ضرب المثل های معروف ایرانی با داستان

دوره مقدماتی php
ضرب المثل های معروف ایرانی با داستان
ضرب المثل های معروف ایرانی با داستان

عکس نوشته های ضرب المثل های زیبا و با معنی ایرانی عکس ضرب المثل های ایرانی و خارجی زیبا عکس ضرب المثل های ایرانی و خارجی زیبا عکس ضرب المثل های ایرانی و خارجی زیبا عکس ضرب المثل های ایرانی و خارجی زیبا عکس ضرب المثل های ایرانی و خارجی زیبا عکس ضرب المثل های ایرانی و خارجی زیبا عکس…

داستان ضرب المثل بلبل به شاخ گل نشست وقتی یکی حرف نابجایی بزند می گویند حکایت این بابا هم همان حکایت بلبل است که به شاخ گل نشسته است در روزگار قدیم یکی از خان ها تمام دوستان خود را که همه خان بودند به منزل خود دعوت کرد روز میهمانی تمام خان ها سوار بر اسب بندی همراه نوکر…

داستان ضرب المثل ماست مالی کردن قضیه ماستمالی کردن از حوادثی است که درعصر بنیانگذار سلسلۀ پهلوی اتفاق افتاد و شادروان محمد مسعود این حادثه را در یکی از شماره های روزنامۀ مرد امروز به این صورت نقل کرده است : هنگام عروسی محمدرضا شاه پهلوی و فوزیه چون مقرر بود میهمانان مصری و همراهان عروس به وسیلۀ راه آهن…

داستان ضرب المثل کله اش بوی قورمه سبزی می دهد | داستان ضرب المثل امروزه در دوره ی تمدّن و پیشرفت برای از میان بردن مخالفان روش های بی رحمانه و وحشیانه ای وجود دارد؛ فکرش را بکنید که در گذشته چگونه می توانسته باشد؟ یکی از شیوه ها در دوره ی صفویه برای کشتن مخالفان این بود که از کله…ضرب المثل های معروف ایرانی با داستان

دوره مقدماتی php

داستان ضرب المثل از این ستون به آن ستون فرج است | داستان ضرب المثل به کسی که گرفتاری بزرگی برایش پیش بیاید و ناامید شود ؛ می گویند : از این ستون به آن ستون فرج است . یعنی تو کاری انجام بده هرچند به نظر بی سود باشد ولی شاید همان کار مایه ی رهایی و پیروزی تو شود…

داستان ضرب المثل آستين نو ، بخور پلو | داستان ضرب المثل روزي ملا نصرالدين به يک مهماني رفت و لباس كهنه اي به تن داشت . صاحبخانه با داد و فرياد او را از خانه بيرون كرد . او به منزل رفت و از همسايه خود ، لباسي گرانبها به امانت گرفت و آنرا به تن كرد و دوباره به…

داستان ضرب المثل قسم روباه را باور کنیم یا دم خروس را | داستان ضرب المثل خروسی بود بال و پرش رنگ طلـا ، انگاری پيرهنی از طلـا، به تن كرده بود ، تاج قرمز سرش مثل تاج شاهان خودنمایی می كرد . خروس ما اينقدر قشنگ بود كه اونو خروس زری پيرهن پری صدا می كردند . خروس از…

داستان ضرب المثل فواره چون بلند شود سرنگون شود | داستان ضرب المثل فواره چون بلند شد سرنگون شود… یعنی هر صعودی یه سقوطی داره… که البته باید فقط در مادیات اینطور باشد… صعود معنویات سقوط نداره… اما گفته اند که خاندان برمک خاندانی ایرانی بودند که در دربار عباسیان نفوذ فراوان داشتند و تعدادی ازآنها وزرای خلفای عباسی بودند. جعفر…

از هر دست بدهی از همان دست پس می گیری | داستان ضرب المثل در نور کم غروب، زن سالخورده ای را دید که در کنار جاده درمانده ،منتظر بود در آن نور کم متوجه شد که او نیاز به کمک دارد جلوی مرسدس زن ایستاد و از اتومبیلش پیاده شد در این یک ساعت گذشته هیچ کس نایستاده بود تا…

داستان ضرب المثل یک خشت هم بگذار در دیگ | داستان ضرب المثل عروس خودپسندی ، آشپزی بلد نبود و نزد مادرشوهرش زندگی مي كرد . مادرشوهر پخت و پز را بعهده داشت . يک روز مادرشوهر مريض شد و از قضا آن روز مهمان داشتند . عروس می خواست پلو بپزد ولی بلد نبود ، پيش خودش فكر كرد اگر…

داستان ضرب المثل ماست هایشان را کیسه کردند | داستان ضرب المثل اصطلـاح ماست هایشان را کیسه کردند کنایه از : جا خوردن، ترسیدن، از تهدید کسی غلاف کردن و دم در کشیدن و یا دست از کار خود برداشتن است. ژنرال کریم خان ملقب به مختارالسلطنه سردار منصوب ناصرالدین شاه قاجار بود. گدایان و بیکاره ها در زمان حکومت مختارالسلطنه…

داستان ضرب المثل زیر آب زدن | داستان ضرب المثل زیرآب، در خانه های قدیمی ‌تا کمتر از صد سال پیش که لوله کشی آب تصفیه شده نبود معنی داشت. زیرآب در انتهای مخزن آب خانه ها بوده که برای خالی کردن آب، آن را باز می‌کردند. این زیرآب به چاهی راه داشت و روش باز کردن زیرآب این بود که…

داستان ضرب المثل تنبل خانه شاه عباسی | داستان ضرب المثل هنگامی که کسی زیاد تنبلی کند و یا کج و معوج بنشیند و یا لم بدهد، به او می گویند: مگه تنبلخونه شاه عباسه؟ امروز به ریشه یابی این مثل عامیانه می پردازیم. شاه عباس کبیریک روز گفت: خدا را شکر! همه اصناف در مملکت ایران به نوایی رسیده…

داستان ضرب المثل کفگیر به ته دیگ خورده | داستان ضرب المثل برای پختن پلو به مقدار زياد از قابلمه های بزرگی به نام ديگ استفاده می كنند. و از قاشق های بزرگی بنام كفگير برای هم زدن و كشيدن پلو استفاده می شود . در زمانهای قديم كه مردم نذر می كردند و غذا مي پختن ، مردم براي گرفتن…

داستان ضرب المثل زد که زد خوب کرد که زد | داستان ضرب المثل هر وقت روستایی ساده دلی بنشیند و «خیال پلو» بپزد و آرزوهای دور و دراز ببافد حاضران این مثل را می زنند. می گویند یك روز زنی كه شغلش ماست فروشی بود، ظرف ماستش را رو سرش گذاشته بود و برای فروختن به شهر می برد. در…

خرید بلیط هواپیما | خرید بک لینک | آهنگ های شاد جدید

در دسته بندی داستان ضرب المثل ها

روزي ملا نصرالدين به يک مهماني رفت و لباس كهنه اي به تن داشت .

صاحبخانه با داد و فرياد او را از خانه بيرون كرد .ضرب المثل های معروف ایرانی با داستان

او به منزل رفت و از همسايه خود ، لباسي گرانبها به امانت گرفت

و آنرا به تن كرد و دوباره به همان ميهماني رفت .

اين بار صاحبخانه با روي خوش جلو آمد و به او خوش آمد گفت

و او را در محلي خوب نشاند و برايش سفره اي از غذاهاي رنگين پهن كرد .

ملا  از اين رفتار خنده اش گرفت

و پيش خود فكرد كرد كه اين همه احترام بابت لباس نوي اوست .

آستين لباسش را كشيد و گفت : آستين نو بخور پلو ، آستين نو بخور پلو .

صاحبخانه كه از اين رفتار تعجب كرده بود از ملا پرسيد كه چكار مي كني .

ملا گفت : من هماني هستم كه با لباسي كهنه به ميهماني تو آمدم و تو مرا راه ندادي

و حال كه لباسي نو به تن كرده ام اينقدر احترام مي گذاري .

پس اين احترام بابت لباس من است نه بخاطر من .

پس آستين نو بخور پلو ، آستين نو بخور پلو ..

نکات : فیلدهای الزامی علامت گذاری شده اند. *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

خرید بلیط هواپیما | خرید بک لینک | آهنگ های شاد جدید

در دسته بندی داستان ضرب المثل ها

به کسی که گرفتاری بزرگی برایش پیش بیاید و ناامید شود ؛

می گویند : از این ستون به آن ستون فرج است .

ضرب المثل های معروف ایرانی با داستان

یعنی تو کاری انجام بده هرچند به نظر بی سود باشد ولی شاید همان کار مایه ی رهایی و پیروزی تو شود .

مردی گناهکار در آستانه ی دار زدن بود . او به فرماندار شهر گفت : واپسین خواسته ی مرا برآورده کنید .

به من مهلت دهید بروم از مادرم که در شهر دوردستی است خداحافظی کنم . من قول می دهم بازگردم .

فرماندار و مردمان با شگفتی و ریشخند بدو نگریست .

با این حال فرماندار به مردمان تماشاگر گفت : چه کسی ضمانت این مرد را می کند؟

ولی کسی را یارای ضمانت نبود .

مرد گناهکار با خواری و زاری گفت : ای مردم شما می دانید كه من در این شهر بیگانه ام  و آشنایی ندارم.

یک نفر برای خشنودی خدای ضامن شود تا من بروم با مادرم بدرود گویم و بازگردم .

ناگه یکی از میان مردمان گفت : من ضامن می شوم . اگر نیامد به جای او مرا بكشید .

فرماندار شهر در میان ناباوری همگان پذیرفت.

ضامن را زندانی كردند و مرد محكوم از چنگال مرگ گریخت . روز موعود رسید و محكوم نیامد.

ضامن را به ستون بستند تا دارش بزنند، مرد ضامن درخواست  كرد: ‌

مرا از این ستون ببرید و به آن ستون ببندید . گفتند: چرا ؟ ‌

گفت:  از این ستون به آن ستون فرج است . پذیرفتند و او را بردند به ستون دیگر بستند

که در این میان مرد محکوم فریاد زنان بازگشت.‌

محكوم از راه رسید ضامن را رهایی داد و ریسمان مرگ را به گردن خود انداخت.

فرماندار با دیدن این وفای به پیمان ، مرد گنهکار محکوم به اعدام را بخشید

و ضامن نیز با از این ستون به آن ستون رفتن از مرگ رهایی یافت .

نکات : فیلدهای الزامی علامت گذاری شده اند. *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

خرید بلیط هواپیما | خرید بک لینک | آهنگ های شاد جدید

اطلاعات عمومی

سلام عزیزان. در این بخش توصیه تعدادی از ضرب المثل های ایرانی را به ترتیب حروف الفبا و با معنی برای شما عزیزان قرار داده ایم.

ضرب‌المثل گونه‌ای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آن‌ها نهفته است. بسیاری از این داستان‌ها از یاد رفته‌اند، و پیشینهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست؛ بااین‌حال، در سخن به‌کار می‌رود. شکل درست این واژه «مَثَل» است و ضرب در ابتدای آن اضافه است. به عبارتِ دیگر، «ضرب المثل» به معنای مَثَل زدن (به فارسی: داستان زدن) است.

با برنده باشیم همراه شوید…

ضرب المثل های معروف ایرانی با داستان

ضرب المثل با حرف الف

۱- آب از دریا بخشیدن : از مال دیگران بخشیدن و منت نهادن

۲- آب در هاون کوبیدن : کاربیهوده انجام دادن .

۳- آش کشک خاله ات رو بخوری پاته نخوری پاته : این کار را باید انجام دهی چه دلت بخواد چه دلت نخواد.

۴- آش دهانسوزی نیست : بسیار مطلوب و محبوب نیست.

۵- آتیش بیار معرکه: بهم زنی می کند .

۶- آتیش زده به مالش : هر چی داشته بخشیده .

۷- آب از دستش نمی چکد : خیرش به کسی نمی رسد .

۸- آفتاب عمرش لب بومه : چیزی بمرگش نمانده .

۹- آسمون همه جاش یه رنگه: هر جا که باشی وضع همینه .

۱۰- از این ستون به آن ستون فرجی است : گذشت زمان ممکن است برای حل مشکل تو مؤثر واقع شود.

۱۱- آب از آهن جدا کردن: کار دشواری را انجام دادن .

۱۲- آب دریا به دهن سگ نجس نمی شود : پشت دیگران ازکسی بدگویی کردن.

۱۳- آب برو ، نان برو تو هم به دنبالش برو: جمله ی توهین آمیزی است.

۱۴- اسب تازی گر ضعیف بود همچنان از طویله ی خر به انتقاد از بی اهمیت ها

۱۵- آن راکه حساب پاک است ا ز محاسبه چه باک است :کسی که کارش در ست است از حساب و کتاب ترسی ندارد.

۱۶- اندازه نگهدار کلو اوشر بو او لا تسرفوا : پرخوری .

۱۷- ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این پنج روز را دریابی : استفاده از اندک فرصت مانده

۱۸- آنروز که آواز بود فکر زمستانت هم بود: به فکر آینده نبودن

آب از آب تکان نمیخوره !

آب از سر چشمه گله !

آب از دستش نمیچکه !
آب از سرش گذشته !

آب را گل آلود میکنه که ماهی بگیره !
آب پاکی روی دستش ریخت !
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم !
آب زیر پوستش افتاده !
آب که یه جا بمونه، میگنده .

آب که از سر گذشت، چه یک ذرع چه صد ذرع ـ چه یک نی چه چه صد نی !
آبکش و نگاه کن که به کفگیر میگه تو سه سوراخ داری !
آب که سر بالا میره، قورباغه ابوعطا میخونه !

آبی از او گرم نمیشه !
آب نمی بینه و گرنه شناگر قابلیه !
آتش که گرفت، خشک و تر میسوزد !
آخر شاه منشی، کاه کشی است !
آدم با کسی که علی گفت، عمر نمیگه !
آدم بد حساب، دوبار میده !

آدم خوش معامله، شریک مال مردمه !
آدم تنبل، عقل چهل وزیر داره !
آدم دست پاچه، کار را دوبار میکنه !
آدم زنده، زندگی میخواد !

آدم گرسنه، خواب نان سنگک می بینه !
آدم گدا، اینهمه ادا ؟!
آدم ناشی، سرنا را از سر گشادش میزنه !
آرد خودمونو بیختیم، الک مونو آویختیم !
آرزو بر جوانان عیب نیست !

آسوده کسی که خر نداره — از کاه و جوش خبر نداره !
آستین نو پلو بخور !
آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه !
آش نخورده و دهن سوخته !

آشپز که دوتا شد، آش یا شوره یا بی نمک !
آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی !

آفتابه خرج لحیمه !

آفتابه و لولهنگ هر دو یک کار میکنند، اما قیمتشان موقع گرو گذاشتن معلوم میشه !

آمدم ثواب کنم، کباب شدم !
آمد زیر ابروشو برداره، چشمش را کور کرد !

آنرا که حساب پاکه، از محاسبه چه باکه ؟!
آنانکه غنی ترند، محتاج ترند !
آنچه دلم خواست نه آن شد — آنچه خدا خواست همان شد .
آنقدر بایست، تا علف زیر پات سبز بشه !

آنقدر مار خورده تا افعی شده !
آنقدر سمن هست، که یاسمن توش گمه !
آن ممه را لولو برد !
آنوقت که جیک جیک مستانت بود، یاد زمستانت نبود ؟
آواز دهل شنیده از دور خوشه !

اجاره نشین خوش نشینه !

ضرب المثل های معروف ایرانی با داستان

۲ ارزان خری، انبان خری !

۳ از اسب افتاده ایم، اما از نسل نیفتاده ایم !

۴ از اونجا مونده، از اینجا رونده !

۵ از اون نترس که های و هوی داره، از اون بترس که سر به تو داره !!

۶ از این امامزاده کسی معجز نمی بینه !!

۷ از این دم بریده هر چی بگی بر میاد !!

۸ از این ستون بآن ستون فرجه !

۹ از بی کفنی زنده ایم !

۱۰ از دست پس میزنه، با پا پیش میکشه !

۱۱ از تنگی چشم پیل معلومم شد — آنانکه غنی ترند محتاج ترند !

۱۲ از تو حرکت، از خدا برکت .!

۱۳ از حق تا نا حق چهار انگشت فاصله است !

۱۴ از خر افتاده، خرما پیدا کرده !

۱۵ از خرس موئی، غنیمته !

۱۶ از خر میپرسی چهارشنبه کیه ؟!

۱۷ از خودت گذشته، خدا عقلی به بچه هات بده !

۱۸ از درد لا علاجی به خر میگه خانمباجی !!

۱۹ از دور دل و میبره، از جلو زهره رو !!

۲۰ از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه !

۲۱ از شما عباسی، از ما رقاصی !

۲۲ از کوزه همان برون تراود که در اوست ! ( گر دایره کوزه ز گوهر سازند )!

۲۳ از کیسه خلیفه می بخشه !

۲۴ از گدا چه یک نان بگیرند و چه بدهند !

۲۵ از گیر دزد در آمده، گیر رمال افتاد !

۲۶ از ماست که بر ماست !

۲۷ از مال پس است و از جان عاصی !

۲۸ از مردی تا نامردی یک قدم است !

۲۹ از من بدر، به جوال کاه !

۳۰ از نخورده بگیر، بده به خورده !

۳۱ از نو کیسه قرض مکن، قرض کردی خرج نکن !

۳۲ از هر چه بدم اومد، سرم اومد !

۳۳ از هول هلیم افتاد توی دیگ !

۳۴ از یک گل بهار نمیشه !
۳۵ از این گوش میگیره، از آن گوش در میکنه !

۳۶ اسباب خونه به صاحبخونه میره !

۳۷ اسب پیشکشی رو، دندوناشو نمیشمرند !

۳۸ اسب ترکمنی است، هم از توبره میخوره هم ازآخور !

۳۹ اسب دونده جو خود را زیاد میکنه !

۴۰ اسب را گم کرده، پی نعلش میگرده !

۴۱ اسب و خر را که یکجا ببندند، اگر همبو نشند همخو میشند !

۴۲ استخری که آب نداره، اینهمه قورباغه میخواد چکار ؟ !

۴۳ اصل کار برو روست، کچلی زیر موست !

۴۴ اکبر ندهد، خدای اکبر بدهد !

۴۵ اگر بیل زنی، باغچه خودت را بیل بزن !

۴۶ اگر برای من آب نداره، برای تو که نان داره !

۴۷ اگر بپوشی رختی، بنشینی به تختی، تازه می بینمت بچشم آن وختی !

۴۸ اگه باباشو ندیده بود، ادعای پادشاهی میکرد !

۴۹ اگه پشیمونی شاخ بود، فلانی شاخش بآسمان میرسید !

۵۰ اگه تو مرا عاق کنی، منهم ترا عوق میکنم !

۵۱ اگر جراحی، پیزی خود تو جا بنداز !

۵۲ اگه خدا بخواهد، از نر هم میدهد !

۵۳ اگه خاله ام ریش داشت، آقا دائیم بود !

۵۴ اگه خیر داشت، اسمشو می گذاشتند خیرالله !
۵۵ اگر دانی که نان دادن ثواب است — تو خود میخور که بغدادت خرابست !

۵۶ اگه دعای بچه ها اثر داشت، یک معلم زنده نمی موند !

۵۷ اگه زاغی کنی، روقی کنی، میخورمت !

۵۸ اگه زری بپوشی، اگر اطلس بپوشی، همون کنگر فروشی !

۵۹ اگه علی ساربونه، میدونه شترو کجا بخوابونه !

۶۰ اگه کلاغ جراح بود، ماتحت خودشو بخیه میزد !

۶۱ اگه لالائی بلدی، چرا خوابت نمیبره !

۶۲ اگه لر ببازار نره بازار میگنده !

۶۳ اگه مردی، سر این دسته هونگ ( هاون ) و بشکن !

۶۴ اگه بگه ماست سفیده، من میگم سیاهه !

۶۵ اگه مهمون یکی باشه، صاحبخونه براش گاو می کشه !

۶۶ اگه نخوردیم نون گندم، دیدیم دست مردم !

۶۷ اگه نی زنی چرا بابات از حصبه مرد !

۶۸ اگه هفت تا دختر کور داشته باشه، یکساعته شوهر میده!

۶۹ اگه همه گفتند نون و پنیر، تو سرت را بگذار زمین و بمیر !

۷۰ امان از خانه داری، یکی میخری دو تا نداری!

۷۱ امان ازدوغ لیلی ، ماستش کم بود آبش خیلی !

۷۲ انگور خوب، نصیب شغال میشه !

۷۳ اوسا علم ! این یکی رو بکش قلم !

۷۴ اولاد، بادام است اولاد اولاد، مغز بادام !

۷۵ اول بچش، بعد بگو بی نمکه !

۷۶ اول برادریتو ثابت کن، بعد ادعای ارث و میراث کن !

۷۷ اول بقالی و ماست ترش فروشی !

۷۸ اول پیاله و بد مستی !

۷۹ اول ، چاه را بکن، بعد منار را بدزد !

۸۰ ای آقای کمر باریک، کوچه روشن کن و خانه تاریک !

۸۱ این تو بمیری، از آن تو بمیری ها نیست !

۸۲ اینجا کاشون نیست که کپه با فعله باشه !

۸۳ این حرفها برای فاطی تنبون نمیشه !

۸۴ این قافله تا به حشر لنگه !

۸۵ اینکه برای من آوردی، ببر برای خاله ات !

۸۶ اینو که زائیدی بزرگ کن !

۸۷ این هفت صنار غیر از اون چارده شی است !

۸۸ اینهمه چریدی دنبه ات کو ؟!

۸۹ اینهمه خر هست و ما پیاده میریم !!

ضرب المثل با حرف ب

۱- بازبان خوش مار را از سوراخ بیرون می کشد: باچرب زبانی کارهای خویش راپیش می برد .

۲- بزک نمیر بهارمیاد .خربزه با خیار می یاد: به کسی و عده های دورو رازدادن.

۳- بادمجان بم آفت نداره: مقاومت داشتن در برابر سختی ها

۴- با یک گل بهار نمیشه: با یک شخص درستکار دنیا درست نمی شود.

۵- با یه من عسل هم نمی شود خوردش: بد اخلاق بودن

۶- به دعای گربه ی سیاه ، بارون نمی باره: خشم خدا نسبت به افراد بدکار

۷- برای لای جزر دیوار خوبه: خیلی بی مصرف است.

۸- با یک تیر و دو نشون زدن: با انجام یک کار به چند نتیجه عالی رسیدن

۹- باد آورده را باد می برد: هر چیزی که آسان بدست می آید آسان هم از دست می رود.

۱۰- به در گفت دیوار بشنوه: غیر مستقیم حرف زدن

۱۱- به نطق آدمی بهتر است از دواب ، دواب از تو به گر نگویی صواب : استفاده از سخنان خوب در حرف زدن

۱۲- با هر دست که دادی پس می گیری. پاداش حتمی در مقابل هر خوبی

۱۳- بزرگی به عقل است نه به سال.در تقابل بین کارها وسخنان خردمندانه ی خردسال با سخنان وکارهای نابخردانه ی بزرگسال گفته می شود

۱۴- برای همه مادر است برای من زن بابا: با همه مهربان است با من نا مهربان است.

۱۵- با ماه نشینی ، ماه شوی ، با دیگ نشینی سیاه شوی: در تأثیر همنشینی گویند ،‌یعنی در اثر همنشینی با بدان ،‌بد می شوی و با نیکان نیک.

۱۶- با پولها کباب بی پول ها دود کباب: شخص ثروتمند از مواهب زندگی استفاده می کند و بینوا می بیند و حسرت می کشد.

ضرب المثل با حرف پ

۱- پشت چشم نازک کردن: ناز آوردن

۲- پشت دست داغ کردن: تصمیم گرفتن برای انجام ندادن کاری.

۳- پا به دریا بگذاره دریا خشک می شود: بد شانس است.

۴- پرسیدن عیب نیست ،‌ ندانستن عیب است: در مذمت نادانی

۵- پنجه با شیر انداختن و مشت با شمشیر زدن کار خردمندان نیست: کار خطرناک کردن کار انسانهای عاقل نیست.

۶- پول که زیاد شد خانه تنگ می شود و زن زشت: ثروت زیاد ، انسان را به سرگرمی های ناپسند وا می دارد.

۷- پی تقدیر رفتن از کوری است. در نکوهش سستی وتنبلی ویا استفاده نکردن از عقل وفکر خود

۸- پشم در کلاه نداشتن. بی مایه بودن

۹- پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بد است تربیت نا اهل را چون گردوگان بر گنبد است

۱۰- پرده هفت رنگ مگذار تو که در خانه بوریا داری: قناعت.

۱۱- پولش از پار و بالا می ره: ثروت زیادی دارد.

۱۲- پشت دست را داغ کردن: تصمیم به انجام ندادن کاری گرفتن.

۱۳- پایان شب سیه سپید است: مثل از پی هر گریه آخر خنده ای است.

۱۴- پول علف خرس است: دارایی و مال را به هر کس که بخواهد نباید داد.

۱۵- پیاده شو با هم راه بریم: در مورد کسی که خیلی مغرور و متکبر شده است.

پا را به اندازه گلیم باید دراز کرد !
پای خروستو ببند، بمرغ همسایه هیز نگو !
پایین پایین ها جاش نیست، بالا بالا ها راش نیست !
پز عالی، جیب خالی !
پس از چهل سال چارواداری، الاغ خودشو نمیشناسه !
پس از قرنی شنبه به نوروز میافته !
پستان مادرش را گاز گرفته !
پسر خاله دسته دیزی !
پسر زائیدم برای رندان، دختر زائیدم برای مردان، موندم سفیل و سرگردان !
پدر کو ندارد نشان از پدر — تو بیگانه خوانش نخوانش پسر !
پشت تاپو بزرگ شده !
پنج انگشت برادرند، برابر نیستند !
پوست خرس نزده میفروشه !
پول است نه جان است که آسان بتوان داد !
پول پیدا کردن آسونه، اما نگهداریش مشکله !
پول حرام، یا خرج شراب شور میشه یا شاهد کور !
پولدارها به کباب، بی پولها به بوی کباب ،
پول ما سکه عُمَر داره !
پیاده شو با هم راه بریم !
پیاز هم خودشو داخل میوه ها کرده !
پی خر مرده میگرده که نعلش را بکنه !
پیراهن بعد از عروسی برای گل منار خوبه !
پیرزنه دستش به درخت گوجه نمیرسید، می گفت : ترشی بمن نمیسازه !
پیش از آخوند منبر نرو !
پیش رو خاله، پشت سر چاله !
پیش قاضی و معلق بازی !

 

ضرب المثل با حرف ت

۱- توبه گرگ مرگ است: کسی که دست از عادتش بر نداره.

۲- تا تنور گرم است نان را بچسبان: کاملاً از فرصت استفاده کردن.

۳- تعارف اومد نیامد دارد: به کسی که تعارف می کنی ممکن قبول کنه ممکن نکنه.

۴- تیرش به سنگ می خوره: به هدفش نمی رسه.

۵- تیر توی تاریکی انداختن: با چشم بسته کاری رو انجام دادن.

۶- تافته جدا بافته بودن: خود را غیر از بقیه دانستن.

۷- تا توانی دلی بدست آور دل شکستن هنر نمی باشد

۸- تیشه به ریشه زدن:‌ با پای خود به گور رفتن.

۹- توی هفت آسمون یک ستاره نداشتن: بد شانسی آوردن.

۱۰- تو را خواهند پرسید که عملت چیست نگویند پدرت کیست: باز خواست آخرت.

۱۱- ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی که این ره که تو می روی به ترکستان است

۱۲- تا مردم سخن نگفته باشد عیب و هزش نهفته باشد

۱۳- توانگری به قناعت به از توانگری به بضاعت: کسی که قانع است قدرتمند است.

 

ضرب المثل با حرف ج

۱- جوجه را آخر پائیز می شمرند: نتیجه کار آخر معلوم می شود.

۲- جواب ابلهان خاموشیست: جواب نادانها را نباید داد.

۳- جانماز آب کشیدن: در ظاهر خود را خوب نشان دادن.

۴- جنگل مولاست: جماعتی نامناسب در جایی جمع شده اند.

۵- جواب دندان شکن: یعنی با منطق و حساب پاسخ دادن.

۶- جایی نمی خوابه که آب زیرش بره: برای افراد زیرک گفته می شود.

۷- جایی رفت که عرب نی انداخت: کنایه از این است که بازگشتی ندارد.

۸- جنگ دو سردارد: یعنی پایان جنگ گاهی پیروزیست و گاهی شکست است.

۹- جاتره بچه نیست: چیزی وجود ندارد.

۱۰- جان کسی را به لب آوردن: زیادی منتظر شدن.

۱۱- جایی که نمک خوردی نکمدان مشکن : در نکوهش خیانت به افرادی که در حق آدم خوبی کرده اند.

۱۲- جهان ای برادر نماند بر کس دل اندر جهان آفرین بند و بس : دوری از دل بستن به دنیا (نزدیک شدن به خدا)

۱۳- جای سوزن انداختن نیست : شلوغی آن مکان

۱۴- جوانمردی که بخورد و بدهد به از عابری که نخورد و بنهد: جوانمردی که به دیگران کمک می کند بهتر از پارسایی است که نمی خورد و به دیگران هم کمک نمی کنند.

۱۵- جای شکرش باقی است.

 

ضرب المثل با حرف چ

۱- چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی: عاقل کاری را که پشیمانی به بار می آورد نمی کند.

۲- چو فردا شد فکر فردا کنیم: از حالا جوش فردا را نزنیم.

۳- چند تا پیراهن بیشتر پاره کرده: با تجربه تر است.

۴- چغندر به هرات زیره به کرمون: هر چیزی به جای خودش.

۵- چیزی که عوض داره گله نداره: این کار به آن کار در.

۶- چاقو دسته خودش را نمی بره: خویشان و بستگان برای همدیگر ناراحتی تولید نمی کنند.

۷- چیزی بارش نیست: ساده لوح بودن.

۸- چیزی که از خدا پنهان نیست از بنده چه پنهان: جای مخفی کردن چیزی نیست.

۹- چشم بسته غیب می گوید: به کسی گفته می شود که از موضوع روشن و واضح خبر می دهد.

۱۰- چشمش آلبالو گیلاس می چینه: چیزی را به طور درست نمی بیند.

۱۱- چه خوش گفت آن تهی دست سلحشور جوی زر بهتر از پنجاه من روز.

۱۲- چو آید زپی دشمن جان شان بیند و اجل پای اسب دوان

۱۳- چوب به لانه زنبور کردن: کارهای خطرناک انجام دادن

۱۴- چو انداختن: جال و جنجال را انداختن.

۱۵- چو کردی با کلوخ انداز پیکار سر خود را به نالای شکستی.

 

ضرب المثل با حرف ح

۱- حساب حسابه ، کاکابرادر: مثل ، برادریمان سر جاش بزغاله یکی هفت صنار.

۲- حرف راست را باید از بچه شنید: صحبت درست را که کودک می گوید ، صحیح است.

۳- حسود هرگز نیاسود: از بخل و کینه به جایی نمی رسد.

۴- حق به حقدار می رسد: کار شایسته سزای آدم دستکار است.

۵- حرفهای گنده تر از دهنش می زنه: سخنان نامناسب زدن

۶- حالا که ماست نشد شیر بده: مقصودی معین ندارد.

۷- حاجی ، حاجی را در مکه می بیند: وقتی کسی وعده ای می دهد و می رود و مدتی از او خبری نمی شود چون او را می بینند چنین می گویند.

۸- حسود از نعمت حق بخیل است و بنده بی گناه را دشمن می داند: حسادت.

۹- حال در ماندگان کسی داند که به اصول خویش در ما ند: دردمندی.

۱۰- حادثه خبر نمی کند: اتفاقات پیش از آنکه بفهمیم روی می دهد.

۱۱- حلوا حلوا دهن شیرین نمی شه: با زدن حرف حلوا بدان که دهانت شیرین نمی شود.

۱۲- حسنی به مکتب نمی رفت وقتی می رفت جمعه می رفت: کار را بی موقع انجام دادن.

۱۳- حرف حساب جواب نداره: درست گفتن مسئله ای درباره حق کسی.

۱۴- حرف حق تلخه: درست گفتن هر حرفی را گویند.

 

ضرب المثل با حرف خ

۱- خرما از کرگی هم نداشت: بدشانس بودن.

۲- خودم کردم که لعنت بر خودم باد: مانند از ماست که بر ماست

۳- خانه به دوش: بی خانه بودن.

۴- خرتب می کنه: در فصل تابستان کسی که لباس گرم بپوشد.

۵- خر بیار و باقالی بار کن: در موردی گفته می شود که آشوب و معرکه بر سر موضوعی باشد.

۶- خدا از دهنت بشنوه: کاش همان شود که شما گفتین.

۷- خواب زن چپ می زند: در موری گفته می شود که خواب به تعبیرش خود باشد و بالعکس.

۸- خود را به موش مردگی زدن: در مورد کسی گفته می شود که در انجام کاری سستی می کند

۹- خوردن برای زیستن و دکر کردن است تو معتقد که زیستن از بهر خوردن است

۱۰- خران و گاوان کار بردار به ز آدمیان مردم آزار

۱۱- خر که کمتر نهر بر وی بار بی شک آسوده تر کند رفتار

۱۲- خواب نوشین بامداد رحیل میل باز دارد سپاه از سبیل عاقبت بد خواب زیاد

۱۳- خاموشی ، به که جواب سخت.

 

ضرب المثل با حرف د

۱- دیگ به دیگ می گه روت سیاه: کسی که عیب دارد به دیگران طعنه می زند.

۲- در نا امیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است

۳- دل به دریا زدن: ریسک کردن.

۴- دل به دل راه داره: خبر داشتن از دوستی طرف

۵- در دوازه رو می شه بست ولی در دهان مردم را نمی شود بست: هر کاری بکنی مردم درباره ات حرف می زنند.

۶- دودو تا چهار تا: چیزی که واضح است.

۷- دشمن دانا به از دوست نادان: دانایی و فهمیدگی گرچه در دوست باشد ، خوب است.

۸- دیوار موش داره موشم گوش داره: حرف به گوش بقیه می رسد.

۹- در کار نکو حاجت هیچ استخاره نیست: در انجام دادن کار خوب فکر و تأمل کردن جایز نیست.

۱۰- دود از کنده بلند می شه: با تجربه بودن افراد مسن

۱۱- درخت هرچه بارش بیشتر می شود سر فروتر می رود. در ستایش فروتنی افراد دارای مقام ویا ثروت

۱۲- دروغی مصلحت آمیز به که داشتی فتنه انگیز

۱۳- دوست شمار آنکه در نعمت زند لاف یاری و برادر خواندگی

۱۴- دشمن آن به که نیکی بینند : نیکوکاری حتی در حق دشمنان.

۱۵- داشتم فایده نداره از داریم بگو: از آنچه داشتی نگو بگو اکنون چه داری.

 

ضرب المثل با حرف ر

۱- ریگ تو کفششه: منظور داشتن نقشه ی بدی در فکر

۲- روکه نیست سنگ پای قزوینه: پررو بودن.

۳- رفتم ثواب کنم کباب شدم: در برابر خوبی ، بدی دیدم.

۴- راه باز است و جاده دراز: کسی برای رفتن مانع نمی شود.

۵- روده بزرگه ، روده کوچکه رو خورد: وقتی که انسان خیلی گرسنه باشد.

۶- رنگش مثل گچ سفید شد: منظور کسی است که از چیزی ترسیده و رنگش پریده باشد.

۷- رفتن و نشستن به که دویدن و گسستن: آرامش.

۸- روده تنگ به یک نان تهی پر گردد نعمت روی زمین پر نکند و بهره ننگ : قناعت

۹- رگ خواب کسی را به دست آورن. پیدا کردن نقطه ی ضعف کسی

۱۰- ریش در دست دیگران داشتن. اختیار در دست خود نداشتن

۱۱- رفت که ریش در بیاورد ، سبیلش را هم باخت: خواست وضع بهتری پیدا کند ، آنچه داشت از دست داد.

 

ضرب المثل با حرف ز

۱- ز تعارف کم کن و بر مبلغ افزا: هنگامی گفته می شود که تعارف بی فایده و باعث رنجش دیگران می شود .

۲- زدیم و نگرفت : کسی که خود را به خطر بیاندازد و نتیجه ای نداشته باشد .

۳- زبانم مو در آورد : وقتی که کسی زیاد توضیح دهد و نتیجه نداشته باشد .

۴- زیر آب کسی را زدن : ‌کسی را نزد دیگری بی اعتبار کردن

۵- زیر کاسه ، نیم کاسه است : یعنی فریب و حقه ای در کار است .

۶- زردآلو را می خورد برای هسته اش: هر کاری را برای نتیجه اش انجام می دهد.

۷- زن به در سرای مرد نکو هم درین عالم است دوزخ او تأثیرخوب همنیشنی با افراد نیکوکار

۸- زیر رنج بود گنج های پنهانی : نتیجه دادن زحمات

 

ضرب المثل با حرف س

۱- سری که درد نمی کند دستمال نمی بندند : وقتی احتیاج به کاری نیست دنبال کار اضافی نرو.

۲- سیب دو نیمه :‌ کنایه از شباهت .

۳- سرش به تنش زیادی کرده است :‌ از جانش سیر شده است.

۴- سکوت نشانه ی رضایت است :‌ وقتی کسی ساکت است رضایتش را نشان می دهد.

۵- سرش به تنش می ارزد :‌ ارزش احترام گذاشتن را دارد.

۶- سگ زرد برادر شغال است :‌ یعنی در یک جنسند .

۷- سبیلش را چرب کردن : یعنی به کسی رشوه دادن.

۸- سر پیری و معرکه گیری :‌ در مورد کسانی است که زمان پیری کار جوانان را انجام می دهند .

۹- سالی که نکوست از بهارش پیداست : مواقعی گفته می شود که کاری بر وفق مراد باشد.

۱۰- سیر به پیاز میگه پیف پیف چقدر بو می دی :‌ کنایه به کسی است که خود پر از عیب و اشکال است ولی عیب کوچک دیگران را بزرگ جلوه دهد.

۱۱- سه چیز پایداری نماند مال بی تجارت و علم بی بحث و ملک بی سیاست : سه چیز استوار نمی ماند مال که خرید و فروش نشود و علمی که مشورت در آن نباشد و پادشاه بی سیاست.

۱۲- سخن را سر است ای خردمند و بن میاور سخن در میان سخن :‌ دوری کردن از میان حرف دیگران پریدن

۱۳- سخنران پرورده ی پیرکهن بیندیشد آنکه بگوید سخن

۱۴- سخی دوست خداست ‌

۱۵- ستاره ی سهیل است

 

ضرب المثل با حرف ش

۱- شتر در خواب بیند پنبه دانه ؟ : کنایه از آدمی است که آرزوهای دور و درازی دارد.

۲- شنیدن کی بود مانند دیدن : هرگاه با چشم خودت ندیدی شایعات را باور نکن .

۳- شتر بابارش گم می شه : نا امن بودن مکانی

۴- شتر سواری دولا دولا نمی شود : کار را باید با آگاهی انجام داد.

۵- شاهنامه آخرش خوش است : همیشه در اول کار نباید قضاوت کرد.

۶- شتری که در خانه ی همه را می زند :‌ عاقبتی که برای همه است .

۷- شمر ، جلودارش نمیشه : یعنی بسیار آدم شروری است.

۸- شنیدم گوسفند را بزرگی رها نیندازدهان و دست گرگی

۹- شیطان با مخلصان بر نمی آید و سلطان با مفلسان :‌ شیطان با آدمهای یک رنگ کاری ندارد.

۱۰- شوی زن زشت روی و نابینا به : شوهر زن زشت ونابینا باشد بهتر است

۱۱- شام و ناهار هیچ چیز ،‌آفتاب به لگن هفت دست : خوراکی هیچ ،‌اسباب و ظروف و سفره بیار –- اصل هیچ و فروع بسیاراست.

 

ضرب المثل با حرف ص

۱- صابوش به جامه‌ی کسی خوردن : یعنی ضرور و زیان به او هم رسیده.

۲-صد تا چاقو بسازه ، یکیش دسته نداره : یعنی هیچوقت به‌حرفش اعتماد نکن.

۳- صورتش را با سیلی سرخ نگاه می دارد : آبرومندانه زندگی کردن

۴- صبر ،‌کلید کارهاست

۵- صیاد بی روزی در دجله نگیرد و ماهی بی اجل بر خشک نمیرد: روزی

۶- صبر ایوب داشتن

۷- صلاح مملکت خویش خسروان دانند.

۸- صاحب دلی به مدرسه آمد ز خانقاه شکست عهد صحبت اهل طریق را: پیمان شکنی.

۹- صدا از ته چاه بر آمدن. ضعیف بودن

۱۰- صلح دشمن چو جنگ دوست بود.

 

ضرب المثل با حرف ض

۱- ضرر تلخه

۲- ضرب ، ضرب اول: در مبارزه آن کسی برنده است که ضربه اول را زده باشد.

۳- ضامن روزی بود روزی رسان. اعتقاد به روزی دهندگی خدا

۴- ضعیفی که با قوی دلاور کند یار دشمن است در هلاک خویش: هرکس باید به توان خودش کاری را انجام دهد.

 

ضرب المثل با حرف ط

۱- طاقتم طاق شد: بیش از این تحمل ندارم ، صبرم تمام شده است.

۲- طوطی وار یاد گرفتن: مطلبی را سرسری یاد گرفتن

۳- طبل توخالیست: فقط داد و فریاد می زند و گرنه چیزی بارش نیست.

۴- طاووس‌ را به‌ نقش و نگاری‌ که هست‌ خلق‌ تحسین‌ کنند و او خجل از پای‌ زشت‌ خویش: ظاهر بینی افراد

۵- طلب کردم زدانایی به یک پند مرا فرمود با نادان مپیوند.

۶- طمع را سه حرف است هر سه تهی : در مذمت ونکوهش طمع

 

ضرب المثل با حرف ع

۱- عاقبت جوینده یابنده بود: کسی که تلاش می کند به مقصودش می رسد.

۲- عقل اون پاره سنگ بر می داره: عقل ندارد.

۳- عجله کار شیطونه: عجله کار درستی نیست.

۴- عاقبت حق به حقدار رسید: همیشه در سرانجام هر کار کسی که حق دارد برنده است.

۵- عالم نا پرهیزگار کور شعله دارست: در نکوهش دانشمند بی تقوا ونترس از خدا

۶- عالم از بهر دین پروردن است نه از بهر دنیا خوردن.

۷- عالم بی عمل به چه ماند گفت به زنبور بی عسل:

۸- عاقلان را یک اشارت بس بود.

۹- عروس تعریفی آخرش شلخته در می آید. دوری از تکبر ویا خودتعریفی

۱۰- عطای او را بلقای او بخشیدم: در مورد افردای که خیر و شر آنها یکی است.

 

ضرب المثل با حرف ف

۱- فیلش یاد هندوستان کرده: یاد خبری دور، افتاده است.

۲- فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه: هیچ گاه از ظاهر کسی نمی توان قضاوت کرد.

۳- فردا هم روز خداست: یعنی اجبار نیست که همه کارها را امروز بکنید.

۴- فلانی اجاقش کوره: منظور از کسی است که بچه دار نمی شود.

۵- فرو مایه هزار سنگ بر می دارد و طاقت سختی نمی آورد. بی تحمل و طاقتبودن افراد بدکار

۶- فرق است میان آنکه یارش در بر آنکه دو چشم انتظارش بر در: انتظار.

۷- فهم سخن چون نکند مستمع قوت طبع از متلکم بجوی: فهمیدن سخنان گوینده در هنر سخن گفتنش نهفته است

۸- فکر نان کن که خربزه آب است: دل به چیزهای بیهوده نبستن

 

ضرب المثل با حرف ق

۱- قدر زر ، زرگر شناسد ، قدر گوهر ، گوهری: ارزش هر چیزی را خبره آن می داند نه دیگران.

۲- قصاص در این دنیاست: یعنی هر کس نتیجه اعمال خود را در زندگی می بیند.

۳- قاشق نداره آش بخورد: کنایه از شخص بینهایت تهیدست است و وسیله لازم را دراختیار ندارد.

۴- قوز بالاقوز: کار را خراب تر از آنچه که بود کردن.

۵- قرص خورشید در سیاهی شد یونس اندر دهان ماهی شد.

۶- قرآن بر سر زبان است و در میان جان: دیانت

۷- قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید: قدر عافیت.

 

ضرب المثل با حرف ک

۱- کوه به کوه نمی رسد آدم به آدم می رسد:

۲- کبکش خروس می خونه: خیلی خوشحال است.

۳- کوگوش شنوا: گوش ندادن به حرف.

۴- کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد: خسیس بودن

۵- کارها به صبر برآید و مستعجل به سر در آید: صبر.

۶- کس نبیند بخیل فاضل را کر نه در عیب گفتنش کوشد ور کریمی دو صد گز دارد کرمش عیبها فرو پوشد: افراد فاضل.

۷- کرم بین و لطف خداوند گار گر بنده کرده است و او شرمسار: در نکوهش بدکاری

۸- کند همجنس با همنجنس پرواز: هر کسی با مثل خودش رابطه دارد.

 

ضرب المثل با حرف گ

۱- گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی: صبر کردن.

۲- گاومون زائیده: دردسر به سراغ آدم آمدن.

۳- گاو پیشانی سفید است: همه کس و در همه جا او را می شناسند.

۴- گاو بی شاخ و دم: کسی که فقط در ظاهر قوی ووحشتناک به نظر می رسد

۵- گر دست فتاده ای بگیری مردی ور بر کسی خرده نگیری مردی

۶- گربه شیر است در گرفتن موش لیک موش است در مصاف پلنگ

۷- گرت از دست برآید ذهنی شیرین کف مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی

۸- گرگ که پیر می شود ، رقاص شغال می شود: هر آدم شروری ، در روزگار پیری دست آموز دیگرانست

 

ضرب المثل با حرف ل

۱- لگد به بخت خود زدن: در مقابل خود ایستادن

۲- نقش دادن: کاری به طول انجامیدن

۳- لبش بوی شیر می دهد: بی تجربگی فرد

۴- همه مهربانتر از مادر: تملق کردن

۵- لذتی که در بخشش هست در انتقام نیست وقتی می توان ببخشی انتقام نگیر

 

ضرب المثل با حرف م

۱- مرغ همسایه غاز است: نا آگاهی

۲- ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است: ارزش وقت را دانستن

۳- ماست را کیسه کردن: گول زدن

۴- مرغ یک پا داره: لجبازی کردن

۵- مار تو آستین پرورش دادن: محبت به افراد زیان رساننده

۶- مار خورده و افعی شده: شرارت کسی

۷- مگواندوه خویش با دشمنان که لامول گویند شادی کنان: دشمن را به ناراحتی خود شاد نکن

۸- مال از بهر آسایش عمر است نه عمر از بهر گرد کردن مال: آسایش

۹- مورچگان را چو بود اتفاق شیر ژیان را به راننده پوست : در ستایش اتحاد وهمبستگی

۱۰- مزن بی تأمل بگفتار دم نگو گوی گردوگوئی چه غم: بدون فکرحرف نزدن واگر هم سخن گفته شد دیگر جای تأسف خوردن نیست

۱۱- مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد : کسی از چیزی ضرر دیده از آن چیز برای هیشه رعب ووحشت دارد

۱۲- مسکین خر اگر چه تمیز است چون با رهمی برد عزیز است: زحمتکشی

 

ضرب المثل با حرف ن

۱- نفس از جای گرم برآمدن: در مورد شخصی گفته می شود که بی خیال مستمندان باشد.

۲- نم پس نمی دهد: کارش عیب و ایراد ندارد

۳- نخود هر آش شدن: فضول بودن

۴- نور علا نور بودن: کار خیلی خوب بودن

۵- نان خود خوردن و نشستن به که کمر زرین بستن و به خدمت ایستادن: قناعت

۶- نصیحت پادشاهان کردن کسی رامسلم بود که نیم سرندارد یاامید. کاربیهوده

۵- ندانستی که بینی بر پای چو در گوشت نیامد مردم

۶- نماند به ستمکار بد، روزگار بماند بر او لعنت پایدار

۷- نان از برای کنج عبادت گرفته اند صاحب دلان به کنج عبادت برای نان: سوء استفاده

۸- نا بینا به کار خویش بیناست: هر کسی در انجام کاری مهارت دارد

 

ضرب المثل با حرف و

۱- وجود یکی است ولی شکم دوتاست: یعنی دو نفر هر چقدر به یکدیگر نزدیک باشند باز هم از هم جدا هستند.

۲- وقت نداره سرشو بخارونه: منظور آنست که گرفتار است.

۳- وین شکم بی هنر پیچ ، پیچ صبر ندارد که بسازد به هیچ

۴- وقت ضرورت چون نماند گزیر دست‌بگیردسرشمشیرتیز: ضرورت‌کارواجب

۵- وفاداری مدار از بلبلان چشم که هردم بر گلی دیگر سرآیند: بی وفایی

 

ضرب المثل با حرف هـ

۱- هر پستی ، بلندی دارد: بعد از هر سختی آسانی هست.

۲- هادی ، هادی اسم خود بر ما نهادی: یعنی که به ارتکاب عمل خلافی دست زده ای و مرا بدان متهم می کنی.

۳- هشتش گرو نهش است: آه در بساط ندارد.

۴- هر که بامش بیش ، برفش بیشتر: ثروت زیاد آسایش به بار نمی آورزد

۵- هرکه درحال‌توانایی نکوئی‌نکند ازوقت ناتوانی‌سختی ببیند: انجام‌کارخوب

۶- هرکه در زندگانی نانش بخورند چون بمیرد نامش نبرند: کارحسنه کردن در این دنیا

۷- هر که آمد عمارتی نو ساخت رفت و منزل بدیگری پرداخت : بی وفابودن روزگار

۸- هر که نان از عمل خویش خورد منت از حاتم طائی نبرد : قناعت

۹- هر که با بزرگان ستیز و خون خود ریزد: پا از گلیم خود دراز کردن

۱۰- هر جا سر است سخن است.

 

ضرب المثل با حرف ی

۱- یکی به دو کردن: جر و بحث کردن

۲- یک دست صدا نداره: باید با دیگران متحد بود

۳- یک من ماست چقدر کره می دهد: تلافی کردن

۴- یک پاش لب گور است: پیر است

۵- یزدان کسی را که دارد نگاه نگردد ز سرما و گرما تباه

۶- یاردیرینه‌مراگونه‌زبان توبه مده که مراتوبه‌شمشیری نخواهدبودن: سرسختی

۷- یک تیر و دو نشان: با یک کار به دو نتیجه رسیدن

۸- یاسین به گوش خر خواندن: پند بی فایده به کسی دادن

۹- یک چشم گریان و یک خندان: در مورد کسی گویند که دو گانه عمل می کند.

سلام لطفا سوالات قابل دانلود کنید بصورت pdf چون خیلی از سوالات pdf نیستن

سلام . تو برناممون هست که اکثر سوالات پی دی اف شن…حتما

ما عاشق بردن هستیم و با هم برنده ایم.

برنده باش توسط یک علاقمند به کتاب و کتابخوانی و مباحث اطلاعات عمومی و دانش و حل جداول و… بنیان نهاده شده است.سعی میکنیم بهترین منبع کامل و جامع برای اطلاعات عمومی و دانستنی ها باشد. اگر به دنبال بردن هستید ما را حتما دنبال کنید، چون شعار ما اینه :

 

برای برنده شدن هیچ وقت دیر نیست… ? 

ما عاشق بردن هستیم و با هم برنده ایم.

برنده باش توسط یک علاقمند به کتاب و کتابخوانی و مباحث اطلاعات عمومی و دانش و حل جداول و… بنیان نهاده شده است.

سعی میکنیم بهترین منبع کامل و جامع برای اطلاعات عمومی و دانستنی ها باشد ، من در اینجا به شما تو هر سنی که هستین ( مهم نیست چندسالته باید دلت جوون باشه ) کمک میکنم تا اولا سطح اطلاعات عمومی تان بالا برود و ثانیا در بردن شما در تمامی مسابقات کمی سهیم باشم.

اگر به دنبال بردن هستید ما را حتما دنبال کنید، چون شعار ما اینه : برای برنده شدن هیچ وقت دیر نیست… ? 

كتابخانه ضرب المثل

 

ضرب المثل های معروف ایرانی با داستان


 

آش نخورده و دهن
سوخته

بشنو و باور مكن

علاج واقعه قبل از
وقوع بايد كرد

اگر پيش همه شرمنده ام ، پيش دزده … 


بيلش را پارو كرده 

دعوا سر
لحاف ملا بود  


ما
پوستين را ول كرديم ، پوستين …

شتر ديدي
، نديدي   


باد
آورده را باد مي بره  


كفگير به
ته ديگ خورده   


آستين
نو بخور پلو 
 


از اين
ستون به اون ستون فرج است 
 


يك
خشت هم بگذار در ديگ 
 


بين همه
پيغمبرها جرجيس را پيدا كرده 
 


فوت
كوزه گري 
 


خياط در
كوزه افتاد   

دو
قورت و نيمش باقي مانده   

بزك نمير
بهار مي آد 

دوستي
خاله خرسه 

دم خروسو
باور كنيم يا …

جيك
جيك مستونت بود …


فلفل نبين
چه ريزه …


ضرب المثل های معروف ایرانی با داستان

يك
كلاغ ، چهل كلاغ 

ضرب المثلهاي بيشتر

 

 

 


 

 


مثل چيست ؟ 

 مثل
ها چند نوعند ؟ 

 مثل
ها از كجا مي آيند ؟ 

 مثل
ها چه فايده اي دارند ؟ 

 


صفحه اصلي سايت كودكان

_
 نوجوان
 > 
كتابخانه ضرب
المثل  

    

طراحي صفحات توسط
سايت كودكان دات او آر جي
 ، هر نوع كپي برداري
ممنوع است

آسمونی » سرگرمی » ضرب المثل » ضرب المثل های معروف ایرانی با معنی

آسمان اهدافت را لمس کن… دست یافتنیست…

برای ورود به بخش کامل ضرب المثلها روی عبارت زیر کلیک نمایید:

در این بخش آسمونی تعدادی از ضرب المثل های ایرانی را به ترتیب حروف الفبا و با معنی برای شما عزیزان قرار داده ایم.ضرب المثل های معروف ایرانی با داستان

ضرب المثل با حرف الف

1- ادب از كه آموختی از بی ادبان : بادیدن رفتار بی ادبان آن کارها را انجام ندادن.

2- آب در هاون كوبیدن : كاربیهوده انجام دادن .

3- آش كشك خاله ات رو بخوری پاته نخوری پاته : این كار را باید انجام دهی چه دلت بخواد چه دلت نخواد.

4- آش دهانسوزی نیست : بسیار مطلوب و محبوب نیست.

5- آتیش بیار معركه: بهم زنی می كند .

6- آتیش زده به مالش : هر چی داشته بخشیده .

7- آب از دستش نمی چكد : خیرش به كسی نمی رسد .

8- آفتاب عمرش لب بومه : چیزی بمرگش نمانده .

9- آسمون همه جاش یه رنگه: هر جا كه باشی وضع همینه .

10- از این ستون به آن ستون فرجی است : گذشت زمان ممكن است برای حل مشكل تو مؤثر واقع شود.

11- آب ازآهن جدا كردن: كار د شواری را انجام دادن .

12- آب ازدریا بخشیدن : از مال دیگران بخشیدن و منت نهادن

13- آب برو ، نان برو تو هم به دنبالش برو: جمله ی توهین آمیزی است.

14- اسب تازی گر ضعیف بود همچنان از طویله ی خربه انتقاد از بی اهمیت ها

15- آن راكه حساب پاك است ا ز محاسبه چه باك است :كسی كه كارش در ست است از حساب و كتاب ترسی ندارد.

16- اندازه نگهدار كلواوشر بواو لا تسرفوا : پرخوری .

17- ای كه پنجاه رفت و در خوابی مگر این پنج روز را دریابی : استفاده از اندک فرصت مانده

18- آنروز كه آواز بود فكر زمستانت هم بود: به فکر آینده نبودن

19- آب دریا به دهن سگ نجس نمی شود : پشت دیگران ازكسی بدگویی كردن.

ضرب المثل با حرف ب

1- بازبان خوش مار را از سوراخ بیرون می كشد: باچرب زبانی كارهای خویش راپیش می برد .

2- بزك نمیر بهارمیاد .کمبزه با خیار می یاد: به كسی و عده های دورو رازدادن.

3- بادمجان بم آفت نداره: مقاومت داشتن در برابر سختی ها

4- با یك گل بهار نمیشه: با یك شخص درستکار دنیا درست نمی شود.

5- با یه من عسل هم نمی شود خوردش: بد اخلاق بودن

6- به دعای گربه ی سیاه ، بارون نمی باره: خشم خدا نسبت به افراد بدکار

7- برای لای جزر دیوار خوبه: خیلی بی مصرف است.

8- با یك تیر و دو نشون زدن: با انجام یک کار به چند نتیجه عالی رسیدن

9- باد آورده را باد می برد: هر چیزی كه آسان بدست می آید آسان هم از دست می رود.

10- به در گفت دیوار بشنوه: غیر مستقیم حرف زدن

11- به نطق آدمی بهتر است از دواب ، دواب از تو به گر نگویی صواب : استفاده از سخنان خوب در حرف زدن

12- با هر دست كه دادی پس می گیری. پاداش حتمی در مقابل هر خوبی

13- بزرگی به عقل است نه به سال.در تقابل بین کارها وسخنان خردمندانه ی خردسال با سخنان وکارهای نابخردانه ی بزرگسال گفته می شود

14- برای همه مادر است برای من زن بابا: با همه مهربان است با من نا مهربان است.ضرب المثل های معروف ایرانی با داستان

15- با ماه نشینی ، ماه شوی ، با دیگ نشینی سیاه شوی: در تأثیر همنشینی گویند ،‌یعنی در اثر همنشینی با بدان ،‌بد می شوی و با نیكان نیك.

16- با پولها كباب بی پول ها دود كباب: شخص ثروتمند از مواهب زندگی استفاده می كند و بینوا می بیند و حسرت می كشد.

ضرب المثل با حرف پ

1- پشت چشم نازك كردن: ناز آوردن

2- پشت دست داغ كردن: تصمیم گرفتن برای انجام ندادن کاری.

3- پا به دریا بگذاره دریا خشك می شود: بد شانس است.

4- پرسیدن عیب نیست ،‌ ندانستن عیب است: در مذمت نادانی

5- پنجه با شیر انداختن و مشت با شمشیر زدن كار خردمندان نیست: كار خطرناك كردن كار انسانهای عاقل نیست.

6- پول كه زیاد شد خانه تنگ می شود و زن زشت: ثروت زیاد ، انسان را به سرگرمی های ناپسند وا می دارد.

7- پی تقدیر رفتن از كوری است. در نکوهش سستی وتنبلی ویا استفاده نکردن از عقل وفکر خود

8- پشم در كلاه نداشتن. بی مایه بودن

9- پرتو نیكان نگیرد هر كه بنیادش بد است تربیت نا اهل را چون گردوگان بر گنبد است

10- پرده هفت رنگ مگذار تو كه در خانه بوریا داری: قناعت.

11- پولش از پار و بالا می ره: ثروت زیادی دارد.

12- پشت دست را داغ كردن: تصمیم به انجام ندادن كاری گرفتن.

13- پایان شب سیه سپید است: مثل از پی هر گریه آخر خنده ای است.

14- پول علف خرس است: دارایی و مال را به هر كس كه بخواهد نباید داد.

15- پیاده شو با هم راه بریم: در مورد كسی كه خیلی مغرور و متكبر شده است.

ضرب المثل با حرف ت

1- توبه گرگ مرگ است: كسی كه دست از عادتش بر نداره.

2- تا تریاق از عراق آرند مار گزیده مرده باشد: به تاخیر انداختن کاری که اهمیت فوری و بسیار دارد.

3- تا تنور گرم است نان را بچسبان: كاملاً از فرصت استفاده كردن.

4- تعارف اومد نیامد دارد: به كسی كه تعارف می كنی ممكن قبول كنه ممكن نكنه.

5- تیرش به سنگ می خوره: به هدفش نمی رسه.

6- تیر توی تاریكی انداختن: با چشم بسته كاری رو انجام دادن.

7- تافته جدا بافته بودن: خود را غیر از بقیه دانستن.

8- تا توانی دلی بدست آور دل شكستن هنر نمی باشد

9- تیشه به ریشه زدن:‌ با پای خود به گور رفتن.

10- توی هفت آسمون یك ستاره نداشتن: بد شانسی آوردن.

11- تو را خواهند پرسید كه عملت چیست نگویند پدرت كیست: باز خواست آخرت.

12- ترسم نرسی به كعبه ای اعرابی كه این ره كه تو می روی به تركستان است

13- تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد

14- توانگری به قناعت به از توانگری به بضاعت: كسی كه قانع است قدرتمند است.

ضرب المثل با حرف ج

1- جوجه را آخر پائیز می شمرند: نتیجه كار آخر معلوم می شود.

2- جواب ابلهان خاموشیست: جواب نادانها را نباید داد.

3- جانماز آب كشیدن: در ظاهر خود را خوب نشان دادن.

4- جنگل مولاست: جماعتی نامناسب در جایی جمع شده اند.

5- جواب دندان شكن: یعنی با منطق و حساب پاسخ دادن.

6- جایی نمی خوابه كه آب زیرش بره: برای افراد زیرك گفته می شود.

7- جایی رفت كه عرب نی انداخت: كنایه از این است كه بازگشتی ندارد.

8- جنگ دو سردارد: یعنی پایان جنگ گاهی پیروزیست و گاهی شكست است.

9- جاتره بچه نیست: چیزی وجود ندارد.

10- جان كسی را به لب آوردن: زیادی منتظر شدن.

11- جای كه نمك خوردی نكمدان مشكن : در نکوهش خیانت به افرادی که در حق آدم خوبی کرده اند.

12- جهان ای برادر نماند بر كس دل اندر جهان آفرین بند و بس : دوری از دل بستن به دنیا (نزدیک شدن به خدا)

13- جای سوزن انداختن نیست : شلوغی آن مکان

14- جوانمردی كه بخورد و بدهد به از عابری كه نخورد و بنهد: جوانمردی كه به دیگران كمك می كند بهتر از پارسایی است كه نمی خورد و به دیگران هم كمك نمی كنند.

15- جای شكرش باقی است.

ضرب المثل با حرف چ

1- چرا عاقل كند كاری كه باز آرد پشیمانی: عاقل كاری را كه پشیمانی به بار می آورد نمی كند.

2- چو فردا شد فكر فردا كنیم: از حالا جوش فردا را نزنیم.

3- چند تا پیراهن بیشتر پاره كرده: با تجربه تر است.

4- چغندر به هرات زیره به كرمون: هر چیزی به جای خودش.

5- چیزی كه عوض داره گله نداره: این كار به آن كار در.

6- چاقو دسته خودش را نمی بره: خویشان و بستگان برای همدیگر ناراحتی تولید نمی كنند.

7- چیزی بارش نیست: ساده لوح بودن.

8- چیزی كه از خدا پنهان نیست از بنده چه پنهان: جای مخفی كردن چیزی نیست.

9- چشم بسته غیب می گوید: به كسی گفته می شود كه از موضوع روشن و واضح خبر می دهد.

10- چشمش آلبالو گیلاس می چینه: چیزی را به طور درست نمی بیند.

11- چه خوش گفت آن تهی دست سلحشور جوی زر بهتر از پنجاه من روز.

12- چو آید زپی دشمن جان شان بیند و اجل پای اسب دوان

13- چوب به لانه زنبور كردن: کارهای خطرناک انجام دادن

14- چو انداختن: جال و جنجال را انداختن.

15- چو كردی با كلوخ انداز پیكار سر خود را به نالای شكستی.

ضرب المثل با حرف ح

1- حساب حسابه ، كاكابرادر: مثل ، برادریمان سر جاش بزغاله یكی هفت صنار.

2- حرف راست را باید از بچه شنید: صحبت درست را كه كودك می گوید ، صحیح است.

3- حسود هرگز نیاسود: از بخل و كینه به جایی نمی رسد.

4- حق به حقدار می رسد: كار شایسته سزای آدم دستكار است.

5- حرفهای گنده تر از دهنش می زنه: سخنان نامناسب زدن

6- حالا كه ماست نشد شیر بده: مقصودی معین ندارد.

7- حاجی ، حاجی را در مكه می بیند: وقتی كسی وعده ای می دهد و می رود و مدتی از او خبری نمی شود چون او را می بینند چنین می گویند.

8- حسود از نعمت حق بخیل است و بنده بی گناه را دشمن می داند: حسادت.

9- حال در ماندگان كسی داند كه به اصول خویش در ما ند: دردمندی.

10- حادثه خبر نمی كند: اتفاقات پیش از آنكه بفهمیم روی می دهد.

11- حلوا حلوا دهن شیرین نمی شه: با زدن حرف حلوا بدان كه دهانت شیرین نمی شود.

12- حسنی به مكتب نمی رفت وقتی می رفت جمعه می رفت: كار را بی موقع انجام دادن.

13- حرف حساب جواب نداره: درست گفتن مسئله ای درباره حق كسی.

14- حرف حق تلخه: درست گفتن هر حرفی را گویند.

ضرب المثل با حرف خ

1- خر ما از کرگی دم نداشت: بدشانس بودن.

2- خودم كردم كه لعنت بر خودم باد: مانند از ماست که بر ماست

3- خانه به دوش: بی خانه بودن.

4- خر تب می كنه: در فصل تابستان كسی كه لباس گرم بپوشد.

5- خر بیار و باقالی بار كن: در موردی گفته می شود كه آشوب و معركه بر سر موضوعی باشد.

6- خدا از دهنت بشنوه: كاش همان شود كه شما گفتین.

7- خواب زن چپ می زند: در موری گفته می شود كه خواب به تعبیرش خود باشد و بالعكس.

8- خود را به موش مردگی زدن: در مورد كسی گفته می شود كه در انجام کاری سستی می کند

9- خوردن برای زیستن و دكر كردن است تو معتقد كه زیستن از بهر خوردن است

10- خران و گاوان كار بردار به ز آدمیان مردم آزار

11- خر كه كمتر نهر بر وی بار بی شك آسوده تر كند رفتار

12- خواب نوشین بامداد رحیل میل باز دارد سپاه از سبیل عاقبت بد خواب زیاد

13- خاموشی ، به كه جواب سخت.

ضرب المثل با حرف د

1- دیگ به دیگ می گه روت سیاه: كسی كه عیب دارد به دیگران طعنه می زند.

2- در نا امیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است

3- دل به دریا زدن: ریسك كردن.

4- دل به دل راه داره: خبر داشتن از دوستی طرف

5- در دوازه رو می شه بست ولی در دهان مردم را نمی شود بست: هر كاری بكنی مردم درباره ات حرف می زنند.

6- دودو تا چهار تا: چیزی كه واضح است.

7- دشمن دانا به از دوست نادان: دانایی و فهمیدگی گرچه در دوست باشد ، خوب است.

8- دیوار موش داره موشم گوش داره: حرف به گوش بقیه می رسد.

9- در كار نكو حاجت هیچ استخاره نیست: در انجام دادن كار خوب فكر و تأمل كردن جایز نیست.

10- دود از كنده بلند می شه: با تجربه بودن افراد مسن

11- درخت هرچه بارش بیشتر می شود سر فروتر می رود. در ستایش فروتنی افراد دارای مقام ویا ثروت

12- دروغی مصلحت آمیز به كه داشتی فتنه انگیز

13- دوست شمار آنكه در نعمت زند لاف یاری و برادر خواندگی

14- دشمن آن به كه نیكی بینند : نیكوكاری حتی در حق دشمنان.

15- داشتم فایده نداره از داریم بگو: از آنچه داشتی نگو بگو اكنون چه داری.

ضرب المثل با حرف ر

1- ریگ تو كفششه: منظور داشتن نقشه ی بدی در فکر

2- روكه نیست سنگ پای قزوینه: پررو بودن.

3- رفتم ثواب كنم كباب شدم: در برابر خوبی ، بدی دیدم.

4- راه باز است و جاده دراز: كسی برای رفتن مانع نمی شود.

5- روده بزرگه ، روده كوچكه رو خورد: وقتی كه انسان خیلی گرسنه باشد.

6- رنگش مثل گچ سفید شد: منظور كسی است كه از چیزی ترسیده و رنگش پریده باشد.

7- رفتن و نشستن به كه دویدن و گسستن: آرامش.

8- روده تنگ به یك نان تهی پر گردد نعمت روی زمین پر نكند و بهره ننگ : قناعت

9- رگ خواب كسی را به دست آورن. پیدا کردن نقطه ی ضعف کسی

10- ریش در دست دیگران داشتن. اختیار در دست خود نداشتن

11- رفت كه ریش در بیاورد ، سبیلش را هم باخت: خواست وضع بهتری پیدا كند ، آنچه داشت از دست داد.

ضرب المثل با حرف ز

1- ز تعارف كم كن و بر مبلغ افزا: هنگامی گفته می شود كه تعارف بی فایده و باعث رنجش دیگران می شود .

2- زدیم و نگرفت : كسی كه خود را به خطر بیاندازد و نتیجه ای نداشته باشد .

3- زبانم مو در آورد : وقتی كه كسی زیاد توضیح دهد و نتیجه نداشته باشد .

4- زیر آب كسی را زدن : ‌كسی را نزد دیگری بی اعتبار كردن

5- زیر كاسه ، نیم كاسه است : یعنی فریب و حقه ای در كار است .

6- زردآلو را می خورد برای هسته اش: هر كاری را برای نتیجه اش انجام می دهد.

7- زن به در سرای مرد نكو هم درین عالم است دوزخ او تأثیرخوب همنیشنی با افراد نیکوکار

8- زیر رنج بود گنج های پنهانی : نتیجه دادن زحمات

ضرب المثل با حرف س

1- سری كه درد نمی كند دستمال نمی بندند : وقتی احتیاج به كاری نیست دنبال كار اضافی نرو.

2- سیب دو نیمه :‌ كنایه از شباهت .

3- سرش به تنش زیادی كرده است :‌ از جانش سیر شده است.

4- سكوت نشانه ی رضایت است :‌ وقتی كسی ساكت است رضایتش را نشان می دهد.

5- سرش به تنش می ارزد :‌ ارزش احترام گذاشتن را دارد.

6- سگ زرد برادر شغال است :‌ یعنی در یك جنسند .

7- سبیلش را چرب كردن : یعنی به كسی رشوه دادن.

8- سر پیری و معركه گیری :‌ در مورد كسانی است كه زمان پیری كار جوانان را انجام می دهند .

9- سالی كه نكوست از بهارش پیداست : مواقعی گفته می شود كه كاری بر وفق مراد باشد.

10- سیر به پیاز میگه پیف پیف چقدر بو می دی :‌ كنایه به كسی است كه خود پر از عیب و اشكال است ولی عیب كوچك دیگران را بزرگ جلوه دهد.

11- سه چیز پایداری نماند مال بی تجارت و علم بی بحث و ملك بی سیاست : سه چیز استوار نمی ماند مال كه خرید و فروش نشود و علمی كه مشورت در آن نباشد و پادشاه بی سیاست.

12- سخن را سر است ای خردمند و بن میاور سخن در میان سخن :‌ دوری کردن از میان حرف دیگران پریدن

13- سخنران پرورده ی پیركهن بیندیشد آنكه بگوید سخن

14- سخی دوست خداست ‌

15- ستاره ی سهیل است

ضرب المثل با حرف ش

1- شتر در خواب بیند پنبه دانه ؟ : كنایه از آدمی است كه آرزوهای دور و درازی دارد.

2- شنیدن كی بود مانند دیدن : هرگاه با چشم خودت ندیدی شایعات را باور نكن .

3- شتر بابارش گم می شه : نا امن بودن مکانی

4- شتر سواری دولا دولا نمی شود : كار را باید با آگاهی انجام داد.

5- شاهنامه آخرش خوش است : همیشه در اول كار نباید قضاوت كرد.

6- شتری كه در خانه ی همه را می زند :‌ عاقبتی كه برای همه است .

7- شمر ، جلودارش نمیشه : یعنی بسیار آدم شروری است.

8- شنیدم گوسفند را بزرگی رها نیندازدهان و دست گرگی

9- شیطان با مخلصان بر نمی آید و سلطان با مفلسان :‌ شیطان با آدمهای یك رنگ كاری ندارد.

10- شوی زن زشت روی و نابینا به : شوهر زن زشت ونابینا باشد بهتر است

11- شام و ناهار هیچ چیز ،‌آفتاب به لگن هفت دست : خوراكی هیچ ،‌اسباب و ظروف و سفره بیار –- اصل هیچ و فروع بسیاراست.

ضرب المثل با حرف ص

1- صابوش به جامه‌ی كسی خوردن : یعنی ضرور و زیان به او هم رسیده.

2-صد تا چاقو بسازه ، یكیش دسته نداره : یعنی هیچوقت به‌حرفش اعتماد نكن.

3- صورتش را با سیلی سرخ نگاه می دارد : آبرومندانه زندگی کردن

4- صبر ،‌كلید كارهاست

5- صیاد بی روزی در دجله نگیرد و ماهی بی اجل بر خشك نمیرد: روزی

6- صبر ایوب داشتن

7- صلاح مملكت خویش خسروان دانند.

8- صاحب دلی به مدرسه آمد ز خانقاه شكست عهد صحبت اهل طریق را: پیمان شكنی.

9- صدا از ته چاه بر آمدن. ضعیف بودن

10- صلح دشمن چو جنگ دوست بود.

ضرب المثل با حرف ض

1- ضرر تلخه

2- ضرب ، ضرب اول: در مبارزه آن كسی برنده است كه ضربه اول را زده باشد.

3- ضامن روزی بود روزی رسان. اعتقاد به روزی دهندگی خدا

4- ضعیفی كه با قوی دلاور كند یار دشمن است در هلاك خویش: هركس باید به توان خودش كاری را انجام دهد.

ضرب المثل با حرف ط

1- طاقتم طاق شد: بیش از این تحمل ندارم ، صبرم تمام شده است.

2- طوطی وار یاد گرفتن: مطلبی را سرسری یاد گرفتن

3- طبل توخالیست: فقط داد و فریاد می زند و گرنه چیزی بارش نیست.

4- طاووس‌رابه‌نقش ونگاری‌كه هست‌خلق‌تحسین‌كنند واوخجل ازپای‌زشت‌خویش: ظاهر بینی افراد

5- طلب كردم زدانایی به یک پند مرا فرمود با نادان مپیوند.

6- طمع را سه حرف است هر سه تهی : در مذمت ونکوهش طمع

ضرب المثل با حرف ع

1- عاقبت جوینده یابنده بود: كسی كه تلاش می كند به مقصودش می رسد.

2- عقل اون پاره سنگ بر می داره: عقل ندارد.

3- عجله كار شیطونه: عجله كار درستی نیست.

4- عاقبت حق به حقدار رسید: همیشه در سرانجام هر كار كسی كه حق دارد برنده است.

5- عالم نا پرهیزگار كور شعله دارست: در نکوهش دانشمند بی تقوا ونترس از خدا

6- عالم از بهر دین پروردن است نه از بهر دنیا خوردن.

7- عالم بی عمل به چه ماند گفت به زنبور بی عسل:

8- عاقلان را یك اشارت بس بود.

9- عروس تعریفی آخرش شلخته در می آید. دوری از تکبر ویا خودتعریفی

10- عطای او را بلقای او بخشیدم: در مورد افردای كه خیر و شر آنها یكی است.

ضرب المثل با حرف ف

1- فیلش یاد هندوستان كرده: یاد خبری دور، افتاده است.

2- فلفل نبین چه ریزه بشكن ببین چه تیزه: هیچ گاه از ظاهر كسی نمی توان قضاوت كرد.

3- فردا هم روز خداست: یعنی اجبار نیست كه همه كارها را امروز بكنید.

4- فلانی اجاقش كوره: منظور از كسی است كه بچه دار نمی شود.

5- فرو مایه هزار سنگ بر می دارد و طاقت سختی نمی آورد. بی تحمل و طاقتبودن افراد بدکار

6- فرق است میان آنكه یارش در بر آنكه دو چشم انتظارش بر در: انتظار.

7- فهم سخن چون نكند مستمع قوت طبع از متلكم بجوی: فهمیدن سخنان گوینده در هنر سخن گفتنش نهفته است

8- فكر نان كن كه خربزه آب است: دل به چیزهای بیهوده نبستن

ضرب المثل با حرف ق

1- قدر زر ، زرگر شناسد ، قدر گوهر ، گوهری: ارزش هر چیزی را خبره آن می داند نه دیگران.

2- قصاص در این دنیاست: یعنی هر كس نتیجه اعمال خود را در زندگی می بیند.

3- قاشق نداره آش بخورد: كنایه از شخص بینهایت تهیدست است و وسیله لازم را دراختیار ندارد.

4- قوز بالاقوز: كار را خراب تر از آنچه كه بود كردن.

5- قرص خورشید در سیاهی شد یونس اندر دهان ماهی شد.

6- قرآن بر سر زبان است و در میان جان: دیانت

7- قدر عافیت كسی داند كه به مصیبتی گرفتار آید: قدر عافیت.

ضرب المثل با حرف ک

1- كوه به كوه نمی رسد آدم به آدم می رسد:

2- كبكش خروس می خونه: خیلی خوشحال است.

3- كوگوش شنوا: گوش ندادن به حرف.

4- كوزه گر از كوزه شكسته آب می خورد: خسیس بودن

5- كارها به صبر برآید و مستعجل به سر در آید: صبر.

6- كس نبیند بخیل فاضل را كر نه در عیب گفتنش كوشد ور كریمی دو صد گز دارد كرمش عیبها فرو پوشد: افراد فاضل.

7- كرم بین و لطف خداوند گار گر بنده كرده است و او شرمسار: در نکوهش بدکاری

8- كند همجنس با همنجنس پرواز: هر كسی با مثل خودش رابطه دارد.

ضرب المثل با حرف گ

1- گر صبر كنی ز غوره حلوا سازی: صبر كردن.

2- گاومون زائیده: دردسر به سراغ آدم آمدن.

3- گاو پیشانی سفید است: همه كس و در همه جا او را می شناسند.

4- گاو بی شاخ و دم: کسی که فقط در ظاهر قوی ووحشتناک به نظر می رسد

5- گر دست فتاده ای بگیری مردی ور بر كسی خرده نگیری مردی

6- گربه شیر است در گرفتن موش لیك موش است در مصاف پلنگ

7- گرت از دست برآید ذهنی شیرین كف مردی آن نیست كه مشتی بزنی بر دهنی

8- گرگ كه پیر می شود ، رقاص شغال می شود: هر آدم شروری ، در روزگار پیری دست آموز دیگرانست

ضرب المثل با حرف ل

1- لگد به بخت خود زدن: در مقابل خود ایستادن

2- نقش دادن: كاری به طول انجامیدن

3- لبش بوی شیر می دهد: بی تجربگی فرد

4- همه مهربانتر از مادر: تملق كردن

5- لذتی كه در بخشش هست در انتقام نیست وقتی می توان ببخشی انتقام نگیر

ضرب المثل با حرف م

1- مرغ همسایه غاز است: نا آگاهی

2- ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است: ارزش وقت را دانستن

3- ماست را كیسه كردن: گول زدن

4- مرغ یك پا داره: لجبازی كردن

5- مار تو آستین پرورش دادن: محبت به افراد زیان رساننده

6- مار خورده و افعی شده: شرارت کسی

7- مگواندوه خویش با دشمنان كه لامول گویند شادی كنان: دشمن را به ناراحتی خود شاد نکن

8- مال از بهر آسایش عمر است نه عمر از بهر گرد كردن مال: آسایش

9- مورچگان را چو بود اتفاق شیر ژیان را به راننده پوست : در ستایش اتحاد وهمبستگی

10- مزن بی تأمل بگفتار دم نگو گوی گردوگوئی چه غم: بدون فکرحرف نزدن واگر هم سخن گفته شد دیگر جای تأسف خوردن نیست

11- مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد : کسی از چیزی ضرر دیده از آن چیز برای هیشه رعب ووحشت دارد

12- مسكین خر اگر چه تمیز است چون با رهمی برد عزیز است: زحمتكشی

ضرب المثل با حرف ن

1- نفس از جای گرم برآمدن: در مورد شخصی گفته می شود كه بی خیال مستمندان باشد.

2- نم پس نمی دهد: كارش عیب و ایراد ندارد

3- نخود هر آش شدن: فضول بودن

4- نور علا نور بودن: كار خیلی خوب بودن

5- نان خود خوردن و نشستن به كه كمر زرین بستن و به خدمت ایستادن: قناعت

6- نصیحت پادشاهان كردن كسی رامسلم بود كه نیم سرندارد یاامید. كاربیهوده

5- ندانستی كه بینی بر پای چو در گوشت نیامد مردم

6- نماند به ستمكار بد، روزگار بماند بر او لعنت پایدار

7- نان از برای كنج عبادت گرفته اند صاحب دلان به كنج عبادت برای نان: سوء استفاده

8- نا بینا به كار خویش بیناست: هر کسی در انجام کاری مهارت دارد

ضرب المثل با حرف و

1- وجود یكی است ولی شكم دوتاست: یعنی دو نفر هر چقدر به یكدیگر نزدیك باشند باز هم از هم جدا هستند.

2- وقت نداره سرشو بخارونه: منظور آنست كه گرفتار است.

3- وین شكم بی هنر پیچ ، پیچ صبر ندارد كه بسازد به هیچ

4- وقت ضرورت چون نماند گزیر دست‌بگیردسرشمشیرتیز: ضرورت‌كارواجب

5- وفاداری مدار از بلبلان چشم كه هردم بر گلی دیگر سرآیند: بی وفایی

ضرب المثل با حرف هـ

1- هر پستی ، بلندی دارد: بعد از هر سختی آسانی هست.

2- هادی ، هادی اسم خود بر ما نهادی: یعنی كه به ارتكاب عمل خلافی دست زده ای و مرا بدان متهم می كنی.

3- هشتش گرو نهش است: آه در بساط ندارد.

4- هر كه بامش بیش ، برفش بیشتر: ثروت زیاد آسایش به بار نمی آورزد

5- هركه درحال‌توانایی نكوئی‌نكند ازوقت ناتوانی‌سختی ببیند: انجام‌كارخوب

6- هركه در زندگانی نانش بخورند چون بمیرد نامش نبرند: کارحسنه کردن در این دنیا

7- هر كه آمد عمارتی نو ساخت رفت و منزل بدیگری پرداخت : بی وفابودن روزگار

8- هر كه نان از عمل خویش خورد منت از حاتم طائی نبرد : قناعت

9- هر كه با بزرگان ستیز و خون خود ریزد: پا از گلیم خود دراز كردن

10- هر جا سر است سخن است.

ضرب المثل با حرف ی

1- یكی به دو كردن: جر و بحث كردن

2- یك دست صدا نداره: باید با دیگران متحد بود

3- یك من ماست چقدر كره می دهد: تلافی كردن

4- یك پاش لب گور است: پیر است

5- یزدان كسی را كه دارد نگاه نگردد ز سرما و گرما تباه

6- یاردیرینه‌مراگونه‌زبان توبه مده كه مراتوبه‌شمشیری نخواهدبودن: سرسختی

7- یك تیر و دو نشان: با یك كار به دو نتیجه رسیدن

8- یاسین به گوش خر خواندن: پند بی فایده به كسی دادن

9- یك چشم گریان و یك خندان: در مورد كسی گویند كه دو گانه عمل می كند.

برای ورود به بخش کامل ضرب المثلها روی عبارت زیر کلیک نمایید:

من یا همه این را خیلی دوست دارم ممنون

ضرب المثل های ایرانی عالی است ( آناهیتا هستم)♡♡♡♡♡♡♡

خیلی عالی ولی کاش هر حرفی ۱۰۰۰تا بود آناهیتا هستم ممنونم از گوگل ضرب المثل هاهم عالللللللللللللللللللللللی است

سلام/ برای یه بازی لازم داشتم استفاده کردم GOD BLESS! ممنون

اینها بعضیا شون کنایه است لطفا جدا کنید به هر حال خوب بود

عالی بوددد خانم

عالی بود

آخه اینم شد ضربالمثل

زر نظر

ایران 3 0چین

بد نبود

سلام. برای اینکه به کسی بگیم آدم خاص و متفاوتی باشه تا بهتر نتیجه بگیره کسی از دوستان پیشنهادی داره؟

عالی مرسی

عالي بود اما اي کاش دقت هم در آن جاي داشت غلط و اشتباهات زيادي داره، به عنوان به نحوه صحيح دو مورد اشاره مي شود مثل خواب نوشين بامداد رحيل باز دارد پياده را ز سبيل ( مصرع دومي که ذکر شد کاملا اشتباه است و روح سعدي را مي آزارد) نور علي نور ( علا کاملا غلط است) در هر حال کار جالبي بود و جاي تشکر دارد

عالی مرسی

بد نبود من دانشگاهی چیز مفید تر می خوام نه این چرت و پرتارو

سلام عالی بود آقا من میخام به یکی که داره به دارایی من حسادت میکنه چون خودش نداره و اون چیزی که من دارمو پست و به درد نخور جلوه بده چه ضرب المثلی بهش بگم؟ کمک کنین

هیچی جواب ابلهان خاموشیست

گربه دستش به دنبه نمیرسه میگه بو میده

عالی

سلام عالی بود آقا من میخام به یکی که داره به دارایی من حسادت میکنه چون خودش نداره و اون چیزی که من دارمو پست و به درد نخور جلوه بده چه ضرب المثلی بهش بگم؟

عالي بود

ســلام عالی

سلام عالی بــــــــــــود

هلیا ممنونم من برای درسم می خواستم

عالی بود …… .. .. …………. ممنون

دمت گرم خیلی معرکه بود.❤️

دمت گرم خیلی عالی بود.❤️

عالی

خيلي عاليه براي بعضي ها

خیلی خوب وعالی بود فقط کاش داستان ضرب المثل های معروف را می نوشتید?????

مرسی عااالی بود

خیلی خوب بود مرسی عالی???

خيلى ممنون عالى بود

اصلا بدرد نمی خورد آشغال بود نصف معنی ها نبود

عااااالی بود ممنون خیلی خیلی به دردم خورد متشکر

خیلی آلی بو واقا ممنون فقط یه مشکل داشت ? اونم اینکه به ترتیب حروف الفبا ننوشته ??

بدک نبود اما برا خیلیا عالیه?

درست میگیرم بچه حرف گوش کن

ممنون ضرب المثل ها عالی بود??

عالییییییییییییی بود ضرب المثل ها ی شما

عالی نبود└(^o^)┘ (^-^)/

خیلی بد

خیلی افتضاح و بد و بدرد نخور

عالی بود واقعا مرسی

من باس درسم میخواستم زحمت فراوان کیشیدید فقط اگ بیشتر میزاشتید زحمتون نیمیشد آسمونی بابا دودقع برنامو ولکه”ولش ده” خواموشیش کو پایین پایینا نمیره باز میام نیگا مکینیم نظر میدیم…………یادت نرع نیگاع کنی???‍??????

چه بی شخصستی

خوب بود

گفت امتحان ضرب المثل

خیلی خوب بودمرسی

Thank you so much

عالی بودهمه چی تمومیداحسنت

وری گود دمت گگگگگگگگگگگگررررررررررررررممممممممممم خئییییییییییییییییییییییییی خوب بود عالی بود مرسییییییی

من امروز امتحان ترم ادبیات دارم آموزگار محترمم گفته 5 تا ضرب المثل داره توش امیدوارم خوندن اینا به درد بخور باشه

عالی بود برا تمرین دخترم میخواستم خیلی خوبهدکه با معنیش نوشتین

خیلی از معانی اشتباهه

کدام منظورتان است؟

ساام عالی ممنونم .

سلام وخسته نباشید خوب بود میشه لطفا ضرب المثل هاطنز هم بزاریدباگویش محلی مرررسی

همه رو اشتباه نوشتين بابا دكترا

سلام خواستم عرض کنم ضربالمثل نم پس نمی دهد کنایه از خسیس نیست ولی شما مرقوم فرمودید کارش درست وبی عیب است

سلام، ما نیز چنین چیزی ننوشته ایم

عالی است ولی خیلی از حروف ها اشتباه تایپ شده

سلام یه ضرب المثل خیلی مشهور هرچی گشتم نیست!!؟؟؟ شکستن شرح خویش ز مردی نبوود

سلام. خسته نباشید ولی ای کاش در این همه زحمت، دقت بیشتری در معانی و مفاهیم ضرب المثل ها، انتخاب های زیرکانه تر، و همچنین تصحیح غلط های بیشمار تایپی و نوشتاری می کردید که کارتون رو بی ثمر نگذاره.

خوب بود

سلام میشه یک ضرب المثل بگید که آچار و ابزار و گندن و چکش و آدم توش باشه

عالییی بود?

خیلی عالی و به ثمر بود.ممنونم

با سلام عالی بود .از اینکه برای ترویج فرهنگ ایران اینگونه تلاش می کنید ممنونم

زنده باشید دوست گرامی

خيليييييي خوب بود ممنون

یکیم هست که میگن مثلا به جون خودت که میخوام دنیات نباشه (یه همچین چیزی) “میخوام دنیات نباشه” یعنی چی؟؟؟ :)))

کوته چی است.

کوفته چی است.

یعنی تو اونق برام عزیزی که حاضرم خودت باشی اما دنیاو جهان نباشه یعنی زندگی و دنیا واسم مهم نیس فقط جون تو مهمه.

یه مثال دیگه هم هست که خیلی کاربردیه , خواهش میکنم که این رو هم قرار بدید من خودم خیلی ازش استفاده میکنم ” بعد میریم از قبرست خر میاریم ” ?

چی چی می گویی

مصطفی چی چی می گویی.

سلام خییییییییییییییییلی خوب بود خوبه که چندتا دیگه اضافه کنید مثل: از شیر مرغ تا جان آدمیزاد مثل پلو تو دوری خرما نخورده تب می کنه هم خرو میخواهد هم خرمارو

سلام خیلی خوبصرب مثل چطور

ضرب المثلی در مورد امانت داری دارید؟؟؟؟؟؟ لطفا پاسخ بدهید

پاسخ دادیم.

واقعا عالی بود مرسی

ورى گود دمت گگگگگگگگررررررممممم

سلام.میشه از مطالب سایت برای تهیه برنامه استفاده کنم.ممنون میشم پاسخ بدین.اگه میشه جوابو به ایمیلم بفرستید

خیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی عالی بود مرسی

با سلام از شما کمال تشکر را دارم.

خوب بود مرسی

خوشم اومد عالیه

عالیه ولی جیزی که می خوام پیدا نکردم

عالی بود

چقدر خوب بود چقدر

خیلی عالی بود

خیلی ضرب المثل های زیبا وجالبی بود خیلی خوشم آمد.

خوب بود ولی بعصی ضرب المثل رو نداره

عالي بود ممنوووووووووووووووووووووووووووووووون

ارائه یک ضرب المثل عاقل گیر ما نمیاد دیوانه هم دست از سر ما برنمیداره

معنی این ضرب المثل که اب برو نون برو تو هم برو چی میشه

یعنی هر چی کار کنی به هیچجا نرسی نفرین کردن

واقعا خوب بود

خیلی خوبه ولی بعضی ها رو نداره

یه ضرب المثل بختیاری هست میگه : سنگین با سنجننت سبک مبات ، پیشکننت

به دوستان عزیز پیشنهاد می دهم که به کتاب ضرب المثل iهای بختیاری ورود کنید چرا که ضرب المثل هایی یافت می شود که اثر آنها را در زندگیتان میبینید. اگر نتوانستید بخوانید آن رابه زبان فارسی برگردانید.

آفرين خوب بود

ميشه ازتون خواهش كنم ضرب المثل هاي طنز هم بذارين ممنون

حتماً دوست عزیز ، سایت رو دنبال کنید

خیلی خوبه ولی خنده دارنه داشت

خیلی خوبه ولی خنده دارنه داشت وبار خوب بود

ولی خنده دارنه داشت

لاااااااااااااااااایک

خیلی آموزنده بود

خب معنی هاش کو

جولو شون بود

شفاااااااااا

معنی ها کامل نیستند و کبوتر با کبوتر باز با باز را کامل ننوشته است…………………………………………………

پس چرا معنی ضرب المثل ((قدر عافیت کسی داند که …)) رو نزاشتید عایا؟!؟! ?

خیلی به دردم خورد

خوب بود ولی از احترام و همکاری زیاد نبود لطفا از این ها بگذارین

خوب بوداما درباره ی اتحادنداشت

سلام ضرب المثلی درباه ی رضایت مندی خدا دارید؟ اگه دارید بگید به من خیلی ممنون می شم. مدرسه خواهرم همچین چیزی می خواد حالا اگه کلا” درباره رضایتمندی چیزی داشتید بی زحمت به من ایمیل کنید. با سپاس فراوان

هيچ ضرب المثلى درباره ى فضول بودن نبود و پيدا كردن ضرب المثل مورد نظر در وبلاگ شما واقعا سخت است .

عــــــــــــالی بود اما خیلی از ضرب المثل ها را نداشت

خیلی عالی ممنون

عالیه

ممنون .عالی بود

خیلی خوب بود

بسیار عالی بود

عالی بود ممنون من فردا امتحان ضرب المثل دارم ممنون که کمکم کردین

.عالی بود واقعا عالی بود دست شما درد نکنه

ضرب امثل درباره ی زبان و سخن گفتن اصلا نبود که ؟!

بسیار خنده دار و باحال بود

خیلی مسخره بود خیلی ها رو نداره

خیلی خوب

برای درسم عالی بود ممنون

مممممممممممممممنؤن عاليييييييييييييييييييييييييييي بيدددددددددددددددددددددددد

خیلی خوب بوددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد

خیلی بد بود خیلی خیلی چون معنی نداشت خخخخخخخ شوخی کردم خیلی خوب بود

من همه جانظر میدم ولی عالی بود

بازم بذارید ?

منم واسه درسم میخواستم خیلی عالییییییییییییی بود دمتان گرم

برای درسم میخواستم عالی بود

خیلی عالی بود

خدا قوت

خیلی خ

عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بودن مرسی

عالییییییییییییییی بوووووووووووووود

لطفا ضرب المثل های بهتری بگذارید

لطفا کاربرد های هر ضرب المثل راهم به هر یک از ضرب المثل ها اضافه کنید

سپاس وتشکر ار گردآوران ضرب المثلها .دانش آموزان مدرسه آذرمنش پسرانه ناحیه 3 مشهد جهت تحقیق از آنها استفاده کرده بودند .

عالی بود برای درسم

خیلی خوب بود. ممنون

ضرب المثل های شما عالی است

مرسی کنایه ازب تاخیر انداختن کاری که اهمیت فوری وبسیار داردتا تریاق ازعراق ارند مارگزیده مرده باشد رانیز اضافه کنید

ممنون اضافه شد

خیلی خوب بود ممنون

خواهش

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ

تبلیغات در آسمونی

021-22072529

asemooni.com/advertising

ضرب المثل ها همیشه هشدار ها و پیام های بسیاری برای ما دارند پیام هایی که فراتر از یک تلنگر شاید مسیر زندگی مان را تغییر درهد در این بخش ریشه تاریخی ضرب المثل هر چیزی تازه اش خوب است،الا دوست! را می خوانید این ضرب المثل برای هوشیار کردن افراد، در مورد حفظ روابط و دوستی های قدیمی به کار می رود.

روزی روزگاری، دو دوست قدیمی که سالیان سال با هم دوست و یار بودند و به قول معروف نان و نمک یکدیگر را خورده بودند شروع به کار معامله و دادوستد کردند. این دوستان هرچند وقت یکبار با یکدیگر معامله می کردند و از آنجایی که هر معامله ای امکان دارد سودده یا زیان ده باشد، در یکی از این معامله ها متضرر شدند و هریک از آنها دیگری را در این زیان مقصر می دانستند و این خود باعث اختلاف و سوءتفاهم بین آنها شد. آنها دیگر مثل گذشته با هم دوست نبودند و کمتر یکدیگر را می دیدند و کمتر از پیش از حال یکدیگر خبردار می شدند. گاه پیش می آمد که دلشان برای گذشته و دوره ای که با یکدیگر خوب و صمیمی بودند تنگ می شد ولی غرورشان اجازه نمی داد، اختلافشان را بر سر این معامله کنار بگذارند و به دیدار یکدیگر بروند.

بالاخره یک روز یکی از این دوستان تصمیم گرفت تا غرورش را زیر پا بگذارد و با دوستش صحبت کند تا اختلافشان را برای همیشه کنار بگذارند و مثل قبل با هم رفتار کنند و یا اینکه برای همیشه با هم قطع رابطه کنند. مرد تاجر با این قصد شاگردش را فرستاد تا به سراغ دوستش برود و از او دعوت کند، برای اینکه مشکلشان را حل کنند و به در دکان او بیاید.مرد دومی وقتی شاگرد دوستش را دید که از او می خواهد تا به دکان استادش برود، بلند شد و دفتر حساب و کتابش را جمع کرد تا اگر دوستش سندی در محکومیت او رو کرد، او هم از سندها و مدارکش استفاده کند. و همین کار را هم کرد، او از همان ابتدای ورودش جروبحث را شروع کرد. اولی سعی می کرد دومی را متهم کند و دومی می خواست اولی را متهم کند تا اینکه سروصدایشان بالا گرفت.دکانداران دیگر بازار که صدای آنها را شنیدند در مغازه مرد می آمدند ولی وقتی می دیدند مرد صاحب مغازه با دوست صمیمی اش جروبحث می کند بدون اینکه حرفی بزنند برمی گشتند. چون می دانستند که دوستان صمیمی مثل این دو نفر به این سادگی ها با هم دشمن نمی شوند و پا در میانی آنها ممکن است فقط اوضاع را خراب تر کند. آنها منتظر ماندند تا این دو دوست از دوستی و محبت با یکدیگر صحبت کنند و جروبحثشان تمام شود. ولی هرچه منتظر ماندند دیدند فقط صدای آنها بالاتر می رود تا اینکه شاگرد دوست اولی فکری به ذهنش رسید. او دو تا چای ریخت و در سینی گذاشت و به آنها نزدیک شد. اول به دوستی که میهمان بود تعارف کرد و بعد سینی چای را به طرف ارباب خود گرفت او هم چای را برداشت ولی آنها آنقدر عصبانی بودند که اصلاً انگار نه انگار به دعوای خود ادامه دادند.

شاگرد در یک لحظه که میان این دو دوست سکوت برقرار شد از فرصت استفاده کرد و رو به دوست میهمان گفت:نوش جانتون، چای دارچین که شما همیشه دوست داشتید. دو دوست که تازه متوجه چای شده بودند، نگاهی به هم انداختند و لبخند زدند.ضرب المثل های معروف ایرانی با داستان

صاحب مغازه نگاهی به استکان چای انداخت و رو به دوستش گفت:ما تا حالا چند تا از این چایی ها با هم خوردیم؟

دوستش سری تکان داد و لبخندزنان گفت:هزار تا نمی دونم شایدم بیشتر!

صاحب دکان گفت:راستی ما اگر پول این چایی ها را که با هم خوردیم را جمع بزنیم از سود هر دوی ما در این معامله بیشتر می شود. اصلاً این معامله جدا از ضرر و زیان و یا سودش اصلاً ارزش دارد سابقه ی این همه سال دوستی را زیر پا بگذاریم.

حرف صاحب مغازه دوستش را هم تحت تأثیر قرار داد، به حدی که بلند شد و روی دوست قدیمی اش را بوسید و شاگرد مغازه از اینکه می دید نقشه اش به خوبی گرفت و توانست دوستی بین دو مرد تاجر مجدداً برقرار کند خیلی خوشحال بود

توجه : ارسال پیام های توهین آمیز به هر شکل و با هر ادبیاتی با اخلاق و منش اسلامی ،ایرانی ما در تناقض است لذا از ارسال اینگونه پیام ها جدا خودداری فرمایید.

این ضرب المثل هایی که در اینجا می خوانید همه و همه بارها مورد استفاده قرار گرفته اند چراکه بخاطر کوتاه بودنشان بسیار کاربردی و جالب هستند با ما همراه باشید تا لیست این ضرب المثل ها که مربوط به حیوانات می باشد را بخوانید.

غمزﻩ ﺷﺘﺮﯼ ﺁﻣﺪﻥ

ﻧﺎﺯﮐﺮﺩﻥ ﻟﻮﺱ ﻭ ﺑﯽﻣﺰﻩ،

***************

ضرب المثل های معروف ایرانی با داستان

ﻓﯿﻞ ﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻩﺍﺵ ﺻﺪﺗﻮﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ

ﺍﺭﺯﺵ ﺷﺨﺺ ﻧﮑﻮﮐﺎﺭ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻭ ﭼﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺑﻪﯾﮏ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺍﺳﺖ.

***************

ﻓﯿﻠﺶ ﯾﺎﺩﻫﻨﺪﻭﺳﺘﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩ

ﺑﻪﯾﺎﺩ ﻋﻮﺍﻟﻢ ﺧﻮﺵ ﮔﺬﺷﺘﻪﻫﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ

***************

ﻓﯿﻞ ﻭ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ

ﻧﻈﯿﺮ ﺩﻭﺷﮑﻞ ﻧﺎﺑﺮﺍﺑﺮ ﻭ ﭼﯿﺰ ﻏﯿﺮﻗﺎﺑﻞ ﻗﯿﺎﺱ

***************

ﻗﺴَﻤَﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭﮐﻨﻢ ﯾﺎ ﺩﻡ ﺧﺮﻭﺱﺭﺍ

ﺍﺯظوﺍﻫﺮ ﺣﺎﻟﺖﭘﯿﺪﺍﺳﺖﮐﻪ ﺣﺮﻑﺭﺍﺳﺖﻧﻤﯽﺯﻧﯽ

***************

ﻗﻤﺮ ﺩﺭ ﻋﻘﺮﺏ ﺷﺪﻥ

ﺑﻬﻢﺭﯾﺨﺘﻦ ﺍﻭﺿﺎﻉﻭﺍﺣﻮﺍﻝ، ﺷﻠﻮﻍ ﺑﻠﻮﻍ ﺷﺪﻥ

***************

ﮐﺎﺭ ﺑﻮﺯینه ﻧﯿﺴﺖ ﻧﺠﺎﺭﯼ

ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ:هرﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﻬﺮﮐﺎﺭﯼ ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ، ﺧﺮﺱ ﻭ ﻧﺠﺎﺭﯼ

***************

ﮐﺎﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﯿﻞ ﺍﺳﺖ

ﮐﺎﺭﯼ ﺳﺨﺖ ﻭ ﻣﺸﮑﻞ ﻭ ﭘﺮﺩﺭﺩﺳﺮ ﺍﺳﺖ، ﮐﺎﺭ ﻫﺮﮐﺲ ﻧﯿﺴﺖ .

***************

کاهﭘﯿﺶﺳﮓ ﻭﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ پیشﺧﺮ ﻧﻬﺎﺩﻥ

ﮐﺎﺭﯼ بیﺭﻭﯾﻪ ﻭ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡﺩﺍﺩﻥ، ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺩﺍﻥ ﺑﺴﭙﺮﺩﻥ

***************

مثل ﮐﺒﮏ ﺳﺮﺵﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﺑﺮﻑ ﻣﯽﮐﻨﺪ

ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺑﯿﻨﺪ ﻭ ﺍﺯﺟﺎﯾﯽ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﮐﺴﯽ ﻫﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺑﯿﻨﺪ

***************

ﮐﺒﮑﺶ ﺧﺮﻭﺱ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﺪ

ﺷﻨﮕﻮﻝ ﻭ ﺷﺎﺩ ﻭ ﺳﺮﺣﺎﻝ ﺍﺳﺖ .

***************

ﮐﺴﯽﮐﻪ ﺧﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﻻﺑﺒﺮﺩ ﭘﺎﯾﯿﻦﻫﻢ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ

ﺳﺮﺭﺷﺘﻪ ﻭ ﺭﻣﺰ ﻫﺮﮐﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ درست ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ

***************

ﮐﻼﻍ ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽﺑﭽﻪﺩﺍﺭﺷﺪ ﺷﮑﻢﺳﯿﺮﺑﻪﺧﻮﺩﻧﺪﯾﺪ

ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻌﺎﺵ ﺗﻨﮓ ﺑﻮﺩ ﻣﺤﺮﻭﻣﯿﺖ ﺣﺘﻤﯽ ﺍﺳﺖ، ﺑﭽﻪﺩﺍﺭ ﺷﺪﻥ فقیر ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻢﺑﻀﺎﻋﺖ ﺑﺪﻭﻥﺯﺣﻤﺖ ﻭ ﺩﺭدﺳﺮ ﻧﯿﺴﺖ.ضرب المثل های معروف ایرانی با داستان

***************

ﮐﻼﻍ ﺳﺮﻻﻧﻪﺧﻮﺩﺵ ﻗﺎﺭﻗﺎﺭ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ

ﺑﻪ ﺧﻮﯾﺸﺎﻥ ﻭ ﻧﺰﺩﯾﮑﺎﻥ ﻧﺎﺳﺰﺍﮔﻮﯾﯽ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ

***************

ﮐﺴﯽ ﻣﯽﺩﺍﻧﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﺑﻪ ﮐﺠﺎﺗﺨﻢ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ

ﮐﺴﯽ ﺳﺮ ﺍﺯﮐﺎﺭﺵ ﺩﺭ ﻧﻤﯽﺁﻭﺭﺩ. ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﺭﻧﮓ ﻭ ﺣﻘﻪﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ

***************

ﮐﯿﻨﻪ شتری ﺩﺍﺷﺘﻦ

ﻋﺪﺍﻭﺕ ﺭﺍ ﺩﺭﺩﻝﮔﺬﺍﺷﺘﻦ، ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺪﺩﻝ ﺑﻮﺩﻥ

***************

ﮔﺎﻭﺍﻥ ﻭ ﺧﺮﺍﻥ ﺑﺎﺭ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﺑﻪ ﺯ ﺁﺩﻣﯿﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﺯﺍﺭ

ﻣﺮﺩﻡﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺑﻪهمنوﻉ ﺷﺮﻁﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﺍﺳﺖ

***************

ﮔﺎﻭﺑﻨﺪﯼ ﺩﺍﺷﺘﻦ

ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﯾﺎ ﭼﻨﺪﻧﻔﺮ ﺯﺩ ﻭ ﺑﻨﺪﯼ ﺩﺭﮐﺎﺭ ﺑﻮﺩﻥ، ﺑﺎ ﮐﺴﯽ بدوبستنﮐﺮﺩﻥ .

***************

ﮔﺎﻭﯼ ﺷﺎﺥ ﻭ ﺩﻡ

ﺁﺩﻡ ﺗﻨﻮﻣﻨﺪ ﺷﻮرﯾﺪﻩ ﻭﺍﻗﻌﯽ، ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻏﻞ ﺑﯽﺷﺎﺥ ﻭ ﺩﻡ

***************

ﮔﺎﻭ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ ﺳﻔﯿﺪ

ﻣﻌﺮﻭﻑوﻣﺸﻬﻮﺭ ﻧﺰﺩﻫﻤﻪ، ﻫﻤﻪﮐﺲ ﺍﻭﺭﺍ ﻣﯽﺷﻨﺎﺳﺪ

***************

ﮔﺎﻭ ﺧﻮﺵ ﺁﺏ ﻭ ﻋﻠﻒ

ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻫﯿﭻ ﻧﻮﻉ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﺭﻭﮔﺮﺩﺍﻥ ﻧﯿﺴﺖ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﯿﺶ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﮐﺮﺍﻩ ﻭ

ﺑﺎ ﺍﺷﺘﻬﺎﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ

***************

ﮔﺎﻭﺵ دوقلو ﺯﺍﯾﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ ‏(ﮔﺎﻭﻣﺎﻥ ﺩﻭقلو ﺯﺍﺋﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ‏)

ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﭘﯿﺶﺁﻣﺪﻩ، ﺯﯾﺎﻥ ﻭ ﺿﺮﺭﯼ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺍﻭ ﺷﺪﻩ

***************

ﮔﺎﻭ ﻧﻪ ﻣﻦ ﺷﯿﺮ ﺍﺳﺖ

ﮐﺴﯽﮐﻪ ﺑﺎﯾﮏ ﺣﺮﻑ ﯾﺎﺣﺮﮐﺖ ﻧﺎﺷﺎﯾﺴﺘﯽ ﻫﻤﻪ ﻧﯿﮑﯿﻬﺎ ﻭ ﺯﺣﻤﺎﺕﺧﻮﺩﺭﺍ ﺿﺎﯾﻊ ﻭ ﺑﯽﺍﺛﺮ ﺳﺎﺯﺩ

***************

ﮔﺮﺑﻪ ﺑﻪﺩنبهﺍﻓﺘﺎﺩ ﺳﮓﺑﻪ ﺷﮑﻤﺒﻪﺍﻓﺘﺎﺩ

ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺴﯽﮐﻪ ﺑﻪﺧﻮﺭﺩﻥ ﺣﺮﺹ ﻭ وﻟﻊ ﺩﺍﺭﺩ ﮔﻔﺘﻪﺍﻧﺪ، ﭘﺮﺧﻮر ﻭ ﺷﮑﻤﻮ

***************

ﮔﺮﺑﻪ ﺑﺮﺍﯼﺭﺿﺎﯼﺧﺪﺍ ﻣﻮﺵ ﻧﻤﯽﮔﯿﺮﺩ

ﻫﯿﭻﮐﺲ بدوﻥ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖﺍﺟﺮﺕ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ، ﺗﻼﺵ ﻭ ﺯﺣﻤﺖ ﻫﺮﮐﺲ ﺑﺮﺍﯼﮐﺴﺐ ﺳﻮﺩ ﺍﺳﺖ

***************

ﮔﺮﺑﻪ ﺩﺭﺧﺎﻧﻪ پﺻﺎﺣﺒﺶ ﺷﯿﺮ ﺍﺳﺖ ‏(ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ سگﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪﺻﺎﺣﺒﺶ ﺷﯿﺮ ﺍﺳﺖ)

ﮔﺮﺑﻪﺩﺳﺘﺶﺑﻪﮔﻮﺷﺖﻧﺮﺳﯿﺪﮔﻔﺖﺑﻮﻣﯽﺩﻫﺪ

ﺁﺩﻡ ﺗﻨﺒﻞ ﺍﮔﺮ ﻣﻮﻓﻘﯿﺘﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺁﻥﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﯽﺍﻋﺘﺒﺎﺭﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﻓﺮﺽ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﻝ خود ﺭﺍﺧﻮﺵ ﻣﯽﮐﻨﺪ

***************

ﮔﺮﺑﻪ ﺭﺍ ﺍﺯﻫﺮﻃﺮﻑ ﺑﺎﻻ ﺑﯿﺎﻧﺪاﺯﯼ ﭼﻬﺎﺭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯽﺁﯾﺪ

ﺍﺯ ﻫﺮﺟﻬﺖ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻟﻄﻤﻪﺍﯼﺑﻪﻣﻨﺎﻓﻌﺶ ﻧﺤﻮﺭﺩ.

***************

ﮔﺮﺑﻪ ﺭﺍ ﺩﻡحجله ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺸﺖ

ﺍﺯ ﺁﻏﺎﺯ ﻫﺮﮐﺎﺭﯼ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺤﮑﻢﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ.

***************

ﮔﺮﺑﻪﺭﻗﺼﺎﻧﯽ ﮐﺮﺩﻥ ‏(ﮔﺮﺑﻪ ﺭﻗﺼﺎﻧﺪﻥ‏)

ﺍﺷﮑﺎﻝ ﺗﺮﺍﺷﯽ ﮐﺮﺩﻥ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﮐﺮﺩﻥ، ﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻥ

***************

ﮔﺮﺑﻪ ﻫﻔﺖﺗﺎ ﺟﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﺩﻏﻞﮐﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﺟﺎنﺳﺨﺖ ﻭﻣﻘﺎﻭﻡ ، ﻃﺎﻗﺖ ﺳﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ .

***************

ﮔﺮﮒ ﺁﺷﺘﯽ

ﺻﻠﺤﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻣﺼﻠﺤﺖ ، ﺁﺷﺘﯽ ﻣﻮﻗﺘﯽ ﻭ ﻇﺎﻫﺮﯼ ﻭ ﻧﻪ ﺣﻘﯿﻘﯽ

***************

ﮔﺮﮒ ﺑﺎﺭﺍﻥﺩﯾﺪﻩ

ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺷﺨﺺ ﺳﺮﺩ ﻭ ﮔﺮﻡ ﭼﺸﯿﺪﻩ ، ﺁﺩﻡ ﺑﺎ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﭘﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ .

***************

ﮔﺮﮒ ﺩﺭ ﻟﺒﺎﺱ ﻣﯿﺶ

ﺑﻪﻇﺎﻫﺮ ﻧﯿﮑﻮﮐﺎﺭ ﻭ ﻣﺼﻠﺢ ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﺑﺎﻃﻦ ﻓﺎﺳﺪ ﻭ ﺭﯾﺎﮐﺎﺭ

***************

ﮔﺮﮒ ﺩﻫﻦﺁﻟﻮﺩﻩ ﻭ ﯾﻮﺳﻒ ﻧﺪﺭﯾﺪﻩ

ﺑﺪﻭﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ عقوبت ﺷﺪﻥ

***************

ﮔﺮﮒ ﻭ ﻣﯿﺶ ﺍﺯ ﯾﮏﺟﺎ ﻣﯽﺧﻮﺭﻧﺪ ‏(ﺑﺎﻫﻢ ﺁﺏ ﻣﯽﺧﻮﺭﻧﺪ)

ﺟﺎﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻭ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ، ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺒﺎﺷﺪ .

***************

ﮔﺮﮒ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ

ﺍﺷﺨﺎﺻﯽ ﺣﺮﯾﺺ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻤﺮ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﻭ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪﻧﺪ، ﻫﻤﭽﻮﻥ ﭼﺸﻢ ﺗﻨﮓ ﺩﻧﯿﺎﺩﺍﺭ… .

***************

ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺧﺮﺱ ﺗﺨﻢ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﯾﺎ ﺑﭽﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﮔﻔﺖ ﺍﺯﺍﯾﻦ ﺩﻡﺑﺮﯾﺪﻩ ﻫﺮﭼﻪﺑﮕﻮﯾﯽ ﺑﺮ ﻣﯽﺁﯾﺪ

ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺁﺩﻡ ﺭﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﻓﻦ ﺣﺮﯾﻒ ﻫﺮﮐﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﻣﯽﺁﯾﺪ

***************

ﮔﻨﺠﺸﮏ ﺍﻣﺴﺎﻟﯽ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﭘﺎﺭﺳﺎﻟﯽ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﺩ

ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺎﻣﻮﺧﺘﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ،ﺷﺨﺺﺑﺎتجرﺑﻪﺍﯼ ﺭﺍ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺩﻫﺪ، ﺁﺩﻡ ﮐﻮﺗﻪﺑﯿﻦﻭﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻫﯿﺴﺖ

***************

ﮔﻨﺠﺸﮏ ﭼﯿﺴﺖﮐﻪ ﺁﺏ ﮔﻮﺷﺶﺑﺎﺷﺪ

ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻗﺎﺑﻞ ﻧﯿﺴﺖﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺭ ﻭ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﺨﻮﺭﺩ، ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ:ﺳﮓﭼﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﭘﺸﻤﺶ ﺑﺎﺷﺪ .

***************

ﮔﻨﺠﺸﮏ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻮﺩﻥ

ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﻦ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪﺍﻧﺪﺍﺯﻩﯼ ﮔﺬﺭﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺩﺍﺭﺩ.

***************

ﻣﺎﺭ ﺍﺯ ﭘﻮﻧﻪ ﺑﺪﺵ ﻣﯽﺁﯾﺪ ﺩﺭ ﻻﻧﻪﺍﺵ ﺳﺒﺰ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ‏(ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ )

ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻪ ﻫﻤﻨﺸﯿﻨﯽ ﻭ ﻫﻢﺻﺤﺒﺘﯽ ﮐﺴﯽﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ متنفرﺍﺳﺖ

**************

ﻣﺎﺭ ﺍﻓﺴﻮﻥ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻧﯿﺴﺖ.

ﺳﺨﻦ ﻭ ﺍﻧﺪﺭﺯ ﺩﺭ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺧﯿﺎﻧﺖﭘﯿﺸﻪ ﺍﺛﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ.

***************

ﻣﺎﺭ ﺑﺪ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﯾﺎﺭ ﺑﺪ.

ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﻌﺎﺷﺮ ﺑﺪ ﺟﺰﺀ ﺁﺯﺍﺭ ﻭ ﺭﻧﺞ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﯾﺎﻓﺖ

***************

ﻣﺎﺭ ﭘﻮﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺧﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﮔﺬﺍﺭﺩ

همانند:ذات بدنیکو

***************

ﻣﺎﺭ ﺗﺎ ﺭﺍﺳﺖﻧﺸﻮﺩ ﺑﻪﺳﻮﺭﺍﺥ ﻧﻤﯽﺭﻭﺩ

ﺭﺍﺳﺘﯽﺭﺳﺘﮕﺎﺭﯾﺴﺖ، ﺭﺍﺳﺘﯽﺭﺳﺘﯽ، ﮐﺴﯽ ﻧﺪﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﮔﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺭﻩ ﺭﺍﺳﺖ

***************

مار ﺧﻔﺘﻪ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺯﻧﺪ

ﺳﻮﺀﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯﻏﻔﻠﺖ ﻭ ﯾﺎ ﺣﺴﻦنیت ﮐﺴﯽ ﮐﺎﺭ ﭘﺴﻨﺪﯾﺪﻩﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ.

***************

ﻣﺎﺭ ﺧﻮﺵﺧﻂ ﻭ ﺧﺎﻝ

ﺧﻮﺵﻇﺎﻫﺮ ﻭ ﺑﺪﺑﺎﻃﻦ، ﮔﺮﮒ ﺩﺭﻟﺒﺎﺱﻣﯿﺶ

***************

ﻣﺎﺭ ﺩﺭﺁﺳﺘﯿﻦ ﭘﺮﻭﺭﺩﻥ

ﺁﺩﻡ شروری ﺭﺍ ﺣﻤﺎﯾﺖﮐﺮﺩﻥ، ﺑﺪﮔﻬﺮﯼ ﺭﺍ ﯾﺎﺭﯼ ﺩﺍﺩﻥ

***************

ﻣﺎﺭ ﮐﻪ ﭘﯿﺮﺷﺪ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﺳﻮﺍﺭﺵ ﻣﯽﺷﻮﺩ

ﭘﯿﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﺰﺍﺭﻋﯿﺐ ﻭ ﻋﻠﺖ،

***************

ماﺭﮔﺰﯾﺪﻩ ﺍﺯ ﺭﯾﺴﻤﺎﻥ ﺳﯿﺎﻩ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ ﻣﯽﺗﺮﺳﺪ ‏(ﺭﯾﺴﻤﺎﻥﺩﻭﺭﻧﮓ،ﺭﯾﺴﻤﺎﻥﺍﻟﯿﺤﯿﻪ )

ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺯ ﻫﺮﮐﺲ ﻭ ﻫﺮﭼﯿﺰ ﺁﺳﯿﺐ و یا چشم ﺯﺧﻤﯽ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ

***************

ﻣﺎﻫﯽ ﺍﺯ سر ﮔﻨﺪﻩ ﮔﺮﺩﺩ ﻧﯽ ﺯﺩﻡ

ﻣﻔﺎﺳﺪ ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻫﯿﻬﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ پیشوﺍﯾﺎﻥ ﻭ ﺳﺮ ﺭﺷﺘﻪداراﻥ ﺍﻣﻮﺭ ﺳﺮﻣﯽﺯﻧﺪ ﻭﻣﻮﺟﺐ ﻓﺴﺎﺩ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ

***************

ﻣﺎﻫﯽﺑﺰﺭﮒ ﻣﺎﻫﯽﮐﻮﭼﮏ ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ

ﺿﻌﯿﻒﺗﺮ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻘﺎﯼ ﻗﻮﯾﺘﺮ

***************

ﻣﺎﻫﯽ ﺭﺍ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺍﺯﺁﺏ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﺗﺎﺯﻩﺍﺳﺖ

ﻫﺮﻟﺤﻈﻪ ﺳﻮﺩﯼ ﺑﻪﭼﻨﮓ ﺁﻭﺭﺩﯼ ﻏﻨﯿﻤﺖﺍﺳﺖ

***************

ﻣﺜﻞ ﺑﺮﻩ

ﺭﺍﻡ ﻭ ﺭﺍم

***************

ﻣﺜﻞ ﺑﺮﻩ ﺑﺰﻏﺎﻟﻪ

ﺩﺳﺘﻪﭘﺮﺍﮐﻨﺪﻩ ﻭ ﺑﺮﺯﻣﯿﻦﺧﻔﺘﻪ

***************

ﻣﺜﻞ ﺑﺰ

ﭼﺎﺑﮏ ﻭ ﺩﺭﺟﺴﺖ ﻭ ﺧﯿﺰ

***************

ﻣﺜﻞ ﺑﺰﺍﺧﻔﺶ

ﮐﺴﯽﮐﻪ ﺑﺪﻭﻥﺩﺭﮎﻣﻄﻠﺒﯽﺁﻥﺭﺍ ﻣﯽﭘﺬﯾﺮﺩ ﻭ ﺗﺼﺪﯾﻖ ﻣﯽﮐﻨﺪ

***************

ﻣﺜﻞ ﺑﻠﺒﻞ

ﺧﻮﺵﺳﺨﻦ ﻭ ﻓﺼﯿﺢ، ﺧﻮﺵﺁﻭﺍﺯ

***************

ﻣﺜﻞ ﺑﻮﻗﻠﻤﻮﻥ

ﮐﺴﯽﮐﻪ ﺩﺍﺋﻤﺎ ﺭﻧﮓ ﻋﻮﺽﻣﯽﮐﻨﺪ

***************

ﻣﺜﻞ ﭘﺎﻻﻥ ﺧﺮﺩﺟﺎﻝ

ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﻪﺍﺗﻤﺎﻡ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﻭ ﺑﻪﺗﺎﺧﯿﺮﺍﻓﺘﺎﺩﻩ

***************

ﻣﺜﻞ ﭘﻠﻨﮓ

ﻣﺘﮑﺒﺮ ﻭ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻩ

***************

ﻣﺜﻞ ﺟﻐﺪ

ﺷﻮﻡ ﻭ ﺑﺪﺷﮕﻮﻥ، ﺑﺎﭼﺸﻤﯽﮔﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ

***************

ﻣﺜﻞ ﺧﺮﺱ

دارایﺿﺮﺑﻪقدرتمند، ﭘﺮﺧﻮﺍﺭ، ﻗﻮﯼﻫﯿﮑﻞ

***************

ﻣﺜﻞ ﺧﺮﺱ ﺗﯿﺮﺧﻮﺭﺩﻩ (زخمی)

ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪواﺭ

***************

ﻣﺜﻞ ﺧﺮﮔﻮﺵ

ﮔﺎﻫﯽ ﻣﺎﺩﻩ، ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺮ

***************

ﻣﺜﻞ ﺧﺮﻭﺱ ﺑﯽﻣﺤﻞ

ﺣﺮﻓﯽ ﺑﯽﻣﻮﻗﻊ ﻭ ﺑﯽﺟﺎ ﺯﺩﻥ، ﺑﯽﺩﻗﺖ ﺟﺎﯾﯽ ﺭﻓﺘﻦ

***************

ﻣﺜﻞ ﺧﺮﻭﺱﺟﻨﮕﯽ

ﻏﻮﻏﺎﮔﺮ، ﻫﻨﮕﺎﻣﻪ ﻃﻠﺐ

***************

ﻣﺜﻞ ﺧﺮ

ﻧﺎﺩﺍﻥ ﻭ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭ

***************

ﻣﺜﻞ ﺧﺮﭼﻨﮓ

ﯾﮑﻮﺭﯼ ﺭﻓﺘﻦ، ﮐﺠﺮﻭ ، ﻭﺍﭘﺲ ﺭﻭ

***************

ﻣﺜﻞ ﭼﺸﻢ ﺧﺮﻭﺱ

ﺭﯾﺰ ﻭ ﺳﺮﺥﺭﻧﮓ، ﻟﻌﻞﮔﻮﻥ

***************

ﻣﺜﻞ ﺟﻮﺟﻪ

ﻟﺮﺯﺍﻥ، ﺿﻌﯿﻒ ﺍﺯﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﯾﺎ ﭘﯿﺮﯼ

***************

ﻣﺜﻞ ﭼﺸﻢﺁﻫﻮ

ﭼﺸﻢ ﺩﺭﺷﺖ، ﺷﻬﻼ

***************

ﻣﺜﻞ ﺧﺮﭼﻨﮓﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ

ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻭ ﺧﻄﯽ ﺑﺪ

***************

ﻣﺜﻞ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻪﻧﻌﻠﺒﻨﺪﺧﻮﺩ ﻧﮕﺎﻩﮐﻨﺪ

ﺑﺎ ﻧﻈﺮﯼ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ، ﮐﯿﻨﻪﺗﻮﺯﺍﻧﻪ

***************

ﻣﺜﻞ ﺭﻭﺑﺎﻩ

ﺣﯿﻠﻪﮔﺮ ﻭ مکار

***************

ﻣﺜﻞ ﺯﻫﺮﻣﺎﺭ

ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﻠﺦ، ﺗﺮﺳﯿﺪﻩ ﻭ ﻧﺎﭘﺎﮎ

***************

ﻣﺜﻞ ﺳﮓ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ

عصبانی وپرخاشگر

***************

ﻣﺜﻞ ﺧﺎﻟﻪ ﺧﺮﺳﻪ

ﺯﻧﯽ فرﺑﻪ ﮐه ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﺮﺗﻦﮐﺮﺩﻩ

***************

ﻣﺜﻞ ﺧﺎﻟﻪ ﺳﻮﺳﮑﻪ

ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺮﺩﺳﺎﻝ ﭼﺎﺩﺭ ﺑﻪﺳﺮ، ﺩﺧﺘﺮﺑﭽﻪﻫﺎﯼ ﺳﺒﺰﻩ ﺭﻭ

***************

ﻣﺜﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﺯﻧﺒﻮﺭ

ﺳﻮﺭﺍﺥ ﺳﻮﺭﺍﺥ

***************

ﻣﺜﻞ ﺳﮓ ﺍﺻﺤﺎﺏﮐﻬﻒ

ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﻃﻔﯿﻠﯽ

***************

مثل ﺳﮓ ﭘﺎچه ﻫﻤﻪﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻦ ‏

ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻓﺤﺶ ﻭ ﻧﺎﺳﺰﺍ ﮔﻔﺘﻦ

***************

ﻣﺜﻞ ﺳﮓ ﺣﺴﻦ ﺩﻟﻪ

ﺳﮓ ﻭﻟﮕﺮﺩ، ﮐﺴﯽﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﺮﮐﺠﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯽﺷﻮﺩ

***************

ﻣﺜﻞ ﺳﮓ ﺯﻭﺯﻩﮐﺸﯿﺪﻥ

ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﺯﺍﺭﯼﮐﺮﺩﻥ، ﺑﺎﻧﮓ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ زدن

***************

ﻣﺜﻞ ﺳﮓ ﻣﻮﺱ ﻣﻮﺱ ﮐﺮﺩﻥ

ﭼﺎﭘﻠﻮسی ﮐﺮﺩﻥ

***************

ﻣﺜﻞ ﺳﮓ ﻧﺎﺯﯼ ﺁﺑﺎﺩ

ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﯽﭘﺮﺩ، ﺧﻮﺩﯼوﻏﺮﯾﺒﻪ ﺳﺮﺵﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ

***************

ﻣﺜﻞ ﺳﮓ ﻭ ﮔﺮﺑﻪ

ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻣﺨﺎﻟﻒﻫﻢ ﮐﻪ ﺩﺍﺋﻢ ﺩﺭ ﻧﺰﺍﻋﻨﺪ

***************

ﻣﺜﻞ ﺳﮓ ﻫﺎﺭ

ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﺪﺩﻫﻦ ﻭ ﺁﺯﺍﺭﺩﻫﻨﺪﻩ، ﺩﺍﺋﻤﺎ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ

***************

ﻣﺜﻞ ﺳﮓ ﻫﻔﺖﺟﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﺳﺨﺖ ﺟﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﻣﺮﺩﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ

***************

ﻣﺜﻞ ﺳﻮﺳﮏﺳﯿﺎﻩ

ﺑﻪﺷﻮﺧﯽﺑﭽﻪﻫﺎﯼ ﺳﺒﺰﻩﺭﻭ ﺭﺍﺑﻪﺁﻥﺗﺸﺒﯿﻪمیکنند

***************

ﻣﺜﻞ ﺷﺘﺮ

ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﺍﻩﺭﻓﺘﻦ ﻗﺪﻣﻬﺎﯼﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﻧﺎﻣﻨﻈﻢ ﺑﺮ ﻣﯽﺩﺍﺭﺩ. ﭘﺮﮐﯿﻨﻪ ﻭ ﮐﯿﻨﻪ ﺗﻮﺯ

***************

ﻣﺜﻞ ﻃﺎﻭﻭﺱ ﻫﺴﺖ

ﺯﻥ ﺧﻮﺷﺨﺮﺍﻡ، ﺟﺬﺍﺏ ﻭ ﺩﻟﺮﺑﺎ

***************

ﻣﺜﻞ ﻃﻮﻃﯽ

ﺗﮑرﺍﺭ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺳﺨﻦﺁﺩﻣﯽ، ﺑﯽﻓﮑﺮ ﻭ ﻣﻨﻄﻖ

***************

ﻣﺜﻞ ﻋﻘﺮﺏ

ﺯﻟﻔﺎﻥ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ، ﺳﺨﻨﺎﻥﮔﺰﻧﺪﻩ ﻭ ﺩﻟﺨﺮﺍﺵ

***************

ﻣﺜﻞ ﻋنقاﯼ ﻣﻐﺮﺏ

ﻧﺎﯾﺎﺏ، (ﻋنقا:ﻧﺎﻡﻣﺮﻏﯽﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺮﺱﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﺳﺖ ﺑﻪﺳﺮ ﻣﯽﺑﺮﺩ)

***************

ﻣﺜﻞ ﻓﯿﻞ

ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺟﺜﻪ ﻭ ﻫﯿﮑﻠﯽ ﺑﺰﺭﮒ

***************

ﻣﺜﻞ ﻓﯿﻞ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻗﻮﯼ ﺳﺮﺵ ﺯﺩ

ﺍﮔﺮ ﻏﺎﻓﻞ ﺷﻮﺩ ﺑﺎﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﻋﺎﺩﺕ قبلی اش را ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯽﮐﻨﺪ.

***************

ﻣﺜﻞ ﻗﺎﻃﺮ ﭘﯿﺶﺁﻫﻨﮓ

ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺯﻧﺠﯿرﻫﺎﯼ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺍﺯﻃﻼﻭ ﻧﻘﺮﻩ ﻭ ﺯﯾﻨﺘﻬﺎ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻣﯽﺁﻭﯾﺰﺩ

***************

ﻣﺜﻞ ﻗﺼﻪ ﭼﻬﻞﻃﻮﻃﯽ

ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻣﯽﻧﺪﺍﺭﺩ، ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻃﻮﻻﻧﯽ

***************

ﻣﺜﻞ ﮔﺎﻭ

ﭘﺮﺧﻮﺍﺭﻩ ﻭ ﻧﺎﺩﺍﻥ ،ﺯﻥهرزه

***************

ﻣﺜﻞ ﮔﺎﻭ ﺷﯿﺮﺩﻩ

ﺯﺣﻤﺘﮑﺶ ﻭ ﻣﻔﯿﺪ

***************

ﻣﺜﻞ ﮔرﺍﺯ تیرﺧﻮﺭﺩﻩ

ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﻭ ﮐﯿﻨﻪ ﺗﻮﺯ

***************

ﻣﺜﻞ ﮔﺮﺑﻪ ﺑﺮﺍﻕﺷﺪﻥ

ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺧﺸﻢ ﺑﻪﺭﻭﯼ ﮐﺴﯽ ﺧﯿﺮﻩﺷﺪﻥ

***************

ﻣﺜﻞ ﮔﺮﺑﻪ کوره

ﻧﺎﺳﭙﺎﺱ؛ ﻗﺪﺭ ﻧﺸﻨﺎﺱ

***************

ﻣﺜﻞ ﮔﺮﺩﻥ ﻏﺎﺯ

ﮔﺮﺩﻧﯽ ﺑﺎﺭﯾﮏ ﻭ ﺩﺭﺍﺯ

***************

ﻣﺜﻞ ﮔﺮﮒ

ﺯﯾﺎﻥﺁﻭﺭ، ﺳﺨﺖﺟﺎﻥ، ﺁﺯﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪﻩ

***************

ﻣﺜﻞ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ

ﺭﺍﻡ

توجه : ارسال پیام های توهین آمیز به هر شکل و با هر ادبیاتی با اخلاق و منش اسلامی ،ایرانی ما در تناقض است لذا از ارسال اینگونه پیام ها جدا خودداری فرمایید.

منتشر شده در ۲۱ام تیر ۱۳۹۵ با موضوع داستان ضرب المثل

ضرب المثل هم خدارو میخواد هم خرمارو

.
پیش از پیامبری، پیامبر اسلام مردم عربستان بت پرست بودند. از سنگ و چوب بت می ساختند و می پرسیدند و غذای اغلب عرب ها خرما بود.
خانواده ای از عربها تصمیم گرفتند بتی از خرما بسازند. بعد از ساختن بت آن را در جای مناسبی گذاشتند و در برابر آن سجده می کردند. روزگار می گذشت تا این که مدت ها در عربستان باران نبارید و در نتیجه خشکسالی، خرما خیلی گران شد. خانواده ای که بت خرمایی داشتند و در برابر بت خرمایی زانو زدند و از او خواستند باران ببارد اما خبری نشد.


منتشر شده در ۲۴ام دی ۱۳۹۴ با موضوع داستان ضرب المثلضرب المثل های معروف ایرانی با داستان

داستان ضرب المثل استخوان لای زخم گذاشتن

.
قصابی بود که هنگام کار با ساتور دستش را بریده بود و خون زیادی از زخمش می چکید . همسایه ها جمع شدند و او را نزد حکیم باشی که دکتر شهرشان بود بردند . حکیم بعد از ضد عفونی زخم میخواست آن را ببندد که متوجه شد لای زخم قصاب استخوان کوچکی مانده است . می خواست آن را بیرون بکشد اما پشیمان شد و با همان حالت زخم دست قصاب را بست و به او گفت : زخمت خیلی عمیق است و باید یک روز در میان نزد من بیایی تا زخمت را پانسمان کنم. از آن روز به بعد کار قصاب درآمد . هر روز مقداری گوشت با خود میبرد و با مبلغی به حکیم باشی میداد و حکیم هم همان کار همیشگی را می کرد اما زخم قصاب خوب نشد که نشد .


منتشر شده در ۳ام دی ۱۳۹۴ با موضوع داستان ضرب المثل

ریشه اصطلاح جواب ابلهان خاموشی است

.
ابوعلی سینا در سفر بود .
در هنگام عبور از شهری ، جلوی قهوه خانه ای اسبش را بر درختی بست و مقداری کاه و یونجه جلوی اسبش ریخت و خودش هم بر روی تخت جلوی قهوه خانه نشست تا غذایی بخورد . خر سواری هم به آنجا رسید ، از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خودش هم آمد در کنار ابوعلی سینا نشست .


منتشر شده در ۲۲ام آذر ۱۳۹۴ با موضوع داستان ضرب المثل

داستان ضرب المثل قمپز در کردن

.
می دونید چرا وقتی یکی خیلی از بزرگی خودش تعریف می کنه و می خواد خودشو خیلی مهم نشون بده بهش میگن بسه بابا اینقدر قمپوز در نکن؟!!
قمپوز در اصل (قپوز) نام توپی است که عثمانی ها در سلسله جنگ هائی که با ایران داشته اند مورد استفاده قرار میدادند. این توپ اثر تخریبی نداشت چرا که در آن از گلوله استفاده نمی شد و فقط از باروت و پارچه های کهنه که با فشار درون لوله توپ جای می دادند تشکیل شده بود.
.
داستان ضرب المثل قمپز در کردن
.
هدف از استفاده آن ایجاد رعب و وحشت در بین سپاهیان و ستوران بوده است. در جنگ های اولیه بین ایران و عثمانی این توپ نقش اساسی در تضعیف روحیۀ سربازان ایرانی داشت ولی بعدها که دست آنها رو شد دیگر فاقد اثر اولیه بود و هر گاه صدای دلخراش این توپ به صدا در میآمد سپاهیان می گفتند: “نترسید ، قمپز در کردند”


منتشر شده در ۱۲ام مهر ۱۳۹۴ با موضوع داستان ضرب المثل

تاریخچه اصطلاح تنبل خونه شاه عباسی

.
هنگامی که کسی زیاد تنبلی کند و یا کج و معوج بنشیند و یا لم بدهد، به او می گویند: مگه تنبل خونه شاه عباسه؟
شاه عباس کبیر یک روز گفت: خدا را شکر! همه اصناف در مملکت ایران به نوایی رسیده اند و هیچ کس نیست که بدون درآمد باشد. سپس خطاب به مشاوران خود گفت: همین طور است؟ همه سخن شاه را تایید کردند. از نمایندگان اصناف پرسید، آن ها هم بر حرف شاه صحه گذاشتند و از تلاش های شاه در آبادانی مملکت تعریف کردند. اما وزیر عرض کرد: قربانتان بشوم، فقط تنبل ها هستند که سرشان بی کلاه مانده.


منتشر شده در ۱۰ام مهر ۱۳۹۴ با موضوع داستان ضرب المثل

مفهوم اصطلاح دوآتشه و پشیز چیست

.
يک ضرب المثل کهن تا به امروز در ميان ايرانيان وجود دارد با عنوان “فلان چيز پشيزی ارزش ندارد…”
در واقع اين جمله قدمت باستانی داشته است به اين صورت که ﺳﮑﻪﻫﺎﯼ ﺩﻭﺭﻩ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﻃﻼ ﻭ ﻧﻘﺮﻩ ﻭ ﻣﺲ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﻓﻠﺰﺍﺕ ﻣﺮﮐﺐ‌ ﻣﺲ ﻭ ﻗﻠﻊ ﻭ ﺳﺮﺏ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺳﮑﻪﻫﺎﯼ ﺯﺭﯾﻦ ﺭﺍ ﺩﯾﻨﺎﺭ ﻭ نقره ﺭﺍ ﺩﺭهم، ﻭ ﭘﻮﻝ خرد ﻣﺴﯿﻦ کم ارزش را ” پشيز ” ﻣﯽﻧﺎﻣﯿﺪﻧﺪ…


منتشر شده در ۶ام مهر ۱۳۹۴ با موضوع داستان ضرب المثل

مثل مچ گرفتن تعارف شاه عبدالعظیمی

.
اين مثال از بازي «گل يا پوچ» گرفته شده است. در اين بازي كه سابقاً در شب نشيني‌هاي خانوادگي خيلي رايج بوده، فردي كه «اوسّا» (خفيف شده‌ي استاد) ناميده مي‌شد مسئول پيدا كردن «گل» بود. ديگران نيز به او مشاوره مي‌دادند. اوسا كه معمولاً فرد خِبره‌تري نسبت به سايرين بوده و كار بلد است به فراست و يا از روي رفتار‌هاي پراسترس و هراس‌آلود يكي از بازيكنان تيم روبرو مي‌توانست حدس بزند كه گل در دست اوست. از اين رو ناگهان و بودن مقدمه مچ دست او را مي‌چسبيد و با تكان خفيفي مي‌گفت:« گل اينجاست مگه نه؟!» فرد مذكور اگر كاربلد بود با آرامش مي‌گفت:« نمي‌دونم! مردش هستي بگير گل رو» اما اگر به خاطر داشتن گل، دچار هيجان شده بود، هول شده و يكهو مشت خود را باز مي‌كرد. و چون اوسا نگفته بود «گل اينجاست» يا «گل رو بده» و او بي‌جهت گل را نشان داده بود، بازنده بازي مي‌شدند و گل به تيم روبرو مي‌رسيد. در اين حال مي‌گفتند:مچش رو خوب گرفتي‌‌ها!
امروزه این مثل يعني كسي را رسوا ساختن. يا فردي را در حال ارتكاب جرم دستگير كردن پيش از آنكه بتوان مقصود خود را حاصل نمايد.


© 2019 بیستایی. کپی برداری از مطالب فقط با ذکر منبع مجاز است.

ضرب المثل های معروف ایرانی با داستان
ضرب المثل های معروف ایرانی با داستان
0

دوره مقدماتی php

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *