دانلود ضرب المثل های بختیاری

دانلود ضرب المثل های بختیاری
دانلود ضرب المثل های بختیاری

ضرب المثل ها عبارت ها و جمله های موزونی هستند که حاوی پندها و اندرزهای گوناگونی می باشند. موجب آگاهی بخشی ، پندآموزی و عبرت آموزی می شوند. این ضرب المثل ها که گاه پیشینه آنها به چند قرن و شاید هزاران سال قبل باز گردد و سینه به سینه به نسل های بعدی منتقل شده اند ، دریچه ای برای شناخت ابعاد مختلف و جنبه های گوناگون فرهنگ و جامعه هستند. آنها گویای واقعیتهای آشکار و پنهان جامعه و بازتاب بسیاری از رسوم ، عادت ها و شیوه های زندگی یک گروه و یک قوم می باشند. معلوم می دارند که در قلمرو یک فرهنگ چه کارهایی ناپسند و ناخوشایند و انجام کدام اعمال و رویه ها خوشایند و مطلوب است.

در ضرب المثل هاست که زبان و فرهنگ به هم نزدیک می شوند و ابعاد مختلف زبان گفتاری مردم را آشکار می سازند. همچنین می توانند راهگشا ، در یافتن بسیاری از پرسشهای ما در باره زبان و فرهنگ باشند.

در زیر  تعدادی از ضرب المثل های بختیاری با برگردان فارسی آنها ارائه می شود:

• برد سیلا ، بن وار ، نی واسه

سنگ سوراخدار همیشه در باراندز ایل نمی ماند.

دانلود ضرب المثل های بختیاری

کنایه از: تمام پسرها و دخترها بالاخره روزی ازدواج می کنند.

• عروس بونه وه دلس بید ، چرنید ، گد خروس پام تلنید.

عروس که بهانه به دل داشت ، جیغ کشید و گفت : خروس پایم را له کرد.

کنایه از: بهانه جویی و ناسازگاری عروس

• تیلی که تخم ناد ، هندا داسه

جوجه ای که تخمگذار شد ، همسن مادرش است.

کنایه از: فرزندی که ازدواج کرد و بچه به دنیا آورد ، همسن پدر و مادرش شده است.

• بختم ، بخته دامه ، کوشا ، دامم وه پامه

بخت من مثل بخت مادرمه ، کفش های مادرم را هم به پا دارم.

کنایه از: تاثیر گذاری والدین در سرنوشت بچه ها

• هر کی ناره دالو ، نی ره هونه هالو

هر کس مادر بزرگ ندارد به خانه دایی اش نمی رود.

• مهمون هر کی ، هونه خدا هر چی

مهمان هر کسی که باشد ، میزبان با هر چه دارد از او پذیرایی می کند.

• علف سر ریشه خوس ، سوز ایبو

علف سر ریشه خودش جوانه می زند و رشد می کند.

کنایه از: تاثیر خانواده در سرنوشت و تربیت آدمی

• ار لیشم ، گوشت میشم.

اگر زشتم  ، لیکن ذاتی پاک و باارزش دارم.

کنایه از:تاکید بر نجابت و اصالت

• وه بنگشت گدن ، سوکی یا سنگین ، گد ، سوک ، سنگینی ، دس خومه

از گنجشک پرسیدند سبکی یا سنگین ، پاسخ داد ، سبک یا سنگینی دست خودمه.

کنایه از: اختیار و اراده آدمی

• گرگ که پیر ایبو سگ بس خنده

گرگ که پیر می شود ، سگ او را مسخره می کند.

کنایه از: خوار شدن آدمی

• هر چی کنی ، سی ناکس ، نه ایگو خو ، نه ایگو بس

برای ناکس هر هر اندازه کار کنی ، نه می گوید ، خوب است ، نه می گوید ، کافی است.

کنایه از: رویه انسان های بی ارزش و قدرنشناس.

• کر خو مال سی چنه سه ، کر لیش مال سی چنه سه

نه پسر خوب و با لیاقت مال می خواهد (بدست می آورد) ، نه پسر پست و نالایق. (بر باد می دهد)

• گرگن گرهدن ، پند دادن ، گد ولم کنین ، گله رهد.

گرگ را گرفتند ، نصیحت کردند که دیگر به گله حمله نکند ، گفت: رهایم سازید ، گله رفت.

کنایه از: ترک عادت نتوان کرد.

• نه کور حیا داره ، نه کچل ، مزگ سر.

دانلود ضرب المثل های بختیاری

نه آدم کو حیا دارد نه کچل مغز سر دارد.

کنایه از: اینکه آدم های بی حیا و بی چشم و رو  هیچ وقت حیا نمی کنند و از رو نمی روند.

• قاطرن نل کردن ، پشغه کوره هم پاس بلند کرد ، گد مونم ، نل کنین.

قاطر را که نعل کردند ، پشه کوره نیز پایش را بلند کرد و گفت: مرا نیز نعل کنید!

• بز که اجلش ایرسه ، نونا ، شونه خوره

بز که اجلش فرا می رسد ، نانهای چوپان را می خورد.

• لیوونه زه گسنی مرد ، گدن ، گرده گرس گلیس

آسیابان از گرسنگی مرد، گفتند نان در گلویش گیر کرد.

• افتو  زی همچو که دز دلس خاس

آفتاب جایی طلوع کرد که دزد دلش می خواست.

کنایه از: خوش شانسی آدم نا اهل.

• سگ ، دم هونه ساوس ، زله

سگ  در خانه صاحبش زرنگ است.

• همبونه دادن خرس وراره ، خردس ، گد ، جا مزم.

انبان را به خرس دادند که درست کند ، آن را خورد و گفت: جای دستمزدم.

• سرونه سر زینه بیوه ، دهل ، درس

از بدشانسی زن بیوه ، دهل پاره شد.

کنایه از: بدبیاری و بدشانسی

• سی گا مکال  ،چه یه من ، چه صد من.

برای گاوی که خیش نمی رود و تن به کار نمی دهد ، چه یک من و چه صدمن بذر ، فرقی نمی کند.

کنایه از: آدمهایی که تن به کار نمی دهند ، فرقی نمی کند که کار چه باشد.

• کچل که مینا دار ایبو ، زه داغ مینا ، هار ایبو.

زن کچل که صاحب مینا و دستار می شود ، هار می شود.

کنایه از: کم ظرفیتی افراد.

• اوره شومه باداده ، حسنی که خدا داده

ابریشم تاب داده ، حسنی که خدا داده.

کنایه از: اینکه هر کسی را خدواند  به شکلی خاص آفریده است.

• بهیگ به هونه بوس ، تی ناشت ، گهدن ، غلا  ، مین ره ، تیاس کند.

عروس اصلاً  از اول چشم نداشت ، گفتند: کلاغ در راه چشمانش را کند.

کنایه از: عیب پوشی دختر برای شوهر دادن.

زبانزدهای بختیاری

باد اورد خدا دا به حوشه چین: مصداق تغاری بشکند ماستی بریزد،جهان گردد به کام کاسه لیسان.

گیوه کش پا پتی: کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد.

بالا جام نی دوون هم نی نشینم : کنابه از افرادی که به چیز کم قانع نیستند و زیاد هم گیرشان نمی آید.

کیکنید و چرنید خروس پامه تلنید: به بهانه ای دیگر از انجام کاری سرباز زدن ،بهانه جویی.

ار بووسه نیدی ادا شاهی اکرد : اگر پدرش را نمی دید ادعای پادشاهی می کرد.

کا نداشت یه چی یی داشت: کنایه از نو کیسه.

دلته بنه به دلدون آردته بنه به همبون:آسوده و خاطر جمع باش

هر که گده داره دده نداره: کنایه از افراد تنها خور و خود خواه

حونه مبا بی کهخدا احمد اره مومد ایا:خانه بی برزگتر نباشد هرج و مرج می شود

میراث خرس اگرده به کفتار:

آدمیزا بانده بی باله : کنایه از سرعت انجام کارها و سرعت در رسیدن به مکانی دیگر

آربیز به قیلون گو دو سیلا داری : مصداق آنکه عیب بزرگ خود را نمی بیند و عیب کوچک دیگران را برمی شمارد.

آسیو درادره لوینه کپنه : شمالی ها می گویند هنه بزو (یکی هیزم می شکند و دیگری می گوید هن.): یکی کار انجام می دهد دیگری نفس نفس می کند.

بهیگ وختی گشنه س ابو یاد آش عروسیس اوفته : در شرایط سخت و نداری به یاد ایام خوش افتادن.

افتو ز اوچو که دز دلس اخواست : اوضاع بر وفق مراد آدم بد و تبهکار گشتن.

سگ که چاق ایبو گوشتس نیخورن: آدم بی ارزش همیشه همان است و ظاهرش هم عوض شود همان است.

همبون دادن به خرس گن ورآرس خردس به جا مزدس:مصداق همان آفتابه را خرج لحیم کردن.

منیر به رنگ زردم گادین (گژدین ) زیر بردم: فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه.

نون جو نه ری داره نه آستر: آدمی که خوب و بدی  برایش یکسان است.

گا مرد و شیر وهره بهرست: فلانی مرد و بده بستان ه(معاملات)

قطع شد.

تازی وخت شکال….س ایا: کسی که در موقعیت حساس صحنه را ترک می کند.

نه ز پل اره نه ز گدار: کسی که به هیچ صراطی مستقیم نمی شود. یک دنده.

حور سهر مینت خمه کشت و بیرینت مردمه:توش خودم را کشت و بیرونش دیگران را ،ظاهر فریب

لوینه ز گسنه یی مرد گن گرده گرهسه:کسی از گرسنگی مرد و دیگران می گفتند نان در گلویش گیر کرده. باور نداشتن اطرافیان از مشکلات افراد.

کاسه ای داریم آرک برک تو پرس ک مو پر ترک: کنایه از داد و دهش دو طرفه

حیا دار گ حیام ابو بی حیا گ زم اترسه:آدم آبرومند از حیاداری خودش کنار می کشد و آدم بی حیا فکر می کند از او ترسیده اند

جوم دهرسته الصم نپهرسته:اگر مفلس شده ام ولی اصل نسبم از دست نرفته

گرگ که پیر ابو تعمره سگ ابو:سن که بالا می رود جوانان قدرت می گیرند و پیران را تمسخر می کنند.

بچه یا وا ریش بوه ورس بجهمه یا ترنه دا : اشاره به اهمیت تربیت والدین و کنایه از افراد بی خانواده.

برزیر که وامهنه داسنه کل و تیز اکنه :برزگر که از کار وامی ماند ، سعی کردن در یافتن مقصر دارد.

به خرس گن حرف بزن گد پمپلاپف : کسی که فن بیان ندارد و نسنجیده سخن می گوید.

تا داریم سر ایدراریم همی که نداریم پیت ایوراریم: تا داریم زندگی و سرفرازی می کنیم هنگام نداری به خود می پیچیم مار تا صاف نبو به سیلا نیره:صداقت و راستی مایه ی پیروزی است.

دندون اسب پیشکشینه نی شمارن: از هدیه نیاید ایراد گرفت.

به شیطون گن خدا بوته بیامرزه گ چی که نیبو: کاری که با عقل جور نیست.

تا نبوهه امر حق نیوفته بلگ درخت: همه کارها با خواست خداست.

به بنگشت گن سوکی یا سنگین گ سوک سنگینیم دست خمه: احترام هرکس به خودش بستگی دارد.

به توشمال گن بزن گ تنگه پام درد اکنه: کنایه از بهانه ی بیجا آوردن.

به میش اگو بجه به گرگ اگو بگرس: مصداق شریک دزد و رفیق قافله.

برد سر جا خس سنگینه: هرکس در جایگاه خود وقار دارد.

شون گله ن ول کنه حونه خدا دست زس نی ورداره:چوپان گله را رها کند صاحب گله رها نمیکند.

ماهینه که نیخون بگرن دس ایارن سی دینس:وقتی راغب به انجام کاری نباشند. کاری می کنند که حاصل ندارد.

هرچی کنی سی ناکس نه اگو خووه نه اگو بس:برای آدم قدر نشناس کار کردن بی فایده است.

دس خوم کس خوم: به خودم تکیه می کنم.

هرکی گپی نداره نشینه سا یه یرد گپ:هرکس بزرگی ندارد به سنگ بزرگی تکیه می کند.

بز به پا خوس کشن به دار میش به پا خوس : هر کسی باید در مقابل اعمال خود پاسخ گو باشد(که گناه دگران برتو نخواهند نوشت)

کور بهتر به حونه خوس ره ابره: نابینا هم خانه ی خود را بهتر بلد است.

پوس خووه که بوس خووه: اصل و جوهر خوب است که ظاهر خوب است.

گرگ زه به گله هول به یکی دارون: گله را گرگ زد وای به حال آنها که یک گوسفند دارند.

بردیم به آسماری دس ز دینم نی ورداری: بیچاره ام کردی هنوز هم رهایم نمی کنی؟

جلتم ور ملتم: خواه ناخواه جورم را باید بکشی.

بید ار تهله سایه س شرینه:درخت بید اگر ثمری ندارد ولی سایه ی خوبی دارد.کنایه از اینکه اگر  خصلت بد را می بینی صفات خوب را هم ببین.

ضرب المثل های بختیـــــــا ری


چهارشنبه 5 فروردین 1394 07:43 ب.ظ


جمعه 15 اسفند 1393 06:57 ب.ظ


جمعه 8 اسفند 1393 10:34 ب.ظ

 

دانلود ضرب المثل های بختیاری

 


دوشنبه 26 آبان 1393 06:58 ب.ظ


سه شنبه 20 آبان 1393 03:40 ب.ظ


پنجشنبه 8 آبان 1393 10:12 ب.ظ


پنجشنبه 1 آبان 1393 10:10 ب.ظ


پنجشنبه 1 آبان 1393 02:16 ق.ظ


چهارشنبه 23 مهر 1393 09:07 ب.ظ


چهارشنبه 16 مهر 1393 01:13 ق.ظ


شنبه 28 تیر 1393 12:00 ق.ظ


جمعه 27 تیر 1393 12:00 ق.ظ


سه شنبه 27 خرداد 1393 12:00 ق.ظ


یکشنبه 25 خرداد 1393 12:00 ق.ظ


جمعه 23 خرداد 1393 12:00 ق.ظ


پنجشنبه 22 خرداد 1393 12:00 ق.ظ


جمعه 16 خرداد 1393 12:00 ق.ظ


شنبه 10 خرداد 1393 12:00 ق.ظ


جمعه 9 خرداد 1393 12:00 ق.ظ


جمعه 2 خرداد 1393 05:10 ق.ظ


جمعه 26 اردیبهشت 1393 12:00 ق.ظ

ضرب المثل بختیاری:

پَمَر رگ اِره به کوری؟

بزرگترین سر مایه اعتماد به نفس است.یَه مُرغی بی قََلوه فیت فیت اِکِرد

مُرغ ِ کاریاتی زِ کُلُنگ چی رَه با لا…

رَه تا رَِسی به لونَی دال

چار هایه زِدال دید

یکی نِه دُزید…

زِ کُه اُوَی بِ لَم

هایه کِنه ناها هَمُچُ…

نَونِست واس چه وا کُنه…

یَه مرغه دی رَه خَوسی سَره هایه…

تا یه ماه بَهد یَه تیلی ز ِ هایه دِروَی

مُرغ شَوَندِه روز به تیل اِگُد:

نَ کِ رووانه دیدی واستی سَره جات

دانلود ضرب المثل های بختیاری

نَ کِ کِرمِنه دیدی اَمونس دی…

نَکِ اَفتَو دَرَو نیای به مال…

نَکِ بالُنده مِنِه آسمون بِوینی بالاس واز ودِراز..اَما نَجِهی…

تیل دی گپ اَوی

چونو که ز مرغ گفتر اَوید

چونو که بالاس سیاه ودراز…

تیل دی زِ مرغ گفتر اُ گفتر تر اَوید…

اَمامرغ هَی هِمینونه سی تیل اِگود…

نَ کِ رووانه دیدی واستی سَره جات

نَ کِ کِرمِنه دیدی اَمونس دی…

نَکِ اَفتَو دَرَو نیای به مال…

تا یه روز تیل ِ ز ِ مُرغ گفتر گوهد:

هَمو چنه مِنه آسمون؟

هَمو کِ هَی دِر اِخوره….

مرغ گوهد: هو داله…

بی حریفِ مِنه آسمون!

مرغ اِخوره…

تیل اِخوره…

تیل ِ ز ِ مُرغ گفتر گوهد:

مو هم اِخوم جوره هو بالامه واز کنُم…

مو هَم اِخوم جوره هو بال ِ آسمون دِر بخورم…

هر روز همینونه گوهد و گوهد تا یَِه روز مُرد!

هیچ وَقت هَم بال نَزَی …

هیچ وَقت هم نَرَهد به آسمون…

چیناکه هَی بِس اِگوهدِن: تو مرغی!

تو نتری!

راستِس یو بی که تیل ِ ز ِ مُرغ گفتر ، دال بی!

اَما بَس که بِس گوهدِن: تو مُرغی!

تو نتری! خوسم باوَرِس اَویده بی!—آدینگل ِ زیادی هِدِن که دالِن ! نه مرغ!

اَما بسکه بِسون گودِن: تو نتری!

اونو، جوره تو نیدِن!

اونو، زِ …ایما بهترونن!

خوسونم باورسون اَویده!.. که مُرغِن! ————————————دال= عقابکلنگ چی= قله ایی بسیار نزدیک به زرد کوه بختیاریقَلوه= بسیارچیناکه= زیرا کهفیت فیت= فضولی بیش از حدهایه= تخمتیل= جوجهآدینگل= انسانهانتری= نمیتوانیاَویده بی= شده بودبالُنده= پرندهدِر بخورم=بچرخم نَجِهی=فرار نکنیرووا=روباهگفتر= بزرگترشَوَندِه روز=شبانه روز


چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 12:21 ق.ظ


شنبه 6 اردیبهشت 1393 12:25 ق.ظ


جمعه 5 اردیبهشت 1393 12:29 ق.ظ


دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 12:23 ق.ظ

مفهوم تصویر بالا با یک ضرب المثل بختیاری مرتبط است ارسال کنید و جایزه بگیرید.


شنبه 30 فروردین 1393 12:25 ق.ظ


شنبه 30 فروردین 1393 12:00 ق.ظ

اگوی جند ِ باله غاشه

eguy jende bale ghashe


شنبه 30 فروردین 1393 12:00 ق.ظ

کا نداشت  یه چی داشت

ka nadasht ya chi dasht


پنجشنبه 28 فروردین 1393 12:00 ق.ظ


چهارشنبه 20 فروردین 1393 12:00 ق.ظ

» کتابناکهای مرتبط:ماجرای قتل سردار اسعد بختیاری

بختیاری ضرب المثلهای بختیاری

Powered by You

آ – الف – ب – پ – ت – ث – ج – چ – ح – خ – د – ذ – ر – ز – ژ – س – ش – ص – ض – ط – ظ – ع – غ – ف – ق – ک – گ – ل – م – ن – و – هـ – ی

آدُمِ کم شانسِنِه مِنِ کَلِ مُرغون کوسه اِزَنِه[۱].

آهَی گُلَی آسونه، دینگِلی دینگوِس سخته[۲].

اَر اِخوی بینی زِنِ پَرچَلِه یا نه، بِه گوزَکِس[۳] سَیل کُو.

اَفتَو زَی هَمُچو کِه دِلِ دُز اِخاس.

دانلود ضرب المثل های بختیاری

اَلسِ کار پدره، که مادر رهگذره.

اِخومِت که اِگومِت ( دوستت دارم که به تو می گویم ).

اِدُنُم چَنتا مِل وه لاشِسِه ( می دانم چندتا مو در بدنش هست یعنی او را کاملا می شناسم ).

اَمرو تا صُوَه[۴] هَم خدا کریمه.

ایما که سالِنِه پائیدیم[۵]، ماهِنَم اِپائیم.

باد اَوُرد، خدا داد به هوشه چین[۶].

بِجور جاتِه بِنِه پاتِه.

بَختُم، بَختِه دامِه، کَوشا کُهنِه دام بِه پامِه.

بِد[۷] اَر تَهلِه، سایِس شیرینه.

بُز که اَجَل اِگِرِس، نونا شونِ[۸] اِخورِه.

بِزیس و بینیس.

بِنگِشتِه بُردِن باغ بهشت گُد وطن وطن، وِلِس کِردِن اِوَی نشست سَرِ خارپَرزین[۹].

بووم همو کِه سَرِ گُرزِ تاشید[۱۰].

به بِنگِشت گُدِن تُخمات کوچیرِن گُد بووم سُهد[۱۱] تا هَمینونِ نَهادُم.

به تشمال گُدِن ساز بزن گُه، تَنگِه پام اِخارِه.

به میش اِگو بِجِه، به گرگ اِگو بِگِرِس[۱۲].

بیو به دینُم پات پَتیه[۱۳].

تاپو گِلی.

تَش بِ دی[۱۴].

تیلی که تخم ناد، هُمدا داسِه[۱۵].

چی مَشکِ کُهنِه زِ دَر اِگِرِنِس زِ اَنگِلِه اِپُکِه.

دُزِ بُنِ هورِنِ نَتَری بِگِری[۱۶].

دوست اِگُه بِت اِگُم، دِشمِن اِگُه خواستُم بِت بِگُم.

دو کَلا جَنگ اِکُنِن سَرِمالِ مَردُم.

دُهدَر که جَواوِ دا داد، جَواوِ شا داد[۱۷].

زِ بیکاری مِل و مِرزِنگ اِکَنِه[۱۸].

ز دوتا چی ناراحت نَبو بِدَونی و نَرَسی، بِخورِن و بِت نَدِن.

زمین سِفتِه گا زِ تِه گا اِبینِه.

زَهمِ مَچُهما[۱۹].

سَی و گرگ تِفاق[۲۰].

عروس بسکه خوبید، گیوِنِه هم دِراَوُرد.

علف سَرِ ریشه خُس سَوز ایبو.

فِلونی ماتی وابید.

کا چَشمِه رین.

کار دُهدَر نَکِردنس بهتر[۲۱].

دانلود ضرب المثل های بختیاری

کال و وُرار[۲۲].

کَه باقِلِه باد اِزَنی ( کنایه از کار بیهوده کردن است ).

گپِتِه وُرار[۲۳]، کوچیرِت وُراوردِه خداییه.

گرگ که پیر اِبو سگ بِس اِخَندِه [۲۴].

گرگ که زید به گله، بترسه هو که[۲۵] یکی داره.

گرگِ گِرِدِن پَندِس دادِن، گُد وِلُم کُنین گلِه رَهد.

گژدیم بی دا [۲۶].

گله چِرا گِرِهد، بز شَلِه نِها[۲۷] گِرِهد. .

گِوِه کَش پا پَتی ( معادل کوزه گر از کوزه ی شکسته آب می خورد ).

گووَر وا گا اِبَرِه، دُهدَر وا دا.

مثل زخم پلنگ وادِرَوش[۲۸] اِکُنه.

مثل شَنگُل وَرکَنِه به گایَل.

مهمون دِر مِجال[۲۹]، جاس بُنِه چالِه.

مهمون دِرمِجال، شُمِس با خُسِه.

نه زِ پُل اِرِه، نه زِ گُدار[۳۰].

نونِ مُفت نَخَردِن که حرفِ مُفت بِزَنِن .

نونِ یَه مَن هیچی خَردِن و حرف زَیدِن.

هرچه آسِیَو اِدِرارِه، لُوینِه[۳۱] اِکَپنِه.

هر کِه نِه[۳۲] حَرف نَکُشت، تیر تُفَنگ هم نِکُشِس.

هور سُهر هور سُهر، مِنِت خُمِه کُشتِه بِرینت مَردُمِه.

ضرب المثل های بختیاری

آدمی که مالس اِره، ایمونس هم اِره.

“کسی که مالش می رود، ایمانش هم می رود.” کنایه از اینکه کسی که مالش به سرقت برود، ممکن است با مظنون شدن به این و آن، ایمانش هم از دست برود.

دانلود ضرب المثل های بختیاری

آدمیزاد، بونده بی باله.

“آدمیزاد (همانند) پرنده ای است بدون بال”. کنایه از اینکه هر آینه ممکن است هجران و دوری برای انسان پیش آید.

مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم (مولانا(

آربیز به قیلون اگو، دو سیلا داری.

“الک به قلیان می گوید: دو سوراخ داری”. این مثل زمانی بکار میرود که کسی عیب و ایراد خود را نبیند و به دنبال عیب جویی از دیگران باشد. (تیر را در چشم خودش نمی بیند، مو را در چشم دیگری می بیند.(

آردم بختم، آربیزم آوختم.

“آردم را الک کردم، (و) الکم را هم آویزان کردم”. کنایه از اینکه همه کارهایم را انجام داده ام و دیگر کاری برای انجام دادن باقی نمانده است.

آسیو دراره، لوینه کپنه.

“آسیاب در می آورد (تولید می کند)، آسیابان (لوینه) می بلعد. (مصرف می کند)”. این مثل را بیشتر در مورد تولید کنندگان و نان آوران خانه بکار می برند، زمانیکه مصرف کنندگان، رعایت اندازه و اعتدال را ننمایند.

ار اِخوی خاک کنی من سرت، برو سر یه تل بلندی.

“اگر (حتی) میخواهی خاک هم بر سر خودت بریزی، برو بالای یک تپه بلند”. کنایه از بزرگ منشی و بلند همتی است. 

ار بو خونه نیدی، اِدا شاهی ایکرد.

“اگر پدر خود را نمی دید، ادعای پادشاهی می کرد”. این ضرب المثل در مورد افرادی که خیلی زود اصل و نصب خود را فراموش کرده و به دیگران تفاخر می کنند، بکار می رود. 

ار جووم دهرست، السم نه پهرست.

“اگر پیراهنم پاره شد. اصلم نپرید (از بین نرفت)”. این ضرب المثل بیانگر این نکته است که فقر و تنگدستی، اصالت خانوادگی و ارزشهای اصیل را از بین نمی برد. 

 

ار خومه نیدیه، گو رشید خوی دارم.

“اگر خودم را ندیده ای، برادر رشید خوبی دارم”. این ضرب المثل درباره کسانی به کار میرود که بیش از آنچه به توانائی های خود تکیه کنند، متکی به توانایی دیگران می شوند. 

ار دنیانه او بو وره، فلونینه خو ابره.

“اگر دنیا را آب ببرد، فلانی را خواب می برد”. در مورد بی تفاوتی برخی افراد بکار می رود که کاری به مسائل پیرامون خود ندارند. 

ار کوگ نکنه قهقه بیجا، کی دونه کوگ کیه کرده جا؟

“اگر کبک قهقه بیجا نکند، چه کسی میداند که کجا جای گرفته است”؟ در مورد افرادی به کار میرود که با طرح مسائلشان باعث افشای راز و رمز خود می شوند و به اصطلاح عسس مرا بگیر راه می اندازند. 

ار لیشم، گوشت میشم.

“اگر زشت هستم، گوشت میش هستم”. یعنی ماهیتم خوب است، هر چند که ظاهرم بد باشد. اصل هم ماهیت هر چیز است. 

ار نبو امری ز حق، نیفته بلگی ز درخت.

“اگر امر حضرت حق نباشد، برگی از درخت نمی افتد”. این مثل بیانگر آن است که هیچ امری در جهان حادث نمیشود، مگر به خواست خداوند یکتا. 

ار نخردیم نون گندم، اما دیدیم دست مردم.

دانلود ضرب المثل های بختیاری

“اگر نخوردیم نان گندم، اما دیدم دست مردم”. یعنی اگر خودمان کاری را تجربه نکرده ایم، ولی با توجه به تجربیات دیگران با آن آشنایی داریم. 

اسب پیش کشینه که دندوناس نیشمارن.

“دندانهای اسب پیشکشی را که نمی شمارند”. این ضرب المثل بیانگر آن است که اگر هدیه و پیشکش را به کسی بدهند، نباید در صدد ایراد گرفتن از آن برآید. 

افتو زی همو چو که دُز دلس خواست.

“آفتاب همان جایی تابید که دلخواه دزد بود”. فراهم شدن شرایط برای فرد خطاکار، کمال آرزوی اوست. 

الس کار پدره، که مادر رهگذره.

“اصل کار پدره، که مادر رهگذره”. این ضرب المثل “اصل” و “ریشه” انتقال صفات را، “پدر” میداند. اصلی که نظام قبیله ای پدر سالار بر آن متکی است. 

امساله نه هر ساله.

“امسال، مثل هر سال نیست”.  

اورشم که خوار ابو، پیوند هر و گا ابو.

“ابریشم که خوار و بی ارزش میشود، به خر و گاو آویزان میشود”. هر گاه ارزش واقعی چیزی درک نشود، مورد بی اعتنایی قرار میگیرد. 

او سرد رهدم سر دستس.

“آب سرد روی دستش ریختم”. در مقام نا امید کردن افراد به کار می رود. در فارسی: آب پاکی روی دست کسی ریختن. 

اولاد کابهلی، چنسون و پانالن، چنسون ز پهلی.

“اولاد کابهلی (کاکا بهلول)، تعدادیشان از پا می نالند، تعدادیشان از پهلو”. در مورد افراد خانواده یا فامیلی به کار میرود که هر یک از دردی و بیماریی شکوه داشته باشند. 

 

ایبیزیس و ایبینیس.

“الکش می کنی و آنرا می بینی”. یعنی پس از تجربه کردن به حرف من خواهی رسید. 

ایما که سالنه پائیدیم، ماهنم پائیم.

“ما که سال را پائیدیم، ماه را هم می پائیم”. ما که در انتظار انجام کاری، سالی را به انتظار نشسته و صبر کرده ایم ماهی دیگر را هم منتظر می مانیم. 

ای نونی مو مهمونم، یو چو و یو همبونم.

“اگر نمی دانی من مهمانم، این چوب و این هم انبانم”. یعنی از لوازم و بار و بنه ام بدان که من مهمان هستم. یعنی میتوان از آثار و شواهد چیزی پی به نیات و اهداف بوجود آورنده آن برد. 

ای هوسه، یه دفه بسه.

“اگر هوسه، یکدفعه بسه”. اگر از روی هوی و هوس کاری صورت بگیرد، همان یکبار کافی است. 

باد بسکه خوهه، بادبزن هم اوفته گلس.

“باد از بس خوب است، بادبزن هم همراهیش می کند”. در خصوص حمایت فردی شرور و ناباب از فردی شرورتر و نابابتر بکار می رود. 

بالا جام نی، دو من نی نشینم.

“بالا جایم نیست، پائین (هم) نمی نشینم”. اینکه اگر نتوانم بالا بنشینم، پائین هم نخواهم نشست. 

بجور جاته، بنه پاته.

“(اول) جایت را پیدا کن، (سپس) پایت را بگذار”. این ضرب المثل در مورد افرادی بکار میرود که دست به کارهای نسنجیده ای می زنند. بیشتر در زمینه دقت کردن در امر ازدواج بکار میرود. 

بچه یا واریش بووس بجهمه یا ترنه دا.

“بچه یا باید از ریش پدر حساب ببرد یا از گیس مادر”. این ضرب المثل در زمینه تربیت کودکان است، و بیانگر این نکته است که به هر حال کودک باید حرف شنوی از یکی از والدین داشته باشد، تا در تربیت او خللی وارد نشود. 

بد الس وفا نکرد، الس دار خطا نکرد.

“بد اصل وفا نکرد، اصل دار خطا نکرد”. این ضرب المثل در مورد تأثیر اصالت خانوادگی افراد در عدم انجام کارهای خلاف بکار میرود. یعنی افراد با اصالت خطا نمی کنند و افراد بد اصالت نیز وفا نخواهند کرد. 

برد سر جا خوس سنگینه.

“سنگ سر جایش سنگین است”. کنایه از اینکه افراد در مقام واقعی خود، دارای وقار و ارزش می باشند. 

برد گهپ نشونه نزیدنه. 

“سنگ بزرگ نشانه نزدن است”. 

این مثل بیانگر آن است که دادن وعده های غیر معقول و اغراق آمیز به معنای عملی نشدن آنهاست. 

بردیم به آسماری، دست زدینم نی ورداری.

“مرا بردی (تا کوه) آسماری، دست از دنبال کردنم برنمیداری”. در مورد کینه توزی برخی از افراد بکار میرود، که بیش از حد انتقامجویی می کنند.

(آسماری نام کوهی است به ارتفاع تقریبی ۲۰۰۰ متر در جنوب شرقی مسجد سلیمان.( 

برزگر که وامهنه، داس کل و تیز اکنه.

“برزگر که خسته می شود، داس را کند و تیز می کند”. (داس را مقصر می داند) در مورد بهانه جویی و دلیل تراشی بی مورد بکار میرود. 

برو یه جا که بخوننت، نه چو وردارن بروننت.

“برو جایی که بخوانندت (پذیرایت باشند) نه (جایی که) چوب بردارند و برانندت (بیرونت کنند)”. یعنی برو جایی که حرمتت را بجا آورند، نه مورد بی اعتنایی قرار گیری. 

 

بره نر و کله نی خوسه.

“بره نر در آغل نمی خوابد”. این ضرب المثل در مورد اهمیت داشتن فرزندان پسر بکار میرود و بیانگر آن است که به هر حال آنان به کاری مشغول شده و در خانه نمی مانند. 

بز که اجل گهرس، نونا شونه خوره.

“بزی که اجلش برسد، نانهای چوپان را می خورد”. انجام کارهای غیر منطقی، موجب هلاکت خواهد شد. 

بو دام ز دالوم ایا.

“بوی مادرم از مادربزرگم می آید”. این ضرب المثل به نقش توارث در انتقال صفات و خصایص اشاره دارد. 

چونکه گل رفت و گلستان شد خراب بوی گل را از چه جوییم از گلاب. 

بونده بد سر درخت بد انشینه.

“پرنده بد، بر روی درخت بد می نشیند”. در فارسی: کند همجنس با همجنس با پرواز. 

بونه و دل، جنگ کردن آسون.

“بهانه به دل، جنگ کردن آسان”. یعنی چنانچه بهانه ای در دل وجود داشته باشد، به دنبال آن جنگ کردن و ایجاد بحران و درگیری آسان خواهد بود. 

بنگشته بردن باغ بهشت، گهد ولات ولات.

“گنجشک را بردند به باغ بهشت، گفت: ولایت ولایت (وطن)”. این ضرب المثل علاقه به وطن را بیان می کند، هر چند که نسبت به دیگر مناطق موقعیت بهتر و برتری نداشته باشد. 

به بنگشت گهدن سوکی یا سنگین؟ گهد: سوک، سنگینیم دس خمه.

“به گنجشک گفتند: سبکی یا سنگین؟ گفت: سبک، سنگینم دست خودم هست”. بیانگر این نکته است که حفظ وقار و ارزش افراد به اراده و عملکرد خودشان بستگی دارد. 

به توشمال گهدن ساز بزه، گو تنگه پام خاره.

“به نوازنده گفتند: ساز بزن. گفت: کف پایم میخارد”. این ضرب المثل زمانی به کار میرود که کسی جهت عدم انجام کاری بهانه جویی کند. 

به خرس گهدن، حرف بزن، گهد: پمبلاپف.

“به خرس گفتند حرف بزن. گفت: پملاپف”. به افرادی که قادر به بیان سنجیده و متین مطالبشان نیستند، اطلاق می شود. 

به شیطون گهدن خدا بوته بیامرزه، گهد چی که نیبو.

“به شیطان گفتند خدا پدرت را بیامرزد. گفت: چیزی که نمی شود”. درباره افرادی به کار میرود که کمتر امیدی به هدایت و آمرزش آنان می رود. 

به کور گهدن چه اخی؟ گهد دو تیه روشن.

“به کور گفتند چه میخوانی؟ گفت: دو چشم روشن”. این ضرب المثل در بیان آرزوهای بدیهی بکار می رود. 

 

به میش اگو بجه، به گرگ اگو بگهرس.

“به میش می گوید: بدو، به گرگ می گوید: بگیرش”. در مورد افرادی به کار میرود که دو دوزه بازی می کنند و به اصطلاح هم رفیق دزدند، هم شریک قافله. 

بهودارو بی بهو، هی ایکنن بهو، بهو.

“پدر دار و بی پدر، هی فریاد می زنند: پدر، پدر”. نظیر: دارا و ندار، هر دو می نالند. 

بهیگ ز هونه بو تی نداشت، گهدن من ره قلاتیسه درورد.

“عروس از خانه پدر چشم نداشت. گفتند: بین راه کلاغ چشمش را در آورد”. این ضرب المثل در مورد افرادی به کار میرود که با دلایل واهی سعی در پنهان 

کردن نقایص دارند.. 

 

بهیگ که بونه و دله، اگه خروس پام تلنی.

“عروس که بهانه به دل دارد، می گوید خروس پایم را له کرد”. در مقام بهانه در دل داشتن و دنبال دست آویز بودن برای بروز آن بکار می رود. 

بهیگ وقتی گشنس ابو، آش عروسیس یا یادس.

“عروس وقتی گرسنه اش می شود، آش عروسی اش یادش می آید”. کنایه از این است که انسان در سختی ها، یاد ایام خوش گذشته می افتد. 

بهیگه و هونه بیوزما، بعداً بفشنس که.

“عروس را در خانه آزمایش کن، سپس او را به کوه بفرست”. پس از حصول اطمینان از توانایی و استعداد افراد باید آنان را به کار گمارد.

بید ای تهله، سایه س شرینه.

“بید اگر (خودش) تلخ است، سایه اش شیرین است”. این ضرب المثل بیانگر آن است که باید در مقام قضاوت به خصوصیات نیک و بد هر دو توجه داشت.

یه حیا دار هَیْ حیا اِیْکه یه بِیْ حیا گو وَروم تَرسه

کسی که از آبروی خود حیا می کند و چیزی نمی گوید ، اون که بی حیا است فکر می کند که از او می ترسد .

خدا سر وُ زِیرِن سیْ یَک آفری 

خداوند همه ی جفتها رو برای هم آفریده است 

گُوَر وا گاه بِرِه دور وا دابره 

گوساله به گاو یعنی مادر می ره یعنی شبیه مادرش می شود و دختر هم شبیه مادرش می شود .  

 

هو که نِت وا گِریوِه اِخِت نه هُو که نِت وا خنده 

اونی که اشک تو را در می آورد تو را دوست دارد ولی اون که تو را می خنداند تو را دوست ندارد و دشمن تو است 

نَنیَر وِ رَنگِ زردُم مُو گُودیمِ زیرِ بَردُم 

به قیافه من نگاه نکن که ساکتم من عقرب زیر سنگ هستم .

هَرْ چی لِر ایگه وِ داغ دِل ایگه 

هر حرفی را که لر می گوید از داغ دل می گوید 

اِخومِت که اِیگُومِتْ

من تو را دوست دارم که راهنماییت می کنم 

یه بار بِگُو نه 9 ماه شَمْ نَکَشْ

یک بار بگو نه و یک عمر پشیمان نباش

بّزِنْ وِ لینگِ خوش زِنن دار میشِنَمْ وِ لینگِ خوش 

صحو امروزه که دیروز تی وه رهس بیدی

برگردان فارسی: فردا همان امروزی است که دیروز منتظرش بودی 

بختیاری ها این ضرب المثل را برای بیان اهمیت زمان به کار می برند. این ضرب المثل بیشتر افرادی را خطاب قرار می دهد که برای انجام کاری امروز و فردا می کنند و کنایه از این است که شخصی زمان را به بطالت سپری نکند.

گئره زه پیری گله ای نیبوه

برگردان فارسی: سگی که پیر شد دیگه نمی تونه یاد بگیره گله رو همراهی کنه

این ضرب المثل بیشتر در میان مردم میوند به کار می رود و اهمیت آموزش در دوران کودکی و جوانی را گوش زد می کند. بختیاری ها این ضرب المثل را هنگامی به کار می برند که شخصی مشغول یادگیری کاری باشد که از او گذشته و نمی تواند آن عمل را یاد بگیرد و در صورت فراگیری نیز برای آن شخص کاربری زیادی نمی تواند داشته باشد.

گگته روز تنگ بشناس، دشمنته روز خوش

برگردان فارسی: دوست رو توی سختی بشناس، دشمن توی شادی هات

بختیاری ها این ضرب المثل در مورد شناختن افراد به کار می برند. و کنایه از این است که در روز سختی و هنگام رویارویی با مشکلات کسی که به داد فرد می رسد همان دوست است و کسی که از شادی فرد ناراحت می شود دشمن اوست. 

زه پیش خوش و زه پشت تش

برگردان فارسی: رودرو خودشیرینی می کنه و پشت سر بدگویی

بختیاری ها این ضرب المثل را بیشتر در مورد افراد دورو و خائن به کار می برند و منظور این که شخص مورد نظر هنگامی که رودروی انسان قرار می گیرد پروع به چاپلوسی و خودشیرینی می کند و هنگامی که چشم انسان را دور می بیند شروع به بد گویی و غیبت می کند.

نکاری که نکاری

نکاری که نکاری که نکاری …..

خان بسی شوم رهد ور هونه یکی زه رییتونس (reyatones) . رییت هم که بسی شوم او نیشک nishk)) ( عدس ) داشت ، سرفهنه کشید و دس به سینه او نیشک نهاد تی خان .

خان که ته ایسه او نیشک نید بی یه لولو کرد دید تومس خیلی خوه گود که هی اسمسس چیده ؛ رییت گود آقا اسمسس او نیشکه . گود چطور وا بخوریس گود : ایما که دنو نداریم تلیت ایکنیم منس و اخوریم . خان هم تلیت کرد و مشغول خوردن وید ……

کاسه اول که تموم کرد گود ایر زه ای او نیشک داری زنو هم وار سیم . یه کاسه گهپ دئره اورد و خان مشغول خوردن وید ….

خان وا خوس گود چنی تومس خوه بل ونرم ( ببینم )  امسال چنی نیشک گیرم ایا . وه رییت گود : امسال چنی زه رییتو نیشک کاشتن ، جواوس داد که خیلی نکاشتنه ، هی مو تهنا یه تیکه کاشتم وی …. 

خان که کاسه دینینه هم تموم کرد بی  ، جا داد ور او نیشک هر چه ترس زس خورد و پوز نهاد ور باقیس تا ته ورشنیدس (voreshnides) ( سر کشید ) و ری کرد و رییت خدا زده و گود : زه ایسه وا دینا وه همه رییتو ایوی غئر زه نیشک چیه نکارین …….

خان ورساد و رهد ور هونس که بخوفته …… نصف شو دیر زه جو یه دل پیچه یرد ، تا خونه جمع و جور کرد و جس ور در کار زه کار گدشت وی و خان خونه خراو کرد ….. سر ته درد نارم تا خود صو خان حالس وا سر جا نود و ره ولس نکرد . صو زی فرشناد وه دین رییتکه اود :

گود بس : در هونت زنس وه خره اینکه که دیشه دادی وم اسمس چه وید . گود : خان اسمس او نیشک وی . خان گود ، سرامال رده دیشه هوشم وه جا نوید : ده نیشک نکاری که نکاری که نکاری ……..

 

خره خاستن وه میلس دس نهاد وا گریوه گود ایسه یا او نی یا هیمه 

برگردان فارسی: خر رو دعوت کردند، شروع کرد به گریه کردن و گفت حالا یا آب کمه یا هیزم

بختیاری ها این ضرب المثل را بیشتر در مورد افرادی به کار می برند که از آنها فقط برای انجام کارها استفاده می شود و بس. این ضرب المثل کنایه از بی اهمیت بودن حضور شخص در یک مجلس است و اینکه شخصی را سیاهی لشکر و حمال جلوه می دهد.  

گامیش کردیه وکیل کهدون

برگردان فارسی: گاومیش را مسئول کاهدون کردی 

معادل: گوشت را به دست گربه دادن

این ضرب المثل را بیشتر در هنگامی به کار می برند که شخصی زمام کار را به افراد طمع کار و سود جو  بسپارد. همچنین این ضرب المثل کنایه از نالایق بودن شخص مسول است.

 

مونه تونه زس درآوردیه که هه روزمونه

           

مونه تونه زس درآوردیه 

 

ایگو خرس و روا قرار نهادن وا یک بسازن و جیجوسونه وا یک گهپ کنن ؛  پش دراوردن ( قرعه کشی کردند )  و زه جور اود که خرس روه وه شکال چی واره سی هردسو ، روا هم زه سیلا  ( لونه ) وه در نکنه و بچونه گهپ کنه .

روز اول خرس ورسا ( بلند شد ) ره وه شکال ، روا هم زی ورسا جیجونکنه او و چینه کرد و خلاصه تا خود شومی ( غروب ) رهنه پید ( چشم به راه ماند ) . شومی دی خرس انی دس پتی ( دست خالی ) ایاهه . زس پرسی په منی امرو هیچی نزی . گود : ولله یه شکال هم کردم شیس کنی (کنایه از  به درد نخوردن ) کچیر وی خومه هم سیر نکرد …… روا هم وا خوس گود اوی نداره حیما ( حتما ) صو که ره وه شکال تلافی امروز ایکنه .

صو زی دوارته خرس زه سیلا کرد وه در ره وه دین شکال روا هم در سیلانه پید ( نگهبانی داد ) تا خود شومی . شومی که رسی دید خرس زنو ( دوباره ) دس پتی ایا . رو ور نهاس گود تاته ( عمو ) خرس په منی هم هیچی نوردیه . گود هی خدا خیر وده وت سی خوت منی وه سیلا مونه ذلیل دونی رم ور کوجه ( کجا رفتم ) . گود مر ( مگر ) چه ویده . گود : او سره سرهنه ( خط بالای کوه ) اوینی یه بزی هی هوچه زیدم لاشس سنیی ( سنگین ) وید وام نیوه ، مو هم هرچه ترسم زس خوردم و وسم وا ره اودم ………

یکه دو رو ( روز ) زیجور گودشت . روا گشنی خیلی فشار اورد ورس . وا خوس گود ایر زه لونه وه کنم وه در خو الان جودار ایا همه جیجونکنه ایخوره ایر هم بمونم خو شومی خرس دس پتی ایا وادینا ( برمیگرده ) هم خوم زه گشنی ایمیرم . یه فکر کرد و تیانه نهاد وریک ، یکی زه جیجونه خرس خورد …..

شومی که خرس مطابق هر رو ( روز ) دس پتی اود ، روا زید وا کپو ( سر )…. بوه بوه بوه ره وا پیش . خرس اود یردس گود گگه په چت ویده . روا گود : گوشنی ( گرسنگی ) فشار اورد ورم مو هم زه سیلا کردم وه در یه زهر ماری وخورم همیکه ( هنگامی که ) اودم وا دینا دیدم گری (گرگ) اوده یکی زه جیجونکه خورده . خرس گو زه اینا مو یا زه اینا تو . روا هم زه ته دل آخی کشی گو تاته زه اینا تو اما چه فرق ایکنه اینا تو هم مثل بچونه خومن . خرس هم گود سرت سلامت ، غصه مخور زه جیجونه مو یکیسو منه ای یکینه که هم گهپ کنم زیاده ……..

خلاصه چند رو زه ای منه گدشت خرس اصلا عار ورس نوست (عبرت نگرفت) . هر روز شومی که ایوه هیچی بسی روا نیورد . یه رو شومی که دوارته خرس دس پتی اود روا وا خوس گود دردم بزنه منه جونت تا سیت نوم  . صو که خرس کرد ور در ره ای تیله درینه هم نهاد ور زمین و تا جا داشت زس خورد ……

شومی ره نشست ور در سیلا دی خرس انی زه دیر هن هن ( هرک و هرک ) سره اشونه و ایا ( کنایه از شادی و سر مستی ) روا هم یه شوه روه ( دنگ و فنگ ) درآورد غش کرد ور سر دس خرس . خرس هم تیکه باد شن ورس و او رخت ورس وه خیال خوس روانه اورد وا هوش . گود په هم چت ویده ؟ گود وه رولمــی ( مویه کردن برای فرزند  ) خرس که دی فهمس وی یکی زه جیجو مرده ، گود مر هم گریگ اوده یکی زه جیجو خورده ؟ گود : سر سلامت هره ( بله ) . خرس که منسی وه کردیه ورس گود زه اینا مو یا زه اینا تو :

” گود : هی خدا خئر وت وده مونه تونه زس دراوردی که هی روزمونه “

 

دو ضرب المثل بختیاری

                                             

وه ناز ایا وه نیز ایره ، بهار ایا پییز ایره 

برگردان فارسی : با صد منت و ناز میاد با ترشرویی و گریه میره ، هنگام بهار میاد و با شروع شدن پاییز می ره 

بختیاری ها این ضرب المثل بیشتر برای سرزنش نوعروسان به کاربرد می برند !!! در برخی موارد در مورد سایر افراد نیز کاربرد دارد . این ضرب المثل کنایه از بی اعتبار بودن قهر و آشتی شخص مقابل است و همچنین وی را رفیق روزهای خوش می داند .( در بین عشایر از بهار تا پاییز فصلی است که گله ها نیاز به علوفه ندارند و  دردسر های زندگی عشایری کمتر است ). 

بهی همی که گشنس ایبو آش عروسیس ایا وه یادس  

برگردان فارسی : عروس گشنش که میشه یاد آش عروسیش میوفته

این ضرب المثل نیز بیشتر برای تازه عروس به کار می رود و البته مورد سایر افراد نیز کاربد فراوان دارد و کنایه از این است که شخص هنگام مواجهه با سختی ها یاد روزهای خوش می افتد . 

قصاو وا آهنگری چه

قصاو وا آهنگری چه

ایگون یه قاطر شله زه پیری و مریضی من ور جا مالا ؛ خلاصه یه دو سه روز شل وه شل دئر جاوارگه چرد. یه رو سیل کرد دید “یه گریه” ( یک گرگ ) انی زه دیر ایا سیس . وا خوس گود مو خو نترم ” وه جهم ” ( فرار کنم ) …. دیدی ” چطئر ” ( چطور ) بیکس میر ویدم وه ای بیابو . منه همی فکرا وید که گری رسی ورس ” قپ آورد ” ( دهان باز کرد ) که بخورس .

گود : تاته گری یه تیکه ” امو وده ” ( مهلت بده ) کار وات دارم .

 گری گو : چته ؟

 گود :  مو خو شلم هیچیم نترم وکنم اخیرسم خوت هرجور که ملته ایخوریم . اما یه قصه دارم زم گوش کو .

گری گود : زیتری بو که انیم زه گوشنی ایمیرم . 

گود : مو زه خان پیلدار ویدم . و خیلی دوسم داشت ” نالامه ” ( نعل ) زه طلا درس کرد . ایسه که منم ورجا مال یادسو رهد و نالاکنه ندروردن . ایسه هم دی مو خه ایر تو هم نخوریم امرو صو زه گوشنی ایمیرم اما بی ای نالانه درار و بفروشسو و یه سروسامونه بده وه خوت .

گری وا خوس گود : ” دیر زه ره نیگو ” ( بی راه نمی گوید ) بل نالاسه درارم اوسه بخورمس . خلاصه گود وه قاطر چطوری نالانه درام .

گود: ما پهام بلن ایکنم تو وا دنونات میخانه بکش و درارسو .

گری که خام وید خواست وا دنوناس میخ ناله بکشه که قاطر وا ” لغت ” ( لگد ) زد ور منه پوزس و همه دنوناسه رخت منه دیونس و خلاصه گرینه سم کو کرد .

گری هم وه یه ” جون جخکنه ” ( بسختی ) خوسه زه زیر چنگ قاطر درآورد و جس …..

منه ره روا دیدس گود : تاته گری په چته یه تیکه بمو ونم کی چون کرد ورت ! 

گری هم حال قضینه گود وس .

روا گود : تاته یه چیه ایگوم اما بدت نا    ”  آخه قصاو وا آهنگری چه  “

ریشه دو ضرب المثل بختیاری

چی زر بو مرد منی وه گردنم

در ریشه یابی این ضرب المثل آورده اند در گذشته نا معلوم هنگامی که مردی فوت می کرد ورثه او مجبور بودند برای به خاکسپاری جنازه مالیات سنگینی به حاکم پرداخت کنند که در زبان بختیاری  به ” زر بو مرد ” معروف بود . د ر این بین پدر یکی از فقرا فوت می کند و وی به دلیل تنگدستی قادر به پرداخت مالیات دفن نبود . لذا جنازه را بر دوش کشید و هر کجا می رفت مجبور بود جنازه را با خود حمل کند و …….

این ضرب المثل در بین بختیاری های منطقه میوند متداول است و هنگامی کاربرد دارد که مجبور به تحمل شخص دیگری علیرغم میل باطنی خود باشند البته در برخی موارد در مورد تحمل اجباری چیزهای دیگر از قبیل بخت و اقبال ، وضع زندگی و …. نیز کاربرد دارد 

 مر زر می لینگو زم ایخوی 

ریشه این ضرب المثل را نیز به همان دوره نسبت می دهند و آورده اند که حاکم علاوه بر ” زر بو مرد ” مالیات دیگری نیز از مردم طلب می کرد که به ” زر می لینگو ” معروف بود . این مالیات هنگامی که جوانی قصد ازدواج داشت از وی طلب می شد و تا مالیات مربوطه را پرداخت نمی کرد از ازدواج وی جلوگیری می کردند.

این ضرب المثل نیز بیشتر در زمانی کاربرد دارد که شخص علیرغم میل باطنی اش از کاری منع می شود و برای وی بهانه تراشی می کنند . همچنین هنگامی که به کسی زور گویی    می شود نیز این ضرب المثل را بکار می برد.

یک شعر از مرحوم بهمن علادین معروف به مسعود بختیاری

مُو تیام تَش ایزَنِه سی دیدن تو

چشمای من آتش می زنن برای دیدن تو 

زِنده مَندُم به خدا با دیدن تو

زنده مانده ام به خدا با دیدن تو 

چه خووه بیای زِ رَه وا با سِفیده

چقدر خوب می شود تو با سپده دم بیای

ایزَنِه افتَو وا با رَسیدنِِ تو

آفتاب سر می زند با رسیدن تو 

وای دیمَه …  وای دیمَه ! ایخُوم دُونگُل یِکیمَه

وای هیزم …. وای هیزم ! من یکی یکدانه ام را می خواهم 

نه تَرُم بَنگِت کُنُم … نه خُوت ایایی

نه می توانم صدایت بزنم … نه خودت می آیی 

حالا باور ایکُنُم …  که بی وفایی

حالا باور می کنم … که تو بی وفای 

آخه تا کِی چینُو با تِهنا بِمَهنیم

آخه من تا کی باید تنها بمانم 

نَدونُم چه دیدیِه  … زِ ای جدائی ؟؟؟

نمی دانم چه چیزی دیده ای از این جدایی ؟ ؟ ؟

 

چَن تَرُم بَنگِت کُنُم ؟ خوت دی وُری بِیَاو

آخه من چقدر می توانم تو را صدا بزنم ؟ خودت پاشو بیا 

آخه تا کِی دیر زِ یک … چی مَه و افتَو

آخه تا کی باید از هم دور باشیم ؟ مثل ماه و آفتاب 

 چه خو وِه اُوِیدِنِت اگر بیایی !!!

چقدر خوب است آمدنت اگر بیایی !!!

توشمالون کار ایکُنِن  … هَف روز و هَف شَو …

ساز و دوهل ساز می زنند … هفت شب و هفت روز

منبع : 

کتاوخونه اینترنتی لور                

 کتاب خانه انترنتی لُر

آدمي که مالس اِره، ايمونس هم اِره. “کسي که مالش مي رود، ايمانش هم مي رود.” کنايه از اينکه کسي که مالش به سرقت برود، ممکن است با مظنون شدن به اين و آن، ايمانش هم از دست برود. آدميزاد، بونده بي باله. “آدميزاد (همانند) پرنده اي است بدون بال”. کنايه از اينکه هر آينه ممکن است هجران و دوري براي انسان پيش آيد. مرغ باغ ملکوتم، نيم از عالم خاک دو سه روزي قفسي ساخته اند از بدنم (مولانا) آربيز به قيلون اگو، دو سيلا داري. “الک به قليان مي گويد: دو سوراخ داري”. اين مثل زماني بکار ميرود که کسي عيب و ايراد خود را نبيند و به دنبال عيب جويي از ديگران باشد. (تير را در چشم خودش نمي بيند، مو را در چشم ديگري مي بيند.) آردم بختم، آربيزم آوختم. “آردم را الک کردم، (و) الکم را هم آويزان کردم”. کنايه از اينکه همه کارهايم را انجام داده ام و ديگر کاري براي انجام دادن باقي نمانده است. آسيو دراره، لوينه کپنه. “آسياب در مي آورد (توليد مي کند)، آسيابان (لوينه) مي بلعد. (مصرف مي کند)”. اين مثل را بيشتر در مورد توليد کنندگان و نان آوران خانه بکار مي برند، زمانيکه مصرف کنندگان، رعايت اندازه و اعتدال را ننمايند. ار اِخوي خاک کني من سرت، برو سر يه تل بلندي. “اگر (حتي) ميخواهي خاک هم بر سر خودت بريزي، برو بالاي يک تپه بلند”. کنايه از بزرگ منشي و بلند همتي است. ار بو خونه نيدي، اِدا شاهي ايکرد. “اگر پدر خود را نمي ديد، ادعاي پادشاهي مي کرد”. اين ضرب المثل در مورد افرادي که خيلي زود اصل و نصب خود را فراموش کرده و به ديگران تفاخر مي کنند، بکار مي رود. ار جووم دهرست، السم نه پهرست. “اگر پيراهنم پاره شد. اصلم نپريد (از بين نرفت)”. اين ضرب المثل بيانگر اين نکته است که فقر و تنگدستي، اصالت خانوادگي و ارزشهاي اصيل را از بين نمي برد. ار خومه نيديه، گو رشيد خوي دارم. “اگر خودم را نديده اي، برادر رشيد خوبي دارم”. اين ضرب المثل درباره کساني به کار ميرود که بيش از آنچه به توانائي هاي خود تکيه کنند، متکي به توانايي ديگران مي شوند. ار دنيانه او بو وره، فلونينه خو ابره. “اگر دنيا را آب ببرد، فلاني را خواب مي برد”. در مورد بي تفاوتي برخي افراد بکار مي رود که کاري به مسائل پيرامون خود ندارند. ار کوگ نکنه قهقه بيجا، کي دونه کوگ کيه کرده جا؟ “اگر کبک قهقه بيجا نکند، چه کسي ميداند که کجا جاي گرفته است”؟ در مورد افرادي به کار ميرود که با طرح مسائلشان باعث افشاي راز و رمز خود مي شوند و به اصطلاح عسس مرا بگير راه مي اندازند. ار ليشم، گوشت ميشم. “اگر زشت هستم، گوشت ميش هستم”. يعني ماهيتم خوب است، هر چند که ظاهرم بد باشد. اصل هم ماهيت هر چيز است. ار نبو امري ز حق، نيفته بلگي ز درخت. “اگر امر حضرت حق نباشد، برگي از درخت نمي افتد”. اين مثل بيانگر آن است که هيچ امري در جهان حادث نميشود، مگر به خواست خداوند يکتا. ار نخرديم نون گندم، اما ديديم دست مردم. “اگر نخورديم نان گندم، اما ديدم دست مردم”. يعني اگر خودمان کاري را تجربه نکرده ايم، ولي با توجه به تجربيات ديگران با آن آشنايي داريم. اسب پيش کشينه که دندوناس نيشمارن. “دندانهاي اسب پيشکشي را که نمي شمارند”. اين ضرب المثل بيانگر آن است که اگر هديه و پيشکش را به کسي بدهند، نبايد در صدد ايراد گرفتن از آن برآيد. افتو زي همو چو که دُز دلس خواست. “آفتاب همان جايي تابيد که دلخواه دزد بود”. فراهم شدن شرايط براي فرد خطاکار، کمال آرزوي اوست. الس کار پدره، که مادر رهگذره. “اصل کار پدره، که مادر رهگذره”. اين ضرب المثل “اصل” و “ريشه” انتقال صفات را، “پدر” ميداند. اصلي که نظام قبيله اي پدر سالار بر آن متکي است. امساله نه هر ساله. “امسال، مثل هر سال نيست”. در فارسي: اين تو بميري، آن تو بميري نيست. اورشم که خوار ابو، پيوند هر و گا ابو. “ابريشم که خوار و بي ارزش ميشود، به خر و گاو آويزان ميشود”. هر گاه ارزش واقعي چيزي درک نشود، مورد بي اعتنايي قرار ميگيرد. او سرد رهدم سر دستس. “آب سرد روي دستش ريختم”. در مقام نا اميد کردن افراد به کار مي رود. در فارسي: آب پاکي روي دست کسي ريختن. اولاد کابهلي، چنسون و پانالن، چنسون ز پهلي. “اولاد کابهلي (کاکا بهلول)، تعداديشان از پا مي نالند، تعداديشان از پهلو”. در مورد افراد خانواده يا فاميلي به کار ميرود که هر يک از دردي و بيماريي شکوه داشته باشند. ايبيزيس و ايبينيس. “الکش مي کني و آنرا مي بيني”. يعني پس از تجربه کردن به حرف من خواهي رسيد. ايما که سالنه پائيديم، ماهنم پائيم. “ما که سال را پائيديم، ماه را هم مي پائيم”. ما که در انتظار انجام کاري، سالي را به انتظار نشسته و صبر کرده ايم ماهي ديگر را هم منتظر مي مانيم. اي نوني مو مهمونم، يو چو و يو همبونم. “اگر نمي داني من مهمانم، اين چوب و اين هم انبانم”. يعني از لوازم و بار و بنه ام بدان که من مهمان هستم. يعني ميتوان از آثار و شواهد چيزي پي به نيات و اهداف بوجود آورنده آن برد. اي هوسه، يه دفه بسه. “اگر هوسه، يکدفعه بسه”. اگر از روي هوي و هوس کاري صورت بگيرد، همان يکبار کافي است. باد بسکه خوهه، بادبزن هم اوفته گلس. “باد از بس خوب است، بادبزن هم همراهيش مي کند”. در خصوص حمايت فردي شرور و ناباب از فردي شرورتر و نابابتر بکار مي رود. بالا جام ني، دو من ني نشينم. “بالا جايم نيست، پائين (هم) نمي نشينم”. اينکه اگر نتوانم بالا بنشينم، پائين هم نخواهم نشست. بجور جاته، بنه پاته. “(اول) جايت را پيدا کن، (سپس) پايت را بگذار”. اين ضرب المثل در مورد افرادي بکار ميرود که دست به کارهاي نسنجيده اي مي زنند. بيشتر در زمينه دقت کردن در امر ازدواج بکار ميرود.

ضرب المثلهای اولیه توسط افراد گمنامی به وجود آمده که شناخته شده نیستند. بعدها اشعار شاعران، گفتار ادبا و حکما نیز به شکل مثل به کارگرفته شده و ماندگار شده اند. با پیشرفت علوم وفنون وگسترده تر شدن روابط اجتماعی، مثل های جدیدی به وجود آمده و برخی مثلهای قدیمی کاربرد خود را از دست داده اند.

ضرب المثل دربین بختیاری ها بسیار رایج است و آنها در گفتگوهایشان از ضرب المثلها زیاد استفاده می کنند. واژه ها و عبارات به کار رفته در ضرب المثلهای بختیاری بیشتر از طبیعت، نحوه ی زندگی، آداب و رسوم و اعتقادات آنها نشات گرفته و به همین دلیل ممکن است در بین اقوام دیگر کاربرد خود را نداشته باشند. به مرور کلمات برخی مثلها به فارسی تغییر داده شده است. تعداد کمی از ضرب المثلهای فارسی نیز در زبان بختیاری به کارگرفته شده اند.

گرچه ضرب المثلها حالت استعاره دارند، اما برخی از آنها ممکن است در یک منطقه ی خاص رواج داشته باشند. باید به کاربرد مثلها در بین بختیاری ها و به مفهوم خاص کلمات در زبان بختیاری توجه داشت. با پیدایش نفت و ورود واژه های جدید، مثلهایی به وجود آمده که شاید بتوان گفت تنها در همین مناطق کاربرد دارند[۱] . با توجه به گویشها ی مختلف در زبان بختیاری، تلفظ بعضی کلمات نیز در طوایف مختلف کمی متفاوت است [۲].

ضرب المثلها بخشی از فرهنگ هر قوم هستند و حفظ آنها به بقای فرهنگ آن قوم کمک می کند. شاید برخی از آنها چندان جالب نباشند، در آنها کلمات مناسبی به کار نرفته باشد، ظاهر خوشایندی نداشته باشند و…، ولی حفظ آنها به همان شکل و ماندگاریشان ضروری است.

یکی از راههای شناخت زندگی هر قومی، مطالعه ی ضرب المثلهای آن قوم است. ضرب المثلها کلید راه یابی به فرهنگ هر قوم و انعکاس دهندۀ تجربیات نسل ها و بازتابی از زبان مردم است. مثلها با جملات کوتاه اما با مفاهیمی بلند وعمیق، چنان مقصود را بیان می کنند که ساعت ها نوشتن و یا سخن گفتن، قادر به این کار نیست. در بین بختیاری ها ضرب المثلها به دلیل تماس مستقیم با طبیعت، صریح و بی پرده ولی عمیق وبسیار پر معناست. ضرب المثلهای بختیاری نشانه ی پیوند این زبان با شاخه های گوناگون ادبیات مانند قصه، داستان، ضرب المثل و شعر است و نشانه ی قریحه و خوش ذوقی قوم بختیاری است.دانلود ضرب المثل های بختیاری

آدُمِ کم شانسِنِه مِنِ کَلِ مُرغون کوسه اِزَنِه[۳].

آهَی گُلَی آسونه، دینگِلی دینگوِس سخته[۴].

اَر اِخوی بینی زِنِ پَرچَلِه یا نه، بِه گوزَکِس[۵] سَیل کُن.

اَفتَو زَی هَمُچو کِه دِلِ دُز اِخواست.

اَلسِ کار پدره، که مادر رهگذره.

اِخومِت که اِگُمِت ( دوستت دارم که به تو می گویم ).

اِدُنُم چَنتا مِل به لاشِسِه ( می دانم چندتا مو در بدنش هست یعنی او را کاملا می شناسم ).

اِمرو تا صُوَه[۶] هَم خدا کریمه.

ایما که سالِنِه پائیدیم[۷]، ماهِنَم اِپائیم.

باد اَوُرد، خدا داد به هوشه چین[۸].

بِجور جاتِه بِنِه پاتِه.

بَختُم، بَختِه دامِه، کَوشا کُهنِه دام بِه پامِه.

بِد[۹] اَر تَهلِه، سایِس شیرینه.

بُز که اَجَل اِگِرِس، نونا شونِ[۱۰] اِخورِه.

بِزیس و بینیس.

بِنگِشتِه بُردِن باغ بهشت گُد وطن وطن، وِلِس کِردِن اِوَی نشست سَرِ خارپَرزین[۱۱].

بووم همو کِه سَرِ گُرزِ تاشید[۱۲].

به بِنگِشت گُدِن تُخمات کوچیرِن گُد بووم سُهد[۱۳] تا هَمینونِ نَهادُم.

به تشمال گُدِن ساز بزن گُه، تَنگِه پام اِخارِه.

به میش اِگو بِجِه، به گرگ اِگو بِگِرِس[۱۴].

بیو به دینُم پات پَتیه[۱۵].

تاپو گِلی.

تَش بِ دی[۱۶].

تیلی که تخم ناد، هُمدا داسِه[۱۷].

چی مَشکِ کُهنِه زِ دَر اِگِرِنِس زِ اَنگِلِه اِپُکِه.

دُزِ بُنِ هورِنِ نَتَری بِگِری[۱۸].

دوست اِگُه بِت اِگُم، دِشمِن اِگُه خواستُم بِت بِگُم.

دو کَلا جَنگ اِکُنِن سَرِمالِ مَردُم.

دُهدَر که جَواوِ دا داد، جَواوِ شا داد[۱۹].

زِ بیکاری مِل و مِرزِنگ اِکَنِه[۲۰].

ز دوتا چی ناراحت نَبو بِدَونی و نَرَسی، بِخورِن و بِت نَدِن.

زمین سِفتِه گا زِ تِه گا اِبینِه.

زَهمِ مَچُهما[۲۱].

سَی و گرگ تِفاق[۲۲].

عروس بسکه خوبید، گیوِنِه هم دِراَوُرد.

دانلود ضرب المثل های بختیاری

علف سَرِ ریشه خُس سَوز ایبو.

فِلونی ماتی وابید.

کا چَشمِه رین.

کار دُهدَر نَکِردنس بهتر[۲۳].

کال و وُرار[۲۴].

کَه باقِلِه باد اِزَنی ( کنایه از کار بیهوده کردن است ).

گپِتِه وُرار[۲۵]، کوچیرِت وُراوردِه خداییه.

گرگ که پیر اِبو سگ بِس اِخَندِه [۲۶].

گرگ که زید به گله، بترسه هو که[۲۷] یکی داره.

گرگِ گِرِدِن پَندِس دادِن، گُد وِلُم کُنین گلِه رَهد.

گژدیم بی دا [۲۸].

گله چِرا گِرِهد، بز شَلِه نِها[۲۹] گِرِهد. .

گِوِه کَش پا پَتی ( معادل کوزه گر از کوزه ی شکسته آب می خورد ).

گووَر وا گا اِبَرِه، دُهدَر وا دا.

مثل زخم پلنگ وادِرَوش[۳۰] اِکُنه.

مثل شَنگُل وَرکَنِه به گایَل.

مهمون دِر مِجال[۳۱]، جاس بُنِه چالِه.

مهمون دِرمِجال، شُمِس با خُسِه.

نه زِ پُل اِرِه، نه زِ گُدار[۳۲].

نونِ مُفت نَخَردِن که حرفِ مُفت بِزَنِن .

نونِ یَه مَن هیچی خَردِن و حرف زَیدِن.

هرچه آسِیَو اِدِرارِه، لُوینِه[۳۳] اِکَپنِه.

هر کِه نِه[۳۴] حَرف نَکُشت، تیر تُفَنگ هم نِکُشِس.

هور سُهر هور سُهر، مِنِت خُمِه کُشتِه بِرینت مَردُمِه.

ü      تاتو بِیُوی گابِه گا اِیره دُونّ به دُونّ

Ta to biyoi gabega eiveh dun be dun

تا تو بیائی گوساله بزرگ میشود ویکبار دوشیدن تمام میشود ودوشیدن بعدی فرامیرسد

ü      تا مال بِه اِیُ وارِ   ارِهُ وِایِ دایره

Ta mal be ei vare areh be ei dareh

تا مال در این وارگه است   ارهُ هم آویران است

تانان در سفره هست آدم شکمو پایش نشسته است

ü      تا رهی نرِی مِردِنِه نِی از مائیِ

Ta rahi nari merdene nies maei

تاراهی نروی مرد را آزمایش نمیکنی   ویژگیهای مرد درسفر شناخته میشود

ü      تا داریم سّرُ اِیدرِاریم           همی که نِداریم پیت ایوِراریم

Ta darim sar eideramrim hamikened arim pit eiverarim

تاداریم(تروتی داریم) سرکشی میکنیم وبدمستی ولی همینکه تهی دست شدیم التماس میکنیم وبخود می پیچیم

ü      تا نکشی رنج     نیخوری آش برنج

Ta nakeshi ranj nikhori ashberenj

تا رنج نبری آش برنج نمیخوری

نابرده رنج گنج میسر نمی شود      مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

ü      تا دیر نبوی دُوس نیبُوی

Ta dir nabuei dus ni buei

تا دور نشوی قدر دوست را نمی فهمی

ü      تا جُو تّنگِه زِس بِپر

Ta ju tange zes beper

تا جوی تنگ است از آن عبور کن

ü      تا تّس آ علیداده

Ta tas aalidaden

یعنی با آعلیداد بستگی دارد باید از او ترسید(آ علیداد قهرمان جنگاوری بود)

ü      تا ترِس تپُنید بِس

Ta atares tapnid bes

تا میتوانست کیسه رو پرکرد

ü      تاتِه زا وازائیم با یُک

Tateh za vazaeim v ayak

با همدیگر پسر عموئیم

ü      تا آرمُونُم وِراجُونُم ایدِرا

Taarmunom vera junom eidera

تا آرزویم برآید جانم از بدن جدا میشود

ü      تا تِیت کار ایکنه دّشتِه لردیه

Ta tit kar eikone dashte gardiyeh

تا چشمت کار میکند دشت لم یزرع است

ü      تا تو زنی وِ کندکا     ایل رهده به اندکا

Ta to zani be kendeka eil rahde be andeka

تا تو به باسن خود بزنی       ایل به اندکا٭ رسیده

(کنایه از آنست که تا تو بیای وبا این طفره رفتن ها روزگار بگذرانی ایل به محل خود رسیده است )

ü      تا نیُوفته کارُم   سراغم نیا خُور ز مارُم

Ta nayufte karom soraghom niya khor ze marom

تا کارم وبارم از بین نرفته پسرخاله ام به سراغم نمی آید

ü      تا دِل نسُوسِه هّرس نیِرسه

Ta del nasuse hars nirize

تا دل نسوزد اشک نمیریزد

تا دلی آتش نگیرد حرف جان سوزی نگوید  حال ما خواهی اگر از گفته ما جستجو کن

ü      تجیرِس کِردِن

Tejires kerden

حیات را دیواری از نی کشیدند

آمار وبلاگ

کاربران آنلاین :

بازديدها :

آمــوزش وبــلاگ نویسی


به نام خدا

ضرب المثلهای رایج در میان مردم پشتکوه و پیشکوه موگویی فریدونشهر 

آورشم كه خار ابو   جل و بند خرو گا ابو .

دانلود ضرب المثل های بختیاری

ابريشم كه خار ميشود  جل وبند  خر و گاو مي شود .

او سرد رهدم سر دستس.

(آب سرد روي دستش ريختم).  در مقام نا اميد کردن افراد به کار مي رود.  در فارسي: آب پاکي روي دست کسي ريختن.

آسيو دراره، آسیابون هورت ده.

آسياب در مي آورد (توليد مي کند)، آسيابان (لوينه) مي بلعد. (مصرف مي کند).  اين مثل را بيشتر در مورد توليد کنندگان و نان آوران خانه بکار مي برند، زمانيکه مصرف کنندگان، رعايت اندازه و اعتدال را ننمايند.

آدميزاد، بالنده بي باله.

آدميزاد (همانند) پرنده اي است بدون بال.  کنايه از اينکه هر آينه ممکن است هجران و دوري براي انسان پيش آيد.

مرغ باغ ملکوتم، نيم از عالم خاک                            دو سه روزي قفسي ساخته اند از بدنم    (مولانا)

آدمي که مالس اِره، ايمونس هم اِره.

کسي که مالش مي رود، ايمانش هم مي رود.  کنايه از اينکه کسي که مالش به سرقت برود، ممکن است با مظنون شدن به اين و آن، ايمانش هم از دست برود.

آربيز به قيلون اگو، دو سيلا داري.

الک به قليان مي گويد: دو سوراخ داري.  اين مثل زماني بکار ميرود که کسي عيب و ايراد خود را نبيند و به دنبال عيب جويي از ديگران باشد.  (تير را در چشم خودش نمي بيند، مو را در چشم ديگري مي بيند.)

آردم بیزنیدم، آردبيزم آوختم.

آردم را الک کردم، (و) الکم را هم آويزان کردم.  کنايه از اينکه همه کارهايم را انجام داده ام و ديگر کاري براي انجام دادن باقي نمانده است.

ايما که سالنه پائيديم، ماهنم اپائيم.

ما که سال را پائيديم، ماه را هم مي پائيم.  ما که در انتظار انجام کاري، سالي را به انتظار نشسته و صبر کرده ايم ماهي ديگر را هم منتظر مي مانيم.

ايبيزيس و ايبينيس.

الکش مي کني و آنرا مي بيني.  يعني پس از تجربه کردن به حرف من خواهي رسيد.

اير هوسه، يه دفه بسه.

اگر هوسه، يکدفعه بسه.  اگر از روي هوي و هوس کاري صورت بگيرد، همان يکبار کافي است.

ار ندوني مو مهمونم، يو چو و يو همبونم.

اگر نمي داني من مهمانم، اين چوب و اين هم انبانم.  يعني از لوازم و بار و بنه ام بدان که من مهمان هستم. يعني ميتوان از آثار و شواهد چيزي پي به نيات و اهداف بوجود آورنده آن برد.

اولاد کابهلي، یه قریسون ز پانالن، یه قریسون ز پهلي.

اولاد کابهلي (کاکا بهلول)، تعداديشان از پا مي نالند، تعداديشان از پهلو.  در مورد افراد خانواده يا فاميلي به کار ميرود که هر يک از دردي و بيماريي شکوه داشته باشند.

اورشم که خوار ابو، آویزون هر و گا ابو.

ابريشم که خوار و بي ارزش ميشود، به خر و گاو آويزان ميشود.  هر گاه ارزش واقعي چيزي درک نشود، مورد بي اعتنايي قرار ميگيرد.

الس کار پدره، که مادر رهگذره.

اصل کار پدره، که مادر رهگذره.  اين ضرب المثل (اصل) و (ريشه) انتقال صفات را، (پدر) ميداند. اصلي که نظام قبيله اي پدر سالار بر آن متکي است.

افتو همو چو زی که دُز دلس خواست.

آفتاب همان جايي تابيد که دلخواه دزد بود.  فراهم شدن شرايط براي فرد خطاکار، کمال آرزوي اوست.

امساله جورهر سال نی

امسال، مثل هر سال نيست.  در فارسي: اين تو بميري، آن تو بميري نيست.

 

اسب پيش کشنه که دندوناس نيشمارن.

دندانهاي اسب پيشکشي را که نمي شمارند.  اين ضرب المثل بيانگر آن است که اگر هديه و پيشکش را به کسي بدهند، نبايد در صدد ايراد گرفتن از آن برآيد.دانلود ضرب المثل های بختیاری

ار نخرديم نون گندم، اما ديديم دست مردم.

اگر نخورديم نان گندم، اما ديدم دست مردم.  يعني اگر خودمان کاري را تجربه نکرده ايم، ولي با توجه به تجربيات ديگران با آن آشنايي داريم.  

ار نبو امري ز حق، نيفته بلگي ز درخت.

اگر امر حضرت حق نباشد، برگي از درخت نمي افتد.  اين مثل بيانگر آن است که هيچ امري در جهان حادث نميشود، مگر به خواست خداوند يکتا.

ار ليشم، گوشت ميشم.

اگر زشت هستم، گوشت ميش هستم.  يعني ماهيتم خوب است، هر چند که ظاهرم بد باشد. اصل هم ماهيت هر چيز است.

ار کوگ نکنه قهقه بيجا، کي دونه کوگ کجه کرده جا؟

اگر کبک قهقه بيجا نکند، چه کسي ميداند که کجا جاي گرفته است؟   در مورد افرادي به کار ميرود که با طرح مسائلشان باعث افشاي راز و رمز خود مي شوند و به اصطلاح عسس مرا بگير راه مي اندازند.

ار خومه نيديدی، گو رشيد خوي دارم.

اگر خودم را نديده اي، برادر رشيد خوبي دارم.  اين ضرب المثل درباره کساني به کار ميرود که بيش از آنچه به توانائي هاي خود تکيه کنند، متکي به توانايي ديگران مي شوند.

ار اِخاي خاک کني من سرت، رو سر يه تل بلندي.

اگر (حتي) ميخواهي خاک هم بر سر خودت بريزي، برو بالاي يک تپه بلند.  کنايه از بزرگ منشي و بلند همتي است.

ار دنيانه او بوره، فلونينه خو ابره.

“اگر دنيا را آب ببرد، فلاني را خواب مي برد”.  در مورد بي تفاوتي برخي افراد بکار مي رود که کاري به مسائل پيرامون خود ندارند.

ار جووم دهرست، السم نه پهرست.

“اگر پيراهنم پاره شد. اصلم نپريد (از بين نرفت)”.  اين ضرب المثل بيانگر اين نکته است که فقر و تنگدستي، اصالت خانوادگي و ارزشهاي اصيل را از بين نمي برد.

ار بو خوس نيديد، اِدعا شاهي ايکرد.

“اگر پدر خود را نمي ديد، ادعاي پادشاهي مي کرد”.  اين ضرب المثل در مورد افرادي که خيلي زود اصل و نصب خود را فراموش کرده و به ديگران تفاخر مي کنند، بکار مي رود.

بد الس وفا نکرد، الس دار خطا نکرد.

“بد اصل وفا نکرد، اصل دار خطا نکرد”.  اين ضرب المثل در مورد تأثير اصالت خانوادگي افراد در عدم انجام کارهاي خلاف بکار ميرود. يعني افراد با اصالت خطا نمي کنند و افراد بد اصالت نيز وفا نخواهند کرد.

بچه يا واريش بووس وا حساو بره يا ترنه دا.

“بچه يا بايد از ريش پدر حساب ببرد يا از گيس مادر”.  اين ضرب المثل در زمينه تربيت کودکان است، و بيانگر اين نکته است که به هر حال کودک بايد حرف شنوي از يکي از والدين داشته باشد، تا در تربيت او خللي وارد نشود.

برد سر جا خوس سنگينه.

“سنگ سر جايش سنگين است”.  کنايه از اينکه افراد در مقام واقعي خود، داراي وقار و ارزش مي باشند.

باد بسکه خوه، بادبزن هم اوفته گلس.

“باد از بس خوب است، بادبزن هم همراهيش مي کند”.  در خصوص حمايت فردي شرور و ناباب از فردي شرورتر و نابابتر بکار مي رود.

برد گهپ نشونه نزيدنه.

“سنگ بزرگ نشانه نزدن است”.

اين مثل بيانگر آن است که دادن وعده هاي غير معقول و اغراق آميز به معناي عملي نشدن آنهاست.

برزگر که منده وابو، داسنه کل و تيز اکنه.

“برزگر که خسته مي شود، داس را کند و تيز مي کند”. (داس را مقصر مي داند)  در مورد بهانه جويي و دليل تراشي بي مورد بکار ميرود.

برديم به آسماري، دست زدينم ني ورداري.  (آسماري نام کوهي است به ارتفاع تقريبي 2000 متر در جنوب شرقي مسجد سليمان.)

“مرا بردي (تا کوه) آسماري، دست از دنبال کردنم برنميداري”.  در مورد کينه توزي برخي از افراد بکار ميرود، که بيش از حد انتقامجويي مي کنند.

بز که اجل گرس، نونا شونه خوره.

“بزي که اجلش برسد، نانهاي چوپان را مي خورد”.  انجام کارهاي غير منطقي، موجب هلاکت خواهد شد.

بجور جاته، بنه پاته.

“(اول) جايت را پيدا کن، (سپس) پايت را بگذار”.  اين ضرب المثل در مورد افرادي بکار ميرود که دست به کارهاي نسنجيده اي مي زنند. بيشتر در زمينه دقت کردن در امر ازدواج بکار ميرود.

بو دام ز دالوم ايا.

“بوي مادرم از مادربزرگم مي آيد”.  اين ضرب المثل به نقش توارث در انتقال صفات و خصايص اشاره دارد.

چونکه گل رفت و گلستان شد خراب                              بوي گل را از چه جوييم از گلاب

بونه منه دل، جنگ کردن آسون.

“بهانه به دل، جنگ کردن آسان”.  يعني چنانچه بهانه اي در دل وجود داشته باشد، به دنبال آن جنگ کردن و ايجاد بحران و درگيري آسان خواهد بود.

به بنگشت گهدن سوکي يا سنگين؟ گهد: سوک، سنگينيم دس خمه.

“به گنجشک گفتند: سبکي يا سنگين؟ گفت: سبک، سنگينم دست خودم هست”.  بيانگر اين نکته است که حفظ وقار و ارزش افراد به اراده و عملکرد خودشان بستگي دارد.

به خرس گهدن، حرف بزن، گهد: پمبلاپف.

“به خرس گفتند حرف بزن. گفت: پملاپف”.  به افرادي که قادر به بيان سنجيده و متين مطالبشان نيستند، اطلاق مي شود.

به توشمال گهدن ساز بزن، گو تنگه پام خاره.

“به نوازنده گفتند: ساز بزن. گفت: کف پايم ميخارد”.  اين ضرب المثل زماني به کار ميرود که کسي جهت عدم انجام کاري بهانه جويي کند.

به کور گهدن چه اخاي؟ گهد دو تيه روشن.

“به کور گفتند چه ميخواني؟ گفت: دو چشم روشن”.  اين ضرب المثل در بيان آرزوهاي بديهي بکار مي رود.

بنگشته بردن باغ بهشت، گهد ولات ولات.

“گنجشک را بردند به باغ بهشت، گفت: ولايت ولايت (وطن)”.  اين ضرب المثل علاقه به وطن را بيان مي کند، هر چند که نسبت به ديگر مناطق موقعيت بهتر و برتري نداشته باشد.

بالنده بد سر درخت بد انشينه.

“پرنده بد، بر روي درخت بد مي نشيند”. در فارسي: کند همجنس با همجنس با پرواز.

بهودارو بي بهو، هي ايکنن بهو، بهو.

“پدر دار و بي پدر، هي فرياد مي زنند: پدر، پدر”.  نظير: دارا و ندار، هر دو مي نالند.

کار ميرود که با دلايل واهي سعي در پنهان کردن نقايص دارند. 

بهيگ که بونه مندل داره، اگو خروس پام تلني.

“عروس که بهانه به دل دارد، مي گويد خروس پايم را له کرد”.  در مقام بهانه در دل داشتن و دنبال دست آويز بودن براي بروز آن بکار مي رود. 

به شيطون گهدن خدا بوته بيامرزه، گهد یه چي که نيبو.

“به شيطان گفتند خدا پدرت را بيامرزد. گفت: چيزي که نمي شود”.  درباره افرادي به کار ميرود که کمتر اميدي به هدايت و آمرزش آنان مي رود.

بهيگه من هونه بيوزما، بعداً بفشنس به که.

“عروس را در خانه آزمايش کن، سپس او را به کوه بفرست”.  پس از حصول اطمينان از توانايي و استعداد افراد بايد آنان را به کار گمارد.

بالا جام ني، دوهون هم ني نشينم.

“بالا جايم نيست، پائين (هم) نمي نشينم”.  اينکه اگر نتوانم بالا بنشينم، پائين هم نخواهم نشست.

بره نر منه کله ني خفته.

“بره نر در آغل نمي خوابد”.  اين ضرب المثل در مورد اهميت داشتن فرزندان پسر بکار ميرود و بيانگر آن است که به هر حال آنان به کاري مشغول شده و در خانه نمي مانند.

بهيگ ز هونه بو تي نداشت، گهدن من ره کلا تيسه درورد.

“عروس از خانه پدر چشم نداشت. گفتند: بين راه کلاغ چشمش را در آورد”.  اين ضرب المثل در مورد افرادي به

بيد اير تهله، سايه س شیرينه.

“بيد اگر (خودش) تلخ است، سايه اش شيرين است”.  اين ضرب المثل بيانگر آن است که بايد در مقام قضاوت به خصوصيات نيک و بد هر دو توجه داشت.

به ميش اگو بدون، به گرگ اگو بگرس.

“به ميش مي گويد: بدو، به گرگ مي گويد: بگيرش”.  در مورد افرادي به کار ميرود که دو دوزه بازي مي کنند و به اصطلاح هم رفيق دزدند، هم شريک قافله.

بهيگ وقتي گسنس ابو، آش عروسيس يا يادس.

“عروس وقتي گرسنه اش مي شود، آش عروسي اش يادش مي آيد”.  کنايه از اين است که انسان در سختي ها، ياد ايام خوش گذشته مي افتد.

برو يه جا که بخوانت، نه چو وردارن بروننت.

“برو جايي که بخوانندت (پذيرايت باشند) نه (جايي که) چوب بردارند و برانندت (بيرونت کنند)”.  يعني برو جايي که حرمتت را بجا آورند، نه مورد بي اعتنايي قرار گيري.

پشقه نشست ور تلم  به کار مردم زلم

پشه روی شکمم نشست به انجامکار مردم زرنگم .

کنایه از کسی است که کار خود را انجام نمی دهد ولی کار مردم را راه می اندازد.

راز خوت ار بگوی؛ اشگم خوت دردی

راز خود را بازگو کردن مانند این است که شکم خود را پاره کنی

اهمیت رازداری 

مال سره مال ایا پشغه سره تی کور ایا.

ثروت برای ثروت مند می آید و پشه روی چشم آدم کور و فقیر.

ندیده  نبینا و کیمند نکنه شی

منظور : كسي كه كاره اي نبوده يا چيزي نداشته و اگر به آن برسد خودش را گم مي كند  و  دختر ترشيده شوهر كند عشوه و ادای او بيشتر ميشود . و بیانگر این بیت شعر است که خدایا روا مدار که گدا معتبر شود   گر معتبر شود زخدا بی خبر شود.

کر خو مال سی چنسه کر لیش مال سی چنسه   

 کنایه از این است که اگر فرزندی خوب و توانمند باشد به آنچه که می خواهد می رسد و فرزندی که نا توان و تمبل و تن پرور باشد هر آن چه كه داشته باشد از دست مي دهد .

یو چنه ؟ آشیشه و داشیشه ، دو چی منه یه شیشه ، وايک قاطي ني بون

سفیده وزرده  تخم مرغ در یک ظرف ولی با هم مخلوط نمی شوند 

مصطفی حسامی به نقل از مردم روستاهای بختیاری نشین فریدونشهر 

statistics

ضرب المثل های بختیاری

 

 

دنیا که انگل ونگله صلاح به دست زنگله

دانلود ضرب المثل های بختیاری

 

 

نه خان اوید نه خان رهد

چیزی نشد / کاری انجام نشد

 

 

گپته ورار کوچیرت وراورده ی

بزرگت را درست کن کوچکت خود به خود درست میشود

 

 

اگر نداری دالو نرو حونه هالو

اگر نداری خیر خواه و مادر بزرگ نرو خونه دائی

 

 

      ارک برک گوه خورد

–       کسی که حرف ببره و بیاره میگن گوه خورد

 

 

چی سگ دروه اگوه

مانند سگ دروغ می گوید . دیدهاید سگ الکی پارس می کنه و میخواهد بگه که کسی اومده . وقتی نگاه می کنی میبینی کسی نیست

 

 

ای ورکنه ای ور کنه کوته همنه اکنه

دانلود ضرب المثل های بختیاری

کسی که با پریدن خودش در جائی می خواهد .نمایش بده و اگه چیزی انجا باشد و با هر پرش یه دانه را بر میدارد . تا تمامشان کند.

 

 

دل کور بدرده

یعنی پسره عاشق شده ودلش درد می کنه

 

 

دودره سر به هوا

دختره هوسی و سرش به هوا هست و عاشقه

 

 

 

 

دانلود ضرب المثل های بختیاری
دانلود ضرب المثل های بختیاری
0

ضرب المثل هاي بختياري

ضرب المثل هاي بختياري
ضرب المثل هاي بختياري

امرو تا صو خدا کریمه

برگردان فارسي: امروز را بگذران فردا خدا کریم است

این ضرب المثل بیشتر کنایه از امید داشتن به لطف خداوند است و نا امیدی را نکوهش می کند. این ضرب المثل تقریبا معادل ضرب المثل فارسی از این ستون تا اون ستون فرج است می باشد و هنگامی به کار می رود که فرد یا جماعتی از اوضاع پیش آمده مایوس و نا امید شده و به آینده خوبی برای او تصور نمی شود و بیشتر در مقام همدردی به کار می رود.

  

لر وا بار سوک وه ره نیره

ضرب المثل هاي بختياري

برگردان فارسي: لر با بار سبک حرکت نمی کند.

این ضرب المثل تقریبا در بین تمام لرها رایج است و هنگامی به کار میرود که فردی ادعای بیشتر از توانش بکند و در انجام آن عاجز باشد. در برخی موارد افرادی که دارای تجربه بیشتری هستند خطاب به افرادی که در کاری تجربه ندارند و لاف می زنند این ضرب المثل را به کنایه می گویند.

 

پ.ن

چند لینک خواندنی که توصیه می کنم بخونید:

مصائب دختر لر

نزاع طایفه ای در لردگان دو نفر کشته داد

همه سازها بشکند! صدا ها در گلو خفه شود! اگر رضا نباشد!

 

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ

 

 

صحو امروزه كه ديروز تي وه رهس بيدي

برگردان فارسي: فردا همان امروزي است كه ديروز منتظرش بودي

بختياري ها اين ضرب المثل را براي بيان اهميت زمان به كار مي برند. اين ضرب المثل بيشتر افرادي را خطاب قرار مي دهد كه براي انجام كاري امروز و فردا مي كنند و كنايه از اين است كه شخصي زمان را به بطالت سپري نكند.

 

 

گئره زه پيري گله اي نيبوه

برگردان فارسي: سگي كه پير شد ديگه نمي تونه ياد بگيره گله رو همراهي كنه

اين ضرب المثل بيشتر در ميان مردم ميوند به كار مي رود و اهميت آموزش در دوران كودكي و جواني را گوش زد مي كند. بختياري ها اين ضرب المثل را هنگامي به كار مي برند كه شخصي مشغول يادگيري كاري باشد كه از او گذشته و نمي تواند آن عمل را ياد بگيرد و در صورت فراگيري نيز براي آن شخص كاربري زيادي نمي تواند داشته باشد.

 

 

           

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ

           

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ

          

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ

 

 

گگته روز تنگ بشناس، دشمنته روز خوش

ضرب المثل هاي بختياري

برگردان فارسي: دوست رو توي سختي بشناس، دشمن توي شادي هات

بختياري ها اين ضرب المثل در مورد شناختن افراد به كار مي برند. و كنايه از اين است كه در روز سختي و هنگام رويارويي با مشكلات كسي كه به داد فرد مي رسد همان دوست است و كسي كه از شادي فرد ناراحت مي شود دشمن اوست.

 

 

 

 

زه پيش خوش و زه پشت تش

برگردان فارسي: رودرو خودشيريني مي كنه و پشت سر بدگويي

بختياري ها اين ضرب المثل را بيشتر در مورد افراد دورو و خائن به كار مي برند و منظور اين كه شخص مورد نظر هنگامي كه رودروي انسان قرار مي گيرد پروع به چاپلوسي و خودشيريني مي كند و هنگامي كه چشم انسان را دور مي بيند شروع به بد گويي و غيبت مي كند.

 

 

 

 

          

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ

          

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ

 

خره خاستن وه ميلس دس نهاد وا گريوه گود ايسه يا او ني يا هيمه

برگردان فارسي: خر رو دعوت كردند، شروع كرد به گريه كردن و گفت حالا يا آب كمه يا هيزم

بختياري ها اين ضرب المثل را بيشتر در مورد افرادي به كار مي برند كه از آنها فقط براي انجام كارها استفاده مي شود و بس. اين ضرب المثل كنايه از بي اهميت بودن حضور شخص در يك مجلس است و اينكه شخصي را سياهي لشكر و حمال جلوه مي دهد.  

 

 

 

 

گاميش كرديه وكيل كهدون

برگردان فارسي: گاوميش را مسئول كاهدون كردي

معادل: گوشت را به دست گربه دادن

اين ضرب المثل را بيشتر در هنگامي به كار مي برند كه شخصي زمام كار را به افراد طمع كار و سود جو  بسپارد. همچنين اين ضرب المثل كنايه از نالايق بودن شخص مسول است.

 

 

 

 

 وه ناز ايا وه نيز ايره ، بهار ايا پييز ايره

 

 

 

برگردان فارسي : با صد منت و ناز مياد با ترشرويي و گريه ميره ، هنگام بهار مياد و با شروع شدن پاييز مي ره

بختياري ها اين ضرب المثل بيشتر براي سرزنش نوعروسان به كاربرد مي برند !!! در برخي موارد در مورد ساير افراد نيز كاربرد دارد . اين ضرب المثل كنايه از بي اعتبار بودن قهر و آشتي شخص مقابل است و همچنين وي را رفيق روزهاي خوش مي داند .( در بين عشاير از بهار تا پاييز فصلي است كه گله ها نياز به علوفه ندارند و  دردسر هاي زندگي عشايري كمتر است ).

 

 

 

 

 

 

بهي همي كه گشنس ايبو آش عروسيس ايا وه يادس  

 

 

برگردان فارسي : عروس گشنش كه ميشه ياد آش عروسيش ميوفته

اين ضرب المثل نيز بيشتر براي تازه عروس به كار مي رود و البته مورد ساير افراد نيز كاربد فراوان دارد و كنايه از اين است كه شخص هنگام مواجهه با سختي ها ياد روزهاي خوش مي افتد

 

 

 

 

چي زر بو مرد مني وه گردنم

در ريشه يابي اين ضرب المثل آورده اند در گذشته نا معلوم هنگامي كه مردي فوت مي كرد ورثه او مجبور بودند براي به خاكسپاري جنازه ماليات سنگيني به حاكم پرداخت كنند كه در زبان بختياري  به ” زر بو مرد ” معروف بود . د ر اين بين پدر يكي از فقرا فوت مي كند و وي به دليل تنگدستي قادر به پرداخت ماليات دفن نبود . لذا جنازه را بر دوش كشيد و هر كجا مي رفت مجبور بود جنازه را با خود حمل كند و …….

اين ضرب المثل در بين بختياري هاي منطقه ميوند متداول است و هنگامي كاربرد دارد كه مجبور به تحمل شخص ديگري عليرغم ميل باطني خود باشند البته در برخي موارد در مورد تحمل اجباري چيزهاي ديگر از قبيل بخت و اقبال ، وضع زندگي و …. نيز كاربرد دارد

 

 

 مر زر مي لينگو زم ايخوي

ريشه اين ضرب المثل را نيز به همان دوره نسبت مي دهند و آورده اند كه حاكم علاوه بر ” زر بو مرد ” ماليات ديگري نيز از مردم طلب مي كرد كه به ” زر مي لينگو ” معروف بود . اين ماليات هنگامي كه جواني قصد ازدواج داشت از وي طلب مي شد و تا ماليات مربوطه را پرداخت نمي كرد از ازدواج وي جلوگيري مي كردند.

اين ضرب المثل نيز بيشتر در زماني كاربرد دارد كه شخص عليرغم ميل باطني اش از كاري منع مي شود و براي وي بهانه تراشي مي كنند . همچنين هنگامي كه به كسي زور گويي مي شود نيز اين ضرب المثل را بكار مي برد.

 

مامورونه كه توك پا و اردنگي ايزننه بيشتر كنيين

 

 

ایگو زمون قدیم یه شاهی بید که وزیر ناتق ( سخت – كار آزموده ) داشت . يه روز شاه و وزير سر هي كه مردم سي چه مطيع شاهن جرسو ( بحث – درگيري) وست . شاه ايگود اي وزير مردم شوكت و جبروت مونه قبول دارن و همسو بسي هي كه مو شاه عادل و با ايمونيسم ، مونه دوس دارن ….. وزير گود اي شاه قصه ايكنم اما وه دل نيري : ” مردم ايما هر بلا به سرسو واري ( بياوري ) نه نيگون و سر كوت ايكنن ( سر را پايين مي اندازند ) و كار خوسونه ايكنن . شاه گود نه بابا چنو هم ني

وزير گود ايسه يه چند وقت مهلت بده تا ثاوتت (ثابت) كنم .

 وزیر دستور داد زه ایسه وه بعد هرکه خواست زه دروازه شهر رد بوه یه ده قرون زس بیرین .. شاه گود وزیر هونت خراو مردمنه اذیت مکو .. گود قربان تو کارت نبو …

چند روز گدشت وزير زه مامورون دروازه پرسي مردمه كه در چه وضن . گودن هيچي دعا ايكنن وه جونه شاه و وزير …. دستور داد ده قرون که گردین یه توك پا ( لگد ) هم بزنین .. شاه گود هونه بویت دمبر مردم وا مو کنترل نیبون .. گود قربان تو کارت نبو …

 چند رو بعد گدشت وزير دوارته پرسيد مرمه كه در چه وضن . مامورو گودن : هيچي يه كمي نق نق ايكنن . دستور دا ور سر ( علاوه بر ) ده قرون توك پا يك يه اردنگی هم بزنین … شاه گود هونمه خراب مکو چنو … گود قربان تو کارت نبو … گدشت…

بعد چند رو دیدن یه جمعیتی انین ایزنن وا کپو ( بر سر ) و يه پیرمرد وسته وا پيش سو ( جلو )  …. حسن ، حسین  ( فرياد كنان ) انین ایان سی دربار …

موقعی که رسیدن شاه گود وزیر دیدی بردیم وه کوری ( بد بختم كردي ) …. گود قربان تو کارت نبو …

خلاصه موعدی که رسیدن وزیر قاصد فرشناد گود آقا یه کی به عنوان نماینده وا ور دربار ونم بلا تو ( مشكلاتان ) . مردم هعم اي پيرمرد كه وا نها ويده فرشنادن وه حضور وزير ….

وزير نهيو ( نهيب ، سرزنش ) كرد گود هم چطونه ؟… پيرمرد هم گود شاه به سلامت هيچي …

وزير گود نه بو ( بگو ) ونم دردتو چيده … پيرمرد سيل شاه كرد گود نه ارزش نداره خاطر شاهه اذيت كنيم … شاه كه كمي ترسي بي وا غضب سيل وزير كرد و نهيب كرد گود حتما يه مشكل هي كه اي مردم اودنه و به پيرمرد گود بو شاه هم ايخوم مشكل ايسا حل بوه … پيرمرد وا اشنيدن اي قصه خونه جا به جا كرد و قيافه گرهد و گود : اعلي حضرت عرض ايما هنه كه اي مامورونه كه توك پا و اردنگي ايزنن يه كمي تعدادسو كمه مردمم هم كار دارن يه كمي معتل ايبون گوديم اير كه امكان داره يه كمي بيشترسو كنين تا كار مردم هم سريع تر ره بوفته ………. !!!!!!!!!!!!!!!!!

وزير ري كرد ور شاه گود ديدي گودم : وا مامورونه كه توك پا و اردنگي ايزننه بيشتر كنييم

خليل خان ويدم ور عنبر نئ نهام بو       سويلام شه و بلند رهدن وِ جؤ دو

در اواخر دوران خاني خليل خان وي بنا به دلايل نا معلوم آنچنان به فكر آبادي و عمران منطقه افتاده بود كه هدف اصلي يعني رفاه و آسايش اهالي و صد البته آباداني در خدمت مردم را فراموش كرده بود و بسيار به مردم ظلم كرد و بيشتر از حد توان از آنها كار مي كشيد ، به صورتي كه موجي از نارضايتي عمومي در بين مردم پديدار گرديد.ولي مردم به دليل ترسي كه از خان داشتند جرات شورش را به خود راه نمي دادند.

همانگونه كه قبلا اشاره شد خليل خان امر كرده بود كه هر مردي به هر دليلي كه سر كار حاضر نشود ، زن و يا دختر وي بايد به جايش دوشادوش مردان كار كند و در اجراي اين قانون بسيار سخت گيري مي شد. آورده اند روزي خليل خان براي سركشي كارگران رفته بود كه مشاهده كرد زني نيمه برهنه در حالي كه شليته را از پا در آورده بود ، مشغول لگد كردن گل است و با ديدن خليل خان سريعا خود را پوشاند.خليل خان بر وي نهيب زد كه چرا در ميان اين همه مرد با چنين وضعي مشغول كار هستيد . زن عرض داشت ” بجز شما مردي در اين حوالي نمي بينم ” . اين گفته زن بر حاضرين بسيار گران آمد و آنان كه منتظر جرقه اي بودند به سوي خان حمله ور شدند.

خليل خان با مشاهده اوضاع پا به فرار نهاد. بعد از مدتي حكومت منطقه به دست شخص ديگري افتاد و او نيز براي كشتن خليل خان جايزه تعيين كرد ، از اين رو خليل خان با لباس مبدل متواري شد. در حين فرار از شدت گرسنگي به خانه يك پيرزن پناه بد. پيرزن ابتدا از وي نام و نشان پرسيد اما خليل خان جوابي نداد و تنها تقاضاي غذا كرد. پيرزن جواب داد كه در خانه بجز   قويت جؤ *  چيزي ندارمو او از سر ناچاري و گرسنگي همان قويت جو را طلب كرد . پيرزن قويت را براي او فراهم كرد و خان مشغول خوردن شد. در حين خوردن سبيل هاي بلند خان وارد دوغ شده بود. پس از اينكه خوردن غذا تمام شد ، خليل خان دستي به سبيل كشيد و اين شعر را خواند:

خليل خان ويدم ور عنبر نئ نهام بو         سويلام شه و بلند رهدن و جو دو * *

و پير زن با فهميدن اين بيت پي برد كه مهمان او كسي جز خليل خان معروف نيست.

 

 

از آن زمان اين بيت به صورت ضرب المثلي در بين طوايف بختياري اين منطقه باقي مانده است و در بين طايفه هيودي نيز بسيار مشهور است و بسيار به كار مي رود . اين ضرب لمثل بيشتر در مواردي به كار مي رود كه شخصي شوكت و عزت خود را از دست بدهد و مجبور باشد به كارهاي پست تن بدهد.

 

 

پاورقي

——————————————————————————————–

 

 

* قويت جو يا همان ” جو دو ” در قديم جز طعام مردمان كم در آمد بوده و مواد تشكيل دهنده آن دوغ و آرد جو بوده به صورتي كه آرد جو را در دوغ ريخته و هم مي زنند . اين غذا شكم پر كن و كم كالري است.

 

 

** ترجمه :

خليل خان بودم و آنچنان مقامي داشتم كه سبيلم را به كمتر از عطر و عنبر آغشته نمي كردم  ……………….. اما گردش روزگار كاري كرد كه سبيل هاي بلند و سياه من به قوت بي ارزشي مانند جو دو برود  

مي بخور، باده بنوش بر دل مگر غم         گلي از بــاغ بوستان تو شـده كم

آورده اند كه خليل خان در پيگيري عمران و آباداني به منطقه ” دره كايد ” رسيد . وي مدت زمان زيادي در اين منطقه اقامت كرد و دهكده هاي زيادي بنا نهاد . آنچنان سرگرم ساخت و ساز در منطقه دره كايد شده بود كه قريب به يكسال از خانواده خود به دور بود و خبري از اهل و عيالش نداشت . 

در اين مدت ابتدا زن و بعد از او مادر و دست آخر پسر خليل خان از دنيا رفته بودند و خليل خان نيز از اين حوادث اطلاعي نداشت. كسي از اطرافيان نيز جرات آنكه چنين اخبار ناگواري را به خليل خان بدهد ، نداشت. بعد از مدتي كدخدايان و بزرگان دره كايد تصميم گرفتند به هر ترتيبي خبر مرگ عزيزان خان را به او بدهند. پس سفره بزرگي گستردند و خان را دعوت كردند .

در حالي كه خان بر سر سفره نشسته بود و مشغول عيش و نوش بود ، يكي از دره كايد رو به خان كرد و عرض داشت :

خان …….

خليل خان هم متوجه او شد و وي ادامه داد:

مي بخور ، باده بنوش ، بردل مگر غم            گلي از بــاغ بوستان تو شـده كم

خان كه به اين ترتيب فهميده بود كه پسرش از دنيا رفته ، با حال تاسف و از روي تعجب گفت :

كي !!

همان شخص ادامه داد : بعد از مادرت

خان كه به شدت ناراحت شده بود باز هم گفت :

كي !!!

آن شخص ادامه داد بعد از زنت و مابقي جريان را تعريف كرد. به اين ترتيب سه هر سه خبر را با هم به خان گفتند.

از آن زمان اين واقعه به صورت يك مثل بين بختياري هاي بالاخص طوايف ميوند و زلكي باقي مانده و بيشتر در زماني به كار مي رود كه اتفاقاتي ناخوشايندي مرتبط با يك نفر واقع شود و اين شخص به دليلي از اين حوادث اطلاعي ندارد و نشان از بي خبري و بي توجهي شخص مورد نظر مي باشد .

كــــــرم بزرگـــان چـــو اؤر بهار              ببارد و ببارد تا به سر مئلا گمار

 

 

در ابتداي به قدرت رسيدن خليل خان در منطقه بربرود ، وي به كشت و كار بسيار اهميت مي داد و به همين سبب مردم بسيار او را احترام مي كردند و هر گونه خواسته خود را پيش خان مي بردند.

آورده اند كه در فصل درو گندم و خرمن كوبي شخصي مئلا ( mella ) نام از طايفه گمار به خدمت خان رسيد و عرض داشت كه من داراي عايله زيادي هستم و امسال نيز كشت و كاري نداشته ام ، از خان تقاضا دارم مقداري گندم براي آذوقه زمستان به من بدهد تا بتوانم گذران زندگي كنم. دل خان از شنيدن حرف هاي مئلا به رحم آمد و رو به او كرد و گفت چقدر گندم مي خواهي ؟

مئلا كه طبع شعري داشت از فرصت استفاده كرده و گفت :

كــــــرم بزرگـــان چـــو اؤر بهار              ببارد و ببارد تا به سر مئلا گمار

خان از اين كلام مئلا بسيار خوشش آمد و به خدمه دستور داد او را به  “دره داهي ” ببريد آنچنان گندم بر او بباريد تا از سرش بگذرد .

چنين گفته اند كه مئلا گمار  شخصي بسيار بلند قد بود آنچنان كه تمام گندم ” دره داهي ” را از بالا بر سر او بيختند اما با اين وجود كوپه گندم از سر وي عبور نكرد …………

از آن زمان به بعد اين بيت به صورت ضرب المثلي در بين مردمان بختياري به خصوص طايفه ميوند باقي مانده و آن را بيشتر هنگامي به كار مي برند كه كسي بخواهد خواسته اي زيادتر از حد معمول را بيان كند.

 

ضرب المثل ها عبارت ها و جمله های موزونی هستند که حاوی پندها و اندرزهای گوناگونی می باشند. موجب آگاهی بخشی ، پندآموزی و عبرت آموزی می شوند. این ضرب المثل ها که گاه پیشینه آنها به چند قرن و شاید هزاران سال قبل باز گردد و سینه به سینه به نسل های بعدی منتقل شده اند ، دریچه ای برای شناخت ابعاد مختلف و جنبه های گوناگون فرهنگ و جامعه هستند. آنها گویای واقعیتهای آشکار و پنهان جامعه و بازتاب بسیاری از رسوم ، عادت ها و شیوه های زندگی یک گروه و یک قوم می باشند. معلوم می دارند که در قلمرو یک فرهنگ چه کارهایی ناپسند و ناخوشایند و انجام کدام اعمال و رویه ها خوشایند و مطلوب است.

در ضرب المثل هاست که زبان و فرهنگ به هم نزدیک می شوند و ابعاد مختلف زبان گفتاری مردم را آشکار می سازند. همچنین می توانند راهگشا ، در یافتن بسیاری از پرسشهای ما در باره زبان و فرهنگ باشند.

در زیر  تعدادی از ضرب المثل های بختیاری با برگردان فارسی آنها ارائه می شود:

• برد سیلا ، بن وار ، نی واسه

سنگ سوراخدار همیشه در باراندز ایل نمی ماند.

ضرب المثل هاي بختياري

کنایه از: تمام پسرها و دخترها بالاخره روزی ازدواج می کنند.

• عروس بونه وه دلس بید ، چرنید ، گد خروس پام تلنید.

عروس که بهانه به دل داشت ، جیغ کشید و گفت : خروس پایم را له کرد.

کنایه از: بهانه جویی و ناسازگاری عروس

• تیلی که تخم ناد ، هندا داسه

جوجه ای که تخمگذار شد ، همسن مادرش است.

کنایه از: فرزندی که ازدواج کرد و بچه به دنیا آورد ، همسن پدر و مادرش شده است.

• بختم ، بخته دامه ، کوشا ، دامم وه پامه

بخت من مثل بخت مادرمه ، کفش های مادرم را هم به پا دارم.

کنایه از: تاثیر گذاری والدین در سرنوشت بچه ها

• هر کی ناره دالو ، نی ره هونه هالو

هر کس مادر بزرگ ندارد به خانه دایی اش نمی رود.

• مهمون هر کی ، هونه خدا هر چی

مهمان هر کسی که باشد ، میزبان با هر چه دارد از او پذیرایی می کند.

• علف سر ریشه خوس ، سوز ایبو

علف سر ریشه خودش جوانه می زند و رشد می کند.

کنایه از: تاثیر خانواده در سرنوشت و تربیت آدمی

• ار لیشم ، گوشت میشم.

اگر زشتم  ، لیکن ذاتی پاک و باارزش دارم.

کنایه از:تاکید بر نجابت و اصالت

• وه بنگشت گدن ، سوکی یا سنگین ، گد ، سوک ، سنگینی ، دس خومه

از گنجشک پرسیدند سبکی یا سنگین ، پاسخ داد ، سبک یا سنگینی دست خودمه.

کنایه از: اختیار و اراده آدمی

• گرگ که پیر ایبو سگ بس خنده

گرگ که پیر می شود ، سگ او را مسخره می کند.

کنایه از: خوار شدن آدمی

• هر چی کنی ، سی ناکس ، نه ایگو خو ، نه ایگو بس

برای ناکس هر هر اندازه کار کنی ، نه می گوید ، خوب است ، نه می گوید ، کافی است.

کنایه از: رویه انسان های بی ارزش و قدرنشناس.

• کر خو مال سی چنه سه ، کر لیش مال سی چنه سه

نه پسر خوب و با لیاقت مال می خواهد (بدست می آورد) ، نه پسر پست و نالایق. (بر باد می دهد)

• گرگن گرهدن ، پند دادن ، گد ولم کنین ، گله رهد.

گرگ را گرفتند ، نصیحت کردند که دیگر به گله حمله نکند ، گفت: رهایم سازید ، گله رفت.

کنایه از: ترک عادت نتوان کرد.

• نه کور حیا داره ، نه کچل ، مزگ سر.

ضرب المثل هاي بختياري

نه آدم کو حیا دارد نه کچل مغز سر دارد.

کنایه از: اینکه آدم های بی حیا و بی چشم و رو  هیچ وقت حیا نمی کنند و از رو نمی روند.

• قاطرن نل کردن ، پشغه کوره هم پاس بلند کرد ، گد مونم ، نل کنین.

قاطر را که نعل کردند ، پشه کوره نیز پایش را بلند کرد و گفت: مرا نیز نعل کنید!

• بز که اجلش ایرسه ، نونا ، شونه خوره

بز که اجلش فرا می رسد ، نانهای چوپان را می خورد.

• لیوونه زه گسنی مرد ، گدن ، گرده گرس گلیس

آسیابان از گرسنگی مرد، گفتند نان در گلویش گیر کرد.

• افتو  زی همچو که دز دلس خاس

آفتاب جایی طلوع کرد که دزد دلش می خواست.

کنایه از: خوش شانسی آدم نا اهل.

• سگ ، دم هونه ساوس ، زله

سگ  در خانه صاحبش زرنگ است.

• همبونه دادن خرس وراره ، خردس ، گد ، جا مزم.

انبان را به خرس دادند که درست کند ، آن را خورد و گفت: جای دستمزدم.

• سرونه سر زینه بیوه ، دهل ، درس

از بدشانسی زن بیوه ، دهل پاره شد.

کنایه از: بدبیاری و بدشانسی

• سی گا مکال  ،چه یه من ، چه صد من.

برای گاوی که خیش نمی رود و تن به کار نمی دهد ، چه یک من و چه صدمن بذر ، فرقی نمی کند.

کنایه از: آدمهایی که تن به کار نمی دهند ، فرقی نمی کند که کار چه باشد.

• کچل که مینا دار ایبو ، زه داغ مینا ، هار ایبو.

زن کچل که صاحب مینا و دستار می شود ، هار می شود.

کنایه از: کم ظرفیتی افراد.

• اوره شومه باداده ، حسنی که خدا داده

ابریشم تاب داده ، حسنی که خدا داده.

کنایه از: اینکه هر کسی را خدواند  به شکلی خاص آفریده است.

• بهیگ به هونه بوس ، تی ناشت ، گهدن ، غلا  ، مین ره ، تیاس کند.

عروس اصلاً  از اول چشم نداشت ، گفتند: کلاغ در راه چشمانش را کند.

کنایه از: عیب پوشی دختر برای شوهر دادن.

زبانزدهای بختیاری

باد اورد خدا دا به حوشه چین: مصداق تغاری بشکند ماستی بریزد،جهان گردد به کام کاسه لیسان.

گیوه کش پا پتی: کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد.

بالا جام نی دوون هم نی نشینم : کنابه از افرادی که به چیز کم قانع نیستند و زیاد هم گیرشان نمی آید.

کیکنید و چرنید خروس پامه تلنید: به بهانه ای دیگر از انجام کاری سرباز زدن ،بهانه جویی.

ار بووسه نیدی ادا شاهی اکرد : اگر پدرش را نمی دید ادعای پادشاهی می کرد.

کا نداشت یه چی یی داشت: کنایه از نو کیسه.

دلته بنه به دلدون آردته بنه به همبون:آسوده و خاطر جمع باش

هر که گده داره دده نداره: کنایه از افراد تنها خور و خود خواه

حونه مبا بی کهخدا احمد اره مومد ایا:خانه بی برزگتر نباشد هرج و مرج می شود

میراث خرس اگرده به کفتار:

آدمیزا بانده بی باله : کنایه از سرعت انجام کارها و سرعت در رسیدن به مکانی دیگر

آربیز به قیلون گو دو سیلا داری : مصداق آنکه عیب بزرگ خود را نمی بیند و عیب کوچک دیگران را برمی شمارد.

آسیو درادره لوینه کپنه : شمالی ها می گویند هنه بزو (یکی هیزم می شکند و دیگری می گوید هن.): یکی کار انجام می دهد دیگری نفس نفس می کند.

بهیگ وختی گشنه س ابو یاد آش عروسیس اوفته : در شرایط سخت و نداری به یاد ایام خوش افتادن.

افتو ز اوچو که دز دلس اخواست : اوضاع بر وفق مراد آدم بد و تبهکار گشتن.

سگ که چاق ایبو گوشتس نیخورن: آدم بی ارزش همیشه همان است و ظاهرش هم عوض شود همان است.

همبون دادن به خرس گن ورآرس خردس به جا مزدس:مصداق همان آفتابه را خرج لحیم کردن.

منیر به رنگ زردم گادین (گژدین ) زیر بردم: فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه.

نون جو نه ری داره نه آستر: آدمی که خوب و بدی  برایش یکسان است.

گا مرد و شیر وهره بهرست: فلانی مرد و بده بستان ه(معاملات)

قطع شد.

تازی وخت شکال….س ایا: کسی که در موقعیت حساس صحنه را ترک می کند.

نه ز پل اره نه ز گدار: کسی که به هیچ صراطی مستقیم نمی شود. یک دنده.

حور سهر مینت خمه کشت و بیرینت مردمه:توش خودم را کشت و بیرونش دیگران را ،ظاهر فریب

لوینه ز گسنه یی مرد گن گرده گرهسه:کسی از گرسنگی مرد و دیگران می گفتند نان در گلویش گیر کرده. باور نداشتن اطرافیان از مشکلات افراد.

کاسه ای داریم آرک برک تو پرس ک مو پر ترک: کنایه از داد و دهش دو طرفه

حیا دار گ حیام ابو بی حیا گ زم اترسه:آدم آبرومند از حیاداری خودش کنار می کشد و آدم بی حیا فکر می کند از او ترسیده اند

جوم دهرسته الصم نپهرسته:اگر مفلس شده ام ولی اصل نسبم از دست نرفته

گرگ که پیر ابو تعمره سگ ابو:سن که بالا می رود جوانان قدرت می گیرند و پیران را تمسخر می کنند.

بچه یا وا ریش بوه ورس بجهمه یا ترنه دا : اشاره به اهمیت تربیت والدین و کنایه از افراد بی خانواده.

برزیر که وامهنه داسنه کل و تیز اکنه :برزگر که از کار وامی ماند ، سعی کردن در یافتن مقصر دارد.

به خرس گن حرف بزن گد پمپلاپف : کسی که فن بیان ندارد و نسنجیده سخن می گوید.

تا داریم سر ایدراریم همی که نداریم پیت ایوراریم: تا داریم زندگی و سرفرازی می کنیم هنگام نداری به خود می پیچیم مار تا صاف نبو به سیلا نیره:صداقت و راستی مایه ی پیروزی است.

دندون اسب پیشکشینه نی شمارن: از هدیه نیاید ایراد گرفت.

به شیطون گن خدا بوته بیامرزه گ چی که نیبو: کاری که با عقل جور نیست.

تا نبوهه امر حق نیوفته بلگ درخت: همه کارها با خواست خداست.

به بنگشت گن سوکی یا سنگین گ سوک سنگینیم دست خمه: احترام هرکس به خودش بستگی دارد.

به توشمال گن بزن گ تنگه پام درد اکنه: کنایه از بهانه ی بیجا آوردن.

به میش اگو بجه به گرگ اگو بگرس: مصداق شریک دزد و رفیق قافله.

برد سر جا خس سنگینه: هرکس در جایگاه خود وقار دارد.

شون گله ن ول کنه حونه خدا دست زس نی ورداره:چوپان گله را رها کند صاحب گله رها نمیکند.

ماهینه که نیخون بگرن دس ایارن سی دینس:وقتی راغب به انجام کاری نباشند. کاری می کنند که حاصل ندارد.

هرچی کنی سی ناکس نه اگو خووه نه اگو بس:برای آدم قدر نشناس کار کردن بی فایده است.

دس خوم کس خوم: به خودم تکیه می کنم.

هرکی گپی نداره نشینه سا یه یرد گپ:هرکس بزرگی ندارد به سنگ بزرگی تکیه می کند.

بز به پا خوس کشن به دار میش به پا خوس : هر کسی باید در مقابل اعمال خود پاسخ گو باشد(که گناه دگران برتو نخواهند نوشت)

کور بهتر به حونه خوس ره ابره: نابینا هم خانه ی خود را بهتر بلد است.

پوس خووه که بوس خووه: اصل و جوهر خوب است که ظاهر خوب است.

گرگ زه به گله هول به یکی دارون: گله را گرگ زد وای به حال آنها که یک گوسفند دارند.

بردیم به آسماری دس ز دینم نی ورداری: بیچاره ام کردی هنوز هم رهایم نمی کنی؟

جلتم ور ملتم: خواه ناخواه جورم را باید بکشی.

بید ار تهله سایه س شرینه:درخت بید اگر ثمری ندارد ولی سایه ی خوبی دارد.کنایه از اینکه اگر  خصلت بد را می بینی صفات خوب را هم ببین.

ضرب المثل های بختیاری

آدمی که مالس اِره، ایمونس هم اِره.

“کسی که مالش می رود، ایمانش هم می رود.” کنایه از اینکه کسی که مالش به سرقت برود، ممکن است با مظنون شدن به این و آن، ایمانش هم از دست برود.

ضرب المثل هاي بختياري

آدمیزاد، بونده بی باله.

“آدمیزاد (همانند) پرنده ای است بدون بال”. کنایه از اینکه هر آینه ممکن است هجران و دوری برای انسان پیش آید.

مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم (مولانا(

آربیز به قیلون اگو، دو سیلا داری.

“الک به قلیان می گوید: دو سوراخ داری”. این مثل زمانی بکار میرود که کسی عیب و ایراد خود را نبیند و به دنبال عیب جویی از دیگران باشد. (تیر را در چشم خودش نمی بیند، مو را در چشم دیگری می بیند.(

آردم بختم، آربیزم آوختم.

“آردم را الک کردم، (و) الکم را هم آویزان کردم”. کنایه از اینکه همه کارهایم را انجام داده ام و دیگر کاری برای انجام دادن باقی نمانده است.

آسیو دراره، لوینه کپنه.

“آسیاب در می آورد (تولید می کند)، آسیابان (لوینه) می بلعد. (مصرف می کند)”. این مثل را بیشتر در مورد تولید کنندگان و نان آوران خانه بکار می برند، زمانیکه مصرف کنندگان، رعایت اندازه و اعتدال را ننمایند.

ار اِخوی خاک کنی من سرت، برو سر یه تل بلندی.

“اگر (حتی) میخواهی خاک هم بر سر خودت بریزی، برو بالای یک تپه بلند”. کنایه از بزرگ منشی و بلند همتی است. 

ار بو خونه نیدی، اِدا شاهی ایکرد.

“اگر پدر خود را نمی دید، ادعای پادشاهی می کرد”. این ضرب المثل در مورد افرادی که خیلی زود اصل و نصب خود را فراموش کرده و به دیگران تفاخر می کنند، بکار می رود. 

ار جووم دهرست، السم نه پهرست.

“اگر پیراهنم پاره شد. اصلم نپرید (از بین نرفت)”. این ضرب المثل بیانگر این نکته است که فقر و تنگدستی، اصالت خانوادگی و ارزشهای اصیل را از بین نمی برد. 

 

ار خومه نیدیه، گو رشید خوی دارم.

“اگر خودم را ندیده ای، برادر رشید خوبی دارم”. این ضرب المثل درباره کسانی به کار میرود که بیش از آنچه به توانائی های خود تکیه کنند، متکی به توانایی دیگران می شوند. 

ار دنیانه او بو وره، فلونینه خو ابره.

“اگر دنیا را آب ببرد، فلانی را خواب می برد”. در مورد بی تفاوتی برخی افراد بکار می رود که کاری به مسائل پیرامون خود ندارند. 

ار کوگ نکنه قهقه بیجا، کی دونه کوگ کیه کرده جا؟

“اگر کبک قهقه بیجا نکند، چه کسی میداند که کجا جای گرفته است”؟ در مورد افرادی به کار میرود که با طرح مسائلشان باعث افشای راز و رمز خود می شوند و به اصطلاح عسس مرا بگیر راه می اندازند. 

ار لیشم، گوشت میشم.

“اگر زشت هستم، گوشت میش هستم”. یعنی ماهیتم خوب است، هر چند که ظاهرم بد باشد. اصل هم ماهیت هر چیز است. 

ار نبو امری ز حق، نیفته بلگی ز درخت.

“اگر امر حضرت حق نباشد، برگی از درخت نمی افتد”. این مثل بیانگر آن است که هیچ امری در جهان حادث نمیشود، مگر به خواست خداوند یکتا. 

ار نخردیم نون گندم، اما دیدیم دست مردم.

ضرب المثل هاي بختياري

“اگر نخوردیم نان گندم، اما دیدم دست مردم”. یعنی اگر خودمان کاری را تجربه نکرده ایم، ولی با توجه به تجربیات دیگران با آن آشنایی داریم. 

اسب پیش کشینه که دندوناس نیشمارن.

“دندانهای اسب پیشکشی را که نمی شمارند”. این ضرب المثل بیانگر آن است که اگر هدیه و پیشکش را به کسی بدهند، نباید در صدد ایراد گرفتن از آن برآید. 

افتو زی همو چو که دُز دلس خواست.

“آفتاب همان جایی تابید که دلخواه دزد بود”. فراهم شدن شرایط برای فرد خطاکار، کمال آرزوی اوست. 

الس کار پدره، که مادر رهگذره.

“اصل کار پدره، که مادر رهگذره”. این ضرب المثل “اصل” و “ریشه” انتقال صفات را، “پدر” میداند. اصلی که نظام قبیله ای پدر سالار بر آن متکی است. 

امساله نه هر ساله.

“امسال، مثل هر سال نیست”.  

اورشم که خوار ابو، پیوند هر و گا ابو.

“ابریشم که خوار و بی ارزش میشود، به خر و گاو آویزان میشود”. هر گاه ارزش واقعی چیزی درک نشود، مورد بی اعتنایی قرار میگیرد. 

او سرد رهدم سر دستس.

“آب سرد روی دستش ریختم”. در مقام نا امید کردن افراد به کار می رود. در فارسی: آب پاکی روی دست کسی ریختن. 

اولاد کابهلی، چنسون و پانالن، چنسون ز پهلی.

“اولاد کابهلی (کاکا بهلول)، تعدادیشان از پا می نالند، تعدادیشان از پهلو”. در مورد افراد خانواده یا فامیلی به کار میرود که هر یک از دردی و بیماریی شکوه داشته باشند. 

 

ایبیزیس و ایبینیس.

“الکش می کنی و آنرا می بینی”. یعنی پس از تجربه کردن به حرف من خواهی رسید. 

ایما که سالنه پائیدیم، ماهنم پائیم.

“ما که سال را پائیدیم، ماه را هم می پائیم”. ما که در انتظار انجام کاری، سالی را به انتظار نشسته و صبر کرده ایم ماهی دیگر را هم منتظر می مانیم. 

ای نونی مو مهمونم، یو چو و یو همبونم.

“اگر نمی دانی من مهمانم، این چوب و این هم انبانم”. یعنی از لوازم و بار و بنه ام بدان که من مهمان هستم. یعنی میتوان از آثار و شواهد چیزی پی به نیات و اهداف بوجود آورنده آن برد. 

ای هوسه، یه دفه بسه.

“اگر هوسه، یکدفعه بسه”. اگر از روی هوی و هوس کاری صورت بگیرد، همان یکبار کافی است. 

باد بسکه خوهه، بادبزن هم اوفته گلس.

“باد از بس خوب است، بادبزن هم همراهیش می کند”. در خصوص حمایت فردی شرور و ناباب از فردی شرورتر و نابابتر بکار می رود. 

بالا جام نی، دو من نی نشینم.

“بالا جایم نیست، پائین (هم) نمی نشینم”. اینکه اگر نتوانم بالا بنشینم، پائین هم نخواهم نشست. 

بجور جاته، بنه پاته.

“(اول) جایت را پیدا کن، (سپس) پایت را بگذار”. این ضرب المثل در مورد افرادی بکار میرود که دست به کارهای نسنجیده ای می زنند. بیشتر در زمینه دقت کردن در امر ازدواج بکار میرود. 

بچه یا واریش بووس بجهمه یا ترنه دا.

“بچه یا باید از ریش پدر حساب ببرد یا از گیس مادر”. این ضرب المثل در زمینه تربیت کودکان است، و بیانگر این نکته است که به هر حال کودک باید حرف شنوی از یکی از والدین داشته باشد، تا در تربیت او خللی وارد نشود. 

بد الس وفا نکرد، الس دار خطا نکرد.

“بد اصل وفا نکرد، اصل دار خطا نکرد”. این ضرب المثل در مورد تأثیر اصالت خانوادگی افراد در عدم انجام کارهای خلاف بکار میرود. یعنی افراد با اصالت خطا نمی کنند و افراد بد اصالت نیز وفا نخواهند کرد. 

برد سر جا خوس سنگینه.

“سنگ سر جایش سنگین است”. کنایه از اینکه افراد در مقام واقعی خود، دارای وقار و ارزش می باشند. 

برد گهپ نشونه نزیدنه. 

“سنگ بزرگ نشانه نزدن است”. 

این مثل بیانگر آن است که دادن وعده های غیر معقول و اغراق آمیز به معنای عملی نشدن آنهاست. 

بردیم به آسماری، دست زدینم نی ورداری.

“مرا بردی (تا کوه) آسماری، دست از دنبال کردنم برنمیداری”. در مورد کینه توزی برخی از افراد بکار میرود، که بیش از حد انتقامجویی می کنند.

(آسماری نام کوهی است به ارتفاع تقریبی ۲۰۰۰ متر در جنوب شرقی مسجد سلیمان.( 

برزگر که وامهنه، داس کل و تیز اکنه.

“برزگر که خسته می شود، داس را کند و تیز می کند”. (داس را مقصر می داند) در مورد بهانه جویی و دلیل تراشی بی مورد بکار میرود. 

برو یه جا که بخوننت، نه چو وردارن بروننت.

“برو جایی که بخوانندت (پذیرایت باشند) نه (جایی که) چوب بردارند و برانندت (بیرونت کنند)”. یعنی برو جایی که حرمتت را بجا آورند، نه مورد بی اعتنایی قرار گیری. 

 

بره نر و کله نی خوسه.

“بره نر در آغل نمی خوابد”. این ضرب المثل در مورد اهمیت داشتن فرزندان پسر بکار میرود و بیانگر آن است که به هر حال آنان به کاری مشغول شده و در خانه نمی مانند. 

بز که اجل گهرس، نونا شونه خوره.

“بزی که اجلش برسد، نانهای چوپان را می خورد”. انجام کارهای غیر منطقی، موجب هلاکت خواهد شد. 

بو دام ز دالوم ایا.

“بوی مادرم از مادربزرگم می آید”. این ضرب المثل به نقش توارث در انتقال صفات و خصایص اشاره دارد. 

چونکه گل رفت و گلستان شد خراب بوی گل را از چه جوییم از گلاب. 

بونده بد سر درخت بد انشینه.

“پرنده بد، بر روی درخت بد می نشیند”. در فارسی: کند همجنس با همجنس با پرواز. 

بونه و دل، جنگ کردن آسون.

“بهانه به دل، جنگ کردن آسان”. یعنی چنانچه بهانه ای در دل وجود داشته باشد، به دنبال آن جنگ کردن و ایجاد بحران و درگیری آسان خواهد بود. 

بنگشته بردن باغ بهشت، گهد ولات ولات.

“گنجشک را بردند به باغ بهشت، گفت: ولایت ولایت (وطن)”. این ضرب المثل علاقه به وطن را بیان می کند، هر چند که نسبت به دیگر مناطق موقعیت بهتر و برتری نداشته باشد. 

به بنگشت گهدن سوکی یا سنگین؟ گهد: سوک، سنگینیم دس خمه.

“به گنجشک گفتند: سبکی یا سنگین؟ گفت: سبک، سنگینم دست خودم هست”. بیانگر این نکته است که حفظ وقار و ارزش افراد به اراده و عملکرد خودشان بستگی دارد. 

به توشمال گهدن ساز بزه، گو تنگه پام خاره.

“به نوازنده گفتند: ساز بزن. گفت: کف پایم میخارد”. این ضرب المثل زمانی به کار میرود که کسی جهت عدم انجام کاری بهانه جویی کند. 

به خرس گهدن، حرف بزن، گهد: پمبلاپف.

“به خرس گفتند حرف بزن. گفت: پملاپف”. به افرادی که قادر به بیان سنجیده و متین مطالبشان نیستند، اطلاق می شود. 

به شیطون گهدن خدا بوته بیامرزه، گهد چی که نیبو.

“به شیطان گفتند خدا پدرت را بیامرزد. گفت: چیزی که نمی شود”. درباره افرادی به کار میرود که کمتر امیدی به هدایت و آمرزش آنان می رود. 

به کور گهدن چه اخی؟ گهد دو تیه روشن.

“به کور گفتند چه میخوانی؟ گفت: دو چشم روشن”. این ضرب المثل در بیان آرزوهای بدیهی بکار می رود. 

 

به میش اگو بجه، به گرگ اگو بگهرس.

“به میش می گوید: بدو، به گرگ می گوید: بگیرش”. در مورد افرادی به کار میرود که دو دوزه بازی می کنند و به اصطلاح هم رفیق دزدند، هم شریک قافله. 

بهودارو بی بهو، هی ایکنن بهو، بهو.

“پدر دار و بی پدر، هی فریاد می زنند: پدر، پدر”. نظیر: دارا و ندار، هر دو می نالند. 

بهیگ ز هونه بو تی نداشت، گهدن من ره قلاتیسه درورد.

“عروس از خانه پدر چشم نداشت. گفتند: بین راه کلاغ چشمش را در آورد”. این ضرب المثل در مورد افرادی به کار میرود که با دلایل واهی سعی در پنهان 

کردن نقایص دارند.. 

 

بهیگ که بونه و دله، اگه خروس پام تلنی.

“عروس که بهانه به دل دارد، می گوید خروس پایم را له کرد”. در مقام بهانه در دل داشتن و دنبال دست آویز بودن برای بروز آن بکار می رود. 

بهیگ وقتی گشنس ابو، آش عروسیس یا یادس.

“عروس وقتی گرسنه اش می شود، آش عروسی اش یادش می آید”. کنایه از این است که انسان در سختی ها، یاد ایام خوش گذشته می افتد. 

بهیگه و هونه بیوزما، بعداً بفشنس که.

“عروس را در خانه آزمایش کن، سپس او را به کوه بفرست”. پس از حصول اطمینان از توانایی و استعداد افراد باید آنان را به کار گمارد.

بید ای تهله، سایه س شرینه.

“بید اگر (خودش) تلخ است، سایه اش شیرین است”. این ضرب المثل بیانگر آن است که باید در مقام قضاوت به خصوصیات نیک و بد هر دو توجه داشت.

یه حیا دار هَیْ حیا اِیْکه یه بِیْ حیا گو وَروم تَرسه

کسی که از آبروی خود حیا می کند و چیزی نمی گوید ، اون که بی حیا است فکر می کند که از او می ترسد .

خدا سر وُ زِیرِن سیْ یَک آفری 

خداوند همه ی جفتها رو برای هم آفریده است 

گُوَر وا گاه بِرِه دور وا دابره 

گوساله به گاو یعنی مادر می ره یعنی شبیه مادرش می شود و دختر هم شبیه مادرش می شود .  

 

هو که نِت وا گِریوِه اِخِت نه هُو که نِت وا خنده 

اونی که اشک تو را در می آورد تو را دوست دارد ولی اون که تو را می خنداند تو را دوست ندارد و دشمن تو است 

نَنیَر وِ رَنگِ زردُم مُو گُودیمِ زیرِ بَردُم 

به قیافه من نگاه نکن که ساکتم من عقرب زیر سنگ هستم .

هَرْ چی لِر ایگه وِ داغ دِل ایگه 

هر حرفی را که لر می گوید از داغ دل می گوید 

اِخومِت که اِیگُومِتْ

من تو را دوست دارم که راهنماییت می کنم 

یه بار بِگُو نه 9 ماه شَمْ نَکَشْ

یک بار بگو نه و یک عمر پشیمان نباش

بّزِنْ وِ لینگِ خوش زِنن دار میشِنَمْ وِ لینگِ خوش 

صحو امروزه که دیروز تی وه رهس بیدی

برگردان فارسی: فردا همان امروزی است که دیروز منتظرش بودی 

بختیاری ها این ضرب المثل را برای بیان اهمیت زمان به کار می برند. این ضرب المثل بیشتر افرادی را خطاب قرار می دهد که برای انجام کاری امروز و فردا می کنند و کنایه از این است که شخصی زمان را به بطالت سپری نکند.

گئره زه پیری گله ای نیبوه

برگردان فارسی: سگی که پیر شد دیگه نمی تونه یاد بگیره گله رو همراهی کنه

این ضرب المثل بیشتر در میان مردم میوند به کار می رود و اهمیت آموزش در دوران کودکی و جوانی را گوش زد می کند. بختیاری ها این ضرب المثل را هنگامی به کار می برند که شخصی مشغول یادگیری کاری باشد که از او گذشته و نمی تواند آن عمل را یاد بگیرد و در صورت فراگیری نیز برای آن شخص کاربری زیادی نمی تواند داشته باشد.

گگته روز تنگ بشناس، دشمنته روز خوش

برگردان فارسی: دوست رو توی سختی بشناس، دشمن توی شادی هات

بختیاری ها این ضرب المثل در مورد شناختن افراد به کار می برند. و کنایه از این است که در روز سختی و هنگام رویارویی با مشکلات کسی که به داد فرد می رسد همان دوست است و کسی که از شادی فرد ناراحت می شود دشمن اوست. 

زه پیش خوش و زه پشت تش

برگردان فارسی: رودرو خودشیرینی می کنه و پشت سر بدگویی

بختیاری ها این ضرب المثل را بیشتر در مورد افراد دورو و خائن به کار می برند و منظور این که شخص مورد نظر هنگامی که رودروی انسان قرار می گیرد پروع به چاپلوسی و خودشیرینی می کند و هنگامی که چشم انسان را دور می بیند شروع به بد گویی و غیبت می کند.

نکاری که نکاری

نکاری که نکاری که نکاری …..

خان بسی شوم رهد ور هونه یکی زه رییتونس (reyatones) . رییت هم که بسی شوم او نیشک nishk)) ( عدس ) داشت ، سرفهنه کشید و دس به سینه او نیشک نهاد تی خان .

خان که ته ایسه او نیشک نید بی یه لولو کرد دید تومس خیلی خوه گود که هی اسمسس چیده ؛ رییت گود آقا اسمسس او نیشکه . گود چطور وا بخوریس گود : ایما که دنو نداریم تلیت ایکنیم منس و اخوریم . خان هم تلیت کرد و مشغول خوردن وید ……

کاسه اول که تموم کرد گود ایر زه ای او نیشک داری زنو هم وار سیم . یه کاسه گهپ دئره اورد و خان مشغول خوردن وید ….

خان وا خوس گود چنی تومس خوه بل ونرم ( ببینم )  امسال چنی نیشک گیرم ایا . وه رییت گود : امسال چنی زه رییتو نیشک کاشتن ، جواوس داد که خیلی نکاشتنه ، هی مو تهنا یه تیکه کاشتم وی …. 

خان که کاسه دینینه هم تموم کرد بی  ، جا داد ور او نیشک هر چه ترس زس خورد و پوز نهاد ور باقیس تا ته ورشنیدس (voreshnides) ( سر کشید ) و ری کرد و رییت خدا زده و گود : زه ایسه وا دینا وه همه رییتو ایوی غئر زه نیشک چیه نکارین …….

خان ورساد و رهد ور هونس که بخوفته …… نصف شو دیر زه جو یه دل پیچه یرد ، تا خونه جمع و جور کرد و جس ور در کار زه کار گدشت وی و خان خونه خراو کرد ….. سر ته درد نارم تا خود صو خان حالس وا سر جا نود و ره ولس نکرد . صو زی فرشناد وه دین رییتکه اود :

گود بس : در هونت زنس وه خره اینکه که دیشه دادی وم اسمس چه وید . گود : خان اسمس او نیشک وی . خان گود ، سرامال رده دیشه هوشم وه جا نوید : ده نیشک نکاری که نکاری که نکاری ……..

 

خره خاستن وه میلس دس نهاد وا گریوه گود ایسه یا او نی یا هیمه 

برگردان فارسی: خر رو دعوت کردند، شروع کرد به گریه کردن و گفت حالا یا آب کمه یا هیزم

بختیاری ها این ضرب المثل را بیشتر در مورد افرادی به کار می برند که از آنها فقط برای انجام کارها استفاده می شود و بس. این ضرب المثل کنایه از بی اهمیت بودن حضور شخص در یک مجلس است و اینکه شخصی را سیاهی لشکر و حمال جلوه می دهد.  

گامیش کردیه وکیل کهدون

برگردان فارسی: گاومیش را مسئول کاهدون کردی 

معادل: گوشت را به دست گربه دادن

این ضرب المثل را بیشتر در هنگامی به کار می برند که شخصی زمام کار را به افراد طمع کار و سود جو  بسپارد. همچنین این ضرب المثل کنایه از نالایق بودن شخص مسول است.

 

مونه تونه زس درآوردیه که هه روزمونه

           

مونه تونه زس درآوردیه 

 

ایگو خرس و روا قرار نهادن وا یک بسازن و جیجوسونه وا یک گهپ کنن ؛  پش دراوردن ( قرعه کشی کردند )  و زه جور اود که خرس روه وه شکال چی واره سی هردسو ، روا هم زه سیلا  ( لونه ) وه در نکنه و بچونه گهپ کنه .

روز اول خرس ورسا ( بلند شد ) ره وه شکال ، روا هم زی ورسا جیجونکنه او و چینه کرد و خلاصه تا خود شومی ( غروب ) رهنه پید ( چشم به راه ماند ) . شومی دی خرس انی دس پتی ( دست خالی ) ایاهه . زس پرسی په منی امرو هیچی نزی . گود : ولله یه شکال هم کردم شیس کنی (کنایه از  به درد نخوردن ) کچیر وی خومه هم سیر نکرد …… روا هم وا خوس گود اوی نداره حیما ( حتما ) صو که ره وه شکال تلافی امروز ایکنه .

صو زی دوارته خرس زه سیلا کرد وه در ره وه دین شکال روا هم در سیلانه پید ( نگهبانی داد ) تا خود شومی . شومی که رسی دید خرس زنو ( دوباره ) دس پتی ایا . رو ور نهاس گود تاته ( عمو ) خرس په منی هم هیچی نوردیه . گود هی خدا خیر وده وت سی خوت منی وه سیلا مونه ذلیل دونی رم ور کوجه ( کجا رفتم ) . گود مر ( مگر ) چه ویده . گود : او سره سرهنه ( خط بالای کوه ) اوینی یه بزی هی هوچه زیدم لاشس سنیی ( سنگین ) وید وام نیوه ، مو هم هرچه ترسم زس خوردم و وسم وا ره اودم ………

یکه دو رو ( روز ) زیجور گودشت . روا گشنی خیلی فشار اورد ورس . وا خوس گود ایر زه لونه وه کنم وه در خو الان جودار ایا همه جیجونکنه ایخوره ایر هم بمونم خو شومی خرس دس پتی ایا وادینا ( برمیگرده ) هم خوم زه گشنی ایمیرم . یه فکر کرد و تیانه نهاد وریک ، یکی زه جیجونه خرس خورد …..

شومی که خرس مطابق هر رو ( روز ) دس پتی اود ، روا زید وا کپو ( سر )…. بوه بوه بوه ره وا پیش . خرس اود یردس گود گگه په چت ویده . روا گود : گوشنی ( گرسنگی ) فشار اورد ورم مو هم زه سیلا کردم وه در یه زهر ماری وخورم همیکه ( هنگامی که ) اودم وا دینا دیدم گری (گرگ) اوده یکی زه جیجونکه خورده . خرس گو زه اینا مو یا زه اینا تو . روا هم زه ته دل آخی کشی گو تاته زه اینا تو اما چه فرق ایکنه اینا تو هم مثل بچونه خومن . خرس هم گود سرت سلامت ، غصه مخور زه جیجونه مو یکیسو منه ای یکینه که هم گهپ کنم زیاده ……..

خلاصه چند رو زه ای منه گدشت خرس اصلا عار ورس نوست (عبرت نگرفت) . هر روز شومی که ایوه هیچی بسی روا نیورد . یه رو شومی که دوارته خرس دس پتی اود روا وا خوس گود دردم بزنه منه جونت تا سیت نوم  . صو که خرس کرد ور در ره ای تیله درینه هم نهاد ور زمین و تا جا داشت زس خورد ……

شومی ره نشست ور در سیلا دی خرس انی زه دیر هن هن ( هرک و هرک ) سره اشونه و ایا ( کنایه از شادی و سر مستی ) روا هم یه شوه روه ( دنگ و فنگ ) درآورد غش کرد ور سر دس خرس . خرس هم تیکه باد شن ورس و او رخت ورس وه خیال خوس روانه اورد وا هوش . گود په هم چت ویده ؟ گود وه رولمــی ( مویه کردن برای فرزند  ) خرس که دی فهمس وی یکی زه جیجو مرده ، گود مر هم گریگ اوده یکی زه جیجو خورده ؟ گود : سر سلامت هره ( بله ) . خرس که منسی وه کردیه ورس گود زه اینا مو یا زه اینا تو :

” گود : هی خدا خئر وت وده مونه تونه زس دراوردی که هی روزمونه “

 

دو ضرب المثل بختیاری

                                             

وه ناز ایا وه نیز ایره ، بهار ایا پییز ایره 

برگردان فارسی : با صد منت و ناز میاد با ترشرویی و گریه میره ، هنگام بهار میاد و با شروع شدن پاییز می ره 

بختیاری ها این ضرب المثل بیشتر برای سرزنش نوعروسان به کاربرد می برند !!! در برخی موارد در مورد سایر افراد نیز کاربرد دارد . این ضرب المثل کنایه از بی اعتبار بودن قهر و آشتی شخص مقابل است و همچنین وی را رفیق روزهای خوش می داند .( در بین عشایر از بهار تا پاییز فصلی است که گله ها نیاز به علوفه ندارند و  دردسر های زندگی عشایری کمتر است ). 

بهی همی که گشنس ایبو آش عروسیس ایا وه یادس  

برگردان فارسی : عروس گشنش که میشه یاد آش عروسیش میوفته

این ضرب المثل نیز بیشتر برای تازه عروس به کار می رود و البته مورد سایر افراد نیز کاربد فراوان دارد و کنایه از این است که شخص هنگام مواجهه با سختی ها یاد روزهای خوش می افتد . 

قصاو وا آهنگری چه

قصاو وا آهنگری چه

ایگون یه قاطر شله زه پیری و مریضی من ور جا مالا ؛ خلاصه یه دو سه روز شل وه شل دئر جاوارگه چرد. یه رو سیل کرد دید “یه گریه” ( یک گرگ ) انی زه دیر ایا سیس . وا خوس گود مو خو نترم ” وه جهم ” ( فرار کنم ) …. دیدی ” چطئر ” ( چطور ) بیکس میر ویدم وه ای بیابو . منه همی فکرا وید که گری رسی ورس ” قپ آورد ” ( دهان باز کرد ) که بخورس .

گود : تاته گری یه تیکه ” امو وده ” ( مهلت بده ) کار وات دارم .

 گری گو : چته ؟

 گود :  مو خو شلم هیچیم نترم وکنم اخیرسم خوت هرجور که ملته ایخوریم . اما یه قصه دارم زم گوش کو .

گری گود : زیتری بو که انیم زه گوشنی ایمیرم . 

گود : مو زه خان پیلدار ویدم . و خیلی دوسم داشت ” نالامه ” ( نعل ) زه طلا درس کرد . ایسه که منم ورجا مال یادسو رهد و نالاکنه ندروردن . ایسه هم دی مو خه ایر تو هم نخوریم امرو صو زه گوشنی ایمیرم اما بی ای نالانه درار و بفروشسو و یه سروسامونه بده وه خوت .

گری وا خوس گود : ” دیر زه ره نیگو ” ( بی راه نمی گوید ) بل نالاسه درارم اوسه بخورمس . خلاصه گود وه قاطر چطوری نالانه درام .

گود: ما پهام بلن ایکنم تو وا دنونات میخانه بکش و درارسو .

گری که خام وید خواست وا دنوناس میخ ناله بکشه که قاطر وا ” لغت ” ( لگد ) زد ور منه پوزس و همه دنوناسه رخت منه دیونس و خلاصه گرینه سم کو کرد .

گری هم وه یه ” جون جخکنه ” ( بسختی ) خوسه زه زیر چنگ قاطر درآورد و جس …..

منه ره روا دیدس گود : تاته گری په چته یه تیکه بمو ونم کی چون کرد ورت ! 

گری هم حال قضینه گود وس .

روا گود : تاته یه چیه ایگوم اما بدت نا    ”  آخه قصاو وا آهنگری چه  “

ریشه دو ضرب المثل بختیاری

چی زر بو مرد منی وه گردنم

در ریشه یابی این ضرب المثل آورده اند در گذشته نا معلوم هنگامی که مردی فوت می کرد ورثه او مجبور بودند برای به خاکسپاری جنازه مالیات سنگینی به حاکم پرداخت کنند که در زبان بختیاری  به ” زر بو مرد ” معروف بود . د ر این بین پدر یکی از فقرا فوت می کند و وی به دلیل تنگدستی قادر به پرداخت مالیات دفن نبود . لذا جنازه را بر دوش کشید و هر کجا می رفت مجبور بود جنازه را با خود حمل کند و …….

این ضرب المثل در بین بختیاری های منطقه میوند متداول است و هنگامی کاربرد دارد که مجبور به تحمل شخص دیگری علیرغم میل باطنی خود باشند البته در برخی موارد در مورد تحمل اجباری چیزهای دیگر از قبیل بخت و اقبال ، وضع زندگی و …. نیز کاربرد دارد 

 مر زر می لینگو زم ایخوی 

ریشه این ضرب المثل را نیز به همان دوره نسبت می دهند و آورده اند که حاکم علاوه بر ” زر بو مرد ” مالیات دیگری نیز از مردم طلب می کرد که به ” زر می لینگو ” معروف بود . این مالیات هنگامی که جوانی قصد ازدواج داشت از وی طلب می شد و تا مالیات مربوطه را پرداخت نمی کرد از ازدواج وی جلوگیری می کردند.

این ضرب المثل نیز بیشتر در زمانی کاربرد دارد که شخص علیرغم میل باطنی اش از کاری منع می شود و برای وی بهانه تراشی می کنند . همچنین هنگامی که به کسی زور گویی    می شود نیز این ضرب المثل را بکار می برد.

یک شعر از مرحوم بهمن علادین معروف به مسعود بختیاری

مُو تیام تَش ایزَنِه سی دیدن تو

چشمای من آتش می زنن برای دیدن تو 

زِنده مَندُم به خدا با دیدن تو

زنده مانده ام به خدا با دیدن تو 

چه خووه بیای زِ رَه وا با سِفیده

چقدر خوب می شود تو با سپده دم بیای

ایزَنِه افتَو وا با رَسیدنِِ تو

آفتاب سر می زند با رسیدن تو 

وای دیمَه …  وای دیمَه ! ایخُوم دُونگُل یِکیمَه

وای هیزم …. وای هیزم ! من یکی یکدانه ام را می خواهم 

نه تَرُم بَنگِت کُنُم … نه خُوت ایایی

نه می توانم صدایت بزنم … نه خودت می آیی 

حالا باور ایکُنُم …  که بی وفایی

حالا باور می کنم … که تو بی وفای 

آخه تا کِی چینُو با تِهنا بِمَهنیم

آخه من تا کی باید تنها بمانم 

نَدونُم چه دیدیِه  … زِ ای جدائی ؟؟؟

نمی دانم چه چیزی دیده ای از این جدایی ؟ ؟ ؟

 

چَن تَرُم بَنگِت کُنُم ؟ خوت دی وُری بِیَاو

آخه من چقدر می توانم تو را صدا بزنم ؟ خودت پاشو بیا 

آخه تا کِی دیر زِ یک … چی مَه و افتَو

آخه تا کی باید از هم دور باشیم ؟ مثل ماه و آفتاب 

 چه خو وِه اُوِیدِنِت اگر بیایی !!!

چقدر خوب است آمدنت اگر بیایی !!!

توشمالون کار ایکُنِن  … هَف روز و هَف شَو …

ساز و دوهل ساز می زنند … هفت شب و هفت روز

منبع : 

کتاوخونه اینترنتی لور                

 کتاب خانه انترنتی لُر

ضرب المثل های بختیـــــــا ری


چهارشنبه 5 فروردین 1394 07:43 ب.ظ


جمعه 15 اسفند 1393 06:57 ب.ظ


جمعه 8 اسفند 1393 10:34 ب.ظ

 

ضرب المثل هاي بختياري

 


دوشنبه 26 آبان 1393 06:58 ب.ظ


سه شنبه 20 آبان 1393 03:40 ب.ظ


پنجشنبه 8 آبان 1393 10:12 ب.ظ


پنجشنبه 1 آبان 1393 10:10 ب.ظ


پنجشنبه 1 آبان 1393 02:16 ق.ظ


چهارشنبه 23 مهر 1393 09:07 ب.ظ


چهارشنبه 16 مهر 1393 01:13 ق.ظ


شنبه 28 تیر 1393 12:00 ق.ظ


جمعه 27 تیر 1393 12:00 ق.ظ


سه شنبه 27 خرداد 1393 12:00 ق.ظ


یکشنبه 25 خرداد 1393 12:00 ق.ظ


جمعه 23 خرداد 1393 12:00 ق.ظ


پنجشنبه 22 خرداد 1393 12:00 ق.ظ


جمعه 16 خرداد 1393 12:00 ق.ظ


شنبه 10 خرداد 1393 12:00 ق.ظ


جمعه 9 خرداد 1393 12:00 ق.ظ


جمعه 2 خرداد 1393 05:10 ق.ظ


جمعه 26 اردیبهشت 1393 12:00 ق.ظ

ضرب المثل بختیاری:

پَمَر رگ اِره به کوری؟

بزرگترین سر مایه اعتماد به نفس است.یَه مُرغی بی قََلوه فیت فیت اِکِرد

مُرغ ِ کاریاتی زِ کُلُنگ چی رَه با لا…

رَه تا رَِسی به لونَی دال

چار هایه زِدال دید

یکی نِه دُزید…

زِ کُه اُوَی بِ لَم

هایه کِنه ناها هَمُچُ…

نَونِست واس چه وا کُنه…

یَه مرغه دی رَه خَوسی سَره هایه…

تا یه ماه بَهد یَه تیلی ز ِ هایه دِروَی

مُرغ شَوَندِه روز به تیل اِگُد:

نَ کِ رووانه دیدی واستی سَره جات

ضرب المثل هاي بختياري

نَ کِ کِرمِنه دیدی اَمونس دی…

نَکِ اَفتَو دَرَو نیای به مال…

نَکِ بالُنده مِنِه آسمون بِوینی بالاس واز ودِراز..اَما نَجِهی…

تیل دی گپ اَوی

چونو که ز مرغ گفتر اَوید

چونو که بالاس سیاه ودراز…

تیل دی زِ مرغ گفتر اُ گفتر تر اَوید…

اَمامرغ هَی هِمینونه سی تیل اِگود…

نَ کِ رووانه دیدی واستی سَره جات

نَ کِ کِرمِنه دیدی اَمونس دی…

نَکِ اَفتَو دَرَو نیای به مال…

تا یه روز تیل ِ ز ِ مُرغ گفتر گوهد:

هَمو چنه مِنه آسمون؟

هَمو کِ هَی دِر اِخوره….

مرغ گوهد: هو داله…

بی حریفِ مِنه آسمون!

مرغ اِخوره…

تیل اِخوره…

تیل ِ ز ِ مُرغ گفتر گوهد:

مو هم اِخوم جوره هو بالامه واز کنُم…

مو هَم اِخوم جوره هو بال ِ آسمون دِر بخورم…

هر روز همینونه گوهد و گوهد تا یَِه روز مُرد!

هیچ وَقت هَم بال نَزَی …

هیچ وَقت هم نَرَهد به آسمون…

چیناکه هَی بِس اِگوهدِن: تو مرغی!

تو نتری!

راستِس یو بی که تیل ِ ز ِ مُرغ گفتر ، دال بی!

اَما بَس که بِس گوهدِن: تو مُرغی!

تو نتری! خوسم باوَرِس اَویده بی!—آدینگل ِ زیادی هِدِن که دالِن ! نه مرغ!

اَما بسکه بِسون گودِن: تو نتری!

اونو، جوره تو نیدِن!

اونو، زِ …ایما بهترونن!

خوسونم باورسون اَویده!.. که مُرغِن! ————————————دال= عقابکلنگ چی= قله ایی بسیار نزدیک به زرد کوه بختیاریقَلوه= بسیارچیناکه= زیرا کهفیت فیت= فضولی بیش از حدهایه= تخمتیل= جوجهآدینگل= انسانهانتری= نمیتوانیاَویده بی= شده بودبالُنده= پرندهدِر بخورم=بچرخم نَجِهی=فرار نکنیرووا=روباهگفتر= بزرگترشَوَندِه روز=شبانه روز


چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 12:21 ق.ظ


شنبه 6 اردیبهشت 1393 12:25 ق.ظ


جمعه 5 اردیبهشت 1393 12:29 ق.ظ


دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 12:23 ق.ظ

مفهوم تصویر بالا با یک ضرب المثل بختیاری مرتبط است ارسال کنید و جایزه بگیرید.


شنبه 30 فروردین 1393 12:25 ق.ظ


شنبه 30 فروردین 1393 12:00 ق.ظ

اگوی جند ِ باله غاشه

eguy jende bale ghashe


شنبه 30 فروردین 1393 12:00 ق.ظ

کا نداشت  یه چی داشت

ka nadasht ya chi dasht


پنجشنبه 28 فروردین 1393 12:00 ق.ظ


چهارشنبه 20 فروردین 1393 12:00 ق.ظ

آهَی گُلَی آسونه، دینگِلی دینگوِس سخته.(ازدواج کردن آسان است ولی هزینه های آن سنگین است)

اَر اِخوی بینی زِنِ پَرچَلِه یا نه، بِه گوزَکِس سَیل کُن.(اگه میخواهی بدانی که یک زن،بی دست وپا است به قوزک پاش نگاه کن)

اَفتَو زَی هَمُچو کِه دِلِ دُز اِخواست.

اِخومِت که اِگُمِت ( دوستت دارم که به تو می گویم ).

اِدُنُم چَنتا مِل به لاشِسِه ( می دانم چندتا مو در بدنش هست یعنی او را کاملا می شناسم ).

ضرب المثل هاي بختياري

اِمرو تا صُوَههَم خدا کریمه.(صووه:فردا)

ایما که سالِنِه پائیدیم ماهِنَم اِپائیم.(کنایه به چشم انتظاری)

باد اَوُرد، خدا داد به هوشه چین.

بِجور جاتِه بِنِه پاتِه.

بَختُم، بَختِه دامِه، کَوشا کُهنِه دام بِه پامِه.

بِداَر تَهلِه، سایِس شیرینه.

بُز که اَجَل اِگِرِس، نونا شونِ اخورِه.

بِزیس و بینیس.

بِنگِشتِه بُردِن باغ بهشت گُد وطن وطن، وِلِس کِردِن اِوَی نشست سَرِ خارپَرزین.

بووم همو کِه سَرِ گُرزِ تاشید.

به بِنگِشت گُدِن تُخمات کوچیرِن گُد بووم سُهد تا هَمینونِ نَهادُم.

به تشمال گُدِن ساز بزن گُه، تَنگِه پام اِخارِه.

به میش اِگو بِجِه، به گرگ اِگو بِگِرِس.

بیو به دینُم پات پَتیه.

تاپو گِلی.

تَش بِ دی.

تیلی که تخم ناد، هُمدا داسِه.

چی مَشکِ کُهنِه زِ دَر اِگِرِنِس زِ اَنگِلِه اِپُکِه.

دُزِ بُنِ هورِنِ نَتَری بِگِری.

دوست اِگُه بِت اِگُم، دِشمِن اِگُه خواستُم بِت بِگُم.

دو کَلا جَنگ اِکُنِن سَرِمالِ مَردُم.

دُهدَر که جَواوِ دا داد، جَواوِ شا داد.

زِ بیکاری مِل و مِرزِنگ اِکَنِه.

ز دوتا چی ناراحت نَبو بِدَونی و نَرَسی، بِخورِن و بِت نَدِن.

زمین سِفتِه گا زِ تِه گا اِبینِه.

زَهمِ مَچُهما.

سَی و گرگ تِفاق.

عروس بسکه خوبید، گیوِنِه هم دِراَوُرد.

علف سَرِ ریشه خُس سَوز ایبو.

فِلونی ماتی وابید.

کا چَشمِه رین.

کار دُهدَر نَکِردنس بهتر.

کال و وُرار.

کَه باقِلِه باد اِزَنی ( کنایه از کار بیهوده کردن است ).

گپِتِه وُرار ، کوچیرِت وُراوردِه خداییه.

ضرب المثل هاي بختياري

گرگ که پیر اِبو سگ بِس اِخَندِه .

گرگ که زید به گله، بترسه  هو که یکی داره.

گرگِ گِرِدِن پَندِس دادِن، گُد وِلُم کُنین گلِه رَهد.

گژدیم بی دا .

گله چِرا گِرِهد، بز شَلِه نِها گِرِهد. .

گِوِه کَش پا پَتی ( معادل کوزه گر از کوزه ی شکسته آب می خورد ).

گووَر وا گا اِبَرِه، دُهدَر وا دا.

مثل شَنگُل وَرکَنِه به گایَل.

مهمون دِر مِجال ، جاس بُنِه چالِه.

مهمون دِرمِجال، شُمِس با خُسِه.(مهمون سرشب شامش با خودش است)

نه زِ پُل اِرِه، نه زِ گُدار.

نونِ مُفت نَخَردِن که حرفِ مُفت بِزَنِن .

نونِ یَه مَن هیچی خَردِن و حرف زَیدِن.

هرچه آسِیَو اِدِرارِه، لُوینِه اِکَپنِه.

هر کِه نِه حَرف نَکُشت، تیر تُفَنگ هم نِکُشِس.

هور سُهر هور سُهر، مِنِت خُمِه کُشتِه بِرینت مَردُمِه.

آ – الف – ب – پ – ت – ث – ج – چ – ح – خ – د – ذ – ر – ز – ژ – س – ش – ص – ض – ط – ظ – ع – غ – ف – ق – ک – گ – ل – م – ن – و – هـ – ی

آدُمِ کم شانسِنِه مِنِ کَلِ مُرغون کوسه اِزَنِه[۱].

آهَی گُلَی آسونه، دینگِلی دینگوِس سخته[۲].

اَر اِخوی بینی زِنِ پَرچَلِه یا نه، بِه گوزَکِس[۳] سَیل کُو.

اَفتَو زَی هَمُچو کِه دِلِ دُز اِخاس.

ضرب المثل هاي بختياري

اَلسِ کار پدره، که مادر رهگذره.

اِخومِت که اِگومِت ( دوستت دارم که به تو می گویم ).

اِدُنُم چَنتا مِل وه لاشِسِه ( می دانم چندتا مو در بدنش هست یعنی او را کاملا می شناسم ).

اَمرو تا صُوَه[۴] هَم خدا کریمه.

ایما که سالِنِه پائیدیم[۵]، ماهِنَم اِپائیم.

باد اَوُرد، خدا داد به هوشه چین[۶].

بِجور جاتِه بِنِه پاتِه.

بَختُم، بَختِه دامِه، کَوشا کُهنِه دام بِه پامِه.

بِد[۷] اَر تَهلِه، سایِس شیرینه.

بُز که اَجَل اِگِرِس، نونا شونِ[۸] اِخورِه.

بِزیس و بینیس.

بِنگِشتِه بُردِن باغ بهشت گُد وطن وطن، وِلِس کِردِن اِوَی نشست سَرِ خارپَرزین[۹].

بووم همو کِه سَرِ گُرزِ تاشید[۱۰].

به بِنگِشت گُدِن تُخمات کوچیرِن گُد بووم سُهد[۱۱] تا هَمینونِ نَهادُم.

به تشمال گُدِن ساز بزن گُه، تَنگِه پام اِخارِه.

به میش اِگو بِجِه، به گرگ اِگو بِگِرِس[۱۲].

بیو به دینُم پات پَتیه[۱۳].

تاپو گِلی.

تَش بِ دی[۱۴].

تیلی که تخم ناد، هُمدا داسِه[۱۵].

چی مَشکِ کُهنِه زِ دَر اِگِرِنِس زِ اَنگِلِه اِپُکِه.

دُزِ بُنِ هورِنِ نَتَری بِگِری[۱۶].

دوست اِگُه بِت اِگُم، دِشمِن اِگُه خواستُم بِت بِگُم.

دو کَلا جَنگ اِکُنِن سَرِمالِ مَردُم.

دُهدَر که جَواوِ دا داد، جَواوِ شا داد[۱۷].

زِ بیکاری مِل و مِرزِنگ اِکَنِه[۱۸].

ز دوتا چی ناراحت نَبو بِدَونی و نَرَسی، بِخورِن و بِت نَدِن.

زمین سِفتِه گا زِ تِه گا اِبینِه.

زَهمِ مَچُهما[۱۹].

سَی و گرگ تِفاق[۲۰].

عروس بسکه خوبید، گیوِنِه هم دِراَوُرد.

علف سَرِ ریشه خُس سَوز ایبو.

فِلونی ماتی وابید.

کا چَشمِه رین.

کار دُهدَر نَکِردنس بهتر[۲۱].

ضرب المثل هاي بختياري

کال و وُرار[۲۲].

کَه باقِلِه باد اِزَنی ( کنایه از کار بیهوده کردن است ).

گپِتِه وُرار[۲۳]، کوچیرِت وُراوردِه خداییه.

گرگ که پیر اِبو سگ بِس اِخَندِه [۲۴].

گرگ که زید به گله، بترسه هو که[۲۵] یکی داره.

گرگِ گِرِدِن پَندِس دادِن، گُد وِلُم کُنین گلِه رَهد.

گژدیم بی دا [۲۶].

گله چِرا گِرِهد، بز شَلِه نِها[۲۷] گِرِهد. .

گِوِه کَش پا پَتی ( معادل کوزه گر از کوزه ی شکسته آب می خورد ).

گووَر وا گا اِبَرِه، دُهدَر وا دا.

مثل زخم پلنگ وادِرَوش[۲۸] اِکُنه.

مثل شَنگُل وَرکَنِه به گایَل.

مهمون دِر مِجال[۲۹]، جاس بُنِه چالِه.

مهمون دِرمِجال، شُمِس با خُسِه.

نه زِ پُل اِرِه، نه زِ گُدار[۳۰].

نونِ مُفت نَخَردِن که حرفِ مُفت بِزَنِن .

نونِ یَه مَن هیچی خَردِن و حرف زَیدِن.

هرچه آسِیَو اِدِرارِه، لُوینِه[۳۱] اِکَپنِه.

هر کِه نِه[۳۲] حَرف نَکُشت، تیر تُفَنگ هم نِکُشِس.

هور سُهر هور سُهر، مِنِت خُمِه کُشتِه بِرینت مَردُمِه.

در هر قومیتی ضرب المثل های خاص و قابل توجهی به کار می رود که افراد در زمان خود از آن ها استفاده می کنند.در میان لرها نیز ضرب المثل های فراوانی وجود دارد که آن ها را در جای جای کشورمان با زبان ها و لهجه های گوناگون می توان شنید.

در ادامه برخی از این ضرب المثل ها که در سایر مناطق کشور نیز رایج هستند مورد اشاره قرار می گیرند ( البته با توجه به اینکه لرها از طوایف گوناگون و دارای لهجه های متفاوتی می باشند ممکن است برخی از کلمات این ضرب المثل ها در لهجه ای دیگر دارای تفاوت هایی باشد ).

 اگر نانت در خانه است گاوت در صحراست، اگر نانت به صحراست گاوت در خانه. این معنا که بسیار در اسلام مورد عنایت می باشد کنایه از آن است که هر کسی سفره ای گشاد داشته باشد از عواید نیکی آن بهره مند خواهد شد. همان گونه که رسول گرامی اسلام (ص) می فرمایند:« السخی قریب من الناس، قریب من الجنه، بعید من النار … » سخاوتمند؛ به خدا، مردم و بهشت نزدیک و از جهنم دور است.

 1. آخون خدا بد نیه وش درامیه.

ضرب المثل هاي بختياري

در خصوص کسی که درد یا مرضی ندارد ولی بدون دلیل احساس مریضی می کند و تحت تأثیر تلقین دیگران احساس مریضی می کند. و این ضرب المثل نشأت گرفته از حکایت شاگردان مکتبی است که برای فرار از کلاس با تلقین به معلمشان قبولاندند که بیمار است و درس را به تعطیلی کشاندند.

 2. آردمون بختیم و آرد ویزمون آویختیم.

آردمون را الک کردیم و الکمان را هم آویزان کردیم. به معنای آنکه دیگر از ما گذشته است.

 3. آسمو ریسمو.

آسمان و ریسمان کردن. آسمان بلند و ریسمان کوتاه است. در مورد دو موضوع بسیاری نامتعادل به کار می رود.

 4. آما پتش بیره، چش شم دررد.

یعنی می خواست بینی او را پاک کند چشمش را از حدقه بیرون آورد. در مورد آدم ناشی که به جای درست کار انجام دادن آن را خراب تر می کند. این ضرب المثل به گونه ای دیگر نیز گفته می شود:آمد ابرویش را درست کند زد چشمش را هم کور کرد.

 5. آیم خوش مامله شریک مال مردم.

مثل معروف « آدم خوش معامله شریک مال مردم است »، هم علاوه بر اینکه در سراسر کشور رایج است، ناشی از آموزه های اسلامی نیز می باشد.

 6. آیم دس پاچه هر کاری ن دو دف مکنه.

این مثل بیانگر دوباره کاری آدم عجول است. که با بیان های مختلف مورد تأکید قرار گرفته است.

 7. ا بویی خوش نمید ادا پانشایی مه کرد.

اگر پدر خودش را نمی دید ادعای پادشاهی می کرد. به آدم افاده فروش بی محتوا می گویند.

 8. اتو پیل وونی ی بیلی بزه و پشت خویت.

اگر تو پیل بانی به پشت خودت بزن. شاید اشاره به پیل بان باشد که پیوسته به فیل می زند که باد به دماغش نیفتد و رم نکند و در مورد کسی می گویند که خودش رعایت کاری را نمی کند ولی دیگری را نصیحت می کند.

 9. ادرم کنش ابومیا.

از در بیرونش می کنی از بام وارد می شود. یعنی هر طور عذرش را می خواهند، دوباره با پرورویی وارد می شود.

 10. ار زوخر خره.

ارزان خر خر است. کنایه از کسی که کالای ارزان می خرد و ضرر می کند. 

11. ار یه ریزی من کوشت نی، سی چی رقصت ایا.

اگر ریگی در کفشت نیست، چرا رقصت می آید. این ضرب المثل که کنایه به مرموز بودن افراد است، همان ضرب المثل معروف ریگ در کفش داشتن است ( جمشیدی، 1383:113-114 ).

 12. ار سربو کله بسیار.

به معنای اگر سر باشد کلاه بسیار است. این ضرب المثل کنایه از آن است که:هر نعمت و امکاناتی را می شود در کمال سلامتی دوباره یافت، عدم وابستگی را نیز می رساند. این ضرب المثل که حکایت از اهمیت سلامتی دارد در آموزه های اسلامی نیز زیاد مورد تأکید واقع شده است به نحوی که سلامتی را امام علی (ع) در کنار امنیت یکی از دو نعمتی می دانند که علی رغم اهمیت، کمتر مورد توجه قرار می گیرد. در ادبیات کهن ملی نیز در این خصوص مطالب زیادی وجود دارد نظیر « چون من باشم مرا دلدار کم نیست » ( ویس و رامین ).

 13. ار گپ نداری، بشین سا (پا) یه برد گپ.

اگر بزرگ نداری در سایه ( پای ) یک سنگ بزرگ بنشین، که کنایه از ضرورت وجود پیران با تجربه در خانواده و اهمیت اطاعت افراد به ویژه جوانان از آن هاست که این امر نیز ریشه در ادبیات دینی و ملی دارد. نظیر این حدیث از پیامبر اکرم (ص) « الشیخ فی قبیله کالنبی فی امه »:پیر در خانواده و قبیله خود، مقام پیغمبر را در امت خود دارد. و یا سعدی نیز این مهم را در بوستان این چنین مورد اشاره قرار می دهد:

ز تدبیر پیر کهن بر مگرد

که کارآزموده بود سالخورد

در آرند بنیاد رویین ز پای

جوانان به نیروی و پیران به رای

 14. ار نونت به مال، گات به که ه

ار نونت به که ه، گات به ماله

اگر نانت در خانه است گاوت در صحراست، اگر نانت به صحراست گاوت در خانه. این معنا که بسیار در اسلام مورد عنایت می باشد کنایه از آن است که هر کسی سفره ای گشاد داشته باشد از عواید نیکی آن بهره مند خواهد شد. همان گونه که رسول گرامی اسلام (ص) می فرمایند:« السخی قریب من الناس، قریب من الجنه، بعید من النار … » سخاوتمند؛ به خدا، مردم و بهشت نزدیک و از جهنم دور است. فردوسی نیز می گوید:

ببخش و بیارای و فردا مگوی

چه دانی که فردا چه آید به روی

سعدی هم به این پند حکیمانه این چنین اشاره دارد:هر که در حال توانایی نکویی نکند در وقت ناتوانی سختی ببیند.

ضرب المثل هاي بختياري

 15. ایما ز بدبختی ایسا ز سرسختی.

ما از بدبختی، شما از سرسختی. این ضرب المثل کنایه از رنج خود و لجبازی طرف مقابل دارد. چنانچه در روایت نیز آمده است:الانصاف راحه و للجاجه، و قاحه:انصاف دادن راحت و ستیزه کردن گستاخی است.

 16. ایما هم خدایی داریم.

ما هم خدایی داریم. خدا یار و یاور بندگانش است و به مظلومان کمک می کند. این گزاره که ورد زبان همه ایرانیان در شرایط مختلف می باشد ناشی از معارف قرآنی به عنوان یکی از عناصر هویت ملی ایرانیان است. فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین:خدا بهترین نگهبان و به خلق مهربان ترین مهربانان است ( قرآن کریم، سوره ی یوسف، آیه ی 64 ).

 17. دلحد اویدیم، لحد هم اریم.

لخت آمدیم و لخت هم می رویم. کنایه از آن است که انسان از این دنیا چیزی با خود نمی برد، پس نباید دل اندر جهان ببندد. وَ مَالحیوهُ الدُنیا الّا لعِبُ و لهوُ و لَلدارُ الاخرَهُ خَیرُ لِلذینَ یَتقُون اَفَلا تَعقلونَ. و نیست زندگانی دنیا مگر بازیچه و بیهوده، البته خانه ی آخرت خوب تر است، برای کسانی که پرهیز می کنند از معصیت. آیا نمی فهمند بهتری آخرت را از دنیا ( قرآن کریم، سوره ی انعام، آیه ی 32 ).

 18. آدم کم شانس ار سوار شتر اوی سی گرس.

اگر آدم کم شانس سوار شتر شود سگ او را می گزد.

بخت بد با کسی یار بود

سگ گزدش از شتر سوار بود

بدبخت اگر مسجد آدینه بسازد

یا تاق فرود آید و یا قبله کج آید

(قنبری عدیوی، 149-152 ).

 19. آوی که ریختس جم نمووه.

آب رفته بهجوی باز نمی گردد نیز یکی از ضرب المثل هایی است که ریشه در ادبیات کهن ملی دارد:

نشاط جوانی زپیران مجوی

که آب روان باز ناید به جوی

( سعدی )

امیدی هست آب رفته اش دیگر به جو آید

یکی سازد به مژگان دست را گر آستین من

(صائب )

 20. ایقه بیاو رو ک قربت نرووه.

این قدر بیا و برو که حرمت و احترامت از بین نرود.

به دیدار مردم شدن عیب نیست

ولیکن نه چندان که گویند بس

(سعدی)

 21. پاپتی بی تره د پهلا تنگ.

بدون کفش راه رفتن بهتر است از کفش تنگ

تهی پای رفتن به از کفش تنگ

بلای سفر به که در خانه جنگ

(سعدی )

 22. خدا نه شاخ و خربی یه و دونو و قرواق.

این ضرب المثل نیز اشاره به آدم هایی دارد که توان ندارند و الا ظالم و ستمگرند.

آن دو شاخ گاو اگر خر داشتی

یک شکم در آدمی نگذاشتی

(سعدی)

 23. مار زیه د چله سی پی سه می ترسه.

مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید هم می ترسد.

تا تار شب و روز چنان است کز ایشان

سهم رسن پیشه خورد مار گزیده

( انوری )

 24. هر تنگی بی خوشی دپی داره.

حکمت فوق که در قالب مثل آمده است و در میان ایرانیان از جمله قوم لر استفاده عام دارد، ریشه ای قرآنی دارد که شعرای ملی نیز آن را به نظم درآورده اند. « ان مع العسر یسری ».

پس از دشواری آسانی است ناچار

ولیکن آدمی را صبر باید

( سعدی )

از پی هر گریه آخر خنده ای است

مرد آخر بین مبارک بنده ای است

( مولوی )

25.ﻣﯿﻬﺎﯼ ﯾﮑﯿﻨﻪ ﺑﯿﺎﺯﻣﻮﻧﯽ ﺭﻭ ﻭ ﻫﻤﺴﺎﯾﯿﺶ

 ﺍﮔﺮ می ﺨﻮﺍﻫﯽ یکی ﺭﺍ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮐﻨﯽ ﺑﺮﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯿﺶ

26.ﺍﻣﯽ ﻫﺎﯼ ﻋﺰﯾﺰ ﺑﻮﻭﯾﯽ ﯾﺎ ﺑﻤﯿﺮ ﯾﺎﺩﯾﺮ ﺑﻮﻭ

 ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻋﺰﯾﺰ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﺑﻤﯿﺮ ﯾﺎ ﺩﻭﺭ ﺷﻮ

27.ﺍﺭ ﺑﯿﮕﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺧﻮﯾﺸﯽ ﺑﮑﻪ ﺧﻮﯾﺶ ﻣﻨﻪ

ﺍﺭ ﮔﺮﮒ ﺷﯿﺮ ﻭﻡ ﺑﯿﻪ ﻣﯿﺶ ﻣﻨﻪ

ﺍﮔﺮ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﻨﺪ ﺧﻮﯾﺶ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ

ﻭ ﺍﮔﺮ ﮔﺮﮔﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺷﯿﺮ ﺑﺪﻫﺪ ﻣﯿﺶ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ

29.ﺑﯽ ﺟﻮﺭﺕ ﺭﻭﺯﯼ ﺻﺪ ﮔﻞ می ﻤﯿﺮﻩ

ﺑﯽ ﺟﺮﺍﺕ ﺭﻭﺯﯼ ﺻﺪ ﺩﻓﻌﻪ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﺩ

30.ﭘﺎﭘﺘﯽ ﺑﺘﺮ ﺩ ﭘﻬﻼ ﺗﻨﮓ

 ﭘﺎﯼ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﮐﻔﺶ ﺗﻨﮓ ﺍﺳﺖ

31.ﺑﺎﯼ ﺑﺎﺭﻭ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﺗﯿﺘﺎﻟﯽ ﺟﻨﮓ

 ﺑﺎﺩ ﺑﺎﺭﻭﻥ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﺷﻮﺧﯽ ﺟﻨﮓ

32.ﺧﺪﺍ ﮐﻮﻫﻨﻪ ﺩﯾﻪ ﺋﻮ ﺑﺮﻑ ﻭﻧﻪ ﻭﺵ

 ﺧﺪﺍ ﮐﻮﻩ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩ ﻭ ﺑﺮﻑ ﺭﺍ ﺭﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ

33.ﮔﯿﯿﻪ ﮔﺴﻨﻪ ﺧﯽ ﻣﯿﮑﻪ

ﺷﮑﻢ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺧﻮﻥ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ

34.ﮔﻮﺭ ﺩﺍﺭﻩ ﺗﺎ ﮐﻔﻦ ﺩﺍﺷﺘﻮﻩ

ﮔﻮﺭ ﺩﺍﺭﻩ ﺗﺎ ﮐﻔﻦ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ 

توجه : ارسال پیام های توهین آمیز به هر شکل و با هر ادبیاتی با اخلاق و منش اسلامی ،ایرانی ما در تناقض است لذا از ارسال اینگونه پیام ها جدا خودداری فرمایید.

-آدم گند زِسر چشمه او اِخوره.

معنی:انسان گند از سرچشمه آب می خورد.

ضرب المثل فارسی معادل:بز گر از سرچشمه می خوره!

-آساره خو زِ سرِ شُمی دیاره.

ضرب المثل هاي بختياري

معنی:ستاره خوب از ابتدای شب پیداست.

معادل فارسی ضرب المثل:سالی که نکوست از بهارش پیداست.

-تا نَیا زمستون شُل شُلی ،نیا بَهار گل گلی.

معنی:تا نیاید زمستان گل و شلی،بهار گل گلی نمی آید.

معادل فارسی:نابرده رنج گنج میسر نمی شود.

-نه سیر زگُسنه خوَر داره نه سُوار ز پیاذه.

معنی:نه سیر از گرسنه خبر دارد و نه سوار از پیاده.

-نه گَپ مال بی و نه کُچیر قافله.

معنی:نه بزرگ آبادی باشی و نه کوچک قافله.

-وا مه که نشینی مه اِبی ،وا تووه که نشینی سِه.

معنی:با ماه که نشینی همانند ماه میشوی و با تابه نان پزی
که نشینی سیاه می شوی.

معادل فارسی ضرب المثل:هرکه با رسوا نشیند عاقبت رسوا شود.

-خر اِخاس چی گا خاشت کُنه،چیلش دِهرس!

معنی:خر می خواست مانند گاو نشخوار کند ،دهانش پاره شد.

معادل فارسی ضرب المثل:زاغ می خواست راه رفتن کبک را یاد
بگیرد،راه رفتن خودش از یاد برفت.

ضرب المثل های بختیاری

 

 

دنیا که انگل ونگله صلاح به دست زنگله

ضرب المثل هاي بختياري

 

 

نه خان اوید نه خان رهد

چیزی نشد / کاری انجام نشد

 

 

گپته ورار کوچیرت وراورده ی

بزرگت را درست کن کوچکت خود به خود درست میشود

 

 

اگر نداری دالو نرو حونه هالو

اگر نداری خیر خواه و مادر بزرگ نرو خونه دائی

 

 

      ارک برک گوه خورد

–       کسی که حرف ببره و بیاره میگن گوه خورد

 

 

چی سگ دروه اگوه

مانند سگ دروغ می گوید . دیدهاید سگ الکی پارس می کنه و میخواهد بگه که کسی اومده . وقتی نگاه می کنی میبینی کسی نیست

 

 

ای ورکنه ای ور کنه کوته همنه اکنه

ضرب المثل هاي بختياري

کسی که با پریدن خودش در جائی می خواهد .نمایش بده و اگه چیزی انجا باشد و با هر پرش یه دانه را بر میدارد . تا تمامشان کند.

 

 

دل کور بدرده

یعنی پسره عاشق شده ودلش درد می کنه

 

 

دودره سر به هوا

دختره هوسی و سرش به هوا هست و عاشقه

 

 

 

 

ضرب المثل هاي بختياري
ضرب المثل هاي بختياري
0

ضرب المثلهای بختیاری

ضرب المثلهای بختیاری
ضرب المثلهای بختیاری

امرو تا صو خدا کریمه

برگردان فارسي: امروز را بگذران فردا خدا کریم است

این ضرب المثل بیشتر کنایه از امید داشتن به لطف خداوند است و نا امیدی را نکوهش می کند. این ضرب المثل تقریبا معادل ضرب المثل فارسی از این ستون تا اون ستون فرج است می باشد و هنگامی به کار می رود که فرد یا جماعتی از اوضاع پیش آمده مایوس و نا امید شده و به آینده خوبی برای او تصور نمی شود و بیشتر در مقام همدردی به کار می رود.

  

لر وا بار سوک وه ره نیره

ضرب المثلهای بختیاری

برگردان فارسي: لر با بار سبک حرکت نمی کند.

این ضرب المثل تقریبا در بین تمام لرها رایج است و هنگامی به کار میرود که فردی ادعای بیشتر از توانش بکند و در انجام آن عاجز باشد. در برخی موارد افرادی که دارای تجربه بیشتری هستند خطاب به افرادی که در کاری تجربه ندارند و لاف می زنند این ضرب المثل را به کنایه می گویند.

 

پ.ن

چند لینک خواندنی که توصیه می کنم بخونید:

مصائب دختر لر

نزاع طایفه ای در لردگان دو نفر کشته داد

همه سازها بشکند! صدا ها در گلو خفه شود! اگر رضا نباشد!

 

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ

 

 

صحو امروزه كه ديروز تي وه رهس بيدي

برگردان فارسي: فردا همان امروزي است كه ديروز منتظرش بودي

بختياري ها اين ضرب المثل را براي بيان اهميت زمان به كار مي برند. اين ضرب المثل بيشتر افرادي را خطاب قرار مي دهد كه براي انجام كاري امروز و فردا مي كنند و كنايه از اين است كه شخصي زمان را به بطالت سپري نكند.

 

 

گئره زه پيري گله اي نيبوه

برگردان فارسي: سگي كه پير شد ديگه نمي تونه ياد بگيره گله رو همراهي كنه

اين ضرب المثل بيشتر در ميان مردم ميوند به كار مي رود و اهميت آموزش در دوران كودكي و جواني را گوش زد مي كند. بختياري ها اين ضرب المثل را هنگامي به كار مي برند كه شخصي مشغول يادگيري كاري باشد كه از او گذشته و نمي تواند آن عمل را ياد بگيرد و در صورت فراگيري نيز براي آن شخص كاربري زيادي نمي تواند داشته باشد.

 

 

           

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ

           

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ

          

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ

 

 

گگته روز تنگ بشناس، دشمنته روز خوش

ضرب المثلهای بختیاری

برگردان فارسي: دوست رو توي سختي بشناس، دشمن توي شادي هات

بختياري ها اين ضرب المثل در مورد شناختن افراد به كار مي برند. و كنايه از اين است كه در روز سختي و هنگام رويارويي با مشكلات كسي كه به داد فرد مي رسد همان دوست است و كسي كه از شادي فرد ناراحت مي شود دشمن اوست.

 

 

 

 

زه پيش خوش و زه پشت تش

برگردان فارسي: رودرو خودشيريني مي كنه و پشت سر بدگويي

بختياري ها اين ضرب المثل را بيشتر در مورد افراد دورو و خائن به كار مي برند و منظور اين كه شخص مورد نظر هنگامي كه رودروي انسان قرار مي گيرد پروع به چاپلوسي و خودشيريني مي كند و هنگامي كه چشم انسان را دور مي بيند شروع به بد گويي و غيبت مي كند.

 

 

 

 

          

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ

          

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ

 

خره خاستن وه ميلس دس نهاد وا گريوه گود ايسه يا او ني يا هيمه

برگردان فارسي: خر رو دعوت كردند، شروع كرد به گريه كردن و گفت حالا يا آب كمه يا هيزم

بختياري ها اين ضرب المثل را بيشتر در مورد افرادي به كار مي برند كه از آنها فقط براي انجام كارها استفاده مي شود و بس. اين ضرب المثل كنايه از بي اهميت بودن حضور شخص در يك مجلس است و اينكه شخصي را سياهي لشكر و حمال جلوه مي دهد.  

 

 

 

 

گاميش كرديه وكيل كهدون

برگردان فارسي: گاوميش را مسئول كاهدون كردي

معادل: گوشت را به دست گربه دادن

اين ضرب المثل را بيشتر در هنگامي به كار مي برند كه شخصي زمام كار را به افراد طمع كار و سود جو  بسپارد. همچنين اين ضرب المثل كنايه از نالايق بودن شخص مسول است.

 

 

 

 

 وه ناز ايا وه نيز ايره ، بهار ايا پييز ايره

 

 

 

برگردان فارسي : با صد منت و ناز مياد با ترشرويي و گريه ميره ، هنگام بهار مياد و با شروع شدن پاييز مي ره

بختياري ها اين ضرب المثل بيشتر براي سرزنش نوعروسان به كاربرد مي برند !!! در برخي موارد در مورد ساير افراد نيز كاربرد دارد . اين ضرب المثل كنايه از بي اعتبار بودن قهر و آشتي شخص مقابل است و همچنين وي را رفيق روزهاي خوش مي داند .( در بين عشاير از بهار تا پاييز فصلي است كه گله ها نياز به علوفه ندارند و  دردسر هاي زندگي عشايري كمتر است ).

 

 

 

 

 

 

بهي همي كه گشنس ايبو آش عروسيس ايا وه يادس  

 

 

برگردان فارسي : عروس گشنش كه ميشه ياد آش عروسيش ميوفته

اين ضرب المثل نيز بيشتر براي تازه عروس به كار مي رود و البته مورد ساير افراد نيز كاربد فراوان دارد و كنايه از اين است كه شخص هنگام مواجهه با سختي ها ياد روزهاي خوش مي افتد

 

 

 

 

چي زر بو مرد مني وه گردنم

در ريشه يابي اين ضرب المثل آورده اند در گذشته نا معلوم هنگامي كه مردي فوت مي كرد ورثه او مجبور بودند براي به خاكسپاري جنازه ماليات سنگيني به حاكم پرداخت كنند كه در زبان بختياري  به ” زر بو مرد ” معروف بود . د ر اين بين پدر يكي از فقرا فوت مي كند و وي به دليل تنگدستي قادر به پرداخت ماليات دفن نبود . لذا جنازه را بر دوش كشيد و هر كجا مي رفت مجبور بود جنازه را با خود حمل كند و …….

اين ضرب المثل در بين بختياري هاي منطقه ميوند متداول است و هنگامي كاربرد دارد كه مجبور به تحمل شخص ديگري عليرغم ميل باطني خود باشند البته در برخي موارد در مورد تحمل اجباري چيزهاي ديگر از قبيل بخت و اقبال ، وضع زندگي و …. نيز كاربرد دارد

 

 

 مر زر مي لينگو زم ايخوي

ريشه اين ضرب المثل را نيز به همان دوره نسبت مي دهند و آورده اند كه حاكم علاوه بر ” زر بو مرد ” ماليات ديگري نيز از مردم طلب مي كرد كه به ” زر مي لينگو ” معروف بود . اين ماليات هنگامي كه جواني قصد ازدواج داشت از وي طلب مي شد و تا ماليات مربوطه را پرداخت نمي كرد از ازدواج وي جلوگيري مي كردند.

اين ضرب المثل نيز بيشتر در زماني كاربرد دارد كه شخص عليرغم ميل باطني اش از كاري منع مي شود و براي وي بهانه تراشي مي كنند . همچنين هنگامي كه به كسي زور گويي مي شود نيز اين ضرب المثل را بكار مي برد.

 

مامورونه كه توك پا و اردنگي ايزننه بيشتر كنيين

 

 

ایگو زمون قدیم یه شاهی بید که وزیر ناتق ( سخت – كار آزموده ) داشت . يه روز شاه و وزير سر هي كه مردم سي چه مطيع شاهن جرسو ( بحث – درگيري) وست . شاه ايگود اي وزير مردم شوكت و جبروت مونه قبول دارن و همسو بسي هي كه مو شاه عادل و با ايمونيسم ، مونه دوس دارن ….. وزير گود اي شاه قصه ايكنم اما وه دل نيري : ” مردم ايما هر بلا به سرسو واري ( بياوري ) نه نيگون و سر كوت ايكنن ( سر را پايين مي اندازند ) و كار خوسونه ايكنن . شاه گود نه بابا چنو هم ني

وزير گود ايسه يه چند وقت مهلت بده تا ثاوتت (ثابت) كنم .

 وزیر دستور داد زه ایسه وه بعد هرکه خواست زه دروازه شهر رد بوه یه ده قرون زس بیرین .. شاه گود وزیر هونت خراو مردمنه اذیت مکو .. گود قربان تو کارت نبو …

چند روز گدشت وزير زه مامورون دروازه پرسي مردمه كه در چه وضن . گودن هيچي دعا ايكنن وه جونه شاه و وزير …. دستور داد ده قرون که گردین یه توك پا ( لگد ) هم بزنین .. شاه گود هونه بویت دمبر مردم وا مو کنترل نیبون .. گود قربان تو کارت نبو …

 چند رو بعد گدشت وزير دوارته پرسيد مرمه كه در چه وضن . مامورو گودن : هيچي يه كمي نق نق ايكنن . دستور دا ور سر ( علاوه بر ) ده قرون توك پا يك يه اردنگی هم بزنین … شاه گود هونمه خراب مکو چنو … گود قربان تو کارت نبو … گدشت…

بعد چند رو دیدن یه جمعیتی انین ایزنن وا کپو ( بر سر ) و يه پیرمرد وسته وا پيش سو ( جلو )  …. حسن ، حسین  ( فرياد كنان ) انین ایان سی دربار …

موقعی که رسیدن شاه گود وزیر دیدی بردیم وه کوری ( بد بختم كردي ) …. گود قربان تو کارت نبو …

خلاصه موعدی که رسیدن وزیر قاصد فرشناد گود آقا یه کی به عنوان نماینده وا ور دربار ونم بلا تو ( مشكلاتان ) . مردم هعم اي پيرمرد كه وا نها ويده فرشنادن وه حضور وزير ….

وزير نهيو ( نهيب ، سرزنش ) كرد گود هم چطونه ؟… پيرمرد هم گود شاه به سلامت هيچي …

وزير گود نه بو ( بگو ) ونم دردتو چيده … پيرمرد سيل شاه كرد گود نه ارزش نداره خاطر شاهه اذيت كنيم … شاه كه كمي ترسي بي وا غضب سيل وزير كرد و نهيب كرد گود حتما يه مشكل هي كه اي مردم اودنه و به پيرمرد گود بو شاه هم ايخوم مشكل ايسا حل بوه … پيرمرد وا اشنيدن اي قصه خونه جا به جا كرد و قيافه گرهد و گود : اعلي حضرت عرض ايما هنه كه اي مامورونه كه توك پا و اردنگي ايزنن يه كمي تعدادسو كمه مردمم هم كار دارن يه كمي معتل ايبون گوديم اير كه امكان داره يه كمي بيشترسو كنين تا كار مردم هم سريع تر ره بوفته ………. !!!!!!!!!!!!!!!!!

وزير ري كرد ور شاه گود ديدي گودم : وا مامورونه كه توك پا و اردنگي ايزننه بيشتر كنييم

خليل خان ويدم ور عنبر نئ نهام بو       سويلام شه و بلند رهدن وِ جؤ دو

در اواخر دوران خاني خليل خان وي بنا به دلايل نا معلوم آنچنان به فكر آبادي و عمران منطقه افتاده بود كه هدف اصلي يعني رفاه و آسايش اهالي و صد البته آباداني در خدمت مردم را فراموش كرده بود و بسيار به مردم ظلم كرد و بيشتر از حد توان از آنها كار مي كشيد ، به صورتي كه موجي از نارضايتي عمومي در بين مردم پديدار گرديد.ولي مردم به دليل ترسي كه از خان داشتند جرات شورش را به خود راه نمي دادند.

همانگونه كه قبلا اشاره شد خليل خان امر كرده بود كه هر مردي به هر دليلي كه سر كار حاضر نشود ، زن و يا دختر وي بايد به جايش دوشادوش مردان كار كند و در اجراي اين قانون بسيار سخت گيري مي شد. آورده اند روزي خليل خان براي سركشي كارگران رفته بود كه مشاهده كرد زني نيمه برهنه در حالي كه شليته را از پا در آورده بود ، مشغول لگد كردن گل است و با ديدن خليل خان سريعا خود را پوشاند.خليل خان بر وي نهيب زد كه چرا در ميان اين همه مرد با چنين وضعي مشغول كار هستيد . زن عرض داشت ” بجز شما مردي در اين حوالي نمي بينم ” . اين گفته زن بر حاضرين بسيار گران آمد و آنان كه منتظر جرقه اي بودند به سوي خان حمله ور شدند.

خليل خان با مشاهده اوضاع پا به فرار نهاد. بعد از مدتي حكومت منطقه به دست شخص ديگري افتاد و او نيز براي كشتن خليل خان جايزه تعيين كرد ، از اين رو خليل خان با لباس مبدل متواري شد. در حين فرار از شدت گرسنگي به خانه يك پيرزن پناه بد. پيرزن ابتدا از وي نام و نشان پرسيد اما خليل خان جوابي نداد و تنها تقاضاي غذا كرد. پيرزن جواب داد كه در خانه بجز   قويت جؤ *  چيزي ندارمو او از سر ناچاري و گرسنگي همان قويت جو را طلب كرد . پيرزن قويت را براي او فراهم كرد و خان مشغول خوردن شد. در حين خوردن سبيل هاي بلند خان وارد دوغ شده بود. پس از اينكه خوردن غذا تمام شد ، خليل خان دستي به سبيل كشيد و اين شعر را خواند:

خليل خان ويدم ور عنبر نئ نهام بو         سويلام شه و بلند رهدن و جو دو * *

و پير زن با فهميدن اين بيت پي برد كه مهمان او كسي جز خليل خان معروف نيست.

 

 

از آن زمان اين بيت به صورت ضرب المثلي در بين طوايف بختياري اين منطقه باقي مانده است و در بين طايفه هيودي نيز بسيار مشهور است و بسيار به كار مي رود . اين ضرب لمثل بيشتر در مواردي به كار مي رود كه شخصي شوكت و عزت خود را از دست بدهد و مجبور باشد به كارهاي پست تن بدهد.

 

 

پاورقي

——————————————————————————————–

 

 

* قويت جو يا همان ” جو دو ” در قديم جز طعام مردمان كم در آمد بوده و مواد تشكيل دهنده آن دوغ و آرد جو بوده به صورتي كه آرد جو را در دوغ ريخته و هم مي زنند . اين غذا شكم پر كن و كم كالري است.

 

 

** ترجمه :

خليل خان بودم و آنچنان مقامي داشتم كه سبيلم را به كمتر از عطر و عنبر آغشته نمي كردم  ……………….. اما گردش روزگار كاري كرد كه سبيل هاي بلند و سياه من به قوت بي ارزشي مانند جو دو برود  

مي بخور، باده بنوش بر دل مگر غم         گلي از بــاغ بوستان تو شـده كم

آورده اند كه خليل خان در پيگيري عمران و آباداني به منطقه ” دره كايد ” رسيد . وي مدت زمان زيادي در اين منطقه اقامت كرد و دهكده هاي زيادي بنا نهاد . آنچنان سرگرم ساخت و ساز در منطقه دره كايد شده بود كه قريب به يكسال از خانواده خود به دور بود و خبري از اهل و عيالش نداشت . 

در اين مدت ابتدا زن و بعد از او مادر و دست آخر پسر خليل خان از دنيا رفته بودند و خليل خان نيز از اين حوادث اطلاعي نداشت. كسي از اطرافيان نيز جرات آنكه چنين اخبار ناگواري را به خليل خان بدهد ، نداشت. بعد از مدتي كدخدايان و بزرگان دره كايد تصميم گرفتند به هر ترتيبي خبر مرگ عزيزان خان را به او بدهند. پس سفره بزرگي گستردند و خان را دعوت كردند .

در حالي كه خان بر سر سفره نشسته بود و مشغول عيش و نوش بود ، يكي از دره كايد رو به خان كرد و عرض داشت :

خان …….

خليل خان هم متوجه او شد و وي ادامه داد:

مي بخور ، باده بنوش ، بردل مگر غم            گلي از بــاغ بوستان تو شـده كم

خان كه به اين ترتيب فهميده بود كه پسرش از دنيا رفته ، با حال تاسف و از روي تعجب گفت :

كي !!

همان شخص ادامه داد : بعد از مادرت

خان كه به شدت ناراحت شده بود باز هم گفت :

كي !!!

آن شخص ادامه داد بعد از زنت و مابقي جريان را تعريف كرد. به اين ترتيب سه هر سه خبر را با هم به خان گفتند.

از آن زمان اين واقعه به صورت يك مثل بين بختياري هاي بالاخص طوايف ميوند و زلكي باقي مانده و بيشتر در زماني به كار مي رود كه اتفاقاتي ناخوشايندي مرتبط با يك نفر واقع شود و اين شخص به دليلي از اين حوادث اطلاعي ندارد و نشان از بي خبري و بي توجهي شخص مورد نظر مي باشد .

كــــــرم بزرگـــان چـــو اؤر بهار              ببارد و ببارد تا به سر مئلا گمار

 

 

در ابتداي به قدرت رسيدن خليل خان در منطقه بربرود ، وي به كشت و كار بسيار اهميت مي داد و به همين سبب مردم بسيار او را احترام مي كردند و هر گونه خواسته خود را پيش خان مي بردند.

آورده اند كه در فصل درو گندم و خرمن كوبي شخصي مئلا ( mella ) نام از طايفه گمار به خدمت خان رسيد و عرض داشت كه من داراي عايله زيادي هستم و امسال نيز كشت و كاري نداشته ام ، از خان تقاضا دارم مقداري گندم براي آذوقه زمستان به من بدهد تا بتوانم گذران زندگي كنم. دل خان از شنيدن حرف هاي مئلا به رحم آمد و رو به او كرد و گفت چقدر گندم مي خواهي ؟

مئلا كه طبع شعري داشت از فرصت استفاده كرده و گفت :

كــــــرم بزرگـــان چـــو اؤر بهار              ببارد و ببارد تا به سر مئلا گمار

خان از اين كلام مئلا بسيار خوشش آمد و به خدمه دستور داد او را به  “دره داهي ” ببريد آنچنان گندم بر او بباريد تا از سرش بگذرد .

چنين گفته اند كه مئلا گمار  شخصي بسيار بلند قد بود آنچنان كه تمام گندم ” دره داهي ” را از بالا بر سر او بيختند اما با اين وجود كوپه گندم از سر وي عبور نكرد …………

از آن زمان به بعد اين بيت به صورت ضرب المثلي در بين مردمان بختياري به خصوص طايفه ميوند باقي مانده و آن را بيشتر هنگامي به كار مي برند كه كسي بخواهد خواسته اي زيادتر از حد معمول را بيان كند.

 

آ – الف – ب – پ – ت – ث – ج – چ – ح – خ – د – ذ – ر – ز – ژ – س – ش – ص – ض – ط – ظ – ع – غ – ف – ق – ک – گ – ل – م – ن – و – هـ – ی

آدُمِ کم شانسِنِه مِنِ کَلِ مُرغون کوسه اِزَنِه[۱].

آهَی گُلَی آسونه، دینگِلی دینگوِس سخته[۲].

اَر اِخوی بینی زِنِ پَرچَلِه یا نه، بِه گوزَکِس[۳] سَیل کُو.

اَفتَو زَی هَمُچو کِه دِلِ دُز اِخاس.

ضرب المثلهای بختیاری

اَلسِ کار پدره، که مادر رهگذره.

اِخومِت که اِگومِت ( دوستت دارم که به تو می گویم ).

اِدُنُم چَنتا مِل وه لاشِسِه ( می دانم چندتا مو در بدنش هست یعنی او را کاملا می شناسم ).

اَمرو تا صُوَه[۴] هَم خدا کریمه.

ایما که سالِنِه پائیدیم[۵]، ماهِنَم اِپائیم.

باد اَوُرد، خدا داد به هوشه چین[۶].

بِجور جاتِه بِنِه پاتِه.

بَختُم، بَختِه دامِه، کَوشا کُهنِه دام بِه پامِه.

بِد[۷] اَر تَهلِه، سایِس شیرینه.

بُز که اَجَل اِگِرِس، نونا شونِ[۸] اِخورِه.

بِزیس و بینیس.

بِنگِشتِه بُردِن باغ بهشت گُد وطن وطن، وِلِس کِردِن اِوَی نشست سَرِ خارپَرزین[۹].

بووم همو کِه سَرِ گُرزِ تاشید[۱۰].

به بِنگِشت گُدِن تُخمات کوچیرِن گُد بووم سُهد[۱۱] تا هَمینونِ نَهادُم.

به تشمال گُدِن ساز بزن گُه، تَنگِه پام اِخارِه.

به میش اِگو بِجِه، به گرگ اِگو بِگِرِس[۱۲].

بیو به دینُم پات پَتیه[۱۳].

تاپو گِلی.

تَش بِ دی[۱۴].

تیلی که تخم ناد، هُمدا داسِه[۱۵].

چی مَشکِ کُهنِه زِ دَر اِگِرِنِس زِ اَنگِلِه اِپُکِه.

دُزِ بُنِ هورِنِ نَتَری بِگِری[۱۶].

دوست اِگُه بِت اِگُم، دِشمِن اِگُه خواستُم بِت بِگُم.

دو کَلا جَنگ اِکُنِن سَرِمالِ مَردُم.

دُهدَر که جَواوِ دا داد، جَواوِ شا داد[۱۷].

زِ بیکاری مِل و مِرزِنگ اِکَنِه[۱۸].

ز دوتا چی ناراحت نَبو بِدَونی و نَرَسی، بِخورِن و بِت نَدِن.

زمین سِفتِه گا زِ تِه گا اِبینِه.

زَهمِ مَچُهما[۱۹].

سَی و گرگ تِفاق[۲۰].

عروس بسکه خوبید، گیوِنِه هم دِراَوُرد.

علف سَرِ ریشه خُس سَوز ایبو.

فِلونی ماتی وابید.

کا چَشمِه رین.

کار دُهدَر نَکِردنس بهتر[۲۱].

ضرب المثلهای بختیاری

کال و وُرار[۲۲].

کَه باقِلِه باد اِزَنی ( کنایه از کار بیهوده کردن است ).

گپِتِه وُرار[۲۳]، کوچیرِت وُراوردِه خداییه.

گرگ که پیر اِبو سگ بِس اِخَندِه [۲۴].

گرگ که زید به گله، بترسه هو که[۲۵] یکی داره.

گرگِ گِرِدِن پَندِس دادِن، گُد وِلُم کُنین گلِه رَهد.

گژدیم بی دا [۲۶].

گله چِرا گِرِهد، بز شَلِه نِها[۲۷] گِرِهد. .

گِوِه کَش پا پَتی ( معادل کوزه گر از کوزه ی شکسته آب می خورد ).

گووَر وا گا اِبَرِه، دُهدَر وا دا.

مثل زخم پلنگ وادِرَوش[۲۸] اِکُنه.

مثل شَنگُل وَرکَنِه به گایَل.

مهمون دِر مِجال[۲۹]، جاس بُنِه چالِه.

مهمون دِرمِجال، شُمِس با خُسِه.

نه زِ پُل اِرِه، نه زِ گُدار[۳۰].

نونِ مُفت نَخَردِن که حرفِ مُفت بِزَنِن .

نونِ یَه مَن هیچی خَردِن و حرف زَیدِن.

هرچه آسِیَو اِدِرارِه، لُوینِه[۳۱] اِکَپنِه.

هر کِه نِه[۳۲] حَرف نَکُشت، تیر تُفَنگ هم نِکُشِس.

هور سُهر هور سُهر، مِنِت خُمِه کُشتِه بِرینت مَردُمِه.

ضرب المثل ها عبارت ها و جمله های موزونی هستند که حاوی پندها و اندرزهای گوناگونی می باشند. موجب آگاهی بخشی ، پندآموزی و عبرت آموزی می شوند. این ضرب المثل ها که گاه پیشینه آنها به چند قرن و شاید هزاران سال قبل باز گردد و سینه به سینه به نسل های بعدی منتقل شده اند ، دریچه ای برای شناخت ابعاد مختلف و جنبه های گوناگون فرهنگ و جامعه هستند. آنها گویای واقعیتهای آشکار و پنهان جامعه و بازتاب بسیاری از رسوم ، عادت ها و شیوه های زندگی یک گروه و یک قوم می باشند. معلوم می دارند که در قلمرو یک فرهنگ چه کارهایی ناپسند و ناخوشایند و انجام کدام اعمال و رویه ها خوشایند و مطلوب است.

در ضرب المثل هاست که زبان و فرهنگ به هم نزدیک می شوند و ابعاد مختلف زبان گفتاری مردم را آشکار می سازند. همچنین می توانند راهگشا ، در یافتن بسیاری از پرسشهای ما در باره زبان و فرهنگ باشند.

در زیر  تعدادی از ضرب المثل های بختیاری با برگردان فارسی آنها ارائه می شود:

• برد سیلا ، بن وار ، نی واسه

سنگ سوراخدار همیشه در باراندز ایل نمی ماند.

ضرب المثلهای بختیاری

کنایه از: تمام پسرها و دخترها بالاخره روزی ازدواج می کنند.

• عروس بونه وه دلس بید ، چرنید ، گد خروس پام تلنید.

عروس که بهانه به دل داشت ، جیغ کشید و گفت : خروس پایم را له کرد.

کنایه از: بهانه جویی و ناسازگاری عروس

• تیلی که تخم ناد ، هندا داسه

جوجه ای که تخمگذار شد ، همسن مادرش است.

کنایه از: فرزندی که ازدواج کرد و بچه به دنیا آورد ، همسن پدر و مادرش شده است.

• بختم ، بخته دامه ، کوشا ، دامم وه پامه

بخت من مثل بخت مادرمه ، کفش های مادرم را هم به پا دارم.

کنایه از: تاثیر گذاری والدین در سرنوشت بچه ها

• هر کی ناره دالو ، نی ره هونه هالو

هر کس مادر بزرگ ندارد به خانه دایی اش نمی رود.

• مهمون هر کی ، هونه خدا هر چی

مهمان هر کسی که باشد ، میزبان با هر چه دارد از او پذیرایی می کند.

• علف سر ریشه خوس ، سوز ایبو

علف سر ریشه خودش جوانه می زند و رشد می کند.

کنایه از: تاثیر خانواده در سرنوشت و تربیت آدمی

• ار لیشم ، گوشت میشم.

اگر زشتم  ، لیکن ذاتی پاک و باارزش دارم.

کنایه از:تاکید بر نجابت و اصالت

• وه بنگشت گدن ، سوکی یا سنگین ، گد ، سوک ، سنگینی ، دس خومه

از گنجشک پرسیدند سبکی یا سنگین ، پاسخ داد ، سبک یا سنگینی دست خودمه.

کنایه از: اختیار و اراده آدمی

• گرگ که پیر ایبو سگ بس خنده

گرگ که پیر می شود ، سگ او را مسخره می کند.

کنایه از: خوار شدن آدمی

• هر چی کنی ، سی ناکس ، نه ایگو خو ، نه ایگو بس

برای ناکس هر هر اندازه کار کنی ، نه می گوید ، خوب است ، نه می گوید ، کافی است.

کنایه از: رویه انسان های بی ارزش و قدرنشناس.

• کر خو مال سی چنه سه ، کر لیش مال سی چنه سه

نه پسر خوب و با لیاقت مال می خواهد (بدست می آورد) ، نه پسر پست و نالایق. (بر باد می دهد)

• گرگن گرهدن ، پند دادن ، گد ولم کنین ، گله رهد.

گرگ را گرفتند ، نصیحت کردند که دیگر به گله حمله نکند ، گفت: رهایم سازید ، گله رفت.

کنایه از: ترک عادت نتوان کرد.

• نه کور حیا داره ، نه کچل ، مزگ سر.

ضرب المثلهای بختیاری

نه آدم کو حیا دارد نه کچل مغز سر دارد.

کنایه از: اینکه آدم های بی حیا و بی چشم و رو  هیچ وقت حیا نمی کنند و از رو نمی روند.

• قاطرن نل کردن ، پشغه کوره هم پاس بلند کرد ، گد مونم ، نل کنین.

قاطر را که نعل کردند ، پشه کوره نیز پایش را بلند کرد و گفت: مرا نیز نعل کنید!

• بز که اجلش ایرسه ، نونا ، شونه خوره

بز که اجلش فرا می رسد ، نانهای چوپان را می خورد.

• لیوونه زه گسنی مرد ، گدن ، گرده گرس گلیس

آسیابان از گرسنگی مرد، گفتند نان در گلویش گیر کرد.

• افتو  زی همچو که دز دلس خاس

آفتاب جایی طلوع کرد که دزد دلش می خواست.

کنایه از: خوش شانسی آدم نا اهل.

• سگ ، دم هونه ساوس ، زله

سگ  در خانه صاحبش زرنگ است.

• همبونه دادن خرس وراره ، خردس ، گد ، جا مزم.

انبان را به خرس دادند که درست کند ، آن را خورد و گفت: جای دستمزدم.

• سرونه سر زینه بیوه ، دهل ، درس

از بدشانسی زن بیوه ، دهل پاره شد.

کنایه از: بدبیاری و بدشانسی

• سی گا مکال  ،چه یه من ، چه صد من.

برای گاوی که خیش نمی رود و تن به کار نمی دهد ، چه یک من و چه صدمن بذر ، فرقی نمی کند.

کنایه از: آدمهایی که تن به کار نمی دهند ، فرقی نمی کند که کار چه باشد.

• کچل که مینا دار ایبو ، زه داغ مینا ، هار ایبو.

زن کچل که صاحب مینا و دستار می شود ، هار می شود.

کنایه از: کم ظرفیتی افراد.

• اوره شومه باداده ، حسنی که خدا داده

ابریشم تاب داده ، حسنی که خدا داده.

کنایه از: اینکه هر کسی را خدواند  به شکلی خاص آفریده است.

• بهیگ به هونه بوس ، تی ناشت ، گهدن ، غلا  ، مین ره ، تیاس کند.

عروس اصلاً  از اول چشم نداشت ، گفتند: کلاغ در راه چشمانش را کند.

کنایه از: عیب پوشی دختر برای شوهر دادن.

زبانزدهای بختیاری

باد اورد خدا دا به حوشه چین: مصداق تغاری بشکند ماستی بریزد،جهان گردد به کام کاسه لیسان.

گیوه کش پا پتی: کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد.

بالا جام نی دوون هم نی نشینم : کنابه از افرادی که به چیز کم قانع نیستند و زیاد هم گیرشان نمی آید.

کیکنید و چرنید خروس پامه تلنید: به بهانه ای دیگر از انجام کاری سرباز زدن ،بهانه جویی.

ار بووسه نیدی ادا شاهی اکرد : اگر پدرش را نمی دید ادعای پادشاهی می کرد.

کا نداشت یه چی یی داشت: کنایه از نو کیسه.

دلته بنه به دلدون آردته بنه به همبون:آسوده و خاطر جمع باش

هر که گده داره دده نداره: کنایه از افراد تنها خور و خود خواه

حونه مبا بی کهخدا احمد اره مومد ایا:خانه بی برزگتر نباشد هرج و مرج می شود

میراث خرس اگرده به کفتار:

آدمیزا بانده بی باله : کنایه از سرعت انجام کارها و سرعت در رسیدن به مکانی دیگر

آربیز به قیلون گو دو سیلا داری : مصداق آنکه عیب بزرگ خود را نمی بیند و عیب کوچک دیگران را برمی شمارد.

آسیو درادره لوینه کپنه : شمالی ها می گویند هنه بزو (یکی هیزم می شکند و دیگری می گوید هن.): یکی کار انجام می دهد دیگری نفس نفس می کند.

بهیگ وختی گشنه س ابو یاد آش عروسیس اوفته : در شرایط سخت و نداری به یاد ایام خوش افتادن.

افتو ز اوچو که دز دلس اخواست : اوضاع بر وفق مراد آدم بد و تبهکار گشتن.

سگ که چاق ایبو گوشتس نیخورن: آدم بی ارزش همیشه همان است و ظاهرش هم عوض شود همان است.

همبون دادن به خرس گن ورآرس خردس به جا مزدس:مصداق همان آفتابه را خرج لحیم کردن.

منیر به رنگ زردم گادین (گژدین ) زیر بردم: فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه.

نون جو نه ری داره نه آستر: آدمی که خوب و بدی  برایش یکسان است.

گا مرد و شیر وهره بهرست: فلانی مرد و بده بستان ه(معاملات)

قطع شد.

تازی وخت شکال….س ایا: کسی که در موقعیت حساس صحنه را ترک می کند.

نه ز پل اره نه ز گدار: کسی که به هیچ صراطی مستقیم نمی شود. یک دنده.

حور سهر مینت خمه کشت و بیرینت مردمه:توش خودم را کشت و بیرونش دیگران را ،ظاهر فریب

لوینه ز گسنه یی مرد گن گرده گرهسه:کسی از گرسنگی مرد و دیگران می گفتند نان در گلویش گیر کرده. باور نداشتن اطرافیان از مشکلات افراد.

کاسه ای داریم آرک برک تو پرس ک مو پر ترک: کنایه از داد و دهش دو طرفه

حیا دار گ حیام ابو بی حیا گ زم اترسه:آدم آبرومند از حیاداری خودش کنار می کشد و آدم بی حیا فکر می کند از او ترسیده اند

جوم دهرسته الصم نپهرسته:اگر مفلس شده ام ولی اصل نسبم از دست نرفته

گرگ که پیر ابو تعمره سگ ابو:سن که بالا می رود جوانان قدرت می گیرند و پیران را تمسخر می کنند.

بچه یا وا ریش بوه ورس بجهمه یا ترنه دا : اشاره به اهمیت تربیت والدین و کنایه از افراد بی خانواده.

برزیر که وامهنه داسنه کل و تیز اکنه :برزگر که از کار وامی ماند ، سعی کردن در یافتن مقصر دارد.

به خرس گن حرف بزن گد پمپلاپف : کسی که فن بیان ندارد و نسنجیده سخن می گوید.

تا داریم سر ایدراریم همی که نداریم پیت ایوراریم: تا داریم زندگی و سرفرازی می کنیم هنگام نداری به خود می پیچیم مار تا صاف نبو به سیلا نیره:صداقت و راستی مایه ی پیروزی است.

دندون اسب پیشکشینه نی شمارن: از هدیه نیاید ایراد گرفت.

به شیطون گن خدا بوته بیامرزه گ چی که نیبو: کاری که با عقل جور نیست.

تا نبوهه امر حق نیوفته بلگ درخت: همه کارها با خواست خداست.

به بنگشت گن سوکی یا سنگین گ سوک سنگینیم دست خمه: احترام هرکس به خودش بستگی دارد.

به توشمال گن بزن گ تنگه پام درد اکنه: کنایه از بهانه ی بیجا آوردن.

به میش اگو بجه به گرگ اگو بگرس: مصداق شریک دزد و رفیق قافله.

برد سر جا خس سنگینه: هرکس در جایگاه خود وقار دارد.

شون گله ن ول کنه حونه خدا دست زس نی ورداره:چوپان گله را رها کند صاحب گله رها نمیکند.

ماهینه که نیخون بگرن دس ایارن سی دینس:وقتی راغب به انجام کاری نباشند. کاری می کنند که حاصل ندارد.

هرچی کنی سی ناکس نه اگو خووه نه اگو بس:برای آدم قدر نشناس کار کردن بی فایده است.

دس خوم کس خوم: به خودم تکیه می کنم.

هرکی گپی نداره نشینه سا یه یرد گپ:هرکس بزرگی ندارد به سنگ بزرگی تکیه می کند.

بز به پا خوس کشن به دار میش به پا خوس : هر کسی باید در مقابل اعمال خود پاسخ گو باشد(که گناه دگران برتو نخواهند نوشت)

کور بهتر به حونه خوس ره ابره: نابینا هم خانه ی خود را بهتر بلد است.

پوس خووه که بوس خووه: اصل و جوهر خوب است که ظاهر خوب است.

گرگ زه به گله هول به یکی دارون: گله را گرگ زد وای به حال آنها که یک گوسفند دارند.

بردیم به آسماری دس ز دینم نی ورداری: بیچاره ام کردی هنوز هم رهایم نمی کنی؟

جلتم ور ملتم: خواه ناخواه جورم را باید بکشی.

بید ار تهله سایه س شرینه:درخت بید اگر ثمری ندارد ولی سایه ی خوبی دارد.کنایه از اینکه اگر  خصلت بد را می بینی صفات خوب را هم ببین.

ضرب المثل های بختیاری

آدمی که مالس اِره، ایمونس هم اِره.

“کسی که مالش می رود، ایمانش هم می رود.” کنایه از اینکه کسی که مالش به سرقت برود، ممکن است با مظنون شدن به این و آن، ایمانش هم از دست برود.

ضرب المثلهای بختیاری

آدمیزاد، بونده بی باله.

“آدمیزاد (همانند) پرنده ای است بدون بال”. کنایه از اینکه هر آینه ممکن است هجران و دوری برای انسان پیش آید.

مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم (مولانا(

آربیز به قیلون اگو، دو سیلا داری.

“الک به قلیان می گوید: دو سوراخ داری”. این مثل زمانی بکار میرود که کسی عیب و ایراد خود را نبیند و به دنبال عیب جویی از دیگران باشد. (تیر را در چشم خودش نمی بیند، مو را در چشم دیگری می بیند.(

آردم بختم، آربیزم آوختم.

“آردم را الک کردم، (و) الکم را هم آویزان کردم”. کنایه از اینکه همه کارهایم را انجام داده ام و دیگر کاری برای انجام دادن باقی نمانده است.

آسیو دراره، لوینه کپنه.

“آسیاب در می آورد (تولید می کند)، آسیابان (لوینه) می بلعد. (مصرف می کند)”. این مثل را بیشتر در مورد تولید کنندگان و نان آوران خانه بکار می برند، زمانیکه مصرف کنندگان، رعایت اندازه و اعتدال را ننمایند.

ار اِخوی خاک کنی من سرت، برو سر یه تل بلندی.

“اگر (حتی) میخواهی خاک هم بر سر خودت بریزی، برو بالای یک تپه بلند”. کنایه از بزرگ منشی و بلند همتی است. 

ار بو خونه نیدی، اِدا شاهی ایکرد.

“اگر پدر خود را نمی دید، ادعای پادشاهی می کرد”. این ضرب المثل در مورد افرادی که خیلی زود اصل و نصب خود را فراموش کرده و به دیگران تفاخر می کنند، بکار می رود. 

ار جووم دهرست، السم نه پهرست.

“اگر پیراهنم پاره شد. اصلم نپرید (از بین نرفت)”. این ضرب المثل بیانگر این نکته است که فقر و تنگدستی، اصالت خانوادگی و ارزشهای اصیل را از بین نمی برد. 

 

ار خومه نیدیه، گو رشید خوی دارم.

“اگر خودم را ندیده ای، برادر رشید خوبی دارم”. این ضرب المثل درباره کسانی به کار میرود که بیش از آنچه به توانائی های خود تکیه کنند، متکی به توانایی دیگران می شوند. 

ار دنیانه او بو وره، فلونینه خو ابره.

“اگر دنیا را آب ببرد، فلانی را خواب می برد”. در مورد بی تفاوتی برخی افراد بکار می رود که کاری به مسائل پیرامون خود ندارند. 

ار کوگ نکنه قهقه بیجا، کی دونه کوگ کیه کرده جا؟

“اگر کبک قهقه بیجا نکند، چه کسی میداند که کجا جای گرفته است”؟ در مورد افرادی به کار میرود که با طرح مسائلشان باعث افشای راز و رمز خود می شوند و به اصطلاح عسس مرا بگیر راه می اندازند. 

ار لیشم، گوشت میشم.

“اگر زشت هستم، گوشت میش هستم”. یعنی ماهیتم خوب است، هر چند که ظاهرم بد باشد. اصل هم ماهیت هر چیز است. 

ار نبو امری ز حق، نیفته بلگی ز درخت.

“اگر امر حضرت حق نباشد، برگی از درخت نمی افتد”. این مثل بیانگر آن است که هیچ امری در جهان حادث نمیشود، مگر به خواست خداوند یکتا. 

ار نخردیم نون گندم، اما دیدیم دست مردم.

ضرب المثلهای بختیاری

“اگر نخوردیم نان گندم، اما دیدم دست مردم”. یعنی اگر خودمان کاری را تجربه نکرده ایم، ولی با توجه به تجربیات دیگران با آن آشنایی داریم. 

اسب پیش کشینه که دندوناس نیشمارن.

“دندانهای اسب پیشکشی را که نمی شمارند”. این ضرب المثل بیانگر آن است که اگر هدیه و پیشکش را به کسی بدهند، نباید در صدد ایراد گرفتن از آن برآید. 

افتو زی همو چو که دُز دلس خواست.

“آفتاب همان جایی تابید که دلخواه دزد بود”. فراهم شدن شرایط برای فرد خطاکار، کمال آرزوی اوست. 

الس کار پدره، که مادر رهگذره.

“اصل کار پدره، که مادر رهگذره”. این ضرب المثل “اصل” و “ریشه” انتقال صفات را، “پدر” میداند. اصلی که نظام قبیله ای پدر سالار بر آن متکی است. 

امساله نه هر ساله.

“امسال، مثل هر سال نیست”.  

اورشم که خوار ابو، پیوند هر و گا ابو.

“ابریشم که خوار و بی ارزش میشود، به خر و گاو آویزان میشود”. هر گاه ارزش واقعی چیزی درک نشود، مورد بی اعتنایی قرار میگیرد. 

او سرد رهدم سر دستس.

“آب سرد روی دستش ریختم”. در مقام نا امید کردن افراد به کار می رود. در فارسی: آب پاکی روی دست کسی ریختن. 

اولاد کابهلی، چنسون و پانالن، چنسون ز پهلی.

“اولاد کابهلی (کاکا بهلول)، تعدادیشان از پا می نالند، تعدادیشان از پهلو”. در مورد افراد خانواده یا فامیلی به کار میرود که هر یک از دردی و بیماریی شکوه داشته باشند. 

 

ایبیزیس و ایبینیس.

“الکش می کنی و آنرا می بینی”. یعنی پس از تجربه کردن به حرف من خواهی رسید. 

ایما که سالنه پائیدیم، ماهنم پائیم.

“ما که سال را پائیدیم، ماه را هم می پائیم”. ما که در انتظار انجام کاری، سالی را به انتظار نشسته و صبر کرده ایم ماهی دیگر را هم منتظر می مانیم. 

ای نونی مو مهمونم، یو چو و یو همبونم.

“اگر نمی دانی من مهمانم، این چوب و این هم انبانم”. یعنی از لوازم و بار و بنه ام بدان که من مهمان هستم. یعنی میتوان از آثار و شواهد چیزی پی به نیات و اهداف بوجود آورنده آن برد. 

ای هوسه، یه دفه بسه.

“اگر هوسه، یکدفعه بسه”. اگر از روی هوی و هوس کاری صورت بگیرد، همان یکبار کافی است. 

باد بسکه خوهه، بادبزن هم اوفته گلس.

“باد از بس خوب است، بادبزن هم همراهیش می کند”. در خصوص حمایت فردی شرور و ناباب از فردی شرورتر و نابابتر بکار می رود. 

بالا جام نی، دو من نی نشینم.

“بالا جایم نیست، پائین (هم) نمی نشینم”. اینکه اگر نتوانم بالا بنشینم، پائین هم نخواهم نشست. 

بجور جاته، بنه پاته.

“(اول) جایت را پیدا کن، (سپس) پایت را بگذار”. این ضرب المثل در مورد افرادی بکار میرود که دست به کارهای نسنجیده ای می زنند. بیشتر در زمینه دقت کردن در امر ازدواج بکار میرود. 

بچه یا واریش بووس بجهمه یا ترنه دا.

“بچه یا باید از ریش پدر حساب ببرد یا از گیس مادر”. این ضرب المثل در زمینه تربیت کودکان است، و بیانگر این نکته است که به هر حال کودک باید حرف شنوی از یکی از والدین داشته باشد، تا در تربیت او خللی وارد نشود. 

بد الس وفا نکرد، الس دار خطا نکرد.

“بد اصل وفا نکرد، اصل دار خطا نکرد”. این ضرب المثل در مورد تأثیر اصالت خانوادگی افراد در عدم انجام کارهای خلاف بکار میرود. یعنی افراد با اصالت خطا نمی کنند و افراد بد اصالت نیز وفا نخواهند کرد. 

برد سر جا خوس سنگینه.

“سنگ سر جایش سنگین است”. کنایه از اینکه افراد در مقام واقعی خود، دارای وقار و ارزش می باشند. 

برد گهپ نشونه نزیدنه. 

“سنگ بزرگ نشانه نزدن است”. 

این مثل بیانگر آن است که دادن وعده های غیر معقول و اغراق آمیز به معنای عملی نشدن آنهاست. 

بردیم به آسماری، دست زدینم نی ورداری.

“مرا بردی (تا کوه) آسماری، دست از دنبال کردنم برنمیداری”. در مورد کینه توزی برخی از افراد بکار میرود، که بیش از حد انتقامجویی می کنند.

(آسماری نام کوهی است به ارتفاع تقریبی ۲۰۰۰ متر در جنوب شرقی مسجد سلیمان.( 

برزگر که وامهنه، داس کل و تیز اکنه.

“برزگر که خسته می شود، داس را کند و تیز می کند”. (داس را مقصر می داند) در مورد بهانه جویی و دلیل تراشی بی مورد بکار میرود. 

برو یه جا که بخوننت، نه چو وردارن بروننت.

“برو جایی که بخوانندت (پذیرایت باشند) نه (جایی که) چوب بردارند و برانندت (بیرونت کنند)”. یعنی برو جایی که حرمتت را بجا آورند، نه مورد بی اعتنایی قرار گیری. 

 

بره نر و کله نی خوسه.

“بره نر در آغل نمی خوابد”. این ضرب المثل در مورد اهمیت داشتن فرزندان پسر بکار میرود و بیانگر آن است که به هر حال آنان به کاری مشغول شده و در خانه نمی مانند. 

بز که اجل گهرس، نونا شونه خوره.

“بزی که اجلش برسد، نانهای چوپان را می خورد”. انجام کارهای غیر منطقی، موجب هلاکت خواهد شد. 

بو دام ز دالوم ایا.

“بوی مادرم از مادربزرگم می آید”. این ضرب المثل به نقش توارث در انتقال صفات و خصایص اشاره دارد. 

چونکه گل رفت و گلستان شد خراب بوی گل را از چه جوییم از گلاب. 

بونده بد سر درخت بد انشینه.

“پرنده بد، بر روی درخت بد می نشیند”. در فارسی: کند همجنس با همجنس با پرواز. 

بونه و دل، جنگ کردن آسون.

“بهانه به دل، جنگ کردن آسان”. یعنی چنانچه بهانه ای در دل وجود داشته باشد، به دنبال آن جنگ کردن و ایجاد بحران و درگیری آسان خواهد بود. 

بنگشته بردن باغ بهشت، گهد ولات ولات.

“گنجشک را بردند به باغ بهشت، گفت: ولایت ولایت (وطن)”. این ضرب المثل علاقه به وطن را بیان می کند، هر چند که نسبت به دیگر مناطق موقعیت بهتر و برتری نداشته باشد. 

به بنگشت گهدن سوکی یا سنگین؟ گهد: سوک، سنگینیم دس خمه.

“به گنجشک گفتند: سبکی یا سنگین؟ گفت: سبک، سنگینم دست خودم هست”. بیانگر این نکته است که حفظ وقار و ارزش افراد به اراده و عملکرد خودشان بستگی دارد. 

به توشمال گهدن ساز بزه، گو تنگه پام خاره.

“به نوازنده گفتند: ساز بزن. گفت: کف پایم میخارد”. این ضرب المثل زمانی به کار میرود که کسی جهت عدم انجام کاری بهانه جویی کند. 

به خرس گهدن، حرف بزن، گهد: پمبلاپف.

“به خرس گفتند حرف بزن. گفت: پملاپف”. به افرادی که قادر به بیان سنجیده و متین مطالبشان نیستند، اطلاق می شود. 

به شیطون گهدن خدا بوته بیامرزه، گهد چی که نیبو.

“به شیطان گفتند خدا پدرت را بیامرزد. گفت: چیزی که نمی شود”. درباره افرادی به کار میرود که کمتر امیدی به هدایت و آمرزش آنان می رود. 

به کور گهدن چه اخی؟ گهد دو تیه روشن.

“به کور گفتند چه میخوانی؟ گفت: دو چشم روشن”. این ضرب المثل در بیان آرزوهای بدیهی بکار می رود. 

 

به میش اگو بجه، به گرگ اگو بگهرس.

“به میش می گوید: بدو، به گرگ می گوید: بگیرش”. در مورد افرادی به کار میرود که دو دوزه بازی می کنند و به اصطلاح هم رفیق دزدند، هم شریک قافله. 

بهودارو بی بهو، هی ایکنن بهو، بهو.

“پدر دار و بی پدر، هی فریاد می زنند: پدر، پدر”. نظیر: دارا و ندار، هر دو می نالند. 

بهیگ ز هونه بو تی نداشت، گهدن من ره قلاتیسه درورد.

“عروس از خانه پدر چشم نداشت. گفتند: بین راه کلاغ چشمش را در آورد”. این ضرب المثل در مورد افرادی به کار میرود که با دلایل واهی سعی در پنهان 

کردن نقایص دارند.. 

 

بهیگ که بونه و دله، اگه خروس پام تلنی.

“عروس که بهانه به دل دارد، می گوید خروس پایم را له کرد”. در مقام بهانه در دل داشتن و دنبال دست آویز بودن برای بروز آن بکار می رود. 

بهیگ وقتی گشنس ابو، آش عروسیس یا یادس.

“عروس وقتی گرسنه اش می شود، آش عروسی اش یادش می آید”. کنایه از این است که انسان در سختی ها، یاد ایام خوش گذشته می افتد. 

بهیگه و هونه بیوزما، بعداً بفشنس که.

“عروس را در خانه آزمایش کن، سپس او را به کوه بفرست”. پس از حصول اطمینان از توانایی و استعداد افراد باید آنان را به کار گمارد.

بید ای تهله، سایه س شرینه.

“بید اگر (خودش) تلخ است، سایه اش شیرین است”. این ضرب المثل بیانگر آن است که باید در مقام قضاوت به خصوصیات نیک و بد هر دو توجه داشت.

یه حیا دار هَیْ حیا اِیْکه یه بِیْ حیا گو وَروم تَرسه

کسی که از آبروی خود حیا می کند و چیزی نمی گوید ، اون که بی حیا است فکر می کند که از او می ترسد .

خدا سر وُ زِیرِن سیْ یَک آفری 

خداوند همه ی جفتها رو برای هم آفریده است 

گُوَر وا گاه بِرِه دور وا دابره 

گوساله به گاو یعنی مادر می ره یعنی شبیه مادرش می شود و دختر هم شبیه مادرش می شود .  

 

هو که نِت وا گِریوِه اِخِت نه هُو که نِت وا خنده 

اونی که اشک تو را در می آورد تو را دوست دارد ولی اون که تو را می خنداند تو را دوست ندارد و دشمن تو است 

نَنیَر وِ رَنگِ زردُم مُو گُودیمِ زیرِ بَردُم 

به قیافه من نگاه نکن که ساکتم من عقرب زیر سنگ هستم .

هَرْ چی لِر ایگه وِ داغ دِل ایگه 

هر حرفی را که لر می گوید از داغ دل می گوید 

اِخومِت که اِیگُومِتْ

من تو را دوست دارم که راهنماییت می کنم 

یه بار بِگُو نه 9 ماه شَمْ نَکَشْ

یک بار بگو نه و یک عمر پشیمان نباش

بّزِنْ وِ لینگِ خوش زِنن دار میشِنَمْ وِ لینگِ خوش 

صحو امروزه که دیروز تی وه رهس بیدی

برگردان فارسی: فردا همان امروزی است که دیروز منتظرش بودی 

بختیاری ها این ضرب المثل را برای بیان اهمیت زمان به کار می برند. این ضرب المثل بیشتر افرادی را خطاب قرار می دهد که برای انجام کاری امروز و فردا می کنند و کنایه از این است که شخصی زمان را به بطالت سپری نکند.

گئره زه پیری گله ای نیبوه

برگردان فارسی: سگی که پیر شد دیگه نمی تونه یاد بگیره گله رو همراهی کنه

این ضرب المثل بیشتر در میان مردم میوند به کار می رود و اهمیت آموزش در دوران کودکی و جوانی را گوش زد می کند. بختیاری ها این ضرب المثل را هنگامی به کار می برند که شخصی مشغول یادگیری کاری باشد که از او گذشته و نمی تواند آن عمل را یاد بگیرد و در صورت فراگیری نیز برای آن شخص کاربری زیادی نمی تواند داشته باشد.

گگته روز تنگ بشناس، دشمنته روز خوش

برگردان فارسی: دوست رو توی سختی بشناس، دشمن توی شادی هات

بختیاری ها این ضرب المثل در مورد شناختن افراد به کار می برند. و کنایه از این است که در روز سختی و هنگام رویارویی با مشکلات کسی که به داد فرد می رسد همان دوست است و کسی که از شادی فرد ناراحت می شود دشمن اوست. 

زه پیش خوش و زه پشت تش

برگردان فارسی: رودرو خودشیرینی می کنه و پشت سر بدگویی

بختیاری ها این ضرب المثل را بیشتر در مورد افراد دورو و خائن به کار می برند و منظور این که شخص مورد نظر هنگامی که رودروی انسان قرار می گیرد پروع به چاپلوسی و خودشیرینی می کند و هنگامی که چشم انسان را دور می بیند شروع به بد گویی و غیبت می کند.

نکاری که نکاری

نکاری که نکاری که نکاری …..

خان بسی شوم رهد ور هونه یکی زه رییتونس (reyatones) . رییت هم که بسی شوم او نیشک nishk)) ( عدس ) داشت ، سرفهنه کشید و دس به سینه او نیشک نهاد تی خان .

خان که ته ایسه او نیشک نید بی یه لولو کرد دید تومس خیلی خوه گود که هی اسمسس چیده ؛ رییت گود آقا اسمسس او نیشکه . گود چطور وا بخوریس گود : ایما که دنو نداریم تلیت ایکنیم منس و اخوریم . خان هم تلیت کرد و مشغول خوردن وید ……

کاسه اول که تموم کرد گود ایر زه ای او نیشک داری زنو هم وار سیم . یه کاسه گهپ دئره اورد و خان مشغول خوردن وید ….

خان وا خوس گود چنی تومس خوه بل ونرم ( ببینم )  امسال چنی نیشک گیرم ایا . وه رییت گود : امسال چنی زه رییتو نیشک کاشتن ، جواوس داد که خیلی نکاشتنه ، هی مو تهنا یه تیکه کاشتم وی …. 

خان که کاسه دینینه هم تموم کرد بی  ، جا داد ور او نیشک هر چه ترس زس خورد و پوز نهاد ور باقیس تا ته ورشنیدس (voreshnides) ( سر کشید ) و ری کرد و رییت خدا زده و گود : زه ایسه وا دینا وه همه رییتو ایوی غئر زه نیشک چیه نکارین …….

خان ورساد و رهد ور هونس که بخوفته …… نصف شو دیر زه جو یه دل پیچه یرد ، تا خونه جمع و جور کرد و جس ور در کار زه کار گدشت وی و خان خونه خراو کرد ….. سر ته درد نارم تا خود صو خان حالس وا سر جا نود و ره ولس نکرد . صو زی فرشناد وه دین رییتکه اود :

گود بس : در هونت زنس وه خره اینکه که دیشه دادی وم اسمس چه وید . گود : خان اسمس او نیشک وی . خان گود ، سرامال رده دیشه هوشم وه جا نوید : ده نیشک نکاری که نکاری که نکاری ……..

 

خره خاستن وه میلس دس نهاد وا گریوه گود ایسه یا او نی یا هیمه 

برگردان فارسی: خر رو دعوت کردند، شروع کرد به گریه کردن و گفت حالا یا آب کمه یا هیزم

بختیاری ها این ضرب المثل را بیشتر در مورد افرادی به کار می برند که از آنها فقط برای انجام کارها استفاده می شود و بس. این ضرب المثل کنایه از بی اهمیت بودن حضور شخص در یک مجلس است و اینکه شخصی را سیاهی لشکر و حمال جلوه می دهد.  

گامیش کردیه وکیل کهدون

برگردان فارسی: گاومیش را مسئول کاهدون کردی 

معادل: گوشت را به دست گربه دادن

این ضرب المثل را بیشتر در هنگامی به کار می برند که شخصی زمام کار را به افراد طمع کار و سود جو  بسپارد. همچنین این ضرب المثل کنایه از نالایق بودن شخص مسول است.

 

مونه تونه زس درآوردیه که هه روزمونه

           

مونه تونه زس درآوردیه 

 

ایگو خرس و روا قرار نهادن وا یک بسازن و جیجوسونه وا یک گهپ کنن ؛  پش دراوردن ( قرعه کشی کردند )  و زه جور اود که خرس روه وه شکال چی واره سی هردسو ، روا هم زه سیلا  ( لونه ) وه در نکنه و بچونه گهپ کنه .

روز اول خرس ورسا ( بلند شد ) ره وه شکال ، روا هم زی ورسا جیجونکنه او و چینه کرد و خلاصه تا خود شومی ( غروب ) رهنه پید ( چشم به راه ماند ) . شومی دی خرس انی دس پتی ( دست خالی ) ایاهه . زس پرسی په منی امرو هیچی نزی . گود : ولله یه شکال هم کردم شیس کنی (کنایه از  به درد نخوردن ) کچیر وی خومه هم سیر نکرد …… روا هم وا خوس گود اوی نداره حیما ( حتما ) صو که ره وه شکال تلافی امروز ایکنه .

صو زی دوارته خرس زه سیلا کرد وه در ره وه دین شکال روا هم در سیلانه پید ( نگهبانی داد ) تا خود شومی . شومی که رسی دید خرس زنو ( دوباره ) دس پتی ایا . رو ور نهاس گود تاته ( عمو ) خرس په منی هم هیچی نوردیه . گود هی خدا خیر وده وت سی خوت منی وه سیلا مونه ذلیل دونی رم ور کوجه ( کجا رفتم ) . گود مر ( مگر ) چه ویده . گود : او سره سرهنه ( خط بالای کوه ) اوینی یه بزی هی هوچه زیدم لاشس سنیی ( سنگین ) وید وام نیوه ، مو هم هرچه ترسم زس خوردم و وسم وا ره اودم ………

یکه دو رو ( روز ) زیجور گودشت . روا گشنی خیلی فشار اورد ورس . وا خوس گود ایر زه لونه وه کنم وه در خو الان جودار ایا همه جیجونکنه ایخوره ایر هم بمونم خو شومی خرس دس پتی ایا وادینا ( برمیگرده ) هم خوم زه گشنی ایمیرم . یه فکر کرد و تیانه نهاد وریک ، یکی زه جیجونه خرس خورد …..

شومی که خرس مطابق هر رو ( روز ) دس پتی اود ، روا زید وا کپو ( سر )…. بوه بوه بوه ره وا پیش . خرس اود یردس گود گگه په چت ویده . روا گود : گوشنی ( گرسنگی ) فشار اورد ورم مو هم زه سیلا کردم وه در یه زهر ماری وخورم همیکه ( هنگامی که ) اودم وا دینا دیدم گری (گرگ) اوده یکی زه جیجونکه خورده . خرس گو زه اینا مو یا زه اینا تو . روا هم زه ته دل آخی کشی گو تاته زه اینا تو اما چه فرق ایکنه اینا تو هم مثل بچونه خومن . خرس هم گود سرت سلامت ، غصه مخور زه جیجونه مو یکیسو منه ای یکینه که هم گهپ کنم زیاده ……..

خلاصه چند رو زه ای منه گدشت خرس اصلا عار ورس نوست (عبرت نگرفت) . هر روز شومی که ایوه هیچی بسی روا نیورد . یه رو شومی که دوارته خرس دس پتی اود روا وا خوس گود دردم بزنه منه جونت تا سیت نوم  . صو که خرس کرد ور در ره ای تیله درینه هم نهاد ور زمین و تا جا داشت زس خورد ……

شومی ره نشست ور در سیلا دی خرس انی زه دیر هن هن ( هرک و هرک ) سره اشونه و ایا ( کنایه از شادی و سر مستی ) روا هم یه شوه روه ( دنگ و فنگ ) درآورد غش کرد ور سر دس خرس . خرس هم تیکه باد شن ورس و او رخت ورس وه خیال خوس روانه اورد وا هوش . گود په هم چت ویده ؟ گود وه رولمــی ( مویه کردن برای فرزند  ) خرس که دی فهمس وی یکی زه جیجو مرده ، گود مر هم گریگ اوده یکی زه جیجو خورده ؟ گود : سر سلامت هره ( بله ) . خرس که منسی وه کردیه ورس گود زه اینا مو یا زه اینا تو :

” گود : هی خدا خئر وت وده مونه تونه زس دراوردی که هی روزمونه “

 

دو ضرب المثل بختیاری

                                             

وه ناز ایا وه نیز ایره ، بهار ایا پییز ایره 

برگردان فارسی : با صد منت و ناز میاد با ترشرویی و گریه میره ، هنگام بهار میاد و با شروع شدن پاییز می ره 

بختیاری ها این ضرب المثل بیشتر برای سرزنش نوعروسان به کاربرد می برند !!! در برخی موارد در مورد سایر افراد نیز کاربرد دارد . این ضرب المثل کنایه از بی اعتبار بودن قهر و آشتی شخص مقابل است و همچنین وی را رفیق روزهای خوش می داند .( در بین عشایر از بهار تا پاییز فصلی است که گله ها نیاز به علوفه ندارند و  دردسر های زندگی عشایری کمتر است ). 

بهی همی که گشنس ایبو آش عروسیس ایا وه یادس  

برگردان فارسی : عروس گشنش که میشه یاد آش عروسیش میوفته

این ضرب المثل نیز بیشتر برای تازه عروس به کار می رود و البته مورد سایر افراد نیز کاربد فراوان دارد و کنایه از این است که شخص هنگام مواجهه با سختی ها یاد روزهای خوش می افتد . 

قصاو وا آهنگری چه

قصاو وا آهنگری چه

ایگون یه قاطر شله زه پیری و مریضی من ور جا مالا ؛ خلاصه یه دو سه روز شل وه شل دئر جاوارگه چرد. یه رو سیل کرد دید “یه گریه” ( یک گرگ ) انی زه دیر ایا سیس . وا خوس گود مو خو نترم ” وه جهم ” ( فرار کنم ) …. دیدی ” چطئر ” ( چطور ) بیکس میر ویدم وه ای بیابو . منه همی فکرا وید که گری رسی ورس ” قپ آورد ” ( دهان باز کرد ) که بخورس .

گود : تاته گری یه تیکه ” امو وده ” ( مهلت بده ) کار وات دارم .

 گری گو : چته ؟

 گود :  مو خو شلم هیچیم نترم وکنم اخیرسم خوت هرجور که ملته ایخوریم . اما یه قصه دارم زم گوش کو .

گری گود : زیتری بو که انیم زه گوشنی ایمیرم . 

گود : مو زه خان پیلدار ویدم . و خیلی دوسم داشت ” نالامه ” ( نعل ) زه طلا درس کرد . ایسه که منم ورجا مال یادسو رهد و نالاکنه ندروردن . ایسه هم دی مو خه ایر تو هم نخوریم امرو صو زه گوشنی ایمیرم اما بی ای نالانه درار و بفروشسو و یه سروسامونه بده وه خوت .

گری وا خوس گود : ” دیر زه ره نیگو ” ( بی راه نمی گوید ) بل نالاسه درارم اوسه بخورمس . خلاصه گود وه قاطر چطوری نالانه درام .

گود: ما پهام بلن ایکنم تو وا دنونات میخانه بکش و درارسو .

گری که خام وید خواست وا دنوناس میخ ناله بکشه که قاطر وا ” لغت ” ( لگد ) زد ور منه پوزس و همه دنوناسه رخت منه دیونس و خلاصه گرینه سم کو کرد .

گری هم وه یه ” جون جخکنه ” ( بسختی ) خوسه زه زیر چنگ قاطر درآورد و جس …..

منه ره روا دیدس گود : تاته گری په چته یه تیکه بمو ونم کی چون کرد ورت ! 

گری هم حال قضینه گود وس .

روا گود : تاته یه چیه ایگوم اما بدت نا    ”  آخه قصاو وا آهنگری چه  “

ریشه دو ضرب المثل بختیاری

چی زر بو مرد منی وه گردنم

در ریشه یابی این ضرب المثل آورده اند در گذشته نا معلوم هنگامی که مردی فوت می کرد ورثه او مجبور بودند برای به خاکسپاری جنازه مالیات سنگینی به حاکم پرداخت کنند که در زبان بختیاری  به ” زر بو مرد ” معروف بود . د ر این بین پدر یکی از فقرا فوت می کند و وی به دلیل تنگدستی قادر به پرداخت مالیات دفن نبود . لذا جنازه را بر دوش کشید و هر کجا می رفت مجبور بود جنازه را با خود حمل کند و …….

این ضرب المثل در بین بختیاری های منطقه میوند متداول است و هنگامی کاربرد دارد که مجبور به تحمل شخص دیگری علیرغم میل باطنی خود باشند البته در برخی موارد در مورد تحمل اجباری چیزهای دیگر از قبیل بخت و اقبال ، وضع زندگی و …. نیز کاربرد دارد 

 مر زر می لینگو زم ایخوی 

ریشه این ضرب المثل را نیز به همان دوره نسبت می دهند و آورده اند که حاکم علاوه بر ” زر بو مرد ” مالیات دیگری نیز از مردم طلب می کرد که به ” زر می لینگو ” معروف بود . این مالیات هنگامی که جوانی قصد ازدواج داشت از وی طلب می شد و تا مالیات مربوطه را پرداخت نمی کرد از ازدواج وی جلوگیری می کردند.

این ضرب المثل نیز بیشتر در زمانی کاربرد دارد که شخص علیرغم میل باطنی اش از کاری منع می شود و برای وی بهانه تراشی می کنند . همچنین هنگامی که به کسی زور گویی    می شود نیز این ضرب المثل را بکار می برد.

یک شعر از مرحوم بهمن علادین معروف به مسعود بختیاری

مُو تیام تَش ایزَنِه سی دیدن تو

چشمای من آتش می زنن برای دیدن تو 

زِنده مَندُم به خدا با دیدن تو

زنده مانده ام به خدا با دیدن تو 

چه خووه بیای زِ رَه وا با سِفیده

چقدر خوب می شود تو با سپده دم بیای

ایزَنِه افتَو وا با رَسیدنِِ تو

آفتاب سر می زند با رسیدن تو 

وای دیمَه …  وای دیمَه ! ایخُوم دُونگُل یِکیمَه

وای هیزم …. وای هیزم ! من یکی یکدانه ام را می خواهم 

نه تَرُم بَنگِت کُنُم … نه خُوت ایایی

نه می توانم صدایت بزنم … نه خودت می آیی 

حالا باور ایکُنُم …  که بی وفایی

حالا باور می کنم … که تو بی وفای 

آخه تا کِی چینُو با تِهنا بِمَهنیم

آخه من تا کی باید تنها بمانم 

نَدونُم چه دیدیِه  … زِ ای جدائی ؟؟؟

نمی دانم چه چیزی دیده ای از این جدایی ؟ ؟ ؟

 

چَن تَرُم بَنگِت کُنُم ؟ خوت دی وُری بِیَاو

آخه من چقدر می توانم تو را صدا بزنم ؟ خودت پاشو بیا 

آخه تا کِی دیر زِ یک … چی مَه و افتَو

آخه تا کی باید از هم دور باشیم ؟ مثل ماه و آفتاب 

 چه خو وِه اُوِیدِنِت اگر بیایی !!!

چقدر خوب است آمدنت اگر بیایی !!!

توشمالون کار ایکُنِن  … هَف روز و هَف شَو …

ساز و دوهل ساز می زنند … هفت شب و هفت روز

منبع : 

کتاوخونه اینترنتی لور                

 کتاب خانه انترنتی لُر

ضرب المثل های بختیـــــــا ری


چهارشنبه 5 فروردین 1394 07:43 ب.ظ


جمعه 15 اسفند 1393 06:57 ب.ظ


جمعه 8 اسفند 1393 10:34 ب.ظ

 

ضرب المثلهای بختیاری

 


دوشنبه 26 آبان 1393 06:58 ب.ظ


سه شنبه 20 آبان 1393 03:40 ب.ظ


پنجشنبه 8 آبان 1393 10:12 ب.ظ


پنجشنبه 1 آبان 1393 10:10 ب.ظ


پنجشنبه 1 آبان 1393 02:16 ق.ظ


چهارشنبه 23 مهر 1393 09:07 ب.ظ


چهارشنبه 16 مهر 1393 01:13 ق.ظ


شنبه 28 تیر 1393 12:00 ق.ظ


جمعه 27 تیر 1393 12:00 ق.ظ


سه شنبه 27 خرداد 1393 12:00 ق.ظ


یکشنبه 25 خرداد 1393 12:00 ق.ظ


جمعه 23 خرداد 1393 12:00 ق.ظ


پنجشنبه 22 خرداد 1393 12:00 ق.ظ


جمعه 16 خرداد 1393 12:00 ق.ظ


شنبه 10 خرداد 1393 12:00 ق.ظ


جمعه 9 خرداد 1393 12:00 ق.ظ


جمعه 2 خرداد 1393 05:10 ق.ظ


جمعه 26 اردیبهشت 1393 12:00 ق.ظ

ضرب المثل بختیاری:

پَمَر رگ اِره به کوری؟

بزرگترین سر مایه اعتماد به نفس است.یَه مُرغی بی قََلوه فیت فیت اِکِرد

مُرغ ِ کاریاتی زِ کُلُنگ چی رَه با لا…

رَه تا رَِسی به لونَی دال

چار هایه زِدال دید

یکی نِه دُزید…

زِ کُه اُوَی بِ لَم

هایه کِنه ناها هَمُچُ…

نَونِست واس چه وا کُنه…

یَه مرغه دی رَه خَوسی سَره هایه…

تا یه ماه بَهد یَه تیلی ز ِ هایه دِروَی

مُرغ شَوَندِه روز به تیل اِگُد:

نَ کِ رووانه دیدی واستی سَره جات

ضرب المثلهای بختیاری

نَ کِ کِرمِنه دیدی اَمونس دی…

نَکِ اَفتَو دَرَو نیای به مال…

نَکِ بالُنده مِنِه آسمون بِوینی بالاس واز ودِراز..اَما نَجِهی…

تیل دی گپ اَوی

چونو که ز مرغ گفتر اَوید

چونو که بالاس سیاه ودراز…

تیل دی زِ مرغ گفتر اُ گفتر تر اَوید…

اَمامرغ هَی هِمینونه سی تیل اِگود…

نَ کِ رووانه دیدی واستی سَره جات

نَ کِ کِرمِنه دیدی اَمونس دی…

نَکِ اَفتَو دَرَو نیای به مال…

تا یه روز تیل ِ ز ِ مُرغ گفتر گوهد:

هَمو چنه مِنه آسمون؟

هَمو کِ هَی دِر اِخوره….

مرغ گوهد: هو داله…

بی حریفِ مِنه آسمون!

مرغ اِخوره…

تیل اِخوره…

تیل ِ ز ِ مُرغ گفتر گوهد:

مو هم اِخوم جوره هو بالامه واز کنُم…

مو هَم اِخوم جوره هو بال ِ آسمون دِر بخورم…

هر روز همینونه گوهد و گوهد تا یَِه روز مُرد!

هیچ وَقت هَم بال نَزَی …

هیچ وَقت هم نَرَهد به آسمون…

چیناکه هَی بِس اِگوهدِن: تو مرغی!

تو نتری!

راستِس یو بی که تیل ِ ز ِ مُرغ گفتر ، دال بی!

اَما بَس که بِس گوهدِن: تو مُرغی!

تو نتری! خوسم باوَرِس اَویده بی!—آدینگل ِ زیادی هِدِن که دالِن ! نه مرغ!

اَما بسکه بِسون گودِن: تو نتری!

اونو، جوره تو نیدِن!

اونو، زِ …ایما بهترونن!

خوسونم باورسون اَویده!.. که مُرغِن! ————————————دال= عقابکلنگ چی= قله ایی بسیار نزدیک به زرد کوه بختیاریقَلوه= بسیارچیناکه= زیرا کهفیت فیت= فضولی بیش از حدهایه= تخمتیل= جوجهآدینگل= انسانهانتری= نمیتوانیاَویده بی= شده بودبالُنده= پرندهدِر بخورم=بچرخم نَجِهی=فرار نکنیرووا=روباهگفتر= بزرگترشَوَندِه روز=شبانه روز


چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 12:21 ق.ظ


شنبه 6 اردیبهشت 1393 12:25 ق.ظ


جمعه 5 اردیبهشت 1393 12:29 ق.ظ


دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 12:23 ق.ظ

مفهوم تصویر بالا با یک ضرب المثل بختیاری مرتبط است ارسال کنید و جایزه بگیرید.


شنبه 30 فروردین 1393 12:25 ق.ظ


شنبه 30 فروردین 1393 12:00 ق.ظ

اگوی جند ِ باله غاشه

eguy jende bale ghashe


شنبه 30 فروردین 1393 12:00 ق.ظ

کا نداشت  یه چی داشت

ka nadasht ya chi dasht


پنجشنبه 28 فروردین 1393 12:00 ق.ظ


چهارشنبه 20 فروردین 1393 12:00 ق.ظ

مرغ هرچی تیف ایکنه خاک مین سر خوش ایکنه

کو و کو نیرسه آدم و آدم ایرسه

غِلا ایخاست رَه رهدن کُوگ یاد بگره رَهرَهدن خوش یادش ایره

گُرگه گردِن تیاش بِدِرارِن گُو وِلُم کنین گله رَه

اَرایقه سابو ایقه اُور بو آدم آدم ایخوره

ضرب المثلهای بختیاری

آربیز وِه قیلون ایگو دو سیلا

بزه وه پا خوش ایکشن دار میش هم وه پا خوش

عیسی و دین خوش موسی و دین خوش

و کور ایگن چه ایخی گو دوتا تیه ی روشن

دوست خو وه کاکا بهتره

یکی سی خوش گلیم نبفت بفه سی مردم قالی ایبفت

اورو وه دهن سگ نجس نیبو

اگر رو کاشتن سوز نکِرد

عروسی گِرِیَن آسونه دیمبله دیمبوش گرونه

وه تشمال ایگون ساز بزن ایگو تنگه پام ایخاره

عروس بونه وه دلش بی گو خروس پا نا سر پام

هرچی لر ایگو و درد دل ایگو

مهمون وه مهمون بدش ایاه صحاو حونه وه هر دوتا

روباه دستش وه اجیر نیرسی گو ولش کن کره ی

یه بز گری همنه گر ایکنه

حساو بز گر دم آغله

بز ار عجل نگرش نونا چوپونو نیخوره

بچه آش ایخو سی دل داش ایخو

بزه تور یا شله یا کور

نشست پشت سرم گو وری جلوم

توکه ناری آره درد چه تونه زنن چه سگ زرد

اُسی که بیت،نبیت حالا خو با رون زی تمنیت

بارونا دوشی ترکان پوشنی

کار دور نکردنش بهتر

گربه از همه لیش تره میو میوش بیشتره

نه سیر اِز گسنه خور داره نه سوار اِز پیاده  

سگ دم حونه ی صحاوش پاس ایکنه

 

با تشکراز دوستان عزیزم پرویز طاهری فیروزآبادی و جعفر طهماسبی فیروزآبادی که در جمع آوری ضرب المثلهای بختیاری ما را یاری نمودند.

آهَی گُلَی آسونه، دینگِلی دینگوِس سخته.(ازدواج کردن آسان است ولی هزینه های آن سنگین است)

اَر اِخوی بینی زِنِ پَرچَلِه یا نه، بِه گوزَکِس سَیل کُن.(اگه میخواهی بدانی که یک زن،بی دست وپا است به قوزک پاش نگاه کن)

اَفتَو زَی هَمُچو کِه دِلِ دُز اِخواست.

اِخومِت که اِگُمِت ( دوستت دارم که به تو می گویم ).

اِدُنُم چَنتا مِل به لاشِسِه ( می دانم چندتا مو در بدنش هست یعنی او را کاملا می شناسم ).ضرب المثلهای بختیاری

اِمرو تا صُوَههَم خدا کریمه.(صووه:فردا)

ایما که سالِنِه پائیدیم ماهِنَم اِپائیم.(کنایه به چشم انتظاری)

باد اَوُرد، خدا داد به هوشه چین.

بِجور جاتِه بِنِه پاتِه.

بَختُم، بَختِه دامِه، کَوشا کُهنِه دام بِه پامِه.

بِداَر تَهلِه، سایِس شیرینه.

بُز که اَجَل اِگِرِس، نونا شونِ اخورِه.

بِزیس و بینیس.

بِنگِشتِه بُردِن باغ بهشت گُد وطن وطن، وِلِس کِردِن اِوَی نشست سَرِ خارپَرزین.

بووم همو کِه سَرِ گُرزِ تاشید.

به بِنگِشت گُدِن تُخمات کوچیرِن گُد بووم سُهد تا هَمینونِ نَهادُم.

به تشمال گُدِن ساز بزن گُه، تَنگِه پام اِخارِه.

به میش اِگو بِجِه، به گرگ اِگو بِگِرِس.

بیو به دینُم پات پَتیه.

تاپو گِلی.

تَش بِ دی.

تیلی که تخم ناد، هُمدا داسِه.

چی مَشکِ کُهنِه زِ دَر اِگِرِنِس زِ اَنگِلِه اِپُکِه.

دُزِ بُنِ هورِنِ نَتَری بِگِری.

دوست اِگُه بِت اِگُم، دِشمِن اِگُه خواستُم بِت بِگُم.

دو کَلا جَنگ اِکُنِن سَرِمالِ مَردُم.

دُهدَر که جَواوِ دا داد، جَواوِ شا داد.

زِ بیکاری مِل و مِرزِنگ اِکَنِه.

ز دوتا چی ناراحت نَبو بِدَونی و نَرَسی، بِخورِن و بِت نَدِن.

زمین سِفتِه گا زِ تِه گا اِبینِه.

زَهمِ مَچُهما.

سَی و گرگ تِفاق.

عروس بسکه خوبید، گیوِنِه هم دِراَوُرد.

علف سَرِ ریشه خُس سَوز ایبو.

فِلونی ماتی وابید.

کا چَشمِه رین.

کار دُهدَر نَکِردنس بهتر.

کال و وُرار.

کَه باقِلِه باد اِزَنی ( کنایه از کار بیهوده کردن است ).

گپِتِه وُرار ، کوچیرِت وُراوردِه خداییه.

ضرب المثلهای بختیاری

گرگ که پیر اِبو سگ بِس اِخَندِه .

گرگ که زید به گله، بترسه  هو که یکی داره.

گرگِ گِرِدِن پَندِس دادِن، گُد وِلُم کُنین گلِه رَهد.

گژدیم بی دا .

گله چِرا گِرِهد، بز شَلِه نِها گِرِهد. .

گِوِه کَش پا پَتی ( معادل کوزه گر از کوزه ی شکسته آب می خورد ).

گووَر وا گا اِبَرِه، دُهدَر وا دا.

مثل شَنگُل وَرکَنِه به گایَل.

مهمون دِر مِجال ، جاس بُنِه چالِه.

مهمون دِرمِجال، شُمِس با خُسِه.(مهمون سرشب شامش با خودش است)

نه زِ پُل اِرِه، نه زِ گُدار.

نونِ مُفت نَخَردِن که حرفِ مُفت بِزَنِن .

نونِ یَه مَن هیچی خَردِن و حرف زَیدِن.

هرچه آسِیَو اِدِرارِه، لُوینِه اِکَپنِه.

هر کِه نِه حَرف نَکُشت، تیر تُفَنگ هم نِکُشِس.

هور سُهر هور سُهر، مِنِت خُمِه کُشتِه بِرینت مَردُمِه.

ضرب المثلهای اولیه توسط افراد گمنامی به وجود آمده که شناخته شده نیستند. بعدها اشعار شاعران، گفتار ادبا و حکما نیز به شکل مثل به کارگرفته شده و ماندگار شده اند. با پیشرفت علوم وفنون وگسترده تر شدن روابط اجتماعی، مثل های جدیدی به وجود آمده و برخی مثلهای قدیمی کاربرد خود را از دست داده اند.

ضرب المثل دربین بختیاری ها بسیار رایج است و آنها در گفتگوهایشان از ضرب المثلها زیاد استفاده می کنند. واژه ها و عبارات به کار رفته در ضرب المثلهای بختیاری بیشتر از طبیعت، نحوه ی زندگی، آداب و رسوم و اعتقادات آنها نشات گرفته و به همین دلیل ممکن است در بین اقوام دیگر کاربرد خود را نداشته باشند. به مرور کلمات برخی مثلها به فارسی تغییر داده شده است. تعداد کمی از ضرب المثلهای فارسی نیز در زبان بختیاری به کارگرفته شده اند.

گرچه ضرب المثلها حالت استعاره دارند، اما برخی از آنها ممکن است در یک منطقه ی خاص رواج داشته باشند. باید به کاربرد مثلها در بین بختیاری ها و به مفهوم خاص کلمات در زبان بختیاری توجه داشت. با پیدایش نفت و ورود واژه های جدید، مثلهایی به وجود آمده که شاید بتوان گفت تنها در همین مناطق کاربرد دارند[۱] . با توجه به گویشها ی مختلف در زبان بختیاری، تلفظ بعضی کلمات نیز در طوایف مختلف کمی متفاوت است [۲].

ضرب المثلها بخشی از فرهنگ هر قوم هستند و حفظ آنها به بقای فرهنگ آن قوم کمک می کند. شاید برخی از آنها چندان جالب نباشند، در آنها کلمات مناسبی به کار نرفته باشد، ظاهر خوشایندی نداشته باشند و…، ولی حفظ آنها به همان شکل و ماندگاریشان ضروری است.

یکی از راههای شناخت زندگی هر قومی، مطالعه ی ضرب المثلهای آن قوم است. ضرب المثلها کلید راه یابی به فرهنگ هر قوم و انعکاس دهندۀ تجربیات نسل ها و بازتابی از زبان مردم است. مثلها با جملات کوتاه اما با مفاهیمی بلند وعمیق، چنان مقصود را بیان می کنند که ساعت ها نوشتن و یا سخن گفتن، قادر به این کار نیست. در بین بختیاری ها ضرب المثلها به دلیل تماس مستقیم با طبیعت، صریح و بی پرده ولی عمیق وبسیار پر معناست. ضرب المثلهای بختیاری نشانه ی پیوند این زبان با شاخه های گوناگون ادبیات مانند قصه، داستان، ضرب المثل و شعر است و نشانه ی قریحه و خوش ذوقی قوم بختیاری است.ضرب المثلهای بختیاری

آدُمِ کم شانسِنِه مِنِ کَلِ مُرغون کوسه اِزَنِه[۳].

آهَی گُلَی آسونه، دینگِلی دینگوِس سخته[۴].

اَر اِخوی بینی زِنِ پَرچَلِه یا نه، بِه گوزَکِس[۵] سَیل کُن.

اَفتَو زَی هَمُچو کِه دِلِ دُز اِخواست.

اَلسِ کار پدره، که مادر رهگذره.

اِخومِت که اِگُمِت ( دوستت دارم که به تو می گویم ).

اِدُنُم چَنتا مِل به لاشِسِه ( می دانم چندتا مو در بدنش هست یعنی او را کاملا می شناسم ).

اِمرو تا صُوَه[۶] هَم خدا کریمه.

ایما که سالِنِه پائیدیم[۷]، ماهِنَم اِپائیم.

باد اَوُرد، خدا داد به هوشه چین[۸].

بِجور جاتِه بِنِه پاتِه.

بَختُم، بَختِه دامِه، کَوشا کُهنِه دام بِه پامِه.

بِد[۹] اَر تَهلِه، سایِس شیرینه.

بُز که اَجَل اِگِرِس، نونا شونِ[۱۰] اِخورِه.

بِزیس و بینیس.

بِنگِشتِه بُردِن باغ بهشت گُد وطن وطن، وِلِس کِردِن اِوَی نشست سَرِ خارپَرزین[۱۱].

بووم همو کِه سَرِ گُرزِ تاشید[۱۲].

به بِنگِشت گُدِن تُخمات کوچیرِن گُد بووم سُهد[۱۳] تا هَمینونِ نَهادُم.

به تشمال گُدِن ساز بزن گُه، تَنگِه پام اِخارِه.

به میش اِگو بِجِه، به گرگ اِگو بِگِرِس[۱۴].

بیو به دینُم پات پَتیه[۱۵].

تاپو گِلی.

تَش بِ دی[۱۶].

تیلی که تخم ناد، هُمدا داسِه[۱۷].

چی مَشکِ کُهنِه زِ دَر اِگِرِنِس زِ اَنگِلِه اِپُکِه.

دُزِ بُنِ هورِنِ نَتَری بِگِری[۱۸].

دوست اِگُه بِت اِگُم، دِشمِن اِگُه خواستُم بِت بِگُم.

دو کَلا جَنگ اِکُنِن سَرِمالِ مَردُم.

دُهدَر که جَواوِ دا داد، جَواوِ شا داد[۱۹].

زِ بیکاری مِل و مِرزِنگ اِکَنِه[۲۰].

ز دوتا چی ناراحت نَبو بِدَونی و نَرَسی، بِخورِن و بِت نَدِن.

زمین سِفتِه گا زِ تِه گا اِبینِه.

زَهمِ مَچُهما[۲۱].

سَی و گرگ تِفاق[۲۲].

عروس بسکه خوبید، گیوِنِه هم دِراَوُرد.

ضرب المثلهای بختیاری

علف سَرِ ریشه خُس سَوز ایبو.

فِلونی ماتی وابید.

کا چَشمِه رین.

کار دُهدَر نَکِردنس بهتر[۲۳].

کال و وُرار[۲۴].

کَه باقِلِه باد اِزَنی ( کنایه از کار بیهوده کردن است ).

گپِتِه وُرار[۲۵]، کوچیرِت وُراوردِه خداییه.

گرگ که پیر اِبو سگ بِس اِخَندِه [۲۶].

گرگ که زید به گله، بترسه هو که[۲۷] یکی داره.

گرگِ گِرِدِن پَندِس دادِن، گُد وِلُم کُنین گلِه رَهد.

گژدیم بی دا [۲۸].

گله چِرا گِرِهد، بز شَلِه نِها[۲۹] گِرِهد. .

گِوِه کَش پا پَتی ( معادل کوزه گر از کوزه ی شکسته آب می خورد ).

گووَر وا گا اِبَرِه، دُهدَر وا دا.

مثل زخم پلنگ وادِرَوش[۳۰] اِکُنه.

مثل شَنگُل وَرکَنِه به گایَل.

مهمون دِر مِجال[۳۱]، جاس بُنِه چالِه.

مهمون دِرمِجال، شُمِس با خُسِه.

نه زِ پُل اِرِه، نه زِ گُدار[۳۲].

نونِ مُفت نَخَردِن که حرفِ مُفت بِزَنِن .

نونِ یَه مَن هیچی خَردِن و حرف زَیدِن.

هرچه آسِیَو اِدِرارِه، لُوینِه[۳۳] اِکَپنِه.

هر کِه نِه[۳۴] حَرف نَکُشت، تیر تُفَنگ هم نِکُشِس.

هور سُهر هور سُهر، مِنِت خُمِه کُشتِه بِرینت مَردُمِه.

ü      تاتو بِیُوی گابِه گا اِیره دُونّ به دُونّ

Ta to biyoi gabega eiveh dun be dun

تا تو بیائی گوساله بزرگ میشود ویکبار دوشیدن تمام میشود ودوشیدن بعدی فرامیرسد

ü      تا مال بِه اِیُ وارِ   ارِهُ وِایِ دایره

Ta mal be ei vare areh be ei dareh

تا مال در این وارگه است   ارهُ هم آویران است

تانان در سفره هست آدم شکمو پایش نشسته است

ü      تا رهی نرِی مِردِنِه نِی از مائیِ

Ta rahi nari merdene nies maei

تاراهی نروی مرد را آزمایش نمیکنی   ویژگیهای مرد درسفر شناخته میشود

ü      تا داریم سّرُ اِیدرِاریم           همی که نِداریم پیت ایوِراریم

Ta darim sar eideramrim hamikened arim pit eiverarim

تاداریم(تروتی داریم) سرکشی میکنیم وبدمستی ولی همینکه تهی دست شدیم التماس میکنیم وبخود می پیچیم

ü      تا نکشی رنج     نیخوری آش برنج

Ta nakeshi ranj nikhori ashberenj

تا رنج نبری آش برنج نمیخوری

نابرده رنج گنج میسر نمی شود      مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

ü      تا دیر نبوی دُوس نیبُوی

Ta dir nabuei dus ni buei

تا دور نشوی قدر دوست را نمی فهمی

ü      تا جُو تّنگِه زِس بِپر

Ta ju tange zes beper

تا جوی تنگ است از آن عبور کن

ü      تا تّس آ علیداده

Ta tas aalidaden

یعنی با آعلیداد بستگی دارد باید از او ترسید(آ علیداد قهرمان جنگاوری بود)

ü      تا ترِس تپُنید بِس

Ta atares tapnid bes

تا میتوانست کیسه رو پرکرد

ü      تاتِه زا وازائیم با یُک

Tateh za vazaeim v ayak

با همدیگر پسر عموئیم

ü      تا آرمُونُم وِراجُونُم ایدِرا

Taarmunom vera junom eidera

تا آرزویم برآید جانم از بدن جدا میشود

ü      تا تِیت کار ایکنه دّشتِه لردیه

Ta tit kar eikone dashte gardiyeh

تا چشمت کار میکند دشت لم یزرع است

ü      تا تو زنی وِ کندکا     ایل رهده به اندکا

Ta to zani be kendeka eil rahde be andeka

تا تو به باسن خود بزنی       ایل به اندکا٭ رسیده

(کنایه از آنست که تا تو بیای وبا این طفره رفتن ها روزگار بگذرانی ایل به محل خود رسیده است )

ü      تا نیُوفته کارُم   سراغم نیا خُور ز مارُم

Ta nayufte karom soraghom niya khor ze marom

تا کارم وبارم از بین نرفته پسرخاله ام به سراغم نمی آید

ü      تا دِل نسُوسِه هّرس نیِرسه

Ta del nasuse hars nirize

تا دل نسوزد اشک نمیریزد

تا دلی آتش نگیرد حرف جان سوزی نگوید  حال ما خواهی اگر از گفته ما جستجو کن

ü      تجیرِس کِردِن

Tejires kerden

حیات را دیواری از نی کشیدند

آمار وبلاگ

کاربران آنلاین :

بازديدها :

آمــوزش وبــلاگ نویسی

ضرب المثلهای بختیاری
ضرب المثلهای بختیاری
0