داستان فيلم لاتاري چيست

دوره مقدماتی php
داستان فيلم لاتاري چيست
داستان فيلم لاتاري چيست

لاتاری فیلمی به کارگردانی محمدحسین مهدویان، نویسندگی ابراهیم امینی و محمدحسین مهدویان و به تهیه‌کنندگی سید محمود رضوی محصول سال ۱۳۹۶ است. این فیلم به سبک اجتماعی-عاشقانه (درام-رمانتیک) و در فضای حماسی و تلخ؛ به زبان فارسی می‌باشد.[۲]

فیلمبرداری این فیلم در کشورهای ایران، امارات متحده عربی و قطر در مدت چهار ماه به طول انجامید.[۳]

این فیلم در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۳۹۶ در سینماهای ایران اکران شده‌است؛ و پرمخاطب‌ترین فیلم سی و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر و تاریخ جشنواره فیلم فجر است. لاتاری اکنون سومین فیلم پرفروش غیرکمدی در تاریخ سینمای ایران و پر مخاطب‌ترین فیلم اکران نوروزی ۱۳۹۷ می‌باشد. این فیلم به دلیل موضوع خاصی که دارد ماه‌ها در انتظار گرفتن پروانه ساخت بود.[۴]

پس از پخش نسخهٔ نمایش خانگی لاتاری، این فیلم عنوان پر فروش‌ترین فیلم شبکه نمایش خانگی سال ۱۳۹۷ را بدست آورد.[۵]

امیرعلی (ساعد سهیلی) و نوشین (زیبا کرمعلی) دو جوان بیست و یک-بیست و دو ساله قصد ازدواج با یکدیگر را دارند. خانواده‌ها چندان موافق نیستند. آنها صبر پیشه کرده‌اند تا به مرور زمان رضایت خانواده‌هایشان را جلب کنند. آن دو یک رؤیای مشترک دارند؛ برنده شدن در لاتاری و دریافت گرین کارت آمریکا، اما نوشین به واسطه دوست پدرش برای کار ترجمه به دبی می‌رود. پس از مدتی امیرعلی خبر دار می‌شود نوشین خودکشی کرده و او برای پی بردن به راز خودکشی به دبی می‌رود و می‌فهمد نوشین گرفتار باندهای قاچاق جنسی شده بوده‌است.[۶]

مهدی زمین پرداز (زاده ۱۳۶۰ در تهران) بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر ایران است.

دوره مقدماتی php

شروع به کار وی در مستند آخرین روزهای زمستان بود و همکاری وی با محمدحسین مهدویان ادامه داشت. وی در فیلم ماجرای نیمروز نقش مسعود را ایفا و سپس در لاتاری (فیلم ۱۳۹۶) در نقش سامی ایفای نقش کرد. زمین پرداز برای نخستین بار در فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است!» در نقش اول یک فیلم سینمایی جلوی دوربین رفت.

علیرضا استادی (زاده ۱۳۵۲ – شهر ری) بازیگر سینما اهل کشور ایران است.

حمید فرخ‌نژاد (زاده ٢٨ فروردین ۱۳۴۸ در آبادان) بازیگر، فیلمنامه‌نویس و کارگردان سینما، تئاتر و تلویزیون اهل آبادان است.

وی تحصیل‌کرده رشته کارگردانی تئاتر در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. فرخ‌نژاد فعالیت خود را در سینما به عنوان دستیار کارگردان آغاز کرد. در سال ۱۳۶۹ با بازی در فیلم در کوچه‌های عشق ساخته خسرو سینایی بازیگری را در سینما آغاز کرد. در سال ۱۳۷۸ بازی در فیلم عروس آتش که دومین فیلم کارنامه سینمایی‌اش بود درخشید و آغاز درخشش او در سینما به حساب می‌آید. این دومین همکاری وی با خسرو سینایی محسوب می‌شد. بازی در این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را در هجدهمین جشنواره فیلم فجر برایش به همراه آورد. فیلم‌نامه این فیلم که توسط فرخ‌نژاد و سینایی بود نیز سیمرغ بلورین بهترین فیلم‌نامه را نیز دریافت کرد. بازی وی در این فیلم مورد توجه منتقدان قرار گرفت و گوی بلورین بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کارلووی واری ۲۰۰۰ را به دست آورد. ارتفاع پست و به رنگ ارغوان دو همکاری قابل توجه و موفق وی با ابراهیم حاتمی کیا بود. طبل بزرگ زیر پای چپ فیلمی بعدی وی محسوب می‌شد که بازی قابل توجه او بار دیگر مورد توجه منتقدان قرار گرفت و جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را از جشنواره بین‌المللی فیلم مسکو ۲۰۰۶ دریافت نمود.

وی همچنین برای بازی در فیلم‌های گشت ۲ و خوب بد جلف نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر شد.

چهارشنبه‌سوری اولین همکاری وی با اصغر فرهادی بود که وی در کنار هدیه تهرانی قرار گرفت. آتشکار اثر محسن امیریوسفی اثر متفاوت وی در کارنامه اوست. فرخ‌نژاد در شب واقعه بازی قابل توجه دیگری از خود ارائه نمود. فرخ‌نژاد در سال ۱۳۹۰ استرداد را بازی کرد. اثر بزرگی که برای وی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را به همراه آورد. دموکراسی تو روز روشن، زندگی خصوصی آقا و خانم میم، زندگی مشترک آقای محمودی و بانو، گشت ارشاد و حریم از دیگر اثرهای قابل توجه او در دهه نود بوده‌اند.

شايان ذكر است همسر و فرزند فرخ نژاد به دليل خواست او ساكن آمريكا هستند.

محمدحسین مهدویان کارگردان جوانی که در تجربه های اول سینمایی اش خوش درخشید فیلم لاتاری را روی پرده سینماها برد و توانست باز هم به مانند سابق نظر مخاطبانش را جلب کند.

بعد از فیلم ماجرای نیمروز و ایستاده در غبار محمدحسین مهدویان فیلم لاتاری را با بازیگرانی جوان و محتوایی متفاوت ساخت و توانست به فروش خوبی دست پیدا کند.فیلم لاتاری از 30 مرداد در شبکه نمایش خانگی توزیع میشود ، به همین بهانه مروری بر بازیگران ، داستان ، فروش ، نقد و حواشی این فیلم داشته ایم که توصیه میکنیم حتما همراه ما باشید.

فیلم لاتاری به کارگردانی محمدحسین مهدویان و تهیه کنندگی سیدمحمود رضوی اسفندماه سال 96 در سینماهای کشور اکران شد و توانست عنوان دومین فیلم پرفروش غیرکمدی ایران در این سال را از آن خود کند.

فیلم لاتاری در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و از پربیننده ترین های جشنواره بود و با وجود اینکه توانست یکی از شلوغ ترین سانس ها را در جشنواره به خود اختصاص دهد اما دست خالی از جشنواره فجر بازگشت.داستان فيلم لاتاري چيست

در خلاصه داستان فیلم لاتاری آمده است : امیر علی و نوشین دو جوان بیست و یک دو ساله قصد ازدواج با یکدیگر دارند. خانواده ها چندان موافق نیستند. آنها صبر پیشه کرده اند تا مرور زمان رضایت خانواده هایشان را جلب کنند. آن دو یکسری رویای مشترک دارند. برنده شدن در لاتاری و گرین کارت….

بازیگران فیلم لاتاری عبارتند از : ساعد سهیلی، زیبا کرمعلی، هادی حجازی فر، حمید فرخ نژاد ، نادر سلیمانی و جواد عزتی بازیگران اصلی فیلم لاتاری را تشکیل میدهند.

عوامل فیلم لاتاری عبارتند از : نویسنده و کارگردان:محمدحسین مهدویان، تهیه کننده:سیدمحمود رضوی، نویسنده و بازیگردان:ابراهیم امینی، مدیر تولید:کامران حجازی، مجری طرح:امیر بنان، مدیر فیلمبرداری:هادی بهروز، طراح صحنه و لباس:بهزاد جعفری طادی، مدیر صدابرداری:هادی ساعد محکم، طراح گریم:شهرام خلج، برنامه ریز:محمدرضا کشمیری، دستیار اول کارگردان:عبدالرحیم صاحب الفصول،دستیار اول فیلمبردار:مهران ممدوح، جلوه های ویژه میدانی:ایمان کرمیان، جانشین تولید:مسعود زمانی، مدیرتدارکات:محمداسماعیل کلبی آبادی، جلوه های ویژه کامپیوتری:سینا قویدل.

حبیب خزایی فر موسیقی فیلم سینمایی لاتاری را ساخت. خزایی فر که قبلاً در فیلم های سینمایی ایستاده درغبار و ماجرای نیمروز با مهدویان همکاری کرده بود، این بار هم موسیقی فیلم دیگری از این فیلمساز را ساخت.

محمدحسین مهدویان کارگردان فیلم لاتاری در یک پست اینستاگرامی درباره نقش محسن چاوشی در ساخت فیلم لاتاری توضیح داد.

محمدحسین مهدویان با انتشار پستی در اینستاگرامش درباره نقش محسن چاوشی نوشت :جرقه اولیه ساخت فیلم لاتاری بعد از شنیدن ترانه مسلخ محسن چاوشی در ذهنم زده شد و داستان هم از این قراره که دوست مشترکی داریم که بهار امسال به من پیشنهاد کرد یک ویدیو برای این آهنگ بسازم ولی من بعد از این که موسیقی رو گوش دادم به سرم زد یک فیلم سینمایی با همون موضوع بسازم. در یک قرار مشترک با آقای چاوشی این مساله رو مطرح کردم و طرح اولیه فیلم نامه لاتاری رو براشون بردم. ولی برنامه هامون خیلی با هم منطبق نشد. البته گویا تمام این ماجرا حکمت اش این بود که من و دوستانم هوایی بشیم و سفت وایستادیم که این فیلم رو بسازیم.

رضا رشیدپور مجری برنامه حالا خورشید در ایام سی و ششمین جشنواره فیلم فجر به عنوان مجری برنامه هفت انتخاب شد تا هرشب با حضور عوامل فیلم های حاضر در جشنواره یکی از فیلم ها را به چالش بکشد.

در شبی که نوبت به فیلم لاتاری رسید محمدحسین مهدویان کارگردان این فیلم مهمان رضا رشیدپور شد و گفتگوی پرحاشیه ای در آن شب رقم خورد. ماجرایی که باعث حواشی زیادی برای رضا رشیدپور و عوامل لاتاری شد ماجرای لو دادن داستان فیلم توسط رضا رشیدپور بود که باعث عصبانیت محمدحسین مهدویان و هادی حجازی فر بازیگر این فیلم شد.

هادی حجازی فر بازیگر فیلم لاتاری بعد از این گفتگو با انتشار پستی با لحنی تند خطاب به رضا رشیدپور کلمه ای را گفت که به تایید کارگردان فیلم رسید اما پشیمانی به بار آورد.

رضا رشیدپور هم در واکنش به پست اینستاگرامی هادی حجازی فر نوشت:آقای هادی حجازی فر عزیز را هرگز ملاقات نکرده ام و افتخار دوستی نداشته ام . اما بازی های متفاوت و زیبای ایشان را تحسین کرده ام. حتی در همین برنامه دیشب. حالا ایشان من را ابله،در قهقرا، بی سواد و پرت خطاب کرده و از جناب مهدویان پرسیده که چرا با پشت دست به دهان من نکوبیده است !

یک – جناب حجازی فر گرامی، این چند کلمه شما را هرگز به دل نخواهم گرفت چون جنابعالی را برخاسته از متانت و اصالت تئاتر می دانم و کسی که چند روزی را در کنار بزرگان هنر نفس کشیده باشد محترم می شمارم حتی اگر به من فحش داده باشد.

دو – اتفاقا تمام حرف دیشب من همین بود که اگر دیگران را به کوبیدن دهان یکدیگر دعوت کنیم چه اتفاقی در جامعه خواهد افتاد .

سه – وقتی تمام داستان یک فیلم پرهیاهو از چند کلمه فراتر نمی رود و با چند اشاره کوتاه به گمان دوستان لو می رود، به جای فحش دادن به من باید دنبال منشا این اشکال رفت

چهار- البته برنامه دیشب در دقایقی به قهقرا رفت، نه زمانی که فیلم را نقد می کردیم. بلکه زمانی که فردوسی بزرگ که فخر فرهنگ پارسی ست در مقابل میلیون ها بیننده فرهیخته، فاشیست خطاب شد و شاهنامه اش را خرج شاهکار لاتاری کردند.

پنج – درشتی ز کس نشنود نرم گوی/ سخن تا توانی به آزرم گوی.

این اتفاقات سبب شد تا هادی حجازی فر با انتشار کامنتی در اینستاگرام رضا رشیدپور و یک ارتباط تلفنی در تلویزیون از او معذرت خواهی کند .

لاتاری به اکران موفق نوروزی و اکران بعد از آن توانست به فروشی بیش از 15 میلیارد تومان در گیشه سینماهای کشور دست یابد.

فیلم سینمایی لاتاری از 30 مرداد 1397 در شبکه نمایش خانگی توزیع میشود.

داستان فيلم لاتاري چيست

توجه : ارسال پیام های توهین آمیز به هر شکل و با هر ادبیاتی با اخلاق و منش اسلامی ،ایرانی ما در تناقض است لذا از ارسال اینگونه پیام ها جدا خودداری فرمایید.

فیلم عاشقانه و تلخ لاتاری یکی از بهترین و پرطرفدارترین فیلم های ساخته شده در سال 96 می باشد که توانست توجه مخاطبین بسیاری را به خود جلب کند. این فیلم به کارگردانی محمدحسین مهدویان و تهیه کنندگی سید محمود رضوی در سال 1396 ساخته شده است و بعد از اکران در اسفند ماه 96 در سینماهای کشور توانست لقب پرفروش ترین فیلم سی و ششمین جشنواره فیلم فجر را به خود اختصاص دهد. جالب است بدانید فیلم لاتاری به دلیل اینکه موضوع خاصی دارد ماه ها در انتظار گرفتن پروانه ساخت بود.

امیرعلی (ساعد سهیلی) و نوشین (زیبا کرمعلی) دو جوان بیست و یکی دو ساله هستند که قصد ازدواج دارند ولی خانواده های آن ها چندان موافق نیستند و برای همین صبر پیشه کردند تا بلکه با گذشت زمان بتوانند رضایت آن ها را بگیرند. آن ها یک رویای مشترک دارند و آن هم برنده شدن در لاتاری و دریافت گرین کارت آمریکا می باشد.

اما در این میان اتفاقات ناخوشایندی می افتد. پدر نوشین برای اینکه بتواند بدهی پسرش را بدهد و او را از زندان آزاد کند تصمیم می گیرد نوشین را با پیشنهاد شخصی بنام سامی راهی دبی کند تا در آنجا در حرفه مدلینگ مشغول به کار شود و با این کار پسرش را از زندان آزاد کند.

نوشین این موضوع را با امیرعلی در میان میگذارد و امیرعلی به این موضوع واکنش شدید نشان می دهد. برای همین نوشین بدون خداحافظی با امیرعلی به دبی می رود و بعد از مدتی امیرعلی و خانواده نوشین متوجه می شوند که نوشین در دبی خودکشی کرده است. امیرعلی نمی فهمد که چرا باید نوشین دست به چنین عملی بزند؟ برای همین تصمیم می گیرد به هر نحوی که شده از واقعیت موضوع خبردار شود برای همین به همراه شخصی بنام موسی (هادی حجازی فر) راهی دبی می شود.داستان فيلم لاتاري چيست

ساعد سهیلی در نقش امیرعلی ، زیبا کرمعلی در نقش نوشین ، هادی حجازی‌فر در نقش موسی ، حمید فرخ‌نژاد در نقش مرتضی ، نادر سلیمانی در نقش دوست موسی ، مهدی زمین‌پرداز در نقش سامی ، علیرضا استادی در نقش پدر نوشین ، جواد عزتی در نقش برادر نوشین ، حمیدرضا هدایتی در نقش پدر امیرعلی ، مهسا باقری در نقش خواهر نوشین

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نام

ایمیل

وب‌سایت

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بارونک می باشد

فیلم لاتاری به کارگردانی محمدحسین مهدویان و تهیه کنندگی سیدمحمود رضوی در سال 1396 تولیده شده است و از جمله فیلمهایی است که در بخش سودای سیمرغ سی و ششمین جشنواره فیلم فجر 96 حضور دارد و یکی از مهمترین فیلمهای جشنواره فجر امسال می باشد. این فیلم پرمخاطب ترین فیلم جشنواره گردید

در ادامه به معرفی خلاصه داستان,بازیگران و نقد این فیلم می پردازیم.

هادی حجازی فر در نقش موسی ، ساعد سهیلی در نقش امیر علی, جواد عزتی , حمید فرخ نژاد و با معرفی زیبا کرمعلی ( بازیگر دختر فیلم در نقش نوشین).داستان فيلم لاتاري چيست

امیرعلی ( با بازی ساعد سهیلی)  و نوشین ( با بازی زیبا کرمعلی) دو جوان بیست و یک دوساله قصد ازدواج با یکدیگر را دارند ، خانواده هایشان چندان موافق نیستند . آنها صبر پیشه کرده اند تا به مرور زمان رضایت خانواده هایشان را جلب کنند.آن دو یکسری رویای مشترک دارند . برنده شدن در لاتاری و دریافت گرین کارت آمریکا.

امیرعلی(ساعد سهیلی) و نوشین قرار است با هم ازدواج کنند، اما خانواده نوشین دچار یک ورشکستگی سنگین شده اند. پدر دختر مخالف ازدواج است و از طرفی فردی به نام سامی، نوشین را برای کار در یک شرکت حسابداری (بعدا می فهمیم مدلینگ) انتخاب می کند و به دوبی ترانسفر می کند. پدر دختر موافق است چون نیما(جواد عزتی) پسربزرگ در زندان گرفتار شده و 300 میلیون بدهی بالا آورده است، چند روز پس از عزیمت نوشین به دبی خبر خودکشی او می رسد و امیرعلی دیوانه‌وار به دنبال حقیقت می‌رود

یکی از مهم ترین المان‌های فیلم‌های محمد حسین مهدویان، فیلمبرداری خاص فیلم است. دوربین روی دستی که بی تاب از پشت اشیاء و آدم‌ها بدنبال ضبط وقایع است. با زوم کردن هایی که الان دیگر مرسوم نیست و غیر حرفه‌ای محسوب می‌شود (البته در فیلم های محمد حسن مهدویان اینطور نیست). دوربین در فیلم های محمد حسین مهدویان، دارای شخصیت می باشد. خود انگار شخصی دیگر است که تمام اتفاقات را می‌بیند. و همین باعث می‌شود تا فیلمبرداری فیلم‌های محمد حسین مهدویان، همیشه جذاب باشد.

محمد حسین مهدویان ریسک زیادی برای ساخت”لاتاری” به خرج داد. اما می‌توان گفت که ریسک‌ش بی نتیجه نماند. لاتاری یک فیلم اصولی، و قابل قبول و مورد تایید است. یک فیلم جذاب که با حرف هایی که در فیلم زد، جای زیادی در دل مخاطبین باز کرد. و از نظر خیلی از مخاطبان و حتی خود کارگردان، تبدیل به بهترین اثرش شد. اما به نظر من هر دو فیلم قبلی کارگردان، از “لاتاری” بهتر بود.

“لاتاری” دچار یک شتابزدگی‌ای شده، که به بعضی از موضوع ها بیشتر پرداخته و برای موضوع های دیگر وقت کمتری صرف شده. و این باعث شده است تا ریتم کار، کمی هموار نباشد. فیلم به خوبی روند عشق در یک رابطه، حل یک معما و تنفر چند نفر نسبت به یک نفر را به تصویر کشیده است. و به دلیل کامل بودن این روند، فیلم باور پذیر است. و در کنار این تاثیر گذار هم هست. با دکوپاژ های جذاب و هوشمندانه و بازی جذاب تمام بازیگران از ساعد سهیلی تا مهدی زمین پرداز که همه درخشیدند. در کنار طنز‌های بجا و مناسب با موقعیت (که البته قسمت‌هایی از کنترل خارج شد). همه و همه باعث جذاب شدن این اثر سینمایی شده است. و باعث شده تا مخاطبان برای فیلم دقایقی ایستاده دست بزنند.

اما چرا این اثر از دو اثر قبلی کارگردان ضعیف تر است؟ “لاتاری” تا حدی دچار شعار زدگی شده است. و می‌توان گفت کمی با اغراق جلو آمده. و شاید همین شعارها توانست دل بسیاری را بدست آورد. برای مثال در انتهای فیلم، وقتی صحبت از خلیج فارس شد و همه در سالن دست و سوت زدند. با این که خیلی به من چسبید، اما یاد تریبون های سیاسی افتادم. که کسی شعاری را فریاد می‌زند و همه در ادامه با خوشحالی او را تشویق می‌کنند.

“لاتاری” فیلمی بسیار پر محتوا و جذاب است. که حتما توصیه می‌شود. اما محمد حسین مهدویان نتوانست قلب مخاطبان‌ش را بلرزاند به نحوی که در “ماجرای نمیروز” لرزاند. / نقد از سلام سینما

جواد عزتی در فیلم لاتاری

فیلم سینمایی لاتاری

من این فیلم زیبا رو دیشب دیدم وخیلی تحت تاثیر قرار گرفتم تا این حد که الان دارم در موردش نظر میزارم چون من معمولا بعد دیدن فیلمها دیگه بهش فکر نمیکنم اما در مورد این فیلم نمیشه فکر نکرد دم همتون گرم مخصوصا آقای حجازی عزیزو ساعد جان گلم خیلی عالیییییی خیلی عالیییی

بهترین و برترین فیلم غمگینی بود که دیدم و با دیدن این فیلم زندگی برام عوض شد. تا چند روز درگیر این فیلم بود. و نمیتونستم از تو فکرش دربیام. واقعا عالی بود

واقعا عالی بود و غم انگیز مخصوصا سرنوشت نوشین

من یه هفتس درگیر این فیلمم و نمیتونم از فکرش در بیام ،،، دلم خیلی به امیر علی میسوزه چون به خاطر یه نامرد عشقشو از دست داد واز اون غم انگیز تر اینه که چقدر با هم رویاهای عاشقانع داشتن و آخرشم ….
واقعا از تهیه کننده ، کارگردان ، بازیگران و … این سینمایی خیلی ممنونم

بهترین و برترین فیلم غمگینی بود که دیدم و با دیدن این فیلم زندگی برام عوض شد. تا چند روز درگیر این فیلم بود. و نمیتونستم از تو فکرش دربیام. واقعا عالی بود

بهترین فیلم وغمناک ترین فیلمی که دیدم

عالی بود

عالی

متنفرم ازش

عالیییییی بووووود

عاللللللللیییییییییییییییییییی بوووووووووووووووووود

من این فیلمو دیشب دیدم واقعا عالی بود.دمتون گرم

من دیشب این فیلم و تو سینما دیدم واقعا عالی بود نقش امیر علی خیلی برام جذاب بود دم همه ی عوامل گرم ….خدا یارتون

خیلی هم خوب بوووووود
اونایی هم کع خوششون نمیاد نگاه نمیکردن مجبورتون گردن مگه؟؟؟

من بعنوان یک طرفدار فیلم و هنردوست به بازیگری ممتاز و قوی آقای حجازیفر افتخار میکنم.. ایوالله

اتفاقا خیلی عالیه..نظرتون کاملا مغرضانه است و فاقد ارزش.محمدحسین مهدویان دستت درست

من خیلی این فیلم رو نگاه کردم خیلی خوب بوده عالی هر وقت میخوام نگاه کنم ملی و راه های نرفتا اش هم نگاه میکنم ولی خیلی غمگین میشم ولی دفعه بعد دوباره نگاه میکنم از نگاه کردن سیر نمیشمداستان فيلم لاتاري چيست

تمامی حقوق مطالب برای آریا پیکس محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.

کارگردان لاتاری : محمد حسین مهدویان نویسنده : محمد حسین مهدویان، ابراهیم امینی بازیگران : هادی حجازی فر، ساعد سهیلی، زیبا کرمعلی، حمید فرخ نژاد، نادر سلیمانی، جواد عزتی، علیرضا استادی، مهدی زمین پرداز

لاتاری راوی داستان امیرعلی (با بازی ساعد سهیلی) و نوشین (با بازی زیبا کرمعلی) از عاشقی تا مرگ است. نوشین برای جبران بدهی های پدرش و به وعده یک دلال برای کار مدلینگ به دبی میرود و بعد از مدتی خبر فوتش را میاورند و امیرعلی به دبی میرود تا سر از راز مرگ معشوقش دربیاورد.

کلاه از سر برمیدارم به احترام فیلمی که سراسر زیبایی و غرور است. فیلمی که چه در فرم و چه در مضمون در مرز باریک بین دو اتفاق افراط گونه و تفریط وار حرکت میکند و در نهایت لذتی به بیننده میدهد که در کمتر فیلم ایرانی آن را سراغ داریم.

دیدن لاتاری به مانند دیدن یک بندباز است که یک مسیر طولانی را طی میکند. قدم به قدم مارا پیش میبرد و تا جایی جلو میرود که هر لحظه نگران افتادنش میشویم اما در نهایت وقتی پایش را روی لبه بام برج بلند مقصد میگذارد ما را شعفناک میکند.

لاتاری آژانس شیشه ای این روزهای ماست. لاتاری فیلمی است که امنیت ملی اش را جوانانی تعیین میکنند که قربانی سیاست های غلط سردمداران فاسد دولتی و حکومتی و رانت خواران بی شرافت اقتصادی هستند. لاتاری فیلمی است که رزمندگانش در خاک خودشان نمازشان شک دار است. لاتاری فیلمی است که حاج کاظمش جسورتر شده است. لاتاری فیلمی است که نمیگذارد عباس هایش قربانی شوند.لاتاری فیلمی است که سینمای ما این روزها باید آن را داشته باشد.داستان فيلم لاتاري چيست

داستان فیلم همانند داستان بسیاری از اثرهای موفق جهانی و داخلی از یک فرمول خاص تبعیت میکند. بحرانی پر از ابهام اتفاق میفتد. قهرمانان داستان برای فهم ابهام سراغ ماجرا میروند اما متوجه توطئه ای بسیار وسیع تر میشوند و آن را حل میکنند. شاید تم اصلی داستان انتقام باشد اما هنر لاتاری در تبدیل انتقام به حالتی از جانفشانی اعتقادی آن را ممتاز میکند. جانفشانی اعتقادی موسی (با بازی هادی حجازی فر) نه از جنس خودخواهی انتحاری های داعشی و استشهادی ادای تکلیف بلکه از جنس غیرت انسانی و حفظ امنیت ملی است. موسی میداند که این روزها جهان، همه چیز را میبیند. موسی میداند که تکلیف انسان آگاه چیست. موسی وتران نیست. موسی نماد عینی آینده ایست که باید میشد اما نشد. موسی قهرمان است، قهرمانی که همچنان یک ماشین دارد و برای نیل به هدفش حاضر است از همان هم بگذرد و جامعه ی ما امروز نیازمند چنین قهرمانانی است.

بحرانی پر از ابهام اتفاق میفتد. قهرمانان داستان برای فهم ابهام سراغ ماجرا میروند اما متوجه توطئه ای بسیار وسیع تر میشوند و آن را حل میکنند. شاید تم اصلی داستان انتقام باشد اما هنر لاتاری در تبدیل انتقام به حالتی از جانفشانی اعتقادی آن را ممتاز میکند.

ریتم فیلم در قسمت اول کمی کند است و اصطلاحا دیر راه می افتد. با اینکه قسمت اول فیلم بیشتر از سهمش در فیلم زمان میگیرد اما انگیزه امیرعلی را برای قسمت دوم کاملا قابل درک میکند. رابطه بین امیرعلی و نوشین رابطه باورپذیر و زیبایی از کار درآمده تا جایی که وقتی نوشین میمیرد، ذهن مخاطب به سراغ مدلی قیصرگونه از داستان میرود. اما نکته اینجاست که قیصر فیلم در این روزگار جایش در زندان است. قیصر لاتاری، برادر نوشین (با بازی جواد عزتی) است که به جای پاشنه بالا زدن ، کت چرمی از تن درمیاورد اما به لطف برادران نیروی انتظامی و شاکی خصوصی پسند، دستگیر میشود و به زندان برمیگردد. با در جریان قرار گرفتن موسی و پیگیری های مداومش برای استفاده از رابطه های پرقدرتش در سیستم اداره کشور ( همانطور که میگوید من رفتم کنار چون فک میکردم دوستام هستند) و ناامید شدن از آنها (به مانند ناامید شدن حاج حیدر در بادیگارد) و تصمیم او برای وارد شدن به ماجرا،  مجددا بیننده به سراغ مدل ذهنی فیلم Taken  و برایان میلز میرود اما فیلمنامه مهدویان با ظرافت هایی روبروست که مطابق با واقعیت و ذهن بیننده است. و باز هم مسیری متفاوت را طی میکند. پس وقتی مرتضی (با بازی حمید فرخ نژاد) را در دبی و پارکینگ هتل میبیند از درگیری ذهنش با تطابق با واقعیت سوالی مطرح نمیکند اما جالب است که همین مرتضی دید وسیع تری برای امیرعلی و موسی ایجاد میکند و چشمشان را بازتر میکند. موسی دقیقا آنجاست که خودش را برای ادای تکلیفش متقاعد میکند و میپذیرد حالا که امروز آنچیزی که روزی برایش جان دادند، منحرف شده و تمام همرزمانش را در درون خود استحاله کرده است پس او نیز همان کاری را میکند که میفهمد.

زمانیکه موسی به امیرعلی میگوید ” فردا کاری میکنیم که صداش کل این شهر رو بگیره” بیننده تردیدی ندارد که موسی تصمیم به قتل هلال بن حمد(شاهزاده ای از نوشین و دست نخورده بودنش خوشش آمده) گرفته اما باز هم پایان فیلم برایش پر از شگفتی است.

کار موسی از جنس عملیات تروریستی و انتحاری و استشهادی نیست. او بن حمد را میکشد به دوربین نگاه میکند و جنازه را تا لابی هتل میکشاند تا حرف اصلی اش را بزند و اینجا جاییست که کارگردان هنرش را به رخ میکشد و پیام فیلمش را در قالب فرم بیان میکند و آن نشان دادن اینکار در رسانه است. برای موسی فرقی ندارد آن آدم هلال به حمد باشد یا هر ناکس دیگری بلکه او میخواهد رسانه حرف او را به همه جا برساند تا همه حرف او را بشنوند که کسی که به ناموس ایرانی چشم طمع داشته باشد در خانه خودش کشته خواهد شد و نشان دادن این صحنه در تلوزیون معنی اش اینست که موسی کار خود را انجام داده است. موسی به خوبی پیامش را رسانده است. پیامی که او ،آنرا ضامن امنیت ملی میداند. موسی میداند که اگر تهدید نکنی هیچ تضمینی برای خود نخریده ای. پس او قاضی میشود و حکمی که سیستم های دست و پاگیر حکومتی قادر به اجرای آن نیست اجرا میکند.

مهدویان با لاتاری نشان داد که سینمای ایران بعد از مدتها کارگردان صاحب سبک دیگری به خود دیده است. او خوب فیلمنامه مینویسد و قصه اش را سرراست تعریف میکند. فیلم برداری خاص خودش را دارد. شخصیت پردازی را خوب بلد است و کاراکترهای داستانش را خوب میشناساند. او بلد است قهرمان بسازد و اینکار را به خوبی انجام میدهد. لاتاری مهدویان روی خط باریکی از سقوط فرم فیلمش به یک تکرار از سویی و غیرقابل باور بودن از سوی دیگر حرکت میکند و از سقوط مضمونی فیلمش به ورطه سفارشی شدن از یک سو و ناهمگون بودن با یک فکر باثبات همه فهم از سوی دیگر جلوگیری میکند و فیلمش را در نقطه ای کاملا به جا و درست به پایان میرساند.

در پایان باید گفت لاتاری از آن تک مضراب های زیبای سینمای ایران است که یک ایرانی با تمام وجود آن را درک میکند. کاراکترهایش را میفهمد و با آنها همذات پنداری میکند. لحظه به لحظه آنها را تحسین میکند و حرف هایش را هرچند محدود اما از زبان آنها بر روی پرده سینما میشنود. بیننده میداند که میشود هزاران فیلم از هزاران موسی ساخت که قهرمانی اش را نه در آنسوی مرزها بلکه باید در خاک همین کشور دید. صدای اعتراض حاج کاظم های آژانس شیشه ای امروز ابعاد وسیع تری پیدا کرده است و حاج حیدرهای بادیگارد و موسی های لاتاری آن را با “کشتی آب گرفته” و حسرت “قرار نبود این بشه” افسوس میکنند و متاسفانه دیگر خبری از هلی کوپتر آژانس شیشه ای نیست که ای کاش بود …

برای مطالعه سایر نقد فیلم های سی و ششمین جشنواره فیلم فجر روی لینک کلیک کنید.

این دیگه چه جور نقدی بود موسی مثل حج کاظم اژانس عزتی مثل قیصر اینجای فیلم شکل اژانس شیشه ای اونجا شکل قیصر این جا taken ….. ما نقد فیلم رو می خواستیم نه لحاف چهل تیکه شما کل داستان فیلم رو گفتی ولی فقط یک جمله نقد توش بود

بدون لجبلزی! مزخزفترین فیلمی بودکه دیدم ! فیلمنامه ، حرکت دوربین ، کادربندی ، جملات شعاری، نابازیگرها !، حرص زیاد فیلمنامه ، داستان دهه پنجاهی ، همه و همه بیننده رو کلافه میکند. آدم فکر میکنه کار گروهی از دانشجویان برای پایان نامه رو داره مشاهده میکنه. منتقد محترم ! فزصت همه ما کم است . ننویس نقد! بنویس تمجید ! ما هم اعتراضی نخواهیم کرد …..

از بدترین مردم کسانی هستند که سوار بر موج احساسات مردم به دنبال نام و نانی برای خود باشند. جناب آقای مهدویان، اگر قصد شما ساخت فیلم رئال و یا افشاگری دارید، کدام سند را در فیلم به اصطلاح رئال ارائه دادید؟ به نظر میرسه که چون دیدید جامعه از شعارزدگی های سنتی در مورد رزمنده های جنگ خسته شده خواسته اید با قلقک رگ غیرت ایرانی از این رزمنده یه قهرمان جدید بسازی تا بر همون موج احساسی که عرض کردم قایق خودتو برانی.. براستی این فیلم چه فرقی با فیلم فارسی های زمان گذشته داشت؟ غیرراز اینکه فضا و زمان تغییر کرده و از یه رزمنده به جای یه داش مشدی استفاده کردی؟؟ یاد فیلم ربوده شده با بازی لیان نیسون افتادن که دنبال دخترش در بین عربهای دوبی میگشت و البته چه موصوع پرکشش و جذابی داشت، نه مثل لاتاری که صرفا ادای غیرتی بازیای فردین و بهروز وثوقی رو درمیاره

لاتاری فوق العاده بود

یه فیلم بسیاربد،که ازایرانی باغیرت چهره ای تروریسمی واحمقانه به نمایش میذاره

لاتاری عالی بود واقعا لذت بردم جای اینگونه فیلم ها واقعا خالی هستند توی سینمای ما مقایسه کنید عزت و غرور ایران را در این فیلم و فیلم سراسر بی غیرتی فروشنده که اسکار گرفت

اين فيلم شديدا پيشنهاد ميشه ديده بشه من 2 بار ديدم( تو جشنواره و اكران عمومي)… 2 تا ايراد داره فيلم.. عدم توازن بين بخش اول و دوم فيلم… يك ساعت اول فيلم ضرباهنگ مناسب ريتم خوب كه باعث هيجان و همذات پنداري مخاطب با كاراكتر اصلي فيلم ميشود ولي بخش دوم فيلم خيلي اين شرايط رو نداره به نظرم پايان فيلم هم خوبه… ايراد دوم حضور نادر سليماني در فيلمه كه دليل حضور ايشون احتمالا اين بوده كه با شوخي هاي ايشون كمي از بار غم فيلم كم بشه… مثلا كه چي پاشو گرفته بالا داره ناخن شصت پاشو مي كنه… حضور نادر سليماني عزيز در اين فيلم باعث شده بود در بسياري از صحنه ها از هيجان و تمركز بيننده كم بشه…

من كاملا با نظر اقاي علي موافق بودم و اصلا اون چيزي نبود كه انتظار داشتم،و فقط با گذاشتن بازيگر خوبي مثل اقاي فرخ نژاد ميخواستند مخاطب جلب كنند !كه من اصلا به ديگران پيشنهاد نميكنم متاسفانه سينما ما هم داره به …

فیلم میتوانست بهتر به موضوع و معضل اصلی و البته ریشه یابی مشکلات اقتصادی و باعث و بانی آن و در نتیجه تلاش برای مهاجرت و رویا پردازی جوانان ناامید از بهتر شدن اوضاع داخلی بپردازد تا سعی در نشان دادن نتیجه منفی امید برای گرین کارت و…و البته حاج موسی منجی که البته آشکارا با حاج کاظم آژانس شیشه ای حاتمی کیا شبیه است و هم خود فیلم و نمایانگر طیف خواصند و البته اینجا هم سعی در نشان دادن جلودار بودن و قبولاندن این طیف بعنوان منجی و….جوانان سربه سنگ خورده …

خوبه

انگار کارگردان یا فیلمنامه نویس نشسته باشن از فیلم شون تعریف کنن… بهترین فیلم های روز سینمای جهان هم گاها خالی از نقد نیستند…ولی تو این چند پاراگراف به کل فقط تعریف و تمجید بود…به نظر بنده اکر به دور از انصاف حرف نزنم واقعا فیلم درجه سه هم محسوب نمیشه…و بیشتر جو احساساتی داره …در آخر حتی یکبار دیدن فیلم هم توصیه نمیکنم.

در این فیلم در قسمت اول داستان عاشقانه دو جوان را همراه با شور و اشتیاق میبینیم ولی در قسمت دوم فیلم به طور کلی ماجرا عوض میشه میتونست بهتر از این باشه تن فروشی دختران فریب خورده از حاشیه های فیلمه و به طور جدی بهش پرداخته نشده به امید فیلم های بهتر که مردمو بیدار کنه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

وب‌سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مانند بیشتر فیلمهای ایرانی هیچ برنامه خاصی برای پایان فیلم ن…

فيلم راه يافته به جشنواره قطعا فيلم قوي اي بوده، كامنت ها و…

نگاه جلالی‌طور و جمالی‌طور … چه انتخاب‌های باحالی و ریزبین…

واقعا بنظرم این فیلم ارزش نقد رو نداشت. این همه فیلم های خوب…

آقایون و خانومایی که از مجلس خصوصی در ایران یواشکی فیلم میگی…

مانند بیشتر فیلمهای ایرانی هیچ برنامه خاصی برای پایان فیلم ن…داستان فيلم لاتاري چيست

فيلم راه يافته به جشنواره قطعا فيلم قوي اي بوده، كامنت ها و…

نگاه جلالی‌طور و جمالی‌طور … چه انتخاب‌های باحالی و ریزبین…

واقعا بنظرم این فیلم ارزش نقد رو نداشت. این همه فیلم های خوب…

آقایون و خانومایی که از مجلس خصوصی در ایران یواشکی فیلم میگی…

فیلم لاتاری با داستان عشق دو جوان بیست و یک ساله شروع می شود. امیرعلی (با بازی ساعد سهیلی) و نوشین(زیبا کرمعلی) قرار می گذارند تا با هم ازدواج کنند هر دونفر یک وجه مشترک دارند؛ رویای برنده شدن در لاتاری و گرین کارت آمریکا.

خانواده نوشین ورشکست شده اند و برادر نوشین، نیما(جواد عزتی) که پسربزرگ خانواده است 300 میلیون تومان بدهکار هست و به همین دلیل در زندان افتاده. پدر نوشین(علیرضا استادی) با ازدواج امیر علی و نوشین مخالفت هست. در همین زمان ها فردی بنام سامی(مهدی زمان پرداز) سر وکله اش پیدا می شود و به نوشین پیشنهاد کار در یک شرکت حسابداری در دوبی را می دهد. پدر نوشین با این موضوع هیچ مخالفتی نمی کند و نوشین همجهت رفع مشکلات معیشتی و اقتصادی خانواده راضی به این سفر می شود و سامی او را به دوبی ترانسفر می‌کند. بعدها معلوم می شود که سامی، نوشین را برای کار بعنوان مدلینگ به دوبی برده است و چند روز پس از عزامت نوشین به دوبی خبر خودکشی او به ایران می رسد.

در این زمان امیرعلی که عاشق سینه چاک نوشین هست(اینجا کمی رنگ و بوی فیلم های پیش از انقلاب را دارد) به دوبی می رود و تصمیم به کشف حقیقت می گیرد. بعد از اینکه معلوم می شود نوشین خودکشی نکرده امیرعلی تصمیم به انتقام می‌گیرد. در این راه شخصی بنام موسی(هادی حجازی فر) هم بنا به شخصیتی که برای او در فیلم درنظر گرفته شده، شخصی با انگیزه‌ها و دغدغه‌های اجتماعی،سیاسی و فرهنگی‌) تصمیم می گیرد به امیر علی کمک کند (در اینجا ذهن مخاطب وارد مسیر ذهنی فیلم Taken می شود). موسی در فیلم لاتاری در اصل نقش یک ناموس پرست بازی می‌کند و در پایان فیلم تصمیم به کشتن فردی عرب بنام هلال بن حمد (شاهزاده
ای که از نوشین بخاطر باکره بودن این دختر از او خوشش آمده) می گیرد.

موسی یک کتانی و لباسی ژولیده، فردعرب، که از نفوذگران سیاسی امارات بوده و در فیلم فردی عیاش معرفی می‌شود، را کشته و به لابی هتل می کشد و با صدای بلند اعلام فریاد می زند که: “هر کس کخ به ناموسی ایرانی چشم طمع داشته باشد در خانه خودش کشته خواهد شد”

پس
او قاضی می‌شود و حکمی‌که سیستم‌های دست و پاگیر حکومتی قادر به اجرای آن نیست را اجرا می‌کند.



لاتاری سومین فیلم داستانی محمدحسین مهدویان در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر در بخش مسابقه حضور دارد. به بهانه این فیلم نگاهی به کارنامه این کارگردان و واقع‌گرایی فیلم‌هایش خواهیم انداخت.

این مطلب نقد فیلم لاتاری نیست که یکی از فیلم‌های بخش سودای سیمرغ سی و ششمین جشنواره فیلم فجر است. شکوه و شکایت هم نیست. تأسف و حسرت برای فیلم‌سازی که فیلم قبلی‌اش را دوست داشتم و میزانسن‌ها و شکل تدوین و روند فیلم‌نامه‌اش را تحسین می‌کردم، هم نیست. حتی حاصل خشونتی که از دل فیلم به نوشته‌ام راه پیدا کرده هم نیست. ربطی هم به سخن‌های جنجالی فیلم‌ساز در صدا و سیما و برنامه هفت ندارد که خودش، فیلمش را شعاری و شعارزده خوانده و به آن افتخار کرده است. واقعیتش به هزینه‌های آن‌چنانی فیلم‌هایی که از ارگان‌های به خصوص حمایت می‌شوند هم ارتباطی ندارد؛ بلاخره دستشان می‌رسد و درخواست ما جز این نیست که ای که دستت می‌رسد کاری نکن که پشیمانی به بار آید.

این مطلب حاصل نگرانی برای فیلم‌نامه غلط انداز لاتاری هم نیست. فیلم‌نامه‌ای که بیش از هر چیز شبیه یک فیلم جنجالی دیگر است که کاملاً اتفاقی اسمی شبیه به همین فیلم دارد:‌ لانتوری ساخته رضا درمیشیان. وجه تشابه این دو فیلم ایرانی نگاه غیر انسانی فیلم‌ساز به مسائل جامعه‌اش است. در هر دو فیلم مخاطب، المان‌هایی از جامعه را جلوی چشمش روی پرده می‌بیند که دغدغه‌اش هستند. از اختلاف طبقاتی و فقر و مشکل اقتصادی شخصیت‌ها گرفته تا عشق‌های ناکام جوان‌ها، خودفروشی، فحشا و همه مباحث پرالتهاب جامعه که خون مخاطبان را به جوش آورده است. به این مسائل خون به جوش آمدن‌های تاریخی مردم ایران را هم اضافه کنید، نفرت از عرب‌ها و آقازاده‌ها و قصه تمام می‌شود. فیلمساز در تمام مدت فیلم به مسائلی اشاره می‌کند که سال‌هاست کفر مردم را درآورده، تا امتیاز مورد نظر خود را به دست بیاورد.

داستان فيلم لاتاري چيست

مهدویان از سینمای مستند می‌آید. حتی ارتباطش با سینمای مستند را کماکان حفظ کرده و در جشنواره سینما حقیقت امسال فیلم ترور سرچشمه را روی پرده داشته که به حوادث تروری می‌پرداخت که در آن آیت‌الله بهشتی شهید شد. مسئله اصلی آن فیلم یافتن حقیقت ماجرایی بود که سال‌ها پیش رخ داده و پرونده‌اش نیمه‌تمام مانده است. در دو تجربه اول سینمايی‌اش تلاش کرد فیلمی با حال و هوای مستند-داستانی بسازد. حال و هوایی که باعث می‌شود که تصور رئالیستی بودن از فیلم داشته باشیم و به همین دلیل راحت‌تر واقعی بودن فیلم و حرف فیلم‌ساز را بپذیریم. اما، یک اثر هنری را نمی‌توان به صرف آنکه به امور ملموس زندگی روزمره یا شخصیت‌های معمولی یا حتی غیر مرفه جامعه می‌پردازد، اثری رئالیستی تلقی کرد.

فیلم لاتاری با تصاویری مستند‌گونه و فرم تدوینی مشابه ماجرای نیمروز آغاز می‌شود. بالطبع از آنجایی که زمان فیلم در حال حاضر است جذابیت‌های مربوط به فضاسازی را هم ندارد. از آن گذشته در ماجرای نیمروز روایت دوربین هم‌راستا می‌شود با روایت جوان اصلی فیلم که به عکاسی از شرایط ملتهب آن روزها مشغول شده اما راوی در لاتاری نامشخص است. فیلم‌ساز از همان لحظه آغازین خودش را نشان‌مان می‌دهد و نگاه از بالا به پایین فیلم و به زعم خود فیلم‌ساز شعاری (خشت اول کج فیلم) درست از همین نقطه شروع می‌شود. آشکارترین نشانه‌ای که نشان‌دهنده ساختار فیلم به انگیزه رئالیستی باشد، از طریق میزانسن فیلم، آن هم با استفاده از بازیگران غیرحرفه‌ای و فیلمبرداری در مکان‌های واقعی و محیط‌های آزاد نمود پیدا کند. استفاده از مکان‌های شهری و واقعی و القای فرم مستندگونه یک پاسخ مشخص برای بیننده دارد:‌ با یک فیلم اجتماعی سر و کار داریم که سعی دارد واقع‌گرا هم باشد. اما سوال اینجا است که این فرم مستند گونه و فیلمی که شبیه به فضای کلی اجتماع ساخته شده است آیا انگیزه رئالیستی و واقع‌گرایانه دارد یا فقط ظاهری از واقعیت را برای رسیدن به اهداف دیگر به ما نشان می‌دهد. اتفاقاً تصور من این است که نگاه فیلم‌ساز شباهت زیادی به شخصیت سامی در فیلم دارد. سامی با وعده مدلینگ، دختران ایرانی را فریب می‌دهد و به دبی می‌برد تا از آن‌ها سواستفاده‌ کند. درست شبیه بلایی که فیلمساز بر سر مخاطب می‌آورد. یک فضای عشقی، با طعم دغدغه‌های اجتماعی روزِ جامعه به مخاطب نشان می‌دهد و از فضای رئالیستی فیلمش برای نزدیک‌ شدن به مستند و واقع‌گرایی هم بهره می‌برد و ما را به دبی می‌برد تا از ما سواستفاده‌های ایدئولوژیک کند. از این نظر ابراهیم حاتمی‌کیا فیلم‌ساز شریف‌تر و به وقت شام فیلم شریف‌تری به حساب می‌آید چرا که اگر نقطه نظر ایديولوژیکی دارد، دستش را از رو نمی‌بندد و با فریب موضع خود را به مخاطب نمی‌خوراند.

برای درک بهتر سینمای واقع‌گرا اشاره کوچکی به تحلیل فیلم دزدان دوچرخه (Bicycle Thieves) ساخته ویتوریو دسیکا نوشته آندره بازن در کتاب سینما چیست؟ خواهیم کرد (ممکن است داستان کلی دزدان دوچرخه لو برود).

«کارگری یک روز تمام خیابان‌های رم را بیهوده زیر پا می‌گذارد و به دنبال دوچرخه ربوده شده‌اش می‌گردد. این دوچرخه، وسیله کارش بوده است و اگر پیدایش نکند باز بیکار خواهد ماند. در پایان روز، پس از ساعت‌ها جستجوی بی‌حاصل او نیز سعی می‌کند دوچرخه‌ای بدزدد. دستگیر می‌شود ولی آزادش می‌کنند. اکنون باز بیچاره است، ولی احساس شرم می­‌کند چون خودش را در حد یک دزد پایین آورده است.

اندیشه کلی فیلم چنان ساده است که شگفتی و خشم انسان را برمی‌انگیزد؛ در دنیایی که این کارگر زندگی می‌کرد فقرا باید از یکدیگر بدزدند تا زنده بمانند. ولی این اندیشه هیچگاه با این صراحت بیان نمی‌شود، بلکه رویدادها چنان با هم اتصال یافته‌اند که ظاهر یک حقیقت صوری را به خود می‌گیرند، ولی در عین حال ویژگی‌های داستانی را حفظ می‌کنند.»

نگاه دسیکا به ایتالیای پس از جنگ یک لذت غریب برای من دارد. در وضعیت بد اقتصادی، شرایط جنگ و تجاوز اندیشه‌های فاشیستی در جهان درست در موقعیتی که جنگ (یک اتفاق کاملاً بیرونی) عامل همه مشکلات است، نگاه دسیکا به درون جامعه‌اش معطوف می‌شود. کارگری از کارگر دیگری می‌دزدد و این بیچارگی عمومی خودش را نشان می‌دهد اما راهکار دسیکا از دل روابط بین مردم و نوع نگاه ‌آن‌ها به یکدیگر بیرون می‌آید. فیلم‌های رئالیستیِ دسیکا به قهرمانی از جنس قهرمان‌های هالیوودی احتیاجی ندارد چرا که اگر قواعد، هم‌الگو با فیلم‌های آمریکایی شوند ماهیت وجودی فیلم دسیکا و انگیزه‌های رئالیستی‌اش زیر سوال می‌رود.

ممکن است در ادامه بخشی از داستان فیلم لاتاری لو برود.

لاتاری مسیری کاملاً معکوس طی می‌کند. کافی است به همین قصه کوتاه نگاه کنیم: پدری دختر خود (نوشین) را با رضایت خودِ دختر به دبی می‌فرستد (و حتی لحظه‌ای تردید نمی‌کند که چه هدف یا خطری ممکن است برای دختر در کشور غریب به وجود بیاید.) دلیل این تصمیم پدر و دختر، مشکلات معیشتی و اقتصادی است. دختر در دبی خودکشی می‌کند و جنازه‌اش به تهران برمی‌گردد. ساعد سهیلی که عاشق سینه‌چاک نوشین بوده (راستی این شکل نگاه به عشق ما را به یاد فیلم‌فارسی‌های پیش از انقلاب نمی‌اندازد؟) به دنبال یافتن حقیقت می‌گردد و موسی با بازی هادی حجازی فر هم بنا به انگیزه‌ها و دغدغه‌های اجتماعی سیاسی فرهنگی‌اش به او کمک می‌کند. حال روایت قصه در قدم اول مشکلی اساسی پیدا می‌کند. فیلمساز با فاصله زیادی از مخاطب عقب می‌ماند. مسئله اصلی فیلم مشخص نیست و بین آن است که حقیقت چیست و چه بلایی سر نوشین آمده است؟ که چندان هم برای مخاطب غیرقابل حدس نیست و اینکه حال چه باید کرد و انتقام به چه شکلی گرفته خواهد شد سرگردان است.

در فیلم ایستاده در غبار (فیلم اول مهدویان) یک مشکل اساسی سایه‌اش در تمام مدت فیلم روی روایت افتاده است. فایل صوتی از اطرافیان شهید متوسلیان باند صوتی فیلم است و مخاطب از هر ماجرایی که برای متوسلیان اتفاق افتاده است یک روایت صوتی و یک روایت تصویری به چشمش می‌خورد. نکته آنجاست که هنگام تماشای روایت دوم (تصاویر) مخاطب از پیش همه اطلاعات را دریافت کرده و تعلیق کاملاً در فیلم از بین می‌رود. این مشکل به طور عمده و گسترده درباره ساختار کلی لاتاری وجود دارد. مخاطب کاملاً نسبت به مسئله آگاه است و از لحظه‌ای که نوشین می‌گوید که قرار است برای کاری به دبی برود چیدمان فیلم‌ساز کاملاً لو می‌رود. نمود این عقب‌ماندگی شخصیت از مخاطب آن‌جایی است که ساعد سهیلی در دبی متوجه می‌شود که دلیل مرگ نوشین چیز دیگری بوده است و تصمیم به انتقام می‌گیرد. راستی مگر تصوری جز این داشته است؟ اگر به این مسئله شک داشته رفتنش به دبی احمقانه نبوده است؟ در این عقب‌ماندگی فیلم‌ساز چاره‌ای ندارد که با الگو گرفتن از فیلم به رنگ ارغوان شوک‌هایی نامنتاسب با ساختار فیلمش به مخاطب بدهد و یک فیلم رئالیستی را با حضور حمید فرخ نژاد تبدیل به جیمز‌باند کند و همراه با تشویق‌های تماشاگران بر سر جنازه واقع‌گرایی‌ که از دست رفته زاری کند.

نکته مهم‌تر در این قصه‌ای که تعریف شد این است که تکلیف سامی و شیخ عربی که مشخص است اما عامل اصلی این رخداد پدر نوشین است. چرا حمله تروریستی به سامی و شیخ عربی روی پدر نوشین صورت نپذیرفته است؟ اصلاً اگر قرار است هر کسی خودش برای پیاده کردن عدالت چنین عملیات بزرگی در سطح جهان انجام دهد و خودش قضاوت کند، خودش مقصر را شناسایی کند و خودش عدالت را پیاده کند (آن هم عدالتی که خود می‌شناسد و همه فاکتور‌های جانبی که در این ماجرا نقش دارند مثل پدر بی غیرت یا دختر سر به هوا یا وضعیت بد اقتصادی جامعه را نادیده بگیرد) که سنگ روی سنگ بند نمی‌شود و حاصلش فقط نمایش خشونت طلبی و زدن انگ تروریست به ایرانی‌ها خواهد بود. از این بگذریم که اگر قصه از دبی شروع می‌شد ضربه چندانی برای فیلم وارد نمی‌شد و تمام ۶۰ – ۷۰ دقیقه ابتدایی فیلم می‌توانست در عرض ۲۰ دقیقه روایت شود.

این مطلب نقد فیلم لاتاری نیست. شکوه و شکایت هم نیست. در حد و اندازه آنکه فیلم‌سازی را بازجویی کند هم نیست اما می‌خواهد جسارت به خرج دهد و به مستند ترور سرچشمه بازگردد. فیلمساز در مصاحبه‌هایش دوربینش را دقیقاً روبروی یک میز و صندلی در یک اتاق بسته و خفه گذاشته و مثل بازجو‌ها از همه شخصیت‌های فیلمش بازجویی می‌کند تا به حقیقتی درباره شهید شدن بهشتی برسد. بعد از ساخت سه فیلم داستانی درباره فیلم‌سازی که انقدر به یافتن حقیقت در فیلم‌هایش علاقه‌مند است فرصت آن رسیده تا مهدویان را روی صندلی مستند خودش بنشانیم و راجع به حقیقتی که با قطعیتی مثال زدنی بیان‌اش می‌کند از او پرس و جو کنیم تا به پاسخ این سوال برسیم: اگر شما به دنبال یافتن حقیقت هستید پس چرا از آن همه اتفاقات مهم در درون جامعه ایران سخن نمی‌گویید؟ آیا نسبت دادن معضلات اجتماعی به اتفاقات فرامرزی دردی از این مردم دوا می‌کند جز آنکه دوباره خونشان را به جوش بیاورد؟ فک می‌کنم بهتر است در پایان به گوشه‌ای از ترانه‌ای از روزبه بمانی در آلبوم علیرضا عصار اشاره کنم: «تا زخم را گردن نمی‌گیریم، این حرف‌های کهنه پابرجاست، ما بیشتر دنبال توجیه‌ایم، این فرق ما با مردم دنیاست».

داستان فيلم لاتاري چيست
داستان فيلم لاتاري چيست
0

دوره مقدماتی php

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *