داستان های عاشقانه بدون سانسور کوتاه

دوره مقدماتی php
داستان های عاشقانه بدون سانسور کوتاه
داستان های عاشقانه بدون سانسور کوتاه

Welcome back. Just a moment while we sign you in to your Goodreads account.

رمان کوتاه در زندگی هر شخصی که یک روزی تنهایی را حس کرده وجود داشته و این داستان های کوتاه هستند که کیتوانند حس و حال شمارا تغییر بدهند و حال شمارا به طرز عجیبی قشنگ کنند.
اگر با تنهایی میخواهید کنار بیایید و بیشتر برایتان قابل تحمل شود بیشتر به رمان های عاشقانه روی بیاورید.

 

چند دقیقه ست که نشستم بالای سرش
نفساش  عمیق و سنگینه
دست میبرم توی موهاش با نوک انگشتام پیشونیشو نوازش میکنم
خیلی وقته خوابش برده و حسابی غرق خوابه
من باید بیدار بمونم و کارامو بکنم و خوابیدنش توی اتاق بغلی اینقدر جذابه که نتونستم طاقت بیارم و نیام بشینم بالای سرش
دلم میخواد سرمو بزارم روی کتفش و مچاله شم و بخوابم
اما کلی کار مونده و کلی وقت کمه…
برامدگی پیشونیشو دست میکشم و ابروهاشو بو میکنم
بویی که بهش معتادم و خودشم اینو میدونه و وقتایی که بیداره و میام سر وقت ابروهاش بی وقفه میخنده..
اما الان راحت میشه بو کشید بدون اینکه حتی ذره ای تکون بخوره
انگشتامو راحت میبرم بین ریشاشو چونمو میکشم روی بینی اش صورتمو میکشم به ریشاش و چشمامو میزارم روی لباش…نفسش میخوره به پیشونیم
بوی نفسش….گرم و سنگین و شیرین
کلی کار اون اتاق مونده که منتظرن من برم سراغشون و انجامشون بدم
نور حالچه از بین در افتاده کف اتاق و اتاق کناری منو صدا میکنه…
نرمی گوششو بوس میکنم
گردنشو نوازش میکنم
اتاق کناری جیغ میکشه که اهاااای بیا کارا مونده
دست میکشم روی سینش و نگاهش میکنم
مظلومیت صورتش وقتی خوابه معلوم میشه
پتو روش بود عرق کرده بود بوی بدنش رو حس میکنم
نور کف اتاقم صدام میزنه و من هی میگم پنج دقیقه دیگه بزار یکم بیشتر نگاش کنم..
سرمو میزارم روی سینش و صدای قلبشو گوش میدم و مچ دستمو میزارم زیر دستش
چشمامو میبندم
توی ذهنم میگم کارات مونده ها ..
چشمام گرم میشه
وای چه خواب شیرینی……داستان های عاشقانه بدون سانسور کوتاه

دوره مقدماتی php

 

امیدوارم از این داستان کوتاه عاشقانه نهایت لذت را برده باشید.



اسامی بازیگران سریال نون خ ۲ + خلاصه داستان

اسامی بازیگران فیلم روز بلوا + خلاصه داستان

داستان کامل فیلم لباس شخصی + اسامی بازیگران

داستان کامل فیلم گواهی امضاء + اسامی بازیگران

داستان کامل فیلم خروج به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا + اسامی بازیگران

اسامی بازیگران فیلم پیشی میشی + خلاصه داستان و زمان اکران

اسامی بازیگران سریال عاشقانه ۲ + خلاصه داستان

دانلود تیتراژ فارسی و ترکی سریال ترکی عشق تجملاتی

اسامی بازیگران و نقش هایشان در سریال جنگل سرخ + خلاصه داستان

علت فوت دیانا زیباترین دختر اینستاگرامی + عکس

شعر عاشقانه

شب زفاف

 

 

جملات زیبا تبریک روز مادر

بیوگرافی کامل آرات حسینی پسر فوتبالیست نابغه ایرانی همراه عکس

همسر کیهان کلهر نوازنده معروف ایرانی کیست ؟

همسر عسل مردی بازیگر نقش نوجوانی مژگان در سریال بچه مهندس دو کیست ؟

عکس های جدید بازیگران در مراسم افتتاحیه جشنواره فجر ۹۷

دانلود فیلم عروسی امیر حسین صدیق به صورت کامل بدون سانسور

نحوه دریافت کارت سوخت با سهمیه ۶۰ لیتر در سال ۹۷

جملات فاز بالا و سنگین

 

تمامی حقوق این سایت برای رها فان محفوظ است و هرگونه کپی برداری از مطالب و قالب پیگرد قانونی دارد . طراحی و کدنویسی : شیکنا

 

 

داستان های عاشقانه بدون سانسور کوتاه

داستان دختر عاشق

 

دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.

 

در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.

دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد.

 

در ۱۹ سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد. آن شب برای نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد.

 

روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را بدون توجه پشت سر می گذاشت. به یاد نداشت چند بار دست های دوستی را که به سویش دراز می شد، رد کرده بود. در این چهار سال تنها در پی آن بود که برای فوق لیسانس در دانشگاهی که پسر درس می خواند، پذیرفته شود. در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایش را کوتاه نکرد.

 

دختر بیست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه پسر شد. اما پسر در همان سال فارغ التحصیل شد و کاری در مدرسه دولتی پیدا کرد. زندگی دختر مثل گذشته ادامه داشت و بطری های روی قفسه اش به شش تا رسیده بود.

 

دختر در بیست و پنج سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و در شهر پسر کاری پیدا کرد. در تماس با دوستان دیگرش شنید که پسر شرکتی باز کرده و تجارت موفقی را آغاز کرده است. چند ماه بعد، دختر کارت دعوت مراسم ازدواج پسر را دریافت کرد. در مراسم عروسی، دختر به چهره شاد و خوشبخت عروس و داماد چشم دوخته بود و بدون آنکه شرابی بنوشد، مست شد.

 

زندگی ادامه داشت. دختر دیگر جوان نبود، در بیست و هفت سالگی با یکی از همکارانش ازدواج کرد. شب قبل از مراسم ازدواجش، مثل گذشته روی یک کاغذ کوچک نوشت: فردا ازدواج می کنم اما قلبم از آن توست… و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا کرد.

 

ده سال بعد، روزی دختر به طور اتفاقی شنید که شرکت پسر با مشکلات بزرگی مواجه شده و در حال ورشکستگی است. همسرش از او جدا شده و طلبکارانش هر روز او را آزار می دهند. دختر بسیار نگران شد و به جستجویش رفت.. شبی در باشگاهی، پسر را مست پیدا کرد. دختر حرف زیادی نزد، تنها کارت بانکی خود را که تمام پس اندازش در آن بود در دست پسر گذاشت. پسر دست دختر را محکم گرفت، اما دختر با لبخند دستش را رد کرد و گفت: مست هستید، مواظب خودتان باشید.

 

زن پنجاه و پنج ساله شد، از همسرش جدا شده بود و تنها زندگی می کرد. در این سالها پسر با پول های دختر تجارت خود را نجات داد. روزی دختر را پیدا کرد و خواست دو برابر آن پول و ۲۰ درصد سهام شرکت خود را به او بدهد اما دختر همه را رد کرد و پیش از آنکه پسر حرفی بزند گفت: دوست هستیم، مگر نه؟

پسر برای مدت طولانی به او نگاه کرد و در آخر لبخند زد.

چند ماه بعد، پسر دوباره ازدواج کرد، دختر نامه تبریک زیبایی برایش نوشت ولی به مراسم عروسی اش نرفت.

 

مدتی بعد دختر به شدت مریض شد، در آخرین روزهای زندگیش، هر روز در بیمارستان یک ستاره زیبا می ساخت. در آخرین لحظه، در میان دوستان و اعضای خانواده اش، پسر را بازشناخت و گفت: در قفسه خانه ام سی و شش بطری دارم، می توانید آن را برای من نگهدارید؟

 

پسر پذیرفت و دختر با لبخند آرامش جان سپرد.

مرد هفتاد و هفت ساله در حیاط خانه اش در حال استراحت بود که ناگهان نوه اش یک ستاره زیبا را در دستش گذاشت و پرسید: پدر بزرگ، نوشته های روی این ستاره چیست؟

 

مرد با دیدن ستاره باز شده و خواندن جمله رویش، مبهوت پرسید: این را از کجا پیدا کردی؟ کودک جواب داد: از بطری روی کتاب خانه پیدایش کردم.

 

پدربزرگ، رویش چه نوشته شده است؟

 

پدربزرگ، چرا گریه می کنید؟

 

کاغذ به زمین افتاد. رویش نوشته شده بود::

داستان های عاشقانه بدون سانسور کوتاه

معنای خوشبختی این است که در دنیا کسی هست که بی اعتنا به نتیجه، دوستت دارد.

 

 

یک روز آموزگاری  از دانش آموزانش پرسید:صادقانه ترین راه ابراز عشق چیست؟
برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» .

 

در آن بین، پسری برخاست و داستان کوتاهی تعریف کرد:
روزی زوج جوانی که زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای تپه رسیدند درجا میخکوب شدند.
یک ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود. رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرأت کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان لحظه، مرد زیست شناس فریاد زنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت. بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند.

داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد. راوی اما پرسید :آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟ بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است! راوی جواب داد:نه، آخرین حرف مرد این بود که :عزیزم، تو بهترین مونسم بودی. از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود.
قطره های اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد:همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند. پدر من در آن لحظه وحشتناک، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریاترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود.



اسامی بازیگران سریال نون خ ۲ + خلاصه داستان

اسامی بازیگران فیلم روز بلوا + خلاصه داستان

داستان کامل فیلم لباس شخصی + اسامی بازیگران

داستان کامل فیلم گواهی امضاء + اسامی بازیگران

داستان کامل فیلم خروج به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا + اسامی بازیگران

اسامی بازیگران فیلم پیشی میشی + خلاصه داستان و زمان اکران

اسامی بازیگران سریال عاشقانه ۲ + خلاصه داستان

دانلود تیتراژ فارسی و ترکی سریال ترکی عشق تجملاتی

اسامی بازیگران و نقش هایشان در سریال جنگل سرخ + خلاصه داستان

علت فوت دیانا زیباترین دختر اینستاگرامی + عکس

شعر عاشقانه

شب زفاف

 

 

جملات زیبا تبریک روز مادر

بیوگرافی کامل آرات حسینی پسر فوتبالیست نابغه ایرانی همراه عکس

همسر کیهان کلهر نوازنده معروف ایرانی کیست ؟

همسر عسل مردی بازیگر نقش نوجوانی مژگان در سریال بچه مهندس دو کیست ؟

عکس های جدید بازیگران در مراسم افتتاحیه جشنواره فجر ۹۷

دانلود فیلم عروسی امیر حسین صدیق به صورت کامل بدون سانسور

نحوه دریافت کارت سوخت با سهمیه ۶۰ لیتر در سال ۹۷

جملات فاز بالا و سنگین

 

تمامی حقوق این سایت برای رها فان محفوظ است و هرگونه کپی برداری از مطالب و قالب پیگرد قانونی دارد . طراحی و کدنویسی : شیکنا



موضوع : داستان,داستان های عاشقانه

دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.

در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت….

ادامه ی داستان در ادامه مطلب

داستان های عاشقانه بدون سانسور کوتاه

کانال عاشقانه را دنبال کنید تا از آخرین اخبار سریال ها , متن و عکس های عاشقانه، آموزنده بهرمند شوید.همچنین جدیدترین موزیک ها و رمان های عاشقانه را دریافت خواهید کرد.


برای عضویت با موبایل روی عکس بالا کلیک کنید.

برای عضویت با کامپیوتر اینجا کلیک کنید.

عاشقانه همه جا با شما !
نرم افزار اندروید عاشقانه رو حتما دانلود کنید
جدیدترین پست ها با محیطی زیبا در موبایل شما

من پریا ۲۳ ساله و عشقم فرهاد ۲۷ ساله : سال ۸۸ دانشگاهی که دوست داشتم تو رشته موردعلاقم قبول شدم . دانشگاه طباطبایی روانشناسی بالینی . تا اون روزسرم تودرس وکتاب بودوالبته تودوران دبیرستانم یه تصادف کردم که باعث شد چندتا جراحی داشته باشم وهمین باعث شده بود که به هیچ جنس مخالفی فکرنکنم ،

وارد دانشگاه شدم ترم اول خیلی خوب گذشت وکم کم داشت ترم دومم شروع میشه بااینکه دوروبرم پر از پسر بود حتی نمیدیمشون چه برسه به فکرکردن بهشون خلاصه هر روز داشت میگذشت ومن کسی توزندگیم نبودودوستام که با عشقشون قرار میزاشتن خندم میگرفت و میگفتم عشق ؟؟؟؟؟ همش کشکه ، هوس ، بچگی و …

خلاصه ترم اول سال ۹۰ داشت شروع میشد اما بخاطر کار بابا مجبور بود بره همدان خوب منم که دختر یکی یه دونه مامان بابا که تااون روز همه نازم را میکشیدن نمیتونستم باهاشون نرم .

خلاصه کارای انتقالیمو گرفتم و رفتم همدان کم کم دیگه ترم داشت تموم میشد وقتی وارد ترم جدید شدم با یه گروهی آشنا شدم که انجمن روانشناسی دانشگاه بودن عضو گروهشون شدم یکی از روزا که رفتیم سرجلسه دلم یه طوری شده بود چی شده بود ؟ آره دلم پرواز کرده بود پیش فرهاد عشق اولم خیلی وابستش شدم ولی نمیتونستم بهش بگم چقد دوسش دارم چون من در برابر پسرا کمی مغرورم .

هر روز که میگذشت بیشتر عاشقش میشدم و بیشتر دوستش داشتم ولی افسوس که نمیتونستم بگم اون سال گذشت و روزایی که نمیدیدمش برام هزار روز میگذشت و بعضی وقتا که بچه ها قرار میزاشتن بریم اردویی جایی تا صبح از ذوق دیدنش خوابم نمیبرد .داستان های عاشقانه بدون سانسور کوتاه

وسطای سال یه کارگاه داشتیم که مدرکاش دست من بود سال جدید که شروع شد فهمیدم فرهاد درسش تموم شده و دیگه نمیتونم ببینمش .یه روز که جلسه داشتیم با بچه های انجمن وقتی وارد اتاق شدم خشکم زد فرهاد اومده بود به بچه ها سربزنه اونروز یکی از بهترین روزام بود . وقتی که جلسه تموم شد اومد پیشم گفت نمیخوای مدرک منو بدی گفتم چرا ولی الان همراهم نیست ازم شمارمو خواست و منم بهش دادم .

چند روز بعد اس داده بود که فردا اگه میتونم بیاد دنبالم و مدرکشو بدم . فرداش اومد دنبالم و امانتیش و دادم و گفت اگه مشکلی نباشه برسوندم دانشگاه منم قبول کردم و باهاش رفتم . عصرکه کلاسم تموم شد اومده بود جلو در واستاده بود سلام کرد و گفت کارم داره و برسوندم و تو راه بهم بگه.

داستان عاشقانه من پریا و عشقم فرهاد !

وقتی داشتیم برمیگشتیم گفت پریا ببخش ولی میخوام یه چیزی بگم امیدوارم ناراحت نشی . گفت : از روز اولی که دیدمت عاشقت شدم و هر روز بدتر از دیروز دیوانه وار دوستت دارم اگه ناراحت نمیشی باهم باشیم ؟ من نتونستم چیزی بگم واقعا چی شده بود؟ خواب بودم یابیدار؟ یعنی به عشقم رسیدم/؟ نتونستم دیگه چیزی بگم فقط جلو در ازش خداحافظی کردم و وقتی وارد خونه شدم مستقیما رفتم تو اتاقم تا صبح بهش فکرکردم صبح اس داده بود امیدوارم ازم ناراحت نشده باشی ولی چیکارکنم که عاشقتم ؟ چندروزبعدبهش جواب دادم وقبول کردیم که باهم باشیم براهمیشه نه یکی دو روز بلکه همه روزای عمرمون .

هر روز با هم بودنمون قشنگتر از دیروش میشد یه سال گذشت و ما با هم نامزد کردیم همه بهمون میگفتن لیلی ومجنون واقعی حتی استادا عشقمونو تحسین میکردن چه روزایی با هم داشتیم الان که دارم مینویسم صورتم داره بااشکام شسته مییشه . هر روز بیشتر از دیروز عاشق هم میشدیم من ترم آخرم بود وقرار بود ۲۵بهمن روز عشق روز دلهای عاشق روز ولنتاین باهم عروسیممونو جشن بگیریم .

داستان عاشقانه من پریا و عشقم فرهاد !

 

همه چی خیلی خوب داشت پیش میرفت . ۲۰روزمونده بود تا بهم رسیدن و خیلی خوشحال بودیم . ۵  بهمن   ۹۱بود که اومدخونمون گفت دوستام گفتن آخرین مسافرت مجردیمو باهاشون برم آجازه میدی برم ؟ مگه میتونستم بگم نه وقتی جونم براش درمیرفت ؟ رفتن شیراز و تو حین مسافرتش روزی۱۰ دوازده بارتلفنی میحرفیدیم . رفت که ای کاش ۱۰سال باهام حرف نمیزدولی اجازه نمیدادم .

روز دهم بهمن بودگفت فردا بر میگردم و منم از دلتنگی و خوشحالی دوباره دیدنش رو جام بند نبودم در برابرش یه بچه ۲ ساله بودم که نمیتونستم نه بگم بهش . صبح ازخواب بیدارشدم و کارامو انجام دادم و خودمو حاضر کردم تابیاد.  تلفنو برداشتم و بهش زنگ زدم ولی جواب ندادساعت نزدیکه  ۵عصربود و هر چی زنگیدم جواب نداد دیگه داشتم از نگرانی میمردم که خواهرش زنگ زد داشت گریه میکرد گفتم فقط بگو که فرهاد خوبه.

داستان عاشقانه من پریا و عشقم فرهاد !

 

گفت ببخش زن داداش ولی فرهاد دیگه نمیتونه باتو باشه پسر بد قولی نبوده ولی این دفه رو حرفش نمونم دوتو مسافرتش عاشق شده و نمیتونه دیگه باهات باشه گفتم ابجی چی میگی ؟گفت اگه باورت نمیشه بیا فلان بیمارستان هر دو تاشونو ببین توراه فقط گریه کردم رسیدم بیمارستان دیدم همه هستن نمیدونستم چی شده بدو رفتم پیش خواهرش گفتم چی شده ؟گفت فرهاد و حلال کن که نمیتونه  دیگه باهات باشه اخه عاشق یکی دیگه شده اسمش فرشتس البته بهش میگن عزراییل .

داستان عاشقانه من پریا و عشقم فرهاد !

اینو که شنیدم ازحال رفتم وقتی بهوش اومدم همه سیاه پوش بالاسرم بودن وقتی به خودم اومدم بالا سر فرهاد بودم سفید پوش آروم خوابیده بود و لبخند قشنگش رو هنوز داشت . آره فرهاد پریا که روزی قرارگذاشت براهمیشه پیشم بمونه زیرحرفش زد تو راه برگشت نزدیکای همدان تصادف کردند و هر۴ نفرشون باهم رفتن پیش خدا رفتن خونه ابدیشون . الان قرار ملاقات منو فرهاد هر روز پنجشنبه توی بهشت محمدیه با یه دسته گل سفید و کلی اشکهای من .

ولی من نزدم زیرقولم فرهادم تاروزی که بلیط سفرم جور بشه تابیام پیشت فقط جای تو تو قلبمه وحلقه عشق تو تو دستم. خیلی دوست دارم عشقم . سالگرد جداییمون داره میرسه ولی یه لحظم از تو فکرم بیرون نیستی.

امیدوارم هیچ عشقی عاقبتش مثل من و فرهاد نشه….


izmit escort

در داستان تو رو با دیگری دیدم داستان عاشقانه جدید و جذاب را آماده کردیم که به صورت کامل در این پست قابل مشاهده هست و همچنین فایل دانلود رمان نیز در انتها با فرمت پی دی اف آماده شده است و …

ادامه مطلب

در داستان یک شب دریایی یک داستان عاشقانه بسیار زیبا برای شما قرار دادیم که بسیار جذاب و احساسی هست و …

ادامه مطلب

در داستان عاشقانه معنای خوشبختی داستان عاشقانه بسیار زیبای را برای شما آماده کردیم که یکی از کاربران سایت عاشقانه لاو 98 برای کاربران در سایت به اشتراک گذاشتن که …

ادامه مطلب

در داستان عاشقانه علی و مریم داستان زیبا و عاشقانه را برای شما قرار ددیم که یاعث شد علی و مریم برای همیشه جاودان بشن این داستان در مورد  شب عروسی مریم هست که پدرش بهش اجازه نداده بود با پسر مورد علاقش علی ازدواج کنه و …

ادامه مطلب
داستان های عاشقانه بدون سانسور کوتاه

در داستان عاشقانه گل وحشی داستان عاشقانه زیبا برای شما قرار دادیم که این داستان سرنوشت یک عشق بی نهایت را نشان می دهد که بین دو معشوق ایجاد می شود که یکی نهایت عشق و دیگری شرمسار را به نمایش می گذارند و …

ادامه مطلب

در داستان عاشقانه موهاش دریا بود شما کاربران عزیز می توانید یک داستان عاشقانه زیبا را مطالعه کنید که همراه با لینک دانلود با تمام فرمت ها رایج می باشد و …

ادامه مطلب

در  داستان عاشقانه رامین و نگین  داستان عاشقانه زیبا برای شما قرار دادیم که در مورد یک عشق نافرجام هست که به صورت اتفاقی رخ میده و …

ادامه مطلب

در تقدیم به کسانی که به عشقشون نرسیدن می توانید یک داستان عاشقانه زیبا به همراه متن های غمناک پایانی را خواهید دید که …

ادامه مطلب

در داستان عاشقانه ی دلشکستن جواد و نسرین داستان عاشقانه زیبای را برای شما عزیزان قرار داده ایم آنگاه که شعله عشق در وجود یک پسر زبانه می کشد و …

ادامه مطلب

داستان عشق و عدالت خدا داستانی زیباست در مورد آرزوهای و نیازهای مهم که خدواند به آن ها توجه دارد ولی انسان در لحظات سخت امید به او را فراموش کرده و …

ادامه مطلب


izmit escort


deneme bonusu


bedava bahis


youwin


hepsibahis


mobil ödeme bahis


mobil ödeme bahis


mobil ödeme bahis


bahis siteleri


bedava bonus


deneme bonusu


deneme bonusu veren siteler


casino siteleri


bahis siteleri


betebet


escort istanbul


escort istanbul


izmir escort

۵ کتاب ممنوعه و نایاب در قرن ۲۱ که دیگر چاپ نمی شوند!

۵ رمان معروف و برتر ایرانی برای جماعت کتابخوان

۵ رمان ترسناکی که شما را وحشت زده خواهد کرد

۵ رمان عاشقانه خارجی معروف بدون سانسور

۵ رمان مشهور عباس معروفی

داستان های عاشقانه بدون سانسور کوتاه

۵ مورد از فاجعه بارترین اشتباهات مهندسی جهان

۵ مکان از سردترین نقاط جهان که زندگی در آنها جریان دارد

۵ شخصیت مشهوری که نبش قبر شدند

۵ مورد از مهمترين لحظه‌ها و رويدادهاى تاريخى که دنیا را تغییر دادند

۵ مکان از عجایب جهان امروز که باید ببینید (۲۰۱۸)

۵ ورزش کسل کننده برای تماشا در جهان مشخص شد!

۵ ورزشکار معروف که مدال المپیک خود را از دست دادند!

۵ ورزش خطرناک در مکان های شگفت انگیز جهان

۵ ورزش عجیب دنیا : ترکیب خنده، نشاط و شگفتی!

۵ تیم با بیشترین تعداد قهرمانی در جام جهانی

۵ نکته خواندنی از مسابقه استعدادیابی عصر جدید

۵ نکته جالب در مورد مسابقات امریکا گات تلنت ۲۰۱۹

۵ هتلی که باید قبل از مرگ یک بار هم که شده در آن بخوابید!

۵ محلی که باعث میشه هوس آفرود سواری کنید

۵ نمایش حیرت انگیز شعبده بازی افراد مشهور جهان

۵ بلایی که اینترنت بر سر زندگی ما می‌آورد!

۵ غذای خطرناکی که نباید با معده خالی مصرف کنید

۵ حقیقتی که تا به حال درباره ژاپن نمی‌دانستید

۵ اشتباه که در زندگی زناشویی منجر به طلاق می‌شود

۵ دسر گران قیمت دنیا که پیش از اتمام غذا باید خورد!

۵ گوشی‌ فراتر از گوشی های هوشمند (فناوری در حال ظهور MWC 2018)

۵ نظریه احمقانه در مورد تغییرات اقلیمی انسان ها

۵ ربات عجیب که کارهای خلاقانه انجام می دهند!

۵ حشره مرگبار و خطرناک در جهان

۵ گوشی و تبلت هوشمند بکار رفته در فیلم های علمی تخیلی

۵ فیلم بر اساس حوادث واقعی که حقیقت را بیان نمی کنند!

۵ دلیلی که تئاتر زندگی ما را بهتر می‌کند؟

۵ جمله معروف و ناب از ترسناک ترین قاتلان زنجیره ای جهان!

۵ فیلم پرفروش تاریخ سینما:شاهکارهایی ابدی…

۵ فیلم معناگرا که ذهن شما را آشفته خواهد کرد

۵ راز خصوصی و روابط عاشقانه سلنا گومز خواننده مشهور!

۵ کیک عروسی گران قیمت سلبریتی ها در جهان را ببینید!

۵ آلبوم موسیقی پرفروش از خوانندگان معروف

۵ راز ناگفته درباره موزه لوور، معروف ترین موزه ی جهان

۵ ساز عجیب و خلاقانه در دنیای موسیقی جهان

داستان های عاشقانه بدون سانسور کوتاه

۵ اپلیکیشن جالب که معلوم نیست هدف از ساختن آنها چه بوده!

۵ دستگاه اجتماعی نوآورانه در جهان

۵ اپلیکیشن برتر ماشین حساب پیشرفته اندرویدی

۵ اپلیکیشن و نرم افزار تشخیص اسکناس های تقلبی (پول، چک پول، دلار و …)

۵ بازی هیجانی و ماجراجویانه برای اندروید

۵ اختراع برتری که زنان در جهان ثبت کرده اند!

۵ استارت آپ موفق و پولساز در ایران را می شناسید؟

۵ حقیقت جالب و خواندنی از شرکت سامسونگ

۵ روش کسب درآمد اینترنتی بدون سرمایه

۵ استارتاپ برتر سال ۲۰۱۸

منتشر شده

روی

به وسیله

کتاب های رمان همیشه جذاب و خواندنی هستند، اما در بین جماعت کتابخون، کتاب های رمان عاشقانه طرفداران بسیار زیادی را دارد. رمان های معروف عاشقانه جهان اکثرا به سبک عاشقانه‌های کلاسیک هستند که مستقیما احساس و عاطفه آدمی را هدف گرفته که حس و حالی خیال‌انگیز را به مخاطب منتقل می کنند.

هر روز نویسندگان بسیاری دست به قلم می‌شوند و از ایده‌ها و احساساتشان می‌نویسند. عاشقانه های کلاسیک معمولا در میان افراد رمان دوست بسیار طرفدار دارد. اولویت اصلی در این گونه رمان‌ها توجه به روابط عاشقانه بین دو نفر است. داستان های کلاسیک عاشقانه رنگ و بوی خاص و دلنشینی دارد و تاثیر مستقیم روی روح و روان آدم می گذارند.

در اینجا لیستی از بهترین رمان های عاشقانه جهان را معرفی می کنیم.

 

کتاب غرور و تعصب از مشهورترین آثار Jane Austin هست که به نقل از روزنامه گاردین جزو صد اثر برتر جهان شناخته شده است. این رمان عاشقانه از جمله رمان های معروف جهان قرار دارد که بارها در هالیوود و بالیوود از آن فیلم ساخته شده است.

 

 

داستان رمان خارجی غرور و تعصب به این شرح می باشد: آقا و خانم بنت پنج دختر داشتند. جین و الیزابت از سه خواهر دیگر بزرگتر و زیباتر بودند. مردی به نام چارلز بینگلی در باغی به نام نِدِرفیلد در همسایگی آنها زندگی می کرد.

آقای چارلز بسیار با محبت و خوش چهره بود. خانم بنت می کوشید تا هر طور شده مرد جوان را برای ازدواج به یکی از دخترانش مایل کند. در یک مهمانی که بینگلی ترتیب داده بود، خانواده بنت نیز حضور داشتند. آقای دارسی، دوست بینگلی که سر و وضعی آراسته و پر غرور داشت نیز در جشن حضور داشت. و این آغاز آشنایی پر فراز و نشیب الیزابت و دارسی بود…

 

دانلود رمان غرور و تعصب

 

Anna Karenina  از رمان های معروف و عاشقانه روسی است که توسط نویسنده مشهور لئو تولستوی به تحریر در آمده است. با خواندن کتاب آناکارنینا قلبتان پوسیدگی‌ افرادی را در یک جامعه درک می‌کند. قشر مرفه یا قشر فقیر و نیازمند؟ کدام یک از این آن‌ها در بدبختی فرو رفته‌اند؟

کتاب آناکارنینا (Anna Karenina) در واقع بازتاب‌دهنده تفکرات و نظرات خود لئو تولستوی (Leo Tolstoy)  است که خود او هم جزو طبقه اشرافی بود. در این رمان روابط نامشروع یک دختر از قشر مرفه با یک سواره نظام را خواهید خواند.

 

 

قصه عاشقانه آنا کارنینا به این شرح می باشد: داستان عشق غیرمجاز آنا و الکساندر ورونسکی که به بدنامی و در پایان خودکشی این زن اشرافی ختم می‌شود‌، از ناب‌ترین قصه‌های کلاسیک محسوب می‌شود.

اما در دل داستان تولستوی، عاشقانه کوچک‌تر اما شیرین‌تری هم وجود دارد که به کیتی و لوین مربوط می‌شود. کیتی که ۱۴ سال از لوین کوچک‌تر است‌، در ابتدا ابراز علاقه‌مندی او را نمی‌پذیرد اما سرانجام، گذر زمان و صبوری اوین دست به دست هم می‌دهند تا کیتی به این نتیجه برسد که انتخاب لوین او را به خوشبختی می‌رساند…

 

دانلود رمان آنا کارنینا

 

کتاب بلندی‌های بادگیر، رمانی سرشار از عشق آتشین و اثر امیلی برونته است. عشق نافرجام سوژه خوبی برای یک رمان خارجی عاشقانه و جذابه که در این رمان می خونی!

کتاب بلندی‌های بادگیر تنها اثر شاهکار امیلی برونته  (Emily Jane Bronte)، شاعر و نویسنده انگلیسی است. این کتاب در ایران با عنوان عشق هرگز نمی‌میرد نیز ترجمه شده ‌است.

 

 

داستان رمان عاشقانه بلندی های بادگیر به این شرح می باشد: این رمان داستان عشق آتشین ولی مشکل‌دار میان هیث کلیف و کترین ارنشاو است و این‌که این عشق نافرجام چگونه سرانجام این دو عاشق و بسیاری از اطرافیانشان را به نابودی می‌کشاند.

هیث کلیف کولی‌زاده‌ای است که موفق به ازدواج با کاترین نمی‌شود و پس از مرگ کاترین به انتقام‌گیری روی می‌آورد داستان رمان برای مسافری تعریف شده‌است و او آن را به اول شخص روایت می‌کند…

 

دانلود رمان بلندی های بادگیر

 

یکی دیگر از رمان های معروف عاشقانه دفتر خاطرات، اولین رمان نوشته شده Nicolas Sparks است. در زمانه ای که از عشق های اصیل و ماندگار شاید تنها بتوان در افسانه های کهن نشان گرفت، سخن از عشقی عمیق شنیدن،‌ آن گونه که دفتر خاطرات روایت می کند، بر دلنشینی‌ آن خواهد افزود.

 

 

داستان رمان عاشقانه دفتر خاطرات به این شرح می باشد: داستان این اثر کلاسیک با تابستان پرهیجان و رمانتیکی شروع می‌شود که نوآ و آلیس در کنار هم تجربه می‌کنند. مادر آلیس اما مانع پررنگ‌تر شدن رابطه این دو نوجوان می‌شود… سال‌ها بعد آلی و نوآ یکدیگر را پیدا می‌کنند و رابطه عاشقانه‌شان را از سر می‌گیرند…

 

دانلود رمان دفتر خاطرات

 

رمان بربادرفته اولین و آخرین شاهکار Margaret Mitchell است که این رمان عاشقانه بی نظیر از محبوب ترین کتاب های تمام دنیاست.

خانم مارگارت میچل در سال ۱۹۲۶ شوع به نوشت این رمان کرد و در سال ۱۹۳۶ منتشر شد که به طرز حیرت آوری به ۱۶ زبان دنیا این رمان زیبا ترجمه شد. رمان عاشقانه خارجی بربادرفته بیش از ۳۰ میلیون نسخه و بارها تجدید چاپ شده است.

در سال ۱۹۳۷ جایزه ادبی نوبل را دریافت نمود و در سال ۱۹۳۹ پرفروش‌ترین کتاب جهان شد و متعاقب آن فیلمی به کارگردانی ویکتور فلمینگ براساس این کتاب ساخته شد که در سراسر جهان رکورد فروش را برای یک فیلم شکست.

 

 

داستان رمان عاشقانه بر باد رفته به این شرح می باشد: اسکارلت اوهارا، با تمام اخلاق‌های تند و گه‌گاه کودکانه‌اش زنی است که رت باتلر دوستش دارد… پول‌، ثروت و جنگ‌های داخلی آمریکا میان این دو فاصله می‌اندازد اما این دو شخصیت داستانی معروف با ویژگی‌های منحصربه‌فرد اخلاقی خود، عشقی بی‌مانند و خاص را در تاریخ ادبیات آمریکا به نام خود ثبت می‌کنند…

 

دانلود رمان بر باد رفته

 

اگر این کتاب و رمان های عاشقانه را مطالعه کردید خوشحال می شویم نظرات تان را با کاربران سایت تاپ فایو و ما در میان بگذارید و بنویسید.

منبع: dayan.ir

——*——

دانشگاه دیجیتال مارکتینگ ایران

آموزش دیجیتال مارکتینگ

با دوره های ویدئویی اساتید بین المللی و به زبان فارسی در آکادمی گرشا

——*——

۵ رمان ترسناکی که شما را وحشت زده خواهد کرد

۵ رمان مشهور عباس معروفی

زهرا

دی ۲۹, ۱۳۹۷ در ۱۲:۱۳

سلام رمانهاي بلنديهاي بادگير ،دفتر خاطرات و انا كارنينا و نميتونم دانلود كنم چيكار بايد بكنم و ممنون ميشم رمانهاي عاشقانه فوق العاده اي كه خودتون خونديد يا ميدونيد كه عالي هستن و بهم معرفي كنيد لطف ميكنيد

محمد

بهمن ۹, ۱۳۹۷ در ۱۴:۲۹

بلندی های بادگیر کتاب فوق العاده زیبا و جذابیه همینطور کتاب غرور و تعصب . یک کتاب دیگه هم با اجازه بخوام برای دوستان کتاب خور معرفی کنم رمان ده جلدی ژوزف بالسامو ( غرش طوفان ) هست که کتاب فوق العاده و بی نظیری هست که تا جلد اخرش دلتون نمیاد کتاب رو رها کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

وب‌سایت

Current ye@r *

Leave this field empty

Copyright © 2017 تمامی حقوق برای تاپ فایو محفوظ است

داستان های عاشقانه بدون سانسور کوتاه
داستان های عاشقانه بدون سانسور کوتاه
0

دوره مقدماتی php

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *