چکار کنم شوهرم نازمو بکشه

چکار کنم شوهرم نازمو بکشه
چکار کنم شوهرم نازمو بکشه

با سلام خدمت دوستان

چند ماهی هست عقد کردیم من همسرمو خیلی دوست دارم وقتی تو خلوت خودمون هستیم من خیلی می بوسمش خیلی ابراز علاقه میکنم اونم خیلی این ابراز علاقه کردنمو دوست داره اما خودش خیلی اهل ابراز علاقه نیست و این منو خیلی اذیت میکنه  نمیدونم به این رفتارم ادامه بدم یا نه؟؟

میگن خیلی ابراز علاقه کردن باعث لوس شدنش میشه آره؟؟ آقایون و خانمای باتجربه جوابمو بدن لطفا… میترسم اگه رفتارمو عوض کنم و دیگه ابراز علاقه نکنم ناراحت بشه چون میدونم این محبت کردنمو دوست داره…

سوال دوم… شوهرم میگه دوست دارم برای بوسیدن منتتو بکشم من نمیفهمم یعنی چی یا میگه دوست دارم برام ناز کنی من نمیدونم چطوری ؟ لطفا راهنماییم کنید… ممنون میشم

سلام این که میگن رو ندین پررو میشه ولوس میشه و…. حرف زن وشوهرایی هستش که رابطه چندان جالب وصمیمی باهم ندارن ؛بجای اینکه  برن یاد بگیرن برعکس بقیه رو هم مثل خودشون به چاه میفرستن با راهنمایی غلطشون …چکار کنم شوهرم نازمو بکشه

این راهنمایی گاهی اوقات بدرد میخوره نه همون اول زندگی که بگیم حالا محبتتو کم کن تا لوس نشه… مثلا برا موقعی استفاده میکنن که زن یا مرد رفتارش تغییر میکنه بعد چن سال زندگی مثلا مثل قبل محبت نمیکنه حالا دلیل کاری یا خستگی یا غیره هم نداره.. که بهمسرش درقالب راهنمایی میگن یه ذره محبتت رو کم وزیاد کن  ؛امتحانش کن سعی کن بدونی چرا ..با طریق های مختلف برو..که بلکه  بخودش بیاد؛ یاشاید به تغییر خلق وخوش پی برد یا سرحرف اومد وگفت چرا اینطوری شده و با هم تونستین مشکل و حل کنین …

 

وگرنه اگه همون اول زندگی بگیم محبت نکن ورو نده و… که بدرد نمیخوره چون تازه همسرتون داره شما رو طبق تحقیقات وباورهایی که داشته ازتون شما رو عملا زیر یه سقف میبینه و فک میکنه شما ثبات اخلاقی روحی ندارین که یهویی از اول اینطوری هستین باخودش میگه یعنی این ادم همون ادم بامهر ومحبتی که من توذهنم فکر میکردم نبود؟؟!! بعداونم برخلاف میل باطنیش یه رفتار دیگه ایو درپیش میگیره متقابلا وشما هم فکر میکنی این همون رفتار خودشه ! وخدایی نکرده وضع رابطه عاطفیتون روز بروز بد وبدترمیشه ..

 

کلا با صحبت هرمشکلی بیان بشه تا حدود زیادیش حل شدس مخصوصا همون اول که شناختا و سلیقه های طرفین بصورت شفاف تر مشخص میشه؛ تو رفتارا برخوردا وباید طرز فکر واون چیزی که دلخواه یا آزار دهنده یا باب میل هس یا نیس وگفـــت..

شما خودتون دارین میگین که من میبوسم زیادم میبوسم ولی شوهرم نه اینطور نیس

از طرفی هم میگین شوهرم میگه دوس دارم واسه بوسیدن منتت و بکشم …. خب درواقع همسرتون خیلی راحت با صحبت اینو به شما گفته ..از طرفی هم میگین این ابراز محبت کردنای منو دوس داره ..

پس معلومه اونم عین خودت عاطفی هستش ودرعین حالی که دوس داره محبت بینتون باشه وبوسیده بشه ..درهمین حین یه فرصتی هم شما بهش بدین که اونم بتونه شما رو ببوسه ..

چه جوری فرصت بدی هم یعنی کمتر دردسترس باش ! خخخخ  چون دوس داره گاهیم خودش پیش قدم شه برای بوسیدن ولی متاسفانه یا خوشبختانه همیشه شما پیش قدمی!! مردا دوس دارن واسه بدست آوردن چیزی یه ذره سختی بکشن ..حالا منظور منم از اینکه کمتر دردسترس باش این نیس که محبتت رو کم کنیاااا منظور همون که همسرت گفت یه کم ناز کنی تا بقول معروف منتت رو بکشه ؛نازتو بخره… یعنی  یه وقتایی که میدونی قصد بوسیدنت رو داره اگه ..اگه خیلیم از خداته که ببوستت، اولش باید الکی خودتو راغب نشون ندی (البته واسه مدت کوتاهیااا خخخخ) و این فرصت وبدی که اونم یه تقلایی کنه …

 

آخه دختر مگه ندیدی ؟؟با ناز موهاشونو از رو گونه شون کنار میزنن؛ شونه شونو بالا میندازن  وصورتشونو کج میکنن  که مثلا نمیخوایییییم بوسیده بشیم ..هرچند که من میدووونم تو دلشون چه خبره  خخخخخخخ

من خودم از زنی خوشم میاد که

بخواد منو بزنه (جدی نه)

منم نذارم

خیلی باحاله

بعد بگه بذار بزنمنم دلم خنک شه

ای بابا ، فقط باید به مرد محبت کنی اینم یه نوع ناز کردنه …..

مشاهده قوانین انجمن

مشاهده قوانین انجمن

مشاهده قوانین انجمن

مشاهده قوانین انجمن

یه ساله عقد  کردیم و هنوز تو دوره عقد به سر میبریم. شوهرم 29 ساله هست و من دو سالی ازش کوچکتر. دوروز پیش شوهرم به همراه پدرش رفتند جایی تا کاری تنجام دهند ،برای کمک به پدرش رفت. شب قبلش،براش اس دادم و صحبت کردیم قرار گذاشتیم غروب بعد کمک به پدرش بیاد منزل ما و با هم باشیم چون دو،سه روزی بود با هم نبودیم.منم دلتنگش بودم و بهش گفتم. اون روز ظهر زنگ زد که غروب میام پیشت.منم منتظر تــــــــــــــــــا غروب.اما دیدم ساعت نزدیک 9 شده و ازش خبری نیست. با ناراحتی اس دادم حالا که دیر شد دیگم لازم نیست بیای.همون برو خونه خودتون استراحت کن.اما ته دلم که میخواست بیاد ولی میدونمم شوهرم خسته و کوفته بود باز حوصله خونه مارو نداشت تو اون شرایط.شوهرم هم نیم ساعت بعد که اومد پیش گوشیش و اس منو خوند برام زنگ زد فقط گفت تازه کارامون تموم شد مجبور شدیم تا الان باشیم که کلا تموم شه. کیا خونتونن خوبن. سلام برسون خداحافظ!!!!!! منم دیدم نخیر حتی نگفت قرار بود من بیام الان میام یه ساعت بعد میام این همه زنم منتظر بود از دیشب تا الان ایراد نداره برم پیشش.هیچی پشت تلفن بهم نگفت. حتی به من نگفا عزیزم شرمنده اصلا خستم منو ببخش نمیتونم بیام!!!! اصلا به روی خودش نیاورد. من ازین سوختم و کلی ناراحت شدم!!!! و توی اس بهش گفتم کارش زشته و حتی به روی خودت نیاوردیو ازین حرفاو لااقل میگفتی میام عزیزم به خاطر ذلت. یا نه شرمنده نمیام…. اونم هیچی نگفت . تا صبح داشتم سکته میکردم. بصبح که از خواب پا شدم دوباره گوشیو برداشتم و تو اس هرچی تو دلم بود بهش گفتم.. اما اون هیچی اس نمیده این وقتا و آدمو کلافه میکنه. بیدار که شد زنگ زد . گفت آماده شو با پدرم اینا میخوایم بریم تفربح. منم که ازش دلخور بودم واقعا  گفتم نمیام. اونم گفت همیشه همینطوری بی حوصله ای و نمیای. مادرش زنگ زد که بی. .منم گفتم نه ممنونم.اونا خودشون رفتند. اما من موندمو یه ناراحتی که از شب قبل تو دله. بالای بیست تا پیام دادم تو اگه دیشب میومدی چی میشد. اگه لااقل میگفتی ببخش نشد بیام .. ازین حرفا. تو به من توجه نداری. حتی نگفتی این میگه لارم نیست بیای. اما من برم شادش کنم. یا حتی امروز صبح گفتی بیا تفریح گفم نه،دوباره رنگ میزدی اس میدادی بیا. نازمو میکشیدی.. مگه طرف مقابلتم من زنتم یکم برام احساس خرج کنیکم نازمو بخر.. تا بگم نمیام از خدا خواسته پیگیری نمیکنی..اونم باز اس نداد.فقط گقت میترسیدک بیام وقتی گفتی نیا دیگه لازم نیست گفام حتما حوصلمو نداری دیگه.اصلا ساکته ساکت. تا کلی بدوبیراه بهش گفتم و اونم تو اس بدوبیراه گفت. زنگ زدم روم قطع کرد وحرف مفت بهم زدیم…بعد گوشیشو خاموش کرد.انقد عصبیم کرد که من سریع هرچی طلا و حلقه و ساعن برام خریده بود رو  برداشتم تو پلاستیک کردم با یه آزانش رفتم دم خونشون. زنگ زدمو درو وا کرد تا منو دید انگار هیچی نشده نیشش باز بود و اومد تا منو به آغوش بکشه.. اما من یه جیغی کشیدم یه دادی زدم که گلوم گرفت سریع رفتم اون طلاعاهرو پرت کردم پیشش . پلاستیک گرفتم و تموم لباس هام که تو خونشون بود رو جمع کردم. حالا دعوا اساسی شده بود.به هم بدوبیراه میگفتیم .ایراد همدیگرو میگرفتیم.. اونم گفت برو.منم تهدیدش کردم. اونم هزارتاحرف به م زد.منم هزار تا حرف بهش. وسایلم که جمع شد دیدم میگه نرو ..حرف بزنیم چرا اینوطر شد .موضوع به این ساده چرا بزرک میکنی اما من ازین میسوزم این اتقد بیخیاله … تا یه چی بگم اصلا  نازمو نمیخرهو این همه منتظر بودم اما نه گفت ببخشید نمیام و نه گقت باشه عزیز میام پیشت. ناراحت نشو که دیر شده… خلاصه.. پدرش زنگ زد .و گفت تو که نیومدی تفریح برو پیش پسرم تا تنها نباشهومنم مگفتم اونجام گفتم باشه میرم.ناهار درست کردیم و خوردیم. اونم خوابید منم خوابیدم اما بازم از خونسردی و بی تفادوتیش داشتم روانی میشدم یادم نرفتت موصو. تا شب شد. و گفت بریم هوایی عوض کنیم. رفتیم پارک اونجام بستنی خوردیم و حرف زدیم. اما نه قهر بودیم نه خیلی آشتی. عادی بودیم باهم. من کلی حرف زدم و ازش خواستم چطور باشه اونم گوش کرد. و جاهاییشو قبول داشتو به من گفت تو ناز کن تو یه مردی خشنی مثل مرد میای وسایل جمع میکنی داد میکشی.منم گفتم تو توجه نداری به من.نازمو نمیخری که ناز کنم. من بالای ده باره تو این یه سال کفت با من مهربون باش نازمو بخر.اما اون اونطور نیست.مثل همیسن صبح تا گفتم نمیام بیخیال شد.همش بهش میگم ذلم میخواد مناسبت خاصی میشه به جا ساعت و عطر و فلان لااقل یه ساخه گل توش باشه.. صد بار گفتموفقط گوش میکنه.میگه باشه. اما هنوز نخرید. شب برگشتیم خونه. وقت خواب شد.اومد پیشم.مهربونی کنه.ا ما من هنوز که هنوز تو دلم بود خسته شدم از بس مثل یه مرد منو میدونه و باهام لطافت برخورد نمیکنه.زیاد به حرفاش و محبتش تو آخر شب جواب ندادم. و از روی حرص و عصبانیت که تو وجودم بود باز موضوع رو آوردم وسط و گفتم به دروغ که عکسای آتلیه جشن عقدو پلره کردم. .و اونم قبول کردو خیلی به هم خورد. گفتم میخوام ازت جدا شم اصلا. شنبه تکلیفمو مشخص میکنم. به بابات میگم ازین حرفا… یهو دیدم روانی شود شوهرم.عربده کشید داد زد اومد منو خفه مردودستاشو گذاشت رو گردنم و ول نمیکردو هولم داد. ..سه چهار بار خفم کرد.. میگفت تیکه تیکت میکنم میفرستم واس بابات.اتیشت میزنم.وحشتناک بود. از بس داد میکشیدیم.خونوادش اومدن تو اتاق ما. مارو جدا کردنوسرشو کوبوند به دیوارومنم تو حالت خفگی نفس میکشیدم.دوباره همه رفتم و ماتنها شدیم.اون گریه من گریه  و همدیگرو بغل کردیم که این چه اتفاقیه افتاده…. اما من کار شوهرم که تو این یه سال اولین بار بود دست رو من بلند کرد برام غیر قابل قبوله. هر چند دقیقه یاد دستاش می افتم که رو گلوم بود و خفم میکرد… اون معذرت خواهی کردهوو میگه اشتباه کردم.الان با هم خوبیم. اون اما بار اولش بود دارم شاخ در میارم.میخوام بار آخرشم باشه. ما خودمون همدیکرو انتخاب کردیم و با عقل و عشق ازدواج کردیم. شوهرم کارمند اداره دولتیه. خودمم همنیطور.هر دومونم فوق لیسانسیم.

————————————-

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.welayatnet.com/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: http://www.welayatnet.com/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.welayatnet.com/fa/user/register

اطلاعات بیشتر در مورد فرمت‌های متنی

سلام ابجی گلم من خودم مجردم ولی زندگی اینواونودیدم حتی برادرخودم بهترین اخلاق داره ولی یکم بیخیاله مثه شوهرت امابااینکه اززنداداشم کوچیکترم راهنماییش میکنم میگم درسته این ایرادداره امانبایدباهاش دعواکنی به چیزای دیگش فکرکن که خوش اخلاقه درکت میکنه به خصوصیاته مثبتش فک کن اماابجی توام نبایدزوددعواراه بندازی خب ازسرکاراومده خسته بوده نتونسته بیاد حتماابایداون لحظه قربون صدقت بره؟؟ روزبعدش باید باهاش تفریح میرفتی سرفرصت بهش بگوچرامعذرت خواهی نکردی عزیزم بالحن وروخوش بهش بگواونوقت ببن خودش شرمنده کارش میشه وبهت میگه عزیزم ببخشدوقت نشدبیام.سعی کن گذشت داشته باشی توزندگی براشوهرت ازغرورت بگذر چن فقط شوهرت هست که همیشه درکنارته  نه هی خانمها گذشت داشته باشن اقایون هم بایدبخاطرزنشون گذشت داشته باشن اینجورزندگی خیلی شیرین میشه  خوشبخت شیچکار کنم شوهرم نازمو بکشه

اوووووووه  همین که زنگ نزد تمام این کارارو کردی؟؟؟؟.میدونما خیلی حرص داره ادم میترکه اما بایداینجور وقتا غرور داشت و وا نداد.انقدر اس نمیدادی تاخودش خبربگیره اونوقت ناز میکردی وهی سنگین نی بودی خودت اس دادی دعواروشروع کردی خودت گفتی خودت شنیدی خب معلومه ککش نمیگزه.سیاست یعنی اینکه بدونی چه کاری رو کی انجام بدی.رفتن تفریح به درک نیومد دنبالت به جهنم توهم با خانواده خودت میرفتی.اینقد این مردارو گنده نکنید فکرمیکنن واقعا خبریه وچقددد دوست داشتنی هستن بذاریدبیفتن دنبالتون 

 

سلام عزیزم بیشتر ما به جز تعداد اندکی قصد راهنمایی تورو داریم نه محکوم کردن و توبیخ . 

من به عنوان یک دوست بهت می گم اگه زندگی سراسر ارامش روحداقل برای خودت می خوای بهتره از موضوعات به این کوچیکی گذشت کنی ودر بعضی مواقع هم شوهرت رو درک کنی خوبه خودت هم داری میگی که وقتی به شوهرت اس دادی گفته تازه کارش تموم شده پس این توقع بی جاییه که وسط کار بهت زنگ بزنه و عذر خواهی کنه که نمی یاد خونتون در ضمن بهت بر نخوره عزیزم ولی ادم نباید تحت هر شرایطی زنگی خصوصی خودش رو با دیگران ومخصوصا شبکه های مجازی در میون بزاره

امیدوارم زندگی شادی رو چه با شوهرت و چه با کس دیگه ای داشته باشی

 

 #

 

خانمها و آقایون محترم لطفا درک کنید که وقتی به کسی حرفی می زنید قاعدتا باید حالات درونیتون باشه و انتظار نداشته باشید یه آدم عاقل بخواد متقاعدتون کنه برخلاف حالات درونیتون رفتار کنید. نمی دونم ناز خریدن یعنی چی؟ فکر کنید وقتی می گید دلم بستی نمی خواد شوهرتون بره نازتون رو بکشه که بستنی بخور. یه وقتی می گید معده ام جا نداره بخواد نازتون روبخره و سه تا سیخ کباب بهتون بده شما هم تا دو روز بالا بیارین.

لطفا متوجه باشید نباید انتظار داشته باشید وقتی طلبکارانه با شوهرتون رفتار می کنید اون عاشقانه باهاتون رفتار کنه.

ای خدا شوهر منم خیلی تو زندگی مون سرده بامن با خانواده‌ی خودش خوبه

 

آخرش چی؟الان دلتون خنک شده؟؟ خب که چی بشه؟؟؟ بجای رفع مشکل و گرفتن مشاوره و راهنمایی درست از خانواده یک روش انتحاری رو انتخاب کردین که آخرش طلاقه پس بهتره ببینید مشکل از چی و کجاست؟ بعد برید برای اصلاحش اما اگر دنبال اذیت کردن و زجر دادن و زجر کشیدن هستید بهتره هرچه زودتر طلاق بگیرید تا هم خودت راحت بشی هم اون بیچاره! 

افرین , ادامه بدید

دقيقا مثه شوهر من،هيچ عشقي تو زندگيمون نيس،دقيقا اونم ميخواسته فقط مجرد نباشه،ولي ما يه بچه داريم اميدوارم بچم خوشبخت بشه

خیلی رک بهتون میگم و نمیخام تو دلتونو خالی کنم توکل خانوم عشق بین شما اصلا وجود نداره و فقط نامزدت میخاسته مجرد نباشه همین.اینکه مرد نباید به زنش محبت کنه واقعا حرف مفته من سه ساله با همسرم ازدواج کردم و هر روز عاشق تر از دیروزیم و به هم دیگه واقعا احترام میزاریم و برای هم مهم هستیم احساساتمم بروز میدم چون میدونم تکلیفم به همسرم چی هست واگر اینجور نباشه مرد مثل یه بوته خشکه واسه همسرش و زندگی کسل کننده میشه.تشویق به طلاق نمیکنم اما انسان یکبار زندگی میکنه چرا با کسی که عاشقش نیست ازدواج کنه.من هرجا که زندگی برام سخت میشه یا بهم فشار میاره بخدا قسم کافیه سه ثانیه به همسرم فکر کنم مگه میشه کسی عاشق زنش باشه و نازشو نکشه مرد باید بدونه که برای همسرش چه چیزایی مهمه حتی اگه اون چیز واقعا به ضرر مرد باشه باید انجامش بده من زن زلیل نیستم اما اگه همسرم بگه بمیر بخدا قسم تردید نمیکنم امیدوارم برداشت بد نکنین از حرفام 

در هر صورت در هرروز صورت مرد حق کتک زدن و دست بلند کردن نداره من بودم همچین زندگی رو تموم میکردم

حق مال شرایط طبیعیه وقتی خانم با تمام توان به شوهرش توهین کنه و فحاشی و داد بزنه مرد هم متعاقبا با تمام توان می زندش… حقی رو ضایع نکن تا حقی ازت ضایع نشه

عزیزم خب تو سیاست های زنانه نداری اصلا!
نامزد من هم اوایل همینجور بود اصلا ناز نمیکشید من هم دست اخر عصبانی میشدم داد میزدم
تو باید با سیاست ناراحتیت رو بیان کنی با سکون با بی محلی با صحبت نرم نه با دادو بیداد و یا با اسم مس جوری که گوشی رو مجبور بشه روت قط کنه!!
مردا اگه رفتار مردونه ببینن فکر میکنن ازونا قوی تری و باهات مردونه رفتار میکنن
پیشنهاد میکنم لینک زیر رو مطالعه کنی

http://mob.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1096660

عزيزم ببخشيدا ولي متنتو خوندم كلي خنديدم
ياد ديوونه بازي ها ودعواها وگريه هاي خودمو شوهرم افتادم البته نه به اين شدت!
عزيزم كلا مردا اينطورين تو خودتو بكشي به زمين بزني به هوا بزني عوض نميشن كه نميشن فقط بايد مثل خودش بيخيالي طي كني عزيزم
من خودم دوساله خودمو خفه كردم به شوهرم ميگم بابا چار تا اس بده انقد بيخيال نباش به يادم باش ي تكي زنگي اسي چيزي بده اين چيزا براي من خيلي مهمه ولي انگار نه انگار
بعد كلي دعوا(سر مسئله به اين كوچيكي!)وقول وقرار كه من درست ميشم واز اين حرفا الان اين بنده هستم كه تغيير كردم وترجيح دادم بيخيالي طي كنم پس توهم  ديگه دعوا نكن فقط بيخيال باش

وای خدای من !!
این کارا چی بود که با شوهرتون کردید، چون نیومده بگه معذرت میخوام و به خاطر این موضوع شما پای طلاق رو وسط کشیدید.

 

به نظرم اشتباه از خودت بود اخه برا مردا این موضوعات زیاد مهم نیست…کلا خونسردن…عشقو این چیزا نمی دونن….پس خودتو اونو اذیت نکن

دوست عزیز همونطور که خودتون گفتین اشتباه اصلی از شماست. این جملات را از زبان یک فرد با تجربه ازدواج میگم خدمتتون. توی زندگی قبل از هر چیز گذشت حرف اول رو میزنه. گذشت، گذشت، گذشت.
اما اینم بگه در کنار گذشت زیادتون از همین الان یک خط قرمزهای اساسی رو برای همسرتون مشخص کنید. دست بلند کردن یه خط قرمز اساسیه، تحت هر شرایطی، حتی اگر شما ایشون رو عصبانی کرده باشین و مقصر باشین، نباید این اجازه رو به خودش بده.نمی خوام تو دلت رو خالی کنم ولی راحت بهت بگم مردی که دوره عقد دست رو زنش بلند کنه بعد از عروسی به مراتب وضعیت بدتر میشه. من که تو 6 ماه عقدمون هر دو تو آسمونها بودیم و بالاتر از گل به هم نگفتیم الان توی 2-3 سال بعد از ازدواجمون 3-4 بار بهم حمله کرده توی عصبانیت و… . اگر به عقب برگردم اولین بار که دست روم بلند کرد یک واکنش بسیار جدی نشون میدادم که تا ابد حساب کار بیاد دستش و محدوده خط قرمز رو بشناسه. از من به شما نصیحت اشتباه من رو تکرار نکن. این رو به عنوان یک خواهر بزرگتر بهت میگم. صرفا به این دلیل که دلم برای همه زنهای مظلوم هموطنم میسوزه که در سر تاسر کشورم حتی در بالاترین سطوح اجتماعی در گوشه خونه هاشون با خشونت خانوادگی درگیرن و صرفا به خاطر آبروداری سکوت می کنن. 
براتون آرزوی خوشبختی دارم. در پناه خدا باشید

دست بلند کردن یه خط قرمز اساسیه، تحت هر شرایطی، حتی اگر شما ایشون رو عصبانی کرده باشین و مقصر باشین !!!!

خط قرمز آقایون رو نادیده می گیرید و می خواهید به خط قرمز هاتون عمل بشه. یه زن برنده ترین ابزارش ربانشه نه بازوش و یه مرد برنده ترین ابزارش بازوشه و نه زبانش… اگر با برنده ترین ابزارتون آزارش بدید با برنده ترین ابزارش آزارتون می ده…  این عین منطقه

آخه شديدترين واكنش قهره ديگه كه اونم تاثيري نداره

 

چه بی دلیل دعوا میکنید کاش بی دلیل بهم محبت میکردین.
مشکل شما اینجاست که فکر میکنید طرف مقابل باید دقیقا همون چیزی باشه که شما میخواین اتفاقا من میگم همین خونسردی شوهرته که شمارو بهش جذب میکنه کلا جاذبه ادما بخاطر تفاوتشونه والا هیچ ادم عاقلی با کپی خودش ازدواج نمیکنه. خیلی از پسرایی که اینجا شکست عشقی خوردن و داستانشونو شنیدیم به همین دلیل بوده که بی پروا علاقشونو به دختره میگفتن واسه همینم دختره نپذیرفتشون درحالیکه با غرور بیشتری برخورد میکردن احتمال موفقیتشون بیشتر بود.
شما بجای اینکه کلا ایراد بگیری از شوهرت اول نکات مثبتشو بگو روی اونا تاکید کن تا اعتماد بنفسش بیاد بالا مردی که احساس کنه زنشو نمیتونه راضی کنه کلا روحیش خرابه درحالیکه اگه احساس کنه همسرش از بودن کنارش لذت میبره خیلی بهتر به زن و زندگیش میرسه . بجای اینکه انتظار داشته باشی اون شرو کنه خودت شرو کن. نشون بده کنارش خوشحالی. بعد از اینکه تعریف میکنی ازش بگو اگه اینکارم بکنی خیلی بهتره من به این نیاز دارم. بعدشم شما اگه مردونه برخورد میکنه انتظار نداشته باش بهت خیلی محبت کنه .

مردی که یکبار دست بلند کرده اینو بدون که تازه اول کتک خوردن هاتونه

خراب اون خوش بینی ات نسبت به مردها و ازدواج هستم

ببخشید زیر کامنتتون نتونستم بنویسم 

بهتون تبریک میگن سالگرد عقدتون رو.

چکار کنم شوهرم نازمو بکشه

دوست عزیز خیلی خوبه که بهش محبت میکنی خوبه که ازش تعریف کنی شما بگو کدوم ادمی هست از تعریف بدش بیاد البته حواست باشه حالت تعادل داشته باشی.احترامشو جلو جمع داشته باش که اون هم احترامتو نگه داره. و یک نکته  دوست من هیچ وقت تاثیر نگاه و کلمات رو دست کم نگیر سعی کن نگاههای محبت امیز داشته باشی از روی خشم بهش نگاه نکن حتی بعضی اوقات اگر اون هم اشتباه کرد خواستی بفهمه اشتباه کرده سعی نکن با کلمات نشون بدی چون تو اون لحظه شاید حرفهایی بینتون رد و بدل بشه که بعدا پشیمون بشین. 

دوست عزیز بنظرم اگر خواستی بهش اشتباهشو بهش بگی اول از خودت شروع کن البته همون اول کار نه بذار یخورده زمان بگذره بعد هم خیلی اروم بدون اینکه حالت خشم تو جرهت و گفتارت داشته باشی بگو من زندگیمون رو دوست دارم و….. دیگه باقیشو خودت بلدی  [wink]

ببین دوست من میشه راحت یه خونه رو خراب کرد ولی ساختن سخته زندگی میدون جنگ نیست که جسارتت رو به شوهرت نشون بدی با دو کلمه حرف سریع قهر نکن اگر ناراحت شدی یجوری سرد باش که بفهمه باید بیاد سراغت دلتو بدست بیاره از خودش سوال کنه چی شده خانم خانما امروز با من سرسنگین شده. 

امیدوارم زندگی توام با آرامشی داشته باشید.

یاعلی

من یه دوستی دارم هروقت میخواد با شوهرش حرف بزنه و کاری کنه که همسرش به خواسته هاش توجه کنه کلی از نظر جنسی براش عشوه و ناز میاد و در حالتی که همسرش بهش مشتاقه خواسته هاشو با مهربانی میگه و جواب میگیره…. ناراحت نشو بهت گفتم دیوانه… یه جورایی فقط به نظرم اومد از منم دیوانه تری! منم قبلاً همینطوری خل بودم! کم کم آدم شدم! درست میشی…

آقا احسان ، دوست من موفقه چون غر نمیزنه به همسرش عشق میده… مردها با عشق نرم میشن یا با پرخاش? شما که دیگه خودتون مرد هستین. ما خانما خوب میدونیم وقتی به مردی پرخاش میکنیم وارد حیطه ای میشیم که اون مرد توش تخصص داره! درگیری….
مرد حالت دفاعی میگیره و ما رو برنمیتابه…
اما محبت و عشق همیشه جواب میده هم در مورد مرد هم زن..

به کجا کشیدنش رو فعلا کاری نداریم، چون ما از دورن زندگی مردم خبر نداریم.
عاشق هیچ وقت این کار رو نمیکنه. عاشق محبت میکنه ، عشق میورزه چون دوست داره طرفش رو. چون فقط خوشایندی معشوق رو دنبال میکنه. اینکه آدم برای نیل به خواسته دلبری کنه نشون میده تو عشقش یه گرهی هست.
اما راجع به اون قسمت که گفتین آدم خواسته ش رو درست مطرح کنه، این رو قبول دارم.

در کل، درست مطرح کردن با سو استفاده کردن فرق داره که من احساس میکنم شما اشتباها این دو تا رو قاطی کردین.
هدف، وسیله رو توجیه نمیکنه.
تصورش هم منزجر کننده ست.

با آرزوی خوشبختی برای همه،
یاعلی

نیوشا خانوم، کاری که دوست شما میکنه مثل اینکه کسی که سلاح نداره بهش با سلاح حمله کنی
چون تو اون لحظه شوهر دوستتون درگیر رابطه هست احتمالا هر چی بگه قبول میکنه
نامردیه

نه اونطوری که شما فکر میکنید . شاید من بد بیان کردم. منظورم این بود که از مهارت های زنانه ش خوب استفاده میکنه. حرفهاش و خواسته هاش رو با پرخاش نمیگه. به هیچ وجه. با محبت و عشق میگه. شوهرش رو نوازش میکنه و هنگام نوازش و محبت با منطق با شوهرش صحبت میکنه. وقتی خواسته ای حالا در هر رابطه ای با محبت بیان بشه 100% جواب میده. دوست من  گاهی هم فراتر میره و هنگام معاشقه هم خواسته هاش رو بیان میکنه. به نظر من کار لطیفیه.
مثلاً کار این خانم بهتره یا کار دوست من؟
دوست من هیچ وقت احتمال نداره رابطه ش به طلاق بکشه اما این خانم احتمالاً به طلاق میکشه اگر رویه ش رو عوض نکنه…
 

نهایت نامردیه.
مثل مرغ و خروس هاست.

نعمتی که باید جهت آرامش و عشق ورزی استفاده بشه، جهت نیل به مقاصد سو استفاده میشه.
من حای همچین شوهرای بودم دیگه به عشوه ی طبیعیش هم جواب نمیدادم.
اونوقت دوستتون خیلی هنر کرده، اومدخ برای شمام تعریف کرده!!!!! پناه بر خدا! شخصی ترین امور زندگی:((((((((

تو دیوانه ای عزیزم
🙂

به شما ربطی نداره

بی تربیت

سلام دوست عزیز، مطالبتو خوندم اما دلم میخواد صادقانه بهت بگم کارت اصلا درست نبوده:دی به قول قدیمیها قبل از گفتن هر حرفی اول آدم باید مزه مزه بکنه حرفو و به عواقب زدن اون حرف فک کنه مشکل شما از یک بی توجهی شوهرتون نسبت به اومدن به خونه شما شروع شده و ببین که در نهایت به چه چیزی ختمش کردی.یکم سعی کن روی کنترل خشمت کار کنی وقتی عصبانی هستی اصلا با همسرت صحبت نکن بزار یکم بگذره یه روز دو روز بعد موضوع عصبانیتتو با شوهرت در میون بزار. درسته اون کارش درست نبوده باید یه عذرخواهی میکرده ولی شما کارت خیلی بدتر بوده. شما زن و شوهر هستین باید با هم آرامش بگیرین نه مایه عذاب هم بشین، اگه به حرفت نمیکنه بهش بیشتر محبت کن و قربون صدقه اش بشو به قول آقای دهنوی قلب مرد شکمش نیس نیاز جنسی اش هست شما اول محبت و رابطه عاشقانه ات رو با همسرت درست کن، اون خود به خود اصلاح میشه، مگر ابنکه طرف نرمال نباشه و مشکلات روحی روانی داشته باشه.

من اینجا نیومدم که پیام بزارم و شماها آقایون و خانما بعضیاتون منو محکوم کنید. خودمم میدونم کارم اشتباهه. نه اینکه بعضی یاتون بازم یه طرفه برید و یه کار اشتباه منو بگین و حقو به شوهرم بدین. ریشه این مسئله مگه فقط حرفای من بوده.. بلد نیستید مشاوره بدین لااقل پیامم ندیم.

توکل عزیز وقتی موضوعی مطرح میشه و یک نفر مشکلاتشو با بقیه مطرح میکنه یکم باید انتظار شنیدن نظرهای منفی رو هم داشته باشه اینجا هر کی نظری رو میزاره واسه اینه که بتونه مشکلش رو بهتر حل کنه. پس ظرفیت انتقادی که ممکنه بشه رو باید در خودت به وجود بیاری. یکم باید روی کنترل خشمت بیشتر کار کنی. احساس میکنم نه تنها نسبت به همسرت بلکه نسبت به سایر افراد هم یکم تند برخورد میکنی.

به هر حال  گذشت فقط به این امید هستم  که دیگه تکرار نکنیم این اتفاقاتو. شوهرمم خیلی دوس دارم،اونم همینطور. امشبم اولین سالگرد عقدمون هست. میخوام براش کادو بخرم .همه حرفامو که بعد دعوا براش گفتم رو دوباره تکرار کنم. بگم که برام عزیزه و نمیزارم دیگه این اتفاقا بیافته… ازینکه اشک شوهرمو دیدم اون شب از خودم بدم اومد.. کاش اونم یکم توجه کنه.نمیتونه که منو بکشه باید منم راضی نگه داره و منم اونو.
خدایا به حق این ماه عزیز محبت بین منو همسرمو بیشتر کن.. من عاشق شوهرمم هنوز.

وای چ شبی
خوش بگذره

مبارکه سالگردتون 
شما که این کارارو کردید الان بهتره از ناحیه ضعف وارد نشی جشن دو نفره بگیر ولی یه حالته منت کشی نشه یه جورایی خیلی ریز سرد برخورد کن تا اون ازت بپرسه هنوز ناراحتی یا نه بعد اصلا شروع نکن که حرفاتو بزنی بهتره بذاری خودش سره حرفو باز کنه کامل حرفاشو 
بزنه اول اون حرفاشو بزنه اصلانم تو حرفاش نپر کامل سکوت کن ببین چی میگه وقتی که حرفاشو زد بگو الان با حرفات آروم شدم و بعدش بگو خب منم این توقعاتو دارم…خوش بگذره  
 

حالا واقعا داشت خفه میکرد?!??

نه اونجور که نزاره نفس بکشم. دستاشو آورد و یکم فشار داد.

توکل جون اثر “چــــــــــــشـــــــــــــم” گفتن به اقایون برابری میکنه با اثر “خـــــــــــــــانــــــــــــــــــمــــــــــــــم” گفتن آقایون به خانوماشون 
لامصب از صدتا آرامبخش اثرش بیشتره (میگن البت) 
مردها از زنشون زنانگی میخوان یعنی یه زن باشه نه یه مرد!!! قلدر و جسور و یکی به دو کن و از این چیزا
زنی رو میخان که اونا رو بعنوان تکیه گاه قبول داشته باشه و بهشون افتخار کنه با وجود داشتن عیب و نقص حتی ( هیچ کس کامل نیست مگر ذات احدیت)

کپی شده اینا??!

بسم الله و بذکر بقیه الله

دخترکم یه کلام میگم که بشه ختم کلام:

اگه میخای شوهرت عاشقانه دوست داشته باشه

اگه میخای تو رو بپرسته

اگه میخای خونه دلش شش دانگ با سند منگوله دار به اسم خودت باشه

بهش مــــــــــــــــــــــــــحـــــــــــــــــــــــــــــبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت کن ( با همین غلظت)

 و به غـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرورش احترام بذار 

وقتی چپ و راست بهش غر میزنی و هی میگی چرا نازمو نمیخری چرا ال چرا بل داری بهش میگی فلانی تو بی عرضه ای (البته غیر مستقیم) اونم حس میکنه واقعا بلد نیست دل تو رو بدست بیاره و احساس میکنه ناتوانه و حس تامین کنندگی ای که باید داشته باشه ضعیف میشه وقتی این اتفاق میفته با جواب ندادن به تو و طفره رفتن یه جورایی میخاد موضوع فراموش شه و بهش یادآوری نشه که بلد نیست

دخترکم همه آدما بنده محبتند با محبت همسرت رو تسخیر کن با اخلاق خوب و با صـــــــــــــــــــــــــــــــــــــبــــــــــــــــــــــــــــــــــــر

دوسش داری و دوست داره پس زندگی رو بکام هم تلخ نکنید باهاش صادقانه حرف بزن بگو هردومون اشتباه کردیم و برای حل این مشکل به یه نفر سوم باید مراجعه کنیم که همون مشاور میشه

زین پس هم بیشتر هوای آقای همسر رو داشته باشه

 

باریکلا به این نظر

وای چه خوب بلدی دلبری کنی

مسئله اول توقع هست (شما یه توقعاتی از شوهر تو ذهنت دارید شاید حداکثرش بحق باشه اما فانتزی و حالت ایده آل هست سعی کنید همسرتون رو بپذیرید و ضعف هایی هم رو با هم قبول کنید تو رفعش تلاش کنید) مسئله دوم اینه که شما اینقدر یه چیزی کوچیک و کش میدید و بزرگ میکنید یعنی هر باره که دارید بحث میکنید همه اتفاقات رو از اول براش شرح میده و تو سرش میزنید. یعنی شما سر یک مسئله ناز کردن طلاق رو پیش کشیدید! شما هنوز تو مشکلات زندگی نرفتید این حرکتت سر این مسئله خیلی توی این سن عجیبه هست. به نظر خودتون این حرکتتون خام نیست؟
ناز کردن برای شوهر شرایط داره. به فرض شوهرتون بدونه باید ناز زنونه بکشه هر نازی رو مگه میشه کشید؟ خوب اگه دلتون می خواست چرا صریح نمی گید اگه دلتون میخواست میگفتید شب بیاد.چرا ناز؟ بعد قهر کردن شرایط داره هر جایی هر تقی به توقی میخوره که آدم قهر نمی کنه.ببخشید غر و نق نزنید تو سرش نزنید به جاش  با هم صحبت کنید مثل دو تا آدم عاقل. نزارید روتون روی هم باز شه که متاسفانه این اتفاق افتاده شما در ذهن قبل اون جایگاه گذشته رو ندارید.
حتی المقدور با هم پیش مشاور برید.

خودمم میدونم حرمتامون شکسته شد و ازین به بعد هم پس میتونیم باز این مشکلا داشته باشیم چون داره برامون عادت میشه. دیگه از ذهن جفتمون پاک نمیشه.. نمیخوام تو زندگیم دعوا باشه… اما شد… تعجب میکنم 1 ساله عقد کردیم بالای 10 باره ازین دعواها………….. واقعا پشیمونم

شما اشتباه کردی باید قبول کنی مردا حوصله غر زدن زن رو ندارن باید تو فرصت مناسب بهش این چیزا رو میگفتی البته نه به شکل غر زدن بلکه اول خوبی هاشو یاداوری کن بعد بهش بگو خواسته ات به عنوان همسر چیه .شما دقیقا بدترین زمان روانتخاب کردین. خانوم محترم ماهم هم جنس خودتیم و درکی از محبت داریم ولی باید زمان شناس بود. مشخصه دختر عجولی هستی یکم صبر رو چاشنی زندگیت کن. نذار این دوران زیبا به جفتتون تلخ بشه. قدر این دوران رو بدونید الکی الکی خرابش نکنید. برای بالا بردن صبرت هم پیشنهاد میکنم کارهای هنری انجام بدی.

توکل جون اثر “چــــــــــــشـــــــــــــم” گفتن به اقایون برابری میکنه با اثر “خـــــــــــــــانــــــــــــــــــمــــــــــــــم” گفتن آقایون به خانوماشون 
لامصب از صدتا آرامبخش اثرش بیشتره (میگن البت) 
مردها از زنشون زنانگی میخوان یعنی یه زن باشه نه یه مرد!!! قلدر و جسور و یکی به دو کن و از این چیزا
زنی رو میخان که اونا رو بعنوان تکیه گاه قبول داشته باشه و بهشون افتخار کنه با وجود داشتن عیب و نقص حتی ( هیچ کس کامل نیست مگر ذات احدیت)

سلام. زنی 33 ساله هستم.قریب 3 ساله ازدواج کردم.در طول این مدت همواره و به هر شکل ممکن به همسرم محبت کردم.خدارو شکر من و همسرم هر دو تحصیلات تخصصی و موقعیت شغلی و مالی و اجتماعی خوبی داریم. متاسفانه اخلاق و رفتار بد همسرم و خانواده اش در طول این مدت باعث شده که جز خاطرات بد چیزی برام نمونه و از زندگیم و امکاناتی که دارم لذت نبرم. تقریبا ماهی دوبار مشاجره داریم که هربار به دلایل بسیار بیهوده هست و شروع کننده هم همسرم هست و هر بار تا یک هفته قهر میکنه و متاسفانه هر بار با عذرخواهی من مساله ختم میشه. در حالی که در نود درصد موارد خودش مقصره. آرامش رو مدتهاست تجربه نکردم. به محض عصبانیت شروع به توهین و بی احترامی و فحاشی می کنه و گاهی حتی حمله می کنه. بسیار مستاصل شدم . در کنار رفتارهای بد و بی احترامیهای خودش، بی احترامیهای مادرش هم قابل تحمل نیست. همیشه برای ابرو داری و حفظ زندگیم و ناراحت نشدن پدر و مادر خودم کوتاه اومدم و تحمل کردم . کارهایی که من برای همسرم کردم و می کنم رو کمتر کسی رو سراغ دارم که برای شوهرش کرده باشه. کارهایی براش کردم که حتی پدر و مادرش نکردن. هیچوقت هم منت نگذاشتم. اما نه خودش نه پدرو مادرش قدرشناس نیستند. فکر می کنم شاید اشتباه کردم. شاید همین محبتها و احترامهای زیادی و آفرهای زیادی که برای همسرم و خانواده اش قائل بودم خارج از ظرفیت اونها بوده و باعث شده که به اینجا برسم. برای اینکه کمی روشن کنم مساله رو چند تا مثال میزنم براتون:
1-هر موقع میاد خونه میرم استقبالش و بهش خسته نباشید میگم. روزهایی که ایشون میره سر کار و لی من نمیرم صبح زود بلند میشم فقط برای ایشون صبحانه درست میکنم و بدرقه اش میکنم برای بیرون رفتن. لباسهاشو همیشه اتو می کنم. در حالیکه در طول دوره مجردیش هیچوقت، هیچیک از این کارها رو مادرش براش نکرده.
2- با وجود اینکه درامدش خوبه هیچوقت اینقدر دانا نبود که مثلا در طول 39 سال دوران مجردیش فقط یه خونه قدیم خریده بود.در حالیکه در دو سال بعد عروسیمون با من با تشویقها و پیگیریهای چندین باره من دو تا ملک رو در طول همین دو سال خرید.هربار  علیرغم مشغله های خودم چندماه وقت می گذاشتم و از آژانسهای ملکی دنبال مورد مناسب میگشتم و بعد از خرید مستاجر پیدا میکردم و برای اون آپارتمانها با صد تا برقکار و نقاش و کابینت کار و نصاب کولر و……سر و کله میزدم و همه کارهاش گردن من بود. در خرید دومش هم یه اپارتمان نقلی دوران مجردیم رو فروختم  و وام هم براش گرفتم تا بتونه یه دفتر کار بخره. این در شرایطیه که هر دو ملک رو کاملا ششدانگ به اسم خودش زده که هیچ ، هیچوقت حتی یه تشکر خشک و خالی هم نکرد!!!!!
3- هر چند ماه یکبار یکی دو هفته بدون من میره سفر خارج از کشور ( برای تفریح) و من رو میگذاره به امان خدا! بعد تازه انتظار داره میگه من مملکت غربتم چرا کم بهم زنگ میزنی؟!!!!!
4- نیمی از هزینه عروسی را پدر من داد.هیچوقت هدیه در شان من برام نخریده. به خواسته های من توجه نداره. پدر من جهیزیه بسیار سطح بالا و بسیار لوکس در حد سیصد میلیون بهم داد ولی اینها همه اینکارها رو نه تنها وظیفه میدونن بلکه باز هم طلبکارن!!!! و از اونطف حداقلهایی که توی خانواده های با پایین ترین وضعیت مادی و اقتصادی وجود داره و انجام میشه هم ایشون  و خانوادش انجام ندادن!!!! مثلا مادرشوهر من حتی زیرلفظی هم نداد به من! سرویس طلای سر عقد که داماد باید بگیره رو نگرفت به جاش پدرمادرش جای هدیه خودشون یکی گرفتن و در واقع دوتا یکی کردن! خرید عروسی در حد صفر. مثلا کفش عروسی برای من نخریدن. بعد مادرش زنگ میزد با جسارت تمام که هدیه شما به داماد نباید کم باشه. یا رنگ مثلا ساعت برای داماد طلایی نباشه دوست نداره!!!!!!!!
5- و هزار تا اخلاق و رفتار بد و جسارت و بی احترامی از طرف اونها که واقعا دیگه خستم کرده…
قابل ذکره که پدر مادر ایشون معلم و فرهنگی هستن و مدعی هستند که از سطح فرهنگی بالایی برخوردارن!!! و بسیار لارژ هستن!!!

خواهش میکنم راهنماییم کنین من با همسرم و پدر مادرش چه کار کنم؟

اطلاعات بیشتر در مورد فرمت‌های متنی

سلام
امیدوارم زندگی تو پر از عشق و صفا و احساس شده ، والا زندگی تون از بین هر کی نگاه کنه فکر می کنه بهترین زندگی رو دارین اما اینطوری که از اخلاق و رفتار شوهرتون میگین معلوم که نیست
یه جمله رو یکی از دوستام همیشه بهم میگفت ، ظاهر زندگی دیگران رو با باطن زندگی خودت مقایسه نکن
بنظرم با گفت و گو با همسرتون می تونید ازش بخواین که بیشتر بهتون توجه کنه و نیاز بیشتری به محبت و عشق اون دارین
شاد باشین و سلامت

انقدر که خانمها زود اعتماد میکنند و به سر شوهرشون قسم میخورن درمقابل اقایون بسسسسیار منطقی و حساب شده اعتماد میکنن. الان جامعه جوری شده که نه میشه رو صداقت کسی مطمئن صددرصد بود و نه میشه پاکی کسی قسم خورد مگر اینکه ازبچگی باهم بزرگ شده باشن.تازه باز اونم نمیشه خیلی مطمئن بود.مثل خیلی کارهای خطایی که بچه ها میکنند و پدر و مادر ها بی خبرند. هیچوقت با قاطعیت درباره خوب بودن ادمها نظر ندیم چون اگر یک زمانی یک رفتاری ازشون ببینیم اونوقت دنیا روی سرمون خراب میشه.این تجربه من از زندگی بود.چکار کنم شوهرم نازمو بکشه

با سلام و تحیت با توجه به این مشکل و مواردی که شما از مشکلات خودتان ذکر کردید بهترین و مناسب ترین گزینه برای حل این مشکل رجوع شوهرتان به یک روانشناس ازدواج هست تا مقداری از روحیات شوهرتان مورد تعدیل قرار گیرد چون شوهر شما دچار نوعی اختلالات روحی و روانی قرار گرفته.لطفا هر چه سریع تر این موضوع رو با بزرگان فامیل و همچنین با خانواده خود در میان بگذارید چون در آینده قطعا آسیب هایی بسیاری در پی خواهد داشت.

اون وفت میایم میگیم مملکت وضعش داغونه… فقره… بدبختیه… نداریه… عزیزان هروقت ما یاد گرفتیم خمس و زکات بدیم…هروقت یاد گرفتیم انفاق کنیم… هروقت یاد گرفتیم حقی رو نا حق کنیم…هروقت یاد گرفتیم سرمایه هامونو به جای خریدن دلارو طلا و ملک کوفت و زهرمار بندازیم در چرخه تولید و چند تا جوونو شاغلکنیم
بعد با افتخار میگیم بله ما تحصیلکرده ایم…
خدانگهدار

دوستان عزیز از اینکه وقت گذاشتین و نظراتتون رو در رابطه با مشکل من گفتین از همتون ممنونم.
به دوستانی که غیر مستقیم اشاره داشتن به اینکه این زندگی فایده نداره و …. باید بگم که قبول دارم که دقت کافی در رابطه با فاکتور اخلاق در انتخابم نداشتم. اما الان که دارم زندگی میکنم اعتقاد دارم باید زندگیم رو بسازم نه اینکه خسته بشم و کنار بکشم و جدا بشم. به نظر من جدایی مال مشکلات خیلی حادتر از اینه. بله منم خیلی مشکل داشتم و دارم اما فکر میکنم اونقدر قوی هستم که از پس مشکلاتم بربیام نه اینکه صورت مساله رو پاک کنم. 
البته از اونجایی که باید جانب انصاف رو در مورد همسرم رعایت کنم لازمه حالا که همه بدیهاش رو گفتم چند تا از خوبیهاش رو هم بگم که باعث شده که هرگز به جدایی فکر نکنم؛ همسرم بسیار راستگو و صادقه . بسیار وفاداره و در رابطه با زنان نامحرم بسیار حیا داره و مراعات میکنه. در ضمن بسیار به حلال و حرام در کسب درآمد اعتقاد داره و عمل میکنه.
من به خدا توکل میکنم و ازش میخوام که اخلاقای بدش رو هم بهبود بده از راهنماییهای شما دوستان گل مجازی هم استفاده خواهم کرد. و ازتون میخوام که برام دعا کنین در این راه قوی و صبور باشم تا به نتیجه برسم.
برای همتون ارزوی سلامتی و خوشبختی دارم

دوستان عزیز از اینکه وقت گذاشتین و نظراتتون رو در رابطه با مشکل من گفتین از همتون ممنونم.
به دوستانی که غیر مستقیم اشاره داشتن به اینکه این زندگی فایده نداره و …. باید بگم که قبول دارم که دقت کافی در رابطه با فاکتور اخلاق در انتخابم نداشتم. اما الان که دارم زندگی میکنم اعتقاد دارم باید زندگیم رو بسازم نه اینکه خسته بشم و کنار بکشم و جدا بشم. به نظر من جدایی مال مشکلات خیلی حادتر از اینه. بله منم خیلی مشکل داشتم و دارم اما فکر میکنم اونقدر قوی هستم که از پس مشکلاتم بربیام نه اینکه صورت مساله رو پاک کنم. 
البته از اونجایی که باید جانب انصاف رو در مورد همسرم رعایت کنم لازمه حالا که همه بدیهاش رو گفتم چند تا از خوبیهاش رو هم بگم که باعث شده که هرگز به جدایی فکر نکنم؛ همسرم بسیار راستگو و صادقه . بسیار وفاداره و در رابطه با زنان نامحرم بسیار حیا داره و مراعات میکنه. در ضمن بسیار به حلال و حرام در کسب درآمد اعتقاد داره و عمل میکنه.
من به خدا توکل میکنم و ازش میخوام که اخلاقای بدش رو هم بهبود بده از راهنماییهای شما دوستان گل مجازی هم استفاده خواهم کرد. و ازتون میخوام که برام دعا کنین در این راه قوی و صبور باشم تا به نتیجه برسم.
برای همتون ارزوی سلامتی و خوشبختی دارم

راستی یه چیزم یادم رفت بهت بگم عزیزم..
کارهای مردونه خونه رو اصلا انجام نده بزار همینجوری بمونه.به درک..به چه دلیل باید بری دنبال تعمیرکار و غیره؟دیگه نکنی این کارو باشه؟خانم باش..در حد تحصیلات و اخلاق خوب خودت رفتار کن..به هیچ وجه اجازه نده چون عرضه انجام یکسری کارها رو داری اون آقا از وظایف مردونش شونه خالی کنه…
واسه مامانشم بهت توصیه میکنم سروسنگین باش.بی محلی کن.هر وقت سوال کردن جواب بده و الا اصلا حرف نزن باهاشون..کم محلی واسه بعضی آدما از فحش هم بدتره..منتظر نباش بیان ازت تشکر کنن که جهیزیه ات چجوریه..یا آشپزیت خوبه یا بده..همینه که هست..خوب یا بدش بگو من همینم.هدیه دادناتم کاملا بده بستونی باشه.یعنی اگه هدیه گرفتی ازشون در همون حدی که بهت هدیه دادن براشون مایه بزار نه بیشتر…اگه هم اعتراض کردن با لبخنـــــــــــــــــــــد بهشون بنداز که حالیته از هر دست بدی با همون دست پس میگیری
به فکر برداشته شدن عذاب قبرو فلان و غیره هم نباش زندگیتو نجات بده..

سلام دوست عزیز
به نظر من انقدر بی حساب و کتاب محبت نکن مخصوصا حالا که میبینی جواب نمیگیری..به نظرم شروع کن واسه خودت پس انداز کردن..دوباره آپارتمانتو بخر، همینطور یه ماشین خوب.از نظر مالی خودتو کاملا مهیا کن.چون اینطور که از این شوهر برمیاد قصدی برای حمایت شما نداره…اگه یوقت خدای نکرده در آینده مشکلی پیش بیاد حداقل یه محدود امکاناتی برای خودت دست و پا کرده باشی…
اما در مورد اخلاق شوهرت…وقتایی که اخلاقش خوبه (از دنده چپ پا نشده)یواش یواش سر صحبتو باهاش باز کن.بهش بگو وقتی باهات بد حرف میزنه چقدررررر دلت میشکنه و اصلا این جواب محبتهات نیست…بگو انتظار دیگه ای از عشق داشتم نمیدونم چرا هرچقدر تلاش میکنم بهش نمیرسم (اگه یکم گریه کنی بدم نیستا)یکمی خودتو افسرده نشون بده تا بفهمه چقدر داره به شما سخت میگذره…اگه هنوز یه ذره تو دلش شمارو دوست داشته باشه ممکنه به مرور زمان بهتر بشه..درضمن اگه قهر میکنین باهم دیگه لازم نیست کلمه “من معذرت میخام”رو به زبون بیاری..همینطوری تو قهر که بود مثلا بهش بگو بیا شام بخوریم یا مثلا مامانت زنگ زد بریم فلان جا…یجوری انگار نه انگار که اصلا متوجهی اون باهات قهره…اصلا به روی خودت نیار تا عادی بشه…اگه واقعا واقعا بعد یه مدت دیدی اصلا اهمیت نمیده به نظرم با یه مشاور زیده حضوری صحبت کن و یه فکر اساسی برای زندگیت بردار..اگه قرار باشه تو زندگی مشترک هیچ لذتی نبری پس چرا مشترک باشه؟به تنهایی هم میتونی زندگی کنی حداقل یسری جنگ اعصاب و روان رو نداری…

فرافکنی شیوه افرادیه که منطقی برای بحث ندارن

همین طرز حرف زدنت حد و حدود شما رو کاملا مشخص کرد.

اونایی که دیشب حسین حسین میکردن حالا بیان به این عزیزان بفهمونن که از هر دستی بدی از همون دست میگیری. وقتی این خانم برای ازدواج چرتکه میندازه که طرفش چقدر پول داره و چقد زیرلفظی میدنو این اراجیف خاله زنکی و اخلاق میزاره معیار آخر دیگه حق نداره بیاد از انتخاب خودش بناله…این انتخابش بوده. پول، موقعیت اجتماعی. به اون چیزی هم که میخواست رسید! همه آدمها هم نمیتونن همه حسن ها رو با هم داشته باشن. گره هر زندگی ای هم اونجایی باز میشه که اون زنو شوهر اساس زندگیشومو بر پایه اخلاق گذاشته باشن. وقتی این خانم با ریشخندی به جامعه متوسط و فقر سیصد میلیون جهیزیه میبره دیگه نمیتونه از اخلاق دم بزنه.
در ضمن من نه هیئت میرم نه اهل سفره انداختنم اما امر به معروف و از حسین یاد گرفتم شما هم در حدی نیستی که بخوای زبون کسی رو برای احیای سنت امام حسین ببندی.

یعنی همه اینا به اخلاق بد شوهرش ربط داره؟چرا همه چیزو با هم قاطی میکنین؟اگه 200میلیون جهیزیه میبرد شوهرش خوش اخلاق بود؟دوستمون یه راهکار خواستن واسه اینکه چطور اخلاق بد شوهرشونو اصلاح کنن نه اینکه امر به معروف و نهی از منکر بشه…
 

ما ایرانیا همینیم… تازه به دوران رسیده ایم… اگه کسی هم از خیرخواهی بگه آقا فلان کارو نکن فلان کارو بکن میگن تو کف فلان چیزه یا نمیتونه داشته باشه حسودی میکنه. حداقل منی که یه پام توی اروپاست و پدرم دو یتیم حمایت مالی میکنه حق دارم دراینباره نظر بدم. من میگم عزیز من داشته باش . نووووش جووونت… اما آیا تو با دویست میلیون جهیزیه آتیه زندگی مشترکت تامین نمیشد? بعد اومدی مث خاله زنکا با اون همه داراییت مینالی که چرا سرویس طلا رو دو تا یکی کردن?
چشم دلت سیر نشده هنوز?
بعد اونوقت ادعا میکنید از طبقه بالای اجتماعید?
دیگه حرفی ندارم…

شما هنوز تو کف اون سیصد میلیون جهزیه هستیاااااا….
عزیزم به خیریه کمک کنه آینده خودشم تامین میشه؟انقدر احساسی نظر ندین ایشون باید بفکر تامین آتیه خودش باشه…حالا در کنارش همه آدمها خودشون بلدن به زیر دستانشونم نگاهی بندازن.اینو شما مطمئن باشین.

به جای اینکه بهش توصیه کنید ملکو املاکشو زیاد کنه و آپارتمان نقلی و ماشین بخره توصیه کنید به خیریه کمک کنه. شاید اگه به جای سیصد میلیون عروس خانم ما به دویست میلیون جهیزیه رضایت میداد و صد میلیونشو کمک میکرد به عروس دامادای بدبختی که شروع زندگیشون لنگ خرید یک یخچاله الان اینطور توی زندگی مشترکش گره نمی افتاد.

 شما بعد سه سال باید اخلاق شوهرتون دستتون اومده باشه که روزهایی که خشمگین میشه چه اتفاقی براش افتاده مثلا چندم ماهه چه روزی هست اول هفته اخر هفته یا اینکه خشمش از بیرون بوجود اومده یا از دست شما شاکیه یا کسی پرش میکنه میفرسته خونه!!! متاسفانه مردها هر کاری دلشون بخواد بکنن اخرش فقط تقصیر زنه هست و اینجا میگن حتما زنه کم کاری کرده و میگن حتما زنه یه چیزی کم گذاشته ولی حالا برعکسش باشه و یه اقا بیاد این سوال رو مطرح کنه کم مونده بگن زنت رو سه طلاقه کن.
به نظرم خودتون میتونین کشف کنید که مشکل شوهرتون از کجا اب میخوره اگه دیدین داره بدتر میشه مراجعه کنید به روانپزشک به نظرم نتیجه خیلی خوبی داره چون فخاشی و حمله یعنی مشکلش ریشه دار هست و فقط کار متخصص اعصاب و روان هست.

احتمالا هم شما با خانواده شوهرتون اختلاف طبقاتی زیادی دارین که این رفتارهای مادر شوهرتون از سر عقده به وضعیت مالی پدر شماست و یه جورایی نمیتونه کارهای خانواده شمارو جبران کنه حرص میخوره من از این خانواده ها زیاد دیدم که خیلی براشون مهمه با خانواده های سطح بالا وصلت کنن و برن بیرون پز بدن که عروس ما پولداره و فلان مشخصات رو داره ولی به خود عروس که میرسن عقده هاشون رو خالی کنن. شاید مادر شوهرت چون توانایی هارو که تو داری تو پیش بردن کارها حسودی میکنه!!!
 

امان ازین پدر و مادرهای فرهنگی که فقط کارشون بالا بردن الکیه بچه خودشونه و تازه در کمال جسارت در مورد مسائل مالی و کادوهای بچه هاشون هم نظر میدن.ما یک مورد مشابه داریم تو فامیل مادر دختره حتی تعیین کرده هزینه فلان مسئله نباید از فلان قدر کمتر باشه بعد اسم خودشونم گذاشتن فرهنگی!

البته همه رو نباید به یه چشم دید همه فرهنگیا اینطوری نیستن که شما می گی

بالاخره یک جمله انقلابی ما از شما شنیدیم

عزیزم فکر می کنم چیزی که دردسرساز شده جابه جایی نقش هاست. شما به عنوان یک زن احتیاج به حامی و پشتیبان دارید اما طوری رفتار می کنید که نه تنها نشون ميده احتیاج به هیچ مردی ندارید بلکه شما حامی بزرگی برای همسرتون تلقی می شید و همین باعث شده که همسرتون احساس مسئولیت در مقابل شما نکنن . یک زن با تمام ظرافت و زنانگی های که داره برای مردها جذابیت داره و وقتی به همسرش تکیه می کنه و به چشم حامی و پشتیبان به همسرش نگاه کنه به مردش اعتماد به نفس میده و غرورش رو ارضاء می کنه. همسرتون می بینه شما مثل یک مرد از پس خودتون بر می یایید برای همینه که به خودش اجازه میده با خیالی آسوده تنهایی به تفریحات خارج از کشور بپردازه. به نظر من اتفاقات و مسائل مربوط به گذشته رو دور بریز و به الآن فکر کن. کارهایی که عرفا وظیفه یا در توانایی یک زن هست انجام بده بیشتر نه. به خودت برس و زنانگی کن. مطمئن باش همسرت هم اینطور بیشتر می پسنده.

سلام
جهیزیه در حد 300 میلیون؟! خونه ای که توش میشینید چند متره و چجوری حسب کردید که 300 میلیون پول جهیزیه شد؟! چقدر واقعن شما ساده زیست  هستید! :))
بگذریم…
***
من فکر میکنم شما توی انتخابتون هرچیزی رو مدنظر قرار دادید جز اخلاق…
اما از اونجایی که نمیشه دیگ کاریش کرد  کار از کار گذشته و شما ازدواج کردین، من فکر میکنم شما بهتره دیگه نقش یک “مرد” رو بازی نکنید! شما الان شوهر همسرتون هستید! واقعن میخواستید چی رو ثابت کنید وقتی کارهای مربوط به مسکن همسرتون رو انجام میدادید؟ چرا خونه خودتون رو فروختید برای همسرتون؟ مگه شما وظیفه ساپورت مالی ایشون و افزایش ملک و املاک ایشون رو دارید؟ 

خانم محترم. پدر شما هرقدر هم که پولدار باشه شما نباید طوری رفتار کنید که همسرتون روی شما حساب باز کنه! شما وظیفه ندارید با برقکار، نقاش و غیره تماس بگیرید. بلکه باید از همسرتون بخواید اینکارها رو خودش انجام بده.

فقط مورد اولی که فرمودید قابل تحسین بود و من حس کردم شما یک “زن” هستید.
بقیه موارد من حس کردم یک مرد داره صحبت میکنه!

موافقم باهات

با سلام
از اعتماد شما به گروه مشاوران رهروان ولایت متشکریم امیدوارم راهنمای خوبی باشیم

باید عرض کنم که اسلام هیچ گاه کسی را اجبار به تحمل سختی نمی کند و اگر در بعضی جاها مردم را تشویق به تحمل برخی از مسائل از جمله تحمل بد اخلاقی های شوهر کرده است به خاطر یک مساله مهم تر است و ان هم از هم پاشیده نشدن کانون خانواده است چون نزد خداوند هیچ کانونی گرامی تز از کانون خانواده نیست همان گونه که رسول گرامی اسلام می فرماید هیچ کانونی در اسلام برپا نشده است که نزد خداوند از کانون خانواده محبوب تر و عزیزتر باشد. و به خاطر همین مردها را تشویق به خوش اخلاقی کرده استو در روایت زیبایی ار رسول گرامی اسلام نقل شده است بهترین مردان امّت من کسانی هستند که نسبت به خانواده خود خشن و متکبّر نباشند و نسبت به آنان ترحّم و نوازش کنند و به آنان آزار نرسانند.
و یا در روایت دیگری از امام صادق این گونه نقل شده است که حضرت فرمودند:هرکس دوستدار ما خاندان عصمت و طهارت باشد به همسرش بیشتر اظهار دوستی می کند.
اگر مادر یا پدر فرقی ندارد از هم جدا شوند بچه ها هم از نظر عاطفی و هم از نظر اجتماعی ضربه می بینند و این اصلا خوب نیست این جا است که اگر یک نفر از خود ایثار نشان دهد و سختی های طرف مقابل را تحمل کند کارش نزد خداوند اجر و مزد بسیار زیادی دارد همان گونه که رسول گرامی اسلام می فرماید:سه گروه از زنان هستند که خداوند عذاب قبر را از آنان بر می‌دارد و حشر آنان با حضرت فاطمه ( س ) است :….دوم، زنی که بر اخلاق بد شوهرش صبر کند،…
خداوند این پاداش را به خاطر تحمل سختی های شوهر بد اخلاق به انسان می دهد همه ما به این دنیا امده ایم تا بتوانیم کوله بار خود را از ثواب ها پر کنیم و همیشه دریافت ثواب در برابر تحمل سختی ها می باشد همانند تحمل سختی گرسنگی در ماه رمضان،یا تحمل سختی جنگیدن در میدان جنگ علیه دشمنان و….
پس نتیجه این شد که اسلام کسی را مجبور نکرده است و نشانه اش هم این است که راه طلاق را باز گذاشته است اگر اجبار می کرد که راهی به نام طلاق قرار نمی داد …امیدوارم که این دستور با توضیححاتی که خدمت شما عرض کردم درک شده باشد. در ضمن برای این که انسان بتواند بد اخلاقی های شوهر را تحمل کند باید راه کارهایش را بلد باشد برای این امر تحقیقی در این مورد خدمت شما نوشته می شود ان شاالله که مورد استفاده واقع شود …
روش برخورد با شوهر بد اخلاق
بد اخلاق بودن یکی از صفات ناپسندی است که برخی از افراد به آن مبتلایند. اگر یکی از زن و شوهر یا هر دو، بد اخلاق باشند، خانواده به مشکلات عدیده‌ای مبتلا می‌شود. با این حال، رعایت یک سری نکات به ظاهر ساده، اما در واقع مهم، می‌تواند جلوی بد اخلاقی‌های طرف مقابل را تا حدود زیادی بگیرد :
1. یکی از بهترین راه‌کارها برای کنترل بد اخلاقی‌های شوهر، کنترل خود و سکوت است. در مقابل عصبانیت‌ها و بد‌خلقی‌های شوهر، خود را کنترل کنید. مواظب باشید در هنگام عصبانیت و بد اخلاقی او، عصبانی نشوید و حرف ناپسندی بر زبان نرانید.
پاسخ دادن و مقابله به مثل کردن، هیچ فایده‌ای جز شعله‌ورتر کردن خشم و بد‌اخلاقی شوهر و بدتر کردن وضعیت ندارد، و ممکن است باعث تصمیم گیری‌های غیر‌منطقی و غیر‌عاقلانه از سوی شما یا شوهرتان گردد و اوضاع را وخیم‌تر کند. در مقابل، سکوت شما زمینه تداوم یا تکرار بد اخلاقی‌های شوهرتان را از بین می‌برد.
2. در مقابل بد اخلاقی شوهر، شما خوش اخلاق باشید. به او محبت کنید و نشان دهید که دوستش دارید. از خوبی‌هایش تشکر کنید. هنگام ورودش به خانه به استقبالش بروید، به او سلام کنید و حالش را جویا شوید.
با دیدی مثبت به او بنگرید و فقط این خصلت را در او نبینید. صفات مثبت او، مثل اهل بذل و بخشش بودن، مهمان نوازی، تلاش و کوشش مداوم او برای رفاه خانواده را در ذهن تجسم کنید و او را به خاطر دارا بودن این خصلت‌های نیک تحسین کنید. خدماتی را که برایتان انجام داده به یاد آورید و به خاطر آنها از زشتی بد‌اخلاقی او در ذهنتان کم کنید.
گذشت داشته باشید. شوهرتان را به خاطر دارا بودن این صفت بد سرزنش نکنید. در موقعیت‌های دیگر، بد اخلاقی او را به روی خود نیاورید و طوری برخورد کنید که گویا هیچ اتفاقی نیفتاده است. خوش اخلاقی شما، علاوه بر این که به شوهرتان درس خوش اخلاقی می‌دهد او را پیش خود خجالت زده کرده و به دست برداشتن از این عادت بد وا می‌دارد.
به او نشان دهید که حتی کارهای کوچک او و محبت‌های جزئی اش نیز برای شما مهم و پر اهمیت است. وقتی یک مرد ببیند همسرش توجهی به محبت‌های ولو جزئی اش ندارد بالطبع دیگر همه آن‌ها را قطع خواهد کرد. پس از این که یک شب شما را به پارک یا گردش برد و یا هدیه کوچکی خرید و یا در منزل به شما کمک کرد از او تشکر کنید و عمل او را ستایش نمایید. این کار او را وا می‌دارد تا توجه بیشتری کرده و دست به محبت‌های بزرگ‌تر بزند.
3. سعی کنید او را درک کنید. دریابید که او خسته، ناراحت و یا حتی مقروض است. برای عصبانیت او دلیلی بیاورید و با او مدارا کنید. اگر امشب بی حوصله و بهانه گیر است، دلیل بد اخلاق بودن او نیست، بلکه شاید به خاطر خستگی و مشغله کاریش است. به او کمک کنید تا حال عادی خود را باز یابد و در نتیجه دست از بد خلقی و بهانه جویی بردارد.
4. یکی از دلایل اصلی اختلافات خانوادگی و بد اخلاقی‌های مردان در خانواده، نارضایتی آنان از سطح روابط جنسی است. هیچ گاه بدون عذر خواسته مرد را برای آمیزش رد نکنید، حتی اگر که از دست او ناراحت هستید.
مردانی که از لحاظ جنسی توسط همسر خود ارضاء شوند از روحیه‌ای شاد و با نشاط برخوردار، و از بد اخلاقی و عصبانیت به دورند. با پذیرش خواسته مرد برای آمیزش او را عاشق خود نگه می‌دارید. او خود را مدیون شما می‌داند و تمام کوشش خود را برای انجام خواسته شما به عمل خواهد آورد.
5. فضای خانه را برای شوهرتان فرح بخش سازید. خانه آرام، تمیز و مرتب، غذای خوش مزه و آماده، و همسر زیبا و خوش‌رو بسیاری از بد اخلاقی‌های مرد را مرتفع می‌سازد.
6. همه ما یک سری عادت‌های بد داریم که کنار گذاشتن آنها بسیار سخت و گاه غیر ممکن است. بد اخلاقی نیز می‌تواند یکی از این عادت‌های بد شوهرتان باشد. با او سازگار باشید و با تندی و بد اخلاقی او مدارا کنید. مطمئناً شوهرتان نیز از طریق دیگر در صدد جبران این خوبی شما بر خواهد آمد. علاوه بر این که از این طریق، رضایت پروردگار را به دست می‌آورید.
پیامبر اکرم ( ص ) فرمودند :
« ثلاث من النساء یرفع الله عنهن عذاب القبر و یکون محشرهن مع فاطمة بنت محمد ( ص ) :… و امرأ? صبرت علی سوء خلق زوجها…
سه گروه از زنان هستند که خداوند عذاب قبر را از آنان بر می‌دارد و حشر آنان با حضرت فاطمه ( س ) است :….دوم، زنی که بر اخلاق بد شوهرش صبر کند،…
امیدواریم که با این انجام این توصیه‌ها بتوانید کانون خانواده‌تان را هرچه بیشتر گرم کرده و زندگی عاشقانه‌ای داشته باشید.

یک کلام فقط پررو ترش کنید و نازشو بکشید .فردا روزم اگر دست یک دخترو گرفت اورد خونتون به اونم سرویس بدید.اخه میدونید چرا چون قحطی اومده و ما خانمها به قیمت جوون مرگ شدنمون هم که شده باید شوووووووهر را تحمل کنیم! چون به هرکسی که ازدواج کرده مدال میدن و قسمت هرکسی نمیشه! فقط باید ساااااایه یک اقااا بالا سرتون باشه!
مبادا باهاش بداخلاقی کنید که اقاتون را از دست بدید!

همسرم با اینکه جلو بقیه و فامیل ادم مهربون و اروم به نظر میرسه .

ولی هر دفعه ازش ناراحت میشم و یه جوارایی بابت دروغ که بهم میگه اعصبانی میشم و تصمیم میگیرم که باهاش حرف نزنم

خیلی بی تفاوته که من باهاش قهرم ………. تنها کاری میکنه طبق معمول همیشه یه اسمس میده که سلام عزیزم خوبی

و زنگ میزنه که وصل کنی .بعدش قطع کنه .که فقط بگه من اسمس دادم .همین!!!!

و بهشم گفتم وقتی اینجوری میشه من از شما به عنوان همسرم این انتظارات و برخوردها رو دارم .نه طبق همیشه برخورد کنی .بازم عین خیالش نیست .چکار کنم شوهرم نازمو بکشه

اگرم کلی حرف تحقیرامیز بهش بزنم … حتی بهش توهین کنم جسارت کنم … بازم فقط اسمس میده .قد خدا دوست دارم

حسابی کلافه شدم از کاراش…         نمی دونم چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

و از طرفی خیلی بهش به حرف مامانش گوش میده …. و ممکنه اگه باهام حرفمون بشه میره به مامانش میگه …. مامانشم  بیشتر طرف خودشه. احتمال میدم بجای اینکه بگی خب اره زنا اینجورین باید این کاراا بکنی … میگه ولش کن از الان بخای ناز بکشی دیگه بدبخت میشی.

اطلاعات بیشتر در مورد فرمت‌های متنی

خوش بحالت شوهر من اصلا پیام نمیده اگه هم بده ندادنش سنگینتره اول که به اصرار من بفرسته هم انگار یه غریبه باهام حرف میزنه

ازش پرسیدم میگه تو هر کاری کنی دوست دارم و لی مهمترین چیزی اینه که فقط احترام  یاد ت نره

اما احساس میکنم گاهی یادش میره  .احترام یعنی بی اعتنا نبودن به احساسات و ناراحتیای همسرت

البته ما دور از هم زندگی میکنیم  من در یک و اون در یک شهر فاصله اشم یک روز راهه.که دیر به دیر میاد میگه کار دارم .حتی اگه کار نداشته باشه .بدون اجازه مامانش نمیاد

قبل عید 75 روز نیومد اونم که اومد برای سال تحویل اومد

سلام،

شما ميگيد وقتي بد ميگم ،ميگه قد خدا دوست دارم.

اگه اين رو هم كامل گفتيد:”هر  جوری بگی بهش گفتم که  تورو خدا یکم اونجوری باش که من میخام …انتظار محبت و دلگرمی و امیدواری داره …”

پس واقعا ناز كشيدن بلد نيست. البته زياد معني ناز كشيدن رو نمي فهمم همون محبت كردن بگيم بهتره. بنابراين اين ديدگاه كه مادرشوهرم اينو بهش ميگه رو رها كنيد ، اين حرف كه”ولش کن از الان بخای ناز بکشی دیگه بدبخت میشی.” خيلي نامنطقي و خيالي به نظر ميرسه.

بعلاوه از طريقي هم بهش ياد بدين كه چي جوري محبت كنه يا ناز بكشه و هم اگر توقع اين رو داريد كه با شما همونجوري باشه كه دوست داريد شما هم بايد همونجوري باشيد كه اون دوست داره. ازش بپرسيد چه چيزهايي دوست داره و اگر بر خلاف اون ها قبلا كاري كرديد و يادش مونده از دلش در بياريد.

موفق باشيد

سلام عرض میکنم خدمت آزیتا خانم ….

خواهرم اینکه پیش مشاور رفتید و دستورالعمل گرفتید و عمل کردید و نتیجه ای هم نداده به نظرتون چه دلیلی میتونه داشته باشه ؟؟؟ خواهرم این مشاورا خیلیاشون حرفایی میزنن که زندگی ها رو از هم می پاشونه …..برید هزار بار خدا رو شکر کنید که این اتفاق واسه شما نیفتاده!!!! همین که هنوز با این رفتارها شوهرتون پیشتون هست باید شاکر خدا باشید ……..

نکته بعدی که تو پیامتون متاسفانه دیدم این بود که رفتارهاتون رو منتی بر سر همسرتون میدونید …..خواهرم مسابقه طناب کشی که شرکت نکردید میگید طاقچه بالا نذاشتم اونم اینجوری شده …..زودتر این افکار رو از خودتون دور کنید و سعی کنید تو توقعاتتون از همسرتون تجدید نظر کنید …..

شما که انقد این موضوع براتون مهم هست باید قبل از ازدواج بهش دقت می کردید ….باید دقت میکردید که ایشون در ابراز احساسات و بروز اونها به چه شکل رفتار میکنه ……اما حالا سعی نکن با رفتارهای شتابزده و اشتباه خدایی ناکرده زندگی تون به جدایی برسه …..شما هیچ مشکلی تو زندگی تون نداریداااااا اما یه دفعه نشه نفهمید چرا جلوی میز دادگاه رفتید واسه طلاق!!!! 

مردها تحمل میکنن ….تحمل میکنن …تحمل میکنن …..اما یه دفعه تحمل نمیکنن ……

این موضوعات بیش از اینکه نیاز به مجله و کتاب داشته باشه نیاز به تمرین داره !!!! تمرین تمرین تمرین!!!!!!!!

قطعا ایشون همه این چیزها رو بلده …اما موقعیتی رو برای انجامش نمیبینه …هم ترس هم خیلی علل دیگه ای میتونه داشته باشه ….که شما باید با فراهم کردن شرایط به مرور ایشون رو آماده کنید …..ابتدا شاید فقط کلمه ای مثل دوستت دارم رو به زبون بیاره ….اما به مرور به اون ایده الی که شما در نظرتون هست میرسه البته اگه دقت کنید ….اگه زیاده روی نکنید و مهمتر از همه اینه که اگه شرایط رو مهیا ببینه و شما هم بخوبی ایشون رو سر ذوق بیارید و اجباری در کار نباشه !!!!

خواهرم ایشون نیاز به تمرین داره نه علم!!!

یاحق

بچه ها  ناگفته نمونده که  من با شوهرم  بدجور سازش کردم

گاهی با خودم میگم شاید به دلیل اینکه مثل بقیه دخترا طاقه بالا نه خانواده ام گذاشتن نه خودم

شوهرم خیالی نیست براش

بچه ها ممنون از همه تون

ولی  باور کنید محبت من به شوهرم کم نیست .اینقد من پیام عاشقانه بهش دادم .براش کادو گرفتم . خیلی جاها با اینکه اون نبوده .جلو بقیه ازش تعریف کردم .بردمش بالا.

خیلی جاها برای یه سری چیزا محض اینکه کسی فکر نکنه شوهرم چیزی بارش نیست . واقعا کم نگذاشتم.

کلن اخلاق شوهرمم همین طوره …. اهل اداب معاشرت با دیگران نیست .حتی من …

بهش مطلب دادم .مجله دادم .بهش با حالت ناز و گریه … با  تنش و دلخوری … هر  جوری بگی بهش گفتم که  تورو خدا یکم اونجوری باش که من میخام .. من ازت چیزی میخام که هر دختری از نه تنها از جنس مخالف بلکه همه ادما و بیشتر از همه از همسرش انتظار محبت و دلگرمی و امیدواری داره …  توقع زیادی دارم

من قبلن پیش مشاور.. کلی دستورالعمل بهم گفت .عمل کردم …

سلام عرض میکنم خدمت خواهر گرامی ………

خواهرم شما از شوهرت چه توقعی داری ؟؟؟ توقع داری دیگه چیکارت کنه ؟؟؟ اسمس میده و میگه سلام (( عزیزم )) خوبی ؟؟ خب دیگه چی میخای بگه ؟؟؟ بعد هم واسه اینکه مطمئن بشه شما پیامش رو میخونی زنگ میزنه و میس کال میندازه که بخونی …..حالا شما اینجا به خواسته های اون توجه نمیکنی یا ایشون ؟؟؟ چکار کنم شوهرم نازمو بکشه

شما ایشون رو تحقیر میکنی و بهش توهین میکنی و جسارت میکنی و ایشون در کمال ارامش و فداکاری و انسانیت ساکت میشینه و بهت محبت میکنه و میگه قد خدا دوستت دارم ….حالا هم میگی حسابی کلافه شدم از کاراش ؟؟؟ بعدش میگی دیگه نمیدونی چیکارش کنی ؟؟؟؟ خواهرم شوهرت رو با بولدوزر یکسان کردی و حالا میگی چیکار کنم ؟؟؟ خب معلومه بیشتر بهش فحش بده بیشتر تحقیرش کن تا جواب بگیری ….

خواهرم شما همسر ایشون هستی نه دوس دخترش که بخوای اون کارا رو واست انجام بده ….شما باید کنارش باشی نه اینکه جلوش وایسی و بخای همش منتت رو بکشه …..

خواهرم همسرش باش!!!!

هیچ همسری به همسرش توهین نمیکنه ……..بهش جسارت نمیکنه ……تحقیرش نمیکنه ……!!!!!!!!!!!!!!

یاحق

البته اینم بگم قدرشو بدون که :

اگرم کلی حرف تحقیرامیز بهش بزنم … حتی بهش توهین کنم جسارت کنم … بازم فقط اسمس میده .قد خدا دوست دارم

 

معلومه ادمه با گذشتیه براهمین از شما هم توقع داره به دل نگیری…

 

اما کتابای روانشناسی حتما بخون بلد نیستم بگم چجور ناز کنی براش.

کاری نداره

یبار که قهر کرد یه پیام بده بعدم زنگ بزن قطع کن.

اگه دیدی مثه خودش کردی پذیرفت اونوقت یعنی چی؟

یعنی اینکه شما خودتو کمی تغییر بدی چون مدلش اینه و خودشم گذشتش زیاده.

اما اگه دیدی نه اینجورنیس

به رو خودت نیار

اونوقت ان شاالله بدون اینکه حرفشم بزنی خودش میفهمه که کافی نیست و تغییر میکنه.

مردای عزیز، لطفا برید راجع به “عشق ورزی” یه خورده مطالعه کنید تا نیاز خانمتون اینجوری بی پاسخ نَمونه. 

اونا اینطوری خلق شدن،این یکی از حقوق اوناست، کاری هم به مشکلات شما ندارن. شما وظیفه خودتونو انجام بدید. 

مگه یه التماس کوچیک عاشقانه یا یه قربون صدقه رفتنِ ساده برای تلطیف روابط چقد طول میکشه؟ 

خوبه اونا هم متقابلا بدون اجازه شما هر کاری بکنن؟ 

 

 

شاید مشکل از رفتار شما باشه، بقول اون دوستمون تو شرایط به این سختی که طرف مجبوره از صبح تا شب کار کنه و به هزار مشکل فکر و رسیدگی کنه وقتی خسته و کوفته میاد خونه آرامش میخواد، فرض کن حالا یه زنی هم داشته همش غر بزنه و قهر کنهو تحقیر و لوس بازی و اینکارا! واقعا تو این 6 میلیارد آدمی که دارن زندگی میکنن یه نفر پیدا میشه که اعصاب چنین زندگی ای رو داشته باشه؟؟!! ناز کردن جز ذات زنهاست، اما قهر کردن با ناز کردن خیلیییییییی متفاوته، دخترای امروزی ظاهرا این دو موردو با هم اشتباه گرفتن!

سلام به نظرم شما باید راه برخورد باهمسر خود راپیدا کنید و وقتایی که حوصله نداره شما زیاد توقعی ازش نداشته باشبد و بگذارید تا کمی با خودش خلوت کند سعی کنید با اومهربانی کنید و مطمین باشید وقتی رفتار خوب و بامحبت شما راببیند اوهم عوض میشود و درآرامش باهم صحبت کنید وتوقعتتان را ازهم به خوبی بگویید . با مادر همسرتون هم بااحترام برخورد کنید. امیدوارم به زودی مشکلتان برطرف شود

با سلام، ابتدا از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب کرده‌اید، تشکر می‌کنم.

به نظر می‌آید مدت کمی است که زیر یک سقف باهم زندگی می‌کنید. لذا اوایل زندگی به دلیل کم تجربگی و شناخت کم، بعضا مشکلات و دلخوری‌ها و سوءتفاهم‌های فی مابین بوجود می‌آید.

برای بهتر کردن روابط خود با همسر، باید از راه احساسی وارد شوید و سعی کنید با ایجاد فضای آرام در خانه و به به دور از هرگونه تنش، با همسرتان درد دل کنید و در مورد مشکلات بوجود آمده با همسرتان گفتگو کنید. مسلما گفتگو و کمک خواستن از همسرتان بهترین راهکار برای بهتر شدن روابط میان شما و همسرتان است.

 توجه داشته باشید که هنگامی که همسرتان به نوعی حال مساعدی دارد پیش او بروید و با او درد دل کنید و به او احترام بگذارید و تا می‌توانید روابطتان را میان همدیگر بهبود دهید هرچند که ممکن است گاهی همسرتان باب میل شما رفتار نکند ولی شما سعی کنید به خاطر زندگیتان و برای حفظ آن و برای بهتر شدن، صبر و تحمل خود را بالا ببرید و از هیچ کوششی برای بهتر شدن روابطتان دریغ نکنید.

گاهی در خلوت خود با همسرتان، احساسات او را برانگیزانید و به او اظهار محبت کنید و به او قدرت بدهید؛ مثلا به او بگویید که خوشحالم که تو را دارم، به تو افتخار می‌کنم و … هرچقدر که به او قدرت بدهید، مسلما به شما احساس عُلقه بیشتری خواهد کرد و در ادامه سعی خواهد کرد که انتظارات شما را برآورده کند.

از باب یادآوری عرض کنم که مسئله نازکشیدن همسر، نیازمند مهارت است، لذا بیشتر همسرانی که تازه ازدواج کرده‌اند به گونه‌ای با این مسأله روبه رو هستند. برای همین همسران باید توجه داشته باشند که این مهارت به صورت تدریجی و با شناخت بیشتر از همدیگر، بدست می‌آید.

از این رو شما سعی کنید صبر و تحملتان را افزایش دهید و به جای متمرکز شدن روی این مسأله، بهتر است روابط فی مابینتان را بهبود دهید. مسلما هر چقدر روابط میان شما بهتر شود، احساس رضایت از رفتار همسرتان افزایش پیدا می‌کند و به تدریج همسر شما نیز این مهارت را پیدا خواهد کرد.

توجه داشته باشید: که بهترین شیوه اثر گذاری یک زن بر همسرش، استفاده از قدرت عاطفی فوق العاده‌ای است که خداوند به زنان بخشیده است؛ مثلا شما می‌توانید به مناسبت روز تولد، سالگرد ازدواج، اعیاد، هدیه‌ای برای او بگیرید و نامه‌ای همراه با ابراز احساسات برای او بنویسید و بعد در آن نامه بنویسید که اگر فلان نقایص را نداشتید، علاقه شما به او بیشتر و زندگی شما شیرین تر می‌شد.

مسلما با وقت گذاشتن و صبر داشتن همراه با تدبیر می‌توانید زندگی رضایت بخشی را با همسرتان تجربه کنید.

نکاتی در خصوص ارتباط شما با مادرشوهرتان:

طبیعی است که آقا پسرها در اوایل ازدواجشان نسبت به خانواده خود به ویژه مادر حساس باشند و به نوعی سعی در تایید و توجیح رفتارهای احیانا نادرست خانواده خود داشته باشند و از طرفی هم مادر نیز نسبت به آقا پسر خود که یک عمر او را رشد داده و در دامان او بزرگ شده است احساس مالکیت می‌کند و متاسفانه دخترخانمها هم در اوایل ازدواجشان نسبت به این حس دو طرفه بین مادر و فرزند کمتر توجه می‌کنند و با انجام رفتارهایی، زمینه سوءتفاهم را میان خود و مادرشوهر ایجاد می‌کنند.

البته این حس مالکیت در دخترخانمها نیز به واسطه ازدواج در مورد همسرشان ایجاد می‌شود، لذا مادرشوهرها هم غافل از این حس، گاهی رفتارهایی را انجام می‌دهند که زمینه سوءتفاهم را برای خود و عروسشان ایجاد می‌کنند.

بنابراین با آگاهی از این حس، سعی کنید از هر گونه مقابله با رابطه میان همسرتان و مادرش خودداری کنید. هیچگاه نسبت به خانواده همسرتان نزد ایشان و دیگران بدگویی نکنید که به شدت روابط شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد.

لذا به جای اینکه ذهن خودتان را درگیر رابطه همسرتان با مادرش کنید، خودتان را معطوف این مسأله کنید که چگونه می‌توانید رابطه خود را با همسرتان بهبود دهید به طوریکه هر دو از زندگی زناشویی بیشترین رضایت و لذت را ببرید.

برای این منظور، باید یک سیاست رفتاری خاصی را بکار گیرید؛ توجّه داشته باشید که حضور و وجود مادرشوهرتان می‌تواند یک فرصت مناسبی برای بهبود روابط شما با همسرتان باشد.(مطمئنا هر چقدر رابطه شما با مادرهمسرتان توأم با احترام باشد و همانند مادر خود به ایشان احترام بگذارید، رابطه شما و همسرتان نیز بهتر خواهد شد.) پس با دوری از هر گونه تنش با خانواده همسرتان، سعی کنید رابطه احترام آمیز خود را با آنها حفظ کنید و چه بسا گسترش دهید. البته باید به اندازه‌ای باشد که مورد سوءاستفاده نیز قرار نگیرید.

این نکته هم ضروری است که هرگاه روابط شما با خانواده همسرتان بهبود پیدا کند، مسلما خانواده همسرتان هم بیشتر به حرفهای شما اهمیت خواهند داد و در نتیجه سعی در بهبود روابط شما با همسرتان خواهند کرد.

در هرحال این شماهستید که می‌توانید با انجام راهکارهایی که ارائه شد همراه با صبر و تدبیر، می‌توانید از رابطه خود با همسرتان احساس رضایت بیشتری کنید.

با آرزوی موفقیت

 

ناز چی بکشه آخه ؟ تو این شرایط به این گرونی و سختی . شما زنا عوض این که هوای مرد بیچاره رو داشته باشید چه توقعات ما ورایی دارید .

بدبخت دمی اگر عشق کنی

فارغ ز پول اگر زنی طلب کنی

ناز می کند قهر دسیسه او

شاید به وفا بهرش تب کنی

 

سلام چه ربطی داشت به گرونی دوست عزیز…

به نظرم اتفاقا اگه آقایون هوای خانومش و داشته باشن و از نظر احساسی اونها رو غنی کنند خواهند دید که باگرونی و مشکلات مادی هم دست و پنجه نرم نمی کنند و مشکلات زندگیشون کمتر می شه و حداقل آرامش زندگیشون بیشتر می شه…متاسفانه بعضی از آقایون مثل شما این توقعاتی که اصلا خرجی هم نداره رو اسمش و می ذارید توقعات ماورایی…متاسفم واقعا…


 

تالار همدردی نسبت به محتویات تبلیغات مسئولیتی ندارد.

چکار کنم شوهرم نازمو بکشه

مرکز مشاوره,  مشاوره,  روانشناس ,  روانشناسی کودکان ,  تست روانشناسی


ازدواج , 
انجمن مشاوره , 
مشاور خانواده , 
مرکز روانپزشکی, 
مشاوره تحصیلی

تشکرشده 2 در 2 پست

تشکرشده 699 در 298 پست

تشکرشده 2 در 2 پست

تشکرشده 699 در 298 پست

تشکرشده 3,278 در 1,052 پست

تشکرشده 2 در 2 پست

تشکرشده 699 در 298 پست

تشکرشده 1,278 در 497 پست

تشکرشده 2 در 2 پست

تشکرشده 3,278 در 1,052 پست

انتخاب سریع یک انجمن
 


نمایش برچسب‌ها

کودک,  مشاوره ,  خواهر,  ازدواج , روانشناسی ,  فول تست ,  مگاروان, تربیت کودک

 

 

مشاور ,  روانشناس آنلاین ,  مشاوره,  مرکز مشاوره,  مشاوره خانواده ,  مشاورانه


 

تالار همدردی نسبت به محتویات تبلیغات مسئولیتی ندارد.

چکار کنم شوهرم نازمو بکشه

مرکز مشاوره,  مشاوره,  روانشناس ,  روانشناسی کودکان ,  تست روانشناسی


ازدواج , 
انجمن مشاوره , 
مشاور خانواده , 
مرکز روانپزشکی, 
مشاوره تحصیلی

تشکرشده 9 در 7 پست

تشکرشده 83 در 39 پست

تشکرشده 9 در 7 پست

تشکرشده 10 در 6 پست

تشکرشده 766 در 423 پست

تشکرشده 9 در 7 پست

تشکرشده 14,710 در 3,975 پست

تشکرشده 882 در 242 پست

تشکرشده 8,022 در 1,525 پست

تشکرشده 374 در 163 پست

انتخاب سریع یک انجمن
 


نمایش برچسب‌ها

کودک,  مشاوره ,  خواهر,  ازدواج , روانشناسی ,  فول تست ,  مگاروان, تربیت کودک

 

 

مشاور ,  روانشناس آنلاین ,  مشاوره,  مرکز مشاوره,  مشاوره خانواده ,  مشاورانه


 

تالار همدردی نسبت به محتویات تبلیغات مسئولیتی ندارد.

چکار کنم شوهرم نازمو بکشه

مرکز مشاوره,  مشاوره,  روانشناس ,  روانشناسی کودکان ,  تست روانشناسی


ازدواج , 
انجمن مشاوره , 
مشاور خانواده , 
مرکز روانپزشکی, 
مشاوره تحصیلی

تشکرشده 13 در 5 پست

تشکرشده 6,217 در 1,404 پست

تشکرشده 15 در 10 پست

تشکرشده 80 در 22 پست

تشکرشده 13 در 5 پست

تشکرشده 6,217 در 1,404 پست

تشکرشده 11,357 در 3,433 پست

تشکرشده 48 در 30 پست

تشکرشده 13 در 5 پست

تشکرشده 3,054 در 916 پست

انتخاب سریع یک انجمن
 


نمایش برچسب‌ها

کودک,  مشاوره ,  خواهر,  ازدواج , روانشناسی ,  فول تست ,  مگاروان, تربیت کودک

 

 

مشاور ,  روانشناس آنلاین ,  مشاوره,  مرکز مشاوره,  مشاوره خانواده ,  مشاورانه


 

تالار همدردی نسبت به محتویات تبلیغات مسئولیتی ندارد.

چکار کنم شوهرم نازمو بکشه

مرکز مشاوره,  مشاوره,  روانشناس ,  روانشناسی کودکان ,  تست روانشناسی


ازدواج , 
انجمن مشاوره , 
مشاور خانواده , 
مرکز روانپزشکی, 
مشاوره تحصیلی

تشکرشده 8 در 6 پست

تشکرشده 7,561 در 2,380 پست

تشکرشده 8 در 6 پست

تشکرشده 22 در 15 پست

تشکرشده 8 در 6 پست

تشکرشده 22 در 15 پست

تشکرشده 8 در 6 پست

تشکرشده 7,561 در 2,380 پست

تشکرشده 8 در 6 پست

تشکرشده 1,278 در 497 پست

انتخاب سریع یک انجمن
 


نمایش برچسب‌ها

کودک,  مشاوره ,  خواهر,  ازدواج , روانشناسی ,  فول تست ,  مگاروان, تربیت کودک

 

 

مشاور ,  روانشناس آنلاین ,  مشاوره,  مرکز مشاوره,  مشاوره خانواده ,  مشاورانه


 

تالار همدردی نسبت به محتویات تبلیغات مسئولیتی ندارد.

چکار کنم شوهرم نازمو بکشه

مرکز مشاوره,  مشاوره,  روانشناس ,  روانشناسی کودکان ,  تست روانشناسی


ازدواج , 
انجمن مشاوره , 
مشاور خانواده , 
مرکز روانپزشکی, 
مشاوره تحصیلی

تشکرشده 21 در 13 پست

تشکرشده 1,148 در 268 پست

تشکرشده 594 در 190 پست

تشکرشده 21 در 13 پست

تشکرشده 594 در 190 پست

تشکرشده 21 در 13 پست

تشکرشده 56 در 29 پست

تشکرشده 21 در 13 پست

تشکرشده 56 در 29 پست

تشکرشده 21 در 13 پست

انتخاب سریع یک انجمن
 

کودک,  مشاوره ,  خواهر,  ازدواج , روانشناسی ,  فول تست ,  مگاروان, تربیت کودک

 

 

مشاور ,  روانشناس آنلاین ,  مشاوره,  مرکز مشاوره,  مشاوره خانواده ,  مشاورانه

سؤال : سلام. بنده ۲۴ سالمه و سه ساله ازدواج کردم و پسر یک ساله دارم شوهرم خوبه ولی بعضی اخلاقاش خیلی اذیتم میکنه یکی اینکه هرکاری برا ادم میکنه حتی کوچیک منتشو سر ادم میزاره حتی اگر اون کار وظیفه اش باشه . وقتی کاری انجام میده که خوب نیست خجالت نمیکشه و کار خودش رو با دیگران مقایسه میکنه و شروع میکنه به توجیح کردن و کار زشت خودش رو کوچیک میکنه مثلا میگه مگه چیه؟ من که کار بدی نکردم!! درضمن به پدر و مادر من احترام نمیزاره یا وقتی مهمون میاد میره تو اتاق میگه بهشون بگو سرش درد میکنه و خوابیده .لطفا راهنماییم کنید واقعا نمیدونم دیگه چیکار کنم وقتی گاهی باهاش حرف میزنم قول […]

سوال:   خانمی ۳۲ساله هستم و همسر بنده ۳۹ساله هستن ما ۱۴سال با هم ازدواج کردیم دوتا بچه دارم ی دختر ۱۳ساله و ی پسر ۸ساله خیلی از شوهرم راضی هستم اونم همیشه میگه از زندگیم خیلی راضیم فقط ی مشگل داره ک نمیخواد قبول کنه اونم اینکه هر ماه چند روزشو بی دلیل قهر میکنه بخدا نمیدونم دلیلش چیه فقط طی این چندسال بارها پرسیدم ولی میگه من چیزیم نیست فقط منو بزارید بحال خودم باشم این خیلی منو آزار میده جاشو جدا میکنه غذا نمیخوره اگرم بخوره با اخم انگار بامن دشمنه ولی با کلی منت کشی من اونم بعد از یک هفته دوباره به حالت اولیش برمیگرده اینم من از خودم مطمئن هستم کاری نکردم که ناراحتش […]

برنامه های ما


به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید
!
چکار کنم شوهرم نازمو بکشه

درباره ما

متأسفانه در جامعه کنونی ایران آمار طلاق ، خیانت ، افسردگی ، اعتیاد و … بسیار بالا می باشد و روز به روز نیز شاهد پیشرفت این آمار ها می باشیم . هدف اصلی وبسایت مشاوره 24 کمک به کاهش این آمارها در جامعه می باشد و هم اکنون با کمک خدای بزرگ روزانه با دادن مشاوره تلفنی و آنلاین به ده ها هموطن کارهای مفیدی در این زمینه به انجام رسیده است.

همسرداری

چکار کنم شوهرم عاشقم بشه؟ چکار کنم شوهرم دوستم داشته باشه؟ چطوری شوهرمو جذب کنم؟ چه کار کنم شوهرم دلش برام تنگ بشه و عاشقانه دوستم داشته باشه؟چطور شوهرم عاشقم بمونه؟ چگونه خودمو تو دل شوهرم جا کنم؟ اگر میخواهید بدانید با ما همراه باشید

 

عشق خریدنی نیست ، فروختنی هم نمی تواند باشد پس نمی توان کسی را به راحتی عاشق کرد . همسر شما باید عشق واقعی شما باشد تا بتواند عاشق شما بماند. همسر عاشق داشتن نیاز به ایجاد محبت و علاقه ی واقعی است.همسر عاشقچکار کنم شوهرم نازمو بکشه

محبوبیت یک امر مادرزادی و ارثی نیست. در این مطلب می خواهیم از برخی رازهای محبوب شدن برای همسر پرده برداریم و به شما یاد دهیم چطور پایه های زندگی تان را از همین حالا محکم بچینید که دیوارتان تا ثریا کج نرود.

چطوری شوهرم دوستم داشته باشه؟ این سوال پاسخ های مختلفی داره که اصلی ترین آن را بررسی میکنیم

همه همسران نیاز دارند در زندگی احساس امنیت کنند و در صورتی جذب طرف مقابل می شوند که چنین احساسی را به آنها بدهند. خود شما هم دوست دارید در لحظه ای که سکوت کرده اید و در لاک خودتان فرو رفته اید، همسرتان کنارتان بنشیند و در مورد حسی که در این لحظه دارید، با شما حرف بزند.

بیشتر افراد دوست دارند، شرایطی امن داشته باشند تا بتوانند نگرانی ها و استرس های خود را بیرون بریزند. راه پیدا کردن محبوبیت در دل همسر این است که به طرف مقابل نشان دهید می توانید این فضای امن را برایش مهیا کنید.

در دوران نامزدی و آشنایی به او نشان دهید که شما هیچ نمی خواهید شخصیتش را تغییر دهید، با این کار ثابت می شود که شما او را همان طور که هست، قبول دارید. با این کار به او حس آزادی می دهید. اصلا برای طرف مقابل محدودیت ایجاد نکنید. افراد از محدود شدن متنفر هستند بنابراین محدودیت ایجاد نکنید. با این کار او احساس بهتری نسبت به شما پیدا می کند.

بیشتر افراد در مواقع سختی به یک پشتیبان نیاز دارند. در صورتی که شما برای طرف مقابل نقش یک حامی را داشته باشید برایش رضایت بخش است و حس خوبی به او منتقل می کنید. نباید در برابر او بی تفاوت باشید پس از هرگونه کمکی دریغ نکنید. همچنین به او برای کسب انرژی دوباره و متعهد بودن در کارهایش فرصت دهید.

دو فردی که عمیقا عاشق یکدیگر هستند، 75 درصد از زمانی را که گفتگو می کنند، به یکدیگر نگاه می کنند و هنگامی که فرد ناخوانده ای میان صحبت شان وارد می شود، آهسته تر روی از یکدیگر برمی گردانند.

در گفتگوهای معمولی، افراد 30 تا 60 درصد از وقت را به نگاه کردن به یکدیگر اختصاص می دهند.

تا آنجا که برایتان مقدور است از تشویق طرف مقابل خودداری نکنید چون وقتی او را نسبت به خودش خوش بین می کنید او به شما نیز خوش بین می شود.

روشن تر بگوییم وقتی که مرتب از دیگران انتقاد کنید بالاخره به جایی می رسید که آنها را نسبت به خودشان بدبین می کنید و این بدبینی سرانجام به خود شما باز می گردد و به محبوبیت تان لطمه می زند. این طبیعت بشر است که از آدمی که به شدت از او انتقاد کند، خوشش نمی آید.

چگونه شوهرم عاشقم بشه؟ همسر عاشق و راه و روش های آن

داشتن همسر عاشق و افزایش محبت در زندگی مشترک

به او نشان دهید که می خواهید برایش بهترین باشید. به خودتان برسید و برای ارتقای جسمی و روحی و اجتماعی خود وقت صرف کنید و او را تشویق کنید که در همین مسیر قدم بردارد. رسیدگی و توجه دقیق به پوشش، انضباط و آراستگی می تواند شما را خواستنی تر کند. اگر چه ما معتقدیم لباس شرافت نمی آورد ولی انضباط شرافت می آورد. حضرت نبی اکرم (ص) هنگام خروج از منزل عطر مخصوص استفاده می کردند، موهای خود را شانه و لباس ها و عمامه خود را منظم کرده و سپس خارج می شدند. چرا که ظاهر زیبا و آراسته جاذبه آفرین و محبوبیت آور است. زیبایی درون و آرامش و نظم درونی شما هم می تواند به همین میزان باعث محبوبیت شما شود.درباره اسرار طرف مقابل، عیب پوش و رازدار باشید. عیوب او را برای هیچ کس حتی والدین خود بیان نکنید. آیه قرآن می فرماید:«هن لباس لکم» یعنی زن ها باید پوشش مناسب برای عیوب مردان باشند. آنقدر باید در پوشش عیوب دقیق و حساس باشید که حتی اگر کسی قسم خورد که همسر شما فلان عیب را دارد شما هم قسم بخورید که خیر، از این عیب دور است و اینطور نیست.

مهربان باشید، محبت کنید. همه مردها مهربانی را دوست دارند. شاید فکر کنید مردی با ظاهر خشن و زبانی تند و تیز که بلد نیست کلام محبت‌آمیزی بگوید دوست ندارد کلام مهربانانه بشنود و مهربانی ببیند اما اشتباه نکنید، تمام مردها نیازمند محبت و مهربانی همسرشان هستند. مردان معمولا در گذر زندگی و در برخورد با مشکلات فرسوده می‌شوند و برای همین حتی ذره‌ای کوچک از مهربانی می‌تواند حال‌شان را خوب کند. باور کنید که اگر در مهربانی کردن پیش قدم شوید خواهید دید شوهر شما هم در زمان‌هایی که به مهربانی نیاز دارید مهربانی خواهد کرد. چطوری شوهرمو جذب کنم؟ به غرور همسرتان اهمیت دهید.

شرایط زندگی جامعه امروزی به گونه‌ای است که در آن بسیاری از مواقع سطح تحصیلات، درآمد و جایگاه اجتماعی یک خانم از همسرش بالاتر است، این هیچ عیبی ندارد و برای بسیاری از مردان افتخار هم هست که همسرانی موفق داشته باشند، اما به شرطی که در زندگی مشترک شوهر این حس را داشته باشد که نقطه اتکای شماست. مردان دوست دارند قوی ارزیابی شوند و از همه مهم‌تر این که همسرشان آنها را قوی بداند. همیشه این حس را به شوهرتان بدهید که او تکیه گاه شماست و تحت هیچ شرایطی چه درمورد مسائل مالی، چه درمورد مسائل احساسی و ارتباطی غرور او را نشکنید.

آشپزی کردن زن نوعی ابراز عشق به شوهر هم محسوب می شود. مسئله فقط سیرشدن مرد نیست. با نان و پنیر یا تخم ‌مرغ هم می‌شود سیر شد. اما مهم این است که برای شوهرتان غذا پختن نوعی ابراز علاقه و عشق است. می‌گویند راه ورود به قلب مرد، شکم او است. شاید شوهرتان دست پخت بدی نداشته باشد اما به‌هرحال شما زن خانه هستید و می‌ توانید با پختن آنچه او دوست دارد دلش را به دست بیاورید. باور کنید که پختن غذاهای مورد علاقه شوهرتان و نزدیک کردن دستپخت‌ تان به سلیقه او، یکی از ریزه ‌کاری‌هایی است که باعث می شود عشق او به شما چندین برابر شود. بنابراین کیک یا غذای مورد علاقه‌ اش را برایش بپزید. این باعث می‌شود او احساس خوبی داشته باشد، چون می‌داند شما به خاطر او این همه زحمت کشیده‌اید.

لطفا غر نزنید. بسیاری از زندگی‌ های مشترک از غرهای زنان سرد و از هم پاشیده می‌شود. این شکایت بسیاری از خانم‌هاست که «همیشه خسته است»، «هیچ‌ وقت حوصله ندارد» و «به حرف‌های من گوش نمی ‌دهد»، شاید حق با شما باشد و حرف هایتان درست و منطقی باشد. اما در زمان و نحوه بیان مطلب، اشکال است که باید شیوه دیگری در پیش بگیرید.

باور کنید که غر زدن‌ هیچ مشکلی را حل نمی‌ کند و فقط مشکل‌ها را بیشتر می‌کند. با سرزنش، غرولند، بداخلاقی و رنجورنمایی، فقط مرد را فراری می دهید. خانه، محل آسایش و آرامش همسر شماست. اگر همواره خطاهای او یا مشکلات خود را به رخش بکشید، عاقبت می گریزد و به جایی پناه می برد که از این مزاحمت به دور باشد. رگ خواب شوهرتان را به دست آورید؛ آن وقت همه چیز درست می شود. با گوشه و کنایه سخن گفتن و زخم زبان را از صحبت های خود حذف کنید. باور کنید که با مهربانی و عشق می‌توانید تاثیراتی بر شوهر خود بگذارید که با هزار سال غرزدن و نق زدن به آنها نخواهید رسید.

مطمئن باشید اگر روزی یک بار به شوهرتان بگویید که دوستش دارید او دیوانه وار عاشق شما خواهد بود و احساس بسیارخوبی در او ایجاد می شود. به او بگویید بهترین شوهر دنیاست، شوهر شما به تایید و تصویب شما نیاز دارد.

شوهرتان را تشویق کنید و وقتی برای رسیدن به هدف خاصی تلاش می کند، مشوق او باشید. اگر می توانید هر از گاهی از شوهرتان به خاطر تلاشی که برای موفقیت و آسایش در زندگی مشترک تان کرده است، قدردانی کنید و این قدردانی را به شیوه های مختلف همچون زبانی و دادن هدیه نشان دهید.

چجوری شوهرم عاشقم بشه؟ هیچ گاه او را با فردی دیگر مقایسه نکنید و توانایی های او را زیرسوال نبرید، زیرا انتقاد غیرمنطقی، دشمن شادی، صمیمیت و گرمی کانون خانواده است. در مقایسه های بین مردها، مسائلی به خصوص مثل عُرضه و لیاقت داشتن دیگری را نباید بر سر شوهرتان بکوبید. فرض کنید خانمی بعد از یک مهمانی، به همسرش می گوید: «من و دوستم، هر دو همزمان ازدواج کردیم، اما وضع زندگی آنها را ببین وضع زندگی ما را هم ببین».

چطوری دوست داشتن شوهر عشق

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

چکار کنم شوهرم نازمو بکشه

چکار کنم شوهرم نازمو بکشه
چکار کنم شوهرم نازمو بکشه
0