داستان زندگي جوكر

دوره مقدماتی php
داستان زندگي جوكر
داستان زندگي جوكر

جوکر (به انگلیسی: Joker) یک شخصیت خیالی ابرشرور در کتاب‌های کمیک آمریکایی منتشر شده توسط دی‌سی کامیکس است. شخصیت جوکر توسط باب کین، جری رابینسون و بیل فینگر خلق شده‌است؛ که برای اولین بار در نخستین جلد کتاب‌های کمیک بتمن (۲۵ آوریل ۱۹۴۰) حضور پیدا کرد. او یکی از شخصیت‌های منفی داستان‌های بتمن است.

باب کین، خالق داستان مصور بتمن، در سال ۱۹۴۰، شخصیت جوکر را وارد داستان خود کرد. جری رابینسون، یک کارت جوکر و تصویر کنراد وایت (بازیگر فیلم صامت مردی که می‌خندد) را به او نشان داد و این، منبع الهام شخصیت جوکر شد.[۱] داستان مردی که می‌خندد، روایت کودکی است که توسط کومپراچیکوها یا همان خریداران بچه معلول شده‌است و با زخمی که بر صورت دارد گویی همیشه می‌خندد. دوره‌گردی کودک را می‌یابد و با وی یک گروه نمایش خیابانی راه‌اندازی می‌کند.[۲]
اولین ایفای نقش جوکر، در نخستین جلد بتمن بود.[۱]

باب کین هیچ وقت دربارهٔ زندگی‌نامه جوکر حرفی نزده در حقیقت معلوم نیست او کیست و چه داستانی داشته و فقط فرضیه‌هایی از آن موجود است ولی در فیلم شوالیه تاریکی او فقط از تبدیل شدن خود به جوکر می‌گوید.

در بیشتر داستان‌های مصور بتمن، نام اصلی جوکر ذکر نشده‌است.

در چند شماره از داستان‌های مصور بتمن، زمانی که جوکر مجرم شناخته می‌شود، او به نام رد هود شناخته می‌شد. البته علت رد هود گذاشتن جوکر در هر کدام از آن‌ها متفاوت است.
داستان زندگي جوكر

در داستان «تسویه حساب» (به انگلیسی: Payback) و چند شمارهٔ دیگر از داستان‌های مصور دی‌سی کامیکس، گفته می‌شود که نام او، «جک» بوده‌است.[۱]

دوره مقدماتی php

در فیلم بتمن (۱۹۸۹)، نام جوکر، «جک ناپیر» است.[۳]

در فیلم شوالیه تاریکی (۲۰۰۸)، رئیس پلیس گوردون، در مورد جوکر می‌گوید: «نه اسمی دارد نه اسم مستعار دیگری.»[۴]

داستان‌های مصور بتمن، اطلاعات زیادی در مورد گذشتهٔ جوکر را فاش نمی‌کند. در «شوخی مرگبار» (به انگلیسی: the killing joke) معرفی کوتاهی از گذشتهٔ او می‌شود.

او از شغلش به عنوان یک مهندس کارخانهٔ مواد شیمیایی، استعفاء داده و در شغل فعلی خود، که یک مجری نمایش کمدی است، ناموفق است و کسی به شوخی‌های او نمی‌خندد. او به همراه یک دسته خلافکار، قصد دزدی از آن کارخانهٔ مواد شیمیایی می‌کند و در همان شب زن او، جنی، اشتباهی می‌میرد. دزدی نیز ناموفق می‌شود و با حضور بتمن، او از ترس خود را به درون مواد شیمیایی می‌اندازد[۵]

هر چند در انتهای داستان، در مورد گذشته‌اش می‌گوید:

گاهی آن را یک جور به یاد می‌آورم و گاهی یک جور دیگر… اگر قرار باشد که من گذشته‌ای داشته باشم، ترجیح می‌دهم یک انتخاب چند گزینه‌ای باشد!

در بتمن: مردی که می‌خندد، نیز اطلاعاتی راجع به این که چرا چهرهٔ او، چنین شده‌است داده می‌شود.

در فیلم بتمن (۱۹۸۹)، او، هر چند چنان‌که گفته می‌شود، در شیمی و هنر متخصص است، اما قبل از جوکر شدن، همراه یک باند جنایتکار است که به منظور دزدی، به کارخانهٔ مواد شیمیایی می‌روند.

در فیلم شوالیه تاریکی (۲۰۰۸) به دو نفر دو داستان متفاوت دربارهٔ تبدیل شدنش به جوکر می‌گوید ۱. پدر او مردی معتاد به الکل بوده و وقتی مست می‌شده به سمت همسر و فرزند خود حمله‌ور می‌شود و وقتی چهره پسر خود را که غمگین به نظر می‌رسید را می‌بیند با چاقو صورت او را به شکل لبخند زخمی می‌کند و به او می‌گوید:پسر چرا آنقدر جدی هستی؟ ۲. او یک همسر زیبا داشت که قماربازی می‌کرد پس از بدهی‌های سنگینی که بالا میاورد طلبکاران صورت او را زخمی می‌کنند و او هم برای اینکه عشقش را به همسر خود بفهماند زخم‌های صورتش برای او اهمیتی ندارد، صورت خود را به شکل لبخند زخمی می‌کند.

جوکر معمولاً کتی ارغوانی می‌پوشد. در «بتمن: جوکر» (به انگلیسی: Batman: the joker) جوکر یک بارانی ارغوانی رنگ پوشیده است.

چهره او سفید، لبانش سرخ و موهایش سبز رنگند. در بعضی از تصاویر، دور چشمانش نیز سیاه رنگ هستند. علت این رنگ چهره، در داستان‌های مختلف، متفاوت است.

در بیشتر کمیک‌ها، علت تغییر چهرهٔ جوکر، پرت شدن او به درون مواد شیمیایی ذکر شده‌است. اما در برخی دیگر از کمیک‌ها، رنگ چهرهٔ جوکر، صرفاً معلول گریم کردن اوست. در برخی شماره‌ها، دو طرف دهان او، زخمی مانند یک لبخند وجود دارد که در یکی از شماره‌های بتمن، علت آن، زخمی است که بتمن، با بترنگ (به انگلیسی: Batarang) بر چهرهٔ او می‌اندازد.[۳]

در فیلم شوالیه تاریکی، جوکر در دو صحنهٔ مختلف، دو علت مختلف برای این واقعه ذکر می‌کند. در یک جا می‌گوید پدرش که یک الکلی معتاد بوده، یک شب که مست شده، با چاقو به مادرش حمله می‌کند. سپس به سمت او بر می‌گردد و به این بهانه که «چرا اینقدر جدی هستی پسر؟» با چاقو، لبخندی روی صورتش می‌کشد.

در جای دیگر می‌گوید که همسرش به او می‌گفته که چرا اینقدر کم می‌خندد؟ همسرش یک قمارباز بوده و یک بار، کلی بدهی بالا می‌آورد و طلبکاران، صورتش را خط خطی می‌کنند. جوکر برای این که نشان دهد این موضوع برایش اهمیتی ندارد، با چاقو روی صورت خود لبخندی ایجاد می‌کند ولی همسرش او را ترک می‌کند.

در کمیک‌های کارآگاهی عصر جدید (به انگلیسی: new 52) شماره ۱ شخصیتی به نام دال میکر پوست صورت جوکر را می‌کند و او در کمیک مرگ خاندان با صورت بدون پوست ظاهر می‌شود.

در داستان‌های مصور بتمن، شخصیت جوکر، دو گونه به تصویر کشیده شده‌است: یک بیمار روانی که از زجر دادن دیگران لذت می‌برد و شوخ‌طبع است. یا یک دزد شوخ‌طبع که فقط کمی غیرعادی است. تصویر نخست، تصویر غالب داستان هاست و تصویر دوم، بیشتر در سریال بتمن، ساخته ۱۹۶۰، نمود پیدا می‌کند.[۳]

جوکر انسانی روان پریش است و شاید سیاه‌ترین موجود کمیک استریپ‌های بتمن باشد. او هیچ هدف خاصی در زندگی ندارد. کتک می‌خورد ولی همچنان می‌خندد. در داستان شوخی مرگبار ریشهٔ دیوانگی جوکر را تجربه یه روز بد عنوان می‌کنند. جوکر عقیده دارد هر انسانی اگر در زندگی سختی ببیند یا یه روز بد را تجربه کند می‌تواند دیوانه شود.[۶]

در کمیک شوخی مرگبار او با شلیک به ستون فقرات باربارا گوردون دختر کمیسر گوردون رئیس پلیس شهر او را فلج می‌کند و خود کمیسر را می‌دزد تا به او ثابت کند هر کسی با داشتن یک روز بد می‌تواند دیوانه شود، ولی در آخر بتمن کمیسر گوردون را نجات داده و جوکر را به تیمارستان آرکهام می‌فرستد.
در آرک داستانی «بتمن: مرگ در خانواده»، رابین بتمن جیسون تاد را در انباری زندانی کرده و می‌کشد.
در آرک بتمن: هاش (به انگلیسی: Batman: Hush) با توماس الیوت دشمن بتمن مشهور به هاش همکاری می‌کند تا بتمن را بکشد.
در نهایت در آرک بتمن: مرگ خاندان (به انگلیسی: Batman: death of family) در سال ۲۰۱۳ جوکر نقشه می‌کشد تا تمام خانواده بتمن (رابین، بت‌گرل، نایت وینگ، رد هود و رد رابین) را در غار بتمن گیر انداخته و بکشد.

۱۹۶۹ در سریال‌های بتمن سزار رومرو نقش جوکر را بازی می‌کرد؛ که در یکی از قسمت‌های سریال می‌گوید: مطمئن باشید که من هم یک جور هیولا هستم! چون اگر نبودم شما را به دست این هیولا نمی‌دادم که بخور! چون به هر حال تمام جوک‌های اطراف مال منه!

۱۹۸۹ که اولین فیلم بتمن به دست تیم برتون ساخته شد جک نیکلسون نقش جوکر را بازی کرد که نه به بلندقدی شخصیت جوکر بود و نه به لاغری او. اما خنده‌های بلند و دندان‌های ریز نیکلسون این ضعف را جبران کند و او جوکر را به سرخوش‌ترین شکل ممکن درست کرد. بازی وی در نقش جوکر مورد تحسین همگان قرار گرفت و بنیاد فیلم آمریکا وی را در لیست شروران برتر تاریخ در رده ۴۵ قرار داد.

۲۰۰۸ در شوالیه تاریکی فیلم کریستوفر نولان نقش جوکر توسط هیث لجر بازی شد. به گفته دوستانش وی خود را مدت‌ها از دیگران جدا کرد و به تمرین نقش جوکر پرداخت. اگرچه وی به دلیل ایست قلبی ناشی از اختلال دارویی از دنیا رفت ولی پس از مرگ وی آکادمی اسکار جایزه بهترین بازیگر مکمل مرد را به وی اهدا کرد.

۲۰۱۶ در فیلم جوخه انتحار نقش وی توسط جرد لتو ایفا شد. اگرچه فیلم با نقدهای مثبت روبرو نشد و نقش جوکر در فیلم کمرنگ بود با اینحال منتقدین بازی لتو را تحسین کردند.

۲۰۱۹ فیلم جوکر با بازی خواکین فینیکس در نقش جوکر در سال ۲۰۱۹ اکران می‌شود.

جوکر در بازی‌های لگو بتمن، بتمن و رابین، بتمن برای سگا، مورتال کامبت علیه دنیای دی‌سی، و در تیمارستان آرکهام و جدیداً در اواخر سال ۲۰۱۱ در شهر آرکهام (که در ادامه بازی تیمارستان آرکهام است) حضور داشته همچنین وی در بازی‌های بی‌عدالتی: خدایان میان ما (۲۰۱۳) و بی‌عدالتی ۲ (۲۰۱۷) یکی از شخصیت‌های اصلی می‌باشد. او همچنین در بازی‌های بتمن: ریشه‌های آرکهام و در لگو بتمن ۳: فراتر از گاتهام هم حضور دارد و در آن با بتمن همکاری می‌کند.
جوکر در سال ۲۰۱۵ به صورت توهم بتمن و با ظاهری متفاوت تر از همیشه در بازی بتمن: شوالیه آرکهام نیز حضور یافت تا بازی شکلی جدید به خود بگیرد.

هارلی کوئین (به انگلیسی: Harley Quinn) با نام کامل هارلین فرانسیس کویینزل (به انگلیسی: Harleen Frances Quinzel) یک شخصیت خیالی در کتاب‌های کامیک آمریکایی منتشر شده توسط دی‌سی کامیکس است که اغلب با شخصیت ابرقهرمان بتمن مرتبط است. شخصیت هارلی کوئین توسط پال دینی و بروس تیم خلق شده‌است که برای اولین بار در بتمن: مجموعه پویانمایی‌شده (سپتامبر ۱۹۹۲) حضور پیدا کرد.

هارلین کویینزل سابقاً به کار روان‌شناسی در تیمارستان آرکهام واقع در گاتهام سیتی می‌پرداخت. یکی از بیماران او فردی به نام جوکر بود که تمام اسرار خود را برای او بازگو کرد و در نهایت هارلین شیفتهٔ این شاهزاده جنایت‌کار دلقک شد. هارلین کویینزل نامش را به هارلی کوئین تغییر داد، دستیار جوکر شد و به او در فرار کردن از تیمارستان آرکهام کمک کرد.[۱]

شخصیت هارلی کوئین برای اولین بار توسط آرلین سورکین در پویانمایی‌های مختلف دنیای دی‌سی صداگذاری شد. از آن زمان به بعد او همچنین توسط هایدن والش و تارا استرانگ در انیمیشن‌ها و بازی‌های ویدئویی صداگذاری شده‌است. در مجموعه تلویزیونی پرندگان شکاری، مایا سارا نقش او را ایفا کرده بود. مارگو رابی نیز نقش شخصیت هارلی کوئین را در فیلم سینمایی جوخه انتحار (۲۰۱۶) ایفا کرده‌است.


• جوخه انتحار

داستان زندگي جوكر

• پرندگان شکاری

• بتمن در برابر لاک‌پشت‌های نینجا

• فیلم لگو بتمن

• بتمن ماورایی: بازگشت جوکر


پال دینی و بروس تیم، در ۱۱ سپتامبر ۱۹۹۲، هارلی کویین را وارد داستان‌های بتمن کردند تا مکمل مؤنث جوکر باشد.[۲][۳]

دینی، شخصیت هارلی را از یکی از اجراهای آرلین سورکین، ستارهٔ اپرا، الهام گرفته بود که در آن، آرلین لباس یک دلقک پوشیده بود. همچنین بعضی از جنبه‌های شخصیت هارلی کویین را از شخصیت آرلین اقتباس کرد. هارلی کویین اولین بار در بتمن: مجموعه انیمیشنی، قسمت «لطف جوکر» (به انگلیسی: Joker’s favor) حضور یافت و پس از آن، در بتمن شمارهٔ ۱۲ (سپتامبر ۱۹۹۳) در داستان‌های مصور نقش ایفا کرد.[۲]

هارلین کویینزل یکی از انترن‌های تیمارستان آرکهام بود. پس از بستری شدن جوکر در تیمارستان، او مجذوب جوکر شد و داوطلب شد تا او را روانکاوی کند. در طول جلسات روان درمانی، دلباختهٔ جوکر شد و او را کمک کرد تا از تیمارستان بگریزد.

جوکر پس از مبارزه با بتمن، به آرکهام بازگردانده شد. وقتی هارلین دید که جوکر مجروح شده، عقلش را از دست داد. شغلش را رها کرد، لباس دلقک پوشید، نامش را به هارلی کویین (تغییر یافتهٔ «هارلکن» به معنی دلقک، شخصیتی که از کمدیا دلآرته نشأت گرفته) تغییر داد و همدست جوکر شد.

او بعدها با پویزن آی‌وی دوست شد و آیوی با آزمایش‌های شیمیایی بر رویش، او را نسبت به سموم مقاوم کرد و قدرت و چابکی او را افزایش داد.
همچنین در قسمت‌های پایانی کمیک در روزی که جوکر کشته می‌شود، هارلی کویین هنگام مبارزه از ساختمان خرابه به پایین افتاد و جان خود را از دست داد.[۲]

هارلی در ابتدا دارای هیچگونه قدرت واقعی نبود و تنها توسط هوش بالای خود در رشتهٔ روان‌کاوی آموزش دیده بود. با این حال پس از تلاش ناموفق جوکر برای منفجر کردن او در یک راکت، از دوستش پویزن آی‌وی معجونی دریافت کرد. این معجون باعث افزایش قدرت، سرعت، چابکی و مصونیت او در برابر زهرابه (حتی لمس‌های سمی آیوی) و بیماری‌ها و همچنین توانایی زوددرمانی جزئی شد. هارلی رزمی‌کاری حرفه‌ای محسوب می‌شود که اغلب هنرهای رزمی خود را با حرکات آکروباتیک ترکیب می‌کند.

او همچنین ژیمناست بسیار ماهر و تماشایی به‌شمار می‌رود و مهارت او در این زمینه با شخصیت‌هایی همچون زن گربه‌ای و نایت وینگ (که هر دو ژیمناست و آکروباتی حرفه‌ای هستند) برابری می‌کند. هارلی از سلاح‌ها و ابزارک‌های منحصر به فرد و عجیب و غریب نیز استفاده می‌کند که از آن‌ها می‌توان به پتک سنتی یا یک اسلحه دستی با چوب پنبه‌ای در آن اشاره کرد. قدرت او به مراتب بیشتر از انسان‌های فانی است، اما دارای قدرت بدنی بیش از هر ورزشکاری در سطح المپیک است. به‌طور مثال او قادر به ضربه فنی انسان‌های معمولی تنها با دو ضربه مشت یا یک لگد است. علاوه بر این هارلی استاد تغییر چهره به‌شمار می‌رود و توانایی تغییر قیافه نقش مهمی در به انجام رساندن جنایات او ایفا می‌کند. او در مناسبت‌های مختلف خود را شبیه به یکی از دارودسته روکر، منشی، تهیه‌کننده فیلم، افسر پلیس، خواننده اپرا، مهماندار هواپیما و زندانبان در می‌آورد.

هارلی کوئین، همچون جوکر، در مجموعهٔ انیمیشنی، شوخ‌طبع و در داستان‌های مصور، جنایتکاری خطرناک و خشن است. البته به رغم رفتارهای خشونت بارش، گاه گاه از خود دل رحمی نشان می‌دهد. مثلاً یک بار پویزن آی‌وی را از کشتن ثورن باز می‌دارد، ولی در عوض آیوی را متقاعد می‌کند که دست و پا و دهان ثورن را ببندد و او را از مجسمه‌ای آویزان کند.[۲]

ردهود (به انگلیسی: Red Hood) نام مخفیانهٔ تعدادی از شخصیت‌های کمیک‌های شرکت دی‌سی می‌باشد. جیسون تاد شخصیتی است که بیش از بقیه این لقب را در اختیار داشته و دارد.

او در بتمن:شوخی کشنده گذشته ی جوکر معرفی شده ، او از آنجایی که به پول نیاز داشته به دنبال کار خلاف می افتد و کلاهی به رنگ قرمز به سر می گذارد.او به دنبال پول های داخل یک پالایشگاه صنعتی میرود که خود زمانی در آنجا کار میکرده.در همان زمان فردی وارد پالایشگاه میشود او و دو همراهش فکر میکنند که گارد محافظتی است برای اینکه فرار کنند آنها از روی لوله ای رد میشوند که هر دو طرف آن پر از مواد شیمیایی است . ولی پای هرسه ی آنها سر میخورد و می افتند داخل آن مواد،آن دو نفر میمیرند اما رد هود یا همان جوکر به دلیل کلاه زنده میماند اما تقریبا دیوانه میشود . رنگ موهای او از قهوه ای به سبز تغییر میکند و پوستش کاملا سفید میشود.او شب به خانه میرود و جسد زن حامله ی خود را که در یک تصادف مرده بود سوزاند. با این حال او هنوز باهوش ترین دشمن بتمن است.

به عنوان بت‌گرل:کمیک‌های کارآگاهی شمارهٔ ۳۵۹ (ژانویه ۱۹۶۷)

باربارا گوردون (به انگلیسی: Barbara Gordon) یک شخصیت خیالی ابرقهرمان در کتاب‌های کامیک آمریکایی منتشر شده توسط دی‌سی کامیکس است که اغلب با شخصیت ابرقهرمان بتمن مرتبط است. این شخصیت توسط ویلیام دوزیر، ژولیوس شوارتز و کارمین اینفانتینو خلق شده‌است. او برای اولین بار به عنوان بت‌گرل در شمارهٔ ۳۵۹ از مجموعه کتاب کمیک‌های کارآگاهی حضور پیدا کرد.

باربارا گوردون دختر رئیس پلیس گاتهام سیتی، کمیسر جیمز گوردون، و خواهر جیمز گوردون پسر است. اگرچه تا کنون این شخصیت در نشریات مختلفی از دی‌سی کامیکس ظاهر شده‌است، اما اغلب نقش برجستهٔ او در مجموعه کمیک خانوادهٔ بتمن بود که در سال ۱۹۷۵ عرضه شده بود، و در آنجا همکار نخستین تجسم از شخصیت رابین، دیک گریسون محسوب می‌شد. او بعد از کمیک جوک کشنده با این عنوان در عرصه بتمن باقی‌ماند. در مجموعه کمیک بتمن: جوک کشنده، جوکر برای دیوانه کردن کمیسر جیم گوردون به دخترش باربارا شلیک کرده و او را دچار پاراپلژی می‌کند. او از آن پس با نام اوراکل و بر روی صندلی چرخدار به بتمن کمک می‌کند. او با ارائه سرویس‌هایی نظیر جمع‌آوری اطلاعات و هک کامپیوتر به ابرقهرمان‌های دیگر کمک می‌کرد، و اولین حضور او به عنوان اوراکل در شمارهٔ ۲۳ از جوخه انتحار (ژانویه ۱۹۸۹) بود، و پس از آن به عنوان منشأ تشکیل تیم و مجموعه پرندگان شکاری قرار گرفت.

اوراکل علاوه بر حضور در کمیک‌ها در انیمیشن‌ها و در مجموعه بازی‌های بتمن: تیمارستان آرکهام و بتمن: شهر آرخهام حضور داشت.

مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «http://en.wikipedia.org/wiki/Oracle_(comics)». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۸ سپتامبر ۲۰۱۲.

دو-چهره (به انگلیسی: Two-face) با نام اصلی هاروی دنت، یک شخصیت خیالی شرور بزرگ در کتاب‌های کامیک آمریکایی منتشر شده توسط دی‌سی کامیکس است که اغلب به عنوان دشمن شخصیت ابرقهرمان بتمن محسوب می‌شود. او یکی از سرسخت‌ترین دشمنان بتمن است و متعلق به جمعی از دشمنان بتمن است که فهرست جنایتکاران و مجرمین لیست او را تشکیل می‌دهد.

باب کین، خالق شخصیت بتمن، نخستین بار در آگوست ۱۹۴۲، هاروی «آپولو» دنت را وارد مجموعه کمیک‌های کاراگاهی و داستان‌های بتمن کرد. او این شخصیت را از فیلم دکتر جکیل و آقای هاید محصول ۱۹۳۱، که از روی داستانی به همین نام اثر رابرت لویی استیونسن ساخته شده، الهام گرفته بود.[۱] در این داستان، دکتر جکیل، دارویی می‌سازد که با آن، به مردی کریه و خبیث به نام مستر هاید تبدیل می‌شود.[۲] دو چهره، اولین بار، در کمیک‌های کاراگاهی شمارهٔ ۶۶ حضور یافت.[۱]

در داستان مصور «بتمن: دو چهره – جنایت و مکافات» (به انگلیسی: Batman: Two-Face – Crime and Punishment)، پدر هاروی، کریستوفر دنت، معتاد الکلی است که پیوسته پسرش را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهد. هاروی، بر اثر سرکوبی این آسیب روحی و عذاب درونی، بعدها، هویتی دوگانه پیدا می‌کند.

هاروی دنت، در ۲۶ سالگی، شش ماه قبل از این که بتمن آغاز به مبارزه به جنایت کاران کند، جوانترین دادستان گاتهام سیتی می‌شود. او به خاطر تلاش وقفه ناپذیرش در مبارزه با جرم و فساد، به آپولون، ایزد روشنایی، ملقب می‌شود.
داستان زندگي جوكر

او، کارآگاه جیمز گوردون و بتمن، با همکاری هم اتحاد قدرتمندی علیه سازمان‌های خلافکار تشکیل می‌دهند.

در داستان مصور «بتمن: هالوین طولانی» (به انگلیسی: Batman: The Long Halloween)، در یکی از تلاش‌های آن‌ها برای نابود کردن گروه مافیایی «کرماین فالکونی» و «سالواتوره مارونی»، شخص اخیر، در دادگاه به چهرهٔ هاروی اسید می‌پاشد که سبب می‌شود نیمهٔ چپ صورت او، بسوزد. پس از این واقعه، او تبدیل به یکی از خلافکاران گاتهام می‌شود.[۱]

در فیلم شوالیه تاریکی، جوکر با همدستی «سالواتوره مارونی» و پلیس‌های فاسد، هاروی و نامزد او، «ریچل داوس» را می‌رباید و در نتیجهٔ آغشته شدن چهرهٔ هاروی به بنزین و انفجار انباری که او را در آن حبس کرده بودند، نیمهٔ چپ چهره‌اش می‌سوزد.[۳]

نیمی از چهرهٔ هاروی دنت، سوخته است و این وجه مشخصهٔ اصلی اوست. او معمولاً کتی دو رنگ می‌پوشد و سکه‌ای دارد که از پدرش گرفته و هر دو روی آن، یک شکل است. پس از سوختن چهره‌اش، او یکی از دو روی سکه را مخدوش می‌کند و از آن در تصمیم گیری‌هایش استفاده می‌کند.[۱]

در فیلم شوالیه تاریکی یک طرف سکهٔ او در انفجاری که نامزدش، «ریچل داوس» را می‌کشد، می‌سوزد.

هاروی دنت، به علت اسکیزوفرنی، دارای دو شخصیت نیک و پلید است. او توانایی تصمیم‌گیری ندارد، به همین علت برای تصمیم گرفتن، از سکه‌اش استفاده می‌کند.[۱]

دوچهره در فیلم بتمن برای همیشه (۱۹۹۵) با بازی تامی لی جونز، در فیلم شوالیه تاریکی با بازی آرون اکهارت و در سریال گاتهام با بازی نیکولاس دی آگوستو بوده‌است

ردهود (به انگلیسی: Red Hood) نام مخفیانهٔ تعدادی از شخصیت‌های کمیک‌های شرکت دی‌سی می‌باشد. جیسون تاد شخصیتی است که بیش از بقیه این لقب را در اختیار داشته و دارد.

او در بتمن:شوخی کشنده گذشته ی جوکر معرفی شده ، او از آنجایی که به پول نیاز داشته به دنبال کار خلاف می افتد و کلاهی به رنگ قرمز به سر می گذارد.او به دنبال پول های داخل یک پالایشگاه صنعتی میرود که خود زمانی در آنجا کار میکرده.در همان زمان فردی وارد پالایشگاه میشود او و دو همراهش فکر میکنند که گارد محافظتی است برای اینکه فرار کنند آنها از روی لوله ای رد میشوند که هر دو طرف آن پر از مواد شیمیایی است . ولی پای هرسه ی آنها سر میخورد و می افتند داخل آن مواد،آن دو نفر میمیرند اما رد هود یا همان جوکر به دلیل کلاه زنده میماند اما تقریبا دیوانه میشود . رنگ موهای او از قهوه ای به سبز تغییر میکند و پوستش کاملا سفید میشود.او شب به خانه میرود و جسد زن حامله ی خود را که در یک تصادف مرده بود سوزاند. با این حال او هنوز باهوش ترین دشمن بتمن است.

دوران نقره‌ای: ویترین شماره ۱ (ژوئیه ۲۰۰۰)

لیگ بی‌عدالتی (به انگلیسی: Injustice League) عنوان دو تیم خیالی شرور بزرگ در کتاب‌های کامیک آمریکایی منتشر شده توسط دی‌سی کامیکس است. لیگ بی‌عدالتی برای اولین بار در شمارهٔ ۲۳ از لیگ عدالت بین‌المللی (ژانویه ۱۹۸۹) حضور پیدا کردند که توسط کیت گیفن و جان دوماتیس خلق شده‌است.

از مهم‌ترین شخصیت‌های این سری داستان‌ها که اثر دی‌سی کامیکس است: لکس لوتر، جوکر، دث‌استروک، زن گربه‌ای، پنگوئن، بلک مانتا، سینسترو، فیلیکس فاوست، مترسک، دوچهره، مجنتا و اسپورت مستر را می‌توان نام برد.

باب کِین (به انگلیسی: Bob Kane) (متولد با نام رابرت کان (به انگلیسی: Robert Kahn)) یک نویسنده و طراح کتاب کامیک اهل آمریکا بود که به همراه بیل فینگر، ابرقهرمان مشهور دی‌سی کامیکس به نام بتمن را ساخت.

باب کین در نیویورک سیتی متولد شد، والدین او اوگوستا (Augusta) و هِرمان (Herman) کان، از یهودیان اشکنازی بودند. ویل آیزنر طراح و نویسندهٔ مشهور کامیک، دوست دوران دبیرستان و همکار او بود. باب پس از فارغ‌التحصیل شدن از دبیرستانی در نیویورک سیتی نام خود را به‌طور قانونی از رابرت کان به باب کین تغییر داد. او در کالج کوپر یونی‌یِن (به انگلیسی: Cooper Union) هنر آموخت و بعد از آن در سال ۱۹۳۴ به استودیو فلیشر که متعلق به مکس فلیشر و برادرش دیو فلیشر بود به عنوان انیماتور کارآموز پیوست.

او در نوامبر سال ۱۹۹۸، در سن ۸۳ سالگی به مرگ طبیعی فوت کرد و در قبرستان فارست لاون در لس آنجلس به خاک سپرده شد.

میلتون فینگر (زادروز: ۸ فوریه ۱۹۱۴[۱] – درگذشت: ۱۸ ژانویه ۱۹۷۴)[۲][۳] نویسندهٔ کمیک استریپ آمریکایی بود که به‌صورت حرفه‌ای با نام بیل فینگر شناخته می‌شد. او برای ساخت مشترک یکی از معروف‌ترین شخصیت‌های دی‌سی کامیکس یعنی بتمن به‌همراه باب کین شناخته شده‌است. اگرچه فینگر برای ساخت چنین شخصیت بزرگی، طوری که می‌بایست تکریم نشده، ولی باب کین، شریک او در ساخت این شخصیت در طول سال‌های پس از مرگ او چندین بار از او یاد کرده‌است.[۴]

داستان زندگي جوكر

جوکر، بله، میدانم که چقدر عاشق و شیفته و دلباخته دارد. خیلی جالب است که برای برخی، محبوبیتی بیش از سوپرقهرمانها دست و پا کرده. شخصیتی شناخته شده که الگویی است برای طراحی “آدم بدهای داستان” محسوب میشود.  پس از هر رسانه ای که در باب جوکر منتشر شد، منتقدان بسیاری به بررسی شخصیت این مجرم سادیسمی پرداختند و او را از نمونه های بی بدیلی نه تنها در تاریخ کامیک بوک،‌ بلکه شخصیتهای داستانی معرفی کرده اند.

روال این بخش در سایت گیمفا، توضیح زندگی نامه ی شخصیتهاست و اینکه خصوصیات و نام پدر و کدملی و این حرفها را برای کاربران معرفی کنیم. اما نکته اینجاست که جوکر ( و شاید بتوان گفت تمامی شخصیتهای کامیک بوکی) را نمیتوان با یک زندگینامه ی واضح و مبرهن معرفی کرد؛ لااقل آنطور که شخصیتهای دنیای بازی را میشود. پس تصمیم گرفتیم بیوگرافی جوکر را تبدیل به توضیح در مورد قطعات مختلف زندگی وی از کمیک ها تبدیل کنیم. به دلیل پراکندگی بیش از حد اطلاعات این شخصیت، در این مطلب سعی شده فقط به زندگینامه ی کمیکی جوکر اشاره شود و میخواهیم از پایه ای ترین اطلاعات شروع کنیم و فرضمان هم این است که مخاطب این مطلب، هیچ چیز از جوکر نمیداند( دور از جان البته!). در قسمتهای آینده ی این مقاله سعی میکنیم به شخصیت سینمایی و شخصیت جوکر در بازیهای ویدئویی بپردازیم.

کاور کمیک بسیار موفق The Killing Joke

جوکر؛ یکی از آدم ‏بدهای کامیک بوکی است که در کمیک های DC ظاهر شده است. این شخصیت، توسط جری رابینسون، بیل فینگر و البته باب کین خلق شده است. اولین بار که جوکر به جهانیان معرفی شد، در اولین شماره از کمیک های Batman بود که در بهار 1940 منتشر شد و جوکر به عنوان دشمن اصلی بتمنِ سوپرقهرمان ظاهر شد.کاراکتر جوکر، تا چندی بعد، فقط مختص کامیک بوک ها نماند و تاکنون اورا در فیلم ها، سریالهای تلویزیونی، بازیهای ویدئویی و رسانه های دیگر مکررا ملاقات کرده ایم. اینکه دقیقا چه کسی جوکر را خلق کرده است هنوز معلوم نیست اما طبق آنچه که توضیح داده شده است، جوکر در فرایندی سه نفره خلق شده است و میتوان این کاراکتر را بیشتر از سه نفر نامبرده، مدیون نویسندگی فینگر دانست.رابینسون و کین هر دو کارشان بیشتر در طراحی شخصیت بوده و داستان این کاراکتر توسط فینگر نوشته شده است.

فعلا بر اساس کمیک ها جلو میرویم. طبق آنچه کمیک ها به ما معرفی میکند؛ جوکر شخصیتی به شدت باهوش، به شدت جنایتکار است که به ما به صورت یک روانی با حس شوخ طبعی سادیستی اش معرفی شده است. جوکر، به عنوان الهه ی شوم بتمن، عضوی غیرقابل انکار از بسیاری از داستانهای عمیق و به درد بخور بتمن بوده است. یکی از مثالهایش هم مرگ جیسن تاد یا رابین دوم به دست این موجود خطرناک است. اگر بین تاریخچه ی طویل زندگی جوکر بررسی کنیم میبینیم که در مورد وی، داستانهای مختلفی وجود دارد که اتفاقا همه شان هم داستان واقعی معرفی شده اند، اما معروف ترینشان و احتمالا حقیقت ماجرا این است که جوکر داستان ما،‌ به داخل زباله های شیمیایی سقوط کرده و پوستش به رنگ سفید و موهایش سبز رنگ شده است و البته لبهایش هم قرمز براق درآمده است.

منتقدان، در مواجهه با جوکر همیشه اورا تحسین کرده اند و اورا رقیبی بی نظیر برای بتمن دانسته اند. رابطه ی طولانی و پویای این دو، گاها طرح “‌یین و یانگ” را یادآوری میکند.

به عنوان یکی از آیکونیک و شناخته شده ترین آدم بدهای تمام عرصه ها، جوکر در راس لیست 100 آدم بد تمام دوران مجله Wizard  نشسته است. در لیست معروف 100 آدم بد کمیک بوکهای IGN جوکر رتبه ی دوم را دارد و در لیست برترین شخصیتهای کامیک بوکی مجله Empire نفر هشتم است. همچنین اورا میتوان نفر پنجم لیست 200 کاراکتر برتر کامیک بوک Wizard دید و در لیست 100 شخصیت داستانی همین مجله، جوکر نفر نفر 30 ام است.TV Guide هم طبق نقش آفرینی سزار رومرو (اولین بازیگر نقش جوکر) اورا در لیست 60 نفره ی “‌کثیف ترین آدم بدهای تمام دوران” آورده است.

جوکر، در رسانه های زیادی – چه بصورت زنده و چه انیمشن- به طریق مختلفی دربرابر بتمن قرار گرفته است. در دهه ی شصت که مجموعه ی تلویزیونی Batmanساخته شده، سزار رومرو نقش جوکر را بر عهده داشت. بعد از آن وقتی تیم برتون، تصمیم گرفت فیلم بتمن را بسازد، در سال 1989، جک نیکلسون جوکر را بر پرده ی نقره ای به نمایش گذاشت و پس از سالها هیث لجر، در The Dark Knight 2008 توانست محبوبیت دوچندانی به این کارکتر دهد. به علاوه اینکه مرگ هیث لجر و اهدای اسکار بهترین نقش مکمل مرد در آن سال، باعث هرچه بیشتر دیده شدن نمایش فوق العاده ی لجر روی این شخصیت شد. همچنین قابل ذکر است که مارک همیل، برت اسپاینر و مایکل امرسون نامشان در میان کسانی است که در انیمیشن ها به جای جوکر صحبت کرده اند.

همانطور که اشاره کردیم، معلوم نیست که این موجود دقیقا کار کیست اما به نظر میرسد خلق جوکر، فرایندی سه نفره بوده است. باب کین در سال 1994 در مصاحبه ای گفت که جری رابینسون فقط یک طرح اولیه از جوکر  را کشیده است :

“بیل فینگر و من جوکر را خلق کردیم. بیل نویسنده بود. جری رابینسون هم با تعدادی کارت بازی جوکر پیش من آمد. آنجا بود که این شخصیت برایم روشن شد. جوکر شبیه کنراد ویدت بود- میدانید، همان بازیگر فیلم “مردی که میخندد[ محصول سال 1928 بر اساس رمان مشهور ویکتور هوگو].” بیل فینگر که کتابی با تصویری از کنراد ویدت داشت به من گفت : اینم از جوکر!. جری رابینسون تقریبا هیچ کاری با این ماجرا نداشت و تنها کاری که که کرد همان کارت های بازی بود، اما تا وقتی که مرد همه جا گفت که او جوکررا خلق کرده است. ما از آن کارتها فقط در چندتا از شماره های کمیک استفاده کردیم.”

شمایل کنراد ویدت و مقایسه ی آن با قیافه ی جوکر

اما جری رابینسون طور دیگری ماجرا را تعریف میکند :

” در اولین دیدارمان، وقتی من نقاشی که کشیده بودم را نشان دادم، بیل گفت که من را یاد کنراد ویدت در فیلم “مردی که میخندد” می اندازد. این اولین اشاره به این فیلم بود. باب کین و بیل فینگر هم میتوانند آنرا طراحی کرده باشند؛ همه ی ما نقشی در آن داشتیم اما طرح اولیه از من بود.بیل فیلمنامه را بر اساس آنچه من گفتم نوشت و بر اساس دید پرسونای من داستان اول شکل گرفت. بیل فیلمنامه را نوشت پس همکار-خالق محسوب میشود و من باب هم کارهای تصویرسازی را انجام دادیم پس باب هم همکار بود نه خالق!”

اولین حضور جوکر در اولین شماره ی کمیکهای بتمن؛ بهار 1940

دوران طلایی

واقعیت این است که قرار بود پس از اولین حضور جوکر در Batman #1 این شخصیت کشته شود. آن اول ها هم آنچنان که ما امروز جوکر را میشناسیم قرار نبود شخصیت عمیقی باشد. در شماره ی اول کمیک بتمن او یک موجود روانی ضدجامعه بود که جنایتهای وحشتناک انجام میداده است. اما اینکه چرا جوکر پس از شماره اول زنده ماند و ادامه داد؟ وقتی ویراستار کمیک، ویتنی السورث، جوکر را دید، انگار از پتانسیل بالای وی با خبر شد و پیشنهاد کرد که این کاراکتر زنده بماند. پس در شماره ی بعدی جوکر از بیمارستان نجات پیدا میکند و خوب میشود اما دوباره توسط تبهکاران درب و داغان میشود. به همین منوال، جوکر در کمیکهای بعدی به شکل های مختلفی دستگیر میشود و فرار میکرد و گاها میمرد! از انواع مرگهای جوکر، سقوط از بلندی یا سوختن در یک ساختمان است که البته به طرز شگفت انگیزی هیچوقت بدنش ریکاوری نشد در شماره های بعد مثل روز اول ظاهر میشد!

از اولین حضور جوکر، همه نوع جنایتی از این موجود دیده شد. هرکاری که فکرش را بکنید انجام داد اگر فکر میکنید برای کارهایش دلیل دارد،‌ بتمن در مورد جنایات جوکر اینطور میگوید :” فقط با عقل خودش جور در میآید”.. در مورد لبخند جوکر هم بگوییم که این لبخند، از اولین حضور وی روی لب های قربانیانش حک میشد و اکنون به یکی از نشانه های جوکر تبدیل شده است.

در Batman 1# او دنیای زیرزمینی و پلیس گاتهام را با گفتن این حرف در رادیو به چالش میکشد :‌”‌ امروز سه نفر از شهروندان محترم گاتهام را در زمانهای معینی خواهم کشت!”. بتمن و رابین جنایاتش را بررسی میکنند و قربانیان را در حالتی پیدا میکنند که لبخندی بر لبانشان نقش بسته است، لبخندی جوکری. پس از ماجراهایی جوکر، رابین را به تله می اندازد و در حالی که برای کشتنش آماده میشود، بتمن سر میرسد و رابین را آزاد و جوکر را به زندان می اندازد.( داستان اولین کمیکی که اینجا تعریف شد، دوباره در رمان گرافیکی Batman : The Man Who Laughs در سال 2005 بازتعریف شده است.)

دوران نقره ای و برنزی

در دوران نقره ای و پس از تغییراتی که به کاراکتر جوکر داده شد،‌از وی شخصیت متعادل تری ساخت که جنایات قبلی اش هیچگاه در این مجموعه کمیک ها لحاظ نشد.  اما در سال 1973 و پس از چهار سال غیبت، دنیس او دنیل نویسنده و نیل آدامز تصویرگر بار دیگر جوکر را زنده کردند. اوایل کمیک شماره 251 بتمن، “پنج راه انتقام جوکر” این قاتل جانی که از مردم را به راحتی آب خوردن قلع و قمع میکند و از نبرد با بتمن مست میشود، دوباره باز میگردد. اونیل، دلیل بازگشتی دوباره به جوکر قدیم را میگوید:

“به آسانی میخواستیم به جایی که شروع شده بود بازگردیم. من به کتابخانه ی DC  رفتم و چندین جلد از نسخه های اولیه را خواندم. دنبال حسی بودم که کین و فینگر میخواستند.”

بازگشت دوباره جوکر در شماره ی 251 بتمن

استیو انگلهارت نویسنده و مارشال راجرز تصویرگر،  وقتی حق نوشتن و کشیدن Detective Comics  را از شماره ی 471 تا 476 داشتند، تحت تاثیر فیلم بتمن 1989 براساس اقتباس از انیمیشنهای سال 1990 المان های دیوانگی جوکر را بیشتر کردند و اورا هرچه بیشتر در جنایتهایش عمیق ساختند. از معروف ترین کمیکها آن دوران “ The Laughing Fish” است که هرچه بیشتر جوکر جنایتکار را وحشیانه به تصویر میکشد.

دهه ی 70 بود که جوکر، سری کمیکی نه قسمتی مخصوص به خودش داشت در در برابر آدم بدها و سوپرقهرمانها می ایستاد. جوکر شخصیت اصلی این 9 قسمت بود.پس از این،‌جنایتهای جوکر ادامه یافت  شخصیت او بین سالهای 1988 تا 1989 بسط داده شد. A Death In The Family و The Killing Joke در سال 1988 جوکر واقعی –به شکلی که امروز میشناسیمش – را ساختند. پس از این بود که DC  طرح عظیم ” فاجعه در جهانهای بی نهایت” را به منظور تعریفی دوباره از شخصیتها برای دنیای مدرن آغاز کرد.

دوران پس از فاجعه

این صحنه ی پس از سقوط وی در زباله های شیمیایی است ” کمیک Th Killing Joke”

در Batman: The Killing Joke محصول 1988 ( که به نظر خیلی ها، از جمله تیم برتون بهترین کمیک بتمن و یکی از بهترین کمیکهای تاریخ است) گذشته ای احتمالی به جوکر اعطا میشود. در این کمیک بسیار باارزش، جوکر به عنوان کمدین شکست خورده ای معرفی میشود برای کمک به همسر باردارش به عضویت ردهود در می آید تا جنایتی مرتکب شود. او وقتی در حال ارتکاب جرم است، با بتمن برخورد میکند و این برخورد باعث میشود تا وی به داخل پس مانده های شیمیایی سقوط کند و رنگش تغییر کند. پس از این ماجرا، مرگ اتفاقی همسرش، باعث دیوانگی اش میشود و جوکر متولد میشود. اما جالب اینجاست که در همین کمیک خودش میگوید که ممکن است گذشته اش اینطوری که تعریف شده نباشد و این احتمال وارد میشود که این داستان هم اشتباه باشد. در ادامه ی این داستان، میبینیم که جوکر به باربارا گوردون شلیک میکند و اورا میرباید تا جیمز گوردون را شکنجه دهد. دلیل کارش این است که ثابت کند، پس از یک روز بد، هرکسی میتواند دیوانه شود. به دلیل اینکه ” Killing Joke” احتمالا از بهترین کمیکهای نوشته شده است و اینکه بتوانید پیدایش کنید زیاد است پایان داستان را تعریف نمیکنیم اما پایان فوق العاده ی این کمیک را به هیچ وجه از دست ندهید.

جوکر قبل از حادثه بهمراه همسر باردارش؛ یک کمدین شکست خورده “باز هم در The Killing Joke”داستان زندگي جوكر

در طول داستان No Man’s Land که سال 1999 منتشر شد میبینیم که جوکر همسر دوم گوردون، سارا را به قتل میرساند. پس از این واقعه او سعی میکند تا گوردون را گول بزند و در آخر هم این کار را میکند و گوردون به زانوی جوکر شلیک میکند و جوکر اشاره میکند که ممکن است دیگر هرگز نتواند راه برود و میگوید که گوردون با این کار انتقام فلج شدن باربارا را گرفته است.( باربارا در جریان The Killing Joke توسط جوکر فلج شد).

در جریان داستان Emperor Joke  که در سال 2000 منتشر شد، میبینیم که جوکر با دزدیدن قدرت Mister Mxyzptlk جهان را به کاریکاتوری مغشوش تبدیل میکند و همه در آن زندانی میشوند، در این دنیای خودساخته ی جوکر، او بتمن را شکنجه میدهد و میکشدش، به این دلیل که در دنیای واقعی بتواند این کار را هر روز با او بکند. یعنی هرروز اورا شکنجه دهد و بکشد. این را هم بگویم که این کمیک از کمیکهای کراس-اور است و سوپرمن هم حضور دارد. سوپرمن وارد داستان میشود و چون قدرتی بی نهایت دارد، جوکر نمیتواند اورا تحت تاثیر قرار دهد. سوپرمن در میابد که جوکر نمیتواند بتمن را از دنیای واقعی محو کند چون جوکر خودش را بعنوان رقیب همیشگی شوالیه ی تاریکی معرفی کرده است و بهمین دلیل نمیتواند کل دنیا را نابود سازد. در آخر این داستان، سوپرمن حافظه ی بتمن ر پاک میکند تا از این وقایع چیزی یادش نماند.

سال 2001 کراس اور دیگری منتشر شد به نام Joker’s Last Laugh که در داستانش میبینیم که دکتر جوکر، به وی این خبر را میدهد که در حال مرگ است و به دلیل بیماریش فنا خواهد شد. جوکر هم که به جای اینکه آدم شود(!) نقشه ای میکشد که آخرین جنایت خود را انجام دهد و بعد بمیرد. نقشه این است که جوکر تصمیم میگیرد با سمی، همه ی یاران وفادار خود را “جوکریزه” کند و همه آنها به ورژنهای جوکری خودشان تبدیل شوند. در ادامه ی داستان، ایالات متحده بر ضد جوکر جنگی را آغاز میکند چرا که او سعی کرده Lex Luthor  رییس جمهور را بکشد. Harley Quinn  به عنوان پزشک سعی میکند تا “جوکریزه شدگان”‌را به حالت اولیه شان برگرداند. در ادامه ی آشفته بازار این داستان، رابین توسط کیلرکراک خورده میشود و دیک گریسون جوکر را تا حد مرگ به باد کتک میگیرد. اینجا بتمن به داد جوکر میرسد و نمیگذارد که گریسون جوکر را بکشد.

کاور کمیک Joker’s Last Laugh

در ادامه ی داستان، هاش و ریدلر که تصمیم به فروپاشی بتمن گرفته اند، اورا متقاعد میکنند که آخرین قربانی جوکر، تامی الیوت رفیق دوران بچگی بروس است، جیمز گوردن این را به بروس گوشزد میکند که اگر بتمن یک قاتل شود، همه چیز بازی به نفع جوکر تمام میشود و قاعدتا بتمن هم از  اجرای این تصمیم خودداری میکند.

در داستان Under The Hood 2005 میبینیم که جیسون تاد به زندگی برمیگردد و از دست بتمن عصبانی است که چرا انتقامش را از جوکر نگرفته است و سعی میکند تا بتمن را مجبور کند که جوکر را بکشد.جوکر هم که از این ماجرا معلوم است کلی ذوق کرده، هیچ علاقه ای به زندگی اش نشان نمیدهد و به دعوای آن دو فقط نگاه میکند! جالب است که در Infinite Crisis 2005 جوکر الکساندر لاتر را به این دلیل که اورا از انجمن مخفی آدم بدها اخراج کرده اند میکشد.

در طول Batman and Son که سال 2006 به بازار کمیک عرضه شد، افسر پلیسی شهادت میدهد که بتمن به صورت جوکر شلیک کرده است و اورا در وضعیت جسمانی بسیار بدی رها کرده است. پس از یک جراحی پلاستیک، در شماره 663 بتمن، میبینیم که او بازگشته و سم جدیدی دارد که محصول کار هارلی کویین است. او با استفاده از این سم میخواهد دستیارانش را بکشد و تولدی دیگر به زندگی خود بدهد و در ادامه میبینیم که تولد دوباره ی وی با مرگ هارلی کویین همراه است و پس از این تولد، جوکر با Black Glove  پیمانی میبندد تا بتمن را نابود کنند.

ادامه ی داستان جوکر در Batman RIP است که سال 2008 نوشته شد. در این داستان جوکر در تیمارستان آرکام زندانی است و بتمن برای ملاقاتش می اید تا خبری از Black Glove  بگیرد. البته که جوکر شرطهای خاص خودش را دارد. در ادامه جوکر دوباره با “کلوپ آدم  بدها” متحد میشود تا جنگی را بر علیه بتمن شروع کنند. در این داستان، بتمن این گروه را شکست میدهد و یاران Black Glove  توسط پسر بتمن، دامیان کشته میشوند.

 

هنرنمایی دوباره ی جوکر در Batman RIP

پس از مرگ ساختگی بتمن در Final Crisis 2008  جوکر خودش را به شکل یک خبرنگار/کارآگاه انگلیسی به نام ابرسون سکستون معرفی میکند. در این میان، گریسون در حال کار بر روی قتل های زنجیره ای عده ای از اعضای Black Glove  است که قاتل دومینویی نام دارد. گریسون پس از پیگیری ماجرا میفهمد که ابرسون همان جوکر است.  جوکر دستگیر میشود و رابین فعلی اورا کتک میزند. جوکر وقتی میفهمد که رابین، همان پسر بروس وین، دامیان است، اورا زخمی کرده و فرار میکند. لازم به ذکر است که در ادامه ی این داستان بتمن بازمیگردد و با از بین بردن اعضای Black Glove  جوکر دوباره دستگیر شده و به تیمارستان بازگردانده میشود.

داستان جوکر دنیای DC تا سال 2008 از این قرار است. هرجور هم حساب کنیم، از لحاظ کمیکی جوکر هنوز در تیمارستان است و البته اگر ماجراهای انیمیشنها را جداگانه فرض کنیم.

همان طور که گفتیم، در ادامه هایی که برای این مطلب نوشته خواهد شد، به بررسی شخصیت جوکر در فیلم ها و بازیهای ویدئویی میپردازیم.

از متنفرم

اگر در کل صنعت بازی از سه نفر خوشم بیاد اول جوکر دوم کلمنتاین (واکینگ ددز) سوم هم جان پرایس(مدرن وارفار).

واقعا جوکر خیلی باحاله.
ولی vaas هم یه چیز دیگه است.

قبلا از جوکر خوشم نمیومد قیافش انگار جن بود ولی تو فیلمthe dark knight2008عاشقش شدم هم قیافش بهتر بود هم اینکه واقعا بازیگری که داشت نقش جوکر رو بازی میکرد عالی بود عاشقشم…

Register For This Site


گذرواژه


تایید گذرواژه


Please enter your username or email address. You will receive a link to create a new password via email.

مرا به خاطر بسپار

وقتی بفهمی معنای جمله «چرا این‌قدر جدی هستی» چیست. وقتی در لابه‌لای مشکلات زندگی‌ات، در کشاکش نبرد با روزهای سخت و طاقت‌فرسایت، بخندی. وقتی هر بار با خوردن زخم، کشیدن درد، لمس خیانت باز امیدی برای زندگی داشته باشی و دیوانه‌وار بگویی بی‌خیالش می‌گذرد! وقتی تمام عاشقانه‌هایت، تکرارهایت، بشود شوخی و مضحکه. وقتی سختی‌های زندگی را، مشکلات را, دردها را، زخم‌ها را به بازی بگیری. وقتی خودت باشی، خودت که همیشه همان‌طور هستی، دیوانه‌وار می‌خندی، بازی می‌کنی و مسخره وار رفتار می‌کنی باشی. وقتی بدانی چقدر مشکل است خندیدن، وقتی‌که غم بزرگ از دست دادن محبوبت را تجربه کرده باشی. وقتی بخندی و در پس نگاه شرورت چنان معصومیت و مظلومیتی نهفته باشد که گویی تو هیچ درد و رنجی را ندیده‌ای و لمس نکرده‌ای. وقتی دنیا جلوی امیدت، جلوی طاقتت کم بیاورد و نداند خنده‌های تو از سر رنج است یا سرخوشی. وقتی همه این‌ها را دانستی، وقتی کمی کلاهت را بالا بردی و بیشتر فهمیدی. آن‌وقت متوجه خواهی شد جوکر چرا می‌خندید. چرا این‌قدر جدی نبود. چرا شرارتش بوی شوخی و خنده‌هایش طعم باروت و خنجر می‌داد. اما مراقب باش. وقتی فهمیدی، وقتی از حقایق پیرامونت آگاه شدی، آن‌وقت وجدانت بیدارتر و چشمانت اشک‌بارتر خواهد شد. خنده‌ای که از اعماق وجود نباشد نوعی دیوانگی است. وقتی بالشت خوابت وجدانت شد، وقتی آن بالشت سخت شد، مطمئن باش هیچ‌گاه خواب آرامی نخواهی داشت…

گذشته‌ای چندگزینه‌ای

پای خواندن مطلب نشسته‌ای و منتظری تا یک زندگینامه شیک و درست حسابی از کودکی و نوجوانی و جوانی و مرگ جوکر بخوانی. اما باید بگوییم خلق این شخصیت بزرگ و محبوب و درعین‌حال منفی و شرور خیلی باشکوه و عمیق و لایه‌ای نبوده است. این گذر زمان بوده است که این‌چنین توانست شخصیت بسیار عمیق و فلسفی چون جوکر را به وجود آورد. شخصیت جوکر در بسیاری از کمیک‌ها و فیلم‌ها و سریال‌ها و همچنین سه‌گانه موفق بازی رایانه‌ای حضور داشته است. شخصیتی که به‌ویژه‌این اواخر با بازی هیث لجر مرحوم و کارگردانی بی‌نظیر نولان توانست چنان برجسته و لایه‌ای و عمیق ظاهر شود که هنوز که هنوزِ بسیاری از منتقدین این جوکر ساخته‌شده را بهترین جوکر زمان‌ها می‌دانند. شاید بیراهه نباشد که بگوییم باب کین اولین بار توانست شخصیت جوکر را در داستان مصور بتمن خلق کند که وی با همکاری رابینسون که با یک کارت جوکر و همین‌طور تصویر کنراد ویت توانست جرقه خلق شخصیت جوکر را در ذهن باب ایجاد کند همکاری کرد و این شخصیت محبوب را جهانی ساخت. کنراد ویت بازیگر فیلم صامت مردی که می‌خندد بود که برمی‌گشت به شخصیتی که اوباش دو طرف صورت او و نزدی لبانش را با چاقویی زخم کرده بودند و چهره‌اش به‌نوعی خندان به وجود آمده بود. چهره جوکر تقریباً قدی متوسط رو به لند و همان‌طور صورتی دلقک مانند و گریم شده می‌ماند که همان‌طور که گفتیم دو طرف صورتش زخمی وجود دارد که او را خندان نشان می‌دهد. ماجرای صورت او گاهی گریم و جاهایی نیز افتادن در ماده شیمیایی و خلاصه تغییرات اتفاق افتاده است. زخم صورتش نیز با گفته‌های وی توسط پدرش برای این اتفاق افتاده است که گفته: پدرم همیشه مادرم را کتک می‌زد و وقتی من آن صحنه‌ها را تماشا می‌کردم به سمت من آمد و به من گفت چرا این‌قدر جدی هستی و خلاصه زخمی دو طرف لب من قرارداد تا چهره‌ام خندان شود! لقب وی را می‌شود روپوش قرمز نیز نامید. جالب است بدانید در فیلم بتمن 1989 نام او جک ناپیر بوده است و در فیلم بتمن شوالیه تاریکی رئیس پلیس گوردون گفت که او نه اسم درست حسابی دارد و نه نام مستعاری! در داستان‌های مصور اطلاعات بسیار اندکی از گذشته وی پیدا می‌کنیم که مثلاً در شوخی مرگبار گفته شده است او مهندس مواد شیمیایی بوده است که بعدها استعفا داده است و مجری کمدی شده است که البته موفق هم نبوده است و کسی به وی نمی‌خندیده است و خلاصه این مسئله او را جوکر واقعی کرده است و همین‌طور مرگ همسر وی! بعد با عده‌ای خلاف‌کار دست به سرقت از همان کارخانه مواد شیمیایی میزند که ناموفق می‌شود و در همان ماجراها همسرش به‌اشتباه می‌میرد و خلاصه بتمن از راه می‌رسد و او نیز به داخل مواد شیمیایی می‌افتد و باقی ماجرا! خودش در پایان داستان در مورد گذشته‌اش می‌گوید: “گاهی آن را یک‌جور به یاد می‌آورم و گاهی یک‌جور دیگر… اگر قرار باشد که من گذشته‌ای داشته باشم، ترجیح می‌دهم یک انتخاب چندگزینه‌ای باشد!”

داستان زندگي جوكر

دیوانه گیم را خوش است اعتقاد او به این نکته که هرکسی با داشتن یک روز بد می‌تواند دیوانه باشد از موارد جالب است که از روی همین اعتقاد دختر رئیس پلیس گوردون را فلج کرد و خود وی را ربود و بعد بتمن وی را نجات داد. نام دختر گوردون باربارا بود! نکته‌ای در مورد زخم لبانش در فیلم شوالیه تاریکی می‌گوید که خالی از لطف نیست بدانید:” در جای دیگر می‌گوید که همسرش به او می‌گفته که چرا این‌قدر کم می‌خندد؟ همسرش یک قمارباز بوده و یک‌بار، کلی بدهی بالا می‌آورد و طلبکاران، صورتش را خط‌خطی می‌کنند. جوکر برای این‌که نشان دهد این موضوع برایش اهمیتی ندارد، با چاقو روی صورت خود لبخندی ایجاد می‌کند ولی همسرش او را ترک می‌کند.” نوع شخصیت و اخلاقیات وی بیشتر به یک بیمار روانی که شرور هست و در کنار شرارت بسیار نیز منطقی و فیلسوف نیز هست. او حس شوخ‌طبعی دارد و هوش نسبتاً خوبی نیز دارد و سعی دارد چهره واقعی بتمن را به مردم نمایش دهد و چندان به زندگی به چشم یک واقعیت حقیقی نگاه نمی‌کند! بتمن 1989 نقش جوکر به جک نیکلسون اسکاری رسید که هنرپیشه بسیار توانمندی بود و او چیزی که برای ما از نقش جوکر به تصویر کشید شخصیتی سرخوش و شوخ‌طبع و درعین‌حال عصبی بود. قد متوسط و لاغر نبودن او کمی با جوکر در تضاد بود. اما این سال 2008 بود که هیث لجر جوکر واقعی را به تصویر کشید. یک جنون مطلق یک شرور و هرزه و خوش‌گذران و درعین‌حال انسان خاصی که نگاه ویژه‌ای و مسخره‌ای به دنیا دارد. کاملاً می‌شد از بازی چشم‌نواز لجر به عمق شخصیتی و غم و غصه نهفته در خنده‌های کذایی وی پی برد! سال 69 نیز سزار رومرو در سریال‌های بتمن ایفای نقش کرد که دیالوگ‌های وی نیز قابل‌تأمل بود. رقص جک در نقش جوکر در 1989 نیز دیدنی بود و دیالوگ‌ها و بازی با چهره و به‌ویژه لب‌های خونین جوکر با بازی هیث نیز سال 2008 منتقدین را راضی به اهدا اسکار مکمل کرد که البته خود او هیچ‌وقت نتوانست در دوران حیاتش دست به اسکار بزرگ بزند و پس از مرگش این جایزه به وی رسید.

لاغر دوست‌داشتنی

همین شخصیت به صورتی کاملاً لاغر با موهایی سبزرنگ و لبانی سرخ‌رنگ و حس شوخ‌طبعی و دوبله بسیار جالب و گیرا نیز در سه‌گانه بتمن حضور پیدا کرد. محبوبیت سه‌گانه بازی بتمن شاید بشود به جرات گفت بالای 50 درصد مدیون بدمن بازی جوکر باشد! چند دیالوگ جوکر به‌شدت برای من جذابیت دارد که ازجمله آن‌ها”من اولین هنرمند آدم کش دنیا هستم!” و همچنین “میدونی .. میدونی چیو فهمیدم؟ وقتی کارها طبق نقشه پیش بره، هیچ کس وحشت‌زده نمیشه، حتی اگه اون نقشه، وحشتناک باشه… اگه فردا به مطبوعات بگم که مثلاً… به عضو یه گروه خیابونی شلیک میشه، یا یه کامیون سرباز منفجر میشه…هیچ‌کس وحشت نمیکنه، چون همه‌اش جزو نقشه است… اما وقتی بگم که یه شهردار کوچولوی پیر خواهد مُرد! خب همه عقل شون رو از دست میدن” و قشنگ‌ترین دیالوگی که از زبان وی در فیلم شوالیه تاریکی شنیدم این بود”اگه در کاری تخصص داری اون کارو مجانی انجام نده.”نکته جالب در مورد این شخصیت دعوایی که بین سه نفر برای خلق این شخصیت اتفاق افتاده بود. جری رابینسون طرح اولیه را در ذهن باب انداخت ولی تا لحظه مرگش بر این باور بود که او جوکر را خلق کرده است! از طرفی فینگر نویسندگی این شخصیت را بر عهده داشت و طراحی عمق شخصیتی جوکر نیز بر عهده باب بود. هرکدام خلاصه با توجه به لایه‌ای شدن این شخصیت و محبوبیتش در سایت‌ها و مجلات مثلاً IGN و یا wizard سعی داشتند این شخصیت را به نام خود بزنند. به‌هرحال هر کجا نامی از شخصیت آنتاگونیست به میان آید نام جوکر حتماً در بین 30 شخصیت خواهد بود و این کم نخواهد بود! جری رابینسون می‌گفت:” در اولین دیدارمان، وقتی من نقاشی که کشیده بودم را نشان دادم، بیل گفت که من را یاد کنراد ویدت در فیلم “مردی که می‌خندد” می‌اندازد. این اولین اشاره به این فیلم بود. باب کین و بیل فینگر هم می‌توانند آن را طراحی کرده باشند؛ همه‌ی ما نقشی در آن داشتیم اما طرح اولیه از من بود. بیل فیلم‌نامه را بر اساس آنچه من گفتم نوشت و بر اساس دید پرسونای من داستان اول شکل گرفت. بیل فیلم‌نامه را نوشت پس همکار-خالق محسوب می‌شود و من‌باب هم‌کاره‌ای تصویرسازی را انجام دادیم پس باب هم همکار بود نه خالق!” یا مثلاً باب کین هم گفته بود:” بیل فینگر و من جوکر را خلق کردیم. بیل نویسنده بود. جری رابینسون هم با تعدادی کارت بازی جوکر پیش من آمد. آنجا بود که این شخصیت برایم روشن شد. جوکر شبیه کنراد ویدت بود- میدانید، همان بازیگر فیلم “مردی که می‌خندد [محصول سال ۱۹۲۸ بر اساس رمان مشهور ویکتور هوگو].” بیل فینگر که کتابی با تصویری از کنراد ویدت داشت به من گفت: اینم از جوکر!. جری رابینسون تقریباً هیچ کاری با این ماجرا نداشت و تنها کاری که کرد همان کارت‌های بازی بود، اما تا وقتی‌که مرد همه‌جا گفت که او جوکر را خلق کرده است. ما از آن کارت‌ها فقط در چندتا از شماره‌های کمیک استفاده کردیم.”

کی آمد و کی رفت . . .

این نوع شخصیت‌های داستانی و کمیک بوکی معمولاً یکپارچگی زندگینامه‌ای ندارند و خلاصه با اطلاعاتی جسته‌گریخته می‌شود به زندگی آنان پی برد. مرگ او در شهر آرکام (بازی) که جسدش بر روی دستان بتمن حمل شد و یا اسیر شدنش و…اما اینکه حالا او چه سالی دقیقا خلق شد و یا چه سالی دقیقا مرد یا خواهد مرد خیلی مهم نیست, آنچه اهمیت دارد عمق شخصیتی و تاروپود اخلاقی و آرمانی اوست. اینکه او نیز یک شخصیت معمولی بوده است و به دلیل مرگ نابهنگام همسرش به این جوکر سادیسمی و روانی و جانی تبدیل شده است. چیزی شبیه شخصیت اصلی فیلم اره که با از دست دادن بچه در راهش در رحم همسرش دست به جنایاتی وحشتناک می‌زد! در بازی جوکر مرده است و در داستان‌های کمیکی جوکر در تیمارستان حضور دارد. بتمن در مورد جنایات او می‌گوید که تنها با عقل خودش جور درمیاید!

به دور از ریا و تظاهر

گاهی اوقات فارغ از بد بودن آدم‌ها یا خوب بودنشان، کافیست به عمق این مسئله پی ببریم که آیا این شخصیت‌ها خودشان هستند یا نه جلوه‌ای از دیگران‌اند! آیا تقلید می‌کنند یا نقش بازی می‌کنند یا واقعاً خصلتشان این‌گونه است! مطمئناً شده است بارها با بدمنهایی در داستان‌ها, فیلم‌ها و بازی‌ها و انیمیشن‌ها طرف شده‌اید که این‌قدر محبوب و تو دل برو هستند که قهرمان داستان هیچ حرفی در برابرشان ندارد! دلیلش خیلی روشن و واضح است. شخصیت منفی چون جوکر، نقش بازی نمی‌کند. مسخره‌بازی او، ایده آل‌های او و همین‌طور رفتار نشات گرفته از ذهن هوشمند و درعین‌حال مریض او تنها و تنها برای خودش است. تقلید نمی‌کند، ظاهر سازی نیست. او باورش این است زندگی خوب و بد را با هم دارد. خوبی بدون بدی کامل نیست و هیچ قهرمانی بدون وجود افرادی چون جوکر پیروز نیست, محبوب و مشهور نیست و این همان زمانی بود که بتمن مکمل شخصیتی خویش یعنی جوکر را در نسخه شهر آرکام روی دستانش می‌گیرد و در خود فرو می‌رود. وقتی‌که بتمن می‌گوید من نمی‌خواستم تو را بکشم و جوکر می‌گوید حتماً شوخی می‌کنی! او تمام زندگی را شوخی پنداشت و تمام شرارت‌ها و شیطنت‌های وی از روی حس جنون آمیخته با آرمان‌های بلندش بود که شاید واقعاً تنها با عقل خودش جور درمیامد. در نظر من و در نظر خیلی‌ها جوکر بدی بود که خیلی زیبا در اذهان و قلب‌ها نشست و حرفش را زد چراکه او خود خودش بود و نه هیچ‌کس دیگر!

لازم نیست حتما یک طرفدار داستان​های مصور باشید تا جوکر را بشناسید. این شخصیت شرور به اندازه بت​من شناخته شده است و درست به اندازه همان دشمن بزرگش عمر کرده است. از همان زمان، افسانه​​ها و داستان​های بسیاری پیرامون این شاهزاده دلقک جرم و جنایت نقل شده است، خواه “جوکرِ کشنده” باشد، خواه “مرگ در خانواده”. نسخه​​های متعددی از این شخصیت وجود دارد، از دلقک ساده دهه ۶۰ گرفته تا روانی بی​​وجدانی که مردان، زنان و کودکان را به راحتی قتل عام می​کند. در جشن ۷۵ سالگی این شخصیت، عکسی از جرد لتو به عنوان جوکر منتشر شد تا طرفداران داستان​​های مصور را با نسخه متفاوتی از جوکر آشنا کند، بازیگری که به نظر می​رسد قدم در جای پای جک نیکوسون و هیث لدجر گذاشته است. اما جدا از ویژگی​های ظاهری، چیزی که این شخصیت شرور را جذاب می​کند، قطعا دیوانگی اوست. جوکر واقعا بهترین رقیب برای بت​من است و رابطه بین آن​ها بدون شک واقعا بی​​نظیر و خارق​​ا​لعاده چه در صفحات کتاب​​ها، چه سریال​های تلویزیونی و چه در فیلم​های سینمایی است. در این مقاله شما ۲۰ واقعیت غافلگیرکننده و جذاب راجع به دلقکِ قتلِ​​عام​​ها و نفرت​​ها خواهید خواند. مطالبی پیرامون اولین همکارش، راز خلق شدنش، آثار و نتایج خنده​​دار و مضحک داستان​های مشترک دنیای مارول و دی​سی و موارد متعدد دیگر. مقاله​ای که دید شما را پیرامون جوکر به کلی عوض خواهد کرد.

این شخصیت اولین بار در کتاب مصور بت​من شماره یک در سال ۱۹۴۰ ظاهر شد. اما باب کین خالق او، نقشه​ای برای ادامه حضور این شرور محبوب نداشت و قصد داشت در اولین اجرایش او را بکشد؛ موضوعی که ویراستار کتاب با آن موافق نبود. در نتیجه او نویسنده را مجبور کرد تا در اقدامی عجولانه و سریع جوکر را به زندگی باز​گرداند. قبلا هم مشابه این موضوع زمانی که جوکر اشتباها به خودش چاقو زده بود رخ داد. کمی عجیب است که چرا کین انقدر مشتاق نجات جوکر بوده است، خصوصا پس از اینکه با بیل فینگر، نویسنده استودیو بر سر نمایش دادن جوکر دعوا می​کند، چرا که بیل آن​را زیادتر از حد “دلقکانه” می​دانسته است.

اینکه آیا رئیس پلیس گردون، از هویت بت​من باخبر است یا خیر مدت​هاست در هاله​​ای از ابهام به سر می​برد اما اینکه جوکر از هویت دوگانه شوالیه شنل​​پوش با خبر است، به نظر کاملا قطعی است. او هیچ علاقه​​ای به مردی که پشت نقاب مخفی شده است ندارد، او فقط و فقط به بت​من فکر می​کند. البته این موضوع باعث نشده است تا این شاهزاده جرم و جنایت اجساد مارتا و توماس وین را از زیر خاک بیرون نکشد یا چندین بار وارد بت​کیو (مخفیگاه بت من) نشود. حتی جوکر در آخرین سفرش به مخفیگاه زیرزمینی بتمن، که با مخفی شدن در زیر قایقش آنجا را پیدا کرده بود، دست آلفرد را قطع کرد. در هرصورت جوکر فکر می​کند با نقشه​های پلیدانه​​اش به بت​من کمک می​کند تا قهرمان بهتری شود و بروس وین هم فقط یک نمایش پوشالی است که او برای مخفی کردن خودش از آن استفاده می​کند.

داستان زندگي جوكر

یکی از نقش​هایی که هیث لدجر خود را غرق آن کرد، نقش جوکر در “شوالیه تاریک” است؛ که البته عملکرد بسیار خوب او برایش جایزه اسکار را به همراه داشت. هرچند که لدجر آنقدر زندگی نکرد تا موفقیت فیلم را شاهد باشد و شخصا جایزه​​اش را دریافت کند، چرا که ماه​ها قبل از اکران فیلم در ۲۰۰۸ بر اثر زیاده​​روی در خوردن داروهایش مرد. عده​​ای هستند که معتقدند غرق شدن در شخصیت جوکر، خصوصا با آن تمرین​های عجیب و غریبی که او برای آماده شدن برای این نقش می​کرد، چیزی است که او را دیوانه کرد و در نهایت هم باعث مرگش شد. او یک بار خودش را در اتاق هتلش حبس کرده بود و گفته می​شود دفترچه خاطراتی از فکرهای جوکر نیز داشته است. گفته می​​شود به عنوان مثال او در آن دفترچه نوشته بوده است که جوکر موضوعاتی چون ایدز و یا مین​​گذاری را خنده​​دار و جذاب می​داند. شاید شواهد محکمی برای اثبات این ادعا که جوکر باعث مرگ لدجر شده است، وجود نداشته باشد؛ اما باعث می​شود با خود فکر کنید ایفای نقش چنین شخصیتی می​تواند چه عواقبی با خود همراه داشته باشد.

بخوانید: نقد و بررسی انیمیشن فردیناند 

دهه​های ۴۰ و ۵۰ بسیار متفاوت بوده​​اند، و این تفاوت باعث شد تا جوکر، گگزورث گگی گگزورثی را به عنوان همکار و همراهش انتخاب کند. او در داستان​هایی که الان از نظر سیاسی به نظر کمی غلط می​رسند، حضور داشت و صحنه​​هایی بود که بت​من زمانی که او بر روی شانه​​های جوکر مشغول رقص و ادا در​آوردن بود، به صورتش مشت می​زند. او سال​ها بعد و برای مقابله با هارلی کوئین و انتقام گرفتن از او برای دیوانه کردن جوکر، بازمی​گردد. اما همانطور که حدس می​زنید او از آن زمان هنوز تا بدین روز راهش را به “دنیای ۵۲ جدید” پیدا نکرده است و احتمالا هیچوقت هم پیدا نخواهد کرد.

در یک واقعیت متفاوت که سهوا توسط فلش در مبارزه​​​اش با عکس​​فلش ایجاد شد، این بروس وین بود که آن شب در آن کوچه کشته شد. توماس وین به بت​من تبدیل شد، و همسرش مارتا، مادر بت​من، با درد و رنج مرگ فرزندشان تنها ماند. در نتیجه، او صورتش را برید و به جوکر تبدیل شد، جیم گوردون را کشت و سپس پس از آنکه فهمید در دنیایی دیگر بروس زنده است، خودکشی کرد. البته مارتای وحشت​زده فقط به دلیل اینکه فهمید پسرش در دنیایی دیگر زنده است، مستقیم به سمت مرگش نرفت. او خودکشی کرد چرا که توماس سهوا به او گفته بود که بروسی سعی داشت نجات دهد، بت​من دنیای خودش بوده است.

در حالی که بسیاری از طرفداران داستان​های مصور آلان موور را خالق این شخصیت جذاب می​دانند، او در واقع این ایده را از داستانی در سال ۱۹۵۱ به نام “مردی پشت نقاب قرمز” دریافت کرده و در جوک کشنده قرار داده است. بخش زیادی از الهام گرفتن موور به وضوح در اینجا دیده می​شود، خصوصا نقش بت​من در به وجود آمدن جوکر یا نام اولیه او که نقاب قرمز بوده است و یا حتی گیر افتادن او در یک بشکه مواد شیمیایی. موور البته مواردی را هم خودش اضافه می​کند؛ همچون کمدین ضعیف و منفور بودن جوکر و یا این واقعیت که او یک زن حامله داشته است که در یک حادثه به دلیل ناتوانی مالی جوکر می​میرد. داستان او در سال ۲۰۱۴ و “۵۲ جدید” توسط اسکات اسنایدر و گرگ کاپولو بازسازی شد و جوکر به عنوان فردی به نمایش درآمد که همواره در سختی و مشقت است، حتی زمانی که با عنوان نقاب قرمز زندگی می​کرد.

اکنون جوکر به یک قاتل دیوانه تبدیل شده که همه زندگی​​اش را وقف جهنم ساختن زندگی بت​من کرده است. پس از اولین حضورش، البته به عنوان یک قاتل، شخصیت او به فردی علاقه​​مند به دزدیدن آثار هنری و جواهرات تغییر کرد. این موضوع تا اواخر دهه ۷۰ ادامه پیدا کرد و البته زمانی هم قبل از آن بود که برای مدت کوتاهی جوکر به نسخه​ای از بت​من تبدیل شد و مانند او به طراحی لباس و ابزار و خودروهای جوکرگونه خودش پرداخت. این تغییر شخصیت دوام چندانی نداشت و واضح بود که شدیدا لازم است تا دوباره تحولی رخ دهد. “۵ روش قتل جوکر” شروع این تحول دوباره بود، خصوصا که داستان حول انتقام گرفتن جوکر از ۵ نفری است که او را ناامید کرده​​اند، موضوعی که باعث شد بت​من برای نجات افرادی جلو بیاید که در حالت عادی به دنبال شکست دادن آن​ها است. این موضوع همچنین باعث شد رابطه جوکر و بت​من و وابستگی و جنون جوکر راجع به او واضح​​تر شود و بهتر رشد کند.

بخوانید: هرآنچه باید در مورد فصل دوم وست ورلد بدانید

نسخه​​های معروف متعددی از جوکر وجود دارند، اما یک مرد، جوکر را مدت ۲ دهه به بخشی از زندگی طرفداران داستان​های مصور تبدیل کرد؛ بازیگر محبوب “جنگ ستارگان”، مارک همیل. پس از صداپیشگی جوکر در انیمیشن بت​من (Batman: The Animated series)، او در تعداد بسیار زیاد دیگری از انیمیشن​​ها و بازی​های رایانه​ای حضور یافت. متاسفانه “بت​من: شهر آرکام” آخرین حضور او به عنوان به این فرد شرور است، اما او در واقع توانست رکورد هیو جک​من را برای بازی به عنوان ولورین به مدت ۱۵ سال، بشکند. طرفداران بسیار زیادی مشتاق دیدن او به عنوان بازیگر واقعی جوکر بودند، اما نزدیک​ترین چیزی که به وقوع پیوست نقش دقل​باز دیوانه در سریال “فلش” است.

واقعیت خلق این شخصیت مدت​هاست مورد بحث است، حتی همین امروز. جری رابینسون ادعا می​کند او خالق این شخصیت است و آنرا از کارت جوکر که در میان کارت​هایش در آپارتمان قدیمی​​اش پیدا کرده بود، الهام گرفته است. موضوعی که خالق بت​من یعنی باب کین همواره آنرا رد می​کند. از اینرو نمی​​توان به راحتی گفت چه کسی خالق این شخصیت در دهه ۴۰ بوده است. اگرچه، کین از موضوع کارت جوکر در جلد کتاب​های مصور استفاده کرده است، با این ادعا که این کار فقط به دلیل شباهت میان این کارت و جوکر بوده است. این نوع بحث خیلی عجیب نیست. در دنیای مارول نیز چنین بحثی پیرامون مبدا بعضی شخصیت​​ها میان استن لی و هنرمندانی چون استیو دیتکو و جک کربی، وجود دارد. در نتیجه، به نظر می​رسد دعوای میان نویسندگان و هنرمندان بر سر خالق واقعی شخصیت​ها همواره ادامه خواهد یافت، که البته شکی نیست که نقش هردو بسیار بسیار مهم است، خصوصا در متولد شدن شخصیتی مانند جوکر.

حداقل به نوعی! الکساندر لوثر جونیور، از زمین ۳ برخواسته و قبل از آنکه به یکی از شرورترین خلافکاران جهان تبدیل شود، قهرمان بزرگی بود. پس از آنکه او به زمینی که داستان​های دی​سی در آن جریان دارد وارد شد، نقشه احمقانه و بزرگش برای تسخیر دنیا را به اجرا گذاشت؛ اما در نهایت شکست خورد و به شهر گاتهام فرار کرد. زمانی که در یک کوچه مشغول سرزنش خودش بود، او با دلقک مذکور و نسخه عادی خودش (لکسِ این زمین) مواجه شد. و این آغاز تاریک​​تر و ترسناک​​تر شدن مسیر زندگی او بود. او فقط به این دلیل که او را به انجمن مخفی تبهکاران دعوت نشده بود، صورت الکس را با اسید سوزاند و قصد داشت به او شوک الکتریکی بدهد. در زمانی که لکس به شدت به خاطر اینکه الکس خودش را جای او جا زده بود، خشمگین بود، جوکر با شاتگان صورتش را هدف گرفت و او را کشت. شاید فکر کنید اینکه لکس عادی کاری نکرد و فقط به تماشای قتل همزادش پرداخت، کمی عجیب است، اما به نظر می​رسید او حتی تعجب هم نکرده است. البته لکس عادی همیشه همراه نقشه​ های جوکر بوده است و به خوبی با هم کنار می​​آمدند، خصوصا بعد از تشکیل لیگ ناعدالتی.

بخوانید: ۲۰ حقیقت جالب در مورد جوکر – بخش دوم

بخوانید: نقد و بررسی فیلم شکل آب (Shape of Water)

[…] بخوانید: ۲۰ واقعیت عجیب در مورد جوکر که نمیدانستید ! […]

[…] بخوانید: ۲۰ واقعیت شوکه‌کننده در مورد جوکر ! […]

[…] بخش اول این مقاله با ۱۰ حقیقت جالب و جدید در مورد جوکر آشنا […]

واقعا مگه میشه جانی دپ حذف شه 99درصد بیننده ها بخاطر جانی دپ…

دوست عزیز و نویسنده متن فوق جدای از بحث نگاه انتقادی به فیلم…

در ضمن امتیاز نسبتا بالایی رو از دیدگاه مخاطبان کسب کرده….

فیلمش در اون حدی که اینجا نوشته شده بد نیست. بنظرم ارزش دیدن…

از نظر من این فیلم بسیار مزخرف وخسته کننده بود و داستان و رو…

میهن گیم وبسایت خبری بازی های رایانه ای : http://www.mihangame.com

سریال کلاه قرمزی به کارگردانی ایرج طهماسب از مجموعه های پرطرفدار و یاد…

با عضویت در خبرنامه پلازا و یا دنبال کردن شبکه های اجتماعی پلازا از آخرین اخبار دنیای فناوری و سرگرمی مطلع شوید :

کلیه مطالب این وب سایت متعلق به مجله پلازا بوده و استفاده از آنها برای مقاصد غیر تجاری و با ذکر منبع بلامانع است.

این مقاله همانطور که از نامش پیداست در مورد بدن جوکر است، اما حقایق جذابی جدا از جسم او نیز در مطلب پیدا می‌شوند و تک‌تک این بیست مورد جذابیت خاص خود را دارند. اگر از طرفداران جوکر و بتمن هستید، حتما با ادامه این مطلب همراه شوید.

تقریبا چیزی نیست که درباره جوکر (Joker) ناگفته مانده باشد؛ شاهزاده دلقک جنایات از اوایل دهه 1930 میلادی با کامیک‌های (کتاب‌های مصور) شوالیه تاریکی (Dark knight) بر سر زبان‌ها افتاد. در طی دهه‌های گذشته، خیلی کم پیش آمده که جایی نامی بتمن بیاید و یا او به تصویر کشیده شود و این شاهزاده شیطانی در مقابل شوالیه تاریکی حضور نداشته باشد.

همانطور که جوکر همیشه می‌گوید، این دو دشمن خونی (جوکر و بتمن) دو روی یک سکه هستند. بقول او تنها «یک روز بد» لازم است تا بروس وین هم مانند دشمن خونی‌اش به ورطه جنون سقوط کند. دهه هاست که ذهن نابغه جنایت‌کار این دیوانه تماما به نبرد بی پایان با بتمن پرداخته است و بدین ترتیب او به یکی از بزرگ‌ترین شخصیت‌های شرور تاریخ کتب مصور بدل شده است.
وقتی صحبت از خصوصیات شخصی می شود، با توجه به شخصیت دیوانه‌ای که جوکر دارد، پای فریب و دغل بازی وسط می آید. هفتاد سال از شکل گیری شخصیت او گذشته است و هنوز هم حتی طرفدران پروپاقرص کتاب‌های مصور درباره اصل و نسب او، هویت دقیق و تاریخچه شخصیتش اطلاعات دقیقی در اختیار ندارند.داستان زندگي جوكر

با این حال نویسندگان کمپانی دی‌سی (DC Comics) هم گاهی نمی‌توانند جلوی خودشان را بگیرند و داستانی از گذشته جوکر از قلم‌شان در نرود و به همین ترتیب اطلاعات بسیار کوچکی در مورد گذشته این دلقک رازآلود را خلق می‌کنند و در اختیارمان قرار می‌دهند؛ با اینکه آنها با ارائه این اطلاعات، تعدادی از سوالات ما را پاسخ می‌دهند، اما هر کدام از این اطلاعات رازآلود سوالات بیشتری را در ذهن ما ایجاد می‌کنند.

جسم جوکر و مهارت‌های جسمی او در طول این 70 سال ویژگی‌های عجیب و غریب و دور از انتظاری را از خود به نمایش گذاشته است؛ شما هم اگر مثل من از دوست‌داران بتمن و جوکر باشید، مطمئنا از این مطلب لذت خواهید برد.

سریال The Batman  را به یاد می آورید؟ این سریال تلاشی برای ساختن دنباله‌ای برای مجموعه انیمیشنی موفق Batman: The Animated Series بود و چهار سال متوالی از یکی از شبکه‌های تلویزیونی پخش شد. فصل های اول و دوم تقریبا محبوب بود اما بعد از آن به‌سرعت از چشم مردم افتاد. یکی از المان‌هایی که این سریال را منحصر به فرد می‌کرد، این بود که این سریال، پیش‌زمینه ذهنی مردم درباره بتمن و جوکر را به کلی تغییر داد.
جوکری که در سریال The Batman ظاهر شد، تفاوت زیادی با جوکرهایی که پیشتر به تصویر کشیده شده‌ بودند، داشت. دلقکی در یک کت بلند و با دست‌های آویزانی که هنگام چرخیدن و مبارزه کردن در هوا تاب می خوردند. آقای جِی (Mr. J) در این سریال، استاد هنرهای رزمی بود و می‌توانست با بتمن وارد نبرد فیزیکی و تن به تن شود و در مقابل او دوام بیاورد (در حالی که جوکر در دیگر کامیک‌ها معمولا از رویارویی تن به تن با بتمن خودداری می‌کند؛ چرا؟ چون بتمن زورش زیاد است!)، همچنین جوکر می‌توانست طوری بدنش را در هم بپیچد که هیچ‌کس دیگری قادر به این کار نبود.

 

شاید بتوان گفت مهم ترین چیز درباره ی جوکر این است که او یک نسخه ی مشخص و خاص ندارد و یک شخصیت واحد نیست؛ در واقع هیچ نسخه «اصلی» و هیچ نسخه فرعی‌ برای جوکر وجود ندارد، هر نویسنده با پیش‌زمینه ذهنی خود اقتباسی از شخصیت او می‌کند و جوکری منحصر به خود می‌آفریند؛ همچنین در طی این سال‌ها، در صنعت سینما نیز جوکر یک بازیگر اصلی نداشته و بسیاری از بازیگران بزرگ در فیلم‌های مختلف نقش او را ایفا کرده‌اند. مثلا بیشتر مردم از «رابرت داونی جونیور» (Robert Downey Jr.) به عنوان «مرد آهنین» (Iron Man) یاد کنند و یا وقتی اسم «کریستوفر ریو» (Christopher Reeve) را می‌شنوند، یاد «سوپرمن» می افتند. اما در مورد جوکر این‌طور نیست؛ در طی سال‌ها جک نیکلسون (Jack Nicholson)، سزار رومئو (Cesar Romero)، مارک همیل (Mark Hamill)، هیث لجر (Heath Ledger) و اخیرا جرد لتو (Jared Leto) در نقش جوکر بازی کردند و هرکدام هم تصویر خوبی را از جوکر ارائه دادند. ممکن است زمانی که اسم جوکر بیاید هرکس یاد چهره متفاوتی بیافتد (البته هیث لجر با اجرای فوق‌العاده‌اش قلب همه را تسخیر کرده و بدون شک به بهترین شکل جوکر را به تصویر کشیده است). جوکری که هیث لجر آن را به تصویر کشید، بیشتر آنارشیستی است که برای ثابت کردن نکته‌ای و یا فهماندن چیزی به مردم مرتکب جنایت می‌شود.
همه می دانند که لجر چگونه در نقش جوکر فرو می‌رفت، اما آیا می دانید که هیث لجر اصرار داشت که هیچوقت روی صندلی گریم ننشیند مگر اینکه نیاز به کارگذاری پروتز باشد.

هیث لجر احساس می کرد که جوکر باید کسی باشد که خودش، خودش را با هرچیزی که پیدا می شد، گریم کند. او از مغازه‌هایی که لوازم آرایشی ارزان قیمت داشتند، خرید می کرد و سپس قبل فیلم‌برداری خودش را با آنها گریم می کرد.

وقتی اولین تصویر از جرد لتو به عنوان جوکر منتشر شد، بسیاری درباره دندان های طلای او حدس‌هایی زدند. بعضی‌ها فکر کردند بخاطر این است که در این داستان شخصیت این جوکر زمینه گنگستری پررنگ‌تری نسبت به نسخه‌های قبلی جوکر دارد؛ درحالی که بقیه فکر کردند این دندان‌های طلا جایگزین دندان‌هایی هستند که بتمن در طول این سالها شکسته است.

جوکر باید دندان پزشک خوبی داشته باشد؛ چون حتی در کامیک‌ها هم امکان ندارد که این دندان‌های طلا، دندان‌های واقعی‌اش باشند. هروقت که بتمن یا یکی از اعضای خانواده خفاش‌ها (به گروه دوستان بتمن، Batfamily یا خانواده خفاش‌ها می‌گویند)، از دست جوکر عصبانی می شدند یک گوشمالی حسابی به او می دادند.
طراحان داستان اغلب اوقات علاقه دارند با نمایش پرت شدن دندان‌های جوکر بیرون از دهانش، نشان دهند او چه ضربات سختی نوش جان می‌کند.
بی رحم ترین صحنه ها، زمانی بود که باربارا گوردون (Batgirl) انتقامش را با یک دیلم از او گرفت و تمام دندان های جوکر را در دهانش خرد کرد!

 

داستان کامیک Batman: The Dark Knight Returns بدون شک، یکی از بهترین داستان‌هایی است که در کتب مصور روایت شده است. وقتی این داستان در سال 1986 میلادی منتشر شد، به لطف موفقیت عظیم سریال تلویزیونی‌ که آدام وِست (Adam West) در آن نقش شوالیه تاریکی را ایفا می‌کرد، بتمن تبدیل به شخصیتی شوخ طبع شد. این داستان، قهرمان قدرتمند را به اصل و نسب و ریشه خود بازگرداند؛ کسی که در عین انسان بودن، بسیار خفن هم بود بود.
اصلا بتمن بدون شاهزاده دلقک جنایات چه معنایی می‌دهد؟ در این داستان، جوکر بعنوان مردی که دوباره توانایی‌اش را بدست آورده، حضور کوتاهی دارد و مثل همیشه سعی می‌کند تا بتمن را عذاب دهد. در نقطه ی حساس داستان، بتمن از بدجنسی‌ها و عذاب‌هایی که جوکر باعث اش شده به تنگ می‌آید و ستون فقرات او را می شکند. جوکر هم که نمی خواهد قطع نخاع شود، کارش را متوقف می کند.

 

دهه 90 میلادی، واقعا دوره عجیبی برای کتب مصور بود. به لطف انتشار کامیک Death of Superman (مرگ سوپرمن)، تقریبا کل صنعت کامیک در معرض نابودی قرار گرفت و نتیجه این شد که تهیه کنندگان، برای به دست گرفتن دوباره بازار، دست به هرکاری زدند.

شخصیت پردازی‌ها به مرور زمان خشن‌تر و تاریک‌تر شدند، رگ و ریشه بعضی از کاراکترها تغییر کرد و کمپانی‌های مارول و DC هردو، برای احیای دوباره بازارشان به صرافت افتادند. یکی از عجیب‌ترین اتفاقاتی که در این دهه افتاد‌، مینی سریال دوازده قسمتی‌ بود که مارول و DC با همکاری هم منتشر کردند؛ این مجموعه که Amaglam Comics نام داشت، داستان‌های کاراکترهایی را تعریف می‌کرد که مخلوطی از شخصیت‌های نمادین هردو کمپانی بودند.

در این دنیا، جوکر با یکی از شخصیت‌های شرور کمپانی مارول، گربه دندان خنجری (Sabertooth) یکی شد. ادغام این دو شخصیت، کاراکتری به نام هیِنا (Hyena) را بوجود آورد که نقش دشمن خونی شخصیتی به نام پنجه سیاه (Dark Claw) که از ادغام شخصیت‌های ولورین و بتمن بوجود آمده بود را ایفا می‌کرد.

 

همچنین بخوانید : تامی وایزو صحنه‌ ای از جوکر در فیلم The Dark Knight را بازسازی کرد

تقریبا یکی دو سالی‌ست که امکان ندارد جایی درباره بدن جوکر صحبت شود و حرف جوکر جرد لتو، به میان نیاید. یکی از بزرگترین شکایات از فیلم Suicide Squad، شخصیت جوکر آن بود که از یک علاف سرگردان، تبدیل به یک رئیس گنگستر‌ها و یک خلافکار درست حسابی و باکلاس با زنجیر طلا و خالکوبی و پیرسینگ‌های تجملاتی فراوان شده بود. طرفداران مخصوصاً از کلمه «Damaged» (به معنای آسیب دیده) که روی پیشانی جوکر جرد لتو خالکوبی شده بود تنفر داشتند و فکر می‌کردند که این جوکر خیلی کلیشه‌ای شده است. گویا این خالکوبی‌ها به‌گونه‌ای نشان‌گر جنون و دیوانگی این جوکر بوده‌اند.
کارگردان فیلم Suicide Squad آقای دیوید آیِر (David Ayer) پیشتر گفته بود که هر خالکوبی‌ که روی بدن جوکر جرد لتو به چشم می‌خورد، داستان خاصی برای خود دارد؛ بعنوان مثال، طرح دلقکی که روی بالاتنه‌اش خالکوبی شده، نماد عشقش به هارلی کویین (Harley Quinn) است. خوفناک‌ترین این خالکوبی‌ها، طرح پرنده ای‌ است که تیری در قلبش فرو رفته است که یادآور کاری است که جوکر با جیسون تاد (Jason Todd) کرد.

 

در کامیک‌ها اکثرا نشان داده می‌شود که جوکر و هارلی رابطه ی سواستفاده گرایانه‌ای نسبت به هم دارند؛  طوری که بنظر می رسید جوکر، هارلی را فقط برای مقاصد خلافکارانه اش می خواهد. اما هم در سری‌ بازی‌های Batman: Arkham و هم در دنیای سینمایی دی‌سی، این دو کاراکتر بنظر یک زوج عاشق می‌آمدند و رابطه احساسی قوی‌ داشتند.

رابطه ی این دو در بازی Batman: Arkham City به مرحله جدیدی وارد شد. در صحنه‌ای پس از مرگ جوکر در آخر بازی، صدای هارلی شنیده می شود که می‌گوید:« ششش، آروم بگیر نی نی کوچولو»؛ همچنین در یکی از صحنه های قبلی، تست حاملگی مثبت روی کف زمین مخفیگاه جوکر دیده می شود. اما بعدا در بسته الحاقی Harley Quinn’s Revenge که برای این بازی منتشر شد، آشکار می شود که این صرفا یک تست مثبت اشتباهی، میان چندین تست منفی بوده است.

 

جوکری که بچه داشته باشد، مگر چقدر می تواند دیوانه باشد؟ اگر او بچه دار شود و بخواهد به بچه‌اش اهمیت دهد، قاعدتا رابطه‌اش با هارلی و بتمن دستخوش تغییر خواهد شد. آیا با وجود یک بچه روی احساساتی جوکر نمایان می‌شود یا که او از بچه‌اش به عنوان ابزاری برای سواستفاده از بتمن استفاده خواهد کرد؟ آیا جوکر بچه‌اش را بزرگ می کند تا تبدیل به یک خلافکار بزرگ شرور شود؟

ما جواب را از دو داستان تقریبا متفاوت گرفتیم. در اولی که برگرفته از بازی Injustice: Gods Among Us بود، هارلی کویین (Harley Quinn) به «قناری سیاه» (Black Canary) اقرار می‌کند که از جوکر یک بچه داشته اما به جوکر چیزی در این باره نگفته و بچه را پیش خواهر خود فرستاده تا او بزرگش کند.
جوکر همچنین یک دختر ناتنی در Duela Dent دارد؛ دختری که مانند او لباس می پوشد و خود را «دختر جوکر» می نامد.

 

سریال Batmania سال 1966 که آدام وست (Adam West) و بِرت وارد (Burt Ward) در آن نقش آفرینی می کردند، پدیده محبوبی بود که شوالیه تاریکی را در جامعه آمریکا و سپس در جهان همه‌گیر کرد. سریال Batmania در دهه شصت در آمریکا به محبوبیت بالایی رسید و همین موفقیت باعث شد که سه فصل از این سریال ساخته شود. این سریال چند تا از بزرگترین و مهم‌ترین دشمنان شوالیه تاریکی را به تصویر کشید و یکی از محبوب‌ترین این دشمنان مثل همیشه شاهزاده دلقک جنایات، «جوکر» بود که نقش او را سزار رومئو (Cesar Romeo) بازی می‌کرد.داستان زندگي جوكر

سزار رومئو که با سبیلش معروف بود، قبول نکرد آن را برای ایفای نقش جوکر اصلاح کند و به همین خاطر گریمورهای بیچاره مجبور می‌شدند تا او را همراه با سبیل‌هایش گریم کنند و تمام تلاش‌شان را می‌کردند تا سبیل‌های او زیر رنگ سفید صورت جوکر دیده نشود؛ عکسش را در بالا می‌بینید، خیلی ضایع و خنده‌دار است، مگر نه؟

سازندگان نخواستند که یک جوکر سیبیلو را به تصویر بکشانند وگرنه می‌توانستند سبیل‌های رومئو را هم مانند موهای جوکرش سبز کنند! البته آن موقع هم خیلی ضایع می‌شد ولی فکر می‌کنم از این عکس ضایع‌تر نمی‌شد؛ ناسلامتی سریال تلویزیون آمریکاست و قرار است از سطح بالایی برخوردار باشد. بنده خداها آن موقع این جلوه‌های ویژه‌ای که سازندگان فیلم سوپرمن داشتند و برای حذف سبیل بازیگر سوپرمن از آن استفاده کردند، را که در اختیار نداشتند. هر بار که جوکر قرار بود در سریال بتمنیا به صحنه بیاید، گریمورهای بیچاره باید روی سبیل‌های او هم یک رنگ سفید می‌زدند تا با رنگ صورتش هماهنگ شود و مثلا تابلو نباشد، اما با این وجود این سبیل همیشه خدا تابلو بود!

 

می‌دانم، تیتر این مورد عجیب بنظر می‌رسد؛ اما باور کنید که جوکر با قلبش به سیستم بدن بتمن سمی وارد کرد و او را دیوانه کرد، الان به شما توضیح می‌دهم که این اتفاق چگونه افتاد. در طول این سال‌ها شاهد نسخه‌های متفاوتی از بتمن بوده‌ایم، اما هیچ‌کدام از آنها به اندازه «بتمنی که می‌خندد» (The Batman Who Laughs) وحشتناک نبوده‌اند.

بتمن بعد از یک رویارویی با جوکر، عقلش را از دست می‌دهد و دست به کشتار وحشیانه‌ای می‌زند؛ او تمام اعضای خانواده خفاش (Batfamily) و تمام مردم گاتهام را می‌کشد. او بعنوان «بتمنی که می‌خندد» هر سه رابینی که تبدیل به زامبی شده‌اند را به زنجیر می‌بندد و از آنان بعنوان سلاح استفاده می‌کند.

چگونه این اتفاق افتاد؟ چه شد که بتمن این‌گونه دیوانه شد؟ گویا جوکر در دنیای کامیک Dark Knights: Metal دستگاه سمی هوشمندی برروی قلب‌اش داشت، که در صورتی که نفله شد و قلبش از تپیدن ایستاد، آن دستگاه هوشمند بکار بیافتد و یک سم را در اطراف ترشح کند. زمانی که بتمن در این کامیک، نهایتا جان این ابرشرور محبوب (!) را گرفت، دستگاه کوچکی که در قلب جوکر جاسازی شده بود، سمی قدرتمندتر از همه زهرهای جوکر را آزاد کرد و این سم به سیستم بدن بتمن وارد شد و کم کم او را دیوانه کرد. بهرحال جوکر است و نقشه‌هایش.

 

هر دفعه که یک نویسنده‌ای قلمش می‌طلبد و قصد می‌کند در مورد دلقک شاهزاده جنایات بنویسد، طبیعتا سعی می‌کند نسخه‌ مخصوص به قلم خودش را از جوکر بسازد. با اینکه این موضوع اتفاق خوبی‌ است و منجر به تنوع و بروز خلاقیت‌ها می‌شود و با اینکه بسیاری از نویسندگان از پیشینه اصلی (البته جوکر اصلی و فرعی ندارد، منظورم پیشینه‌ای که پیشتر تعریف شده است) جوکر برای جوکر خود استفاده کرده‌اند، اما با این وجود طی این سالها شخصیت‌های مختلفی برای جوکر ساخته شده و او هویت‌های مختلفی پیدا کرده است. این موضوع هیچ مشکل خاصی ندارد، اما فاجعه واقعی آنجاست که نویسنده‌ای کاری را به جوکر نسبت می‌دهد که اصلا به شخصیت جوکر نمی‌خورد. به معنای واقعی کلمه، ده‌ها اقتباس مختلف از جوکر وجود دارد، که هرکدام از آنها نکات مثبت و منفی خودشان را دارند.

در سری کامیک‌های DC Rebirth که در سال 2016 عرضه شد، بتمن از صندلی قدرتمند موبیوس (وسیله‌ای که می‌تواند در فضا و زمان جابجا شود و با استفاده از آن می‌توان وقایع گذشته یا آینده را مشاهده کرد)، استفاده می‌کند تا هویت جوکر را بفهمد و در کمال تعجب متوجه می‌شود که جوکر تنها یک نفر نیست؛ بلکه آن‌طور که صندلی موبیوس نشان داد، سه جوکر مختلف وجود دارد، این پیچش داستانی جدیدا عرضه شده و اطلاعات زیادی از آن در دسترس نیست؛ امیدواریم در کامیک «سه جوکر» که قرار است در آینده منتشر شود، متوجه شویم که چگونه جوکر سه نفر است.

 

مرد هم مردهای قدیم که سرشان می‌رفت یا بدتر اگر قرار بود نقش جوکر بازی کنند هم سیبیل‌شان نمی‌رفت، چه برسد به ابرو!

وقتی به جوکر فیلم Suicide Squad که جرد لتو نقش‌ آن را ایفا می‌کند نگاه کنید، نکات جدید بسیاری را مشاهده خواهید کرد. کلی خالکوبی جدید روی بدن این جوکر است، این جوکر کلی جواهرات دارد و لباس‌های شیک مختلفی می‌پوشد و لامبورگینی سوار می‌شود و … خلاصه؛ یکی از این نکاتی که در این جوکر جلب توجه می‌کند این است که او ابرو ندارد. گویا نداشتن ابرو باعث می‌شود احساسات کمتر در صورت جوکر ظهور پیدا کنند و او را شبیه به یک شکارچی‌ می‌کند که می‌خواهد از کمین درآید و به شکارش حمله کند.

جرد لتو برای روش بازیگری‌اش زبانزد عموم است و برای ایفای نقش جوکر نیز مانند همیشه رفتار کرد؛ او سعی می‌کند تا جایی که می‌شود، خودش را از نظر روحی و جسمی شبیه کاراکتر کند و از جلوه‌های کامپیوتری کمتر استفاده کند. او برای ایفای نقش جوکر، خودش را در معرض آسیب‌های روانی قرار داد، بسیار در مورد جوکر مطالعه کرد و در عین حال سعی کرد تا تصویر جسمی‌اش را نیز با جوکری که می‌خواهد بازی کند، منطبق کند. لتو نگذاشت که ابروهایش را با جلوه‌های کامپیوتری و یا با پروتز پاک کنند، همچنین نخواست که عین سزار رومئو ابروهایش را همرنگ سفیدی صورت‌اش کند تا دیده نشود؛ او به سادگی ابروهایش را تراشید تا به تصویری که از جوکر در ذهن داشت تبدیل شود.

 

سری کامیک‌هایی که با نام New 52 شناخته می‌ شدند، ابتکاری از سوی کمپانی دی‌سی کامیکس (DC Comics) بودند که به منظور تصحیح تمام اشتباهات داستانی‌ که کامیک‌ها در چند دهه اخیر مرتکب شده‌ بودند و همچنین به منظور ارائه داستانی منسجم برای تمامی کاراکتر‌ها و تعامل‌های آنها با یکدیگر، در سال 2011 عرضه شدند. در واقع پیش از عرضه این سری کامیک‌ها، تمام داستان‌های کمپانی دی‌سی به پایان رسانده شد تا با شروع سری New 52 همه آنها دوباره از اول با دقت نوشته و عرضه شوند. مشخصا بتمن و داستان‌های او نیز جزو اولین کامیک‌هایی بودند که کار خود را از اول آغاز کردند.

در اولین داستان بزرگ کامیک Detective Comics در مجموعه New 52، شوالیه تاریکی به دنبال جوکر و همچنین شرور جدیدی به نام عروسک‌ساز یا Dollmaker است. در پایان این داستان، جوکر (مثل همیشه با دیوانگی تمام) تصمیم می‌گیرد که نیاز دارد همه چیز را از اول شروع کند و به همین علت صورت خود را دورتادور می‌برد و دور می‌اندازد. ولی دفعه بعدی که ما این شرور بزرگ را می‌بینیم، مشاهده می‌کنیم که صورتش با نخ و سوزن به جای قبلی‌اش متصل شده است.

 

کامیک Batman: Endgame که اسکات اسنایدر (Scott Snyder) آن را نوشت، واقعا ماجراجویی جذابی بود. این کامیک قرار بود قسمت سوم سه‌گانه عظیم خطوط داستانی جوکر باشد و به اندازه انتظارات درخشان ظاهر شد. داستان این کامیک بازگشت جوکر برای عذاب دادن بتمن را دنبال می‌کند و جوکر در این داستان آشکار می‌کند که می‌داند که هویت واقعی بتمن کیست و می‌گوید که هیچکس از خشم او در امان نیست.

عجیب‌ترین نکته این موضوع چیست؟ قهرمانان در این داستان سرنخ‌هایی پیدا می‌کنند که نشان می‌دهد جوکر بسیار مسن‌تر از آنی‌ است که همگان تصور می‌کردند و در همین راستا گوردون عکسی از جوکر را در روزنامه‌ای بسیار قدیمی پیدا می‌کند.

خود شاهزاده دلقک نیز در جایی با گفتن این موضوع که شاید یک شیطان جاودان باشد که سرنوشتش این است که تا ابد با بتمن مبارزه کند و شاید هم نه، سربه‌سر بتمن می‌گذارد. البته در آخر داستان، بتمن زمانی که جوکر را در غاری گیر می‌آورد، برای امتحان کردن جاودانگی او، غار را روی سر خودش و جوکر خراب می‌کند.

 

سریال انیمیشنی Batman Beyond یکی از آن داستان‌هایی بود که می‌خواست میدان را برای جوانان (ابرقهرمانان جوان) خالی کند و از قضا خوب از آب در آمد. بسیاری از داستان‌هایی که سعی داشته‌اند نسل دوم ابرقهرمانان را به تصویر بکشند و داستان ابرقهرمانان جوان را روایت کنند، معمولا با صورت به زمین خورده‌اند؛ اما داستان Batman Beyond توسط ذهن‌های خلاقی که پیشتر Batman: The Animated Series را خلق کرده بودند، آفریده شده بود و بسیاری از گویندگان اصلی Batman: TAS صدایی مسن‌تر از کارکتر اصلی‌شان را ارائه دادند و نتیجه بسیار زیبا از آب در آمد. همچنین داستان Return of the Joker در سریال Batman Beyond، اولین باری بود که تِری مک‌گینیس (Terry McGinnis، پسر بروس وین و بتمن آینده) در نقش بتمن به تصویر کشیده شد.

در این داستان، آشکار می شود که جوکر، «تیم دریک» (Tim Drake) را گروگان گرفته و کاراکتر رابین را به نسخه کوچک‌تری از خودش تبدیل کرده است.

در نهایت بتمن موفق می‌شود تا یار دیرین خودش رابین را نجات دهد، اما خبر ندارد که جوکر با یک تراشه کوچک، ذهن و ماده ژنی خود را در بدن رابین تزریق کرده است. چندین سال بعد، این تراشه کوچک، یا بقولی این میکروچیپ، فعال می‌شود و رابین را تبدیل به شروری می‌کند تا نابودی بزرگی راه بیندازد.

 

متد بازیگری هیث لجر (Heath Ledger) بازیگر جوکر در فیلم The Dark Knight، اگر نگوییم بهترین، باید بگوییم یکی از بهترین اجراها را در تاریخ سینمای کامیکی را ارائه داد. لجر همواره دفترچه‌ای با خود همراه داشت که تفکرات جوکر و رویاهایش را در آن می‌نوشت و هر بار پیش از آنکه روی صحنه فیلم‌برداری برود، خودش گریم جوکر را بر روی صورتش پیاده می‌کرد. زمانی که هیث لجر در نقش جوکر فرو می‌رفت تمام دست اندرکاران پشت صحنه را بهت‌زده می‌کرد و پس از اکران نیز همه ما را بهت‌زده کرد.

بهرحال او احتمالا در صحنه بازجویی کمی زیاده‌روی کرد. در مصاحبه‌ای اخیر با نشریه هالیوود ریپورتر، کریستین بیل (Christian Bale)، بازیگر نقش بتمن در همین فیلم، آشکار کرد که هیث لجر از او می‌خواسته تا در این صحنه واقعا او را کتک بزند. با اینکه بیل از صدمه زدن به همکارش خودداری کرد، اما تمام ضربه‌های محکمی که شما در این صحنه می‌بینید واقعی هستند. لجر خودش را وحشیانه به سمت دیوار و میز پرت می‌کرد تا صحنه طبیعی‌تر جلوه کند.

 

جوکر معمولا زیاد به پست «تایتان‌های نوجوان» (گروهی از ابرقهرمانان نوجوان زیرنظر رابین) نمی‌خورد. این موضوع کمی منطقی بنظر می‌رسد؛ از آنجایی که جوکر کاملا در مورد بتمن وسواس دارد و همواره می‌خواهد با او مبارزه کند، حتی‌الامکان سعی می‌کند در درگیری‌هایی که شوالیه تاریکی در آنها نقشی ندارد، شرکت نکند و خودش را با دیگر قهرمانان مشغول نکند. با این‌حال، عجیب است که جوکر تایتان‌های نوجوان را عذاب نمی‌دهد؛ ناسلامتی رهبر این گروه رفیق صمیمی بتمن است. شاید هم او می‌ترسد با قهرمانانی که قدرت‌های ماورالطبیعه «واقعی» دارند بجنگد.

البته در صفحات کامیک Titans East Special جوکر خلاف این موضوع را ثابت می‌کند؛ زمانی که در این کامیک جوکر به دنبال رابین می‌رود، سر راه‌اش به راحتی کاراکترهای فلش کوچولو (Kid Flash) و رِیوِن (Raven) را که جزو تایتان‌های نوجوان هستند را شکست می‌دهد. خب حالا نکته عجیب این موضوع چیست؟

در نبرد با جوکر، Raven سعی می‌کند با قدرت‌های ذهنی‌اش، عمیق‌ترین ترس‌های جوکر را به تصویر بکشد، اما در کمال تعجب می‌بینیم که جوکر نسبت به قدرت‌های رِیوِن مصون است و بجای ترسیدن از تصاویر ترسناکی که پیش رویش قرار گرفته‌اند، او تنها می‌خندد.

 

زمانی که شما کلمه «جوکر» را می‌شنوید، چه فکری به ذهن‌تان خطور می‌کند؟ او در ذهن ها همیشه یک شخصیت شیطانی با خنده‌های دیوانه‌وار و با چهره‌ای رنگ شده به سفیدی گچ است. جوکر یکی از ترسناک‌ترین و درعین‌حال محبوب‌ترین شخصیت‌ها در دنیای کامیک است، زیرا که هیچ‌کس نمی تواند حرکات بعدی او را پیش‌بینی کند و او از تمام اعمال شیطانی‌ که انجام می‌دهد، به شکل بیمارگونه لذت می‌برد. هیچ‌کس نمی‌داند دقیقا چه به سر جوکر آمده که تبدیل به چنین دیوانه‌ای شده است؛ حتی خود جوکر هم نمی‌داد داستان اصلی گذشته‌اش چیست!

در کامیک The Killing Joke، او به بتمن می‌گوید :« اگر قرار است من گذشته‌ای داشته باشم، ترجیح‌ می‌دهم یک گذشته چند گزینه‌ای باشد.» با اینکه بنظر می‌رسد او دارد با بتمن شوخی می‌کند، اما هر تاریخچه‌ای که از گذشته جوکر پیدا می‌شود به‌گونه‌ای با واقعیت مطابقت ندارد.

جوکر زرنگ بازی در نمی‌آورد؛ او واقعا باور دارد که گذشته‌اش می‌توانسته یکی از بسیاری گزینه‌ها باشد و او می‌تواند هر کدام از این گذشته‌ها را که بخواهد و مناسب مکان و زمان باشد را انتخاب کند.

 

جوکر یکی از زیرک‌ترین و آب‌زیرکاه‌ترین کاراکتر‌های کل دنیای دی‌سی کامیکس و کل صنعت کتب مصور است. مهم نیست که بتمن و دیگر قهرمانان چقدر مطمئن هستند که او را در چنگ خود دارند، شاهزاده دلقک جنایات همواره راهی را پیدا می‌کند تا با نقشه‌های غیرقابل پیش‌بینی‌اش همه را غافل‌گیر کند. تقریبا تمام کاراکترهای دنیای دی‌سی کامیکس در نقطه‌ای قربانی نقشه‌های جوکر شده‌اند.

یکی از بزرگترین حقه‌هایی که جوکر پیاده کرده، برروی دشمن سوپرمن، کاراکتری شرور به نام Mr. Mxyzptlk (خودتان یک‌جوری تلفظ اش کنید!) بوده است. زمانی جوکر با وعده دادن قدرت‌های تغییردهنده دنیا به این کاراکتر، او را فریب داد. جوکر در نقطه‌ای قدرت‌های تغییردهنده واقعیت و هستی را در اختیار داشته و می‌توانسته با اراده‌اش واقعیت را تغییر دهد. او از این قدرت‌ برا فتح جهان، تبدیل کردن گروه Justice League (گروهی از ابرقهرمانان) به گروهی از شرورها و عذاب دادن بتمن استفاده کرده است.

 

جوکر و دیوانگی با هم مراعات‌نظیری منطقی‌ ایجاد می‌کنند، وگرنه چه دلیلی دارد که یک نفر مانند دلقک‌ها لباس بپوشد و برای تفریح مرتکب جنایت شود؟ بجز این‌ها او آن‌قدر روی شوالیه تاریکی وسواس دارد و به او وابسته است که بنظر می‌رسد او را به سان یک معشوق دوست می‌دارد.

اگر به شما بگویم که جوکر ذره‌ای دیوانه نیست، چه می‌گویید؟ اگر به شما بگویم که شاهزاده دلقک از بسیاری از کاراکترها عاقل و منطقی‌تر است چه؟

در کامیک آسایشگاه آرخام (Arkham Asylum)، که توسط گرنت موریسون (Grant Morrison) خلق شده بود، آشکار می‌شود که جوکر یک ویژگی‌ روانی دارد که روان‌شناسان به آن «ابر خِرد» (Super Sanity) می‌گویند. این ویژگی ذهنی، حالتی‌ از ذهن است که در آن فرد شرور هیچ شخصیت واقعی‌ ندارد، بلکه به تناسب با هر موقعیتی رفتار می‌کند؛ یعنی او دیدگاه خاصی ندارد، تعصب، عقاید، قوانین، تعصب و … هیچ‌کدام از این ویژگی‌های دست و پا گیر را ندارد و به تناسب با هر موقعیتی به منطقی‌ترین و زیرکانه‌ترین حالت رفتار می‌کند، مهم نیست که این رفتار کشتن خودش باشد یا منفجر کردن یک شهر، هرچه که او را در اهداف‌اش پیش ببرد، او بدون هیچ تردیدی انجامش می‌دهد. مغز او نمی‌تواند محرک‌های حسی‌ که از دنیای اطراف‌اش به سمت او می‌آیند را دریافت کند، بنابراین او از یک مکانیزم انطباق استفاده می‌کند و با جریان رود همراه می‌شود؛ فراموش نکنید کدام گونه از جانوران طی انتخاب طبیعی زنده می‌مانند، آنهایی که از همه «منطبق‌تر» هستند.

برای شما یک کلیپ بسیار جالب از جوکر آماده کرده ایم که شمارا به دیدن این ویدیو دعوت میکنیم

 

در این قسمت برای شما والپیپر و عکس های زیبای شخصیت محبوب جوکر را قرار داده‌ایم تا علاقه مندان از این تصاویر در کامپیوتر و موبایل استفاده کنند . این والپیپر ها با کیفیت بالا برای شما توسط تیم پلازامگ آماده شده است.

در این بخش مجموعه ای فوق العاده ترین دیالوگ های شخصیت جوکر به همراه تصویر و متن ارجینال انگلیسی این دیالوگ ها را برای شما آماده کردیم.

 

جوکر: اعتقاد دارم هرچیزی که انسان‌رو نکشه قطع پیچیده ترش میکنه. “I believe, whatever doesn’t kill you, simply makes you…stranger”

 

جوکر: اگه تو چیزی حرفه ای هستی، هیچوقت رایگان انجامش نده  “If you’re good at something, never do it for free.”

 

 جوکر: چرا اینقدر جدی هستی ؟ “؟Why so serious”

 

جوکر: من هیولا نیستم، فقط دارم یه بحران روحی رو سپری میکنم. “I am not a monster, I am just ahead of the curve “

 

این هم مقاله ما در مورد این کاراکتر بی‌نظیر در دنیای کتب مصور و تلویزیون و سینما، برای مقاله‌هایی بیشتر از این دست، سایت «پلازامگ» را دنبال کنید؛ همچنین خوشحال می‌شویم اگر در بخش نظرات، دیدگاه خودتان را در مورد این مقاله با ما به اشتراک بگذارید.

نشانی ایمیل شما در مجله خبری پلازا منتشر نخواهد شد. بخش‌هایی که با علامت * مشخص شده اند اجباری هستند.

عالی و مفید بود خوشم اومد ممنون

جالب بودند لطفا برای شخصیت های منفی دیگر هم بگذارید

بیشتر ازین ک به شخصیت جوکر که بخاطرش اومدم اینجا توجه کنم بیشتر با سایت خوبتون ارتباط برقرار کردم مقاله ی بینظیری بود کارتون درسته

جالب بود

سلام
ببخشد ولی اینکه دندونای جوکر ریختن درست نیست
اون دندونای فلزی جوکر تو فیلم جوخه انتحار دلیلش چیز دیگه ایه
هر کسی که فیلمای دی سی پیگیری کرده باشه لباس رابین تو فیلم بتمن علیه سوپرمن دیگه همونی که با اسپری روش چیز میز نوشته بودن
خب اون لباس جیسون تاده
رابین محبوب بتمن
و میگن جوکر بعد اینکه جیسون رو میکشه یه کتک واقعا حسابی از دست بتمن میخوره
اونقدر که تمام دندوناش میشکنن
و جوخه انتحارم که بعد فیلم بتمن علیه سوپر رخ داده

admin

اکتبر 14, 2017
بررسی, مشاهیر

ارسال دیدگاه
11,692 بازدید

جوکر کلمه‌ای است با اصالت انگلیسی و به معنای لغوی خنداننده و به موارد زیر اطلاق می‌گردد:

 

تاریخچهٔ خلق

باب کین، خالق داستان مصور بتمن، در سال ۱۹۴۰، شخصیت جوکر را وارد داستان خود کرد. جری رابینسون، یک کارت جوکر و تصویر کنراد وایت (بازیگر فیلم صامت مردی که می‌خندد) را به او نشان داد و این، منبع الهام شخصیت جوکر شد. داستان مردی که می‌خندد، روایت کودکی است که توسط کومپراچیکوها یا همان خریداران بچه معلول شده است و با زخمی که بر صورت دارد گویی همیشه می‌خندد. دوره‌گردی کودک را می‌یابد و با وی یک گروه نمایش خیابانی راه‌اندازی می‌کند. اولین ایفای نقش جوکر، در نخستین جلد بتمن بود.داستان زندگي جوكر

 

زندگی نامه

باب کین هیچ وقت دربارهٔ زندگی نامه جوکر حرفی نزده در حقیقت معلوم نیست او کیست و چه داستانی داشته و فقط فرضیه‌هایی از آن موجود است ولی در فیلم شوالیه تاریکی او فقط از تبدیل شدن خود به جوکر می‌گوید.

 

نام

در بیشتر داستان‌های مصور بتمن، نام اصلی جوکر ذکر نشده است.

در چند شماره از داستان‌های مصور بتمن، زمانی که جوکر مجرم شناخته می‌شود، او به نام «روپوش قرمز» شناخته می‌شد.

البته علت روپوش قرمز گذاشتن جوکر در هر کدام از آن‌ها متفاوت است.

در داستان «تسویه حساب» و چند شمارهٔ دیگر از داستان‌های مصور دی‌سی کامیکس، گفته می‌شود که نام او، «جک» بوده‌است.

در فیلم بتمن (۱۹۸۹)، نام جوکر، «جک ناپیر» است.

در فیلم شوالیه تاریکی (۲۰۰۸)، رئیس پلیس گوردون، در مورد جوکر می‌گوید: «نه اسمی دارد نه اسم مستعار دیگری.» اما در کمیک شوالیه آرکام اسم او جاناتان کریز است.

 

گذشته

داستان‌های مصور بتمن، اطلاعات زیادی در مورد گذشتهٔ جوکر را فاش نمی‌کند. در «شوخی مرگبار» معرفی کوتاهی از گذشتهٔ او می‌شود.

او از شغلش به عنوان یک مهندس کارخانهٔ مواد شیمیایی، استعفاء داده و در شغل فعلی خود، که یک مجری نمایش کمدی است، ناموفق است و کسی به شوخی‌های او نمی‌خندد. او به همراه یک دسته خلافکار، قصد دزدی از آن کارخانهٔ مواد شیمیایی می‌کند و در همان شب زن او، جنی، اشتباهی می‌میرد. دزدی نیز ناموفق می‌شود و با حضور بتمن، او از ترس خود را به درون مواد شیمیایی می‌اندازد.

هر چند در انتهای داستان، در مورد گذشته‌اش می‌گوید:

گاهی آن را یک جور به یاد می‌آورم و گاهی یک جور دیگر… اگر قرار باشد که من گذشته‌ای داشته باشم، ترجیح می‌دهم یک انتخاب چند گزینه‌ای باشد!

در بتمن: مردی که می‌خندد، نیز اطلاعاتی راجع به این که چرا چهرهٔ او، چنین شده است داده می‌شود.

در فیلم بتمن (۱۹۸۹)، او، هر چند چنان‌که گفته می‌شود، در شیمی و هنر متخصص است، اما قبل از جوکر شدن، همراه یک باند جنایتکار است که به منظور دزدی، به کارخانهٔ مواد شیمیایی می‌روند.

در فیلم شوالیه تاریکی سال (۲۰۰۸)به دو نفر دو داستان متفاوت دربارهٔ تبدیل شدنش به جوکر می‌گوید ۱. پدر او مردی معتاد به الکل بوده و وقتی مست می‌شده به سمت همسر و فرزند خود حمله‌ور می‌شود ووقتی چهره پسر خود را که غمگین به نظر می‌رسید را می‌بیند با چاقو صورت او را به شکل لبخند زخمی می‌کند و به او می‌گوید:پسر چرا آنقدر جدی هستی؟ ۲. او یک همسر زیبا داشت که قماربازی می‌کرد پس از بدهی‌های سنگینی که بالا میاورد طلبکاران صورت اورا زخمی می‌کنند و او هم برای اینکه عشقش را به همسر خود بفهماند زخم‌های صورتش برای او اهمیتی ندارد، صورت خود را به شکل لبخند زخمی می‌کند.

 

مشخصات ظاهری

جوکر، معمولاً کتی ارغوانی می‌پوشد. در بتمن جوکر یک بارانی ارغوانی رنگ پوشیده است.

چهرهٔ او، سفید رنگ، لبانش سرخ و موهایش سبز رنگند. در بعضی از تصاویر، دور چشمانش نیز سیاه رنگ هستند. علت این رنگ چهره، در داستان‌های مختلف، متفاوت است.

در بیشتر کمیک‌ها، علت تغییر چهرهٔ جوکر، پرت شدن او به درون مواد شیمیایی ذکر شده‌است. اما در برخی دیگر از کمیک‌ها، رنگ چهرهٔ جوکر، صرفاً معلول گریم کردن اوست. در برخی شماره‌ها، دو طرف دهان او، زخمی مانند یک لبخند وجود دارد که در یکی از شماره‌های بتمن، علت آن، زخمی است که بتمن، با بترنگ بر چهرهٔ او می‌اندازد.

در فیلم شوالیه تاریکی، جوکر در دو صحنهٔ مختلف، دو علت مختلف برای این واقعه ذکر می‌کند. در یک جا می‌گوید پدرش که یک الکلی معتاد بوده، یک شب که مست شده، با چاقو به مادرش حمله می‌کند. سپس به سمت او بر می‌گردد و به این بهانه که «چرا اینقدر جدی هستی پسر؟» با چاقو، لبخندی روی صورتش می‌کشد.

در جای دیگر می‌گوید که همسرش به او می‌گفته که چرا اینقدر کم می‌خندد؟ همسرش یک قمارباز بوده و یک بار، کلی بدهی بالا می‌آورد و طلبکاران، صورتش را خط خطی می‌کنند. جوکر برای این که نشان دهد این موضوع برایش اهمیتی ندارد، با چاقو روی صورت خود لبخندی ایجاد می‌کند ولی همسرش او را ترک می‌کند.

در کمیک‌های کارآگاهی عصر جدید شماره ۱ شخصیتی به نام دال میکر پوست صورت جوکر را می‌کند و او در کمیک مرگ خاندان با صورت بدون پوست ظاهر می‌شود.

 

شخصیت

در داستان‌های مصور بتمن، شخصیت جوکر، دو گونه به تصویر کشیده شده است: یک بیمار روانی که از زجر دادن دیگران لذت می‌برد و شوخ‌طبع است. یا یک دزد شوخ‌طبع که فقط کمی غیرعادی است. تصویر نخست، تصویر غالب داستان هاست و تصویر دوم، بیشتر در سریال بتمن، ساخته ۱۹۶۰، نمود پیدا می‌کند.

جوکر انسانی روان پریش است و شاید سیاه‌ترین موجود کمیک استریپ‌های بتمن باشد. او هیچ هدف خاصی در زندگی ندارد. کتک می‌خورد ولی همچنان می‌خندد. در داستان شوخی مرگبار ریشهٔ دیوانگی جوکر را تجربه یه روز بد عنوان می‌کنند. جوکر عقیده دارد هر انسانی اگر در زندگی سختی ببیند یا یه روز بد را تجربه کند می‌تواند دیوانه شود.

در کمیک شوخی مرگبار او با شلیک به ستون فقرات باربارا گوردون دختر کمیسر گوردون رئیس پلیس شهر او را فلج می‌کند و خود کمیسر را می‌دزد تا به او ثابت کند هر کسی با داشتن یک روز بد می‌تواند دیوانه شود، ولی در آخر بتمن کمیسر گوردون را نجات داده و جوکر را به تیمارستان آرکهام می‌فرستد. در آرک داستانی «بتمن: مرگ در خانواده»، رابین بتمن جیسون تاد را در انباری زندانی کرده و می‌کشد. در آرک بتمن: هاش با توماس الیوت دشمن بتمن مشهور به هاش همکاری می‌کند تا بتمن را بکشد. در نهایت در آرک بتمن: مرگ خاندان در سال ۲۰۱۳ جوکر نقشه می‌کشد تا تمام خانواده بتمن (رابین، بت‌گرل، نایت وینگ، ردهود و رد رابین) را در غار بتمن گیر انداخته و بکشد.

 

برچسبجوکر دلقک شرور

داستان زندگي جوكر

Metro Exodus جدید‌ترین نسخه از سری مترو یا همان Metro Exodus، داستان یک سفر است؛ …

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

وبسایت

به وبلاگ جوکـــر خوش آمدید!
لطفا کمی صبر کنید…

Loading by : BAHAR-20

سلام به همه دوستان بیننده وبلاگ.اینجا رو من واسه اونایی میذارم که هیچ اطلاعاتی درباره شخصیت جوکر ندارن و همچنین نمیدونن جوکر یعنی چی و شاید اسم خودشون رو الکی میذارن جوکر.

دوستان باید بدونین که جوکر یک کلمه بی نهایت دارای معنی هست و نمیشه بگی که همین چند تا معنی رو داره اما تمام معنی هاش پیرامون همین ویژگی ها و خصوصیات هست.یعنی این معنی رو میده که همه میتونن خراب و پست و بی معرفت و دروغگو و پولکی و … باشند و همه میتونن بر خلاف چیزی باشند که ما فکرشو میکنیم و هرکس میتونه چهره ی دومی هم داشته باشهداستان زندگي جوكر

.

من اینجا نقد فیلم جوکر(شوالیه تاریکی) و یه جورایی معرفی شخصیت جوکر رو براتون میذارم و امیدوارم که همه بینندگان وبلاگ جوکر=وبلاگ خودتون  راضی باشین.

.

 

 

جذابیت های جوکر: من هم مثل شمام!

فلسفه جوکر: از دید آدم بده به دنیا نگاه کن.

چرا جوکر دست به خشونت می زند؟

 

قبل التحریر: یک عاشقانه آرام!
این روزها، حال و هوای ذهنی ام زیاد مناسب نیست. اما در تمام این مدت نا آرامی، شب ها که سرم را روی بالش می گذارم، خواب کسی را می بینم که آرامش را در تمام وجود متلاطمم وارد می کند. یک صمیمیت آرام. یک عاشقانه ارام. حتی این روزها دیدن این آدم ارامم می کند. و این آرامش مثل یک حواس پرتی مداوم با من می ماند. این عاشقانه آرام را دوست دارم.
 

قبل التحریر: یک عاشقانه آرام!

داستان زندگي جوكر
داستان زندگي جوكر
0

دوره مقدماتی php

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *