بهترین داستان کوتاه نویسان ایرانی

دوره مقدماتی php
بهترین داستان کوتاه نویسان ایرانی
بهترین داستان کوتاه نویسان ایرانی

فهرستی از همهٔ داستان‌کوتاه‌نویسان فارسی ایرانی و افغانستانی در سبک‌های گوناگون. این فهرست دربرگیرندهٔ نویسندگان ایرانی است که به‌طور ویژه داستان کوتاه نوشته‌اند یا دیگر نویسندگانی که به داستان کوتاه نیز پرداخته‌اند؛ همچنین نویسندگان افغان و ایرانی که به غیر فارسی نوشته‌اند.


نام پررنگ، نام افراد تصویردار است.

هشتاد سال داستان کوتاه ایرانی

دهه ی هشتاد داستان کوتاه ایرانی

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

دوره مقدماتی php

محتوا و داستان

1397/12/11

1398/05/29

1398/05/26

بهترین داستان کوتاه نویسان ایرانی

1398/05/24

1398/05/10

1398/05/07

1398/04/30

1398/04/23

1398/04/20

1398/04/01

1398/03/27

این فهرست نام‌های داستان‌نویسان (و رمان‌نویسان) ایرانی را در برمی‌گیرد و به دوران معاصر (دویست سال اخیر) می‌پردازد. برای داستان‌سرایان قدیمی‌تر ایرانی، به داستان‌سرایان ایرانی رجوع کنید. به هر نویسنده در بخش مربوط به زمان آغاز کارش اشاره شده‌است.

این فهرست شامل نویسندگانی است که به دلایل مختلف در خارج از ایران زندگی می‌کنند. برخی از آنان به میل خود و گروهی به دلایل سیاسی از کشور خارج شده‌اند. به این دسته دوم نویسندگان تبعیدی نیز گفته می‌شود. ضمن این که در سال‌های اخیر تلاش‌ها و نوشته‌های برخی از نویسندگان خارج از کشور باعث شد تا دسته‌بندی تازه‌ای در واژگان تاریخ ادبیات ایران اضافه شود که ادبیات مهاجرت نام دارد.

این فهرست نام‌های داستان‌نویسان (و رمان‌نویسان) ایرانی را در برمی‌گیرد و به دوران معاصر (دویست سال اخیر) می‌پردازد. برای داستان‌سرایان قدیمی‌تر ایرانی، به داستان‌سرایان ایرانی رجوع کنید. به هر نویسنده در بخش مربوط به زمان آغاز کارش اشاره شده‌است.

این فهرست شامل نویسندگانی است که به دلایل مختلف در خارج از ایران زندگی می‌کنند. برخی از آنان به میل خود و گروهی به دلایل سیاسی از کشور خارج شده‌اند. به این دسته دوم نویسندگان تبعیدی نیز گفته می‌شود. ضمن این که در سال‌های اخیر تلاش‌ها و نوشته‌های برخی از نویسندگان خارج از کشور باعث شد تا دسته‌بندی تازه‌ای در واژگان تاریخ ادبیات ایران اضافه شود که ادبیات مهاجرت نام دارد.

این فهرست نام‌های داستان‌نویسان (و رمان‌نویسان) ایرانی را در برمی‌گیرد و به دوران معاصر (دویست سال اخیر) می‌پردازد. برای داستان‌سرایان قدیمی‌تر ایرانی، به داستان‌سرایان ایرانی رجوع کنید. به هر نویسنده در بخش مربوط به زمان آغاز کارش اشاره شده‌است.

این فهرست شامل نویسندگانی است که به دلایل مختلف در خارج از ایران زندگی می‌کنند. برخی از آنان به میل خود و گروهی به دلایل سیاسی از کشور خارج شده‌اند. به این دسته دوم نویسندگان تبعیدی نیز گفته می‌شود. ضمن این که در سال‌های اخیر تلاش‌ها و نوشته‌های برخی از نویسندگان خارج از کشور باعث شد تا دسته‌بندی تازه‌ای در واژگان تاریخ ادبیات ایران اضافه شود که ادبیات مهاجرت نام دارد.

You are here:

بی نظیر افتضاح ضعیف بامزه

از آزاده ملک زاده ۳٫ مرداد ۱۳۹۶, ۲۲:۲۲ 905.1k بازدید بهترین داستان کوتاه نویسان ایرانی

فهرست

نویسندگان معروف ایرانی در تاریخ ادبیات کشور برای ایران افتخار آفرینی های زیادی کردند به طوریکه بعضی از نویسندگان و شعرای ایرانی مثل حافظ و سعدی، فردوسی حکیم، مولوی و… در خارج از کشور هم علاقمندان زیادی دارند که بخاطر علاقه به آثار این بزرگان ادبیات ایران، زبان شیرین فارسی رو فرا گرفتند. همه ما نویسندگان ایرانی زیادی رو می شناسیم که از کودکی تا به الان کلی خاطره خوب از مطالعه کتاب هاشون داریم. اگه دوست داری با نویسندگان معروف ایرانی آشنا بشی و برترین آثار این نویسندگان مطرح ایرانی رو بشناسی این مطلب رو بخون.

جلال آل احمد یکی از نویسندگان معروف ایرانی بود که در ۲ آذر ۱۳۰۲ در  تهران متولد شد. این نویسنده، روشنفکر، منتقد و مترجم ایرانی تاثیر زیادی در ادبیات کشور داشت. از مهمترین آثار جلال آل احمد میشه به مجموعه آثار پنج داستان، نفرین زمین، سنگی بر گوری، نون والقلم، مدیر مدرسه، سرگذشت کندوها، زن زیادی، سه تار، از رنجی که می پریم، دید و بازدید و… اشاره کرد.

سیمین دانشور نویسنده معروف ایرانی و همسر جلال آل احمد در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۳۰۰ در شیراز متولد شد. خانم دانشور اولین زن داستان نویس ایرانی بود. مهمترین اثر این بانوی نویسنده ایرانی سووشون بود که به ۱۷ زبان زنده دنیا منتشر شده. از دیگر آثار خانم سیمین دانشور میشه به مجموعه داستان های آتش خاموش، شهری چون بهشت، به کی سلام کنم، از پرنده های مهاجر بپرس و رمان های جزیره سرگردانی، ساربان سرگردانی و کوه سرگردان اشاره کرد.

صادق هدایت داستان نویس، مترجم و روشنفکر ایرانی در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ متولد شد. هدایت در تاریخ ادبیات کشور ما نقش بسیار مهمی داره بطوریکه عنوان یکی از پدران داستان نویسی نوین ایرانی رو از آن خودش کرده. رمان کوتاه بوف کور که به سبک فراواقع نوشته شده جزء مهمترین آثار صادق هدایت برشمرده میشه. این رمان شهرت جهانی داره و به خیلی از زبان های دنیا ترجمه شده. آثار هدایت عبارتند از : رباعیات خیام، فواید گیاهخواری، زنده بگور، پروین دختر ساسان، سایه مغول، اصفهان نصف جهان، سه قطره خون، نیرنگستان، سایه روشن، مازیار، البعثه الاسلامیه الی البلاد الافرنجیه، وغوغ ساهاب، ترانه های خیام، بوف کور، سگ ولگرد، علویه خانم، ولنگاری، حاجی آقا، افسانه آفرینش، توپ مرواری، نوشته های پراکنده.

محمود دولت آبادی نویسنده معاصر ایرانی در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در دولت آباد سبزوار متولد شد. رمان ۱۰ جلدی کلیدر مهمترین اثر دولت آبادی هست که شهرت جهانی داره. در سال ۲۰۱۳ این نویسنده معروف ایرانی جایزه ادبی یان میخالسکی سوئیس رو از آن خودش کرد. مهمترین آثار محمود دولت آبادی عبارتند از : کلیدر، سفر، آوسنه بابا سبحان، لایه های بیابانی، گاواربان، هجرت سلیمان، جای خالی سلوچ، روزگار سپری شده مردم سالخورده، زوال کلنل و…

هوشنگ گلشیری نویسنده و روزنامه نگار ایرانی در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۱۶ متولد شد. گلشیری بعنوان یکی از تاثیرگذارترین داستان نویس های معاصر لقب گرفته. مهمترین اثر هوشنگ گلشیری رمان کوتاه شازده احتجاب هست که باعث معروفیت بین المللی این نویسنده شد. شازده احتجاب یکی از قوی ترین داستان های ایرانی شناخته شده. از دیگر آثار مهم هوشنگ گلشیری میشه به نمازخانه کوچک من، نیمه تاریک ماه، شاه سیاه پوشان، شازده احتجاب، کریستین و کید، بره گمشده راعی، آینه های دردار، جن نامه و… اشاره کرد.

غلامحسین ساعدی یکی دیگر از نویسندگان معروف ایرانی هست که در تاریخ ۲۴ دی ۱۳۱۴ در تبریز متولد شد. این نویسنده بزرگ ایرانی که پزشک هم بود اسم مستعار گوهر مراد رو برای خودش انتخاب کرد. مهمترین آثار غلامحسین ساعدی عبارتند از آی باکلاه آی بی کلاه، چشم در برابر چشم، مار در معبد، شب نشینی باشکوه، عزاداران بیل، دندیل، گور و گهواره، واهمه های بی نام و نشان، ترس و لرز، مقتل، توپ، تاتار خندان، غریبه در شهر، گاو و…

صادق چوبک داستان نویس بزرگ ایرانی در تاریخ ۱۴ تیر ۱۲۹۵ در بوشهر متولد شد. چوبک هم از نظر منتقدین ادبی یکی دیگر از قطب های داستان نویسی نوین ایران معرفی شده. مهمترین آثار صادق چوبک به نام های انتری که لوطیش مرده بود، تنگسیر و سنگ صبور از شهرت جهانی برخوردارند. چوبک در اکثر داستان هاش به زندگی مردمی عامی و فقیر می پردازه که اسیر نادانی، خرافه پرستی و اعتقادات بی پایه هستند. دیگر آثار مهم صادق چوبک عبارتند از خیمه شب بازی، روز اول قبر، چراغ آخر، قفس و….

سید مجتبی آقا بزرگ علوی که به نام بزرگ علوی به شهرت رسید یکی دیگر از نویسندگان معروف ایرانی بود که در تاریخ ۱۳ بهمن ۱۲۸۲ متولد شد. بزرگ علوی هم از نظر منتقدین آثار هنری یکی دیگر از پدران داستان نویسی ایرانی قلمداد شده. مهمترین آثار بزرگ علوی عبارتند از چشم هایش، گیله مرد، چمدان، پنجاه و سه نفر، ورق پاره های زندان، میرزا، نامه ها، سالاری ها، موریانه و…

صمد بهرنگی معلم، منتقد اجتماعی، مترجم، داستان‌نویس و محقق ایرانی در ۲ تیر ۱۳۱۸ در تبریز متولد شد. کتاب ماهی سیاه کوچولو یکی از آثار بسیار مهم بهرنگیه. از دیگر آثار مهم صمد بهرنگی میشه به اولدوز و کلاغها، اولدوز و عروسک سخنگو، کچل کفترباز، پسرک لبوفروش، پیرزن و جوجه طلاییش و… اشاره کرد.

سید محمدعلی موسوی جمالزاده نویسنده و مترجم معاصر ایرانی در ۲۳ دی ۱۲۷۰ متولد شد. جمالزاده بعنوان پدر داستان کوتاه زبان فارسی مطرح شده و آغازگر سبک واقع گرایی در ادبیات فارسی به شمار میاد. این نویسنده معروف ایرانی در سال ۱۹۶۵ جایزه نوبل ادبیات رو کسب کرد. آثار مهم محمدعلی جمالزاده عبارتند از یکی بود یکی نبود، عمو حسینعلی، دارالمجانین، شاهکار، تلخ و شیرین، فارسی شکر است، قصه های کوتاه برای بچه های ریشدار، راه آب نامه و….

سید ابراهیم تقوی شیرازی که به نام ابراهیم گلستان شهرت داره کارگردان، داستان‌نویس، مترجم، روزنامه‌نگار، و عکاس ایرانی در تاریخ ۲۶ مهر ۱۳۰۱ در شیراز متولد شد. ابراهیم گلستان از معدود نویسندگان ایرانیه که در هنر فیلمسازی هم دستی بر آتش داشته و جوایز ارزشمندی دریافت کرده. آثار مهم ابراهیم گلستان عبارتند از آذر ماه آخر پاییز، شکار سایه، اسرار گنج دره جنی، مد و مه، خروس و…

گلی ترقی نویسنده معروف ایرانی متولد ۱۷ مهر ۱۳۱۸ در تهران و ساکن فرانسه ست. از مهمترین آثار این بانوی نویسنده ایرانی میشه به خواب زمستانی، من هم چگوارا هستم، خاطره های پراکنده، جایی دیگر، فرصت دوباره، اتفاق و…. اشاره کرد.

ایرج پزشکزاد نویسنده و طنزپرداز ایرانی قرن بیستم در سال ۱۳۰۶ در تهران متولد شد. پزشک زاد با خلق اثر معروف دایی جان ناپلون که تصور ناصر تقوایی به تصویر کشیده شد به شهرت رسید. دیگر آثار مهم ایرج پزشکزاد عبارتند از حاج ممجعفر در پاریس، ماشاالله خان در بارگاه هارون الرشید، آسمون ریسمون، ادب مرد به ز دولت اوست تحریر شد، خانواده اختر نیک، به یاد یار و دیار، شهر فرنگ از همه رنگ و…

نادر ابراهیمی داستان نویس معاصر ایرانی در ۱۴ فروردین ۱۳۱۵ در تهران به دنیا اومد. این نویسنده معروف ایرانی علاوه بر داستان نویسی به فیلم‌ سازی، ترانه‌ سرایی، ترجمه، و روزنامه ‌نگاری هم اشتغال داشت. مهمترین آثار نادر ابراهیمی عبارتند از با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ، بار دیگر شهری که دوست می داشتم، در سرزمین کوچک من، دور از خانه، قصه گلهای قالی، سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن، یک عاشقانه آرام، قلب کوچکم را به چه کسی هدیه دهم؟، آتش بدون دود، سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می‌آمد و…

علی محمد افغانی از نویسندگان نامدار ایرانی در تاریخ ۱۱ دی ۱۳۰۳ در کرمانشاه متولد شد. افغانی رمان معروف شوهر آهو خانم رو به نگارش درآورد که اولین رمان به زبان فارسی در دنیاست. از دیگر آثار مهم علی محمد افغانی میشه به شادکامان دره قره سو، بوته زار، محکوم به اعدام، دختر دایی پروین، صوفی صحنه دزد کنگاور، حاج الله باشی و…. اشاره کرد.

زویا پیرزاد بانوی نویسنده و داستان نویس ایرانی در سال ۱۳۳۱ در آبادان متولد شد. رمان چراغ ها را من خاموش می کنم مهمترین اثر این نویسنده ست که جوایز متعددی کسب کرده. دیگر آثار خانم پیرزاد عبارتند از مثل همه عصرها، طعم گس خرمالو، یک روز مانده به عید پاک، عادت می کنیم و….

بهترین داستان کوتاه نویسان ایرانی

فهیمه رحیمی بانوی رمان نویس ایرانی که به دانیل استیل ایران شهرت داشت در سال ۱۳۳۱ در تهران به دنیا اومد. بیشتر رمان های عامه پسند و پرمخاطب که در کشور ما منتشر شده به قلم خانم فهیمه رحیمی نوشته شده. مهمترین آثار این بانوی نویسنده که جزء نویسندگان معروف ایرانی هم هست عبارتند از پنجره، تاوان عشق، پاییز را فراموش کن، پریا، سالهایی که بی تو گذشت، انتظار، هنگامه، ماندانا، عشق و خرافات، خیال تو، اتوبوس، بانوی جنگل و…

مرتضی مودب پور که به م. مودب پور شهرت داره هم یکی دیگر از رمان نویس های موفق ایرانیه. این نویسنده در سال ۱۳۳۷ در تهران متولد شد. رمان پریچهر که جزء معروف ترین رمان های ایرانیه می تونه برترین اثر این نویسنده باشه. از دیگر آثار پرمخاطب م. مودب پور میشه به یلدا، یاسمین، گندم، چند روز ابری، شیرین، خواستگاری یا انتخاب، ننه سرما، بوی نا و دریا، نخل های مردابی، پس کوچه های سکوت و… اشاره کرد.

هوشنگ مرادی کرمانی نویسنده معاصر ایرانی که بخاطر نگارش کتاب های کودک و نوجوان یکی نویسندگان معروف ایرانی شناخته شده در ۱۶ شهریور ۱۳۲۳ در روستای سیرچ بخش شهداد کرمان به دنیا اومد. قصه های مجید معروف ترین و جذاب ترین اثر مرادی کرمانیه و اگه دوست داری مطالعه اش کنی می تونی به پست بهترین رمان های ایرانی مراجعه و دانلودش کنی. دیگر آثار هوشنگ مرادی کرمانی عبارتند از خمره، آب انبار، معصومه، چکمه، تنور، مهمان مامان، مربای شیرین، لبخند انار و…

اسماعیل فصیح داستان نویس و مترجم ایرانی در تاریخ ۲ اسفند ۱۳۱۳ متولد شد. رمان های شراب خام، داستان جاوید، ثریا در اغما و درد سیاوش از مهمترین آثار این نویسنده هستند که در دهه های ۶۰ و ۷۰ شمسی جزء پرفروش ترین رمان های ایرانی به حساب می اومدند. از دیگر آثار پرمخاطب اسماعیل فصیح میشه به دل کور، شهباز و جغدان، کمدی تراژدی پارس، پناه بر حافظ، نامه ای به دنیا، عشق و مرگ، دیدار در هند، طشت خون و… اشاره کرد.

این ۲۰ نویسنده ای که لیست کردم جزء معروف ترین نویسندگان ایرانی هستند و آثار پرمخاطبی ارائه دادند. به نظر تو دیگه کدوم نویسنده می تونه در گروه نویسندگان معروف ایرانی جای داشته باشه؟

بهترین نویسندگان ایرانیدانلود فایل پی دی افدانلود فایل پی دی اف کتابدانلود کتاب از نویسندگان معروف ایرانیلیست نویسندگان ایرانیلیست نویسندگان معروف ایرانینویسندگان ایرانینویسندگان برتر ایرانینویسندگان معروف ایرانی

دعوت به خبرنامه نت نظر

تخفیف هفتگی در خبرنامه نت نظر

… بیشتر

آزاده هستم، یکی از بلاگرهای نت نظر. دختری شاد و فعالم و سعی میکنم در لحظه زندگی کنم. عاشق کافه گردی، فیلم و سریال و بازی های کامپیوتری هستم. به محیط زیست علاقه زیادی دارم و حامی پر و پا قرص حیواناتم، خودم هم یه گربه خوشگل و دوست داشتنی و خاص دارم که همه زندگیمه. اگه دوست داری بیشتر با روحیاتم آشنا بشی می تونی بزنی رو اسمم و تمام مطالبی که نوشتم رو بخونی. اگه موضوع جالبی به ذهنت می رسه باهام در میون بذار تا درباره ش یک پست جالب و جذاب برات بنویسم.

بی نظیر افتضاح ضعیف بامزه

Moarefi 50 romane ma’roofe donya ke az behtarin shahkar haye adabie jahan hastand

Read More

بهترین وکیل پایه یک دادگستری تهران

Read More

خرید فرش کاشان – فرش 1200 شانه

Read More

بی نظیر افتضاح ضعیف بامزه

behtarin filmhaye cinamaye oropa

Read More

بی نظیر افتضاح ضعیف

behtarin restooran Kashan-list 10 tayi

Read More

بی نظیر افتضاح ضعیف بامزه

behtarin gooshi Samsung 2019-list 10 tayi

Read More

بی نظیر افتضاح ضعیف بامزه

5.9k بازدید

behtarin filmhaye cinamaye oropa

از پریسا ایرانی ۱۵٫ اردیبهشت ۱۳۹۸, ۱۹:۱۴

Read More

بی نظیر افتضاح ضعیف بامزه

51.5k بازدید

10 of the Cheapest Countries in the World To Study Abroad

از مهتاب حسینی نژاد ۹٫ اردیبهشت ۱۳۹۸, ۱۵:۴۶

Read More

بی نظیر افتضاح ضعیف بامزه

11.9k بازدید

behtarin anime haye tarikh-list 20 tayi

از لطیفه ایری ۸٫ اردیبهشت ۱۳۹۸, ۹:۰۰

Read More

افتضاح ضعیف

45k بازدید

biography Claude Monet va ashnaei ba naghash impressionist Faransavi

از لطیفه ایری ۷٫ اردیبهشت ۱۳۹۸, ۹:۰۰

Read More

بی نظیر افتضاح ضعیف بامزه

18.4k بازدید

Best animated movies of 2019

از مهتاب حسینی نژاد ۵٫ اردیبهشت ۱۳۹۸, ۱۷:۰۷

Read More

بی نظیر افتضاح ضعیف بامزه

87.8k بازدید

Best universities in the world

از مهتاب حسینی نژاد ۵٫ اردیبهشت ۱۳۹۸, ۱۴:۵۷

Read More

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

وب‌سایت

Current [email protected] *

Leave this field empty

بیش از 15000 نفر بصورت روزانه منتظر تبلیغ شما هستند! همین حالا تبلیغ خود را قرار دهید.

۱۳۹۶ – نت نظر ©

قصد داریم به بررسی معروف ترین آثار نویسندگان ایرانی بپردازیم که در جهان شناخته شده و به زبان های مختلف چاپ شده اند.

ادبیات ایران در جهان چه جایگاهی دارد؟ نویسندگان ایرانی چقدر در ممالک دیگر و از سوی نویسندگان و خوانندگان کشورهای دیگر شناخته شده اند؟ آیا می توان اساس به این مسائل فکر کرد؟ در این گزارش به جست و جوی پاسخی برای این قبیل پرسش ها هستیم. بارها شنیده ایم که می گویند کتاب فلان نویسنده در فلان کشور خارجی منتشر شده است؛ اما این انتشار کتاب چه اهمیتی دارد؟ آیا از سوی مخاطبان ادبی آن کشور یا هر کشور دیگری این کتاب ها خوانده می شوند؟آیا پیش از این، باید پرسید که اساس تیراژ و پخش این کتاب ها به اندازه ای هست که به دست مخاطبان خارجی برسد، تا بخوانند؟ و البته کلیدی ترین مسئله ما، مسئله بحران ادبی در ایران است. روز به روز بر آمار فروش رمان های ترجمه شده افزوده می شود و از آمار رمان های تالیفی کم، تکلیف مجموعه داستان ها که مشخص است. با این همه، رمان ایرانی چه چیز تازه ای می تواند برای یک مخاطب خارجی داشته باشد، وقتی حتی خواننده ایرانی را که هم زبان نویسنده است، راضی نمی کند؟«بهرنگ کیائیان»، مدیر نشر چشمه، نشری که در سال های اخیر بیشتری آمار کتاب ترجمه شده در خارج از کشور را دارد، تجربه شرکت در چند نمایشگاه بین المللی، از جمله نمایشگاه بزرگ فرانکفورت را دارد. از او می پرسم در طول این سال هایی که در نمایشگاه آلمان شرکت کرده آیا شده که مثلا فردی از او سراغ کتابی ایرانی را بگیرد که ترجمه شده است. او پاسخ داد: «به چنین موردی برنخوردم». وقتی از او می پرسم آیا دیده اید که ناشران، کتاب های ترجمه شده ایرانی را برای عرضه بیاورند، او جز کتاب های «امیرحسن چهلتن» مورد دیگری را به یاد نیاورد که از سوی یک ناشر معتبر آلمانی منتشر شده است.استقبال از صادق هدایت

بی گمان وقتی از تاثیر نویسنده ای در محدوده این زبان و جغرافیا صحبت می کنیم، چنین نویسنده ای قابلیت جهانی شدن را هم دارد؛ گیرم تا حد و حدودی. وقتی «صادق هدایت» را پدر داستان نویسی مدرن ایرانی می دانیم و روی این نویسنده سرمایه گذاری می کنیم، آثار این نویسنده به بیرون از مرزها هم راه پیدا می کند؛ حتی اگر در داخل کشور تا سال ها آثارش غیرقابل چاپ اعلام شوند و از طرف نهادهای رسمی تحویل گرفته نشود.صادق هدایت به اعتبار همان «بوف کور» از حیث جهان بینی و تحول در فرم ادبی تاکنون مهم ترنی نویسنده مدرن ایرانی محسوب می شود، از جمله ترجمه آثار هدایت می توان به موارد زیر اشاره کرد که اغلب ناشرانی معتبر دست به انتشارش زده اند:بوف کور: فرانسوی، مترجم: راجر لسکات/ انگلیسی، مترجم: دی پی کستلو، ناشر: گروو پرس/ اسپانیایی، مترجم: ماریا ترسا گالکو- ماریا ایزابل رورته، ناشر: سیروئلا/ مکزیکی، مترجم: آگوستی باترا، ناشر: خواکین مورتیز بوکس/ آلمانی، مترجم: حشمت موید، اوتو هگل و اولریش ریمراشمیت/ ترکی، مترجم: بهجت نتاجیگیل/ لهستانی، مترجم: باربارا ماجوسکا، ناشر: وارشزاوا/ رومانیایی، مترجم: گئورک لوگرا/ اُردو، مترجم: اجمل کمال/ هندی، مترجم: ویلاسینی/ فنلاندی، مترجم:هنری برومز، پتری پوجانلتو و لینا تالویو/ ارمنی، مترجم: ادوارد هخوردیان/ ژاپنی، مترجم: کیمیتوری ناکامورا، ناشر: هاکوسوئیشا/ اندونزیایی، مترجم: نور آیدا، ناشر: داستان بوکس/ ایتالیایی، ناشر: فلترینلی.

علویه خانوم: انگلیسی، مترجم: ژوزه کورتی/ سه قطره خون- انگلیسی، ناشر: آلما کلاسیک/ اسپانیایی ناشر: کوبره/ ایتالیای، ناشر: فلترینلی.

محمود دولت آبادی و «کلنل»

بهترین داستان کوتاه نویسان ایرانی

بی گمان دیگر امروز جهانی ترین نویسنده فارسی زبان در سطح جهان، «محمود دولت آبادی» است با رمان جنجال برانگیز «زوال کلنل»اش؛ رمانی که تاکنون به هفت زبان زنده دنیا ترجمه شده و مورد استقبال مخاطبان در سراسر جهان قرار گرفته است و بابت همین رمان نیز چند جایزه مهم بین المللی را به خود اختصاص داده است. زوال کلنل البته هنوز در ایران بخت چاپ پیدا نکرده و یکی از گرفتاری های وزارت ارشاد از دوره پیشین تا به امروز، چاپ همین کتاب بوده است. این رمان به انگلیسی با ترجمه تام پتردال، به آلمانی با تجربه بهمن نیرومند و به عبری با ترجمه مژگان نوی به منتشر شده است.نویسنده تهران؛ امیرحسن چهلتن

اگر زنده یاد محمدعلی سپانلو را شاعر تهران بدانیم، بی شک امیرحسن چهلتن نویسنده تهران است. او در رمان هایش راوی تهران و مردمش، از مشروطه تا امروز، بوده است؛ تهران که تغییر شکل داده و دستخوش سیاست های گوناگون شده است. چهلتن در آلمان به عنوان یک نویسنده ایرانی شناخته می شود و آثاری در نشریات آلمانی، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.از این نویسنده تاکنون سه رمان «تهران شهر بی آسمان»، «آمریکایی کُشی در تهران» و «تهران خیابان انقلاب» به آلمانی منتشر شده اند و سومی از سوی انتشارات one world به انگلیسی نیز درآمده است. از این سه رمان که درواقع یک تریلوژی هستند، تنها تهران شهر بی آسمان، آن هم با ممیزی زیاد در ایران اقبال چاپ پیدا کرده است. داستان های چهلتن تاکنون به زبان های انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، سوئدی، عربی، ارمنی، ترکی، چینی و کردی ترجمه و منتشر شده اند.

جنون نوشتن، رضا براهنی

از دیرپاترین نویسندگانی که جایگاهی در ادبیات جهان داشت، باید به رضا براهنی اشاره کرد؛ نویسنده ای که بین نویسندگان و روشنفکران بزرگ جهان از داکترو گرفته تا چامسکی اعتباری دارد و با شعرها و مقالاتش در نشریات آمریکایی توانست جنایات پهلوی دوم را افشا کند. رضا براهنی، استاد دانشگاه در ایران و آمریکا و هم اکنون مقیم کاناداست. براهنی مهم ترین منتقد ادبی معاصر ایران به حساب می آید که آثار متعددی در حوزه های مختلف، از شعر تا ترجمه، به چاپ رسانده است؛ از جمله آثار او که به زبان های دیگر ترجمه شده اند، باید به رمان «الیاس در نیویورک» _(انگلیسی) اشاره کرد. همچنین شعرهایی از او در چند گزیده معتبر منتشر شده است.قصه گویی متفاوت، زویا پیرزاد

اولین کتابش را سال 1370 منتشر کرد؛ اما زمانی نامش در جامعه ادبی ایران مطرح شد که «چراغ ها را من خاموش می کنم» را منتشر کرد، درست یک دهه بعدِ سال 1380. رمانی که نظر جایزه های ادبی را به خود جلب کرد و با اقبال گسترده مخاطبان ادبی، اعم از خاص پسند و عام پسند رو به رو شد و تا به امروز 30 بار تجدید چاپ شده است.زویا پیرزاد، نویسنده ای ارمنی تبار که در ایران بزرگ شده، قصه گویی غریزی است و با زندگی روزمره آدم های آشنا سر و کار دارد و اقبال به کتاب هم شاید در آغاز دهه 80 از همین رو بود. استقبال جهانی از آثار پیرزاد در فرانسه، آثارش را منتشر کرده اند و این بخت را هم داشته که منتقد و مترجم جاسنگینی همچون کریستف بالایی آثارش را به زبان فرانسوی برگرداند:چراغ ها را من خاموش می کنم: انگلیسی، مترجم: فرانکلین، لوئیز، ناشر: One World/ فرانسوی، مترجم: کریستف بالایی، ناشر: Zulma/ آلمانی، ناشر: اینسل ورلاک/ ترکی، مترجم: امرالله یاکوت، ناشر: aras yayincilikیک روز مانده به عید پاک: انگلیسی، مترجم: امی مطلق، ناشر: One World/ فرانسوی، مترجم: کریستف بالایی، ناشر: Zulmaعادت می کنیم: فرانسوی، مترجم: کریستف بالایی، ناشر: Zulma/ اسپانیایی، مترجم: ایزابل گونزالز گالارزا، ناشر: Nosacostumbraremos«مثل همه عصرها» و «طعم گس خرمالو»، مترجم: کریستف بالایی، ناشر: Zulma

تکنیکِ روایی و جهانِ بدیع؛ هوشنگ گلشیری

نویسنده ای که توانست با اولین داستان بلند و درواقع دومین کتابش، نویسنده ای مهم مانند «آلن رب گریه» را به تحسین وادارد، قطعا اهداف بزرگ تری را در سر داشت و این گونه نیز شد. هوشنگ گلشیری در ایران یکی از چند نویسنده مهم معاصر ماست، به ویژه با «شازده احتجاب» و داستان های کوتاهش. او همچنین تربیت کننده نسلی از داستان نویسان امروز ایران شد که هرکدام نویسنده ای مطرح به حساب می آیند. ترجمه گلشیری به زبان دیگر به خاطر زبان ورزی اش قطعا کار دشواری است؛ اما این بخت را داشته که آثارش، به ویژه «شازده احتجاب»، به چند زبان زنده دنیا ترجمه و از سوی ناشرانی معتبر منتشر شوند:شازده احتجاب؛ انگلیسی، مترجم: جیمز بوکن و هارویل سکر، ناشر: رندم هوس/ فرانسوی، مترجمان: حسین اسماعیلی و ژک سلوا، ناشر: لارمتن/ آلمانی، مترجم: آنلیس قهرمان، ناشر: ویرلگ/ ترکی، مترجم: ف، سویرن و س. آذری: ناشر: دوگو روزگاریآینه های دردار- عربی (مصر)/ مترجم: سلیم عبدالامیر

طنز ایرج پزشک زاد

هنوز که هنوز است اکثر قریب به اتفاق اهالی سینما و ادبیات ایران، «دائی جان ناپلئون» را موفق ترین رمان طنز و سریالش را موفق ترین سریال سینما و تلویزیون ایران می دانند. قدرت این اثر مکتوب و سپس تصویری، چنان بوده که چند سال را تحت تاثیر خود قرار داده است. این اثر در ایران، پس از انقلاب به شکل رسمی منتشر نشده است؛ ما به صورت زیراکسی همه جا پیدا می شود و از تیراژ واقعی اش هیچ اطلاعی در دست نیست. این رمان به زبان انگلیسی از سوی «دیک دیویس» ترجمه شده و «مادرن لایبرری» منتشرش کرده است.غریبِ داستان، بهرام صادقی

صادقی نویسنده ای با طنز تلخ و مسلط در دیالوگ نویسی است که از حیث جهان بینی او را تنها میراث دار هدایت می دانند و در داستان کوتاه نویسی ایران، نمونه ندارد. بهرام صادقی گرچه کم نوشت- یک مجموعه داستان و یک داستان بلند- اما نام و کارش در ادبیات ایرانی فراموش نشدنی است. از این نویسنده ایرانی، داستان نیمه بلندش به انگلیسی از سوی کاوه باسمنجی ترجمه شده و ناشری معتبر با نان «ایبکس» منتشرش کرده است.

حماسه سُرای معاصر، سیمین دانشور

سیمین دانشور نویسنده عجیبی نبود هرگز، اما در تمام دوران کاری اش اگر فقط «سووشون» را خلق کرده باشد، کافی است. حماسه ای تمثیلی در قالب رواتی مدرن که به یکی از نمونه های مثالی رمان نویسی ما بدل شده است. این رمان را نشر «مِیگ»، که نشری دانشگاهی است به زبان انگلیسی منتشر کرده است.فریبا وفی با صدای کمتر

فریبا وفی نویسنده ای در رده زویا پیرزاد است و البته با سروصدایی کمتر. وفی را باید یکی از نویسندگان آپارتمان دهه 80 دانست که در حاشیه نشسته و کار خودش را می کند، بی آنکه مدعی باشد یا کاری به کار کسی داشته باشد. آثارش هم تا به امروز با اقبال خوبی رو به رو شده است.پرنده من؛ انگلیسی، مترجم: مهناز کوشا و نسرین جوئل، ناشر: دانشگاه سیراکوز/ ایتالیایی، ترجمه: ه. ناظمی، ناشر: Ponte33/ آلمانی، ناشر: روتبوج ورلگرازی در کوچه ها- فرانسوی، مترجم: کریستف بالایی. ناشر Zulmaو دیگر نفرات

از میان نویسندگان جوان ایران، می توان به «حافظ خیاوی» اشاره کرد که مجموعه داستان «مردی که گورش  گم شد» او تاکنون به انگلیسی ترجمه شده است.

«سارا سالار»، دو کتاب «احتمالا گم شده ام» و «هست یا نیست» اش اولی به آلمانی، ایتالیایی و انگلیسی ترجمه شده است و دومی به آلمانی در تیراژی محدود.

«مصطفی مستور» با «استخوان های خوک» میهمان زبان های روسی و ایتالیایی شده است و در هر دو زبان، کتاب به چاپ دوم رسیده است.

«ناهید طباطبایی» نویسنده ای که تاکنون دو رمانش به فیلم تبدیل شده اند با «چهل سالگی» به زبان ایتالیایی درآمده و کتابش چاپ دوم شده است.

«آن گوشه دنجِ سمتِ چپ» هم به نویسندگی «مهدی ربی» به ایتالیایی درآمده است.گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغseemorgh.com/cultureمنبع : ماهنامه جامعه پویا


نام (اجباری)

آدرس پست الکترونیکی (اجباری است اما نمایش داده نمی‌شود)

تصویر امنیتی جدید

All Rights Reserved – © 2019 | باز نشر مطالب پورتال سیمرغ تنها با ذکر نام و آدرس seemorgh.com مجاز می باشد.

جایی خوانده بودم که: «داستان کوتاه به اثری گفته می‌شود که می‌توان آن را در عرض یک ساعت خواند ولی در طول یک عمر آن را به‌یاد آورد». به عقیده من این بهترین تعریف از داستان کوتاه است.

بهترین داستان‌ها کوتاه همیشه حرفی برای گفتن یا پیامی برای انتقال دارند؛ این پیام را گاهی با چنان ظرافتی بیان می‌کنند که قادر است تاثیری فراموش نشدنی بر روی مخاطب داشته باشد.

داستان کوتاه ویژگی‌های خاصی دارد که منجر به جذابیت آن است. فشردگی، نوع سبک و روش انتقال پیام مهمترین ویژگی انتقال پیام در داستان کوتاه است که نویسنده با مهارت می‌تواند به آن بپردازد. به دلیل محدودیت یک شروع به یاد ماندنی دارد و صحنه‌پردازی می‌کند طوری که مخاطب احساس می‌کند در دل داستان است.

داستان‌های کوتاه فرصتی را فراهم آورده‌اند که اگر حوصله خواندن رمان و داستان‌های بلند را ندارید، سراغ این سبک بروید و کتاب خواندن را فراموش نکنید.

در این مطلب به معرفی پنج مجموعه داستان کوتاه فارسی می‌پردازیم.بهترین داستان کوتاه نویسان ایرانی

گلی ترقی یکی از محبوب‌ترین نویسندگان ایران پس از انقلاب است که با داستان‌های خاطره‌گونه‌اش شناخته می‌شود. عنصری در داستان‌های او هست که باعث می‌شود مردان و زنان در سنین مختلف خواننده رمان‌ها و داستان‌های کوتاه او باشند. او به هویت، گذشته، تهران دهه‌های پیش، خاطره‌ها و آدم‌های دیروز توجه می‌کند و داستان‌هایش را از میان روابط و حوادث واقعی و تجربه شده برمی‌گزیند. یکی از داستان‌های او توسط داریوش مهرجویی به فیلم تبدیل شد: درخت گلابی…

دو دنیا، مجموعه‌ی هفت داستان به‌هم پیوسته‌ی خاطره گونه‌ای از گلی ترقی می‌باشد. این کتاب ادامه‌ی خاطره‌های پراکنده است و داستانهای هر دو کتاب را می‌توان مجموعا فصل‌هایی از یک رمان تلقی کرد. زمان در کارهای گلی ترقی حضوری دلهره آور دارد. مراجعت مداوم بین گذشته و آینده که حسرت در گذشته و ترس از آینده را به همراه دارد.

داستان از زبان راوی، گلی ترقی، از یک کلینیک روانی، در حومه‌ی پاریس شروع می‌شود و بعد از پرداختن به خاطره‌های دور و پراکنده و شخصیت پردازی‌های ملموس در گذشته و آینده در قالب هفت داستان پیوسته، به نقطه‌ی شروع باز می‌گردد.

نویسنده‌ی کتاب «دو دنیا» می‌گوید که در کودکی بین دو دنیای نزدیک اما متخاصم زندگی می‌کرده است: «دنیای بین مدرنیته و سنت. دنیای خانواده مادر و دایی‌هایم که اروپا رفته و خیلی متجدد بودند و خانواده پدرم قمی بودند و پدرم که پدربزرگش آیت‌الله بود قرار بود خودش هم آیت‌الله بشود. ولی او که عاشق مدرنیته و علم بود اسم «ترقی» را برای خودش انتخاب کرد. او از هرچی که سنتی و مذهبی بود بدش می‌آمد. برای همین هم من و برادرم را فرستاد به آمریکا.»

کتاب بهترین شکل ممکن روایت‌هایی صمیمانه و خودمانی از زندگی دارد. روایت هایی با تجربه های تلخ و شیرین. به نظرم این کتاب تداعی کننده دوران عاشقی است. دورانی که هر فرد آن را تجربه کرده‌ است.

از ویژگی‌های برجسته این اثر که آن را از دیگر آثار مصطفی مستور متمایز می‌کند، می‌توان به وجه سینمایی داستان‌ها اشاره کرد، به گونه‌ای که می‌توان گفت «بهترین شکل ممکن» ترکیبی از ادبیات و سینما و شاید موفق‌ترین اثر نویسنده در این تکنیک داستان‌نویسی باشد.

اسامی داستان‌های این مجموعه، اسامی شهرهای مختلف هستند که یا داستان در آن شهر اتفاق می افتد یا شخصیت‌ها در طول داستان از آن شهر گذر می‌کنند.

این کتاب به قدری جذاب است که می‌توانید آن را یک نفس و بدون وقفه بخوانید و از خواندن آن بسیار لذت ببرید. خواندن آن را به هیچ عنوان از دست ندهید.

راویان داستان‌های “کاج‌های زرد” اغلب انسان‌هایی هستند که در مواجهه با یک موقعیت خاص مجبور به تصمیم‌گیری می‌شوند و البته گاهی این موقعیت‌ها هستند که تصمیم آدم‌ها را دچار خلل می‌کنند و آن‌ها مجبورند تن به آن چیزی بدهند که شاید خودشان خیلی تمایل به انجامش ندارند.

آدم‌های این قصه‌ها با اینکه ممکن است تنها نباشند اما وجه ” تنهایی” آن‌ها پررنگ‌تر از وجه اجتماعی زندگی‌شان است. در این مجموعه، پونه ابدالی نیم‌نگاهی هم به مسائل اجتماعی و حوادث پیرامون آن دارد مثل مهاجرت، خرافات، اعدام و…

 

محمود فرجامی با نثری روان و ساده و استفاده از طنزی اجتماعی در قالب کتاب «راننده تاکسی» به موضوعات و دغدغه‌های رایج قشر متوسط جامعه پرداخته و از نقطه نظری متفاوت علاوه بر روایت زندگی یک راننده تاکسی که یک سمند قسطی دارد، سعی کرده موضوعات نادرستی‌ که وارد فرهنگ ما شده را نیز به چالش بکشد. این کتاب شامل ۱۸ داستان کوتاه و یک مقدمه به قلم نویسنده است.

این کتاب توسط نشر نی به چاپ رسیده است. نویسنده‌ی این کتاب معتقد است که اگر قدرت یا بینش لازم برای اصلاح نداریم، دست‌کم تصویری از جامعه خودمان ارائه بدهیم. تصویری که طنزآمیز بودن آن اصلا نباید مانع واقعی بودنش بشود.

محمود فرجامی بیشتر با کتاب «بیشعوری» شناخته شده‌است. او راجع به داستان‌هایش در «راننده تاکسی» می‌گوید ابتدا قرار بوده نمایشنامۀ طنز باشند و به نقد رفتار و عادات اجتماعی ما ایرانی‌ها بپردازند، اما پس از مشورت با بزرگان حوزۀ طنز رویۀ آن‌ها تغییر می‌کند و به صورت داستان‌های کوتاه بازنویسی می‌شوند.

کتاب خوابیدن در هوای آزاد شامل ۱۵ داستان کوتاه است که شروع مستحکمی دارد. چند داستان اولیه کتاب تقریباً اکثر ویژگی‌های داستان خوب را دارند. البته در تعریف یک داستان خوب تعاریف مختلفی توسط کارشناسان حوزه ادبیات داستانی بیان شده است که یکی از این ویژگی‌ها، تازگی در نگاه نویسنده است که این مورد در بیشتر داستان‌های فرحناز شریفی دیده می‌شود.

او اغلب به سراغ سوژه‌هایی رفته‌ است که در نگاه اولیه، تازگی خاصی در آنها دیده نمی‌شود اما با کمی تامل می‌توان زاویه‌های تازه‌ای در بطن ماجراهایی که نویسنده تعریف می‌کند، دید.

 

5
 − 
سه
 = 

.hide-if-no-js {
display: none !important;
}

بنا به وعده، فهرست بیست داستان برگزیده‌ی دومین دوره‌ی جایزه‌ی ادبی بهرام صادقی را اعلام می‌کنم و همه را فرامی‌خوانم به ضیافتِ مطالعه‌ی این آثار که مجموعه‌ای ست از بهترین داستان‌های کوتاه سال. هم‌اکنون داوران دوره‌ی نهایی به بررسی این آثار مشغول اند. شما نیز می‌توانید در بخش جنبیِ این جشنواره، یعنی جایزه‌ی کتابخوانِ طاقچه به سه اثر برگزیده‌ی خوانندگان، شرکت کنید و به داستان دلخواه‌تان رأی بدهید.

روی هر عنوان که کلیک کنید، به متنِ داستان در سایت خوابگرد می‌رسید. در مقابلِ هر عنوان نیز، لینکِ متنِ آن اثر در کتابخوان طاقچه درج شده برای امتیاز دادنِ شما. امیدواریم که بتوانیم با مشارکتِ همه‌ی شما داستان‌نویسان و منتقدان و علاقه‌مندان، سه اثر برتر به انتخاب هیئت داوران و سه اثر محبوب به انتخابِ کاربرانِ طاقچه را در بهمن‌ماه اعلام کنیم.

ـ اترک  [در طاقچه +]، امین اطمینان، مشهد
ـ بازخوانی زندگی وحشت‌آور آقای هدایتِ جبرپور در تشییع جنازه‌اش  [در طاقچه +]، م.ر.ایدرم، قم
ـ پیشانی سوراخ من  [در طاقچه +]، نادر ساعی‌ور، تبریز
ـ چال  [در طاقچه +]، نجمه سجادی، تهران
ـ در خیال بر درختی میوه‌ می‌دهد  [در طاقچه +]، فرهاد بابایی، تهران
ـ رزم آفتاب‌پرست‌ها  [در طاقچه +]، علی محمدی کاشانی، تهران
ـ زورآباد  [در طاقچه +]، مصطفی شمس، کرمان
ـ ستاره‌ی شمالی  [در طاقچه +]، نگار محقق، شیراز
ـ سگ نجس است  [در طاقچه +]، اشکان اختیاری، کرمانشاه
ـ شرطِ باخت‌باخت  [در طاقچه +]، نازلی گلچهره حسینی، مشهد
ـ صلح در وقتِ اضافه  [در طاقچه +]، نغمه کرم‌نژاد، شیراز
ـ عصر یک چهارشنبه ی بارانی  [در طاقچه +]، علیرضا فنائی اصفهانی، اصفهان
ـ ققنوس  [در طاقچه +]، سید میثم رمضانی، قم
ـ گروه پزشکی ۶۳  [در طاقچه +]، یاسمن رحمانی، تهران
ـ لگاح  [در طاقچه +]، نسیم مرعشی، تهران
ـ مارپله  [در طاقچه +]، مریم منصوری، تهران
ـ مسعود بی‌برگ  [در طاقچه +]، سروش قاسمیان، تهران
ـ میدان آزادی  [در طاقچه +]، بهزاد ناظمیان‌پور، شاهرود
ـ نسخه‌پیچ  [در طاقچه +]، ابوذر قاسمیان، جهرم
ـ V «وی»  [در طاقچه +]، فرشاد موسی‌زاده، تهران

شایان ذکر است که در فراخوان جایزه‌ی ادبی بهرام صادقی ۹۰۱ داستان کوتاه به دبیرخانه رسید و داوران مرحله‌ی نخست، ابتدا چهل داستان را برای مرحله‌ی بعد انتخاب کردند و از میان این چهل داستان نیز، این بیست اثر را شایسته‌ی عنوانِ برگزیده می‌دانند. داوری نهایی این جایزه بر عهده‌ی فرشته احمدی، حسین پاینده، حسین سناپور و محمدحسن شهسواری ست. انتشار نقدِ مکتوب ۲۰ اثر برگزیده به قلم یکی از داوران منتقد هم از دیگر برنامه‌های جانبی این جایزه است که در پایان مسابقه در سایت خوابگرد انجام خواهد گرفت.

مدیرانِ طاقچه نیز اعلام کرده‌اند که در پایان مهلت رأی‌گیری در این کتاب‌خوان الکترونیکی، به یکی از کاربرانِ شرکت‌کننده در این نظرسنجی، یک دستگاه گوشی سامسونگ J5 هدیه خواهند کرد.
ـ صفحه‌ی ویژه‌ی آثار برگزیده در کتابخوان طاقچه [+]
برای مطالعه‌ی داستان‌ها در طاقچه و امتیاز دادن، باید اپلیکیشن آن را روی موبایل یا تبلتِ خود نصب کنید. نسخه‌ی اندرویدِ آن را می‌توانید از این لینک و نسخه‌ی آی‌او‌اسِ آن را می‌توانید از این لینک بگیرید.بهترین داستان کوتاه نویسان ایرانی

 

با سلام و خسته نباشید. چرا اسامی نویسنده ها رو نذاشتید؟ در پایان هر داستان بایستی اسم نویسنده نوشته میشد. به نظر من آوردن اسم نویسنده در رای گیری تاثیری نداره.
زیاد کارتون جالب نبود.

ذکر نکردن اسامی به خاطر آیین‌نامه‌ی داخلی مسابقه است که داوران از نام نویسندگان باخبر نباشند. هم‌اکنون نیز چهار داور محترم دوره‌ی نهایی، از اسامی نویسندگان اطلاع ندارند.

سلام و سپاس از شما

[…] برگزیده و آشنایی با چگونگی رأی دادن به داستان‌ها اینجا را […]

داستان سگ نجس است را در اپلیکیشن طاقچه پیدا نمی کنم، لطفا راهنمائی کنید

مشکلی روی طاقچه داشت که حل شد.

آقای شکرالهی عزیز ! خسته نباشید.

سلام و خسته نباشید به شکراللهی عزیز
نحوه رای دادن فله ای بعضی از خوانندگان (فقط یک ستاره ) به داستانهای برگزیده کمی دور از انصاف و عدالت است . انگار یک هجمه ای است که صرفا برای پایین کشیدن معدل داستانهاست .
کاش فکری به حال این کینه ورزی ها بود . کینه ورزی با اصل جایزه ادبی وانتخاب داوران و نیز کینه ورزی وحسادت با نویسنده های غیر اشنا

حقیقت برای من هم نحوه‌ی رای‌دهی و هجوم یک‌باره‌ی آرای یک ستاره به بعضی داستان‌ها (به اصطلاح ایرانی‌بازی) جالب توجه بود. اما به هر صورت ثمره‌ی اصلی این قبیل کارها برای خود مردم خواهد بود که یاد بگیرند داستان بخوانند.
ممکن است بعضی خوانندگان عادی اشتباهاً خودشان را در موقعیتی ببیند که مثل معلمی غرغرو برگه‌ها را یک یکی تصحیح کنند و روی بعضی پاسخ‌ها را با عداوت خط بزنند، ولی به هر حال غرغر خواننده هم برای نویسنده‌ای که ندرت صدایی می‌شنود به از هیچ است.
در آخر مفید فایده نیست که شک‌ها و فرضیه‌هایمان را درباره‌ی کینه‌ورزی عمدی عده‌ای، سریعا عین واقعیت بدانیم. مفیدتر این است که فرض کنیم این‌ها همه زور زدن ابتدایی برای یادگیری روند داستان‌نویسی و داستان‌خوانی اند. اگر هم که کسی برفرض غرض‌ورزی می‌کند، بالاخره باید بداند که ماکیاولیسم در ادبیات جوابگو نیست چون یک روز زمستان فرهنگ تمام خواهد شد و روی سیاهی‌اش برای ذغال‌هایی خواهد ماند که به جای بالا بردن خودشان، فقط یادگرفته‌اند زیر پای بقیه را خالی کنند.
با عرض تشکر خدمت جناب شکراللهی و تمامی دست‌اندرکاران این امر مبارک که به این زمستان سرد حلاوتی دگر بخشیدند

سلام و خسته نباشید به داوران و دبیرخانه جایزه بهرام صادقی. بعضی از داستان های این دوره جدا درخشان اند. داستان اترک به معنی واقعی نمونه یک داستان کوتاه عالی از نویسنده ای است که هم ایده داستان دارد و هم از جهان چیزهایی میداند. داستان چال اگرچه سوژه ی نویی نداشت اما آنقدر در زبان روایت و فضاسازی قدرتمند بود که در زمره داستان های طراز اول دانسته شود. حکایت تشییع جنازه آقای جبرپور هم یک فاتنزی خلاقانه و با نبوغ بود که با زبان نقادانه و طنازانه ترکیب جذابی ساخته بود. داستان نسخه پیچ هم اگرچه از جای دیگری شروع شد و به جای دیگری رسید اما داستان خوب و چفت و بست داری بود. داستان وی روایت خوبی داشت و به نظر میرسید نویسنده درباره چیزهایی که میداند نوشته، اما فقدان داستان شما را در نهایت میرساند به یک چرای بزرگ در انتهای آن. و خواندن همه ی این داستان های خوب را مدیون دقت و وسواس داوران و دبیر محترم جایزه هستیم.

سید رضای عزیز ،خسته نباشید .درود و سلام برشما

سلام بر شما و ممنون ام.

اگه نویسنده ای با اسم خودش داستانش رو در سایت یا وبلاگی بذاره و یا لینک داستانش رو در جایی بذاره و خلاصه مشخص بشه که کدوم داستان متعلق به کی هست ، آیا از نظر داوران و یا برگزار کنندگان این مسابقه مشکلی پیش میاد؟

ذکر نکردن نام نویسندگان بر اساس آیین‌نامه‌ی داخلی جایزه است و رعایت آن برای دبیرخانه یک مسئولیت است. طبعاً نمی‌توانیم از دیگران چنین توقعی داشته باشیم.

درود و سپاس از تلاش های شما جناب شکراللهی
به نظرم فضای رقابت همیشه و همه جا حاشیه هایی به همراه خواهد داشت گاهی طبیعی ونرمال و گاهی هم افراطی
شاید اگر بستری که ممکن است این رقابت را به سمت و سوی غلطی بکشد فراهم نباشد بر کیفیت کار بیافزاید.
به نظر من در این جایزه هم اگر نتایج آرا تا پایان زمان نظرسنجی پنهان باشد ، هم از حاشیه ها می کاهد و هم غیرقابل پیش بینی بودن آن جذابیت نتایج را افزایش می دهد.

سلام

منظور از مسولین سایت در اینکه نسبت به بعضی از داستانها لطف خاصی داشته اند و در چپ و راست و بالا و پایین صفحه ورودی اسم آنها را زده اند و زیر عنوان ” این مطلب را خوانده اید” دوباره عنوانشان را زده اند چیست؟
یعنی به زور هم که شده بروید و این مطالب را بخوانید؟ یعنی قرار است همینها رای بیاورند؟

مسئولان سایت نقشی در انتخاب دیگر مطالب در پایین هر مطلب ندارند. سیستم مدیریت سایت به طور خودکار، در پای هر مطلب، سه مطلب دیگر از همان بخش سایت را انتخاب می‌کند و نمایش می‌دهد. این یک امکان خودکار است که نه فقط در این سایت که در بسیاری از سایت‌های دیگر هم تحت عناوین متفاوت استفاده می‌شود. در ضمن، رأی‌گیری در طاقچه انجام می‌شود و انتشار داستان‌ها در خوابگرد صرفاً برای مطالعه‌ی علاقه‌مندان و نظرنوشتن در باره‌ی آن‌ها ست.

متن و حاشیه
اگر قرار باشد از بین آثار موجود به داستانهایی امتیاز کامل داده شود من به داستان صلح در وقت اضافه و مسعود بی برگی علارقم اینکه (در قیاس با آثار نویسنده گان بزرگ) ارضاء کننده نیستند، امتیاز کامل می دهم و برای نمونه صلح در وقت اضافه را موردی و مابقی را کلی مصداق بحث قرار می دهم.
این ایده که اسیر و سرباز نهایتا هر دو یک فرد هستند یا در انتهای داستان این همانی دارند ایده ی درونی و جالبی است که در مسعود بی برگی نیز شاهد نوع دیگری از آن هستیم به خصوص در داستان صلح در وقت اضافه با زمان درونی – و نه خطی و طبیعی – داستان که از رد پاهای روی برف گرفته، تا آنجایی که در پایان دوبار به لحاظ زمانی در جاپاها به عقب برمی گردد یکبار از نظرگاه سرباز و دیگربار از نظرگاه اسیری که باز هم خود سرباز است یا روح اوست، بسیار عالی کار شده است. جز اینها، مابقی عناصر نمره ی متوسطی می گیرند. اما این متوسط بودن در بدنه و روایت و زمینه و فضا سازی و شخصیت پردازی به خصوص در دیالوگهای نه چندان پخته نه تنها شامل کل بیست اثر که شامل کل ادبیات داستانی ایران می شود. به جز معدود نویسندگان داخلی اغلب در این موارد با اختلاف از غرب عقب هستیم.
درونمایه نیز با نگاهی سنتی به جهان، که آمیخته به اسطوره و حماسه و رمانتسیسم معیوب یا گاها سانتیمانتالیسم آمیخته با نوع زندگی شرقی درحال توسعه(در حاشیه نسبت به زندگی متن غرب)است، معمولا یا وجود ندارد یا ژرف و شکوهمند و اصیل نیست. شاید خرده گرفته شود که القاب با شکوه و ژرف به امسال کارور نمی چسبد؛ اما به نظرم رئالیسم به ظاهر سطحی کارور اگر نگوییم ژرف است؛ باشکوه و اصیل و به پهنای جهان واقع وسیع است. برای نگاه غیرواقعمان به جهان مثال ساده و ملموسی می آورم. هنوز هم نگاه مشرق زمین به پدیده ی رنگین کمان مثل خیلی از پدیده های دیگر نگاه اسطوره ایست. (برف نیز دراین داستان ابزاری و رمانتیک است) نگاهی است که برای آن وجود مستقل قائل است و این در تضاد با نگاه مدرن(اگر قبول کنیم داستان پدیده ای مدرن است) که آن را انعکاسی از نور خورشید در قطرات باران و حتا دقیق تر به طول موجها و طیف های نوری موجود در اشعه ی خورشید می داند، است. این نوع نگاه با نوع نگاه شرق به جهان کاملا متفاوت است و این تفاوت نه تنها تقدم و تاخر زمانی پروسه ی فهم مشرق زمین و مغرب زمین را نشان می دهد بلکه موضوع حتی پیچیده تر می شود وقتی دریابیم صرفا با طی طریق و از میان برداشتن زمان طی شده، مشکل براحتی حل نخواهد شد؛ چرا که از یک دوره ای به بعد(رنسانس و به طور مشخص از دکارت به بعد) و شاید هم در کل تاریخ(فلسفه ی یونان) اندیشه ی ما دائم در حاشیه و در مقام نا اصیل حرکت کرده و مثلا وقتی ما وارد جهان مدرن شدیم دیگر فرق می کرد با مدرنی که غرب آنرا تجربه کرده بود. چرا؟ چون نگاه ما به مرحله ی بعدی ای بوده که غرب داشته به آن وارد می شده(مثلا پست مدرن) وچون نگاه ما دائم معطوف به مرحله ی پیش روست، اصیلا نمی توانیم آن را زندگی و به اصطلاح آنرا با پوست و استخوان لمس و درک کنیم. همیشه احساس دست دوم بودن و مقلد بودن داریم. برای خلق اندیشه و به طور خاص داستان که یک پدیده ی مدرن است دائم با مشکل استیلای اندیشه ی پیشرو غرب روبرو هستیم. مگر همچون ادبیات آمریکای لاتین به قول هگل به سروری اندیشه ی غرب گردن نهیم و بخواهیم سنت بومی خود را از آن جایگاه در داستانها بازآفرینی کنیم(کاری که مارکز و یوسا و… کردند و می کنند). استثناعاتی همچون ادبیات آمریکای لاتین و روسیه و هند و اخیرا ژاپن و ترکیه از این نمونه هستند. همچنین کسانی چون صادق هدایت، چوبک و… که با نگاه غرب نه تنها آشنایی فهیمانه داشته بلکه آنرا زندگی کرده و درک تجربی – که بخش مهمی از پروسه ی فهم و رهیافت نویسنده محسوب می شود – از آن داشته اند در دایره ی این تحلیل قرار می گیرند.
بعد از این دو داستان، با فاصله ی نه چندان، داستان ستاره ی شمالی و پیشانی سوراخ من و بازخوانی زندگی وحشت آور آقای هدایت جبرپور در تشییع جنازه اش قرار دارند که اینها نیز به ابتذال نرمی بیشتر در محتوی دچارند. منظور از محتوی چیزیست که از کلیت داستان برمی آید. سیاست زدگی تنیده در زندگی وحشت آور آقای هدایت جبرپور در تشییع جنازه اش و احساساتی گری تزریق شده در پیشانی سوراخ من نمونه های ظهور ابتذال در این آثار است. باز هم در مقام مقایسه با آثار بزرگان عرض می کنم و واقفم نقدی که می کنم معیاریست. اصولا جشنواره و جوایزی که به نام شخصیت ها و نویسنده ها برگذار می شوند دارای چنین خاصیتی هستند. اگر نگوییم با سبک آن شخصیت حتما با کیفیت کار او مقایسه خواهند شد و معمولا اگر داستانی به سطح کیفی در خور جایزه نرسد جایزه به آن تعلق نخواهد گرفت و اصطلاحا جایزه را به سطح داستانهای ارسالی تقلیل نمی دهند.
در داستان ستاره ی شمالی اما اوضاع بهتر است. اگر بخواهیم نقدی بر آن وارد کنیم باید در ساختار درونی آن نظری بیندازیم. اینکه ما به قول میریام آلوت نتوانیم بین عنصر شگفتی و تصویر زندگی واقعی در اثرمان تناسبی برقرار کنیم داستان شکست خورده است.(برای همین است که هدایت بوف کور را دوبخشی نوشته است، بخش فرا واقع و بخش واقع). اگر بخواهیم کاری در جرگه ی ادبیات تخیلی مانند هری پاتر و ارباب حلقه ها و یا حتی فیلم زامبی ها خلق کنیم بحث جدایی می طلبد ولی این داستان قرار نبوده این کار را انجام دهد و اصولا با داستان کوتاه نمی شود وارد آن جرگه ها شد. ضعف های عمومی ادبیات ایران که در این آثار و این اثر دیده می شود را دوباره بازگو نمی کنم؛ تک تک دیالوگ ها به طور جداگانه فاقد زیبایی ذاتی اند تاچه رسد به زیبایی همگنانه ای که قرار است در همنشینی با هم ایجاد کنند. کافیست در مقام مقایسه به دیالوگهای همینگوی،کارور،سالینجر و از اینسو به دیالوگهای درخشان داستایوفسکی نظری انداخت تا عمق قضیه روشن شود.
به جز ملکوت که داستان فوق العاده ای بود کاری از بهرام صادقی نخوانده ام تا این آثار را با آنها مقایسه کنم. ولی با همین تک کاری که از ایشان خوانده ام با عرض پوزش از نویسندگان محترم، باید عرض کنم هیچ کدام از آثار ارسالی را در مقام دریافت این جایزه نیافتم.

سلام.از تمامی برگزارکنندگان این مسابقه بسیار متشکرم خیلی زحمت کشیدید.من از سال ۹۱ وارد گروه داستان نویسی شدم پس از سالهای طولانی دوباره، خواندن داستان را از سر گرفتم با داشتن سه فرزند که آخری نوزاد بود با هر زحمتی خودم را کشاندم و این اوّلین باری است که داستانهای مسابقه ای را پی گیری کردم و نظرات دوستان را خواندم.تجربه ی خیلی جابی بود. اول که متوجه ضعفهای داستان نویسی خودم شدم . نکته خیلی جالب نظرات بسیار متفاوتی بود که برای هر داستان نوشته شده بود.در ابتدا فکر می کردم داستانی که پسندیده ام بهترین است یعنی نظر خودم را ملاک می دانستم ولی با خواندن نظرات خیلی متفاوت برای یک داستان پی به اشتباه دیگرم بردم و اینکه داوری کار بسیا مشکلی است و باید نظر شخصی هر داور دخیل باشد.
در مورد داستانها:به غیر از اترک که پر از اسم بود و خسته کننده بقیه نثر قوی و پر کششی داشتند.زور آباد بسیار فوی بود ولی متأسفانه پایانش رها شده بود اگر در آخرین جمله رابطه ی زن و مرد رابط مشخص می شد تقریبا داستان بی نقصی می شد.
من به ترتیب به این داستانها رأی می دهم:نسخه پیچ،ققنوس،بی درخت بر میوه می دهد.

رمانی خوشخوان نوشته‌ی لیلا باقری در ژانر فانتزی از نوع ایرانی

یادداشتِ محسن نامجو درواکنش به انتشار عکسی از میرحسین موسوی

گزارش‌های هفتگی از بازارکتاب ایران

سرانه‌ی مطالعه در طبقه‌ی متوسط است که بالا می‌رود، تقویت می‌شود و حتا جنس و نوع آن تعریف می‌شود. طبقه‌ی متوسط به‌خصوص در چهل سال اخیر همواره یا در معرض حمله بوده یا بسیار آسیب‌پذیر و بی‌قرار.

کلماتی از خرده‌فرهنگ‌ها و گویش‌های غیررسمی چگونه قرار است آموزش داده یا ثبت شوند؟ در نهایت چطور وارد جرگه‌ی اصلی زبان می‌شوند و ثبت‌شان بر عهده‌ی کیست؟بهترین داستان کوتاه نویسان ایرانی

۲۵ رمان از بین ۱۲۲ عنوان دریافتی از آثار سال‌های ۹۵ تا ۹۷

چهاردهمین جایزه‌ی ادبی «واو» به قاسم شکری رسید به خاطر رمان «همزاد»

با بخشی به قلم خود مندنی‌پو. این مجله در شیراز منتشر می‌شود.

اگر از صدرنشینی نویسنده نامداری چون محمود دولت‌آبادی یا نویسنده پرسروصدایی چون رضا امیرخانی در جدول پرفروش‌ها بگذریم، پای نویسنده‌ای در میان است که تا دو سه سال پیش کمتر کسی او را می‌شناخت

آگاهی صنفی اولین قدم برای پیوستن ما به کنوانسیون برن است.

روان راهنما |
پیوند موی طبیعی |
پیوند ابرو |
پیوند مژه |
درمان ریزش مو |
فروش مواد پلی پروپیلن |
فروش مواد پایپ گرید |
فروش مواد پلی اتیلن |
فروش مواد اولیه پلاستیک |
گلونی |
کاشت مو |
خرید آنتی ویروس |
لوازم خانگی |
کوله پشتی کوهنوردی |

بازنشر بدون لینک ممنوع است [email protected] تماس

Developed by Boom AtelierHosted by Zagrio

نشرشده توسط:روابط عمومی

2ثور, 1393

یک نظر

ریحانه بیانی

*********************

تعریف داستان کوتاه

به دشواری می توان تعریف دقیق و جامعی از داستان کوتاه ارائه کرد ولی می توان گفت داستان کوتاه گونه ی ادبی خلاقانه ای است که در آن نویسنده به یاری یک طرح (پیرنگ) منظم، یک شخصیت اصلی را در یک رویداد اصلی نشان می دهد و عناصری را به کار می گیرد که بر روی هم مفهوم واحدی را القا می کنند.بهترین داستان کوتاه نویسان ایرانی

«رضا براهنی» نویسنده و شاعر ایرانی، داستان کوتاه را نوشته ای می داند که رشد و تکامل شخصیت را بیان می کند و چهار بعد زمان، مکان، علیت و زبان در آفرینش آن نقش های اصلی را ایفا می کنند.

«آنتوان چخوف»، نویسنده ی بزرگ روسی که هنوز هم استاد داستان کوتاه جهان به شمار می آید، شش اصل طلایی برای داستان کوتاه نویسی تعریف می کند:

یک: ایجاز و پرهیز از زیاده گویی

دو: توصیف کامل اشخاص و اشیا (که به اصل نگو، نشان بده معروف است.)

سه: پرهیز از شعارهای سیاسی، اجتماعی و اخلاقی

چهار: عدم محافظه کاری

پنج: نوآوری در انتخاب سوژه و پرداخت

شش: داشتن احساس

به بیانی دیگر، داستان زیبا، سمفونی منسجمی است که در آن ساختار، موقعیت، شخصیت و ایده، پیوندی ناگسستنی دارند. نویسنده به یاری عناصر که مانند سازهای یک ارکسترند و هماهنگ کردن آن ها با یکدیگر، این سمفونی را می نوازد. نگارش داستان کوتاه به گفته ی داستان نویس بزرگ آمریکایی «ویلیام فاکنر» دشوارتر از رمان است، ولی داستان کوتاه در طول تاریخ دویست ساله اش در جهان همواره مورد بی مهری قرار می گرفت. امروز اما به نظر می رسد که این گونه ی ارزشمند به جایگاه واقعی اش دست پیدا کرده و آکادمی نوبل سرانجام در سال 2013 برای نخستین بار جایزه ی نوبل ادبیات را به یک نویسنده ی داستان کوتاه اهدا کرد. نویسنده ی موفق و پرآوازه ی کانادایی، خانم «آلیس مونرو» داستان های کوتاه درخشانی با مضمون زندگی زنان در دوره های مختلف زندگی می نویسد و رنج ها، شادی ها، شکست ها و کام یابی های آنان را به تصویر می کشد.

نخستین آفرینش

داستان کوتاه نخستین بار در اوایل قرن نوزدهم توسط «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه نوشته شد. این دو پدران داستان کوتاه جهان شناخته می شوند. آلن پو داستان هایی با فضای هراس انگیز و درون مایه ی گوتیک می نوشت و گوگول داستان هایی با مضامین اجتماعی و انتقادی.

پیشینه ی داستان کوتاه در افغانستان

داستان نویسی در افغانستان 94 سال پیشینه دارد و  با نگارش داستان کوتاه شروع شده است. نخستین داستانی که در کشور ما به چاپ رسیده، داستان رزمی ـ میهنی «جهاد اکبر» اثر نویسنده ی شناخته شده ای به نام «مولوی محمد حسین پنجابی» است که چاپ آن به صورت دنباله دار از سال 1298 در نشریه ی «معرف معارف» آغاز شد و تا سال 1300 ادامه پیدا کرد. این داستان اثر نسبتن بلندی بود، ولی نمی توان عنوان رمان را بر آن نهاد.

البته نخستین داستان نویس افغانستان، «سید جمال الدین افغانی» بود که بین سال های 1260 تا 1270 در مدت اقامتش در استانبول علاوه بر نوشتن مطالب گوناگون، چهار داستان کوتاه نیز نوشت و آن ها را در کتابی منتشر کرد. این کتاب دو بار منتشر شده که از چاپ اول آن در ترکیه اطلاعی نداریم، ولی برای بار دوم در سال 1353 توسط انتشارات «توس» در تهران منتشر شد. این مجموعه با عنوان «قصه های استاد»، شامل داستان های «شاه زاده ی عزیز»، «شاه زاده ی دل ربا»، «دلبر و اژدها» و «شوم و اقبال» بود. عنوان داستان ها نشان می دهد که سید جمال در داستان هایش هم دغدغه ی شناساندن فرهنگ غرب به شرقیان را داشته است.

در سال 1298 با به قدرت رسیدن «امان الله خان» دوره ی تازه ای برای فرهنگ افغانستان آغاز شد. از آنجا که او فردی روشن فکر، نواندیش و ترقی خواه بود، علاوه بر تلاش هایش در بخش های مختلف اقتصادی ـ اجتماعی، توجه ویژه ای به مسائل فرهنگی نشان داد. هم زمان با آغاز فعالیت او، مجلات و نشریات بسیاری مانند «معرف معارف»، «آیینه ی عرفان»، «انیس»، و «ارشاد النسوان» ظهور کردند. ارشاد النسوان اولین روزنامه ی زنان افغانستان بود که در آن زمان دست آورد ارزشمندی برای فرهنگ ما محسوب می شد. این نشریات داستان های قابل توجهی چاپ کردند.

«جهاد اکبر» نتیجه ی دل گرمی نویسندگان ما پس از رهایی از زندان های «حبیب الله خان» بود. آنها با تشخیص «امان الله خان» به عنوان فرمان روای روشن فکر و آزاد اندیش به او اعتماد کردند و از داستان برای تبلیغ و ترویج اندیشه های آزادی خواهانه و اصلاح طلبانه ی خود بهره بردند.

مضمون «جهاد اکبر» شرح رشادت ها و جان بازی های مردم افغانستان در مبارزه با اشغال گران انگلیسی است که ما با با تاریخ سرزمین و وطن دوستی و آزادگی مردممان آشنا می کند و یاد قهرمانان مبارزه با استعمار را گرامی می دارد.

در «جهاد اکبر» معیارهای داستان نویسی معاصر که از اصول بنیادین خلق یک اثر هنری به شمار می روند را می توان دید. توصیف های دقیق، جزئی نگری های قابل توجه و نوآوری هایی در روایت می بینیم که پیش از این در قصه ها و حکایت های ما وجود نداشت، یا اگر بود، به اندازه ای قدرت نداشت که بتواند خواننده را با شخصیت ها و مکان های ویژه ای آشنا کند. توصیف های پذیرفتنی از اشخاص، حالات و رفتارشان، همین طور فضاها و اشیاء در این داستان به ما جرأت می دهد که آن را در ردیف داستان های معاصر دری قرار دهیم. استفاده از گویش کابلی هم به زیبایی و تشخص این اثر کمک کرده است.

بعد از جهاد اکبر، داستان «تصویر عبرت» توسط «محمد عبدالقادر افندی» نویسنده و مترجم توانای کشورمان که به زبان های دری، پشتو، اردو، فرانسه و انگلیسی مسلط بوده، نوشته شد. افندی کتاب هایی به زبان انگلیسی نوشته و داستان هایی از اردو به انگلیسی ترجمه کرده است.

«تصویر عبرت» در سال 1300 در هند منتشر شد، ولی نویسنده دغدغه های اجتماعی وطنش را در آن بیان کرده است و به بیان ناهنجاری های فرهنگی مردم افغانستان می پردازد. افندی علیه زورمندان و فرمان روایان ستمگر شوریده و به دفاع از زن های جامعه که بیشترین ستم ها را تحمل می کنند، می پردازد. او که سرگذشت زنی به نام «بی بی خوری جان» را روایت می کند، توانسته هم پای معیارهای داستان پردازی معاصر حرکت کند. این داستان پیرنگ نیرومندی دارد و در کنار پرداختن به زندگی بی بی خوری جان از تضاد طبقاتی و رسم و رواج های نادرست آن زمان به ویژه تجمل در زندگی درباریان و وابستگان دربار انتقاد می کند.

در این داستان، نویسنده با زبان برخورد حرفه ای دارد. ویژگی زبانی قابل توجه «تصویر عبرت» توجه به لحن در نوشتن دیالوگ هایی است که هر کدام از شخصیت ها به زبان می آورند. به عنوان مثال لحن سخن گفتن زن طبقه ی اشراف با زن خدمت کار متفاوت است و به شخصیت پردازی آن ها کمک شایانی کرده. توجه نویسنده به تشخص لحن به عنوان یکی از شگردهای شخصیت پردازی در داستان مدرن، ستودنی است.

در سال 1306 داستان «جشن استقلال در بولیویا» نوشته ی «مرتضی احمد خان محمد زایی» منتشر شد که مضمونی تاریخی داشت و روایت گر برشی از زندگی افغان های مقیم «بولیوی» و برگزاری جشن استقلال افغانستان در سال 1298 در غربت بود. این داستان در ابتدا به شکل نمایش نامه و به زبان انگلیسی نوشته شده بود که اندکی بعد ترجمه ی آن در مجله ی «امان افغان» منتشر شد. در همین سال ها ترجمه ی برخی آثار داستانی خارجی در رشد و پیش رفت داستان نویسی افغانستان بی تأثیر نبوده است؛ ترجمه ی آثار «ژول ورن» و داستان هایی مانند «فاجعه های پاریس» اثر «کادیه دو مونته» و «شکوفه ی سیب» اثر «مادام میرفسکی» که «محمود طرزی» سردبیر «سراج الاخبار» در نشریه اش منتشر کرد، خوانندگان مشتاق را با داستان جهان پیوند داد. «سراج الاخبار» در بخش زبان و ادبیات فارسی با مطرح کردن آثار خلاقه ی ادبی تازه ی جهان به رونق یافتن پدیده های نوین فرهنگی ـ هنری به ویژه داستان یاری رساند.

از سال 1317 نویسندگان ما آهسته آهسته به نوشتن داستان های قوی تری پرداختند، با قصه نویسی خداحافظی کردند و بر اساس معیارهای تازه ی داستان نویسی مدرن و تحت تأثیر آثار اروپایی، داستان های کوتاه تر اما بهتری نوشتند. دوره ی ادبی بعد از استقلال را می توان با دوره ی پس از مشروطه در ایران مقایسه کرد. داستان نویسان ایرانی پس از مشروطه به نوشتن رمان عاشقانه پرداخته بودند، ولی نویسنده های ما پس از استقلال  با داستان های کوتاهی آغاز کردند که مضامین اجتماعی ـ تاریخی و انتقادی داشتند. مانند «جهاد اکبر» (محمد حسین پنجابی)، «1297» (عثمان صدقی)، «جشن استقلال در بولیویا» (مرتضی احمد خان محمد زایی) و «بیست و سوم میزان» (هاشم شایق)

در واقع روشن فکران ما هنر را ابزاری سودمند برای تربیت و پیش رفت انسان می دانستند و از آن به عنوان عاملی برای برانگیختن مردم در برابر عقب ماندگی و گشودن راه های رشد و شکوفایی فرهنگی کشور استفاده کردند و مانند داستان نویسان ایرانی پس از مشروطه رمان عاشقانه ننوشتند. اگر هم مسئله ی عشق مطرح می شد، برای اشاره به سخت گیری ها یا سهل انگاری هایی بود که در آداب و رسوم مربوط به ازدواج وجود داشت که البته در این مسیر گاهی به دام شعارزدگی هم می افتادند.

عدم تسلط به تکنیک های داستان نویسی مدرن و نداشتن زبان داستانی از ضعف های نویسنده های ما بود. گرچه از زبان متکلف گذشته تا حدودی فاصله گرفته بودند، ولی نتوانسته بودند به نثر داستانی ویژه ای نزدیک شوند؛ زبان داستان های بلند بیشتر نثر مقاله ای ـ گزارشی بود تا نثر توصیفی ـ تصویری. زبان داستان های کوتاه هم ادیبانه و شاعرانه بود، اما پرداختن به مضامین سیاسی ـ اجتماعی و انتخاب سوژه هایی که بیان گر دغدغه های فرهنگی نویسندگان بود، تحسین برانگیز است.

تا سال 1320 داستان های کوتاه به لحاظ کمی و کیفی رشد قابل توجهی پیدا کردند و در کنار داستان هایی که در نشریاتی مثل «آریانا» و روزنامه های «اصلاح» و «انیس» به چاپ می رسید، نویسنده های آگاه و توانای تازه نفس تر مانند «نجیب الله توروایانا» و «احمد علی کهزاد» پا به میدان گذاشتند و شمار کمی از نویسندگان این دو دهه مانند «عزیزالرحمن فتحی»، «رشید لطیفی»، «علی احمد نعیمی» و «عثمان صدقی» به نوشتن داستان های بهتری پرداختند. این نویسنده ها پیش کسوتان داستان کوتاه افغانستان به شمار می روند و به خاطر تأثیر عمیق و سازنده ای که بر نویسندگان بعد از خود گذاشتند، سهم مهمی در رشد داستان کوتاه ما دارند. از بهترین داستان های این دوره می توان به این آثار اشاره کرد:

«مادر تیره روز» (محمد رسول وساه»، «فیروز» (گل محمد ژوندی)، «بیگم» (سلمان علی جاغوری)، «بیچاره جوان» (علی احمد نعیمی)، « جوان مکتبی» (عبدالطیف آریان)، «صحنه ی حیات یا رمان کوچک» (عزیزالرحمن فتحی)، «خوابگاه شهید» (عبدالرشید لطیفی)، «شام غریبان» (عبدالحلیم عاطفی) و «شکوفه ی ناک» (نویسنده ی ناشناس)

نکاتی درباره ی فرم و محتوای داستان ها

در داستان «شکوفه ی ناک» (1319)، که نام بسیار زیبا و مناسبی دارد، علاوه بر توصیف های خوب از فضا و بیان حالات و احساسات شخصیت ها، دیالوگ های قابل قبولی برای دو شخصیت داستان نوشته شده است. روایت خطی نیست و بازگشت به گذشته (یا به تعبیر سینمایی، فلاش بک) دارد. هرچند نویسنده ی ناشناس آن ادعای نگارش داستان ندارد و نوشته اش را خاطره می داند، وجود چنین تکنیک هایی «شکوفه ی ناک» را بدل به یک اثر خلاقانه کرده است.

در داستان «بیگم» (1318)، «سلمان علی جاغوری» برای اولین بار به معضل ازدواج اجباری دختران در سن پایین پرداخته که در آن زمان (70 سال پیش) حرکت ارزش مندی بوده و نشان از حساسیت نویسنده به مسائل اجتماعی و دردمندی او دارد. هرچند این اثر زبان داستانی ندارد و گزارش گونه است.

«عبدالحلیم عاطفی» در داستان «شام غریبان» (1319) به تضاد طبقاتی می پردازد و از فقر موجود در جامعه انتقاد می کند. تکنیک قابل توجه این داستان استفاده از تک گویی درونی است که خواننده را با دنیای درون شخصیت ها و کشمکش های عقل و احساس آن ها هنگام تصمیم گیری های شان درگیر می کند.

«خوابگاه شهید» نوشته ی «عبدالرشید لطیفی» (1319) بر خلاف داستان های آن دوره که با توصیف فضا آغاز می شدند، با دیالوگ های درست و دقیق و پیش برنده آغاز می شود. زبان روایت نیز به زبان داستانی نزدیک شده است.

داستان نویسی افغانستان در مدت دو دهه به درخت بالنده ای تبدیل شد که نویسندگان بزرگی چون «اکرم عثمان»، «اسدالله حبیب»، «استاد محمد اعظم ره نورد زریاب» و «سپوژمی زریاب» که در سال های بعد ظهور کردند، میوه های این درخت اند.

منابع

برچسب زده شده با :ادبیات، ادبیات افغانستان، ادبیات داستانی، فاطمه خالقیبهترین داستان کوتاه نویسان ایرانی

29 روز ago

24سرطان, 1398

9ثور, 1398

24جدی, 1397

درباره راههای داستان نویسی زنان ، زنان و اندیشه های نوین مقاله‌ای بگذارید.مرسی

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وبسایت/تارک

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Thanks for telling us about the problem.


Be the first to ask a question about چهل داستان کوتاه ایرانی

Welcome back. Just a moment while we sign you in to your Goodreads account.

بهترین داستان کوتاه نویسان ایرانی
بهترین داستان کوتاه نویسان ایرانی
0

دوره مقدماتی php

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *