ضرب المثل زمستان میرود و رو سیاهیش

دوره مقدماتی php
ضرب المثل زمستان میرود و رو سیاهیش
ضرب المثل زمستان میرود و رو سیاهیش

چرا زمستان می‌رفت و روسیاهی به زغال می‌ماند؟

سینا احمدی

«زمستان می‌رود و روسیاهی به زغال می‌ماند.» ریشه این ضرب‌المثل در سختی زمستان‌های روزگار گذشته است؛ سختی ناشی از مشقت تهیه سوخت و گرم کردن خانه‌ها و چرخیدن تنور نانوایی و تون حمام و… آن وقت‌ها مردم مجبور بودند برای دکان و خانه خودشان انبار داشته باشند تا بتوانند سوخت زمستان را ذخیره کنند. انبار در لفظ عام به‌معنای جایی بود برای ذخیره هرچیزی؛ آب‌انبار، انبارنفت، انبار مهمات، انبار گندم اما انبار سوخت یکی از مهم‌ترین انبارها بود و مردم در تابستان باید فکری برای سوخت تمام زمستان خودشان می‌کردند و مقدار کافی هیزم و خاکه و زغال و گلوله ذخیره می‌کردند.

البته اینکه چه نوع سوخت‌هایی جمع می‌کردند هم در نوع خود جالب توجه‌اند. تکلیف زغال و هیزم که معلوم است. خاکه هم چیزی بود که از سرند کردن زغال روی زمین می‌ریخت. اما همین خاکه هم کلی ارزشمند بود و دور ریخته نمی‌شد؛ بلکه مجدد غربال می‌شد و دوباره خاک نرم‌تری از آن روی زمین به جا می‌ماند. آن را در تشت آب می‌ریختند تا شن‌های ریزش کف تشت بماند و نرمه‌ها روی آب. نرمه‌ها را در دست می‌گرفتند و فشرده و گلوله می‌کردند و در آفتاب می‌گذاشتند تا خشک شود. گلوله‌ها را وقت زمستان داخل منقل می‌گذاشتند و روی آنها خاکستر می‌ریختند و آتش می‌زدند تا کرسی گرم شود.

همه مردم باید در تابستان انبار سوخت زمستان خودشان را پر می‌کردند وگرنه ممکن بود پاییز و زمستان از سرما بلرزند. بعد هم برای تهیه سوخت مجبور شوند که به دکان زغال و هیزم فروشی بروند و این وسط هم ممکن بود فروشنده‌ای ناجنس از آب دربیاید و به بهانه آمدن باران و برف هیزم و زغال خیس بفروشد تا پول بیشتری بگیرد. البته زغال‌های خیس آتش نمی‌گرفت. خلاصه که انبار داشتن برای خانه واجب‌تر از اتاق‌های خواب و پذیرایی بود. در دکان‌ها هم اغلب نصف مساحت مغازه را به انبار سوخت اختصاص می‌دادند؛ به‌ویژه سنگکی که بته می‌سوزاند. البته نانوایی‌ها یک انبار آرد هم داشتند. تهیه سوخت سخت بود و زمستان‌ها به‌دلیل همین سخت بودن گرمایش خانه کش‌دارتر.

به همین دلیل خیرهای آن زمان اغلب وقتی ملک و املاکی را وقف می‌کردند، در وقف‌نامه‌ها یکی از محل‌های خرج عوایدی این ملک را تهیه سوخت برای خانواده‌های بی‌بضاعت ذکر می‌کردند. تهیه سوخت آن اندازه سخت بود که حتی در تابستان و اوج گرما هم فکر آن نمی‌گذاشت زن و مرد خانه در سایه لم بدهند و استراحت کنند. این روزها که هوا خوب است، این روزها گاز تابستان‌مان را خنک و زمستان‌مان را گرم می‌کند، گاهی بد نیست به روزهای سختی فکر کنیم که تا همین چند دهه پیش گریبان‌مان را گرفته بود. فکر کردن به آن روزها حال آدم را از این همه نعمت خوب می‌کند. حال خوب، قدر شناسی می‌آورد و مواظبت از داشته‌هایی که زندگی را راحت کرده است.

دوره مقدماتی php

 

سایت دکتر شیری

خانه توانگری و مباحث مهارت های ارتباطی و ازدواج و شخصیت شناسی

روزی که دیدمش از حجم دردی که میکشید ، حیرت زده شدم. یک اعتماد زودهنگام و ازدواجی از روی عشق ولی تغییر سریع نامزد و نهایتا جدایی زودهنگام و تخریب شدید شخصیت و رویاها و موقعیتهاش

خیلی چیزهاش را پای این ماجرا از دست داده بود…کار خاصی نکردم جز در کنارش اندیشیدن و تحلیل گهگاهی اوضاع درونی اش…چند وقت پیش بین کلاسها سری بهم زد و با اشک خبر طلاق قطعی اش را داد ، نمیتونستی بفهمی خوشحال است از پایان یک تحقیر یا ناراحت است از پایان یک رویا

دیشب خبر داد که با معدل بسیار عالی از کارشناسی ارشدش فارغ التحصیل شده ، به قول خودش یه خبر خوب تو این مدت لازم بوده به من بگه و اون موفقیتهای علمی اش استضرب المثل زمستان میرود و رو سیاهیش

زندگیم من را گاهی در مسیر دردها و رنجها و گاهی خنده ها و شادیهای مردمانی قرار داده که اشکها و رویاها و ارزوهاشون را شنیده ام، حس کرده ام…سعی کرده ام بفهمم

این روزهای آخر سال ، قصه مکرر هستی را اگر دقت کنید میشنوید که زمستون میره ولی روسیاهی میمونه به…..ذغال

بعضی ها بد زندگی میکنند ، با زرنگ بازی بقیه را استثمار میکنند…تصور میکنند درآمد دارند ولی نون خرابی روحشون را میخورند

بعضی ها مردم را به زندگی بدبین میکنند با حرفهاشون با تخریب رویاهای مردم با ناامید کردن بندگان….بعضی ها خداپرستی تلخی دارند که آخرش به بی خدایی مردم ختم میشود

وقتی سوادمون بیشتر میشه ، با ابزارهایی خطرناک تر خودمان را از تو قانع میکنیم که بدی کنیم ولی احساس بدی به خود پیدا نکنیم! دزد با چراغ بودن بد حکایتیست …اینهمه تلاش کنی بری سواد یاد بگیری و کلمات قلمبه سلمبه بلغور کنی که چی ؟ که عوضی شدنت را نبینی ؟؟؟

حکایت بعضی اینست که سبقت دارند در خودفروشی به ابلیس…مراقب اینها باش، به قول کتاب دکتر فاستوس اینها وقتی روحشون را میفروشند دیگر به هیچی فکر نمیکنند…هیچی !

خداوند فرمود العاقبه للمتقین و این جمله زیبا مرهم خوبیست برای کسانی که برای رسیدن به پاکی ، سالم زندگی میکنند

از اینکه “همیشه روسیاهی به ذغال میماند “حکمتی بزرگ در مردمان ایران زمین سینه به سینه گشته است  و کمی دلخوشی که میشه زمستونهای بعدی را سر کرد…بهار را طوری آغاز کن که فرشتگان به بودنت مباهات بوزرند

—————————————————–

دکتر فاستوس دانشمند بزرگ زمان خود که در علوم زیادی پیشرفت کرده است ولی او به دنبال علم سحر و دست یافتن به ناشناخته هاست . شیطان حاضر است تمام خواسته های او را فراهم کند به شرطی که فاستوس روحش را به او بفروشد .

آقای دکتر
بعد از چندماه تلاش ویزای استاد راهنما آمد وایشون با کمال خونسردی گفتند به من چه، برین با یکی دیگه بگیرید.
وقتی سوادمون بیشتر میشه ، با ابزارهایی خطرناک تر خودمان را از تو قانع میکنیم که بدی کنیم ولی احساس بدی به خود پیدا نکنیم! دزد با چراغ بودن بد حکایتیست …اینهمه تلاش کنی بری سواد یاد بگیری که عوضی شدنت را نبینی ؟؟؟
خیلی عالی بود.متشکرم.کاش گوش شنوایی برای شنیدن باشه.

[پاسخ]

دکتر شیری پاسخ در تاريخ شهریور ۲۲ام, ۱۳۹۳ ۵:۱۸ ب.ظ:

عالی بود : وقتی سوادمون بیشتر میشه ، با ابزارهایی خطرناک تر خودمان را از تو قانع میکنیم که بدی کنیم ولی احساس بدی به خود پیدا نکنیم!

[پاسخ]

چه قدر خوب گفتین دکتر چه قدر به دلم نشست مخصوصا فسمت خداپرستی رو ………..
من باور ندارم خدای طرفم حاضر میشد که من به خدای خودم گله کنم و از دست اون تو دامن خدای خودم هق هق گریه کنم و خدام رو در آغوش بکشم و در آخر هم پیش خدای اون روسیاه باشم

[پاسخ]

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

وب‌سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

اگر کامنت جدیدی ارسال شد:ایمیل برای من نفرست.اگر کسی پاسخی برای نظر من ارسال کرد،مرا از طریق ایمیل با خبر کن.هر زمان کامنت جدید اضافه شد منو با خبر کن.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دیدگاه

سیدیونس استروشنی

«زمستان می‌رود و روسیاهی به زغال می‌ماند»… این مثل که یک مثل فارسی است، در جایی به کار برده می‌شود که شما اگر در یک شرایط بسیار سخت قرار داشته باشید و کسانی که شما از آنها توقع دارید در کنارتان باشند و شما را دستگیری کنند، تا از دشواریهایتان کاسته شود، آنها اما یا از روی نادانی و بی‌بصیرتی و یا از روی بی‌انصافی و ناجوانمردی، کاری کنند که بر دشواریها و سختیهای شما افزوده شود؛ غافل از آنکه بی شک روزی این شرایط سخت و دشوار پایان خواهد یافت و همیشه پس از زمستان بهار فرا خواهد رسید، و آنگاه، روسیاهی و سرافکندگی و خجالت برای آن عده بی‌انصاف باقی خواهد ماند.

امروزها همۀ ما شاهد حضور فعال آپازیسییون تاجیک در نشست دوره‌ای «سازمان امنیت و همکاری اروپا» (ساها) در ورشو، پایتخت لهستان هستیم؛ تنها منبر باقیمانده برای آپازیسییون تاجیک که وقتی همۀ درها در داخل کشور و حتی درهای کشورهای به اصطلاح، ضامن صلح و سازش، بر رویش بسته شد و کسی حاضر نشد به صدای او گوش فرا دهد، توانست از این منبر نه فقط برای جهانیان، بلکه حتی برای شهروندان تاجیکستانی واقعیتهای موجود در کشور ما را بازگو کند. تنها منبر باقیمانده برای وی که توانست از آن درباره ناجوانمردیهایی که به او می‌شود بگوید، از ستمهایی که به بستگان و نزدیکانش می‌شود بگوید. تنها منبر باقیمانده که برای آپازیسییون این امکان را فراهم ساخت که بتواند حتی به گوش خود تاجیکستانیها و هم میهنانش این حقیقت تلخ را یادآور شود که: هم اینک، حدود 200 نفر از هم میهنان شما و همخونهایتان، بی دلیل و بی یگان اتهام موجّه، در داخل زندانهای نظام حاکم به سر می‌برند، وکیلان مدافع شما فقط به خاطر وکالت و دفاعشان، وارد زندان شده‌اند.

در واقع، آپازیسییون از این منبر، صدای ملت مظلوم تاجیک را به گوش جهانیان می‌رساند، نه صدای یک حزب یا یک گروهی خاص را، نه صدای اسلامگراها را چنانکه این گمان به شدت در حال ترویج است؛ مگر اینکه پنداشته شود آن 200 تن زندانی بیچاره را دیگر شهروند تاجیکستان نشماریم، بلکه افرادی فرودآمده از «مریخ» بدانیم.ضرب المثل زمستان میرود و رو سیاهیش

***

حال، موضع حکومت کنونی در برابر این نشست و دعوت شدن آپازیسییون در آن، و خشم و غضبی که به سبب آن دامنگیرش شده، کاملاً قابل درک است. او نمی‌خواهد پرده از روی حقائق برداشته شود، هرگز نمی‌خواهد حکومت تاجیکستان در جهان به عنوان یک نظام دیکتاتوری و خودکامه – که زندانهایش مملو از سیاسیهاست – شناخته شود. این کاملاً قابل درک است.

در این میان اما موضع رسانه‌های به اصطلاح مستقل در برابر این نشست و حضور آپازیسییون در آن و نیز موضع بعضی از روزنامه‌نگاران و افرادی که فرهیخته‌اشان می‌شناسیم، قابل درک و فهم نیست. اگر برای حکومت، حضور آپازیسییون و رهبرانش در این نشست، دردناک بوده و تحمل حتی شنیدن آن را نداشته باشند، به شما چه شده که درست در زمانی که آپازیسییون در حال رساندن پیام ملت رنجدیده تاجیک به گوش جهانیان است و در واقع در حال رساندن پیام خود شماست، شما عمداً و بردروغ حضور آپازیسییون را کمرنگ نشان می‌دهید؟ در حالی که می‌دانید، واقعیت غیر آن است که شما در رسانه‌های خود منعکس می‌کنید. آیا شما جزء این ملت نیستید؟ آیا شما خود را در رنج زندانیهای سیاسی شریک نمی‌دانید؟ آیا برایتان سخت است که گفته شود، بستگان و نزدیکان اعضای آپازیسییون مورد آزار و اذیتهای روحی و فیزیکی از سوی دستگاههای امنیتی قرار می‌گیرند؟

به شما چه شده که درست در زمانی که نمایندگان آپازیسییون تاجیک از ناجوانمردیها و تبعیضها و ستمهای نظام حاکم در تاجیکستان می‌گویند و برچیده شدن همه این ناعدالتیها از جامعه عزیزمان را درخواست می‌کنند، شما در همین وقت، یکدفعه با طرح مسائل کاملاً خصوصی و شخصی رهبران آپازیسییون و بافتن قصه‌های «لیلی و مجنون» درباره آنها، در صدد کاستن از اعتبار آنها و سیاه کردن چهره آنها برمیآیید؟!

نگارندۀ این سطرها نمی‌گوید، شما جانبدار و هوادار آپازیسییون باشید. هرگز! حرف من این است که لااقل همانطور که ادعا می‌کنید، مستقل و بی‌طرف باشید.

همچنین، اظهار نظرهای بعضی افرادی که فرهیخته‌اشان می‌دانیم در فضای مجازی سؤال برانگیز است. درست در روزهایی که آپازیسییون به نمایندگی از شما حرف دل شما را، بلی، حرف دل شما را، به جهان می‌رساند، شما با حمله و هجومی بی‌سابقه به رهبران آن، در حال پراکندن حرفهای بسیار زشت و ناپسند درباره آنها هستید.

«زمستان» آپازیسییون و شرایط دشوار و سختی که امروزها به سر می‌برد، روزی پایان می‌یابد و بهار فرا می‌رسد، در این شکی نیست. آن وقت، شما می‌مانید و روسیاهی و سرافکندگی و خجالتتان!

«زمستان می‌رود و روسیاهی به زغال می‌ماند»

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی شمایل‌ها کلیک نمایید:

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید.
( بیرون رفتن / 
تغییر دادن )

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Google خود هستید.
( بیرون رفتن / 
تغییر دادن )

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید.
( بیرون رفتن / 
تغییر دادن )

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید.
( بیرون رفتن / 
تغییر دادن )

درحال اتصال به %s

مرا از دیدگاه‌های جدید به وسیلهٔ رایانامه آگاه کن.

مرا در مورد نوشته‌های تازه به وسیلهٔ رایانامه آگاه کن.

© 2019 کیمیای سعادت

وب‌نوشت روی وردپرس.کام.


– ضرب المثل زمستان میرود روسیاهیش میمونه.

( ضرب المثل زمستان میرود روسیاهیش میمونه ) [ ضرب المثل زمستان میرود روسیاهیش میمونه ]

کانال تلگرام ایده های خاص Number1 idea

آرایشی بانوان، دیزاین خانه، لباس، ورزش، آشپزی، سلامتی پوست و بدن و …

@N1_idea

https://t.me/N1_idea


1

زمستان می رود و روسیاهی برای زغال می ماند… قدیمی ها همیشه در اوج زمستان و تحمل
سرمای استخوان سوزش این ضرب المثل را با لحن خاصی به کار می بردند. سال 86 هم با
اوج گرفتن آن سرمای بی سابقه زمستانی اش، این ضرب المثل، ورد زبان ها و گرمی بخش
محفل ها و گعده ها شده بود! خیلی ها با دیدن رفتارهای ناشایست و دور از انتظار برخی
هم نوعان شان در کولاک برف و یخبندان، و حسن سوء استفاده های مالی و رفتاری آنان،
یاد این ضرب المثل افتادند و با آن لحن خاص، دائم تکرارش کردند. حالا که بهار از
راه رسیده و سختی های زمستان پشت سر گذاشته شده مفهوم این روسیاهی برای همه روشن تر
شده است. حالا در این روزها در کنار آن نگاه های معترض، نگاه های پشیمان و شرمگین
در کنار هم دیدنی است!


2

امیدواریم در سال جدید، وقتی دعای مخصوص تحویل سال را خواندیم کمی بیش تر از پیش به
مضمون آنچه خواندیم و بارها خوانده ایم، دقت کنیم و فقط «حول حالنا الی
احسن الحال» یک تکرار بیهوده و لقلقة زبانی مان نباشد. از خود پرسیده باشیم سال های
پیشین که دعا کردیم، خود برای رسیدن به «احسن الحال» چه تلاشی داشته ایم؛ مبادا ما
هم در شمار آن نگاه های پشیمان باشیم؟ در میان روسیاهان پس از زمستان؟!


3

ضرب المثل زمستان میرود و رو سیاهیش

زمستان رفت و بهار آمد. سال جدیدی از راه رسید و شماره ای جدید به دست شما. و
دوباره «دیدار آشنا» است و امید همدلی های جدید مخاطبان و دیدار مخاطبان جدید.
راستش را بخواهید یکی از مسائلی که ذهن ما را خیلی مشغول کرده، مخاطبان بسیاری است
که دیدار آشنا، آشنای آنهاست و دوست و هم نشین محفل های خصوصی یا عمومی شان، اما
هنوز ما نتوانسته ایم آنها را بشناسیم یا هنوز به دیدار آشنا، آشنایی نداده ند!
همین باعث شده در بعضی جاها دست و دل مان بلرزد…

قدیمی ها سفارش می کردند همیشه، فال نیکو بزنید حال نیکو بیابید! ما هم اول سال
جدید، فال نیکو می زنیم و شماره جدید سال را با این امید تقدیم تان می کنیم که سال
87 سال آشنایی بیش تر ما با خوانندگان و مخاطبان مجله باشد؛ مخاطبان عزیزی که
دل مان برای شان می تپد و هوز ردی از آنها نیافته ایم هرچند آنها مجله شان دیدار
آشنا را به خوبی می شناسند و آن را حسابی تحویل می گیرند.


4

هر دم از این باغ، بری می رسد. با حلول سال جدید تلاش داریم مفهوم تحول و رسیدن به
«احسن الحال» را درک کنیم. هر سال با شروع دوره تازه زندگی طبیعت، ما نیز صفحات و
موضوعات تازه ای در مجله راه اندازی کرده ایم؛ امسال هم قصد داریم تنوع و نوگرایی
بیش تری داشته باشیم.

یکی دو صفحه تازه داریم مثل «فال نامه» که از همین شماره تقدیم تان کرده ایم یا
«داستان های دورآباد» از ابوشهرزاد که می دانیم مشتری داستان های این وری اش
بوده اید. صفحه دخترانه هم از نظر موضوع و محتوا و فرم، قرار است تغییراتی بیاید
البته به مرور، قطع و اندزه مجله را هم که، از وقتی به دست تان رسیده متوجه شده اید
تغییر یافته!

حالا نوبت شماست که درباره این تنوع، یا تغییر و تحول نظر بدهید تا ما بتوانیم به
کمک شما به شکل کاملی که مجله باید برسد، دست بیابیم.

در سه ماهه اول سال، دور جدید ویژه نامه ها را هم آغاز خواهیم کرد موضوعات ویژه ها
بر محور جوان (بایدها و نبایدها) خواهد بود. موضوعات ویژه نامه هم جزئی تر از
موضوعات سال های پیشین است تا دست نویسندگان مجله در طرح مباحث و پرداخت آنها باز
باشد. شما هم در جریان موضوعات ویژه نامه ها باشید و مطالب خود را در اسرع وقت برای
ما ارسال کنید جوری که قبل از چاپ ویژه نامه ها به دست مان برسد نه بعد از آن!

برخی موضوعات چند شماره اینده به ترتیب عبارتست از:


جوان و تفریح


جوان، خلاقیت و نوآوری یا تقلید


جوان و روابط با والدین


5

امسال هم گذشت و یک سال به عمر دوستی ما و شما و دیدار آشنا افزوده شد. در این سال
که پشت سر گذاشتیم مثل سالیان پیشین مشکلات زیادی پیش رو داشتیم و صد البته خدای را
شکر که با همه سختی ها مجله تهیه و ارائه گردید و ما شرمنده مخاطبان نشدیم. شاید
بپرسید این مشکلات چیست که همیشه از آن دم می زنید و سربسته از آن می گذرید؟

راستش را بخواهید، قرار نداریم ذهن شما را با مشکلات مان درگیر کنیم این را هم عرض
کنیم که ما خود به ضعف های مان واقفیم اما بسیاری از مشکلات ربطی به ضعف های ما
ندارد و اگر اشتباهات ما دلیل بروز این مشکلات بود، تکلیف خود را به خوبی
می دانستیم! حتما می دانید که برای آماده سازی و چاپ یک مجله شرایط خاصی باید وجود
داشته باشد، که در این روزگار وانفسا و گرفتاری های خاص مردم ما، این شرایط روز به
روز سخت تر و پیچیده تر می شود.

دعا کنید اشتباهات ما کم تر و توان ما بیش تر از پیش شود تا بتوانیم بر این شرایط
خاص و مشکلات روزمره غلبه کنیم.


6

سال 86 را با این حسرت پشت سر گذاشتیم که به آرمان دیرین و همیشگی مان دست نیافتیم.
امیدواریم سال 87 سال تحقق آرزوهای همگان و ظهور آفتاب امید همه امیدواران ـ حضرت
صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریفـ باشد. و حرف آخر این که:


رخ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت


چرا که حال نکو در قفای فال نکوست.


ایام تان به کام

@@N@@1

@@N@@زمستان می رود و روسیاهی برای زغال می ماند… قدیمی ها همیشه در اوج زمستان و تحمل @@N@@سرمای استخوان سوزش این ضرب المثل را با لحن خاصی به کار می بردند. سال 86 هم با @@N@@اوج گرفتن آن سرمای بی سابقه زمستانی اش، این ضرب المثل، ورد زبان ها و گرمی بخش @@N@@محفل ها و گعده ها شده بود! خیلی ها با دیدن رفتارهای ناشایست و دور از انتظار برخی @@N@@هم نوعان شان در کولاک برف و یخبندان، و حسن سوء استفاده های مالی و رفتاری آنان، @@N@@یاد این ضرب المثل افتادند و با آن لحن خاص، دائم تکرارش کردند. حالا که بهار از @@N@@راه رسیده و سختی های زمستان پشت سر گذاشته شده مفهوم این روسیاهی برای همه روشن تر @@N@@شده است. حالا در این روزها در کنار آن نگاه های معترض، نگاه های پشیمان و شرمگین @@N@@در کنار هم دیدنی است!

@@N@@2

@@N@@امیدواریم در سال جدید، وقتی دعای مخصوص تحویل سال را خواندیم کمی بیش تر از پیش به @@N@@مضمون آنچه خواندیم و بارها خوانده ایم، دقت کنیم و فقط «حول حالنا الی @@N@@احسن الحال» یک تکرار بیهوده و لقلقة زبانی مان نباشد. از خود پرسیده باشیم سال های @@N@@پیشین که دعا کردیم، خود برای رسیدن به «احسن الحال» چه تلاشی داشته ایم؛ مبادا ما @@N@@هم در شمار آن نگاه های پشیمان باشیم؟ در میان روسیاهان پس از زمستان؟!

@@N@@3

@@N@@زمستان رفت و بهار آمد. سال جدیدی از راه رسید و شماره ای جدید به دست شما. و @@N@@دوباره «دیدار آشنا» است و امید همدلی های جدید مخاطبان و دیدار مخاطبان جدید. @@N@@راستش را بخواهید یکی از مسائلی که ذهن ما را خیلی مشغول کرده، مخاطبان بسیاری است @@N@@که دیدار آشنا، آشنای آنهاست و دوست و هم نشین محفل های خصوصی یا عمومی شان، اما @@N@@هنوز ما نتوانسته ایم آنها را بشناسیم یا هنوز به دیدار آشنا، آشنایی نداده ند! @@N@@همین باعث شده در بعضی جاها دست و دل مان بلرزد…

@@N@@قدیمی ها سفارش می کردند همیشه، فال نیکو بزنید حال نیکو بیابید! ما هم اول سال @@N@@جدید، فال نیکو می زنیم و شماره جدید سال را با این امید تقدیم تان می کنیم که سال @@N@@87 سال آشنایی بیش تر ما با خوانندگان و مخاطبان مجله باشد؛ مخاطبان عزیزی که @@N@@دل مان برای شان می تپد و هوز ردی از آنها نیافته ایم هرچند آنها مجله شان دیدار @@N@@آشنا را به خوبی می شناسند و آن را حسابی تحویل می گیرند.

@@N@@4

@@N@@هر دم از این باغ، بری می رسد. با حلول سال جدید تلاش داریم مفهوم تحول و رسیدن به @@N@@«احسن الحال» را درک کنیم. هر سال با شروع دوره تازه زندگی طبیعت، ما نیز صفحات و @@N@@موضوعات تازه ای در مجله راه اندازی کرده ایم؛ امسال هم قصد داریم تنوع و نوگرایی @@N@@بیش تری داشته باشیم.

@@N@@یکی دو صفحه تازه داریم مثل «فال نامه» که از همین شماره تقدیم تان کرده ایم یا @@N@@«داستان های دورآباد» از ابوشهرزاد که می دانیم مشتری داستان های این وری اش @@N@@بوده اید. صفحه دخترانه هم از نظر موضوع و محتوا و فرم، قرار است تغییراتی بیاید @@N@@البته به مرور، قطع و اندزه مجله را هم که، از وقتی به دست تان رسیده متوجه شده اید @@N@@تغییر یافته!

@@N@@حالا نوبت شماست که درباره این تنوع، یا تغییر و تحول نظر بدهید تا ما بتوانیم به @@N@@کمک شما به شکل کاملی که مجله باید برسد، دست بیابیم.

@@N@@در سه ماهه اول سال، دور جدید ویژه نامه ها را هم آغاز خواهیم کرد موضوعات ویژه ها @@N@@بر محور جوان (بایدها و نبایدها) خواهد بود. موضوعات ویژه نامه هم جزئی تر از @@N@@موضوعات سال های پیشین است تا دست نویسندگان مجله در طرح مباحث و پرداخت آنها باز @@N@@باشد. شما هم در جریان موضوعات ویژه نامه ها باشید و مطالب خود را در اسرع وقت برای @@N@@ما ارسال کنید جوری که قبل از چاپ ویژه نامه ها به دست مان برسد نه بعد از آن!

@@N@@برخی موضوعات چند شماره اینده به ترتیب عبارتست از:

@@N@@جوان و تفریح

@@N@@جوان، خلاقیت و نوآوری یا تقلید

ضرب المثل زمستان میرود و رو سیاهیش

@@N@@جوان و روابط با والدین

@@N@@5

@@N@@امسال هم گذشت و یک سال به عمر دوستی ما و شما و دیدار آشنا افزوده شد. در این سال @@N@@که پشت سر گذاشتیم مثل سالیان پیشین مشکلات زیادی پیش رو داشتیم و صد البته خدای را @@N@@شکر که با همه سختی ها مجله تهیه و ارائه گردید و ما شرمنده مخاطبان نشدیم. شاید @@N@@بپرسید این مشکلات چیست که همیشه از آن دم می زنید و سربسته از آن می گذرید؟

@@N@@راستش را بخواهید، قرار نداریم ذهن شما را با مشکلات مان درگیر کنیم این را هم عرض @@N@@کنیم که ما خود به ضعف های مان واقفیم اما بسیاری از مشکلات ربطی به ضعف های ما @@N@@ندارد و اگر اشتباهات ما دلیل بروز این مشکلات بود، تکلیف خود را به خوبی @@N@@می دانستیم! حتما می دانید که برای آماده سازی و چاپ یک مجله شرایط خاصی باید وجود @@N@@داشته باشد، که در این روزگار وانفسا و گرفتاری های خاص مردم ما، این شرایط روز به @@N@@روز سخت تر و پیچیده تر می شود.

@@N@@دعا کنید اشتباهات ما کم تر و توان ما بیش تر از پیش شود تا بتوانیم بر این شرایط @@N@@خاص و مشکلات روزمره غلبه کنیم.

@@N@@6

@@N@@سال 86 را با این حسرت پشت سر گذاشتیم که به آرمان دیرین و همیشگی مان دست نیافتیم. @@N@@امیدواریم سال 87 سال تحقق آرزوهای همگان و ظهور آفتاب امید همه امیدواران ـ حضرت @@N@@صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریفـ باشد. و حرف آخر این که:

@@N@@رخ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت

@@N@@چرا که حال نکو در قفای فال نکوست.

@@N@@ایام تان به کام

این مجله مخصوص کودک و نوجوان می باشد.

پیام زن
ویژه مسائل زنان و خانواده

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
محمد جعفری گیلانی
سید ضیاء مرتضوی

3

7733305
7738743
7733305
payam-zan_man@aalulbayt.org

قم، صندوق پستی 371…

پرسمان
فرهنگی، اجتماعی، دانشجویی

مرکز فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری
سید محمدرضا فقیهی
محمد باقر پور امینی
1380
3

7747240
7735473
7743816
info@porseman.net
www.porseman.n…

مبلغان
فرهنگی – تبلیغی
حوزه

1385/6/1
3
mbl

انجمن نجات – تلاش برای رهایی از فرقه رجوی

بالاخره پس از ماهها گفتگو و مذاکرات فشرده دو و چند جانبه نهایتا ایران با کشور های 1+5 بر سر مسائل هسته ای به یک توافق جامع و مشترک دست پیدا کرد. اما در سر راه این توافق بودند کشورهایی که از رسیدن ایران به یک راه حل جامع نه تنها ترس  و وحشت داشتند بلکه برای جلوگیری ازآن از هیچ کوششی دریغ نکرده بلکه اقدام به سنگ اندازی و چوب لای چرخ گذاشتن نمودند. یادمان نرفته که نخست وزیر اسرائیل غاصب با براه انداختن آن شوی مسخره ومضحک در سازمان ملل با نشان دادن عکسی از مراحل پیشرفت ایران در ساخت بمب اتم  قصد جلب توجه جهانیان  وبه نوعی ترغیب امریکا برای حمله به ایران را داشت که فردای آن روز این کار نتانیاهو مورد توجه همگان قرارگرفت اما نه برای موضوعی که بدان پرداخته بود بلکه برای نمایش خنده دارش.

نخست وزیر اسرائیل درحال نشان دادن مراحل ساخت بمب اتم توسط ایران

این دشمنی اسرائیل با مردم ایران دیرینه است وامری عادی وغیر ازاین نباید انتظاری داشت. اما سران فرقه که خود را حامی خلق می نامند و در هر موردی سنگ خلق را به سینه می زنند از این حرکت نتانیاهو به دقت تمام کپی برداری نموده و مهدی ابریشمچی با براه انداختن کنفرانسهای متعدد خبری در کشورهای اروپایی وآمریکا با برنامه تحت عنوان  افشای مراکز هسته ایی ونظامی در پی خوش خدمتی به اربابان خویش بودند تا اینها هم بزعم خود درراه رسیدن ایران به توافق جلوگیری کرده باشند.

مهدی ابریشمچی درحال نشان دادن مراکز هسته ای و نظامیضرب المثل زمستان میرود و رو سیاهیش

 اما هیچ کشور ویا سازمان ویا نهاد بزرگ و کوچکی هیچ وقعی به این نمایش ننهاد وتنها نتیجه آن اثبات بیشتر نوکری برای اربابان و افزودن برگ دیگری بر پرونده قطور جنایات و خیانتها دربر نداشت وتنها کاری که سران فرقه جنایت پیشه انجام دادند  برای این ضرب المثل زبان شیرین فارسی حکایتی واقعی ساختند که: زمستان رفت و روسیاهی به ذغال ماند.

سی خرداد سال 60، افشای رابطۀ رهبری سازمان با امپریالیسم

سوت و کف فرقه رجوی برای مسئول امور جاسوسی آمریکا درایران

خود کرده را تدبیر نیست!

سایت مجاهدین خلق، فرقه رجوی و عربده کشی جان بولتون

Current ye@r *

Leave this field empty

جدیدترین ‌مطالب

جامعه ی بی طبقه ی مجاهدین با همکاری ارتشبد آمریکایی؟

آیا خانم بتانکورت همسر و دو فرزندش را طلاق ایدئولوژیک داده؟

روایت فواد بصری از دستگیری مریم رجوی

خواهر نسرین گفت قرار است انتخابات برگزار کنیم

مجاهدین چه وقت می گریند و چه وقت می خندند؟

پیامی از آلبانی که ما را به وجد آورد

رودی جولیانی و جو لیبرمن برای مجاهدین خلق در آلبانی تیم تشکیل دادند

یگان سایبری فرقه مجاهدین خلق در آلبانی

از پیوستگی تا جدایی از مجاهدین خلق در آلبانی – قسمت هفت

پایگاه مجاهدین ، به روی ما خانواده ها هم باز شود

در کمال ناباوری ، فرمان برگشت به عراق به دست کاک اسد رسید

آیا فرقه رجوی برای رژیم شیخ سلمان یک برگ سوخته است؟

مطالب پیشنهادی

درآستانه فروپاشی

روسیاهی اعضای به اصطلاح شورای مفت خور رجوی ها

سیاست سران فرقه در قبال فروپاشی

خیزش رعد آسا و انقلابی ملت بزرگ ایران در گرامیداشت روز قدس

فرقه رجوی روز خوش نخواهد داشت

واژه خانواده در فرهنگ فرقه رجوی

زدن یا خوردن، نیاز این است

ضرب المثل زمستان میرود و رو سیاهیش

چرا رجوی رامنی را به اوباما ترجیح می‌دهد

خواهان محاکمه رجویهای مزدور هستیم – قسمت سوم

سرنگونی خیالی؛ هدیه غرب به مجاهدین

سومین انتخابات ریاست جمهوری کشور در 16 حمل ساری جاری انجام شد. انتخاباتی که از جنبه­ های مختلف حایز اهمیت ویژه­ ای تلقی می­ شد و انتظار می­ رفت نقطه عطفی در تاریخ کشور باشد و فصل تازه­ ای بگشاید. قرار بود با انجام و به سامان رسیدن این انتخابات:

– برای اولین بار انتقال قدرت از طریق مسالمت­ آمیز، از حامد کرزی به رییس جمهور بعدی صورت پذیرد.

– انتقال صلح آمیز قدرت و از مجرای یک انتخابات دموکراتیک، به استمرار ثبات سیاسی در کابل کمک کند.

– گام مهمی در راستای تقویت دموکراسی و اجرای قانون اساسی کشور محسوب شود.

– محترم کرزی برای تقویت دموکراسی و اجرای قانون اساسی، مسوولیت کامل برگزاری انتخابات و تامین امنیت را به عهده ­گیرد.

مردم در سراسر کشور با دلبستگی و امید به مراتب بالا از خود استقبال شایسته­ ای نشان داده و به رغم تهدیدات امنیتی از سوی بدخواهان و تروریست­ های افراطی، با اشتیاق در صف­ های طولانی برای گرفتن کارت­ های رای دهی و متعاقب آن برای ریختن آرای خود به صندوق­ های رای در مراحل اول و دوم انتخابات شرکت کردند.

در دور اول انتخابات هیچ ­یک از نامزدها حایز اکثریت آراء نشده، نتیجتاً عبدالله و اشرف غنی به دور دوم راه یافتند. ابهام در نحوه برگزاری انتخابات، نیمه ­کاره ماندن شمارش آراء، توافقات مکرر و بی نتیجه دو رقیب انتخاباتی برای بازشماری آراء، مذاکرات طولانی و نفس ­گیر بر سر نحوه ابطال آراء مشکوک، میانجی­گری ­های نافرجام و دخالت ­های آمریکا و نماینده سازمان ملل تا کنون نتوانسته است راهی مرضی الطرفین پیش پای دو رقیب و از آن مهم­تر پیش پای مردم بگذارد.

اختلافات دو رقیب و طرف­دارانشان در مراحلی، بسیار بالا گرفت تا جایی که در اوایل ماه جاری عطا محمد والی بلخ با لحنی تهدیدآمیز گفت: اگر نتایج بازشماری آراء یک طرفه اعلام و داکتر عبدالله به عنوان رییس جمهور انتخاب نشود، انقلاب مدنی به راه خواهد افتاد. وی تاکید کرد؛ ما به دنبال آشوب نیستیم، اما از حق مردم دفاع می­ کنیم و یک انقلاب بزرگ به راه خواهیم انداخت، ساختمان­ها و موسسات دولتی را اشغال خواهیم کرد، فرآیند بازشماری را متوقف خواهیم کرد و دولت جدید را به رسمیت نمی­ شناسیم. طرف مقابل این سخنان را بحران­ زا توصیف و اعلام کرد در مورد نتایج باز شماری آراء هر دو نامزد توافق کرده­ اند که هر چه باشد بپذیرند.

واقعیت تلخ در انتخابات اخیر این است که هیچ توافقی بین دو رقیب اصلی پایدار نماند و پیمان شکنی ­هایی که با ارزیابی شرایط روز صورت می­ گرفت توافقات را نیمه کاره و نافرجام می­ گذاشت. نهایتاً عبدالله از روند بازشماری کنار کشید و اعلام کرد که نتایج را نخواهد پذیرفت و اشرف غنی زیر بار انتخاب توافقی و تقسیم قدرت نرفت.

بر اساس اعلام رییس کمیسیون انتخابات، امروز یکشنبه 23/6/93 قرار است فرآیند بازشماری آرا به پایان برسد. وی گفت از مجموع 4263 صندوق رای که باید بازشماری می­ شد، 405 صندوق به خاطر مشکلات فنی نیاز به بررسی مجدد دارد، که ماموران به بررسی آنها مشغولند. وی اظهار امیدوری کرد این بررسی مجدد امروز به سرانجام رسیده و متعاقب آن نتایج بازشماری به کمیسیون شکایات انتخاباتی ارسال گردد. پس از اعلام این نتایج نامزدها می­توانند ظرف 48 ساعت شکایات خود را در کمیسیون ثبت کنند. به گفته نورستانی، تمام چک لیست­ها را ناظرین بین ­المللی پذیرفته ­اند.

بر مبنای یک توافق اعلام شده قبلی قرار بود بازنده انتخابات ریاست اجرایی کابینه را به عهده گیرد، اما ستاد اشرف غنی اخیراً این کار را خلاف قانون اساسی خوانده و تصریح کرده است که حاضر به معامله بر سر قانون اساسی افغانستان نیست.

از نقاط ضعف عمده برگزاری انتخابات که نزدیک است امیدهای مردم افغانستان نسبت به نهادینه شدن دموکراسی و انتقال قدرت از طریق مسالمت ­آمیز را به یاس تبدیل کند، اولاً خروج تعدادی از ناظرین خارجی بی­طرف از افغانستان که به کاهش شفافیت انتخابات منجر شد و ثانیاً نرخ بالای بی­سوادی در کشور است که شبهه فریب رای دهندگان، تقلب و خرید آرا را دامن می­ زند.

نتیجه انتخابات هر چه باشد تلخی کشمکش­ های چند ماهه، دامن زدن به شبهات، اتهامات و افشاگری­ های رقبا بر ضد یکدیگر، شیرینی و شوق اولیه مردم افغانستان را برنخواهد گرداند.

کد(6)

>>>   حالا سر چپه شده ذغال میرود روی سیاهی به زمستان میماند که این قدر دوامدار شد که ذغال هم خجالت کشید اوهم سفید شد اما انتخابات این وطن به پایان نرسید وروی سیاه ماندن .>>>   روسیاهی به روی هیچ کاندیدایی نمی ماندامابه روی کمیسیون وابسته انتخاباتی وازهمه بدترمجلس بی خاصیت ومرده نمایندگان ودادگاه عالی بیدادگاه افغانستان درعدم نظارت برقوانین خواهدبود .
نواندیشان بلخ.شیوا>>>   کدام زمستان میرود آقایون محترم؟زمستان هست و به این زودی نمیرود! آیا امکان دارد ، بنده پنج ماه آزگار ، یک کسی را متقلب، فریبکار، دشمن مردم، و…. بگویم و یکباره با تغییر ۳۶۰ درجه، همان شخص را لایق، قال اعتماد، همکار وهمسنگر، بخوانم و حرفم را که جلو هزاران نفر گفتم، پس بگیرم؟آقا یون! از اهانتی که بر جناب حضرت مجددی رفت، معلوم شد ؛ این دو تیم یا دو گروه،دارای شکاف بزرگ فکری و عقیدتی اند! هیچ بهاری در راه نیست!این حکومت وحدتی(!)، مثل دو کودک بهم چسپیده است که متولد میشود اما قابلیت و امکان زیست ندارد؛ایکاش همان کرزی یک سال دیگر می ماند،قانون اساسی، تغییرمی یافت و بعد می دیدیم چه میشود…
فرهاد نصیب( خیر خانه)>>>   انتخابات افغانستان مثل ضرب المثل های شده که میگویند، فلان موضوع چی وخت حل میشوند میگن وخت گل نی، ویا میگوید بزک بزک نمیر که جو لغمان میرسد.
دختر افغان>>>   انتخابات تیرمیشود روسیاهی به قوماندان عطامحمدنورمیماند:- زمستان میرود روسیاهی به ذغال میماند وانتخابات تیر میشود بالآخره ریس جمهور به رای واقعی مردم تیعن میشود ورو سیاهی به قوماندان عطامحمد نورمیماند.
روشنفکران>>>   این انقدربی.. هستند که پرسان نگو گپهای شان فراموش شد تاکه سر تقسیم پیسه جور امدن بعدآ یکجا شدن حیف هزاران حیف که این وطن دردست فلوته بازان افتاد همه نتیجه … است وبس .>>>   این انتخابات بی نتیجه گزشت مگر کسی که افغانستان را تا لبه نابودی سوق داد (امرخیل) هنوز هم جور وصحت میگردد تازمانیکه قانون بالای امر خیل تطبیق نگردد هیچ حکومتی نخواهد توانست بالای ما افغان ها قانون را تطبیق کند واین انتخابات از نظر ما افغان ها ریشخند زدن کرزی وکمیسیون به اصطلاح انتخابات بالای مردم مظلوم ما بود که ناحق کلک هایشان بریده شد وصد ها نفر کشته وزخمی دادیم اما کسی که این انتخابات را وعزت ما افغان هارا ودیموکراسی را تباه وبرباد کرد تاهنوز آزادانه میگردد وهیچ کسی نیست تاازین خاین ملی پرسان کند اگر به قضیه امر خیل مانند حادثه پغمان درمحضر عموم رسیده گی نشود دولت فعلی وآینده حق ندارد که هیچ مجرم را محکمه نماید حتی جنایت کاران پغمان را زیرا جرم امر خیل هزاران بار بزرگتر وسنگین تر از جنایت کاران ولسوالی پغمان است بخاطریکه اگر جنایت کاران پغمان باعزت چند فامیل بازی کردند مگر امر خیل باعزت تمام افغان ها بازی کرد وکشور مارا ومردم مارا نزد جهان بی عزت وآبرو ساخت ودیموکراسی را برباد داد>>>   سپه سالار بزرگ جهاد ومقاومت مردم قهرمان افغانستان ستر جنرال عطامحمد نور یکی از بزرگترین فرماندهان جهاد ومقاومت مردم افغانستان درمقابل تجاوزبیشرمانه ارتش سرخ شوروی وقت وپکت وارسا ومقاومت ملی مردم افغانستان علیه القاعده آی اس آی ومزدورانشان (طالبان) میباشد عطامحمد نور درقلب هر افغان مجاهد جادارد واگر تاریک دلان وجاهلانی بخواهند این قهرمان ملی مارا که افتخار این ملت بزرگ است بخواهند تا توسط تبلیغات سوء شان بدنام سازند کدام فایده ای ندارد زیرا درتمام افغانستان فعلا مانند استاد عطامحمد نور یک فرمانده مسلمان وقاطع ومتین واستوار وجود ندارد تا ازمنافع ملی واسلامی ما مردانه دفاع کند ودشمنان این ابرمرد درمقابل قاطعیت وتصمیم های مدبرانه اش خورد وخمیر میشوند استاد عطا محمد یک شخص نیست یک ملت است امروز مجاهدین وسپاهیان راه آزادی سربازان وافسران اردو وپولیس وامنیت ملی که مانند استاد عطامحمد در خط اول جنگ بادشمنان این ملت قرار دارند میدانند که جنگ ومبارزه واز خون وسر خود گزشتن بخاطر این مردم واین ملت چقدر خطر ناک است وهر کدام استاد عطا محمد را از جان ودل احترام دارند روباهای فراشوتی ودیسانت شده غرب که یک دقیقه بخاطرعزت وآبرو وجان ومال وسرحدات این کشور در سنگر نبوده اند با یک بیک خالی وزنان کافر وخارجی لچ ولق خود بخاطر چوروچپاول و ازدرس هایی نفاق وتفرقه ودشمنی با اسلام ومسلمان هارا که در اسراییل برای شان داده شده ما افغان هارابه جان هم می اندازند باید بدانند تا یک نفر ازین مجاهدان وقهرمانان ملی ما زنده باشند به هدف پلید شان نخواهند رسید استاد عطا محمد مرد آهنین وپولادین این سرزمین است وخواهد بود وپوز هر وطن فروش ودین فروش وغلام ومزدور وتروریست را بخاک خواهد مالید>>>   بلی ما از مرد قلم وشمشیر افغانستان استاد عطامحمد نور حمایت نموده وصد ها هزار شرابی دیسانت شده غربی را که درکلیسا های غرب بزگ شده اند به خاک پای این ابر مرد کشور ما برابر نمیکنیم زیرا خاک پای مجاهد هزاران مرتبه بهتر وبرتر از کسانیست که درکلیسا ها بزرگ شده اند وهرگز بادرد ورنج این ملت آشنایی ندارند وحالا هم بخاطر چور وغارت این وطن آمده اند>>>   از عنوان این متن بسیار خوشم آمد
واقعا که زمستان تیر میشه و روسیائی به ذوغال میمانه
روسیائی به تفرقه انداز های هر دو تیم میماند
روسائی به قومگراهای هر دو تیم میماند
روسیائی به جاه طلب های هر دو تیم میماند
روسیائی به زورگو های هر دو تیم میماند
روسائی به قانون شکن ها میماند
انتخابات یک درس عبرت برای همه ما بود و ثابت شد که هیچیک از اقوام بدون همکاری اقوام دیگر این ملک را کنترول و اداره کرده نمیتواند.
ما همه یک افغان هستیم ووطن واحد ما افغانستان است. وظیفۀ حکومت بعدی است تا دربین مردم انگیزه خلق کند تا همه بپذیرند که همه ساکنین افغانستان در تمام عرصه های کشور داري دارای حقوق مساوی اند.
احمد>>>   بلی راست گفتی آقای نور مرد قلم و شمشیر است اما متاسفانه در جائیکه از قلم کار گرفته شود از شمشیر کار میگیرد و در جائیکه از شمشیر کار گرفته شود از قلم کار میگیرد.>>>   جناب احمد روسیاهی دنیاراچه میکنی که خداوند ماوجمله مسلمان هارا ازروسیاهی روز آخرت نگاه کند که بعضی از مردم از یهودها از کسیکه خودرا نابغه ودانشمند خطاب میکند ولی تاهنوز قرآن را خوانده نمیتواند حمایت میکنند که زره ای به این خاک نه خدمت کرده ونه درین خاک زنده گی کرده ونه به این خاک ومردم دلچسپی دارد همه هدفش چور وغارت افغانستان است>>>   خداوند برای امتحان بنده گان خود امتحانات گوناگون را مهیا میسازد که انتخابات افغانستان هم یکی از امتحانات الهی بود تا بداند کی ها درصف مسلمانان وافغان ها میروند وکی ها بایهود ها وفرشوتی هاودیسانت شده ها یکجا میشوند.
از خداوند بزرگ وقادروتوانا یکباردیگر سپاس میکنیم که درین امتحانش چهره های بسیار زشت وپلیدی که خودرا تاهنوز به نام رهبران مجاهدین ومسلمان ها جازده بودند برای ما معرفی کرد که این هم یکی از الطاف وعنایت پروردگار ما برای ملت مسلمان افغانستان است زیرا کسانیکه سالها زیر نام بزرگان جهاد ومجاهدین ملت مظلوم ومجاهدین پاکدل مارا فریب دادند مانند مجددی خلیلی قاضی وقاد قطب الدین سباوون احمد ضیا حاجی الماس جنرال جرات … که انگشت شمار هستند خداوند چهره ای اصلی شان را به مسلمانان ومجاهدین برملا ساخت ونقاب جهاد ومجاهد بودن را با حمایت از یک یهود بیدین ضد اسلام ضد افغانستان ضد جهاد ومجاهدین وضد وحدت ملی وحامی بزرگ یهودیت وبی دینی ویگانه حامی تروریست ها انتحاری ها وطالب ها ودشمنان ملت افغانستان از چهره شان دور ساخت.
این مجاهد نماها… مانند مجددی دیگر نزد ملت نه جا دارند ونه مقام وبعضی ازین ها مانند احمد ضیا وجرات آنقدر خوار وزلیل شدند که فعلا حتی به قریه وخانه ومنطقه خود رفته هم نمیتوانند حاجی الماس هم ازروزیکه باتیم یهود ها یکجا شده از شرم وخجالت به طرف شمالی نیمده ونمیتواند با این کارش طرف مردم قهرمان ومجاهد ومسلمان شمالی ببیند قاضی وقاد وقطب الدین … خو غلامان ومزدوران آی اس آی هستند که همه ملت آنهارا میشناسند این اشخاص دربدل چند دالر عزت آبرو وجدان وهمه چیزیکه خداوند نصیب شان کرده بود یکباره ازدست دادند اگر تیم تقلب پیروز شود یا نشود این افراد دیگر نزد خدا وملت مجاهد وسرفراز ما کدام عزت وآبرویی ندارند اینها جهاد فروشان ودین فروشان تاریخ افغانستان هستند که نام شان درتاریخ ثبت خواهد شد

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است

ضرب المثل زمستان میرود و رو سیاهیش
ضرب المثل زمستان میرود و رو سیاهیش
0

دوره مقدماتی php

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *