ضرب المثل بوشهری همراه با معنی

دوره مقدماتی php
ضرب المثل بوشهری همراه با معنی
ضرب المثل بوشهری همراه با معنی

1.  پیل منگو سی روز تنگو   

 به این معناست که یک شئ کم ارزش ممکن است در روزهای گرفـــتاری بسیارمفید به کار آید. به معنای دیگر کفش کهنه در بیابان نعمت است .

 2.  حرفش چاقو تو جیب سگه

 به معنای یک امر باور نکردنی و غیر ممکن میباشد. وبه کسی گفته میشود که حرفهای دروغ و بیهوده می گوید .

 3.  سی کر بگو سی کور برقص

ضرب المثل بوشهری همراه با معنی

دوره مقدماتی php

 یعنی کار بدون بهره ای انجام دادن یا تلاش بیخودی کردن است .

 4.  با دعای گرگ بارون نم آد .

 در جواب شخص نفـــرین گویی گفته می شود که هیچ حقی ندارد و از روی خود خواهی از خداوند طلب می نماید .

 5.  سنگ گت نشونه نزدن است

ادعاهای بزرگ کردن است ویا کاری را با انگیزه ای مضاعف و خارج از توان شروع کردن ویا قصد کردن است .

. 6. گپ ما گپ دی عروس

 این را کسی که احساس میکند به حرف او توجهی نمی شود بیان میکند و به معنای بی ارزش بودن صحبت های شخص می باشد که مورد توجه اطرافیان قرار نمی گیرد .

 7.  سی در بگو تا دیوار بشنود

 حرفی را با کنایه و اشاره به کسی فهماندن است . یعنی برای فهماندن قصد خود به طور غیر مستقیم آنرا به دیگری گفتن در حالی که مورد نظر ما شخص مخاطب نمی باشد .

 

 8.  کجیک امسالی می خواد کلاه سر کجیک پارسالی بذاره

 اشاره به شخص کم تجربه ای دارد که قصد دارد با زرنگ بازی کلاه سر یک شخص با تجربه و  مسن تر بگذارد .

 9.  پرس کلو می کنه چندم ماهه

 به معنای از شخص نا آگاه و نا مطلع در مورد موضوعی سوال کردن است .

  10.  اگه نمیرم نپیرم

11.سر ماهی دم ماهی خونت بشین بی رسوایییعنی خودت رو وارد ماجرایی که بهت مربوط نیس نکن12.بعد از 40 رو خواسیم لباس بشوریم بارون اومهمعنیش معلومهکاربردش هم برای ادمای بد شانسه 13.دلت پر غصه بی عمرو هم کلت بی(دلت پر غم باشه عمرالله هم پسرت باشه)البته ضرب المثل اخری یه کم شک دارم روی کلمه” کلت” که اگه” کرت” بگیم میشه کنارت

14.خدا شانس بده با نون گندم گه سروم کچله دستمال می بندوممنظورش خوشانسی بعضی آدما هاست 15.اگه اندی من بی دل نشستی برو شوهر بکن که ول نشستیاین ضرب المثل وقتی به کار میره که یک نفر خیلی وقته منتظر چیزیه و بهش نمیرسه 16.طرف مثل هنگ پس دنگنیعنی نه میاره تو کار17.یارو الف سر پهنا مینویسهبیسواده18.فردا تعطیله او تو پاتیلهبدون شرح

19.اگه خونه دلت پرن، سي امام حسين گريخ مكو

سيزن نزني دروش جاش نيشت واي مرگ واي پس از مرگ مرده شور ضامن بهشت ني شو دراز و كلندر بيكار خيا اشتر و دراخو تا از دو بلگش پيدان آسوده كسي كه خر نداره از كاه و جوش خبر نداره خر پير اوسار رنگي خر خسته و صاحب ناراضي خر كه جوش زياد شد كپ صاحبش مي ده سياه گر سرخ پوشد خر بخندد سياهي با سفيدي نقش بندد عاقلان از بهر تاريكي نگه دارند چراغ دير شتر بخواب تا خواب آشفته نبيني تو كه لالا دني خوابت نيايد كه ايشم پلنگ ايات دريا ايشم نهنگ ايات درخت بي ثمر گز هم بلندن آسه بيا آسه برو كه گربه شاخت نزنه كه پليل واوت دريا كماچ آسيو به نوبت بچه ي يكي دنگن يا گنا سرم بشكه نرخم مشكه سلام لر بي طمع ني كاچي بعض هيچي هم فال و هم تماشا هر چي سنگن سي پلنگن سيزني سي خوت بزه دروشي سي مردم مرافه اول بعض صلح آخر سوار خر مردم آخرش پياده ن هرجا آشن كچل فراشن مهمون چيش مهمون نداره صاحبخونه چيش هر دوتاش گپ گپ مياره كاري بكو بهر ثواب نه سيخ بسوزه نه كباب سنگ گت نشونه نزدنن درد گرو دواش خنن مار برش پيدم اش نيسن پيدم در كلش سوز آميت ماهي كه بگندد نمكش مي زنن واي به روزي كه بگندد نمك پليل كه سردايي بازي بچ با را وامبيت•    كاری كه نه وُ دله،دردِ دله(كاری كه از روی دل نباشد درد دل است.)كسی كه به شغل و كارش علاقه ندارد فقط عذاب و شكنجه می شود.•    سنگ گُُت نِشونَی نزدنه(سنگ بزرگ علامت نزدن است.)به كسی می گويند كه بدون داشتن استطاعت قصد انجام كارهای بسيار مهم را دارد.•    خُرمُی كه تو خَرديه مُ پُی هسّش بازی كردمه(خرمايی كه تو خورده ای من با هسته اش بازی كرده ام.)به كسی می گويند كه بخواهد در مقابل كسی زرنگی كند و او می گويد من از تو زيرك تر هستم.•    خدا خر شناخت كه شاخش ندا(خدا الاغ را شناخت كه به او شاخ نداد.)موقعی گفته می شود كه شخص يا موجود ضعيفی تجاوز و اجحافی كند و بخواهند به اوبگويند كه اگر خدا توانی به او نداده نسبت به او شناخت داشته كه اگر قدرتمند می شد بسيار ظلم و ستم روا می داشت.•    اَی نخرديم نون گندم،ديديم دسه مردم(اگر نان گندم نخورده ايم،به دست مردم ديده ايم.)اين مثل را كسی می گويد كه در امری ناشی قلمداد شود و يا به خاطر نداشتن چيزی او را تحقير كنند.•    اَيی نَميرُم،خُ نپيرُم(اگر از دنيا نروم،خب پير كه نيستم.)اين مثل را معمولاً كسی می گويد كه شخصی ادعا می كند در آينده اتفاقی خواهد افتاد و او كه باور نمی كند به گوينده می گويد در آينده نتيجه ی نامطلوب آن را خواهم ديد.•    اُو شيرين نه مال خره(آب شيرين مال خر نيست زيرا از سرش زياد است.)اين ضرب المثل را موقعی می گويند كه كسی دارای چيزی باشد ولی لياقت آن را نداشته باشد.•    ای نه پيريه كه مراد كسی بده(اين نه پيری است كه مراد كسی بدهد.)اين نه كسی است كه حاجت انسان را برآورده سازد.•    هميشه اُو رِی مُلِ كُتَووَ(هميشه آب روی دوش فرد كوتاه قد است.)اين ضرب المثل زمانی مطرح می شود كه هر چه كارها و فرمان ها سخت باشد برای انسان های ناتوان صادر می گردد.•    يا پُی گله نمی ره يا اِی بِرِه شاخ پازِنِ می شكنه(يا به گله نمی رود و اگر هم برود شاخ بز نر را می شكند.)اين مثل را در مواقعی بكار می برند كه كسی در انجام كاری تفريط دارد ولی اگر مصمم شد كه انجام دهد در آن افراط می كند.1.  پیل منگو سی روز تنگوبه این معناست که یک شئ کم ارزش ممکن است در روزهای گرفـــتاری بسیارمفید به کار آید. به معنای دیگر کفش کهنه در بیابان نعمت است .2.  حرفش چاقو تو جیب سگهبه معنای یک امر باور نکردنی و غیر ممکن میباشد. وبه کسی گفته میشود که حرفهای دروغ و بیهوده می گوید .3.  سی کر بگو سی کور برقصیعنی کار بدون بهره ای انجام دادن یا تلاش بیخودی کردن است .4.  با دعای گرگ بارون نم آد .در جواب شخص نفـــرین گویی گفته می شود که هیچ حقی ندارد و از روی خود خواهی از خداوند طلب می نماید .5.  سنگ گت نشونه نزدن استادعاهای بزرگ کردن است ویا کاری را با انگیزه ای مضاعف و خارج از توان شروع کردن ویا قصد کردن است .6.  گپ ما گپ دی عروساین را کسی که احساس میکند به حرف او توجهی نمی شود بیان میکند و به معنای بی ارزش بودن صحبت های شخص می باشد که مورد توجه اطرافیان قرار نمی گیرد .7.  سی در بگو تا دیوار بشنودحرفی را با کنایه و اشاره به کسی فهماندن است . یعنی برای فهماندن قصد خود به طور غیر مستقیم آنرا به دیگری گفتن در حالی که مورد نظر ما شخص مخاطب نمی باشد .8.  کجیک امسالی می خواد کلاه سر کجیک پارسالی بذارهاشاره به شخص کم تجربه ای دارد که قصد دارد با زرنگ بازی کلاه سر یک شخص با تجربه و  مسن تر بگذارد .9.  پرس کلو می کنه چندم ماههبه معنای از شخص نا آگاه و نا مطلع در مورد موضوعی سوال کردن است .10.  اگه نمیرم نپیرمبه معنای گذست زمان است برای انجام رسیدن یک سری کارها و یا به نتیجه نشستن بعضی نظریات .11.نه مشک تی او باشه نه دختر تی دی باشهبه معنای استفاده غیر سودمند از چیزی کردن است و به کار بردن چیزی در جایی که بهره لازم را از آن نتوان برد .عكس+نوشته شده در شنبه ۳ امرداد ۱۳۸۸ساعت۸:٠٠ ‎ق.ظتوسط جهانبخش عرب زاده | نظرات 0

اگه تشوم بزنی بوی سوز ازم نمییاageh teshom bezeni buye suz ezom nemiyaاگر آتشم بزنی بوی سوختن از من نمیاد.زمانی که کسی خیلی نارخت یا عصبانییه یا اینکه تو یه محیطیه که نمیتونه حرفشو بزنه یا اینکه طرفش حرفشو نمیقهمه .معادل فارسیش میشه اگه کارد بزنی خونش در نمیاد;)

جر خیش بهز جر جیلمنjere khish bahze jere jilomenدعوای زمان کشت بهتر از دعوای فصل درو هستدر واقع همان : جنگ اول به از صلح اخر

جو پوی داسنjove poy dasenجو پای داس هست …………….مزرعه جویی که میخان برداشت کن یه جورایی میشه :پاش لب گور است

سی شیر میگو بیگیرش ، سی رووه میگو فرارکهsi shir migo bigiresh , si ruvah migo ferar kohبه شیر میگوید بگیرش ، به روبا ی گوید فرار کنمنظورش آدم در رو و منافقی هست که فقط دنبال منافع خودشه

آربیز سی قلیون میگه تو سیلاخ داریarbiz si ghleylon migeh ti silakh dariآردبیز به قلیان می گوید سوراخ داریبه ادم های که عیب خودشون نمبینن و از دیگران عیب میگیرن

ضرب المثل بوشهری همراه با معنی

سر کچل سنگی بسش بی ; ادم عاقل دنگی بسش بیکسی که سرش کچلن با یه سنگ کوچک هم میشکند و یه اشاره کوچک برای یه ادم عاقل کافی ..

نومی بلند و کلگه ویروناوازه زیادی دارد ولی خانه اش خراب است

در مورد یه سری از ضرب المثلهایی که به نظر من جالبه که بدونید ….

۱. هرچی مرغ پاپسک کنه , خاک تو سر خودش می‌کنه (Papesak)

کاربر گرامی شما باید جاوااسکریپت مرورگرتان را فعال نمایید


5 شب

1,295,000 تومان
به ازای هر بزرگسال

گورستان شغاب (بوشهر)، قبرستانی تاریخی واقع در بخش مرکزی شهرستان بندر بوشهر یکی از آثارهای تاریخی و از نقاط دیدنی استان بوشهر در جنوب ایران است.
«گورستان شغاب بوشهر» این قبرستان در جنوب شهر بوشهر قرار دارد و اخیرا توسط اداره میراث فرهنگی کشف شده‌است.
در این قبرستان اسکلت اموات در داخل…

امامزاده عبدالمهیمن مربوط به دوره قاجار است و در بوشهر، محله امامزاده واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۷ آذر ۱۳۷۷ با شمارهٔ ثبت ۲۱۷۴ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
در شهرستان بوشهر در نزدیکی ریشهر قدیم ، مقبره و زیارتگاهی وجود دارد که به نام امام زاده عبدالمهیمن معروف ‏اس…

ضرب المثل بوشهری همراه با معنی

عمارت دهدشتی (بوشهر)، واقع در بخش مرکزی شهرستان بندر بوشهر یکی از آثارهای تاریخی و از نقاط دیدنی استان بوشهر در جنوب ایران است.
«عمارت دهدشتی بوشهر» در خیابان انقلاب ودر ضلع شمال غربی مسجد امام و پشت بانک مسکن شعبه مرکزی قرار دارد، این بنا در بافت قدیم در محله کوتی شهر بوشهر واقع می‌با…

عمارت ملک به صورت مجموعهٔ ساختمانى است که در پنج کیلومترى شهر بوشهر در کنار میدان بهمئى قرار گرفته است و مربوط به اواخر دوره قاجار است و در محله بهمنی جنوب شهرستان بوشهر، حاشیه خلیج بهمنی (خلیج فارس) واقع شده است.
عمارت قاجاری ملک متعلق به محمدمهدی ملک التجار یکی از ثروتمند‌ترین بازرگا…

جزیره خارک، یا به قول جلال آل احمد، دُرّ یتیم خلیج فارس در 46 کیلومتری غرب بوشهر واقع شده است. این جزیره مرجانی در خلیج فارس به طول و عرض تقریبی هشت در چهار کیلومتر است که از نظر تقسیمات کشوری تابع استان و شهرستان بوشهر است.

این جزیره از فسیل‌ها و اندام‌های مرجان ها، دوکفه یی‌ها و دی…

شهر باستانی ریشهر در ۸ کیلومترى جنوب شهر بوشهر و نزدیک ساحل واقع شده است.
ریشهر مربوط به عهد عیلام (هزارهٔ سوم تا هزارهٔ اول پیش از میلاد) است و شامل بقایاى دژ وسیع و ابنیهٔ عهد عیلام و ظروف سفالى رنگین و اشیاء مفرغى این دوره است.
شهر ماهشهر در زمان ساسانیان در سال حدود 231 میلادی د…

رافائل نام یک کشتی است که داستانی غمگین و شنیدنی دارد
طرح کشتی‌های «میکل آنژ» و «رافائل» در سال ۱۹۵۸ میلادی کشیده شد ,قرار بود هنر تاریخی طراحی ایتالیایی‌ها با هنر و صنعت مهندسی کشتی سازی آن زمان ترکیب شود و دو شناور بزرگ را ایجاد کند.
در ابتدا طراحی‌ها دو کشتی را با بدنهٔ سیاه رنگ …

اولین کتیبه هخامنشی با خط میخی از نوع مرجانی روز چهارشنبه 23 آبان سال 1386در پی احداث جاده ای توسط شرکت ملی نفت ایران در جزیره خارک از زیر خاک نمایان شد.
کارشناسان در نخستین مطالعات خود روی این کتیبه، قدمت آن را به دوره هخامنشی تخمین زدند.
این کتیبه که متعلق به اواخر دوره هخامنشی و ر…

تکاپوی زیادی جریان دارد و ریتم تند آدمها برای رساندن زودتر ماهیها به مقصد بعدی قبل از فاسد شدن، همه در حال حرکتند… سر و صداها و سر به سر گذاشتنها برای کم رنگ کردن خستگی و کار سخت زیر تیغ آفتاب، تلاش بی وقفه صیادان با صورتهای آفتاب سوخته و خسته ولی خندانشان که اغلب صیادی شغل اجدادیشان…

در ۳کیلومتری شمال غرب شهر دوراهک تنگ زیبای گرگم قرار دارد گرگم نام درخچه ای است که در اطراف آن می‌روید.
تنگ:به جایی که کسی یا چیزی به دشواری در آن جا گیرد یا عبور نماید پس اصطلاح تنگ برای تنگ گرگم صحیح می‌باشد.چون آب به دشواری از آن عبور می‌نماید.
جنس سنگ‌های این تنگ عموما اهک ومارن م…

خانه رئیس علی دلواری در سی و پنج کیلومتری شهر بوشهر در دلوار واقع شده که پس از بازسازی و نوسازی به یک مجموعه فرهنگی تبدیل شده است. موزه مردم شناسی استان بوشهر و دیگر فعالیت‌های سنتی روستایی در این مکان برقرار است.
مبارزات رئیس علی دلواری بر علیه تجاوز انگلیس در بیش از هشتاد سال پیش، خ…

جزیره اُمّ‌الکُُرم، یا جزیره گُرم از جزایرخالی از سکنه استان بوشهر در خلیج فارس می‌باشد.
این جزیره در نزد بومیان به جزیره گُرم مشهور است و دلیل این نامگذاری وجود درختان حرا در ساحل روبروی آن است که نزد اهالی به گُرم مرسوم است. از طرفی بعضی منابع اجمالاً گرم را جداگانه در شمار جزایر کوچ…

این جزیره ماسه‌ای در شمال بندر بوشهر در انتهای تالاب حله که از به هم پیوستن آب رودخانه شاپور و دالکی بوجودآمده قرار گرفته است و از شمال غربی شهرستان بوشهر حدود دوازده کیلومتر و از شمال بندر بوشهر حدود شش کیلومترفاصله دارد.
روستای شیف که در این جزیره قرار دارد از توابع بخش مرکزی در شهرس…

این جزیره از جزیره‌های کوچک ایرانی در خلیج فارس از توابع استان بوشهر است که هشت کیلومتر طول و چهارصد متر عرض دارد و در فاصله پنج کیلومتری از جزیره خارک قرار کرفته است.
خارکو دارای تعدادی تأسیسات به جای مانده از حضور نظامیان کشور در هشت سال دفاع مقدس از جمله اسکله و ساختمان‌های انبارما…

آب‌انبار‌ها یکی از شاهکارهای معماری سنتی و بومی ایران به شمار می‌آیند که به‌عنوان یکی از بناهای عام‌المنفعه از منزلت و جایگاه فراوانی در فرهنگ و تمدن ایران زمین برخوردار بوده است و تقریبا در سراسر ایران (حتی در برخی شهرهای شمالی مانند ساری و گرگان) هم پراکنده است.
یکی از این آب انبار‌ه…

در سال ۱۸۱۹ میلادی کلیسای گئورگ مقدس توسط خانواده آوادیان، از خانواده‌های سرشناس ارمنی ساکن بوشهر، و با کمک سایر مسیحیان ساکن این شهر از جمله انگلیسیهای ساکن بوشهر در زمینی نسبتا وسیع در محله شنبدی بوشهر ساخته شد.
این کلیسا در زمینی مستطیل شکل واقع شده و ساختمان اصلی آن پلانی شبیه به …

قبری به شکل ابلیسک در خیابان امام خمینی بوشهر ، در داخل فضای گلخانه ای شهرداری ساخته شده است.
این بنا ( قبر ژنرال ) مدفن یکی از فرماندهان ارتش انگلستان است که در لشکرکشی بریتانیا به جنوب ایران، در واقعه هرات در سال ۱۸۵۶ میلادی به‌دست نیروهای ایرانی کشته شد.
منشأ این تیپ قبرها مصری است…

موزه دریانوردی خلیج فارس در عمارت کلاه فرنگی بوشهر ایجاد شده و از موزه‌های استان بوشهر است و درمنطقهٔ سبزآباد بندر بوشهر قراردارد.
موزه دریانوردی خلیج فارس دربوشهر شامل ساختمان کنسولگری و عمارت کلاه فرنگی است که در آن درغرفه‌های مختلف ادوات و تجهیزات نظامی و نیروی دریایی به نمایش درآم…

موزه مردم‌شناسی بوشهر در سال ۱۳۸۴ در خیابان ساحلی در محل عمارت قدیمی طاهری تاسیس گردیده است.
این ساختمان در محله بهبهانی واقع شده و امروز در اختیار سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بوشهر قرار دارد.
معماری موزه مردم‌شناسی بوشهر به سبکی خاص به نام بیت هیلانی در دوره قاجاق …

چاهکوتاه (چاه کوتاه) نام روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان بوشهر است که در 50 کیلومتری شمال شرقی بوشهر واقع شده است.
آب و هوای روستا در فصول پاییز، زمستان و بهار معتدل و درتابستان گرم و خشک است. روستای چاهکوتاه از جنوب غربی به روستای کنار آبادی و از شمال شرقی به روستاهای تل‌اشکی و دوی…

قدمت عمارت کازرونی به اوایل دوره قاجار می‌گردد که در بوشهر، محله قدیمی بهبهانی قرار دارد .
ساختمان‌ها در بوشهر شباهت زیادی به بناهای دو بندر کراچی و بمبئی دارند و همین نوع ساختمان‌ها را در دیگر مناطق ساحلی خلیج فارس نیز می‌توان مشاهده کرد.
از ویژگی‌های این بناها مرتفع بودن آن‌ها می‌ب…

بوستان شغاب که در ده کیلومتر میدان اصلی شهر و در خیابان ساحلی بوشهر قرار گرفته است یکی از زیبا‌ترین بوستان‌ها و از بوستان‌های تاریخی این شهر به شمار می‌آید.
در این بوستان آثاری تاریخی که قدمت آن‌ها به دوره ایلامیان بر میگردد کشف شده است.
این پارک که خود زیبایی بسیاری دارد، در کنار ساح…

عمارت حاج رئیس بوشهر، یکی از بزرگ‌ترین عمارت‌های بوشهر قدیم می‌باشد که در محله شنبدی و در گلوگاه تجاری شهر واقع شده است.
این منطقه از شهر که تا سال هزار و سیصد و شصت و هفت کاملا رونق داشت با عملیات ساختمانی سال شصت و هفت اداره بندر بوشهر جهت ایجاد خیابان ساحلی آیت‌الله طالقانی، کاملا …

مدرسه گلستان که قدمت آن به حدود دویست سال قبل بر می‌گردد در محله دهدشتی بوشهر واقع شده که جزو اولین بناهای بافت قدیم شهر می‌باشد . این مدرسه توسط انگلیسی‌ها بنا شده و به ارگ شهرت داشته اشت.
این ساختمان در ابتدا محل حکمرانی شیخ نصر دست نشانده انگلیسی‌ها بود که پس از آن به اداره پست و ت…

مدرسه سعادت یا مدرسه سعادت مظفری مربوط به دوره قاجار می‌باشد که در بوشهر، خیابان امام، روبروی میدان معلم قرار گرفته است. این مدرسه در سال هزار و دویست و هفتاد و هشت شمسی به سبک جدید آموزشی تاسیس شد که از نظر تاریخی مادر مدارس جنوب ایران می‌باشد.
بافت مدرسه سعادت همچون بافت مرکزی شهر …

چاه‌کوتاه، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان بوشهر در استان بوشهر می‌باشد.
پارک جنگلی چاهکوتاه ،در دهه هزار و سیصد و پنجاه برای کنترل و مهار شن‌‌های روان احداث شد و کشت درختان کویری جهت مهار پیشروی بیابان در این منطقه رواج یافت.
پارک جنگلی چاکوتاه، یکی از جاذبه‌های اصلی این روستا …

این عمارت، ساختمانی تاریخی می‌باشد که در بخش مرکزی شهرستان بوشهر واقع شده و یکی از آثارهای تاریخی و از نقاط دیدنی استان بوشهر در جنوب کشور به شمار می‌آید.
عمارت گلشن در منتهی الیه شمال شهر بوشهر، پشت اداره بندر در خیابان ساحلی قرار گرفته اشت که حدود ده متر از دریا فاصله دارد.
این عما…

این خانه قدیمی در مرز محله بهبهانی و شنبدی بوشهر قرار دارد که دارای تزئینات گچبری در اشکال گل و بوته می‌باشد. درب ورودی این خانه مقرنس‌کاری شده است و پنجره‌هایی نفیس منبت‌کاری شذه با شیشه‌های رنگین دارد.
این خانه متعلق به خانواده قاضی می‌باشد.
خانه قاضی یکی از خانه‌های تاریخی بوشهر ب…

کلیسای گئورگ مقدس در سال هزار و هشتصد و نوزده میلادی برابر با هزار و دویست و سی و پنج هجری قمری بوسیله خانواده آوادیان، که از خانواده‌های سرشناس ارمنی بوشهر بودند، و با کمک سایر مسیحیان ساکن این شهر از جمله انگلیسی‌های مقیم بوشهر در زمینی گسترده ای در محله شنبدی بوشهر بنا شد.
کلیسا …

بازار قدیم مربوط به دوره قاجار است و در بوشهر، بافت قدیم، محله دهدشتی واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۸۵ با شمارهٔ ثبت ۱۸۶۴۸ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.از راسته‌های بازار بوشهر می‌توان از بازار حاج رئیس (بازار نو)، بازار معین، بازار خوراکی، بازار آهنگران، باز…

کنسولگری انگلیس معروف به «عمارت کوتی» یکی از بازمانده‌های خارجی در جنوب ایران است. بنایی که در ضلع جنوب غربی بافت قدیم بوشهر و در محله کوتی قرار دارد و محله هم به دلیل وجود همین بنا، به این نام خوانده می‌شود.
محله کوتی از محله‌های بزرگ و قدیمی بوشهر به حساب می‌آید و قسمت زیادی از آن د…

میگو پلو یکی از چندین غذای سنتی و محلی بوشهری هاست.

مواد لازم:
برنج – پیازسرخ شده – میگو تازه پاک شده – گشنیز باکمی شنبلیله و جعفری – فلفل سیاه یاقرمز – نمک و فلفل و زرد چوبه

طرز تهیه:
برنج را پخته و صاف میکنیم و کنار می‌گذاریم٠
پیاز را در روغن سرخ می‌کنیم و زردچوبه را داخل پی…

مواد لازم:
برنج – آب (مقدار آن به نسبت زیاد یا کم بودن برنج مشخص می‌شود) – ماهی – سبزیجات (گشنیز – شوید و شنبلیله”به مقدار خیلی کم” ) – لیمو امانی – گوجه فرنگی رنده شده – پیاز و مخلوط سیر – فلفل – نمک – زردچوبه و ادویه
پیاز را کمی سرخ کرده سپس سبزیجات نیز در آن ریخته و سرخ می‌کنیم بعد…

مواد لازم برای قیمه:
لپه 500 گرم
گوشت 250 گرم
سیب زمینی 1 عدد
پیاز 1 عدد گنده!
زیره 2 قاشق چای خوری
لیمو عمانی مقداری
رب گوجه 2 قاشق عذاخوری
ادویه به میزان لازم
طرز تهیه:
پیاز رو سرخ میکنیم زردچوبه رو بهش اضافه میکنیم گوشت رو میریزیم توی پیاز سرخش میکنیم.
(گوشت رو میشه همراه…

فلافل نخود از اصلى‌ترین مواد تشکیل دهنده فلافل است که پروتیین گیاهى به عنوان ماده اصلى آن به ساخت و نگهدارى استخوان هاى بدن کمک مى کند. نخود همچنین داراى فیبر محلول است که بهترین تنظیم کننده دستگاه گوارش و تسهیل کننده گردش خون در بدن است.
زمانى فلافل ارزش غذایى مطلوب را دارد که به هنگا…

یک نوع شیرینی است که بیشتر در فصل رطب ساخته می‌شود ولی گاهی نیز بجای رطب از خرما استفاده می‌کنند
مرحله اول :
روغن را داغ کرده و آرد را به آن افزوده و کمی تفت می‌دهند و سپس زیر شعله را خاموش می‌کنند(توجه داشته باشیم که آردها نباید بسوزد)
مرحله دوم:
آنگاه هسته رطب‌ها را بیرون آورده و …

جشن‌ها و آیین‌های استان بوشهر در تاریخ فرهنگ و تمدن ایرانی، جشن‌ها و روزهای عید، ریشه در تاریخ افسانه‌ای ایران باستان؛ یعنی دوره سلسله پیشدادی دارند. جشن‌ها و آیین‌های استان بوشهر به جشن‌های مذهبی، ملی و محلی تقسیم می‌شوند.
جشن‌های بزرگ مذهبی در استان بوشهر شامل: جشن میلاد حضرت محمد(ص…

ضرب المثل بوشهری همراه با معنی

در موسیقی بوشهر، همچون موسیقی دیگر مناطق، انواع احساسات و حالات درونی نوازنده و یا خواننده، همچنین تعدد سبک‌های اجرایی مرتبط با ساختمان و بافت گام و یا به عبارتی مربوط به گوناگونی فواصل یا ایستگاه‌های صداهای تشکیل دهنده گام آهنگ هاست.
پس از این جهت، اهمیت بررسی گام‌های مختلف سازی (نی …

– هرگاه در وقت خمیر کردن ، خمیر در زیر دست خمیر گیر بپرد.
– هرگاه مرغ خانگی در حیاط منزل بحالت خوابیده دیده شود.
– هر گاه در موقع چای خوردن تفاله برگ چای در بالای استکان دیده شود.
– هر گاه مگسی خسته در اتاق پیش روی کسی دیده شود.
– هر گاه پلک چشم بی اختیار بپرد.
– هرگاه دو لنگه کفش …

به علت موقعیت بندری و ساحلی و شرجی بودن هوا در استان بوشهر بیش‌تر مردم از لباس‌های معمولی نخی استفاده می‌کنند. لباس‌های محلی اهالی استان بوشهر یکی از مهم‌ترین جاذبه‌های فرهنگی این منطقه به شمار می‌رود.
بانوان در استان بوشهر، پیراهن بلند دور چین به همراه عبای سیاه، مقنعه نازک و سیاه رن…

اُوشِه یا آویشن
آویشن گیاهی است علفی، دارای شاخه‌های زیاد و چوبی به ارتفاع تا 30 سانتی متر که در نواحی کوهستانی در بین تخته سنگ و به ویژه در کشورهای اروپایی می‌روید.
ساقه‌های آویشن پوشیده از کرک و برگ‌های کوچک زیادی است. برگ‌های آن کوچک، لوزی شکل، نوک تیز و به صورت متقابل، بر روی ساق…

حنا به گفته حکمای طب سنتی ایران گیاهی سرد و خشک و هم گرم و خشک است. این گیاه برای بیماری‌های سر و چشم و دهان نافع است. ضماد برگ آن با برگ گردو برای سردرد توصیه شده‌است.از گذشته‌های دور تا امروز حنا یکی از مهم‌ترین و قابل توجه‌ترین گیاهان زینتی و دارویی برای ما ایرانی‌ها بوده‌است.
این …

اصل کاری پدرِ که مادر رهگذره
کنایه مادر شوهر به عروس که تو هیچ کاره ای
خِسی ایزنم چه پر خِری میره ایزنم چه لاغری
تعریف : مادر شوهر می‌زنتم که چقدر زیاد میخوری
شوهرم می‌زنتم که چقدر لاغری
بیگ ما روز نی شو چهل چراغن
عروس ما روز در خانه نیست ولی شب چراغ روشن می‌کنه و کارها را انجام م…

گویش استان بوشهر در تمام مناطق فارسی محلی است که دارای بن مایه لری می‌باشد . برای مرزبندی انواع گویش منطقه را از لحاظ جغرافیایی به دو بخش تقسیم شمالی و جنوبی تقسیم می‌کنیم که هر قسمت ویژگی خاص خود را داراست .
و دارای تفاوتی اندک می‌باشد . زبان‌های عربی نیز در جاهایی مانند بندر عسلویه …

آواز دشتی بازگو کننده عشق یکطرفه ، ناله و حسرت از غم فراق است
دشتی از زیباترین متعلقات آواز شور به حساب می‌آید که آن را آواز چوپانی نیز نامیده اند.
این آواز با اینکه غم انگیز و دردناک است اما در عین حال بسیار لطیف و ظریف می‌باشد. غم و حزنی که در آواز دشتی وجود دارد می‌تواند ناشی از فر…

لگیمات یا لقمه ت القاضی یه نوع شیرینی عربی که بیشتر در ماه رمضان تهیه میشود.
مواد لازم جهت تهیه لیگمات
آرد گندم 2پیمانه-آب 2پیمانه-شیره خرما 1پیمانه- نشاسته 2 قاشق غذا خوری –مایه خمیر (مخمر)1قاشق چای خوری-تخم مرغ 1عدد-روغن مایع 1پیمانه
دستور پخت:
ابتدا پودر مایه خمیر را با آرد گندم …

در مورد تاریخچه و قدمت این مراسم، عقیده غالب بر این است که منشا این مراسم به آمدن بومیان و بردگان آفریقایی به جنوب ایران مربوط می‌شود. سر وان کارستن نیبور در سفرنامه‌ی خود در سال 1765 میلادی آورده است که :
«کافرهای آفریقا که به صورت برده در خارک فروخته می‌شدند، برای شخصیت مذهبی بزرگ خو…

دوست گرامی برای استفاده از تمامی امکانات شبکه گردشگری تیشینه و درج مطالب خود، وارد شوید یا در صورت نداشتن حساب کاربری ثبت نام نمایید.

قبرستان پر لاشز Père Lachaise بزرگ‌ترین گورستان پاریس و پربازدیدترین آرامگاه در جهان با ۱۱۰ هکتار وسعت و دارای گردشگاه‌‌های سنگفرش، مسیرهای پوشیده از درخت می‌باشد.گفته می‌شود این گورستان که در من

در تمام دنیا فصل بهار به علت اعجاز زنده شدن دوباره طبیعت محبوبیت زیادی دارد. ما ایرانیان به رسم سنت چند هزار ساله خود آغاز فصل بهار را به عنوان شروع سال نو جشن می‌گیریم و به تعطیلات می‌رویم. بنابرا

هر شهری ویژگی‌های خاص خود را دارد. اما چه چیزی یک شهر را کاملا منحصربفرد می‌سازد؟ برخی از شهرهای دنیا ویژگی‌هایی دارند که ممکن است کاملا غیر قابل باور باشند. عجیب‌ترین شهرهای دنیا، با عجیب‌ترین و

اگر به کشور ایتالیا و شهر فلورانس بروید، از هر کسی که بپرسید گالیله کجا دفن شده است، خیلی سریع کلیسای معروف di Santa Croce را معرفی می‌کند.زمانی که گالیله در سال ۱۶۴۲ درگذشت، «دوک بزرگ شهر توسکان

طبق تقویم تاریخی، آیین جشن سده در روز دهم بهمن ماه هر سال به شکل گروهی و با گردهمایی مردم شهر و محله و روستا در محلی، با برپایی یک آتش بزرگ برگزار می‌شود.از پگاه بر بام خانه خود یا بر بلندی کوهست

آبشار آویشن واقع شده بین شهر سردشت و روستای تچک و روستای شهرشیب


چرا تور برزیل و ریو دو ژانیرو را انتخاب کنیم

ریودوژانیرو دومین شهر بزرگ برزیل است. در ریو، فستیوال‌های بزرگی در خیابان‌ها برگزار می‌شود وچون هنر خیابانی، ق

شرکت خدمات مسافرتی و گردشگری سام سیر با مالکیت خصوصی در سال 1383 (2004) در تهران تاسیس گردید. بنیانگذاران این مجموعه به واسطه علاقه مندی به جهانگردی و اکتشاف با دانش گسترده در این حوزه از ابتدای


1. اگر شما یک تصادف در هواپیما داشته باشید 95.7% احتمال وجود دارد که شما هنوز زنده بمانید. اونقدرا ها هم بد به نظر نمی یاد!

2. شانس تصادف در خودرو یک به 5.000 است. در هواپیما یک به 11.000

شاید برای‌تان عجیب باشد اما تحقیقات جدید در مورد اتاق هتل‌ها مطالب جدید و البته کثیفی را آشکار می‌کند. بی شک شما هم تا به حال در مورد تمیزی اتاق‌تان در هتلی که در آن اقامت داشته‌اید شک کرده‌اید. شما ه


[postbody]

اگر مطالب تیشینه را می پسندید، مشترک خبرنامه شوید و از انتشار مطالب محبوب ترین جاذبه های ایران مطلع شوید،
مسلما هرزنامه را کسی نمی‌پسندد، بنابراین تیشینه در ارسال خبرنامه ، با حساسیت بالایی عمل میکند
هر زمان که مایل باشید می توانید عضویت خود را لغو نمایید.

جهت عضویت در خبرنامه، لطفا پست الکترونیکی خود را وارد نمایید:

دوستان گرامی؛ با ثبت نام در تیشینه در معرفی شهر و استان خود و زیبایی های ایرانمان نقش داشته باشید. جهت ارسال اطلاعات، از طریق منو وارد آن شهرستان شوید و اطلاعات خود را پس از کلیک بر روی “اضافه کردن اطلاعات توسط شما” ثبت نمایید. جهت ارسال تصاویر نیز بر روی آلبوم عکس مکان مورد نظر، گزینه “ارسال عکس توسط شما” را انتخاب نمایید.
تصاویر و اطلاعات ارسالی شما، با نام خودتان در تیشینه ثبت می گردد.
امیدواریم با یاری یکدیگر در پیشبرد اهداف ایران عزیزمان، روز به روز موفق تر باشیم.

شادیهایتان مســــــــتدام

تمامی حقوق اين سايت متعلق به تیشینه می‌باشد.

ما بلیط نمی فروشیم! اما بهترین قیمت را برای شما از بین معتبرترین سایت های فروش بلیط هواپیما پیدا می کنیم.


مشاهده ابر برچسب‌ها

قوانين باشگاه

با سلام

 پس از ورود به وبلاگ (اگر با سرچ آمده اید) برای دیدن مطالب جدید تر، گزینه “صفحه اصلی” را بزنید.

پیرو پنبه میشکنه ، کاسه و دُوری میشکنه

 

 

ضرب المثل بوشهری همراه با معنی

مردم دشتستان این ضرب المثل یا عبارت را زمانی به کار می بردند که یک فرد عاقل و بالغ ، یک کار ساده و پیش پا افتاده و اشتباه و بچه گانه را انجام می دهد.

 

 

وقتی بشوریش مِی قرص ماه برده

 

یا

 

توری نِشُسَش مِثِ شُسِه ها برده

وقتی بشوریش مِی قرص ماه برده

 

دِسِت پُي خراويه

 

دستت با خرابیست

 

برای کسی استفاده میشه که زیاد خرابکاری میکنه

 

کیلی کیلی در برو کِمی اووَل تر بُرو

 

زمانی که بچه ی کوچک از خواب پا میشه و مژه های چشمانش ، به هم چسبیده هستند ، مادران ، پنبه را در چایی می زنند و یواش یواش به چشم بچشون می مالند و در همین هنگام برای اینکه بچه گریه نکند ، می خوانند” کیلی کیلی در برو کِمی اوَل تر برو” یعنی ای خواب ، از چشم بچه ما در بیا و کمی به آنطرف تر برو

 

 

اَی مُردِشورِ خُوتو سِرجـِناسِتِه بیِرِن

——————————————

اَی مُردشورِ خوتو قیافته بیرن

——————————————

 اَی بری شی گِل

 ——————————————

 اَی بری شی زمین

هِمی دَردِه که رَنگُم زَرده

ای وش گفتی نه خسه می گو بیشی تا کولت واوم

 

 

 

اگر به او گفتی خسته نباشید، می گوید بنشین تا بر کتفت سوار شوم

ای شامس مرگشته ما تو هرچی سیاه بی تو خیار سفید واوی

ضرب المثل بوشهری همراه با معنی

خیار=هندونه

جومَش واری راسی نداره

معنی:

قباش پشت و رو نداره

مو ریشم تش گرفته او میگو تا مو بلالم بورشنم (بپزم)

کاربرد : افرادی که میبینند اتفاق بدی برای کسی افتاده و بیخیال هستند و فقط به فکر خودشان می باشند.

و اشتر گفتن دیت کر اورده گو مو بارم بارمه

 

این ضرب المثل را به کسی میگویند که مشکلاتش را باید خودش حل کند و کسی نمیتواند کمکی به او بکند.

موری که خدا عضبش میکنه بالش میده

افردای که بد شانس هستند به خودشان این جمله را میگویند.

(هرکسی برای چیزی ساخته شده و فراتر از ان باعث نابودی و زوال می شود)، گاهی به افراد تازه به دوران رسیده که باعث ازار دیگران میشوند هم اطلاق میشود.

کسی که عقرب گزیدش قدرش ندونس باید افعی بزنش

کاربرد : کسی که اتفاق بدی برایش افتاد باید تجربه برایش شود

وت نمیگن کو شیر گاته وت میگن کو گوور گاته

 

به تو نمی گویند شیر گاوت کجاست بلکه به تو می گویند بچه گاوت کجاست

کاربرد : منظور نتیجه کار است

هِنگِ پُی دنگِ

نِه مِلکیت لَچِه بو نِه رِفیقت بِچِه بو!!!

آدم چهل تا کُم داشتوو یکیشه شُر بده

وت نمیگن کو شیر گاته وت میگن کو گوور گاتهبه تو نمیگویند شیر گاوت کجاست بلکه به تو میگویند بچه گاوت کجاستکاربرد : منظور نتیجه کار است

چو شی چاله نکن

چوب زیر گودال یا چاله نکن

منظور: فتنه نکن

اُو تو چالِش رفته

آب توی سوراخش رفته

مثلا برای کسی گفته میشه که دچار گرفتاری شده باشه

تو ایسُو یـِکیشه گـُت بُکُ تا وَختِ یکی دییَش برسه

این ضرب المثل اشاره داره به خانومی که تازه بچه دار شده و هنوز بچش کوچکه و فکر دنیا آوردن چند بچه ی دیگه هست. ( تو حالا همین یکی را که دنیا آورده ای بزرگ کن تا به وقت ساختن بچه ای دیگر هم برسی) و برای کسانی استفاده میشود که دست به کاری می زنند و در ابتدای آن فکر شروع کردن کارهای دیگر را هم در ذهن خود می پرورانند

فِعل ِ کار اومده دِسِش

متوجه قلق کار شده است.

نه آدم سیر خبر آدم های گرسنه دارد ، نه سواره ها خبری از پیاده ها دارند

لارُم واویده مِی گراز یه تخته

کنایه از کوفته شدن بدن است

می خام بَـدِ خُوم خاراُشتُر سُوز نواوو

می خوام بعد از مردن من ؛ حتی خاراشار هم سبز نشود

مو گفتم ، تو شِنفتی ، صد و سی تا موری رف تو سیلاغ

من گفتم و تو شنیدی و صد و سی تا مورچه رفت توی سوراخ

مورد استفاده این ضرب المثل برای زمانیست که ما با یک نفر صحبت کنیم و او حواسش به چیز دیگه ای باشد و بعبارتی بگوید لیلی زنه یا مرد

مِثِ مُشکِ تو اُو اُفتاده

مثل موش آبکشیده

اُو شُلو کُنِه

آب را گِل آلود میکند و دو به هم زنی می کند

اَیومی بِگذره شنبدوُ نوروز

روزگاری باید بگذرد تا شنبه و نوروز با هم تلاقی پیدا کنند

مین سفید ِ وُ ماس میکِشه صَرا

موی سفید را از ماست بیرون میکشد

منظور شخص بسیار دقیق و زیرکی است

گُی زرد وُ دو خِشِمُم کرد

گاو زرد مرا از دوغ محله نیز محروم کرد

نه وُ ای نُخار نُخار ، نه وُ ای تیکه ی گُتو

نه در آغاز خوردن که بسیار بی اشتهایی نشان می دادی و نه اکنون که لقمه های بزرگ می گیری.

اشاره به کسانی دارد که ابتدای غذا خوردن ، خود را بی اشتها نشان میدهند ولی موقع خوردن ، لقمه های بزرگتر از دیگران می گیرند.

سگِ سیا وُ سفید نداره

سگ سیاه و سفید ندارد

منظور به گروهی از مردم اطلاق میشوند که جملگی بد و شرور باشند

فلانی زورِش وُ خر نمی رسه کُرِه ش ِ می زنه

فلان کس قدرتش نمیرسد خر را بزند ، از کره ی خر انتقام می گیرد

مِثِ گولی روغن رِختِه ی

مثل گربه ای که روغن را ریخته است

منظور شرمندگی همراه با ترسیدن.

دَس بِیل ری کُلَت تا باد نیِرِش

دست روی کلاهِ خود بگذار تا آن را باد نبرد

دِسِش وُ جیوِش آشنایِ

شخص دست و دل باز و بخشنده ای است

هَشتِش گِرو ِ نُهِشِ

هشت او در گرو نُهش می باشد

هر گُلی خوش یه بویی داره

هر گلی بویی خاص خود دارد.

شیش در مِشو

زیر این امر نمی شود شانه خالی کرد

وُ هرچه ترسیدُم آخُرا وَش رسیدُم

از هرچه ترسیدم عاقبت بهش رسیدم

مِثِ گُیه نُه مَن شیریش کِرده

مانند گاو نُه من شیری می باشد

باقِلَش همیشه گُلِه

گُل باقلای او همیشه تازه و شکفته است

ریش و قیچی دِسِ خوته

قضاوت و حکمیت به عهده خود شماست.

مُشک تو چالِش نمیرِه ، جاروفی هم وُ دیمش می یَندِه

موش نمیتواند درون لانه خود برود ، جارویی هم به دم خود می بندد

اُو شیرین نهِ مالِ خرِه

آب شیرین برای خر مناسب نیست.

(خر لیاقت خوردن آب شیرین را ندارد)

خر نه اِسِده جُلِشِ می دوزه

هنوز الاغ را نخریده است ، برایش جُل می دوزد

باغبون موقِیِ باغ کر وِیمو

باغبان هنگام برداشت محصول خود را به کری می زند

وَم  نگو تا وَت نَگُم

به من نگو تا من هم به تو نگویم

پَخچِه ری دس چَرو می شینه

مگس روی دست چرب می نشیند.

منظور این که بعضی از مردم خود را به آدم های ثروتمند و متمول منتسب می کنند و گرد آنها می گردند.

ای شُتُریه که دمِ خونِیِ همه خوسیده

این شتریست که در خانه همه خوابیده است.

نخاردی چاس واویلا وُ شومه

نخوردن نهار باعث پر خوری شام میگردد

(محرومیت سبب افراط در امری میگردد)

گفتن شُتُر شاشِت پِسه گُه مُو چِِنُم مِثِّ کَسهِ

به شتر گفتند که چرا شاش تو از پشت سرت می ریزد پاسخ داد که من چه چیزم مثل دیگران است که شاشم مثل دیگران باشد.

اِی اُو جون داشت کُروَک زَنجیل می پوکُند

اگر آب قدرت و قوت داشت ؛ پس قورباغه که دائما در آب است زنجیر پاره می کرد

فلانی دِسِ بوواشه از پشت بَسّه

فلان کس دست پدرش را از پشت بسته است.

مثلا از پدرش ماهرتر یا خسیس تر یا پرحرف تر یا…است.

(عموما برای صفات بد بکار می رود)

جِی خیار کُلُمِ

به جای هندوانه کلوخ مانده است


کَه کانه ی دیم باد نده

کاه کهنه را به دست باد نسپار

منظور مسائل فراموش شده را دوباره به خاطر دیگران آوردن و از گذشته سخن گفتن.

ای پَنگ هم مالِ همو مُخه

این خوشه هم از همان نخل است

اُو پُی چیتِ

آب در ماسه ریختن. کنایه از کار بی حاصل کردن

خدا خرِ شناخت که شاخَش نداد.

خداوند سرنوشت بد خر را می شناخت که به او شاخ نداد.

تُفِ ای ؛ لعنت او

تف بر این باد ؛ لعنت بر آن

منظور اینه که : هر دو مثل هم می باشند و تفاوتی در بدی ندارد

شُل خوشه گور خوش بزنین.

گلِ قبرش را به مصرف قبر خودش برسانید.

پیش خرون چه کَه بود چه زعفرون

برای خر چه تفاوت دارد که کاه در پیش او باشد یا زعفران.

فضولِ بردن جهنُم گفتن خیمَش تره

فضول را به جهنم بردند ایراد گرفته شد که هیزمش تر (خیس) است.

پاش ری پوس خیاره

پای او بر روی پوست هندوانه است.

کنایه به این که بر لب پرتگاه قرار گرفته
است.

درخت بی هنر گِزَم بلنده

اگر ارزش چیزی به بلندی آن است پس درخت گز هم بلند است.

صداش هَف ولات میره

 

صدای او به هفت ولایت میرسد

 

 

 

منبع: دشتستان در گذر تاریخ

مار چیش پیدُم نداره ، پیدُم سر چالِش سُوز ویمُو

 

مار چشم دیدن گیاه پونه را ندارد و پونه هم اتفاقا در کنار لانه مار می روید.

 

 

منبع: دشتستان در گذر تاریخ

 

پا تو کوش کسی نکن

 

پا داخل کفش دیگری نکن. مراد با کسی ستیزه و مناقشت نکن و درگیر نشو.

منبع: دشتستان در گذر تاریخ

 

 

منبع: دشتستان در گذر تاریخ

فلانی شُوَش گشته

 

فلان کس شب زده شده است و موقعیت خود را فراموش کرده است.

 

 

 

منبع: دشتستان در گذر تاریخ

اُو تحل شیرین نِوِیموآب تلخ شیرین نمیشود

 

 

منبع: دشتستان در گذر تاریخ

خُو خُو میاره دَنگُرو اُو میاره

 

خواب زیاد سبب بیشتر خوابیدن می شود و خوردن آش رشته باعث نوشیدن آب زیاد است

 

 

 

منبع: دشتستان در گذر تاریخ

فلانی سِرِش مِثِ دَندونِش واویده وُ گَپ زِدَن بِلَد نی

 

 

فلان کس موی سرش به سفیدی دندانش شده است و صحبت کردن را یاد نگرفته است.

 

 

منبع: دشتستان در گذر تاریخ

شُو وُ روزِش یکی واویده

 

شب و روزش یکی شده است

 

 

 

منبع: دشتستان در گذر تاریخ

ای یار اَهله کار سَهله

اگر یار موافق باشد کار آسان می شود

گندم سرِ خوُش خیار دو بلگه

گندم زمانی که خوشه میکند و هندوانه زمانی که برگ های آن جفت میشود کیفیت آنها قابل تشخیص است.

زن کاری ، مرد کاری ، تا بگرده روزگاری

زن و مرد باید همکاری کنند تا زندگی آنها به طریقی بگذرد

نکردهِ کار نمیبرِ بار

کسی که توانایی کاری را ندارد بار را به مقصد نمی رساند.

نه
وِیمو ناش بری نه دینداش

 

نه
می شود جلو او راه رفت و نه پشت سر او

 

آمارگیر حرفه ای سایت

شغل هایی که در وب سایت نشونه درج می شوند در بیش از 160 وب سایت
تبلیغات آنها نمایش داده می شود.


ما کسب و کار شما را در اینجا و 159 سایت دیگر تبلیغ می کنیم.

مردم هر شهر و آبادی ، ضرب المثل های محلی و شیرین و گاه تلخ مربوط به خودشون رو دارن .. استان بوشهر، تو این زمینه

ضرب المثل های زیبایی دارن

است ضرب المثل: میمان یه‌ی شه‌وه دعاگوو سه‌د ساله ترجمه: مهمان یک شبه دعا گو صد ساله
توضیح: مترادف: یک روز مهمانیم صد سال دعاگو ضرب المثل.

ضرب المثل بوشهری همراه با معنی

25 جولای 2009 … ضرب المثلهای محلی. 1. پیل منگو سی روز تنگو. به این معناست که یک شئ کم ارزش
ممکن است در روزهای گرفـــتاری بسیارمفید به کار آید. به معنای …

1 فوریه 2013 … ضرب المثل های بوشهری. سلام … دوباره اومدیم و نوشتیم … می خوام بازهم در مورد شهرم
بنویسم … یا به عبارتی دیگر .. شروعی دوباره! در مورد یه سری از …

ﻃﺮﺯ ﻗﻠﯿﻮﻥ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺩﺧﺘﺮﺍ: ﻗﻞ ﻗﻞ ﻗﻞ ﮔﻠﻮ ﺭﻭ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺫﻏﺎﻟﺸﻮ ﮐﻢ ﮐﻦ ﻗﻞ ﻗﻞ ﻗﻞ ﺍﻩ ﭼﺮﺍ ﮐﺎﻡ ﻧﻤﯿﺪﻩ ﺫﻏﺎﻟﺶ ﮐﻤﻪ،ﺑﺬﺍﺭ ﻗﻞ ﻗﻞ
ﻗﻞ ﻭﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﭼﻘﺪ ﺗﻨﺪﻩ !ﺑﮕﻮ ﺑﯿﺎﺩ ﻋﻮﺿﺶ ﮐﻨﻪ ﻗﻞ ﻗﻞ ﻗﻞ ﺍﻩ ﺍﯾﻦ ﻗﻠﯿﻮﻥ ﺁﺷﻐﺎﻟﻪ ﺍﺻﻦ ﺑﯿﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﮑﺶ ﺑﺎﺑﺎ ﻃﺮﺯ ﻗﻠﯿﻮﻥ …

ضرب المثل های بوشهری اصل کاری پدرِ که مادر رهگذره کنایه مادر شوهر به عروس که تو
هیچ کاره ای دی دوماد چه مرگشن هندونه خورده سردشن تعریف: مادر داماد چه مشکلی دارد هندوانه
 …

14 ا کتبر 2014 … مسجد ملک توسط “محمد مهدی ملک” ملقب به “ملک التجار”تاجر سرشناس بوشهری در
سال1281ه.ق./ بنا شد. قدمت مسجد 150 سال است. محمد مهدی ملک همان فردی …

دانلود سری دوم سینه زنی بوشهری (محرم امسال 1433) تمام فایل‌ها در قالب MP4 می‌باشد. (
دانلود …. سری جدید ضرب المثل های محلی · چه پشتت کنی … (ضرب المثل) · همه پستها …

ضرب المثل در این جا به معرفی چند ضرب المثل که در قدیم بکار می رفته و در بین مردم
کاربرد زیادی داشته … 5 از اون نترس كه هاي و هوي داره، از اون بترس كه سر به تو داره !

ضرب المثل فارسی,ضرب المثل ایرانی,سرگرمی,ضرب المثل,ضرب المثل انگلیسی,
ضرب المثل های فارسی,داستان ضرب المثل ها,داستان ضرب المثل,ضرب المثل های …

11 ا کتبر 2014 … این سلسله مطالعات از کشورهای پیرامونی در غرب و دانشگاه های اشان به امری بسیار مهم
…. دو: گردآوری شامل؛ 1)- فرهنگ ضرب المثل های انگلیسی فارسی و …

به ادم های که عیب خودشون نمبینن و از دیگران عیب میگیرن. سر کچل سنگی …
برچسب‌ها: گویش بوشهری, ضرب المثل بوشهری, معنی واژگان در گویش بوشهری, سی
بوشهر.

در قدیم و سال های نه چندان دور در منطقه دشتی بعضی از پدر مادر ها بخاطر کمبود امکانات
اون زمان اگر … 1- یه ضرب المثل دشتیاتی بگید که بونه (بهانه ) توش بشت؟

معناست – دو آلبوم بسیار زیبا از حسین کشتکار بوشهری – کتاب، قصة ديروزها، راز
فرداها. … پايگاه هاي اطلاعاتي · سلامی دوباره… ضرب المثل ها و اشعاردر مورد کتاب.

درگذشت دیگر هنرمند بوشهری … در استان گلستان ، گــــــــرگان ,, محــــل نمــایشگــــاه
های بیـــن المللـــی …. شده از حسن دلدار ز استشمام زلف یار فایز/جهان یکسر بسوزد همچو
بلغار یک ضرب المثل هم هست که می گوید :ستاره سهیل شدی،خیلی کم پیدایی .

واژه هاي ويژه کشتي و کشتيراني در گويش بوشهري. ١٧. علي درزي و مريم … قرن هاست
که مادران پاـک نهاد اين مرز و بوم واژه ها٬ حکايت ها٬ ضربـالمثل ها و. تــرانــه هاي اصـيل …

یزله بوشهری|بوشهریهای مقیم قم – فیلم آکا, فیلم های مذهبی, فیلم ،دانلود فیلم،
اشتراک ویدیو, نوشته شده توسط akairan, زبان persian.

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به ایمپریاست و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

نشونه، بانک اطلاعاتی مشاغل و برندهای ایرانی

بهترین مشاغل و خدمات شهر خود را ، در سایت نشونه پیدا کنید.

 

گردآورنده :

رضا عابدی فیروزجایی (شیرگاه)

 

1- آب از آب تکان نخوردن : کنایه از آرامش : بدون نگرانی

ضرب المثل بوشهری همراه با معنی

2- آب از آسیاب افتادن :آرامشی برقرار شد- سرو صدا خاموش شد

3- آب از سر گذشتن:امید نداشتن-  به پایان آمدن امری

4- آب آمد و تیمم باطل شد :اصل کار آمد وفرع بی مورد است

5- آب توی دلش تکان نمی خورد :آرام وآهسته حرکت می کند

6- آب خوش از گلو پایین نرفتن: راحتی نداشتن

7- آب در کوزه ماتشنه لبان می گردیم : هدف ومقصود در نزدیکی ما قرار دارد اما به دنبال آن می گردیم.

8- آب را از سرچشمه باید بست :جلوی ضرر وزیان را از مبدا باید گرفت.

9- آب زیر پوستش رفته است:کمی چاق شده است-وضع مالیش بهتر شده است.

10- آبشان در یک جوی نمی رود :با هم توافق ندارند –بایکدیگر خوب نیستند.

11- آب غوره گرفتن: گریه کردن – گریستن

12- آب کش به کف گیر می گوید چقدر سوراخ داری: کسی که خود عیب بسیار دارد  وبه اندک عیب دیگری ایراد و خرده  می گیرد.

13- آبم است وگاوم است نوبت آسیابم است:  به مناسبت چندین کار دیک موقع داشتن

14- آب نخوردن چشم:امیدی نداشتن

15- آب تاب دادن :به موضوعی اهمیت زیادی دادن –اغراق کردن

16- آب در دست داری نخور بیا:در آمدن فوق العاده عجله شتاب اشتن

17- آبی از او گم نمی شود:امکان انجام دادن کار از او نیست-نباید به او امیدی داشت

18- آبی که به زندگی نداد حسین                         چون گشت شهید بر مزارش

توجهی  به کسی در زمان لزوم نکردن در غیر زمان به آن پرداختن_مانند (نوشداروی پس از مرگ سهراب)

19- آتش چون بر افروخت بسوزد تر وخشک :در اثر حادثه گناهکار و بی گناه از بین بروند

20- آتش زیر خاکستر:آرامش موقت-موذی

21- آخر کار خود را کردن:به مقصو خود رسیدن-به هدف خود نائل آمدن

22- آخوند شدن چه آسان وانسان شدن چه مشکل:سواد پیداکردن راحت است اما انسان شدن سخت است.

23- آدم باید لقمه را به اندازه دهانش بگیرد:باید باتوجه به توانایی خود کاری انجام داد.

24- آدم شاخ در می آورد:از شدت تعجب-حرفهای دروغ وغیر قابل قبول

25- آدم گدا این همه دادا:آدمهای فقیر بیشتر ادا دارند-بیشتر عیب وایراد می گیرند

26- آدم گرسنه سنگ را هم می خورد:به کسی می گویند که بهانه مطلوب بودن غذا را از خوردن آن امتنا می کند.

27- آدم مفتخور خوش سلیقه می شود:کسی که چیزی را رایگان بدست می آورد بر آن ایراد می گیرد.

28- آدم ناشی سرنا را از سر گشاد آن می زند:به کسی که اطلاع از انجام کاری را ندارد وبه نادرست انجام می دهد.

29- آدم یکبار پایش تو چاله می افتد:از هر اتفاق وپیشامدی باید عبرت گرفت

30- آدم یک دنده:ثابت محکم،بیشتر در جهت منفی

31- آرزو را به گور بردن:به هدف ومقصود خود نرسیدن

32- آزموده را آزمون خطاست:باکسی که قبل آشنا بودن ومعامله داشتن به حیث منفی

33- آسمان به زمین نمی آید:اتفاق فوق العاده ای روی نخواهد داد.

34- آسمان وریسمان را سر هم بافتن:دوچیز بی تناسب را به هم ارتباط دادن-نامربوط گفتن

35- آش پز که دوتا شد آش یا شور می شود یا بی نمک:دو یا چند نفر در انجام کاری دخالت داشته باشند کار پیش نمی رود

ضرب المثل بوشهری همراه با معنی

36- آش دهن سوز نبودن:مورد مطلوب نبودن

37- آش خوب باشد کاسه اش چوب باشد:اصل مهم است نه فع.

38- آش کشک خالته بخوری باته نخوری پاته:در هر حال مجبور به انجام کار بودن.

39- آش نخورده ودهن سوخته: کار ی انجام نداده ولی گناهکار شناخته شده

40- آشو لاش کردن:صدمه وآسیب سختی دادن

41- آشی برای کسی پختن:درد سری برای کسی بوجود آوردن.

42- آفتاب لب بام است:مرگ او نزدیک است

43- آفتابه لگن هفت دست وشام و ناهار هیچ:تشریفات زیاد ولی اهمیت کار کم

44- آفاتب همیشه زیر ابر نمی ماند:حقیقت همیشه پنهان نیست-واقیعت روزی رو خواهدکرد

45- آمد زیر ابرویش را بگیرد چشمش را کور کرد:کار خوبی برای کسی خواست  انجام دهد  اما برعکس شد.

46- آن را که حساب پاک است از معامله چه باک است:کسی که نیست که پاکی داشته باشدترسی از حساب وکتاب ندارد.

47- آنقدر بایست که زیر پایت سبز شود:انتظار کشیدن بدون نتیجه

48- آن وقت که جیک جیک مستانت بود یاد زمستانت نبود:از قبل باید فکر آینده بود

49- آویزه گوش کردن:پندی را فراگرفتن را بکار بستن

50- آه در بساط نداشتن:کاملاً بی چیز و فقیر بودن

51- آهسته بیا آهسته برو گربه شاخت نزند:پنهان کردن مطلب-بی سر وصدا انجام دادن کاری

52- اجاق پدر راروشن نگه داشتن:فرزند داشتن،که بیشتر منظور فرزند پسر داشتن است.

53- اجاقش کور است:صاحب اولاد نمی شود

54- اجل دور سرش می چرخد:وضیعت ناگوار دارد.نزدیک به مرگ است

55- احترام امام زاد ه با متولی آن است:احترام هر کس را باید نزدیکان او حفظ نمایند.

56- از آب گل آلود ماهی گرفتن:از هرج ومرج استفاده کردن

57- از این ستون به آن ستون فرج است:در انتظار بیش آمد ناگوار همیشه باید امید وار بود.

58- از بیخ عرب بودن:چیزی اصلاً سرش نشدن

59- از خر شیطان پیاده شدن:از لج بازی بیرون آمدن

60- از دماغ فیل افتادن:متکبر ومغرور بودن

61- از سه چیز باید حذر کرد:دیوار شکسته-سگ درنده-زن سلیطه

62- ا ز کاه کوه ساختن:چیز کوچک وبی اهمیت را بزرگ جلوه دادن

63- از کیسه خلیفه بخشیدن:از مال وثروت دیگران اعطا کردن

64- از هول حلیم توی دیگ افتادن:از زیادی طمع عجله به جای سود بردن زیان دیدن

65- اسب راگم کردن وپی نعلش گشتن:اصل رااز دست دادن و به دنبال فرع آن گشتن

66- اگر در دیزی باز است حیای گربه کجا رفته است:از موقیعت نباید سوء استفاده کرد.

67- اگر دنیا را آب ببرد فلانی را خواب ببرد:بسیار لابالی وبی فکر واندیشه است

68- اگر کاردش بزنی خونش بیرون نمی آید:از زیادی خشم غضب

69- اگر کاه از تو نیست کاهدان از تو است:به آدم پرخور گفته می شود.

70- انگشت در سوراخ زنبور کردن:برای خود تولید زحمت ودرد سر کردن

71- ایراد بنی اسرائیلی گرفتن:خرده گیری نابه جا و غیر وارد

72- این شتری است که در خانه هرکس می خوابد:مرگ برای همه است.

73- این کلاه برای سرش گشاد است:درخور توانایی ولیاقت او نیست.

74- با پای بروی کفش پاره می شود وباسر بروی کلاه:در هر حال کار خرج دارد

75- با پنبه سر بریدن:بانرمی به کسی آسیب رساندن صدمه زدن.

76- باد آورده را باد می برد:چیزی که به آسانی و رایگان بدست آید به آسانی هم از دست می رود.

77- باد غبغت انداختن :افاده کردن-خود را گرفتن

78- باد در فقس کردن: کار بهیوده انجام دادن

79- بامجان بم آفت ندارد:خطر،متوجه زشت کاران نمی شود.

80- باسیلی صورت خود را سرخ داشتن:با وجود تنگدستی ظاهر خود را حفظ کردن

81- با کدخدا بساز ؛ده را بتاز:همراه با بزرگ محل شو و آن محله را بچاپ

82- بالاخانه اش را اجاره داده است:عقلش کم است

83- بالای سیاهی رنگی نیست:وضع از این بدتر نمی شود.

84- با یک تیر دونشانه زدن:از یک عمل دو نتیجه گرفتن

85- با یک دست دهندوانه نمی توان گرفت:از  دو کار باید یکی را انتخاب کرد وانجام داد.

86- بچه عزیز است و ادب  عزیز تر:تقدّم عزت ادب در وجود انسان

87- بزک نمیر بهار می آید کمبزه با خیار می آید:و عده سرخرمن به کسی دادن.

88- برادری به جا بز غاله یکی هفت صد دینار:معامله داد ستد ارتباطی به دوستی ندارد.

89- برای یک بی نماز در مسجد را نمی بندند:کار را به خاطر یک شخص نابه هنجار تعطیل نمی کنند.

90- برج زهر مار بودن:بسیار عبوس وخشمگین بودن.

91- بر خر مراد خود سوار شدن:به هدف خود نائل آمدن

92- بر کشک را بسای:بر پی کار خود

93- بز گر از سرچشمه آب می خورد:آدم نالایق بیش تر از دیگران به خود می بالد

94- بلد نیستم راحت جان است:به کسی گویند که برای فرار از انجام کاری بگوید بلد نیستم

95- به بوی کباب آمدیم دیدم خر داغ می کنند:دچار اشتباه بزرگی شدن

96- به تنبل گفتند برو سایه گفت سایه خودش می آید:از تنبلی زیاد

97- به جیب زدن :استفاده مالی بردن-پولی به دست آوردن

98- به چاک زدن:فرار کردن

99- به در د لای جرز خوردن:برای هیچ کار مناسب نبودن.

100- به دریابرود دریا خشک می شود:در باره ی افراد بی طالع و بی اقبال گویند.

101- به رنج و سعی کسی نعمتی به چنک آورد         دگر کس آیدو بی سعی و رنج بردارد

توجه به مفتخوری افراد دارد.

102- به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم:به شخصی که بیهوده افراد دیگر را گواه خود سازد.

103- یه رش کسی خندیدن:او را تحقیر ومسخره کردن

104- به زخم کسی نمک پاشیدن:درد یا داغ کسی را تشدید کردن

105- به شتر گفتند چرا گردنت کج است گفت کجایم راست است:کسی که کارها ورفتار او بر خلاف معمول باشد.

106- به شترمغ گفتند بپرگفت شترم گفتند بار ببر گفت مرغم:کسی که به بهانه های مختلف حاضر به انجام  دادن کار نیست

107- به شکم خود صابون زدن:وعده وعید به خود دادن.

108- به کچل گفتند نامت چیست  گفت :زلفعلی،به مزاح تمسخر

109- به گمراه گفتنذ نامت چیست گفت :رهبر، به مزاح تمسخر

110- به هر سازی رقصیدن:مطابق هر میلی رفتار کردن

111- بی بی از بی چادری پنهان است:اگر کسی کاری انجام نمی دهد بدلیل نداشتن وسیله است.

112- بی گدار به آب زدن:نسنجیده وبدون مطالعه کار کردن.احتایط نکردن.

113- پا از گلیم بیرو ن بردن:توجه به حد وحدود خود نکردن.

114- پایش لب گور است:نزدیک مردن است.

115- پدر کسی را سوزاندن:کسی را بسیار اذیت کردن

116- پدر کشی داشتن باکسی:دشمنی سختی باکسی  داشتن

117- پدر مادر دار بودن:اصل نصب داشتن

118- پرنت پلا گفتن:حرفهای ناربط  وخارج از موضوع زدن.

119- پرسه زدن:ولگردی کردن-گردش بیهوده کردن.

120- پُز عالی وجیب خالی:ظاهر آراسته وجیب بدون پول

121- پس از مرگ سهراب ونوشدار:کار از کار گذشتن

122- پستان به تنور چسباندن :پبش از اندزه دلسوزی کردن

123- پشت سر کسی نماز خواندن:به کسی زیاد عقیده اعتماد داشتن

124- پشت کسی را به خاک مالیدن:او را شکست دادن

125- پیله کردن:باسماجت و اصرار چیزی را از کسی خواستن.

126- تابستان پدر یتیمان است:در فصل تابستان بینوایان احتیاج به خانه لباس ندارند.

127- تا پول داری رفیقتم عاشق بند کیفتم: زمانی که سود نزد تو دارم با تو دوست هستم.

128- تا تنور گرم است باید نان را چسباند:همین که موقعیت داری استفاده کن.

129- تابگویی((ف))می گویم فرح زاد:متوجه و هوشیار هستم

130- تا سه نشود بازی نشود:هر چیز با سه تا کامل می شود

131- تا گوساله گاو شو دل صاحب آب شود:زمان و مدت طولانی لازم است

132- تا نباشد ،چوب تر فرمان نبر گاو خر:در هر چیزی باید سخت گیری کرد

133- تا ناشد چیزکی مردم نگویند چیز ها:تا مطلب کوتاهی در پیرامون چیزی گفته می نشود مردوم چیزی در باره آن نمی گویند.

134- تخم مرغ دزد شتر مرغ دزد می شود:کسی که دست به عمل کوچکی زد کم کم کارهای بد برزگتر انجام می دهد.

135- تر وخشک را باهم سوختن:استثنا در کار نبودن

136- تعارف شاه عبدلعظیمی کردن:تعارف ظاهری بودن رضایت باطنی کردن

137- توبه ی گرگ مر گ است:کسی که دست از عادت خود بر نمی دراد.

138- تو به خیر و من به سلامت:دیگر ما به یکدیگر کاری نداریم

139- تو نیکی مکن در دجله و انداز که ایز در بیابانت دهد باز:نتیجه کار خوب به خود انسان برمی گرد.

140- توی هچل افتادن:گرفتار شدن-دچار زحمت شدن

141- توی هول ولا ماندن:مضطرب بودن-ترید داشتن

142- ته جیبش تار عنکبوت بسته است:بی پول وفقیر است

143- جایی نمی رود که آبرویش رود:عاقل است

144- جان به عزرائیل ندادن:فوق العاده خسیس بودن

145- جای سوزن انداختن نبود:خبلی پر جمیت و شلوغ بود

146- چرت موز بودن:جوانی بی ادب و بی اهمیت-غیر قابل اعتناء

147- جلز ولز کردن:بسیار التماس زاری کردن

148- جنسش شیشه خورده دارد:نادرست است

149- جواب ابلهان خاموشی است:در برار افراد نادان باید خاموش بود.

150- جوجه ها در آخر پاییز می شمرند:نتیجه هر کار در پایان آن مشخص می شود

 آمد 151- جور استاد به زمهر پدر : سخت گیری معلم به نفع شاگرد است.

152- جیم شدن : آهسته وبدون آنکه کسی متوجه شود محلی را ترک گفتن.

153- چا خان کردن : دروغگوئی کردن .

154- چاقو دسته ی خود را نمی برد : خویشان وبستگان برای همدیگر ایجاد ناراحتی می کنند.

155- چاق سلامتی کردن : حال واحوالپرسی کردن – سلام وعلیک کردن .

156- چپ چپ نگاه کردن : با تلخی وخشم به کسی نگریستن.

157- چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است : به جای واجب باید پرداخت .

158- چشمش شور است : کسی که چشم گیرا داشته باشد وباعث آسیب دیگران شود.

159- چاه کن همیشه ته چاه است : کسی که برای دیگران تله ایجاد کند اول خودش می افتد.

160- چوب تر به کسی فروختن: مشکلی برای دیگران ایجاد کردن – دشمنی داشتن با کسی.

161- چوب دوسر نجس : کسی که مورد نفرت دو طرف دعوا ونزا باشد.

162- چوب لای چرخ گذاشتن: مانع پیشرفت دیگران شدن – مانع ایجاد کردن.

163- چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن : در آمد نداری قناعت کن.

164- چانه اش گرم شد : زیاد حرف می زند.

165- چه خاکی به سرم بریزم : چه چارهای بیندیشم.

166- چیزی در چنته نداشتن : بی اطلاع بودن.

167- حرف راست را از دهن بچه باید شنید: اشاره به پاک ومعصوم بودن بچه ها.

168- حساب به دینار، بخشش به خروار : در حساب باید دقیق بود ودر بخشش سخاوتمند.

169- حق کسی را کف دستش گذاشتن: سزای عمل کسی را دادن.

170- حلوای تنتنانی تا نخوری ندانی : تا آزمایش نکنی متوجه نخواهی شد.

171- حمام زنانه شدن : شلوغ و پر سروصدا شدن .

172- حلزون خود را به جمع شاخدارها می کند: چیزی کوچک وبی اهمیت خود را داخل بزرگان می کند.

173- حنایش رنگ ندارد: کاری از او ساخته نیست.

174- خاله زنک بازی در آوردن : حرکات غیر جدی زنانه داشتن .

175- خدا نجار نیست اما درو تخته را خوب به هم می اندازد: این دو نفر در رفتار بسیار به هم شبیه هستند. (به ویژه زن و مرد )

176- خر بیارو باقالا بار کن : کار خراب جبران نا پذیر .

177- خر پول : پول دارو ثروتمند.

178- خر تو خر بودن : هدجو مرج و بی نظمی – شلوغی زیاد.

179- خر خالی یرقه می رود: آدم بی مسئولیت ادعای زیادی دارد.

180- خر را که به عروسی می برند برای خوشی نیست برای آبکشی است : آدم زحمت کش را برای کار کردن دعوت می کنند.

181- خر رفتو الاغ برگشت : همان طورکه بود هست- بهتر نشد.

182- خرس را به رقص آوردیم دمش را به دست آوردیم : کسی را وادار به انجام کاری کردن واز آن نتیجه گرفتن.

183- خر کوزه پر از شنبه تا پنج شنبه گچ آوردن وجمعه سنگ کشیدن : کار همیشگی بدون استراحت.

184- خر مقدس بودن : کسی که از نفهمی در تقدس افراط کند.

185- خروس بی محل بودن: وقتو زمان را تشخیص ندادن.

186- خر همان خر است اما پالانش عوض شده : لباس یا مقام جدید در شخصیت فرد تاثیر ندارد.

187- خر همیشه خرما نمی ریند : همیشه نمی توان در انتظار همان پیش آمد خوب بود – همیشه فرصت خوب به دست نمی آید.

188- خل بازی در آوردن: خود را به دیوانگی زدن.

189- خواب زن چپ است: تعبیر خواب زن معکوس است.

190- خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو: خود را به جمعیت واجتماع تطبیق دادن.

191- خود را به کوچه ی علی چپ زدن: نادانی نکردن به منظور اجتناب ودوری از کار.

192- خود را نخود آشی کردن : مدالخه کردن در هر کاری.

193- خودش می برد وخودش می دوزد: همه کاره خودش است.

194- خون کسی را توی شیشه کردن: کسی رابسیار اذیت کردن – بسیار گران فروشی کردن.

195- داشتم داشتم صاحب نیست دارم دارم صاحب است: از گذشته نگو الان چیکاره ای.

196- داغ شکم از داغ عزیزان کمتر نیست: کودک یا کسی که از نخوردن غذا بی تابی می کند.

197- دانا هم داند وهم پرسد ،نادان نداند ونپرسد: تواضع وفروتنی افراد دانا.

198- دبه در آوردن: پس از توافق در معادله برای تغییر دادن شرایط آن به نفع خود تلاش کردن .

199- دختر تر تیزک است: کنایه به زود رشد بودن دختر.

200- در جنگ نان وحلوا تقسیم نمی کنند: طبیعت جنگ ،جنگیدن است.

201- در خانه هر چه مهمان هر که: وقتی مهمان سر زده آمد باید آنچه حاضر است یسازد.

202- درخت گردو به این بزرگی درخت خربزه الله اکبر: به مناسبت مقایسه ی غلط گویند.

203-  درد خروار آید و منقال رود: مشکل و سختی که یکباره آمد کم کم رفع می شود.

204- درد را کی میکشد که می زاید: زحمت شاکی می شکد که کار انجام می دهد.

205- در حوضی که ماهی نیست قورباغه سپهسالار است: در جایی که آدم شایسته ای نیست هر ناشایستی لایق شود.

206- در دیزی باز است حیای گربه کجا رفت: از نبودن مانع نباید سوء استفاده نمود.

207- در مثل مناقشه نیست:  منظور از مثل یاد شده شخص مخاطب نیست.

208- دزد آمد و هیچ نبرد: همه چیز جای خودش است.

209- دزد نگرفته پادشاه است: کسی را به دلیل ندیدن نمی توان مقصر دانست.

210- دست از سر کچل کسی برادشتن: کنایه از رها کردن کسی.

211- دست به سر کردن: کسی را با حیله و نیرنگ از خود دور کردن.

212- دست به دهان رسیدن: مختصر ثروتی داشتن و امورات خود را پیش بردن.

213- دست به یخه شدن: با هم درگیر شدن.

214- دست راست و چپ را نشناختن: بسیار کودن و ابله بودن.

215- دست دست را می شناسد: امانتی را که از کسی گرفتند باید به همان شخص پس داد.

216- دستش چسبناک است: دزد است.

217- دستش نمک ندارد: به هر کس خوبی یا کمک کند آن شخص منظور ندارد.

218- دست و پای خود را گم کردن: هول شدن.

219- دست و پنجه نرم کردن: کنایه از زور آزمایی کردن است.

220- روده بزرگ روده گوچک را خورده است: بسیار گرسنه بودن.

221- روزه ی کله گنجشکی گرفتن: تا نیم روز روزه داربودن و سپس غذا خوردن.

222- دل به دل راه داشتن: احساس نزدیکی دو نفر به یکدیگر.

223- دلش مثل سیر و سرکه می جوشد: تشویش و اضطراب دارد.

224- دماغی چاق داشتن: سالم و تندرست بودن : ثروتمند بودن.

225- دماغ کسی را به خاک مالیدن: او را سخت تنیه کردن.

226- دم به تله دادن: گیر افتادن.

227- دم بخت بودن: دختری که موقع شوهر کردن او فرا رسیده باشد.

228- دم در آوردن: پر رو شدن.

229- دمش را گذاشت روی کولش و رفت: ناامید شد و شکست خورد.

230- دندان را تیز: طمع زیادی به چیزی داشتن.

231- دهن بین بودن: زود باور بودن.

232- دهنش چفت و بست ندارد: بی جهت هر ناسزایی گفتن.

233- دیوار موش دارد موش گوش دارد: موقع راز گفتن نیست.

234- ذکر خیر کسی را کردن: به خوبی کسی یاد کردن.

235- رو دست خوردن: گول خوردن : به دام افتادن.

236- روزگار کسی را سیاه کردن: او را بدبخت کردن.

237- روز وانفسا: روز قیامت و صحرای محشر.

238- روزه ی بی نمازی: عروس بی جهاز و قور مربی پیاز : همه چیز ناقص است.

239- روزه خوردنش را دیده ایم نماز کردنش را ندیده ایم: کار یدش را دیدیم اما کار خوبش را ندیدیم.

240- روی سر کسی خراب شدن: به زور به مهمانی کسی رفتن : خود را بر کسی تحمیل نمودن.

241- روی شاخش است: کارم حتمی است.

242- روی کسی را سفید کردن: موجب سزبلندی و خشنودی کسی شدن.

243- ریش خود را به دست دیگری دادن: تسلیم دیگری شدن : اختیار خود را به کسی دادن.

244- ریش خود را در آسیاب سفید کرده: با تجربه و آزموده نیست.

245- ریش و قیچی هر دو را به دست داشتن: اختیار کامل داشتن.

246- ریگی در کفش داشتن: صادق و راستگو نبودن.

247- زمین دهان باز کرد و مرا در خود فرو برد: از بسیاری خجالتی چنین آرزویی کردن.

248- زن از غاره سرخ شود مرد از غذا: زن با آرایش و مرد با جنگیدن خوشرنگ می شوند.

249- زن نانجیب گرفتن آسان و نگه داشتن او مشکل: هر جور زن هرجا پیدا می شود.   

250- زن نانجیب گرفتن مشکل و نگه داشتن او آسان: زن خوب هرجا پیدا نمی شود.

251- زیر اندازش زمین است و رو اندازش آسمان: فقیر و بی چیز است.

252- زیرآب کسی را زدن: کسی را نزد دیگری بی اعتبار کردن.

253- زیر کاسه ای نیم کاسه ای بودن : نقشه ای پنهانی در کار بودن .

254- زیره به کرمان بردن : بردن چیزی به محلی که در آنجا فراوان باشد.

255- زینب ستم کش است : خانمی که بیشتر از دیگران کارهای سخت وطاقت فرسا انجام می دهد.

256- سال به سال دریغ از پارسال : روزگار وموقعیت بهتری در پیش نیست.

257- سالی که نکوست از بهارش پیداست : شروع هر کار نمایانگر پایان کار است.

258- سبیل کسی را چرب کردن : به کسی رشوه یا هدیه دادن.

259- سبیل کسی را دود دادن : کسی را تنبیه کردن – خجل وناراحت ساختن.

260- ستاره ی سهیل است : دیر دیر دیده می شود – غیبتهای طولانی دارد.

261- سر به جهنم زدن : بسیار گران تمام شدن.

262- سر به سر کسی گذاشتن : اورا ناراحت کردن – با او شوخی کردن.

263- سر به صحرا زدن : از فرط ناراحتی دیار خود را ترک کردن.

264- سر به هوا بودن : بازی گوش بودن .

265- سر پل خر بگیری : محل بررسی وگیر افتادن .

266- سر پیری و معرکه گیری : کسانی که در زمان پیری کار جوانان را انجام می دهند.

267- سرد وگرم روزگار و چشیدن : تجربه آموختن – آزموده شدن .

268- سر شاخ شدن : درگیر شدن .

269- سرش تو لاک خود بودن : کاری به کار کسی نداشتن – در فکر خود بودن.

270- سر کسی را گرم کردن : کسی را مشغول کردن .

271- سر کسی شیره مالیدن: کسی ا گول زدن : اغفال کردن.

272- سرکه ی مفت شیرین تر از عسل است: هر چیزی که رایگان باشد گواراست.

273- سر کیسه را شل کردن: سخاوتمکند بودن : پول خرج کردن.

274- سرم را بشکن و نرخم را نشکن: چانه نزن و قیمت جنس را پایین نیاور.

275- سر و گوش آب دادن: کسب خبر و اطلاع کردن.

276- سری که درد نمی کند دستمال نبند: بی مورد برای خود ایجاد مشکل و نگرانی نکن.

277- سگ زرد برادر شغال است: به لحاظ بدی هر دو مثل هم اند.

278- سگ صاحبش را نمی شناسد: ازدحام و شلوغی زیاد.

279- سگ کیش کردن: کسی را بزور به جایی بردن.

280- سیر تا پیاز را برای کسی نقل کردن: مطلبی را به طور تفصیل برای دیگری شرح دادن.

281- سیر به پیاز می گکه پیف پیف چقدر بو میدهی: دو مجرم مثل هم یکدیگر را سرزنش می کنند.

282- شاخ و شانه کشیدن: به خود بالیدن : تظاهر به زورمندی کردن.

283- شال و کلاه کردن: آماده شدن : لباس پوشیدن برای بیرون رفتن از منزل.

284- شاهنامه آخرش خوش است: باید به پایان کار توجه داشت.

285- شب آبستن است تا چه زاید سحر: حوادثی در پیش است باید در انتظار آن بود.

286- شب دراز است و قلندر بیدار: وقت بسیار است ، شتاب و عجله شایسته نیست.

287- شتر با بارش گم شد: به محل بسیار شلوغ گویند.

288- شتر دیدی ندیدی: آنچه دیدی یا شنیدی بازگو نکن.

289- شتر سواری دولا دولا نداره: این کار پنهان شدنی نیست.

290- شریک دزد و رفیق قافله: کسی که با طرفین دفاع و نزاء زد و بند داشته باشد.

291- شش ماهه به دنیا آمدن: بسیار عجول بودن.

292- شکم گرسنه فتوای خون می دهد: به آدم بی ایمان نمی توان اعتماد کرد.

293- شیری یا روباه؟: پیروز باز گشتی یا شکست خورده؟.

294- شورش را در آوردن: زیاده روی بیش از حد کردن در کاری.

295- شتر در خواب بیند پنبه دانه: آدمی که آرزوهای دور و دراز داشته باشد.

296- شیطان را درس دادن: باهوش و حیله گر بودن (جهت منفی).

297- صبر ایّوب داشتن: بسیار بردبار و صبور بودن.

298- صد سال گدایی کرد امّا شب جمعه را نمیداند: کسی که به رموز کار خود آگاه نیست.

299- صلاح مملکت خویش خسروان دانند: آنچه را خود مصلحت می بینی انجام بده.

300- طناب مفت را کردید خود را به دار زد: از هرچه رایگان باشد استفاده می نماید.

301- طوطی وار یاد گرفتن: بدون توجه به معنی و مفهوم از بر بودن : نفهمیده حرف زدن.

302- عاقبت جوینده یابنده بود: هر کسی که بدنبال چیزی برود به آن می رسد.

303- عقل کسی گرد شدن: عقل درست و حسابی نداشتن : کم شدن عقل کسی.

304- علی ماند و حوضش: بیکار بودن.

305- عمر نوح نداشتن: عمر دراز و طولانی نداشتن.

306- عیسی به دین خود موسی هم به دین خود: هر کس در عقیده و اعتقاد خود آزاد است.

307-غاز چراندن : بیکار بودن.

308- غزل خدا حافظی را خواندن : برای رفتن وجدایی آماده شدن – مردن .

309- فرار وبر قرار ترجیع دادن : برای اجتناب از خطر فرار کردن.

310- فس فس کردن : دیر جنبیدن – بسیار آهسته کار کردن .

311- فضول و بردن جهنم گفت هیزمش تر است : بسیار ایراد گیر و اعتراض کننده .

312- فلفل مبین که ریزه / بشکن ببین چه تیزاست : به کوچکی شخص نگاه نکن بلکه به لیاقت او نگاه کن .

313- فیلش یاد هندوستان کرده : به هدف و مقصد دیگری توجه کرده .

314- قارت وقورت کردن : ادعا داشتن با خشم وخشونت .

315- قلق کسی را به دست آوردن : به اخلاق وروحیه ی کسی آشنا شدن .

316- قوز بالای قوز : گرفتاری رو گرفتاری – مشکلی روی مشکل پیش .

317- کاچی بهتر از هیچی است : چیز کم بهتر از هیچ چیز است .

318- کاردش بزنی خونش در نمی آید : بی نهایت خشمگین است .

319- کاری بکن بهر ثواب نه سیخ بسوزد نه کباب : به عدالت رفتار کن .

320- کبکش خروس می خواند : بسیار خوشحال وبا نشاط است .

321- کس نخوارد پشت من جز ناخن انگشت من : کسی برای دیگری کاری انجام نمی دهد .

322- کار حضرت فیل است : کاری بسیار سخت ودشوار است .

323- کف دستم را بو نکرده بودم : از غیب نمی دانستم .

324- کل اگر طبیب بود سر خود دوا نمودی : مهارت نداشتن در کاری .

325- کلاه شرعی بافتن : عمل غیر مشروعی را با حیله وتزویر شرعی جلوه دادن .

326- کار کردن خر وخوردن یابو : کار را کس دیگر می کند نتیجه را کس دیگر می برد .

327- کیسه برای چیزی دوختن : طمع داشتن به چیزی .

328- گاوش زائیده : مشکلی برایش پیش آمده است .

329- گردن کج کردن : خود را کوچک کردن – عاجزانه چیزی از کسی خواستن .

330- گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی : کارها با صبر وبردباری انجام می شود .

331- گز نکرده پاره کردن : بدون مطالعه به کاری مبادرت کردن .

332- گل سر سبد بودن : برگزیده گروه بودن – ممتاز جمع شدن .

333- گاو پیشانی سفید : همه کس و همه جا او را می شناسند .

334- گوش بریدن کسی :کلاه برداری کردن از کسی .

335- لفت دادن کاری : به درازا کشانیدن کارو با تشریفات زیاد به آن پرداختن .

336- لنگه کفش کهنه در بیابان نعمت است : چیز بی ارزش و ناقابل در شرایط نیاز مفید واقع می شود .

337- مار پوست خود بگذارد اما خوی خود نگذارد : اخلاق ورفتار افراد عوض نمی شود .

338- مار را در آستین خود پروراندن : چیز بد را یاری دادن .

339- مار گزیده از ریسمان سیاه وسفید می ترسد : آدم صدمه دیده همیشه می ترسد.

340- ماست خود را کیسه کردن :ترسیدن.

341- مثل اینکه مال باباش و خوردم : به مناسبت دشمنی با کسی گفته می شود .

342- ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است : روی آوردن به کار خود هیچ موقع دیر نیست .

343- مرغ همسایه غاز است : چیزی که دیگران دارند با ارزش تر است .

344- موش به سوراخ نمی رفت جارو به دمبش بست : طرف خودش پذیرفته نبود معرف دیگری شد .

345- مرغ یک پا دارد : از نظرم بر نمی گردم .

346- مثل خر در گل ماندن : عاجز و ناتوان و درمانده شدن .

347- مرد سر می دهد اما سر نمی دهد : رازی که به کسی سپرده شد فاش نمی شود .

348- مشت نمونه خروار است : چیز کم به نشانه فراوان .

349- مشت وسندان : جدال ودرگیری ناتوان با توانا – کار دشوار وخطر ناک.

350- مگر آمدی آتش ببری : عجله زیاد داشتن.

351- مگ ر شهر هرت است ؟ هر کار ی انجام بدهی آزاد نیستی .

352- مگر کله گنجشک خورده ای ؟ بسیار پر حرف هستی .

353- من می گویم نر است تو می گویی بدوش – بی جهت اصرار کردن

354- من یک پیراهن بیشتر از تو پاره کردم- با تجربه تر و سالخورده تر از تو هستم .

355- مو را از دست کشیدن – دقت بسیار کردن .

356- موش مردگی درآوردن – خود را به ناخوشسی زدن – خود را بیمار جلوه دادن

357- مومن مسجد ندیده – به شوخی به کسی می گویند که تظاهر به تقدس دارد .

358- موهایش را در آسیاب سفید کرده – گرچه پیر است اما بی تجربه است .

359- مویی از خرس کندن غنیمت است – از آدم خسیس حداقل استفاده هم غنیمت است .

360- مهمان مهمان را نمی تواند ببیند صاحبخانه هر دو را – خسیس بودن صاحب خانه

361- میانشان شکر آب است – روابط آنها خوب نیست ، اختلاف دارند .

362- ناز شست گرفتن – پاداش و جایزه گرفتن .

363- نازک نارنجی – زودرنج ، کم تحمل در مقابل مشکلات

364- نان به نرخ روز خوردن – پای بند بودن به اصول – رفتار خود را با وضع حاضر تطبیق دادن

365- نان کسی را آجر کردن – موجب ضرر و زیان کسی شدن .

366- نخود هر آش بودن – مداخله در هر کاری کردن .

367- نشخوار آدمیزاد حرف است – لذت داشتن حرف زیاد .

368- نمک پرورده بودن – مدیون کسی دیگر بودن .

369- نو که آمد به بازار    کهنه شود دل آزار – با آمدن چیز جدید گذشته و قدیمی و دلگیر می شود .

370 – نه زنگی زنگ نه رومی روم – میانه رو بودن – متوسط بودن .

371- نه سر پیاز نه ته پیاز – کاره ای نبودن .

372- نه چک زدم نه چانه عروس آمد به خانه – بدون زحمت به هدف رسیدم .

373- وقت سر خاراندن نداشتن – سخت گرفتار کار زیاد بودن .

374- هر چه بگندد نمکش می زنند   وای به روزی که بگندد نمک – از افراد درست دیگر انتظار انجام کار بد و زشت نیست .

375- هر چه پول بدهی آش می خوری – به اندازه زحمتت نتیجه می گیری .

376- هر سرازی سربالایی دارد – راحتی سختیهایی هم به دنبال دارد .

377- هر چه دیدی از چشم خودت دیدی – مقصر خودت هستی .

378 – هر چه سنگ است مال پای لنگ است – آسیب و صدمه همیشه به آدمهای بیچاره می رسد .

379- هر کی با آل علی درافتد برافتد – معمولاً سادات به مخالفان خود می گویند .

380- هر کس به امید همسایه نشیند گرسنه می خوابد – به دیگران نباید امید داشت ، هر کاری را باید خود انجام داد .

381- هر کس خربزه می خورد پای لرزش هم می نشیند – هر کس باید عاقبت اعمال خود را تحمل کند .

382- هر که بامش بیش برفش بیشتر – هر کس داراتر است گرفتار تر است.

383- هر که نان از عمل خویش خورد    منت حاتم طایی نبرد – نباید به دیگران متکی بود .

384- هر که طاوس خواهد جور هندوستان کشد – باید سختیها را برای رسیدن به هدف تحمل کرد .

385- هفت خوان رستم را طی کردن – کار بسیار سخت را برای رسیدن به هدف تحمل کرد .

386- همه را برق می گیرد ما را چراغ نفتی – شانس و اقبال دیگران ییشتر  از ماست .

387- هنداونه زیر بغل کسی گذاشتن – تملق بی جا گفتن .

388- هوا گرگ و میش است – نه تاریک است نه روشن .

389- هیچ کاره ی همه کاره – آدم هیچ کاره هود را همه کاره می پندارد .

390- یاسین به گوش خر خواندن – کار بی حاصل انجام دادن .

391- یال و کوپال داشتن – سرو وضع خوب داشتن .

392- یک دستی گرفتن – کسی را کتر از آنچه هست پنداشتن .

393- یک ستاره توی آسمان ندارد – ادم بی شانس و اقبال است .

394- یک شب هزار شب نمی شود –به تعارف به مهمان می گویند .

395- یک کلاغ چهل کلاغ کردن – اغراق و مبالغه نمودن + غیبت زیاد .

396- یک بز گر گله را گرگین می کند- یک همنشین بد دیگران را هم به فساد می کشاند .

397- یکی به نعل می زند یکی هم به میخ – هر دو طرف را مراعات می کند .

398- یک گوش در است و گوش دیگر  دروازه – کسی که مطلبی را به خاطر نمی سپارد .

399- یکی را پی نخود سیاه فرستادن – به بهانه ای او را ازمیدان خارج مکردن .

400- یکی نان نداشت بخورد پیاز می خورد تا اشتهایش باز شود .- کار نابخردانه کردن .

 

منابع و مآخذ :

1- فرهنگ مسأله ها و اصطلاحات متداول در زبان فارسی- دکتر محمد عظیمی نشر قطره- چاپ سوم – 1382

2-  بهترین ضرب المثلهای ایرانی- سهیلا سلحشور- انتشارات اروند

3-  گلستان سعدی- دکتر محمد خزائلی- چابخانه علمی- چاپ هشتم 1368

4-  اصطلاحات و عبارات عامیانه- کتابهای درسی دوره متوسطه-

5-  مجموعه اطلاعات گردآورنده مقاله          

ضرب المثل بوشهری همراه با معنی
ضرب المثل بوشهری همراه با معنی
0

دوره مقدماتی php

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *