داستان خدای جنگ 3

دوره مقدماتی php
داستان خدای جنگ 3
داستان خدای جنگ 3

تماس با مادرباره بازی مگآرشیو خبر


ثبت نام

تا پیش از این داستان دو نسخه قبلی سه گانه God of War را با یکدیگر مرور کردیم. اکنون خواهیم دید که سرنوشت کریتوس و خدایان المپ در نبردی نهایی با مداخله تایتان‌ها چگونه رقم خورد.داستان خدای جنگ 3

عذاب خدایان | بیوگرافی کریتوس

دوره مقدماتی php

داستان بازی God of War 1

داستان بازی God of War 2

داستان بازی God of War 3 دقیقا از نقطه‌ای شروع می‌شود که وقایع نسخه دوم بازی پایان یافت. در صحنه ابتدایی روایتی از جانب زئوس را شاهد هستیم که درباره سرکشی کریتوس صحبت می‌کند، کسی که اکنون فرماندهی ارتش کوچکی از تایتان‌ها را بر عهده دارد و با استفاده از قدرت خواهران سرنوشت، از جنگ بزرگ نجات یافته‌اند. ساکنان کوه المپ به سرعت عازم نبرد می‌شوند؛ هلیوس (Helios) ارابه الیمپوس را می‌راند، در حالی که زئوس نظاره‌گر است هرمس (Hermes) به سوی قله‌های المپ می‌شتابد، هرکول (Hercules) مامور می‌شود که به همراه نیروهایش به سمت کارزار برود، هادس (Hades) برمی‌خیزد و در هیبت دیو مانند خود با تایتان‌های زیادی گلاویز می‌گردد و پوزیدون (Poseidon) نیز با استفاده از نیروی آب‌های تحت فرمان خودش، از بلندای المپ به پایین می‌پرد و ضربه مرگباری را به سینه اپیمتئوس (Epimetheus) تایتان وارد می‌سازد. او سپس خود را به شکل یک موجود آبی عظیم‌الجثه درمی‌آورد و اسب‌هایی از جنس آب ایجاد می‌کند تا در نبرد به خدایان کمک کنند. حضور پوزیدون به عنوان مهم‌ترین تهدید در نبرد، که تا بدین جای کار تایتان‌های بسیاری را از پای درآورده است و به زودی سراغ گایا نیز خواهد رفت، کریتوس را بر آن داشت تا با خدای دریاها وارد نبرد شود. کریتوس پوزیدون را در چنگال گایا گرفتار می‌کند و موفق می‌شود ضربات مهلکی را به خدای دریا وارد کند و او را به مکان دیگری پرتاب می‌کند. پوزیدون اکنون از هیبت خدایی خود خارج شده است. پس از پیکار مختصری که این دو با یکدیگر داشتند، کریتوس در نهایت بی‌رحمی خدای دریا را به زانو می‌افکند، چشمانش را از حدقه بیرون می‌آورد و گردنش را می‌شکند. در آخر خدای مغلوب را به قعر دریا پرت می‌اندازد. با مرگ پوزیدون، تحولاتی ناگهانی در دریاها رخ می‌دهد و سطح آب‌ها افزایش می‌یابند به طوری که سیلی عظیم تمام دنیا را فرا می‌گیرد و به جز آن‌هایی که بر فراز المپ بودند، تمام ساکنان جهان از بین می‌روند.

خدایان المپ، خشمگین از اهانت کریتوس و تایتان‌ها

پس از نابود کردن پوزیدون، گایا و کریتوس به بارگاه زئوس می‌رسند، جایی که پادشاه خدایان خشمگینانه منتظر ورود کریتوس است. زئوس در یورشی با استفاده از یک صاعقه بخش اعظم دست گایا را قطع می‌کند و دو دشمن خود را به بخش‌های پایین‌تر المپ می‌فرستد. (کریتوس احتمالا با استفاده از پشم زرین (Golden Fleece) بخش زیادی از قدرت صاعقه را دفع می‌کند و زنده می‌ماند) در حالی که گایا در تلاش است دوباره از المپ صعود کند و به سمت زئوس بازگردد، کریتوس با استفاده از شمشیر المپ در تقلا برای بالا رفتن از پشت گایا است، اما گایا کریتوس را از این واقعیت آگاه می‌کند که او تنها ابزاری برای انتقام تایتان‌ها از زئوس بوده و اکنون که آن‌ها به زئوس نزدیک شده‌اند، ارزشی برایشان ندارد. پس گایا کریتوس را رها می‌کند تا زندگی اسپارتان فریب‌خورده پایان یابد. کریتوس که در آب‌های رودخانه‌ها و غارهای رود Styx شناور است به زندگی خود می‌اندیشد و تصمیم می‌گیرد یک بار دیگر از دست هادس بگریزد و زئوس را نابود سازد. در مسیر خود به سمت تالار هادس، پس از آنکه تقریبا تمام قدرتش به‌وسیله ارواح استیکس (The Dead Souls of Styx) بلعیده شد، کریتوس با هیبت جدیدی از آتنا مواجه می‌شود که ادعا می‌کند به بعد جدیدی از وجودیت رسیده و قصد دارد کریتوس را در مسیر انتقام‌گیری یاری کند. آتنا سلاح‌های جدیدی را در اختیار کریتوس قرار می‌دهد تا با استفاده از آن‌ها از عالم مردگان و دشمنانی که در مسیرش قرار دارند نجات یابد. همچنین آتنا به کریتوس می‌گوید که وظیفه بعدی او یافتن و خاموش کردن آتش المپ است تا از این راه زئوس را یک بار برای همیشه شکست دهد.

کریتوس خدای مردگان را هم از دم تیغ می‌گذراند

کریتوس مسیر خود در جهان مردگان را به پیش می‌گیرد و چند روح گمشده را مشاهده می‌کند، با Statues of the Judges در عالم مردگان مواجه می‌شود و با هفائستوس (Hephaestus) ملاقات می‌کند. هفائستوس کریتوس را با اسرار المپ و زئوس آشنا می‌کند. کریتوس نوشته‌هایی اسرارآمیز برروی زمین می‌بیند و متوجه می‌شود که راجع به افرادی از گذشته وی هستند. بالاخره کریتوس وارد کاخ هادس می‌شود و تابوت پرسفون (Persephone) را پیدا می‌کند که توسط هادس نگهداری می‌شود. سپس مبارزه کریتوس درون غاری تاریک با خدای دنیای مردگان آغاز می‌شود. هادس پابه‌پای کریتوس مبارزه می‌کند تا اینکه اسپارتان موفق می‌شود کلاه‌خود هادس را از سرش جدا کند و سلاح‌هایش را از او بگیرد و سپس با استفاده از چنگال‌های هادس (Claws of Hades) این خدا را نیز از بین می‌برد و روح او را جذب می‌کند. کریتوس با استفاده از یک دروازه هایپریون (Hyperion Gate) از جهان مردگان می‌گریزد و سفر خود به نوک المپ را در پیش می‌گیرد، با این تفاوت که این بار هم در مقابل زئوس و هم در مقابل تایتان‌ها قرار خواهد گرفت. کمی بعد کریتوس با هلیوس که بر ارابه خود سوار بود مواجه می‌گردد و موفق می‌شود که با دستانش سر خدای خورشید (The Sun God) را از بدنش جدا کند و سر هلیوس را بدست می‌آورد. کریتوس با قطع کردن پاهای هرمس چکمه‌های هرمس را از آن خود می‌کند. سپس به طرز بی‌رحمانه‌ای برادر ناتنی خود یعنی هرکول را می‌کشد و Nemean Cestus را به دست می‌آورد، گردن هرا (Hera) را به دلیل توهین به پاندورا می‌شکند. پاندورا مخلوقی از هفائستوس و کلید خاموشی آتش المپ و آشکار کردن درونش بود. پس از آن، خدای جنگ افرودایت و خادمانش را ملاقات می‌کند. سپس در کوه تارتاروس (Tartarus) با استفاده از شمشیر المپ سر کرونوسِ تایتان (Cronos) را می‌شکافد و در گام بعد هفائستوس را از بین می‌برد و با این کار تازیانه نمسیس (Nemesis Whip) را به دست می‌آورد. بعد از این درگیری‌ها کریتوس به نبرد با اسکورپیوس (Skorpios)، ملکه اسکورپیون‌ها می‌پردازد و در نهایت به همراه پاندورا به تالار آتش می‌رسد. در اینجا تنها شخص زئوس است که در مقابل او قرار می‌گیرد.

کریتوس در مقابل برادرش، هرکول

زئوس مانع رقم خوردن تقدیر پاندورا می‌شود و به نبرد با کریتوس می‌پردازد. پادشاه خدایان ضربات سنگینی را به کریتوس وارد می‌کند اما ناگهان تغییری رخ می‌دهد. پاندورا به این دلیل خلق شده بود که کلیدی برای گشودن صندوقچه پاندورا باشد که در میان شعله‌های آتش المپ قرار داشت و او ناچار بود خودش را فدا کند تا کریتوس بتواند صندوقچه را باز کند. کریتوس بر اثر تحریک زئوس که به او می‌گوید: «این بار دیگر تصمیم اشتباهی اتخاذ نکن» پاندورا را رها می‌کند و با نهایت خشم به زئوس یورش می‌برد اما بر اثر خاموش شدن آتش انفجاری رخ می‌دهد. کریتوس یک بار دیگر، همانند بازی اول صنوقچه را باز می‌کند و متوجه می‌شود که چیزی درون آن قرار ندارد. زئوس به خاطر شکستی دیگر او را مسخره می‌کند و به مکانی دیگر تلپورت می‌شود تا نیروی خود را بازیابد، در همین حین خشم کریتوس شدیدتر از همیشه شده است. پدر و پسر در مکانی دیگر یکدیگر را ملاقات می‌کنند اما قبل از آن که پیروز این نبرد مشخص شود، زمین توسط گایا که بار دیگر برخواسته ویران می‌شود (تصور می‌شد که گایا در طول نبرد کشته شده و همین امر خشم دیگر تایتان‌ها نسبت به کریتوس را برانگیخت) گایا با لرزشی که ایجاد می‌کند زئوس و کریتوس را به درون بدن خود میفرستد و آن دو در درون سینه گایا و نزدیک قلب او با یکدیگر مبارزه می‌کنند. زئوس و کریتوس جان گایا را از قلب او می‌آشامند و در نهایت زمانی که کریتوس با شمشیر المپ زئوس را به قلب گایا صلیب می‌کند، گایا نیز جان خود را از دست می‌دهد و زئوس نیز به نظر کشته می‌شود.

کریتوس در میان زمین نابود شده به هوش می‌آید و زئوس را می‌بیند که به برروی یک صخره مصلوب شده است. اسپارتان شمشیر را بدون هیچ احساسی بیرون می‌کشد. زمانی که کریتوس قصد دارد آنجا را ترک کند غافل از آنکه روح زئوس هنوز زنده است و با نفرتی که نسبت به پسر ناخلف خود دارد به سمت کریتوس یورش می‌برد و ظاهرا تمام قدرت و نیروی اراده و خشم او را می‌بلعد و کریتوس را در کابوسی آکنده از ترس و حس شکست رها می‌کند تا بمیرد. کریتوس قبل از مرگ و با راهنمایی پاندورا که روحش هنوز در کنار کریتوس قرار دارد، در درون خود گذری از زندگی‌اش را مشاهده می‌کند. و شروع به مشاهده چیزهای می‌کند که روحش را آزار می‌دهد. روح زئوس همانند آرس (خدای جنگ در بازی اول) قصد دارد با استفاده از همین رویاها کریتوس را نابود کند. کریتوس بر این احساسات غلبه می‌کند و با حسی از امید برمی‌خیزد و به زور روح زئوس را به بدنش باز می‌گرداند. سپس با دستان خالی ضربات مرگباری را به زئوس وارد می‌کند تا به نظر برسد که سلطه اولمپ برای همیشه پایان یافته باشد.

 آتنا برای تبریک پیروزی کریتوس ظهور می‌کند و از او تقاضا می‌کند قدرتی که از صندوقچه به دست آورده است را به او تحویل دهد اما کریتوس به آتنا می‌گوید که درون صندوقچه خالی بود. آتنا کریتوس را به دروغ گفتن متهم می‌کند زیرا وقتی که شر تایتان‌ها را برای اولین بار درون صندوقچه قرار داد، برای اطمینان قدرتمندترین سلاح جهان یعنی امید را نیز در صندوقچه نهاد تا در مقابل نیروی شر قرار بگیرد. او از کریتوس این قدرت را درخواست می‌کند و مدعی می‌شود که امید متعلق به اوست. اکنون که جهان از شر پاک شده است او با استفاده از قدرت امید دوباره دنیایی تحت حکمرانی خودش خواهد ساخت. اتنا متوجه می‌شود زمانی که کریتوس برای بار اول صندوقچه را گشود، نیروی خدایان اولمپ مخصوصا زئوس را احاطه کرد و نیروی خیر و امید درون کریتوس قرار گرفت. امید در زیر آواری از خشم، نیاز به انتقام و گناه قرار گرفته بود و زمانی که کریتوس بالاخره توانست به خاطر گذشته‌اش خود را ببخشد این نیرو نیز رهایی یافت. آتنا باز هم تقاضا می‌کند که کریتوس قدرت را به او تحویل دهد اما کریتوس امتناع می‌ورزد و شمشیر اولمپ را درون بدن خود فرو می‌کند. که در نتیجه آن نور آبی رنگ عظیمی آسمان را احاطه می‌کند و به تمام بشریت نیروی امید را می‌بخشد. آتنا خشمگین شده و ادعا می‌کند که انسان نمی‌داند با نیروی امید چه کند. او شمشیر را از بدن کریتوس بیرون می‌کشد و به او می‌گوید که از تصمیمش ناامید شده است. کریتوس زیرلب می‌گوید که هیچ دینی بر گردن ندارد. (در ابتدای بازی دوم نیز این جمله را شنیده بودیم)

در پایان و پس از تیتراژ، مشاهده می‌کنیم از مکانی که بدن کریتوس روی آن قرار داشت، جریان خون از روی صخره می‌چکد. این صحنه یادآور تلاش او برای خودکشی در بازی اول است.

 

به همه پیشنهاد می کنم نسخه ی ریمستر بازی رو برای ps4 بخرن که واقعا قشنگه

عالی بود

god of war واقعا داستان پر محتوا,جالب و قشنگی داره.

خیلی عالی بود. مختصر و مفید. سه گانه ی داستان بازی خدای جنگ خیلی به موقع بود. لطفا در زمان مناسبش (خیلی دیر نشه ) داستان خدای جنگ ۲۰۱۸ رو هم منتشر کنید‌ داستان قسمت های فرعی مثل گوست اف اسپاردا یا چینز اف الیمپوس و اسنشن رو قرار نمیدین ؟

چرا، داستان همه نسخه‌ها رو به زودی روی سایت میذاریم.

فوق العاده….اصلاً نمیتونم تصوّر کنم داستان God of War جدید چقدر میتونه قشنگ تر باشه

همیشه داستان بازی هایی که سانتا مونیکا میسازه زیباست

iNFO@BaziMag(dot)com

09155229694

051-37657648

051-37650323

وی‌جی بازار فروشگاه آنلاین بازی و سخت افزار

God of War III (с англ. — «Бог войны III») — консольная игра в жанре hack and slash, выпущенная компанией Santa Monica Studio эксклюзивно для платформы PlayStation 3[3].
В России игра вышла 17 марта 2010 года[4].
God of War III является третьей главой[5][6][7] в серии после God of War и God of War II, не считая хронологические God of War: Chains of Olympus, God of War: Betrayal и God of War: Ghost of Sparta.

По данным компании VGChartz, игра разошлась тиражом в 4,81 млн копий[8].

Вторая часть закончилась словами «Конец начался». В первой же сцене Кратос вместе с титанами забирается на Олимп, однако завершить восхождение ему не удаётся, у богов Олимпа ещё достаточно сил, чтобы противостоять «призраку Спарты» — его сбрасывают с Олимпа в самые глубины — ко входу в царство Аида. Кратос вынужден начать новое восхождение, попутно собирая новые силы для мести. Ему предстоит убить оставшихся богов и собрать их силы воедино для убийства Зевса.

Кратос, сидя на Гее, забирается на Олимп. Ему препятствует в этом сначала Водный Жеребец Посейдона, а затем и сам Посейдон — бог морей. После ожесточённой битвы Кратос убивает Посейдона: море резко поднялось и затопило многие города, потому что повержен бог, контролировавший моря. Кратос поднимается на Олимп и собирается убить Зевса, однако тот находит силы, чтобы сбросить с Олимпа Гею и Кратоса. Гея цепляется из последних сил за гору, при этом она говорит Кратосу, что это битва титанов, а не его битва. Кратос не собирается лишаться своего права мстить, о чём заявляет Гее. Не имея больше возможности держаться на Гее, Кратос падает в подземный мир Аида.

Если в первой части Кратоса на его пути вели боги Олимпа, а во второй титаны, то в третьей части его путеводителем стала Афина, которая обрела новую сущность, пожертвовав собой ради Зевса. По её словам, теперь Афина поняла, что «пока Зевс жив, у людей нет надежды». Кратос должен уничтожить Пламя Олимпа, которое является источником сил Зевса. Афина дала ему Клинки Изгнанника, которые должны указать путь к Пламени Олимпа.
Кратос выбирается из подземного царства, по пути заполучив себе Лук Аполлона, который был у Пирифоя — Аид обрёк его на вечные муки (за то, что Пирифой хотел забрать Персефону у Аида), заключив в терниях. Кратос сжёг колючую преграду вместе с самим Пирифоем и забрал себе лук. Кратос встречает Гефеста — бога-кузнеца, который рассказал ему о своей дочери — Пандоре. Когда-то он создал её, но Зевс отнял Пандору у него. Кратосу немного удается добиться от Гефеста, но он узнал, что Пламя Олимпа смертельно для каждого, кто коснется его. Выбираясь из подземного мира, Кратос убил и самого Аида, получив его оружие — Когти Аида и поглотив душу Аида. Души подземного царства освободились от его гнёта.
داستان خدای جنگ 3

Продолжая своё восхождение, Кратос видит преграждающую его путь Гею, которая зацепилась рукой за гору. Кратос помнил, что Гея не хотела давать ему право убить Зевса и поэтому сказал: «Ты нужна, пока полезна». Без лишних колебаний он отрубил ей кисть руки, и Гея упала вниз. В дальнейшем Кратос убивает бога солнца — Гелиоса. Он сбивает его из баллисты, когда тот летел на своей колеснице. Гелиос попытался обмануть Кратоса, ссылаясь на ранее оказанную Кратосом ему помощь (см. GoW: Chains of Olympus). Он сказал, что уничтожить Зевса можно, войдя в Пламя Олимпа, но Кратос, помня слова Гефеста, не поверил ему и оторвал голову, которая в дальнейшем пригодилась в роли светильника при прохождении тёмных помещений. Солнце скрылось после убийства Гелиоса, потому что этот бог отвечал за Солнце.

Найдя Пламя Олимпа, Кратос обнаружил в нём Ящик Пандоры — тот самый, который он некогда использовал, чтобы убить Ареса. Афина, появившись, сказала, что это и есть тот самый ящик, и что в нём ещё осталась сила, способная убить бога. Ключом к ящику оказалась Пандора — только она может войти в Пламя Олимпа и уничтожить его. В дальнейшем Кратос встречает бога-посыльного — Гермеса. Гермес насмехается над ним и убегает, но Кратос догоняет и убивает его, отрубив ему ноги и забрав крылатые сандалии. Неизвестные болезни одолевают людей после убийства Гермеса.

В своих многочисленных приключениях Кратосу также приходится столкнуться со своим братом по отцу — Гераклом. Геракл оказался силён, но не смог победить Кратоса. Кратос отобрал у Геракла его кастеты, полученные в награду за убийство Немейского льва — Немейские Цестусы. Ими он забил Геракла до смерти. Позже Кратос встречает Афродиту и двух её наложниц: отдавшись Кратосу, богиня затем предлагает ему обратиться за помощью к Гефесту. Кратос сообщает ему, что собирается использовать его дочь, Пандору, чтобы уничтожить Пламя Олимпа и добраться до Ящика Пандоры. Гефест не мог этого допустить и придумал хитрый план, который бы столкнул Призрака Спарты с очень опасным противником-титаном. Он рассказал Кратосу о могущественном оружии, которое можно выковать только с помощью камня Омфала, который находится в желудке у Кроноса — некогда главного из титанов, отца Зевса и большинства олимпийских богов.

Кронос чуть не убивает Кратоса и проглатывает его, но Кратос вспорол ему кишки изнутри и силой забрал камень. Кратос добил Кроноса, сначала пронзив небольшой скалой ему челюсть, а затем раскроив ему череп. Вернувшись к Гефесту, Кратос вручил ему камень. Видя, что план провалился и спартанец ещё жив, кузнец на ходу придумал новый, хитростью решив уничтожить свергнутого бога войны. После того, как Гефест выковал с помощью камня электрические клинки (Бич Немезиды), он попытался убить ими же Кратоса, но потерпел неудачу и был убит сам. Его последними словами стала фраза «Позаботься о Пандоре».

Кратос также убивает и жену Зевса — Геру. Он попал в её сады — лабиринт, из которого, как она надеялась, Кратос не сможет найти выход. Гера была пьяна и разозлила Кратоса, из-за чего он свернул ей шею; в мире завяли все цветы и пожухла листва на деревьях. В дальнейшем её тело пригодилось для выхода из лабиринта.

Кратос нашёл Пандору: преодолев многочисленные приключения и едва не потеряв девочку, Кратос вновь добрался до Пламени Олимпа. Однако, там их поджидал не кто иной, как сам Зевс. Зевс всячески пытался помешать Пандоре войти в Пламя Олимпа, и, как ни странно, Кратос тоже — ему стало жаль девочку. Кратос сражается с Зевсом и выигрывает этот поединок — Зевс выглядит измождённым. Пандора вырвалась и прыгнула в Пламя, после чего оно исчезло вместе с ней. Кратос открывает Ящик Пандоры, но он оказывается пуст. Зевс насмехается над ним, Кратос бросается в бой, сражение переходит на открытое пространство.

Внезапно появляется Гея — пока Кратос и Зевс сражались в беседке, она решила раздавить их вместе с беседкой Богов. Зевс и Кратос прыгают внутрь Геи. Кратос разбивает защиту вокруг сердца Геи, после чего они с Зевсом сражаются вокруг него, причем как Кратос, так и Зевс норовят уничтожить её сердце. В конце концов Кратосу удается убить Зевса, буквально вогнав его Мечом Олимпа в сердце Геи, после чего она погибает. Кратос падает вниз. Когда он очнулся, появился Призрак Зевса, который чуть не убил Кратоса.

В предсмертный момент Кратос проваливается в забытье и скитается по собственным кошмарам, из которых выбраться ему помог голос Пандоры — она сказала, что надежда всегда есть: «Надежда — это последнее оружие, когда все потеряно», и именно надежда — главное оружие Кратоса. Кратос находит в себе большие силы и убивает Зевса окончательно. Вокруг не осталось ничего, кроме хаоса, так как большинство богов погибло. Появляется Афина, она поздравляет Кратоса с успешной миссией. Она сказала, что наконец хаос очистил человечество, на что Кратос советует ей оглянуться: людей не осталось.

Афина требует вернуть ей ту силу, с помощью которой он смог убить Зевса — надежду. Надежду она когда-то поместила на самое дно Ящика Пандоры, под всеми несчастьями, как силу, которая будет последним шансом. Поначалу Афина думала, что сила, которую обрёл Кратос, открыв Ящик, являлась злом, а надежда осталась внутри Ящика. Когда же Кратос сказал ей, что Ящик был пуст, Афина поняла, что Кратос получил силу надежды, тогда как зло Ящика заразило богов Олимпа. Афина говорит Кратосу, что только она сможет распорядиться этой силой по назначению. Но Кратос так не считает — он раскрыл её намерения получить власть. Он произнёс сакраментальную фразу «Моя месть свершилась» и пронзил себя Мечом Олимпа. Надежда голубым фонтаном уходит из него в небо и проливается на землю в виде капель. Кратос решил дать её будущему человечеству, а не отдавать Афине. Афина в ярости — она не ожидала такого поворота событий. Она вытаскивает Меч Олимпа из истекающего кровью Кратоса и уходит. Кратос захлёбывается собственной кровью. Несколько секунд слышно дыхание, которое затем прерывается. Через некоторое время показывается то же самое место, на котором Кратоса уже нет, а следы крови ведут к обрыву.

Кратос (англ. озвуч. Терренс Карсон, рус. озвуч. Сергей Чонишвили[9]): бывший предводитель спартанской армии, полубог, занявший место Бога Войны после убийства им Ареса и, впоследствии, павший бог. Кратос одержим жаждой мести Зевсу за его предательство.

Зевс (англ. озвуч. Кори Бертон): Повелитель Олимпа, брат Посейдона и Аида, отец Кратоса — как и многих других Олимпийцев. Зевс создал Меч Олимпа, чтобы одержать победу в Великой Войне против титанов. Первоначально бывший союзником Кратоса, Зевс предал его, будучи заражённым одним из зол мира, содержащихся в открытом Спартанцем Ящике Пандоры — страхом; он боялся продолжения цикла «отец-убит-сыном» (как он сам поразил и заточил своего отца — Кроноса).

Гея (англ. озвуч. Сьюзен Блэксли): Мать титанов и самой Земли. Гея помогала Кратосу, но в конце-концов предала его, желая покарать Зевса лично. Рост 357,8 метров.

Афина (англ. озвуч. Эйрин Торпи): Богиня мудрости. Афина была союзницей и наставницей Кратоса на протяжении многих лет и пала от его руки, в попытке защитить Зевса. Вернувшись в виде более совершенной формы жизни, существующей на «высшем плане бытия», Афина вновь оказала Кратосу помощь.

Пандора (англ. озвуч. Натали Лэндер): сотворённая Гефестом, Пандора была ключом к уничтожению Пламени Олимпа, таким образом она могла позволить Кратосу вновь открыть Ящик Пандоры.

Гефест (англ. озвуч. Рип Торн, рус. озвуч. Владимир Антоник): Бог-кузнец, падший по воле Олимпа. Муж Богини Афродиты и создатель как Ящика Пандоры, так и самой Пандоры. Оказывал Кратосу помощь по ходу игры; в попытке защитить Пандору, которую он считал своей дочерью, Гефест попытался убить Кратоса, но потерпел поражение

Афродита (англ. озвуч. Эйприл Стюарт): Богиня любви и жена Гефеста. Афродита безучастна к войне Кратоса на Олимпе, и поэтому она остается единственным богом, которого Кратос встретил и не убил.

Кронос (англ. озвуч. Джордж Болл, рус. озвуч. Дмитрий Назаров): Титан и отец Зевса, Аида и Посейдона. Самый большой и могущественный из титанов. Рост 460 метров. Крон был изгнан в подземный мир Зевсом, после того как Кратос добыл Ящик Пандоры из прикованного к спине Кроноса Храма Пандоры.

Дедал (англ. озвуч. Малкольм Макдауэлл): Создатель Лабиринта, в котором была заточена Пандора (как и он сам). Дедал создал Лабиринт, поскольку Зевс обещал ему, что воссоединит его с сыном — Икаром.

Аид (англ. озвуч. Клэнси Браун): Повелитель Подземного мира. Он ищет мести Кратосу за убийство им своей племянницы Афины, брата Посейдона и жены Персефоны.

Гелиос (англ. озвуч. Криспин Фриман) Бог Солнца. Однажды спасённый Кратосом, ныне он противостоит титанам и самому спартанцу.

Гера (англ. озвуч. Адрианна Барбо): измученная жена Зевса, называющая Кратоса «ещё одним незаконным ребёнком» своего неверного мужа.

Геракл (англ. озвуч. Кевин Сорбо, рус. озвуч. Андрей Ярославцев): полубог и брат Кратоса по отцу. Зевс обещал Гераклу титул «Бога Войны» за исполнение тринадцатого, неофициального подвига — убийства Кратоса.

Гермес (англ. озвуч. Грег Эллис): Бог-посыльный. Побеждён и жестоко убит Кратосом.

Посейдон (англ. озвуч. Гидеон Эмери): Бог моря. Первым пал от рук Кратоса во время его вторжения на Олимп.

Каллиопа (англ. озвуч. Деби Дерриберри): дочь Кратоса; в прошлом непреднамеренно убита своим отцом.

Лисандра (англ. озвуч. Гвенделин Эо): жена Кратоса; как и Каллиопа, была убита Кратосом.

Один из разработчиков игры Стиг Асмуссен заявил о том, что аппаратные возможности PlayStation 3 позволяют придать персонажам God of War III большую гибкость при создании и разрешать большее взаимодействие с окружающей средой. 26 марта 2009 года трейлер с записью игрового процесса был продемонстрирован на Game Developers Conference. В трейлере показывалось, как Кратос недолго сражается с группой солдат, а затем берёт под контроль циклопа для того, чтобы быстро расправиться с врагами, а после того, как солдаты умирают, убивает и циклопа.

В начале марта 2010 года глава команды разработчиков игры Джон Хайт (англ. John Hight) сообщил в интервью GiantBomb, что бюджет игры составил 44 млн долларов[10].

В 2009 году игра получила премию Spike Video Game Awards в номинации «Самая ожидаемая игра 2010 года»[11].

God Of War III получила премию BAFTA в области игр 2011 года в номинации «Artistic Achievement»[12].

30 октября 2009 года было объявлено о выпуске версии Ultimate Edition, в которую будут включены эксклюзивные материалы[13].

В игре реализована система вознаграждений, введённая в 2008 году и получившая название PlayStation Network Trophies.
В марте 2012 года в официальном блоге PlayStation был опубликован список из 10 игр, в которых игроки удостоились наибольшего количества высшей награды — платиновых трофеев. God of War III в этом списке заняла четвёртую строчку[14].

سبد خرید شما خالی است.

سبد خرید شما خالی است.

بازی God of War 3 در سال ۲۰۱۰ و به صورت انحصاری برای کنسول ps3 منتشر شد. همچنین نسخه بازسازی شده این بازی در سال ۲۰۱۵ بر روی کنسول ps4 نیز به بازار آمد. ما در این مقاله، که ادامه ۲ مقاله قبلی خدای جنگ ۱ و خدای جنگ ۲ (God of War1 و ۲) می باشد، به روایت داستان بازی خدای جنگ God of War 3 می پردازیم.

داستان بازی خدای جنگ God of War 3 دقیقاً، پس از پایان داستان خدای جنگ ۲ شروع می شود. جایی که کریتوس به کمک رشته های سرنوشت، به زمان جنگ مابین المپ نشینان و تایتان ها می رود. او که با تایتان ها متحد شده، از کوه های المپ -به کمک گایا و دیگر تایتان ها- بالا می رود (بازی در ابتدا با هیجان زیادی آغاز می شود). زئوس به همراه بقیه ی خدایان، فوراً دست به کار می شود. هلیوس (خدای خورشید و نور) بر روی ارابه خود به دور کوه ها می چرخد. هرمس (پیام رسان المپ نشینان، ایزد خوش چهره ای که قبلاً خدای موسیقی و خالق ساز چنگ بوده) با سرعت زیادش رهسپار کوه ها می شود. هادس (یا همان هیدس، خدای جهان مردگان و برادر بزرگ زئوس) نیز به پایین کوه می پرد و با تعدادی از تایتان ها درگیر می شود. پوسیدون (یا پوزئیدون، برادر دیگر زئوس و خدای دریاها) همانند هادس وارد جنگ شده و در همان ابتدا Epimetheus (یکی از تایتان های قدرتمند و همسر پاندورا) را می کشد.

در ابتدا کریتوس، پوسیدون را به عنوان بزرگ ترین خطر احساس می کند. زیرا او تعدادی از تایتان ها را کشته بود و احتمال داشت برای گایا خطر ایجاد کند. کریتوس با پوسیدون -که بی شک از خطرناک ترین دشمنانش بود- به مبارزه می پردازد. او پس از نبردی خونین با پوسیدون -که از تمام قدرت خود استفاده می کرد- توانست، چشمان او را کور کند و در ادامه او را بکشد. پس از مرگ پوسیدون، زمانی که جنازه اش به آب می افتد تمام دریا ها طغیان می کنند و گویی تمام خشکی ها به غیر از کوه های المپ به زیر آب می روند. حال تمام زندگان بر روی کوه المپ هستند.داستان خدای جنگ 3

بعد از کشتن پوسیدون، کریتوس به همراه گایا به بالای کوه المپ می رود. زئوس آمادگی مقابله با آن ها را داشت، پس با یک صاعقه هر دو آن ها را از کو به پایین پرتاب می کند. گایا موفق می شود خود را به صخره ای بچسباند. اما به کریتوسِ که در حالِ سقوط، کمکی نکرد. گایا به کریتوس گفت: “این جنگ خدایان با تایتان ها است و ما به تو نیازی نداریم.” کریتوس باری دیگر بازیچه دست اساطیر یونان شده بود. ولی او این واقعیت را دیر می فهمد. خدای جنگ، هم اکنون برای بار سوم وارد جهان زیرین شده و به نوعی از دنیا رفته است.

کریتوس به داخل رودخانه استوکس (رود خانه ای که به زئوس در جنگ با تایتان ها به وسیله فرزندانش کمک کرد) می افتد و وارد دنیای زیرین می شود. این همان رودخانه ای بود که او شمشیر المپیوس را در آن از دست داد. او که با دنیای مردگان بیگانه نبود، باری دیگر تمام قدرت هایش را از دست می دهد. این رودخانه، شمشیرهایی که آتنا (بعد از Blade of Chaos) برای کریتوس ساخته بود را نیز از باز سِتاند. کریتوس در این بین دوباره آتنا را می بیند. این بار آتنا در فرمی جدید ظاهر می شود. گویی به مراحل بالاتری از موجودیت دست یافته است. او با کریتوس صحبت می کند. آتنا به کریتوس می گوید زئوس باید نابود گردد تا امید به جهان بازگردد و برای این کار کریتوس باید قبل از هرچیزی Flame of Olympia (شعله المپ) را نابود کند. آتنا همچنین شمشیرهای جدیدی به نام Blade of Exile (تیغ های تبعید) را به کریتوس هدیه می دهد تا یاوَر راه او باشد.

در ادامه داستان بازی خدای جنگ God of War 3، کریتوس می فهمد برای بازگشت به دنیای زندگان باید از سد هادس، خدای مردگان بگذرد. او در مسیر خود، ۳ قاضی عالم مردگان و زنجیره تعادل را پیدا می کند و با پاندورا روبه رو می شود. او همچنین می فهمد که روح Persephone (از الهه های زیبای یونان که هادس او را دزدید و با او ازدواج کرد) در آنجا حضور ندارد. کریتوس می فهمد که هادس او را دوباره زنده کرده و به عالم بالا فرستاده است.

کریتوس با دومین خدای قدرتمند وارد مبارزه می شود. مبارزه ای سخت و نفس گیر، که در نهایت کریتوس با دزدیدن کلاه خود و اسلحه هادس (و استفاده از آن) روح او را از بدنش جدا می کند و به پیروزی می رسد. کریتوس که حال خدای مردگان را کشته است می خواهد به دنبال روح کلایوپ (دختر کریتوس که به دست خودش کشته شد) بگردد. اما آتنا مانع این کار او می شود و به او وظایفش را مجددا یادآوری می کند. سپس کریتوس از دروازه هایپرین (یا هیپریون، یکی از فرزندان گایا و به عبارتی دیگر عموی زئوس) خارج شده و به دنیای زندگان باز می گردد.

در ادامه داستان بازی خدای جنگ God of War 3، کریتوس برای نابود کردن زئوس، با دشمنانی از جنس تایتان نیز روبه رو می شود. او در قدم اول با هلیوس (خدای خورشید و نور) روبه رو می شود. کریتوس پس از به دام انداختن او، سر هلیوس را با دستانی خالی از بدنش جدا می کند (شاید خشن ترین صحنه از سری داستان های خدای جنگ God of War).

او با همان گام اول خود در داستان بازی خدای جنگ God of War 3، لرزه بر دل تمام المپ نشینان می اندازد. حال کریتوس از سر هلیوس همچون فانوسی برای روشنایی راه خویش استفاده می کند. زیرا که جهان پس از مرگ هلیوس به تاریکی فرو رفته است. سپس کریتوس به دیدار هرمس (پیام رسان خدایان) می رود. او با خشونت تمام پاهای هرمس را از تنش جدا می کند و از کفش های او برای رسیدن به هدفش بهره می جوید. او همین طور هرکول (برادر ناتنی خویش) را نیز از بین می برد. کریتوس حتی به هرا (الهه آسمان ها و بزرگترین خواهر زئوس یا به عبارتی دیگر عمه کریتوس) که توهین کوچکی به پاندورا کرده بود، رحم نمی کند و او را نیز می کشد. گفتنی است که پاندورا موجودی است که توسط Hephaestus (خدای آهنگری و فرزند هرا) ساخته شده و تنها راه خاموش کردن شعله المپیوس (و از بین بردن زئوس) می باشد (ممکن است به علت تشابه اسم با جعبه پاندورا ایجاد شبهه کند).

در این بین کریتوس می فهمد که با از بین بردن شعله المپ، می تواند به جعبه پاندورا نیز دست یابد و اینجا شاهکار داستان سرای بازی است که با مهارت بسیار با نام ها، چنین طرحی ایجاد کرده است. بعد از قتل عام تعداد بی شماری از اهالی المپ، در پایان کریتوس به همراه پاندورا به تالار مشعل المپیوس وارد می شود.

درست در زمانی که کریتوس و پاندورا سعی بر خاموش کردن شعله المپیوس دارند، زئوس از راه می رسد.

“این بار کارت را درست انجام بده”

این اولین جمله زئوس به کریتوس می باشد. مبارزه خونینی در می گیرد. در این بین کریتوس می فهمد برای خاموش کردن شعله المپ، پاندورا باید جان خود را فنا کند. در واقع او (به تلخی) برای چنین پایانی به وجود آمده بود. کریتوس که برای مقابله با زئوس نیاز به قدرت بیشتری دارد، پاندورا را رها می کند. پاندورا با قربانی کردن جان خویش شعله المپ را خاموش می کند و جعبه پاندورا آزاد می گردد. زئوس برای ترمیم جان خود از تالار خارج می شود. کریتوس برای بار دیگر جعبه پاندورا را می گشاید. در جعبه هیچ چیزی وجود ندارد! کریتوس که از شدت خشم دندان هایش را به هم می فشارد، به بیرون تالار و به سمت زئوس حجوم می برد. زئوس، کریتوس را به تمسخر می کشد و به او می گوید: “از تو خواستم تا کارت را درست انجام دهی”. در این میان گایا نیز به صحنه مبارزه می آید و به شدت زمین را می لرزاند. زئوس و کریتوس برای نجات جانشان به حفره ای که در سینه گایا ایجاد شده بود فرار می کنند. نبرد خونین دوباره شروع می شود. این بار زئوس با استفاده از قلب گایا انرژی می گیرد. کریتوس تمام قوای خود را متمرکز می کند و پس از جنگی دشوار به وسیله شمشیر المپیوس، زئوس و قلب نیمه جان گایا را به هم می دوزد تا هر دو آن ها برای همیشه بمیرند.

کریتوس بی هوش می شود و به روی زمین می افتد. گویی روح زئوس وارد بدن او شده و تمام قدرت های کریتوس را از بین می برد. زئوس به جای قدرت ها، ترس، خشم و از دست دادن امید را درون روح و جان کریتوس می کارد. روح پاندورا ظاهر می شود و به کمک کریتوس می آید. کریتوس به کمک «امید» پیروز می شود و تمام پلیدی ها را از روح و جان خود دور می سازد. او روح زئوس را به بدن خود زئوس بر می گرداند. کریتوس با خشم همیشگی خود زئوس نیمه جان را با دست خالی می کشد. این بار زئوس از میان رفته و فرمان روایی اش پایان یافته است.

در ادامه داستان بازی خدای جنگ God of War 3 آتنا ظاهر می شود. او به کریتوس تبریک می گوید و از او می خواهد تا قدرت های درون جعبه پاندورا را به او بدهد. کریتوس خالی بودن جعبه را به آتنا اطلاع می دهد. اما آتنا در ابتدا باور نمی کند و از کریتوس خشمگین می شود. او کریتوس را دروغ گو خطاب می کند. زیرا آتنا می دانست، زمانی زئوس، پوسیدون و هادس هر کدام قدرت شومی را درون جعبه قرار داده بودند.

او بود که قوی ترین قدرت این جهان یعنی «امید» را به صورت پنهانی درون جعبه قرار داد.

حال این آتنا است که می خواهد این سلاح را در اختیار گیرد. او قصد دارد، حال که جهان عاری از هر گونه بدی شده است، جهان را بر اساس عدالت و امید، هدایت و فرمان روایی کند. او حدس می زند زمانی که این جعبه در مبارزه بین اریس و کریتوس باز شده، تمام بدی ها وارد روح اریس و امید در روح و جان کریتوس قرار گرفته باشد و مادامی که کریتوس خشم، کینه و نفرتش را کنار نگذارد نمی تواند از آن استفاده کند. آتنا درخواست خود را دوباره عنوان می کند. این بار نیز کریتوس خواسته آتنا را اجابت نمی کند و شمشیرش را به داخل بدن خود فرو می کند تا خود را قربانی کند. در اثر این ضربه نور آبی بسیار زیادی از بدن کریتوس در زمین پخش می شود. این اتفاق، قدرت امید را در سرتاسر زمین می گستراند. آتنا که به شدت از دست کریتوس ناراحت و عصبی است می گوید که انسان ها نمی توانند از این قدرت استفاده کنند. آتنا شمشیر را از بدن کریتوس خارج می کند و در همان حال به کریتوس می گوید که از کارهای وی بسیار ناامید شده است. کریتوس نیز در پاسخ می گوید که هیچ دینی به آتنا ندارد (همان سخنانی که در ابتدای بازی دوم به آتنا گفته بود). بعد از پایان داستان بازی خدای جنگ God of War 3 دوربین دوباره به صحنه مرگ کریتوس بر می گردد. خبری از جنازه کریتوس نیست و رد کشیده شدن خون، تا دم پرتگاه ادامه دارد.

این گونه سرنوشت کریتوس مبهم باقی ماند. داستان بازی خدای جنگ God of War 3 شاید مبهم ترین پایان بین تمامی این سری از داستان ها را داشته باشد.

خرید بازی God of War 3 remastered

کریتوس تو خدای جنگ ۴ زندس و به سوی خدایان آزگارد رفته مثل ثور

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

وب‌سایت

قیمت مناسب نسبت به نبض بازار

ارسال به سراسر استان های ایران

بسته بندی اختصاصی کروکوگیم

هفت روز ضمانت تعویض کالا

هولوگرام بنیاد ملی بازی های رایانه ای

کروکوگیم دارای نماد اعتماد الکترونیکی دو ستاره

(برای مشاهده مجوز، بر روی نماد فوق “کلیک” فرمایید.)

 

داستان خدای جنگ 3


نام کاربری یا آدرس ایمیل *


گذرواژه *

مرا به خاطر بسپار

ورود


گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟


آدرس ایمیل *


گذرواژه *

سیاست حفظ حریم خصوصی


عضویت

 

یکی از بهترین و انحصاری ترین بازی هایی که استدیو سانتامونیکا یه به دنیای بازیهای ویدیویی و بازیکنان ارائه کرده است بازی God Of War 3 و سپس ۴ از این مجموعه میباشد.

شاید از خودتان بپرسید که چرا این بازی برای PC منتشر نشده است؟؟ جوابتان را در ادامه خواهیم داد.

 

 

داستان خدای جنگ 3

استدیو سانتامونیکا و PS4 بیشتر بازی هایی که برایشان پر درآمد بوده و بازیکنان علاقه و حس بهتری داشته اند برای خود کنسول نگه داشته اند و به هیچ وجه برای PC قابل اجرا نیستند.

نه از نظر حجم و گرافیک بازی ولی بازی هایی که به دست استدیو سانتامونیکا ساخته شود ممکن است بعضی بازی ها را به صورت انحصاری فقط برای یک کنسول بیرون بدهد .

 

این شخصیت عصبانی دلیلی برای تمام کار های خودش دارد و آن این است که زئوس پدر کریتوس را طلسم کرد تا خانواده خود را به قتل برساند و او هم از این داستان بی اطلاع بود تا زمانی که کریتوس در بازی God Of War 2 به جنگ با زئوس میرود ولی به جای زئوس آتنا جونش را از دست میدهد و کریتوس قسم میخورد که انتقام خودش را میگیرد.

 

 

در God Of War 3 آتنا بار دیگر به وسیله روحش به دنیای زنده ها باز میگردد و به کریتوسکمک میکند تا پادشاه خدایان زئوس را از پا در بیارند تا خودش خدا شود.

آتنا دو شمشیری که از آتش های جهنم ساخته شده بودند را به کریتوس تقدیم میکند و با این کار میخواست تا کریتوس را متقاعد کند که او طرف اوست و با زئوس کاری ندارد.

مهم ترین کار سانتامونیکا در بازی God Of War وجود خدایان دیگر بود که در این بازی به وجود آورد بعضی از خدایان : خدای روح- خدای اقیانوس -و کریتوس خدای جنگ و خدای خورشید و آخرین نفر پادشاه خدایان زئوس .

 

کریتوس بعد از اینکه به وسیله تایتان ها از کوه بالا میرود تک تک خدایان را نابود میکند مثلا وقتی خدای خورشید را نابود میکند خورشید دیگر بر زمین نمیتابد و تاریکی بر زمین حکومت میکند.

کریتوس در اواخر داستان متوجه میشود که دختری برای حل این مشکلات دارد و کلید جعبه پندوراباکس است این دختر به قدری گرافیکی و طبیعی در بازی God Of war حضور پیدا کرد که در بازی نه مرده بود و نه زنده بود پندورا کلید جعبه ای بود که وقتی آن باز میشود به طرف مقابل چنان قدرتی میداد که حتی میتوانست خدا هارا بکشد.

در God Of War 1 کریتوس از این جعبه برای کشتن اریس استفاده کرد و آن را به قتل رساند و نام خدای جنگ را به خودش اختصاص داد ولی کریتوس آرام وقرار برای انتقام گرفتن نداشت منتظر بود که فقط زئوس را بکشد و فقط دخترش برایش اهمیت داشت که او در God Of War Olempos و در God Of War Gost Of sparta وجود داشت و یکی از سری بازی های God Of War بود.

 

استدیو سانتامونیکا از سری مجموعه های این بازی این داستان ها را ارائه کرده است :

Gost Of Sparta و lempos و ۱و ۲و ۳ و۴ منتشر کرد که ۱و ۲ برای ps2 و ps3 و Gopassicsin برای ps3 و god of war 4 برای ps4 و نسخه جدید آن به گفته سازنده بازی برای PS5 میباشد که به زودی از نسخه جدید  این بازی پر طرفدار و محبوب دیدن خواهید کرد و پیشنهاد میکنم حتما سری بازی های آن را خریداری کرده و از بازی کردن لذت ببرید .

سری بازی های God Of War برای سنین +۱۸ زیاد تاکید شده بخاطر خشم و عصبانیت شخصیت های بازی که در زمان بازی کردن به شما هم سرایت میکند.

 

 

امید وارم از این مطلب خوشتون آمده باشد.

 

 

 

© تمامی حقوق این وبسایت متعلق به گیم مانستر میباشد .

اجرا همراه با توسط
VahidRz.com

در صورت داشتن مشکل اول راهنمای موجود در ادامه مطلب رو بخونید و در دانلود کردن حتما باید ای پیتون ایرانی باشه و یکی یکی باید دانلود کنی همزمان نمیشه اگه مشکلتون رفع نشد و مشکلتون مهم و جدی بود با شماره 09369555630 تماس بگیرید برای مشکلات جزیی به آیدی @morti72 پیام دهید کانال @downloads98

 

داستان بازی God Of War I , II , III

خدای جنگ ۱ , ۲ , ۳

داستان خدای جنگ 3

گاد آف وار

این کریتوس ما توی دهکده اسپارتا زندگی میکرده و یدونه داداش و مادر داشته که داداشش مریض میشه و بعد از اون به کوهی میره و دیگه ازش خبری نمیشه و همه فکر میکنن که مرده ولی توی یکی از یازیهایی که برای پی اس پی اومده دنبال داداشش میگرده حالا بعد از اون کریتوس میره به سپاه اسپارتا و با یه سری افراد کم شروع میکنه و کم کم نیروهاش به هزاران هزار سرباز میرسه ولی تو یکی از جنگ ها در برابر باربارین ها تا مرز شکست خوردن میره ولی درست در لحظه ای که یه قدم تا شکست خوردن فاصله داره روح خودشو به اریس خدای جنگ میفروشه و اریس هم دستور میده که از اعماق جهنم شمشیری بسازن و میارن به دستهای کریتوس زنجیر میکنن و زنجیرها انقدر داغ بود که به دستهای اون میچسبه و یادآور قولی هست که به اریس داده اون سر رئیس بابارین ها رو میکنه و کل سربازهای اونم اتیش میگیرنو کریتوس پیروز میشه و بعد از اون به اریس خدمت میکنه و همه ی دهکده ها رو آتیش میزنه و همه رو میکشه ولی توی اخرین ماموریتش به یه معبد حمله میکنه که متعلق به آتنا یکی از خدایان بود قبل از ورود کریتوس به معبد صاحب معبد به اون اخطار میده که نباید به اینجا وارد بشه ولی اون گوش نمیکنه میره اونتو و همه رو میکشه آخرین کسایی که میکشه زن و بچه خودش بودن و وقتی اونا رو میکشه تازه میفهمه چیکار کرده ولی دیگه دیر شده بود اون تعجب میکنه که زن و بچشو تو اسپارتا ترک کرده بود ولی اینجا بودن اون موقع به اریس میگه که دیگه به اون خدمت نمیکنه و میخواد که اونو بکشه و بعد از اون خاکستر زن و بچه اش روی پوست اون موند تا همه بفهمن که اون چیکار کرده و بعد از اون به خاطر سفید شدن پوستش بهش میگفتن روح اسپارتا.

 

بعد از اون کریتوس دلشو میزنه به دریا و با کشتی به این ور و اون ور سفر میکنه ولی کابوس کسایی که کشته هنوز باهاشه آزارش میدن واسه همین پیش آتنا میره و ازش میخواد که یکاری بکنه که کابوساش تموم بشه .آتنا هم میگه باید بری آتن الان برادرم اریس داره اونجا رو تخریب میکنه و اگه جلوی اونو بگیره کابوساش تموم میشه و کریتوس میره به شهر و صاحب معبد اونجا رو پیدا میکنه و اونم بهش میگه باید بره جعبه پاندورا رو بدست بیاره تا بتونه اریس رو شکست بده اونم با تحمل یه عالمه سختی  و رد شدن از کویر و رویارویی با هیولاها بالاخره به کرونوس پدر زئوس میرسه و بعد از ۳ روز بالا رفتن ا زکوهی که پشت کرونوس بود میرسه به بالای اون و بعد از تحمل سختی ها و حل معماهای زیادی به جعبه میرسه ولی اریس متوجه میشه و یه چوب از اونجا به طرف کریتوس پرت میکنه که به اون میخوره و میکشتش ولی کریتوس دواره برمیگرده و در جعبه رو باز میکنه و اریس رو میکشه ولی خدایان فقط گناهاشو میبخشن و لی کابویهاشو تموم نمیکنن برای همین اون تصمیم میگیره خودشو از بلندترین صخره اونجا یعنی کوه المپ به پایین پرت کنه و این کارو میکنه ولی با افتادن توی آب با هیچ سنگی برخورد نمیکنه و دوباره از آب میاد بیرون و به سمت بالا میره بدون این که بخواد خدایان نجاتش داده بودن تا خدای جنگ بعدی بشه و چون اریس شمشیرهاشو ازش گرفته بود آتنا یه جفت شمشیر به اون میده و کریتوس میشه خدای جنگ.

 

تا این جا واسه خدای جنگ ۱ بود

 

حالا خدای جنگ ۲:

 

کریتوس که خدای جنگ میشه سربازاشو رهبری میکنه و همه جاهارو میگیره ولی توی آخرین جنگ تصمیم میگیره که خودش هم بره و به سربازاش کمک کنه ولی خدایان که از این کارهای کریتوس میترسیدند و میترسیدند که با این کار و قوی شدن بیش از حد خدایان رو هم از بین ببره برای همین جلوی اونو میگیرن ولی کریتوس گوش نمیکنه و میپره پایین ولی با ورودش به اونجا زئوس که تبدیل به یک کلاغ شده بود میاد و یکم از قدرت اونو میگیره و به یه مجسمه میده که توی اون شهر داشتن میساختنش و اونو زنده میکنه و کریتوس هم کوچیک میشه ولی هنوز بیشتر قدرت هاشو داره و اون باادامه راهش و کشتن سربازها با اون مجسمه درگیر میشه و یکم اونو زخمی میکنه ولی زئوس به اون میگه که میخواد بهش کمک کنه و شمشیر اولیمپوس که جنگی که بین خدایان و تایتانها بود رو تموم کرده بود برای اون میفرسته ولی هدف دیگه ای داره و میخواد باقی نیروهای خدایی اونو بگیره و با اینکار کریتوس مجبور میشه همه ی نیروهاشو داخل شمشیر بریزه تا بتونه ازش استفاده کنه و اون مجسمه رو میکشه ولی موقع پایین افتادن مجسمه دستش روی کریتوس میفته و شمشیر از دستش در میره اونم که همه ی نیروشو داخل شمشیر ریخته بود دیگه نیرویی براش نمونده بود و زئوس اونو میکشه و به دنیای زیرزمینی میره ولی گایا مادر زئوس که به مادر زمین هم معروفه به اون کمک میکنه تا دوباره زنده بشه و بهش میگه که اونا هم میخوان زئوس رو بکشن و برای اینکار باید کریتوس پیش خواهران سرنوشت بره اونا رو بکشه و با یکی از وسیله هاشون به زمان گذشته بره و زمانی که جنگ بین تایتانها و خداها بوده تایتانها رو به زمان حال بیاره چون زئوس بعد از اون جنگ اونا رو تبعید کرده بود به دنیای زیرزمینی و پدرش کونوس رو مجازات کرده بود که تا آخر عمرش باید جعبه پاندورا رو حمل کنه و کریتوس با گذشتن از موانع مختلف و کشتن دشمنها و یا حتی خدایانی مثل ایکاروس یا گرفتن قدرت از کرونوس یا … خیلی قدرتمند میشه و میتونه خواهران سرنوشت رو شکست بده و حتی ۱آتنا رو هم میکشهو به زمان گذشته میره و تایتانها رو میاره به حال و با تایتان ها به سمت کوه المپ برای گرفتن انتقامش از خدایان راه میفته

 

اینجا هم خدای جنگ ۲ تموم شد

 

حالا آخرین قسمت یعنی خدای جنگ ۳:

 

کریتوس به همراه تایتانها به بالای کوه المپ راه میفتن و خدایان هم هراسان شروع به جمع کردن نیرو و حمله به اونا میکنن ولی کریتوس در این راه خدای ۷ دریا یعنی پوزیدون رو میکشه و باعث میشه سطح دریاها بالا بیاد و خودشو به بالای کوه میرسونه و با زئوس مواجه میشه و گایا هم خودشو میرسونه به بالای اونجا و بعد از اون زئوس هر دو رو به پایین پرت میکنه کریتوس در حال افتادن از گایا میگیره و بهش میگه که اونو نجات بده ولی گایا این کار رو نمیکنه و به اون میگه که این کار گایا و بقیه تایتانها بوده که با زئوس مقابله کنن و کریتوس رو فقط برای آزادسازی خودشون احتیاج داشتن و کریتوس رو به پایین و رودخونه ی مردگان پرت میکنه و هر کس بجز هیدیس خدای دنیای زیرزمین یا مردگان به داخل این رود بیفته ارواح داخل رود از اون تغذیه میکنن و اینکار باعث میشه که اون دوباره قدرتهاشو از دست بده و دیگه قدرتی نداشته باشه و با بیرون اومدن از اونجا روح آتنا رو میبینه که به طرفش میاد و اون که تا الان داشته بر علیه کریتوس و به نفع خدایان حرف میزد پیداش میشه و با یه سری حرف که کریتوس باید خدایان رو بکشه اونو راضی میکنه که با اون همکاری کنه و بهش یه شمشیر میده و بهش میگه که باید بره دختری به نام پاندورا رو پیدا کنه تا بتونه جعبه پاندورا رو باز کنه و دراین راه اون تقریبا تمام خدایان رو میکشه و آخرش هم با قربانی کردن پاندورا جعبه رو باز میکنه ولی با وجود امیدواری فراوان با جعبه خالی مواجه میشه و بخاطر اینکه به پاندورا وابستگی پیدا کرده بود خیلی از مرگش ناراحت میشه و وقتی میره به جنگ زئوس و به پدرش میگه که باید این کارو تموم کنن پس شروع میکنن به جنگ و گایا میاد به اونا حمله میکنه و اونا میرن داخل قلب گایا بعد از یه سری زد و خورد کریتوس زئوس رو به قلب گایا با شمشیر میدوزه و اونا میمیرن ولی کریتوس که داشت برمیگشت یهو زئوس بلند میشه و اونو میکشه ولی کریتوس به خیالاتش میره واونجا براش یه سری اتفاقات میفته و در  آخر جعبه رو پیدا میکنه و وقتی اونو باز میکنه قدرت داخلشو میگیره و یاد حرف پاندورا میفه که میگفت ما باید همیشه امید داشته باشیم و برمیگرده و آخرین خدا رو هم میکشه و آتنا میاد و به کریتوس میگه که باید قدرتی که داخل جعبه پاندورا پیدا کرد رو به اون بده ولی کریتوس میگه که هیچی داخل جعبه نبود ولی آتنا یه داستان تعریف میکنه که موقعی که زئوس داشت جعبه رو میساخ همه ی بدی ها و ترس هارو داخل اون گذاشت ولی آتنا که از باز شدن جعبه و بیرون اومدن اونا میترسید .داخل جعبه یه سری نیروهای خوب و امید هم میفرسته و با باز شدن جعبه در قسمت اول قدرت رو کریتوس میگیره و بدی ها به سمت خدایان میره و زئوس رو گرفتار میکنه ولی کریتوس که از مرگ پاندورا ناراحت بود خودش رو میکشه و نیروی آتنا رو پخش میکنه و ………..

 

خلاصه ی داستان:

هنگامی که زمین به اسمان رسید یعنی وقتی که گایا که مادر زمین است با اورانوس که تصور اسمان است با هم ازدواج کردند از ان ها فرزندان زیادی از جمله کرونوس پدید امد . گایا که از زایمان های پیاپی خسته شده بود داسی را ساخت و به فرزندش داد تا با ان پدرش را بکشد و زمین را از اسمان جدا کند .پس کرونوس پدرش را کشت و در ان لحظه یعنی لحظه ی جدایی زمین از اسمان زیبایی در جهان پدید امد . گایا پس از مرگ اورانوس به کرونوس گفت که فرزندی از تو پدید می اید که تو را همچون پدرت خواهد کشت . سال ها بعد کرنوس با ریه ازدواج کرد و از ان ها سه دختر و دو پسر به وجود امد که کرونوس از ترس کشته شدن ان ها را خورد . پس از مدتی فرزند دیگری از ان ها پدید امد … پسری به نام زئوس … ریه از ترس این که پسر جدیدش هم توسط کرونوس خورده شود به جزیره ای گریخت و بزرگ کردن فرزند جدیدش را به پری ها سپرد … سپس پارچه را به دور سنگی پیچید و ان را به عنوان فرزند جدیدشان به کرونوس معرفی کرد . کرونوس هم بدون ان که درون پارچه را ببیند ان را خورد . هنگامی که زئوس بزرگ شد و فهمید که خواهران و برادرانش در شکم کرونوس هستند و خواهران و برادرانش را نجات داد و سپس ان ها پدر خود را به بند کشیدند . انگاه زئوس جهان را بین خود و برادرانش تقسیم کرد . به قید قرعه اسمان به زئوس و دریا ها به پوزیدون و دنیای مردگان و زیر زمین به هادس رسید و شما در نسخه ی شماره ی سوم بازی هلیوس و هادس را اول از همه میکشید . هر یک از خواهران هم الهه های زمین شدند . یکی از خواهران که هرا نام داشت با زئوس ازدواج کرد  . فرزندانی که از ان دو به وجود امد شامد ارس –خدای جنگ قبلی که در شماره ی یک بازی به طرز بدی او را کشتید – هفایستوس – خدای اهنگری که او را در نسخه ی سوم کشتید و شمشیر هایش را گرفتید – . هبه الهه ی جوانی و ایلیتایه الهه ی زایمان . اتنا که الهه ی خرد است که در سفرتان برای انتقام گیری از زئوس یار همراهتان است که البته فرزند زئوس و متیس است . زئوس از طریق یک پیشگو فهمید که اگر متیس دخنری را به دنیا بیاورد ان دختر پسری را به دنیا میاورد که نه تنها زئوس را میکشد بلکه تمام المپیان را به خاک و خون میکشد . پس زئوس متیس را بلعید ولی هفایستوس سر پدرش را شکافت و تا متیس از سر زئوس بیرون بیاید و اتنا متولد شود . و در نهایت فرزند اتنا به دنیا امد … پسری به نام کریتوس که خود شما هستید . مایا نیز از زئوس فرزندی به نام هرمس به دنیا اورد که خداتی پیام رسان شد که در نسخه ی سوم این بازی شما پا های هرمس را قطع کردید و کفش هایش را برداشتید تا از دیوار ها بتوانید بالا روید . سپس هلیوس را که خدای خورشید بود کشتید تا از سر او در مکان های تاریک به عنوان چراغ قوه استفاده کنید . پس از ان گل زندگی هرا را خشک کردید . کرونوس هم همان تایتانی بود که در شماره های قبلی بازی دیده بودید که در صحرا در حالی که باری بر روی دوش اوست حرکت میکند که البته او را نیز در شماره ی سوم بازی کشتید و ان چیزی را هم که روی دوشش بود معبد پندورا بود  . تایفون را نیز که فرزند گایا بود کشتید به این دلیل که گایا به او دستور داده بود تا زئوس را بکشد ولی شما دوست داشتید تا خودتان زئوس را بکشید . اکاروس که فرزند ددالوس صنعتگر بود و پایه های تعادی زمین را طراحی کرده بود را کشتید تا بال هایش را بکنید و از ان بال ها برای پرش های بلند استفاده کنید . هرکول را نیز که افسانه ای ترین پهلوان یونان بود را نیز کشتید و مشت های اهنینش را برای شکستن و خورد کردن سپر ها استفاده کردید . هنگامی که خود را برای کشتن زئوس اماده میکردید و در جعبه ی پندورا را باز کردید در حالی که انتظار داشتید که در ان قدرتی باشد تا با ان بتوانید خدایی را بکشید ان را خالی دیدید و سپس بدون قدرت ان جعبه برای انتقام نهایی پدر بزرگ خود را که زئوس بود کشتید . ای کریتوس تو نه تنها خانواده ی خود را کشتی بلکه تمام کسانی را که به تو قدرت بخشیده بودند را نیز به خاک و خون کشیدی و هر چیزی را که سر راهت بود نابود کردی . در نهایت هم فهمیدی که قدرت جعبه ی پندورا یک وسیله نبود بلکه قدرتی بود که اتنا در ان دمیده بود . حال که تمام دنیا را نابود کردی چه میخواهی بکنی ؟ در اخر هم خود را کشتی … و دیگر هیچ .

 

 

 


انتشار مطلب

داستان بازی خدای جنگ ۱ , ۲ , ۳ GOD OF WAR

آدرس کوتاه شده این مطلب

خیلی عالی بود ممنون

چرا کریتوس خود کشی کرد لطفا مدیر سایت بگید

کریتوس انتقامشو گرفت اتنا هم چون قدرت پاندورا رو تو وجود کریتوس دید خواست ازش سو استفاده کنه خودشو کشتو فدرتو آزاد کرد

روایت داستان رو در بالا واقعا زیبا بیان کردید سپاسگذارم راستی دوست عزیز این بازی رو اکثر ماها در کامپیوتر در مبدل های پلی استیشن بازی میکنیم معمولایک نرم افزار برای بازی ها ساخته میشه که میشه باهاش در بازی تقلب کرد مثلا پرش قدرتی یا سلاح قدرتی رو در اول بازی به کمک این نرم افزار داشت میخوام ازتون درخواست کنم این مورد رو به سایتتون اضافه کنید چون واقعا نیاز هست بهش

تشکر در مورد این نرم افزار اطلاعی ندارم اگه شما نام انگلیسی نرم افزار رو بادید قید کنید قرار داده میشه

سلام خواستم ببینم که شماره ۳ این بازی همون ghost of sparta است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام خیر برای ps3فقط منتشر شده نسخه ۳

نه نیست همون خدای جنگ ۳ هستش

سلام سایتتون واقعا عالی بود و متشکرم که داستان ۳ رو هم کمو بیش با جزیاتش توضیح دادی چون تو سایتای دیگه فقط راجب سلاح ها و کیفیت و…. توضیح داده بودن

خواهش می کنم

داستان خدای جنگ 3

سلام . ببخشید زنجیرهای المپ چندش میشه ؟ میشه به ترتیب تمام نسخه هاش را بگید ؟ زنجیره های المپ و روح اسپارتا نمیدونم کدوما میشه . میخوام بگیرم میخوام به ترتیب باشه

ترتیب نداره دو تاش داستان متفاوت داره ولی اول المپ منتشر شد بعد روح اسپارتا

چجوری دانلود کنم از کجا خدای جنگ ۳رو دانلود کنم

در سایت موجوده سرچ کنید

المپ و روح اسپارتا شماره چنده و آیا میتوان شماره سه را واسه کامپیوتر دانلود کرد

شماره ای نیستن
نه نمیشه

تشکر از داستانتون.
یه سوال دارم .تو صحنه پایانی کریتوس بعد از خودکشی چی میشه چون جسدش اونجا نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟وسری۴این بازی قراره ساخته بشه یا کلا تموم شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اخره داستان خودشو می کشه و اون نیرویی که داررو رها می کنه سری ۴ بازی کلا داستان دیگه ای خواهد داشت و میشه گفت ربطی به نسخه های قبل نداره

ببینید زعوس خودکشی نمیکنه
اون قدرتی که توی جعبه بوده اونو ناپدید میکنه و اینکه توی گاد اور چهار از یه سرزمین دیگه ظاهر میشه که قراره اهریمن ها و نیروهای باقی‌مانده تایتان ها به اون سرزمین حمله کنن و زعوس پسرش رو پیدا میکنه و به پسرش میگه شکار حیوانات کار خوبی نیست ناگهان موجودات اهریمن به پسرش حمله میکنن و اون میره برای نجات پسرش توی جنگل و کوهستان

لطفا اطلاعات غلط ندید خدای جنگ در نسخه ی سه داستانش تموم میشه نسخه ی جدید خدای جنگ داستان متفاوت و به دوز از نسخه های قبل داره در ضمن به پسرش میگه من گشنمه باید برام شکار کنی برعکس گفتی

نخیر ایشون درست میگن ختی تیزر خدای جتگ ۴ هم داخل آپارت اومده

خیلی ممنون خیر سرمون آمده بودیم پشتون برای درست کردن کارمون

سلام ممنون بابت توضیحتون،فقط ی سوال داشتم داستان خدای جنگ۳گفتین کریتوس پسره گایا هستش ولی در خلاصه گفتین فرزند آتنا.و ی سری توضیحات گیج کننده ک فرق داشتن با هم دیگه.

کریتوس پسر زئوسه گایا مادره زمینه

سلام خیلی علی بود فقط میخوام بدونم که گاد اف وار۴و۵ هم میزارین

سلام ببخشید من با کیبورد بازی میکنم و در مرحله ای باید با زنی مثل مار (ماهی) بجنگید و باید سرش را بچرخانید اما من هر کاری میکنم نمیتونم شکستش بدم لطفا کمک کنید

پاسخ قصفت:: با دکمه هایی مثل AوSوDوW رو بزنین من تونستم

سلام من هم همین مشکل رو داشتم که خودم با یه ابتکار حلش کردم!
در قسمت تنظیمات حرکت ها رو روی ماوس اعمال کنید و از ماوس استفاده کنید.
وقتی علامت چرخش روی اون مارماهی میاد ماوس رو سریع بچرخونید.
اولش سخته و باید سعی کنید بعد که یاد گرفتید آسون میشه.

اتنا برای چی میخواست از کریتوس سو استفاده کنه برای چی (لطفا این رو هم جواب بدید

می خواست قدرت پاندورارو بگیره ازش

ممنون

یه سوال کریتوس زئوس رو کشت ولی زئوس کریتوس رو کشت بعد از خود کشی کریتوس چی میشه

بازی تموم میشه

اقا عالی بود من تمام نسخه هارو بازی کردم مرتضی جان ممنون بابت داستان واقعا از نظر خدای جنگ بهترین بازیه و هیچ بازی به پاش نمیرسه

بله بازی خوبی بود

روایت شده نیرو جعبه توانایی نامیرا داشته میشه مرد و زنده شد داستان چهار سه روایت و نظریه داره یک که همین نیرو نامیرا که از جعبه گرفته و فرزند کریتوس که داخل چهار هست یک روایت میگه چهار میره به سمت فیلم سینمایی ثور و اون پسر بچه ثور و اون مرد پدرش هست و یک روایت دیگه هم هست دقیقا یادم نیس ولی سه نظریه هست درباره شماره چهار و طبق شواهد شماره چهار هیچ ربطی به قبل نداره مگر با یک چرخش عظیم داستان یک و دو و سه به چهار و شایدم پنج کشیده بشه …..

در خدای جنگ دو که گفتید زءوس تبدیل به کلاغ شد و قدرت کریتوس را گرفت و به یک مجسمه داد اشتباه است. او زءوس نبود. او آتنا بود که به کریموس اخطار داده بود که اگر به فتح کردن سرزمین ها ادامه دهد دیگر به او کمک نمی کند. و تبدیل به کلاغ هم نشد آتنا تبدیل به هیپوگریف شد.به غیر از این همه چیز درست و با متن بسیار عالی نگارش شده است.

داداچ خیلی خیلی خیلی عالی توضیح دادی ناموسا خیلی میخااااامت

قربانت

پس اتنا مادر کریتوس بود یا خواهرش?

خواهرش

آیا گاد آف وار ۳ برای ps2 هم هست؟باتشکر

خیر

اقا مرتضی چند روزه که نیستید

همیشه هستم

باشه
اما من یک نظر دارم شما اسم بازی خدای جنم روح اسپارتا و زنجیر های الیمپوس رو شنیدید بازی خدای جنن زنجیر های الیمپوس قبل از خدای جنگ یک انتشار یافته که من بازیش میکنم

اون بازی که شما میگید کریتوس به دنبال برادرش میگرده اسمش خدای جنگ روح تسپارتاست که اخرش توسط خدای مرگ کشته میشه و کریتوس انتقام میگره این بازی بعد از خدای جنگ یک است

میگم داستان خدای جنگ چهار جریانش چیه پسرم مگه داشته ؟!تو قبلیاش شمشیرش بهتر با تا یه ددونه تبر

بعضی جاهاشو غلط نوشتیدددد مثلا اونجا که حتی اتنارو هم میکشه اونجا اومد زوس بکشه که اتنا پرید جلوش و اتناکشته شد وزوس در رفت البته بیشتر جاهاشو تو پاسخاتونم اشتباه کردید وقتی از یک بازی چیزی نمیدونید الکی تو سایت نذارید

تو خوبی تو مهندسی خیالت راحت شد؟ عقده ای
این نوشتار خلاصه خصلاصه شده برو بفهم خلاصه یعنی چی بعد نظر بده

من متاسفانه‌پلی استیشن ۲ ندارم.چندین بار بازی گاد اف وار یک‌ و دو‌رو برای کامپیوتر خریدم ولی گیر میکرد و دیگه جولوتر نمیرفت.میشه لینک سالم بازی‌ رو برای پی‌سی بهم بدین؟باور‌کنین یه عمره عاشق این بازیم،دعاتون میکنم

کمی درهم برهم گفتید ولی خوب بود از آخر خلاصه داستان هم خیلی حال کردم

اول اینکه داداشش غیب نشد دوتا از خداها که یکیش هم اتنا بوده میدزدنش اون زخم رو چشم چپ کریتوس هم بخاطر درگیری با اونیکی خداهه بوده . دومش کریتوس خودشو میکشه اما زنده میمونه اگه ادامه بازی رو دیده باشید کریتوس از کوهه پریده تو دریا از رد خون میشه فهمید.سومش میشه تو فیلم چهارش فهمید که تو زمان تور و لوکی بودن چون پسره داشت با عروسک های اونا بازی میکرد.چهارمش وقتی پسره داره میره تو خونه میتونید کفشای خدای نامه رسان رو تو یه جعبه ببینید که کریتوس از خدای نامه رسان گرفته بود.پنجمش تبر کریتوس عین همون شمشیر های افشان کریتوس که تو جنگ خدایان یک یه خط های ابی رنگ روش بود رو تبر هم هست.شیشمش میشه لباس کریتوس که دامن مانند بود رو تو تنش دید .هفتمش رد شمشیر رو شکم کریتوس که خودشو کشته بود هست .هشتمش رد زنجیر های داغ شده شمشیر های افشان روی دست راست کریتوس قابل دیدنه و کلی چیز های دیگه از قسمت های قبل تو جنگ خدایان چهار وجود داره .درضمن اگه پسره کریتوسه چرا بهش نمیشه بابا یا پدر میگه قربان ! کریتوس هم بهش نمیشه پسرم میگه پسر! اگه پسرشه پس زن جدیده ی کریتوس کجاست؟

سلام.. من با کیبورد بازی god of war2تو کامپیوتر من تو قسمتی که با مار میجنگه نمی دونم چطوری قدرت هایی رو که گرفتم عوض کنم چون باید بعد از اون سرباز ها رو با قدرت سر مار بکشم .لطفا جواب بدین.ممنون

سلام ، داستانو خیلی خوب گفتید فقط کریتوس پسر زعوس بود یا اتنا؟؟؟

با تشکر از متن خوبتون
یه سوال داشتم : توی god of war 4 این پسره بچه کیه؟ پسر کریتوس هست؟؟ از کجا اومده؟؟

د. ماه دیگه بازی منتشر میشه و داستانش مشخص میشه

سلام خسته نباشید خیلی جالب بود
میخواستم بپرسم که اگه زئوس پدربزرگ کریتوس بود پس بابای کریتوس کی بود؟ چرا اشاره ای بهش نشده؟!

زیوس پدرشه

اصلا با عقل جور در نمیاد. شما اینجا نوشتید که
کریتوس پسر آتنا و نوه زئوسه!! درحال که توی داستان،
کریتوس برادر ناتنی آتنا و پسر زئوسه.

کجا اینو نوشتیم؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

آموزش استخراج پارت های دانلود شده و نصب

آموزش های مربوط به کنسول و بازی های پلی استیشن

آیا این بازی در سیستم من اجرا می شود؟

راهنمای دانلود فایل ها

در صورت داشتن مشکل با شماره 09369555630 تماس بگیرید یا با ایدی تلگرام @morti72
آدرس کانال تلگرام @downloads98

تمامی حقوق برای این وب سایت محفوظ بوده و هر گونه کپی برداری پیگرد قانونی دارد

طراحی و پرداخته شده توسط ترفندهای وردپرس

جدیدترین های دنیای تکنولوژی و سرگرمی با کیفیت HD در تِک پلاس www.aparat.com/TechPlus

جدیدترین های دنیای تکنولوژی و سرگرمی با کیفیت HD در تِک پلاس www.aparat.com/TechPlus

لایک و نظر فراموش نشه

پایان زیبا و غم انگیز بازی خدای جنگ 3. حتما ببینید. ادامه


شروع از


نظرات

داستان خدای جنگ 3

پایان زیبا و غم انگیز بازی خدای جنگ 3. حتما ببینید. ادامه


شروع از


نظرات

داستان خدای جنگ 3

داستان خدای جنگ 3
داستان خدای جنگ 3
0

دوره مقدماتی php

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *