داستان قوم عاد در قرآن

دوره مقدماتی php
داستان قوم عاد در قرآن
داستان قوم عاد در قرآن

خداوند قوم عاد را به دلیل تمسخر و نافرمانی از حضرت هود(ع) و همچنین پایه‌گذاری شرک عذاب کرد و قرآن به طوفان وحشتناک شنی که موجب هلاکت این قوم شد، اشاره فرموده است.

خبرگزاری فارس- گروه فعالیت‌های قرآنی: در زندگی انسان‌ها و به ویژه اولیای الهی نشانه‌های فراوانی از خدای متعال وجود دارد که با تأمل و تدبر می‌توان آیات خدا را مشاهده کرد و عبرت گرفت و در نتیجه به یقین رسید و راه بندگی و عوامل تقرب به خدای متعال و آنچه موجب سقوط انسان و زیان آدمی است را فرا گرفت.

بر همین اساس است که خداوند متعال در قرآن مجید، به بیان سرنوشت افراد و اقوام هلاک شده پرداخته تا از این رهگذر، مؤمنین و مؤمنات از سرنوشت اسفبار و غم‌انگیز آنها عبرت بگیرند و خودشان عبرت آیندگان نشوند، تا جایی که خداوند در قرآن می‌فرمایند: «قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ فَانْظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذَّبِینَ؛ پیش از شما سنت‌هایی وجود داشته‌اند پس بر روی زمین گردش کنید و ببینید عاقبت تکذیب کنندگان را» (آل‌عمران/138)؛ این آیه و آیات متعددی که در این مضمون نازل شده است لزوم توجه به سرنوشت گذشتگان و عبرت‌گرفتن از آنها را نشان می‌دهد.

بر همین اساس با توجه به تأکید قرآن در خصوص اهمیت و درس گرفتن از معارف آیات الهی خبرگزاری فارس به انتشار سلسله مطالب تفکیکی از موضوعات مختلف قرآنی خواهد پرداخت تا در این راستا بتواند با بیان داستان‌های قرآنی، افراد را با عبرت‌های قرآن آشنا سازد؛ در نخستین گام به سرنوشت قوم عاد اشاره می‌کنیم.

بر اساس آنچه در تفاسیر آمده است قوم عاد از نسل سام بن نوح و بسیار درشت اندام و نیرومند بوده‌اند؛ سرزمین عادیان حاصل‌خیز و سرسبز بوده و آنان با نیروهای خدادادی خود به آباد ساختن آن پرداخته و در کوه‌ها و جاهای مرتفع کاخ‌ها و بناهای بسیار مستحکم و شگفت‌انگیزی ساخته‌اند که به تعبیر قرآن مانند آنها در هیچ جایی ساخته نشده است(فجر/8).

داستان قوم عاد در قرآن

دوره مقدماتی php

قدرت بسیار و پیشرفت قوم عاد سبب طغیان و استکبار آنها شد به گونه‌ایی که دعوت پیامبر خویش را نپذیرفتند و گفتند: چه کسی از ما نیرومندتر است(فصلت/ 15) تا بتواند ما را عذاب دهد؟!

در آیه 60 سوره مبارکه «هود» تصریح شده است که عاد، همان قوم حضرت «هود» است. نام قبیله یا قوم عاد 24 بار در قرآن کریم آمده است و در آیه 50 سور مبارکه «نجم» به نام «عاد الأولی» خوانده شده که بعضی محققان از این استنباط کرده‌اند که دو عاد وجود داشته است: «عاد اُولی» که بیش از هزار شاخه و تیره داشته و بعد از هلاک آنها «عاد ثانیه» ظاهر شده که بت‌پرست بوده‌اند و نام بت‌هایشان در کتب اصنام ذکر شده است.

قوم عاد بت‌پرست بودند خداوند، هود(ع) را به سوی آنان فرستاد تا آنها را از عذاب خداوند بترساند اما قوم عاد، هود را سفیه پنداشتند(اعراف/66؛ هود/54) و از پرستش خدای یگانه سر باز زدند و به دین پدران خود چسبیدند و استکبار ورزیدند و هود را تهدید کردند در نتیجه عذاب خداوند که باد و طوفان سختی بود بر آنان نازل شد و همه جز هود(ع) و پیروان اندک او نابود شدند. قصۀ قوم عاد در سوره‌های مبارکه «الحاقه، اعراف، احقاف، هود، مؤمنون، شعراء و فصلت» به روشنی آمده است.

وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِکُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عَاتِیَةٍ؛ و اما قوم عاد با تند بادی طغیانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسیدند» (الحاقه/6)

قوم عاد بر اثر گناه و نافرمانی خداوند و ایمان نیاوردن به حضرت هود(ع) و آزار و اذیت او، هفت سال دچار قحطی و خشکسالی شدند و برای آنها هیچ بارانی نبارید اما قوم عاد از این تنبیه الهی، متنبه نشدند و بر ظلم و کفر و شرک و نافرمانی از خدا افزودند؛ آنها ضمن این کارهای زشت، به تمسخر حضرت هود(ع) نیز می‌پرداختند و به او می‌گفتند: اگر راست می‌گویی، عذابی را که از آن سخن به میان می‌آوری، بیاور.

حجت‌الاسلام «محسن قرائتی» مفسر قرآن کریم در کتاب تفسیر نور در ذیل این آیه آورده است:

دست خدا در نوع عذاب باز است. قوم ثمود را با آتش صاعقه و قوم عاد را با باد سرد هلاک کرد. عذاب‌های الهی گاهی دفعی و گاهی تدریجی است.

بر اساس یافته‌های باستان‌شناسان، محلی که قوم عاد در آن زندگی می‌کرده‌اند معروف به شهر «اُبر» بوده که در کنار دریای عمان هم‌مرز با کشورهای یمن و عمان و عربستان سعودی فعلی است.

خداوند متعال در قرآن به طوفان وحشتناک شنی که موجب هلاکت قوم عاد شد اشاره فرموده است به طوری که باستان‌شناسان نیز شهر «اُبر» را از زیر یک لایه دوازده‌ متری شن بیرون آورده‌اند.

فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضًا مُّسْتَقْبِلَ أَوْدِیَتِهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ مُّمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُم بِهِ رِیحٌ فِیهَا عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ پس چون آن (عذاب) را (به صورت) ابرى روى‏آورنده به سوى وادی‌هاى خود دیدند گفتند این ابرى است که بارش‏دهنده ماست (هود گفت نه) بلکه همان چیزى است که به شتاب خواستارش بودید بادى است که در آن عذابى پر درد (نهفته) است» (الأحقاف/24)

آیت‌الله «ناصر مکارم شیرازی» صاحب تفسیر نمونه در ذیل این آیه آورده است:

مفسران گفته‌اند که مدتی بر قوم عاد باران نازل نشد و هوا گرم و خشک و خفه‌کننده شده بود. هنگامی که چشم قوم عاد به ابرهای تیره و تار و گسترده‌ای که از افق‌های دوردست به سوی آسمان آنها در حرکت بود افتاد بسیار خوشحال شدند و به استقبال آن شتافتند و در کنار دره‌ها و سیل‌گیرها آمدند تا منظره نزول باران پربرکت را ببینند و روحی تازه کنند؛ ولی به زودی به آنها گفته شد که این ابر باران‌زا نیست؛ این همان عذاب وحشتناکی است که برای آمدنش شتاب داشتید.

آری، تندبادی ویرانگر بر آنها وزیدن گرفت و آنها و اموالشان را نابود کرد و سپس اجساد و اموالشان نیز به وسیله تندباد به بیابان‌های دور دست یا درون دریا افکنده شد.

بعضی گفته‌اند زمانی متوجه شدند که این ابر سیاه،‌ تندباد گرد و غباری است که نزدیک سرزمین آنها رسید و چهارپایان و چوپان‌های آنها را که در بیابان‌های اطراف بودند، از زمین برداشت و به هوا برد، خیمه‌ها را از جا کند و چنان بالا برد که به صورت ملخی دیده می‌شدند.

هنگامی که آنان این صحنه را دیدند فرار کردند و به خانه‌های خود پناه بردند و درها را به روی خود بستند؛ اما باد درها را از جا کند و آنها را بر زمین کوبید یا با خود برد و شن‌های روان یا همان احقاف را به پیکر آنها گسترد.

سَخَّرَهَا عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیَالٍ وَ ثَمَانِیَةَ أَیَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِیهَا صَرْعَى کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِیَةٍ؛ (خداوند) این تندباد بنیان‌کن را هفت شب و هشت روز پی‌درپی بر آنها مسلط ساخت و (اگر آنجا بودی) می‌دیدی که آن قوم همچون تنه‌های پوسیده و توخالی درختان نخل در میان این تندباد روی زمین افتاده و هلاک شده‌اند» (الحاقه/7)

آنها پیوسته زیر تلی از شن و ماسه ناله می‌کردند سپس تندباد شن‌ها را با خود برد که بار دیگر بدن‌هایشان نمایان گشت و آنها را برگرفت و به دریا ریخت.

به گزارش خبرنگار فعالیت‌های قرآنی خبرگزاری فارس، با توجه به اینکه تاریخ آزمایشگاه مسایل گوناگون زندگى بشر است و آنچه را که انسان در ذهن خود با دلایل عقلى ترسیم مى‏کند در صفحات تاریخ به صورت عینى باز مى‏یابد، نقش تاریخ را در نشان دادن واقعیات زندگى به خوبى مى‏توان درک کرد.

در داستان‌های قرآنی شکست مرگبارى که دامن یک قوم و ملت را بر اثر اختلاف و پراکندگى مى‏گیرد یا پیروزى درخشان قوم دیگر را که در سایه اتحاد و همبستگى به دست می‎‌آید به روشنی قابل درک است، بر همین اساس توجه، تأمل و تدبر در سرنوشت افراد و اقوامی که پا در بیراهه‌های شیطان‌ساز نهاده و در دره‌های ذلالت سقوط کرده‌اند موجب تنبه و هوشیاری ما می‌شود به طوری که می‌توانیم با خواندن داستان قوم عاد متوجه شویم که پایه‌گذاری شرک و کفر، آزار و اذیت و تمسخر پیامبر و درخواست نزول عذاب و زیباپنداشتن کارهای زشت در اثر فریب خوردن از شیطان مهم‌ترین دلایل هلاک این قوم شده است.

انتهای پیام/ت

حضرت هود(ع) اولین پیامبر پس از نوح(ع) است. خداوند در قرآن، او را فردى تلاش گر، در راستاى دعوت به حقّ و مبارزه علیه بت‏پرستى معرفی می ‏كند. قوم او، به نام «عاد» معروفند. آن ها از انسان هاى ما قبل تاریخ و عرب بودند. در جزیرة العرب زندگى می ‏كردند. در تاریخ و تورات موجود، از زندگى آنان مطلبی قابل اعتماد، ثبت نشده است. در قرآن آن چه آمده، این است؛ … نام قوم «عاد» است. گاهى آن ها را «عاد نخستین» نامیده است. زیرا قوم دومی  هم به نام «عاد» وجود داشته‏اند كه، پس از قوم نوح، در «احقاف» واقع در جزیرة العرب سكونت داشته‏اند.(1)

قوم هود به لحاظ نیروى بدنى، كم نظیر بوده‏اند. افرادى مترقّى، داراى ساختمان هاى مجلّل، زمین هاى حاصل خیز و نخلستان هاى قابل توجّه بودند. خداوند می ‏فرماید: … آیا ندیدى كه پروردگارت با قوم عاد و با شهر با عظمت «اِرَم» كه همانندش در شهرها آفریده نشده بود، چه كرد؟.(2)

خداوند، حضرت هود(ع) را براى هدایت آن ها فرستاد. حضرت هود(ع) گفت: … خدا را بپرستید. معبودى جز او نیست. شما فقط تهمت می ‏زنید و بت ها را شریك او می ‏خوانید. اى قوم من، من از شما براى این (رسالت) پاداشى نمی ‏طلبم. پاداش من تنها بر كسى است كه مرا آفریده است. آیا نمی ‏فهمید؟!.  اى قوم من، از پرودگارتان طلب آمرزش كنید و به سوى او باز گردید تا باران را پى در پى بر شما بفرستد و نیرویى بر نیرویتان بیفزاید و گنه كارانه، از حقّ روى برنتابید.(3)

آنان به هود گفتند: تو می ‏خواهى، ما را از عبادت بت ها باز دارى، در حالى كه پدران و اجداد ما بدان وابسته بودند. تو هیچ دلیلى بر اثبات ادّعاى خودت براى ما نیاورده‏اى. ما هرگز با سخنان تو، خدایانمان را ترك نمی ‏گوییم و به تو ایمان نمی ‏آوریم.(4) ما معتقدیم كه بعضى از خدایان ما به تو غضب كرده‏اند، و تو را گرفتار یك نوع بیمارى روانى ساخته‏اند كه این سخنان را بر زبان می ‏رانى و ادّعاى پیامبرى می ‏كنى.

هود گفت: اى مردم، چرا تقوا پیشه نمی ‏كنید؟. من از جانب خدا، پیامبرى امین هستم. شما سابقه زندگى مرا می ‏دانید. من هیچ گاه راه خلاف نرفته‏ام و هرگز دروغ نگفته‏ام. از خدا بترسید و سخن مرا بپذیرید. من از شما مزدى نمی ‏خواهم. مزد من فقط با خداست.

داستان قوم عاد در قرآن

از كارهاى ناروا و بى منطق دست بردارید.

• این قصرهاى مجلّلى كه به امید جاودان ماندن می ‏سازید، چه معنایى دارد؟.

•این بى رحمی ‏ها و ستمگرى‏هایى كه در زندگى شما حاكم است، چه فایده‏اى دارد؟.

•این ساختمان هاى بى فایده‏اى كه بر فراز تپّه‏ها می ‏سازید و می ‏خواهید كه براى مردم، قدرت نمایى و تفاخر كنید، چیست؟.

اى مردم، از خشم خدا بپرهیزید. خداوندى كه شما را از این همه نعمت، برخوردار فرموده است. خداوندى كه هم سرمایه‏هاى مادى فراوان و هم نیروهاى انسانى كارآمد، به شما بخشیده است. باغ هاى سبز و خرم و نهرهاى پر آب به شما عطا كرده است. من از آن می ‏ترسم كه خداوند، شما را به عذابى دردناك گرفتار سازد و طومار زندگى شما را از روى زمین برچیند.

قوم هود گفتند: اى هود، اگر خدا می ‏خواست پیامبرى را، به سوى ما بفرستد، فرشته‏اى می ‏فرستاد تا پیام او را به ما برساند. ما هرگز دعوت تو را قبول نخواهیم كرد. تو هم آن عذابى را كه همواره ما را از آن می ‏ترسانى، بیاور. ما را از عذاب خداى تو ترسى نیست.(5)

سرانجام، لجاجت قوم هود غضب الهى را به همراه داشت. قوم عاد با خشكسالى سختى مواجه شدند. آن ها پیوسته منتظر باران بودند. روزى براى نخستین بار، ابرى را مشاهده نمودند. خوشحال شده و به یكدیگر می ‏گفتند كه این ابر، باران دارد. ولی حضرت هود(ع) فرمود: … خیر، این ابر، همان عذابى است كه خودتان خواسته بودید.

باد سردى و شدید، وزیدن گرفت. طوفانى بر پا شد. شن ها را بر سر و صورت قوم عاد می پاشید. مردم به درون خانه‏هاى محكمی  كه ساخته بودند، پناه بردند. طوفان، شدیدتر از آن بود كه می ‏پنداشتند. درخت ها از ریشه در می ‏آمد. افراد را از جا می ‏كند. کافران را به هوا می ‏برد و بر زمین می ‏كوبید. ساختمان ها را ویران و همه چیز را درهم می ‏كوبید. غوغایى بر پا شد. همه چیز درهم ریخت. هیچ كس نمی ‏دانست كه باید چه بكند.هفت شبانه روز پی در پى، باد ‏وزید. طومار زندگى، قوم گمراه درهم ‏پیچیده شد. در آن احوال، حضرت هود(ع) و مؤمنان در شكاف كوهى به سر می ‏بردند. در آن جا از طوفان، خبرى نبود. نسیمی  آرام می ‏وزید. آنان، سرنوشت قوم را تماشا می ‏كردند. بعد از آن، طوفان آرام شد. اوضاع، به حالت عادى بازگشت. از آن مردم، جز قطعات استخوان و خانه‏هاى خالى شان چیزى به جا نماند.(6)

چرا قوم هود، به عذاب گرفتار شدند؟

چون گناهانی انجام دادند که مستحق عذاب شدند، آن گناه ها عبارت است از

1.شرك و بندگى غیر خدا

قوم هود، از پذیرش دعوت حقّ سرباز ‏زدند و همواره به دنبال بندگى غیر خدا بودند. حضرت هود(ع) می ‏باید، به آن ها تفهیم کند كه همه عبادت ها، باید متوجّه پیشگاه خدا شود و هیچ گاه بت‏پرستی نکنند. زیرا تنها اوست كه سلطنتش دائمی و اراده‏اش نافذ است. به هر نحوى كه بخواهد، امور را می ‏گرداند. باید تنها از خدا درخواست نمود و یارى جست. دست نیاز به جانب او بلند كرد.

2.انكار آیات الهى و نافرمانى از اوامر پیامبران

با ظهور پیامبران و دعوت امت ها به یكتاپرستى، اغلب آنان، آیات خداوند را انكار نمودند. به دعوت پیامبران الهى اعتنایى نكردند. قوم هود هم این چنین بودند. قرآن در این باره می ‏فرماید: … قوم عاد، آیات پروردگارشان را انكار كردند. پیامبران را معصیت نمودند. از فرمان هر ستمگر حقّ ستیزى، پیروى كردند.(7)

3.زدن اتهامات ناروا به حضرت هود(ع)

همیشه، پیامبران با اتهامات بى‏اساس امّتهایشان مواجه بوده اند. مردم فرستادگان خداوند را تكذیب می ‏كردند و دعوتشان را نمی ‏پذیرفتند. حضرت هود(ع) هم با امّتى لجوج، روبرو بوده است. اشراف كافر قوم عاد به او گفتند: … ما تو را در نادانى می ‏بینیم و مسلّماً تو را از دروغگویان می ‏دانیم.(8)

پی نوشت ها:

1-المیزان، ذیل آیات 50 – 60 سوره هود.

2-فجر 6 – 8.

3-هود 51 – 52.

4-همان، 53.

5-قصه‏هاى قرآن، ص 58، سید محمّد صحفى.

6-همان، ص 60.

7-هود، 59.

8-اعراف، 66.

 

بخش کودک و نوجوان تبیان


منبع:یاران امین‏

پیامبری به نام سبز

میهمانان ابراهیم(ع)

حکایت قوم ثمود

پسری در رود نیل

حضرت یوسف (ع)

داستان دو شتر فربه

داستان قوم عاد در قرآن

قوم عاد از نژاد عرب، در جنوب جزیره العرب زندگی می‌کردند. آنها از نسل عاد بن عوص بودند. افراد این قوم از نعمت‌های فراوان برخوردار بودند. خداوند حضرت هود(ع) را برای دعوت به توحید از میان آن‌ها به رسالت برگزید. بیشتر افراد قوم عاد، دعوت هود(ع) را نپذیرفتند و به عذاب الهی دچار شدند.

قوم عاد، قومی عرب[۱] از فرزندان عاد بن عوص بن أرم بن سام بن نوح که نام جدشان را بر روی قبیله خود گذاشته بودند.[۲]

قرآن کریم در چندین آیه به قوم عاد اشاره کرده است.[۳] قرآن کریم قوم عاد را بعد از قوم نوح می‌داند[۴] در قرآن تعبیر عاد أُولی نیز وجود دارد: «وَ أَنَّهُ أَهْلَک عاداً الْأُولی؛ و اوست که قوم عاد نخستین را هلاک کرد»[۵] عاد اولی، همان قوم حضرت هود بوده‌اند[۶] که پس از قوم حضرت نوح و قبل از قوم ثمود زندگی می‌کردند.[۷] در نتیجه عاد دومی نیز وجود داشته و برخی مفسران عاد دوم را قوم ثمود دانسته‌اند.[۸]

قرآن مکان زندگی قوم عاد را با نام احقاف معرفی می‌کند: «وَ اذْکرْ أَخا عادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقاف؛ برادر قوم عاد را یاد کن، هنگامی که قومش را در سرزمین احقاف بیم داد».[۹] احقاف به معنای شن‌های روان است که بر اثر وزش باد در بیابان‌ها به صورت کج و معوج روی هم انباشته می‌شوند، و سرزمین قوم عاد را از این جهت “احقاف” می‌گفتند که ریگستانی به این صورت بود[۱۰]. مفسران، احقاف را سرزمینی در جنوب جزیرة العرب دانسته‌اند.[۱۱] البته در تعیین نقطه دقیق آن اختلاف‌هایی وجود دارد.[۱۲]

علامه طباطبایی و طبرسی معتقدند که سرزمین احقاف مکانی بین یمن و عمان است[۱۳] که در حال حاضر به صورت ریگزاری در آمده است.[۱۴] در سوره احقاف که غرض از آن انذار بر عذاب الیم مشرکان است[۱۵] گوشه‌ای از داستان قوم عاد به عنوان نمونه‌ای از مشرکان عذاب شده مطرح شده است و مکارم شیرازی در تفسیر نمونه معتقد است که نام سوره احقاف نیز بر گرفته از داستان قوم عاد و محل زندگی آنهاست[۱۶].

داستان قوم عاد در قرآن

قرآن کریم در توصیف ظاهری قوم عاد عنوان کرده است که آن‌ها بلند قامت چون درخت خرما[۱۷] و بسیار فربه و درشت هیکل[۱۸] بوده‌اند. امام باقر(ع) نیز در ذیل حدیثی قوم عاد را چنین توصیف می‌کند: «آنها به‌اندازه نخل‌های بلند بودند و کوه را ویران می‌کردند».[۱۹]

در روایتی از امام صادق(ع) نیز به بلندی قامت آنان اشاره شده و آنان را به بلندی درخت نخل دانسته است. در منابع دیگر نیز گفته شده است که مردمان عاد بسیار بلند قد بوده‌اند. شیخ طوسی در کتاب التبیان، برخی از این گفته‌ها را گزارش می‌دهد. در روایات نیز آمده است که بلندترین فرد آنها قامتش ۱۰۰ ذراع و کوتاهترین ۷۰ ذراع بود.[۲۰]

برخی از مفسران معتقدند که از ظاهر آیات قرآن می‌توان نتیجه گرفت که تمدن قوم عاد تمدنی مترقی بوده است.[۲۱] آنها دارای شهرهایی آباد و سرزمینی حاصلخیز و پوشیده از باغ‌ها و نخلستان‌ها و زراعت‌ها بوده‌اند.[۲۲] در وصف شهر ارم یکی از شهرهای آنان در آیه ۸ سوره فجر آمده است:«الَّتِی لَمْ یخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ؛ (شهری) که در هیچ سرزمینی مثل آن ساخته نشده بود.»[۲۳]

قوم عاد دارای کشاورزی و درختان نخل بسیار بودند و خانه‌های سنگی بزرگی برای خود ساختند.[۲۴]

قوم عاد خدایان متعدد را می‌پرستیدند،[۲۵] آنها در هر مرحله‌ای برای خود بتی به عنوان سرگرمی می‌ساختند و در زیر زمین مخزن‌های آب درست می‌کردند به امید اینکه جاودانه خواهند بود.[۲۶] حضرت هود برای هدایت آنان مبعوث شد.[۲۷] قرآن از هود(ع) تعبیر به برادر قوم عاد می‌کند.[۲۸] علت این تعبیر این است که حضرت هود از قوم عاد بود.[۲۹] علامه طباطبایی معتقد است که احتمال دارد که قوم عاد غیر از هود(ع)، پیغمبران دیگری نیز داشته‌اند که قبل از هود و بعد از جناب نوح(ع) در بین آنان مبعوث شده باشد ولی قرآن کریم نام آنان را نبرده باشد و لیکن سیاق آیات با این احتمال مساعد نیست.[۳۰]

مفسران معتقدند بر اساس آیه «وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ کلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ»[۳۱] می‌توان نتیجه گرفت که قوم عاد گرفتار سه خصلتِ انکار آیات الهی، نافرمانی انبیاء و اطاعت کردن از جباران بودند. در واقع آنها از دستورات هر جبار و زورگوی عنیدی پیروی می‌کردند و همین گوش به فرمان جباران بودن، آنان را از پیروی هود(ع) و پذیرفتن دعوتش باز داشت. خداوند در ادامه توصیف قوم عاد در آیه بعد عنوان کرده است «وَ أُتْبِعُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا لَعْنَةً وَ یوْمَ الْقِیامَةِ»[۳۲] یعنی به خاطر آن سه خصلت نکوهیده، لعنت در همین دنیا و در قیامت دنبال‌شان کرد و از رحمت خدا دور شدند، مصداق این لعن همان، عذابی بود که آن قدر تعقیب‌شان کرد تا به آنها رسید و نابودشان کرد.[۳۳]

قرآن در ذیل آیات متعددی گفتگوهای میان حضرت هود و قوم عاد را نقل می‌کند.[۳۴] قوم عاد دچار خشکسالی گشته و برای مدت طولانی بر آن‌ها باران نبارید.[۳۵] حضرت هود، به آن‌ها وعده داد که اگر توبه کنند خشکسالی از بین خواهد رفت و حتی بر قدرت آن‌ها نیز افزوده خواهد شد.[۳۶] با این حال، قوم عاد، دعوت هود را نپذیرفت.[۳۷]

مردم عاد ابر بزرگی را از دور در آسمان دیدند و گمان کردند ابری باران‌زا است در حالی که ابر عذاب بود.[۳۸] در نهایت هفت شب و هشت روز پی در پی بر قوم عاد عذاب نازل شد.[۳۹]

پس از نابودی قوم عاد، هود به همراه دیگر مومنان سرزمین خود را ترک کرده و به مکه رفتند.[۴۰]

قوم عاد از نژاد عرب، در جنوب جزیره العرب زندگی می‌کردند. آنها از نسل عاد بن عوص بودند. افراد این قوم از نعمت‌های فراوان برخوردار بودند. خداوند حضرت هود(ع) را برای دعوت به توحید از میان آن‌ها به رسالت برگزید. بیشتر افراد قوم عاد، دعوت هود(ع) را نپذیرفتند و به عذاب الهی دچار شدند.

قوم عاد، قومی عرب[۱] از فرزندان عاد بن عوص بن أرم بن سام بن نوح که نام جدشان را بر روی قبیله خود گذاشته بودند.[۲]

قرآن کریم در چندین آیه به قوم عاد اشاره کرده است.[۳] قرآن کریم قوم عاد را بعد از قوم نوح می‌داند[۴] در قرآن تعبیر عاد أُولی نیز وجود دارد: «وَ أَنَّهُ أَهْلَک عاداً الْأُولی؛ و اوست که قوم عاد نخستین را هلاک کرد»[۵] عاد اولی، همان قوم حضرت هود بوده‌اند[۶] که پس از قوم حضرت نوح و قبل از قوم ثمود زندگی می‌کردند.[۷] در نتیجه عاد دومی نیز وجود داشته و برخی مفسران عاد دوم را قوم ثمود دانسته‌اند.[۸]

قرآن مکان زندگی قوم عاد را با نام احقاف معرفی می‌کند: «وَ اذْکرْ أَخا عادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقاف؛ برادر قوم عاد را یاد کن، هنگامی که قومش را در سرزمین احقاف بیم داد».[۹] احقاف به معنای شن‌های روان است که بر اثر وزش باد در بیابان‌ها به صورت کج و معوج روی هم انباشته می‌شوند، و سرزمین قوم عاد را از این جهت “احقاف” می‌گفتند که ریگستانی به این صورت بود[۱۰]. مفسران، احقاف را سرزمینی در جنوب جزیرة العرب دانسته‌اند.[۱۱] البته در تعیین نقطه دقیق آن اختلاف‌هایی وجود دارد.[۱۲]

علامه طباطبایی و طبرسی معتقدند که سرزمین احقاف مکانی بین یمن و عمان است[۱۳] که در حال حاضر به صورت ریگزاری در آمده است.[۱۴] در سوره احقاف که غرض از آن انذار بر عذاب الیم مشرکان است[۱۵] گوشه‌ای از داستان قوم عاد به عنوان نمونه‌ای از مشرکان عذاب شده مطرح شده است و مکارم شیرازی در تفسیر نمونه معتقد است که نام سوره احقاف نیز بر گرفته از داستان قوم عاد و محل زندگی آنهاست[۱۶].

داستان قوم عاد در قرآن

قرآن کریم در توصیف ظاهری قوم عاد عنوان کرده است که آن‌ها بلند قامت چون درخت خرما[۱۷] و بسیار فربه و درشت هیکل[۱۸] بوده‌اند. امام باقر(ع) نیز در ذیل حدیثی قوم عاد را چنین توصیف می‌کند: «آنها به‌اندازه نخل‌های بلند بودند و کوه را ویران می‌کردند».[۱۹]

در روایتی از امام صادق(ع) نیز به بلندی قامت آنان اشاره شده و آنان را به بلندی درخت نخل دانسته است. در منابع دیگر نیز گفته شده است که مردمان عاد بسیار بلند قد بوده‌اند. شیخ طوسی در کتاب التبیان، برخی از این گفته‌ها را گزارش می‌دهد. در روایات نیز آمده است که بلندترین فرد آنها قامتش ۱۰۰ ذراع و کوتاهترین ۷۰ ذراع بود.[۲۰]

برخی از مفسران معتقدند که از ظاهر آیات قرآن می‌توان نتیجه گرفت که تمدن قوم عاد تمدنی مترقی بوده است.[۲۱] آنها دارای شهرهایی آباد و سرزمینی حاصلخیز و پوشیده از باغ‌ها و نخلستان‌ها و زراعت‌ها بوده‌اند.[۲۲] در وصف شهر ارم یکی از شهرهای آنان در آیه ۸ سوره فجر آمده است:«الَّتِی لَمْ یخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ؛ (شهری) که در هیچ سرزمینی مثل آن ساخته نشده بود.»[۲۳]

قوم عاد دارای کشاورزی و درختان نخل بسیار بودند و خانه‌های سنگی بزرگی برای خود ساختند.[۲۴]

قوم عاد خدایان متعدد را می‌پرستیدند،[۲۵] آنها در هر مرحله‌ای برای خود بتی به عنوان سرگرمی می‌ساختند و در زیر زمین مخزن‌های آب درست می‌کردند به امید اینکه جاودانه خواهند بود.[۲۶] حضرت هود برای هدایت آنان مبعوث شد.[۲۷] قرآن از هود(ع) تعبیر به برادر قوم عاد می‌کند.[۲۸] علت این تعبیر این است که حضرت هود از قوم عاد بود.[۲۹] علامه طباطبایی معتقد است که احتمال دارد که قوم عاد غیر از هود(ع)، پیغمبران دیگری نیز داشته‌اند که قبل از هود و بعد از جناب نوح(ع) در بین آنان مبعوث شده باشد ولی قرآن کریم نام آنان را نبرده باشد و لیکن سیاق آیات با این احتمال مساعد نیست.[۳۰]

مفسران معتقدند بر اساس آیه «وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ کلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ»[۳۱] می‌توان نتیجه گرفت که قوم عاد گرفتار سه خصلتِ انکار آیات الهی، نافرمانی انبیاء و اطاعت کردن از جباران بودند. در واقع آنها از دستورات هر جبار و زورگوی عنیدی پیروی می‌کردند و همین گوش به فرمان جباران بودن، آنان را از پیروی هود(ع) و پذیرفتن دعوتش باز داشت. خداوند در ادامه توصیف قوم عاد در آیه بعد عنوان کرده است «وَ أُتْبِعُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا لَعْنَةً وَ یوْمَ الْقِیامَةِ»[۳۲] یعنی به خاطر آن سه خصلت نکوهیده، لعنت در همین دنیا و در قیامت دنبال‌شان کرد و از رحمت خدا دور شدند، مصداق این لعن همان، عذابی بود که آن قدر تعقیب‌شان کرد تا به آنها رسید و نابودشان کرد.[۳۳]

قرآن در ذیل آیات متعددی گفتگوهای میان حضرت هود و قوم عاد را نقل می‌کند.[۳۴] قوم عاد دچار خشکسالی گشته و برای مدت طولانی بر آن‌ها باران نبارید.[۳۵] حضرت هود، به آن‌ها وعده داد که اگر توبه کنند خشکسالی از بین خواهد رفت و حتی بر قدرت آن‌ها نیز افزوده خواهد شد.[۳۶] با این حال، قوم عاد، دعوت هود را نپذیرفت.[۳۷]

مردم عاد ابر بزرگی را از دور در آسمان دیدند و گمان کردند ابری باران‌زا است در حالی که ابر عذاب بود.[۳۸] در نهایت هفت شب و هشت روز پی در پی بر قوم عاد عذاب نازل شد.[۳۹]

پس از نابودی قوم عاد، هود به همراه دیگر مومنان سرزمین خود را ترک کرده و به مکه رفتند.[۴۰]

قوم عاد از نژاد عرب، در جنوب جزیره العرب زندگی می‌کردند. آنها از نسل عاد بن عوص بودند. افراد این قوم از نعمت‌های فراوان برخوردار بودند. خداوند حضرت هود(ع) را برای دعوت به توحید از میان آن‌ها به رسالت برگزید. بیشتر افراد قوم عاد، دعوت هود(ع) را نپذیرفتند و به عذاب الهی دچار شدند.

قوم عاد، قومی عرب[۱] از فرزندان عاد بن عوص بن أرم بن سام بن نوح که نام جدشان را بر روی قبیله خود گذاشته بودند.[۲]

قرآن کریم در چندین آیه به قوم عاد اشاره کرده است.[۳] قرآن کریم قوم عاد را بعد از قوم نوح می‌داند[۴] در قرآن تعبیر عاد أُولی نیز وجود دارد: «وَ أَنَّهُ أَهْلَک عاداً الْأُولی؛ و اوست که قوم عاد نخستین را هلاک کرد»[۵] عاد اولی، همان قوم حضرت هود بوده‌اند[۶] که پس از قوم حضرت نوح و قبل از قوم ثمود زندگی می‌کردند.[۷] در نتیجه عاد دومی نیز وجود داشته و برخی مفسران عاد دوم را قوم ثمود دانسته‌اند.[۸]

قرآن مکان زندگی قوم عاد را با نام احقاف معرفی می‌کند: «وَ اذْکرْ أَخا عادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقاف؛ برادر قوم عاد را یاد کن، هنگامی که قومش را در سرزمین احقاف بیم داد».[۹] احقاف به معنای شن‌های روان است که بر اثر وزش باد در بیابان‌ها به صورت کج و معوج روی هم انباشته می‌شوند، و سرزمین قوم عاد را از این جهت “احقاف” می‌گفتند که ریگستانی به این صورت بود[۱۰]. مفسران، احقاف را سرزمینی در جنوب جزیرة العرب دانسته‌اند.[۱۱] البته در تعیین نقطه دقیق آن اختلاف‌هایی وجود دارد.[۱۲]

علامه طباطبایی و طبرسی معتقدند که سرزمین احقاف مکانی بین یمن و عمان است[۱۳] که در حال حاضر به صورت ریگزاری در آمده است.[۱۴] در سوره احقاف که غرض از آن انذار بر عذاب الیم مشرکان است[۱۵] گوشه‌ای از داستان قوم عاد به عنوان نمونه‌ای از مشرکان عذاب شده مطرح شده است و مکارم شیرازی در تفسیر نمونه معتقد است که نام سوره احقاف نیز بر گرفته از داستان قوم عاد و محل زندگی آنهاست[۱۶].

داستان قوم عاد در قرآن

قرآن کریم در توصیف ظاهری قوم عاد عنوان کرده است که آن‌ها بلند قامت چون درخت خرما[۱۷] و بسیار فربه و درشت هیکل[۱۸] بوده‌اند. امام باقر(ع) نیز در ذیل حدیثی قوم عاد را چنین توصیف می‌کند: «آنها به‌اندازه نخل‌های بلند بودند و کوه را ویران می‌کردند».[۱۹]

در روایتی از امام صادق(ع) نیز به بلندی قامت آنان اشاره شده و آنان را به بلندی درخت نخل دانسته است. در منابع دیگر نیز گفته شده است که مردمان عاد بسیار بلند قد بوده‌اند. شیخ طوسی در کتاب التبیان، برخی از این گفته‌ها را گزارش می‌دهد. در روایات نیز آمده است که بلندترین فرد آنها قامتش ۱۰۰ ذراع و کوتاهترین ۷۰ ذراع بود.[۲۰]

برخی از مفسران معتقدند که از ظاهر آیات قرآن می‌توان نتیجه گرفت که تمدن قوم عاد تمدنی مترقی بوده است.[۲۱] آنها دارای شهرهایی آباد و سرزمینی حاصلخیز و پوشیده از باغ‌ها و نخلستان‌ها و زراعت‌ها بوده‌اند.[۲۲] در وصف شهر ارم یکی از شهرهای آنان در آیه ۸ سوره فجر آمده است:«الَّتِی لَمْ یخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ؛ (شهری) که در هیچ سرزمینی مثل آن ساخته نشده بود.»[۲۳]

قوم عاد دارای کشاورزی و درختان نخل بسیار بودند و خانه‌های سنگی بزرگی برای خود ساختند.[۲۴]

قوم عاد خدایان متعدد را می‌پرستیدند،[۲۵] آنها در هر مرحله‌ای برای خود بتی به عنوان سرگرمی می‌ساختند و در زیر زمین مخزن‌های آب درست می‌کردند به امید اینکه جاودانه خواهند بود.[۲۶] حضرت هود برای هدایت آنان مبعوث شد.[۲۷] قرآن از هود(ع) تعبیر به برادر قوم عاد می‌کند.[۲۸] علت این تعبیر این است که حضرت هود از قوم عاد بود.[۲۹] علامه طباطبایی معتقد است که احتمال دارد که قوم عاد غیر از هود(ع)، پیغمبران دیگری نیز داشته‌اند که قبل از هود و بعد از جناب نوح(ع) در بین آنان مبعوث شده باشد ولی قرآن کریم نام آنان را نبرده باشد و لیکن سیاق آیات با این احتمال مساعد نیست.[۳۰]

مفسران معتقدند بر اساس آیه «وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ کلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ»[۳۱] می‌توان نتیجه گرفت که قوم عاد گرفتار سه خصلتِ انکار آیات الهی، نافرمانی انبیاء و اطاعت کردن از جباران بودند. در واقع آنها از دستورات هر جبار و زورگوی عنیدی پیروی می‌کردند و همین گوش به فرمان جباران بودن، آنان را از پیروی هود(ع) و پذیرفتن دعوتش باز داشت. خداوند در ادامه توصیف قوم عاد در آیه بعد عنوان کرده است «وَ أُتْبِعُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا لَعْنَةً وَ یوْمَ الْقِیامَةِ»[۳۲] یعنی به خاطر آن سه خصلت نکوهیده، لعنت در همین دنیا و در قیامت دنبال‌شان کرد و از رحمت خدا دور شدند، مصداق این لعن همان، عذابی بود که آن قدر تعقیب‌شان کرد تا به آنها رسید و نابودشان کرد.[۳۳]

قرآن در ذیل آیات متعددی گفتگوهای میان حضرت هود و قوم عاد را نقل می‌کند.[۳۴] قوم عاد دچار خشکسالی گشته و برای مدت طولانی بر آن‌ها باران نبارید.[۳۵] حضرت هود، به آن‌ها وعده داد که اگر توبه کنند خشکسالی از بین خواهد رفت و حتی بر قدرت آن‌ها نیز افزوده خواهد شد.[۳۶] با این حال، قوم عاد، دعوت هود را نپذیرفت.[۳۷]

مردم عاد ابر بزرگی را از دور در آسمان دیدند و گمان کردند ابری باران‌زا است در حالی که ابر عذاب بود.[۳۸] در نهایت هفت شب و هشت روز پی در پی بر قوم عاد عذاب نازل شد.[۳۹]

پس از نابودی قوم عاد، هود به همراه دیگر مومنان سرزمین خود را ترک کرده و به مکه رفتند.[۴۰]

قوم عاد از نژاد عرب، در جنوب جزیره العرب زندگی می‌کردند. آنها از نسل عاد بن عوص بودند. افراد این قوم از نعمت‌های فراوان برخوردار بودند. خداوند حضرت هود(ع) را برای دعوت به توحید از میان آن‌ها به رسالت برگزید. بیشتر افراد قوم عاد، دعوت هود(ع) را نپذیرفتند و به عذاب الهی دچار شدند.

قوم عاد، قومی عرب[۱] از فرزندان عاد بن عوص بن أرم بن سام بن نوح که نام جدشان را بر روی قبیله خود گذاشته بودند.[۲]

قرآن کریم در چندین آیه به قوم عاد اشاره کرده است.[۳] قرآن کریم قوم عاد را بعد از قوم نوح می‌داند[۴] در قرآن تعبیر عاد أُولی نیز وجود دارد: «وَ أَنَّهُ أَهْلَک عاداً الْأُولی؛ و اوست که قوم عاد نخستین را هلاک کرد»[۵] عاد اولی، همان قوم حضرت هود بوده‌اند[۶] که پس از قوم حضرت نوح و قبل از قوم ثمود زندگی می‌کردند.[۷] در نتیجه عاد دومی نیز وجود داشته و برخی مفسران عاد دوم را قوم ثمود دانسته‌اند.[۸]

قرآن مکان زندگی قوم عاد را با نام احقاف معرفی می‌کند: «وَ اذْکرْ أَخا عادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقاف؛ برادر قوم عاد را یاد کن، هنگامی که قومش را در سرزمین احقاف بیم داد».[۹] احقاف به معنای شن‌های روان است که بر اثر وزش باد در بیابان‌ها به صورت کج و معوج روی هم انباشته می‌شوند، و سرزمین قوم عاد را از این جهت “احقاف” می‌گفتند که ریگستانی به این صورت بود[۱۰]. مفسران، احقاف را سرزمینی در جنوب جزیرة العرب دانسته‌اند.[۱۱] البته در تعیین نقطه دقیق آن اختلاف‌هایی وجود دارد.[۱۲]

علامه طباطبایی و طبرسی معتقدند که سرزمین احقاف مکانی بین یمن و عمان است[۱۳] که در حال حاضر به صورت ریگزاری در آمده است.[۱۴] در سوره احقاف که غرض از آن انذار بر عذاب الیم مشرکان است[۱۵] گوشه‌ای از داستان قوم عاد به عنوان نمونه‌ای از مشرکان عذاب شده مطرح شده است و مکارم شیرازی در تفسیر نمونه معتقد است که نام سوره احقاف نیز بر گرفته از داستان قوم عاد و محل زندگی آنهاست[۱۶].

داستان قوم عاد در قرآن

قرآن کریم در توصیف ظاهری قوم عاد عنوان کرده است که آن‌ها بلند قامت چون درخت خرما[۱۷] و بسیار فربه و درشت هیکل[۱۸] بوده‌اند. امام باقر(ع) نیز در ذیل حدیثی قوم عاد را چنین توصیف می‌کند: «آنها به‌اندازه نخل‌های بلند بودند و کوه را ویران می‌کردند».[۱۹]

در روایتی از امام صادق(ع) نیز به بلندی قامت آنان اشاره شده و آنان را به بلندی درخت نخل دانسته است. در منابع دیگر نیز گفته شده است که مردمان عاد بسیار بلند قد بوده‌اند. شیخ طوسی در کتاب التبیان، برخی از این گفته‌ها را گزارش می‌دهد. در روایات نیز آمده است که بلندترین فرد آنها قامتش ۱۰۰ ذراع و کوتاهترین ۷۰ ذراع بود.[۲۰]

برخی از مفسران معتقدند که از ظاهر آیات قرآن می‌توان نتیجه گرفت که تمدن قوم عاد تمدنی مترقی بوده است.[۲۱] آنها دارای شهرهایی آباد و سرزمینی حاصلخیز و پوشیده از باغ‌ها و نخلستان‌ها و زراعت‌ها بوده‌اند.[۲۲] در وصف شهر ارم یکی از شهرهای آنان در آیه ۸ سوره فجر آمده است:«الَّتِی لَمْ یخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ؛ (شهری) که در هیچ سرزمینی مثل آن ساخته نشده بود.»[۲۳]

قوم عاد دارای کشاورزی و درختان نخل بسیار بودند و خانه‌های سنگی بزرگی برای خود ساختند.[۲۴]

قوم عاد خدایان متعدد را می‌پرستیدند،[۲۵] آنها در هر مرحله‌ای برای خود بتی به عنوان سرگرمی می‌ساختند و در زیر زمین مخزن‌های آب درست می‌کردند به امید اینکه جاودانه خواهند بود.[۲۶] حضرت هود برای هدایت آنان مبعوث شد.[۲۷] قرآن از هود(ع) تعبیر به برادر قوم عاد می‌کند.[۲۸] علت این تعبیر این است که حضرت هود از قوم عاد بود.[۲۹] علامه طباطبایی معتقد است که احتمال دارد که قوم عاد غیر از هود(ع)، پیغمبران دیگری نیز داشته‌اند که قبل از هود و بعد از جناب نوح(ع) در بین آنان مبعوث شده باشد ولی قرآن کریم نام آنان را نبرده باشد و لیکن سیاق آیات با این احتمال مساعد نیست.[۳۰]

مفسران معتقدند بر اساس آیه «وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ کلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ»[۳۱] می‌توان نتیجه گرفت که قوم عاد گرفتار سه خصلتِ انکار آیات الهی، نافرمانی انبیاء و اطاعت کردن از جباران بودند. در واقع آنها از دستورات هر جبار و زورگوی عنیدی پیروی می‌کردند و همین گوش به فرمان جباران بودن، آنان را از پیروی هود(ع) و پذیرفتن دعوتش باز داشت. خداوند در ادامه توصیف قوم عاد در آیه بعد عنوان کرده است «وَ أُتْبِعُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا لَعْنَةً وَ یوْمَ الْقِیامَةِ»[۳۲] یعنی به خاطر آن سه خصلت نکوهیده، لعنت در همین دنیا و در قیامت دنبال‌شان کرد و از رحمت خدا دور شدند، مصداق این لعن همان، عذابی بود که آن قدر تعقیب‌شان کرد تا به آنها رسید و نابودشان کرد.[۳۳]

قرآن در ذیل آیات متعددی گفتگوهای میان حضرت هود و قوم عاد را نقل می‌کند.[۳۴] قوم عاد دچار خشکسالی گشته و برای مدت طولانی بر آن‌ها باران نبارید.[۳۵] حضرت هود، به آن‌ها وعده داد که اگر توبه کنند خشکسالی از بین خواهد رفت و حتی بر قدرت آن‌ها نیز افزوده خواهد شد.[۳۶] با این حال، قوم عاد، دعوت هود را نپذیرفت.[۳۷]

مردم عاد ابر بزرگی را از دور در آسمان دیدند و گمان کردند ابری باران‌زا است در حالی که ابر عذاب بود.[۳۸] در نهایت هفت شب و هشت روز پی در پی بر قوم عاد عذاب نازل شد.[۳۹]

پس از نابودی قوم عاد، هود به همراه دیگر مومنان سرزمین خود را ترک کرده و به مکه رفتند.[۴۰]

قوم عاد از نژاد عرب، در جنوب جزیره العرب زندگی می‌کردند. آنها از نسل عاد بن عوص بودند. افراد این قوم از نعمت‌های فراوان برخوردار بودند. خداوند حضرت هود(ع) را برای دعوت به توحید از میان آن‌ها به رسالت برگزید. بیشتر افراد قوم عاد، دعوت هود(ع) را نپذیرفتند و به عذاب الهی دچار شدند.

قوم عاد، قومی عرب[۱] از فرزندان عاد بن عوص بن أرم بن سام بن نوح که نام جدشان را بر روی قبیله خود گذاشته بودند.[۲]

قرآن کریم در چندین آیه به قوم عاد اشاره کرده است.[۳] قرآن کریم قوم عاد را بعد از قوم نوح می‌داند[۴] در قرآن تعبیر عاد أُولی نیز وجود دارد: «وَ أَنَّهُ أَهْلَک عاداً الْأُولی؛ و اوست که قوم عاد نخستین را هلاک کرد»[۵] عاد اولی، همان قوم حضرت هود بوده‌اند[۶] که پس از قوم حضرت نوح و قبل از قوم ثمود زندگی می‌کردند.[۷] در نتیجه عاد دومی نیز وجود داشته و برخی مفسران عاد دوم را قوم ثمود دانسته‌اند.[۸]

قرآن مکان زندگی قوم عاد را با نام احقاف معرفی می‌کند: «وَ اذْکرْ أَخا عادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقاف؛ برادر قوم عاد را یاد کن، هنگامی که قومش را در سرزمین احقاف بیم داد».[۹] احقاف به معنای شن‌های روان است که بر اثر وزش باد در بیابان‌ها به صورت کج و معوج روی هم انباشته می‌شوند، و سرزمین قوم عاد را از این جهت “احقاف” می‌گفتند که ریگستانی به این صورت بود[۱۰]. مفسران، احقاف را سرزمینی در جنوب جزیرة العرب دانسته‌اند.[۱۱] البته در تعیین نقطه دقیق آن اختلاف‌هایی وجود دارد.[۱۲]

علامه طباطبایی و طبرسی معتقدند که سرزمین احقاف مکانی بین یمن و عمان است[۱۳] که در حال حاضر به صورت ریگزاری در آمده است.[۱۴] در سوره احقاف که غرض از آن انذار بر عذاب الیم مشرکان است[۱۵] گوشه‌ای از داستان قوم عاد به عنوان نمونه‌ای از مشرکان عذاب شده مطرح شده است و مکارم شیرازی در تفسیر نمونه معتقد است که نام سوره احقاف نیز بر گرفته از داستان قوم عاد و محل زندگی آنهاست[۱۶].

داستان قوم عاد در قرآن

قرآن کریم در توصیف ظاهری قوم عاد عنوان کرده است که آن‌ها بلند قامت چون درخت خرما[۱۷] و بسیار فربه و درشت هیکل[۱۸] بوده‌اند. امام باقر(ع) نیز در ذیل حدیثی قوم عاد را چنین توصیف می‌کند: «آنها به‌اندازه نخل‌های بلند بودند و کوه را ویران می‌کردند».[۱۹]

در روایتی از امام صادق(ع) نیز به بلندی قامت آنان اشاره شده و آنان را به بلندی درخت نخل دانسته است. در منابع دیگر نیز گفته شده است که مردمان عاد بسیار بلند قد بوده‌اند. شیخ طوسی در کتاب التبیان، برخی از این گفته‌ها را گزارش می‌دهد. در روایات نیز آمده است که بلندترین فرد آنها قامتش ۱۰۰ ذراع و کوتاهترین ۷۰ ذراع بود.[۲۰]

برخی از مفسران معتقدند که از ظاهر آیات قرآن می‌توان نتیجه گرفت که تمدن قوم عاد تمدنی مترقی بوده است.[۲۱] آنها دارای شهرهایی آباد و سرزمینی حاصلخیز و پوشیده از باغ‌ها و نخلستان‌ها و زراعت‌ها بوده‌اند.[۲۲] در وصف شهر ارم یکی از شهرهای آنان در آیه ۸ سوره فجر آمده است:«الَّتِی لَمْ یخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ؛ (شهری) که در هیچ سرزمینی مثل آن ساخته نشده بود.»[۲۳]

قوم عاد دارای کشاورزی و درختان نخل بسیار بودند و خانه‌های سنگی بزرگی برای خود ساختند.[۲۴]

قوم عاد خدایان متعدد را می‌پرستیدند،[۲۵] آنها در هر مرحله‌ای برای خود بتی به عنوان سرگرمی می‌ساختند و در زیر زمین مخزن‌های آب درست می‌کردند به امید اینکه جاودانه خواهند بود.[۲۶] حضرت هود برای هدایت آنان مبعوث شد.[۲۷] قرآن از هود(ع) تعبیر به برادر قوم عاد می‌کند.[۲۸] علت این تعبیر این است که حضرت هود از قوم عاد بود.[۲۹] علامه طباطبایی معتقد است که احتمال دارد که قوم عاد غیر از هود(ع)، پیغمبران دیگری نیز داشته‌اند که قبل از هود و بعد از جناب نوح(ع) در بین آنان مبعوث شده باشد ولی قرآن کریم نام آنان را نبرده باشد و لیکن سیاق آیات با این احتمال مساعد نیست.[۳۰]

مفسران معتقدند بر اساس آیه «وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ کلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ»[۳۱] می‌توان نتیجه گرفت که قوم عاد گرفتار سه خصلتِ انکار آیات الهی، نافرمانی انبیاء و اطاعت کردن از جباران بودند. در واقع آنها از دستورات هر جبار و زورگوی عنیدی پیروی می‌کردند و همین گوش به فرمان جباران بودن، آنان را از پیروی هود(ع) و پذیرفتن دعوتش باز داشت. خداوند در ادامه توصیف قوم عاد در آیه بعد عنوان کرده است «وَ أُتْبِعُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا لَعْنَةً وَ یوْمَ الْقِیامَةِ»[۳۲] یعنی به خاطر آن سه خصلت نکوهیده، لعنت در همین دنیا و در قیامت دنبال‌شان کرد و از رحمت خدا دور شدند، مصداق این لعن همان، عذابی بود که آن قدر تعقیب‌شان کرد تا به آنها رسید و نابودشان کرد.[۳۳]

قرآن در ذیل آیات متعددی گفتگوهای میان حضرت هود و قوم عاد را نقل می‌کند.[۳۴] قوم عاد دچار خشکسالی گشته و برای مدت طولانی بر آن‌ها باران نبارید.[۳۵] حضرت هود، به آن‌ها وعده داد که اگر توبه کنند خشکسالی از بین خواهد رفت و حتی بر قدرت آن‌ها نیز افزوده خواهد شد.[۳۶] با این حال، قوم عاد، دعوت هود را نپذیرفت.[۳۷]

مردم عاد ابر بزرگی را از دور در آسمان دیدند و گمان کردند ابری باران‌زا است در حالی که ابر عذاب بود.[۳۸] در نهایت هفت شب و هشت روز پی در پی بر قوم عاد عذاب نازل شد.[۳۹]

پس از نابودی قوم عاد، هود به همراه دیگر مومنان سرزمین خود را ترک کرده و به مکه رفتند.[۴۰]

: اما قوم او مردمی عرب از انسانهای ما قبل تاریخ بوده و در جزیره زندگی می کرده اند، و آنچنان منقرض شده اندکه نه خبری از آنها باقی مانده و نه اثری، و تاریخ از زندگی آنان جز قصه هایی که اطمینانی به آنهانیست ضبط نکرده و در تورات موجود نیز نامی از آن قوم برده نشده است.

و آنچه قرآن کریم از سرگذشت این قوم آورده چند کلمه است: یکی اینکه قوم عاد، (که چه بسا از آنان به تعبیر عاد اولی نیز تعبیر شده،(1) و از آن به دست می آید که عاد دومی نیزبوده)مردمی بوده اند که دراحقافزندگی می کردند و احقاف که جمعحقف(شنزار وناهموار)است و در کتاب عزیز خدا نامش آمده، بیابانی بوده بین عمان و سرزمین مهره(واقع دریمن(2) و بعضی گفته اند: بیابان شنزار ساحلی بوده بین عمان و حضر موت و مجاور سرزمین ساحلی شجر (3).و ضحاک گفته: احقاف نام کوهی است در شام (4).و این نام در سوره احقاف، آیه 21 آمده و از آیه شریفه 69 از سوره اعراف و آیه 46 سوره ذاریات برمی آید که این قوم بعد ازقوم نوح بوده اند.

و از آیه 20 سوره قمر، آیه 7 سوره الحاقه استفاده می شود که:آنها مردمی بوده اند بلندقامت چون درخت خرما، و از آیه 69 سوره اعراف برمی آید که: مردمی بوده اندبسیار فربه ودرشت هیکل، و از آیه 15 سوره سجده و آیه 130 سوره شعراء برمی آید: مردمی بوده اند سخت نیرومند و قهرمان،و از آیات سوره شعراء و سوره هایی غیر آن بر می آید که: این قوم برای خودتمدنی داشته و مردمی مترقی بوده اند دارای شهرهایی آباد و سرزمینی حاصلخیز و پوشیده ازباغ ها و نخلستانها و زراعت ها بوده اند و در آن عصر مقامی برجسته داشته اند و در پیشرفتگی و عظمت تمدن آنان همین بس که در سوره فجر در باره آنان فرموده: ا لم تر کیف فعل ربک بعادارم ذات العماد التی لم یخلق مثلها فی البلاد (5).

و این قوم بطور دوام، غرق در نعمت خدا و متنعم به نعم اوبودند تا اینکه وضع خود راتغییر دادند و مسلک بت پرستی در بینشان ریشه دوانیده و در هر مرحله ای برای خود بتی به عنوان سرگرمی ساختند و در زیر زمین مخزن های آب درست کردند به امید اینکه جاودانه خواهند بود،

…………………………………….. (1)سوره نجم، آیه 50. (2)معجم البلدان، ج 1، ص 153 و 154. (3)معجم البلدان، ج 1، ص 154. (4)مراصد الاطلاع، ج 1، ص 38. (5)(ای رسول ما)آیا ندیدی(خبردار نشدی)که پروردگارت با قوم عاد ارم چه کرد؟قومی که صاحب ستونها بودند، قومی که درهیچ سرزمینی مثل آنان آفریده نشده بودند.سوره فجر، آیه 8

داستان قوم عاد در قرآن

و طاغیان مستکبر خود را اطاعت می کردند، خدای تعالی به خاطر همین انحرافهایشان برادرشان هود(ع)را مبعوث کرد تا به سوی حق دعوتشان نموده، و ارشادشان کند به اینکه: خدای تعالی را بپرستند و بت ها را ترک گویند و از استکبار و طغیان دست برداشته به عدل و رحمت در بین خود رفتار کنند (1).

هود(ع)در پند و اندرز آنان نهایت سعی را کرد و خیرخواهی خود را به همه نشان داد، راه را برایشان روشن و از بیراهه مشخص کرد و هیچ عذری برای آنان باقی نگذاشت،با این حال مردم خیرخواهی آن جناب را با اباء و امتناع مقابله کردند و با انکار ولجبازی با او روبرو شدند، و بجز عده کمی ایمان نیاوردند و اکثریت جمعیت بر دشمنی و لجبازیهای خود اصرار ورزیدند و نسبت سفاهت و دیوانگی به آن حضرت دادند، و اصرار وپافشاری کردند که آن عذابی که ما را از آن می ترسانی و به آن تهدید می کنی بیاور، آن جناب در پاسخ این اصرار و شتابزدگی آنان می فرمود: انما العلم عند الله و ابلغکم ما ارسلت به و لکنی اریکم قوما تجهلون (2).

چیزی نگذشت که خدای تعالی عذاب را بر آنان نازل کردبه این صورت که بادی عقیم از باران(باد بدون باران)به سوی آنها گسیل داشت، بادی که در سر راه خود هیچ چیزی برجای نگذاشت، همه را مانند استخوان پوسیده کرد (3) ، بادی صرصر(دارای صدایی مهیب)(4) ودر ایامی نحس به مدت هفت شب و هشت روز پشت سر هم وزید که اگر آنجا بودی، می دیدی که مردم به حال غش افتاده اند، گویی تنه های خرمای سرنگون شده اند (5) ، بادی که مردم بلندبالای آن قوم را مانند نخل منقعر(کنده شده)از جای می کند.(6) قوم عاد در آغاز آنچه از این باد دیدند خیال کردند ابری است که برای باریدن به سویشان می آید لذا به یکدیگر بشارت و مژده داده و می گفتند: عارض ممطرنا – ابری است که ما را سیراب خواهد کردولی اشتباه کرده بودند بلکه این همان عذابی بود که در آمدنش شتاب می کردند، بادی بود که عذابی الیم با خود می آورد عذابی که به امر پروردگارش

…………………………………….. (1)سوره شعراء، آیه 130. (2)علم به اینکه عذاب چه وقت می رسد تنهانزد خدا است، ماموریت من فقط ابلاغ رسالت اواست که رساندم، اما شما را مردمی یافتم که سخت گرفتار جهلید.سوره احقاف، آیه 23 (3 و 4)سوره ذاریات، آیه 42. (5)سوره الحاقة، آیه 7. (6)سوره قمر، آیه 20.

هر چیزی را نابود می ساخت و آن چنان نابود می ساخت که کمترین اثری از خانه های آنان باقی نگذاشت (1) ، در نتیجه خدای تعالی تا آخرین نفر آن قوم راهلاک کرد و به رحمت خود هودو مؤمنین به وی را نجات داد (2).

: هود(ع)خودش از قوم عاد دومین پیغمبری بود که برای دفاع از حق و سرکوبی و ابطال کیش وثنیت قیام کرده، البته دومین نفری که قرآن کریم سرگذشتش را نقل کرده و محنت ها و آزاری که در راه خدای سبحان دیده حکایت نموده است، آری قرآن کریم آن جناب را به همان ستایش که انبیاء گرام خود را ستوده، ستایش کرده و درهمه ذکر خیرهای خود از آن حضرات، وی را شرکت داده است، سلام خدا بر او باد.

…………………………………….. (1)سوره احقاف، آیه 25. (2)سوره هود، آیه 58.

شیطان شناسی در قرآنمجله معرفت، شماره 62قاسمی، علی محمد
مقدّمه

از آن جا که انسان موجودی است ذاتا طالب کمال نهایی و سعادت ابدی و همیشه در اندیشه شناخت کمال ابدی و نهایی و راه های وصول به آن و نیز شن…

خطبه فدکیه؛ تفسیری بر آیات قرآن کریمفصلنامه بانوان شیعه، شماره 4ریعان، معصومه(1)چکیده

در فرهنگ شیعه، «فدک» نمادی از معنایی بزرگ است که هرگز در محدوده یک قطعه زمین نمی گنجد و همین معنا ر…

خطبه فدکیه تفسیری بر آیات قرآن کریمبانوان شیعه، شماره 4ریعان، معصومه
خطبه فدکیه

تفسیری بر آیات قرآن کریم

معصومه ریعان(1)

چکیده

در فرهنگ شیعه، «فدک» نمادی از معنایی بزرگ اس…

احتکار عبارت است از کاهش دادن یا متوقف کردن جریان توزیع کالا توسط همه یا برخی از فروشندگان به طور موقت. این اقدام فروشندگان با توجه به وضع بازار و به خصوص تقاضای تحریک شده خریداران به منظور بالا بردن …

وحدت همان چیزی است که کتاب آسمانی، احادیث پیامبر و سنت پیامبر و یارانش مبیّن آن است و عقل و فطرت انسان آن راستایش می کند. وحدت همان صراط مستقیم است و مخالفت با وحدت در حقیقت همان مخالفت با سخن خداوند …

آیین مقدس اسلام یک آیین فطری است. مسأله أخذ میثاق که بارها در قرآن مجید وارد آمده، به همین نکته اشارت دارد…اگر کسی واجبی از واجبات دینی را امتثال نماید، به مصلحتی عاجل یا آجل دست یابد و به عکس اگر ا…

حضرت معصومه (س)، در روز اول ذیقعده سال 173 هجری، در شهر مدینه چشم به جهان گشود و به کریمه اهل بیت (ع) مشهور گردید تا ائمه اطهار (ع) به وجودشان افتخار کنند. حضرت معصومه (س) از جمله بانوان گرانقدر و وال…

برخی از والدین با اصول تربیتی صحیح آشنایی کافی ندارند؛ به همین دلیل در تربیت فرزندان دچار تبعیض و بی ‌عدالتی می ‌گردند. اساساً یکی از چیزهایی که امر تربیت را مختل می ‌کند، تبعیض و فرق گذاشتن بین فرزند…

فراخواندن اجباری امام رضا علیه السّلام به طوس منجر به مهاجرت عدۀ زیادی از سادات به ایران شد. یکی از این سادات حضرت احمد بن موسی علیه السّلام است که برای یاری امام رضا علیه السّلام با کاروانی از خاندان…

حج با آن‌ همه راز و عظمتی که دارد هنوز به صورت یک عبادت خشک و یک حرکت بی حاصل و بی ‌ثمر باقی مانده است. در منطق استکبار جهانی هر که بخواهد برائت از کفر و شرک را پیاده کند متهم به شرک خواهد شد. امریکا …

آل سعود همواره سعی داشته مدیریت مراسم حج را که یک حادثه مذهبی با شکوهی در جهان اسلام است به‌ طور انحصاری به‌ عهده بگیرد و همیشه مانع از مشارکت دیگر کشورهای اسلامی در این مسأله پر اهمیت بوده است. هم ‌چ…

روزهای نخستین مرداد یادآور «جمعه خونین مکه» است. یادآور کشتار خونین انسان هایی است که به جرم برائت از مشرکین به شهادت رسیدند وعوامل استکبار صفحه‌ سیاه دیگری را در تاریخ به ‌جا گذاشتند. عنوان برائت از …

حدیث کِساء، حدیثی در فضیلت پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع) است. واقعه حدیث کِساء در خانه ام سلمه، همسر پیامبر روی داد. پیامبر اکرم (ص) هنگام نزول آیه تطهیر، خود و خاندان خویش را با پارچ…

ای انسان، تمام اعمال و رفتار تو نه تنها در زندگی شخصی ات بلکه در طبیعت و محیط پیرامون تو نیز اثر می گذارد. دین اسلام قبل از هر چیز انسان را به پی آمدهای مثبت و منفی دنیوی کارهایش متوجه ساخته و هشدارها…

احکام روزه ‏(استفتائات روزه بر اساس فتوای مقام معظم رهبری)سایت دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ایس 731: دختری که به سن تکلیف رسیده، ولی به علت ضعف جسمانی توانایی روزه گرفتن ندارد، و بعد از ماه…

آموزش قرائت

تفسیر قرآن

ترجمه قرآن

متن قرآن

ندای قرآن

داستان قوم عاد در قرآن


قوم عاد

قوم عاد از نژاد عرب، در جنوب جزیره العرب زندگی می‌کردند. آنها از فرزندان عاد بن عوص بودند که نام جدشان را بر روی قبیله خود گذاشته بودند. افراد این قوم اندامی درشت داشتند و از نعمت‌های فراوان برخوردار بودند. خداوند حضرت هود(ع) را برای دعوت به توحید از میان آن‌ها به رسالت برگزید. بیشتر افراد قوم دعوت هود(ع) را نپذیرفتند و به عذاب الهی دچار شدند.

در قرآن

قرآن کریم در چندین آیه به قوم عاد اشاره کرده است؛ از جمله آیات ۲۱ تا ۲۶ سوره احقاف، آیات ۶۹ تا ۷۴ سوره اعراف، ۴۶ سوره ذاریات، آیه۵۰ سوره هود، آیه ۳۱ سوره مومنون، آیات ۱۳ -۱۵ سوره فصلت، آیه ۲۰ سوره قمر، آیه ۷ سوره الحاقه، آیه ۸ سوره فجر، آیه ۱۵ سوره سجده و آیه ۱۳۰ سوره شعراء.

نام و زمان

قوم عاد، قومی عرب[۱] از فرزندان عاد بن عوص بن أرم بن سام بن نوح که نام جدشان را بر روی قبیله خود گذاشته بودند.[۲]

قرآن کریم قوم عاد را بعد از قوم نوح می‌داند[۳] در قرآن تعبیر عاد أُولی نیز وجود دارد: «وَ أَنَّهُ أَهْلَک عاداً الْأُولی؛ و اوست که قوم عاد نخستین را هلاک کرد»[۴] عاد اولی، همان قوم حضرت هود بوده‌اند[۵] که پس از قوم حضرت نوح و قبل از قوم ثمود زندگی می‌کردند.[۶] در نتیجه عاد دومی نیز وجود داشته و برخی مفسران عاد دوم را قوم ثمود دانسته‌اند.[۷]

مکان زندگی

قرآن مکان زندگی قوم عاد را با نام احقاف معرفی می‌کند: «وَ اذْکرْ أَخا عادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقاف؛ برادر قوم عاد را یاد کن، هنگامی که قومش را در سرزمین احقاف بیم داد».[۸] احقاف به معنای شن‌های روان است که بر اثر وزش باد در بیابان‌ها به صورت کج و معوج روی هم انباشته می‌شوند، و سرزمین قوم عاد را از این جهت “احقاف” می‌گفتند که ریگستانی به این صورت بود[۹]. مفسران، احقاف را سرزمینی در جنوب جزیرة العرب دانسته‌اند.[۱۰] البته در تعیین نقطه دقیق آن اختلاف‌هایی وجود دارد.[۱۱] علامه طباطبایی و طبرسی معتقدند که سرزمین احقاف مکانی بین یمن و عمان است[۱۲] که در حال حاضر به صورت ریگزاری در آمده است.[۱۳] در سوره احقاف که غرض از آن انذار بر عذاب الیم مشرکان است[۱۴] گوشه‌ای از داستان قوم عاد به عنوان نمونه‌ای از مشرکان عذاب شده مطرح شده است و مکارم شیرازی در تفسیر نمونه معتقد است که نام سوره احقاف نیز بر گرفته از داستان قوم عاد و محل زندگی آنهاست[۱۵].

خصوصیات ظاهری

قرآن کریم در توصیف ظاهری قوم عاد عنوان کرده است که آن‌ها بلند قامت چون درخت خرما[۱۶] و بسیار فربه و درشت هیکل[۱۷] بوده‌اند. امام باقر(ع) نیز در ذیل حدیثی قوم عاد را چنین توصیف می‌کند: «آنها به‌اندازه نخل‌های بلند بودند و کوه را ویران می‌کردند».[۱۸] در روایتی از امام صادق(ع) نیز به بلندی قامت آنان اشاره شده و آنان را به بلندی درخت نخل دانسته است. در منابع دیگر نیز گفته شده است که مردمان عاد بسیار بلند قد بوده‌اند. شیخ طوسی در کتاب التبیان، برخی از این گفته‌ها را گزارش می‌دهد. در روایات نیز آمده است که بلندترین فرد آنها قامتش ۱۰۰ ذراع و کوتاهترین ۷۰ ذراع بود[۱۹]. این مطالب نیز اختلاف‌های بسیاری با هم دارند مثلا در قولی دیگر آنان را ۱۲ ذراع (حدود ۶) متر دانسته است.

تمدن و زندگی

برخی از مفسران معتقدند که از ظاهر آیات قرآن می‌توان نتیجه گرفت که تمدن قوم عاد تمدنی مترقی بوده است.[۲۰] آنها دارای شهرهایی آباد و سرزمینی حاصلخیز و پوشیده از باغ‌ها و نخلستان‌ها و زراعت‌ها بوده‌اند.[۲۱] در وصف شهر ارم یکی از شهرهای آنان در آیه ۸ سوره فجر آمده است:«الَّتِی لَمْ یخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ؛ (شهری) که در هیچ سرزمینی مثل آن ساخته نشده بود.»[۲۲]

قوم عاد دارای کشاورزی و درختان نخل بسیار بودند و خانه‌های سنگی بزرگی برای خود ساختند.[۲۳]

عقاید و عملکرد

قوم عاد خدایان متعدد را می‌پرستیدند،[۲۴] آنها در هر مرحله‌ای برای خود بتی به عنوان سرگرمی می‌ساختند و در زیر زمین مخزن‌های آب درست می‌کردند به امید اینکه جاودانه خواهند بود.[۲۵] حضرت هود برای هدایت آنان مبعوث شد.[۲۶] قرآن از هود(ع) تعبیر به برادر قوم عاد می‌کند.[۲۷] علت این تعبیر این است که حضرت هود از قوم عاد بود.[۲۸] علامه طباطبایی معتقد است که احتمال دارد که قوم عاد غیر از هود(ع)، پیغمبران دیگری نیز داشته‌اند که قبل از هود و بعد از جناب نوح(ع) در بین آنان مبعوث شده باشد ولی قرآن کریم نام آنان را نبرده باشد و لیکن سیاق آیات با این احتمال مساعد نیست.[۲۹]

مفسران معتقدند بر اساس آیه «وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ کلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ»[۳۰] می‌توان نتیجه گرفت که قوم عاد گرفتار سه خصلتِ انکار آیات الهی، نافرمانی انبیاء و اطاعت کردن از جباران بودند. در واقع آنها از دستورات هر جبار و زورگوی عنیدی پیروی می‌کردند و همین گوش به فرمان جباران بودن، آنان را از پیروی هود(ع) و پذیرفتن دعوتش باز داشت. خداوند در ادامه توصیف قوم عاد در سوره احقاف عنوان کرده است «وَ أُتْبِعُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا لَعْنَةً وَ یوْمَ الْقِیامَةِ» یعنی به خاطر آن سه خصلت نکوهیده، لعنت در همین دنیا و در قیامت دنبال‌شان کرد و از رحمت خدا دور شدند، مصداق این لعن همان، عذابی بود که آن قدر تعقیب‌شان کرد تا به آنها رسید و نابودشان کرد.[۳۱]

عذاب الهی

قرآن در ذیل آیات متعددی گفتگوهای میان حضرت هود و قوم عاد را نقل می‌کند.[۳۲] قوم عاد دچار خشکسالی گشته و برای مدت طولانی بر آن‌ها باران نبارید.[۳۳] حضرت هود، به آن‌ها وعده داد که اگر توبه کنند خشکسالی از بین خواهد رفت و حتی بر قدرت آن‌ها نیز افزوده خواهد شد.[۳۴] با این حال، قوم عاد، دعوت هود را نپذیرفت.[۳۵]

مردم عاد ابر بزرگی را از دور در آسمان دیدند و گمان کردند ابری باران‌زا است در حالی که ابر عذاب بود.[۳۶] در نهایت هفت شب و هشت روز پی در پی بر قوم عاد عذاب نازل شد.[۳۷]

پس از نابودی قوم عاد، هود به همراه دیگر مومنان سرزمین خود را ترک کرده و به مکه رفتند.[۳۸]

پی نوشتها

البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲،‌ص۱۵۶.

فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۳۱، ص۱۵۲.

سوره اعراف، آیه ۶۹ ؛ سوره ذاریات، آیه ۴۶.

سوره نجم، آیه ۵۰.

طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱۹، ص۵۰.

میبدی، کشف الأسرار و عدة الأبرار، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۵۳۲.

میبدی، کشف الأسرار، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۴۳۵.

سوره احقاف، آیه۲۱.

مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱، ج۲۱، ص۲۹۲.

قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۶۵.

طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۸، ص۲۱۰.

طباطبائی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴، ج۱۰، ص۴۵۶؛ طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج ۱۸، ص۲۱۸.

ندایی، تاریخ انبیاء، ۱۳۸۹، ص۵۵.

داستان قوم عاد در قرآن

طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴، ج۱۸، ص۲۸۳.

مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴، ج۲۱، ۲۹۵.

سوره قمر، آیه ۲۰؛ سوره الحاقه، آیه ۷.

سوره اعراف، آیه ۶۹.

شیخ طوسی، التبیان، ج۴، ص۴۴۵.

جزایری، النور المبین،۱۳۸۱ق، ص۱۳۵.

طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۴۵۶؛ مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۶، ص۴۵۲.

طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۴۵۶؛ مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۶، ص۴۵۲.

طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۴۵۶؛ مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۶، ص۴۵۲.

قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۲۹.

سوره هود، آیه ۵۳.

طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۴۵۷؛ طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ۱۳۵۲ش، ج۲۳، ص: ۱۵: مکارم، تفسیر نمونه، ج۶، ۲۲۶-۲۳۲.

سوره هود، آیه ۵۰.

سوره هود، آیه ۵۰.

طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۲۹۸.

طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۴۵۳.

سوره هود، آیه ۵۹.

طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۴۵۳؛ مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۹، ص۱۴۳-۱۴۴.

سوره هود، آیات ۵۰- ۵۷.

قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۲۹.

سوره هود،‌ آیه ۵۲.

سوره هود، آیه ۵۳.

سوره احقاف، سوره ۲۴.

سوره حاقه، آیه ۷.

عوتبی صحاری، الأنساب، ۱۴۲۷، ج۱، ص۷۱.

نرم افزار استخاره با توجه به نظرات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی )

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.



“عاد” از ریشه (ع و د) است که در لغت به معنی بازگشتن به چیزی است بعد از انصراف از آن. و در اصطلاح نام قوم حضرت هود علیه السلام است.

نام قوم عاد در قرآن 24 بار آمده و محل زندگی آنها سرزمین «احقاف» بین عمان و یمن یا عمان و حضرموت بوده است.[۱]

داستان قوم عاد در قرآن

عاد، نام شخصی است که قبیله و قوم به نام او تسمیه شده‌اند.[۲] شاید هم نام جد این قوم عاد بوده است.

برخی از مورخان معتقدند عاد بر دو قبیله اطلاق می‌شود یکی عاد اولی که لفظ آن در قرآن آمده (آنها احتمالاً قبل از تاریخ زندگی می‌کرده‌اند) و قبیله دوم در دوران تاریخ بشر بوده است.[۳]

این که قوم حضرت هود علیه السلام کدام قبیله بوده است در آن اختلاف است، چه بسا عاد اولی، همان قوم هود علیه السلام باشد.[۴]

«وَاذْکُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِن بَین‌ِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُواْ إِلَّا اللَّهَ إِنیّ‌ِ أَخَافُ عَلَیْکمُ‌ْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیم‌»؛[۵] (سرگذشت هود) برادر قوم عاد را یاد کن، آن زمان که قومش را در سرزمین «احقاف» بیم داد در حالی که پیامبران زیادی قبل از او در گذشته‌های دور و نزدیک آمده بودند که: جز خدای یگانه را نپرستید! (و گفت:) من بر شما از عذاب روزی بزرگ می‌ترسم.

تعبیر به «اخ» (برادر) برای بیان نهایت دلسوزی و صفای این پیامبر بزرگ نسبت به قوم خویش است، این تعبیر چنان که می‌دانیم در مورد عده‌ای از پیامبران بزرگ در قرآن مجید آمده است، آنها برادری دلسوز و مهربان برای اقوام خویش بودند که از هیچ نوع فداکاری مضایقه نکردند. این تعبیر ممکن است در ضمن اشاره‌ای به ارتباط خویشاوندی میان این پیامبران و اقوامشان نیز باشد.[۶]

از آیات قرآن بر می‌آید که قوم عاد، بلندقامت و نیرومند بوده‌اند به همین نسبت ساختمانهای محکم و بزرگ می‌ساختند؛ آنها قومی مترقی و دارای شهرهای آباد و سرزمین های حاصلخیز بوده‌اند و قرآن از آنها این گونه یاد می‌کند: «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ × إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ × الَّتیِ لَمْ یخُْلَقْ مِثْلُهَا فیِ الْبِلَد»؛[۷] آیا ندیدی پروردگارت با قوم «عاد» چه کرد؟ و با آن شهر «ارَم» باعظمت، همان شهری که مانندش در شهرها آفریده نشده بود.[۸]

در این که «ارم» نام شخص یا قبیله است، یا نام محل و شهری در میان مفسران گفتگو است. ولی مناسب با آیه بعد، این است که «ارم» نام شهر بی‌نظیر آنها باشد. «عماد» به معنی ستون و جمع آن «عُمُد» است. بنابر تفسیر اول اشاره به اندام نیرومند و پیکرهای ستون مانند قوم عاد است و بنابر تفسیر دوم اشاره به ساختمانهای باعظمت و کاخهای رفیع و ستونهای عظیمی است که در این کاخها بکار رفته بود و در هر دو صورت اشاره‌ای است به قدرت و قوت قوم عاد.[۹]

معنای «ذات العماد» آن است که آنها قطعه سنگهای بزرگی را به اندازه بلندی کوه، از کوهی می‌بریدند و پایه می‌ساختند، بعد این ستونها را در هر کجا می‌خواستند، می‌افراشتند سپس در بالای آن کاخهای خود را می‌ساختند بدین سبب آنها را «ذات العماد» گفتند.[۱۰]

این قوم کافر و بت پرست بودند و طاغیان مستکبر خود را اطاعت می کردند: «وَ تِلْکَ عادٌ جَحَدُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنید»؛[۱۱] و این قوم «عاد» بود که آیات پروردگارشان را انکار کردند و پیامبران او را معصیت نمودند و از فرمان هر ستمگر دشمن حق، پیروی کردند.

چون کشورشان وسعت یافت، سر بر طغیان و سرکشی برداشتند تا این که هود علیه السلام برایشان مبعوث شد.[۱۲]

“هود” این نام بدین جهت بر او نهاده شده که از آنچه قومش بدان گمراه شده بودند، هدایت یافت و به آن مبتلا نگردید. سپس از طرف خداوند مبعوث شد تا آنان را از گمراهی رهانیده و به شاهراه هدایت برساند.[۱۳] «وَ إِلیَ‌ عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ یَاقَوْمِ اعْبُدُواْاللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیرُْهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا مُفْترَُونَ»؛[۱۴] (ما) به سوی (قوم) عاد، برادرشان «هود» را فرستادیم (به آنها) گفت: ای قوم من! خدا را پرستش کنید که معبودی جز او برای شما نیست. شما فقط تهمت می‌زنید (و بتها را شریک او می‌خوانید).

نخستین دعوت هود علیه السلام همان دعوت تمام انبیا بود، دعوت به سوی توحید و نفی هر گونه شرک، چه افترا و تهمتی از این بالاتر که برای بتهایی بی‌ارزش آن همه مقام قائل می‌شدند.[۱۵]

«وَ یَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُم مِّدْرَارًا وَ یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلیَ‌ قُوَّتِکُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مجُْرِمِین»؛[۱۶] و ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید سپس به سوی او بازگردید، تا (باران) آسمان را پی در پی بر شما بفرستد و نیرویی بر نیرویتان بیفزاید و گنهکارانه، روی (از حق) برنتابید!

برخی گفته‌اند: قوم عاد دچار خشکسالی شده بودند و هود (با بیان این جمله) به آنها وعده داد که اگر توبه کنند، با آمدن باران سر زمینشان سرسبز و خرم و مزارعشان آباد گردد و درخت‌ها بارور و میوه‌ها فراوان شود. «قوّت» در اینجا به مال و فرزند و نیرو تفسیر شده و همه اینها چیزهایی است که انسان بدانها نیرو گیرد.[۱۷]

هود علیه السلام در اندرز ایشان نهایت سعی خود را کرد، اما آنان رسالت او را انکار کردند: «قَالُواْ یَهُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَیِّنَةٍ وَ مَا نحَْنُ بِتَارِکیِ ءَالِهَتِنَا عَن قَوْلِکَ وَ مَا نحَْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِین»‌؛[۱۸] گفتند: ای هود! تو دلیل روشنی برای ما نیاورده‌ای! و ما خدایان خود را بخاطر حرف تو رها نخواهیم کرد! و ما (اصلاً) به تو ایمان نمی‌آوریم.‌

نسبت جنون به او دادند، جنونی که بر اثر خشم خدایان حاصل شده بود: «إِن نَّقُولُ إِلَّا اعْترََئکَ بَعْضُ ءَالِهَتِنَا بِسُوءٍ»؛[۱۹] ما (درباره تو) فقط می‌گوییم: بعضی از خدایان ما، به تو زیان رسانده (و عقلت را ربوده اند!

و این بهترین دلیل بر خرافه پرستی آنها بود. اما هود علیه السلام بیزاری خود را از بت ها اعلام داشت: «قَالَ إِنیّ‌ِ أُشهِْدُ اللَّهَ وَاشهَْدُواْ أَنیّ‌ِ بَرِی‌ءٌ مِّمَّا تُشْرِکُونَ»[۲۰] (هود) گفت: من خدا را به شهادت می‌طلبم، شما نیز گواه باشید که من بیزارم از آنچه شریک (خدا) قرار می‌دهید…

و به آنها اخطار کرد: اگر حق را نپذیرید، نابود خواهید شد و قوم دیگری جانشین شما خواهد گردید: «فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقَدْ أَبْلَغْتُکمُ مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکمُ‌ْ وَ یَسْتَخْلِفُ رَبیّ‌ِ قَوْمًا غَیرَْکم‌…»؛[۲۱] پس اگر روی برگردانید، من رسالتی را که مأمور بودم به شما رساندم و پروردگارم گروه دیگری را جانشین شما می‌کند…

بعد از سه سال قحطی و توبه نکردن قوم خیره سر عاد، ابر سیاهی در آسمان ظاهر می‌شود، گمان می‌کنند می‌خواهد باران ببارد ولی آن در حقیقت شروع عذاب بود: «فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضًا مُّسْتَقْبِلَ أَوْدِیَتهِِمْ قَالُواْ هَذَا عَارِضٌ ممُّْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَااسْتَعْجَلْتُم بِهِ رِیحٌ فِیهَا عَذَابٌ أَلِیم»؛[۲۲] هنگامی که آن (عذاب الهی) را به صورت ابر گسترده‌ای دیدند که بسوی دره‌ها و آبگیرهای آنان در حرکت است (خوشحال شدند) گفتند: این ابری است که بر ما می‌بارد (ولی به آنها گفته شد:) این همان چیزی است که برای آمدنش شتاب می‌کردید، تندبادی است (وحشتناک) که عذاب دردناکی در آن است.

این قوم بوسیله بادی عجیب، عذاب شدند که با تعابیر مختلف در قرآن بیان شده است:

البته این که این باد چه بادی بوده است، خالی از ابهام نیست؛ آیا تندبادی بوده پرقدرت که مردم را به این طرف و آن طرفی‌ افکنده یا این که دارای سوزاندگی و مسمومیت خاصی بود که همه چیز را چون استخوان، پوسیده می‌کرده است؟[۲۸] والله اعلم.


Slideshare uses cookies to improve functionality and performance, and to provide you with relevant advertising. If you continue browsing the site, you agree to the use of cookies on this website. See our User Agreement and Privacy Policy.

Slideshare uses cookies to improve functionality and performance, and to provide you with relevant advertising. If you continue browsing the site, you agree to the use of cookies on this website. See our Privacy Policy and User Agreement for details.

Published on Jul 10, 2012

قصص انبیاء بر اساس سوره مبارکه شعراء- داستان قوم عاد و ثمودقصه های قرآن – آموزش قرآن مقطع ابتدایی


Be the first to comment

داستان قوم عاد در قرآن


Be the first to like this

LinkedIn Corporation © 2019

Looks like you’ve clipped this slide to already.

داستان قوم عاد در قرآن
داستان قوم عاد در قرآن
0

دوره مقدماتی php

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *