نشانگذاری
عجب سازنده ی این علامت عرب دولاب است
[[رده:نمادهای
نوشتار]]
انتخاب سریع یک انجمن
نمایش برچسبها
مشاهده قوانین
انجمن
عارف شدن، یعنی این كه انسان با عمل به وظائف خود بتواند نفس خود را به درجه ای از اعتدال و كمال برساند كه شایستگی دریافت فیوضات الهی را داشته باشد.عارف شدن یعنی تربیت نفس به گونه ای كه تا حد امكان روح انسان ـ تمایلات، خواستها و احساسات او ـ با روح انسانهای كامل شباهت پیدا كند. شرط اول در این توبه از گناهان گذشته، و پس از آن ترك گناه به طور كلی است. پس از این دو شرط روح آماده می شود تا از بركات و فیوضات الهی بهره مند شود. سخن ما ترجمان روایت “من أصبح لله أربعین صباحا یجری الله الحكمة من قلبه علی لسانه” است.كسی كه همه سعی و تلاش او بر این باشد كه گناه نكند نور هدایت در دل او می تابد و باعث ترك خطاهای دیگر، و رشد و تعالی روحی و معنوی، و انجام واجبات و وظائف دیگر او می شود.
حضرت علی(ع) می فرمایند: «ما جفت الدموع إلا لقسوة القلوب، و ما قست القلوب إلا لكثرة الذنوب»چشم ها گرفتار خشكی نمی شوند مگر در اثر قساوت قلب، و قلب گرفتار قساوت نمی شود مگر در اثر گناه زیاد. (بحارالانوار، ج۷، ص۵۵)گریه در فرهنگ روایات نشان از آمادگی برای كسب فیوضات رحمانی است.این مضمون در روایات معصومین(ع) آمده كه هر گناه مانند نقطه سیاهی است كه بر روی صفحه سفید دل قرار می گیرد، و این نقطه سیاه بوسیله توبه پاك می شود. اما اگر گناهان كسی زیاد شود و به دنبال آن توبه نكند، صفحه سفید دل به صفحه ای سیاه تبدیل شده و مانع رسیدن و تابیدن نور هدایت بر قلب و دل می شود. تنها پس از پاك كردن دل از سیاهی و زنگار گناه است كه می شود آن را با فضائل اخلاقی آذین نمود.
آدمی پس از پاك كردن نفس از ناپاكی ها ـ به اصطلاح اهل عرفان، تخلیه (پاكسازی)ـ می تواند در وادی كسب فضائل اخلاقی ـ و به اصطلاح اهل عرفان، تحلیه (زینت دادن) ـ قدم بردارد. انسان در این مرحله باید وارد شود، تا فضائل نیكو به مرحله عمل درآید، و آنقدر ادامه یابد تا به صورت ملكه درآمده و همه اعمال و افكار انسان مزین به آن فضائل گردد.اما این كه چگونه می توان در این راه قدم برداشت، تقوا و تقوا و تقوا؛ و سپس راهنمایی گرفتن از علمای اخلاق، و البته پشت كار و همت بلند.در شروع، برای آشنایی اجمالی با راه و كسب اشتیاق برای پیمودن آن، مطالعه در حالات و زندگی عرفا می تواند بسیار سودمند باشد./۲۰۶/
کلمات کلیدی:
چگونه صوفي شويم
باسلام واحترام : یکی از بهترین راههای عارف شدن عبور و گذر از خود می باشد اگرانسان از خودگذشت و منیت خود را درب و داغون کرد ازخاکی بودن درمی آید و به نور می رسد.
باسلام ودرود
عارف شدن عااااااااالیه کاش خدالطف کنه ماهم درزمره عارفان قراربگیریم
ممنونازسایتتون
عالم و عابد و صوفی همه طفلان رهند
مرد اگر هست بجز عارف ربانی نیست
منم میخوام عرفان کار کنم. ازتون نظر میخوام… آیا خوبه؟ آرامش میده به آدم؟
با سلام
عرفان و سيروسلوک عرفاني يکي از راه هاي مهم براي تکامل انسان و دستيابي به سعادت معنوي است که اگر به صورت صحيحي طي شود حتما برکات معنوي بسياري براي انسان به دنيال خواهد داشت. البته عرفان مراحل متعددي دارد که براي کسي که مي خواهد آن را آغاز کند بايد به اين مساله توجه داشته باشد و از مراحل آغازين آن ورود کنند. و البته مراقب باشد در دام مدعیان عرفان های دروغین گرفتار نشود.
در ادامه توضيحاتي در مورد عرفان ارائه مي شود:
براي کساني که مي خواهند وارد عرفان شوند، بايد ابتدا با علم اخلاق آشنا شوند.
عرفان به مفهوم علم اخلاق و يا منازل سير و سلوک، مي تواند ملازم و همراه با عرفان عملي (اخلاق عملي) باشد.
براي آشنا شدن با تئوري هاي اخلاقي، بايد نفس و روح و غرايز انسان را شناخت. در علم اخلاق مي آموزيم که انجام چه کارهايي نيک يا بد است، تا خوبها را انجام دهيم و بدها را ترک کنيم.
اول خود را از رذايل اخلاقي تخليه کنيم و بعد تجليه (زنگارزدايي) کنيم و بعد تحليه (آرايش) کنيم.
سالک، بايد پله به پله، نردبان خودسازي را طي کند!
انديشه وران فن، براي خودسازي، چند مرحله ذکر کردهاند:
مرحله اوّل، تخليه:
سالک در مرحله اول مأموريت دارد باطن خود را از اخلاق و صفات زشت و رذيله، مانند: بخل وحسد و کبر و غرور و ريا و دنيا خواهي، خالي کرده و ويروس هاي فساد را از آن بزدايد.
مرحله دوم، تجليه:
سالک در اين مرحله وظيفه دارد درون را جلا داده و صيقلي کند، تا آماده دريافت فضايل و صفات شايسته و پاک گردد.
مرحله سوم، تحليه:
در اين مرحله، به جاي ويروس هاي وجين شده، باغچه دل و درون را با صفاتي، مثل: تقوا و تواضع و فروتني و ايثار و فداکاري و شجاعت و حقيقت خواهي، زينت دهد و اين درخت هاي پاک را در آن کشت نمايد.(۲)
بالاخره بعد از طي مراحل سه گانه، کارش به جايي مي رسد که همه چيز را فاني در حق ببيند و وِرْد زبانش اين مي شود که:
زن، فرزند، پول، ثروت، جاه، پُست، مقام، خانه، ماشين، زندگي، جسم و جان و کل هستي، فاني شدني هستند؛ از اين رو ارزش ندارد انسان به آنها عشق بورزد و به خاطر آنها از حق و حقيقت و از خدا غافل شود.
يک مثال ساده:
يک شاخه آهن يا درِ آهني که زنگ زده و کثيف شده است، اول گِلها و گچها را از آن پاک مي کنيم و بعد با سمباده آن را جلا مي دهيم و بعد روي آن رنگ مي زنيم.
يک مثال ديگر:
مي خواهيم در باغچه ايي گُل بکاريم؛ ابتدا خاک را زيرورو مي کنيم و تيغها و سنگها را بر مي داريم، بعد خاک را صاف و هموار مي کنيم و سپس گُل را مي کاريم.
اگر اين مراحل را در نفس انساني انجام داديم، مي توانيم بگوييم يک انسان کامل شده ايم.
مسلّماً هر انساني داراي اخلاق ناجور و ناپسند، مانند: تکبر و خودخواهي و حسادت و…، است؛ ابتدا بايد با آموختن علم اخلاق آنها را از نفس بزدايد و دل را جلا دهد و آمادهء کِشت فضائل اخلاقي نمايد.
تواضع در مقابل خدا و دستورهاي او و پيامبران و در برابر بندگان خدا و خير خواهي براي ديگران، مانند: پدر و مادر و برادر و خواهر و همسايهها و ساير مؤمنان را بر خود ترجيح دادن، مقدمات کار است.
آن وقت دل انسان در سايهء اخلاق خوب و عبادت پروردگار، به مراحلي از يقين مي رسد که عاشق خدا مي شود.
اين انسان، حاضر نيست به کسي ظلم بکند و در بعضي مواقع خود را به خاطر ديگران به زحمت مي اندازد. او شخصيت ديگران را تخريب نمي کند تا برتر شود و قضاوت بي جا و حقّ کشي نمي کند و به جان و مال و ناموس مردم احترام مي گذارد.
به خواست خدا و مردم احترام مي گذارد و دستور خدا را خوب انجام مي دهد؛ البته انجام اين کارها شايد مدّتها طول بکشد.
عالِمي را ديدند که خوشحال بود، به او گفتند: چه خبر شده است؟ گفت: امروز بعد از سي سال مبارزهء با نفس، فهميدم حسود نيستم!
انساني که مي خواهد در اين وادي قدم بگذارد، بايد چند چيز را مراعات کند:
۱. نفسش را رها نسازد؛ به اين معنا که هميشه به فکر بهترين غذاها و گردشها و خانهها و ماشينها و… نباشد. اگر انسان خود را اسير نفسش کرد، ديگر حريف آن نمي شود. بنابراين گاهي روزه بگيرد؛ کم بخورد، به همه جا نگاه نکند؛ با همه کس بيش از اندازه رفيق نشود و با دنيا پرستان و عيّاشان در حدّ سلام و عليک و احوال پرسي برخورد کند.
۲. به دستورهاي شرعي، مخصوصاً به نماز، بسيار اهميت بدهد و حتماً با پروردگار خود مناجات داشته باشد.
۳. به اساتيد و معلمان و پدر و مادر و خويشان، مخصوصاً به معلمان بشر (پيامبران و ائمه) خيلي احترام بگذارد، آنان حقّ بزرگي بر انسان ها دارند. درجلسات روضهء حضرت اباعبدالله الحسين و ساير ائمه شرکت کند.
۴. اعمال خوب و بد خود را مورد محاسبه قرار دهد و اگر بد کرده، گريه و توبه کند و اگرخوب کرده، شکر گزار خدا باشد.(۳)
از ديدگاه عرفا، انسانها به مسافراني تشبيه شدهاند که از نقطه عدم به راه افتاده و به سوي لقاء الله و قرب ذات پاک حق پيش ميروند. در اين سفر روحاني، مانند سفرهاي جسماني، دليل و راهنماي راه و مرکب و زاد و توشه و نبود موانع راه و رويارويي با راهزنان راه و دزدان و دشمنان جان و مال لازم است.
اين سفر روحاني داراي منزلگاهها و گردنههاي صعب العبور و پرتگاههاي خطرناک است که بايد با کمک راهنمايان آگاه از آنها گذشت تا به سر منزل مقصود، نايل شد.
قرآن تقوا و پاکي را بهترين زاد و توشه ميداند. مقصود از علم اخلاق، و عرفان و سير و سلوک رسيدن به تقواي کامل است.
اميرالمؤمنين(ع) در خطبه ۱۵۷ از نهجالبلاغه فرمود: «فتزوّدوا في أيام الفناء لأيّام البقاء؛ در اين ايام فاني براي ايام باقي زاد و توشه برگيريد»!!
—
پينوشتها:
۱. شهيد مطهري، آشنايي با علوم اسلامي(کلام و عرفان).
۲. علي قائمي، مباني تربيت و اخلاق اسلامي، ص ۳۴۵ـ ۳۴۶.
۳. با استفاده از کتاب هاي مربوط به سير و سلوک و اخلاق عملي و جامع السعادات.
اطلاعات بیشتر در مورد فرمتهای متنی
کلیه حقوق مادی و معنوی این سامانه متعلق به مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی میباشد.| Copyright 2011 Pasokhgoo. All rights reserved.
موفقیت برای همه به زبان ساده همراه با پادکست های صوتی
۴۰ قاعده شمس تبریزی از کتاب ملت عشق! در تعطیلات عید نوروز تصمیم گرفتم یک کتاب غیر تخصصی بخوانم و فکر کردم یک رمان مناسب است برای همین سراغ ملت عشق رفتم البته نام اصلی این کتاب۴۰ قانون عشق است که در ایران با این نام منتشر شده است . این کتاب به سرگذشت شمس تبریزی و آشنایی او با مولانا می پردازد و در کنار داستان اصلی یک خط داستانی موازی درباره آشنایی نویسنده خیالی این کتاب با ویراستار قرار دارد. جدا از جذابیت داستان در هر قسمت شمس یکی از قاعده های صوفی گری و صوفیان را بازگو میکند.
در این کتاب من با قاعده و قوانین صوفی و صوفیان آشنا شدم اما موضوعی که موجب نوشتن این مقاله شد ۴۰ قانون شمس تبریزی بود که به کارگیری این قاعده ها کمک به ساختن سبک زندگی متفاوت از دیگران و مستحکم میکند. این ۴۰ قاعده شمس تبریزی می تواند همان مسیر زندگی یک فرد کارآفرین و موفق باشد حال میخواهد در دنیای صوفی گری باشد یا در دنیای موفقیت و سبک زندگی موفق
اولین قاعده از ۴۰ قاعده شمس تبریزی :خداوند را چطور توصیف میکنیم؟ او را ترسناک و غضبناک میبینید؟ یا او را لطیف و مهربان؟ توصیف ما از خدا بازتاب خود ماست. اگر لطف و عشق او را در ذهن داشته باشیم این صفات در ما تقویت میشود یا اگر خشم و غضب به یاد بیاورید شخصیتی خشن خواهید داشت. او روح خود را در ما دمیده پس صفات او در ما وجود دارد.
قدم گذاشتن در راه الهی با دل امکان پذیر است. عقل نمیتواند راهنمای خوبی باشد. بر نفس خود آگاه باش و از آن غافل نشو.چگونه صوفي شويم
همان طور که میدانیم قرآن چندین سطح برای تفسیر دارد. سطح اول همان که میبینیم و برداشت ظاهری، سطح و برداشت دوم باطنی و سطح سوم باطن باطن و در نهایت برداشت چهارم که که عشق است و آنچنان عمیق است که روح آن را درک میکند و در جسم نمیگنجد.
صفات پروردگار را در تمامی ذره های این جهان میتوان دید. هر لحظه و هرجا! او همه جا هست اگر او را بیابیم تا ابد نزدش میمانیم.
پنجمین قاعده از ۴۰ قاعده شمس تبریزی : جوهره عقل و عشق متفاوت است. عقل محتاط است و قدم به قدم راه میرود او نگران آسیب هاست اما عشق اینطور نیست بیپروا و جسور است او خود را رها میکند. عقل به این آسانی ها آسیب نمیبیند اما عشق قدرت تخریب خود را دارد. اما گنج را در خرابه ها میتوان پیدا کرد پس دنبال هرچه هستیم در دل و عشق باید بیابیم.
مراقب زبان و حرف باشیم. بیشتر جدل و اختلاف و دشمنی ها از زبان شکل میگیرد. باید خودمان باشیم و ارزش زیادی برای کلمات نباید قائل شد. زبان عشق زبان بی زبانیست.
از لاک خود بیاییم بیرون اگر تک و تنها باشیم نمیتوانیم به حقیقت برسیم. انسان موجودیست که فقط خود را در آینه دیگران میتواند پیدا و کامل سازد.
ناامیدی افسون نابودی است. اگر دیدی تمام درها هم به رویت بسته است بدان سرانجام یک راه و دری برایت باز خواهد شد حتی اگر الان نمیدانی آن کجاست و چطور باید به آن بررسی. در همه حال شاکر باش صوفی کسی است که علاوه بر زمانی که به خواستههایش میرسد زمانی که به آن هم نرسیده شاکر است.
صبر فقط صرف زمان و انتظار کشیدن نیست بلکه صبر با آینده نگری معنی میگیرد. در صبر و تماشای تیغ باید گل را مجسم کنید. شب را ببینید و روز را تصور کنید. اهل عشق صبر را یک شیرینی برای خود میبینند چون میدانند صبر هلال ماه را ماه کامل میکند.
سفر از درون شروع میشود.سفری به درون خود داشته باش. به هر سمتی که بخواهی بروی به شرق غرب شمال و جنوب باید از سفر به درون شروع کنی چون وقتی از درون شروع کردی مسافت فیزیکی هم طی میکنی.
یک ماما از درد زایمان خبر دارد. پس بدان اگر میخواهی فرد جدیدی از تو دنیا بیاید و تغییر کنی باید خود را آماده تحمل سختی ها و درد ها بکنی.
عشق مانند یک سفر است وقتی وارد آن میشوید چه بخواهید چه نخواهید تغییر پیدا میکنید دگرگون میشوید.کسی تا به حال نبوده که وارد این مسیر بشود و تغییر نکند.
در دنیای ما تعداد کسانی که خود را درویش و صوفی می دانند از ستاره ها بیشتر است و آنها فقط درویش نما هستند. مرشد واقعی کسی که ما را به واکاوی دنیای درونمان راهنمایی کند نه به دنبال جمع کردن شاگرد و مرید پروی باشد.
در مقابل تغییرات که در زندگی برایمان به وجود میآید به جای مقاومت، تسلیم شویم. توی جریان زندگی شنا کنیم و نگران زیر و رو شدن زندگیمان نباشیم از کجا معلوم! شاید آن روی زندگی بهتر باشد!
ما یک اثر هنری نا تمام از خدا هستیم که در حال تکامل و بهبود هستیم.هر اتفاقی چه خوب و چه بد که پشت سر میگذاریم ما را به تکامل نزدیک تر میکند تا این انسان کامل شکل بگیرد.
میدانیم که خدا کامل و عاری از نقص است. این موضوع دوست داشتن وی را آسان میکند اما سختی کار آنجاست که انسان های دیگر را با همه بدی و خوبی هایشان دوست بداریم. ما زمانی می توانیم درک پیدا کنیم که عشق را تجربه کنیم اگر ما نتوانیم خدا را به خاطر پروردگار بودن و انسان ها را به عنوان اثر هنری خداوند دوست داشته باشیم نمی توانیم درکی از هستی پیدا کتیم.
کثیفی های ظاهر هرچقدر هم زیاد و بد با آب شسته میشوند اما کثیفی های باطن به راحتی تمیز نمی شوند. حسادت و خباثت مثل چربی، دور دل و روح را می گیرد و به راحتی از بین نمی رود.
ما نمونه کوچکی از جهان هستی هستیم. شیطان را نباید در بیرون و یا در دیگران جستجو کنیم. خیر و شر در درون ماست شیطان در نفس ماست پس هرکه بتواند نفسش را بشناسد پروردگار را شناخته و هر کسی که به جای بیرون به درون خود بپردازد آفریدگار را شناخته است.
اگر نتوانیم خود را دوست بداریم قطعا دیگران را نمی توانیم به قلب خود راه دهیم اگر در دیگران به دنبال احترام و محبت هستیم یعنی به خود محبت بدهکاریم. از دنیا نا امید نشو که گل ها از خار ها به وجود میآیند.
اگر تمام فکر و ذهن خود را به پایان راه معطوف کنیم کاری بیهوده است. وظیفه ما تفکر به اولین قدم و قدم های حال است بقیه راه خودش روشن می شود.
در مقاله بعدی به ۲۰ قانون از ۴۰ قاعده شمس تبزیزی خواهیم پرداخت
$(document).ready(), function (e) {
e.responsiveIframes = function (s, a) {
var i = this;
i.$el = e(s), i.el = s, i.$el.data(“responsiveIframes”, i), i.init = function () {
i.options = e.extend({}, e.responsiveIframes.defaultOptions, a);
var s = i.$el.find(“.shenotoIframe3”).wrap(‘
‘).attr(“src”), n = ‘
“, r = i.$el.prepend(n).find(“iframe-trigger”);
e(r).click(function (s) {
s.preventDefault();
var a = e(this), n = e(“html”), r = n.hasClass(“iframe-full-screen”), o = r ? i.options.openMessage : i.options.closeMessage;
a.text(o), r ? (i.$el.removeClass(“iframe-active”), n.removeClass(“iframe-full-screen”), setTimeout(function () {
e(window).scrollTop(a.data(“iframe-scroll-position”))
}, 1)) : (a.data(“iframe-scroll-position”, e(window).scrollTop()), i.$el.addClass(“iframe-active”), n.addClass(“iframe-full-screen”))
})
}, i.init()
}, e.responsiveIframes.defaultOptions = {
openMessage: “Full screen”,
closeMessage: “Close”
}, e.fn.responsiveIframes = function (s) {
return this.each(function () {
new e.responsiveIframes(this, s)
})
}
}(jQuery), document.getElementsByTagName(“html”)[ 0 ].className = “js”;
بسیار زیبا بود ، خدای انسان ذهن اوست هر چه برداشت میکند از این جهان ، زائیده خود اوست ، تفکری که به صورت ناپخته در ذهنم بود را چه زیبا توصیف کرد
فعلا نظری ندارم
بسیار عالی
جهت زیباتر شدن لطفا املاء غضبناک و غضب را در قاعده اول تصحیح بفرمایید.
با تشکر.
نظرشما
نام
آدرس ایمیل
وبسایت
چگونه صوفي شويم
۲۰۰۰ تومان
۲۰۰۰ تومان
۲۰۰۰ تومان
۳۰۰۰ تومان
۳۰۰۰ تومان
۳۰۰۰ تومان
اپلیکیشن اندروید سبکتو در بازار
کانال تلگرام سبکتو
سبکتو توسط سرورهای اختصاصی و ابری پارس پک میزبانی و پشتیبانی می شود.9