داستان واقعی سیندرلا ویکی پدیا

دوره مقدماتی php
داستان واقعی سیندرلا ویکی پدیا
داستان واقعی سیندرلا ویکی پدیا

سیندرلا (به انگلیسی: Cinderella)، نام داستانی افسانه‌ای و محبوب است و بازگوکننده افسانه‌ای قدیمی و رسیدن به پاداش پیروزمندانه پس از دیدن ظلم و بی‌عدالتی است. هزاران گونه متفاوت از این افسانه در همه‌جای دنیا وجود دارد که محبوبترین آن به قلم نویسنده فرانسوی شارل پرو در سال ۱۶۹۷ میلادی به رشته تحریر درآمده است. به طور کلی واژه «سیندرلا» به معنی کسی است که پس از دورانی از گمنامی و بی‌خبری ناعادلانه، به کامیابی و سرشناسی می‌رسد.

کمپانی والت دیسنی در سال ۱۹۵۰ یک فیلم کارتون مشهور بر اساس همین داستان ساخته است.

http://rasadkhane.jamnews.ir/News/FullStory/?nwid=1012765

سیندرلا (انگلیسی: Cinderella) فیلمی فانتزی به کارگردانی کنت برانا است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شده است.

الا از پدر و مادری دوست داشتنی که در ملک پادشاهی زندگی می‌کنند به دنیا می‌آید. از دوران کودکی، او توسط مادرش آموزش داده می‌شود که به جادو باور داشته باشد، او اجازه می‌دهد الا با حیوانات به ویژه موش‌ها دوست شود. همه چیز مرتب است تا اینکه مادر الا بیمار می‌شود. در بستر مرگ، او به الا می‌گوید که شجاع و مهربان باشد. پدر الا در نهایت با بیوه دوست قدیمی اش، بانو تریمین، که دو دختر به نام‌های دریسلا و آناستازیا دارد ازدواج می‌کند. الا با وجود رفتار ناگوار خواهران ناتنی اش از خانواده جدید استقبال می‌کند.

هنگامی که پدر الا برای کار به خارج از کشور می‌رود، تریمین ماهیت ظالمانه خود و حسادتش را نشان می‌دهد، او اتاق الا را به دخترهایش می‌دهد و الا را به زیرشیروانی می‌فرستد. پدر الا در طول سفر می‌میرد، باعث می‌شود تریمین تمام مستخدمان را برای صرفه جویی در پول و سپردن تمام کارها به الا اخراج کند. در یک شب سرد، الا کنار شومینه برای گرم شدن می‌خوابد، اما صبح روز بعد که از خواب بیدار می‌شود صورتش «خاکستری» می‌شود. او وقتی با صورت خاکستری کنار خانواده می‌رود، به او عنوان سیندرلا را می‌دهند، و از صبحانه خوردن با خانواده منع می‌شود.

دوره مقدماتی php

الا که توسط نامادری اش خرد شده است ناراحت می‌شود، سوار بر اسب به جنگل می‌رود، جایی که او یک شاگرد از کاخ را به نام کیت ملاقات می‌کند، که بخشی از یک گروه شکاری است که در تعقیب گوزن هستند.

اما در داستان اصلي در اخر داستان خواهران سيندرلا مي خواهند خودشان را جاي او جا بزنند پس با چاقو پاشنه هاي پاي خود را مي برند ولي شاه متوجه مي شود و دستور مي دهد پرندگان چشم هاي انان را در آورند

داستان سیندرلا (به انگلیسی: A Cinderella Story) فیلمی است محصول سال ۲۰۰۴ و به کارگردانی مارک روسمان است. در این فیلم بازیگرانی همچون هیلاری داف، چاد مایکل موری، جنیفر کولیج، رجینا کینگ، دن برد، جولی گونزالو، مادلین زیما، پال رودریگز، سایمون هلبرگ، جی دی پاردو، اریکا هابرد، مری پت گلیسون، لین شی، ویپ هوبلی، کوین کیلنر ایفای نقش کرده‌اند.

سام دختر ۱۶ ساله‌ای است که پدرش مرده و او بهمراه مادرخوانده و دو دخترش زندگی می‌کند. مادرخوانده سام زن بدجنس و بی رحمی است و او را مجبور کرده که در اتاق زیر شیروانی زندگی کند. او که دختر تنهایی است، به سراغ اینترنت رفته و شروع به چت کردن می‌کند. سام قرار ملاقاتی با بهترین دوست اینترنتی اش که تاکنون او را ندیده می‌گذارد و آنها تصمیم می‌گیرند در مجلس رقص هالووین همدیگر را ملاقات کنند…

مارک روسمان (انگلیسی: Mark Rosman؛ زادهٔ ۱۹۵۹ (۵۹–۶۰ ساله)) کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس اهل ایالات متحده آمریکا است. وی از سال ۱۹۸۳ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بوده‌است.

سیندرلا ۳: پیچ و تاب در زمان (انگلیسی: Cinderella III: A Twist in Time) فیلمی در ژانر کمدی است که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد.

این انیمیشن نمره ۷۱ را از منتقدین دریافت کرد در حالی که قسمت قبلی سیندرلا ۲: رویاها به حقیقت می‌پیوندند نمره ۱۱ را دریافت کرده بود.

قرار بود دنباله‌های بیشتری از سیندرلا ساخته شود اما بعد از ساخت سیندرلا ۳،والت دیزنی اعلام کرد که قسمت دیگری از انیمیشن سیندرلا نمی‌سازد.

«بانو ترمین» به عصای سحرآمیز پری مهربان دست پیدا کرده و به وسیلهٔ آن به زمانی که «سیندرلا» کفش‌های شیشه‌ای را به پا می‌کند، بازمی‌گردد. او کفش‌ها را به پای یکی از خواهران او «آناستازیا» کرده و حافظه شاهزاده را از خاطرات «سیندرلا» پاک می‌کند و…

سیندرلا (به انگلیسی: Cinderella) انیمیشنی آمریکایی محصول سال ۱۹۵۰((۱۳۲۸ هجری شمسی)) ساختهٔ والت دیزنی است. داستان این فیلم برگرفته از داستان سیندرلا اثر شارل پرو می‌باشد.[۱]

این فیلم از نگاه انجمن فیلم آمریکا، یکی از ۱۰ فیلم انیمیشن برتر جهان است.[۲]

سیندرلا، والت دیزنی را از ورشکستگی نجات داد.

این فیلم سه‌بار برای بهترین موسیقی نامزد و موفق به دریافت جایزه اسکار شده‌است.[۳] هم‌چنین در نخستین جشنواره فیلم بین‌المللی برلین خرس طلایی و جایزهٔ بزرگ برنز پلیت را برنده شد.[۴]

در ماه ژوئن ۲۰۰۸ انجمن فیلم آمریکا این پویانمایی را در بخش ۱۰ فیلم برتر در ۱۰ موضوع به عنوان یکی از ۱۰ فیلم پویانمایی برتر از دیدگاهش قرار داد، سیندرلا پس از رأی‌گیری و رأی‌دادن بیش از ۱۵۰۰ نفر از جامعهٔ خلاق فیلم و انیمیشن، به‌عنوان نهمین فیلم برتر در گونهٔ انیمیشن اذعان شد.[۵][۶]

سیندرلا (انگلیسی: Cinderella) فیلمی در ژانر فانتزی و ماجرایی است که در سال ۱۹۹۴ منتشر شد.

یک داستان سیندرلایی دیگر (انگلیسی: Another Cinderella Story) فیلمی به کارگردانی دامون سانتوستفانو، نویسندگی اریک پاترسون و جسیکا اسکات و بازی سلنا گومز محصول سال ۲۰۰۸ میلادی است.

سیندرلا (چنرنتولا / یا پیروزی نیکی بر ظلم) یک اپرای آوازی – گفتاری در دو پرده می‌باشد که توسط جواکینو روسینی ساخته شده‌است. اپرانامه این اثر توسط جکوپو فرتی (Jacopo Ferretti) بر اساس داستان افسانه ایی سیندرلا – اثر شارل پرو نوشته شده‌است. این اپرا برای اولین بار به تاریخ ۲۵، ژانویه، ۱۸۱۷ در خانه اپرای رم (Teatro Valle) به روی صحنه رفت.[۱]

روسینی پس از موفقیت چشمگیر در ساختن اپرای «آرایشگر سویل»، در سنّ ۲۵ سالگی آهنگسازی اپرای سیندرلا را بر عهده گرفت. او برای تکمیل این اثر از پیش نوای اپرای آرایشگر سویل و همکاری دستیارش لوکا آگولینی نیز بهره جست. وی برای اجرای بعدی این اپرا در سال ۱۸۲۰(رم) آن را اندکی تغییر داد اما پیش نوای ملایم و تأثیرگذار این اثر همچنان به صورت اولیه آن باقی‌ماند.[۲]

اجرای نخست این اپرا در ابتدا مورد انتقاد برخی قرار گرفت و خصومت‌آمیز تلقی شد،[۳] اما دیری نپائید که این اپرا در سراسر ایتالیا و فراتر از آن؛ در لندن و نیویورک نیز اجرا شد و مورد استقبال و تحسین عموم قرار گرفت.[۴]

به دلیل کمبود امکانات آن زمان برای نمایش جلوه‌های ویژه، روسینی تصمیم گرفت که جادویی بودن برخی از قسمت‌ها و شخصیت‌های داستان را به واقعیت تبدیل سازد؛ به این صورت که نقش مادر تعمیدی سیندرلا – که به‌طور سحرآمیز او را آماده رفتن به قصر پادشاه می‌کند – با ” آلیدورو ” که فیلسوف و استاد مخصوص شاهزاده است، عوض شده و اوست که برای فرجام خوش عشق سیندرلا و شاهزاده، به آن‌ها کمک می‌کند.

تفاوت دیگر این اثر با داستان اصلی این است که در این اپرانامه، ناپدری سیندرلا – به جای نامادری او – وی را به خدمتکاری در منزل وامی‌دارد؛ همچنین سیندرلا هنگام خداحافظی از شاهزاده در جشن رقص، النگوی خود را – به جای کفش بلورین – به شاهزاده می‌دهد تا با این نشان او را پیدا کند.

داستان واقعی سیندرلا ویکی پدیا

نوع صداهای ذکر شده در جدول زیر بر اساس اپرانامه اصلی می‌باشد.

زمان: اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم

مکان: ایتالیا

سیندرلا (در برخی اپراها آنجلینا) کودکی شاد و راحتی را می‌گذارند که ناگهان پدرش را از دست داد. پس از مرگ پدر، مادرش با نجیب زاده ایی به نام دن مگنیفیکو ازدواج کرده و دو فرزند دختر به دنیا می‌آورد. سیندرلا پس از مدتی، مادرش را نیز از دست می‌دهد و پس از مرگ مادر، ناپدریش او را به خدمتکاری در خانه وامی‌دارد؛ در حالیکه دو دختر دیگرش را در ناز و نعمت بزرگ می‌کند.

سیندرلا با لباسهای کهنه و پاره مشغول انجام کارهای منزل بوده و آوازی افسانه ایی را – در مورد یک پادشاه که همسرش را از بین مردم عادی برمی‌گزیند – زمزمه می‌کند؛ در حالیکه خواهران ناتنی اش، کلوریندا و تیسبه، لباس‌ها و جواهراتشان را امتحان کرده و مرتب به او امر و نهی می‌کنند. گدایی در خانه را می‌زند و تقاضای کمک می‌کند؛ کلوریندا و تیسبه با ترشرویی او را از آنجا می‌رانند، اما سیندرلا او را به داخل آورده و با نان و قهوه گرم از وی پذیرائی می‌کند.

بعد از مدتی، کارگزارن قصر پادشاه وارد می‌شوند و اعلام می‌کنند که شاهزاده رامیرو قصد ازدواج دارد؛ و در جستجوی زیباترین دختر آن سرزمین است و بدین منظور، اندکی بعد برای دیدن دختران دن مگنیفیکو خواهد رسید. شاهزاده رامیرو وارد می‌شود و خود را برای امتحان صداقت و مشاهده عکس‌العمل دختران، یک پیشکار معرفی می‌کند. او بلافاصله مجذوب زیبایی و متانت سیندرلا می‌شود و با او شروع به گفتگو می‌کند. نا خواهریهای سیندرلا، او را بی‌وقفه برای انجام کارها صدا می‌زنند و سیندرلا مجبور می‌شود که از حضور شاهزاده رفته و سر کارهایش برگردد.

دن مگنیفیکو وارد می‌شود و رامیرو به او می‌گوید که شاهزاده متعاقباً خواهد رسید. دندینی، خدمتگزار شاهزاده – با لباسهای شاهزاده – وارد می‌شود و کلوریندا و تیسبه شروع به طنازی و چاپلوسی می‌کنند؛ دندینی – به ظاهر شاهزاده – هم آن‌ها را برای جشن رقص آنشب به قصر دعوت می‌کند. سیندرلا به ناپدریش التماس می‌کند که به او نیز اجازه دهد برای جشن به قصر برود، اما وی قبول نمی‌کند و می‌گوید که این میهمانی برای افراد سطح پایینی مثل او مناسب نیست. رامیرو متوجه رفتارهای غیر منصفانه ناپدری سیندرلا شده و آزرده خاطر می‌شود.

در این هنگام گدایی که قبلاً نیز به خانه آن‌ها آمده بوده، سر می‌رسد؛ او در واقع ” آلیدرو ” استاد شاهزاده رامیروست که برای جمع‌آوری اطلاعات خود را به شکل یک فقیر دوره گرد درآورده است. وی در مورد دختر دیگر دن مگنیفیکو از او سؤال می‌کند؛ ولی مگنیفیکو از گفتن حقیقت سر باز زده و ادعا می‌کند که فقط همین دو دختر را دارد و آن دختر دیگر مرده است؛ او همچنین با تهدید، سیندرلا را وادار به سکوت می‌کند. وقتی آلیدرو با سیندرلا تنها می‌شود، به او اطمینان می‌دهد که از حقایق زندگی آن‌ها باخبر است و به او برای حضور در میهمانی امشب کمک خواهد کرد. آلیدرو لباسهای مندرس خود را به سمتی پرتاب می‌کند و به سیندرلا می‌گوید که از درباریان شاهزاده رامیروست و او را به دلیل داشتن زیبایی ظاهر و باطن، مستحق بهترین پاداشها می‌داند.

خواهران ناتنی سیندرلا با همراهی پدرشان به قصر شاهزاده رامیرو می‌رسند. دندینی – با لباسهای مبدل شاهزاده – به استقبال آن‌ها می‌رود و از دن مگنیفیکو دعوت می‌کند تا برای امتحان انواع نوشیدنی‌های موجود در قصر با وی همراه شود؛ در واقع او به منظور مست نمودن مگنیفیکو اینکار را کرده بوده تا حقایق را در آن حال از زبانش بشنود. دن مگنیفیکو در حال خماری دخترانش را نفرت‌انگیز و احمق توصیف می‌کند که این باعث یکه خوردن شاهزاده رامیرو می‌شود؛ چرا که استادش، آلیدرو، از یکی از دختران دن مگنیفیکو تعریف و تمجید بسیار کرده بوده‌است.

در طول میهمانی، کلوریندا و تیسبه مدام در اطراف دندینی می‌چرخیدند و از او می‌خواستند که انتخاب شاهانه اش را اعلام کند. دندینی می‌پرسد که اگر او یکی از آن‌ها را انتخاب کند، آیا دیگری حاضر است که با ” رامیرو ” ازدواج کند؟ اما دو خواهر، شروع به مسخره کردن و تحقیر رامیرو می‌نمایند و می‌گویند که ازدواج با یک فرد معمولی در شان آن‌ها نیست.

آلیدرو ورود یک زیبای ناشناخته با لباسهای فاخر را اعلام می‌کند. خانواده مگنیفیکو حس مشترکی را نسبت به ورود این دختر پیدا می‌کنند و با پی بردن شباهت وی به سیندرلا، حیرت‌زده شده و بسختی آنچه را که می‌بینند می‌پذیرند.

دن مگنیفیکو، کلوریندا و تیسبه در یکی از اتاقهای قصر رامیرو هستند. مگنیفیکو از کم شدن شانس ازدواج دخترانش با رامیرو – به خاطر حضور آن بانوی ناشناس – ناراحت و بی‌حوصله است. این سه از اتاق خارج شده و رامیرو وارد می‌شود؛ او تحت تأثیر آن زیبای ناشناس قرار گرفته و شباهت زیادی بین او و دختری که آنروز صبح در خانه دن مگنیفیکو دیده، می‌یابد. دندینی و سیندرلا داخل اتاق می‌شوند و رامیرو خود را در گوشه ایی مخفی می‌کند. دندینی – که خود را به جای شاهزاده رامیرو جا زده – به سیندرلا ابراز عشق می‌کند، اما سیندرلا اظهار می‌کند که عاشق رامیرو شده و به خاطر او به قصر آمده‌است. شاهزاده رامیرو با خوشحالی از محل پنهان شدنش بیرون میآید و او نیز اعتراف می‌کند که عاشق سیندرلاست. سیندرلا با دیدن رامیرو بسیار خوشحال می‌شود اما وقت برگشتن او به خانه بوده و می‌بایست بلافاصله قصر را ترک می‌نموده است؛ او هنگام خداحافظی یکی از النگوهایش را به شاهزاده می‌دهد و به او می‌گوید که اگر واقعاً دوستش دارد، می‌تواند از این طریق پیدایش کند.

با ترغیب آلیدرو، رامیرو بلافاصله افرادش را فرا می‌خواند تا به جستجو بپردازند. در عین حال دندینی هم پیش دن مگنیفیکو عنوان می‌کند که خدمتگزار شاهزاده رامیروست؛ خشم غیرقابل کنترل ناپدری ظالم باعث می‌شود که پیش از اتمام جشن، همراه دو دخترش، از قصر بیرون انداخته شود.

سیندرلا در خانه با همان لباسهای کهنه و پاره مشغول روشن کردن بخاری و خواندن آواز افسانه ایی اش می‌شود. ناپدری و ناخواهری‌هایش به خانه میایند و با لحنی تند و عصبانی به او دستور می‌دهند که برایشان غذایی فراهم کند. با صدای غرش یک رعد و برق، دندینی جلوی در ظاهر می‌شود و ورود شاهزاده رامیرو را اعلام می‌کند. شاهزاده وارد خانه می‌شود. وقتی سیندرلا برایش صندلی می‌گذارد تا بنشیند، متوجه می‌شود که او همان مرد مورد علاقه اوست و شاهزاده نیز متوجه می‌شود که صاحب لنگه دیگر النگو، همین دخترک خدمتکار است.

این دو از یافتن یکدیگر بسیار خوشحال شده و همدیگر را در آغوش می‌گیرند. دن مگنیفیکو، کلوریندا و تیسبه بسیار غضبناک می‌شوند و سعی می‌کنند که سیندرلا را با خشونت از شاهزاده دور کنند. با دیدن این رفتارهای نا عادلانه، رامیرو تصمیم به تنبیه آن‌ها می‌گیرد؛ اما سیندرلا از وی می‌خواهد که بخشندگی را پیشه کرده و از رفتارهای بدشان چشم پوشی کند. همچنان که سیندرلا آن خانه را با همسر رویاهایش ترک می‌کند، آلیدرو پایان خوش این داستان را شکر می‌گوید.

سیندرلا در لباس عروسی، کنار تاج و تخت پادشاهی، می‌درخشد. مگنیفیکو جلوی او زانو زده، شروع به تملق گوئی و چاپلوسی می‌کند. وی سیندرلا را با القاب و عناوین مختلف صدا زده و تظاهر به مهر می‌کند. اما دخترک ستمدیده از ناپدریش می‌خواهد تنها برای یک بار هم که شده او را «دخترم» خطاب کند؛ که این برایش از همه چیز با ارزشتر است.

شاهزاده رامیرو با پی بردن به رنج‌هایی که نو عروسش تاکنون متحمل شده، ناپدری و نا خواهری‌های سیندرلا را مستحق مجازات می‌داند؛ ولی سیندرلا می‌گوید که آن‌ها را بخشیده و به پاس پیروزی نیکی بر بدی، می‌خواهد همه چیز را فراموش کند و از شاهزاده نیز تقاضای عفو می‌کند. سیندرلا از دن مگنیفیکو، کلوریندا و تیسبه می‌خواهد که به یمن پایان روزهای تلخ گذشته، خوبی و مهربانی را پیشه خود قرار داده و زین پس مانند اعضای یک خانواده واقعی با او دوست و صمیمی باشند.

سیندرلا داستانی نوشتهٔ شارل پرو است و ممکن است به یکی از موارد زیر نیز اشاره داشته باشد:

داستان واقعی سیندرلا ویکی پدیا
داستان واقعی سیندرلا ویکی پدیا
0

دوره مقدماتی php

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *