ضرب المثل های اصفهانی با معنی

دوره مقدماتی php
ضرب المثل های اصفهانی با معنی
ضرب المثل های اصفهانی با معنی


برای شنیدن ضرب المثل های جالب و زیبای اصفهان با دلگرم همراه باشید.



ضرب المثل های اصفهانی با معنی


دوره مقدماتی php

سکوت بهترین تحقیر است
از بس قابلمه داغ بود دستم قدو شدقدو=سوختن



فدایی ماهی رُخِد شَم که جُفتی خورشیدس
گلی قشنگ تِر اِز تو کوجاسو کی دیدس
گیساد وِلَم نیمیدِد تا برم بشم راحت
خدایا این چه طِنافِس به پام پیچیدس






دل رحم کونش زخمه

معنی: هر کی زیادی دل رحمو و مهربون باشه اطرافیاش همینطور ازش چیز میخواند و وقتی نوبت اونا میشه میدون خالی میکنند (لاشی بازی میکنند)

کرم از خود درخته

معنی:تقسیر کار خود طرفه بعد میندازه گردن یکی دیگه

که که خوری تو پاسگاه(کلانتری 110 محل )

معنی: اشاره به ارازل و اوباشایی داره که قبل دعوا میرن از طرف شکایت میکنن که اگه زخمی شدن(قداره یا چاقو خوردن) سریع پلیس پیگیر ماجرا بشه و دیه را بسونند (به اینگونه لاتها ادعا کننده بی هنرم هم میگن)


قربون ریحون برم که بوی کباب میده


ضرب المثلهای اصیل اصفهانی

این چیزا برا فاطمه تنبون نیمیشد
in chiza bara fatme tonboun nimished
منظور کار بیهوده کردن است


یه سنده ی لا نون گذاشتس
ye sendey la noun gozashtes


یا


یه که که ی لا کوکو گذاشتس
ye kekey la ku ku gozashtes

هر دو یه معنی میده و منظور اینه که یه کار بدی کرده و صداش رو در نمیاره اِز آتیشِش کِسی گرم نیمی شِد اما اِز دودش کور می شِد.


ez âtishi kesi germ nimished, emâ ez dudesh germ mished

یعنی از آتشش کسی گرم نمی شود، اما از دودش کور می شود.


خیرش نه اما شرش به دیگران میرسه


دَس به تُنبِکی هر کی بِِزِنی صدا می دد.


das be tonbeki har ki bezeni sedâ mided


دست به تنک هر کَس بزنی صدا میده


همه به یک درد مشترک دچارند





گردآوری شده ی مجله اینترنتی دلگرم


مرجان امینی


ضرب المثل های اصفهانی با معنی

 

© تمامی حقوق این سایت برای شرکت آرادپرداز محفوظ است ؛ هر گونه استفاده از مطالب دلگرم با رعایت شرایط بازنشر امکان پذیر است.

یکی از دوستان وبلاگی از یه ضرب المثل قشنگ اصفهانی تو وبلاگش استفاده کرده بود واسه همین من رفتم دنبال پیدا کردن یکسری ازونا که اینجا چندتاییشو آوردم .

۱.پاش رو مار باشِد ، ور نیمیدارِد : از تنبلی هیچ کاری انجام نمیدهد!2.بِچه بازی در نیار : کار بدون فکر انجام نده!3.مثی چوری شدِس : خیلی ضعیف و لاغر شده !4.طاقچه بالا گُذاشتِس : خیلی خودش را گرفته!5.قِسمِت ، قِسمِت جنبون میخواد : علاوه بر قسمت ، یک نفر باید دنبال قسمت را بگیرد!6.تبی تند زود عرقِش میچاد : تند نرو، خسته میشی!7.اصفانیا یه سَت مهمونی میرن ، پنج سَت خدافِظی میکونند (اینم که دیگه کاملا واضحه و قابل لمس!!!)8.پابِرَنه نَپـِر تو حرفم : دخالت بیجا نکن!9.مِز ِه دَنِشا فهمیدم : از نیتش با خبر شدم !10.خدا کوند این چشم به اون چشم محتاج نَشِد : خدا کنه محتاج کسی نشه!11.گوشت می رِد رو دنبه : همت داشته باش!12.تا مچی پاش رودِس : خیلی غذا میخوره !13.آدِم بایِد گربه سری سفره شَم قشنگ باشِد : کنایه از طبع زیبا پسند بشر14.اومدابروشا دُرُس کوند ، زِد چششَم کور کرد : به جای صواب کردن، کباب شد!15.هرکِسی آبی قلبی خودِشا میخورِد : اگر بد دلَ باشی به عقوبت گرفتار میشوی!

 

يعني از آتشش کسي گرم نمي شود، اما از دودش کور مي شود.ضرب المثل های اصفهانی با معنی

خيرش نه اما شرش به ديگران ميرسه

۱۷.دَس به تُنبِکي هر کي بِِزِني صدا مي دد.

دست به تنک هر کَس بزني صدا ميده

همه به يک درد مشترک دچارند

۱۸. نون و پنیر با دل دردش قیمت چلوکباب در میاد ( این آخریش برام از همه جالب تر بود که یه دوست عزیز گفتن) 



ضرب المثل هاي اصفهاني

مگز رو گو شون بیشیند تا کلیسیا دنبالش میدوند دسسا پاشا بیلیسن
//megez roo goe shoon bishined ta kelisia donbalesh midovan dassa pasha bilisan//
مگز = مگس
گو = گه ان shit
کلیسیا = کلیسا کنایه از راه دور
دسسا پا = دست و پا

ضرب المثل کنایه از آدم خسیس است.

……………………………………….

ضرب المثل های اصفهانی با معنی

دل رحم کونش زخمه
معنی: هر کی زیادی دل رحمو و مهربون باشه اطرافیاش همینطور ازش چیز میخواند و وقتی نوبت اونا میشه میدون خالی میکنند (لاشی بازی میکنند)
……………………………
کرم از خود درخته
معنی:تقسیر کار خود طرفه بعد میندازه گردن یکی دیگه
……………………………………………………
که که خوری تو پاسگاه(کلانتری 110 محل ):
معنی: اشاره به ارازل و اوباشایی داره که قبل دعوا میرن از طرف شکایت میکنن که اگه زخمی شدن(قداره یا چاقو خوردن) سریع پلیس پیگیر ماجرا بشه و دیه را بسونند (به اینگونه لاتها ادعا کننده بی هنرم هم میگن)
……………………..

قربون ریحون برم که بوی کباب میده/

………………………………………………………………

این چیزا برا فاطمه تنبون نیمیشد
in chiza bara fatme tonboun nimished
منظور کار بیهوده کردن است

……………………………………..

یه سنده ی لا نون گذاشتس
ye sendey la noun gozashtes

یا

یه که که ی لا کوکو گذاشتس
ye kekey la ku ku gozashtes

هر دو یه معنی میده و منظور اینه که یه کار بدی کرده و صداش رو در نمیاره

————————

اِز آتیشِش کِسی گرم نیمی شِد اما اِز دودش کور می شِد.

ez âtishi kesi germ nimished, emâ ez dudesh germ mished

یعنی از آتشش کسی گرم نمی شود، اما از دودش کور می شود.

خیرش نه اما شرش به دیگران میرسه

 

**************************************************

دَس به تُنبِکی هر کی بِِزِنی صدا می دد.

 das be tonbeki har ki bezeni sedâ mided

دست به تنک هر کَس بزنی صدا میده

همه به یک درد مشترک دچارند

برگرفته از وب مثل


نظرات شما عزیزان:

 کد را وارد
نمایید:

 

 

 

عکس شما


Com.


انجمن تخصصی پاتوق یو

مشاهده قوانین
انجمن

Designed With Cooperation

Of
Creatively
&
VBIran&تزیین سفره هفت سین 96

توجه: ارسال مطلب سياسی در باشگاه ممنوع است. تاپيك های سياسی بدون اطلاع قبلی حذف و کاربران خاطی محروم خواهند شد. لطفا برای بحث های سیاسی از سایت های دیگر استفاده بفرمایید.

قوانين باشگاه

شغل هایی که در وب سایت نشونه درج می شوند در بیش از 160 وب سایت
تبلیغات آنها نمایش داده می شود.


ما کسب و کار شما را در اینجا و 159 سایت دیگر تبلیغ می کنیم.

تو این پست قصد دارم به چندتا از ضرب المثل های اصفهان اشاره کنم…

1.پاش رو مار باشِد ، ور نیمیدارِد : از تنبلی هیچ کاری انجام نمیدهد!

ضرب المثل های اصفهانی با معنی

تو این پست قصد دارم به چندتا از ضرب المثل های اصفهان اشاره کنم…1.پاش رو مار باشِد ، ور نیمیدارِد : از تنبلی هیچ کاری انجام نمیدهد!2.بِچه بازی در نیار : کار بدون فکر انجام نده!3.مثی چوری شدِس : خیلی ضعیف و لاغر شده !4.طاقچه بالا گُذاشتِس : خیلی خودش را گرفته!5.قِسمِت ، قِسمِت جنبون میخواد : علاوه بر قسمت ، یک نفر باید دنبال قسمت را بگیرد!6.تبی تند زود عرقِش میچاد : تند نرو، خسته میشی!7.اصفانیا یه سَت مهمونی میرن ، پنج سَت خدافِظی میکونند (اینم که دیگه کاملا واضحه و قابل لمس!!!)8.پابِرَنه نَپـِر تو حرفم : دخالت بیجا نکن!9.مِز ِه دَنِشا فهمیدم : از نیتش با خبر شدم !10.خدا کوند این چشم به اون چشم محتاج نَشِد : خدا کنه محتاج کسی نشه!11.گوشت می رِد رو دنبه : همت داشته باش!12.تا مچی پاش رودِس : خیلی غذا میخوره !13.آدِم بایِد گربه سری سفره شَم قشنگ باشِد : کنایه از طبع زیبا پسند بشر14.اومدابروشا دُرُس کوند ، زِد چششَم کور کرد : به جای صواب کردن، کباب شد!15.هرکِسی آبی قلبی خودِشا میخورِد : اگر بد دلَ باشی به عقوبت گرفتار میشوی!

مطلب خنده دار,اصفهان ,لهجه ,مطالب خنده دار,لهجه اصفهانی ,طنز اصفهانی,طنز,گویش … 8-
محله های زیر در کجای اصفهان قرار دارند؟ ….. ضرب المثل های ایرانی, اشتهايم آمد پس …

‎«که گفته است اصفهان نصف جهان است// اگر باشد جهانی، اصفهان. ‎لغات، اصطلاحات و
ضرب المثل های اصفهانی‎’s photo. ‎عشق است روزهای بارونی اصفان‎. ‎لغات، اصطلاحات …

ضرب المثلهای اصفهان · ضرب المثلهاي استان … ضرب المثلهاي چهارمحال و بختياري ·
ضرب المثلهای خراسان … ضرب المثلهای سیستان و بلوچستان · ضرب المثل های فارس.

در این بخش از جس جو ضرب المثلهای فارسی گنجانده شده است که شما می توانید در آن به
مطالعه و … رفتم اصفهان برای كار آسان كپه گذاشتند به سرم گفتند ببر آسمان.

ان به تهران آمد و به علت ناامنی و گرانی که در تهران بروز کرده بود حسب الامر ناصرالدین
شاه حکومت پایتخت را برعهده گرفت.در آن زمان که هنوز اصول دموکراسی.

ضرب‌المثل گونه‌ای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از
…. این رسالات، یک رشته از ضرب المثلهای ردیف نویسی شده هستند که به غلط آن را …

با توجه به اسقبال از بخش گلچین ضرب المثل های ایرانی در سایت محشر دات کام
لیست کامل ضرب المثل های حکیمانه فارسی تهیه و به ترتیب حروف در اختیار شما
قرار داده …

پایگاه خبری تحلیلی تقدم تازه ترین اخبار ایران و جهان تازه های فن آوری و اقتصاد
جدیدترین گزارشهای تصویری · جستجوگر هوشمند خبر …. ریشه ضرب المثلهای ایرانی.

12 ا کتبر 2014 … اگر لطف كنيد و ضرب المثل هاي خودتون رو براي ما به اين صورت بنويسيد يا … مکان
های دیدنی اصفهان با توجه به علاقه واشتیاق مردم ایران وهم چنین مردم …

درباره اصفهان استان اصفهان یکی از استان‌های کشور ایران است. … ضرب المثل های
ایرانی · قصه های ایرانی · تاریخ ایران · اسکناس های ایرانی · تمبر های ایرانی · مراسم …

معرفی فیلم های مستند ساخته شده درباره ی استان اصفهان نام فیلم ،کارگردان ،زمان و…
قصه های محلی وافسانه های استان اصفهان ضرب المثل های استان اصفهان محله های قدیمی …

ششم دبستان – درس های ششم ابتدایی « فارسی ـ علوم ـ اجتماعی ـ ریاضی ـ تفکّر و
پژوهش » – ششم … آرمیتا نابغه ی 8 ساله اصفهانی (در مدرسه ی راهنمایی عدالت ـ دانشگاه
اصفهان) …. 3 ـ فهم خود را از ضرب المثل « زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد » را در.

ضرب المثل در این جا به معرفی چند ضرب المثل که در قدیم بکار می رفته و در بین مردم
کاربرد زیادی … 5 از اون نترس که های و هوی داره، از اون بترس که سر به تو داره !

هم در ادبیات کلاسیک فارسی و هم در نیم زبان ها و لهجه های ایرانی ضرب المثل ها به ….
آثار ارزنده ی فولکلوریست معروف ایران، امیر قلی امینی مدیر روزنامه ی اصفهان نام برد.

… لپ تاپ و …. جلسه هماهنگی و هم اندیشی هیات های مذهبی برای هرچه بهتربرگزار شدن
مراسم محرم … تصاویر رزمایش بزرگ گردان های بیت المقدس شرق اصفهان · رزمایش.

31 ا کتبر 2013 … عضو هیئت علمی دانشکده علوم انسانی دانشگاه گیلان با بیان این‌که ضرب‌المثل‌های
سعدی شیرازی در زبان پارسی از رایج‌ترین ضرب‌المثل‌هاست، گفت: …

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به ایمپریاست و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

نشونه، بانک اطلاعاتی مشاغل و برندهای ایرانی

بهترین مشاغل و خدمات شهر خود را ، در سایت نشونه پیدا کنید.

صبح وزوان

صبح وزوان

توسط
محمد علی بخشنده
·
۱۳۹۴/۱۰/۱۰

۴۰۰ ضرب المثل فارسی و معنی و مفهوم آن ها

ضرب المثل های اصفهانی با معنی

۱- آب از آب تکان نخوردن : کنایه از آرامش : بدون نگرانی

۲- آب از آسیاب افتادن :آرامشی برقرار شد- سرو صدا خاموش شد

۳- آب از سر گذشتن:امید نداشتن- به پایان آمدن امری

۴- آب آمد و تیمم باطل شد :اصل کار آمد وفرع بی مورد است

۵- آب توی دلش تکان نمی خورد :آرام وآهسته حرکت می کند

۶- آب خوش از گلو پایین نرفتن: راحتی نداشتن

۷- آب در کوزه ماتشنه لبان می گردیم : هدف ومقصود در نزدیکی ما قرار دارد اما به دنبال آن می گردیم.

۸- آب را از سرچشمه باید بست :جلوی ضرر وزیان را از مبدا باید گرفت.

۹- آب زیر پوستش رفته است:کمی چاق شده است-وضع مالیش بهتر شده است.

۱۰- آبشان در یک جوی نمی رود :با هم توافق ندارند –بایکدیگر خوب نیستند.

۱۱- آب غوره گرفتن: گریه کردن – گریستن

۱۲- آب کش به کف گیر می گوید چقدر سوراخ داری: کسی که خود عیب بسیار دارد وبه اندک عیب دیگری ایراد و خرده می گیرد.

۱۳- آبم است وگاوم است نوبت آسیابم است: به مناسبت چندین کار دیک موقع داشتن

۱۴- آب نخوردن چشم:امیدی نداشتن

۱۵- آب تاب دادن :به موضوعی اهمیت زیادی دادن –اغراق کردن

۱۶- آب در دست داری نخور بیا:در آمدن فوق العاده عجله شتاب اشتن

۱۷- آبی از او گم نمی شود:امکان انجام دادن کار از او نیست-نباید به او امیدی داشت

۱۸- آبی که به زندگی نداد حسین چون گشت شهید بر مزارش

توجهی به کسی در زمان لزوم نکردن در غیر زمان به آن پرداختن_مانند (نوشداروی پس از مرگ سهراب)

۱۹- آتش چون بر افروخت بسوزد تر وخشک :در اثر حادثه گناهکار و بی گناه از بین بروند

۲۰- آتش زیر خاکستر:آرامش موقت-موذی

۲۱- آخر کار خود را کردن:به مقصو خود رسیدن-به هدف خود نائل آمدن

۲۲- آخوند شدن چه آسان وانسان شدن چه مشکل:سواد پیداکردن راحت است اما انسان شدن سخت است.

۲۳- آدم باید لقمه را به اندازه دهانش بگیرد:باید باتوجه به توانایی خود کاری انجام داد.

۲۴- آدم شاخ در می آورد:از شدت تعجب-حرفهای دروغ وغیر قابل قبول

۲۵- آدم گدا این همه دادا:آدمهای فقیر بیشتر ادا دارند-بیشتر عیب وایراد می گیرند

۲۶- آدم گرسنه سنگ را هم می خورد:به کسی می گویند که بهانه مطلوب بودن غذا را از خوردن آن امتنا می کند.

۲۷- آدم مفتخور خوش سلیقه می شود:کسی که چیزی را رایگان بدست می آورد بر آن ایراد می گیرد.

۲۸- آدم ناشی سرنا را از سر گشاد آن می زند:به کسی که اطلاع از انجام کاری را ندارد وبه نادرست انجام می دهد.

۲۹- آدم یکبار پایش تو چاله می افتد:از هر اتفاق وپیشامدی باید عبرت گرفت

۳۰- آدم یک دنده:ثابت محکم،بیشتر در جهت منفی

۳۱- آرزو را به گور بردن:به هدف ومقصود خود نرسیدن

۳۲- آزموده را آزمون خطاست:باکسی که قبل آشنا بودن ومعامله داشتن به حیث منفی

۳۳- آسمان به زمین نمی آید:اتفاق فوق العاده ای روی نخواهد داد.

۳۴- آسمان وریسمان را سر هم بافتن:دوچیز بی تناسب را به هم ارتباط دادن-نامربوط گفتنضرب المثل های اصفهانی با معنی

۳۵- آش پز که دوتا شد آش یا شور می شود یا بی نمک:دو یا چند نفر در انجام کاری دخالت داشته باشند کار پیش نمی رود

۳۶- آش دهن سوز نبودن:مورد مطلوب نبودن

۳۷- آش خوب باشد کاسه اش چوب باشد:اصل مهم است نه فع.

۳۸- آش کشک خالته بخوری باته نخوری پاته:در هر حال مجبور به انجام کار بودن.

۳۹- آش نخورده ودهن سوخته: کار ی انجام نداده ولی گناهکار شناخته شده

۴۰- آشو لاش کردن:صدمه وآسیب سختی دادن

۴۱- آشی برای کسی پختن:درد سری برای کسی بوجود آوردن.

۴۲- آفتاب لب بام است:مرگ او نزدیک است

۴۳- آفتابه لگن هفت دست وشام و ناهار هیچ:تشریفات زیاد ولی اهمیت کار کم

۴۴- آفاتب همیشه زیر ابر نمی ماند:حقیقت همیشه پنهان نیست-واقیعت روزی رو خواهدکرد

۴۵- آمد زیر ابرویش را بگیرد چشمش را کور کرد:کار خوبی برای کسی خواست انجام دهد اما برعکس شد.

۴۶- آن را که حساب پاک است از معامله چه باک است:کسی که نیست که پاکی داشته باشدترسی از حساب وکتاب ندارد.

۴۷- آنقدر بایست که زیر پایت سبز شود:انتظار کشیدن بدون نتیجه

۴۸- آن وقت که جیک جیک مستانت بود یاد زمستانت نبود:از قبل باید فکر آینده بود

۴۹- آویزه گوش کردن:پندی را فراگرفتن را بکار بستن

۵۰- آه در بساط نداشتن:کاملاً بی چیز و فقیر بودن

۵۱- آهسته بیا آهسته برو گربه شاخت نزند:پنهان کردن مطلب-بی سر وصدا انجام دادن کاری

۵۲- اجاق پدر راروشن نگه داشتن:فرزند داشتن،که بیشتر منظور فرزند پسر داشتن است.

۵۳- اجاقش کور است:صاحب اولاد نمی شود

۵۴- اجل دور سرش می چرخد:وضیعت ناگوار دارد.نزدیک به مرگ است

۵۵- احترام امام زاد ه با متولی آن است:احترام هر کس را باید نزدیکان او حفظ نمایند.

۵۶- از آب گل آلود ماهی گرفتن:از هرج ومرج استفاده کردن

۵۷- از این ستون به آن ستون فرج است:در انتظار بیش آمد ناگوار همیشه باید امید وار بود.

۵۸- از بیخ عرب بودن:چیزی اصلاً سرش نشدن

۵۹- از خر شیطان پیاده شدن:از لج بازی بیرون آمدن

۶۰- از دماغ فیل افتادن:متکبر ومغرور بودن

۶۱- از سه چیز باید حذر کرد:دیوار شکسته-سگ درنده-زن سلیطه

۶۲- ا ز کاه کوه ساختن:چیز کوچک وبی اهمیت را بزرگ جلوه دادن

۶۳- از کیسه خلیفه بخشیدن:از مال وثروت دیگران اعطا کردن

۶۴- از هول حلیم توی دیگ افتادن:از زیادی طمع عجله به جای سود بردن زیان دیدن

۶۵- اسب راگم کردن وپی نعلش گشتن:اصل رااز دست دادن و به دنبال فرع آن گشتن

۶۶- اگر در دیزی باز است حیای گربه کجا رفته است:از موقیعت نباید سوء استفاده کرد.

۶۷- اگر دنیا را آب ببرد فلانی را خواب ببرد:بسیار لابالی وبی فکر واندیشه است

۶۸- اگر کاردش بزنی خونش بیرون نمی آید:از زیادی خشم غضب

۶۹- اگر کاه از تو نیست کاهدان از تو است:به آدم پرخور گفته می شود.

۷۰- انگشت در سوراخ زنبور کردن:برای خود تولید زحمت ودرد سر کردن

۷۱- ایراد بنی اسرائیلی گرفتن:خرده گیری نابه جا و غیر وارد

۷۲- این شتری است که در خانه هرکس می خوابد:مرگ برای همه است.

۷۳- این کلاه برای سرش گشاد است:درخور توانایی ولیاقت او نیست.

۷۴- با پای بروی کفش پاره می شود وباسر بروی کلاه:در هر حال کار خرج دارد

۷۵- با پنبه سر بریدن:بانرمی به کسی آسیب رساندن صدمه زدن.

۷۶- باد آورده را باد می برد:چیزی که به آسانی و رایگان بدست آید به آسانی هم از دست می رود.

۷۷- باد غبغت انداختن :افاده کردن-خود را گرفتن

۷۸- باد در فقس کردن: کار بهیوده انجام دادن

۷۹- بامجان بم آفت ندارد:خطر،متوجه زشت کاران نمی شود.

۸۰- باسیلی صورت خود را سرخ داشتن:با وجود تنگدستی ظاهر خود را حفظ کردن

۸۱- با کدخدا بساز ؛ده را بتاز:همراه با بزرگ محل شو و آن محله را بچاپ

۸۲- بالاخانه اش را اجاره داده است:عقلش کم است

۸۳- بالای سیاهی رنگی نیست:وضع از این بدتر نمی شود.

۸۴- با یک تیر دونشانه زدن:از یک عمل دو نتیجه گرفتن

۸۵- با یک دست دهندوانه نمی توان گرفت:از دو کار باید یکی را انتخاب کرد وانجام داد.

۸۶- بچه عزیز است و ادب عزیز تر:تقدّم عزت ادب در وجود انسان

۸۷- بزک نمیر بهار می آید کمبزه با خیار می آید:و عده سرخرمن به کسی دادن.

۸۸- برادری به جا بز غاله یکی هفت صد دینار:معامله داد ستد ارتباطی به دوستی ندارد.

۸۹- برای یک بی نماز در مسجد را نمی بندند:کار را به خاطر یک شخص نابه هنجار تعطیل نمی کنند.

۹۰- برج زهر مار بودن:بسیار عبوس وخشمگین بودن.

۹۱- بر خر مراد خود سوار شدن:به هدف خود نائل آمدن

۹۲- بر کشک را بسای:بر پی کار خود

۹۳- بز گر از سرچشمه آب می خورد:آدم نالایق بیش تر از دیگران به خود می بالد

۹۴- بلد نیستم راحت جان است:به کسی گویند که برای فرار از انجام کاری بگوید بلد نیستم

۹۵- به بوی کباب آمدیم دیدم خر داغ می کنند:دچار اشتباه بزرگی شدن

۹۶- به تنبل گفتند برو سایه گفت سایه خودش می آید:از تنبلی زیاد

۹۷- به جیب زدن :استفاده مالی بردن-پولی به دست آوردن

۹۸- به چاک زدن:فرار کردن

۹۹- به در د لای جرز خوردن:برای هیچ کار مناسب نبودن.

۱۰۰- به دریابرود دریا خشک می شود:در باره ی افراد بی طالع و بی اقبال گویند.

۱۰۱- به رنج و سعی کسی نعمتی به چنک آورد دگر کس آیدو بی سعی و رنج بردارد

توجه به مفتخوری افراد دارد.

۱۰۲- به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم:به شخصی که بیهوده افراد دیگر را گواه خود سازد.

۱۰۳- یه رش کسی خندیدن:او را تحقیر ومسخره کردن

۱۰۴- به زخم کسی نمک پاشیدن:درد یا داغ کسی را تشدید کردن

۱۰۵- به شتر گفتند چرا گردنت کج است گفت کجایم راست است:کسی که کارها ورفتار او بر خلاف معمول باشد.

۱۰۶- به شترمغ گفتند بپرگفت شترم گفتند بار ببر گفت مرغم:کسی که به بهانه های مختلف حاضر به انجام دادن کار نیست

۱۰۷- به شکم خود صابون زدن:وعده وعید به خود دادن.

۱۰۸- به کچل گفتند نامت چیست گفت :زلفعلی،به مزاح تمسخر

۱۰۹- به گمراه گفتنذ نامت چیست گفت :رهبر، به مزاح تمسخر

۱۱۰- به هر سازی رقصیدن:مطابق هر میلی رفتار کردن

۱۱۱- بی بی از بی چادری پنهان است:اگر کسی کاری انجام نمی دهد بدلیل نداشتن وسیله است.

۱۱۲- بی گدار به آب زدن:نسنجیده وبدون مطالعه کار کردن.احتایط نکردن.

۱۱۳- پا از گلیم بیرو ن بردن:توجه به حد وحدود خود نکردن.

۱۱۴- پایش لب گور است:نزدیک مردن است.

۱۱۵- پدر کسی را سوزاندن:کسی را بسیار اذیت کردن

۱۱۶- پدر کشی داشتن باکسی:دشمنی سختی باکسی داشتن

۱۱۷- پدر مادر دار بودن:اصل نصب داشتن

۱۱۸- پرنت پلا گفتن:حرفهای ناربط وخارج از موضوع زدن.

۱۱۹- پرسه زدن:ولگردی کردن-گردش بیهوده کردن.

۱۲۰- پُز عالی وجیب خالی:ظاهر آراسته وجیب بدون پول

۱۲۱- پس از مرگ سهراب ونوشدار:کار از کار گذشتن

۱۲۲- پستان به تنور چسباندن :پبش از اندزه دلسوزی کردن

۱۲۳- پشت سر کسی نماز خواندن:به کسی زیاد عقیده اعتماد داشتن

۱۲۴- پشت کسی را به خاک مالیدن:او را شکست دادن

۱۲۵- پیله کردن:باسماجت و اصرار چیزی را از کسی خواستن.

۱۲۶- تابستان پدر یتیمان است:در فصل تابستان بینوایان احتیاج به خانه لباس ندارند.

۱۲۷- تا پول داری رفیقتم عاشق بند کیفتم: زمانی که سود نزد تو دارم با تو دوست هستم.

۱۲۸- تا تنور گرم است باید نان را چسباند:همین که موقعیت داری استفاده کن.

۱۲۹- تابگویی((ف))می گویم فرح زاد:متوجه و هوشیار هستم

۱۳۰- تا سه نشود بازی نشود:هر چیز با سه تا کامل می شود

۱۳۱- تا گوساله گاو شو دل صاحب آب شود:زمان و مدت طولانی لازم است

۱۳۲- تا نباشد ،چوب تر فرمان نبر گاو خر:در هر چیزی باید سخت گیری کرد

۱۳۳- تا ناشد چیزکی مردم نگویند چیز ها:تا مطلب کوتاهی در پیرامون چیزی گفته می نشود مردوم چیزی در باره آن نمی گویند.

۱۳۴- تخم مرغ دزد شتر مرغ دزد می شود:کسی که دست به عمل کوچکی زد کم کم کارهای بد برزگتر انجام می دهد.

۱۳۵- تر وخشک را باهم سوختن:استثنا در کار نبودن

۱۳۶- تعارف شاه عبدلعظیمی کردن:تعارف ظاهری بودن رضایت باطنی کردن

۱۳۷- توبه ی گرگ مر گ است:کسی که دست از عادت خود بر نمی دراد.

۱۳۸- تو به خیر و من به سلامت:دیگر ما به یکدیگر کاری نداریم

۱۳۹- تو نیکی مکن در دجله و انداز که ایز در بیابانت دهد باز:نتیجه کار خوب به خود انسان برمی گرد.

۱۴۰- توی هچل افتادن:گرفتار شدن-دچار زحمت شدن

۱۴۱- توی هول ولا ماندن:مضطرب بودن-ترید داشتن

۱۴۲- ته جیبش تار عنکبوت بسته است:بی پول وفقیر است

۱۴۳- جایی نمی رود که آبرویش رود:عاقل است

۱۴۴- جان به عزرائیل ندادن:فوق العاده خسیس بودن

۱۴۵- جای سوزن انداختن نبود:خبلی پر جمیت و شلوغ بود

۱۴۶- چرت موز بودن:جوانی بی ادب و بی اهمیت-غیر قابل اعتناء

۱۴۷- جلز ولز کردن:بسیار التماس زاری کردن

۱۴۸- جنسش شیشه خورده دارد:نادرست است

۱۴۹- جواب ابلهان خاموشی است:در برار افراد نادان باید خاموش بود.

۱۵۰- جوجه ها در آخر پاییز می شمرند:نتیجه هر کار در پایان آن مشخص می شود

آمد ۱۵۱- جور استاد به زمهر پدر : سخت گیری معلم به نفع شاگرد است.

۱۵۲- جیم شدن : آهسته وبدون آنکه کسی متوجه شود محلی را ترک گفتن.

۱۵۳- چا خان کردن : دروغگوئی کردن .

۱۵۴- چاقو دسته ی خود را نمی برد : خویشان وبستگان برای همدیگر ایجاد ناراحتی می کنند.

۱۵۵- چاق سلامتی کردن : حال واحوالپرسی کردن – سلام وعلیک کردن .

۱۵۶- چپ چپ نگاه کردن : با تلخی وخشم به کسی نگریستن.

۱۵۷- چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است : به جای واجب باید پرداخت .

۱۵۸- چشمش شور است : کسی که چشم گیرا داشته باشد وباعث آسیب دیگران شود.

۱۵۹- چاه کن همیشه ته چاه است : کسی که برای دیگران تله ایجاد کند اول خودش می افتد.

۱۶۰- چوب تر به کسی فروختن: مشکلی برای دیگران ایجاد کردن – دشمنی داشتن با کسی.

۱۶۱- چوب دوسر نجس : کسی که مورد نفرت دو طرف دعوا ونزا باشد.

۱۶۲- چوب لای چرخ گذاشتن: مانع پیشرفت دیگران شدن – مانع ایجاد کردن.

۱۶۳- چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن : در آمد نداری قناعت کن.

۱۶۴- چانه اش گرم شد : زیاد حرف می زند.

۱۶۵- چه خاکی به سرم بریزم : چه چارهای بیندیشم.

۱۶۶- چیزی در چنته نداشتن : بی اطلاع بودن.

۱۶۷- حرف راست را از دهن بچه باید شنید: اشاره به پاک ومعصوم بودن بچه ها.

۱۶۸- حساب به دینار، بخشش به خروار : در حساب باید دقیق بود ودر بخشش سخاوتمند.

۱۶۹- حق کسی را کف دستش گذاشتن: سزای عمل کسی را دادن.

۱۷۰- حلوای تنتنانی تا نخوری ندانی : تا آزمایش نکنی متوجه نخواهی شد.

۱۷۱- حمام زنانه شدن : شلوغ و پر سروصدا شدن .

۱۷۲- حلزون خود را به جمع شاخدارها می کند: چیزی کوچک وبی اهمیت خود را داخل بزرگان می کند.

۱۷۳- حنایش رنگ ندارد: کاری از او ساخته نیست.

۱۷۴- خاله زنک بازی در آوردن : حرکات غیر جدی زنانه داشتن .

۱۷۵- خدا نجار نیست اما درو تخته را خوب به هم می اندازد: این دو نفر در رفتار بسیار به هم شبیه هستند. (به ویژه زن و مرد )

۱۷۶- خر بیارو باقالا بار کن : کار خراب جبران نا پذیر .

۱۷۷- خر پول : پول دارو ثروتمند.

۱۷۸- خر تو خر بودن : هدجو مرج و بی نظمی – شلوغی زیاد.

۱۷۹- خر خالی یرقه می رود: آدم بی مسئولیت ادعای زیادی دارد.

۱۸۰- خر را که به عروسی می برند برای خوشی نیست برای آبکشی است : آدم زحمت کش را برای کار کردن دعوت می کنند.

۱۸۱- خر رفتو الاغ برگشت : همان طورکه بود هست- بهتر نشد.

۱۸۲- خرس را به رقص آوردیم دمش را به دست آوردیم : کسی را وادار به انجام کاری کردن واز آن نتیجه گرفتن.

۱۸۳- خر کوزه پر از شنبه تا پنج شنبه گچ آوردن وجمعه سنگ کشیدن : کار همیشگی بدون استراحت.

۱۸۴- خر مقدس بودن : کسی که از نفهمی در تقدس افراط کند.

۱۸۵- خروس بی محل بودن: وقتو زمان را تشخیص ندادن.

۱۸۶- خر همان خر است اما پالانش عوض شده : لباس یا مقام جدید در شخصیت فرد تاثیر ندارد.

۱۸۷- خر همیشه خرما نمی ریند : همیشه نمی توان در انتظار همان پیش آمد خوب بود – همیشه فرصت خوب به دست نمی آید.

۱۸۸- خل بازی در آوردن: خود را به دیوانگی زدن.

۱۸۹- خواب زن چپ است: تعبیر خواب زن معکوس است.

۱۹۰- خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو: خود را به جمعیت واجتماع تطبیق دادن.

۱۹۱- خود را به کوچه ی علی چپ زدن: نادانی نکردن به منظور اجتناب ودوری از کار.

۱۹۲- خود را نخود آشی کردن : مدالخه کردن در هر کاری.

۱۹۳- خودش می برد وخودش می دوزد: همه کاره خودش است.

۱۹۴- خون کسی را توی شیشه کردن: کسی رابسیار اذیت کردن – بسیار گران فروشی کردن.

۱۹۵- داشتم داشتم صاحب نیست دارم دارم صاحب است: از گذشته نگو الان چیکاره ای.

۱۹۶- داغ شکم از داغ عزیزان کمتر نیست: کودک یا کسی که از نخوردن غذا بی تابی می کند.

۱۹۷- دانا هم داند وهم پرسد ،نادان نداند ونپرسد: تواضع وفروتنی افراد دانا.

۱۹۸- دبه در آوردن: پس از توافق در معادله برای تغییر دادن شرایط آن به نفع خود تلاش کردن .

۱۹۹- دختر تر تیزک است: کنایه به زود رشد بودن دختر.

۲۰۰- در جنگ نان وحلوا تقسیم نمی کنند: طبیعت جنگ ،جنگیدن است.

۲۰۱- در خانه هر چه مهمان هر که: وقتی مهمان سر زده آمد باید آنچه حاضر است یسازد.

۲۰۲- درخت گردو به این بزرگی درخت خربزه الله اکبر: به مناسبت مقایسه ی غلط گویند.

۲۰۳- درد خروار آید و منقال رود: مشکل و سختی که یکباره آمد کم کم رفع می شود.

۲۰۴- درد را کی میکشد که می زاید: زحمت شاکی می شکد که کار انجام می دهد.

۲۰۵- در حوضی که ماهی نیست قورباغه سپهسالار است: در جایی که آدم شایسته ای نیست هر ناشایستی لایق شود.

۲۰۶- در دیزی باز است حیای گربه کجا رفت: از نبودن مانع نباید سوء استفاده نمود.

۲۰۷- در مثل مناقشه نیست: منظور از مثل یاد شده شخص مخاطب نیست.

۲۰۸- دزد آمد و هیچ نبرد: همه چیز جای خودش است.

۲۰۹- دزد نگرفته پادشاه است: کسی را به دلیل ندیدن نمی توان مقصر دانست.

۲۱۰- دست از سر کچل کسی برادشتن: کنایه از رها کردن کسی.

۲۱۱- دست به سر کردن: کسی را با حیله و نیرنگ از خود دور کردن.

۲۱۲- دست به دهان رسیدن: مختصر ثروتی داشتن و امورات خود را پیش بردن.

۲۱۳- دست به یخه شدن: با هم درگیر شدن.

۲۱۴- دست راست و چپ را نشناختن: بسیار کودن و ابله بودن.

۲۱۵- دست دست را می شناسد: امانتی را که از کسی گرفتند باید به همان شخص پس داد.

۲۱۶- دستش چسبناک است: دزد است.

۲۱۷- دستش نمک ندارد: به هر کس خوبی یا کمک کند آن شخص منظور ندارد.

۲۱۸- دست و پای خود را گم کردن: هول شدن.

۲۱۹- دست و پنجه نرم کردن: کنایه از زور آزمایی کردن است.

۲۲۰- روده بزرگ روده گوچک را خورده است: بسیار گرسنه بودن.

۲۲۱- روزه ی کله گنجشکی گرفتن: تا نیم روز روزه داربودن و سپس غذا خوردن.

۲۲۲- دل به دل راه داشتن: احساس نزدیکی دو نفر به یکدیگر.

۲۲۳- دلش مثل سیر و سرکه می جوشد: تشویش و اضطراب دارد.

۲۲۴- دماغی چاق داشتن: سالم و تندرست بودن : ثروتمند بودن.

۲۲۵- دماغ کسی را به خاک مالیدن: او را سخت تنیه کردن.

۲۲۶- دم به تله دادن: گیر افتادن.

۲۲۷- دم بخت بودن: دختری که موقع شوهر کردن او فرا رسیده باشد.

۲۲۸- دم در آوردن: پر رو شدن.

۲۲۹- دمش را گذاشت روی کولش و رفت: ناامید شد و شکست خورد.

۲۳۰- دندان را تیز: طمع زیادی به چیزی داشتن.

۲۳۱- دهن بین بودن: زود باور بودن.

۲۳۲- دهنش چفت و بست ندارد: بی جهت هر ناسزایی گفتن.

۲۳۳- دیوار موش دارد موش گوش دارد: موقع راز گفتن نیست.

۲۳۴- ذکر خیر کسی را کردن: به خوبی کسی یاد کردن.

۲۳۵- رو دست خوردن: گول خوردن : به دام افتادن.

۲۳۶- روزگار کسی را سیاه کردن: او را بدبخت کردن.

۲۳۷- روز وانفسا: روز قیامت و صحرای محشر.

۲۳۸- روزه ی بی نمازی: عروس بی جهاز و قور مربی پیاز : همه چیز ناقص است.

۲۳۹- روزه خوردنش را دیده ایم نماز کردنش را ندیده ایم: کار یدش را دیدیم اما کار خوبش را ندیدیم.

۲۴۰- روی سر کسی خراب شدن: به زور به مهمانی کسی رفتن : خود را بر کسی تحمیل نمودن.

۲۴۱- روی شاخش است: کارم حتمی است.

۲۴۲- روی کسی را سفید کردن: موجب سزبلندی و خشنودی کسی شدن.

۲۴۳- ریش خود را به دست دیگری دادن: تسلیم دیگری شدن : اختیار خود را به کسی دادن.

۲۴۴- ریش خود را در آسیاب سفید کرده: با تجربه و آزموده نیست.

۲۴۵- ریش و قیچی هر دو را به دست داشتن: اختیار کامل داشتن.

۲۴۶- ریگی در کفش داشتن: صادق و راستگو نبودن.

۲۴۷- زمین دهان باز کرد و مرا در خود فرو برد: از بسیاری خجالتی چنین آرزویی کردن.

۲۴۸- زن از غاره سرخ شود مرد از غذا: زن با آرایش و مرد با جنگیدن خوشرنگ می شوند.

۲۴۹- زن نانجیب گرفتن آسان و نگه داشتن او مشکل: هر جور زن هرجا پیدا می شود.

۲۵۰- زن نانجیب گرفتن مشکل و نگه داشتن او آسان: زن خوب هرجا پیدا نمی شود.

۲۵۱- زیر اندازش زمین است و رو اندازش آسمان: فقیر و بی چیز است.

۲۵۲- زیرآب کسی را زدن: کسی را نزد دیگری بی اعتبار کردن.

۲۵۳- زیر کاسه ای نیم کاسه ای بودن : نقشه ای پنهانی در کار بودن .

۲۵۴- زیره به کرمان بردن : بردن چیزی به محلی که در آنجا فراوان باشد.

۲۵۵- زینب ستم کش است : خانمی که بیشتر از دیگران کارهای سخت وطاقت فرسا انجام می دهد.

۲۵۶- سال به سال دریغ از پارسال : روزگار وموقعیت بهتری در پیش نیست.

۲۵۷- سالی که نکوست از بهارش پیداست : شروع هر کار نمایانگر پایان کار است.

۲۵۸- سبیل کسی را چرب کردن : به کسی رشوه یا هدیه دادن.

۲۵۹- سبیل کسی را دود دادن : کسی را تنبیه کردن – خجل وناراحت ساختن.

۲۶۰- ستاره ی سهیل است : دیر دیر دیده می شود – غیبتهای طولانی دارد.

۲۶۱- سر به جهنم زدن : بسیار گران تمام شدن.

۲۶۲- سر به سر کسی گذاشتن : اورا ناراحت کردن – با او شوخی کردن.

۲۶۳- سر به صحرا زدن : از فرط ناراحتی دیار خود را ترک کردن.

۲۶۴- سر به هوا بودن : بازی گوش بودن .

۲۶۵- سر پل خر بگیری : محل بررسی وگیر افتادن .

۲۶۶- سر پیری و معرکه گیری : کسانی که در زمان پیری کار جوانان را انجام می دهند.

۲۶۷- سرد وگرم روزگار و چشیدن : تجربه آموختن – آزموده شدن .

۲۶۸- سر شاخ شدن : درگیر شدن .

۲۶۹- سرش تو لاک خود بودن : کاری به کار کسی نداشتن – در فکر خود بودن.

۲۷۰- سر کسی را گرم کردن : کسی را مشغول کردن .

۲۷۱- سر کسی شیره مالیدن: کسی ا گول زدن : اغفال کردن.

۲۷۲- سرکه ی مفت شیرین تر از عسل است: هر چیزی که رایگان باشد گواراست.

۲۷۳- سر کیسه را شل کردن: سخاوتمکند بودن : پول خرج کردن.

۲۷۴- سرم را بشکن و نرخم را نشکن: چانه نزن و قیمت جنس را پایین نیاور.

۲۷۵- سر و گوش آب دادن: کسب خبر و اطلاع کردن.

۲۷۶- سری که درد نمی کند دستمال نبند: بی مورد برای خود ایجاد مشکل و نگرانی نکن.

۲۷۷- سگ زرد برادر شغال است: به لحاظ بدی هر دو مثل هم اند.

۲۷۸- سگ صاحبش را نمی شناسد: ازدحام و شلوغی زیاد.

۲۷۹- سگ کیش کردن: کسی را بزور به جایی بردن.

۲۸۰- سیر تا پیاز را برای کسی نقل کردن: مطلبی را به طور تفصیل برای دیگری شرح دادن.

۲۸۱- سیر به پیاز می گکه پیف پیف چقدر بو میدهی: دو مجرم مثل هم یکدیگر را سرزنش می کنند.

۲۸۲- شاخ و شانه کشیدن: به خود بالیدن : تظاهر به زورمندی کردن.

۲۸۳- شال و کلاه کردن: آماده شدن : لباس پوشیدن برای بیرون رفتن از منزل.

۲۸۴- شاهنامه آخرش خوش است: باید به پایان کار توجه داشت.

۲۸۵- شب آبستن است تا چه زاید سحر: حوادثی در پیش است باید در انتظار آن بود.

۲۸۶- شب دراز است و قلندر بیدار: وقت بسیار است ، شتاب و عجله شایسته نیست.

۲۸۷- شتر با بارش گم شد: به محل بسیار شلوغ گویند.

۲۸۸- شتر دیدی ندیدی: آنچه دیدی یا شنیدی بازگو نکن.

۲۸۹- شتر سواری دولا دولا نداره: این کار پنهان شدنی نیست.

۲۹۰- شریک دزد و رفیق قافله: کسی که با طرفین دفاع و نزاء زد و بند داشته باشد.

۲۹۱- شش ماهه به دنیا آمدن: بسیار عجول بودن.

۲۹۲- شکم گرسنه فتوای خون می دهد: به آدم بی ایمان نمی توان اعتماد کرد.

۲۹۳- شیری یا روباه؟: پیروز باز گشتی یا شکست خورده؟.

۲۹۴- شورش را در آوردن: زیاده روی بیش از حد کردن در کاری.

۲۹۵- شتر در خواب بیند پنبه دانه: آدمی که آرزوهای دور و دراز داشته باشد.

۲۹۶- شیطان را درس دادن: باهوش و حیله گر بودن (جهت منفی).

۲۹۷- صبر ایّوب داشتن: بسیار بردبار و صبور بودن.

۲۹۸- صد سال گدایی کرد امّا شب جمعه را نمیداند: کسی که به رموز کار خود آگاه نیست.

۲۹۹- صلاح مملکت خویش خسروان دانند: آنچه را خود مصلحت می بینی انجام بده.

۳۰۰- طناب مفت را کردید خود را به دار زد: از هرچه رایگان باشد استفاده می نماید.

۳۰۱- طوطی وار یاد گرفتن: بدون توجه به معنی و مفهوم از بر بودن : نفهمیده حرف زدن.

۳۰۲- عاقبت جوینده یابنده بود: هر کسی که بدنبال چیزی برود به آن می رسد.

۳۰۳- عقل کسی گرد شدن: عقل درست و حسابی نداشتن : کم شدن عقل کسی.

۳۰۴- علی ماند و حوضش: بیکار بودن.

۳۰۵- عمر نوح نداشتن: عمر دراز و طولانی نداشتن.

۳۰۶- عیسی به دین خود موسی هم به دین خود: هر کس در عقیده و اعتقاد خود آزاد است.

۳۰۷-غاز چراندن : بیکار بودن.

۳۰۸- غزل خدا حافظی را خواندن : برای رفتن وجدایی آماده شدن – مردن .

۳۰۹- فرار وبر قرار ترجیع دادن : برای اجتناب از خطر فرار کردن.

۳۱۰- فس فس کردن : دیر جنبیدن – بسیار آهسته کار کردن .

۳۱۱- فضول و بردن جهنم گفت هیزمش تر است : بسیار ایراد گیر و اعتراض کننده .

۳۱۲- فلفل مبین که ریزه / بشکن ببین چه تیزاست : به کوچکی شخص نگاه نکن بلکه به لیاقت او نگاه کن .

۳۱۳- فیلش یاد هندوستان کرده : به هدف و مقصد دیگری توجه کرده .

۳۱۴- قارت وقورت کردن : ادعا داشتن با خشم وخشونت .

۳۱۵- قلق کسی را به دست آوردن : به اخلاق وروحیه ی کسی آشنا شدن .

۳۱۶- قوز بالای قوز : گرفتاری رو گرفتاری – مشکلی روی مشکل پیش .

۳۱۷- کاچی بهتر از هیچی است : چیز کم بهتر از هیچ چیز است .

۳۱۸- کاردش بزنی خونش در نمی آید : بی نهایت خشمگین است .

۳۱۹- کاری بکن بهر ثواب نه سیخ بسوزد نه کباب : به عدالت رفتار کن .

۳۲۰- کبکش خروس می خواند : بسیار خوشحال وبا نشاط است .

۳۲۱- کس نخوارد پشت من جز ناخن انگشت من : کسی برای دیگری کاری انجام نمی دهد .

۳۲۲- کار حضرت فیل است : کاری بسیار سخت ودشوار است .

۳۲۳- کف دستم را بو نکرده بودم : از غیب نمی دانستم .

۳۲۴- کل اگر طبیب بود سر خود دوا نمودی : مهارت نداشتن در کاری .

۳۲۵- کلاه شرعی بافتن : عمل غیر مشروعی را با حیله وتزویر شرعی جلوه دادن .

۳۲۶- کار کردن خر وخوردن یابو : کار را کس دیگر می کند نتیجه را کس دیگر می برد .

۳۲۷- کیسه برای چیزی دوختن : طمع داشتن به چیزی .

۳۲۸- گاوش زائیده : مشکلی برایش پیش آمده است .

۳۲۹- گردن کج کردن : خود را کوچک کردن – عاجزانه چیزی از کسی خواستن .

۳۳۰- گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی : کارها با صبر وبردباری انجام می شود .

۳۳۱- گز نکرده پاره کردن : بدون مطالعه به کاری مبادرت کردن .

۳۳۲- گل سر سبد بودن : برگزیده گروه بودن – ممتاز جمع شدن .

۳۳۳- گاو پیشانی سفید : همه کس و همه جا او را می شناسند .

۳۳۴- گوش بریدن کسی :کلاه برداری کردن از کسی .

۳۳۵- لفت دادن کاری : به درازا کشانیدن کارو با تشریفات زیاد به آن پرداختن .

۳۳۶- لنگه کفش کهنه در بیابان نعمت است : چیز بی ارزش و ناقابل در شرایط نیاز مفید واقع می شود .

۳۳۷- مار پوست خود بگذارد اما خوی خود نگذارد : اخلاق ورفتار افراد عوض نمی شود .

۳۳۸- مار را در آستین خود پروراندن : چیز بد را یاری دادن .

۳۳۹- مار گزیده از ریسمان سیاه وسفید می ترسد : آدم صدمه دیده همیشه می ترسد.

۳۴۰- ماست خود را کیسه کردن :ترسیدن.

۳۴۱- مثل اینکه مال باباش و خوردم : به مناسبت دشمنی با کسی گفته می شود .

۳۴۲- ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است : روی آوردن به کار خود هیچ موقع دیر نیست .

۳۴۳- مرغ همسایه غاز است : چیزی که دیگران دارند با ارزش تر است .

۳۴۴- موش به سوراخ نمی رفت جارو به دمبش بست : طرف خودش پذیرفته نبود معرف دیگری شد .

۳۴۵- مرغ یک پا دارد : از نظرم بر نمی گردم .

۳۴۶- مثل خر در گل ماندن : عاجز و ناتوان و درمانده شدن .

۳۴۷- مرد سر می دهد اما سر نمی دهد : رازی که به کسی سپرده شد فاش نمی شود .

۳۴۸- مشت نمونه خروار است : چیز کم به نشانه فراوان .

۳۴۹- مشت وسندان : جدال ودرگیری ناتوان با توانا – کار دشوار وخطر ناک.

۳۵۰- مگر آمدی آتش ببری : عجله زیاد داشتن.

۳۵۱- مگ ر شهر هرت است ؟ هر کار ی انجام بدهی آزاد نیستی .

۳۵۲- مگر کله گنجشک خورده ای ؟ بسیار پر حرف هستی .

۳۵۳- من می گویم نر است تو می گویی بدوش – بی جهت اصرار کردن

۳۵۴- من یک پیراهن بیشتر از تو پاره کردم- با تجربه تر و سالخورده تر از تو هستم .

۳۵۵- مو را از دست کشیدن – دقت بسیار کردن .

۳۵۶- موش مردگی درآوردن – خود را به ناخوشسی زدن – خود را بیمار جلوه دادن

۳۵۷- مومن مسجد ندیده – به شوخی به کسی می گویند که تظاهر به تقدس دارد .

۳۵۸- موهایش را در آسیاب سفید کرده – گرچه پیر است اما بی تجربه است .

۳۵۹- مویی از خرس کندن غنیمت است – از آدم خسیس حداقل استفاده هم غنیمت است .

۳۶۰- مهمان مهمان را نمی تواند ببیند صاحبخانه هر دو را – خسیس بودن صاحب خانه

۳۶۱- میانشان شکر آب است – روابط آنها خوب نیست ، اختلاف دارند .

۳۶۲- ناز شست گرفتن – پاداش و جایزه گرفتن .

۳۶۳- نازک نارنجی – زودرنج ، کم تحمل در مقابل مشکلات

۳۶۴- نان به نرخ روز خوردن – پای بند بودن به اصول – رفتار خود را با وضع حاضر تطبیق دادن

۳۶۵- نان کسی را آجر کردن – موجب ضرر و زیان کسی شدن .

۳۶۶- نخود هر آش بودن – مداخله در هر کاری کردن .

۳۶۷- نشخوار آدمیزاد حرف است – لذت داشتن حرف زیاد .

۳۶۸- نمک پرورده بودن – مدیون کسی دیگر بودن .

۳۶۹- نو که آمد به بازار کهنه شود دل آزار – با آمدن چیز جدید گذشته و قدیمی و دلگیر می شود .

۳۷۰ – نه زنگی زنگ نه رومی روم – میانه رو بودن – متوسط بودن .

۳۷۱- نه سر پیاز نه ته پیاز – کاره ای نبودن .

۳۷۲- نه چک زدم نه چانه عروس آمد به خانه – بدون زحمت به هدف رسیدم .

۳۷۳- وقت سر خاراندن نداشتن – سخت گرفتار کار زیاد بودن .

۳۷۴- هر چه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک – از افراد درست دیگر انتظار انجام کار بد و زشت نیست .

۳۷۵- هر چه پول بدهی آش می خوری – به اندازه زحمتت نتیجه می گیری .

۳۷۶- هر سرازی سربالایی دارد – راحتی سختیهایی هم به دنبال دارد .

۳۷۷- هر چه دیدی از چشم خودت دیدی – مقصر خودت هستی .

۳۷۸ – هر چه سنگ است مال پای لنگ است – آسیب و صدمه همیشه به آدمهای بیچاره می رسد .

۳۷۹- هر کی با آل علی درافتد برافتد – معمولاً سادات به مخالفان خود می گویند .

۳۸۰- هر کس به امید همسایه نشیند گرسنه می خوابد – به دیگران نباید امید داشت ، هر کاری را باید خود انجام داد .

۳۸۱- هر کس خربزه می خورد پای لرزش هم می نشیند – هر کس باید عاقبت اعمال خود را تحمل کند .

۳۸۲- هر که بامش بیش برفش بیشتر – هر کس داراتر است گرفتار تر است.

۳۸۳- هر که نان از عمل خویش خورد منت حاتم طایی نبرد – نباید به دیگران متکی بود .

۳۸۴- هر که طاوس خواهد جور هندوستان کشد – باید سختیها را برای رسیدن به هدف تحمل کرد .

۳۸۵- هفت خوان رستم را طی کردن – کار بسیار سخت را برای رسیدن به هدف تحمل کرد .

۳۸۶- همه را برق می گیرد ما را چراغ نفتی – شانس و اقبال دیگران ییشتر از ماست .

۳۸۷- هنداونه زیر بغل کسی گذاشتن – تملق بی جا گفتن .

۳۸۸- هوا گرگ و میش است – نه تاریک است نه روشن .

۳۸۹- هیچ کاره ی همه کاره – آدم هیچ کاره هود را همه کاره می پندارد .

۳۹۰- یاسین به گوش خر خواندن – کار بی حاصل انجام دادن .

۳۹۱- یال و کوپال داشتن – سرو وضع خوب داشتن .

۳۹۲- یک دستی گرفتن – کسی را کتر از آنچه هست پنداشتن .

۳۹۳- یک ستاره توی آسمان ندارد – ادم بی شانس و اقبال است .

۳۹۴- یک شب هزار شب نمی شود –به تعارف به مهمان می گویند .

۳۹۵- یک کلاغ چهل کلاغ کردن – اغراق و مبالغه نمودن + غیبت زیاد .

۳۹۶- یک بز گر گله را گرگین می کند- یک همنشین بد دیگران را هم به فساد می کشاند .

۳۹۷- یکی به نعل می زند یکی هم به میخ – هر دو طرف را مراعات می کند .

۳۹۸- یک گوش در است و گوش دیگر دروازه – کسی که مطلبی را به خاطر نمی سپارد .

۳۹۹- یکی را پی نخود سیاه فرستادن – به بهانه ای او را ازمیدان خارج مکردن .

۴۰۰- یکی نان نداشت بخورد پیاز می خورد تا اشتهایش باز شود .- کار نابخردانه کردن .

منابع و مآخذ :

۱- فرهنگ مسأله ها و اصطلاحات متداول در زبان فارسی- دکتر محمد عظیمی نشر قطره- چاپ سوم – ۱۳۸۲

۲- بهترین ضرب المثلهای ایرانی- سهیلا سلحشور- انتشارات اروند

۳- گلستان سعدی- دکتر محمد خزائلی- چابخانه علمی- چاپ هشتم ۱۳۶۸

۴- اصطلاحات و عبارات عامیانه- کتابهای درسی دوره متوسطه-

۵- مجموعه اطلاعات گردآورنده مقاله

بازدیدها: ۲۱۷۷۳۱


۱۳۹۴/۰۹/۰۵

 توسط
محمد علی بخشنده
· Published ۱۳۹۴/۰۹/۰۵


۱۳۹۶/۱۰/۲۵

 توسط
حسن اسدی
· Published ۱۳۹۶/۱۰/۲۵


۱۳۹۵/۱۱/۰۲

 توسط
محمد علی بخشنده
· Published ۱۳۹۵/۱۱/۰۲

،،.ا

عالی بود ولی خیلی هاش کنایه و مبالغه بود ضرب المثل نبود ولی بازی اکی بود

بسیاربسیارزیبابود

سلام سپاس از گردآوری این مجموعه.برای کار در مدرسه بسیار کاربردی است.

سلام وقت بخیر خواستم ببینم شما جواب این ضرب المثل میدونید ممنون
صبح سحر رفع عطش دست خمش،روی تنش

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه

نام

ایمیل

وب‌سایت

دنبال کنید:

اخبار شهرستان / اخبار وزوان

نشست خبری فرماندار شاهین شهر با اصحاب

۱۶ تیر, ۱۳۹۸

اخبار وزوان

بازدید فرماندار شهرستان و هیئت همراه از قنات تاریخی و بزرگ شهر وزوان

۱۳ تیر, ۱۳۹۸

اخبار وزوان

نصب وسایل بازی کودکان در محل پارک لاله وزوان

۱۳ تیر, ۱۳۹۸

اخبار شهرستان / اخبار منطقه / اخبار وزوان / قانون گذاری

محمد تقی معینیان:تیجه گیری(قسمت چهارم)پایانی

۲۵ خرداد, ۱۳۹۸

اخبار منطقه / اخبار وزوان / اقتصادی / عملکرد شهرداری وزوان / گزارش عملکرد شورای اسلامی شهر وزوان / نماینده مجلس

راههای عملیاتی کردن پروژه فاضلاب شهرهای وزوان و میمه

۱۸ خرداد, ۱۳۹۸

اخبار منطقه / اخبار وزوان / گزارش عملکرد شورای اسلامی شهر وزوان

دیدگاه شورای اسلامی شهر وزوان در خصوص بازارچه های سیار

۱۸ خرداد, ۱۳۹۸

اخبار شهرستان / اخبار منطقه / اخبار وزوان

محمد تقی معینیان ؛جایگاه بخش میمه در طرح تشکیل استان اصفهان شمالی(قسمت سوم)

۱۵ خرداد, ۱۳۹۸

اخبار شهرستان / اخبار منطقه / اخبار وزوان

محمد تقی معینیان ؛سوابق طرح احداث استان اصفهان شمالی (قسمت دوم)

۱۵ خرداد, ۱۳۹۸

اخبار شهرستان / اخبار منطقه / اخبار وزوان

محمد تقی معینیان ؛نیم نگاهی بر طرح های تجزیه طلبان برای استان اصفهان(قسمت اول)

۱۵ خرداد, ۱۳۹۸

اخبار شهرستان / اخبار منطقه / اخبار وزوان / قانون گذاری

محمد تقی معینیان: نتیجه گیری (قسمت چهارم)مخالفت با طرح تجزیه استان اصفهان

۶ خرداد, ۱۳۹۸

اخبار شهرستان / اخبار منطقه / اخبار وزوان / انتصاب / انتصاب در شهرستان

اسفندیارتاجمیری فرماندار شاهین شهر و میمه شد.

۲۴ اردیبهشت, ۱۳۹۸

اخبار وزوان / تقسیمات کشوری

کلیات طرح ایجاد استان اصفهان شمالی در جلسه کمیسیون امور داخلی کشور و شوراهای مجلس تصویب شد.

۲۲ اردیبهشت, ۱۳۹۸

اخبار وزوان / تقدیر و تشکر

تشکر از خانواده محترم شیوخی بابت اهداءاعضای مرحوم احمد شیوخی

۱۸ اردیبهشت, ۱۳۹۸

اخبار وزوان / پیام تسلیت

تسلیت به خانواده محترم شیوخی

۱۶ اردیبهشت, ۱۳۹۸

آموزش و پرورش / اخبار وزوان / تقدیر و تشکر / عملکرد شهرداری وزوان

مراسم تجلیل از فرهنگیان شهروزوان

۱۵ اردیبهشت, ۱۳۹۸

اخبار وزوان / فرهنگ و هنر / فرهیختگان و چهره های ماندگار وزوانی

میراث ناملموس نقالی شهر وزوان در سال ۹۷ ثبت ملی شد

۱۳ اردیبهشت, ۱۳۹۸

اخبار وزوان / اختلاف دو شهر

داود راحم ؛آرزوهایی که به گور سپرده شد و یا به گور سپرده خواهد شد

۱۳ اردیبهشت, ۱۳۹۸

اخبار وزوان

در رثای شادروان مرحوم حاج عباس نقیان(محمد علی)

۸ اردیبهشت, ۱۳۹۸

اخبار وزوان / فوتبال / ورزشی

ادامه استقلال با شفر یعنی آب در هاون کوبیدن

۷ اردیبهشت, ۱۳۹۸

اخبار شهرستان / اخبار منطقه / اخبار وزوان

طرح تشکیل استان اصفهان شمالی به کجا رسید؟

۷ اردیبهشت, ۱۳۹۸

اخبار وزوان / تقدیر و تشکر / همه اخبار

تقدیر و تشکر شورای اسلامی شهر وزوان از حاج حسن روستا

۵ آبان, ۱۳۹۴

اجتماعی / اخبار وزوان / تخلفات / همه اخبار

جوابیه آقای رضا مصنوعی به یک دیدگاه ……….

۴ اردیبهشت, ۱۳۹۵

اجتماعی / ضرب المثل ها / همه اخبار

۴۰۰ ضرب المثل فارسی و معنی و مفهوم آنها

۱۰ دی, ۱۳۹۴

اخبار شهرستان / اخبار منطقه / اخبار وزوان / زبان و گفتار وزوانی / مدیر سایت / همه اخبار

ننه،بردومدون آر نه،کر واد ببه!

۱۹ آذر, ۱۳۹۴

اجتماعی / اخبار منطقه / اخبار وزوان / تصاویر دیدنی / همه اخبار

شناسایی تصاویر قدیمی (۱۲)

۲۰ تیر, ۱۳۹۵

اجتماعی / اخبار وزوان / / مدیر سایت / همه اخبار

شناسایی تصاویر قدیمی(۷)

۸ خرداد, ۱۳۹۵

اخبار وزوان

محمد تقی معینیان; به بهانه سخنان فرماندار شهرستان

۱۳ دی, ۱۳۹۷

اخبار منطقه / اخبار وزوان / تصاویر دیدنی / زندگی / مدیر سایت / همه اخبار / ورزشی

شناسایی تصاویر قدیمی(۱)

۱۴ آذر, ۱۳۹۴

اخبار منطقه / اخبار وزوان / قنات تاریخی و بزرگ وزوان / مدیر سایت / همه اخبار

قنات تاریخی و بزرگ شهر وزوان برای چندمین بار توسط عده ای ناشناس به آتش کشیده شد!!!!!!

۱۷ اسفند, ۱۳۹۴

اخبار شهرستان / اخبار منطقه / اخبار وزوان / پست رضا گویا / فرهنگ و هنر / همه اخبار

تراش پیکر دو آهو به دستان رضا گویا

۲۹ آذر, ۱۳۹۴

اجتماعی / اخبار شهرستان / اخبار منطقه / اخبار وزوان / قنات تاریخی و بزرگ وزوان / همه اخبار

قنات تاریخی و بزرگ شهر وزوان باز هم مورد حمله قرار گرفت!!!!

۸ اردیبهشت, ۱۳۹۵

اخبار شهرستان / اخبار منطقه / پیام تسلیت / همه اخبار

هفتمین روز درگذشت کربلایی شهناز خدا رحمی

۱۴ تیر, ۱۳۹۵

اجتماعی / حمام های تاریخی وزوان / گردشگری و تفریحات / گزارش عملکرد شورای اسلامی شهر وزوان

اطلاعیه. شماره دو شورای اسلامی شهر وزوان.

۱۴ مهر, ۱۳۹۶

اجتماعی / اخبار منطقه / اخبار وزوان / تصاویر دیدنی / مدیر سایت / همه اخبار

تصاویر روز نیمه شعبان سال ۱۳۹۵ بردروازه ای ها

۳ خرداد, ۱۳۹۵

اخبار وزوان / مذهبی

همایش شیرخوارگان حسینی شهروزوان

۲۸ شهریور, ۱۳۹۶

اجتماعی / اخبار وزوان / پیام تسلیت / همه اخبار

تسلیت درگذشت فرخ حدادیان

۱۹ تیر, ۱۳۹۵

اخبار وزوان / مذهبی / همه اخبار

اختصاص هزینه شام شب سوم امام از طرف هیئت امنای مسجد امام حسین (ع) وزوان

۱۳ مهر, ۱۳۹۶

اجتماعی / اخبار وزوان / پست ایمان خوش فطرت / قانون و مقررات / همه اخبار

دانستنی های حقوقی

۱ تیر, ۱۳۹۵

اخبار شهرستان / اخبار منطقه / اخبار وزوان / انتصاب در شهرستان

محمد تقی معینیان؛چرا بومی ها نقش کمرنگی در شهرستان دارند

۱۹ مهر, ۱۳۹۶

اجتماعی / اخبار شهرستان / اخبار منطقه / اخبار وزوان / اقتصادی / سلامت / محیط زیست / مدیر سایت / همه اخبار

به بهانه پتروپالایش بر زمین مانده

۱۵ آذر, ۱۳۹۴

اخبار شهرستان / اخبار وزوان

نشست خبری فرماندار شاهین شهر با اصحاب

۱۶ تیر, ۱۳۹۸

اخبار وزوان

بازدید فرماندار شهرستان و هیئت همراه از قنات تاریخی و بزرگ شهر وزوان

۱۳ تیر, ۱۳۹۸

اخبار وزوان

نصب وسایل بازی کودکان در محل پارک لاله وزوان

۱۳ تیر, ۱۳۹۸

اخبار شهرستان / اخبار منطقه / اخبار وزوان / قانون گذاری

محمد تقی معینیان:تیجه گیری(قسمت چهارم)پایانی

۲۵ خرداد, ۱۳۹۸

اخبار منطقه / اخبار وزوان / اقتصادی / عملکرد شهرداری وزوان / گزارش عملکرد شورای اسلامی شهر وزوان / نماینده مجلس

راههای عملیاتی کردن پروژه فاضلاب شهرهای وزوان و میمه

۱۸ خرداد, ۱۳۹۸

اخبار وزوان / تقدیر و تشکر / همه اخبار

تقدیر و تشکر شورای اسلامی شهر وزوان از حاج حسن روستا

۵ آبان, ۱۳۹۴

اجتماعی / اخبار وزوان / تخلفات / همه اخبار

جوابیه آقای رضا مصنوعی به یک دیدگاه ……….

۴ اردیبهشت, ۱۳۹۵

اجتماعی / ضرب المثل ها / همه اخبار

۴۰۰ ضرب المثل فارسی و معنی و مفهوم آنها

۱۰ دی, ۱۳۹۴

اجتماعی / اخبار منطقه / اخبار وزوان / تصاویر دیدنی / همه اخبار

شناسایی تصاویر قدیمی (۱۲)

۲۰ تیر, ۱۳۹۵

اخبار شهرستان / اخبار منطقه / اخبار وزوان / زبان و گفتار وزوانی / مدیر سایت / همه اخبار

ننه،بردومدون آر نه،کر واد ببه!

۱۹ آذر, ۱۳۹۴

بیشتر

تمامی حقوق این سایت متعلق به صبح وزوان می باشد

نیرو گرفته از  – طراحی شده با قالب هیومن

ضرب المثل های اصفهانی با معنی
ضرب المثل های اصفهانی با معنی
0

دوره مقدماتی php

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *