داستان ناگفته اسلام

دوره مقدماتی php
داستان ناگفته اسلام
داستان ناگفته اسلام

Завантаження…

Завантаження…

دوره مقدماتی php

Завантаження…

Виконується…

Завантаження…

داستان ناگفته اسلام

Виконується…

Завантаження…

Завантаження…

Виконується…

Завантаження…

Завантаження…

Завантаження…

این مستند که توسط تام هالند مورخ و نویسنده ی انگلیسی تهیه شده است و به کاوش ریشه های اسلام در قرن ۷ میلادی در عربستان می پردازد. این مستند روایت رسمی اسلامی از تاریخ شکل گیری و گسترش این دین را نقد می کند و استدلال می کند که از جهت تاریخی ادعاهای مسلمین درباره زندگی محمد و دین اسلام فاقد مبنای تاریخی استواری است و حقیقت تواند کاملن تحریف شده باشد. هالند هر چند که حقیقت تاریخی شخصی به نام محمد را محل مناقشه نمی داند اما می پرسد که چرا چندین دهه پس از مرگ محمد هنوز هیچ اثری از نام اسلام در سکه ها و سایر آثار تاریخی نیست. او همچنین با رجوع به قرآن این آموزه را که محمد متولد مکه بوده و اسلام از آنجا نشأت گرفته است مشکوک می داند. این مستند که در سال ۲۰۱۲ تهیه شده بسیار جنجال برانگیز بوده است. از سویی مورد تحسین بسیاری قرار گرفته و از سوی دیگر شدیدا مورد انتقاد مسلمین قرار گرفته تا جایی که به خاطر تهدیدهای فراوان اکران عمومی آن توسط شبکه چهار بریتانیا لغو شده است. این مستند در پی کتاب تام هالند با نام «در سایه ی شمشیر» ساخته شده است که به طور مفصل تر به همین بحث کنکاش تاریخ آغازین اسلام و زندگی محمد می پردازد.زیرنویس فارسی این مستند را کاربر «یه بنده بی‌خدا» انجام داده است:@4theistCreature

Завантаження…

Завантаження…

Завантаження…

Завантаження…

Завантаження…

Виконується…

Завантаження списків відтворення…

Завантаження…

Завантаження…

Завантаження…

Виконується…

Завантаження…

داستان ناگفته اسلام

Виконується…

Завантаження…

Завантаження…

Виконується…

Завантаження…

Завантаження…

مستند ناگفته هاى اسلامقسمت اولاين مستند توسط دكتر تام هالند ساخته شده است. وى در اين مستند بدنبال ريشه اصلى داستان اسلام رفته و بدنبال پيدا كردن سرنخ هايى از اين دين عربى است.در اين مستند ايشان از نظريات و ١- آيا شخصى به نام محمد وجود خارجى داشته است؟٢- آيا دينى به نام اسلام وجود داشته يا بعدها ساخته شده است؟٣- آيا تاريخ اسلام يك تاريخ جعلى و ساختگى است؟اينها سئوالاتى است كه تام هالند بدنبال يافتن پاسخ برايشان ميباشد.حتما اين مستند زيبا را ببينيد و به دوستان و اعضاى خانواده تان به اشتراك بگذاريد.@naghde_eslammwww.eslam.nu

Завантаження…

Завантаження…

Завантаження…

Завантаження…

Завантаження…

Виконується…

Завантаження списків відтворення…

Завантаження…

Завантаження…

Завантаження…

Виконується…

Завантаження…

داستان ناگفته اسلام

Виконується…

Завантаження…

Завантаження…

Виконується…

Завантаження…

Завантаження…

مستند ناگفته هاى اسلامقسمت اولاين مستند توسط دكتر تام هالند ساخته شده است. وى در اين مستند بدنبال ريشه اصلى داستان اسلام رفته و بدنبال پيدا كردن سرنخ هايى از اين دين عربى است.در اين مستند ايشان از نظريات و ١- آيا شخصى به نام محمد وجود خارجى داشته است؟٢- آيا دينى به نام اسلام وجود داشته يا بعدها ساخته شده است؟٣- آيا تاريخ اسلام يك تاريخ جعلى و ساختگى است؟اينها سئوالاتى است كه تام هالند بدنبال يافتن پاسخ برايشان ميباشد.حتما اين مستند زيبا را ببينيد و به دوستان و اعضاى خانواده تان به اشتراك بگذاريد.@naghde_eslammwww.eslam.nu

Завантаження…

Завантаження…

Завантаження…

Завантаження…

Завантаження…

Виконується…

Завантаження списків відтворення…

دیدن نظرات

نسخه چاپی

از دین و تاریخ آن چه می‌دانیم، دانش و باورهای ما از کجا آمده‌اند و اعتبار آنچه می‌دانیم و یا آنچه که پیرامون دین به ما گفته شده و می‌شود تا چه‌اندازه است؟ رابطه میان باورهای دینی و شناخت تجربی و علمی‌چیست؟ چرا و چگونه این باورها نزد بسیاری حقیقت یگانه و مقدس به شمار می‌روند، تعصب و «غیرت» دینی را سبب می‌شوند و دینداران نباید درباره آنها چند و چون کنند؟ چرا ادیان بزرگ یکتاپرست با وجود تکیه بر کتاب مقدس یگانه خود روایت‌ها و گرایش‌های بسیار متفاوت را در درون خود جا می‌دهند؟ اگر روایت‌های دینی وجه قدسی دارند چگونه می‌توان تنش تاریخی و درگیری‌های گاه خونین میان گرایش‌های درون یک دین را توضیح داد؟ در جنگ و نزاع بی پایان میان گرایش‌های دینی چه کسی نماینده حقیقت دینی است و چه کسی بر اصالت و مشروعیت آن مهر راستی و درستی می‌زند؟

اگر در کشورهای با سنت تمدنی مسیحی از دو قرن پیش به این‌سو افکار عمومی‌ با نظریه‌های سنجشگرانه و کند و کاو درباره دین و مسائل دینی خو گرفته‌اند و در دانشگاه‌ها پژوهش‌های مستقل بروی تاریخ، فلسفه و جامعه شناسی دین امری رایج است، در کشورهای مسلمان نشین چون و چرا کردن درباره اسلام و تاریخ و روایت‌های آن کار چندان آسانی نیست و چماق تکفیر، خروج از دین و الحاد می‌تواند بر سر کسانی فرود می‌آید که بخواهند به این حوزه «ممنوعه» وارد شوند، تردیدی پیرامون حقیقت‌های دینی یگانه به خود راه دهند، آنها را به پرسش بکشند و یا بخواهند نوری بر گوشه‌های تاریک و ناشناخته تاریخ دین بیفکنند. این عدم تحمل حتا در میان گرایش گوناگون درون اسلام بویژه میان شیعیان و سنی‌ها هم وجود دارد و هر گروه به حقیقت یگانه خود دل بسته است و دیگری متفاوت را باطل می‌انگارد.

دگماتیسم و تعصب دینی دنیای پیچیده تاریخ و روند‌های تاریخی ساخت و پرداخت باورهای دینی را به حقیقت‌ها و دوگانگی‌های متضاد ساده (شر و خیر، حق و باطل، گناه و صواب، کفر و ایمان) فرو می‌کاهند. روایت‌های ساده شده دینی که افراد برده بی چون چرا آن می‌شوند و دنیا را از پس عینک یک «حقیقت» بسته می‌بینند. رابطه مسلمانان سنی و شیعه با تاریخ اسلام و نوع برخورد با گذشته و زندگی و آثار شخصیت‌های دوران صدر اسلام یکی از گره‌گاه‌های آشتی آنها با تاریخ و درک باز و بدون تعصب این گذشته است. گویا این تاریخ قرن‌هاست گروگان خوانش یگانه و تقلیلی و روایت‌های رازآلود و اسطوره ای است که برای پرستش کورکورانه ساخته و پرداخته شده‌اند، ابدی و مقدسند، شناخت و دانش جدید اجازه و مشروعیت ورود به آنها را ندارند و کسی هم درباره آنها نباید شک و پرسش داشته باشد. بیهوده نیست که نه تنها بازاندیشی و پژوهش پیرامون مسائل دینی در بخش بزرگی از کشورهای مسلمان‌نشین با نوعی رکود و بن بست روبروست حتا کارهای پرشمار پژوهشی در کشورهای دیگر هم کمتر به قلمرو تمدنی مسلمانان راه پیدا می‌کنند. کار پژوهشی خانم‌ هاله وردی، تاریخ نگار اهل تونس، پیرامون زندگی پیامبر اسلام که خشم محافل دینی در برخی کشورها را در پی آورده یکی از این نمونه‌هاست.

داستان ناگفته اسلام

​بازخوانی گوشه ناروشن زندگی پیامبر

«مدینه، دوشنبه ۸ ژوئن سال ۶۳۲ میلادی. پیکر محمد در چنان تبی می‌سوزد که حتا گرمای روز تابستانی عربستان هم به پای آن نمی‌رسد. ابوالقاسم، آن گونه که دوستان و نزدیکانش دوست دارند او را صدا کنند، در بستر خویش رو به خاموشی می‌رود. چند روزی است که خانواده و یاران پیامبر می‌دانند که مرگ او چندان دور نیست…»

کتاب «واپسین روزهای محمد» نوشته‌ هاله وردی دانشگاهی اهل تونس به زبان فرانسه با این کلمات آغاز می‌شود. موضوع کتاب بازخوانی تاریخی تکه پایانی زندگی پیامبر اسلام است که بسیاری از ابعاد آن هنوز برای پژوهشگران بدرستی روشن نشده است. روزهایی که نقش سرنوشت سازی در تحولات بعدی اسلام بازی کردند و به قول نویسنده زمینه‌ساز بوجود آمدن زخم‌ها و گسست‌های تاریخی شدند که اثرات آنها تا امروز بر پیکر این دین باقی مانده است.

از نظر کتاب دفن نشدن پیکر پیامبر در روز مرگش با وجود سنتی که خود او همیشه بر آن پا می‌فشرد صفحه ای ناشناخته در تاریخ آن دوره است که در هیچ روایتی به آن اشاره نرفته است. پرسش نویسنده این است که آیا کشمکش پشت پرده بر سر قدرت دلیل ماندن پیکر بی جان پیامبر بروی زمین و خودداری از دفن آن است؟ این پرسش بویژه از این نظر اهمیت می‌یابد که هیچ خبری از وصیت نامه او در دست نیست و به باور نویسنده شاید جلوی این کار گرفته شده است.

یکی دیگر فرضیه‌هایی که کتاب به آن می‌پردازد این است که که مرگ پیامبر برای شماری از یارانش از جمله عمر باورکردنی نبود چرا که آنها به حیات آخرین پیام آور خدا تا روز قیامت باور داشتند و کسانی هم مرگ او را پایان جهان می‌دانستند. این ابوبکر است که با استناد به آیه‌ای از قران به همگان یادآوری می‌کند که پیش از او هم پیامبرانی بودند و مرگ آنها سبب پایان راه انبیا و دنیا نشد. دیگرانی هم فکر می‌کردند پیامبر پس از ۴۰ روز حیات دوباره خواهد یافت و به این دنیا باز می‌گرد.

به این گونه است که سرانجام دو روز پس از مرگ، پیکر پیامبر در ۱۰ ژوئن ۶۳۲ شبانه و بی سر و صدا در حیات خانه‌اش دفن می‌شود. بر اساس خواست شخصی او، علی که بعدها خلیفه چهارم سنی‌ها و یا امام اول شیعیان می‌شود، کار شست و شوی پیکر بیجان پسر عموی خود را بدون حضور اصلی‌ترین یاران و نزدیکان پیامبر انجام می‌دهد. از نظر نویسنده حتا عایشه، کسی که در همه لحظات پایانی زندگی پیامبر در کنارش بود نیز در مراسم خاکسپاری شبانه او حضور نداشت.

شکست از امپراطوری روم

کتاب توجه ویژه‌ای به آخرین جنگ پیامبر به نام تبوک دارد. جنگی که لشکر امپراطوری روم و فتح بخشی از سرزمین شام آنروزی را نشانه رفته بود. پیامبری که در همه دوران اقامت در مکه دعوت به اسلام را با صلح و گفتگو پیش می‌برد پس از مهاجرت به مدینه سبک و سیاق دعوت معنوی خود را دگرگون می‌کند و جنگ و برخورد نظامی‌به رویکردی

استراتژیک برای گسترش قلمروی اسلام تبدیل می‌شود. نویسنده هدف آخرین جنگ پیامبر را دسترسی به سرزمین شام (سوریه امروزی) می‌داند که در آن ایام بخشی از امپراطوری روم به شمار می‌رفت. اولین جنگ با رومیان بنام موته با شکست سنگین مسلمانان همراه بود و سردار سپاه و دوجانشین او که توسط پیامبر برگزیده شده بودند جان خویش را از دست دادند. چند ماه پس از این شکست، پیامبر لشکری بزرگتر را برای رویارویی با رومیان در تبوک تدارک می‌بیند. اینبار نیز اما بخت با لشکریان اسلام همراه نبود و رومیان که از سربازان و تجهیزات جنگی بیشتری برخوردار بودند به آسانی راه پیشروی لشکر پیامبر را سد کردند.

عدم موفقیت پیامبر در هماوردی با امپراطوری روم و کشته شدن شماری از نزدیکترین یارانش آخرین فصل زندگی اوست و آغاز نبردی کم و بیش پنهان اما سخت برای جانشینی او. هنگام بازگشت به مدینه گروهی از همراهان توطئه ای نافرجام علیه جان پیامبر تدارک می‌بینند. از نظر نویسنده این حادثه و توطئه دیگری که چند ماه بعد در جریان بازگشت از آخرین مراسم حج بوقوع پیوست بخشی از درگیری‌های آشکار و پنهان روزهای پایانی زندگی پیامبر در میان یاران اوست که از نظر کتاب به موضوع حساس جانشینی او مربوط است.

نگرانی پیامبر از اختلاف یاران

کتاب ریشه اختلاف را در تمایل ضمنی پیامبر به گزینش فردی از خانواده خود به عنوان رهبر جامعه نوظهور مسلمانان و مخالفت بخش بزرگی از یارانش با چنین امری می‌داند. ۳۴ نفر از نزدیکترین یاران او مانند عمر و ابوبکر پیمانی سری میان خود امضاء می‌کنند که در آن جانشینی بر پایه رابطه خویشاوندی نفی و گفته می‌شود که در کلام قرآن کسی که پرهیزکارتر و شایسته تر از دیگران است باید رهبری مسلمانان را بدست گیرد. نویسنده با مقایسه منابع شیعی و سنی و نتیجه می‌گیرد که این پیمان سری آشکارا علی را نشانه رفته بود و پیامبر هم از وجود آن اطلاع داشته و بر پایه یک حدیث، أبو عبيده بن الجراح، کسی که متن پیمان را در کعبه پنهان کرد را بگونه ای کنایه آمیز مورد خطاب قرار می‌دهد.

نویسنده در بخش‌های مختلف کتاب با تکیه بر منابع سنی، شیعه و یا سایر نوشته‌ها به علاقه و اعتماد پیامبر به علی اشاره دارد. این نزدیکی عاطفی و خانوادگی به معنای مخالفت با اصلی ترین یاران و نزدیکانش مانند ابوبکر و عمر نبود. او با وجود این که گفته بود «علی سرور مومنان است» و یا «هر که را من مولایش هستم علی هم مولای اوست» ولی با صراحت از گزینش او به عنوان جانشین سخنی به میان نیاورد و هیچ اشاره ای هم در متن قرآن به موضوع مهم جانشینی وجود ندارد.‌

هاله وردی از همه این نشانه‌ها و گفته‌ها نتیجه می‌گیرد که مسئله جانشینی پیامبر در آن زمان یک موضوع سیاسی بود چرا که جامعه نوظهور مسلمانان نیاز به یک رهبر سیاسی داشت و کسی به مشروعیت قدسی این رهبری نمی‌اندیشید. نویسنده بخشی از کتابش را به آخرین سفر پیامبر به مکه و ماجرای غدیر خم اختصاص می‌دهد. از نظر او منابع سنی به دلیل دشمنی با شیعیان برخی از داده‌های مربوط به علی بن ابوطالب را نادیده می‌انگارند. پیامبر در جریان آخرین مراسم حج خود نیز بروشنی گفته بود که قرآن و خانواده دو چیزی هستند که او برای یارانش بر جا می‌گذارد. به نظر‌ هاله وردی روایتی که از غدیر خم وجود دارد معتبر است ولی تجلیل از علی به معنای برگزیدن رسمی‌ او به جانشینی نیست. فرضیه کتاب این است که پیامبر با نگرانی نبرد و تنش بر سر جانشینی خود را دنبال می‌کرد بدون آن که بتواند پیش از وفات راه حلی برای آن بیابد. به نظر می‌رسد تردید‌های پیامبر به شکنندگی و شکاف در جامعه مسلمانان آن روز و نیز قدرت مخالفان علی نیز باز می‌گشت. همزمان، به گفته کتاب، کلام پیامبر در آخرین دوران زندگی او همان اعتبار و نفوذ گذشته را نداشت و همین امر شاید گزینش جانشینی که بتواند مورد توافق همگان باشد را دشوار می‌ساخت. بویژه آن که پیامبر از شخصیت معنوی و دینی دوران مکه به رهبر سیاسی و سردار جنگی در مدینه تبدیل شده بود و این چرخش معنا دار زمینه ساز تنش میان او و پیروانش هم می‌شد. برای نویسنده استفاده ابزاری از متن قرآن و احادیث هم از این زمان به یک رویکرد سیاسی مهم در دنیای اسلام تبدیل شد.

پیامبر در خانواده

نکته جالب دیگر در کتاب‌ هاله وردی پرداختن به رابطه پیامبر با خانواده و زنانش است که به نظر نویسنده یکی از جلوه‌های مهم بعد این دنیایی زندگی و شخصیت و سبک و سیاق زیستن او به عنوان فرزند زمانه خویش بود. کتاب در بخش‌هایی به رابطه پرفراز و نشیب پیامبر با زنانش بویژه حفصه (دختر عمر) و یا عایشه (دختر ابوبکر) و نیز ماریا، کنیزی مصری می‌پردازد. اسناد تاریخی به‌جا مانده از این دوران حکایت از نارضایتی حفصه از رابطه پیامبر با ماریا دارد و بردن این خبر نزد عایشه. پیامبر که رابطه خاصی با

عایشه داشت از این موضوع بسیار ناراحت می‌شود و حفصه را بخاطر این کار سرزنش می‌کند. این حادثه خصوصی مانند نمونه‌های پرشمار دیگر زندگی خانوادگی پیامبر و نیز دلیل و چگونگی ازدواج او با زنان متعدد، پدیده هنجاری در متن سنت‌ها و رسوم قبیله ای و فرهنگ جامعه آن زمان سرزمین حجاز بود. روایت وعده‌های پیامبر به یارانش در جنگ تبوک پیرامون به اسارت گرفتن و تصاحب زنان موطلایی رومیان یکی دیگر از مثال‌هایی است که در بستر اجتماعی قرن هفتم میلادی معنا دارد. همزمان او مانند هر پدر دیگری از مرگ زود هنگام چند تن از فرزندانش غمگین و افسرده می‌شود و مرگ آخرین فرزند او به نام ابراهیم پیش از رسیدن به دو سالگی واپسین بخش رویدادهای ناگوار دوران زندگی او را تشکیل می‌دهد.

نکته دیگر جالب در کتاب اشاره به برخی اصول و قواعد مذهبی بود که بتدریج در میان مسلمانان شکل می‌گرفت. نویسنده با تکیه بر اسناد و شواهد تاریخی بر این باور است که بخشی از این اصول و سنت‌ها، رسوم اجتماعی و سبک و سیاق زندگی آن دوران مربوط می‌شدند و رنگ و بوی فرهنگ حجاز را داشتند. نمونه جالب این ارتباط چگونگی شکل گیری مراسم حج و جایگاه کعبه است که پیش از فتح مکه توسط افراد بت پرست نیز انجام می‌گرفت. در جریان مراسم حج در سال نهم هجری (۶۳۱ میلادی) با حضور پیامبر است که عناصر اصلی مراسم کنونی حج پا می‌گیرند. این بدان معناست که اگر پیامبر بجای حجاز در روم، ایران و یا یونان زندگی می‌کرد چه بسا بسیاری از آنچه که امروز در شمار قواعد و رسوم اصلی دینی به شمار می‌روند و برای کسانی وجه قدسی بخود گرفته‌اند بگونه ای دیگر بودند.

شخصیت پیامبر به مثابه بشر

به نظر می‌رسد پیام اصلی نویسنده بیش از آنکه بازخوانی ساده و تاریخی حوادث آن سال‌ها باشد ترسیم چهره واقعی و عینی از پیامبر اسلام، سبک و سیاق زندگی و جایگاه او از رهگذر حوادث روزمره و نوع رابطه او با اطرافیان و تصویر او در درون جامعه مسلمانان آن زمان است. نویسنده نشان می‌دهد که بر خلاف باور امروزی بسیاری از مسلمانان پیامبر در زمان خود به عنوان شخصیت مقدس و «معصوم»در جامعه نوظهور مسلمانان مورد پرستش قرار نمی‌گرفت و نوع رابطه او با یارانش از جنس روابط عادی اجتماعی آن زمان بود. کتاب‌های پرشمار دیگری هم که توسط اسلام شناسان سرشناس نوشته شده‌اند به وجه زمینی و بشری زندگی پیامبر اشاره می‌کنند. او، همانگونه که از لابلای ده‌ها حدیث و آیه قرآن و منابع تاریخی نیز پیداست دارای رابطه ای انسانی و این دنیایی با خانواده، یاران و مخالفانش است و همه پدیده‌های فردی و اجتماعی رایج در زندگی افراد مانند دوستی، عشق، اختلاف نظر، حسادت، خشم، تنفر، نارضایتی، سرخوردگی، افسردگی، کنایه زدن، تهدید را هم می‌توان در روابط پیامبر یافت. سبک . سیاق زندگی، حرف‌ها و تصمیمات او با وجود نقش هدایت کننده و معنوی و یا احترامی‌ که او نزد مسلمانان داشت همیشه بی چون و چرا پذیرفته نمی‌شدند و پوشاندن جامه قدسی به آنها بیشتر کار نسل‌های بعدی مسلمانان بود.

هاله وردی در مقدمه کتاب اشاره می‌کند که مسلمانان در طول تاریخ روایتی خیالی از پیامبر و زندگی او را در تصورات و روانشناسی جمعی شکل دادند که در آن همه چیز در‌هاله ای از معصومیت، تقدس و راز و رمز قرار دارد. بدینگونه است که در روانشناسی جمعی و فرهنگ عامه مسلمانان پیامبر نه یک رهبر معنوی و یا رهبر سیاسی یک جامعه در حال زایش در دل حجاز قرن هفتم که شخصیت اسطوره ای و معصومی‌است برای پرستش با تعصب کامل و بدون پرسشگری.

باز کردن صندوق مهر و موم شده تاریخ

همه مذاهب روایت و یا روایت‌هایی از دوران آغازین خود ارائه می‌کنند که مانند همه باورها و اسطوره‌های مربوط به گذشته‌های دور می‌توانند موضوع کار پژوهش تاریخی قرار گیرند. این روایت‌های دینی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده‌اند و در گذار تاریخ در ذهنیت عمومی‌بصورت حقیقت‌های بدیهی در آمده‌اند که کمتر کسی، بویژه در میان دینداران، پیرامون آنها تردیدی به خود راه می‌دهد. اهمیت این کتاب مانند بسیاری از آثار دیگری که از جمله در غرب پیرامون زندگی و شخصیت پیامبر اسلام نوشته شده پیش از هر چیز پرداختن به تاریخ دین و پیامبر با رهیافت تاریخ نگارانه و با فاصله گیری از تعصب دینی و باورهای کورکورانه است. نویسنده انگیزه خود از نگارش این کتاب را پرداختن سنجشگرانه به بخشی از تاریخ صدر اسلام می‌داند که ابهامات و پرسش‌های فراوانی پیرامون آن وجود دارد. مطالعه کتاب نشان می‌دهد که دغدغه اصلی‌هاله وردی بازخوانی تاریخ و منابع تاریخی و نشان دادن ابهامات، تناقضات و پرسش‌های بی پاسخ پیرامون آن دوران است.

سبک روایتی کتاب آنرا شبیه یک رمان تاریخی کرده است اما تلاش نویسنده این است که در بازخوانی حوادث تاریخی آن دوران به اسناد گوناگون مراجعه شود و روایت‌ها و اختلاف‌های آنها بدون پیش داوری و سوگیری در اختیار خواننده قرار گیرد. نویسنده به متن قرآن و احادیث، کتاب‌های تاریخی و روایات منسوب به سنی‌ها و شیعیان و پژوهش‌های گوناگون مراجعه کرده تا به گفته خود تکه‌های پازل این آخرین لحظات زندگی پیامبر را در کنار یکدیگر بچیند. برای نشان دادن دشواری‌های روش شناسانه کار تاریخی پیرامون وقایع دوران آغازین اسلام،‌هاله وردی یادآوری می‌کند که بخش اصلی منابع موجود بیش از صد سال پس از درگذشت پیامبر مکتوب شده‌اند، روایت‌ها گوناگون و متفاوتند و سرند کردن، داوری و یافتن داده‌های معتبر کار آسانی نیست. این پیچیدگی و دشواری در بعد منبع‌شناسی از جمله به این موضوع مهم باز می‌گردد که رویدادهای ماه‌های پایانی زندگی پیامبر اسلام نقش اصلی را در بوجود آمدن شکاف‌ها، جداسری‌ها و تنش‌های بعدی در میان مسلمانان بازی کردند. تنش‌هایی که در طول قرن‌ها بر روانشناسی و زندگی جمعی جامعه مسلمانان سایه افکنده و شکل‌گیری «امت اسلامی» یگانه را که آرزوی پیامبر هم بود ناممکن ساختند.

بازخوانی تاریخ اسلام

در سال‌های اخیر بحث پیرامون تاریخ دوران آغازین اسلام و حتا متن قرآن و چگونگی پیدایی آن و بویژه رابطه این متن با خود پیامبر در ایران نیز گسترش یافته است. شماری از دین پژوهان، روحانیون و روشنفکران دینی در ایران نیز پا به میدان پرچالش این بحث‌ها و کندو کاوها گذاشته‌اند و از ورودی‌های گوناگون به خوانش دوباره تاریخ صدر اسلام روی آورده‌اند. این بحث‌های مهم در بستر فرهنگی جامعه ایران فقط اهمیت تئولوژیک (دین شناسانه) و تاریخی ندارند. پیش از این نیز بسیاری از پژوهشگران بویژه در غرب با مطالعه سنجشگرانه تاریخ دوران آغازین اسلام، آثار مهمی‌درباره زندگی پیامبر اسلام و تحلیل متون اصلی مذهبی را بوجود آورده‌اند که بخش بزرگی از آنها برای افکار عمومی‌کشورهای مسلمان نشین ناشناخته باقی مانده‌اند. ژاک برک پژوهشگر و اسلام شناس سرشناس فرانسوی زمانی از رابطه مشکل دار مسلمانان با تاریخ سخن گفته بود و ضرورت بازگشت به اسلام به مثابه امر تاریخی و پیوستن به تاریخ جهان ما. معنای سخن ژاک برک ضرورت بازخوانی دوران صدر اسلام بر بستر تاریخ آن زمانه و دنیای آن روز و کنارگذاشتن خوانش اسطوره ای ونگاه قدسی به حوادث آن دوره است. مقدمه کتاب بدرستی به سخن ارنست رنان اشاره دارد که محمد را مانند همه شخصیت‌های مهم دینی دیگر انسان متعلق به تاریخ زمان خود و تاریخ بشریت می‌دانست و بر آن بود که تاریخ اسلام باید از تله خوانش تقلیلی و یکسویه و یا باورهای قدسی شده رهایی یابد.

از نظر نویسنده، مسلمانان از نگاه کردن در آئینه تاریخ واقعی خویش می‌گریزند و در این باور به سر می‌برند که گویا می‌شود همه تاریخ و حتا آینده را در اسطوره جاودانگی و معصومیت پیامبر اسلام و یا دیگرشخصیت‌های مهم صدر اسلام و باورهای دینی خلاصه کرد. تاریخی که بدون پرسش و بدون چند و چون کردن قرن‌هاست در صندوقی مهر و موم شده از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و نوعی روانشناسی جان سخت را شکل داده که گویا راه رستگاری بازگشت به سنت پیامبر و اجرای اصول و زیستن در حال و هوای آن زمانه است. خشک‌اندیشی و تعصب دینی، سماجت و میل بی پایان به بازگشت به «اصل»، به تجربه، سنت‌ها و آداب اولیه اسلام و باور به «جامعیت» و «خاتمیت» اسلام (شیعه یا سنی) از جمله پی آمد این نگاه به دین و تاریخ آن است. چنین روانشناسی و گرایشی در ادیان دیگر هم وجود داشته و هنوز هم در میان اقلیتی از پیروان آنها دیده می‌شود. اما بسیاری از پدیده‌های دوران ما از جمله نفوذ گسترده اسلام گرایی در اشکال گوناگون آن نشان و حکایت از حضور گسترده این ذهنیت در دنیای اسلام و افکار عمومی‌آن دارد. گویا آن چه که جوهر پیام معنوی اسلام را تشکیل می‌دهد همین باور بی خدشه به اصول اولیه و تکرار صوری و بازتولید اصیل آداب و رسم‌هایی است که به آن دوران تعلق دارند. به این گونه است که در قرن بیست یکم کسانی با سماجت و با رجوع به قواعد و متون دینی و یا سنت پیامبر می‌خواهند به سبک و سیاق حجاز قرن هفتم و به نام دین و خدا قصاص و سنگسار کنند، گناهکار را در ملاء عام تازیانه بزنند، چند همسری مردان را مشروع بدانند و یا بر حجاب اجباری زنان پافشارند. برای آنها اصول دینی زمان و مکان ندارند و دینداری ناهمساز با زمانه هم پرسشی را در میان آنها برنمی‌انگیزد. گویی در این سبک و فرهنگ دینداری جای هدف و وسیله عوض می‌شود و این پایبندی صوری و ابزاری به اصول دینی با هدف جلب رضای خدا و رفتن به بهشت (و نه معنای مناسک و رابطه آنها با معنویت در دنیای امروز) است که رستگاری در این و آن دنیا را برای مومنان به ارمغان می‌آورد.

گسترش بحث سنجشگرانه پیرامون تاریخ صدر اسلام، کیستی و زندگی پیامبر و یا دیگر شخصیت‌های اصلی دینی و نیز واکاوی متون مقدس و راستی آزمایی متون و باورهای تاریخی ادیان همه و همه می‌توانند نقش مهمی‌در کاستن تعصب‌ها و نگاه بسته و یکسویه به دین و تاریخ و شخصیت‌های آن و نیز گسترش نسبی گرایی و رفرم دینی بازی کنند. مخالفت شدید و بر آشفتگی نهادهای رسمی‌ دینی با این بحث‌ها و باز شدن صندوق رازها، ناشناخته‌ها و بدفهمی‌های تاریخی هم جای شگفتی ندارد. چرا که نهادهای محافظه کار دینی و سیاسی نه تنها نمی‌خواهند انحصار حقیقت دینی از دست آنها خارج شود که هر نوع بحث سنجشگرانه و نقد گذشته و بازخوانی تاریخ را هم به معنای کاسته شدن از نفوذ دین و نهادهای دینی و کم شدن دلبستگی و ایمان یکسویه به دین تلقی می‌کنند.

————————————

یادداشت‌ها و مقالاتی که در رادیو فردا منتشر می‌شوند بیانگر نظر نویسندگان خود هستند و نه بازتاب دیدگاهی از رادیو فردا.

سعید پیوندی جامعه شناس و استاد دانشگاه در فرانسه است.

نمایش نظرات

© 2019 تمام حقوق این وب‌سایت، بر اساس مقررات کپی‌رایت، برای رادیو فردا محفوظ است.

داستان ناگفته یکی از مستنداتی است که حقایق را گفته و این مستند به دست دستان توانای انجمن نازی سنتر ایران ساخته شده است. باشد که یاد آنان جاودان بماند…

کانال ما : @IVREICH

بیماری کیانای دوساله، مسیر زندگی مادرش را تغییر داد. دردهای دختر، چشم …

داستان ناگفته یکی از مستنداتی است که حقایق را گفته و این مستند به دست دستان توانای انجمن نازی سنتر ایران ساخته شده است. باشد که یاد آنان جاودان بماند…

کانال ما : @IVREICH

بیماری کیانای دوساله، مسیر زندگی مادرش را تغییر داد. دردهای دختر، چشم …

آبراهام مازلو که به عنوان پدر روانشناسی انسانگرا شناخته می شود نیازهای انسانی را در ساختاری هرمی طبقه بندی می کند، به طوری که  تا نیازهای طبقات پایینتر هرم رفع نشوند، نیازهای طبقات بالاتر مجال ظهور پیدا نمی کنند. قبل از تشریح  بیشتر این ساختار،  نمونه های واقعی زیر را در نظر بگیرید:

در مثال اول محرومیت مردم فقیر مصر، باعث شده سرزمین رویایی آنها در مزرعه خجسته خوراکیها خلاصه شود، در فیلم چارلی و کارخانه شکلات سازی در حالی که در پایان فیلم پیام انسانی و متفاوتی به مخاطب ارایه می شود ولی ارتباط فقر چارلی و در نتیجه عدم دسترسی او به شکلات ، او را به کارخانه ای که حتی سبزی هایش نیز از شکلات ساخته شده می کشاند، خاطرات پزشک اسیر در اردوگاههای آلمانی از یک نظر جالب است، چون وی قبل از آنکه اسیر شود مشکل نیاز خوراک  نداشته است. و بعدا که از لحاظ تغذیه در اردوگاه دچار مشکل می شود، افکارش نیز متناسب با آن شکل می گیرد.  در نمونه چهارم دوست داشتن محیط زیست و تلاش برای حفظ آن از نیاز بالاتری ناشی می گیرد که در مردمی  که با مشکل تامین سوخت برای فرار از سرما مواجه هستند مجال ظهور پیدا نمی کند. و در نهایت  در نمونه پنجم سقراط به عنوان بخشی از دفاع خود در دادگاه  زندگی پس از مرگی را تصور می کند که در آن جستجوی خود را در طلب دانش ادامه خواهد داد، سقراط از نیاز عالیتری سخن می گوید که در طبقه بالاتری در هرم مازلو قرار دارد. زندگی آرمانی بعد از مرگ را در انواع خوراکیها و شرابها نمی بیند. نتیجه دیگر آنکه سقراط نیازهای طبقات پایینتر هرم مازلو را رفع کرده و به طبقات بالاتر آن راه یافته است.

مازلو نیازهای انسان را در یک ساختار هرمی قرار می دهد که در شکل مقابل ملاحظه می کنید:(برای مشاهده در اندازه بزرگتر اینجا کلیک کنید)

در پایینترین قسمت هرم نیازهای فیزیولوژیک از قبیل غذا، تنفس، خواب ،سکس و مانند آن قرار دارد،نیازهای امنیتی از قبیل  امنیت بدنی، خانوادگی و شغلی  در سطح دوم دارد،در سطح سوم نیازهای عاطفی از قبیل دوستی ، پذیرش توسط اجتماع و علاقه به دیگران قرار دارد،در سطح چهارم نیازهای اجتماعی و احترامی از قبیل عزت نفس، موفقیت و احترام متقابل قرار دارد،ودر نهایت نیازهای خود شکوفایی مثل معنویت، خلاقیت وحل مشکلات بالاترین سطح هرم را تشکیل می دهند.

بر اساس نظریه مازلو نیازهای طبقه پایینتر قویتر است و بدون ارضای نیازهای هر طبقه نمی توان به طبقه بالاتر دست یافت.

داستان ناگفته اسلام

حال با این نظریه ، به آیاتی از قران که به توصیف بهشت می پردازند نظری می افکنیم،

سوره رعد آیه 35:

بهشتي كه به متقين وعده داده شده از زير آن نهرها روان است ميوه و سايه هاي آن دائمي است آن عاقبت كساني است كه تقواي پروردگار را رعايت كردند و سرانجام كافران آتش است.

سوره محمد آیه 15:

بهشتي كه به متقين وعده داده شده در آن نهرهايي است كه آب آن تغييرناپذير است و نهرهايي از شيري كه طعم آن دگرگون نمي شود و نهرهايي از شراب كه براي نوشندگان لذت بخش است و نهرهايي از عسل ناب وجود دارد و از هر ميوه كه بخواهند برايشان فراهم است و مغفرت پروردگار شامل حال آنهاست.

سوره بقره آیه 25:

و به كساني كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده اند بشارت بده به باغهايي كه از زير آن نهرها جاريست تمام ميوه هاي آن روزي ايشان مي شود، مي گويند: اين همان چيزي است كه پيش از اين روزي ما بوده است. و مانند آن برايشان آورده مي شود؛ و برايشان در آنجا همسراني پاكيزه خواهد بود و در آن جاويدانند.

سوره انسان آیه 13:

در آن بر تختهايي تكيه زده اند كه نه گرمايي به آنها مي رسد و نه سرمايي.

سوره انسان آیات 14 تا 21:

سايه ها بر ايشان نزديك است و ميوه ها در اختيارشان مي باشد و ظروفي از نقره و جامهاي بلورين پيرامون آنها گردانده مي شود. و جامهايي از  نقره كه به اندازه مقدر شده است. و در آن از شرابي كه با زنجبيل مخلوط شده است مي نوشند. چشمه اي در آن است كه سلسبيل ناميده مي شود. و بر گرد آنان پسران جاوداني مي گردند. چون آنها را ببينند گمان مي كنند كه مرواريدهايي پراكنده اند. و آنها را در حالي مي بيني كه داراي نعمت و سرزمين وسيعي هستند.جامه هاي ابريشمي سبز و ديباهايي ستبر بر ايشان است و دستبندهايي از نقره است و پروردگارشان شرابي پاك به آنان مي نوشاند.

سوره غاشیه آیات 10 تا 15:

در بهشتي هستند كه در درجه اعلا قرار دارد. در آن سخنان بيهوده نمي شنوند. و در آن چشمه اي روان است. در آن تختهاي بلندي وجود دارد. جامهايي نهاده شده و پشتيهايي چيده شده و فرشهايي گسترده شده است.

سوره حج آیه 23:

در آنجا با دستبندهايي از طلا و مرواريد آراسته مي شوند و لباسهايشان از حرير است.

سوره الرحمن آیات 56 تا 58:

در آن زناني كه نگاههايشان را فروهشته اند وجود دارد كه دست هيچ جن و انسي قبل از ايشان به آنها نرسيده است. پس كداميك از نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي كنيد. گويي كه ايشان ياقوت و مرجانند.

سوره الرحمن آیات 70 تا 72:

در آنجا نيك خو و نيك رمويند. پس كدامين نعمت پروردگارتان را انكار مي كنيد. حوراني سفيد بدن در خيمه ها مخصوص شوهران خودند.

سوره الرحمن آیه 76:

بر بالشهاي سبز و فرشهاي نيكو تكيه زده اند.

سوره دخان آیات 51 تا 55:

متقين در مقام اميني هستند. در باغها و چشمه سارها.لباسهايي از حرير و ديباي ستبر مي پوشند و در مقابل هم نشسته اند و همچنين  آنها را با حورياني درشت چشم همسر مي گردانيم. در آنجا هر ميوه اي كه بخواهند به راحتي در اختيارشان قرار داده مي شود.

سوره زخرف آیات 70 تا 74:

شما و همسرانتان شادمانه داخل بهشت شويد. سينيهايي از طلا و جامهايي در برابر آنان مي گردانند و در آنجا آنچه دل آرزو كند و چشم از آن لذت ببرد وجود دارد و شما در آن جاويدانيد. و آن بهشتي است كه براي آنچه انجام داديد به ارث برده ايد. براي شما در آنجا ميوه هاي فراواني وجود دارد كه از آن مي خوريد. ولي مجرمان در عذاب جهنم جاويدانند.

یک نگاه کافی است تا متوجه شویم که همه این نعمتها فقط برای  ارضای نیازهای موجود در پایینترین سطح هرم مازلو می باشد، با توجه به اینکه عدم ارضای این نیازها موجب اضطراب و ناراحتی در فرد می شود، و شدت نیاز در این سطح فوق العاده شدید است، و در نهایت کمی دانش و اطلاعات قشری که در این سطح از نیازقرار دارد، پذیرش وعده های این چنینی را برای آنها راحتتر می کند.

به صورت خلاصه توصیف هایی که از بهشت در قرآن می شود نشان می دهد که محمد در چه وضع اسفباری زندگی می کرده است و آرزوهایش در چه سطحی قرار داشت. البته در این سطح هنر کمتر مجال بروز پیدا می کند و به جایی می رسد که چشمه های بهشتی را به شکل عسل و شیر می بیند. و مورد دیگر اینکه این توصیفات برای کسانی که  از  در چنین سطحی از زندگی قرار دارند چه انگیزه قوی می توانست باشد و چه لشکر خطرناکی می توانست برای محمد تشکیل دهد. به همین دلیل است که وقتی سطح زندگی مردم  تنزل پیدا می کند، افراط گرایی فرصت بیشتری برای ظهور می یابد. و مردم دست به دامن عقایدی می شوند که بهشتی با خوارکیهای فراوان را نوید می دهد.

احتمالا بیشتر شما  در خصوص غزوه بنی قریظه و قتل عام و اسارت یک قوم یهودی ساکن مدینه در صدر اسلام شنیده اید. مخاطبان هدف من بیشتر مسلمانان و بويژه شیعیان هستند بنابراین  در خصوص منابعم مجبورم به جای مناظره درخصوص اعتبار اسناد از منابعی نقل کنم که مورد تایید دوستان شیعی باشد. لازم به ذکر است. دوستان غیر مذهبی ، می توانند مقاله حمله به بنی قریظه نوشته دکتر علی سینا را مطالعه کنند. که بیشتر مبتنی بر روایاتی از صحیح بخاری و صحیح مسلم  است و البته این کتابها از نظر اسلام شناسان نسبت به کتب شیعی اعتبار تاریخی بیشتری دارند.ولی برای دوستان شیعی قبل از پرداختن به خود داستان، یک حکم فقهی در خصوص جنگ و اسیران جنگی ازجلد 1 کتاب شرایع الاسلام  علامه حلی صفحه 242  نقل می کنم البته این حکم را در سایر کتابهای فقهی مثل جواهر می توانید پیدا کنید. ولی کتاب شرایع اعتبار بیشتری دارد به طوری که علمای شیعه بیش از بیست شرح بر آن نوشته اند. در این جا لازم است از یکی از دوستانم در فیس بوک که زحمت ترجمه این متن را از کتاب شرایع به عهده گرفت سپاسگزاری کنم. اگر اسمی از این دوست عزیز نمی بردم به دلیل درخواست خود ایشان است. اما متن حکم:

