ضرب المثل افغانی خنده دار

دوره مقدماتی php
ضرب المثل افغانی خنده دار
ضرب المثل افغانی خنده دار

ضرب المثل افغانی خنده دار

دوره مقدماتی php

آرایش

مدل مو

مدل لباس

ضرب المثل های فارسی با معنی ,تمام ضرب المثل های فارسی همراه با معنی,ضرب المثل های ایرانی همراه با معنی,ضرب المثل های ایرانی,ضرب المثل های زیبا ایرانی,

آکاایران: ضرب المثل های زیبا و خنده دار فارسی با معنی

۱- ادب از که آموختی از بی ادبان : بادیدن رفتار بی ادبان آن کارها را انجام ندادن.

۲- آب در هاون کوبیدن : کاربیهوده انجام دادن .

۳- آش کشک خاله ات رو بخوری پاته نخوری پاته : این کار را باید انجام دهی چه دلت بخواد چه دلت نخواد.

۴- آش دهانسوزی نیست : بسیار مطلوب و محبوب نیست.

۵- آتیش بیار معرکه: بهم زنی می کند .

۶- آتیش زده به مالش : هر چی داشته بخشیده .

۷- آب از دستش نمی چکد : خیرش به کسی نمی رسد .

۸- آفتاب عمرش لب بومه : چیزی بمرگش نمانده .

۹- آسمون همه جاش یه رنگه: هر جا که باشی وضع همینه .

۱۰- از این ستون به آن ستون فرجی است : گذشت زمان ممکن است برای حل مشکل تو مؤثر واقع شود.

۱۱- آب ازآهن جدا کردن: کار د شواری را انجام دادن .

۱۲- آب ازدریا بخشیدن : از مال دیگران بخشیدن و منت نهادن

۱۳- آب برو ، نان برو تو هم به دنبالش برو: جمله ی توهین آمیزی است.

۱۴- اسب تازی گر ضعیف بود همچنان از طویله ی خربه انتقاد از بی اهمیت ها

۱۵- آن راکه حساب پاک است ا ز محاسبه چه باک است :کسی که کارش در ست است از حساب و کتاب ترسی ندارد.

۱۶- اندازه نگهدار کلواوشر بواو لا تسرفوا : پرخوری .

۱۷- ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این پنج روز را دریابی : استفاده از اندک فرصت مانده

۱۸- آنروز که آواز بود فکر زمستانت هم بود: به فکر آینده نبودن

۱۹- آب دریا به دهن سگ نجس نمی شود : پشت دیگران ازکسی بدگویی کردن.

۱- بازبان خوش مار را از سوراخ بیرون می کشد: باچرب زبانی کارهای خویش راپیش می برد .

۲- بزک نمیر بهارمیاد .خربزه با خیار می یاد: به کسی و عده های دورو رازدادن.

ضرب المثل افغانی خنده دار

۳- بادمجان بم آفت نداره: مقاومت داشتن در برابر سختی ها

۴- با یک گل بهار نمیشه: با یک شخص درستکار دنیا درست نمی شود.

۵- با یه من عسل هم نمی شود خوردش: بد اخلاق بودن

۶- به دعای گربه ی سیاه ، بارون نمی باره: خشم خدا نسبت به افراد بدکار

۷- برای لای جزر دیوار خوبه: خیلی بی مصرف است.

۸- با یک تیر و دو نشون زدن: با انجام یک کار به چند نتیجه عالی رسیدن

۹- باد آورده را باد می برد: هر چیزی که آسان بدست می آید آسان هم از دست می رود.

۱۰- به در گفت دیوار بشنوه: غیر مستقیم حرف زدن

۱۱- به نطق آدمی بهتر است از دواب ، دواب از تو به گر نگویی صواب : استفاده از سخنان خوب در حرف زدن

۱۲- با هر دست که دادی پس می گیری. پاداش حتمی در مقابل هر خوبی

۱۳- بزرگی به عقل است نه به سال.در تقابل بین کارها وسخنان خردمندانه ی خردسال با سخنان وکارهای نابخردانه ی بزرگسال گفته می شود

۱۴- برای همه مادر است برای من زن بابا: با همه مهربان است با من نا مهربان است.

۱۵- با ماه نشینی ، ماه شوی ، با دیگ نشینی سیاه شوی: در تأثیر همنشینی گویند ، یعنی در اثر همنشینی با بدان ، بد می شوی و با نیکان نیک.

۱۶- با پولها کباب بی پول ها دود کباب: شخص ثروتمند از مواهب زندگی استفاده می کند و بینوا می بیند و حسرت می کشد.

۱- پشت چشم نازک کردن: ناز آوردن

۲- پشت دست داغ کردن: تصمیم گرفتن برای انجام ندادن کاری.

۳- پا به دریا بگذاره دریا خشک می شود: بد شانس است.

۴- پرسیدن عیب نیست ، ندانستن عیب است: در مذمت نادانی

۵- پنجه با شیر انداختن و مشت با شمشیر زدن کار خردمندان نیست: کار خطرناک کردن کار انسانهای عاقل نیست.

۶- پول که زیاد شد خانه تنگ می شود و زن زشت: ثروت زیاد ، انسان را به سرگرمی های ناپسند وا می دارد.

۷- پی تقدیر رفتن از کوری است. در نکوهش سستی وتنبلی ویا استفاده نکردن از عقل وفکر خود

۸- پشم در کلاه نداشتن. بی مایه بودن

۹- پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بد است تربیت نا اهل را چون گردوگان بر گنبد است

۱۰- پرده هفت رنگ مگذار تو که در خانه بوریا داری: قناعت.

۱۱- پولش از پار و بالا می ره: ثروت زیادی دارد.

۱۲- پشت دست را داغ کردن: تصمیم به انجام ندادن کاری گرفتن.

۱۳- پایان شب سیه سپید است: مثل از پی هر گریه آخر خنده ای است.

۱۴- پول علف خرس است: دارایی و مال را به هر کس که بخواهد نباید داد.

۱۵- پیاده شو با هم راه بریم: در مورد کسی که خیلی مغرور و متکبر شده است.

۱- توبه گرگ مرگ است: کسی که دست از عادتش بر نداره.

۲- تا تنور گرم است نان را بچسبان: کاملاً از فرصت استفاده کردن.

۳- تعارف اومد نیامد دارد: به کسی که تعارف می کنی ممکن قبول کنه ممکن نکنه.

۴- تیرش به سنگ می خوره: به هدفش نمی رسه.

۵- تیر توی تاریکی انداختن: با چشم بسته کاری رو انجام دادن.

۶- تافته جدا بافته بودن: خود را غیر از بقیه دانستن.

۷- تا توانی دلی بدست آور دل شکستن هنر نمی باشد

۸- تیشه به ریشه زدن: با پای خود به گور رفتن.

۹- توی هفت آسمون یک ستاره نداشتن: بد شانسی آوردن.

۱۰- تو را خواهند پرسید که عملت چیست نگویند پدرت کیست: باز خواست آخرت.

۱۱- ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی که این ره که تو می روی به ترکستان است

۱۲- تا مردم سخن نگفته باشد عیب و هزش نهفته باشد

۱۳- توانگری به قناعت به از توانگری به بضاعت: کسی که قانع است قدرتمند است.

منبع :

گالری عکس ، عکس، عکس های زیبا، تصاویر، عکس های شگفت انگیز

زخم بد جور میشه گپ بد نه

خانه خوده هوش کو همسایه ته دزد نگی

یک تیر و دو نشان

 از زن شليته و از ديوار شكسته بترس

 

ضرب المثل افغانی خنده دار

LES TALIBNS SOUTENUS ET ENVOYÉS PAR LE PAKISTAN…

Les talibans soutenus et envoyés par le Pakistan ont revendiqué l’attentat à Kaboul qui a fait plus de 100…» Lire la suite

Don’t go around saying the world owes you a living. The world owes you nothing. It was here first.

چاپ

No media source currently available

همۀ حقوق چاپ و کاپی رایت این سایت برای رادیو آزادی محفوظ است

ضرب المثل افغانی خنده دار

ضرب المثل افغانی خنده دار

روزى ز سرسنگ عقابى به هوا خاست ناگه ز يكى گوشه ازين سخت كمانى در بال عقاب آمد آن تير جگردوز زى تير نگه كرد پر خويش برو ديد گفتا ز كه ناليم كه از ماست كه برماست

وز بهر طمع پرّ به پرواز بياراست تيرى ز قضاى بد بگشاد برو راست وز ابر مرو را به سوى خاك فرو خواست گفتا ز كه ناليم كه از ماست كه برماست گفتا ز كه ناليم كه از ماست كه برماست

در محفل خود ره مده همچو منى را افسرده دل افسرده كند انجمنى را

افسرده دل افسرده كند انجمنى را افسرده دل افسرده كند انجمنى را

عاشقان كشتگان معشوقند بر نيايد ز كشتگان آواز

بر نيايد ز كشتگان آواز بر نيايد ز كشتگان آواز

بورياباف اگرچه بافنده است نبرندش به كارگاه حرير

نبرندش به كارگاه حرير نبرندش به كارگاه حرير

خواجه در بند نقش ايوان است خانه از پاى بند ويران است

خانه از پاى بند ويران است خانه از پاى بند ويران است

گربه مسكين اگر پر داشتى تخم گنجشك از جهان16 برداشتى

تخم گنجشك از جهان16 برداشتى تخم گنجشك از جهان16 برداشتى

دانى كه چه گفت زال با رستم [گُرد] دشمن نتوان حقير و بيچاره شمرد

دشمن نتوان حقير و بيچاره شمرد دشمن نتوان حقير و بيچاره شمرد

دندان كه در دهان نبود خنده بدنماست دكان بى متاع چرا واكند كسى

دكان بى متاع چرا واكند كسى دكان بى متاع چرا واكند كسى

زبان بريده به كنجى نشسته صم و بكم به از كسى كه نباشد زبانش اندر حكم19

به از كسى كه نباشد زبانش اندر حكم19 به از كسى كه نباشد زبانش اندر حكم19

زن بد در سراى مرد نكو هم در اين عالم است دوزخ او

هم در اين عالم است دوزخ او هم در اين عالم است دوزخ او

زنِ خوب فرمانبر پارسا كند مرد درويش را پادشاه

كند مرد درويش را پادشاه كند مرد درويش را پادشاه

سخن در دهان خردمند چيست كليد در گنج صاحب هنر

كليد در گنج صاحب هنر كليد در گنج صاحب هنر

سگ اصحاب كهف روزى چند پى نيكان گرفت [و] مردم شد

پى نيكان گرفت [و] مردم شد پى نيكان گرفت [و] مردم شد

بر سر لوحِ او نوشته به زر جور استاد به ز مهر

جور استاد به ز مهر جور استاد به ز مهر

عاقبت گرگ زاده گرگ شود گرچه با آدمى بزرگ شود

گرچه با آدمى بزرگ شود گرچه با آدمى بزرگ شود

عيب رندان مكن اى زاهد پاكيزه سرشت كه گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

كه گناه دگران بر تو نخواهند نوشت كه گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

قناعت توانگر كند مرد را خبر كن حريص جهانگرد را

خبر كن حريص جهانگرد را خبر كن حريص جهانگرد را

كوزه چشمِ حريصان پر نشد تا صدف قانع نشد28 پر دُر نشد

تا صدف قانع نشد28 پر دُر نشد تا صدف قانع نشد28 پر دُر نشد

(اى دل اندر بند زلفش از پريشانى منال) مرغ زيرك چون به دام افتد تحمل29 بايدش

مرغ زيرك چون به دام افتد تحمل29 بايدش مرغ زيرك چون به دام افتد تحمل29 بايدش

اين دغل دوستان كه مى بينى مگسانند گرد شيرينى30

مگسانند گرد شيرينى30 مگسانند گرد شيرينى30

من آنچه شرط بلاغ است با تو مى گويم تو خواه از سخنم پند گير [و] خواه ملال

تو خواه از سخنم پند گير [و] خواه ملال تو خواه از سخنم پند گير [و] خواه ملال

توانگرى نه به مال است پيشِ اهلِ كمال كه مال تا لبِ گور است و بعد از آن31 اعمال

كه مال تا لبِ گور است و بعد از آن31 اعمال كه مال تا لبِ گور است و بعد از آن31 اعمال

نام نيكو گر بماند ز آدمى به كزو ماند سراى32 زرنگار

به كزو ماند سراى32 زرنگار به كزو ماند سراى32 زرنگار

سعديا حب وطن گرچه حديثى است صحيح نتوان مرد به سختى كه من اين33 جا زادم

نتوان مرد به سختى كه من اين33 جا زادم نتوان مرد به سختى كه من اين33 جا زادم

هزار نكته باريك تر ز مو اين جاست نه هر كه سر بتراشد قلندرى داند

نه هر كه سر بتراشد قلندرى داند نه هر كه سر بتراشد قلندرى داند

من اگر نيكم و گر بد تو برو خود را باش هر كسى آن درود عاقبت كار كه كشت

هر كسى آن درود عاقبت كار كه كشت هر كسى آن درود عاقبت كار كه كشت

هر كه آمد عمارتى نو ساخت رفت و منزل به ديگرى پرداخت

رفت و منزل به ديگرى پرداخت رفت و منزل به ديگرى پرداخت

با سيه دل چه سود گفتن وعظ نرود ميخ آهنى در سنگ

نرود ميخ آهنى در سنگ نرود ميخ آهنى در سنگ

ييارب مباد آن كه گدا معتبر شود گر معتبر شود ز خدا بى خبر شود

گر معتبر شود ز خدا بى خبر شود گر معتبر شود ز خدا بى خبر شود

ترسم كه اشك در غم ما پرده شود وين راز سر به مهر به عالم سمر شود

وين راز سر به مهر به عالم سمر شود وين راز سر به مهر به عالم سمر شود

در تنگناى حيرتم از نخوت رقيب ييارب مباد آن كه گدا معتبر شود

ييارب مباد آن كه گدا معتبر شود ييارب مباد آن كه گدا معتبر شود

بر بساط نكته دانان خودفروشى شرط نيست يا سخن دانسته گو اى مرد دانا38 يا خموش

يا سخن دانسته گو اى مرد دانا38 يا خموش يا سخن دانسته گو اى مرد دانا38 يا خموش

ضرب المثل افغانی خنده دار
ضرب المثل افغانی خنده دار
0

دوره مقدماتی php

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *