خدای جنگ (همچنین بهعنوان خدای جنگ ۴ و خدای جنگ پیاس۴ نیز شناخته میشود)[۱] یک بازی ویدئویی در سبک اکشن-ماجراجویی است که توسط استودیو سنتا مونیکا ساخته شده و بوسیلهٔ سونی اینتراکتیو انترتینمنت در تاریخ ۲۰ آوریل ۲۰۱۸ بهطور انحصاری برای کنسول پلیاستیشن ۴ منتشر شد.
این هشتمین قسمت در مجموعه بازیهای خدای جنگ بهشمار میرود و دنبالهای بر نسخهٔ خدای جنگ ۳ محسوب میشود.[۲] بازی به عنوان یک نسخه بازراهاندازی از سری خدای جنگ بهشمار میرود و این بار به جای آنکه داستان آن همانند تمامی قسمتها در این مجموعه بازی بر اساس اساطیر یونانی دنبال شود، در اساطیر اسکاندیناوی روایت میشود.[۳]
شخصیت اصلی بازی کماکان کریتوس است که دیگر پا به سن گذاشته و اکنون صاحب پسر شدهاست. کریتوس نقش مربی و محافظ پسرش را ایفا میکند و در طی روند بازی پسرش به او در مبارزات، اکتشافات و حل معماها کمک میکند. سلاح اصلی کریتوس در این قسمت یک تبرزین جادویی است.
این بازی دارای نمرات بسیار بالایی است و با استقبال بسیار خوب منتقدین مواجه شد. وبگاههای گیماسپات و آیجیان به ترتیب به این بازی امتیاز ۹ از ۱۰ و ۱۰ از ۱۰ را دادهاند و همچنین امتیاز کلی ۹۴ از ۱۰۰ را در وبگاه متاکریتیک به خود اختصاص داد.[۴] به گفتهٔ بسیاری از رسانهها، این بازی یکی از بهترین بازیهای کنسول پلیاستیشن ۴ است.[۵]
روند بازی در خدای جنگ بسیار متفاوت و تا اندازه زیادی از نسخههای پیشین فاصله گرفتهاست، به گونهای که از ابتدا بازسازی شدهاست.[۶] با وجود اینکه قسمت پیشین تحت عنوان معراج (۲۰۱۳) حالت چندنفره را در این مجموعه معرفی نمود، این نسخه تنها دارای حالت تکنفره است. از ویژگیهای جدید در این بازی میتوان به دوربین آزاد با دید سوم شخص در بالا شانه اشاره کرد که خاصیت یک دوربین سینمایی ثابت سوم شخص را دارد و با نسخههای پیشین تفاوت دارد (به استثنای نسخهٔ دوبعدی خیانت در سال ۲۰۰۷). از جنبه سینمایی، بازی به صورت نمای مستمر و بدون هیچ کاتی در دوربین ارائه شدهاست. دشمنان موجود در بازی ریشه در اساطیر اسکاندیناوی دارند و شامل ترولها، اوگر، دروگرها و همچنین مخلوقات از گور برخاستهای که توسط جادوی سِیدر منحرف شدهاند میباشد.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
کریتوس از یک تبرزین جادویی به نام تبر لویاتان استفاده میکند که قادر است با عناصر مختلف جادو های مختلف ترکیب شده و به سمت دشمنان پرتاب شود. بهطور مثال تبر میتواند با یخ ترکیب شود و کریتوس قادر است آن را به طرف دشمنان پرتاب کند و به شکلی جادویی آن را به سوی دستش بازگرداند (درست شبیه به میولنیر، چکش ثور).[۷] همچنین کریتوس میتواند تبر خود را شارژ کرده و با انفجاری از انرژی به دشمنان اطرافش آسیب بزند. در بازی، تبر دارای حملات سبک و سنگین است؛ حملات سنگین به کریتوس اجازه میدهد تا دشمنانش را به هوا پرتاب کند. دشمنان بزرگتر مانند اُوگر دارای نقاط حساسی هستند که با برخورد تبر، گیج میشوند. با پرتاب تبر به سمت برخی از وسایل اطراف، آنها منفجر میشوند و به دشمنان نزدیک محل انفجار آسیب وارد میشود. تبر لویاتان را میتوان با چسباندن سنگ خط رونی ارتقا داد. یک سنگ برای حملات سنگین و دیگری برای حملات سبک. این ویژگی به بازیکنان امکان میدهد تا سبک بازی مورد علاقهٔ خودشان را ایجاد کنند. سلاح دیگری که کریتوس از آن استفاده میکند، سپر است. زمانی که کریتوس از آن استفاده نمیکند، سپر را روی ساعد چپش به عنوان زره قرار میدهد. هنگام مبارزه از سپر میتوان هم برای حمله و هم برای دفاع استفاده کرد.[۸]
بازی دارای جهانی نیمه باز بوده و بازیکن میتواند به محیط های قبلی سر بزند و راز های مخفی را کشف کند و با باسفایت های اختیاری مبارزه کند.[۹] حالت رویداد فوری نسبت به نسخههای پیشین دستخوش تغییر قرار گرفتهاست. بالای سر دشمنان دو نوار وجود دارد، یکی میزان سلامتی و دیگری درجه گیج شدن را نشان میدهد. پر کردن نوار گیجی به شکست دادن راحتتر دشمنان قوی کمک میکند. با پر شدن نوار و بسته به نوع دشمن، کریتوس کارهای مختلفی مانند نصف کردن یا پرت کردن انجام میدهد.[۱۰] قابلیت شنا کردن از بازی حذف شدهاست و بازیکنان در صورت نیاز از قایق برای عبور از آب استفاده میکنند.
در بعضی قسمتها این بازی مانند بازیهای نقشآفرینی عمل میکند. برای مثال قابلیت ارتقاء دانش تیراندازی یا خشم زمان دار. نوار این خشم مانند بازیهای قبلی این مجموعه، حین مبارزه پر میشود و کریتوس با استفاده از آن میتواند با دستان خالی مبارزه کرده و آسیب زیادی به دشمنانش وارد کند.[۱۱][۱۲] همچنین منابعی وجود دارد که بازیکن میتواند آنها را پیدا کند. [۱۳] این منابع به بازیکن اجازه میدهد تا زره جدیدی بسازد یا زره فعلی خود را ارتقاء بخشد. در طول بازی، بازیکن صندوقهایی پیدا میکند که در آن اشیاء به نام هکسیلور (hacksilver) است. هک سیلورها نقشی اساسی در ساختن ابزار و وسایل جدید دارند. ساختن ابزار به تجربه نیز(xp) نیاز دارد.[۱۲]
با اینکه بازیکن همیشه کریتوس را کنترل میکند اما گاهی اوقات میتواند آتریوس، پسر کریتوس را نیز کنترل کند.[۱۴] در این زمان، یک دکمه به آتریوس اختصاص داده میشود و بازیکن میتواند با فشردن آن دکمه، باعث شود تا آتریوس کار خاصی انجام دهد. برای مثال اگر بازیکن به کمک نیاز داشته باشد، میتواند وسط صفحه را روی دشمن تنظیم کرده و به آترئوس دستور دهد تا به دشمن شلیک کند یا اینکه روی سر دشمن بپرد و او را برای لحظاتی گیج کند.[۱۵]تیرهای آتریوس در ابتدا تاثیر کمی روی سلامتی دشمن دارند اما در ادامه ی روند بازی و با ارتقاع کمان اتریوس میتوان آسیب ضربات را افزایش داد همچنین تیر ها باعث میشوند نوار گیجی دشمن به سرعت پر شود.[۱۰]
در طول بازی آتریوس در حل پازلها، مسافرت، مبارزه و… کمک میکند. زمانی هم که بازیکن با تعداد زیادی از دشمنان روبهرو میشود، آتریوس به صورت مستقل باعث حواس پرتی دشمنان ضعیفتر میشود تا بازیکن با دشمنان قویتر بجنگد.[۱۶] اگر تعداد زیادی از دشمنان با آتریوس درگیر شوند، او روی زمین میافتد و دیگر تا آخر مبارزه درگیر نمیشود. آتریوس نیز مانند کریتوس در طول بازی سلاح و زره و تواناییهای جدید از جمله تیرهای رعد و برق به دست میآورد.[۱۷]
در حالی که هفت بازی قبلی کم و بیش بر اساس اساطیر یونانی بود اما این بازی در اساطیر اسکاندیناوی ادامه مییابد.[۱۸] اتفاقات این بازی قبل از زمان وایکینگها رخ میدهد. شش قلمرو از ۹ جهان اساطیر اسکاندیناوی قابل دسترسی است. بیشتر زمان بازی در سرزمین میدگارد میگذرد. جایی که انسانها زندگی میکنند و همان قلمرویی است که دنیای یونان وجود داشته بود. دیگر قلمروها عبارتند از الفهایم: قلمرو اِلفهای نور و تاریکی، هلهایم: قلمرو مردگان، یوتونهایم: سرزمین غولها. قلمروهای دیگر که به صورت اختیاری میتوان وارد آنها شد عبارتند از نیفلهایم: قلمرو مه و موسپلهایم: قلمرو آتش. دسترسی به سه قلمرو دیگر آسگارد: قلمرو خدایان آسیر، واناهایم: قلمرو ایزدان ونیر، و سوارتآلفهایم: قلمرو دورفها توسط اودین، حاکم آسگارد بسته شدهاست.[۱۹] در وسط تمام قلمروها درخت افسانهای ایگدراسیل وجود دارد که قلمروها را به هم متصل میکند. با اینکه هر قلمرو جهانی متفاوت است اما همه آنها به طور همزمان در یک مکان وجود دارند. سفر بین قلمروها از طرق بیفروست و یکی از ریشههای ایگدراسیل صورت میگیرد. بیفروست را تیر ،یک خدای جنگ صلح دوست ساخت و به قلمروهای دیگر سفر کرد و افسانههای آنها را آموخت. اودین، تیر را کشت چراکه باور داشت تیر با همدستی با غولها میخواهد او را از مقامش کنار بزند.
قهرمانهای اصلی بازی کریتوس (صداپیشگی توسط کریستوفر جاج) و پسر کوچکش آتریوس (سانی سالجیک) هستند. کریتوس، فرزند زئوس، یک مبارز از اسپارتا است که به خدای جنگ یونان تبدیل شد. پس از این که به میدگارد (سرزمین انسانها) آمد، با همسر دومش که اکنون مرده است (لافی Laufey) آشنا شد که البته او را فای (Faye) صدا میکرد. او و فای فرزندی به نام آرتریوس دارند که نه از گذشتهٔ کریتوس خبر داشت و نه میدانست خدا است. با این حال این توانایی را دارد که افکار دیگران را بخواند. هماورد اصلی بازی، ایزد آسیر، بالدر (جرمی دیویس)، برادر ثور است. فرزندان ثور، مودی (Modi) و مگنی (Magni) (نولان نورث و تروی بیکر) به بالدر کمک میکنند. پدر بالدر، اودین و مادرش خدای ونیر، فریا (دانیل بیسوتی) است. اودین، فریا را به میدگارد تبعید کرده است که فریا در آن جا به جادوگر جنگل معروف شد. او برای محافظت از پسرش بالدر، او را جاودانه کرد که باعث شد نه درد و نه خوشحالی را احساس کند و همین به تنفر بالدر از فریا انجامید. شخصیتهای دیگری هم وجود دارند شامل: میمیر (آلستر دانکن) که ادعا میکند باهوشترین انسان زندهٔ جهان است. بروک (Brok) و سیندری (Sindri) (راجر کری هد و آدام جی. هرینگتون) دو برادر دورف که در نقاط مختلفی از جهان حضور دارند و برای کریتوس و آرتریوس سلاحها جدید میسازند. این دو برادر بودند که تبر لویاتان کریتوس را ساختند و آن را به فای دادند.[۲۰]
.
.
.
همچنین روح ایزد بانوی آتنا در بازی در دو صحنه وجود دارد و کریتوس را هیولا و تغیر ناپذیر توصیف میکند و به او میگوید ک طبیعت تو عوض شدنی نیست.از دیگر شخصیت هایی ک در نسخه های قبلی وجود داشتند و در این نسخه وجود دارند زئوس خدای خدایان و خدای رعد میباشد ک در جهان مردگان کریتوس با او دیدار میکند
بر طبق وبگاه متاکریتیک، خدای جنگ مورد تقدیر همگانی قرار گرفت و با استقبال بسیار خوب منتقدین مواجه شد و در کنار نسخه اصلی خدای جنگ بالاترین امتیاز را در این فرنچایز دارا میباشد. این بازی دارای رتبه سوم در بین تمام بازیهای کنسول پلیاستیشن ۴ را دارا میباشد و همچنین عنوان بالاترین امتیاز یک بازی در سال ۲۰۱۸ برای این کنسول را به ارمغان آورد.[۲۷] خدای جنگ به ویژه در زمینه سیستم مبارزات، گرافیک، موسیقی، طراحی دنیای بازی، استفاده از اساطیر اسکاندیناوی، داستان، شخصیت پردازی و احساسات سینمایی مورد ستایش قرار گرفت.
در مراسم The Game Awards 2018 این بازی به عنوان برترین بازی سال ۲۰۱۸ انتخاب شد.
خدای جنگ (همچنین بهعنوان خدای جنگ ۴ و خدای جنگ پیاس۴ نیز شناخته میشود)[۱] یک بازی ویدئویی در سبک اکشن-ماجراجویی است که توسط استودیو سنتا مونیکا ساخته شده و بوسیلهٔ سونی اینتراکتیو انترتینمنت در تاریخ ۲۰ آوریل ۲۰۱۸ بهطور انحصاری برای کنسول پلیاستیشن ۴ منتشر شد.
این هشتمین قسمت در مجموعه بازیهای خدای جنگ بهشمار میرود و دنبالهای بر نسخهٔ خدای جنگ ۳ محسوب میشود.[۲] بازی به عنوان یک نسخه بازراهاندازی از سری خدای جنگ بهشمار میرود و این بار به جای آنکه داستان آن همانند تمامی قسمتها در این مجموعه بازی بر اساس اساطیر یونانی دنبال شود، در اساطیر اسکاندیناوی روایت میشود.[۳]
شخصیت اصلی بازی کماکان کریتوس است که دیگر پا به سن گذاشته و اکنون صاحب پسر شدهاست. کریتوس نقش مربی و محافظ پسرش را ایفا میکند و در طی روند بازی پسرش به او در مبارزات، اکتشافات و حل معماها کمک میکند. سلاح اصلی کریتوس در این قسمت یک تبرزین جادویی است.
این بازی دارای نمرات بسیار بالایی است و با استقبال بسیار خوب منتقدین مواجه شد. وبگاههای گیماسپات و آیجیان به ترتیب به این بازی امتیاز ۹ از ۱۰ و ۱۰ از ۱۰ را دادهاند و همچنین امتیاز کلی ۹۴ از ۱۰۰ را در وبگاه متاکریتیک به خود اختصاص داد.[۴] به گفتهٔ بسیاری از رسانهها، این بازی یکی از بهترین بازیهای کنسول پلیاستیشن ۴ است.[۵]
روند بازی در خدای جنگ بسیار متفاوت و تا اندازه زیادی از نسخههای پیشین فاصله گرفتهاست، به گونهای که از ابتدا بازسازی شدهاست.[۶] با وجود اینکه قسمت پیشین تحت عنوان معراج (۲۰۱۳) حالت چندنفره را در این مجموعه معرفی نمود، این نسخه تنها دارای حالت تکنفره است. از ویژگیهای جدید در این بازی میتوان به دوربین آزاد با دید سوم شخص در بالا شانه اشاره کرد که خاصیت یک دوربین سینمایی ثابت سوم شخص را دارد و با نسخههای پیشین تفاوت دارد (به استثنای نسخهٔ دوبعدی خیانت در سال ۲۰۰۷). از جنبه سینمایی، بازی به صورت نمای مستمر و بدون هیچ کاتی در دوربین ارائه شدهاست. دشمنان موجود در بازی ریشه در اساطیر اسکاندیناوی دارند و شامل ترولها، اوگر، دروگرها و همچنین مخلوقات از گور برخاستهای که توسط جادوی سِیدر منحرف شدهاند میباشد.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
کریتوس از یک تبرزین جادویی به نام تبر لویاتان استفاده میکند که قادر است با عناصر مختلف جادو های مختلف ترکیب شده و به سمت دشمنان پرتاب شود. بهطور مثال تبر میتواند با یخ ترکیب شود و کریتوس قادر است آن را به طرف دشمنان پرتاب کند و به شکلی جادویی آن را به سوی دستش بازگرداند (درست شبیه به میولنیر، چکش ثور).[۷] همچنین کریتوس میتواند تبر خود را شارژ کرده و با انفجاری از انرژی به دشمنان اطرافش آسیب بزند. در بازی، تبر دارای حملات سبک و سنگین است؛ حملات سنگین به کریتوس اجازه میدهد تا دشمنانش را به هوا پرتاب کند. دشمنان بزرگتر مانند اُوگر دارای نقاط حساسی هستند که با برخورد تبر، گیج میشوند. با پرتاب تبر به سمت برخی از وسایل اطراف، آنها منفجر میشوند و به دشمنان نزدیک محل انفجار آسیب وارد میشود. تبر لویاتان را میتوان با چسباندن سنگ خط رونی ارتقا داد. یک سنگ برای حملات سنگین و دیگری برای حملات سبک. این ویژگی به بازیکنان امکان میدهد تا سبک بازی مورد علاقهٔ خودشان را ایجاد کنند. سلاح دیگری که کریتوس از آن استفاده میکند، سپر است. زمانی که کریتوس از آن استفاده نمیکند، سپر را روی ساعد چپش به عنوان زره قرار میدهد. هنگام مبارزه از سپر میتوان هم برای حمله و هم برای دفاع استفاده کرد.[۸]
بازی دارای جهانی نیمه باز بوده و بازیکن میتواند به محیط های قبلی سر بزند و راز های مخفی را کشف کند و با باسفایت های اختیاری مبارزه کند.[۹] حالت رویداد فوری نسبت به نسخههای پیشین دستخوش تغییر قرار گرفتهاست. بالای سر دشمنان دو نوار وجود دارد، یکی میزان سلامتی و دیگری درجه گیج شدن را نشان میدهد. پر کردن نوار گیجی به شکست دادن راحتتر دشمنان قوی کمک میکند. با پر شدن نوار و بسته به نوع دشمن، کریتوس کارهای مختلفی مانند نصف کردن یا پرت کردن انجام میدهد.[۱۰] قابلیت شنا کردن از بازی حذف شدهاست و بازیکنان در صورت نیاز از قایق برای عبور از آب استفاده میکنند.
در بعضی قسمتها این بازی مانند بازیهای نقشآفرینی عمل میکند. برای مثال قابلیت ارتقاء دانش تیراندازی یا خشم زمان دار. نوار این خشم مانند بازیهای قبلی این مجموعه، حین مبارزه پر میشود و کریتوس با استفاده از آن میتواند با دستان خالی مبارزه کرده و آسیب زیادی به دشمنانش وارد کند.[۱۱][۱۲] همچنین منابعی وجود دارد که بازیکن میتواند آنها را پیدا کند. [۱۳] این منابع به بازیکن اجازه میدهد تا زره جدیدی بسازد یا زره فعلی خود را ارتقاء بخشد. در طول بازی، بازیکن صندوقهایی پیدا میکند که در آن اشیاء به نام هکسیلور (hacksilver) است. هک سیلورها نقشی اساسی در ساختن ابزار و وسایل جدید دارند. ساختن ابزار به تجربه نیز(xp) نیاز دارد.[۱۲]
با اینکه بازیکن همیشه کریتوس را کنترل میکند اما گاهی اوقات میتواند آتریوس، پسر کریتوس را نیز کنترل کند.[۱۴] در این زمان، یک دکمه به آتریوس اختصاص داده میشود و بازیکن میتواند با فشردن آن دکمه، باعث شود تا آتریوس کار خاصی انجام دهد. برای مثال اگر بازیکن به کمک نیاز داشته باشد، میتواند وسط صفحه را روی دشمن تنظیم کرده و به آترئوس دستور دهد تا به دشمن شلیک کند یا اینکه روی سر دشمن بپرد و او را برای لحظاتی گیج کند.[۱۵]تیرهای آتریوس در ابتدا تاثیر کمی روی سلامتی دشمن دارند اما در ادامه ی روند بازی و با ارتقاع کمان اتریوس میتوان آسیب ضربات را افزایش داد همچنین تیر ها باعث میشوند نوار گیجی دشمن به سرعت پر شود.[۱۰]
در طول بازی آتریوس در حل پازلها، مسافرت، مبارزه و… کمک میکند. زمانی هم که بازیکن با تعداد زیادی از دشمنان روبهرو میشود، آتریوس به صورت مستقل باعث حواس پرتی دشمنان ضعیفتر میشود تا بازیکن با دشمنان قویتر بجنگد.[۱۶] اگر تعداد زیادی از دشمنان با آتریوس درگیر شوند، او روی زمین میافتد و دیگر تا آخر مبارزه درگیر نمیشود. آتریوس نیز مانند کریتوس در طول بازی سلاح و زره و تواناییهای جدید از جمله تیرهای رعد و برق به دست میآورد.[۱۷]
در حالی که هفت بازی قبلی کم و بیش بر اساس اساطیر یونانی بود اما این بازی در اساطیر اسکاندیناوی ادامه مییابد.[۱۸] اتفاقات این بازی قبل از زمان وایکینگها رخ میدهد. شش قلمرو از ۹ جهان اساطیر اسکاندیناوی قابل دسترسی است. بیشتر زمان بازی در سرزمین میدگارد میگذرد. جایی که انسانها زندگی میکنند و همان قلمرویی است که دنیای یونان وجود داشته بود. دیگر قلمروها عبارتند از الفهایم: قلمرو اِلفهای نور و تاریکی، هلهایم: قلمرو مردگان، یوتونهایم: سرزمین غولها. قلمروهای دیگر که به صورت اختیاری میتوان وارد آنها شد عبارتند از نیفلهایم: قلمرو مه و موسپلهایم: قلمرو آتش. دسترسی به سه قلمرو دیگر آسگارد: قلمرو خدایان آسیر، واناهایم: قلمرو ایزدان ونیر، و سوارتآلفهایم: قلمرو دورفها توسط اودین، حاکم آسگارد بسته شدهاست.[۱۹] در وسط تمام قلمروها درخت افسانهای ایگدراسیل وجود دارد که قلمروها را به هم متصل میکند. با اینکه هر قلمرو جهانی متفاوت است اما همه آنها به طور همزمان در یک مکان وجود دارند. سفر بین قلمروها از طرق بیفروست و یکی از ریشههای ایگدراسیل صورت میگیرد. بیفروست را تیر ،یک خدای جنگ صلح دوست ساخت و به قلمروهای دیگر سفر کرد و افسانههای آنها را آموخت. اودین، تیر را کشت چراکه باور داشت تیر با همدستی با غولها میخواهد او را از مقامش کنار بزند.
قهرمانهای اصلی بازی کریتوس (صداپیشگی توسط کریستوفر جاج) و پسر کوچکش آتریوس (سانی سالجیک) هستند. کریتوس، فرزند زئوس، یک مبارز از اسپارتا است که به خدای جنگ یونان تبدیل شد. پس از این که به میدگارد (سرزمین انسانها) آمد، با همسر دومش که اکنون مرده است (لافی Laufey) آشنا شد که البته او را فای (Faye) صدا میکرد. او و فای فرزندی به نام آرتریوس دارند که نه از گذشتهٔ کریتوس خبر داشت و نه میدانست خدا است. با این حال این توانایی را دارد که افکار دیگران را بخواند. هماورد اصلی بازی، ایزد آسیر، بالدر (جرمی دیویس)، برادر ثور است. فرزندان ثور، مودی (Modi) و مگنی (Magni) (نولان نورث و تروی بیکر) به بالدر کمک میکنند. پدر بالدر، اودین و مادرش خدای ونیر، فریا (دانیل بیسوتی) است. اودین، فریا را به میدگارد تبعید کرده است که فریا در آن جا به جادوگر جنگل معروف شد. او برای محافظت از پسرش بالدر، او را جاودانه کرد که باعث شد نه درد و نه خوشحالی را احساس کند و همین به تنفر بالدر از فریا انجامید. شخصیتهای دیگری هم وجود دارند شامل: میمیر (آلستر دانکن) که ادعا میکند باهوشترین انسان زندهٔ جهان است. بروک (Brok) و سیندری (Sindri) (راجر کری هد و آدام جی. هرینگتون) دو برادر دورف که در نقاط مختلفی از جهان حضور دارند و برای کریتوس و آرتریوس سلاحها جدید میسازند. این دو برادر بودند که تبر لویاتان کریتوس را ساختند و آن را به فای دادند.[۲۰]
.
.
.
همچنین روح ایزد بانوی آتنا در بازی در دو صحنه وجود دارد و کریتوس را هیولا و تغیر ناپذیر توصیف میکند و به او میگوید ک طبیعت تو عوض شدنی نیست.از دیگر شخصیت هایی ک در نسخه های قبلی وجود داشتند و در این نسخه وجود دارند زئوس خدای خدایان و خدای رعد میباشد ک در جهان مردگان کریتوس با او دیدار میکند
بر طبق وبگاه متاکریتیک، خدای جنگ مورد تقدیر همگانی قرار گرفت و با استقبال بسیار خوب منتقدین مواجه شد و در کنار نسخه اصلی خدای جنگ بالاترین امتیاز را در این فرنچایز دارا میباشد. این بازی دارای رتبه سوم در بین تمام بازیهای کنسول پلیاستیشن ۴ را دارا میباشد و همچنین عنوان بالاترین امتیاز یک بازی در سال ۲۰۱۸ برای این کنسول را به ارمغان آورد.[۲۷] خدای جنگ به ویژه در زمینه سیستم مبارزات، گرافیک، موسیقی، طراحی دنیای بازی، استفاده از اساطیر اسکاندیناوی، داستان، شخصیت پردازی و احساسات سینمایی مورد ستایش قرار گرفت.
در مراسم The Game Awards 2018 این بازی به عنوان برترین بازی سال ۲۰۱۸ انتخاب شد.
خدای جنگ (همچنین بهعنوان خدای جنگ ۴ و خدای جنگ پیاس۴ نیز شناخته میشود)[۱] یک بازی ویدئویی در سبک اکشن-ماجراجویی است که توسط استودیو سنتا مونیکا ساخته شده و بوسیلهٔ سونی اینتراکتیو انترتینمنت در تاریخ ۲۰ آوریل ۲۰۱۸ بهطور انحصاری برای کنسول پلیاستیشن ۴ منتشر شد.
این هشتمین قسمت در مجموعه بازیهای خدای جنگ بهشمار میرود و دنبالهای بر نسخهٔ خدای جنگ ۳ محسوب میشود.[۲] بازی به عنوان یک نسخه بازراهاندازی از سری خدای جنگ بهشمار میرود و این بار به جای آنکه داستان آن همانند تمامی قسمتها در این مجموعه بازی بر اساس اساطیر یونانی دنبال شود، در اساطیر اسکاندیناوی روایت میشود.[۳]
شخصیت اصلی بازی کماکان کریتوس است که دیگر پا به سن گذاشته و اکنون صاحب پسر شدهاست. کریتوس نقش مربی و محافظ پسرش را ایفا میکند و در طی روند بازی پسرش به او در مبارزات، اکتشافات و حل معماها کمک میکند. سلاح اصلی کریتوس در این قسمت یک تبرزین جادویی است.
این بازی دارای نمرات بسیار بالایی است و با استقبال بسیار خوب منتقدین مواجه شد. وبگاههای گیماسپات و آیجیان به ترتیب به این بازی امتیاز ۹ از ۱۰ و ۱۰ از ۱۰ را دادهاند و همچنین امتیاز کلی ۹۴ از ۱۰۰ را در وبگاه متاکریتیک به خود اختصاص داد.[۴] به گفتهٔ بسیاری از رسانهها، این بازی یکی از بهترین بازیهای کنسول پلیاستیشن ۴ است.[۵]
روند بازی در خدای جنگ بسیار متفاوت و تا اندازه زیادی از نسخههای پیشین فاصله گرفتهاست، به گونهای که از ابتدا بازسازی شدهاست.[۶] با وجود اینکه قسمت پیشین تحت عنوان معراج (۲۰۱۳) حالت چندنفره را در این مجموعه معرفی نمود، این نسخه تنها دارای حالت تکنفره است. از ویژگیهای جدید در این بازی میتوان به دوربین آزاد با دید سوم شخص در بالا شانه اشاره کرد که خاصیت یک دوربین سینمایی ثابت سوم شخص را دارد و با نسخههای پیشین تفاوت دارد (به استثنای نسخهٔ دوبعدی خیانت در سال ۲۰۰۷). از جنبه سینمایی، بازی به صورت نمای مستمر و بدون هیچ کاتی در دوربین ارائه شدهاست. دشمنان موجود در بازی ریشه در اساطیر اسکاندیناوی دارند و شامل ترولها، اوگر، دروگرها و همچنین مخلوقات از گور برخاستهای که توسط جادوی سِیدر منحرف شدهاند میباشد.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
کریتوس از یک تبرزین جادویی به نام تبر لویاتان استفاده میکند که قادر است با عناصر مختلف جادو های مختلف ترکیب شده و به سمت دشمنان پرتاب شود. بهطور مثال تبر میتواند با یخ ترکیب شود و کریتوس قادر است آن را به طرف دشمنان پرتاب کند و به شکلی جادویی آن را به سوی دستش بازگرداند (درست شبیه به میولنیر، چکش ثور).[۷] همچنین کریتوس میتواند تبر خود را شارژ کرده و با انفجاری از انرژی به دشمنان اطرافش آسیب بزند. در بازی، تبر دارای حملات سبک و سنگین است؛ حملات سنگین به کریتوس اجازه میدهد تا دشمنانش را به هوا پرتاب کند. دشمنان بزرگتر مانند اُوگر دارای نقاط حساسی هستند که با برخورد تبر، گیج میشوند. با پرتاب تبر به سمت برخی از وسایل اطراف، آنها منفجر میشوند و به دشمنان نزدیک محل انفجار آسیب وارد میشود. تبر لویاتان را میتوان با چسباندن سنگ خط رونی ارتقا داد. یک سنگ برای حملات سنگین و دیگری برای حملات سبک. این ویژگی به بازیکنان امکان میدهد تا سبک بازی مورد علاقهٔ خودشان را ایجاد کنند. سلاح دیگری که کریتوس از آن استفاده میکند، سپر است. زمانی که کریتوس از آن استفاده نمیکند، سپر را روی ساعد چپش به عنوان زره قرار میدهد. هنگام مبارزه از سپر میتوان هم برای حمله و هم برای دفاع استفاده کرد.[۸]
بازی دارای جهانی نیمه باز بوده و بازیکن میتواند به محیط های قبلی سر بزند و راز های مخفی را کشف کند و با باسفایت های اختیاری مبارزه کند.[۹] حالت رویداد فوری نسبت به نسخههای پیشین دستخوش تغییر قرار گرفتهاست. بالای سر دشمنان دو نوار وجود دارد، یکی میزان سلامتی و دیگری درجه گیج شدن را نشان میدهد. پر کردن نوار گیجی به شکست دادن راحتتر دشمنان قوی کمک میکند. با پر شدن نوار و بسته به نوع دشمن، کریتوس کارهای مختلفی مانند نصف کردن یا پرت کردن انجام میدهد.[۱۰] قابلیت شنا کردن از بازی حذف شدهاست و بازیکنان در صورت نیاز از قایق برای عبور از آب استفاده میکنند.
در بعضی قسمتها این بازی مانند بازیهای نقشآفرینی عمل میکند. برای مثال قابلیت ارتقاء دانش تیراندازی یا خشم زمان دار. نوار این خشم مانند بازیهای قبلی این مجموعه، حین مبارزه پر میشود و کریتوس با استفاده از آن میتواند با دستان خالی مبارزه کرده و آسیب زیادی به دشمنانش وارد کند.[۱۱][۱۲] همچنین منابعی وجود دارد که بازیکن میتواند آنها را پیدا کند. [۱۳] این منابع به بازیکن اجازه میدهد تا زره جدیدی بسازد یا زره فعلی خود را ارتقاء بخشد. در طول بازی، بازیکن صندوقهایی پیدا میکند که در آن اشیاء به نام هکسیلور (hacksilver) است. هک سیلورها نقشی اساسی در ساختن ابزار و وسایل جدید دارند. ساختن ابزار به تجربه نیز(xp) نیاز دارد.[۱۲]
با اینکه بازیکن همیشه کریتوس را کنترل میکند اما گاهی اوقات میتواند آتریوس، پسر کریتوس را نیز کنترل کند.[۱۴] در این زمان، یک دکمه به آتریوس اختصاص داده میشود و بازیکن میتواند با فشردن آن دکمه، باعث شود تا آتریوس کار خاصی انجام دهد. برای مثال اگر بازیکن به کمک نیاز داشته باشد، میتواند وسط صفحه را روی دشمن تنظیم کرده و به آترئوس دستور دهد تا به دشمن شلیک کند یا اینکه روی سر دشمن بپرد و او را برای لحظاتی گیج کند.[۱۵]تیرهای آتریوس در ابتدا تاثیر کمی روی سلامتی دشمن دارند اما در ادامه ی روند بازی و با ارتقاع کمان اتریوس میتوان آسیب ضربات را افزایش داد همچنین تیر ها باعث میشوند نوار گیجی دشمن به سرعت پر شود.[۱۰]
در طول بازی آتریوس در حل پازلها، مسافرت، مبارزه و… کمک میکند. زمانی هم که بازیکن با تعداد زیادی از دشمنان روبهرو میشود، آتریوس به صورت مستقل باعث حواس پرتی دشمنان ضعیفتر میشود تا بازیکن با دشمنان قویتر بجنگد.[۱۶] اگر تعداد زیادی از دشمنان با آتریوس درگیر شوند، او روی زمین میافتد و دیگر تا آخر مبارزه درگیر نمیشود. آتریوس نیز مانند کریتوس در طول بازی سلاح و زره و تواناییهای جدید از جمله تیرهای رعد و برق به دست میآورد.[۱۷]
در حالی که هفت بازی قبلی کم و بیش بر اساس اساطیر یونانی بود اما این بازی در اساطیر اسکاندیناوی ادامه مییابد.[۱۸] اتفاقات این بازی قبل از زمان وایکینگها رخ میدهد. شش قلمرو از ۹ جهان اساطیر اسکاندیناوی قابل دسترسی است. بیشتر زمان بازی در سرزمین میدگارد میگذرد. جایی که انسانها زندگی میکنند و همان قلمرویی است که دنیای یونان وجود داشته بود. دیگر قلمروها عبارتند از الفهایم: قلمرو اِلفهای نور و تاریکی، هلهایم: قلمرو مردگان، یوتونهایم: سرزمین غولها. قلمروهای دیگر که به صورت اختیاری میتوان وارد آنها شد عبارتند از نیفلهایم: قلمرو مه و موسپلهایم: قلمرو آتش. دسترسی به سه قلمرو دیگر آسگارد: قلمرو خدایان آسیر، واناهایم: قلمرو ایزدان ونیر، و سوارتآلفهایم: قلمرو دورفها توسط اودین، حاکم آسگارد بسته شدهاست.[۱۹] در وسط تمام قلمروها درخت افسانهای ایگدراسیل وجود دارد که قلمروها را به هم متصل میکند. با اینکه هر قلمرو جهانی متفاوت است اما همه آنها به طور همزمان در یک مکان وجود دارند. سفر بین قلمروها از طرق بیفروست و یکی از ریشههای ایگدراسیل صورت میگیرد. بیفروست را تیر ،یک خدای جنگ صلح دوست ساخت و به قلمروهای دیگر سفر کرد و افسانههای آنها را آموخت. اودین، تیر را کشت چراکه باور داشت تیر با همدستی با غولها میخواهد او را از مقامش کنار بزند.
قهرمانهای اصلی بازی کریتوس (صداپیشگی توسط کریستوفر جاج) و پسر کوچکش آتریوس (سانی سالجیک) هستند. کریتوس، فرزند زئوس، یک مبارز از اسپارتا است که به خدای جنگ یونان تبدیل شد. پس از این که به میدگارد (سرزمین انسانها) آمد، با همسر دومش که اکنون مرده است (لافی Laufey) آشنا شد که البته او را فای (Faye) صدا میکرد. او و فای فرزندی به نام آرتریوس دارند که نه از گذشتهٔ کریتوس خبر داشت و نه میدانست خدا است. با این حال این توانایی را دارد که افکار دیگران را بخواند. هماورد اصلی بازی، ایزد آسیر، بالدر (جرمی دیویس)، برادر ثور است. فرزندان ثور، مودی (Modi) و مگنی (Magni) (نولان نورث و تروی بیکر) به بالدر کمک میکنند. پدر بالدر، اودین و مادرش خدای ونیر، فریا (دانیل بیسوتی) است. اودین، فریا را به میدگارد تبعید کرده است که فریا در آن جا به جادوگر جنگل معروف شد. او برای محافظت از پسرش بالدر، او را جاودانه کرد که باعث شد نه درد و نه خوشحالی را احساس کند و همین به تنفر بالدر از فریا انجامید. شخصیتهای دیگری هم وجود دارند شامل: میمیر (آلستر دانکن) که ادعا میکند باهوشترین انسان زندهٔ جهان است. بروک (Brok) و سیندری (Sindri) (راجر کری هد و آدام جی. هرینگتون) دو برادر دورف که در نقاط مختلفی از جهان حضور دارند و برای کریتوس و آرتریوس سلاحها جدید میسازند. این دو برادر بودند که تبر لویاتان کریتوس را ساختند و آن را به فای دادند.[۲۰]
.
.
.
همچنین روح ایزد بانوی آتنا در بازی در دو صحنه وجود دارد و کریتوس را هیولا و تغیر ناپذیر توصیف میکند و به او میگوید ک طبیعت تو عوض شدنی نیست.از دیگر شخصیت هایی ک در نسخه های قبلی وجود داشتند و در این نسخه وجود دارند زئوس خدای خدایان و خدای رعد میباشد ک در جهان مردگان کریتوس با او دیدار میکند
بر طبق وبگاه متاکریتیک، خدای جنگ مورد تقدیر همگانی قرار گرفت و با استقبال بسیار خوب منتقدین مواجه شد و در کنار نسخه اصلی خدای جنگ بالاترین امتیاز را در این فرنچایز دارا میباشد. این بازی دارای رتبه سوم در بین تمام بازیهای کنسول پلیاستیشن ۴ را دارا میباشد و همچنین عنوان بالاترین امتیاز یک بازی در سال ۲۰۱۸ برای این کنسول را به ارمغان آورد.[۲۷] خدای جنگ به ویژه در زمینه سیستم مبارزات، گرافیک، موسیقی، طراحی دنیای بازی، استفاده از اساطیر اسکاندیناوی، داستان، شخصیت پردازی و احساسات سینمایی مورد ستایش قرار گرفت.
در مراسم The Game Awards 2018 این بازی به عنوان برترین بازی سال ۲۰۱۸ انتخاب شد.
خدای جنگ (همچنین بهعنوان خدای جنگ ۴ و خدای جنگ پیاس۴ نیز شناخته میشود)[۱] یک بازی ویدئویی در سبک اکشن-ماجراجویی است که توسط استودیو سنتا مونیکا ساخته شده و بوسیلهٔ سونی اینتراکتیو انترتینمنت در تاریخ ۲۰ آوریل ۲۰۱۸ بهطور انحصاری برای کنسول پلیاستیشن ۴ منتشر شد.
این هشتمین قسمت در مجموعه بازیهای خدای جنگ بهشمار میرود و دنبالهای بر نسخهٔ خدای جنگ ۳ محسوب میشود.[۲] بازی به عنوان یک نسخه بازراهاندازی از سری خدای جنگ بهشمار میرود و این بار به جای آنکه داستان آن همانند تمامی قسمتها در این مجموعه بازی بر اساس اساطیر یونانی دنبال شود، در اساطیر اسکاندیناوی روایت میشود.[۳]
شخصیت اصلی بازی کماکان کریتوس است که دیگر پا به سن گذاشته و اکنون صاحب پسر شدهاست. کریتوس نقش مربی و محافظ پسرش را ایفا میکند و در طی روند بازی پسرش به او در مبارزات، اکتشافات و حل معماها کمک میکند. سلاح اصلی کریتوس در این قسمت یک تبرزین جادویی است.
این بازی دارای نمرات بسیار بالایی است و با استقبال بسیار خوب منتقدین مواجه شد. وبگاههای گیماسپات و آیجیان به ترتیب به این بازی امتیاز ۹ از ۱۰ و ۱۰ از ۱۰ را دادهاند و همچنین امتیاز کلی ۹۴ از ۱۰۰ را در وبگاه متاکریتیک به خود اختصاص داد.[۴] به گفتهٔ بسیاری از رسانهها، این بازی یکی از بهترین بازیهای کنسول پلیاستیشن ۴ است.[۵]
روند بازی در خدای جنگ بسیار متفاوت و تا اندازه زیادی از نسخههای پیشین فاصله گرفتهاست، به گونهای که از ابتدا بازسازی شدهاست.[۶] با وجود اینکه قسمت پیشین تحت عنوان معراج (۲۰۱۳) حالت چندنفره را در این مجموعه معرفی نمود، این نسخه تنها دارای حالت تکنفره است. از ویژگیهای جدید در این بازی میتوان به دوربین آزاد با دید سوم شخص در بالا شانه اشاره کرد که خاصیت یک دوربین سینمایی ثابت سوم شخص را دارد و با نسخههای پیشین تفاوت دارد (به استثنای نسخهٔ دوبعدی خیانت در سال ۲۰۰۷). از جنبه سینمایی، بازی به صورت نمای مستمر و بدون هیچ کاتی در دوربین ارائه شدهاست. دشمنان موجود در بازی ریشه در اساطیر اسکاندیناوی دارند و شامل ترولها، اوگر، دروگرها و همچنین مخلوقات از گور برخاستهای که توسط جادوی سِیدر منحرف شدهاند میباشد.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
کریتوس از یک تبرزین جادویی به نام تبر لویاتان استفاده میکند که قادر است با عناصر مختلف جادو های مختلف ترکیب شده و به سمت دشمنان پرتاب شود. بهطور مثال تبر میتواند با یخ ترکیب شود و کریتوس قادر است آن را به طرف دشمنان پرتاب کند و به شکلی جادویی آن را به سوی دستش بازگرداند (درست شبیه به میولنیر، چکش ثور).[۷] همچنین کریتوس میتواند تبر خود را شارژ کرده و با انفجاری از انرژی به دشمنان اطرافش آسیب بزند. در بازی، تبر دارای حملات سبک و سنگین است؛ حملات سنگین به کریتوس اجازه میدهد تا دشمنانش را به هوا پرتاب کند. دشمنان بزرگتر مانند اُوگر دارای نقاط حساسی هستند که با برخورد تبر، گیج میشوند. با پرتاب تبر به سمت برخی از وسایل اطراف، آنها منفجر میشوند و به دشمنان نزدیک محل انفجار آسیب وارد میشود. تبر لویاتان را میتوان با چسباندن سنگ خط رونی ارتقا داد. یک سنگ برای حملات سنگین و دیگری برای حملات سبک. این ویژگی به بازیکنان امکان میدهد تا سبک بازی مورد علاقهٔ خودشان را ایجاد کنند. سلاح دیگری که کریتوس از آن استفاده میکند، سپر است. زمانی که کریتوس از آن استفاده نمیکند، سپر را روی ساعد چپش به عنوان زره قرار میدهد. هنگام مبارزه از سپر میتوان هم برای حمله و هم برای دفاع استفاده کرد.[۸]
بازی دارای جهانی نیمه باز بوده و بازیکن میتواند به محیط های قبلی سر بزند و راز های مخفی را کشف کند و با باسفایت های اختیاری مبارزه کند.[۹] حالت رویداد فوری نسبت به نسخههای پیشین دستخوش تغییر قرار گرفتهاست. بالای سر دشمنان دو نوار وجود دارد، یکی میزان سلامتی و دیگری درجه گیج شدن را نشان میدهد. پر کردن نوار گیجی به شکست دادن راحتتر دشمنان قوی کمک میکند. با پر شدن نوار و بسته به نوع دشمن، کریتوس کارهای مختلفی مانند نصف کردن یا پرت کردن انجام میدهد.[۱۰] قابلیت شنا کردن از بازی حذف شدهاست و بازیکنان در صورت نیاز از قایق برای عبور از آب استفاده میکنند.
در بعضی قسمتها این بازی مانند بازیهای نقشآفرینی عمل میکند. برای مثال قابلیت ارتقاء دانش تیراندازی یا خشم زمان دار. نوار این خشم مانند بازیهای قبلی این مجموعه، حین مبارزه پر میشود و کریتوس با استفاده از آن میتواند با دستان خالی مبارزه کرده و آسیب زیادی به دشمنانش وارد کند.[۱۱][۱۲] همچنین منابعی وجود دارد که بازیکن میتواند آنها را پیدا کند. [۱۳] این منابع به بازیکن اجازه میدهد تا زره جدیدی بسازد یا زره فعلی خود را ارتقاء بخشد. در طول بازی، بازیکن صندوقهایی پیدا میکند که در آن اشیاء به نام هکسیلور (hacksilver) است. هک سیلورها نقشی اساسی در ساختن ابزار و وسایل جدید دارند. ساختن ابزار به تجربه نیز(xp) نیاز دارد.[۱۲]
با اینکه بازیکن همیشه کریتوس را کنترل میکند اما گاهی اوقات میتواند آتریوس، پسر کریتوس را نیز کنترل کند.[۱۴] در این زمان، یک دکمه به آتریوس اختصاص داده میشود و بازیکن میتواند با فشردن آن دکمه، باعث شود تا آتریوس کار خاصی انجام دهد. برای مثال اگر بازیکن به کمک نیاز داشته باشد، میتواند وسط صفحه را روی دشمن تنظیم کرده و به آترئوس دستور دهد تا به دشمن شلیک کند یا اینکه روی سر دشمن بپرد و او را برای لحظاتی گیج کند.[۱۵]تیرهای آتریوس در ابتدا تاثیر کمی روی سلامتی دشمن دارند اما در ادامه ی روند بازی و با ارتقاع کمان اتریوس میتوان آسیب ضربات را افزایش داد همچنین تیر ها باعث میشوند نوار گیجی دشمن به سرعت پر شود.[۱۰]
در طول بازی آتریوس در حل پازلها، مسافرت، مبارزه و… کمک میکند. زمانی هم که بازیکن با تعداد زیادی از دشمنان روبهرو میشود، آتریوس به صورت مستقل باعث حواس پرتی دشمنان ضعیفتر میشود تا بازیکن با دشمنان قویتر بجنگد.[۱۶] اگر تعداد زیادی از دشمنان با آتریوس درگیر شوند، او روی زمین میافتد و دیگر تا آخر مبارزه درگیر نمیشود. آتریوس نیز مانند کریتوس در طول بازی سلاح و زره و تواناییهای جدید از جمله تیرهای رعد و برق به دست میآورد.[۱۷]
در حالی که هفت بازی قبلی کم و بیش بر اساس اساطیر یونانی بود اما این بازی در اساطیر اسکاندیناوی ادامه مییابد.[۱۸] اتفاقات این بازی قبل از زمان وایکینگها رخ میدهد. شش قلمرو از ۹ جهان اساطیر اسکاندیناوی قابل دسترسی است. بیشتر زمان بازی در سرزمین میدگارد میگذرد. جایی که انسانها زندگی میکنند و همان قلمرویی است که دنیای یونان وجود داشته بود. دیگر قلمروها عبارتند از الفهایم: قلمرو اِلفهای نور و تاریکی، هلهایم: قلمرو مردگان، یوتونهایم: سرزمین غولها. قلمروهای دیگر که به صورت اختیاری میتوان وارد آنها شد عبارتند از نیفلهایم: قلمرو مه و موسپلهایم: قلمرو آتش. دسترسی به سه قلمرو دیگر آسگارد: قلمرو خدایان آسیر، واناهایم: قلمرو ایزدان ونیر، و سوارتآلفهایم: قلمرو دورفها توسط اودین، حاکم آسگارد بسته شدهاست.[۱۹] در وسط تمام قلمروها درخت افسانهای ایگدراسیل وجود دارد که قلمروها را به هم متصل میکند. با اینکه هر قلمرو جهانی متفاوت است اما همه آنها به طور همزمان در یک مکان وجود دارند. سفر بین قلمروها از طرق بیفروست و یکی از ریشههای ایگدراسیل صورت میگیرد. بیفروست را تیر ،یک خدای جنگ صلح دوست ساخت و به قلمروهای دیگر سفر کرد و افسانههای آنها را آموخت. اودین، تیر را کشت چراکه باور داشت تیر با همدستی با غولها میخواهد او را از مقامش کنار بزند.
قهرمانهای اصلی بازی کریتوس (صداپیشگی توسط کریستوفر جاج) و پسر کوچکش آتریوس (سانی سالجیک) هستند. کریتوس، فرزند زئوس، یک مبارز از اسپارتا است که به خدای جنگ یونان تبدیل شد. پس از این که به میدگارد (سرزمین انسانها) آمد، با همسر دومش که اکنون مرده است (لافی Laufey) آشنا شد که البته او را فای (Faye) صدا میکرد. او و فای فرزندی به نام آرتریوس دارند که نه از گذشتهٔ کریتوس خبر داشت و نه میدانست خدا است. با این حال این توانایی را دارد که افکار دیگران را بخواند. هماورد اصلی بازی، ایزد آسیر، بالدر (جرمی دیویس)، برادر ثور است. فرزندان ثور، مودی (Modi) و مگنی (Magni) (نولان نورث و تروی بیکر) به بالدر کمک میکنند. پدر بالدر، اودین و مادرش خدای ونیر، فریا (دانیل بیسوتی) است. اودین، فریا را به میدگارد تبعید کرده است که فریا در آن جا به جادوگر جنگل معروف شد. او برای محافظت از پسرش بالدر، او را جاودانه کرد که باعث شد نه درد و نه خوشحالی را احساس کند و همین به تنفر بالدر از فریا انجامید. شخصیتهای دیگری هم وجود دارند شامل: میمیر (آلستر دانکن) که ادعا میکند باهوشترین انسان زندهٔ جهان است. بروک (Brok) و سیندری (Sindri) (راجر کری هد و آدام جی. هرینگتون) دو برادر دورف که در نقاط مختلفی از جهان حضور دارند و برای کریتوس و آرتریوس سلاحها جدید میسازند. این دو برادر بودند که تبر لویاتان کریتوس را ساختند و آن را به فای دادند.[۲۰]
.
.
.
همچنین روح ایزد بانوی آتنا در بازی در دو صحنه وجود دارد و کریتوس را هیولا و تغیر ناپذیر توصیف میکند و به او میگوید ک طبیعت تو عوض شدنی نیست.از دیگر شخصیت هایی ک در نسخه های قبلی وجود داشتند و در این نسخه وجود دارند زئوس خدای خدایان و خدای رعد میباشد ک در جهان مردگان کریتوس با او دیدار میکند
بر طبق وبگاه متاکریتیک، خدای جنگ مورد تقدیر همگانی قرار گرفت و با استقبال بسیار خوب منتقدین مواجه شد و در کنار نسخه اصلی خدای جنگ بالاترین امتیاز را در این فرنچایز دارا میباشد. این بازی دارای رتبه سوم در بین تمام بازیهای کنسول پلیاستیشن ۴ را دارا میباشد و همچنین عنوان بالاترین امتیاز یک بازی در سال ۲۰۱۸ برای این کنسول را به ارمغان آورد.[۲۷] خدای جنگ به ویژه در زمینه سیستم مبارزات، گرافیک، موسیقی، طراحی دنیای بازی، استفاده از اساطیر اسکاندیناوی، داستان، شخصیت پردازی و احساسات سینمایی مورد ستایش قرار گرفت.
در مراسم The Game Awards 2018 این بازی به عنوان برترین بازی سال ۲۰۱۸ انتخاب شد.
خدای جنگ (همچنین بهعنوان خدای جنگ ۴ و خدای جنگ پیاس۴ نیز شناخته میشود)[۱] یک بازی ویدئویی در سبک اکشن-ماجراجویی است که توسط استودیو سنتا مونیکا ساخته شده و بوسیلهٔ سونی اینتراکتیو انترتینمنت در تاریخ ۲۰ آوریل ۲۰۱۸ بهطور انحصاری برای کنسول پلیاستیشن ۴ منتشر شد.
این هشتمین قسمت در مجموعه بازیهای خدای جنگ بهشمار میرود و دنبالهای بر نسخهٔ خدای جنگ ۳ محسوب میشود.[۲] بازی به عنوان یک نسخه بازراهاندازی از سری خدای جنگ بهشمار میرود و این بار به جای آنکه داستان آن همانند تمامی قسمتها در این مجموعه بازی بر اساس اساطیر یونانی دنبال شود، در اساطیر اسکاندیناوی روایت میشود.[۳]
شخصیت اصلی بازی کماکان کریتوس است که دیگر پا به سن گذاشته و اکنون صاحب پسر شدهاست. کریتوس نقش مربی و محافظ پسرش را ایفا میکند و در طی روند بازی پسرش به او در مبارزات، اکتشافات و حل معماها کمک میکند. سلاح اصلی کریتوس در این قسمت یک تبرزین جادویی است.
این بازی دارای نمرات بسیار بالایی است و با استقبال بسیار خوب منتقدین مواجه شد. وبگاههای گیماسپات و آیجیان به ترتیب به این بازی امتیاز ۹ از ۱۰ و ۱۰ از ۱۰ را دادهاند و همچنین امتیاز کلی ۹۴ از ۱۰۰ را در وبگاه متاکریتیک به خود اختصاص داد.[۴] به گفتهٔ بسیاری از رسانهها، این بازی یکی از بهترین بازیهای کنسول پلیاستیشن ۴ است.[۵]
روند بازی در خدای جنگ بسیار متفاوت و تا اندازه زیادی از نسخههای پیشین فاصله گرفتهاست، به گونهای که از ابتدا بازسازی شدهاست.[۶] با وجود اینکه قسمت پیشین تحت عنوان معراج (۲۰۱۳) حالت چندنفره را در این مجموعه معرفی نمود، این نسخه تنها دارای حالت تکنفره است. از ویژگیهای جدید در این بازی میتوان به دوربین آزاد با دید سوم شخص در بالا شانه اشاره کرد که خاصیت یک دوربین سینمایی ثابت سوم شخص را دارد و با نسخههای پیشین تفاوت دارد (به استثنای نسخهٔ دوبعدی خیانت در سال ۲۰۰۷). از جنبه سینمایی، بازی به صورت نمای مستمر و بدون هیچ کاتی در دوربین ارائه شدهاست. دشمنان موجود در بازی ریشه در اساطیر اسکاندیناوی دارند و شامل ترولها، اوگر، دروگرها و همچنین مخلوقات از گور برخاستهای که توسط جادوی سِیدر منحرف شدهاند میباشد.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
کریتوس از یک تبرزین جادویی به نام تبر لویاتان استفاده میکند که قادر است با عناصر مختلف جادو های مختلف ترکیب شده و به سمت دشمنان پرتاب شود. بهطور مثال تبر میتواند با یخ ترکیب شود و کریتوس قادر است آن را به طرف دشمنان پرتاب کند و به شکلی جادویی آن را به سوی دستش بازگرداند (درست شبیه به میولنیر، چکش ثور).[۷] همچنین کریتوس میتواند تبر خود را شارژ کرده و با انفجاری از انرژی به دشمنان اطرافش آسیب بزند. در بازی، تبر دارای حملات سبک و سنگین است؛ حملات سنگین به کریتوس اجازه میدهد تا دشمنانش را به هوا پرتاب کند. دشمنان بزرگتر مانند اُوگر دارای نقاط حساسی هستند که با برخورد تبر، گیج میشوند. با پرتاب تبر به سمت برخی از وسایل اطراف، آنها منفجر میشوند و به دشمنان نزدیک محل انفجار آسیب وارد میشود. تبر لویاتان را میتوان با چسباندن سنگ خط رونی ارتقا داد. یک سنگ برای حملات سنگین و دیگری برای حملات سبک. این ویژگی به بازیکنان امکان میدهد تا سبک بازی مورد علاقهٔ خودشان را ایجاد کنند. سلاح دیگری که کریتوس از آن استفاده میکند، سپر است. زمانی که کریتوس از آن استفاده نمیکند، سپر را روی ساعد چپش به عنوان زره قرار میدهد. هنگام مبارزه از سپر میتوان هم برای حمله و هم برای دفاع استفاده کرد.[۸]
بازی دارای جهانی نیمه باز بوده و بازیکن میتواند به محیط های قبلی سر بزند و راز های مخفی را کشف کند و با باسفایت های اختیاری مبارزه کند.[۹] حالت رویداد فوری نسبت به نسخههای پیشین دستخوش تغییر قرار گرفتهاست. بالای سر دشمنان دو نوار وجود دارد، یکی میزان سلامتی و دیگری درجه گیج شدن را نشان میدهد. پر کردن نوار گیجی به شکست دادن راحتتر دشمنان قوی کمک میکند. با پر شدن نوار و بسته به نوع دشمن، کریتوس کارهای مختلفی مانند نصف کردن یا پرت کردن انجام میدهد.[۱۰] قابلیت شنا کردن از بازی حذف شدهاست و بازیکنان در صورت نیاز از قایق برای عبور از آب استفاده میکنند.
در بعضی قسمتها این بازی مانند بازیهای نقشآفرینی عمل میکند. برای مثال قابلیت ارتقاء دانش تیراندازی یا خشم زمان دار. نوار این خشم مانند بازیهای قبلی این مجموعه، حین مبارزه پر میشود و کریتوس با استفاده از آن میتواند با دستان خالی مبارزه کرده و آسیب زیادی به دشمنانش وارد کند.[۱۱][۱۲] همچنین منابعی وجود دارد که بازیکن میتواند آنها را پیدا کند. [۱۳] این منابع به بازیکن اجازه میدهد تا زره جدیدی بسازد یا زره فعلی خود را ارتقاء بخشد. در طول بازی، بازیکن صندوقهایی پیدا میکند که در آن اشیاء به نام هکسیلور (hacksilver) است. هک سیلورها نقشی اساسی در ساختن ابزار و وسایل جدید دارند. ساختن ابزار به تجربه نیز(xp) نیاز دارد.[۱۲]
با اینکه بازیکن همیشه کریتوس را کنترل میکند اما گاهی اوقات میتواند آتریوس، پسر کریتوس را نیز کنترل کند.[۱۴] در این زمان، یک دکمه به آتریوس اختصاص داده میشود و بازیکن میتواند با فشردن آن دکمه، باعث شود تا آتریوس کار خاصی انجام دهد. برای مثال اگر بازیکن به کمک نیاز داشته باشد، میتواند وسط صفحه را روی دشمن تنظیم کرده و به آترئوس دستور دهد تا به دشمن شلیک کند یا اینکه روی سر دشمن بپرد و او را برای لحظاتی گیج کند.[۱۵]تیرهای آتریوس در ابتدا تاثیر کمی روی سلامتی دشمن دارند اما در ادامه ی روند بازی و با ارتقاع کمان اتریوس میتوان آسیب ضربات را افزایش داد همچنین تیر ها باعث میشوند نوار گیجی دشمن به سرعت پر شود.[۱۰]
در طول بازی آتریوس در حل پازلها، مسافرت، مبارزه و… کمک میکند. زمانی هم که بازیکن با تعداد زیادی از دشمنان روبهرو میشود، آتریوس به صورت مستقل باعث حواس پرتی دشمنان ضعیفتر میشود تا بازیکن با دشمنان قویتر بجنگد.[۱۶] اگر تعداد زیادی از دشمنان با آتریوس درگیر شوند، او روی زمین میافتد و دیگر تا آخر مبارزه درگیر نمیشود. آتریوس نیز مانند کریتوس در طول بازی سلاح و زره و تواناییهای جدید از جمله تیرهای رعد و برق به دست میآورد.[۱۷]
در حالی که هفت بازی قبلی کم و بیش بر اساس اساطیر یونانی بود اما این بازی در اساطیر اسکاندیناوی ادامه مییابد.[۱۸] اتفاقات این بازی قبل از زمان وایکینگها رخ میدهد. شش قلمرو از ۹ جهان اساطیر اسکاندیناوی قابل دسترسی است. بیشتر زمان بازی در سرزمین میدگارد میگذرد. جایی که انسانها زندگی میکنند و همان قلمرویی است که دنیای یونان وجود داشته بود. دیگر قلمروها عبارتند از الفهایم: قلمرو اِلفهای نور و تاریکی، هلهایم: قلمرو مردگان، یوتونهایم: سرزمین غولها. قلمروهای دیگر که به صورت اختیاری میتوان وارد آنها شد عبارتند از نیفلهایم: قلمرو مه و موسپلهایم: قلمرو آتش. دسترسی به سه قلمرو دیگر آسگارد: قلمرو خدایان آسیر، واناهایم: قلمرو ایزدان ونیر، و سوارتآلفهایم: قلمرو دورفها توسط اودین، حاکم آسگارد بسته شدهاست.[۱۹] در وسط تمام قلمروها درخت افسانهای ایگدراسیل وجود دارد که قلمروها را به هم متصل میکند. با اینکه هر قلمرو جهانی متفاوت است اما همه آنها به طور همزمان در یک مکان وجود دارند. سفر بین قلمروها از طرق بیفروست و یکی از ریشههای ایگدراسیل صورت میگیرد. بیفروست را تیر ،یک خدای جنگ صلح دوست ساخت و به قلمروهای دیگر سفر کرد و افسانههای آنها را آموخت. اودین، تیر را کشت چراکه باور داشت تیر با همدستی با غولها میخواهد او را از مقامش کنار بزند.
قهرمانهای اصلی بازی کریتوس (صداپیشگی توسط کریستوفر جاج) و پسر کوچکش آتریوس (سانی سالجیک) هستند. کریتوس، فرزند زئوس، یک مبارز از اسپارتا است که به خدای جنگ یونان تبدیل شد. پس از این که به میدگارد (سرزمین انسانها) آمد، با همسر دومش که اکنون مرده است (لافی Laufey) آشنا شد که البته او را فای (Faye) صدا میکرد. او و فای فرزندی به نام آرتریوس دارند که نه از گذشتهٔ کریتوس خبر داشت و نه میدانست خدا است. با این حال این توانایی را دارد که افکار دیگران را بخواند. هماورد اصلی بازی، ایزد آسیر، بالدر (جرمی دیویس)، برادر ثور است. فرزندان ثور، مودی (Modi) و مگنی (Magni) (نولان نورث و تروی بیکر) به بالدر کمک میکنند. پدر بالدر، اودین و مادرش خدای ونیر، فریا (دانیل بیسوتی) است. اودین، فریا را به میدگارد تبعید کرده است که فریا در آن جا به جادوگر جنگل معروف شد. او برای محافظت از پسرش بالدر، او را جاودانه کرد که باعث شد نه درد و نه خوشحالی را احساس کند و همین به تنفر بالدر از فریا انجامید. شخصیتهای دیگری هم وجود دارند شامل: میمیر (آلستر دانکن) که ادعا میکند باهوشترین انسان زندهٔ جهان است. بروک (Brok) و سیندری (Sindri) (راجر کری هد و آدام جی. هرینگتون) دو برادر دورف که در نقاط مختلفی از جهان حضور دارند و برای کریتوس و آرتریوس سلاحها جدید میسازند. این دو برادر بودند که تبر لویاتان کریتوس را ساختند و آن را به فای دادند.[۲۰]
.
.
.
همچنین روح ایزد بانوی آتنا در بازی در دو صحنه وجود دارد و کریتوس را هیولا و تغیر ناپذیر توصیف میکند و به او میگوید ک طبیعت تو عوض شدنی نیست.از دیگر شخصیت هایی ک در نسخه های قبلی وجود داشتند و در این نسخه وجود دارند زئوس خدای خدایان و خدای رعد میباشد ک در جهان مردگان کریتوس با او دیدار میکند
بر طبق وبگاه متاکریتیک، خدای جنگ مورد تقدیر همگانی قرار گرفت و با استقبال بسیار خوب منتقدین مواجه شد و در کنار نسخه اصلی خدای جنگ بالاترین امتیاز را در این فرنچایز دارا میباشد. این بازی دارای رتبه سوم در بین تمام بازیهای کنسول پلیاستیشن ۴ را دارا میباشد و همچنین عنوان بالاترین امتیاز یک بازی در سال ۲۰۱۸ برای این کنسول را به ارمغان آورد.[۲۷] خدای جنگ به ویژه در زمینه سیستم مبارزات، گرافیک، موسیقی، طراحی دنیای بازی، استفاده از اساطیر اسکاندیناوی، داستان، شخصیت پردازی و احساسات سینمایی مورد ستایش قرار گرفت.
در مراسم The Game Awards 2018 این بازی به عنوان برترین بازی سال ۲۰۱۸ انتخاب شد.
بازی اکشن-ماجراجویی یا اکشن – ماجرایی (به انگلیسی: Action-adventure game) سبکی در بازی رایانهای است که خود زیرمجموعهٔ سبک اکشن قرار میگیرد، بازیکن با بازی در این سبک، علاوه بر شرکت در صحنههای اکشن، در عمل درگیر داستان بازی نیز خواهید شد. همراه شدن صحنههای اکشن با ماجراجوییهایی مانند پنهانکاری و حل پازلهای گوناگون، از جمله عناصر تشکیلدهنده این سبک از بازیها بهشمار میروند. بازیهایهادس۲، ندانسته، توم ریدر، کیش یک آدمکش و اسپیلنترسل در این سبک قرار میگیرند.[۱]
بر مککرری (انگلیسی: Bear McCreary؛ زادهٔ ۱۷ فوریهٔ ۱۹۷۹) یک موسیقیدان اهل ایالات متحده آمریکا است. وی تباری ایرلندی-ارمنی دارد.
وی از سال ۱۹۹۸ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بودهاست.
در قسمت اول موشکافی داستان بازی God of War، تنها به معرفی کاراکترها و داستانشان خواهیم پرداخت. با زومجی همراه باشید.
شاید تا قبل از انتشار نسخه جدید God of War، فکر میکردیم در این نسخه از بازی، همانند گذشته با یک داستان سر راست طرف هستیم که از ابتدا تا انتهای آن همه را قتل عام میکنیم و خدایی باقی نخواهد ماند. اما نه، God of War جدید پیچیدهتر از این حرفها ظاهر شد. حالا با اثری رو به رو هستیم که شخصیت اصلی بیمغز و سطحی آن یعنی کریتوس، به شخصیتی با روح و عمقی مثالزدنی تبدیل شده است. شخصیتی که یک ماشین کشتار جمعی بود، حالا تبدیل به کاراکتری شده که احساس دارد و حتی به خاطر این احساسش میتوان تئوریهای عجیبی از دنیای God of War مطرح کرد. نه فقط کریتوس، بلکه این بار شاهد شخصیتهایی هستیم که به داستان بازی شاخ و برگ دادهاند و تمام تنه آن روی دوشهای کریتوس سوار نیست. آترئوس، فریا، میمیر و حتی دشمنان بازی مثل بالدر، هر کدام به خودی خود توانستهاند داستان بازی را به سمت و سویی تازه ببرند که بیشتر و بیشتر برای نسخههای بعدی بازی هیجانزده شویم.
در این مطلب تنها نگاهی به حضور شخصیتهای فرعی بازی خواهیم داشت و داستان پیرامون آنها را در افسانههای نورس و روایت بازی God of War شرح میدهیم. بخشهایی از این مطلب داستان بازی را لو میدهند
اگر زومجی را دنبال کرده باشید، میدانید که تا قبل از انتشار بازی، هم در چند مقاله به معرفی دنیای نورس پرداختم و هم چندین تئوری را مطرح کردم. قطعا بسیاری از شما تا به حال دیگر بازی را تجربه کردید و از آن لذت بردید. حالا نوبت این است که به بررسی نکات ریز و درشت بازی بپردازیم. اینکه دنیای بازی از چه قرار بود، چه اتفاقاتی در آن رخ داد، چه شخصیتهایی را ملاقات کردیم، چه شخصیتهایی غایب بودند و سوالهای بیشمار دیگر. قصد داریم این بار با ۳ مقاله، به این موضوعات بپردازیم. در این سه مقاله، ابتدا کاراکترهای بازی را برررسی خواهیم کرد. البته از حالا بگویم که در قسمت اول، خبری از آترئوس و کریتوس نیست. نه فقط به خاطر طولانی شدن مطلب، بلکه سعی داشتم با حذف این دو کاراکتر، تمرکز را از روی آنها بردارم و در مقاله دوم مفصل در مورد آنها بنویسم. شما در اولین مقاله از موشکافی داستان بازی God of War، با کاراکترهای فرعی آشنا خواهید شد، نکات مهم آنها را میخوانید و به یک سری حقایق جالب هم در کنار مسائل اصلی پی خواهید برد. در این قسمت خبری از تئوریسازی نیست و فقط میخواهیم با کاراکترها و داستان آنها آشنا شویم. اگر به دنبال تئوریهای بازی هستید، بهتر است منتظر مقاله سوم باشید. همچنین در مقاله دوم علاوه بر آترئوس و کریتوس، نکات مهم دنیای بازی را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
یکی از نقاط قوت سری God of War این است که دقیقا کتابهای میتولوژی را به خورد بازیکنان نمیدهد و به لطف حضور یک کاراکتر فرعی در افسانهها، همه چیز را به هم میریزد. حضور این شخصیت فرعی در یک میتولوژی که همان کریتوس خودمان است، باعث شده تا عینا همان داستانهای افسانهای را مشاهده نکنیم. او به تنهایی تاریخ یونان را عوض کرد و این اتفاق نیز حالا برای عصر نورس رخ داده است. در عصر نورس بازی God of War با یک کتاب تاریخ طرف نیستیم، بلکه با داستانی پر پیچ و خم طرف هستیم که میتوان آن قدر در مورد آن نوشت که باز هم یک سری نکات این وسط جا بماند. در این بازی، کاراکترها، همان خدایان و مخلوقین افسانههای نورس هستند، با این تفاوت که God of War، شخصیت آنها را ۱۸۰ درجه تغییر میدهد. میپرسید چرا؟ وقتی بالدر، پاکترین خدای نورس به یکی از بداخلاقترین خدایان تبدیل میشود، تکلیف مشخص است! خب من اولین قسمت از این مقالهها را به کاراکترها اختصاص دادم. در اینجا ما آنها را نسبت به افسانههای نورس مقایسه میکنیم و سپس به رمز و راز آنها خواهیم پرداخت.
اما قبل از شروع مقاله، به شما پیشنهاد میکنم داستان کوتاهی که پیش از این در انتهای پیشنمایش بازی نوشته بودم را بار دیگر مطالعه کنید.
فریا | بالدر | مودی و ماگنی | بروک و سیندری | میمیر | یورمونگاند | والکیریها
حتما در مطلب آشنایی با خدایان نورس خواندهاید که فریا، ایزدبانوی عشق و یکی از زیباترین و خوش یمنترین خدایان افسانههای نورس است. همچنین فریا، ملکه تمامی والکیریهایی است که سربازان و خدایان شایسته را به والهالا میبرند تا برای نبرد بزرگ راگناروک آماده شوند.
البته در برخی از داستانهای نورس، ایزدبانویی به نام فریگ وجود دارد که گاه آن را همان فریا میدانند و گاه او خدایی دیگر و مادر بالدر است. اما خب به نظر میرسد در God of War فریا و فریگ یک ایزدبانو باشند. در میتولوژی نورس، فریا گرازی به نام Hildisvini داشت که در بازی God of War این گراز را ملاقات کردیم و در اصل توسط آن بود که با فریا رو به رو شدیم. همچنین فریا صاحب گردنبند زیبایی به نام بریسینگامن است که توسط دورفها ساخته شده بود. فریا، دختر نیورد، پادشاه دریاها است. او همچنین برادر خردمندی به نام فریر دارد که در داستان بالا به آن اشاره شد.
اما داستان فریا در بازی God of War از چه قرار بود؟
ما فریا را در بازی God of War همانند جادوگری تنها در جنگلی دیدیم که به کمک کریتوس آمد. اما چه شد که کار او به چنین جایی کشید؟ فریا زمانی نیرومندترین فرد میان خدایان ونیر بود. او قدرت جادویی شگفتانگیزی داشت و همچنین از دانش زیادی برخوردار بود. اما خب همانطور که در داستان کوتاه بالا خواندید، پیش از حضور کریتوس در دنیای نورس، او به واسطه مشاورههای میمیر، با اودین ازدواج میکند. پس از این ازدواج، اودین با دوز و کلک، رفته رفته قدرتهای جادویی فریا را یاد میگیرد و به قدرت بالاتری میرسد. اینجا بود که فریا دیگر برای اودین ارزشی نداشت. از طرفی هم فریا به قدرت و بدخلقیهای اودین آگاه بود. درست زمانی که فریا قصد فرار داشت، اودین به قدرتی رسیده بود که بخش اعظمی از جادوی فریا را از او بگیرد. نه تنها جادو، بلکه اودین بالهای فریا را هم از او گرفت، او را در میدگارد زندانی کرد و حتی کاری کرد که نتواند به دنیای خود، نزد خدایان ونیر برود. این شد که او کارش به مخفی شدن درون یک جنگل کشیده و در کنار لاکپشتی عظیمالجثه زندگی میکرد. تنها چیزی که فریا آن را در هنگام زندگی با اودین گرامی میداشت، فرزند آنها بود؛ بالدر.
ما فریا را زمانی ملاقات میکنیم که کریتوس در حال یاد دادن شکار به آترئوس است. آترئوس گراز عجیبی را که در جنگل پیدا میکند، با تیر میزند. این گراز عجیب، همان Hildisvini، گراز محبوب فریا بود. فریا همان ابتدا متوجه خدا بودن کریتوس شد و میدانست اوضاع از چه قرار است. با این حال او این راز بزرگ را به آترئوس نگفت، اما میدانست که باید از آنها محافظت کند. اما این که فریا از کجا از همان اول میدانست که کریتوس یک خدای خارج از دنیای نورس است، یکی از سوالهای بزرگ بازی محسوب میشود. او حتی میدانست که خدایان نورس نمیتوانند حضور چنین خدایی را در دنیای خودشان تحمل کنند. برای مخفی نگه داشتن آنها از دیگر خدایان، وردی را روی این پدر و پسر اعمال میکند. به همین دلیل بود که بالدر و دیگران نمیتوانستند تا قبل از پاک شدن آن سحر، به راحتی او را پیدا کنند. اما این پایان ماجرا نبود، بلکه فریا بیشتر از اینها قصد کمک به کریتوس و فرزندش را داشت. به همین دلیل او آنها را تا پای کوهی که توسط دودی سیاه مسدود شده بود دنبال کرد. شاید برایتان سوال باشد که او چگونه به این سرعت در محیطهای بازی جا به جا میشد. باید بگویم که فریا قادر است تبدیل به یک شاهین شود. در دنیای بازی نیز او از این قاعده مستثنا نیست و قدرت تبدیل شدن به یک شاهین را داشت. برای کمک به کریتوس و عبور آنها از دود سیاه، فریا آنها را به معبد «تیر» راهنمایی کرد و آنجا بود که کلید راه سفر به دنیاهای مختلف نورس یعنی Bifrost را به دست آوردند. در میتولوژی نورس نیز Bifrost به پل رنگینکمان گفته میشود که میدگارد را به آسگارد متصل میکند.
البته این پایان ماجرای فریا با کریتوس نبود و آنها چندین بار با یکدیگر ملاقات کردند. زمانی که برای اولین بار فریا سر میمیر را میبیند به خاطر دارید؟ عصبانی شد و حوصله دیدن چهره او را هم نداشت؟ به این دلیل بود که میمیر باعث شد تا او با اودین ازدواج کند و کارش به اینجا بکشد. با زیر پا گذاشتن قانون ازدواج خود با اودین، خدای خدایان کاری کرد که او نتواند پایش را از میدگارد بیرون بگذارد و حتی از دیدن خانوادهاش عاجز بماند. آن صحنه را که فریا همراه با کریتوس و آترئوس به دنیای آلفهایم پا گذاشتند به یاد دارید؟ زمانی که فریا قصد راهنمایی کریتوس را داشت، همان لحظه، او ناگهان به درون دروازه کشیده میشود و کریتوس و آترئوس هم که خبری از ماجرا نداشتند، در فکری عمیق فرو رفتند و به تنهایی در دنیای الفهای روشن قدم گذاشتند. این همان نفرینی بود که نمیگذاشت فریا پایش را از میدگارد بیرون بگذارد و به همین دلیل در بدو ورودش به الفهایم، به درون دروازه کشیده شد.
اما یکی از درگیر کنندهترین مسائلی که فریا با آن دست و پنجه نرم میکند، نفرینی بدتر از اسیر شدن در میدگارد است. شما میدانید فریا در پایان بازی به شدت عصبانی میشود. به خاطر کاری که کریتوس و آترئوس با پسرش بالدر کردند، فریا در خشمی عمیق فرو رفته است، اما چه چیزی باعث میشود که این خشم به عذابی بدتر از کشته شدن پسرش تبدیل شود؟ با وجود تهدیدهایی که فریا در برابر کریتوس به زبان آورد و به آنها قول نابودیشان را داد، اما باید بدانید که اودین او را حتی از کشتن هر شخص و هر چیزی منع کرده است.
اودین میدانست که با بیرون راندن فریا و اسیر کردنش در میدگارد، او تمام توانش را برای انتقام خواهد گذاشت. بنابراین به خاطر این ترس اودین، فریا نه تنها در میدگارد محبوس شد، بلکه دیگر حتی قادر به کشتن هیچ شخصی نیست و حتی توانایی مبارزه با دیگران را از دست داده است. به همین دلیل بود که در نبرد نهایی کریتوس با بالدر، فریا حتی قادر نبود پایش را وسط میدان نبرد بگذارد، وگرنه او زمانی به قدری قدرت داشت که حتی ممکن بود کریتوس را به دردسر بیاندازد. مسئله این است که او میخواهد از کریتوس انتقام بگیرد، اما او دیگر چنین قدرتی ندارد، حالا چگونه قرار است چنین کاری را عملی کند؟
اما دلایل عصبانیت فریا تنها به کشته شدن پسرش ختم نمیشود. همانطور که گفتم، فریا ملکه والکریها است و والکریها اعتقاد زیادی به رویداد راگناروک دارند. حال بگذارید نکته مهمی را به شما بگویم؛ در افسانه نورس، راگناروک زمانی آغاز میشود که بالدر به دست لوکی کشته میشود! دقیقا اتفاقی که در این بازی رخ داد و بالدر کشته شد! حالا فریا نه فقط به خاطر کشته شدن پسرش توسط کریتوس از او عصبانی است، بلکه کریتوس و آترئوس باعث شدند تا وقایع راگناروک آغاز شود!
با اینکه فریا قدرت خاصی برای نبرد ندارد، اما او هنوز هم به دنبال راهی برای باز پس گیری قدرتش است. یکی از نکاتی که این موضوع را ثابت میکند، یکی از دیالوگهای میمیر است. میمیر به کریتوس و آترئوس میگوید زمانی که آنها به سوی قله بلند یوتنهایم رفته بودند و او را تنها گذاشتند، فریا به سراغش آمد و به دنبال اطلاعات بود. پیش از این گفتم که اودین بالهای او را از کند و در جایی مخفی کرده بود. حالا فریا برای باز پس گیری قدرتش به دنبال بالهای خود است تا بتواند باز هم به سمت خدایان ونیر برود. همچنین اگر دقت کنید، او همیشه شمشیرش را با خود به همراه دارد. چه زمانی که با کریتوس خوب بود یا چه زمانی که قصد انتقام گرفتن از او را داشت، فریا هرگز شمشیرش را رها نکرد. وجود شمشیر او به این دلیل است که فریا هنوز هم بعد از این همه سال، به دنبال پیدا کردن راهی برای بازگرداندن قدرتش است.
این مورد نشان میدهد که که قبل از کریتوس، فریا بیشتر از هر شخص دیگری نسبت به اودین خشمگین است. حال اینکه به همین دلیل کریتوس و فریا باز هم با یکدیگر برای رسیدن به هدفشان متحد شوند یا خیر، باید منتظر ماند و دید. البته باید به یاد داشته باشیم که درست است فریا نمیتواند به کسی آسیب بزند، اما به لطف قدرت جادویی باقی ماندهاش، میتواند موجودات مختلف از جمله مردهها را کنترل کند. درست همانند زمانی که جسد غولی عظیمالجثه به نام تامور را در هنگام مبارزه کریتوس و بالدر کنترل کرد.
در انتها یک نکته جالب هم باید بدانید؛ فریا تنها کاراکتری است که دقیقا کریتوس را میشناسد. نه بالدور و نه دیگر خدایان به خوبی و دقیق نمیدانند او چه کسی است. اما این فریا بود که به طور مستقیم و بدون اینکه قبلا او را دیده باشد، کریتوس را با نامش صدا کرد. کریتوس هیچوقت خود را به او معرفی نکرده بود، پس اینکه چگونه فریا او را تا این حد میشناسد، سوالی است که نمیدانیم به جوابش خواهیم رسید یا خیر. فریا نه تنها کریتوس را میشناسد، بلکه در نگاه اول متوجه شد او یک خدا است. نه فقط خدا، بلکه حتی سریع متوجه شد او Ghost of Sparta است. حتی میمیر نیز در ابتدا از این موضوع آگاهی نداشت.
رک بگویم، حتی فکرش را هم نمیکردم که کریتوس و اولین نبرد بزرگش در دنیای نورس، با بالدر صورت بگیرد. نه فقط فکرش را نمیکردم، بلکه حتی فکرش را هم نمیکردم اولین نبرد او با این خدا، به یکی از بهترین مبارزات من با یک باس در بازیهای ویدیویی تبدیل شود. اما چرا فکرش را نمیکردم بالدر اولین و آخرین باس بازی باشد؟ خب اینطور بگویم، بالدر در افسانههای نورس، میلیونها سال نوری با یک شخصیت منفی و بد فاصله داشت! بالدر در میتولوژی نورس، به خدای نور، پاکی و دوستی شناخته میشود! اما در God of War، او یک بچه خفنِ بداخلاق بود که از دست مادرش عصبانی بود و به دلیل مرموزی که اودین از او خواست، به سراغ کریتوس رفته بود.
بالدر در افسانههای نورس
بالدر خدای پاکی، زیبایی و نور است و حتی به خدای اصلاح مشکلات هم شناخته میشود. بالدر دومین پسر اودین و فریگ است و شاید بتوان گفت او از جمله خدایانی است که تمامی ایزدان و حتی انسانها او را دوست دارند. شخصیت بسیار خوب، رفتاری دوستانه و قدرت سخنوری بالا از جمله نکات مثبت بالدر هستند. اما چیزی که بیشتر از همه به چشم میآید، قلب پاک و نیت خالصی است که بالدر دارد (۱۸۰ درجه متفاوت نسبت به شخصیش در God of War). به خاطر پاکی و مهربانی بیش از حدش، او از نظر انسانها بهترین راهنما در میان خدایان آسیرها است. همسر او نانا «Nanna» است و صاحب فرزندی به اسم فورستی «Forseti» است که خدای عدالت نام گرفت.
همچنین بالدر صاحب بزرگترین کشتی ساخته شده در ۹ دنیا به نام رینگ هورن «Ringhorn» بود و همچنین صاحب پاکترین دالان ۹ دنیای نورس که با همسرش در آن سکونت داشتند؛ جایی که هیچ شیطان صفت و موجود ناپاکی قادر به تحمل این مکان نبود.
خب تا اینجا بالدر داستان God of War، با بالدر افسانههای نورس بسیار فرق دارد. اما راز نامیرا بودن بالدر چیست و چگونه کشته شد؟
یکی از مهمترین افسانههای اسطورهشناسی نورس، روایت مرگ بالدر است. در یکی از شبها، او رویایی از مرگ خود میبیند. این رویا باعث شد تا فریگ (یا همان فریا در بازی God of War)، مادرش، از تک تک موجودات و جانداران روی کره زمین قسم بگیرد تا هیچ کدام از فرزندان، نژادها و آیندگان آنها دست به کشتن بالدر نزنند و تمام آنها برای فریگ قسم خوردند. جالب است بدانید که بعد از این اتفاق، هیچ چیز، حتی یک چاقو قادر به کشتن بالدر نبود و خدایان از او برای تمرین تیر و کمان استفاده میکردند.
اما در بین تک تک اجزا و عناصر دنیا، چه جاندار و چه بیجان، فریگ یک چیز را فراموش کرد و آن را دست کم گرفت؛ گیاه داروش. از این رو لوکی، ظاهر خود را تغییر داد «او قادر به تغییر شکل است» و در مورد چیزهایی که ممکن است به بالدر را آسیب برساند با فریگ گفت و گو کرد. فریگ نیز به لوکی تغییر شکل یافته در مورد گیاه داروش گفت و هرگز فکر نمیکرد که این گیاه قادر باشد به بالدر صدمه بزند. لوکی به سرعت به سمت غرب رفت و از گیاه داروش تیرهایی ساخت. یکی از روزها که خدایان مشغول تمرین تیراندازی با بالدر بودند، لوکی تیرهای ساخته شده از داروش را به یکی از برادرهای نابینای بالدر به نام هود میدهد و مجبورش میکند تا برادر خود را با یکی از تیرهایی که روحش هم خبر نداشت آغشته به گیاه داروش هستند به سمت بالدر پرتاب کند. از این طریق بالدر، توسط برادر نابینای خود یعنی هود کشته میشود. هود هم با وجود بیگناهیاش بعدها توسط یکی از دیگر پسرهای اودین به نام والی «Vali» کشته میشود.
تمامی خدایان برای بالدر افسوس خوردند. اما اودین بیکار ننشست و هرمود، پیامرسان خدایان، دیگر پسر خود را به سرزمین مردگان فرستاد تا از الهه مرگ یعنی هل «Hel»، تقاضا کند تا بالدر را به زندگی بازگردانند. هل نیز تنها به یک شرط این کار را میپذیرفت؛ کل دنیا باید برای بالدر سوگواری کنند. تمام دنیا عاشق بالدر بودند و تک تک موجودات دنیا برای او عزاداری کردند. در این بین تنها یک نفر حاضر به چنین کاری نشد و او کسی نبود جز یک غول مونث و آن غول کسی نبود جز لوکی که به این غول تغییر شکل داده بود تا کسی او را نشناسد. البته در برخی داستانها او تبدیل به یک جادوگر به نام Thokk شده بود. برای همین بالدر در دنیای مردگان در کنار هل باقی ماند.
نانا، همسر بالدر نیز در پی این اتفاق جان خود را از دست داد و خدایان او را در کنار همسرش بالدر روی کشتی عظیم او گذاشتند و غولی به نام هیروکین آنها را در دل دریا رها کرد. اما بالدر و هود هر دو پس از جنگ عظیم راگناروک دوباره در دنیای جدید متولد شدند. البته لوکی هم از این ماجرا قسر در نرفت. پس از اینکه خدایان متوجه شدند لوکی باعث مرگ او شده، او را اسیر کردند، به سه سنگ بزرگ بستند و یک مار بسیار سمی بالای او قرار دادند. این مار تا زمان آغاز راگناروک، دائما لوکی را نیش میزد.
بالدر در God of War چگونه کشته شد؟
اگر تا به حال نمیدانستید بالدر چرا تحت هیچ شرایطی نمیمیرد، حالا میدانید. نامیرا بودن او به خاطر خدا بودنش نیست، کریتوس هر بلایی توانست سرش آورد. او این قدرت را توسط مادرش به دست آورده است. فریا میدانست که راگناروک فقط در یک صورت آغاز میشود، آن هم کشته شدن پسرش است. نه فقط راگناروک، بلکه ترس از دست دادن عزیزترین شخص زندگیاش بیش از هر چیزی او را آزار میداد. بنابراین زمین و زمان را به هم دوخت تا بتواند پسرش و حتی دنیا را از این فاجعه نجات دهد. نتیجه این کار، نامیرا شدن بالدر بود. اما او چگونه در نهایت از پا درآمد؟ همانطور که در داستان واقعی او در افسانههای نورس خواندیم، در دنیا بالدر تنها به یک چیز حساس است و آن هم چیزی نیست جز گیاه دارواش. فریا از تمام موجودات هستی قسم خواست تا به پسرش آسیب نرسانند، اما او فقط گیاه دارواش را فراموش کرد یا شاید هم آن را جدی نگرفته بود. این داستان عجیب تبدیل به نقطه ضعف پسری شد که مرگش باعث آغاز راگناروک میشود.
حال آن صحنهای را به یاد بیاورید که کریتوس و آترئوس، سیندری را از شر اژدها نجات میدهند و سیندری هم یک مشت تیر به او میدهد؛ تیرهای سبز رنگ و عجیب. حال آن صحنهای را به یاد بیاورید که در بالای کوه، بند کمانهای آترئوس پاره میشود و کریتوس برای محکم کردن آن، سر پیکان یکی از این تیرهای سبز رنگ را میشکند و بند کمانها را به آن گره میزند. سپس به یاد بیاورید که وقتی آترئوس و کریتوس به خانه فریا میروند، فریا خیلی سریع متوجه آن تیرها میشود و با عصبانیت آنها را از آترئوس میگیرد.
در نهایت، آخرین نبرد میان کریتوس و بالدر را به یاد بیاورید. در آخرین نبرد، بالدر به سراغ آترئوس میرود و یک مشت نثار آن پسرک میکند. اما مشت بالدر دقیقا جایی فرود میآید که آن سر تیری که کریتوس برای محکم کردن تیرهای آترئوس بسته بود قرار داشت. آن سر تیر به دستان بالدر فرو میرود. این تیرهای سبزر رنگ، از جنس داروش بودند، اما این که اصلا چرا چنین تیرهایی با این جنس باید ساخته میشدند و در اختیار یک دورف بودند، بحثی جدا است. هنگامی که این تیر به دست بالدر فرو میرود، جادوی نامیرا شدن بالدر هم از بین میرود و کریتوس کار او را یکسره میکند.
هرچند نکته ظریف ماجرا این است که کریتوس واقعا قصد کشتن بالدر را نداشت. بالدر تنها به این دلیل کشته شد که کریتوس از فریا محافظت کند.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
چرخه مرگ
یک نکته جالب دیگر هم قبل از کشته شدن بالدر در سومین نبرد وجود داشت. کریتوس پیش از کشتن بالدر یک جمله میگوید: The cycle ends here. We must be better than this . اگر به یاد داشته باشید، در God of War 2 زئوس همین جمله را در هنگام کشتن کریتوس میگوید. کلمه The Cycle یا چرخه، در اصل به کشتن خدایان توسط فرزندان اشاره دارد و به آن The Cycle of Patricide گفته میشود. معمولا این چرخه دفعه چهارم به اتمام میرسد. در عصر یونان سری God of War، این چرخه با خدای جنگ یونان یعنی آرس و قصد کشتن پدرش در بازی Ascension آغاز شد. در قسمت اول God of War، باز هم آرس زئوس را تهدید به مرگ میکند که در آخر توسط همان مبارزی که قصد داشت با او المپوس را فتح کند (کریتوس) کشته میشود. در Ghost of Sparta، این برادر جوانتر کریتوس بود که در سرنوشت او مقدر شده بود تا او زئوس را بکشد. اما در نهایت این چرخه در God of War II به پایان میرسد. جایی که زئوس از ترس کریتوس، به او خیانت میکند و سعی میکند هرچه زودتر از شر کریتوس خلاص شود. کلا هدف این چرخه، حکم فرمایی فرزندان خدایان، برای به دست آوردن قدرت است. یا برعکس، والدین فرزندان خود را میکشند تا جایگاهشان محکم شود. اما در نهایت کریتوس با کشتن زئوس، به کلی الیمپوس را نابود شده میبیند و جایی باقی نمیماند که بر آن حکم فرمایی شود.
اما در God of War جدید، همین اتفاقات نیز رخ میدهند. هرچند در این بازی، این چرخه بیشتر در روایت پیش از آغاز بازی دیده میشود. در یکی از روایتهای بازی، متوجه میشویم که اودین، پسر خود یعنی تیر را میکشد. اودین از ترس از دست دادن جایگاه خود، و هم چنین مشکوک شدن به تیر او را میکشد. اودین متوجه شده بود که تیر به صورت مخفیانه به دشمنان خدایان آسیر یعنی غولها کمک میکند. یکی دیگر از مواردی که مربوط به این چرخه شد، زمانی بود که کریتوس و آترئوس پس از نبرد با بالدر به طور ناخواسته پا به هلهایم میگذارند. این جا بود که بالدر با گذشته خود و مادرش رو به رو میشود و شاهد بودیم که او قصد کشتنش را داشت. در مبارزه نهایی، پس از این که آترئوس آن سر پیکان را در بدنش فرو میکند و طلسم نامیرایی بالدر را از بین میبرد، کریتوس او را میبخشد. اما بالدر هنوز عصبانی است و شروع به خفه کردن مادرش میکند. اینجا بود که کریتوس به ناچار برای نجات جان فریا، دست به کار میشود و هنگامی که جمله زئوس را تکرار میکرد، بالدر را کشت. اما شاید این آخرین حلقهای از کشتار خانوادگی باشد که کریتوس در آن دخیل است. چرا که او پس از کشتن بالدر و عصبانیتهای فریا، تمام حقیقت را به آترئوس میگوید. شاید این راهی برای پایان The Cycle of Particide باشد. اما خب هیچ چیز مشخص نیست، شاید روزی آترئوس بر علیه پدرش اقدام کند، یا برعکس؟!
چرا بالدر به دنبال کریتوس بود؟
بالدر دو قدرت ویژه داشت، نامیرا بودن و قدرت بالای ردیابی. همانطور که در داستان بالا مطالعه کردید، اودین برای نجات خود و دنیایش میخواهد تک تک غولهای دنیای نورس را از پای درآورد و همانطور که میدانید، به واسطه ثور این کار را هم انجام داد. اما در نهایت خبر به گوش اودین میرسد؛ دو غول هنوز در دنیای نورس وجود دارند. یکی از آنها غولی زن با یک تبر جادویی و نیرومند است که هنوز در گوشهای از میدگارد زندگی میکند. بنابراین او بالدر را برای تمام کردن کار این غول به میدگارد میفرستد. غولی که بالدر به دنبال او بود، مادر آترئوس یعنی فِی است. فی که همیشه برنامهها و اهداف خدایان آسیر به رهبری اودین را خراب میکرد، مورد خشم آنها قرار گرفته بود. اما آنها هنوز اطلاع نداشتند که فی مرده است و کریتوس و پسرش مشغول سوزاندن جسد او هستند. البته تا اینجا آنها خبر ندارند که فی یک فرزند و همسر داشت. همچنین غول دیگری که در دنیای نورس زنده مانده، همان یورمونگاند است. زمانی که بالدر به جستجوی او میرود، با یک کلبه رو به رو میشود که اصلا نمیداند چه چیزی انتظارش را میکشد و فقط میداند باید یک غول را که یک تبر جادویی دارد بکشد. زمانی که در میزند، کریتوس در را باز میکند و بالدر میگوید: «فک میکردم بزرگتر باشی، از خونت خیلی دوری نه؟» منظور از دور بودن به خانه، یونان نیست. بلکه دنیای غولها یعنی یوتنهایم است. کریتوس به او میگوید از من چه میخواهی؟ و بالدر میگوید: «اوه تو خودت جواب این سوالو میدونی» وقتی کریتوس به او میگوید بهتر است از اینجا بروی، بالدر میگوید: «فکر میکردم نژاد شما روشن فکر و بهتر از ما باشن، اما حالا وسط جنگل قایم شدی، مثل یه ترسو» تا این لحظه بالدر اصلا نمیدانست کریتوس یک خدا است و روحش هم خبر نداشت. فکر میکرد او از نژاد غولها است و همانی است که وظیفه کشتنش را بر عهده دارد. اما رفته رفته و در نبردی عجیب، متوجه میشود که کریتوس چیزی را در خانه پنهان کرده است (آترئوس) و طی نبرد متوجه قدرت بیش از حد کریتوس میشود.
حقایقی در مورد بالدر
بالدر فقط از کریتوس عصبانی نیست، بلکه او به شدت از مادرش فریا هم عصبانی است. طلسمی که مادرش برای در امان ماندن او از مرگ استفاده کرد، نه تنها باعث شد کشته نشود، بلکه او هیچ چیز را حس نمیکند و در طول بازی هم چندین بار به این موضوع اشاره کرد. اما خب همانطور که گذشته او را در هلهایم دیدیم، او هرگز نتوانست مادر خودش را بکشد. به جز زمانی که طلسم او در پایان بازی از بین رفت.
یکی از موارد جالب بازی، اشاره بروک به همسر بالدر بود. مشخص نیست او در نسخههای بعدی حضور خواهد داشت یا نه، اما همین که نام او در طول بازی ذکر میشود، وجود او را در دنیای God of War تایید میکند. همانطور که پیش از این خواندید، نانا پس از مرگ بالدر، از شدت اندوه و پر شدن قلبش از غم، جان خود را از دست میدهد و جنازه هر دوی آنها در بزرگترین کشتی ساخته شده نورس به نام رینگهورن به دریا سپرده میشوند. اما این که این موضوع دقیقا در بازی پیاده شود یا نه، باید منتظر ماند و دید فریا با جنازه پسرش چه کاری انجام میدهد.
بالدر و نانا یک پسر هم دارند؛ فورستی، خدای عدالت و صلح! از آنجایی که استودیوی سانتا مونیکا بالدر را که پاکترین خدای نورس بود به بد اخلاقترین خدای ممکن تبدیل کرده بودند، بعید میدانم اگر فورستی در بازی حضور داشته باشد، شخصی صلح طلب از آب در بیاید. اما خب به هر حال، فورستی خدای عدالت است و به عنوان بزرگترین قاضی دنیای نورس میانجیگری میکند، پس بعید نیست او برای انتقام کشته شدن پدرش علیه کریتوس اقدام کند یا حتی با مادر بزرگش هم پیمان شود.
یک نکته بسیار مهم در یکی از دیالوگهای بالدر بیان شد که موضوعی را به ما یادآور میشود. در یکی از صحنههای بازی او گفت: «من مثل برادرم نیستم، اگر چیزی که میخوام رو بهم میدادی، کار به اینجا نمیکشید». این جمله قطعا اشاره به ثور و تفاوت رفتارهای این دو با یکدیگر دارد. با این که بالدر فرد بدخلقی بود، اما مردی است که با دیپلماسی و گفت و گو میشد مشکل را با او حل کرد. اما نقطه مقابل دیپلماسی چه چیزی است که او را شبیه به ثور نمیکند؟ خشونت! ما با این جمله میتوانیم به این موضوع پی ببریم که ثور فردی به شدت خشن است و اگر چیزی که میخواهد پیش نرود، طرف مقابلش را زیر مشتهایش له میکند. همانطور که پسرانش نتوانستن از پس کریتوس بر بیایند و Modi را به شدت مجازات کرد. کریتوس در قسمت بعدی احتمالا با ترسناکترین و وحشیترین ثوری که انتظار داریم رو به رو خواهد شد. یا حتی مخوفترین خدایی که تا به حال با او رو به رو شده است.
پس از مرگ بالدر
درست است که به انتقام گرفتن فریا اشاره کردیم. اما در طول بازی ما با زنی مهربان رو به رو بودیم که کریتوس را همانند خود میدید. با وجود خشم به حزن انگیز او، میمیر بر این اعتقاد است که با گذشت زمان، فریا قبول میکند که کشتن بالدر، برای هر ۹ دنیای نورس بهتر است. هرچند پس از پایان بازی و تمام شدن ماجراجویی پدر و پسر و رها کردن خاکستر مادر، با کشته شدن بالدر، اتفاقی تاریکتر در راه است. میمیر اعتقاد دارد که با کشته شدن او، زمستانی سخت و وحشتناک به نام «فیمبول وینتر» که به مدت سه سال به طول میانجامد، آغاز خواهد شد. فیمبولوینتر در اساطیر نورس مقدمهای برای وقوع نبرد عظیم راگناروک است. هیچ تابستانی و هیچ بهاری در این مدت نخواهیم دید و حتی خورشید به سختی قابل مشاهده خواهد بود. این، آعاز آخرالزمان نورس خواهد بود. آن دانه برفی که در پایان بازی روی صورت بالدر نشست را به خاطر دارید؟ شاید در ظاهر او به خاطر احساس سرمای آن برف خوشحال شده بود، اما نظرتان چیست که منظورش از آن برف، آغاز فیمبولوینتر باشد؟
تا قبل از این اتفاق، همهی شخصیتهای نورس بازی اعتقاد داشتند که راگناروک حداقل تا صد سال دیگر آغاز نخواهد شد، اما مرگ بالدر، به دست غیر منتظرهترین شخص تاریخ نورس، تمامی محاسبات را بهم ریخت.
پسران ثور، به نامهای Modi و Magni، به معنی «شجاع» و «نیرومند»، تجسمی از پدر خود هستند. البته آنها یک خواهر هم دارند. اگر به دیالوگها توجه داشته باشید، در قسمتی از بازی سیندری به نام تک تک اعضای خانواده آنها اشاره میکند. دقیقا زمانی که قصد داشت نام خواهر آنها را به زبان بیاورد، کریتوس سریع حرف او را قطع میکند. بنابراین من فکر میکنم خواهر آنها نیز نقش مهمی در بازیهای بعدی خواهد داشت. خواهر مودی و ماگنی، ترُد نام دارد. هر چند ما فقط با مودی و ماگنی رو به رو شدیم. در افسانهشناسی نورس، هر دو پسرهای ثور هستند، اما از مادرانی مختلف. ماگنی فرزند غولی به نام آیرونساکس است اما مودی و همچنین ترد، فرزندان سیف (Sif) ایزدبانوی زمین هستند. هرچند در دنیای God of War احتمالا این موضوع فرق داشته باشد.
یکی از نکات جالبی که در مورد این دو برادر وجود دارد، این است که آنها تا آخرین لحظه هنگام نبرد راگنارود در کنار پدر خود میماند و حتی در برخی کتابها آمده است آنها از این آخرالزمان نورس نجات پیدا میکنند. هنگامی که ثور، یورمونگاند را میکشد، خودش نیز توسط سم این مار عظیمالجثه کشته میشود و چکش اعجابانگیز خدای رعد به این دو برادر میرسد.
مودی و ماگنی در God of War
در بازی God of War، بعد از این که بالدر از خدای یونانی شکست میخورد، این دو به همراه عموی خود و به دستور اودین، به جست و جوی کریتوس میپردازند. ما اولین بار آنها را در کنار میمیر دیدیم که از او برای موقعیت کریتوس سوال میپرسیدند. اگر به خاطر داشته باشید، فریا روی کریتوس و آترئوس طلسمی اعمال میکند که از دید خدایان دور مانده است. به همین دلیل آنها به سختی میتوانند رد پای کریتوس را پیدا کنند.
اما در نهایت کریتوس و آترئوس، در کنار جسد تامور (غول عظیمالجثه) با مودی و ماگنی رو به رو میشوند که در نهایت زور ماگنی درشت هیکل به کریتوس نرسید و مودی هم از ترس پا به فرار گذاشت. مرگ ماگنی، اولین مرگ خدایان نورس در بازی God of War بود. اینجا بود که میمیر به کریتوس یاد آوری میکند که درست است ماگنی یکی از خدایان کوچک آسیرها به شمار میرود، اما کشته شدن او توسط کریتوس، خبر بدی برای آنها است و به زودی در آسگارد تصمیمات ناخوشآیندی گرفته خواهد شد. هرچند که کریتوس از این موضوع ترسی ندارد، اما میمیر که هم کریتوس و هم خدایان آسیر را میشناسد، از انتقام آسگاردیها به شدت هراس داشت.
در معبد تیر بود که باز هم مودی را ملاقات کردیم. جایی که او باعث رشد بیماری آترئوس شد. او که موقعیت خود را پیش پدرش در خطر میدید و خود را دیگر وارث میولنیر نمیدانست، کریتوس را مقصر این بدبختی بیان کرد. او که باز هم با خشم کریتوس رو به رو شد، پا به فرار گذاشت و به آسگارد برگشت تا به ثور تمام جریان را بگوید که خب اوضاع خوب پیش نرفت و تا میتوانست از پدرش کتک خورد. ثور او را تهدید کرد تا کریتوس و آترئوس را پیدا کند، اما آن قدر کتک خورده بود که توانایی مقابله با هیچکس را نداشت. این جا بود که روی دیگری از کریتوس را دیدیم، او با این که مورد خشم کارهای مودی قرار گرفته بود، اما دلیلی برای کشتن او نمیدید، اما مودی با بیان یک سری حرفها در مورد مادر آترئوس، مورد خشم پسرک قرار میگیرد و قبر خود را میکند؛ جایی که این بار با روی دیگری از آترئوس آشنا شدیم. چیزی که کریتوس از تبدیل شدن آترئوس به پسری خشمگین و بیرحم میترسید.
یکی از سوالهایی که در مورد مودی مطرح است، برخی دیالوگهای او با آترئوس یا در مورد آترئوس بود. پس از کشته شدن ماگنی، او در یک صحنه به آترئوس میگوید که تو برادر من خواهی شد. این حرف چه معنایی داشت؟ در صحنهای دیگر، جایی که داشت با ماگنی سر و کله میزد، به او میگوید اگر آنها را پیدا کردیم، امکانش هست که آترئوس را برای خودش نگه دارد؟ ماگنی هم تعجب میکند و میگوید «مشکلت چیه؟». واقعا مشخص نیست اگر کریتوس کشته میشد و آترئوس زنده میماند، مودی با او چه کار میکرد و اصلا چه نیازی به آترئوس داشت. حتی در نبرد میان آنها، مودی به آترئوس میگوید: «نقشههای زیادی برات دارم بچه!». شاید او که همیشه زیر سایه برادر بزرگترش بود، حال دوس دارد یک برادر کوچکتر داشته باشد که به او زور بگوید؟
به هر حال کشته شدن این دو برادر، یکی از غیر منتظرهترین اتفاقات بازی بود، چرا که همه موجودات دنیای نورس به واقعه راگناروک اعتقاد دارند و هر اتفاقی که رخ میدهد، بر اساس سرنوشت از پیش نوشته شده آنها اتفاق میافتد. اما مسئله این است: ماگنی و مودی تا رویداد راگناروک زنده میمانند، حتی بعد از آن هم زنده میمانند و چکش پدرشان را در دست میگیرند. حال همه چیز بهم ریخته است!
برادران دورف به نامهای بروک و سیندری، هر دو جزو شخصیتهای مهم بازی God of War محسوب میشوند. نه فقط در طول بازی، بلکه آنها نقش مهمی در داستان God of War داشتند، چرا که این دو برادر، خالق چکش میولنیر ثور و تبر لوایتن کریتوس هستند که پیش از این به فِی تعلق داشت.
باید بگویم که در افسانههای نورس، بروک و سیندری واقعا وجود داشتند. البته نام اصلی آنها در میتولوژی نورس، Brokkr و Eitri است. داستان معرفی این دو شخصیت در نورس بسیار جالب است. در روایتها آمده است که زمانی، لوکی موهای طلایی سیف (همسر ثور)، کشتی زیبای اسکیدبلادنیر برای فریر (برادر فریا) و و نیزه اودین به نام گانگیر که توسط فرزندان ایلوادی (گروهی از دورفها) را در اختیار داشت. لوکی شخصی بود که به ساختههای ایوالدیها بسیار افتخار میکرد چرا که آنها را زیباترین و کارآمدترین ابزار ساخته شده در نورس میدانست و افتخار میکرد که هیچ دورف دیگری قادر به ساخت چنین ابزاری نیست. در این میان، بروک که در آن زمان در آسگارد زندگی میکرد، به لوکی اظهار کرد که برادر او ایتری، قادر است ابزاری بسیار زیباتر و کارآمدتر از چیزهایی که فرزندان ایوالدی ساختهاند بسازد. بروک روی سر خود با لوکی شرط بست که ایتری، تواناییهای بیشتری نسبت به آنها دارد.
سپس این دو برادر برای بردن این شرط در برابر لوکی، شروع به ساخت سه چیز کردند. ایتری وظیفه استفاده از جادو و ساخت و ساز را داشت و بروک وظیفه روشن نگه داشتن کوره. اولین کار آنها، خلق گرازی وحشی به نام گولین بورستی بود؛ گرازی از جنس طلا با ویژگیهای منحصر به فرد که تیرهترین شبها را روشن میکرد و اسبهای بادپا را به راحتی پشت سر میگذاشت. در این میان، لوکی برای اینکه بتواند جلوی آنها را بگیرد، تبدیل به یک خرمگس شد تا کار بروک را برای نگه داشتن کوره مختل کند. او ابتدا دست بروک را گاز گرفت، اما اتفاقی برای بروک رخ نداد. دومین ساختهی آنها، دروپنیر بود، بازوبندی از جنس طلا برای اودین که به خدای خدایان اجازه میداد سلطنت و جایگاه خود را در دنیای نورس مستحکم کند. اما این بار لوکی گردن اون را گاز گرفت، اما بروک باز هم به کار خود ادامه داد. آخرین ساخته آنها چیزی نبود جز میولنیر، چکش قدرتمند ثور. اما لوکی برای اینکه جلوی ساخت آن را بگیرد، این بار چشمان بروک را گاز گرفت و باعث مختل شدن کار این دو برادر شد، اما با این حال، آنها توانستند ساخت این چکش نیرومند را به اتمام برسانند. اما کار لوکی باعث شد تا دسته این چکش کوتاهتر از چیزی که در ابتدا قرار بود، ساخته شود. برای جبران این اتفاق، بروک و ایتری مجبور به ساخت دستکش آهنی یارنگریپر شدند.
در آخر ایتری موفق شد با ساخت یک گراز منحصر به فرد، بازوبند طلا و چکش قدرتمند ثور، نشان دهد که چه تواناییهایی دارد. این ابزار توسط خدایان استفاده شدند و بروک شرط را از لوکی برد. البته شرط آنها روی قطع کردن سر یکدیگر بود، اما لوکی اجازه نداد بروک سر او را قطع کند اما جالب است بدانید به خاطر چنین دروغی از سوی لوکی، بروک لبهای لوکی را میدوزد تا هر بار صحبت از این شرط شد، لوکی نتواند به چنین موضوعی افتخار کند!
بروک و سیندری در God of War
داستان ساخت چکش ثور در God of War دقیقا عین این ماجرا نیست و میتوانید ماجرای آن را در داستان کوتاه بالا بخوانید. همچنین در طول بازی، در داستانی از زبان میمیر آمده است که سیندری و بروک برای دست و پا کردن نام و نشانی برای خود، چکش میولنیر را خلق کردند. اما اضافه کاریهای این دو و بلندپروازیشان باعث شد تا این چکش، بیش از تصور همگان قدرتمند ظاهر شود. این کار باعث شد تا ثور به چکشی دست پیدا کند که قدرت تخریب بالایی داشته باشد و باعث جنگ بین دنیاها و حتی نابود شدن تمامی غولهای یوتنهایم باشد. این دقیقا دلیلی بر این بود تا این دو برادر رفته رفته با هم تبدیل به دشمن شوند و نتوانند حضور یکدیگر را در کنار هم تحمل کنند.
شاید برایتان سوال باشد که چرا رنگ پوست بروک در بازی آبی است. سیندری یک بار در بازی به این موضوع اشاره کرد. دلیل آبی شدن رنگ پوست او این است که بروک دوست دارد با دستان خالی و بدون دستکش با نقره و آهن کار کند. به همین دلیل او دچار بیماری آرگیریا شده است.
جالب است بدانید، با اینکه بروک و سیندری از نژاد دورفها هستند، اما عجیب است که آنها را به عنوان برادران هولدرا میشناسند. هولدرا یک موجود مونث جنگلی از فولکلور اسکاندیناوی است. آترئوس یک با میمیر در این مورد صحبت کرد، اما در جوابی جالب، میمیر گفت که این موضوع مناسب تعریف کردن برای بچهها نیست! این که جریان از چه قرار است، هیچ کس جز خود میمیر نمیداند.
یکی از اسرار ناشناخته و عجیب بازی این است که بروک، به خاطر قسمی که خورده بود، هرگز اجازه ورود به آلفهایم را نخواهد داشت. اما باز هم اینجا مانعی وجود دارد؛ شنیدن این قسم و دلیل ممنوعیت بروک برای ورود به آلفهایم، به گونهای است که آترئوس سن مناسبی برای شنیدن آن ندارد!
یکی از مواردی که شاید در مورد سیندری برایتان سوال پیش آمده باشد، حساسیت و وسواسی بودن او است. او حتی از خون روی تبر کریتوس هم چندشش میشود و از دست زدن به به هر چیزی با دست خالی متنفر است. در یکی از دیالوگهایش، او توضیح میدهد که چرا به چنین وسواسی رسیده است. او زمانی شبیه به هر دورف دیگری، کثیف بود و به هیچ چیز اهمیت نمیداد. اما روزی، با یکی از جادوگرهای خدایان ونیر آشنا شد. آن جادوگر میتوانست تودههایی از هیولاهای بسیار ریز و غیر قابل دیدن را مشاهده کند که روی هر چیزی زندگی میکنند و میتوانند با وارد شدن به بدن انسانها باعث بیماری شوند (که منظورش همان ویروسها و باکتریها بود). با قدرت جادوی آن جادوگر و دیدن این هیولاهای عجیب، سیندری دیگر از دست زدن به هر چیزی میترسید.
خدای دانش و آگاهی، یکی از باحالترین کاراکترهای بازی God of War بود. جالب است بدانید که بریده شدن سر فقط مربوط به God of War نمیشود و این اتفاق در افسانههای نورس نیز برای او رخ داده است. Mimir به معنی The Rememberer (یادآور) است و به دانش و حکمت بالا شهرت دارد. در افسانههای نورس، پس از نبرد میان خدایان ونیر و آسیر، سر او از تن جدا میشود. اما سر او توسط اودین حمل میشد تا میمیر خدای خدایان را در تمامی تصمیمات راهنمایی کند.
در بازی God of War، ما میمیر را در بلندترین نقطه میدگارد زندانی شده میبینیم. او به این دلیل زندانی بود چرا که اودین باور داشت میمیر با غولها برای نابودی او همکاری میکند. هرچند این میمیر بود که به بسیاری از جنگهای میان خدایان آسیر، خدایان ونیر و غولها را پایان داد. آخرین دست پختش هم پیشنهاد ازدواج اودین با فریا بود. افکار پلید و پارانویای اودین، باعث شد که فکر کند میمیر با غولها دست به یکی کرده است. بنابراین همانطور که تیر را کشت، همانطور که به ثور اجازه داد تمامی غولهای نورس را بکشد، اودین هم باید قربانی میشد. اما خب به دلیل دانش بالای او، اودین به جای کشتنش، میمیر را به درختی غیرقابل تخریب زندانی کرد، درختی که حتی چکش ثور هم قادر به تخریب آن نبود. همچنین اودین یکی از چشمان ارزشمند میمیر را درآورد و پنهانش کرد که در ادامه بازی خودتان دیدید که چگونه و کجا پیدا شد.
در طول بازی، اولین بار زمانی با میمیر آشنا شدیم که بالدر و برادرزادههایش، برای پیدا کردن کریتوس و آترئوس نزد او آمدند و برای لو دادن موقعیت این دو، پیشنهاد آزادی میمیر را مطرح کردند. اما خب مسئله این بود که آترئوس و کریتوس به لطف طلسمی که فریا روی این دو اعمال کرده بود، هیچ خدایی قادر به پیدا کردنشان نبود. از طرفی دیگر هم میمیر میدانست که هیچکس جز اودین نمیتواند او را از این درخت رها کند.
ملاقات میمیر و کریتوس، آغازگر بخش دوم بازی God of War بود. چرا که کریتوس و آترئوس تازه متوجه میشوند راه را اشتباه آمدهاند و اینجا، بلندترین نقطه دنیای نورس نیست و باید برای انجام هدفشان به سرزمین غولها بروند؛ یوتنهایم. از آنجایی که فقط میمیر راه رسیدن به این مکان را میداند، با سر قطع شده او، کریتوس و آترئوس به ماجراجویی خود ادامه میدهند. میمیر تا این لحظه، ۱۰۹ سال زندانی اودین و اسیر این درخت شده بود.
نکته جالب در مورد او این است که بر خلاف شوخ طبعی و خوش مشربی میمیر، او یک فرد خشمگین است و بینهایت از خدایان آسیر بدش میآید. در طول بازی، او بسیاری از آنها را خدایانی بیخیال، خوش گذران، پارانوئید، گستاخ، متکبر و افرادی که باعث بدبختی دنیا هستند توصیف میکند. از طرفی هنگامی که کریتوس و آترئوس را دید، نگرانی خاصی را حس کرد. او میدانست که کریتوس از کجا آمده است و یک خدا است، از طرفی دیگر در مورد آترئوس میدانست پسرکی که روز به روز قدرتهای بیشتری به دست میآورد و شخصیتی آتشین و فراتر از چیزی که در ظاهر نشان میدهد، درونش در حال زبانه کشیدن است. او حتی به خاطر مشاورههایی که پیش از این برای اودین انجام داد، خود را گناهکار میداند. برای نمونه او وقتی فریا را دید، اعتراف کرد که تصمیمش در مورد ازدواج آنها با اودین اشتباه بود. او حتی از والکیریها هم به خاطر عدم کمک به آنها عذرخواهی کرد.
از طرفی او تیر را خدای حقیقی دنیا میدانست، چرا که تیر به دنبال دانش، صلح و درک بود، نه قدرت و کنترل. خیلی جالب است که او حتی در مورد دیگر قلمروی خدایان مانند خدایان مصر و خدایان یونان آگاهی دارد. او حتی از سقوط یونان خبر داشت و با توجه به شناختش از خدایان آن، این اتفاق را کاملا به حق میدانست، اما تا قبل از دیدن کریتوس، نمیدانست چه شخصی این بلا را سرشان آورده است. البته او اواخر بازی متوجه شد که کریتوس پسر زئوس است و فهمید که او، همان Ghost of Sparta مخوف است که کل یونان را به خاک سیاه نشاند. با این حال، هیچ شکی وجود ندارد که میمیر، صادقانه طرف خدایان آسیر، غولها و کریتوس است.
با وجود این که میمیر یکی از خدایان نورس است، جالب است بدانید که او اهل دنیای نورس نیست! بله این فقط کریتوس نیست که از مکانی دیگر پا به اینجا گذاشته است. این موضوع در یکی از صحنههای بازی و دیالوگهای میمیر مشخص میشود. زمانی که در سالن مخفی تیر هستیم، آترئوس یک چاقوی اسکاتلندی پیدا میکند. میمیر در همان لحظه میگوید، این چاقو از سرزمین من وارد اینجا شده و قبلا یکی مشابهش را داشت. البته فقط موضوع به اینجا ختم نمیشود. او در یکی از دیالوگهایش میگوید: «در زندگی هر شخص، زمانی فرا میرسد که او اسمش را عوض میکند و کوله بارش را به سمت شمال میبندد تا زندگی جدیدی را آغاز کند.» به همین دلیل میتوان گفت میمیر نام واقعی او نیست.
در یکی از دیالوگها، میمیر به زندگی خود، قبل از اینکه مشاور اودین باشد اشاره میکند. او قبل از اینکه به نورس بیاید، زمانی که کمی بزرگتر از آترئوس بود، تحت فرمان پادشاه سرزمین جن و پری خدمت میکرد. در اصل میمیر ابتدا یک خدا نبود، بلکه او از نژاد دنیای جن و پری بود و داشتن دو شاخ میتواند تاییدی بر این موضوع باشد.
میمیر قدرتهای زیادی داشت. یکی از مهمترین قدرتهای او، صحبت کردن میمیر به زبانهای کهن است. به همین دلیل او جزو معدود اشخاصی است که میتوانست با مار بزرگ دنیا صحبت کند. جالب این جا بود که وقتی برای اولین بار با یورمونگاند صحبت کرد، به کریتوس گفت که این اولین بار بود که به چنین زبانی صحبت میکند. البته به نوعی میتوان گفت معادل شخصیت میمیر در یونان، آتنا بود. این بار که خبری از آتنا نبود، این میمیر بود که کریتوس را در سفرش همراهی کرد. هرچند یک فرق اساسی بین آنها وجود دارد؛ اینکه میمیر تنها خدایی است که از قدرت و جایگاه کریتوس سو استفاده نمیکند و با علاقه شخصی خودش قصد کمک به او را دارد و حتی او را برادر صدا میکند؛ حتی بعد اینکه فهمید او Ghost of Sparta است و چه بلاهایی سر دنیای قبلیش آورد، باز هم نسبت به او بدگمان نشد. رفتاری که میتوان دقیقا برعکس خدایان نورس دانست، او از بسیاری از خدایان نورس متنفر است، اما از کریتوس متنفر نشد! آیا این به این معنی نیست که خدایان نورس مانند اودین و ثور چندین مرحله بدتر از کریتوس هستند؟
یکی از نکات جالب میمیر این است که او طراحی کاملا متفاوتی نسبت به خدایان نورس دارد. در مورد این موضوع صحبت کردیم که او از دنیای جن و پریها آمده است. اما جالب است بدانید که او شباهت جالبی به یکی از خدایان چینی دارد؛ شننانگ. او یکی از خدایان خردمند و آگاه قبل از تاریخ چین بود و حتی دو شاخ روی سر خود داشت.
یورمونگاند و برادر و خواهر او یعنی هل، ملکه هلهایم و فنریر، گرگ غول پیکر، فرزندان لوکی و غولی به نام آنگروبودا هستند. یورمونگاند را میتوان عظیمالجثهترین موجود دنیای نورس دانست. او به قدری بزرگ است که درازای او دور تا دور زمین کشیده شده است و دمش به سرش رسیده است. همچنین او مهمترین دشمن ثور شناخته میشود. در نبرد راگناروک، او در مقابل ثور و چند خدای دیگر قرار میگیرد. نتیجه نبرد این بود که یورمونگاند توسط ثور کشته میشود، اما ثور با سم یورمونگاند از پای در میآید. به طور کلی یورمونگاند موجودی بود که با سم خود، کل موجودات زنده میدگارد را هم در راگناروک نابود میکند.
این داستان اصلی یورمونگاند در افسانههای نورس بود. در این بازی خبری از هل یا فنریر نبود، اما حضور خود یورمونگاند میتواند دلیلی بر وجود خواهر و برادر به شدت مخوفش باشد. به گفته فریا، این مار عظیم به شکلی عجیب و غیر منتظره در منطقه Lake of Nine پدیدار شد که به خودی خود یک سری تئوری ایجاد میکند که بعدا در مورد آن صحبت میکنیم. در دنیای بازی، یومونگاند خود از نژاد غولها است اما مسئله این است که ثور، تمامی غولهای نورس را کشت، چرا یورمونگاند زنده ماند؟ ثور یورمونگاند و فِی را به این دلیل زنده گذاشت تا آخرین غولهای میدگارند باشند.
طبق دیالوگهای میمیر، در پیش گوییها آمده است که در راگناروک، ثور چنان ضربه محکمی به یورمونگاند میزند که درخت یگدراسیل را متلاشی و او را به زمانی دیگر، جایی که به تازگی متولد شده بود میفرستد. این دیالوگ به تنهایی دلیل پیدا شدن ناگهانی یورمونگاند را توضیح میدهند. اما تئوری مهم مربوط به این را بگذاریم برای مقاله بعد.
والکیریها چه موجوداتی هستند؟ نمیتوان به آنها گفت خدا و نمیتوان به آنها گفت فرشته. آنها زنهای جنگجویی هستند که پس از مرگ مردان و زنان شایسته و ایزدان و ایزدبانوهای نیرومند، آنها را پس از مرگشان به والهالا میبرند. اساسا والکیریها زنانی زیبا با موهایی بلند هستند که برق شمشیر و سپرهایشان میتواند دید هر دشمنی را کور کند.
ملکه تمامی والکیریها، کسی نیست جز فریا. والکیریها همیشه وظیفه دارند تا نیمی از کشته شدگان در نبردها را با خود به والهالا ببرند و نیمی دیگر از کشته شدگان را به فولکونگر ببرند، زمینی متعلق به فریا.
در بازی God of War هم وظیفه والکیریها همین است. آنها وظیفه انتخاب جنگجویان و آمادگی آنها برای نبرد راگناروک را برعهده دارند. اما اگر جنگجویی با یک والکیری مخالفت کند و وارد نزاع شود، آن والکیری جوری جوابش را میدهد که آن شخص خود را یک دراگر (نامیرا) خواهد دید و همیشه در این نفرین باقی خواهند ماند.
اما در بازی God of War، والکیریها به مشکلی بر خوردهاند. آنها توسط یک نفرین به افرادی تباه و فاسد تبدیل شدهاند. این نفرین توسط اودین روی آنها گذاشته شد و ملکه آنها یعنی فریا را تبعید کرد و بالهایش را از او گرفت. این نفرین باعث شد تا والکیریها در جسم فیزیکی خود بمانند. چنین موضوعی برای والکیریها ناخوشایند است و میمیر هم به همین دلیل با دیدن اولین والکیری به شدت متعجب میشود. هرگاه یک والکیری در فرم فیزیکی خود باقی بماند، به شدت خشن و پرخاشگر میشود و به مرز دیوانگی و جنون میرسند. تنها راه نجات والکریها در چنین شرایطی، کشتن آنها است. اما شاید برایتان سوال باشد که چرا اصلا این چند والکیری در God of War در مکانی با دری مستحکم زندانی شدهاند؟ این کار به دست ملکه جدید والکیریها یعنی سیجران انجام شد. به دلیل خطرات بالایی که این والکیریها داشتند، او مجبور شد تا آنها را زندانی کند. والکیریها میتوانند حتی از برخی خدایان نیرومندتر باشند. چیزی که در بازی هم توانستیم به این موضوع پی ببریم. چرا که میتوان با سنجیدن سختی دشمنان بازی، والکیریها را حتی بالاتر از ترولها، ماگنی و مودی یا حتی بالدر دانست.
هر کدام از این والکیریها در God of War، قدرت خاص خود را داشتند. حتی هر کدام از آنها، داستان خاص خود را دارند. Gunnr، یکی از والکیریها، بانوی نبرد است. او بعد از هر نبرد وارد میدان میشود تا روحهایی که شایسته والهالا هستند با خود ببرد. جالب است بدانید که انتخابهای بینظیر او در انتخاب افراد شایسته، او را به یکی از محبوبترین والکیریهای اودین تبدیل کرده بود. Geirdriful، استاد بازوها است. به این معنی که او وظیفه دارد افرادی که به شایستگی به والهالا رسیدهاند را برای نبرد رگناروک آماده کند و حتی ارتش مختص به خود را در این آخرالزمان خواهد داشت. Eir را به عنوان شفا دهنده میشناست و یکی از آرامترین والکیریها هم شناخته می شود. Kara، به طوفان رام نشده شناخته می شود. او آرام است، صبور است، اما اگر عصبانی شود، هیچ چیز نمیتواند مانع او شود. اشکهای او میتواند تمامی خونهای جاری شده در زمین نبرد را پاک کند. Rota، یکی از نزدیکان Gunnr است و از طرفی مراقب است تا روحهای زیادی هم نصیب هل، ملکه هلهایم نشوند. Olrun، دختر یک رهبر بود، شخصی برای محافظت از او کشته شد. زمانی که او را به والهالا بردند، تصمیم گرفت تا وقت خود را روی بالا بردن دانش صرف کند و اودین با دیدن او که به دنبال دانش بود، او را به جایگاه یک والکیری منصوب کرد. Gondul، به یکی از زیباترین والکیریها شهرت دارد. هرچند به خاطر زیبایی بیش از حدش، اودین او را از ورود به میدگارد منع کرد، چرا که باعث گمراهی موجودات روی زمین میشد. Hildr بانوی جنگ است. بر خلاف تمامی والکیریها، او رابطه بسیار خوبی با اودین داشت. و در نهایت Sigrun، ملکه والکیریها. او با میمیر رابطه بسیار خوبی دارد. با این که او را ملکه والکیریها میشناسند، اما به گفته خود Sigrun، او فقط در غیاب فریا، دیگر والکیریها را رهبری میکند. فریا، که ملکه حقیقی والکیریها است، پس از پایان بازی و کشته شدن پسرش، به دنبال بالهایش میگردد، بالهایی که توسط اودین در مکانی نامعلوم پنهان شدهاند.
نگاهی به داستان God of War: از شرح داستان اصلی تا بررسی معنای پایانهای بازی و تئوریها
“به قلم سعید شیخیپور”
هشدار: این مطلب به طور کامل داستان بازی را لو میدهد.
هنگامی که God of War دو سال پیش در E3 2016 معرفی شد، بسیاری فقط از تغییرات گیمپلی صحبت میکردند و ایرادهایی میگرفتند که به نظر من تا حدودی مضحک بود! با این حال، من هیچ نگرانی از بابت گیمپلی نداشتم چون میدانستم Santa Monica همیشه در بازیهای خود یک گیمپلی بسیار عالی و خوشساخت فراهم میآورد. چیزی که توجه من را بیشتر از همه جلب نمود، داستان این نسخه و تغییر دنیای بازی از یونان به نورس بود، بیشتر افراد گیمپلی جدید God of War را مورد بررسی قرار میدادند ولی من اکثرا بابت داستان آن هیجانزده بودم و مقالاتی هم برای آن نوشتم و با خود میگفتم Santa Monica حتی اگر بخواهد هم نمیتواند داستان و روایت بدی از این نسخه بسازد!
داستان خدای جنگ ۴ چیست
نقد و بررسی بازی God of War
حالا بازی مدتی است که عرضه شده و با تکمیل آن، فهمیدم کوری بارلاگ و نویسندههای God of War واقعا شاهکار کردند و داستان و روایت بازی از چیزی که من تصورش را داشتم نیز بهتر بود. به حدی داستان و روایت این نسخه من را شگفتزده و کنجکاو کرد که احتمالا بالای 10 ساعت پشت سر هم به تجربه آن پرداختم (فکر میکنم تعداد زیاد دیگری هم همینطور بودند) اما پایان God of War سوالات زیادی را در ذهن مخاطب ایجاد میکند. اکنون میخواهم نگاهی به شخصیتها و داستان God of War بیندازم که صد البته کل داستان را هم لو میدهد پس اگر هنوز موفق به تجربه آن نشدهاید، پیشنهاد میشود از خواندن ادامه متن صرف نظر کنید.
بگذارید اول با شرح کلی داستان شروع کنیم و سپس به سراغ ارائه تئوریها و احتمالات میرویم.
شروع ماجراجویی:
داستان از جایی شروع میشود که کریتوس در حال قطع کردن یک درخت است و برروی آن درخت علامت دست شخصی وجود دارد. در ادامه میفهمیم که این علامت دست برای مادر آترئوس و همسر کریتوس است که در بازی با نام Faye شناخته میشود. سپس آنها با قایق به سمت خانه میروند و در آنجا جنازه پوشیده شده Faye را میبینیم که آترئوس و کریتوس آخرین حرفهایشان را قبل از سوزاندنش بیان میکنند. ظاهرا آخرین خواسته او قبل از مرگ، این بوده که کریتوس و آترئوس به یک ماجراجویی رفته و خاکسترش را در بالاترین قله کوه قلمرو رها کنند و هدفش از این درخواست بعدا مشخص خواهد شد.
کریتوس و آترئوس برای شروع به یک گشت کوتاه میروند تا آترئوس تمرین کند و برای این سفر آماده شود. با این حال، کریتوس حتی بعد از کشتن یک ترول با همراهی آترئوس، به او میگوید که آماده نیست زیرا آترئوس هم توانایی کنترل خود را هنگام عصبانیت ندارد.
آنها به خانه بر میگردند اما ناگهان شخصی غریبه درِ خانه آنها را میزند و به کریتوس میگوید که میداند او چه کسی است و از همه مهمتر، از ماهیت کریتوس هم خبر دارد. در حین مبارزه با این شخص میفهمیم که وی نمیتواند چیزی را حس کند بنابراین نامیراست! کریتوس پس از شکست این شخص میفهمد که ماندن در خانه امنیت ندارد و با وجود آماده نبودن آترئوس، به سفری که مادرش درخواست نموده بود میروند.
آشنایی با جادوگر مرموز و هویت او:
کریتوس و آترئوس در طول مسیر با یک جادوگر آشنا میشوند که آنها را راهنمایی میکند اما هویت و نام این جادوگر مشخص نیست. او کریتوس و آترئوس را تا منطقه آلفهایم همراهی نمود ولی خودش تا مدت محدودی توانست در آنجا بماند و توسط یک جادو برگرانده شد. با این حال، همچنان بازیکن نمیفهمد که این جادوگر دقیقا کیست؟ چرا نمیتواند از میدگارد خارج شود و جادویی همیشه آن را به خانه اش بر میگرداند؟
کریتوس و آترئوس پس از طی نمودن مسیری طولانی و مبارزه با یک اژدها، به جایی میرسند که همان شخص غریبه اول بازی بههمراه فرزندان Thor یعنی Móði و Magni در حال صحبت با یک زندانی هستند. آنها از این زندانی، محل حضور کریتوس و آترئوس را میپرسند و بعد از دریافت نکردن پاسخی از زندانی، محل را ترک میکنند. کریتوس و آترئوس هم در همین زمان به این فرد زندانی نزدیک شده و مشخص میشود که او Mimir، باهوشترین انسان زنده آن دوران، است که توسط Odin زندانی شده و همچنین میفهمیم که فرد غریبه ابتدای بازی، Baldr (برادر Thor و فرزند Odin) بوده است.
Mimir به کریتوس و آترئوس میگوید برای رسیدن به بالاترین قله کوه کل قلمرو، باید به Jotunheim بروند؛ جایی که Giantsها برای رهایی از بلای خدایان به آنجا رفتند و کسی به جز Mimir نمیداند چگونه باید به Jotunheim رفت اما چرا Faye باید چنین درخواستی کند؟ حتی کریتوس هم در این لحظه شوکه شد. Mimir به کریتوس پیشنهاد میکند که سرش را قطع کرده و به سراغ همان جادوگر بازگردد تا به آن زندگی دوباره ببخشد. کریتوس نیز همین کار را انجام میدهد و پس از اینکه سر Mimir به زندگی بازگشت، میفهمیم که این جادوگر، در واقع Ferya (همسر Odin و مادر Baldr) است. در این مقاله راجع به Ferya و ماجرای ازدواجش با Odin صحبت کردهایم. در واقع علت اینکه نمیتواند از میدگارد خارج شود هم همین است که Odin وی را طلسم و زندانی نموده است.
مار جهان و ارتباط آن با داستان:
پیش از این وقایع، کریتوس و آترئوس با مار جهان ملاقات کردند اما نمیتوانستند حرفهای او را متوجه شوند ولی به هر حال این مار با آنها رفتار دوستانهای دارد که شاید تا حدودی عجیب باشد. خوشبختانه Mimir توانایی فهمیدن و گفتوگو با این مار جهان را داشته (زبانِ مار جهان، حتی از کوهستانهای اطراف آن سرزمین هم قدیمیتر بوده و زبان مردگان است!) و با صحبت با این مار، از او طلب کمک میکند و مار هم میپذیرد. بعدها Mimir میگوید که این مار به وی گفته که آترئوس برایش آشنا بهنظر میرسند (در بخش دیگری از مقاله به این مورد میپردازیم).
افشای حقیقت:
به هر حال آنها ادامه مسیر را رفتند و با پسران Thor مواجه شدند و پس از یک مبارزه نفسگیر، کریتوس توانست Magni را بکشد اما برادرش Móði از اینکه شخصی توانسته یک خدا را بکشد، وحشتزده شد و فرار نمود. مدتی میگذرد و کریتوس و آترئوس در طول مسیر باز هم با Móði روبهرو میشوند اما او این بار با نیرویی برقآسا کاری کرد که کریتوس کنترل خود را از دست بدهد و این وسط آترئوس برای دفاع و نجات پدرش، نیرویی عجیب را فعال میکند اما قدرت کنترلش را نداشته و بر زمین میافتد. در همین حال کریتوس نیروی خشم اسپارتان را فعال کرده و کنترل خود را بهدست میآورد اما Móði باز هم فرار میکند.
آترئوس همچنان برروی زمین افتاده و بیمار شده بنابراین برای درمانش باید به سراغ فریا بروند. فریا میگوید برای درمان این بیماری به قلب محافظ هل هایم (جایی که مردگانِ بیارزش به آنجا فرستاده میشوند) نیاز دارد. تبر کریتوس تاثیری برروی محافظان آنجا نمیگذارد بنابراین وی تصمیم میگیرد به خانه برگشته و گذشته خود را دوباره ملاقات کند؛ کریتوس به خانه میرود و آتنا در اینجا ظاهر میشود و میگوید “هر چقدر هم که به شوهر بودن، معلم بودن و پدر بودن تظاهر کنی، همچنان یک هیولا هستی.” در اینجا با خود میگویید کریتوس قصد باز گرداندن صلح به قلمرو و درمان پسرش را دارد، پس چرا باید همچنان یک هیولا باشد؟ جواب این سوال را در بخش دیگری ار مقاله به شما میگوییم.
کریتوس به هل هایم میرود و پس از کشتن محاظ آن و برداشتن قلب این محافظ، ناگهان زئوس را میبیند که طبق گفته Mimir، غیر واقعی و توهم بوده است. کریتوس به خانه فریا بر میگردد و در آنجا به فریا میگوید که آترئوس نفرین شده اما آترئوس در همین لحظه پنهانی به حرفهای آنها گوش میدهد و تظاهر به بیهوشی میکرده است. کریتوس به آترئوس میگوید که میداند یواشکی به حرفهایشان گوش داده و مجبور میشود که حقیقت را به پسرش بگوید. او به آترئوس میگوید که هم کریتوس و هم خودش خدا هستند. آترئوس در این لحظه میگوید “آیا میتوانم به یک حیوان تبدیل شوم؟ آیا توانایی تبدیل شدن به یک گرگ را دارم؟” در این لحظه آترئوس اصرار زیادی بر توانایی تبدیل شدن به حیوانات مختلف را دارد و شاید کسانی که با داستان اساطیر نورس آشنا باشند، با همین سوالات وی متوجه هویت اصلی او شوند (اگر هم نمیدانید، در بخش دیگری از مقاله خود ما به شما میگوییم).
هویت اصلی و گذشته Baldr:
آترئوس حالا میداند یک خدا است و فکر میکند هر کاری که دلش بخواهد را میتواند انجام دهد. در طول مسیر آنها دوباره Móði را میبینند که توسط پدرش Thor بابت این اتفاقات سرزنش و زخمی شده و با وجود هشدار کریتوس، آترئوس با چاقوی خود Móði را میکشد. در هر صورت کریتوس و آترئوس بههمراه Mimir به همان جایی که خود Mimir زندانی شده بود باز میگردند و Mimir با چشمان جادویی خود که از Giantها هدیه گرفته، راه به سمت Jotunheim را باز میکند اما Baldr در همین لحظه دوباره از راه میرسد و پس از یک درگیری، آترئوس را با خود میبرد. کریتوس هم عصبی میشود و نمیگذارد که ماموریت Baldr به پایان برسد و پس از درگیریها و تعقیبها، دوباره فرزند خود را پس میگیرد.
در هر صورت کار آنها به هل هایم کشیده میشود و Baldr هم به هل هایم میآید. در اینجا میتوانیم تخیلات Baldr را ببینیم که یادآور گذشتهاش است. او در حال صحبت با مادرش بوده و ظاهرا به خاطر نفرینش (Baldr نمیتواند چیزی را حس کند)، مادرش را مقصر میداند اما وی را نمیکشد و به جای آن میگوید که برای همیشه از جلوی چشمانش دور شود. نکته جالب اینجاست که میفهمیم مادر Baldr، همان فریا است و فریا در رابطه با این مسئله چیزی به کریتوس و آترئوس نگفته بود.
گذشته کریتوس و مبارزه نهایی:
کریتوس و آترئوس برای خروج از هل هایم باید از یک کشتی درون آن منطقه کمک میگرفتند و در پایان مسیر، دوباره توهمات کریتوس باز میگردند و این بار صحنه پایانی God of War III به نمایش در میآید که کریتوس در حال کشتن زئوس است. آترئوس هم این صحنه را میبیند اما نمیداند که زئوس کیست.
در هر صورت آنها به مسیرشان ادامه میدهند و Baldr هم در حال تعقیب آنها بوده که ناگهان فریا از راه میرسد تا او و Baldr با هم مواجه شوند. کریتوس و Baldr دوباره یک مبارزه نهایی را انجام میدهند و با وجود قصد کشتن فریا توسط Baldr، حس مادری فریا خود را نشان میدهد و او در طول مبارزه موانعی بر سر راه کریتوس و Baldr میگذارد.
پیش از این گفتیم که کریتوس و آترئوس در طول مسیرشان یک اژدها را شکست دادند و Sindri (کوتولهای که بههمراه برادرش به نام Brok تبر موجود در بازی را برای Faye ساختند و این تبر به کریتوس رسید) به عنوان پاداش، به آنها تیر سبز میدهد که کریتوس بخش تیز تیر را برروی سینه آترئوس میگذارد.
در طول مبارزه، Baldr تصادفا به سینه آترئوس مشت میزند و دستش به همان تیر سبز میخورد و اینگونه طلسم Baldr میشکند تا وی دوباره بتواند حس داشته باشد. در هر صورت کریتوس دوباره Baldr را شکست میدهد اما او را نمیکشد و میگوید که از پسرش دور بماند و کاری هم با فریا نداشته باشد. با این حال، وی عهد خود را در همان لحظه میشکند و سریعا به سراغ فریا میرود تا او را خفه کند. کریتوس هم نمیگذارد چنین اتفاقی بیوفتد و Baldr را میکشد. فریا هم ناراحت از مرگ پسرش، کریتوس را نفرین میکند (دلیل ناراحتی فریا این بود که فکر میکرد اگر Baldr او را بکشد، صلح به قلمرو بر میگردد). کریتوس در همین لحظه هویت واقعی خود را برای آترئوس فاش نمود و گفت که یک خدا از قلمرویی به نام اسپارتاست و آن پیرمردی که در هل هایم دیدند، پدرش بوده که خودش او را کشته است.
پایان ماجراجویی و هویت اصلی Atreus و مادر او:
پس از این اتفاقات، آنها مسیر دیگری به سوی Jotunheim مییابند اما هیچ Giantای در آنجا وجود ندارد. کریتوس و آترئوس با صحنه بسیار عجیبی روبهور میشوند. برروی دیوارها تمامی اتفاقاتی که در طول سفر برای کریتوس و آترئوس اتفاق افتاده، حک شدهاند و در جای دیگر هم میبینیم که Faye با Giantها به مشکل برخورده و در حال ترک آنهاست. در اینجا مشخص میشود که Faye توانایی پیشبینی آینده را داشته و یک Giant بوده است؛ او از مدتها پیش میدانسته که کریتوس را ملاقات کرده و صاحب یک پسر میشوند و همچنین میدانسته که پس از مرگش با آخرین درخواست خود (آوردن خاکسترش به این منطقه) چه اتفاقاتی برای آنها میافتد.
آترئوس هیجانزده میشود و میرود اما کریتوس برای چند ثانیه دیگر آنجا میماند و ناگهان یک پرده با وزش باد کنار میرود تا کریتوس صحنهای عجیب را ببیند؛ در این پیشبینیها دیده میشود که کریتوس برروی زمین افتاده و آترئوس در پشت سر او نشسته و یک چیز عجیب که احتمالا یک مار است، از دهان آترئوس به بیرون میآید (برای جلوگیری از اسپویل، تصویر مربوط به این بخش در این لینک قرار دارد).
کریتوس در هر صورت این صحنه را هم ترک میکند تا با آترئوس خاکستر مادر او را به آنجا بسپارد. آترئوس میگوید برروی آنجا نوشته شده بود که Giantها او را لوکی صدا میزنند (خدایی که میتوانسته به حیوانات مختلف تبدیل شود و یکی از شخصیتهای اصلی اساطیر نورس است) پس چرا کریتوس، وی را آترئوس مینامد؟ کریتوس در پاسخ میگوید مادرش اسمش را لوکی گذاشته اما خودش آترئوس را بیشتر ترجیح داده زیرا آترئوس، نام یک فرمانده شجاع اسپارتان بوده که حتی در بدترین شرایط هم لبخند میزده، به نوعی همیشه فرد خوشحالی بوده است!
خب، حالا ما فهمیدیم که مادر آترئوس (یا لوکی) هم یک Giant بوده که یعنی فرزند کریتوس یک نیمه خدا و نیمه Giant است پس با توجه به اینکه مادرش و Giantها توانایی پیشبینی آینده را دارند، او هم احتمالا از این قدرت بهره میبرد.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
پایان مخفی و معنای آن :
پس از پایان بازی، شما همچنان میتوانید به کاوش در دنیای بازی ادامه دهید. در این لحظه میتوان به خانه بازگشت و در نزدیکی تخت، با فشردن دکمه دایره، به استراحت پرداخت اما این بار یک کاتسین پخش میشود. بازی به چند سال بعد میرود و در یک شب زمستانی، فردی غریبه به خانه کریتوس و آترئوس حمله میکند بنابراین کریتوس به بیرون میرود تا ببیند این شخص، چه کسی است. آن فرد، کسی نبود جز Thor.
پس از اینکه کریتوس Magni را در بخشی از بازی میکشد، میگوید که این کار را فقط برای دفاع از خودشان انجام داده و از هیچگونه قضاوتی نمیترسد. Mimir در این حین به او میگوید شاید قضاوتی در کار نباشد، اما حتما باید منتظر یک انتقام ماند.
در ادامه که حتی کار به جاهای بدتر هم کشیده میشود و آترئوس فرزند دیگر Thor را هم میکشد پس طبیعی است که Thor به دنبال انتقام باشد اما با پایان این کاتسین، بازی دوباره به زمان حال بر میگردد و آترئوس میگوید که عجیبترین رویا را دیده و Thor به آنها حمله کرده است. کریتوس در واکنش به این موضوع گفت این فقط یک رویا بود اما آترئوس پاسخ داد این فقط یک رویا بهنظر نمیرسید و شبیه واقعیت و آینده بود. با توجه به اینکه Giantها و مادر آترئوس میتوانستند آینده را پیشبینی کنند و فهمیدیم که آترئوس هم یک نیمه Giant است، احتمالا این رویا در واقع پیشبینی آینده بوده که Thor حقیقتا به سراغ گرفتن انتقام میآید.
منظور آتنا در آن بخش از بازی که به کریتوس گفت تو همچنان یک هیولا هستی نیز همین است. کریتوس فرزند فریا را کشت، دو پسرِ Thor را هم به قتل رساند و حالا یکی از اشخاص منفور بین خدایان نورس به حساب میآید که قصد انتقامگیری دارند.
فریا احتمالا در نسخههای بعدی یکی از دشمنان ما خواهد بود:
هنگامی که در حال تجربه بخشهای فرعی بازی هستید، Mimir به شما میگوید فریا در Jotunheim به نوعی با وی ارتباط برقرار کرده و از او پرسیده که Odin روح جنگجوی فریا را در کجا نگه میدارد. چنین چیزی کمی ترسناک بهنظر میرسد و شاید فریا هم در نسخههای بعدی و آینده یکی از دشمنان ما به حساب آید. باید منتظر بمانیم.
ماجرای انسانهایی که فورا پس از مرگ به Hel Walker و موجودات یخی تبدیل میشوند چیست؟
در بخشهای فرعی بازی، 8 باس فایت Valkyrie وجود دارند که با شکست هر یک از آنها، روحشان آزاد میشود و جایگاه اصلی خود بر میگردند. در واقع Valkyrieها واقعا هم باید به عنوان یک روح فعالیت کنند زیرا آنها هستند که مردگان با ارزش را به والها میفرستند و در صورت نبودشان، مشکل ایجاد خواهد شد. به همین دلیل بود که هنگام حضور شما در هل هایم، Mimir میگوید که یک جای کار میلنگد و تعداد مردگان حاضر در هل هایم بیش از حد زیاد است. پس از شکست 8 باس Valkyrie و آزاد کردن روح آنها، در نهایت شما باید با ملکه آنها (یا شاید ملکه ظاهری) بجنگید و بعد از از بین بردنش، وی به شما میگوید که فقط یک ملکه Valkyrie وجود دارد و آن هم فریا است اما Odin پس از طلسم فریا، ملکه دیگری را جایگزینش کرده اما Odin به آنها خیانت کرده و آنها در جسمی فیزیکی طلسم میکند.
دشمنان Hel-Walker و یخ زده در بازی هم به همین علت به وجود آمدهاند. در اساطیر نورس گفته شده کسانی که در هنگام جنگ و مبارزه بمیرند، به والهالا (بهشت آنها) فرستاده میشوند اما شما پس از کشتن تعدادی انسان در ابتدای بازی، میبینید که آنها فورا به موجوداتی یخی و Hel-Walker تبدیل میشوند و جاهای زیاد دیگری از بازی هم با آنها مواجه خواهید شد.
معنای پایان اول و ارتباط مار جهان با آترئوس:
اما بیایید به پایان اول و اصلی بازی برگردیم و حدس بزنیم چیزی که آن لحظه از دهان آترئوس در حال خروج بود، چه چیزی میتواند باشد. همانطور که در طول بازی میفهمید، تمام Giantها از بین رفتهاند اما مار جهان هم یک Giant است پس در این سرزمین چه کار میکند؟ Mimir در یکی از بخشهای فرعی به شما میگوید که مار جهان، رگناروک (جنگ نهایی نورس و پایان دنیا و زندگی خدایان) را تجربه کرده اما با سفر در زمان، به عقب بازگشته است.
پیش از این گفتیم که در بازی مشخص میشود نام واقعی آترئوس، لوکی است. در اساطیر نورس آمده که لوکی، پدر همین مار جهان و برادرانش مثل فنریر بوده اما چطور چنین چیزی در God of War امکان دارد؟ حدس من این است: لحظه پایانی بازی که کریتوس را افتاده برروی زمین نشان میدهد، مربوط به همان مبارزه با Thor است که ظاهرا کریتوس شکست میخورد. در داستان اساطیر نورس گفته شده که مار جهان، Thor را میکشد و احتمالا در آن لحظه، لوکی یا همان آترئوس پس از شکست خوردن کریتوس، عصبی میشود و یک مار را از دهان خود به بیرون میآورد که همان مار جهان است و او Thor را از بین میبرد. علت اینکه در اوایل بازی، مار جهان به Mimir میگوید که آترئوس برایش آشنا هستند هم همین است.
رگناروک، همان کریتوس است:
معمولا کریتوس را به خاطر نابودی و رسوا کردن خدایان یونان و الیمپوس میشناسیم که در این نسخه جدید هم ظاهرا همینطور بود که تعدادی از خدایان نورس را کشتیم. حالا با توجه به اینکه سایر خدایان هم احتمالا قصد انتقامگیری از کریتوس دارند، باید شاهد مبارزه با آنها باشیم که همه میدانیم برنده چه کسی خواهد بود. رگناروک و پایان زندگی خدایان نورس، همان کریتوس و آترئوس هستند.
اما به نظر من آترئوس یا همان لوکی هم جزء خدایان نورس به حساب میآید و او هم در رگناروک کشته شده بود بنابراین شاید در این سه گانه، این بار به جای مرگ کریتوس، شاهد کشته شدن پسرش باشیم؟ این فقط نظر من است. شما هم تئوریهای خود را به اشتراک بگذارید.
نقد و بررسی بازی God of War
Danver
0 امتیاز
15 ارديبهشت 97، 23:02
FIVE SEVEN
2 امتیاز
13 ارديبهشت 97، 16:02
MAN U
کاربر فعال
2 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 19:02
k0rosh
1 امتیاز
26 ارديبهشت 97، 11:02
ZART
4 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 15:02
ninjask
خبرنگار
3 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 15:02
behzad_rad
2 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 15:02
tig4
0 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 15:02
Insomniac games
کاربر فعال
1 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 17:02
k0rosh
0 امتیاز
26 ارديبهشت 97، 11:02
behzad_rad
7 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 14:02
tig4
6 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 13:02
tig4
1 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 11:02
lordhossein
1 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 11:02
lordhossein
1 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 11:02
behzad_rad
2 امتیاز
10 ارديبهشت 97، 14:02
شمار دفعاتی که به خاطر نسخه های قبلی سری گاد آو وار با دوستان و همکارانم بحث کرده ام از دستم در رفته؛ گاد آو وار همواره یکی از نمادین ترین فرنچایزهای پلی استیشن بوده و پتانسیل های شگرفی برای گسترش داشته اما برای سالیان طولانی، سانتا مونیکا ترجیح داد آن را در همان قالب و فرمت نوجوان پسند و بی مغز نگه دارد. کشتن خدایان یونان و قلع و قمع شان همواره سرگرم کننده بوده، قطعاً، اما به خاطر ذات بازی و داستان هم که شده باید بلوغ بیشتری وجود می داشت.
انقلاب، تکامل، رستگاری، می توانید نامش را هرچیزی که دوست دارید بگذارید؛ کریتوس نیازمند چنین چیزی بود. در دنیایی که داستان های آینده نگرانه مخاطب و طرفدار بیشتری نسبت به داستان های اساطیری دارند و کمتر شاهد این دست از عناوین هستیم، بهره گیری حداقلی از خدایان یونان و استفاده از آنها به عنوان شخصیت هایی عمدتاً تک بعدی که صرفاً مثل یک اسباب بازی برای سگی وحشی هستند که می خواهد آنها را تکه و پاره کند، گناهی نابخشودنی بود.
تا اینکه God of War از راه رسید؛ ریبوتی بر جهان خدای جنگ که دقیقاً ریبوت نیست اما بستری عالیست برای گنجاندن تمام آن پختگی هایی که سال ها منتظرش بودیم. کریتوس دیگر آن خدای سابق نیست، گذر زمان و آرامشی که از انتقامجویی هایش حاصل نشد او را به پیرمردی خردمند تبدیل کرده؛ پیرمردی که بیشتر از سابق تعمق می کند، بیشتر از سابق به اطرافیان اهمیت می دهد و بیشتر از سابق تاثیر جانکاه اشتباهات پیشین را درک کرده.
او که در پی آرامش از سرزمین اسپارتا خارج شده و میدگارد را برای سکونت برگزیده، همسری فداکار از میان میرایان برای خود انتخاب کرده و حاصل این ازدواج، پسرکی به نام آترئوس است که پس از مرگ مادر، باید با پدری سختگیر که در بسیاری از اوقات کودکی اش در خانه حضور نداشته ارتباط برقرار کند؛ رابطه ای که گاهی شکلی دیکتاتورانه به خود می گیرد و آترئوس را به ستوه می آورد، اما در لایه های زیرین آن عشقی عمیق به چشم می خورد.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
همین داستان مبتکرانه، بستر را برای آشنا شدن با جنبه های دیگر شخصیت کریتوس مهیا کرده. در واقع برای اولین بار در این سری شاهد رفتارهایی از سوی خدای جنگ هستیم که نشان می دهد او هیچوقت به آن سنگدلی که تصور می شده نبوده و البته جنبه هایی از شخصیت اش را می بینیم که نشان می دهد او حالا سعی دارد خدای بهتری باشد؛ البته شاید نه به آن شیوه رایجی که انتظارش را دارید، بلکه به همان شیوه اساطیری که در آن «مردها باید مرد باشند».
رابطه کریتوس و آترئوس و داینامیک میان آنها بدون ذره ای تردید الهام گرفته از تجربه خارق العاده ای است که ناتی داگ با The Last of Us ارائه کرد و شباهت ها و تاثیرهایی که گاد آو وار از شاهکار دیگر استودیوی سونی گرفته غیرقابل انکار است؛ مردی سالخورده و دنیا دیده با کودکی کله شق راهی سفری بزرگ می شود و در این مسیر، گاه اتفاقاتی رخ می دهد که ارتباط میان این دو را عمیق تر می کند و گاه چالش هایی در ارتباط میان این دو به وجود می آورد.
آترئوس و کریتوس که وارد سفری به سمت مرتفع ترین قله میدگارد شده اند تا آخرین آرزوی مادر و همسر فقید خود را برآورده کنند، در این راه از قلمروهای متعددی عبور می کنند و به گیمر هم فرصتی داده شده تا از برخی از افسانهای ترین قلمروهای نورس مانند هِلهایم و آلفهایم دیدن کند. در این بین میدگارد، به عنوان مرکز جهان اساطیر نورس، خود منطقه ای بسیار وسیع و اصطلاحاً Open-Ended است؛ به این معنا که فعالیت های غیرخطی زیادی در آن وجود دارد که با هر ترتیبی می توان به آنها رسیدگی کرد اما در عین حال، داستان روندی از پیش معین را دنبال می کند.
برخلاف آنچه که هنگام مواجهه اولیه با «درخت جهان» به نظر می رسد، در این ماجراجویی از تمام قلمروهای نورس عبور نخواهید کرد؛ زیرا عبور و مرور میان برخی از این قلمروها توسط اودین، سرکرده ایزدهای نورس قدغن شده است. سایر قلمروهای در دسترس هم بیش از آنکه در خدمت آزادی عمل گیم پلی باشند، در خدمت داستان بوده اند و تنها زمانی گذرتان به آنها می افتد که داستان ایجاب کند. البته ذکر این نکته ضروری است که بازی دو قلمرو اضافه دارد که بعد از اتمام داستان، می توانید برای عبور از چالش های مختلف یا پیدا کردن آیتم های قابل جمع آوری به آنها سر بزنید.
همین محدودیت در قلمروهای بازی، درباره کاراکترهایی که با آنها ملاقات می کنید هم مصداق دارد. بسیاری از شخصیت هایی که ممکن است منتظر مواجهه با آنها باشید در بازی حضور کمرنگی دارند و در عوض مانور داستان روی کاراکترهای کم تر شناخته شده نورس و ایجاد بستر برای نسخه های بعدی بوده که بدون تردید در راه هستند.
با این حال اشتباه نکنید، در هر صورت God of War میزبان مجموعه ای از کاراکترهای بسیار پخته و دوست داشتنی است که همگی به زیباترین شکل ممکن شخصیت پردازی شده اند. فریا، جادوگر دوست داشتنی و دلسوز، براک و سیندری، برادران خل و چل دورف و آترئوس کاراکترهایی هستند که بیشترین زمان را با آنها سپری می کنید و در این بین با بدمن هایی هم ملاقات خواهید کرد که انگیزه هایی بسیار منطقی برای مواجهه با شما دارند؛ بنابراین از لحاظ منطق، با داستانی تماماً فکر شده طرف هستید که به خوبی در افسانه های نورس جای می گیرد.
گاد آو وار جدید نکات مثبت زیادی دارد که احتمالاً می توان ساعت ها درباره هرکدام صحبت کرد، اما بزرگ ترین و چشمگیرترین تفاوت در ژانری که بازی از آن پیروی می کند ظاهر می شود. در حالی که نسخه های قبلی ترکیبی متعادل از اکشن بسیار پر زد و خورد و حل پازل به همراه دوربینی ثابت بودند، گاد آو وار جدید پایبندی بیشتری به ژانر اکشن سوم شخص دارد و چاشنی هایی از نقش آفرینی را نیز در خود جای داده که همگی مثل تار و پود در یکدیگر تنیده اند و جامه ای بسیار زیبا را شکل داده اند.
تغییراتی که آخرین نسخه از این سری به همراه آورده، به مراتب بیشتر از اضافه شدن صرف یک کاراکتر همراه و تغییر محل قرارگیری دوربین است و به تبع تمام این ها، سبک مبارزات به کلی دگرگون شده است. هم کریتوس و هم آترئوس در ابتدا توانایی های بسیار محدودی دارند. مبارزه با کریتوس در ابتدا به دو نوع حمله سبک و سنگین با تبر Leviathan، حمله با دستان خالی، دفاع با سپر و پرتاب تبر محدود می شود و آترئوس هم صرفاً با فرمان گیمر تیرهایی نه چندان کاری را به پیکر دشمنان می زند. اما به مرور زمان، متغیرهای فراوانی در گیم پلی شروع به خودنمایی می کنند که گستره عظیمی از حرکات را به این مبارزات به ظاهر تکراری اضافه می کنند.
هر کدام از تجهیزات کریتوس و نیز کمان آترئوس، درخت مهارت عظیمی دارند که قابلیت ها و توانایی های متعددی را در دسترس قرار می دهند. جدا از اینکه این مهارت ها متغیرهای مبارزه را افزایش می دهند، با آپگرید توانایی های آترئوس می توانید داینامیک کارآمدتری میان او و کریتوس به وجود بیاورید که لذت مبارزات را دوچندان می کند. به عنوان مثال اگر دشمنی که آترئوس به روی شانه های او پریده را به هوا پرتاب کنید، آترئوس با جهیدن در آخرین لحظه و پرتاب تیری به سمت دشمن بخت برگشته، کار را یکسره می کند.
اما این تنها یک مثال از شیوه های متعددی است که می توان در مبارزه به کار گرفت و ضمناً همه چیز به همین جا محدود نمی شود. آیتم های شخصی سازی کریتوس هم عامل دیگری هستند که مجدداً حرکات جدیدی را به بازی اضافه می کنند. زره و تجهیزات مبارزه کریتوس به صورت تمام و کمال قابل شخصی سازی اند و هرکدام از این تجهیزات می توانند حامل یک یا چند آیتم پاور آپ به نام Enchantment و Talisman باشند که یا نوار توانایی های کریتوس را دستخوش تغییر می کنند یا با فشردن دکمه ای خاص، یک حرکت را میسر. بنابراین حدس این موضوع کار سختی نیست که بسته به سلیقه گیمر، رویکردهای کلی مبارزه می تواند تا چه حد متغیر باشد و این یکی از مسائلی است که زیبایی نبردها را دو برابر کرده.
تفاوت اجتناب ناپذیر و مثبتی که دوربین روی شانه در گیم پلی گاد آو وار به وجود آورده در دو موضوع کلی نمود پیدا می کند؛ نخست کاهش تعداد دشمنانی که به صورت همزمان با آنها مبارزه خواهید کرد و دوم استراتژیک تر شدن مبارزات. در حالی که دوربین ثابت نسخه های قبلی امکان مواجهه با خیل عظیمی از دشمنان و البته اسپم کردن دکمه های حمله به جای دقت به خرج دادن را مهیا کرده بود، زمان بندی و زیر نظر داشتن دشمنان در God of War بسیار مهم تر از قبل شده است و اگر مشغول مبارزه با دشمنی قدرتمند باشید، یک حرکت اشتباه معمولاً بهایی سنگین به همراه دارد.
حقیقت اینجاست که عادت کردن به شیوه مبارزه کریتوس در ساعات ابتدایی می تواند واقعاً دشوار باشد و طی این زمان، بارها احساس دست و پا چلفتگی خواهید کرد؛ روش های مختلف برای مبارزه وجود دارد، برخی دشمنان در برابر برخی حرکات مصون هستند و دفاع در لحظه آخر معمولاً آنطور که باید انجام نمی شود. اما هرچه از بازی می گذرد، مهارت هایتان به شکلی ناخودآگاه بهبود می یابد و بعد از مدتی آنچنان لذتی از مهارت خود خواهید برد که نمونه اش را هیچوقت ندیده اید؛ البته این حس رضایت تا حدی به مکانیزم های گیم پلی (مثل امکان پرتاب تبر کریتوس و فرا خواندن مجدد آن) و جذابیت های بصری بازی هم مربوط می شود و احتمالاً مهم ترین دستاورد سانتا مونیکا، استفاده از دستاویزهای گوناگون برای برانگیختن چنین حسی در گیمر باشد.
و بعد از این ها نوبت به نقش آترئوس در مبارزات می رسد که به اندازه نقش اش در داستان مهم است. به لطف بهبودهای هوش مصنوعی در سخت افزارهای فعلی و تجربیاتی که با الی در The Last of Us و نادین در Uncharted: Lost Legacy به دست آمده، آترئوس ایده آل ترین همراهی است که می توانید در نبرد با دشمنان داشته باشید. برخلاف الی خبری از حرکات احمقانه نیست و هیچوقت احساس نمی کنید که مجبور به بچه داری هستید؛ آترئوس به خوبی در تک تک مبارزات جای گرفته و بیشتر از آنکه المانی فانتزی باشد، عنصری حقیقتاً کارآمد است.
عظمت جهان گاد آو وار زمانی ملموس می شود که با آترئوس سوار قایق می شوید و سری به گوشه و کنارهای میدگارد می زنید. نسخه های قبلی روندی کاملاً خطی داشتند و معمولاً تنها زمانی از مسیر اصلی منحرف می شدید که به دنبال باز کردن گنجینه های خاصی بودید. اما در گاد آوار جدید کم پیش نمی آید که برای گشت و گذاری کوتاه از مسیر داستان دور شوید و ساعت ها بعد خود را در حالی بیابید که ماموریت اصلی را پاک فراموش کرده اید.
فعالیت های بی شماری در جهان بازی وجود دارد و اگر اندکی کنجکاوی به خرج دهید، معمولاً پاداش های فراوانی در قالب آیتم های شخصی سازی، پول رایج داخل بازی، پازل های واقعاً سرگرم کننده و ساید کوئست های درگیرکننده دریافت می کنید. اما پاداش بزرگ تر و سخاوتمندانه ای که سانتا مونیکا در صورت کنجکاوی به شما می دهد، دیالوگ هایی است که در این لحظات میان کریتوس و آترئوس رد و بدل می شود و از دست دادن آنها اشتباهی بزرگ است.
از آن جایی که لحظات غیر مبارزه ای معمولا موزیک متنی ندارند، سکوت حاکم بر فضای بازی باید با مکالمات میان آترئوس و کریتوس پر می شده و دیالوگ های بی نظیری که برای این لحظات تعریف شده در کنار صداگذاری قدرتمند هر دو کاراکتر، این احساس را القا می کند که روی ثانیه به ثانیه بازی فکر شده و هیچوقت حتی به ذهنتان خطور هم نمی کند که در حال اتلاف وقت هستید. این مکالمات برای روایت داستان به صورت کلی تر هم اهمیت شایانی دارند و اگر بخواهید بازی را صرفا در مسیر خطی و از پیش تعیین شده اش دنبال کنید، یقین داشته باشید که بسیاری از جزییات ظریف داستان و گیم پلی را از دست داده اید.
همانطور که پیشتر هم در مطلب اشاره کردم، گاد آو وار از آن بازی هایی است که می توان تک تک المان هایش را برای ساعت ها کند و کاو کرد؛ اما خوشبختانه گاد آو وار در دسته ای دیگر از بازی ها هم قرار می گیرد: بازی هایی که نیازی به تمجید مفصل ندارند و خود گویای همه چیز هستند. گاد آو وار جدید به بلوغ رسیده، ژانر خودش را از نو تعریف کرده، جلوه های بصری فوق العاده ای مقابل چشمان تان قرار می دهد که هیچوقت مشابه اش را ندیده اید و به گونه ای به پایان می رسد که می دانید باید منتظر حداقل یک سه گانه جدید باشید.
همه چیز در غایی ترین حالت خود قرار دارد و توجه دیوانه کننده به جزییات، مسعود فراستی درون هر منتقدی را از پای در می آورد. اینطور نیست که هیچ اشکالی وجود نداشته باشد، چه بازی دیگری می شناسید که هر از چندگاهی یک مشکل کوچک یا بزرگ در آن ظاهر نشود؟ اما تصویر بزرگ تری که سانتا مونیکا از آینده فرنچایز گاد آو وار ارائه کرده به قدری دوست داشتنی و نویدبخش است که مشکل گاه و بی گاه دوربین یا پیچیدگی منوها هیچ اهمیتی در برابرش ندارند. گاد آو وار جدید نسلی تازه از بازی های ویدیویی را بنیان گذاشته است، از دستش ندهید.
به محض اینکه Dead by Daylight به دستم رسید و کمی بسته بندی آن را نگاه کردم، شعاری که روی کاور بازی حک شده بود نظرم را جلب کرد. روی کاور بازی نوشته شده: مرگ یک راه فرار نیست. با اینکه کلیشه ای بود اما نظرم جلب شد و می خواستم ببینم تیم Behaviour Interactive واقعا… ادامه مطلب
سال گذشته، کمپانی سونی خبر از عرضه کالکشنی شامل سه نسخه ابتدایی سری بازی Uncharted با گرافیک بهبودیافته برای پلتفرم نسل هشتمی پلی استیشن 4 داد. همانطور که انتظار می رفت، Uncharted: The Nathan Drake Collection عملکردی فوق العاده از خود به جای گذاشت و هیچ چیز، بهتر از تجربه مجدد ماجراجویی های ناتان دریک… ادامه مطلب
در دورانی به سر می بریم که توسعه دهندگان کمتر به سراغ ژانر وحشت می روند. سبکی که در گذشته بسیار محبوب بود و سردمدارانش نیز خوب می فروختند. اما گذر زمان گویا این رویه را تغییر داده. شاید مردم هم دیگر از چنین بازی هایی استقبال نمی کنند و به دلیل کم منفعت بودن… ادامه مطلب
برای گفتگو با کاربران، وارد حساب کاربری خود شوید.
© ۱۳۹۸
تمامی حقوق برای وبسایت دیجیاتو محفوظ است.
دیجیاتو توسط سرورهای قدرتمند افرانت پشتیبانی می شود
پس از رونمایی طوفانی بازی God of War در کنفرانس خبری سونی در نمایشگاه E3، این شرکت به تازگی اقدام به راه اندازی وبسایت رسمی این عنوان انحصاری کنسول پلیاستیشن 4 کرده است. در این وبسایت شاهد… ادامه مطلب …
کلیهی حقوق برای گیم شات محفوظ است. هر گونه کپی برداری از مطالب گیم شات بدون اجازهی قبلی ممنوع است.
سرانجام پس از مدت ها جدیدترین نسخه از سری God of War به بازار عرضه شد. اکنون زمان آن رسیده که با بررسی بازی گاد آف وار ۴ نقاط مثبت و منفی آن را موشکافانه تر بررسی نماییم.
بسیاری از ما با شنیدن نخستین اخبار در خصوص بازی God of War 4 و گیم پلی نسبتا ملایم تر آن در مقایسه با نسخه های پیشین این فرنچایز، نسبت به موفقیت آن دودل شدیم!
در دنیای پر از خون و غارت و قتل کریتوس، چگونه می توان با تمرکز روی رابطه پدر و فرزند به فرمولی موفق رسید؟ چگونه می توان طرفداران بیشماری که در انتظار کریتوس وحشی و خونخوار که به بی رحمانه ترین وجوه ممکن خدایان یونان را یکی پس از دیگری سر برید هستند را با وعده تبدیل او به یک مرد خانواده و ایده آل تطمیع داد؟
این موارد و بسیاری سوالات دیگر از جمله پرسش هایی هستند که در بررسی بازی گاد آف وار ۴ قصد پاسخگویی به آن ها را خواهیم داشت.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
با بررسی بازی گاد آف وار ۴ با گیفت گیفت همراه باشید.
در ابتدای بررسی بازی گاد آف وار ۴ به بررسی گیم پلی آن و تغییراتی که در مقایسه با نسخه های پیشین در آن حاصل شده است خواهیم پرداخت.
کمی پس از آغاز شدن اینتروی بازی و اندکی قبل از تقسیم کردن نخستین دشمنتان در خدای جنگ ۴ متوجه خواهید شد که نسخه جدید بازی مسیری متفاوت را در قیاس با نسخه های پیشین پیش خواهد گرفت.
واقعیت ماجرا این است که علیرغم تمامی تعریف و تحسین هایی که در ادامه بررسی بازی گاد آف وار ۴ از این بازی خواهید شنید، تصویر کریتوس در نقش یک پدر دلسوز و مهربان هنوز هم برای بسیاری افراد خصوصا افرادی که تمامی نسخه های پیشین فرنچایز را تجربه کرده اند، کار چندان ساده ای نیست.
شخصیت آترئوس البته خیلی زودتر از آنچه فکرش را بکنید به دل شما می نشیند.
آترئوس در اغلب لحظه های بازی در کنار شماست
اهمیت و جذابیت آترئوس پس از مدتی به حدی می شود که پیش خود فکر خواهید کرد چرا فکر استفاده از شخصیتی کمکی نظیر آترئوس زودتر از این به فکر سازندگان گاد آف وار نرسیده بود!
تنها اندکی تمرین لازم است تا آترئوس دست و پا چلفتی تبدیل به یک متحد قابل اطمینان در نبردها و یا حل پازل های بازی تبدیل شود.
فراخوانی آترئوس در گیم پلی بازی عموما با فشردن کلید مربع صورت می پذیرد.
ممکن است پیش خود گمان کنید یک پسر بچه که آنقدر جثه ریزی دارد که شاید توسط برخی هیولاهای بازی قابل دیدن هم نباشد چگونه می تواند به کریتوس کبیر در مبارزاتش کمک کند.
اما صبر کنید تا فراخوانی گرگ ها، بریدن گلوی زامبی های نورس و سایر کارهای شگفت انگیز آترئوس را ببینید تا متوجه شوید حضور او در کنار کریتوس آنچنان بی حکمت هم نبوده است!
پیشروی در داستان و محیط بازی گا داف وار ۴ به صورت کاملا پیوسته رخ داده و همانند اکثر بازی های کنونی به صورت بخش های مجزا نیست.
محیط های بازی در هر زمان و تحت هر شرایطی قابل بازدید مجدد هستند و می توان پس از انجام ماموریت هایی خاص با جمع آوری آیتم های مورد نیاز به مکان های مختلف محیط بازی بازگشت و معماهایی را حل نمود.
همچنین وجود ماموریت های جانبی، مکان های ناشناخته، چالش های اختیاری و باس فایت های انتخابی باعث شده اند که ارزش تجربه مجدد بازی به شدت بالا برود.
مطابق وعده ای که مدت ها پیش سازندگان بازی در استودیوی سانتامونیکا داده بودند، گیم پلی گاد آف وار ۴ زمانی حدود ۲۰ تا ۳۰ ساعت را برای اتمام نیاز خواهد داشت.
البته در صورتی که بخواهید به طور کامل تمامی ماموریت ها، باس فایت ها و موارد جانبی آن را نیز به انجام برسانید، انتظار زمانی بسیار بیشتر را برای به اتمام رساندن God of War داشته باشید.
اما پس از بررسی جزئیات داستانی بازی، این بخش از بررسی بازی گاد آف وار ۴ به مبارزات بازی اختصاص دارد.
آیا کریتوس هنوز هم خوی درنده و وحشی خود را دارد و شاهد مبارزات خونین او با دشمنانش خواهیم بود یا خیر؟
پاسخ کوتاه به این سوال “بله” است.
در همان ابتدای بازی با تبر Leviathan کریتوس آشنا خواهید شد که قابلیت انجام حملات سبک و سنگین را داشته و پس از پرتاب می توان آن را فراخوانی کرد.
پس از گذشت زمان اندکی از بازی با قابلیت های آپگرید این سلاح آشنا خواهید شد کمبوهای ریز و درشت آن را فراخواهید گرفت.
ممکن است در ابتدا از محدود بودن قابلیت های کریتوس رضایت چندانی نداشته باشید، اما اندکی صبر و پیشروی در بازی قطعا همان حس و حال نسخه های پیشین گاد آف وار را در شما زنده خواهد کرد.
پس از اندکی پیشروی در داستان بازی، قدرت های ماورایی کریتوس – که قدیمی ترها آن را با نام خشم خدایان می شناسند- پدیدار می شوند.
علاوه بر این افزوده شدن المان های نقش آفرینی به گیم پلی گاد آف وار جدید از جمله دیگر تغییرات مثبت آن ارزیابی می شوند.
هم کریتوس و هم تجهیزات، مهمات و سلاح های وی به طور کامل قابلیت آپگرید شدن دارند.
توانایی های وی همانند بسیاری از بزرگان عرصه بازی های نقش آفرینی قابلیت بهینه سازی دارند و با توجه به سبک بازی شما قابل تنظیم هستند.
به خدای جنگ نقش آفرینی سلام کنید!
این استراتژی محوری بازی نه تنها باعث محدود شدن گیم پلی بازی نشده است، بلکه باعث می شود سبک های متفاوتی از بازی ایجاد شود که آن را برای دسته بیشتری از مخاطبان مناسب می سازد.
ممکن است بسیاری از گیمرها به گیم پلی مبتنی بر ضربات مهیب و سهمگین علاقه داشته باشند و عده ای دیگر گیم پلی سریع و پرتلاطمی را بپسندند.
سیستم RPG بازی گاد آف وار این وعده را به هر دو دسته گیمر می دهد که بهترین تجربه گیم پلی را در اختیارشان بگذارد و واقعا هم در تحقق این وعده خود سنگ تمام گذاشته است.
در صورتی که گمان کرده اید استودیوی سانتامونیکا تمام تمرکز خود را بر روی گیم پلی و بخش داستانی God of War گذاشته است، سخت در اشتباهید.
بدون شک از لحظه شروع بازی تا انتهای آن بارها به صورت ناخودآگاه از عباراتی نظیر “واو” ، “وای” یا “عجب” برای توصیف گرافیک بی نظیر گاد آف وار استفاده خواهید کرد.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
تکسچر تپه های پوشیده از چمن که در فواصلی دور از شما واقع شده اند، تکان خوردن برگ ها در وزش باد ملایم و نور ساطع شده از بدن هریک از دشمنانی که به مبارزه با آن ها مشغولید، به حدی واقع گرایانه و مسخورکننده ساخته شده اند که تشخیص مرز واقعیت و بازی را برایتان دشوار خواهند کرد.
طراحی گرافیکی دنیای فانتزی در بین بازی های رایانه ای هیچگاه تا به این حد به واقعیت نزدیک نبوده است.
آسمان بازی کاملا با نمونه های واقعی مشاهده شده در عکاسی ها برابری می کند و طبیعت بازی چندان تاثیری بر روی شما خواهد گذاشت که ممکن است گیم پلی بازی را به طور کلی به فراموشی بسپارید.
تمامی موارد یاد شده در برابر جزئیات طراحی مدل چهره های کریتوس و آترئوس کمرنگ به نظر می رسند!
جزئیات طراحی چهره کریتوس مو را به تن شما سیخ خواهد کرد!
فیزیک بدن کریتوس و پسرش و پوشش های از جنس چرم و پشم آن ها آنچنان طبیعی طراحی شده و دینامیک هستند که به واقع ممکن است تصویر کنید این شمایید که در حال مبارزه با زامبی های سرزمین های نورس هستید.
البته این طراحی بصری خارق العاده بازی به رایگان به دست نیامده است و سانتامونیکا ناچار شده است برای رسیدن به چندین سطحی از جزئیات گرافیکی یکی دو مورد را فدا کند.
یکی از این موارد ثابت بودن نرخ فریم بازی بر روی عدد ۳۰ است که هرچند کاملا مناسب و قابل بازی به نظر می رسد، اما برای بازی های پرزد و خوردی نظیر گاد آف وار ایده آل نیست.
این نکته را هم البته نباید از یاد برد که جهان بازی گاد آف وار بی نهایت بزرگ است و جستجو در آن بدون هیچگونه مشکل خاصی صورت می پذیرد.
در حقیقت به جز افت فریم هایی که در موارد بسیار جزیی ممکن است در بازی رخ دهد، هیچگونه مشکل دیگری از حیث گرافیکی نه بر روی PS4 معمولی و نه PS4 Pro وجود نخواهد داشت.
گیمرهای کنسول قدرتمندتر سونی همچنین می توانند از بهبودهای گرافیکی این بازی که شامل یکی از سه مورد رزولوشن بالاتر، جزئیات بیشتر و یا نرخ فریم دوبرابری می شود نیز بهره مند شده و از آن استفاده نمایند.
بدون شک هیچ محصولی را نمی توان کاملا بی نقص نامید و گاد آف وار ۴ نیز از این قضیه مستثنی نیست.
اما به جرات می توان گفت که بازی های رایانه ای تا به امروز هیچ گاه تا این حد به این کمال نزدیک نشده بودند!
گاد آف وار ۴ سمبل عشق ورزیدن به محصول تولیدی و توجه کامل به تمام جزئیات طراحیست.
نتیجه آن ها همانگونه که توضیح داده شد محصولی واقعا کم نقص (اگر نتوان آن را بی عیب و نقص نامید) و خارق العاده از آب درآمده است.
گاد آف وار ۴ بازی ایست که به تنهایی می تواند سرنوشت یک نسل از بازی های ویدئویی را تعیین کند و چقدر خوب که این بار بازی تعیین کننده ای نظیر خدای جنگ ۴ در سمتی قرار گرفته است که از مدت ها قبل پیروزی خود را بر حریفش دیکته کرده بود.
اگر مایلید بازی گاد اف وار را از فروشگاه پلی استیشن به صورت دیجیتالی خریداری نمایید، ابتدا می بایست اقدام به خرید گیفت کارت PSN از فروشگاه گیفت گیفت نمایید.
به کمک کارت های هدیه می توانید پس از شارژ کردن حساب خود در PSN به خرید بازی پرداخته و لینک دانلود آن را دریافت نمایید.
از این که با مطالعه بررسی بازی گاد آف وار ۴ با ما همراه بودید از شما سپاسگزاریم. در صورت تمایل می توانید پیش نمایش بازی گاد آف وار را نیز در خبرنامه گیفت گیفت مطالعه نمایید.
سلام خواهشا نظرمو بخونید همین امروز بازی رو تموم کردم دریک کلام شلاهکار اما از یک لحاظ معایب و مزایایی این نسخه نسبت به نسخه های قبل داره گیمپلی و فاصله دوربین که زمین تا اسمون فرق کرده و حس و حال طبیعی تری به خدای جنگ میده گرافیک و داستان فوق العادس اما تنها چیزی که منو ناامید کرد این بود که شور و هیجان و خشونت خدای جنگ دیگه مثل نسخه های قبلی(۱،۲،۳) نیست خدای جنپ تو نسخه های قبلی پر بود از خشونت و خشم و کشت و کشتار و کریتوس فردی خشمگین و ابر قدرت بود اما اابن نسخه اون خشونت و شور و هیجانو نداره همیچنین تنوع هیولاها و موجودلت ترسناک خیلی کم شده همچنین کریتوس تو نسخه جدید تبدیل به یک پیر مرد مهربون شده که واقعا قابل مقایسه با اون کریتوس نسخه ها قبلی نیست همچین کربتوس نسخه های قبل دشمنان رو به طور زست جمهی صد تا صد تا لتو پار میکرد اما تو این نسخه بازی تکنیکی تره و باید با حوصله با دونه دونه از دشمنا مبارزه کرد به دوستانی که پلی فور دارن حتما پیشنهاد میکنم تهیه کنن بازی رو این سری یه حس و حال جدیدی رو گاد اف وار برای گیمراش اورده درباره ایکس باکس بازای دوست داشتنی هم بگم مارو با انحصاریامون تنها بزارید
آی گفتی ایکس باکس بازای گرامی ما رو با انحصاریامون تنها بزارید
سلام.وقتی بازی میکنم بازی به صورت فول اسکرین نیست.میخواستم بدونم تنظیمات خاصی رو باید انجام بدم یا کلا اینجوریه؟
سلام تو ستینگ خود پی اس فور برو قسمت sounds and screen وارد شو و گزینه سوم رو انتخاب کن یه صفحه ابی هست که زیر ش توضیح داده و بزرگ کن تصویر. رو، برای منم این شکلی بود
عالی …
فقط ای کاش مبارزاتش تکراری نشه در طول بازی
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
پاسخ تمامی سوالات شما در مورد PS4 (پلی استیشن ۴)
بن شدن کنسول و اکانت PS4 به همراه توضیحات کامل
مقایسه کنسول بازی PS4 و PS4 Slim و PS4 Pro – کدام را بخریم؟
PS4 بخریم یا منتظر عرضه کنسول PS5 باشیم؟!
اکانت ترکیبی PS4 و اطلاعات کامل درباره خرید اکانت هکی بازی
قیمت ارز دیجیتال
خرید ریپل
خرید اتریوم
خرید بیت کوین
خرید پی پال
خرید بیت کوین
خرید اسکریل
هک تلگرام
حرید پرفکت مانی
خرید وبمانی
الیمپ ترید
تمامی حقوق نزد گیفت گیفت محفوظ است.
لایک و نظر فراموش نشه
نام کاربری
رمز ورود
ورود با اکانت گوگل (جیمیل)
سری God of War بی شک یکی از محبوب ترین مجموعه های حاضر در نسل ششم بازی های کامپیوتری و کنسول Play Station 2 بود که کمی بعد در قالب نسخه ی سوم و همچنین نسخه ای فرعی (Ascension) راه خود را به نسل هفتم بازی های کامپیوتری و کنسول Play Station 3 نیز باز کرد. اگر چه درخشش کریتوس (قهرمان محبوب و بی اعصاب سری God of War) در نسل هفتم بازی های کامپیوتری به اندازه ی نسل پیش از خود نبود و به موجب آن گام های آتی این مجموعه ی پر طرفدار اندکی دچار لغزش و تزلزل شد، اما عده ی فراوانی از هواداران سریGod of War همچنان چشم انتظار معرفی رسمی و پس از آن انتشار تازه ترین نسخه از این مجموعه یعنی بازی God of War 4 هستند. اثری که مدت هاست فرآیند تولید آن از سوی سازندگان این اثر یعنی اعضای استودیو سونی سانتا مونیکا مورد تایید قرار گرفته اما در عین حال تا این لحظه هیچ نکته ای از این بازی در اختیار علاقه مندان قرار نگرفته است. با این حال به تازگی شاهد درز کردن اطلاعات جالبی از بازی God of War 4 به بیرون از فضای استودیوی سازنده ی آن هستیم که در نوع خود نکات هیجان انگیزی را در بر می گیرند.
داستان خدای جنگ ۴ چیست
بر اساس این اطلاعات جدید داستان نسخه ی چهارم از سری God of War هیچ ارتباطی به اساطیر یونان باستان (که داستان و شخصیت های حاضر در نسخه های پیشن این مجموعه از آن منشعب شده بودند) نخواهد داشت و به طور کامل بر اساطیر قدیمی مردمان محدوده ی اسکاندیناوی متمرکز خواهد بود. به این ترتیب و بر اساس این اطلاعات جدید، در بازی God of War 4 دیگر هیچ خبری از خدایانی نظیر زئوس یا پوزیدون نیست و پس از قلع و قمع شدن کامل آن ها توسط جناب کریتوس در نسخه های پیشین سری God of War ، به نظر می رسد که اکنون نوبت به ملاقات با خدایانی نظیر اودین یا ثور رسیده باشد. البته وجود هیچ کدام از این شخصیت ها در بازی God of War 4 به طور قطع مشخص نیست و حتی هویت قهرمان اصلی داستان این بازی هم همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد. با این حال برخی از تصاویر جدید منتشر شده از این بازی (که می توانید آن ها را در لابلای این مطلب مشاهده نمایید) شخصیتی را به تصویر کشیده اند که شباهت فراوانی به کریتوس دارد و نسخه ای جا افتاده تر از او با ریشی انبوه (بخوانید محاسن!) را تداعی می کند. اگر چه با توجه به سرنوشت کریتوس در نسخه ی سوم از مجموعه بازی های God of War حضور او در بازی God of War 4 کمی عجیب به نظر می رسد؛ اما با توجه به فضا و دنیایی که رویداد های مجموعه بازی های God of War در آن اتفاق می افتد حضور کریتوس در بازی God of War 4 ، آن هم در قامت نسخه ای استحاله یافته از این شخصیت محبوب، چندان غیر ممکن و دور از انتظار نیست. خصوصاً این که بر اساس اطلاعات درز کرده از بازی God of War 4 شخصیت نخست این بازی مدت های مدیدی را در زندان سپری کرده است. بنا بر این به موجب بازی کردن با مفاهیم فلسفی می توان جناب کریتوس را از دنیای نیستی به هستی مجدد باز گرداند و او را از زندان نابودی رهایی بخشید تا باز هم در دنیایی کاملاً جدید پاشنه ها را ور کشیده و در قالب شخصیتی استحاله یافته تمام عالم و آدم را از دم تیغ خشم خود بگذراند.
به نظر می رسد که سلاح اصلی شخصیت نخست بازی God of War 4 یک تبر خواهد بود
بر اساس اطلاعاتی که همراه با تصاویر جدید بازی God of War 4 به بیرون درز کرده اند، داستان بازی God of War 4 در یکی از مهم ترین سرزمین های نه گانه ی موجود در اساطیر مردمان شمال اروپا یعنی سرزمین آزگارد رخ می دهد و پل معروف بیفراست (ملقب به پل رنگین کمان که خود وامدار پل های قدیمی تر موجود در باور های دیگری نظیر پل چینوات است) نیز یکی از لوکیشن های اصلی بازی God of War 4 خواهد بود (بنا بر این رویارویی قهرمان بازی God of War 4 با خدای آذرخش یعنی ثور در این بازی چندان دور از انتظار نیست). همچنین اطلاعات مذکور حکایت از این دارند که شخصیت اصلی بازی God of War 4 قادر است به کمک تبر خود شاخه های در هم تنیده ی تاک را بریده و از آن ها پل های متعددی برای عبور از مناطق نا هموار و دور از دسترس موجود در مراحل این بازی بسازد. همچنین گفته می شود که محیط بازی God of War 4 با برخی فعالیت های قهرمان داستان (از جمله همین بریدن شاخه های تاک) تعامل های متعددی را برقرار خواهد ساخت.
از جمله سرزمین هایی که از آن ها به عنوان یکی از لوکیشن های اصلی موجود در بازی God of War 4 نام برده می شود، سرزمین پریان است که منزلگاهی برای سکونت الف ها و سایر شخصیت های شاخص حاضر در ادبیات فولکلور اروپا به شمار می رود. بر این اساس می توان در بازی God of War 4 انتظار ملاقات با شخصیت های کاملاً جدید و متفاوتی را نسبت به نسخه های پیشین سری God of War کشید.
از شواهد امر پیداست که تصاویر جدید منتشر شده از بازی God of War 4 از طریق فردی به نام فینین مک مانوس به دست آمده اند. طراحی که در واپسین ماه های سال گذشته ی میلادی مدت کوتاه و دو سه ماهه ای را به عنوان یکی از طراحان بخش هنری در استودیو سونی سانتامونیکا سپری کرده بود و بر روی پروژه ای اعلام نشده (که به نظر می رسد پروژه ی ساخت بازی God of War 4 بوده باشد) مشغول به کار بوده است. البته تصاویر مذکور بیش از هر چیز به طرح هایی مفهومی از بازی God of War 4 شباهت دارند و هیچ تضمینی وجود ندارد که موارد به تصویر کشیده شده در دل آن ها به طور مو به مو در طراحی نسخه ی نهایی بازی God of War 4 پیاده سازی شوند. با این حال حتی پیش از انتشار تصاویر مذکور هم یکی از فعالان حاضر در دنیای بازی های کامپیوتری، که با نام شینوبی شناخته می شود، در حساب تویتر رسمی خود به صورت بسیار کوتاه اشاراتی به بازی God of War 4 و همچنین پل رنگین کمان و تالار مشهور والهالا (محل استقرار اودین و یارانش) کرده بود. بنا بر این شاید بتوان گذر کردن از اساطیر یونان باستان و ورود به دنیای اساطیر مردمان ژرمن و وایکینگ های اروپای شمالی (که شباهت های انکار پذیری به اساطیر یونان باستان دارد) را به عنوان فرضیه ای بسیار قدرتمند در بازی God of War 4 پذیرفت و به انتظار تایید آن در مهم ترین رویداد پیش رو یعنی نمایشگاه E3 سال جاری نشست (گفتنی است که چندی پیش جناب شینوبی خبر از وقوع داستان نسخه ی بعدی سری Call of Duty در کهکشانی دور دست و در قالب نبرد های فضایی داده بود که راست و دروغ بودن این فرضیه هم به احتمال فراوان در حول و حوش برگزاری نمایشگاه E3 سال جاری محک خواهد خورد).
اما آن چه که از اطلاعات جدید منتشر شده در رابطه با بازی God of War 4 جالب تر به نظر می رسد، سرنوشتی است که نخستین منتشر کنندگان این اخبار به آن دچار شده اند. همان گونه که در سطور پیشین این مطلب نیز به آن اشاره شد به نظر می رسد که این تصاویر از طریق طراحی به نام فینین مک مانوس به دست آمده اند و برای نخستین بار در وب سایتی به نام Nerd Leaks (که یکی از تمرکز های اصلی آن بر انتشار اطلاعات درز کرده در رابطه با پروژه های اعلام نشده ی حاضر در دنیای بازی های کامپیوتری استوار بوده است) منتشر گردیده اند. جالب این جاست که در فاصله ی کوتاهی پس از انتشار اطلاعات مذکور، علاوه بر بسته شدن کامل و ناگهانی وب سایت Nerd Leaks و در معرض فروش قرار گرفتن دامنه ی این وب سایت (در کنار محو شدن ناگهانی حساب توییتر رسمی این وب سایت) حساب کاربری فینین مک مانوس در وب سایت Linkedin نیز به همراه وب سایت رسمی او بلافاصله از دسترس کاربران خارج گردیده است. علاوه بر آن حذف ناگهانی برخی حساب های کاربری موجود در فروم ها و سایر منابع معتبر مربوط به بازی های کامپیوتری که برای نخستین بار به اشتراک گذاری این اطلاعات اقدام کرده اند نیز از گوشه و کنار گزارش می شود. در واقع نخستین منتشر کنندگان اطلاعات جدید مربوط به بازی God of War 4 (البته به جز جناب شینوبی که تنها اشاره ای گذرا و نسبتاً نا مفهوم به محتوای جدید این بازی داشته است) به گونه ای از صفحه ی روزگار (آن هم به شکل گاز انبری) محو شده اند که گویی از ابتدا وجود خارجی نداشته اند (امری که تنها می توان آن را در سکانس نهایی فیلم پدر خوانده مشاهده کرد!). به هر حال شوخی با جناب کریتوس عواقب وخیمی دارد که باید آن را با جان و دل پذیرفت! از سوی دیگر شایعات متعدد دیگری هم به گوش می رسد مبنی بر این که بازی God of War 4 احتمالاً یکی از عناوین لانچ کنسول نیم چاشت نسل هشتمی سونی یا همان پلی استیشن 4.5 خواهد بود (بنا بر این به نظر می رسد که در انتهای سال جاری میلادی یا اوایل سال 2017 میلادی باید چشم انتظار ملاقات با بازی God of War 4 باشیم). شایعاتی که البته هنوز هیچ کدام از آن ها توسط شرکت سونی به طور رسمی مورد تایید قرار نگرفته اند. در هر صورت ملاقات با شخصیت های مشهور حاضر در اساطیر اروپای شمالی نکته ی بسیار جالبی است که باید دید آیا در بازی God of War 4 شاهد به تحقق پیوستن آن خواهیم بود یا این که سازندگان بازی God of War 4 خیالات دیگری را در سر می پرورانند.
سلام منم طرفدار شاهزاده ایرانی هستم ولی تو که میگی میخواد شاهزاده ایرانی ۶ بیاد
ببین یوبی سافت تو پد اساسینو در نیاره ول کن نی تازه کی گفته گاد اف وار بازی نیست
اگر دقت کرده باشید، آخر بازی نسخه ۳ کریتوس سپس برای خودش رو ول میکنه و خودش رو پرت میکنه پایین سمت دریا ، توی نسخه ۴ هم تا یه جایی که میره ، دوباره دوتا شمشیر خودش رو بر میداره ، این نسخه که تموم میشه آخر بازی thor(خدای آذرخش) میاد سمتشون که همونجا بازی تموم میشه
آقا بازی فقط شاهزاده ایرانی آخه به خدای جنگم میگن بازی به تازگی یه خبر شنیدم که شاهزاده ایرانی۶ ساخته میشه اون وقت میبینیم که خدای جنگ از نظر فروش به گرد پای شاهزاده ایرانی هم نمیرسه اون وقت همه طرف دارای خای جنگ تو انواع سایت ها مینویسند بهترین بازی عمر من کنارشم حدودن بیین ۳تا۴ قلبم میزارن ومیگن ازخدای جنگ که بهتر بود منظورم از اونایی که در سایت ها چیز مینویسند طرفدارای خدای جنگ بود تازه خدای جنگ که صحنه جنسی نداره اگرم داشته باشه به پای صحنه های لب دادن شاهزاده ایرانی نمیرسه
هیچ عوضی نشه بهتره
طبق تریلری که منتشر شده گاد آف وار جدید در 31/12/2018 که به شمسی میشه ۱۰ دی ۱۳۹۷ منتشر میشه(تقریبا ۱ سال و نیم دیگه)و همچنین تبر کریتوس مثله همون شمشیر های قبلیش کار میکنه (درسته که زنجیر نداره ولی جادو که داره??) و همچنین در مورد استوره های اسکاندیناوی هم هست و به همراه کریتوس یک پسر هست که در ابتدای بازی کمانداری بلد نیست ولی در طول بازی یک کماندار چیره دست میشه!!
وهمچنین مطلب خوبی بود.
از نظر من این بازی به جذابی نسخه های قبل نمیرسه.به چند علت:1.صلاح کریتوس تبر شده.2.فضای بازی یک جور دیگه شده.3.داستانش با نسخه های قبل فرق داره.4.کریتوس یکم پیر شده
امیدوارم نخسه ی چهارم اش برای کامپیتر بیاد
حتما بعد از دو یا سه نسخه از این ورژن God of war و بعد از سلاخی تمام اساطیر افسانه های شمال بعدش نوبت به اساطیر شاهنامه خودمون،رستم،سهراب،کیا برزو،گذر از هفت خوان و … میرسه.
این بازی خدای جنگ 4یا خدای جنگ 4یا خدای جنگ4هنوز نیومده تورو خدا جوابم بدید
سلام، آیا این نسخه معراج این بازی پس از 3 اومده،،،؟،،، یعنی برای بازی کردن این نسخه باید معراج رو هم رفته باشم؟؟
بنظرم بعداز این که کریتوس تو نسخه سوم بازی خودشو کشت دیگه ایده ساخت نسخه بعدی گاد اف وار کاری درستی نبود چون دیگه ابهت بازی ازبین میره مخصوصا الان که دارن نسخه فانتزیشو درست میکنه من فکر میکنم سانتامونیکا داره مرگ کریتوسو ماس مالی میکنه
داش اشتباه میکنی اخر خدای جنگ 3 اگه دقت کرده باشی کریتوس شمشیراشو ول میکنه خودشو میندازه داخل دریا
منکه 6 نسخه قبلی رو بازی کردم هر کدوم دوبار… هم 1-3 هم معبدگاه و اون دو تا نسخه psp همش رو ps3 زدیم ولی فکر نکنم پولم به این برسه
: مزخرف میشه اگه فقط با ی تبر بجنگهفقط سلاح خودش devil
حرف نداره این بازی.
ایشالا که برای pc هم عرضه بشه
اینکه از اون فضای تاریک و ترسناک یخورده فاصله گرفتن و رنگهای بیشتری رو در طیف طراحی قرار دادند خیلی خوبه. به نظر میاد تغییراتی رو هم در چهره شخصیت اصلی بازی یعنی کریتوس داشته باشند
داستان خدای جنگ ۴ چیست
دوستان کسی میدونه 1 تا 3 این بازی نسخه pc داره یا نه؟؟؟
بدون نرم افزار جانبی باشه…
خیر دوست عزیز نسخه یک و دو رو با نرم افزار جانبی کیتونی روی پی سی بازی کنی چون هنوز برای ویندوز ساخته نشده شاید بعدا نسخه اپ دی رو اراعه کنند. نسخه 3 هم که حجم سنگینی داره و برای اون هم تصمیمی گرفته نشده که بشه تو ویندوز بازی کرد شاید بعدا آپدیتی برای ویندوز 10 اراعه بشه که بشه برخی بازی ها با متصل کردن سیستم به کنسول ها بازی کرد و نهایت لطفی که به پی سی بازها بکنن همین باشه
سلام من امروز پلی 4 خریدم وبازی گاد اف وار روش نصب کردم ولی یه مشکل دارم چرا بازی بر روی تی وی فول اچ دی اجرا نمی شود tv فول اچ دی بوده و کابل hdmiمی خوره تو تنظیمات بازی خبری از رزولوشن هم نیست تو تنظیمات دستگاه هم تصویر روی1080هست ولی تا بازی اجرا میشه تمام صفحه نمیشه چرا تو رو خدا کمک کنین
مهدی جون سلام
مدل مانیتورتو بگو و کابل مورد استفاده از کدوم مدله؟ 1.2 – 1.3 – 1.4 – 2.0 – 2.0a
اگه مدل کابل با نسخه HDMI ماینتورت نخوره یا تصویر نمیده یا افت فریم داری – چک کن ببین مانیتورت FHD هستش و درگاه HDMI مانیتورت از چه نسخه از پشتیبانی میکنه
هیچ وقت از این بازی یادم نمیره – ی روزی ی کنسول خریدم که این بچه های فامیلمون که شیطون به معنای واقعی می یان خونمون خونمون رو نترکونن خریدم که بازی کنن – خلاصه پای TV بودیم که یکشون گفت God Of War توشه انتخاب کنیم گیمش بزنیم
چشمتون روز بد نبینه توی آشپزخونه بودیم دیدم خانمم مثل موشک کروز دو زمانه رو سرم خراب شد گفت فلانی بیا بازی شد فیلم پورن آبرومون رفت منم رفت دیدم این بچه های شیطون اون قسمت رو نباید می آوردن آورده بودن و داشتن نگاه میکردن !!!!!!
یادش بخیر
من که هر سه تا نسخه ی قبلی را تموم کردم و خیلی وقته منتظر نسخه چهارم هستم
only ps2
چقدر بد که سلاح اصلی رو عوض کردن… یادش بخیر نسخه 1و2 چه لذتی داشت بازی میکردیم
مطمئنن خبر خوبی برای طرفداران پلی استیشنه، فقط یک نکته ای که هست در این طراحی ها کریتوس به هیچ وجه شبیه نسخه اصلیش نیست و فضاهای بازی بیش از حد رنگی و اغراق شده است و از اون حالت ابهت و اساطیری خبری نیست اما بازهم طبق گفته های شما باید صبر کرد و دید به چه صورت خواهد شد این بازی مورد انتظار. فک کنم مورد انتظارترین بازی امسال اگر قطعی بشه همین بازی است.
این که طرح نهایی نیست ولی اون منطقه که وایکینگ ها زندگی می کردند طبیعتش همین جور سرسبز با جنگل های انبوه هستش!
تصاویر نویسندگان دیدگاه از Gravatar گرفته میشود.
بهبود بخشیدن به سیستمم
سوئیچ سیسکو مدل WS-C2960S-48TS-L
نرم افزار محدود کردن شارژ لپ تاپ برای ایسوز
مشکل بنفش شدن نور صفحه نمایش
معرفی و بررسی های مادربردهای MSI X570
0