امروز شنبه , ۲ شهریور , ۱۳۹۸ شما در تک بوک هستید.
بازدید
کتاب قمارباز رمانی از فیودور میخایلوویچ داستایفسکی (۱۸۲۱-۱۸۸۱)، نویسنده روس، که در ۱۸۶۶ منتشر شد. نویسنده خواسته است تجربه تلخی را که درجریان اقامتش در خارج از کشور برای او پیش آمده بود، شرح دهد؛ تجربه ای که مبتنی بر عشق او به قمار بود و سبب شد تا او پاکباخته و مقروض به روسیه بازگردد. قهرمان رمان، آلکسی ایوانویچ ، داستان خود را تعریف میکند. او معلم سرخانه در نزد ژنرالی است که هروقت به خارج از کشور سفر میکند در شهر )خیالی( رولتنبورگ اقامت میگزیند. آلکسی ایوانویچ سر از پا نشناخته در دام عشق پولینا ، خواهر زن ژنرال، گرفتار میشود که با سنگدلی سرشار از بلهوسی با او رفتار میکند. یک روز که آلکسی به پول احتیاج دارد، پولینا ۷۰۰ فلورن به او میدهد و او را میفرستد که برای وی رولت بازی کند. در آغاز، بخت با آلکسی ایوانویچ یار است، ولی او میخواهد از اقبالی که نصیبش شده است حداکثر فایده را ببرد؛ بنابراین، به بازی ادامه میدهد، اما دیری نمیگذرد که تمام پولش را میبازد. در اثر این باخت تعادل روانی خود را از دست میدهد و دچار نوعی هذیان میشود. در دور و بر ژنرال دو ماجراجو پرسه میزنند: مردی به نام دگریو و زنی به نام بلانش که موفق به تحمیق او شده اند و سرش کلاه میگذارند. آنها صبورانه، چون جانورانی در کمین شکار، در انتظار ارثیه ای هستند که قرار است در صورت فوت عمه مریض ژنرال به او برسد، اما این عمه بیخبر و سرزده وارد میشود: او آمده است که با دنیای هیجان آور و مجذوب کننده قمار آشنا شود، و آن را تا مرز شیفتگی لمس میکند……
کتاب قمار باز نخستین ترجمه جلال آل احمد از زبان فرانسه و مال پائیز سال ۱۳۲۷ است . جلال در آن موقع ۲۵ ساله بوده .
قمارباز داستایوفسکی pdf
برچسب ها
مطالب مشابه با این مطلب
قصه نویسی اوج شکوفائی ادبیات هر کشور است و به خاطر جاذبه اش ، مشتاقان فراوان دارد . گاه یک داستان خوب ، چنان تاثیری بر خواننده می گذارد که او را با خود به تمامی کوچه باغ هایش می کشاند .
دانلود کتاب افسانه یعقوب کرمانی و یاووز ۴٫۹۲/۵ (۹۸٫۴۶%) ۱۳ امتیازs کتاب داستان ” افسانه یعقوب کرمانی و یاووز ” در ۶ فصل تنظیم شده که آن را تقدیم علاقمندان می کنیم . در برشی از این داستان می خوانیم : یعقوب به این […]
دانلود کتاب داستان شلم شوروا ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۲ امتیازs کتاب داستان ” شلم شوروا ” با ” عنوان گربه ی من مو میریزه ” تقدیم علاقه مندان می نمائیم . در گزیده ای از این داستان می خوانیم : تقوای ظاهری آقا فریفته شون […]
بعضی وقایع، آنقدر واقعیاند که باور کردنشان دشوار میشود! آدم خیال میکند دارد یک داستان تخیلی را میخواند، اما وقتی در زندگی خودش دقیق میشود، میبیند این وقایع برای خودش هم پیش آمده .
از زبان مولف : هدف از ارائه کتابم، بهبود روحیه افراد در سختی هاست . بهترین داستانهای کوتاه تأثیرگذار و انگیزشی! (کمکی عالی برای عبور از مسیر گذار موفقیت!)
دانلود کتاب صوتی شاهکارهای داستان کوتاه جهان ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز در این کتاب گویا چهار داستان کوتاه از شاهکارهای ادبیات داستانی جهان را خواهید شنید.
امید وارم کمکم کنه
سلام خسته نباشید
اجازه میدید با ذکر منبع از کتابها در سایتی دیگر استفاده شود ؟
Che jori down konm
سبام
ممنون واقعا
لطف کردین
سلام. باتشکر قراوان دروووووود بر شما
كتاب رمان
كتاب اندروید
كتاب پزشكي
دانلود كتاب تاريخي
کتاب اجتماعي سياسي
دانلود كتاب كودكان
كتاب علوم غريبه
كتاب علمي دانشگاهي
دانلود كتاب موفقيت
كتاب تجارت الكترونيك
دانلود كتاب كامپيوتر
آموزش زبان خارجي
كتاب متفرقه
دانلود كتاب مذهبي
دانلود كتاب شعر
دانلود كتاب ادبيات
دانلود كتاب ورزشي
دانلود كتاب هنر
كتاب جغرافيا و نقشه
كتاب بانوان و زيبايي
قمارباز داستایوفسکی pdf
كتاب نقد و بررسي
فيلمنامه و نمايشنامه
كتاب مديريت
كتاب زبان اصلي
دانلود كتاب صوتي
كتاب گوشي موبايل
كتاب فلسفه و منطق
كتاب رشته برق
فال حافظ
انجمن
بانک مقاله
شطرنج آنلاین
استخاره با قرآن
تست هوش آنلاین
گروه یاهو تک بوک
تست شخصیت شناسی
دانلود آهنگ
دانلود آهنگ جدید
اوج یادگیری
پی ام سی موزیک
دانلود آهنگهای جدید
داروخانه اینترنتی
محسن ابراهیم زاده
دانلود آهنگ جدید
دانلود آهنگ جدید
دانلود آهنگ های پرطرفدار جدید
دانلود آهنگ ریمیکس
اقامت ترکیه
درس پژوهی
اقدام پژوهی
دانلود آهنگ جدید
تور لحظه آخری
دانلود کتاب اندروید بزک ۳٫۰۰/۵ (۶۰٫۰۰%) ۱ امتیاز رویدادها و حوادثی که در گذر زمان رخ می دهد و پس از چندی به مسئله ای به نام ” تاریخ ” تبدیل می شود ، اگر همراه با روشنگری و بازکاوی هوشمندانه نباشد ، گردی […]
شناخت دوست و دشمن یک وظیفۀ عقلی و فطری است. همۀ انسان ها با هر مذهب و مکتب،گروهی را دوست تلقی کرده،گروی دیگر را دشمن می دانند و خود را برای حملیت دوستان و مبارزه با دشمنان آماده سازند.
دانلود کتاب اندروید احکام صندوق های قرض الحسنه ۱٫۰۰/۵ (۲۰٫۰۰%) ۱ امتیاز «قرض الحسنه» از سنّت های اسلامی و دیرینه ای است که قرآن مجید و روایات معصومین(علیهم السّلام) بر آن تأکید دارد.
پرسش و پاسخ: اسناد تک برگی دارای ویژگی های مثبت بسیاری هستند که به دلیل وجود آنها اغلب افراد تصمیم می گیرند که سندهای خود را از حالت دفترچه ای یا همان منگوله ای به شکل تک برگی تبدیل نمایند.
۱- به خاطر داشته باش. همه آنچه می خواهم بگویم درباره آماده کردن مقدمات پخت و پز است. برای رهایی از استرس موقع آشپزی در مهمانی های خاص، حتما از یک روز قبل مقدمات آشپزی تان را فراهم کنید تا موقع پخت و سرو […]
فواید عجیب خواندن سوره توحید ۳٫۵۰/۵ (۷۰٫۰۰%) ۲ امتیازs مرحوم آیت الله علی سعادت پرور تهرانی در آخرین جلساتی که با شاگردان خاص خودشان داشتند فرموده بودند:
تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
فید
نقشه سایت
۴ مرداد ۱۳۹۶ نظرات
دانلود رایگان کتاب داستان قمار باز اثر داستا یوسکی قسمتی از متن کتاب: دانلود رایگان کتاب داستان قمار باز اثر داستا یوسکی مانی از فیودور میخایلوویچ داستایفسکی (۱۸۲۱-۱۸۸۱)، نویسنده روس، که در ۱۸۶۶ منتشر شد. نویسنده خواسته است تجربه تلخی را …
کلیه حقوق مادی و معنوی سایت ساتین محفوظ است، استفاده از مطالب فقط با ذکر منبع با لینک مستقیم بلامانع است.
© Copyright 2019, All Rights Reserved. | Powered by saten
کتابخانه تاریخما
نام کتاب
قمار باز (دانلود+)
نویسنده
موضوعات
قمارباز داستایوفسکی pdf
رمز ( پسورد )
www.tarikhema.org
تهیه توسط
انی کاظمی
حجم
2.45 مگا بایت (MB)
قالب کتاب
PDF – پی دی اف
منبع الکترونیکی
تاریخ ما
– کتابهای موجود در این تارنما برای پژوهش و تحقیقات در اختیار پژوهشگران قرارداده شده است. سعی شده است از کتابهای نو انتشارِ معاصر در این تارنما استفاده نشود.
– هر گونه سوء استفاده از کتابها پیگرد قانونی دارد.
– پیشنهاد میکنیم چنان که دنبال کتابی هستید، نخست در سایت جستجو کنید.
کتاب های جدید PDF
دانلود کتاب زند و هومن یسن و كارنامه…
دانلود کتاب دره نجفی
دانلود کتاب بررسی جامعی در بحور شعر…
دانلود کتاب پرتوی از قرآن
دانلود کتاب قهرمان سیستان
دانلود کتاب خاطرات سردار مریم بختیاری
دانلود کتاب محاکمه محاکمه گران
دانلود کتاب احسن التواریخ
کتابهای صوتی
دانلود کتاب صوتی پول پول پول پول…
دانلود کتاب صوتی چگونه خواسته…
دانلود کتاب صوتی و هرروز صبح راه…
دانلود کتاب صوتی چگونه شخصیت سالم…
دانلود کتاب صوتی ذن تاروت
دانلود کتاب صوتی تاریخ اسلام
دانلود کتاب صوتی راهنمای درون
دانلود کتاب صوتی اسرار موفقیت
دانلود کتاب صوتی امپراطوری ایران
دانلود کتاب صوتی رستم و سهراب
محبوب ها
دانلود کتاب بیشعوری
دانلود کتاب تاریخ طبری (کیفیت بالا – بدون سانسور)
دانلود کتاب انسان خردمند
قمارباز داستایوفسکی pdf
دانلود کتاب دو قرن سکوت (نسخه قدیمی)
دانلود کتاب پاسخ به تاریخ
دانلود کامل کتاب کلیدر
دانلود کتاب نیمه تاریک وجود
دانلود کتاب انجیل مقدس
دانلود کتاب داستان راستان (دو جلد)
دانلود کتاب آدولف ه دو زندگی
%PDF-1.6
%
xref
6373 5
0000000308 00000 n
0000000442 00000 n
0000000646 00000 n
0000000752 00000 n
0000007919 00000 n
trailer
]>>
startxref
0
%%EOF
6373 0 obj
>/StructTreeRoot 655 0 R>>
endobj
6374 0 obj
>>>>>
endobj
6375 0 obj
>stream
x+20W0
مقاومت آرامگاه کوروش بزرگ در برابر بلایای طبیعی
بزرگترین اثر موزاییکی باستانی تاریخ
ایران در دوران فرا پارینه سنگی
افسانه واقعی سنت جورج و اژدها!
گردهمایی زرتشتیان
قمارباز داستایوفسکی pdf
آیا عیسی مسیح متاهل بود؟
تخریب خانه سیدان مربوط به دوره قاجاریه
خودروهای غول پیکر
قاتل کریگ لیست
قمارباز نخستین ترجمهء جلال آل احمد است از زبان فرانسه: و مال پاییز سال ۱۳۲۷ جلال در آن موقع بیست و پنج ساله است.دو سه سالی است که از تحصیل رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران فراغت یافته و دو سالی است که در دبیرستان شرف تهران ، دبیر ادبیات است (با حقوق ماهانه ای کمتر از دویست تومان!) سال ۱۳۲۷ در تاریخ سیاسی ماسال تکلیف شدن محمد رضای پهلوی جوان و نابالغ است. شاه جوان، دیگر آمادگی امر و نهی شنیدن از نخست وزیران پیرسالی چون فروغی و قوام و…را ندارد.اراده خود را مافوق اراده، پیرسالاران سیاست میخواهد و این به معنای شروع یک دوران تازه ای است در دیکتاتوری و خفقان بهمن ماه همین سال، اولین ترور بازی شاه، تدارک دیده می شود. تیر می آید ولی قضا می شود و این خیمه شب بازی در مراسم دانشگاه، می انجامد به تخته کردن بساط و دکان همه، احزاب ومطبوعات از جمله تخته کردن دکان حزب توده . اما سال ۱۳۲۷ ، در تاریخ حیات جلال، نخستین سالی است….
قمارباز (The Gambler) داستان کوتاهی از فئودر داستایوفسکی نویسنده بزرگ روسی است. این رمان نشان دهنده اعتیاد خود داستایوفسکی به رولت میباشد که الهام بخش نوشتن این کتاب شد، نویسنده در هنگام نوشتن کتاب تحت مهلت سختی برای بازپرداخت بدهی اش ناشی از قمار بود چند ترجمه از این کتاب در بازار ایران وجود دارد که یکی از آنها که در این بخش تقدیم شما شده است ترجمه مرحوم جلال آل احمد می باشد. قمارباز داستایوفسکی نخستین بار در سال 1866 منتشر شد. نویسنده در این اثر کوشیده است تجربه تلخی را که در جریان اقامتش در خارج از کشور برای او پیش آمده بود، شرح دهد؛ تجربه ای که مبتنی بر عشق او به قمار بود و سبب شد تا وی پاک باخته و مقروض به روسیه بازگردد.
رمان قمارباز یکی از آثار درخور و ممتاز داستایوفسکی است که در سن ۴۵ سالگی وی، تنها در مدت ۲۶ روزنگاشته شده است. داستان رمان ماجرای خانوادهای روس است که بر اثر تحولات و بیلیاقتیها ثروت انبوه خود را از دست داده و مجبور به مهاجرت به کشور دیگری شدهاند. راوی داستان که معلم فرزندان این خانواده است داستان را در حالی روایت میکند که یا از قمارخانه برگشته است و یا در راه قمارخانه است. وی که به شانس خودش در قمار اعتقاد راسخ دارد مدام در اندیشه قمار است و آن را تنها راه محقق شدن خواستههایش میداند.
طرح کلی رمان قمارباز
قمارباز داستایوفسکی pdf
رمان دربرگیرنده مناسبات و روابطی است که تمامی انسانها در زندگی روزمره با آن مواجه هستند و مشغلهٔ شخصیتهای داستان نیز از نوع مشغلههای ذهنی تمامی انسانها است. دغدغههایی همچون عشق، ثروت، شهرت و… بدین ترتیب ما با یک روایت کاملاً رئال مواجه هستیم. زندگی در نظر داستایوفسکی همچون یک بازی قمار است که انسان در آن هست تا فقط انتخاب کنی و گردانه را بچرخانی، و اینکه «این انتخاب آیا موفقیت و پیروزی دربردارد یا خیر؟» چیزی فرای دستان قدرت بشریت است. نکته جالب و ظریفی که در قمارباز داستایوفسکی به چشم میخورد همزمانی اتفاقات و رویدادهای غافلگیر کننده داستان با خارج شدن از قمارخانه است. یعنی تمام اتفاقات که داستان را میبافند زمانی رخ میدهد که یکی از شخصیتها ی داستان از بازی قمار فارغ شده و در حال بازگشت از قمار خانه به مسافرخانه هستند. بطوریکه گویی آنان به هنگام وارد شدن به قمارخانه گردونهٔ زندگی را به حرکت در میآورند و هر بار بر روی عددی – شرایطی- خاص نشانهٔ گردونه میایستد و چگونگی ادامه زندگی شان را رقم میزند.
وبسایت ایرانی دیتا ترجمه جلال آل احمد از کتاب رمان قمارباز را با لینک مستقیم و به صورت رایگان برای دانلود شما قرار داده است. امید است مورد پسند شما قرار گیرد.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش میشوند.
قمارباز (روسی: Игрок، Igrok) رمان کوتاهی از داستایفسکی است، رمان نشان دهنده اعتیاد خود داستایفسکی به رولت میباشد که الهام بخش نوشتن این کتاب شد، نویسنده در هنگام نوشتن کتاب تحت مهلت سختی برای بازپرداخت بدهیاش ناشی از قمار بود.
قمارباز یکی از آثار درخور و ممتاز داستایوفسکی است که در سن ۴۵ سالگی وی، تنها در مدت ۲۶ روز نگاشته شدهاست.
داستان رمان ماجرای خانوادهای روس است که بر اثر تحولات و بیلیاقتیها ثروت انبوه خود را از دست داده و مجبور به مهاجرت به کشور دیگری شدهاند. راوی داستان که معلم فرزندان این خانواده است داستان را در حالی روایت میکند که یا از قمارخانه برگشته است یا در راه قمارخانه است. وی که به شانس خودش در قمار اعتقاد راسخ دارد مدام در اندیشه قمار است و آن را تنها راه محقق شدن خواستههایش میداند.
راوی داستان آلکسی ایوانوویچ فردی دانشگاه رفته و به قول خودش نجیبزادهاست که شغل آموزگاری دارد. داستان از جایی شروع میشود که وی به عنوان معلم سرخانهٔ نوههای ژنرال در استخدام او است. ژنرال افسر بازنشستهٔ ارتش روسیه است که در ضمن داستان اشاره میشود که با درجهٔ سرهنگی بازنشسته شدهاست؛ ولیکن خود را همه جا ژنرال معرفی میکند و دیگران نیز او را به این نام میخوانند. ژنرال به سبب بدهی سنگین مالی، تمام املاکش را در روسیه گرو گذاشته و حالا همراه خانوادهٔ خود در هتلی در رولتنبورگ اقامت دارد. راوی تعریف میکند که جز خانوادهٔ ژنرال و او که به عنوان معلم بچهها ملازم آنها است، چه کسانی در کنار ژنرال هستند: مارکیز دوگریو یک بورژوای فرانوسوی که ژنرال مبلغ زیادی به او بدهکار است، مادمازل بلانش دوکومنژ که ژنرال دل به او بسته همراه با مادرش کنتس دوکومونژ، مستر آسلی یک نجیب زادهٔ انگلیسی که سهامدار کارخانهٔ قند است و پرنس نیلسکی که ارتباط خاصی با خانواده ندارد ولی در گردشها آنها را همراهی میکند.
راوی عشق جنون آمیزی به پولینا الکساندرونا پراسکوویا، دختر خواندهٔ ژنرال، دارد. این احساس از یک سو و تمایل او برای به چالش کشیدن آدمهای متظاهر افرادش برای این که نقاب نزاکت و ادب را از چهرهٔ خود بردارند و نیات مادی و پست خود را نمایان کنند، باعث میشود بی پروا به بحثهایی با ژنرال و دوگریو بپردازد که موجبات خشم و تعجب ایشان را برمیانگیزد؛ ولی نکته سنجیهای رندانهٔ راوی باعث میوشود که آندو در بسیاری از موارد از واکنش دادن به حرفهای او عاجز شوند. مستر آسلی این رفتار راوی را میپسندد و لذا با او طرح دوستی میریزد و ضمن گفتگوهایش با او فاش میکند که مادمازل بلانش و دوگریو هیچکدام حقیقتاً نسب اشرافی ندارند.
خالهٔ ژنرال که ملاکی پیر در مسکو است، سخت بیمار است. ژنرال به این امید که با مرگ او با ارثی که دریافت خواهد کرد به کارهایش سامانی خواهد داد، به تکاپو میافتد و مرتب تلگراف هایی به مسکو میفرستد تا از وضعیت سلامتی خاله که او را «مادر بزرگ» خطاب میکنند با خبر شود. بلانش و دوگریو که هرکدام به سهم خویش برای این پولها دندان تیز کردهاند، مشوق ژنرال در ارسال پیدرپی تلگرامها هستند.
قمارباز داستایوفسکی pdf
در همین اثنا پولینا که تنها سلوک پیشینش با راوی خلاصه در ریشخند کردن احساسات او نسبت به خودش میشده، نزد راوی میآید و پولی به او میسپارد و از او میخواهد که به کازینو برود و برایش بازی کند. پولینا از گفتن این که انگیزهاش از این کار چیست طفره میرود و راوی با خودش فکر میکند که او حتماً احتیاج مالی قابل ملاحظهای دارد که دست به دامان قمار شده وگرنه بعید است که هدف او صرفاً تفریح باشد. راوی در حالی که سرمایهٔ پولینا را افزایش داده نزد او بازمیگردد ولی بار هم با رفتار تحقیرآمیز پولینا مواجه میشود. با این همه، میپذیرد که به دو شرط دوباره برای او بازی کند: اول این که پولینا انگیزهٔ خودش را از این امر با او در میان بگذارد و دوم این که در صورت برد مبلغ را برای پاداش دادن به راوی نصف نکند. راوی در دفعات بعد در بازی شکست میخورد؛ ولیکن اینطور وانمود میکند که آنچه باخته سرمایه خودش بوده تا آبروی پولینا حفظ شود. پولینا بیتوجه به همهٔ اینها مرتب راوی را مسخره میکند. خصوصاً به او یادآوری میکند که ضمن گردشی که قبلاً در کوهستان داشتهاند به او گفتهاست که اگر پولینا اراده کند خودش را در دره میاندازد. پولینا برای این که جرئت راوی را به چالش بکشد از او میخواهد به بارون و بارونسی که در هتل آنها اقامت دارند اهانت کند. راوی در کمال ناباوری پولینا پیش چشمان بارون متلکی که حاکی از علاقهٔ او به بارونس است، به بارونس میگوید و در گستاخانه در جواب خشم بارون لهجهٔ برلینی او را با تمسخر تقلید میکند.
بارون شکایت راوی را به ژنرال میبرد و ژنرال که از یک سو نگران موقعیت اجتماعی سخت متزلزل خود است و از سوی دیگر از طرف بلانش که سال قبل با بارون در همین شهر اصطکاکی داشته و مایل نیست خاطرهٔ ماجرا زنده شود، تحت فشار قرار میگیرد و بیدرنگ عذر آلکسی ایوانوویچ را میخواهد و او را به خاطر عدم نزاکتش شماتت میکند. راوی با خونسردی در توجیه رفتارش آسمان و ریسمان میبافد و در نهایت میگوید بارون با این کارش به او توهین کردهاست. چرا که او را آنقدر صغیر و وابسته دانسته که نتواند مسئولیت کارهایش را برعهده گیرد و شکایت او را به ژنرال برده. راوی ژنرال را تهدید میکند که حتماً از بارون در این زمینه به واسطهٔ مستر آسلی توضیح خواهد خواست و اگر توضیح لازم و عذرخواهی او را دریافت نکند، وی را به دوئل دعوت میکند. ژنرال از این بیباکی راوی به وحشت میافتد و سعی میکند با تطمیع او را آرام کند؛ ولی میل شیطنت آمیز راوی به رسوایی به بار آوردن باعث میشود که او لج کند. دوگریو برای این که راوی را از تصمیمش منصرف کند واسطه میشود و چون سرسختی او را میبیند، دستخطی از پولینا به او نشان میدهد که از او میخواهد ماجرا را تمام کند. راوی به خواست پولینا تن میدهد؛ ولی سخت به رابطهٔ او و دوگریو مشکوک میشود و حدس میزند که پولینا از جانب او و ژنرال تحت فشار بوده که این نامه را نوشته.
چندی بعد در میانهٔ حیرت همگان مادربزرگ با خدم و حشم خود به رولتنبورگ میآید. او نه تنها در حال احتضار نیست، بلکه برای تکمیل معالجات خود و استفاده از آب معدنی شفابخش به رولتنبورگ آمدهاست. مادربزرگ به ژنرال میگوید که از تلگرامهایی که او به مسکو فرستاده آگاه است و میداند که آنها در آرزوی مرگ او بودهاند. مادربزرگ در حالی که راوی را مأمور میکند که شهر را نشان او بدهد، به کازینو میرود و با اصرار عجیبش به شرط بستن روی عدد صفر ۱۳۰۰۰ فردریک طلا معادل حدود ۸۰۰۰ روبل برنده میشود. مادربزرگ سرمست از پیروزی خودش شب را به بذل و بخشش میگذارند و فردا دوباره به کازینو بازمیگردد؛ ولی اینبار سخت میبازد. کار به جایی میکشد که پول نقدی برای مادربزرگ باقی نمیماند. یک بنگاه مالی و اعتباری اسناد و اوراق بهادار مادربزرگ را به ثمن بخس از او میخرد و مادربزرگ با پول نقد حاصل بازی میکند و باز میبازد. ژنرال و دوگریو وحشتزده از این که مادربزرگ تمام اموالش را بر باد دهد، سعی میکنند با تهدید او را از ادامهٔ قمار منصرف کنند؛ ولی اینها هیچکدام افاقه نمیکند. در حالی که راوی دیگر با مادربزرگ در کازینو همراهی نمیکند، او با راهنمایی لهستانیهای شیادی که دورش را گرفتهاند آخرین پولهایش را میبازد و در حالی که فقط به اندازهٔ بازگشت به مسکو برایش پول باقی مانده، رولتنبورگ را به مقصد مسکو ترک میکند. قبل از رفتن، از رفتار خودش ابراز ندامت میکند و به پولینا پیشنهاد میدهد به مسکو بیاید و با او زندگی کند. پولینا که میداند ژنرال چنان مفتون عشق بلانش است که کاملاً فرزندخواندههایش را فراموش کردهاست، از ترس سرنوشت خواهر و برادر کوچکش، درخواست مادربزرگ را مؤدبانه رد میکند. بلانش که میبیند ژنرال آه در بساط ندارد، او را ترک میکند و با پرنس نیلسکی گرم میگیرد. ژنرال ضربه روحی شدیدی میخورد و تقریباً دیوانه میشود. عمر رابطهٔ بلانش با پرنس هم چندان به طول نمیانجامد.
در همین اثنا راوی شبی در بازگشت به اتاقش در هتل، پولینا را آنجا مییابد. پولینا در حالی که سخت مشوش است، اعتراف میکند که معشوقهٔ دوگریو بودهاست. پولینا نامهٔ دوگریو را به راوی نشان میدهد که حاکی از آن است که با وجود بدهی سنگین ژنرال به او حاضر است ۵۰۰۰ فرانک به تلافی محبتهای پولینا به او بدهد. پولینا با نفرت میگوید که کاش ۵۰۰۰ فرانک داشت تا آن را در صورت دوگریو میکوبید و بیمهری او را تلافی میکرد. راوی در حالتی نامتعادل و نشئتزده از هتل به کازینو میرود و بعد از ساعتها بازی با مبلفی عظیم از بردهایش چنانکه جیبهایش مملو از اسکناس و طلا است و نمیتواند راه برود به هتل بازمیگردد. پولینا در ابتدا فکر میکند که راوی مانند دوگریو میخواهد او را با پول بخرد ولی بعد از آن به راوی محبت میکند و در صحبتهای هذیان گونهاش اشاره میکند که او همان شب با آسلی قرار داشته و چه بسا آسلی همین الان پشت پنجره هتل منتظر او باشد. صبح، پولینا ۵۰۰۰ فرانک از راوی طلب میکند و وقتی راوی تقاضای او را اجابت میکند، پولینا پولها را با تحقیر به صورت او میکوبد و از اتاقش میگریزد. راوی که مطمئن شده سلامت عقل پولینا زائل گشتهاست، در جستجوی او نزد مستر آسلی میرود. آسلی سربسته میگوید که پولینا نزد او است و گو این که از سرنوشت محتوم راوی آگاه باشد پیشبینی میکند که آلکسی ایوانوویچ همان روز رولتنبورگ را به مقصد پاریس ترک خواهد کرد. وقتی راوی بازمیگردد، بلانش با عشوه او را برای این که در سفر به پاریس همراهیاش کند، اغوا میکند. راوی میپذیرد که همراه بلانش به پاریس برود.
در پاریس، بلانش پولهای آلکسی ایوانوویچ را به نحوی افسارگسیخته در راه امور تجملی مثل اسب و کالسکه مجلل، مهمانیهای رقص شبانه و آپارتمانهای گرانقیمت خرج میکند. او در این میانه از پولهای خود راوی به او خرجی میدهد و نه تنها رابطهٔ عاطفی با او ندارد، بلکه مرتب با معشوق خود، آلبر، دیدار میکند. وقتی بلانش متوجه میشود که بیتوجهی راوی به کارهای او نه از سر سادهلوحی، که برخاسته از درویش مسلکی و مناعت طبع ذاتی او است، به او ابراز علاقه میکند؛ ولی راوی وقعی به او نمینهد. ژنرال در تعقیب بلانش به پاریس میآید و بلانش که حالا با پولهای راوی ظاهر زندگی خود را ساخته، برای مستحکم کردن جایگاه اجتماعی خودش با ژنرال سرانجام ازدواج میکند و خرج عروسی را از آخرین اموال باقیماندهٔ آلکسی ایوانوویچ میپردازد.
راوی پاریس را ترک میکند و در سفرهای پی دی پی در شهرهای اروپایی بیشتر و بیشتر در باتلاق اعتیاد به قمار فرومیرود. کار به جایی میکشد که به دلیل عجز از پرداخت مبلغ باختش به زندان میافتد، ولی ناشناسی که تا پایان داستان مشخص نمیشود کیست، قرض او را پرداخته و از حبس خارجش میکند. بعد از آزادی در سمت منشی برای یک آلمانی فرومایه کار میکند و چون صاحبکارش بیپول میشود، مقرری او را تا حقوق یک نوکر ساده کم میکند. روای در یک قمار پول زیادی برنده میشود و صاحب کارش را ترک میکند تا به هامبورگ برود؛ ولی درست نیم ساعت قبل از سوار شدن به قطار، عمده پولش را در کازینو میبازد. چندی بعد در هامبورگ در پارکی مستر آسلی را میبیند و از او احوال پولینا را میپرسد. آسلی با اکراه تعریف میکند که مادربزرگ در مسکو مردهاست و مبلغی برای پولینا به ارث گذاشتهاست. پولینا در حال حاضر با خانوادهٔ خواهر آسلی در سوئیس به سر میبرد. ژنرال از ارثیهٔ مادربزرگ بینصیب نمانده، ولی خود او هم چندی پیش قالب تهی کرده و اموالش همه به بلانش رسیدهاست. راوی اکراه آسلی در حرف زدن دربارهٔ پولینا را حمل بر این میکند که او نیز مانند خودش مورد بیمهری پولینا قرار گرفتهاست. از همین رو با یادآوری رابطهٔ پولینا با دوگریو نطق قرایی در این باب که دن ژوئنهای فرانسوی همانند دوگریو همواره گوی سبقت را در دلبری از دوشیزگان روس از امثال خودش و آسلی خواهند ربود، میکند. آسلی از حرفهای راوی به خشم میآید و فاش میکند که علت حضور او در هامبورگ این است که پولینا برای آگاهی از احوال راوی او را به آنجا فرستاده و پولینا به راوی علاقهمند است. راوی با شنیدن این حرف منقلب میشود. آسلی هنگام خداحافظی ۱۰ لویی پول به راوی میدهد و به او میگوید که اگر ایمان داشت او قمار را ترک میکند ۱۰۰۰ لیره به او میداد تا کاری جدید برای خودش راه بیندازد؛ ولی در شرایط کنونی فکر میکند که ۱۰ لویی و ۱۰۰۰ لیره برای راوی فرقی ندارد. راوی با آسلی روبوسی میکند و از او خداحافظی میکند. او با شنیدن مهر پولینا به خودش برای ترک قمار انگیزه پیدا کردهاست و در اندیشه است که هامبورگ را به مقصد سوئیس ترک کند. او به یاد میآورد که چگونه یک روز در حالی که فقط یک گلدن در جیب داشت، شکست خورده از کازینو بیرون آمده بود، ولی با اراده بازگشته بود و با سرمایهای چند برابر کازینو را ترک کرده بود. او با خود میاندیشد که باز هم میتواند بعد از شکست برخیزد، بعد از مرگ زنده شود و همه چیز را عوض کند.
رمان دربرگیرنده مناسبات و روابطی است که تمامی انسانها در زندگی روزمره با آن مواجه هستند و مشغلهٔ شخصیتهای داستان نیز از نوع مشغلههای ذهنی تمامی انسانها است. دغدغههایی همچون عشق، ثروت، شهرت و… بدین ترتیب ما با یک روایت کاملاً رئال مواجه هستیم.
زندگی در نظر داستایوفسکی همچون یک بازی قمار است که انسان در آن هست تا فقط انتخاب کنی و گردانه را بچرخانی، و اینکه «این انتخاب آیا موفقیت و پیروزی دربردارد یا خیر؟» چیزی فرای دستان قدرت بشریت است.
نکته جالب و ظریفی که در قمارباز داستایوفسکی به چشم میخورد همزمانی اتفاقات و رویدادهای غافلگیرکننده داستان با خارج شدن از قمارخانه است. یعنی تمام اتفاقات که داستان را میبافند زمانی رخ میدهد که یکی از شخصیتها ی داستان از بازی قمار فارغ شده و در حال بازگشت از قمار خانه به مسافرخانه هستند. بطوریکه گویی آنان به هنگام وارد شدن به قمارخانه گردونهٔ زندگی را به حرکت درمیآورند و هر بار بر روی عددی -شرایطی- خاص نشانهٔ گردونه میایستد و چگونگی ادامه زندگی شان را رقم میزند.
همانند بسیاری از آثار کلاسیک ادبیات روسیه این اثر هم ابتدا نه از زبان اصلی خودش، بلکه از فرانسه به فارسی برگردانده شد. ترجمهٔ جلال آلاحمد از این اثر از مشهورترین کارهای وی در حوزهٔ ترجمه بهشمار میرود که توسط انتشارات فردوسی منتشر شدهاست. سروش حبیبی این اثر را مستقیماً از زبان روسی به فارسی برگردانده است و ترجمهٔ وی توسط نشر چشمه منتشر شدهاست.
فهرستی از مترجمان این اثر به فارسی در زیر آمدهاست.
%PDF-1.3
1 0 obj
>
endobj
5 0 obj
>
stream
q
397.701 0 0 590.173 0 0.283 cm
/Im0 Do
Q
endstream
endobj
6 0 obj
>
endobj
7 0 obj
>
stream
q
397.701 0 0 590.173 0 0.283 cm
/Im1 Do
Q
endstream
endobj
8 0 obj
>
endobj
9 0 obj
>
stream
q
397.701 0 0 590.173 0 0.283 cm
/Im2 Do
Q
endstream
endobj
10 0 obj
>
endobj
11 0 obj
>
stream
q
397.701 0 0 590.173 0 0.283 cm
/Im3 Do
Q
endstream
endobj
12 0 obj
>
endobj
13 0 obj
>
stream
q
397.701 0 0 590.173 0 0.283 cm
/Im4 Do
Q
endstream
endobj
14 0 obj
>
endobj
15 0 obj
>
stream
q
397.701 0 0 590.173 0 0.283 cm
/Im5 Do
Q
endstream
endobj
16 0 obj
>
endobj
17 0 obj
>
stream
q
397.701 0 0 590.173 0 0.283 cm
/Im6 Do
Q
endstream
endobj
18 0 obj
>
endobj
19 0 obj
>
stream
q
397.701 0 0 590.173 0 0.283 cm
/Im7 Do
Q
endstream
endobj
20 0 obj
>
endobj
21 0 obj
>
stream
q
397.701 0 0 590.173 0 0.283 cm
/Im8 Do
Q
endstream
endobj
22 0 obj
>
endobj
23 0 obj
>
stream
q
397.701 0 0 590.173 0 0.283 cm
/Im9 Do
Q
endstream
endobj
24 0 obj
>
endobj
25 0 obj
>
stream
q
397.701 0 0 590.173 0 0.283 cm
/Im10 Do
Q
endstream
endobj
26 0 obj
>
endobj
27 0 obj
>
stream
s4IA0!”_al8O`[!;#6tJ?#m^kH’FbHY$Odmc’+Yct)BU”@)B9_>,VCGe+tOrY*%3`p/2/e81c-:%3B]>W4>UOtZ1LbBV#mqFa(`=5V)SAnPdkC3+K>G’A1VH@gdUSO“Vl6SpZEppG[^WcW]#)A’`Q#s>ai`T!aT/c3AEZka]p1!cs>rU3>YG9!$jOJ.sLSL4hPqERL+DfLY:[mq4%e3(mBhCOWitH”W:b30CMm1RK,$hdE`MbS^#Cr*bdX.!8Q)>C’G$_4Ap^d=Tm/$?%cjJ:d.0tps9″Bj9$bdXJD-E[1!8i_8Qg>n]CNRjW8Z>”X*.Od^”3WgT14pZToI*OkdXh^i4X_-Z^uq56dZ?T8T”^GB/k$!GrD./.!5k”h70=”F’WMAtaTdkoKdWuK*i1kas)”-6Uqk(Yqq=1q_;uAq1TtK%N)W!psopL”hn*W;1`;Bim$UNJ7#ISWQQO#.8A!QUqK?Xd_[LER6RW6o4fp4ah?m*J,ksboCJ7qsf1OsJ6%QpnY!f/)MM`PGbtJQI’_CTZpjY`nsjptX2YQSKX”@/74V’I:rXeYbR/0g76)m7Qic/1D#K;m7q7:P[].`TAK46>N+jVNsDX0gI,1,(L@fg;F”`;9Aj]g?78iIhB1]ZY_B]>;6b45=00B*K^=D/VD^7+ci[s(`RR*jVQAML’%Ua(9XlJeq`*,WmB63%F3*o0%W[,`Q.]4-ZHLoV>O4F?KRW’KM8Fh6ciD#[J7=Mq]O?[eA*/>5$1f’c!5sWOJH#V]-PVG5(m.E$m`n6$”n@6DTn,c%nucX,,h`Uubmj_PO6o-JW0RB89cBD5R?:b:+6Lf^`$5u#Vk1j@HR`Dps9*u0_i_dOp#:;?e4%!i’],6hsO^HfiO’5M>%R9@’%bl1]Zg.ZfR78O$`_=’D]C5.eAZAQBSp,*j[.YG4!N2b_%;D*.`H)TCu)%f(;:6mDeqh-E#*m”Terh^Rnn8Mc;$_R4MB,I[%1’IQG>Q3?c@60$=Vj'[P`2Iq8KuSBOR,-1]RM6nn:9BE+fS:F3Osj#8@D^:c[Zl!’)1KJ.-sA>R!1R5QZMJN”+s=70@PlJ-PVu!bJ4ec[8aBQS.Q2Lnir]3BRKmGjX2JrTl2p`VRia2d2″‘=),m?V=i=O@r/3@Bu8^qhuPXa0)dFUQ-[mGf#c*U2>iUqCL’Rm.)@962q!C#s;r6EPjrVs”;0>?Ol$k?..P^^:pBT3R?+Ujj:1:BM%[7s$VRMoliIJHu.TPFU+VfX0I-BNhl!_%+$’;dO0)d.n%[a’s@$EIUDDAgd*!/g?jYDi4^>PNS7p4SaZQ*g^VMi;$T5,0L7-FCECW$dRP>N4?’7DQ:Cdu”F3!,KnQpmRlPa’gl@L,^`%eDpn^uo5BSu.=#M8+YkDI.OdAT7,iqm!nmpi`4[t%(SD;,H,HL1k-!-G”mhdX)epF4elZ4kIUJjfaJ^82WIX1Bd$RHE$Du@2uOSg?QmPM4g?nLm`G$U’6lVgC!QXA03TqRD]nQYHCR]Yf*4R!mH10V3GaX^rCn(1ke23!rQg9^?S8H=V_4TYjKnn()=feHGuJfBAj@1h_gpI2QC’-_T’kdi”oiaA%s;?=,DA`c_t,`@0eD/)(D_=ehJT#rqd)SnA4+`6hh!B+d’hpCGXoPBANKOoEG2Zd22MomhP??N4″Y/rXF%=L:o@AF(R$`U_8EGA,$!IEmnJD5Zi,6OGS3WRY:YLf3_”!Hb@0fO+UJYj_SEg]CX?@c;3-d7F:XKjtPtmgYoF1h-Sn6ZFK-d(+qE=)?aICDo0)0Klj`OCa1,Tk!rpIOhF>i#5F29>oU[?1X?Q>%’m-_CcniF14,+-*opD:pnGZ1e95$jHe0G@!”b@Js(08@,o_b;138qpq:dU__3#dOHH”ZSB5sV#^=.MXta+p`%2D._:dm2:3P,e.C”dKY,k0p.%JDe+BUn.$D8VYef”Q(mYCl1(.B=r[._ng,`ra[BaElAO’]1gTOLGn+:r6+$DW6u3R0@u$ugiV”>lVrh4$Ze*s8JpNa_%P0;:(“^jXUKfLNfHIbk@hU!H%Yr.,K?hkss”FlJVIo1qJF0Nf7′(ugYtQ>D1=h7o/odDt:[n.m77?/VsR@)n5l=kenZ2(olO+9[lVt6n>0glp[ZrHfhDagBnQ/g5Mt6uE:a’1-Q`VFn9]M1[Et=[aUh)`*_p0c,cSmqgF7qqU=f?euck”=!7WM5=$:B*[ZlMFQSr1l)E6>J/73MoZ+5ob@Gt4I5^[fHRcnSW:HVGT3g(dG7mW11S,+$’?jCK.dp%XK5F”39#05auAK(Zrk4!9AEp7OEe`%f^?O[du^/A.Bg?G;BJc[85+S/NJYqL4QN]>VP.ln’QaAKZ$o+lPIm]*q7OLi;#@jC!*@J`T]]_UTn”$-P`.MA9e6+bQM`-38bpCkXUY$(#Q_d+RN!3$1^HF@59H^N(k)ns%Je6W5Bo2]BLDd+*/Zd@F%ARf3MQ+>gOXjMRbm(I-^;ui`t3^eCkt0dRC(PjX+u`R>4Z=n+3`WrrA#0Oo/3N5n^#4/N?lt82=nB$^$?.5qh)Z5f,aB[`k/`u>`A>6o;Kb49U>)3_6N)t9]_*)H^N5$ZZ>^Z$7m_mW9fWEc5R0S:>/`53rH`[5RJ%j0JT2’UF0’lgIMbYfF+?]?6L`dV:7O5L6bV#Vr,/nnFIi-1u,nu3gu^AbBf62>CsHKC,PmIqj4k1hkrfgfiboJj56UIpkt’LI9@9+FHJgnWp#UDhCc;T-iGYJ(egjj^”Lq:Pi.eH#;NB;pDh,65%jHo/(*cTD!^1I6)0A8GGYsGttL#fMO:=rr1[aX!dd3YWfe/e,29%F)0^W0pBigJ>WU@*o4hd*2H.J1?1S!Tf4N]D]RK,YZRFe””fN4iV1[9`D)”j+,tQ$_dA;1R^)ade1_7IBGofcquko?Z[c8.TMapS7Q4DoAG]T;h’u)(5ggc.IIlJ38nPf>J’o:D$dpRQ^;I)_^T(2W8GpFE965MbIhVSCWaT[JQ!olh7oTZ]J[53fi;ge/uQ(0sg11#bG?,s]V]b1k]oOAn._Mi6gi”n4u`Im[I]jH^5VgqJ)ZL#+8#?cq?kU]BS5@FREQ’/?4@hSAapk]:D7NQdRt@N22/;”,SmO]B_Na7CT.$ui`EbDT[9EOgfc+h:_-GEVU..?9UC:;V9:08,/S5]cQD`9jZi=0QPQGZ`g(Gg-=*pMC`h=q5b:.BU+2brC?g*/mqAGNnuUg3#kV8;bLnOU:+DZ9]r0E>4KaJP+g@ubsd’c^b%,Ann1:?Tn]_R6F/R_c:aWj>frY]`t”??”gV4Y%Pa%^GPQPpN!TKp?]*:’]#_H[C’r9`af$)6iQ2@Qf]Un5QM#Nj74#q7-9)-@qG#D5h4>N(!tE1#[?ZO44[i=Kmna8Ah@?=!9#-ket,00b2p/=Ejd0XInKLl0IS?4d$7>+g4FHQcB%*crRl”;G$7_7XPFgrXfOPGl)!#kUT%em!>sVLSr^orr=V>%sj3hADf#8OZH7hDF>ZIY*-f’nocFubf1t!PFX@Fe$paakY1)?AUYm^b)jrfbZ*jCT6uF/’7M?em”D9am9E_NFQrG$($_*+X”1$iOce-,OFIgW’.;A-3t1gYLm!-@e?kW]FA’,ogB[W/R`%mq_6″pf8B+VE-dCZ8Ngc9DW#qGn;g_#AIYaf!#Y%+qgU*kKW`lUH@q+0Qc=J$SgK>#FFIF?^4I?:GFnGbJ/XP@%+nM)[/#$INI3).1L=d0c9Z#r;a#’nUpn9sqWm+1=iB!21G[pdo)P(3eUKa”K-0`-X$_PYnE(*;e7jV-;cpZG=cP@ptJ@’7=4dIcN76oQbr@9Deb30>+q,8d6K:Ei’,3Wf?E(jefR0I’o>>cA=>Anhe=eR@`oDr”Q/W6W6nWT+7cr(4hXY2,)s^’W”$W:GVo,9S3eXl8L.L[q?b.imt@!VHV5f:(Nc;%L=Ko#Zs?>\-0%WPDm^2jQe-Q$7AXM@uc$“C”jPC7!stk,!8]oTj)tqO4,7P8WfGZdQ=LXhN8kZm5,:X5$’RrogO6p^sC2[tCQi.>)bb`D-j2]AjT2/h;’U5aFer]d6+36816=c:TE[“O9qHg@KT1hL?7ADU$eYB6dX:Qg5)Ffp;I(X],Wd,]kF-fnde4T1Xg>3′>1.iUhtkj-Q0fO9oaW-aJ4.9″hTZ7XP$:I]$=sX0/>DbJ#EfZEd0c(pI3gg1gBYD52!`miMK/b.*GTHddQ>TQT0j!hGE`>7fqE-$`h,sZ$r2[s;3T9km’5LYFAW12rQ+ginK,sT_DsOT;gtQ4iGYnq”:LGg$*gOJl3t0>_1@J,P`8IZ]KLbf`!>Jl-d:anQ3XX4^U]Jh”‘mdr4OSJk)=ii=KLkUYB$%/;/=Qi7V5k_M[Mg*%P_pODBk)JNFe?dc”h9$qJA+i’,p-mMRdInK=9MVH%`EI(ZQ3n+sC8YgF”:nQPd5MKR/jc:^e>-G-%DT)@#Il+_”227WNd7M?BfLDH2’%g8*k4>`,CC?t@!mH:cSkR>dR3c7?)Yg,jQ-3+G?E(faF`/’iYST+N.PjtC4oR$Y_,f]QI>19RbCal,!SO$7n,9GX:F=lr,;qK^F?ef:k%0QotTi5_?:k4gje6L=/.B@SFS66,Rc4#’omN_7p7A,0TqW,_u[aYOYr;4?pG[S(sjCV`cF1’3XgbM6FX94YkmUZ%22U0`!KcQSn>GX?U*[W=bu,FuTPCXGV!dW-c+PZn$9uBp+!ohCrrE’!lW9md3uLX;WXdg3:l+;*gOprpC>O,]TQ/W.P’6!W#urZ1c“Kq1]W7mN-J*!a`Z.O@9gfINX)c#bKMN-XDRP”i5YJBT4Wt8dQ5?Z6F=SsH6D34s8#q93P8C.,GMXE/WkBGlWTOGCjJJ@HmbPRlR^Sgd4INd.?”6/FiGQNta2+ETC>KFZLLTYYG0s$gV!YMJJ+bNW63I4s]`U?N;=`epEP6g2>VWPZNO0@uk^W?gkVf%FpS^–KMQ+=a[dt,3+”Io8?+TgRc47dnK36!NeP+EB.:MIhDc.FUR>nOZD*G7(CU`/Q$QsaUYJcEu(]”V’rp!*>bOHh#+6iV35O4Pu”chYtg’27`Y4_Ij’e”,_WL_a)Bd*8o9#/>I.3eZ,q”4-QUc/5Q'”/>CcOXmm!3T3r#CdBr(7o”]^Y_=p!-_@mYMn7et=Hhr(>a#GN%?W!7s5HF2NjoFIM7h'”/5Z@:]P78$Je#?S-?IQZDn-32C”A0,+DIO-c:W*b(`53FA#58B#tqaQKrb”-5B$k*[>j-?G,gk+$UOZeh)sh_X/d!/VOFj>lDh84*-r485GahPBh;PnKV6″BY[De(TqKCdX4s^lL(Wc`J?5″>g,ffCq?;l@D_laDF=WW9XZEJb(f40B23″7NoMJgF:,o2!N+t7Qr1]#S+2aNY[X”[4GA91″W9$$GSC845r,kF*EU3#Le`@.>S+GH5’k8Q4rr@i55`Kjm*8m@HO`1D1S6(VEn`=VqRtXQYc`dm[.99`UaueO?Sc!i]_mdf5Og2!aUSgYT%M35`]m69R;[4!dJA#Usn3#jbG[OTWlQ#JcTj7F#P,]ehb)hJ4YBE8E=;nLEhc;M$PDA#T/Q=XUIL3+3p#%ETp:mMo%’gI-FP:@Y%n`GUL%?nRJF’0rAVg+’m7Mi-A#6B)H^53S7(sS9Oq=.Mfaqo?,+hSD?REa5^A$2dS>*0pr>UE]iTI-‘kG#1:.?D`e7fn.5:ke2eWM!6″8″gVKI#Z*_u%HNluM’Rk-iedr%+!U=D!!!BC%^$tHdEH(@ah5CAXn`W*SW-P/eSM#gCL8KPZMW-4:115_Zr^WRsS_%K4T?=[GGK/(SnE=Xk”>cg?7Nts7[qV>g`1n0cf8@slQ.):G)n?-[4=?6jEC,YeWRj0>a?B@er,+PlT+c[1+S^]m^K?4H6:kJ/N!CgUJCPLsm@?8^[Ngd,;$WRB(3m”F`NiZ_)@BU2Meo]3bkskKS]nTB8?=FJg^_LE@”Gd:ILt827a5QjJ#5dTa].[Q2UU65d40.qu8KBg’I*MF2ObC!nCSPDVb*]0!>l+:##$UL9″f#g_g2″[4O>*7_XGe1:3?u?RVOD@brOc=t^:”,r+-+CcUHKA[?(6P’OB%XB$k+o-m-!’0k*`AQ!13`QG1d-%mG(‘E[?]M5?i^([d@dC!+GN3+p8+=4n_P.s;GF6uiFj)5XP(l^E?5U[HOcYf$@*gbg2%r!t#h!+Z0X:mQCcDf)”@HgcniR`aO]@Gj7;G’K’1Gu%Y:[SAFQe>%55U;N#JHsgg/aSVeC#a!@JuFQZ)`$`V_Km.sKrQN;=oPXV+S`/]MZJ+3t6,DK3`@dkS,K76rUKUr3?ppKWEgJG>B_qHZB/51,LqVKhFbSVGbF>k)0?hccWF^:NQgZ#9d/Gk(G^Y_jH)FXJ*.eY*6,d$UHn1rTEM)U22VQ^9L3Vb($X.EuA0Zd7cC0eTec=gbmQ^TXc1/Hk”#,q?e#*Dl=DL0c^!LW#’?]g(WJC(ibL;aQ2`VHKVO”VBi$pSpJoUl7Sja!`-5%s)E6’bi[D>;IHfjCG21M$Y13OO1r+t;)8;>5b+VHMC+5=eF>Y.P?>F5)7:U”u2Tq:g,ic!UDDF%K%Dh1t-JX!gR_(Lues94Dj:b(#,CVBBdM)N’70!jX_hpq’i!h1YS8ju:mg9%6!P,”T`tY*@DrXpN!]PS4ZK7!oJEbC32+VP`;h-T]AA9)N[5’N[S@ZWsqQoP$.GCK+JZb01Wk’Ko))Na?70h$^Nn!1HjrQLU6O#]Prp50kBWEho5d18,OY.q=8.T!dZkYVS#8TI+/F8>U'[*PoatR@%V^Fs)_mOK^hlr;0Y7>0%jEV+;KD^.F0g]^3QB*hE>NZ]?/AU!/l@H-C9=TBbUt71q6mGg405/dEMe’^uq-rh4m3WJerCN!!,?*75%UYjhKc`JB+bBu2^_065P’ETn(e12’432dZO():H5!NO:B?R9n2hdpSE7KI[#i$c5sVs!8ID+k*^e`A=iGa!2$787_sJro?!d1fE0-7GSHe]26_AF27E=;:)FVJ”.EUR”3YSckAO!!+`UpHgsN8O”n0375RXfBQt;lRbB+jZ#i*VSME4-VDo;DENP2Q?;E!m%.9N,1MFJk_e,VKk@YZ=llU,e_5Z]s73S2CNNn?>3V]dEN32$8Y6R3fbs7oq3`)^A$SY`#0@S74/:nqF6cB/E7k)5V?![oUX.skXQW!K*Yq3′:’FH”3c’S/HJ`N[Q3$Z0=pb@(9.[32eS6GWq?->U[W,X@D6bodPuk53MUAZ8$-1uNFA[.pTEJ)b%QPE”WqgFkH(>n>.N,@,ll)#XBW8jG.Rk(Y+$N)@*1R)e5P!!@6$RQpi^`^M:#F)a_iK>dg-*a_Yk809Hu$[eJ%;Ku@J.E:n?blp2’Uuj^”t=bUjC3WN@r#Ib1^n3Y:`+%Y”U28id_a’B]Fs:bbLF!”^SN_h!gr!5S1e;@I-HV$AZ4F%@.-ge]_urp9/IENscJJDV^uL-HmPesH_6hD-O)o4]’>bE-F0*bI/’:]`9*c17CR5oU`6#qU=uLA;?#.0.crM`YW[DjJ,%(B)g-rY./9Mh0HH”61oOBs!”CqpUqjW5Ttnk($O%!($p]mnpON2kfP8(‘SbRZ3s6SN4q;*JG!6+%fe!2241hc1MhK%N(a3j@(+:3,PE2Bs’5/k/!mXQ2B4,”lujMBO’Sd:V@iW`e>K^=o]4[3Tt,VmQBWo!$)LU!-?Bb01XsIIfBCO9F^r7)]RuAbW^$k$oobn#=oF$RZO4MZ$_0?`MJerbjcT(HQ=]dK)0:5O](N/hs8/QWM”.ra.NTZ6u(VC2TEb>N=_d,^N?B44fo%`2n%6J.NCU[lruY>A@2.9ct173cppEBjV9,;_;!ZJ.8n!$^!3tE%uh1jtS8>)5aN)LPp9Or]A(@m7(5S)t+[6Y>bN)0MufNpbK3FL$]Oktgng:08n]!iO@8-EeH7J*A;o5Td>bR’A=rj75Y85;Wo=h#P.`Lk+.!)n1PRlW7OcN*HH”‘=;#*%@CcQg++2jQ.CV$i+*bU=rg[/c’a8)/:Gdthor:B(o$TE4/HRu.Im=83’on#WqXM_LmA/c(Ar5G0p4hr5f)V?!15iCo?79VuH(Y.i8sn?H01@L39Q_8h^:5dC50W:cp?@ZWCAeT1gk.Y=d:bi-a%NIXLRWK(q72Xk*4-)2″+PM$IrFc5$8!+-DtRn/76#/Ta9J*fFt]Zl$jPX29=OY`cf%6.hRTC’^#]/,!7`/IF$bqMa)kADdo”uaF#1kFb>qU3Zi:36i^/nY52@;,4:]TEk?>16g?uqBDF6q2.0BV^C1Rk(MKoDi#N+tblED-iq(8cY?Cf$cO_fguNh/:-HCS2fR!TH(3Rr+HYl`m[H#’0%tJ”Dp+4’CocXK`E:9#6ts@)i#Mp”gA$H”ci#@:bas$3cdWMo3lW6r]F]U]gVK’EHplQ.(U[.M52SK1_gOu`013SLtW!2o:g73$Td.9emcME18iI:rY=EaM%b+!s’VU]fXZN9S>T,>]_)0W#QmY*j_!re21iEZS5pi]rOeh>D$:AJ%/->(KfECQ’8AX$SI^^/$W9:(GlQEG,-3!4;=qogMSbG!+,-n’ERF8n+E>]89qBu*udA`:IbR*=m-jof+,t^W,TjJ@rr@Tk1grgu.K”2FV/(D,%e7*`)b^OhNVr0-H6Kq#:>lGsD(m=p9sQ/pu”Gr+HRDN?_3nRnpg0d”ci@4o”OQ,(HtsZGVJ(qW.r(R6thl@hMn]lGY(]DuGr%!=?)#P3brrC!jM>mRZGsD(m6h-)NRkalEF8l5Hnpg0d!T05(!huF%mjJ,8’0o[l.J*aO#O`5Jg@Cb9!aW6#5k+4?ropep78EUq;XfS2Rq.rpMq.uZ+r#uZ:rN%sO*`N(=Ka[E8_G[74_sbKR$’N6pM_/^]KcCI/(q]!R-oEgj$+UcI5=?”qJQ-/!5:lq[N’KR!QiHjI1J/8DX*?af,;^mm_#uZiIWn#,K?TA=RmKjiW+oT33Pe5^:DK’Xm*dTa’hCRB”lObPrdB’sAE(nL[,hPO@GLu@.>DW[B9TEfA1h+@:4;6R$HWL.HL?p*;*%):9.2L’unqZ[U4OFtCos1,]+q:VCG8PZWNm3t:L_#n$hV5m7″Z”@bEGKM’kF)>MeYqh_l#5+6udhVERLrQlQ*%N2:an7R”u:99ttdAHc6Oi0urHbTI1-96+AKXOgCVVqI@sIT’+Fg3$U`,’:ea?:%ia”E,-TYu]IsDp]4BM,*/;^oeO4o8R]mr7Qf;cRNH12]H#?$VFKLl!MHWfV+,7ciH^Nt!UeTd^iZNjPt)+R;TD@>>Q”7`!%tkVF>Oa%GmZNp+r+3`aed7*U,ngiA!R/1gpY8m?+]]m!ga./Qf*.POLBCM/sM#$a)IQ-,H785Q@GZkN(n^u=*9*9J[orbn:d+ibdQ0n:@;u+J4mK,N@WgJ6″gjU41!_U!1l(0]iiK81L/p+E%oeYZUF+0-KS*`O5[“$G]!B!”Sn[3%eZ$%d3M^`>1PcT7YFp=W(B4AgIrDEf$j9[kk’EK^(8@/F+H(cSLb^Bt+@!PW3`6!K(g,_hksKmKk9/3-5#L8.8B3#3″YgI)oo)+’D+E`QoQlQ(_rr>]UNrHFn’k7TY]dma][^cm@aLOj507^0-8F'”GN’M!Fi/j5PEf0JTOXf’GF/BmL’N%r5mP[PTE#TO4FT–CcUN4m’2f5nP._2KR3%6Ln@a+N)#3sHFKHW,oA3:A”BVsH;]C9’EGgn;3!7SG/d@G+]!@O7B0)!1K#AW/WJFE-%J6TbTEb/LT$C;YHn’boqso)FE*EBrq6j;_uYu4NL;bBn_E3BW%m)1]Yn5k+0ZdS;MOL5r`1a!C6ihNOG09n1:h4dY?’MSqAET=cm>Skar6q/Tp(/ENG+^6`38J9;uF[YXSHmXIK:AUA*)#93Q’X0YY791e_%+`+aK_=ZeVVanXO^%7=JVZON/*^Cr_’fmd^TJ4-QW)18_Nf8KQU37@G.3r/>rkT[^5r3?-#MgU$S!0Bs:rr??crrCD7-a;1bQg33Bb0#ZVfV)l1JA’gaEpjCG8/=gTEtcMks-AOU61fDJV-JtYo(9Rd7UC1>Z1Z”B:=5s(`b”H5tD’EmEPkqgPf*R$qaePp1aR,]c3PXuS>ta%Bien`Hn[t-KZk5H8Y+*dU`LZF6?g?F7UH2T4*”KB”$u45,6YXQ$IX(U’C4WZ[PA47@3QTGn>_VW>G:Nh^H^]9YUgqiNTGT_g+)X(1WpKO!\s]XQo-6VV[lq:45hk)3R[q,j-qH=^0anXo6ETrS5E.ZD9Y’Y’q9oq2G`-C:hK!+aMUpS=G`N!%XtRQ7#FlkH,t44;dA5]5R]cD440″Y.T!XJ#(_YVUD+Am5fFuLRY8-A`^K6_Vm*+9Q>0c`FCga8e2R0I:Q4_FD$Q-Q)^30B+W”2POcjZspIp[[%mN5PipHJs9(“i!-nh%f)_t//u+ll@Cd=UX”!uH!70″n2A2gb]:Q,s?IG9?h!ht#TFNI>WF5RFr3jgi’`>)u]o>q/Hcb)L*^`X`0e%N!VKcU@=8qq!kg,O8Rbgr>qQXQjV$9c!hoDbtb;V!uGFCg]O,.V[R`S8QBqWlHk_9C=/bN)?>sETP3gcgrmLHW6+csdG;md^or5*3@V%9oON^0.Fqj>jbH%fWm)rrRb4#SEDL[‘f5O]n)53`Fl5rtO@(hN?CT`,QXIttJ.K8oG@J)3r8NqMI7[O#8s@])cjOF@9BII3gqf,irXtof;YF59nFbo5os_bYBl-gQ=JN’ou?^cRZ2KB7QSm!NIrq0)”:IZ>ijI-b]F%OVFsCTLh7O]V_!*@U7;S[jBO/38+sisTLK/7B1#0;er;JRlOdrC7J=0PfB7m2G]-M_j0Go;#3`E_5?_”otg?gW)@’XELhbr`ii@!=h0B+IZl/KuAm^Nf’X^sO’%o%t8.8QYpIr:HiEY@)5OYfF2,:G+#n?AEero1]5″QF’%]Kra)C5RaS]+_!DB/l_qub8*O;9QBjT+`GBUQc=Mfogk(8b.4+2KpGrabS7*L-IEoaIkml_m]Vc73cGl%j_:’-YdC(9,=kX_>d(JTG(”qMG8H@+’Vj8/TjqTps?RKB!VPKu’rpRh]Emn:*YSge]”5fMKL..Ym]UF4WQpnRt:C(3-NpjDn$;eMeR!/Z:X8E”?-W[“3bcSGlLk7PntmD53;TodH7R-t”cnN)Vm-7b000N[+aE;n!U5UOOrW01FcHWc4l8$j!T^^Vp+JCTE,E,%6#PNl-RnE=NGd/VJYG#BECl4Rt8R.#3$Vo]dX0G+?AHr%/g%cJ/H8-[RlSC3Kh@>pU^6W9Ld!%+.$n*fK6ebh0liQ+8`:!s=bDP*V8](Go#e`d$Wr$3k1q3$X’0X”8ips-JX#p5HT5(Vc020aa’GAP2nCr5N+]k:0)@O.j>Re’_gke=*8BIQlW_s]O4nJhM]S_UF8]l’d@EdV@cLJ)>0″‘)KWgM0OX!0I[#-U7f0?9I#’d8H[s86[!*=ur3q3,.’>=S*>qm.*>GM’VclCHni9>.2V!M8r’*h.3%o!Q1m?H#ju4-]_R]$N;imMrr?>.K#UjeT5q-5W;ciA[.Y?V,MXH+7.C510cTr”UfoU%bHe(KbCE>’,i:(EO_iEf`QWXBBgSHmLim7ud]/cgmM]#NW1Qd9(A3[WqSbJ_dXL]3fqiYJ%15tVYMMa>:/0Eh-W2g1`VFGU-HP8Z#[55D=3W:MJXc)`KKoT’orUB9jg]K.ME/^LZ:+.^UPpC7AHX(M`E(“oBtTXEF1B;;H4!>ZJk6’Ra9o-%O?P_s9r+X:RS[.R[TeeH.d%f#?IEMPQiP7#]IM0^BlZ.YKe!”4EeeEl/O7]B*WJH00Y$ago!OZt1i1,T’oNf@(fF_>aLhF`79[?)7K#dc6-a91DhB/u’d!WX4i’g0,u’T.L9%IOppZsoC/7O`?E7L]D3MHj#;:]aLF91Rr+#t6Ln3`#k*O0(hd)”SpF:eblrqWFM4Q4/6sgcW)s’Pk37#LOL[-P;ONR%^-/TC,[Da1[Z?e>@/1]j-H,Mrr@N)1]IHee%)m;N0Y4B’I/”Mc4DjdDt8TV88?kdq0_4/T6U?rokJhFSP*V_9k*sU59+rrnk9al];A;#,SG’^bengsnY9gcI'[oaH)c9!’^=[X.Vk>J2W^’b%VJZ4F’9PGWas3,E/)EkJ.l2>”)gJ,(HgERnharr@UObtj@8l#21657Xg1la3;h.=+Y6IT-kVIG9#49e+o;*Y+DdedX>Q@X`1W1neL=u”$;:_;pRQAoJk(/CLV[i@H8ikU$p7o*#6QM@VlV/^bo0=bU>5U>hL;bqsJ(*mGQW.BtoVks@4oVn>,EEF7Ki(^6#X)lR-V$X”@$B3le@38)M.7pql7.=-?89URBjDG/RACP;=9=sk:ofEp!hU0]8-G@$*;`]S3FLq@bt1SY$t^0Z/7/”U)]3h`WP81Q]209onSk*lq8+D9KX2[b8lV2[dS=Gm6mt5=fg-?pL;QkgKQ,PZJ(:amqS*A)$q(WLor;k])Z,E#dRcU7Wd3p#eOKQ=YM./^,tNIYGH[VD”7ic:Ip+S7DMm?So8PYGJrAAGeHrp%,$#rUjA[`^cdP”u46tC!1/%H”9>ETp/!h=fh`;hRL.7PbNZiIZ5;h:g’FT5XBVLS!$u’o*Ff#8WV9]haIcE_/Bg2/e*QRU2XXUmb>nrH.1N#H:1J>0*OjbD:1C!apGJXsp1″=g/5#d8Xg-63:s.[P$A)oQMVflCfA0FWf[K,(n#,lOHI;t.71WUG$!![`AVuXsA4_n/p)8″O:j([MePkZjqinRc6(E”‘9)KK1Ho\!r“%9r!Kl`KTAOZ6o.ScUJjAh@’Lb>@n`>j0[oSgRHnWQV–0`YS,(ktBtlib*W#@U2m!-]=AdYq+GbnLS2+Snsad[AOJ*+j^CSiVa4q*hO2Va.NQ”%nPY>%/,h+uf[VionGiu#fn^gJ]eS.D_9Ru4Q”5abhK4)L3lK?//g_^m0SL’?Me,`b;pLoYS__Ol5ho:sK6LZaE1Agof:42HgO[Dt,H=E8Do:M>=S$nj9’Ya1$5]mA>hi(ID+!n+h7JOdG/mBo^k.G’]rrDtKFFM!jhk0ZLY@h,9B0C%Lr]^H@SKC)fhG=(Q;L9-!cN`K92lAMH*3h@M*9*]1][gXK[,KT!JP8DXN-1r@/k8e=2FE:+:_Y6V3^QU]U-V->:^^^g>i1(^’dN0-JC!XA9geb9*+$.]T-uLNh][`>9jL`puo*kuQ`NBiB,A?U7AC+Jeq2TB0*jjCW!,oH’5UfL^90GiM>T3Fgr(Lu3IUCK]GR!’HM;gm^!X+@or;:JH5V_eF]XKY,!!1h#hC3b”hH_!aMN-k8r0l/8XF%uZ7Q:%*^”+c)17O#’H.ZW$Iq.n54J_mcIAa;S_Z”>3^R”^?F3PhU943o,cLo9C.#6Nb#:=Og’QN”Rr:u5eUiu”EkZ2#(6N*FJ4;L+seo2Ko0dP)jkk(3o):EQ,-0SAugg58c_jrF%.;(B?e’BSG=[0g=rsFSEluVdF+4″Zj^,+Qq;a:NsH;fDM36″.[‘Zs9;:bpI.G9EiP=>’oYK;qe87R%p3E4%IRCNEZkrR2bGWl#E_’u8aMWU:)`fl`gOHf!U?u*^I[k4mBVNVO”/Iifg2QAq14b3M`KXU4>947/-FBG(K=hHB#?$3uTUiNRcX7DW458epQ-cE)];P2P1V$ipl0=J7tLXK#*SOd#U)N9?haZchMJ;8t3SB3nYrDZE:’?nf7A?khPnksKtfo>%P;j;!D[??Et#sr@(2uh”RHB(D8II2$OGM:J,p6V>AdaM>t!9ctDiH,Sj6’Pqc$0ILm]H6k1O=9S+Rj[9Qjn0W(Zt0Y_*H#6Nu+thhk?`2K@”jo.T’ZY,%.P1k0^ij:B,3DKjaad’8VYZ8U93=QTi9M[2#A9T5$1Sr2???(Gr.;+5oql-f,p,J2Z?q.j8%R.Y(+`1tcj#8uo%n3dY:’+qBJ-Zo1GU.(9Z6Af`Hou_mEXGVigj`8’08)gT”5QDE6?nu3MB”12.2R0;UG-,`H/M_?078T*Jm1Q@VoJl/ol?kVNlTImd6tiBQ,lN-RK/DXH;#DQPBYT0hO1#Bn8h2LL>oRK/7[oJImdI+@0SW0%`,uthrpcZ5i[SGe9XPnN!#q+s?u[/I(PPPJ*nkH/K21F,lZdd6_)o)7eQgmiMb8!;o(oPCEo+7B@5NCI;b_W,Ur1#g7?Kjj;0,dL*MsR4Ace)Kd”H.W1K)A82mA,hki^59gX_UT_@D”YELDjiV#hdcaRiAlG!8>/d)^=#/XMLNX^TY`oV8kJ0KW=0oZfkCdqbA#24D^(7J@nkt:%(j/jJ])rZuGK!LjE7U^S@Q/qO*=?$WUBD’4fIFe]!e2pF^]iGhb@W7=A4?nt’d,A$%’_YN]AVT*bTM,k2V,A%5EO@IT`3aYKJ’fbFUZ7+AraL]25.O6W!sff[:rj78iQHIo+9n>ArAGBftnSp5gt;^_?YTit,7PJirsh/1IP^:uttTA]_LaJFKkrlO:J%/$F:]mA+S2=Rf4-#XF;_mif_>N,S^KAr5-CDS`7B6’pgWW(8>kP$^4’kbna:c[k+3oduL(VaX1%hM8cU14ENg-.EhJY=0SGEcr7GVN-4SaO7/+BC”p2^5:Tsr0Vr`nUoVddr9!r@9*YgBi8.RRY5’jCFj:U03).!Mfjd#419sBTdK,bFJOq7H,’0SY>4t[d`c?CWOSj2jrl3C[m22,1,l[kN;a5r6DKnd_SIX,838o2k[AQ^[hC1/CjY0YD_”q%J=+#7*g’BeNUsd9;3.JN;PkD+gY*q5,XOAG-o.@[fFt:T4!9%:”Ra*g[jV;ACdBG+l+%i!QibQ///B=”ZWb,$YprP^b8P?gaN18W6#^U”;VcRtHemsYI=]’)RN+8C)!b^AR1q;SJ(`p”A5ncWTqUJ`”5k%!”bp]02KbYsETQlQ]R/Br.?hF3W8RBl1[Vn%L8>,47Uu_krMXGPNP+7:Z8:F_Gi]D_BU?Z*:?Y=p%8)Z7X)+ER–Pj^IK:_,Z,/0)Zmb!N8mh9Ib>;i?4=mYl>*XK^V(>86T*^o230^XJ1,j=ic%^h[4O>9Xi/AEO;kYQd(cHEQq2n,@’0foVBW6Q;TRB/p[)i$IM8/;Y]8?[E’@NB+(^3Y-p%Ihj=(:_:5Pr(Xf4n:uXt4>W`E*!JjnSC1W0jZhG!fM-:T-`K1#”YD4#hkai37cUTi4VG?S)%(S6lBAI^tYm#EK0p._G!h8cVT(K:LF2]Kbk’bqcW9FQmOLq?_82jEJiKQH63De`!%(!jqKphRr-*0@KRA@s9^T,/(c`+N//4WQhRH+bg?qV0N!’GHIedSHU?mFJ=5J,sPALjmBiFuWeTo^Wu0i%UD+7E/J2RWt`3uU$JGc`NUH.cVDf:Ak*U1T;5.H*>C0`!Cq;”s9$9M!GEP[c9_0;]N#pK?AAn’%o;BY?RbW+_g.B:6M/Du4ZaZCoj?P”!]0*@XX3.^mZ830$iiQAt(#3[$;_HGmdUW1).f@7BM)I6’pp%eX1DOJ4mIm??oEp_`%JM8b3B!-XCQn$8LiZ%’]o4MlTkp7!iR2″j%e@!nP0+/*gJKSs3_0[XOIZ7`,3G;d-40q^!gm)AGT48AIj(pf+o2)#o1s7CK@g!26=At6’n8N(MCh8D_(oHBiR)e5[(iJK)GDS,I-k;um80],N:ibA!0F1H_Dpt.:!53DA-DY*N]jqIlsf)@J>hVZ#=e7!”m6cd(g]erj9]NW2FZP4>86R-:TGAG+*F:O[-i:`[]]jA=XRb,qKJ>SB4i4FFrqMH>!XEVF9M%Pch”h^pZt[2e251+gf/kcgS@`[^mNcS.?$*oNQTrP_”.UlZW’KIH3WU3rKPcDM=R[W,je*Bb5$6,f[OrZ*>)YJf;c;G4oV]`NRYMm2>6L7nRMWr]Gs1D1J(MeoHIPT[0i,JWIPEo!i#ZTU6i[:,+;^uO1ak>Vn“n8p5F!,%V!goG’EG2_1o,]=TQKQeli-t:TO^Oo6hR>W123gRG5B_bm[.*%T8gGmn/QMbDn#RjE21`%3li]seto”IcMOMVFHQEt`C2]@5n93E]h6db8@n8/ShB!%LS,/H>nY+7LFMfS)$M.X?4)”)l]=45A#IhSrLP8BR^h*o/nU]^@9cTV*%0Z#F],Moga”qA+S]1k7::>BBfEetIZcf:GDTXs8>’H5J@gEVmZFI^J>.1QI^T0:AF(bWk>OQ$V;GBB^XJpkRGn3:EhdgJd=CnkkWD”R1jaaIVnVH`NEETfa+bJgSuN%DP,cs96C
» کتابناکهای مرتبط:بابکThe Agony Columnمشت های بسته
رمان غاشقانه
Powered by You
ط
قیمت قبل از تخفیف : ۰ تومان
۰ تومان
شما عضو کتابخانه همگانی هستید
قمارباز داستایوفسکی pdf
رایگان
نویسنده: فئودور داستایفسکی
مترجم: جلال آل احمد
انتشارات جامی
قیمت قبل از تخفیف : ۰ تومان
۰ تومان
شما عضو کتابخانه همگانی هستید
رایگان
فئودور میخاییلوویچ داستایفسکی (۱۸۸۱ – ۱۸۲۱)، نویسنده تأثیرگذار روسی است.
رمان «قمارباز» درباره قمار است. درباره آدمهایی که هر چقدر میبرند حریصتر میشوند و هرچه میبازند پشیمان نمیشوند. درباره آدمهایی که همه زندگی خود را به پای شانس میگذارند.
الکسی ایوانویچ معلم سرخانه ای است که وارد خانوادهای اشرافی میشود. خانواده ثروت خود را از دست داده و تنها به امید ارثی زندگی میکنند که قرار است بعد از مرگ عمه ژنرال به آنها برسد.
الکسی ندانسته عاشق پولینا–خواهر زن ژنرال- میشود؛ زنی که با سنگدلی و بیاعتنایی با او رفتار میکند.
وقتی که الکسی به پول نیاز دارد، پولینا به او پول برای قمار میدهد. بار اول شانس با او یار است. شهوت برد او را به سمت قمارهای دوباره و دوباره میکشاند تا حدی که تمام پول خود را میبازد.
همزمان عمه هم که همه منتظر مرگ او هستند میآید. عمه که انگار تازه با جذابیت قمار آشنا شده تمام ثروت خود را در قمار میگذارد. انگار همه سرنوشت خود را در قمار میبینند.حتی الکسی که حاضر است جانش را برای پولینا بدهد تنها راهی که برای رسیدن به او میبیند قمار است.
داستایفسکی چنان در تحلیل شخصیتها پیش میرود که در پایان احساس میکنیم آنها را میبینیم و درک میکنیم.
در بخشی از رمان میخوانیم: «مادربزرگ با وضعی سرسامآور پیروز شده بود. من در این هنگام درست حال قمارباز را داشتم. دستها و پاهایم میلرزید و شقیقههایم سخت میزد. شک نمیشد کرد که این موردی کاملاً استثنایی بود. این که در عرض ده دور بازی، سه بار صفر بیاید! ولی هیچ چیز تعجبآور به خصوصی در این مطلب نبود.
من خودم، شب گذشته، دیده بودم که صفر سه بار پشت سر هم آمد و یک قمارباز که همه ضربهها را از روی دقت حساب میکرد، همان وقت با صدایی بلند گفت که روز پیش همین صفر فقط یک بار در عرض بیست و چهار ساعت آمده بود.
مادر بزرگ که بزرگترین بردِ ممکن در بازی را کرده بود دیگر با احترام مخصوصی مورد نظر همه قرار گرفته بود».
0