر آشنا شدیم که بالدر و برادرزادههایش، برای پیدا کردن کریتوس و آترئوس نزد او آمدند و برای لو دادن موقعیت این دو، پیشنهاد آزادی میمیر را مطرح کردند. اما خب مسئله این بود که آترئوس و کریتوس به لطف طلسمی که فریا روی این دو اعمال کرده بود، هیچ خدایی قادر به پیدا کردنشان نبود. از طرفی دیگر هم میمیر میدانست که هیچکس جز اودین نمیتواند او را از این درخت رها کند.
ملاقات میمیر و کریتوس، آغازگر بخش دوم بازی God of War بود. چرا که کریتوس و آترئوس تازه متوجه میشوند راه را اشتباه آمدهاند و اینجا، بلندترین نقطه دنیای نورس نیست و باید برای انجام هدفشان به سرزمین غولها بروند؛ یوتنهایم. از آنجایی که فقط میمیر راه رسیدن به این مکان را میداند، با سر قطع شده او، کریتوس و آترئوس به ماجراجویی خود ادامه میدهند. میمیر تا این لحظه، ۱۰۹ سال زندانی اودین و اسیر این درخت شده بود.
نکته جالب در مورد او این است که بر خلاف شوخ طبعی و خوش مشربی میمیر، او یک فرد خشمگین است و بینهایت از خدایان آسیر بدش میآید. در طول بازی، او بسیاری از آنها را خدایانی بیخیال، خوش گذران، پارانوئید، گستاخ، متکبر و افرادی که باعث بدبختی دنیا هستند توصیف میکند. از طرفی هنگامی که کریتوس و آترئوس را دید، نگرانی خاصی را حس کرد. او میدانست که کریتوس از کجا آمده است و یک خدا است، از طرفی دیگر در مورد آترئوس میدانست پسرکی که روز به روز قدرتهای بیشتری به دست میآورد و شخصیتی آتشین و فراتر از چیزی که در ظاهر نشان میدهد، درونش در حال زبانه کشیدن است. او حتی به خاطر مشاورههایی که پیش از این برای اودین انجام داد، خود را گناهکار میداند. برای نمونه او وقتی فریا را دید، اعتراف کرد که تصمیمش در مورد ازدواج آنها با اودین اشتباه بود. او حتی از والکیریها هم به خاطر عدم کمک به آنها عذرخواهی کرد.
از طرفی او تیر را خدای حقیقی دنیا میدانست، چرا که تیر به دنبال دانش، صلح و درک بود، نه قدرت و کنترل. خیلی جالب است که او حتی در مورد دیگر قلمروی خدایان مانند خدایان مصر و خدایان یونان آگاهی دارد. او حتی از سقوط یونان خبر داشت و با توجه به شناختش از خدایان آن، این اتفاق را کاملا به حق میدانست، اما تا قبل از دیدن کریتوس، نمیدانست چه شخصی این بلا را سرشان آورده است. البته او اواخر بازی متوجه شد که کریتوس پسر زئوس است و فهمید که او، همان Ghost of Sparta مخوف است که کل یونان را به خاک سیاه نشاند. با این حال، هیچ شکی وجود ندارد که میمیر، صادقانه طرف خدایان آسیر، غولها و کریتوس است.
با وجود این که میمیر یکی از خدایان نورس است، جالب است بدانید که او اهل دنیای نورس نیست! بله این فقط کریتوس نیست که از مکانی دیگر پا به اینجا گذاشته است. این موضوع در یکی از صحنههای بازی و دیالوگهای میمیر مشخص میشود. زمانی که در سالن مخفی تیر هستیم، آترئوس یک چاقوی اسکاتلندی پیدا میکند. میمیر در همان لحظه میگوید، این چاقو از سرزمین من وارد اینجا شده و قبلا یکی مشابهش را داشت. البته فقط موضوع به اینجا ختم نمیشود. او در یکی از دیالوگهایش میگوید: «در زندگی هر شخص، زمانی فرا میرسد که او اسمش را عوض میکند و کوله بارش را به سمت شمال میبندد تا زندگی جدیدی را آغاز کند.» به همین دلیل میتوان گفت میمیر نام واقعی او نیست.
در یکی از دیالوگها، میمیر به زندگی خود، قبل از اینکه مشاور اودین باشد اشاره میکند. او قبل از اینکه به نورس بیاید، زمانی که کمی بزرگتر از آترئوس بود، تحت فرمان پادشاه سرزمین جن و پری خدمت میکرد. در اصل میمیر ابتدا یک خدا نبود، بلکه او از نژاد دنیای جن و پری بود و داشتن دو شاخ میتواند تاییدی بر این موضوع باشد.
میمیر قدرتهای زیادی داشت. یکی از مهمترین قدرتهای او، صحبت کردن میمیر به زبانهای کهن است. به همین دلیل او جزو معدود اشخاصی است که میتوانست با مار بزرگ دنیا صحبت کند. جالب این جا بود که وقتی برای اولین بار با یورمونگاند صحبت کرد، به کریتوس گفت که این اولین بار بود که به چنین زبانی صحبت میکند. البته به نوعی میتوان گفت معادل شخصیت میمیر در یونان، آتنا بود. این بار که خبری از آتنا نبود، این میمیر بود که کریتوس را در سفرش همراهی کرد. هرچند یک فرق اساسی بین آنها وجود دارد؛ اینکه میمیر تنها خدایی است که از قدرت و جایگاه کریتوس سو استفاده نمیکند و با علاقه شخصی خودش قصد کمک به او را دارد و حتی او را برادر صدا میکند؛ حتی بعد اینکه فهمید او Ghost of Sparta است و چه بلاهایی سر دنیای قبلیش آورد، باز هم نسبت به او بدگمان نشد. رفتاری که میتوان دقیقا برعکس خدایان نورس دانست، او از بسیاری از خدایان نورس متنفر است، اما از کریتوس متنفر نشد! آیا این به این معنی نیست که خدایان نورس مانند اودین و ثور چندین مرحله بدتر از کریتوس هستند؟
یکی از نکات جالب میمیر این است که او طراحی کاملا متفاوتی نسبت به خدایان نورس دارد. در مورد این موضوع صحبت کردیم که او از دنیای جن و پریها آمده است. اما جالب است بدانید که او شباهت جالبی به یکی از خدایان چینی دارد؛ شننانگ. او یکی از خدایان خردمند و آگاه قبل از تاریخ چین بود و حتی دو شاخ روی سر خود داشت.
یورمونگاند و برادر و خواهر او یعنی هل، ملکه هلهایم و فنریر، گرگ غول پیکر، فرزندان لوکی و غولی به نام آنگروبودا هستند. یورمونگاند را میتوان عظیمالجثهترین موجود دنیای نورس دانست. او به قدری بزرگ است که درازای او دور تا دور زمین کشیده شده است و دمش به سرش رسیده است. همچنین او مهمترین دشمن ثور شناخته میشود. در نبرد راگناروک، او در مقابل ثور و چند خدای دیگر قرار میگیرد. نتیجه نبرد این بود که یورمونگاند توسط ثور کشته میشود، اما ثور با سم یورمونگاند از پای در میآید. به طور کلی یورمونگاند موجودی بود که با سم خود، کل موجودات زنده میدگارد را هم در راگناروک نابود میکند.
این داستان اصلی یورمونگاند در افسانههای نورس بود. در این بازی خبری از هل یا فنریر نبود، اما حضور خود یورمونگاند میتواند دلیلی بر وجود خواهر و برادر به شدت مخوفش باشد. به گفته فریا، این مار عظیم به شکلی عجیب و غیر منتظره در منطقه Lake of Nine پدیدار شد که به خودی خود یک سری تئوری ایجاد میکند که بعدا در مورد آن صحبت میکنیم. در دنیای بازی، یومونگاند خود از نژاد غولها است اما مسئله این است که ثور، تمامی غولهای نورس را کشت، چرا یورمونگاند زنده ماند؟ ثور یورمونگاند و فِی را به این دلیل زنده گذاشت تا آخرین غولهای میدگارند باشند.
طبق دیالوگهای میمیر، در پیش گوییها آمده است که در راگناروک، ثور چنان ضربه محکمی به یورمونگاند میزند که درخت یگدراسیل را متلاشی و او را به زمانی دیگر، جایی که به تازگی متولد شده بود میفرستد. این دیالوگ به تنهایی دلیل پیدا شدن ناگهانی یورمونگاند را توضیح میدهند. اما تئوری مهم مربوط به این را بگذاریم برای مقاله بعد.
والکیریها چه موجوداتی هستند؟ نمیتوان به آنها گفت خدا و نمیتوان به آنها گفت فرشته. آنها زنهای جنگجویی هستند که پس از مرگ مردان و زنان شایسته و ایزدان و ایزدبانوهای نیرومند، آنها را پس از مرگشان به والهالا میبرند. اساسا والکیریها زنانی زیبا با موهایی بلند هستند که برق شمشیر و سپرهایشان میتواند دید هر دشمنی را کور کند.
ملکه تمامی والکیریها، کسی نیست جز فریا. والکیریها همیشه وظیفه دارند تا نیمی از کشته شدگان در نبردها را با خود به والهالا ببرند و نیمی دیگر از کشته شدگان را به فولکونگر ببرند، زمینی متعلق به فریا.
در بازی God of War هم وظیفه والکیریها همین است. آنها وظیفه انتخاب جنگجویان و آمادگی آنها برای نبرد راگناروک را برعهده دارند. اما اگر جنگجویی با یک والکیری مخالفت کند و وارد نزاع شود، آن والکیری جوری جوابش را میدهد که آن شخص خود را یک دراگر (نامیرا) خواهد دید و همیشه در این نفرین باقی خواهند ماند.
اما در بازی God of War، والکیریها به مشکلی بر خوردهاند. آنها توسط یک نفرین به افرادی تباه و فاسد تبدیل شدهاند. این نفرین توسط اودین روی آنها گذاشته شد و ملکه آنها یعنی فریا را تبعید کرد و بالهایش را از او گرفت. این نفرین باعث شد تا والکیریها در جسم فیزیکی خود بمانند. چنین موضوعی برای والکیریها ناخوشایند است و میمیر هم به همین دلیل با دیدن اولین والکیری به شدت متعجب میشود. هرگاه یک والکیری در فرم فیزیکی خود باقی بماند، به شدت خشن و پرخاشگر میشود و به مرز دیوانگی و جنون میرسند. تنها راه نجات والکریها در چنین شرایطی، کشتن آنها است. اما شاید برایتان سوال باشد که چرا اصلا این چند والکیری در God of War در مکانی با دری مستحکم زندانی شدهاند؟ این کار به دست ملکه جدید والکیریها یعنی سیجران انجام شد. به دلیل خطرات بالایی که این والکیریها داشتند، او مجبور شد تا آنها را زندانی کند. والکیریها میتوانند حتی از برخی خدایان نیرومندتر باشند. چیزی که در بازی هم توانستیم به این موضوع پی ببریم. چرا که میتوان با سنجیدن سختی دشمنان بازی، والکیریها را حتی بالاتر از ترولها، ماگنی و مودی یا حتی بالدر دانست.
هر کدام از این والکیریها در God of War، قدرت خاص خود را داشتند. حتی هر کدام از آنها، داستان خاص خود را دارند. Gunnr، یکی از والکیریها، بانوی نبرد است. او بعد از هر نبرد وارد میدان میشود تا روحهایی که شایسته والهالا هستند با خود ببرد. جالب است بدانید که انتخابهای بینظیر او در انتخاب افراد شایسته، او را به یکی از محبوبترین والکیریهای اودین تبدیل کرده بود. Geirdriful، استاد بازوها است. به این معنی که او وظیفه دارد افرادی که به شایستگی به والهالا رسیدهاند را برای نبرد رگناروک آماده کند و حتی ارتش مختص به خود را در این آخرالزمان خواهد داشت. Eir را به عنوان شفا دهنده میشناست و یکی از آرامترین والکیریها هم شناخته می شود. Kara، به طوفان رام نشده شناخته می شود. او آرام است، صبور است، اما اگر عصبانی شود، هیچ چیز نمیتواند مانع او شود. اشکهای او میتواند تمامی خونهای جاری شده در زمین نبرد را پاک کند. Rota، یکی از نزدیکان Gunnr است و از طرفی مراقب است تا روحهای زیادی هم نصیب هل، ملکه هلهایم نشوند. Olrun، دختر یک رهبر بود، شخصی برای محافظت از او کشته شد. زمانی که او را به والهالا بردند، تصمیم گرفت تا وقت خود را روی بالا بردن دانش صرف کند و اودین با دیدن او که به دنبال دانش بود، او را به جایگاه یک والکیری منصوب کرد. Gondul، به یکی از زیباترین والکیریها شهرت دارد. هرچند به خاطر زیبایی بیش از حدش، اودین او را از ورود به میدگارد منع کرد، چرا که باعث گمراهی موجودات روی زمین میشد. Hildr بانوی جنگ است. بر خلاف تمامی والکیریها، او رابطه بسیار خوبی با اودین داشت. و در نهایت Sigrun، ملکه والکیریها. او با میمیر رابطه بسیار خوبی دارد. با این که او را ملکه والکیریها میشناسند، اما به گفته خود Sigrun، او فقط در غیاب فریا، دیگر والکیریها را رهبری میکند. فریا، که ملکه حقیقی والکیریها است، پس از پایان بازی و کشته شدن پسرش، به دنبال بالهایش میگردد، بالهایی که توسط اودین در مکانی نامعلوم پنهان شدهاند.
نگاهی به داستان God of War: از شرح داستان اصلی تا بررسی معنای پایانهای بازی و تئوریها
“به قلم سعید شیخیپور”
هشدار: این مطلب به طور کامل داستان بازی را لو میدهد.
هنگامی که God of War دو سال پیش در E3 2016 معرفی شد، بسیاری فقط از تغییرات گیمپلی صحبت میکردند و ایرادهایی میگرفتند که به نظر من تا حدودی مضحک بود! با این حال، من هیچ نگرانی از بابت گیمپلی نداشتم چون میدانستم Santa Monica همیشه در بازیهای خود یک گیمپلی بسیار عالی و خوشساخت فراهم میآورد. چیزی که توجه من را بیشتر از همه جلب نمود، داستان این نسخه و تغییر دنیای بازی از یونان به نورس بود، بیشتر افراد گیمپلی جدید God of War را مورد بررسی قرار میدادند ولی من اکثرا بابت داستان آن هیجانزده بودم و مقالاتی هم برای آن نوشتم و با خود میگفتم Santa Monica حتی اگر بخواهد هم نمیتواند داستان و روایت بدی از این نسخه بسازد!
داستان خدای جنگ ۴ چیست
نقد و بررسی بازی God of War
حالا بازی مدتی است که عرضه شده و با تکمیل آن، فهمیدم کوری بارلاگ و نویسندههای God of War واقعا شاهکار کردند و داستان و روایت بازی از چیزی که من تصورش را داشتم نیز بهتر بود. به حدی داستان و روایت این نسخه من را شگفتزده و کنجکاو کرد که احتمالا بالای 10 ساعت پشت سر هم به تجربه آن پرداختم (فکر میکنم تعداد زیاد دیگری هم همینطور بودند) اما پایان God of War سوالات زیادی را در ذهن مخاطب ایجاد میکند. اکنون میخواهم نگاهی به شخصیتها و داستان God of War بیندازم که صد البته کل داستان را هم لو میدهد پس اگر هنوز موفق به تجربه آن نشدهاید، پیشنهاد میشود از خواندن ادامه متن صرف نظر کنید.
بگذارید اول با شرح کلی داستان شروع کنیم و سپس به سراغ ارائه تئوریها و احتمالات میرویم.
شروع ماجراجویی:
داستان از جایی شروع میشود که کریتوس در حال قطع کردن یک درخت است و برروی آن درخت علامت دست شخصی وجود دارد. در ادامه میفهمیم که این علامت دست برای مادر آترئوس و همسر کریتوس است که در بازی با نام Faye شناخته میشود. سپس آنها با قایق به سمت خانه میروند و در آنجا جنازه پوشیده شده Faye را میبینیم که آترئوس و کریتوس آخرین حرفهایشان را قبل از سوزاندنش بیان میکنند. ظاهرا آخرین خواسته او قبل از مرگ، این بوده که کریتوس و آترئوس به یک ماجراجویی رفته و خاکسترش را در بالاترین قله کوه قلمرو رها کنند و هدفش از این درخواست بعدا مشخص خواهد شد.
کریتوس و آترئوس برای شروع به یک گشت کوتاه میروند تا آترئوس تمرین کند و برای این سفر آماده شود. با این حال، کریتوس حتی بعد از کشتن یک ترول با همراهی آترئوس، به او میگوید که آماده نیست زیرا آترئوس هم توانایی کنترل خود را هنگام عصبانیت ندارد.
آنها به خانه بر میگردند اما ناگهان شخصی غریبه درِ خانه آنها را میزند و به کریتوس میگوید که میداند او چه کسی است و از همه مهمتر، از ماهیت کریتوس هم خبر دارد. در حین مبارزه با این شخص میفهمیم که وی نمیتواند چیزی را حس کند بنابراین نامیراست! کریتوس پس از شکست این شخص میفهمد که ماندن در خانه امنیت ندارد و با وجود آماده نبودن آترئوس، به سفری که مادرش درخواست نموده بود میروند.
آشنایی با جادوگر مرموز و هویت او:
کریتوس و آترئوس در طول مسیر با یک جادوگر آشنا میشوند که آنها را راهنمایی میکند اما هویت و نام این جادوگر مشخص نیست. او کریتوس و آترئوس را تا منطقه آلفهایم همراهی نمود ولی خودش تا مدت محدودی توانست در آنجا بماند و توسط یک جادو برگرانده شد. با این حال، همچنان بازیکن نمیفهمد که این جادوگر دقیقا کیست؟ چرا نمیتواند از میدگارد خارج شود و جادویی همیشه آن را به خانه اش بر میگرداند؟
کریتوس و آترئوس پس از طی نمودن مسیری طولانی و مبارزه با یک اژدها، به جایی میرسند که همان شخص غریبه اول بازی بههمراه فرزندان Thor یعنی Móði و Magni در حال صحبت با یک زندانی هستند. آنها از این زندانی، محل حضور کریتوس و آترئوس را میپرسند و بعد از دریافت نکردن پاسخی از زندانی، محل را ترک میکنند. کریتوس و آترئوس هم در همین زمان به این فرد زندانی نزدیک شده و مشخص میشود که او Mimir، باهوشترین انسان زنده آن دوران، است که توسط Odin زندانی شده و همچنین میفهمیم که فرد غریبه ابتدای بازی، Baldr (برادر Thor و فرزند Odin) بوده است.
Mimir به کریتوس و آترئوس میگوید برای رسیدن به بالاترین قله کوه کل قلمرو، باید به Jotunheim بروند؛ جایی که Giantsها برای رهایی از بلای خدایان به آنجا رفتند و کسی به جز Mimir نمیداند چگونه باید به Jotunheim رفت اما چرا Faye باید چنین درخواستی کند؟ حتی کریتوس هم در این لحظه شوکه شد. Mimir به کریتوس پیشنهاد میکند که سرش را قطع کرده و به سراغ همان جادوگر بازگردد تا به آن زندگی دوباره ببخشد. کریتوس نیز همین کار را انجام میدهد و پس از اینکه سر Mimir به زندگی بازگشت، میفهمیم که این جادوگر، در واقع Ferya (همسر Odin و مادر Baldr) است. در این مقاله راجع به Ferya و ماجرای ازدواجش با Odin صحبت کردهایم. در واقع علت اینکه نمیتواند از میدگارد خارج شود هم همین است که Odin وی را طلسم و زندانی نموده است.
مار جهان و ارتباط آن با داستان:
پیش از این وقایع، کریتوس و آترئوس با مار جهان ملاقات کردند اما نمیتوانستند حرفهای او را متوجه شوند ولی به هر حال این مار با آنها رفتار دوستانهای دارد که شاید تا حدودی عجیب باشد. خوشبختانه Mimir توانایی فهمیدن و گفتوگو با این مار جهان را داشته (زبانِ مار جهان، حتی از کوهستانهای اطراف آن سرزمین هم قدیمیتر بوده و زبان مردگان است!) و با صحبت با این مار، از او طلب کمک میکند و مار هم میپذیرد. بعدها Mimir میگوید که این مار به وی گفته که آترئوس برایش آشنا بهنظر میرسند (در بخش دیگری از مقاله به این مورد میپردازیم).
افشای حقیقت:
به هر حال آنها ادامه مسیر را رفتند و با پسران Thor مواجه شدند و پس از یک مبارزه نفسگیر، کریتوس توانست Magni را بکشد اما برادرش Móði از اینکه شخصی توانسته یک خدا را بکشد، وحشتزده شد و فرار نمود. مدتی میگذرد و کریتوس و آترئوس در طول مسیر باز هم با Móði روبهرو میشوند اما او این بار با نیرویی برقآسا کاری کرد که کریتوس کنترل خود را از دست بدهد و این وسط آترئوس برای دفاع و نجات پدرش، نیرویی عجیب را فعال میکند اما قدرت کنترلش را نداشته و بر زمین میافتد. در همین حال کریتوس نیروی خشم اسپارتان را فعال کرده و کنترل خود را بهدست میآورد اما Móði باز هم فرار میکند.
آترئوس همچنان برروی زمین افتاده و بیمار شده بنابراین برای درمانش باید به سراغ فریا بروند. فریا میگوید برای درمان این بیماری به قلب محافظ هل هایم (جایی که مردگانِ بیارزش به آنجا فرستاده میشوند) نیاز دارد. تبر کریتوس تاثیری برروی محافظان آنجا نمیگذارد بنابراین وی تصمیم میگیرد به خانه برگشته و گذشته خود را دوباره ملاقات کند؛ کریتوس به خانه میرود و آتنا در اینجا ظاهر میشود و میگوید “هر چقدر هم که به شوهر بودن، معلم بودن و پدر بودن تظاهر کنی، همچنان یک هیولا هستی.” در اینجا با خود میگویید کریتوس قصد باز گرداندن صلح به قلمرو و درمان پسرش را دارد، پس چرا باید همچنان یک هیولا باشد؟ جواب این سوال را در بخش دیگری ار مقاله به شما میگوییم.
کریتوس به هل هایم میرود و پس از کشتن محاظ آن و برداشتن قلب این محافظ، ناگهان زئوس را میبیند که طبق گفته Mimir، غیر واقعی و توهم بوده است. کریتوس به خانه فریا بر میگردد و در آنجا به فریا میگوید که آترئوس نفرین شده اما آترئوس در همین لحظه پنهانی به حرفهای آنها گوش میدهد و تظاهر به بیهوشی میکرده است. کریتوس به آترئوس میگوید که میداند یواشکی به حرفهایشان گوش داده و مجبور میشود که حقیقت را به پسرش بگوید. او به آترئوس میگوید که هم کریتوس و هم خودش خدا هستند. آترئوس در این لحظه میگوید “آیا میتوانم به یک حیوان تبدیل شوم؟ آیا توانایی تبدیل شدن به یک گرگ را دارم؟” در این لحظه آترئوس اصرار زیادی بر توانایی تبدیل شدن به حیوانات مختلف را دارد و شاید کسانی که با داستان اساطیر نورس آشنا باشند، با همین سوالات وی متوجه هویت اصلی او شوند (اگر هم نمیدانید، در بخش دیگری از مقاله خود ما به شما میگوییم).
هویت اصلی و گذشته Baldr:
آترئوس حالا میداند یک خدا است و فکر میکند هر کاری که دلش بخواهد را میتواند انجام دهد. در طول مسیر آنها دوباره Móði را میبینند که توسط پدرش Thor بابت این اتفاقات سرزنش و زخمی شده و با وجود هشدار کریتوس، آترئوس با چاقوی خود Móði را میکشد. در هر صورت کریتوس و آترئوس بههمراه Mimir به همان جایی که خود Mimir زندانی شده بود باز میگردند و Mimir با چشمان جادویی خود که از Giantها هدیه گرفته، راه به سمت Jotunheim را باز میکند اما Baldr در همین لحظه دوباره از راه میرسد و پس از یک درگیری، آترئوس را با خود میبرد. کریتوس هم عصبی میشود و نمیگذارد که ماموریت Baldr به پایان برسد و پس از درگیریها و تعقیبها، دوباره فرزند خود را پس میگیرد.
در هر صورت کار آنها به هل هایم کشیده میشود و Baldr هم به هل هایم میآید. در اینجا میتوانیم تخیلات Baldr را ببینیم که یادآور گذشتهاش است. او در حال صحبت با مادرش بوده و ظاهرا به خاطر نفرینش (Baldr نمیتواند چیزی را حس کند)، مادرش را مقصر میداند اما وی را نمیکشد و به جای آن میگوید که برای همیشه از جلوی چشمانش دور شود. نکته جالب اینجاست که میفهمیم مادر Baldr، همان فریا است و فریا در رابطه با این مسئله چیزی به کریتوس و آترئوس نگفته بود.
گذشته کریتوس و مبارزه نهایی:
کریتوس و آترئوس برای خروج از هل هایم باید از یک کشتی درون آن منطقه کمک میگرفتند و در پایان مسیر، دوباره توهمات کریتوس باز میگردند و این بار صحنه پایانی God of War III به نمایش در میآید که کریتوس در حال کشتن زئوس است. آترئوس هم این صحنه را میبیند اما نمیداند که زئوس کیست.
در هر صورت آنها به مسیرشان ادامه میدهند و Baldr هم در حال تعقیب آنها بوده که ناگهان فریا از راه میرسد تا او و Baldr با هم مواجه شوند. کریتوس و Baldr دوباره یک مبارزه نهایی را انجام میدهند و با وجود قصد کشتن فریا توسط Baldr، حس مادری فریا خود را نشان میدهد و او در طول مبارزه موانعی بر سر راه کریتوس و Baldr میگذارد.
پیش از این گفتیم که کریتوس و آترئوس در طول مسیرشان یک اژدها را شکست دادند و Sindri (کوتولهای که بههمراه برادرش به نام Brok تبر موجود در بازی را برای Faye ساختند و این تبر به کریتوس رسید) به عنوان پاداش، به آنها تیر سبز میدهد که کریتوس بخش تیز تیر را برروی سینه آترئوس میگذارد.
در طول مبارزه، Baldr تصادفا به سینه آترئوس مشت میزند و دستش به همان تیر سبز میخورد و اینگونه طلسم Baldr میشکند تا وی دوباره بتواند حس داشته باشد. در هر صورت کریتوس دوباره Baldr را شکست میدهد اما او را نمیکشد و میگوید که از پسرش دور بماند و کاری هم با فریا نداشته باشد. با این حال، وی عهد خود را در همان لحظه میشکند و سریعا به سراغ فریا میرود تا او را خفه کند. کریتوس هم نمیگذارد چنین اتفاقی بیوفتد و Baldr را میکشد. فریا هم ناراحت از مرگ پسرش، کریتوس را نفرین میکند (دلیل ناراحتی فریا این بود که فکر میکرد اگر Baldr او را بکشد، صلح به قلمرو بر میگردد). کریتوس در همین لحظه هویت واقعی خود را برای آترئوس فاش نمود و گفت که یک خدا از قلمرویی به نام اسپارتاست و آن پیرمردی که در هل هایم دیدند، پدرش بوده که خودش او را کشته است.
پایان ماجراجویی و هویت اصلی Atreus و مادر او:
پس از این اتفاقات، آنها مسیر دیگری به سوی Jotunheim مییابند اما هیچ Giantای در آنجا وجود ندارد. کریتوس و آترئوس با صحنه بسیار عجیبی روبهور میشوند. برروی دیوارها تمامی اتفاقاتی که در طول سفر برای کریتوس و آترئوس اتفاق افتاده، حک شدهاند و در جای دیگر هم میبینیم که Faye با Giantها به مشکل برخورده و در حال ترک آنهاست. در اینجا مشخص میشود که Faye توانایی پیشبینی آینده را داشته و یک Giant بوده است؛ او از مدتها پیش میدانسته که کریتوس را ملاقات کرده و صاحب یک پسر میشوند و همچنین میدانسته که پس از مرگش با آخرین درخواست خود (آوردن خاکسترش به این منطقه) چه اتفاقاتی برای آنها میافتد.
آترئوس هیجانزده میشود و میرود اما کریتوس برای چند ثانیه دیگر آنجا میماند و ناگهان یک پرده با وزش باد کنار میرود تا کریتوس صحنهای عجیب را ببیند؛ در این پیشبینیها دیده میشود که کریتوس برروی زمین افتاده و آترئوس در پشت سر او نشسته و یک چیز عجیب که احتمالا یک مار است، از دهان آترئوس به بیرون میآید (برای جلوگیری از اسپویل، تصویر مربوط به این بخش در این لینک قرار دارد).
کریتوس در هر صورت این صحنه را هم ترک میکند تا با آترئوس خاکستر مادر او را به آنجا بسپارد. آترئوس میگوید برروی آنجا نوشته شده بود که Giantها او را لوکی صدا میزنند (خدایی که میتوانسته به حیوانات مختلف تبدیل شود و یکی از شخصیتهای اصلی اساطیر نورس است) پس چرا کریتوس، وی را آترئوس مینامد؟ کریتوس در پاسخ میگوید مادرش اسمش را لوکی گذاشته اما خودش آترئوس را بیشتر ترجیح داده زیرا آترئوس، نام یک فرمانده شجاع اسپارتان بوده که حتی در بدترین شرایط هم لبخند میزده، به نوعی همیشه فرد خوشحالی بوده است!
خب، حالا ما فهمیدیم که مادر آترئوس (یا لوکی) هم یک Giant بوده که یعنی فرزند کریتوس یک نیمه خدا و نیمه Giant است پس با توجه به اینکه مادرش و Giantها توانایی پیشبینی آینده را دارند، او هم احتمالا از این قدرت بهره میبرد.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
پایان مخفی و معنای آن :
پس از پایان بازی، شما همچنان میتوانید به کاوش در دنیای بازی ادامه دهید. در این لحظه میتوان به خانه بازگشت و در نزدیکی تخت، با فشردن دکمه دایره، به استراحت پرداخت اما این بار یک کاتسین پخش میشود. بازی به چند سال بعد میرود و در یک شب زمستانی، فردی غریبه به خانه کریتوس و آترئوس حمله میکند بنابراین کریتوس به بیرون میرود تا ببیند این شخص، چه کسی است. آن فرد، کسی نبود جز Thor.
پس از اینکه کریتوس Magni را در بخشی از بازی میکشد، میگوید که این کار را فقط برای دفاع از خودشان انجام داده و از هیچگونه قضاوتی نمیترسد. Mimir در این حین به او میگوید شاید قضاوتی در کار نباشد، اما حتما باید منتظر یک انتقام ماند.
در ادامه که حتی کار به جاهای بدتر هم کشیده میشود و آترئوس فرزند دیگر Thor را هم میکشد پس طبیعی است که Thor به دنبال انتقام باشد اما با پایان این کاتسین، بازی دوباره به زمان حال بر میگردد و آترئوس میگوید که عجیبترین رویا را دیده و Thor به آنها حمله کرده است. کریتوس در واکنش به این موضوع گفت این فقط یک رویا بود اما آترئوس پاسخ داد این فقط یک رویا بهنظر نمیرسید و شبیه واقعیت و آینده بود. با توجه به اینکه Giantها و مادر آترئوس میتوانستند آینده را پیشبینی کنند و فهمیدیم که آترئوس هم یک نیمه Giant است، احتمالا این رویا در واقع پیشبینی آینده بوده که Thor حقیقتا به سراغ گرفتن انتقام میآید.
منظور آتنا در آن بخش از بازی که به کریتوس گفت تو همچنان یک هیولا هستی نیز همین است. کریتوس فرزند فریا را کشت، دو پسرِ Thor را هم به قتل رساند و حالا یکی از اشخاص منفور بین خدایان نورس به حساب میآید که قصد انتقامگیری دارند.
فریا احتمالا در نسخههای بعدی یکی از دشمنان ما خواهد بود:
هنگامی که در حال تجربه بخشهای فرعی بازی هستید، Mimir به شما میگوید فریا در Jotunheim به نوعی با وی ارتباط برقرار کرده و از او پرسیده که Odin روح جنگجوی فریا را در کجا نگه میدارد. چنین چیزی کمی ترسناک بهنظر میرسد و شاید فریا هم در نسخههای بعدی و آینده یکی از دشمنان ما به حساب آید. باید منتظر بمانیم.
ماجرای انسانهایی که فورا پس از مرگ به Hel Walker و موجودات یخی تبدیل میشوند چیست؟
در بخشهای فرعی بازی، 8 باس فایت Valkyrie وجود دارند که با شکست هر یک از آنها، روحشان آزاد میشود و جایگاه اصلی خود بر میگردند. در واقع Valkyrieها واقعا هم باید به عنوان یک روح فعالیت کنند زیرا آنها هستند که مردگان با ارزش را به والها میفرستند و در صورت نبودشان، مشکل ایجاد خواهد شد. به همین دلیل بود که هنگام حضور شما در هل هایم، Mimir میگوید که یک جای کار میلنگد و تعداد مردگان حاضر در هل هایم بیش از حد زیاد است. پس از شکست 8 باس Valkyrie و آزاد کردن روح آنها، در نهایت شما باید با ملکه آنها (یا شاید ملکه ظاهری) بجنگید و بعد از از بین بردنش، وی به شما میگوید که فقط یک ملکه Valkyrie وجود دارد و آن هم فریا است اما Odin پس از طلسم فریا، ملکه دیگری را جایگزینش کرده اما Odin به آنها خیانت کرده و آنها در جسمی فیزیکی طلسم میکند.
دشمنان Hel-Walker و یخ زده در بازی هم به همین علت به وجود آمدهاند. در اساطیر نورس گفته شده کسانی که در هنگام جنگ و مبارزه بمیرند، به والهالا (بهشت آنها) فرستاده میشوند اما شما پس از کشتن تعدادی انسان در ابتدای بازی، میبینید که آنها فورا به موجوداتی یخی و Hel-Walker تبدیل میشوند و جاهای زیاد دیگری از بازی هم با آنها مواجه خواهید شد.
معنای پایان اول و ارتباط مار جهان با آترئوس:
اما بیایید به پایان اول و اصلی بازی برگردیم و حدس بزنیم چیزی که آن لحظه از دهان آترئوس در حال خروج بود، چه چیزی میتواند باشد. همانطور که در طول بازی میفهمید، تمام Giantها از بین رفتهاند اما مار جهان هم یک Giant است پس در این سرزمین چه کار میکند؟ Mimir در یکی از بخشهای فرعی به شما میگوید که مار جهان، رگناروک (جنگ نهایی نورس و پایان دنیا و زندگی خدایان) را تجربه کرده اما با سفر در زمان، به عقب بازگشته است.
پیش از این گفتیم که در بازی مشخص میشود نام واقعی آترئوس، لوکی است. در اساطیر نورس آمده که لوکی، پدر همین مار جهان و برادرانش مثل فنریر بوده اما چطور چنین چیزی در God of War امکان دارد؟ حدس من این است: لحظه پایانی بازی که کریتوس را افتاده برروی زمین نشان میدهد، مربوط به همان مبارزه با Thor است که ظاهرا کریتوس شکست میخورد. در داستان اساطیر نورس گفته شده که مار جهان، Thor را میکشد و احتمالا در آن لحظه، لوکی یا همان آترئوس پس از شکست خوردن کریتوس، عصبی میشود و یک مار را از دهان خود به بیرون میآورد که همان مار جهان است و او Thor را از بین میبرد. علت اینکه در اوایل بازی، مار جهان به Mimir میگوید که آترئوس برایش آشنا هستند هم همین است.
رگناروک، همان کریتوس است:
معمولا کریتوس را به خاطر نابودی و رسوا کردن خدایان یونان و الیمپوس میشناسیم که در این نسخه جدید هم ظاهرا همینطور بود که تعدادی از خدایان نورس را کشتیم. حالا با توجه به اینکه سایر خدایان هم احتمالا قصد انتقامگیری از کریتوس دارند، باید شاهد مبارزه با آنها باشیم که همه میدانیم برنده چه کسی خواهد بود. رگناروک و پایان زندگی خدایان نورس، همان کریتوس و آترئوس هستند.
اما به نظر من آترئوس یا همان لوکی هم جزء خدایان نورس به حساب میآید و او هم در رگناروک کشته شده بود بنابراین شاید در این سه گانه، این بار به جای مرگ کریتوس، شاهد کشته شدن پسرش باشیم؟ این فقط نظر من است. شما هم تئوریهای خود را به اشتراک بگذارید.
نقد و بررسی بازی God of War
Danver
0 امتیاز
15 ارديبهشت 97، 23:02
FIVE SEVEN
2 امتیاز
13 ارديبهشت 97، 16:02
MAN U
کاربر فعال
2 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 19:02
k0rosh
1 امتیاز
26 ارديبهشت 97، 11:02
ZART
4 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 15:02
ninjask
خبرنگار
3 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 15:02
behzad_rad
2 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 15:02
tig4
0 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 15:02
Insomniac games
کاربر فعال
1 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 17:02
k0rosh
0 امتیاز
26 ارديبهشت 97، 11:02
behzad_rad
7 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 14:02
tig4
6 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 13:02
tig4
1 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 11:02
lordhossein
1 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 11:02
lordhossein
1 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 11:02
behzad_rad
2 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 14:02
شمار دفعاتی که به خاطر نسخه های قبلی سری گاد آو وار با دوستان و همکارانم بحث کرده ام از دستم در رفته؛ گاد آو وار همواره یکی از نمادین ترین فرنچایزهای پلی استیشن بوده و پتانسیل های شگرفی برای گسترش داشته اما برای سالیان طولانی، سانتا مونیکا ترجیح داد آن را در همان قالب و فرمت نوجوان پسند و بی مغز نگه دارد. کشتن خدایان یونان و قلع و قمع شان همواره سرگرم کننده بوده، قطعاً، اما به خاطر ذات بازی و داستان هم که شده باید بلوغ بیشتری وجود می داشت.
انقلاب، تکامل، رستگاری، می توانید نامش را هرچیزی که دوست دارید بگذارید؛ کریتوس نیازمند چنین چیزی بود. در دنیایی که داستان های آینده نگرانه مخاطب و طرفدار بیشتری نسبت به داستان های اساطیری دارند و کمتر شاهد این دست از عناوین هستیم، بهره گیری حداقلی از خدایان یونان و استفاده از آنها به عنوان شخصیت هایی عمدتاً تک بعدی که صرفاً مثل یک اسباب بازی برای سگی وحشی هستند که می خواهد آنها را تکه و پاره کند، گناهی نابخشودنی بود.
تا اینکه God of War از راه رسید؛ ریبوتی بر جهان خدای جنگ که دقیقاً ریبوت نیست اما بستری عالیست برای گنجاندن تمام آن پختگی هایی که سال ها منتظرش بودیم. کریتوس دیگر آن خدای سابق نیست، گذر زمان و آرامشی که از انتقامجویی هایش حاصل نشد او را به پیرمردی خردمند تبدیل کرده؛ پیرمردی که بیشتر از سابق تعمق می کند، بیشتر از سابق به اطرافیان اهمیت می دهد و بیشتر از سابق تاثیر جانکاه اشتباهات پیشین را درک کرده.
او که در پی آرامش از سرزمین اسپارتا خارج شده و میدگارد را برای سکونت برگزیده، همسری فداکار از میان میرایان برای خود انتخاب کرده و حاصل این ازدواج، پسرکی به نام آترئوس است که پس از مرگ مادر، باید با پدری سختگیر که در بسیاری از اوقات کودکی اش در خانه حضور نداشته ارتباط برقرار کند؛ رابطه ای که گاهی شکلی دیکتاتورانه به خود می گیرد و آترئوس را به ستوه می آورد، اما در لایه های زیرین آن عشقی عمیق به چشم می خورد.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
همین داستان مبتکرانه، بستر را برای آشنا شدن با جنبه های دیگر شخصیت کریتوس مهیا کرده. در واقع برای اولین بار در این سری شاهد رفتارهایی از سوی خدای جنگ هستیم که نشان می دهد او هیچوقت به آن سنگدلی که تصور می شده نبوده و البته جنبه هایی از شخصیت اش را می بینیم که نشان می دهد او حالا سعی دارد خدای بهتری باشد؛ البته شاید نه به آن شیوه رایجی که انتظارش را دارید، بلکه به همان شیوه اساطیری که در آن «مردها باید مرد باشند».
رابطه کریتوس و آترئوس و داینامیک میان آنها بدون ذره ای تردید الهام گرفته از تجربه خارق العاده ای است که ناتی داگ با The Last of Us ارائه کرد و شباهت ها و تاثیرهایی که گاد آو وار از شاهکار دیگر استودیوی سونی گرفته غیرقابل انکار است؛ مردی سالخورده و دنیا دیده با کودکی کله شق راهی سفری بزرگ می شود و در این مسیر، گاه اتفاقاتی رخ می دهد که ارتباط میان این دو را عمیق تر می کند و گاه چالش هایی در ارتباط میان این دو به وجود می آورد.
آترئوس و کریتوس که وارد سفری به سمت مرتفع ترین قله میدگارد شده اند تا آخرین آرزوی مادر و همسر فقید خود را برآورده کنند، در این راه از قلمروهای متعددی عبور می کنند و به گیمر هم فرصتی داده شده تا از برخی از افسانهای ترین قلمروهای نورس مانند هِلهایم و آلفهایم دیدن کند. در این بین میدگارد، به عنوان مرکز جهان اساطیر نورس، خود منطقه ای بسیار وسیع و اصطلاحاً Open-Ended است؛ به این معنا که فعالیت های غیرخطی زیادی در آن وجود دارد که با هر ترتیبی می توان به آنها رسیدگی کرد اما در عین حال، داستان روندی از پیش معین را دنبال می کند.
برخلاف آنچه که هنگام مواجهه اولیه با «درخت جهان» به نظر می رسد، در این ماجراجویی از تمام قلمروهای نورس عبور نخواهید کرد؛ زیرا عبور و مرور میان برخی از این قلمروها توسط اودین، سرکرده ایزدهای نورس قدغن شده است. سایر قلمروهای در دسترس هم بیش از آنکه در خدمت آزادی عمل گیم پلی باشند، در خدمت داستان بوده اند و تنها زمانی گذرتان به آنها می افتد که داستان ایجاب کند. البته ذکر این نکته ضروری است که بازی دو قلمرو اضافه دارد که بعد از اتمام داستان، می توانید برای عبور از چالش های مختلف یا پیدا کردن آیتم های قابل جمع آوری به آنها سر بزنید.
همین محدودیت در قلمروهای بازی، درباره کاراکترهایی که با آنها ملاقات می کنید هم مصداق دارد. بسیاری از شخصیت هایی که ممکن است منتظر مواجهه با آنها باشید در بازی حضور کمرنگی دارند و در عوض مانور داستان روی کاراکترهای کم تر شناخته شده نورس و ایجاد بستر برای نسخه های بعدی بوده که بدون تردید در راه هستند.
با این حال اشتباه نکنید، در هر صورت God of War میزبان مجموعه ای از کاراکترهای بسیار پخته و دوست داشتنی است که همگی به زیباترین شکل ممکن شخصیت پردازی شده اند. فریا، جادوگر دوست داشتنی و دلسوز، براک و سیندری، برادران خل و چل دورف و آترئوس کاراکترهایی هستند که بیشترین زمان را با آنها سپری می کنید و در این بین با بدمن هایی هم ملاقات خواهید کرد که انگیزه هایی بسیار منطقی برای مواجهه با شما دارند؛ بنابراین از لحاظ منطق، با داستانی تماماً فکر شده طرف هستید که به خوبی در افسانه های نورس جای می گیرد.
گاد آو وار جدید نکات مثبت زیادی دارد که احتمالاً می توان ساعت ها درباره هرکدام صحبت کرد، اما بزرگ ترین و چشمگیرترین تفاوت در ژانری که بازی از آن پیروی می کند ظاهر می شود. در حالی که نسخه های قبلی ترکیبی متعادل از اکشن بسیار پر زد و خورد و حل پازل به همراه دوربینی ثابت بودند، گاد آو وار جدید پایبندی بیشتری به ژانر اکشن سوم شخص دارد و چاشنی هایی از نقش آفرینی را نیز در خود جای داده که همگی مثل تار و پود در یکدیگر تنیده اند و جامه ای بسیار زیبا را شکل داده اند.
تغییراتی که آخرین نسخه از این سری به همراه آورده، به مراتب بیشتر از اضافه شدن صرف یک کاراکتر همراه و تغییر محل قرارگیری دوربین است و به تبع تمام این ها، سبک مبارزات به کلی دگرگون شده است. هم کریتوس و هم آترئوس در ابتدا توانایی های بسیار محدودی دارند. مبارزه با کریتوس در ابتدا به دو نوع حمله سبک و سنگین با تبر Leviathan، حمله با دستان خالی، دفاع با سپر و پرتاب تبر محدود می شود و آترئوس هم صرفاً با فرمان گیمر تیرهایی نه چندان کاری را به پیکر دشمنان می زند. اما به مرور زمان، متغیرهای فراوانی در گیم پلی شروع به خودنمایی می کنند که گستره عظیمی از حرکات را به این مبارزات به ظاهر تکراری اضافه می کنند.
هر کدام از تجهیزات کریتوس و نیز کمان آترئوس، درخت مهارت عظیمی دارند که قابلیت ها و توانایی های متعددی را در دسترس قرار می دهند. جدا از اینکه این مهارت ها متغیرهای مبارزه را افزایش می دهند، با آپگرید توانایی های آترئوس می توانید داینامیک کارآمدتری میان او و کریتوس به وجود بیاورید که لذت مبارزات را دوچندان می کند. به عنوان مثال اگر دشمنی که آترئوس به روی شانه های او پریده را به هوا پرتاب کنید، آترئوس با جهیدن در آخرین لحظه و پرتاب تیری به سمت دشمن بخت برگشته، کار را یکسره می کند.
اما این تنها یک مثال از شیوه های متعددی است که می توان در مبارزه به کار گرفت و ضمناً همه چیز به همین جا محدود نمی شود. آیتم های شخصی سازی کریتوس هم عامل دیگری هستند که مجدداً حرکات جدیدی را به بازی اضافه می کنند. زره و تجهیزات مبارزه کریتوس به صورت تمام و کمال قابل شخصی سازی اند و هرکدام از این تجهیزات می توانند حامل یک یا چند آیتم پاور آپ به نام Enchantment و Talisman باشند که یا نوار توانایی های کریتوس را دستخوش تغییر می کنند یا با فشردن دکمه ای خاص، یک حرکت را میسر. بنابراین حدس این موضوع کار سختی نیست که بسته به سلیقه گیمر، رویکردهای کلی مبارزه می تواند تا چه حد متغیر باشد و این یکی از مسائلی است که زیبایی نبردها را دو برابر کرده.
تفاوت اجتناب ناپذیر و مثبتی که دوربین روی شانه در گیم پلی گاد آو وار به وجود آورده در دو موضوع کلی نمود پیدا می کند؛ نخست کاهش تعداد دشمنانی که به صورت همزمان با آنها مبارزه خواهید کرد و دوم استراتژیک تر شدن مبارزات. در حالی که دوربین ثابت نسخه های قبلی امکان مواجهه با خیل عظیمی از دشمنان و البته اسپم کردن دکمه های حمله به جای دقت به خرج دادن را مهیا کرده بود، زمان بندی و زیر نظر داشتن دشمنان در God of War بسیار مهم تر از قبل شده است و اگر مشغول مبارزه با دشمنی قدرتمند باشید، یک حرکت اشتباه معمولاً بهایی سنگین به همراه دارد.
حقیقت اینجاست که عادت کردن به شیوه مبارزه کریتوس در ساعات ابتدایی می تواند واقعاً دشوار باشد و طی این زمان، بارها احساس دست و پا چلفتگی خواهید کرد؛ روش های مختلف برای مبارزه وجود دارد، برخی دشمنان در برابر برخی حرکات مصون هستند و دفاع در لحظه آخر معمولاً آنطور که باید انجام نمی شود. اما هرچه از بازی می گذرد، مهارت هایتان به شکلی ناخودآگاه بهبود می یابد و بعد از مدتی آنچنان لذتی از مهارت خود خواهید برد که نمونه اش را هیچوقت ندیده اید؛ البته این حس رضایت تا حدی به مکانیزم های گیم پلی (مثل امکان پرتاب تبر کریتوس و فرا خواندن مجدد آن) و جذابیت های بصری بازی هم مربوط می شود و احتمالاً مهم ترین دستاورد سانتا مونیکا، استفاده از دستاویزهای گوناگون برای برانگیختن چنین حسی در گیمر باشد.
و بعد از این ها نوبت به نقش آترئوس در مبارزات می رسد که به اندازه نقش اش در داستان مهم است. به لطف بهبودهای هوش مصنوعی در سخت افزارهای فعلی و تجربیاتی که با الی در The Last of Us و نادین در Uncharted: Lost Legacy به دست آمده، آترئوس ایده آل ترین همراهی است که می توانید در نبرد با دشمنان داشته باشید. برخلاف الی خبری از حرکات احمقانه نیست و هیچوقت احساس نمی کنید که مجبور به بچه داری هستید؛ آترئوس به خوبی در تک تک مبارزات جای گرفته و بیشتر از آنکه المانی فانتزی باشد، عنصری حقیقتاً کارآمد است.
عظمت جهان گاد آو وار زمانی ملموس می شود که با آترئوس سوار قایق می شوید و سری به گوشه و کنارهای میدگارد می زنید. نسخه های قبلی روندی کاملاً خطی داشتند و معمولاً تنها زمانی از مسیر اصلی منحرف می شدید که به دنبال باز کردن گنجینه های خاصی بودید. اما در گاد آوار جدید کم پیش نمی آید که برای گشت و گذاری کوتاه از مسیر داستان دور شوید و ساعت ها بعد خود را در حالی بیابید که ماموریت اصلی را پاک فراموش کرده اید.
فعالیت های بی شماری در جهان بازی وجود دارد و اگر اندکی کنجکاوی به خرج دهید، معمولاً پاداش های فراوانی در قالب آیتم های شخصی سازی، پول رایج داخل بازی، پازل های واقعاً سرگرم کننده و ساید کوئست های درگیرکننده دریافت می کنید. اما پاداش بزرگ تر و سخاوتمندانه ای که سانتا مونیکا در صورت کنجکاوی به شما می دهد، دیالوگ هایی است که در این لحظات میان کریتوس و آترئوس رد و بدل می شود و از دست دادن آنها اشتباهی بزرگ است.
از آن جایی که لحظات غیر مبارزه ای معمولا موزیک متنی ندارند، سکوت حاکم بر فضای بازی باید با مکالمات میان آترئوس و کریتوس پر می شده و دیالوگ های بی نظیری که برای این لحظات تعریف شده در کنار صداگذاری قدرتمند هر دو کاراکتر، این احساس را القا می کند که روی ثانیه به ثانیه بازی فکر شده و هیچوقت حتی به ذهنتان خطور هم نمی کند که در حال اتلاف وقت هستید. این مکالمات برای روایت داستان به صورت کلی تر هم اهمیت شایانی دارند و اگر بخواهید بازی را صرفا در مسیر خطی و از پیش تعیین شده اش دنبال کنید، یقین داشته باشید که بسیاری از جزییات ظریف داستان و گیم پلی را از دست داده اید.
همانطور که پیشتر هم در مطلب اشاره کردم، گاد آو وار از آن بازی هایی است که می توان تک تک المان هایش را برای ساعت ها کند و کاو کرد؛ اما خوشبختانه گاد آو وار در دسته ای دیگر از بازی ها هم قرار می گیرد: بازی هایی که نیازی به تمجید مفصل ندارند و خود گویای همه چیز هستند. گاد آو وار جدید به بلوغ رسیده، ژانر خودش را از نو تعریف کرده، جلوه های بصری فوق العاده ای مقابل چشمان تان قرار می دهد که هیچوقت مشابه اش را ندیده اید و به گونه ای به پایان می رسد که می دانید باید منتظر حداقل یک سه گانه جدید باشید.
همه چیز در غایی ترین حالت خود قرار دارد و توجه دیوانه کننده به جزییات، مسعود فراستی درون هر منتقدی را از پای در می آورد. اینطور نیست که هیچ اشکالی وجود نداشته باشد، چه بازی دیگری می شناسید که هر از چندگاهی یک مشکل کوچک یا بزرگ در آن ظاهر نشود؟ اما تصویر بزرگ تری که سانتا مونیکا از آینده فرنچایز گاد آو وار ارائه کرده به قدری دوست داشتنی و نویدبخش است که مشکل گاه و بی گاه دوربین یا پیچیدگی منوها هیچ اهمیتی در برابرش ندارند. گاد آو وار جدید نسلی تازه از بازی های ویدیویی را بنیان گذاشته است، از دستش ندهید.
به محض اینکه Dead by Daylight به دستم رسید و کمی بسته بندی آن را نگاه کردم، شعاری که روی کاور بازی حک شده بود نظرم را جلب کرد. روی کاور بازی نوشته شده: مرگ یک راه فرار نیست. با اینکه کلیشه ای بود اما نظرم جلب شد و می خواستم ببینم تیم Behaviour Interactive واقعا… ادامه مطلب
سال گذشته، کمپانی سونی خبر از عرضه کالکشنی شامل سه نسخه ابتدایی سری بازی Uncharted با گرافیک بهبودیافته برای پلتفرم نسل هشتمی پلی استیشن 4 داد. همانطور که انتظار می رفت، Uncharted: The Nathan Drake Collection عملکردی فوق العاده از خود به جای گذاشت و هیچ چیز، بهتر از تجربه مجدد ماجراجویی های ناتان دریک… ادامه مطلب
در دورانی به سر می بریم که توسعه دهندگان کمتر به سراغ ژانر وحشت می روند. سبکی که در گذشته بسیار محبوب بود و سردمدارانش نیز خوب می فروختند. اما گذر زمان گویا این رویه را تغییر داده. شاید مردم هم دیگر از چنین بازی هایی استقبال نمی کنند و به دلیل کم منفعت بودن… ادامه مطلب
دیجیاتو توسط سرورهای قدرتمند افرانت پشتیبانی می شود
پس از رونمایی طوفانی بازی God of War در کنفرانس خبری سونی در نمایشگاه E3، این شرکت به تازگی اقدام به راه اندازی وبسایت رسمی این عنوان انحصاری کنسول پلیاستیشن 4 کرده است. در این وبسایت شاهد… ادامه مطلب …
کلیهی حقوق برای گیم شات محفوظ است. هر گونه کپی برداری از مطالب گیم شات بدون اجازهی قبلی ممنوع است.
سرانجام پس از مدت ها جدیدترین نسخه از سری God of War به بازار عرضه شد. اکنون زمان آن رسیده که با بررسی بازی گاد آف وار ۴ نقاط مثبت و منفی آن را موشکافانه تر بررسی نماییم.
بسیاری از ما با شنیدن نخستین اخبار در خصوص بازی God of War 4 و گیم پلی نسبتا ملایم تر آن در مقایسه با نسخه های پیشین این فرنچایز، نسبت به موفقیت آن دودل شدیم!
در دنیای پر از خون و غارت و قتل کریتوس، چگونه می توان با تمرکز روی رابطه پدر و فرزند به فرمولی موفق رسید؟ چگونه می توان طرفداران بیشماری که در انتظار کریتوس وحشی و خونخوار که به بی رحمانه ترین وجوه ممکن خدایان یونان را یکی پس از دیگری سر برید هستند را با وعده تبدیل او به یک مرد خانواده و ایده آل تطمیع داد؟
این موارد و بسیاری سوالات دیگر از جمله پرسش هایی هستند که در بررسی بازی گاد آف وار ۴ قصد پاسخگویی به آن ها را خواهیم داشت.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
با بررسی بازی گاد آف وار ۴ با گیفت گیفت همراه باشید.
در ابتدای بررسی بازی گاد آف وار ۴ به بررسی گیم پلی آن و تغییراتی که در مقایسه با نسخه های پیشین در آن حاصل شده است خواهیم پرداخت.
کمی پس از آغاز شدن اینتروی بازی و اندکی قبل از تقسیم کردن نخستین دشمنتان در خدای جنگ ۴ متوجه خواهید شد که نسخه جدید بازی مسیری متفاوت را در قیاس با نسخه های پیشین پیش خواهد گرفت.
واقعیت ماجرا این است که علیرغم تمامی تعریف و تحسین هایی که در ادامه بررسی بازی گاد آف وار ۴ از این بازی خواهید شنید، تصویر کریتوس در نقش یک پدر دلسوز و مهربان هنوز هم برای بسیاری افراد خصوصا افرادی که تمامی نسخه های پیشین فرنچایز را تجربه کرده اند، کار چندان ساده ای نیست.
شخصیت آترئوس البته خیلی زودتر از آنچه فکرش را بکنید به دل شما می نشیند.
آترئوس در اغلب لحظه های بازی در کنار شماست
اهمیت و جذابیت آترئوس پس از مدتی به حدی می شود که پیش خود فکر خواهید کرد چرا فکر استفاده از شخصیتی کمکی نظیر آترئوس زودتر از این به فکر سازندگان گاد آف وار نرسیده بود!
تنها اندکی تمرین لازم است تا آترئوس دست و پا چلفتی تبدیل به یک متحد قابل اطمینان در نبردها و یا حل پازل های بازی تبدیل شود.
فراخوانی آترئوس در گیم پلی بازی عموما با فشردن کلید مربع صورت می پذیرد.
ممکن است پیش خود گمان کنید یک پسر بچه که آنقدر جثه ریزی دارد که شاید توسط برخی هیولاهای بازی قابل دیدن هم نباشد چگونه می تواند به کریتوس کبیر در مبارزاتش کمک کند.
اما صبر کنید تا فراخوانی گرگ ها، بریدن گلوی زامبی های نورس و سایر کارهای شگفت انگیز آترئوس را ببینید تا متوجه شوید حضور او در کنار کریتوس آنچنان بی حکمت هم نبوده است!
پیشروی در داستان و محیط بازی گا داف وار ۴ به صورت کاملا پیوسته رخ داده و همانند اکثر بازی های کنونی به صورت بخش های مجزا نیست.
محیط های بازی در هر زمان و تحت هر شرایطی قابل بازدید مجدد هستند و می توان پس از انجام ماموریت هایی خاص با جمع آوری آیتم های مورد نیاز به مکان های مختلف محیط بازی بازگشت و معماهایی را حل نمود.
همچنین وجود ماموریت های جانبی، مکان های ناشناخته، چالش های اختیاری و باس فایت های انتخابی باعث شده اند که ارزش تجربه مجدد بازی به شدت بالا برود.
مطابق وعده ای که مدت ها پیش سازندگان بازی در استودیوی سانتامونیکا داده بودند، گیم پلی گاد آف وار ۴ زمانی حدود ۲۰ تا ۳۰ ساعت را برای اتمام نیاز خواهد داشت.
البته در صورتی که بخواهید به طور کامل تمامی ماموریت ها، باس فایت ها و موارد جانبی آن را نیز به انجام برسانید، انتظار زمانی بسیار بیشتر را برای به اتمام رساندن God of War داشته باشید.
اما پس از بررسی جزئیات داستانی بازی، این بخش از بررسی بازی گاد آف وار ۴ به مبارزات بازی اختصاص دارد.
آیا کریتوس هنوز هم خوی درنده و وحشی خود را دارد و شاهد مبارزات خونین او با دشمنانش خواهیم بود یا خیر؟
پاسخ کوتاه به این سوال “بله” است.
در همان ابتدای بازی با تبر Leviathan کریتوس آشنا خواهید شد که قابلیت انجام حملات سبک و سنگین را داشته و پس از پرتاب می توان آن را فراخوانی کرد.
پس از گذشت زمان اندکی از بازی با قابلیت های آپگرید این سلاح آشنا خواهید شد کمبوهای ریز و درشت آن را فراخواهید گرفت.
ممکن است در ابتدا از محدود بودن قابلیت های کریتوس رضایت چندانی نداشته باشید، اما اندکی صبر و پیشروی در بازی قطعا همان حس و حال نسخه های پیشین گاد آف وار را در شما زنده خواهد کرد.
پس از اندکی پیشروی در داستان بازی، قدرت های ماورایی کریتوس – که قدیمی ترها آن را با نام خشم خدایان می شناسند- پدیدار می شوند.
علاوه بر این افزوده شدن المان های نقش آفرینی به گیم پلی گاد آف وار جدید از جمله دیگر تغییرات مثبت آن ارزیابی می شوند.
هم کریتوس و هم تجهیزات، مهمات و سلاح های وی به طور کامل قابلیت آپگرید شدن دارند.
توانایی های وی همانند بسیاری از بزرگان عرصه بازی های نقش آفرینی قابلیت بهینه سازی دارند و با توجه به سبک بازی شما قابل تنظیم هستند.
به خدای جنگ نقش آفرینی سلام کنید!
این استراتژی محوری بازی نه تنها باعث محدود شدن گیم پلی بازی نشده است، بلکه باعث می شود سبک های متفاوتی از بازی ایجاد شود که آن را برای دسته بیشتری از مخاطبان مناسب می سازد.
ممکن است بسیاری از گیمرها به گیم پلی مبتنی بر ضربات مهیب و سهمگین علاقه داشته باشند و عده ای دیگر گیم پلی سریع و پرتلاطمی را بپسندند.
سیستم RPG بازی گاد آف وار این وعده را به هر دو دسته گیمر می دهد که بهترین تجربه گیم پلی را در اختیارشان بگذارد و واقعا هم در تحقق این وعده خود سنگ تمام گذاشته است.
در صورتی که گمان کرده اید استودیوی سانتامونیکا تمام تمرکز خود را بر روی گیم پلی و بخش داستانی God of War گذاشته است، سخت در اشتباهید.
بدون شک از لحظه شروع بازی تا انتهای آن بارها به صورت ناخودآگاه از عباراتی نظیر “واو” ، “وای” یا “عجب” برای توصیف گرافیک بی نظیر گاد آف وار استفاده خواهید کرد.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
تکسچر تپه های پوشیده از چمن که در فواصلی دور از شما واقع شده اند، تکان خوردن برگ ها در وزش باد ملایم و نور ساطع شده از بدن هریک از دشمنانی که به مبارزه با آن ها مشغولید، به حدی واقع گرایانه و مسخورکننده ساخته شده اند که تشخیص مرز واقعیت و بازی را برایتان دشوار خواهند کرد.
طراحی گرافیکی دنیای فانتزی در بین بازی های رایانه ای هیچگاه تا به این حد به واقعیت نزدیک نبوده است.
آسمان بازی کاملا با نمونه های واقعی مشاهده شده در عکاسی ها برابری می کند و طبیعت بازی چندان تاثیری بر روی شما خواهد گذاشت که ممکن است گیم پلی بازی را به طور کلی به فراموشی بسپارید.
تمامی موارد یاد شده در برابر جزئیات طراحی مدل چهره های کریتوس و آترئوس کمرنگ به نظر می رسند!
جزئیات طراحی چهره کریتوس مو را به تن شما سیخ خواهد کرد!
فیزیک بدن کریتوس و پسرش و پوشش های از جنس چرم و پشم آن ها آنچنان طبیعی طراحی شده و دینامیک هستند که به واقع ممکن است تصویر کنید این شمایید که در حال مبارزه با زامبی های سرزمین های نورس هستید.
البته این طراحی بصری خارق العاده بازی به رایگان به دست نیامده است و سانتامونیکا ناچار شده است برای رسیدن به چندین سطحی از جزئیات گرافیکی یکی دو مورد را فدا کند.
یکی از این موارد ثابت بودن نرخ فریم بازی بر روی عدد ۳۰ است که هرچند کاملا مناسب و قابل بازی به نظر می رسد، اما برای بازی های پرزد و خوردی نظیر گاد آف وار ایده آل نیست.
این نکته را هم البته نباید از یاد برد که جهان بازی گاد آف وار بی نهایت بزرگ است و جستجو در آن بدون هیچگونه مشکل خاصی صورت می پذیرد.
در حقیقت به جز افت فریم هایی که در موارد بسیار جزیی ممکن است در بازی رخ دهد، هیچگونه مشکل دیگری از حیث گرافیکی نه بر روی PS4 معمولی و نه PS4 Pro وجود نخواهد داشت.
گیمرهای کنسول قدرتمندتر سونی همچنین می توانند از بهبودهای گرافیکی این بازی که شامل یکی از سه مورد رزولوشن بالاتر، جزئیات بیشتر و یا نرخ فریم دوبرابری می شود نیز بهره مند شده و از آن استفاده نمایند.
بدون شک هیچ محصولی را نمی توان کاملا بی نقص نامید و گاد آف وار ۴ نیز از این قضیه مستثنی نیست.
اما به جرات می توان گفت که بازی های رایانه ای تا به امروز هیچ گاه تا این حد به این کمال نزدیک نشده بودند!
گاد آف وار ۴ سمبل عشق ورزیدن به محصول تولیدی و توجه کامل به تمام جزئیات طراحیست.
نتیجه آن ها همانگونه که توضیح داده شد محصولی واقعا کم نقص (اگر نتوان آن را بی عیب و نقص نامید) و خارق العاده از آب درآمده است.
گاد آف وار ۴ بازی ایست که به تنهایی می تواند سرنوشت یک نسل از بازی های ویدئویی را تعیین کند و چقدر خوب که این بار بازی تعیین کننده ای نظیر خدای جنگ ۴ در سمتی قرار گرفته است که از مدت ها قبل پیروزی خود را بر حریفش دیکته کرده بود.
اگر مایلید بازی گاد اف وار را از فروشگاه پلی استیشن به صورت دیجیتالی خریداری نمایید، ابتدا می بایست اقدام به خرید گیفت کارت PSN از فروشگاه گیفت گیفت نمایید.
به کمک کارت های هدیه می توانید پس از شارژ کردن حساب خود در PSN به خرید بازی پرداخته و لینک دانلود آن را دریافت نمایید.
از این که با مطالعه بررسی بازی گاد آف وار ۴ با ما همراه بودید از شما سپاسگزاریم. در صورت تمایل می توانید پیش نمایش بازی گاد آف وار را نیز در خبرنامه گیفت گیفت مطالعه نمایید.
سلام خواهشا نظرمو بخونید همین امروز بازی رو تموم کردم دریک کلام شلاهکار اما از یک لحاظ معایب و مزایایی این نسخه نسبت به نسخه های قبل داره گیمپلی و فاصله دوربین که زمین تا اسمون فرق کرده و حس و حال طبیعی تری به خدای جنگ میده گرافیک و داستان فوق العادس اما تنها چیزی که منو ناامید کرد این بود که شور و هیجان و خشونت خدای جنگ دیگه مثل نسخه های قبلی(۱،۲،۳) نیست خدای جنپ تو نسخه های قبلی پر بود از خشونت و خشم و کشت و کشتار و کریتوس فردی خشمگین و ابر قدرت بود اما اابن نسخه اون خشونت و شور و هیجانو نداره همیچنین تنوع هیولاها و موجودلت ترسناک خیلی کم شده همچنین کریتوس تو نسخه جدید تبدیل به یک پیر مرد مهربون شده که واقعا قابل مقایسه با اون کریتوس نسخه ها قبلی نیست همچین کربتوس نسخه های قبل دشمنان رو به طور زست جمهی صد تا صد تا لتو پار میکرد اما تو این نسخه بازی تکنیکی تره و باید با حوصله با دونه دونه از دشمنا مبارزه کرد به دوستانی که پلی فور دارن حتما پیشنهاد میکنم تهیه کنن بازی رو این سری یه حس و حال جدیدی رو گاد اف وار برای گیمراش اورده درباره ایکس باکس بازای دوست داشتنی هم بگم مارو با انحصاریامون تنها بزارید
آی گفتی ایکس باکس بازای گرامی ما رو با انحصاریامون تنها بزارید
سلام.وقتی بازی میکنم بازی به صورت فول اسکرین نیست.میخواستم بدونم تنظیمات خاصی رو باید انجام بدم یا کلا اینجوریه؟
سلام تو ستینگ خود پی اس فور برو قسمت sounds and screen وارد شو و گزینه سوم رو انتخاب کن یه صفحه ابی هست که زیر ش توضیح داده و بزرگ کن تصویر. رو، برای منم این شکلی بود
عالی …
فقط ای کاش مبارزاتش تکراری نشه در طول بازی
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
پاسخ تمامی سوالات شما در مورد PS4 (پلی استیشن ۴)
بن شدن کنسول و اکانت PS4 به همراه توضیحات کامل
مقایسه کنسول بازی PS4 و PS4 Slim و PS4 Pro – کدام را بخریم؟
PS4 بخریم یا منتظر عرضه کنسول PS5 باشیم؟!
اکانت ترکیبی PS4 و اطلاعات کامل درباره خرید اکانت هکی بازی
قیمت ارز دیجیتال
خرید ریپل
خرید اتریوم
خرید بیت کوین
خرید پی پال
خرید بیت کوین
خرید اسکریل
هک تلگرام
حرید پرفکت مانی
خرید وبمانی
الیمپ ترید
تمامی حقوق نزد گیفت گیفت محفوظ است.
لایک و نظر فراموش نشه
نام کاربری
رمز ورود
ورود با اکانت گوگل (جیمیل)
سری God of War بی شک یکی از محبوب ترین مجموعه های حاضر در نسل ششم بازی های کامپیوتری و کنسول Play Station 2 بود که کمی بعد در قالب نسخه ی سوم و همچنین نسخه ای فرعی (Ascension) راه خود را به نسل هفتم بازی های کامپیوتری و کنسول Play Station 3 نیز باز کرد. اگر چه درخشش کریتوس (قهرمان محبوب و بی اعصاب سری God of War) در نسل هفتم بازی های کامپیوتری به اندازه ی نسل پیش از خود نبود و به موجب آن گام های آتی این مجموعه ی پر طرفدار اندکی دچار لغزش و تزلزل شد، اما عده ی فراوانی از هواداران سریGod of War همچنان چشم انتظار معرفی رسمی و پس از آن انتشار تازه ترین نسخه از این مجموعه یعنی بازی God of War 4 هستند. اثری که مدت هاست فرآیند تولید آن از سوی سازندگان این اثر یعنی اعضای استودیو سونی سانتا مونیکا مورد تایید قرار گرفته اما در عین حال تا این لحظه هیچ نکته ای از این بازی در اختیار علاقه مندان قرار نگرفته است. با این حال به تازگی شاهد درز کردن اطلاعات جالبی از بازی God of War 4 به بیرون از فضای استودیوی سازنده ی آن هستیم که در نوع خود نکات هیجان انگیزی را در بر می گیرند.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
بر اساس این اطلاعات جدید داستان نسخه ی چهارم از سری God of War هیچ ارتباطی به اساطیر یونان باستان (که داستان و شخصیت های حاضر در نسخه های پیشن این مجموعه از آن منشعب شده بودند) نخواهد داشت و به طور کامل بر اساطیر قدیمی مردمان محدوده ی اسکاندیناوی متمرکز خواهد بود. به این ترتیب و بر اساس این اطلاعات جدید، در بازی God of War 4 دیگر هیچ خبری از خدایانی نظیر زئوس یا پوزیدون نیست و پس از قلع و قمع شدن کامل آن ها توسط جناب کریتوس در نسخه های پیشین سری God of War ، به نظر می رسد که اکنون نوبت به ملاقات با خدایانی نظیر اودین یا ثور رسیده باشد. البته وجود هیچ کدام از این شخصیت ها در بازی God of War 4 به طور قطع مشخص نیست و حتی هویت قهرمان اصلی داستان این بازی هم همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد. با این حال برخی از تصاویر جدید منتشر شده از این بازی (که می توانید آن ها را در لابلای این مطلب مشاهده نمایید) شخصیتی را به تصویر کشیده اند که شباهت فراوانی به کریتوس دارد و نسخه ای جا افتاده تر از او با ریشی انبوه (بخوانید محاسن!) را تداعی می کند. اگر چه با توجه به سرنوشت کریتوس در نسخه ی سوم از مجموعه بازی های God of War حضور او در بازی God of War 4 کمی عجیب به نظر می رسد؛ اما با توجه به فضا و دنیایی که رویداد های مجموعه بازی های God of War در آن اتفاق می افتد حضور کریتوس در بازی God of War 4 ، آن هم در قامت نسخه ای استحاله یافته از این شخصیت محبوب، چندان غیر ممکن و دور از انتظار نیست. خصوصاً این که بر اساس اطلاعات درز کرده از بازی God of War 4 شخصیت نخست این بازی مدت های مدیدی را در زندان سپری کرده است. بنا بر این به موجب بازی کردن با مفاهیم فلسفی می توان جناب کریتوس را از دنیای نیستی به هستی مجدد باز گرداند و او را از زندان نابودی رهایی بخشید تا باز هم در دنیایی کاملاً جدید پاشنه ها را ور کشیده و در قالب شخصیتی استحاله یافته تمام عالم و آدم را از دم تیغ خشم خود بگذراند.
به نظر می رسد که سلاح اصلی شخصیت نخست بازی God of War 4 یک تبر خواهد بود
بر اساس اطلاعاتی که همراه با تصاویر جدید بازی God of War 4 به بیرون درز کرده اند، داستان بازی God of War 4 در یکی از مهم ترین سرزمین های نه گانه ی موجود در اساطیر مردمان شمال اروپا یعنی سرزمین آزگارد رخ می دهد و پل معروف بیفراست (ملقب به پل رنگین کمان که خود وامدار پل های قدیمی تر موجود در باور های دیگری نظیر پل چینوات است) نیز یکی از لوکیشن های اصلی بازی God of War 4 خواهد بود (بنا بر این رویارویی قهرمان بازی God of War 4 با خدای آذرخش یعنی ثور در این بازی چندان دور از انتظار نیست). همچنین اطلاعات مذکور حکایت از این دارند که شخصیت اصلی بازی God of War 4 قادر است به کمک تبر خود شاخه های در هم تنیده ی تاک را بریده و از آن ها پل های متعددی برای عبور از مناطق نا هموار و دور از دسترس موجود در مراحل این بازی بسازد. همچنین گفته می شود که محیط بازی God of War 4 با برخی فعالیت های قهرمان داستان (از جمله همین بریدن شاخه های تاک) تعامل های متعددی را برقرار خواهد ساخت.
از جمله سرزمین هایی که از آن ها به عنوان یکی از لوکیشن های اصلی موجود در بازی God of War 4 نام برده می شود، سرزمین پریان است که منزلگاهی برای سکونت الف ها و سایر شخصیت های شاخص حاضر در ادبیات فولکلور اروپا به شمار می رود. بر این اساس می توان در بازی God of War 4 انتظار ملاقات با شخصیت های کاملاً جدید و متفاوتی را نسبت به نسخه های پیشین سری God of War کشید.
از شواهد امر پیداست که تصاویر جدید منتشر شده از بازی God of War 4 از طریق فردی به نام فینین مک مانوس به دست آمده اند. طراحی که در واپسین ماه های سال گذشته ی میلادی مدت کوتاه و دو سه ماهه ای را به عنوان یکی از طراحان بخش هنری در استودیو سونی سانتامونیکا سپری کرده بود و بر روی پروژه ای اعلام نشده (که به نظر می رسد پروژه ی ساخت بازی God of War 4 بوده باشد) مشغول به کار بوده است. البته تصاویر مذکور بیش از هر چیز به طرح هایی مفهومی از بازی God of War 4 شباهت دارند و هیچ تضمینی وجود ندارد که موارد به تصویر کشیده شده در دل آن ها به طور مو به مو در طراحی نسخه ی نهایی بازی God of War 4 پیاده سازی شوند. با این حال حتی پیش از انتشار تصاویر مذکور هم یکی از فعالان حاضر در دنیای بازی های کامپیوتری، که با نام شینوبی شناخته می شود، در حساب تویتر رسمی خود به صورت بسیار کوتاه اشاراتی به بازی God of War 4 و همچنین پل رنگین کمان و تالار مشهور والهالا (محل استقرار اودین و یارانش) کرده بود. بنا بر این شاید بتوان گذر کردن از اساطیر یونان باستان و ورود به دنیای اساطیر مردمان ژرمن و وایکینگ های اروپای شمالی (که شباهت های انکار پذیری به اساطیر یونان باستان دارد) را به عنوان فرضیه ای بسیار قدرتمند در بازی God of War 4 پذیرفت و به انتظار تایید آن در مهم ترین رویداد پیش رو یعنی نمایشگاه E3 سال جاری نشست (گفتنی است که چندی پیش جناب شینوبی خبر از وقوع داستان نسخه ی بعدی سری Call of Duty در کهکشانی دور دست و در قالب نبرد های فضایی داده بود که راست و دروغ بودن این فرضیه هم به احتمال فراوان در حول و حوش برگزاری نمایشگاه E3 سال جاری محک خواهد خورد).
اما آن چه که از اطلاعات جدید منتشر شده در رابطه با بازی God of War 4 جالب تر به نظر می رسد، سرنوشتی است که نخستین منتشر کنندگان این اخبار به آن دچار شده اند. همان گونه که در سطور پیشین این مطلب نیز به آن اشاره شد به نظر می رسد که این تصاویر از طریق طراحی به نام فینین مک مانوس به دست آمده اند و برای نخستین بار در وب سایتی به نام Nerd Leaks (که یکی از تمرکز های اصلی آن بر انتشار اطلاعات درز کرده در رابطه با پروژه های اعلام نشده ی حاضر در دنیای بازی های کامپیوتری استوار بوده است) منتشر گردیده اند. جالب این جاست که در فاصله ی کوتاهی پس از انتشار اطلاعات مذکور، علاوه بر بسته شدن کامل و ناگهانی وب سایت Nerd Leaks و در معرض فروش قرار گرفتن دامنه ی این وب سایت (در کنار محو شدن ناگهانی حساب توییتر رسمی این وب سایت) حساب کاربری فینین مک مانوس در وب سایت Linkedin نیز به همراه وب سایت رسمی او بلافاصله از دسترس کاربران خارج گردیده است. علاوه بر آن حذف ناگهانی برخی حساب های کاربری موجود در فروم ها و سایر منابع معتبر مربوط به بازی های کامپیوتری که برای نخستین بار به اشتراک گذاری این اطلاعات اقدام کرده اند نیز از گوشه و کنار گزارش می شود. در واقع نخستین منتشر کنندگان اطلاعات جدید مربوط به بازی God of War 4 (البته به جز جناب شینوبی که تنها اشاره ای گذرا و نسبتاً نا مفهوم به محتوای جدید این بازی داشته است) به گونه ای از صفحه ی روزگار (آن هم به شکل گاز انبری) محو شده اند که گویی از ابتدا وجود خارجی نداشته اند (امری که تنها می توان آن را در سکانس نهایی فیلم پدر خوانده مشاهده کرد!). به هر حال شوخی با جناب کریتوس عواقب وخیمی دارد که باید آن را با جان و دل پذیرفت! از سوی دیگر شایعات متعدد دیگری هم به گوش می رسد مبنی بر این که بازی God of War 4 احتمالاً یکی از عناوین لانچ کنسول نیم چاشت نسل هشتمی سونی یا همان پلی استیشن 4.5 خواهد بود (بنا بر این به نظر می رسد که در انتهای سال جاری میلادی یا اوایل سال 2017 میلادی باید چشم انتظار ملاقات با بازی God of War 4 باشیم). شایعاتی که البته هنوز هیچ کدام از آن ها توسط شرکت سونی به طور رسمی مورد تایید قرار نگرفته اند. در هر صورت ملاقات با شخصیت های مشهور حاضر در اساطیر اروپای شمالی نکته ی بسیار جالبی است که باید دید آیا در بازی God of War 4 شاهد به تحقق پیوستن آن خواهیم بود یا این که سازندگان بازی God of War 4 خیالات دیگری را در سر می پرورانند.
سلام منم طرفدار شاهزاده ایرانی هستم ولی تو که میگی میخواد شاهزاده ایرانی ۶ بیاد
ببین یوبی سافت تو پد اساسینو در نیاره ول کن نی تازه کی گفته گاد اف وار بازی نیست
اگر دقت کرده باشید، آخر بازی نسخه ۳ کریتوس سپس برای خودش رو ول میکنه و خودش رو پرت میکنه پایین سمت دریا ، توی نسخه ۴ هم تا یه جایی که میره ، دوباره دوتا شمشیر خودش رو بر میداره ، این نسخه که تموم میشه آخر بازی thor(خدای آذرخش) میاد سمتشون که همونجا بازی تموم میشه
آقا بازی فقط شاهزاده ایرانی آخه به خدای جنگم میگن بازی به تازگی یه خبر شنیدم که شاهزاده ایرانی۶ ساخته میشه اون وقت میبینیم که خدای جنگ از نظر فروش به گرد پای شاهزاده ایرانی هم نمیرسه اون وقت همه طرف دارای خای جنگ تو انواع سایت ها مینویسند بهترین بازی عمر من کنارشم حدودن بیین ۳تا۴ قلبم میزارن ومیگن ازخدای جنگ که بهتر بود منظورم از اونایی که در سایت ها چیز مینویسند طرفدارای خدای جنگ بود تازه خدای جنگ که صحنه جنسی نداره اگرم داشته باشه به پای صحنه های لب دادن شاهزاده ایرانی نمیرسه
هیچ عوضی نشه بهتره
طبق تریلری که منتشر شده گاد آف وار جدید در 31/12/2018 که به شمسی میشه ۱۰ دی ۱۳۹۷ منتشر میشه(تقریبا ۱ سال و نیم دیگه)و همچنین تبر کریتوس مثله همون شمشیر های قبلیش کار میکنه (درسته که زنجیر نداره ولی جادو که داره??) و همچنین در مورد استوره های اسکاندیناوی هم هست و به همراه کریتوس یک پسر هست که در ابتدای بازی کمانداری بلد نیست ولی در طول بازی یک کماندار چیره دست میشه!!
وهمچنین مطلب خوبی بود.
از نظر من این بازی به جذابی نسخه های قبل نمیرسه.به چند علت:1.صلاح کریتوس تبر شده.2.فضای بازی یک جور دیگه شده.3.داستانش با نسخه های قبل فرق داره.4.کریتوس یکم پیر شده
امیدوارم نخسه ی چهارم اش برای کامپیتر بیاد
حتما بعد از دو یا سه نسخه از این ورژن God of war و بعد از سلاخی تمام اساطیر افسانه های شمال بعدش نوبت به اساطیر شاهنامه خودمون،رستم،سهراب،کیا برزو،گذر از هفت خوان و … میرسه.
این بازی خدای جنگ 4یا خدای جنگ 4یا خدای جنگ4هنوز نیومده تورو خدا جوابم بدید
سلام، آیا این نسخه معراج این بازی پس از 3 اومده،،،؟،،، یعنی برای بازی کردن این نسخه باید معراج رو هم رفته باشم؟؟
بنظرم بعداز این که کریتوس تو نسخه سوم بازی خودشو کشت دیگه ایده ساخت نسخه بعدی گاد اف وار کاری درستی نبود چون دیگه ابهت بازی ازبین میره مخصوصا الان که دارن نسخه فانتزیشو درست میکنه من فکر میکنم سانتامونیکا داره مرگ کریتوسو ماس مالی میکنه
داش اشتباه میکنی اخر خدای جنگ 3 اگه دقت کرده باشی کریتوس شمشیراشو ول میکنه خودشو میندازه داخل دریا
منکه 6 نسخه قبلی رو بازی کردم هر کدوم دوبار… هم 1-3 هم معبدگاه و اون دو تا نسخه psp همش رو ps3 زدیم ولی فکر نکنم پولم به این برسه
: مزخرف میشه اگه فقط با ی تبر بجنگهفقط سلاح خودش devil
حرف نداره این بازی.
ایشالا که برای pc هم عرضه بشه
اینکه از اون فضای تاریک و ترسناک یخورده فاصله گرفتن و رنگهای بیشتری رو در طیف طراحی قرار دادند خیلی خوبه. به نظر میاد تغییراتی رو هم در چهره شخصیت اصلی بازی یعنی کریتوس داشته باشند
داستان خدای جنگ ۴ چیست
دوستان کسی میدونه 1 تا 3 این بازی نسخه pc داره یا نه؟؟؟
بدون نرم افزار جانبی باشه…
خیر دوست عزیز نسخه یک و دو رو با نرم افزار جانبی کیتونی روی پی سی بازی کنی چون هنوز برای ویندوز ساخته نشده شاید بعدا نسخه اپ دی رو اراعه کنند. نسخه 3 هم که حجم سنگینی داره و برای اون هم تصمیمی گرفته نشده که بشه تو ویندوز بازی کرد شاید بعدا آپدیتی برای ویندوز 10 اراعه بشه که بشه برخی بازی ها با متصل کردن سیستم به کنسول ها بازی کرد و نهایت لطفی که به پی سی بازها بکنن همین باشه
سلام من امروز پلی 4 خریدم وبازی گاد اف وار روش نصب کردم ولی یه مشکل دارم چرا بازی بر روی تی وی فول اچ دی اجرا نمی شود tv فول اچ دی بوده و کابل hdmiمی خوره تو تنظیمات بازی خبری از رزولوشن هم نیست تو تنظیمات دستگاه هم تصویر روی1080هست ولی تا بازی اجرا میشه تمام صفحه نمیشه چرا تو رو خدا کمک کنین
مهدی جون سلام
مدل مانیتورتو بگو و کابل مورد استفاده از کدوم مدله؟ 1.2 – 1.3 – 1.4 – 2.0 – 2.0a
اگه مدل کابل با نسخه HDMI ماینتورت نخوره یا تصویر نمیده یا افت فریم داری – چک کن ببین مانیتورت FHD هستش و درگاه HDMI مانیتورت از چه نسخه از پشتیبانی میکنه
هیچ وقت از این بازی یادم نمیره – ی روزی ی کنسول خریدم که این بچه های فامیلمون که شیطون به معنای واقعی می یان خونمون خونمون رو نترکونن خریدم که بازی کنن – خلاصه پای TV بودیم که یکشون گفت God Of War توشه انتخاب کنیم گیمش بزنیم
چشمتون روز بد نبینه توی آشپزخونه بودیم دیدم خانمم مثل موشک کروز دو زمانه رو سرم خراب شد گفت فلانی بیا بازی شد فیلم پورن آبرومون رفت منم رفت دیدم این بچه های شیطون اون قسمت رو نباید می آوردن آورده بودن و داشتن نگاه میکردن !!!!!!
یادش بخیر
من که هر سه تا نسخه ی قبلی را تموم کردم و خیلی وقته منتظر نسخه چهارم هستم
only ps2
چقدر بد که سلاح اصلی رو عوض کردن… یادش بخیر نسخه 1و2 چه لذتی داشت بازی میکردیم
مطمئنن خبر خوبی برای طرفداران پلی استیشنه، فقط یک نکته ای که هست در این طراحی ها کریتوس به هیچ وجه شبیه نسخه اصلیش نیست و فضاهای بازی بیش از حد رنگی و اغراق شده است و از اون حالت ابهت و اساطیری خبری نیست اما بازهم طبق گفته های شما باید صبر کرد و دید به چه صورت خواهد شد این بازی مورد انتظار. فک کنم مورد انتظارترین بازی امسال اگر قطعی بشه همین بازی است.
این که طرح نهایی نیست ولی اون منطقه که وایکینگ ها زندگی می کردند طبیعتش همین جور سرسبز با جنگل های انبوه هستش!
مورگان فریمن، بازیگر شناخته شده سینمای جهان و برنده اسکار بازیگری پس از اجرای ستودنی مجموعه مستند “درون کرم چاله” به سمت دین و باور دینی انسان ها رفته و با طرح پرسش هایی تلاش می کند دیدگاه هر کدام را درباره بدی و خوبی، مفهوم زندگی و مرگ و زندگی پس از مرگ جویا شود…
مورگان فریمن، بازیگر شناخته شده سینمای جهان و برنده اسکار بازیگری پس از اجرای ستودنی مجموعه مستند “درون کرم چاله” به سمت دین و باور دینی انسان ها رفته و در مستند The Story of God With Morgan Freeman با طرح پرسش هایی تلاش می کند دیدگاه هر کدام را درباره بدی و خوبی، مفهوم زندگی و مرگ و زندگی پس از مرگ جویا شود.
درست کردن چنین مجموعه ای برای او و تیم سازنده کار ساده ای نبوده است، برای نمونه در اسراییل آنها با محدودیت های زیادی از هر دو طرف مسلمان و یهودی روبرو شدند، به جاهایی راه داده نشدند یا اجازه فیلم برداری نداشتند.
تا کنون دو فصل از مجموعه ارزشمند داستان خدا با مورگان فریمن The Story of God with Morgan Freeman پخش شده است که فصل دوم همچنان در حال پخش می باشد:
فصل اول:
دانلود مستند داستان خدا با مورگان فریمن فصل س
فصل دوم:
فصل سوم:
در این مجموعه مورگان فریمن با دین باورانی از آیین های اسلام، زرتشت و مسیحیت و… گفتگو کرده و برآیند آن را برای ما در طول فیلم بیان می کند.
بخش مستند سایت فایل نیکو شما را به دیدن این مجموعه زیبا و عمیق فرا می خواند.
بخش مستند سایت فایل نیکو این مستند ارزشمند را با کیفیت HDTV 720p به همراه زیرنویس فارسی و انگلیسی برای دوست داران مجموعه مستندهای تاریخی آماده کرده است که هم اکنون می توانید آن را از سرورهای همیشه بیدار فایل نیکو دانلود کنید
فصل اول مجموعه مستند The Story of God with Morgan Freeman :
دانلود بخش نخست
دانلود بخش دوم
دانلود بخش سوم
دانلود بخش چهارم
دانلود بخش پنجم
دانلود بخش ششم
دانلود زیرنویس فارسی
دانلود زیرنویس انگلیسی
فصل دوم مجموعه مستند The Story of God with Morgan Freeman :
دانلود بخش نخست
زیرنویس فارسی
دانلود بخش دوم
زیرنویس فارسی
دانلود بخش سوم
زیرنویس فارسی
فصل سوم مجموعه مستند The Story of God with Morgan Freeman :
دانلود بخش نخست
دانلود بخش دوم
دانلود بخش سوم
اگر نسخه جدیدی از این عنوان منتشر شده، با فشردن دکمه زیر ما را مطلع کنید.
شما می توانید با ارسال این مطلب به ایمیل خود، سر فرصت آنرا مطالعه کرده و آنرا در میان پست های دیگر فایل نیکو گم نکنید ! همچنین میتوانید این پست را برای دوستان خود از همین طریق ارسال کنید !
سلام.چرا اینقدر طول میکشه تا مستندها آماده بشوند؟در مقایسه ،هر پنجاه تا بازی یه مستند گذاشته میشه.
با سلام
با کمبود نیرو در بخش مستند روبرو هستیم و امیدواریم به زودی با برطرف شدن آن به بازدهی پیشین خود بازگردیم.
سربلند باشید
مرسیییی…بخش مستند فایل نیکو عالبه…
سپاس گزاریم
دانلود مستند داستان خدا با مورگان فریمن فصل س
زیر نویسها کار نمیکنه.
با سلام
بررسی شدند هیچ مشکلی مشاهده نشد
منظورتون چه مشکلی است؟
پیروز باشید
تمام روش هارو هم از region و هم از قسمت subtitle kmplayer زیر نویس کار نمیکنه ناخوانا نود پد باز کردم روی utf8 سیو بود بازم زیر نویس خراب
دانلود و نصب کنید
https://fileniko.com/entry/26566
با درود فراوان
زیرنویس ها با انکودینگ UTF-8 ذخیره شده اند و دوباره هم بررسی کردم هیچ مشکلی نبود.
مشکل را در کامپیوتر خود جستجو کرده یا از اینترنت و نسخه ای دیگر را دانلود کنید.
پیروز باشید
سلام ، اگه میشه تمام قسمت های مستند جهشی در علم با مورگان فیری من رو بذارین… این سری مستندها عالیه ، به همه توصیه میکنم ببینن ، ممنو بابت سایت خوبتون!
Full hd بزارین حداقل…
با سلام
از کجا بیاوریم؟
ما بهترین کیفیت موجود در اینترنت را می گذاریم
پیروز باشید
سلام زیر نویس ها ناخانا هستند لطفا لطفا لطفا لطفا درستش کنید
دانلود و نصب کنید:
https://fileniko.com/entry/26566
درود و وقت بخیر.
لطفا دوبله فارسی این برنامه رو قرار بدهید
درود بر شما
شوربختانه هنوز دوبله فارسی از این مجموعه زیبا در اینترنت نیافته ایم، هرگاه در دسترس بود در همین پست گذاشته و به آگاهی کاربران گرامی می رسانیم.
سربلند باشید
با سلام. لطفا زیرنویس انگلیسی رو هم در صورت امکان قرار بدید. با تشکر از زحمات شما بزرگواران.
با درود و سپاس
افزوده شد
سلام لینکا مشکل دارن
با سلام
بررسی شد، هیچ مشکلی دیده نشد.
پاینده باشید
سلام. لطفا این مستند زیبارو دوبله کنید. مرسی
با سلام
دوست خوبم ما بخشی برای دوبله نداریم، اگر در اینترنت بیابیم و از نظر حق نشر (کپی رایت) مشکلی برای گذاشتن نداشته باشیم در همین پست برای دانلود خواهیم گذاشت.
پاینده باشید
مرسی ازین سایت خوبتون
ولی چند روزه سرعت دانلود یک پنجم شده ??? چرررررا اخه؟
با سلام
منظورتون از یک پنجم چیست؟ دانلود عادی ما به صورت نامحدود ارائه میشه پس اگر می بینید سرعت کاهش پیدا کرده حتما از طرف سرویس دهنده اینترنتی شما بوده نه سایت ما.
سربلند باشید
با سلام و خسته نباشید به تیم فایل نیکو
سایت بی نظیری ست. بسیاری از مستندهایی که دنبالشون بودم را اینجا و با کیفیت عالی توانستم دانلود کنم. مطمئن باشید که اعضا و دنبال کنندگان سایت شما از افراد فرهیخته کشور هستند و زحمات و تلاشهای شما را در جهت آگاهی دادن و ارتقای دانش و اطلاعات خویش قدر می دانند.
با درود و سپاس از لطف بی دریغ شما به سایت خودتان
پشتیبانی و همراهی شما مایه دلگرمی من و همه همکاران بزرگوارم است
سلام خدمت تیم فایل نیکو.
شاید واژگان قادر به توصیف حس قدردانی من از شما نباشند ولی با این وجود واقعا متشکرم.
بخض مستنند سایت فوق العاد است. لطفا اگر امکانش هست این مستنند که دارای ۹ قسمت می باشد را کامل کنید.
با تشکر
با درود فراوان و سپاس از مهربانی شما
امیدوارم به زودی فرصتی پیش آید تا بتوانم این مجموعه را به صورت کامل در دسترس شما قرار دهم
سربلند باشید
با سلام خدمت شما و تشکر از سایت بی نظیرتون!
فصل دوم این مسند بیشتر از ۱ ساله که اومده. (طبق لینک https://en.wikipedia.org/wiki/The_Story_of_God_with_Morgan_Freeman)
لطف کنید فصل دوم این مستند رو هم قرار بدید.
باسلام
لطفا فصل دوم این مستند رو قرار بدین.
با تشکر
خیلی عالیه ممنون برای همه ی فیلم ها
سلام
خداقوت
تشکر از مجموعه نیکومخصوصا قسمت مستند
من مجموعه داستان خدا رو دان کردم و زیرنویسش،هر کار کردم باز می شه زیر نویس ولی نمیتونه بخونه یعنی فونت اجق وجق نشون میده هر چی تنظیمات مختلف هم کردم توی کم پلیر نشد که نشد.
البته دیدم یه چیزی داده بودیدکه دان و نصب کنیم که اون صفحه ام باز نشد هر چه کردم که دانش کنم و نصب کنم
مدیر محترم اگر بنده ی جاهل رو راهنمایی فرمایید سپاسگذارم
باتشکر
سلام مجددا
من خیلی واسه زیرنویس ور رفتم اخرش زیرنویس روبا نوت پدواکردم و کل متن رو در وردپد کپی کردم و بعد اونو باپسوند text documentذخیره کردم کنار فایل فیلم و بعد اونو کشیدم توی فیلم رها کردم و شدکه شدکه شد….
البته قبلش هم داخل خود کم پلیر تنظیمات ساب تایتل یاهمون زیر نویس رو به عربی تغییردادم
سلام و روزتون بخیر. واقعا مستند فوق العاده ای بود . از تون درخواست دارم فصل دومش رو هم بذارین . این مستند خیلی عالی بود من واقعا از بخش مستند ممنون م و خسته نباشید بهتون میگم حتی با اینکه تعداد نیرو کم هست باز هم عالی کار میکنید. موفق باشید
عالی عالی عالی دستتون درد نکنه
بخش مستند هر چه قویتر بشه بهتر
جامعه ما بیشتر به این مستندها نیاز داره تا جای کمبود مطالعه در کشور رو پر کنه
ممنون از سایت عالی شما.
در پخش آنلاین امکان زیرنویس وجود ندارد؟
نام شما (اجباری)
رایانامه ( ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد )(اجباری)
وب سایت
در داستان خدا با مورگان فریمن, علم ودانش
مرداد ۹, ۱۳۹۶
۰
5,748 نمایش
مستند داستان خدا با مورگان فریمن
( The Story of God with Morgan Freeman) یک سریال مستند تلویزیونی ۶ قسمتی است که برای اولین بار در کانال نشنال جئوگرافی پخش شد مورگان فریمن در این مجموعه مستند ( ۶ قسمتی ) تمام تلاش و سعی خود را میکند تا به مردم نشان دهد که اغلب ادیان، زندگی پس از مرگ را چگونه تصور میکنند.
مورگان فریمن در این برنامه تاثیر دین و مذهب در شکل دادن به تاریخ و رویداد های جهان را بررسی میکند و خواهیم دید که چرا جدای از اینکه ما به دین و مذهبی ایمان داشته باشیم یا نداشته باشیم، دین در زندگی همه ما تاثیر داشته است. او با افرادی با ادیان مختلف دیدار و با رهبران مذهبی، دانشمندان، تاریخ دانان و باستانشناسان گفتوگو میکند تا درک تازهای از این موضوع بهدست آورد که دین چه نقشی در تکامل جوامع ما داشته است و همچنین تلاش میکند به پرسشی پاسخ دهد که به شکلی معماگونه هم ما را ترسانده و هم از آغاز الهام بخش ما بوده است: از جمله اعتقاد به آفرینش جهان توسط خدا و پایان آن با روز قیامت.
این برنامه سفری است در طول تاریخ، باستان شناسی و الهیات. اما در همان حال داستان شخصی «مورگان فریمن» نیز هست؛ داستانی که از طریق گفتوگو با «شمن»ها، روحانیون و مومنان شکل میگیرد. او میخواهد کشف کند و به ما نشان دهد علیرغم تفاوت درک و باورهای ما خدا برای مردم زمین چه معنایی دارد.
دانلود مستند داستان خدا با مورگان فریمن فصل س
دکتر «مورگان فریمن»، به برخی از مقدسترین مکانهای جهان سفر میکند. از هرم بزرگ جیزه و درخت بودا گرفته تا ویرانههای اقوام مایا تا اورشلی.
مشخصات
نام مستند: داستان خدا با مورگان فریمن
نام اصلی : The Story of God with Morgan Freeman
شبکه پخش کننده: manoto 1
شبکه سازنده : نشنال جئوگرافیک
مدت زمان میانگین هر قسمت : ۴۵ دقیقه
زبان : دوبله فارسی
فرمت : mp4
کیفیت: عالی
برای دانلود نسخه کامل بروی نام قسمت مورد نظر کلیک کنید
قسمت ها :
«فراسوی مرگ»
«آخرالزمان»
«خدا کیست؟»
«افرینش»
«چرا شرارت وجود دارد؟»
«قدرت معجزات»
مشخصات
نشنال جئوگرافیک (National Geographic) پیش تولید فصل سوم سریال « داستان خدا » با مورگان فریمن (The Story of God with Morgan Freeman)، یکی از پربینندهترین برنامههای تلویزیونی خود را شروع کرد. آینده سریال داستان خدا بخاطر گزارشهایی که مبنی بر رفتارهای نامناسب مورگان فریمن نامشخص بود.
اتهام آزار جنسی مورگان فریمن، به خرداد ماه سال جاری برمیگردد که ۸ زن به این هنرپیشه ۸۰ ساله اتهام رفتار نامناسب و آزار زدند. در مصاحبهای که CNN با برخی از عوامل سینمایی که در یک فیلم با فریمن همکاری کرده بودند، یکی از دستیارن مدعی شده بود که مورگان فریمن او را مورد آزار قرار داده است. CNN همچنین گزارش داده است که در مصاحبهای که با چندین زن دیگر انجام داده، آنها همگی شهادت دادند که فریمن رفتار مناسبی داشته است.
با این وجود، نشنال جئوگرافیک در آن زمان، پیش تولید فصل سوم سریال خود را متوقف کرد تا نتیجه تحقیقات در خصوص این اتهامات به پایان برسد. این در حالی بود که شرکت فاکس (که نشنال جئوگرافیک از شرکتهای تابعه آن است)، دی ماه سال گذشته، چراغ سبز برای ساخت فصل سوم را نشان داده بود.
نشنال جئوگرافیک دیروز در بیانیهای اعلام کرد: «نتایج تحقیقات نشان میدهد که هیچ اتفاقی در زمان همکاری ما با آقای فریمن نیفتاده است. ما اکنون تصمیم گرفتهایم که تولید سه فصل داستان خدا با مورگان فریمن را شروع کنیم. این سریال مستند تلویزیونی درک ما از دین و فرهنگ در سراسر جهان را گسترش داده و بسیاری از طرفداران ما را تحت تاثیر قرار داده است. و ما همراه با مورگان فریمن، منتظریم تا در ماه سپتامبر دوباره تولید سریال را از سر بگیریم.
به عنوان یک شرکت، ما همه مسائل مربوط به آزار و اذیت را بسیار جدی گرفته و از نتایج تحقیقات اطمینان حاصل میکنیم. فصل جدید داستان خدا سال 2019 در کانالهای نشنال جئوگرافیک در سراسر جهان پخش خواهد شد. فصل سوم سریال، دوباره فریمن را در یک سفر بینالمللی دنبال میکند و او به کندوکاو قدرت دین میپردازد و اینکه چگونه روی زندگی ما تاثیر میگذارد. فریمن در این سفرها، به برخی از مهمترین مکانهای مذهبی جهان سفر میکند و با رهبران مذهبی، دانشمندان، مورخان و باستانشناسان مصاحبه میکند تا به برخی از پرسشهای مذهبی جواب دهد. هر قسمت این سریال به یک موضوع مذهبی اختصاص دارد.
در دو فصل اول سریال داستان خدا ، فریمن از دیوار ندبه در اورشلیم، درخت بودا در هندوستان، معبد مایان در گواتمالا، اهرام ثلاثه در مصر، نیومکزیکو برای تماشای مراسم باستانی قبیله سرخپوستی ناواهو و ساحل رود گنگ در هندوستان بازدید کرد. خبر ساخت فصل سوم سریال داستان خدا با مورگان فریمن، دیروز بهوسیله کورنتینی مونرو، مدیر عامل کانالهای نشنال جئوگرافیک اعلام شد.
دانلود مستند داستان خدا با مورگان فریمن فصل س
برای آگاهی از آخرین اخبار دنیای سینما به اینستاگرام سایت سرگرمی بپیوندید.
منبع: deadline
ارائه از بخش خبری – سرگرمی
برای صرفنظر کردن از پاسخگویی اینجا را کلیک نمایید.
(شنبه تا پنجشنبه ساعت 9 الی 17)
0936 2096850 | آدرس: تهران، خیابان ولیعصر، رو به روی پارک ملت، خیابان آرامش، پلاک 18 واحد 9
با عضویت در خبرنامه از جدیدترین تخفیف ها و کالا ها مطلع شوید.
سایت سرگرمی اولین پرتال رسمی بازیهای کامپیوتری در ایران، ناشر برترین بازیهای آنلاین روز دنیا در ایران
داستان خدا با مورگان فریمن ” The Story of God with Morgan Freeman ” یک سریال مستند تلویزیونی است که در آوریل 2016 منتشر شد این ویدئو قسمت اول از فصل اول این مستند است. مورگان فریمن بازیگر و کارگردان آمریکایی صاحب جایزه اسکار است.
برای ارسال نظر لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
مرورگر شما قادر به پخش ویدیو نمی باشد.
داستان خدا با مورگان فریمن ” The Story of God with Morgan Freeman ” یک سریال مستند تلویزیونی است که در آوریل 2016 منتشر شد این ویدئو قسمت اول از فصل اول این مستند است. مورگان فریمن بازیگر و کارگردان آمریکایی صاحب جایزه اسکار است.
برای ارسال نظر لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.
توضیحات : در این مجموعهی بینظیر تاثیر دین در شکل دادن به تاریخ جهان را بررسی میکنیم و خواهیم دید که چرا جدای از اینکه ما به مذهبی ایمان داشته باشیم یا نداشته باشیم، دین تا همین در زندگی همه ما تاثیر داشته است.
مورگان فریمن به برخی از مقدسترین مکانهای جهان سفر میکند. از هرم بزرگ جیزه و درخت بودا گرفته تا ویرانههای اقوام مایا تا اورشلیم.
دانلود مستند داستان خدا با مورگان فریمن فصل س
او با افرادی با دین های مختلف دیدار میکند و با رهبران مذهبی، دانشمندان، تاریخ دانان و باستان شناسان گفت و گو میکند تا درک تازه ای از این موضوع بهدست آورد که دین چه نقشی در تکامل جوامع ما داشته است.
«مورگان» تلاش میکند به پرسشی پاسخ دهد که به شکلی معما گونه هم ما را ترسانده و هم از آغاز الهام بخش ما بوده است: از جمله اعتقاد به آفرینش جهان توسط خدا و پایان آن با روز قیامت.
این برنامه سفری است در طول تاریخ، باستان شناسی و الهیات. اما در همان حال داستان شخصی «مورگان فریمن» نیز هست؛ داستانی که از طریق گفت و گو با «شمن»ها، روحانیون و مومنان شکل میگیرد. او میخواهد کشف کند و به ما نشان دهد علیرغم تفاوت درک و باورهای ما خدا برای مردم زمین چه معنایی دارد.
نام مستند : داستان خدا (The Story Of God)
تعداد قسمت :9 قسمت
تعداد فصل : 2 فصل
زبان : دوبله فارسی
زمان هر قسمت : 50 دقیقه
کیفیت : HD 1080p – HD 720p (فوق العاده)
حجم هر قسمت : 310 – 605 مگابایت
فرمت :MKV
http://www.aparat.com/v/9zaVu
http://www.namasha.com/v/kKuSdQpW
http://www.namasha.com/v/d6grEthZ
http://www.aparat.com/v/oLztZ
http://www.aparat.com/v/jVSNA
http://www.aparat.com/v/GeAKn
http://www.aparat.com/v/dfeKD
فصل دوم
https://www.aparat.com/v/4rjQu
12,000 تومان- خرید DVD (تمام قسمت ها)
6,000 تومان- خرید DVD (تمام قسمت ها)
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
وبسایت
فصل اول کل قسمتهاش دوبله فارسی
فصل دوم با زیرنویس فارسی
درود این مستند داستان خدا فصل سوم ش هماومده داخل manototv نشون میده دوبله شده چرا شما برای خرید قرار ندادید فصل 3 این مستند رو؟
سلام . به هیچ وجه فصل سوم دوبله و پخش نشده
هرچیزی که پخش شده مربوط به فصل 1 و 2 بوده
سلام من مستند داستان خدا رو خریداری کردم ولی نتونستم دانلود کنم حالا که برنامه دانلود منیجر رو نصب کردم سایتتون پیام داده که مشکلی در پرداخت بوجود امده با اینکه پرداخت انجام شده و لینک دانلود رو همون شب به ممن داده بود ممنون میشم پیگیری کنید
سلام . چک کردم و هیچ مشکلی نداره
دوباره تست کن و مشکلی داشت بگو تا لینک جدید ارسال کنم
بابت تبلیغات زیاد معذوریم سایت برای بقا نیاز به درامد است
با تشکر وب سایت هلپ کده راهنمایی: اگر دوباره خواستید این مطلب را پیدا کنید اسم مطلب را با هلپ کده سرچ کنید.