در زمان جنگ، حکم قتل،  بر ذکور یا پسر بچگان بالغ  قابل اجرا میباشد در خلال جنگ امام وقت اختیار کامل در مورد سرنوشت اسیر نا بالغ را دارد  می توان بر گردن او ضربه وارد نمود یا دست و پاهایش را را در خلاف جهت هم  قطع کرد و یا شاهرگش را زده به همان حال رهایش نموده تا جان دهد.(این ها در خلال جنگ بود) اما اگر اسیر بعد از جنگ کشته نشد و به اسارت افتاد امام وقت اختیار کامل در مورد سرنوشتش دارد که او را امان دهد یا در برابر فدیه آزادش نماید ویا او را به عنوان برده (غنیمت جنگی) ببخشدو از او به عنوان برده استفاده شود. حتی اگر اسیر بعد از اسارت نیز مسلمان شد و اسلام اختیار نمود باز هم این حکم بوسیله امام وقت قابل اجرا میباشد.اگر اسیری عاجز از راه رفتن و حرکت کردن باشد چون هنوز حکم امام وقت نامعلوم میباشد کشتن اسیر واجب نیست مگر اینکه جنگجوی مسلمان عجله داشته باشد در این صورت جنگجوی مسلمان مرتکب هیچ گناهی نشده است.واجب است برفرد مسلمان که اسیر را آب و خوراک دهد، در باب کشتن اسیر بایستی دست و پای اسیر را بسته و گردنش را قطع و سر او را با خود ببرند.دفن جنازه اسیر بر فرد مسلمان واجب نیست ولی اگر جنگجوی مسلمان خواست که اسیر را دفن کند و شک داشت که اسیر طفل است یا بالغ می تواند او را در قبرستان مسلمین و اصول اسلامی دفن نماید.ولی اگر اسیر به سن بلوغ رسیده باشد باید با او رفتاری شود که با پدرش میشود و اگر تنها باشد هنوز میتوان او را با اصول اسلامی دفن نموداگر شوهری اسیر شد نکاحش با زنش باطل نمیشود مگر آنکه امام وقت او را به بردگی کردن تشخیص دهد در این صورت نکاحش باطل است ( باید اینجا باز گردیم به اختیارات امام وقت که قبلا ذکر شد)،اگر کسی تشخیص نمیدهد که اسیر بالغ هست یا نه بایداسیر را معاینه کرده که موهای روی پوست جای سبیل و ریش و شرمگاه زبر میباشد یا نه.در باب شیوه کشتن اسیر میتوان یا از سمت راست یا پای چپ او را زخمی نموده تا خون به حدی جاری شود تا اسیر جان بسپارد.

اگر داستان بنی قریظه را خوانده باشید. متوجه می شوید که این حکم نسبت به آن خیلی تلطیف شده و حداقل بعد از جنگ جواز کشتن اسیران را نمی دهد. اما در غزوه بنی قریظه ، قتل عام مردان بعد از تسلیم شدن آنها و بدون جنگ صورت گرفت.

اگر تا حالا چیزی در این موارد نشنیده اید به طور خلاصه عرض می کنم که در طول غزوه خندق ، بنی قریظه که یکی از طوایف یهود در مدینه بود. ظاهرا بر خلاف عهدنامه ای که با محمد بسته بودند عمل کرده و برای محاطره کنندگان اسلحه فراهم می کنند(؟ در خصوص نوع پیمان شکنی توافقی وجود ندارد) . بعد از اتمام غزوه محمد سپاهیانش را به سمت بنی قریظه حرکت داده و قلعه آنها را محاصره می کند. تا بعد از چند روز قوم بنی قریظه از قلعه  خود بیرون آمده و خود را تسلیم می کند. محمد سرنوشت آنها را به سعد ابن معاذ می سپارد. و سعد حکم می کند مردان جنگی کشته شده و زنان و کودکان اسیر و ثروتشان بین مسلمانان قسمت شود. و بدین ترتیب مردان بنی قریظه کشته می شوند در خصوص تعداد کشته شدگان توافق وجود ندارد بیشر دین شناسان بین 400 تا 900 نفر می دانند. در این کلیپ ویدویی خمینی تعداد کشتگان را بین 700 تا 900 نفر می داند.

این خلاصه داستان بود به نقل از علمای شیعه ، آیه 25 سوره احزاب هم به این واقعه اشاره می کند اگر چه اسمی از بنی قریظه نبرده است اماعمده مفسران منظور قران را از اهل کتاب بنی قریظه می دانند حتی مشکینی در ترجمه آیه هم بعد از اهل کتاب داخل پارانتز نام بنی قریظه را آورده است. در سایت تبیان که برای قران شش تفسیر را به صورت آنلاین منتشر کرده، پنج تفسیر آن را به بنی قریظه نسبت می دهند و تفسیر اطیب البیان هم ظاهرا مشکل فنی دارد یعنی یا سایت تبیان هنوز محتوا را کامل نکرده و یا سایت مشکل فنی دارد به هر حال برای تفسیر اطیب البیان فقط متن آیه و ترجمه آن قرار دارد. هیچ تفسیری دیده نمی شود.

در اینجا دیدگاه پنج مفسر قرآن را از سایت تبیان در اینجا نقل می کنیم. برای مطالعه کامل به خود سایت مراجعه نمایید در اینجا از هر تفسیر فقط برگزیده ای نمایش داده می شود.

تفسیر مجمع البیان از شیخ طبرسی:

پيامبر فرود: شما هركدام از انصار را مى‏خواهيد براى داورى برگزينيد، و آنان «سعدبن‏معاذ» كه مردى خوش نام بود براى اين كار برگزيدند و تسليم شدند تا او درباره آنان داورى نمايد. پس از تسليم شدن آنان به داورى «سعد»، مسلمانان سلاح‏هاى آنان را گرفتند و همه را در قرارگاهى بازداشت كردند تا نتيجه داورى روشن شود؛ و پيامبر گرامى دستور داد تا «سعد» را بياورند و موضوع را با او در ميان گذارند. هنگامى كه «سعد» آمد وجريان را با او در ميان نهادند، گفت: اينك آن روزى است كه من بايد شهامتمندانه و آگاهانه و با دقت تصميم بگيرم و بدون ترس از ملامت و نكوهش اين و آن، حكم خدا پسندانه صادر كنم؛ و آنگاه پس از مطالعه كافى در اين مورد، گفت: به‏باور من پيمان شكنان و كسانى كه به يارى شرك گرايان مصمّم بودند بايد كشته شوند، و زنان و كودكانشان اسير و ثروت‏هايشان ميان مسلمانان تقسيم شود و زمين‏ها و خانه‏هاى آنان به مهاجران مسلمان واگذار گردد؛ چرا كه «انصار» داراى خانه و زمين هستند، امّا مهاجران مسلمان خانه و زمين ندارند.(145) پيامبر خدا تكبير گفت و فرمود: لقد حكمت فيهم بحكم‏الله عزّوجلّ(146) در مورد آنان، براساس فرمان خدا داورى كردى… و بدين سان به حكم داور برگزيده خودِ آنان، جنگاورانشان كه شمارشان را چهارصدوپنجاه تا شصت تن گفته‏اند، اعدام شدند و هفتصد و پنجاه نفر نيز به اسارت رفتند، و سرانجام كيفر عهدشكنى و خيانت خودشان گريبانشان راگرفت.

داستان ناگفته اسلام

تفسیرالمیزان طباطبایی

 زهرى مى‏گويد: رسول خدا (ص) در پاسخ بنى قريظه كه پيشنهاد كردند يك نفر را حكم قرار دهد، فرمود: هر يك از اصحاب مرا كه خواستيد مى‏توانيد حكم خود كنيد، بنى قريظه سعد بن معاذ را اختيار كردند، رسول خدا (ص) قبول كرد، و دستور داد تا هر چه اسلحه دارند در قبه آن جناب جمع كنند، و سپس دستهايشان را از پشت بستند، و به يكديگر پيوستند و در خانه اسامه باز داشت كردند، آن گاه رسول خدا (ص) دستور داد سعد بن معاذ را بياورند، وقتى آمد، پرسيد: با اين يهوديان چه كنيم؟ عرضه داشت جنگى‏هايشان كشته شوند، و ذرارى و زنانشان اسير گردند، و اموالشان به عنوان غنيمت تقسيم شود، و ملك و باغاتشان تنها بين مهاجرين تقسيم شود، آن گاه به انصار گفت كه اين جا وطن شما است، و شما ملك و باغ داريد و مهاجران ندارند. رسول خدا (ص) تكبير گفت، و فرمود: بين ما و آنان به حكم‏  خداى عز و جل داورى كردى، و در بعضى روايات آمده كه فرمود: به حكمى داورى كردى كه خدا از بالاى هفت رقيع رانده، و رقيع به معناى آسمان دنيا است. آن گاه رسول خدا (ص) دستور داد مقاتلان ايشان را- كه به طورى كه گفته‏اند ششصد نفر بودند- كشتند، بعضى‏ها گفته‏اند: چهار صد و پنجاه نفر كشته و هفتصد و پنجاه نفر اسير شدند، و در روايت آمده كه: در موقعى كه بنى قريظه را دست بسته مى‏بردند نزد رسول خدا (ص)، به كعب بن اسد گفتند ……….كعب گفت: چرا اى محمد همه اينها كه گفتى درست است، ولى چكنم كه از سرزنش يهود پروا داشتم، ترسيدم بگويند كعب از كشته شدن ترسيد، و گر نه به تو ايمان مى‏آوردم، و تصديقت مى‏كردم، ولى من چون عمرى به دين يهود بودم و به همين دين زندگى كردم، بهتر است به همان دين نيز بميرم، رسول خدا (ص) فرمود: بياييد گردنش را بزنيد، مامورين آمدند، و گردنش را زدند «2». باز در همان كتاب آمده كه آن جناب يهوديان بنى قريظه را در مدت سه روز در سردى صبح و شام اعدام كرد و مكرر مى‏فرمود: آب گوارا به ايشان بچشانيد و غذاى پاكيزه به ايشان بدهيد، و با اسيرانشان نيكى كنيد، تا آنكه همه را به قتل رسانيد و اين آيه نازل شد:» وَ أَنْزَلَ الَّذِينَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ صَياصِيهِمْ … وَ كانَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيراً» «3». و در مجمع البيان آمده كه ابو القاسم حسكانى، از عمرو بن ثابت، از ابى اسحاق، از على (ع) روايت كرده كه فرمود: آيه» رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ» در باره ما نازل شد، و به خدا سوگند ماييم، و من به هيچ وجه آنچه نازل شده بر خلاف معنا نمى‏كنم .

تفسیر نور از قرائتی

 در سال پنجم بنى قريظه پيمان خود را شكستند و با مشركان همكارى نمودند كه با شكست احزاب دلهره‏اى بر آنان حاكم شد. مسلمانان بعد از پيروزى بر احزاب، قلعه‏هاى آنان را محاصره كردند و پس از 25 روز آنها را از مدينه بيرون راندند و براى هميشه مدينه از پليد طوايف يهود پيمان شكن پاك شد. جنگ با بنى قريظه بركاتى داشت از جمله: الف: آخرين گروه يهود براى هميشه از مدينه خارج شدند. ب: اموال فراوانى از دشمن نصيب مسلمانان شد. ج: جايگاه مسلمانان تثبيت و روشن شد كه هر كس با آنان پيمان شكنى كند بدبخت مى‏شود. 1- از نيروهاى نفوذى و ستون پنجم دشمن نبايد غافل شد. (و انزل الّذين ظاهروهم) 2- همزيستى مسالمت آميز با اهل كتاب، تا زمانى است كه آنان ياور مخالفان نباشند. (و انزل الّذين ظاهروهم من اهل الكتاب) 3- پيروزى از جانب خداوند است. (و انزل) 4- قلعه‏هاى محكم و بلند دشمن، فتح شدنى است. (و انزل… من صياصيهم) 5- اهل كتاب يهود با آن كه با مسلمين مرز مشترك خداپرستى و ايمان به معاد داشتند ولى به حمايت مشركان برخاستند. (ظاهروهم من اهل الكتاب) 6- تنها به دشمنِ رو در رو فكر نكنيد، بلكه متوجّه حاميان آنان نيز باشيد. (ظاهروهم) 7- يكى از امدادهاى غيبى خداوند در جنگ‏ها، ايجاد رعب در دل دشمنان است. (قذف فى قلوبهم الرّعب) 8- روحيّه رزمنده در شكست يا پيروزى جبهه نقش اصلى را دارد.

تفسیر کشاف از ابوالقاسم جارالله زمخشری

ظاهروا الاحزاب من أهل الكتاب (من صياصيهم ) من حصونهم . والصيصية ما تحصن به ، يقال لقرن الثور والظبي : صيصية ، ولشوكة الديك ، وهي مخلبه التي في ساقه ، لانه يتحصن بها . روي أن جبريل عليه السلام أتي رسول الله صلي الله عليه وسلم صبيحة الليلة التي انهزم فيها الاحزاب ورجع المسلمون إلي المدينة ووضعوا سلاحهم علي فرسه الحيزوم والغبار علي وجه الفرس وعلي السرج ، فقال : ما هذا يا جبريل ؟ قال : من متابعة قريش : فجعل رسول الله صلي الله عليه وسلم يمسح الغبار عن وجه الفرس وعن السرج ، فقال : يا رسول الله ، إن الملائكة لم تضع السلاح ، إن الله يأمرك بالمسير إلي بني قريظه وأنا عامد إليهم ، فإن الله داقهم دق البيض علي الصفا ، وإنهم لكم طعمة فأذن في الناس : أن من كان سامعا مطيعا فلا يصلي العصر إلا في بني قريظة . فما صلي كثير من الناس العصر إلا بعد العشاء الاخرة ، لقول رسول الله صلي الله عليه وسلم ، فحاصرهم خمسا وعشرين ليلة حتي جهدهم الحصار ، فقال لهم رسول الله صلي الله عليه وسلم : تنزلون علي حكمي ؟ فأبوا ، فقال : علي حكم سعد بن معاذ ؟ فرضوا به ، فقال سعد : حكمت فيهم أن تقتل مقاتلهم وتسبي ذراريهم ونساؤهم ، فكبر النبي صلي الله عليه وسلم وقال : » لقد حكمت بحكم الله من فوق سبعة أرقعة » ثم استزلهم وخندق في سوق المدينة خندقا، وقدمهم فضرب أعناقهم وهم من ثمانمائة إلي تسعمائة وقيل كانوا ستمائة مقاتل وسبعمائة أسير . وقري ء : الرعب ، بسكون العين وضمها . وتأسرون ، بضم السين . وروي أن النبي صلي الله عليه وسلم جعل عقارهم للمهاجرين دون الانصار ، فقالت الانصار في ذلك ، فقال : إنكم في منازلكم ، وقال عمر رضي الله عنه : أما تخمس كما خمست يوم بدر؟ قال : لا ، إنما جعلت هذه لي طعمة دون الناس .

تفسیر نمونه از ناصر مکارم شیرازی

((سعد بن معاذ)) گفت : اكنون موقعى رسيده كه سعد بدون در نظر گرفتن ملامت ملامت كنندگان حكم خدا را بيان كند. سعد هنگامى كه از يهود مجددا اقرار گرفت كه هر چه او حكم كند خواهند پذيرفت چشم خود را بر هم نهاد و رو به سوى آن طرف كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) ايستاده بود كرد عرض كرد شما هم حكم مرا مى پذيريد؟ فرمود: آرى ، گفت : من مى گويم آنها كه آماده جنگ با مسلمانان بودند (مردان بنى قريظه ) بايد كشته شوند، و فرزندان و زنانشان اسير و اموالشان تقسيم گردد، اما گروهى از آنان اسلام را پذيرفتند و نجات يافتند.

توصیه می کنم در تفسیر طباطبایی قمستیاز متن را که به رنگ نارنجی هست دوباره بخوانید!


قبل از هر مطلبی آیه 24 سوره نساء و ترجمه آن را ببینید:

وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا

و نيز زنان شوهر دار بر شما حرام شده اند ، مگر آنها که به تصرف شما، درآمده باشند از کتاب خدا پيروی کنيد و جز اينها ، زنان ديگر هر گاه در طلب آنان از مال خويش مهری بپردازيد و آنها را به نکاح در آوريد نه به زنا ، بر شما حلال شده اند و زنانی را که از آنها تمتع می گيريد واجب است که مهرشان را بدهيد و پس از مهر معين ، در قبول هر چه هر دو بدان رضا بدهيد گناهی نيست هر آينه خدا دانا و حکيم است

زنان شوهر دار بر مسلمانان حرام می باشد و این قانون یک استثناء دارد و آن هم کنیزان شوهر دار هستند. به عبارت دیگر مالک کنیز می تواند او را از شوهرش جدا کرده و با او همخوابگی کند. ممکن است دوستان مسلمان به این موضوع اعتراض کنند و بگویند که این آیات نیاز به تفسیر دارند و من مسئله را درست متوجه نشده ام. برای همین تفاسیر ابن آیه را از دید طباطبایی در تفسیر المیزان، مکارم شیرازی در تفسیر نمونه، محسن قرایتی در تفسیر نور، فضل ابن الحسن الطبرسی در تفسیر مجمع البیان  و سید عبدالحسین طیب در اطیب البیان می توانید در سایت تبیان ببینید. در پستهای قبلی هم احادیثی آرودیم که به مالک کنیز اجازه می داد کنیز را از شوهرش دور کرده و با او همخوابگی کند که این آیه هم تایید کننده همین موضوع است. باید توجه داشت که این آیه محدودیتی در تصرف کنیز بیان نمی کند ولی در تفاسیر و روایات برای همخوابگی  باید بعد از جدا کردن کنیز تا حیض شدنش صبر کرد.  البته در اصل مطلب هیچ تفاوتی ایجاد نمی کند، فقط یک فاصله زمانی بین جدا کردن کنیز از شوهرش و تجاوز به وی وجود دارد.

در اینجا برای اینکه  پست طولانی نشود فقط به تفسیرالمیزان که فکر می کنم اعتبار بیشتری داشته باشد می پردازیم. سایرتفاسیر را در پیوند فوق می توانید مشاهده کنید:

(امروز در دسترسی به تفاسیر سایت تبیان کمی مشکل داشتم و صفحات به سختی لود می شدند برای تفسیر این آیه در تفسیرالمیزان می توانید به سایت آوینی نیز مراجعه نمایید.)

كلمه (محصنات ) به فتحه صاد اسم مف عول از ماده (ح _ ص _ ن ) از مصدر باب افعالش احصان است، كه به معناى منع است، حصن حصين (دژ محكم ) را هم از اين جهت حصن گفته اند، كه مانع از ورود اغيار است، و وقتى مى گويند: (احصنت المراة ) معناى آن اين است كه فلان زن عفت به خرج داد، و ناموس خود را حفظ كرد، و يا اين است كه از فسق و فجور امتناع ورزيد، در قرآن كريم نيز آمده كه : (التى احصنت فرجها) يعنى داراى عفت بود، و وقتى گفته مى شود: (اءحصنت المراة ) بصورت معلوم و يا (اءحصنت المراة ) بصيغه مجهول، معنايش اين است كه فلان زن شوهر رفت، و در نتيجه شوهرش او را حفظ كرد، و يا بدون دخالت شوهر صرف ازدواج، او را حفظ كرد، و چون بخواهى در مورد زنى بگوئى اين زن آزاده است نه برده، مى گوئى (اءحصنت المراة ) زيرا آزاد بودن او مانع مى شود از اينكه كسى مالك ناموس او شود، و يا آزاد بودنش مانع مى شود از اينكه مرتكب زنا گردد، زيرا در آن ايام زنا در بين كنيزان شايع بود، و آزادها از ارتكاب آن ننگ داشتند.

و ظاهرا مراد از كلمه (محصنات ) در آيه مورد بحث معناى دوم باشد، يعنى زنانى كه ازدواج كرده اند نه به معناى اول و سوم، چون آنچه از زنان خارج از چهار طايفه نامبرده در آيه، ازدواجشان حرام است تنها شوهردارشان است، خواه عفيف باشند و يا نباشند، و چه اينكه آزاد باشند يا كنيز.

پس هيچ وجهى به نظر نمى رسد كه كسى بگويد: مراد از كلمه (محصنات ) در آيه شريفه، زنان عفيف است، با اينكه حكم حرمت ازدواج اختصاصى به عفيف ها ندارد. (ساده تر بگويم آيه شريفه مى فرمايد: غير آن چهارده طايفه، با هر زنى مى توان ازدواج كرد، مگر محصنات يعنى شوهرداران كه ازدواج با آنها حرام است. بعضى ها گفته اند: مگر محصنات يعنى زنان عفيف كه ازدواج با آنها _ البته اگر شوهر داشته باشند – حرام است، بعضى ديگر لفظ نامبرده را حمل كرده اند به حرائر، يعنى گفته اند: مگر زنان آزاد كه ازدواج با آنها _ البته اگر شوهر داشته باشند حرام است، اشكال ما اين بود كه در هر دو احتمالى كه مفسرين دادند قيد – البته اگر شوهر داشته باشند – اخذ شده بود، و در احتمال اول حكم را مختص به زنان عفيف دانستند، با اينكه اختصاصى به آنها نداشت، و در احتمال دوم حكم را مختص به زنان آزاد كرده بودند، با اينكه اختصاصى به آنان نداشت، و معلوم است كه اينگونه معنا كردن را طبع سليم نمى پسندد.

(پس حق مطلب همان است كه گفتيم مراد از كلمه نامبرده زنان شوهردار است ) (مترجم ) افعالش احصان است، يعنى كلمه (محصنات ) عطف است به كلمه (امهات ) و معناى آيه چنين مى شود حرام شد بر شما ازدواج با مادران و… همچنين ازدواج با زنان شوهردار _ البته مادام كه شوهر دارند _.

و بنابراين جمله : (الا ما ملكت ايمانكم ) در اين مقام خواهد بود كه حكم منعى كه در محصنات بود از كنيزان محصنه بردارد، يعنى بفرمايد زنانى كه ازدواج كرده اند، و يا بگو شوهر دارند، ازدواج با آنها حرام است به استثناى كنيزان كه در عين اينكه شوهر دارند ازدواج با آنها حلال است به اين معنا كه صاحب كنيز كه او را شوهر داده مى تواند بين كنيز و شوهرش حائل شود، و در مدت استبرا نگذارد با شوهرش تماس بگيرد، و آنگاه خودش با او همخوابگى نموده، دوباره به شوهرش تحويل دهد، كه سنت هم بر اين معنا وارد شده است.

طباطبایی در ادامه تفسیر روایاتی در خصوص این آیه نقل می کند که آنها هم روشنگر هستند البته یکی از آنها در پستهای قبلی ذکر شده بود.

و در كافى و تفسير عياشى از محمد بن مسلم روايت شده كه گفت : من از امام باقر (عليه السلام ) از معناى كلام خداى عزوجل پرسيدم، كه فرمود:(والمحصنات من النساء الا ما ملكت ايمانكم )، فرمود: به اينكه انسان به برده خود كه كنيزش همسر او است بگويد: از همسر خودت كناره گيرى كن، و ديگر با او نزديكى نكن، آنگاه خود او كنيزش را از دسترس غلام دور نگه بدارد، تا حيض ‍ شود بعد از آن كه پاك شد خودش با او نزديكى كند، سپس اگر خواست دوباره او را در اختيار غلام بگذارد، بعد از آنكه حيض شد او را به غلام برمى گرداند، بدون اينكه حاجت به عقد نكاح داشته باشد.

و در تفسير عياشى از ابن مسكان از ابى بصير از يكى از دو امام باقر و صادق (عليهما السلام ) روايت كرده كه در معناى آيه : (و المحصنات من النساء الا ما ملكت ) فرموده : منظور از محصنات زنان شوهردار است، كه ازدواج با آنان حرام است، به جز زنى كه كنيز تو باشد، و تو او را به غلام خودت شوهر دادى هر وقت بخواهى مى توانى او را از شوهرش جدا كنى، و خودت از او بهره بگيرى، ابى بصير مى گويد: عرضه داشتم : حال اگر كنيزش را به غير غلامش شوهر داده چطور؟ فرمود: او نمى تواند بين اين زن و شوهر جدائى بيندازد، مگر آنكه كنيز خود را بفروشد، آنگاه ديگر ناموس كنيز ملك مشترى مى شود، و مشترى اگر خواست زناشوئى كنيزش با غلام غير را باقى مى گذارد، و اگر خواست مى تواند بين آن دو جدائى اندازد.

……

و در الدرالمنثور است كه طيالسى، و عبدالرزاق، و فريابى، و ابن ابى شيبه، و احمد، و عبد بن حميد، و مسلم، و ابو داود، و ترمذى و نسائى، و ابويعلى، و ابن جرير، و ابن منذر و ابن ابى حاتم، و طحاوى، و ابن حيان، و بيهقى (در كتاب سنن )، همگى از ابى سعيد خدرى روايت كرده اند كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) در روزى كه جنگ حنين پيش آمد لشگرى به طرف اوطاس روانه كرد، و اين لشگر به قشون دشمن برخوردند و با آنان كار زار آغاز نموده در آخر شكستشان دادند، و اسيرانى از آنان گرفتند، بعضى از ياران رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) كه كنيزى از آن مردم نصيبش شده بود از همخوابگى با آن كنيز به خاطر اينكه شوهر دارد و شوهرش هم اكنون در بين مشركين و از مشركين است، كراهت داشت، خداى تعالى در اين باره اين آيه را نازل فرمود: (و المحصنات من النساء الا ما ملكت ايمانكم )، يكى ديگر از زنانى كه ازدواج با آنان حرام است زن شوهردار است، مگر برده اى كه در جنگ به چنگ شما آمده، كه در عين اينكه شوهر دارد مى توانيد با او نزديكى كنيد، ما ناموس آنها را براى شما مسلمين حلال كرديم.


این عمل که به آن تحلیل گفته می شود ظاهرا مختص عقاید شیعه است و اهل تسنن آن را جایز نمیدانند، همخوابگی با کنیز به واسطه مالکیت آن البته در هر دو مذهب پذیرفته شده است، و حتی تعدادی از آیه های قرآن آن را تایید می کند. روایتی که به عنوان سند در اینجا ذکر می شود در کتابهای کافی جلد 5 صفحه 469، وسائل الشیعه جلد 21 صفحه 132 و التهذیب ج 7 صفحه 244 ذکر شده است و می توانید به صورت آنلاین ببینید. دو کتاب تهذیب و کافی از کتاب اربعه شیعه می باشد. متن حدیث به شکل زیر است:

( 10026 ) – 1 – محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد ، و علي بن إبراهيم ، عن أبيه جميعا ، عن ابن محبوب ، عن جميل بن صالح ، عن الفضيل بن يسار قال : قلت لابي عبد الله ( ع ) : جعلت فداك إن بعض أصحابنا قد روى عنك أنك قلت : إذا أحل الرجل لاخيه جاريته فهي له حلال ؟ فقال : نعم يا فضيل ، قلت له : فما تقول في رجل عنده جارية له نفيسة و هي بكر أحل لاخيه ما دون فرجها أله أن يفتضها ؟ قال : لا ، ليس له إلا ما أحل له منها و لو أحل له قبلة منها لم يحل له ما سوى ذلك ، قلت : أ رأيت إن أحل له ما دون الفرج فغلبته الشهوة فافتضها ؟ قال : لا ينبغي له ذلك : قلت : فإن فعل أ يكون زانيا ؟ قال : لا و لكن يكون خائنا و يغرم لصاحبها عشر قيمتها إن كانت بكرا و إن لم تكن بكرا فنصف عشر قيمتها ، قال الحسن بن محبوب : و حدثني رفاعة ، عن أبي عبد الله ( ع ) مثله إلا أن رفاعة قال : الجارية النفيسة تكون عندي .

ترجمه بخش پررنگ شده: اگر مالک کنیزش را برای برادر(دینی اش) تحلیل کرد برایش حلال است؟ امام صادق جواب می دهد آری یا فضیل

در کتاب جامع اشتات(فارسی) میرزای قمی، جلد 4 صفحه 405 می خوانیم:

بخشيدن مالك كنيز خود را براى جماع به مرد اجنبى جايز است يا نه؟ -؟ جواب: جايز است حلال كردن كنيز از براى شخصى اجنبى از براى جماع كردن و ساير استمتاعات. و در مسأله اشكال نيست. و خلاف ضعيفى نقل شده و آن مخالف احاديث بسيار

میرزای شیرازی، کتاب وسائل الشیعه جلد 14 ابواب نكاح العبيد والاماء، باب ٣٢ را مرجع حکم فوق ذکر می کند، البته فکر می کنم منظورش جلد 21 وسایل الشیعه باشد. چون در این جلد چنین بابی داریم.

مورد آخر یک مورد جالب در مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی می باشد،در این سایت،  پرسشگری در خصوص ظالمانه بودن تحلیل کنیزان پرسیده است و حتی برای اثبات تحلیل از کتابهای عروه الوثقی، جواهر و منهاج الصالحین سند آورده است. و البته این مرکز از تحلیل کنیزان دفاع کرده است. لطفا سوال پرسشگر و جواب مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی را ببینید:

حکم تحلیل کنیزان

علت اين حكم ظالمانه و خلاف عفت چيست چرا خداوند به مولي اجازه مي دهد ارزش كنيز خود را در حد يك كالاي جنسي و يك زن هرزه پايين آورد؟ آيا اين حكم با آيه 33 سوره نور كه خداوند مي فرمايد كنيزان خود را براي تحصيل مال زودگذر دنيا نفروشيد در تضاد نيست؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
تحليل با هرزگي تفاوت دارد. هر چيزي که خدا اجازه داده باشد ، مجاز است. سفاح و زنا با ازدواج تفاوتش در اجازه خدا است و گر نه ظاهر هر دو عمل يکي است. کسي در جبهه اسلام مي جنگد ،با کسي که در جبهه کفر مي جنگد، هر دو در ظاهر مي کشند اما يکي به امر خدا مي کشد و ديگري به امر نفس و شيطان.
عبد، ملک و مال است . وقتي کسي در جنگ هجومي عليه اسلام شرکت کرده و در سرش اين بوده که اسلام و حکومت اسلام را سرنگون کند و مسلمانان را بکشد و بعد از پيروز شدن بقيه را به بردگي بگيرد و مالک شود، حالا خودش و گروهش شکست خورده و اسير شده، آيا به بردگي گرفتن او ظلم است؟ مگر اين فرد همين چاه را براي مسلمانان نکنده بود؟ چگونه حالا که خودش در چاهي که خودش کنده، افتاده است، ظلم حساب مي شود؟
هيچ عاقلي به بردگي گرفتن ظالمان متجاوز را ظلم نمي داند.
برده هم ملک و مال صاحبش است. حالا اگر اسلام اجازه داده کنيزي که برده و ملک و مال صاحبش است، با شرايط و مقرراتي به ديگري تحليل کند و اجازه بهره بردن جنسي به او بدهد، آيا فحشا و زنا است؟
فحشا و زنا روابط بدون قيد و شرط و بر خلاف امر خدا است، در حالي که تحليل هم به امر و اجازه خدا است و هم قيد و شرط دارد. کنيزي که تحليل مي شود، اگر صاحبش با او همبستري کرده ، بايد اول استبرا شود ، يعني يک بار عادت شده و پاک گردد تا بتوان او را به ديگري تحليل کرد . وقتي تحليل شد ، اگر مولي و صاحب کنيز اجازه آميزش داده و فرد با کنيز تحليل شده ، آميزش کرد، براي اين که دوباره صاحبش با کنيز بتواند ارتباط جنسي داشته باشد، بايد دوباره استبرا شود، يعني يک بار عادت شده و پاک گردد.

بر اساس قوانین فقه شیعی ، صاحب کنیز می تواند کنیز را از شوهرش دور نگاه دارد با او همخوابگی کند و دوباره به شوهرش برگرداند. امروز منبع این قانون را در دو کتاب از کتب اربعه شیعه یعنی تهذیب و اصول کافی پیدا کردم ، لازم به ذکر است که مرجع من به کتاب کافی غیر مستقیم است و خودم آن را در کتاب کافی ندیدم بلکه طباطبایی در تفسیرالمیزان این حدیث را از کتاب کافی و نیز تفسیر عیاشی نقش کرده است.

اما حدیث به آن صورت که در ترجمه تفسرالمیزان در تفسیر سوره نساء آمده است.(ترجمه تفسیر المیزان جلد 4 صفحه 454 در سایت تبیان)

و در كافى و تفسير عياشى از محمد بن مسلم روايت شده كه گفت: من از امام باقر (ع) از معناى كلام خداى عز و جل پرسيدم، كه فرمود:» وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ»، فرمود: به اينكه انسان به برده خود كه كنيزش همسر او است بگويد: از همسر خودت كناره گيرى كن، و ديگر با او نزديكى نكن، آن گاه خود او كنيزش را از دسترس غلام دور نگه بدارد، تا حيض شود بعد از آن كه پاك شد خودش با او نزديكى كند، سپس اگر خواست دو باره او را در اختيار غلام بگذارد، بعد از آنكه حيض شد او را به غلام بر مى‏گرداند، بدون اينكه حاجت به عقد نكاح داشته باشد.

اصل حدیث در نسخه عربی  را می توانید در تفسیرالمیزان جلد 4 صفحه صفحه 262  و در سایت اندیشه قم ببینید.

و في الكافي ، و تفسير العياشي ، عن محمد بن مسلم قال : سألت أبا جعفر (عليه‏السلام‏) عن قوله عز و جل : و المحصنات من النساء إلا ما ملكت أيمانكم قال : هو أن يأمر الرجل عبده و تحته أمته فيقول له : اعتزل امرأتك و لا تقربها ثم يحبسها عنه حتى تحيض ثم يمسها فإذا حاضت بعد مسه إياها ردها عليه بغير نكاح .

در جلد هفتم کتاب تهذیب شیخ مفید که در سایت سراج نسخه آنلاین آن قرار دارد. چنین آمده است:

(1417) 48 الحسن بن محبوب عن محمد بن مسلم قال: سألت ابا جعفر عليه السلام عن قول الله عزوجل:(والمحصنات من النساء إلا ما ملكت ايمانكم) قال: هو ان يأمر الرجل عبده وتحته امته فيقول له اعتزل امرأتك ولا تقربها ثم يحبسها عنه حتى تحيض ثم يمسها فاذا حاضت بعد مسه اياها ردها عليه بغير نكاح.

در نهایت در جلد صدم کتاب بحارالانوار باب 16 که در سایت الشیعه نسخه آنلاین آن قرار دارد چنین نقل شده است:

5- شي، [تفسير العياشي] عن محمد بن مسلم قال سألت أبا جعفر (ع) عن قول الله تعالى وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ قال هو أن يأمر الرجل عبده و تحته أمته فيقول له اعتزلها فلا تقربها ثم يحبسها عنه حتى تحيض ثم يمسها فإذا حاضت بعد مسه إياها ردها عليه بغير نكاح

احتمالا مطالب زیادی در خصوص قوانین برده داری در اسلام مطالعه کرده اید، مقالات مرتبط با این موضوع که سه نمونه از آنها را در ادامه ذکر خواهم کرد بسیار روشن گر هستند و در واقع نیروی محرکه من در نوشتن این پست می باشند. اما در بحثهایی که با دوستان مذهبی ام داشتم متوجه شدم که آنها غالبا مطالب چنین مقالاتی را باور نمی کنند و باید حتما منابعی را که در این مقالات ذکر شده پیدا کرده و به این دوستان نشان دهی تا باورشان شود. معمولا سطح مطالعات این دوستان خیلی محدود است و حتی غالبا نام کتابهای مرجع شیعه یا کتب اربعه را نمی دانند.

در این پست و بقیه پستها تا آنجا که امکان دارد سعی می کنم منابع نوشته هایم به صورت آنلاین در دسترس مخاطبان قرار گیرد تا اگر باور مطالب برای آنها دشوار بود به مرجع اصلی مراجعه کند. این روشی که من در پیش گرفته ام باعث می شود که خیلی از مطالبی که در مقالات دیگر می بینید، در اینجا اثری از آنها نباشد و این به دلیل محدودیت منابع آنلاین برای من می باشد با اینحال تمام سعیم را می کنم که تا حد امکان به همه منابع مقالات دیگران دسترسی پیدا کرده و آنها را نیز در پستهای خود قرار دهم.

یکی از منابعی که در عمده مقالات به عنوان مرجع موارد مرتبط با برده داری استفاده شده است کتاب عروه الوثقی است که نسخه آنلاین ترجمه فارسی آن را با نام غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی  در کتابخانه سایت تبیان می توانید ببینید.این کتاب ترجمه فارسی کتاب عروه الوثقی می باشد به دلیل این که من عربی بلد نیستم و احتمالا خیلی از مخاطبانم نیز همین وضعیت را دارند ترجمه فارسی آن ، در این پست مورد استناد قرار گرفته است.

برای اینکه به اهمیت این کتاب در نزد علمای شیعه پی ببرید باید گفت که کتاب در زمان حیات نویسنده، به عنوان رساله عملیه بود و بعد از وفات او، حدود 100 سال اخیر، مورد توجه فضلا و بزرگان و یکی از کتابهای مطرح در حوزه های علمیه شیعه و گاهی به عنوان «درس خارج» استدلال می شده است و فقیهان دیگری همچون میرزا حسین نائینی، شیخ عبدالکریم حائری، آقا ضیاءالدین عراقی، سیدابوالحسن اصفهانی، سیدحسین بروجردی، سید عبدالهادی شیرازی، سید محسن حکیم، سیداحمد خوانساری، روح الله خمینی، سیدابوالقاسم خویی، سید محمد رضا گلپایگانی بر آن شرح یا حاشیه نوشته اند.(منبع ادعا) حتی نویسنده کتاب یعنی سید محمد کاظم طباطبایی یزدی به عنوان صاحب عروه مشهور است. مترجم کتاب نیز شیخ عباس قمی است که مولف کتاب مفاتیح الجنان می باشد.

فکر می کنم مطالبم در خصوص اعتبار کتاب عروه الوثقی برای دوستان شیعی ما کافی باشد. حال  به قوانین بردگان از نظر فقهی این کتاب می پردازیم. برای اینکه مطالب مذکور را در مرجع اصلی ببینید کافی است روی شماره صفحه و جلد ذکر شده در ابتدای نقل قول از کتاب کلیک کنید.

1. اگر غلام یا کنیزی از دست آقای خود فرار کند نمازش قبول نیست. (جلد 1 صفحه 379)

(سوم) از موانع قبول نماز، ندادن زكات و خمس و ساير حقوق واجبه است. (چهارم و پنجم و ششم) حسد و تكبر و غيبت است. (هفتم») خوردن مال حرام و آشاميدن مسكرات است. (هشتم) نشوز زن و گريختن غلام و كنيز است از آقاى خود، بلكه مقتضاى قوله تعالى «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» آن است كه نماز و غير آن از ساير اعمال، از عاصى و فاسق مقبول نيست.

2.حق ازدواج غلام و کنیز در دست صاحب اوست.( جلد 2 صفحه 308)

مملوك غلام و كنيز در حكم خود آنهاست كه تزويج او به دست مولى است.

3.صاحب غلام یا کنیز می تواند بدون رضایت کنیز او را شوهر دهد و بدون رضایت غلام برایش زن بگیرد، ولی غلام یا کنیز بی اجازه صاحب خود حق ازداج ندارند.(جلد 2 صفحه 282)

اختيار تزويج غلام و كنيز به دست مولاى آنها است مى‏تواند غلامش را بى رضاى او زن دهد يا كنيزش را شوهر دهد يا آنها را جبر كند كه تزويج كنند. و خودشان بى اذن مولى نمى‏توانند تزويج كنند، چنانچه ديگرى هم بدون اذن مولى نمى‏تواند آنها را تزويج كند و اگر چه از براى آنها پدر آزادى باشد بلكه عقدى كه بر غلام و كنيز بى رضاى مولى واقع شده اگر به قصد ترتيب اثر بوده، حرام است. بلى، به قصد آن كه به مولى بگويند شايد اجازه كند، ظاهراً حرام نباشد. و هر گاه غلام يا كنيز زنى را براى مردى عقد كند فضولتاً يا با اذن آن غير، بدون اذن مولى، حرام نيست بنا بر اقوى.

4.کودکی که از همخوابگی کنیز و برده حاصل می شود در هر صورت برده خواهد بود.(جلد 2 صفحه 284)

طفلى كه ما بين غلام و كنيز متولّد مى‏شود مملوك است چه از تزويج صحيح حاصل شده باشد به اذن يا اجازه‏ى مولى و چه از شبهه با عقد يا بدون آن و چه از زناى هر دو يا يكى از آن دو حاصل شده باشد، بدون عقد يا با عقدى كه فاسد بوده به اعتقاد هر دو يا يكى از آنها. و هر گاه يكى از پدر و مادر آزاد باشند اولاد آنها آزاد است در صورتى كه مباشرت آنها به سبب عقد صحيح واقع شده باشد يا آن كه از روى شبهه باشد چه با عقد يا بدون آن

5.صاحب کنیز می تواند کنیز خود را به یک برده خود تحلیل کند، و نیز می تواند کنیز و غلام خود را که زن و شوهر هستند از یکدیگر جدا کند.(لازم به ذکر است که در مورد کنیزان علاوه بر ازدواج دو شکل دیگر بهره برداری جنسی از آنها امکان پذیر است که یکی تحلیل است و دیگری تمک کنیز، به عبارت دیگر صاحب کنیز می تواند با او همخوابگی کند یا او را برای مدتی در اختیار دیگری قرار دهد که به مورد دوم تحلیل می گویند.)(جلد 2 صفحه 286)

مساله 17

هر گاه مولى بخواهد غلام و كنيز خود را كه ما بين آنها تزويج كرده ميان آنها تفريق كند بدون طلاق مى‏تواند بلكه كافى است كه آنها را امر به مفارقت كند و دور نيست كه طلاق جايز باشد به آن كه غلامش را امر به طلاق كند هر چند خالى از اشكال نيست

6.در موارد زیادی کلمات کنیز غلام در کنار کلماتی مثل خر، قاطر، مادیان و شتر قرار گرفته است که برای مثال یک نمونه را می آوریم.(جلد 2 صفحه 198)

باب دوم در اجناسى كه زكات به آنها متعلّق است‏

و آنها نه چيز است: انعام كه شتر و گاو و گوسفند باشد و نقدين كه طلا و نقره باشد و غلات كه گندم و جو و خرما و زبيب باشد و در غير اين نه چيز زكات واجب نيست بنا بر اصحّ. بلى، در چهار چيز ديگر مستحب است: «اول» حبوباتى كه به كيل يا وزن مى‏فروشند مثل برنج و نخود و ماش و عدس و نحو آنها و هم چنين ميوه‏جات مثل سيب و زرد آلو و امثال آنها به خلاف خضرويات و سبزى‏ها مثل يونجه و بادمجان و خيار و خربزه و نحو آنها كه مستحب هم نيست. «دوم» مال التجاره بنا بر اصح. «سوم» ماديان به خلاف يابو و قاطر و خر و غلام و كنیز. «چهارم» املاك مانند باغ و كاروانسرا و دكان و نحو آنها كه غرض از آن طلب نماء و كرايه دادن آن باشد

7. مرد نمی تواند بدون رضایت زن دائمی خویش آب منی خود را خارج از آلت تناسلی زن بریزد ولی در مورد کنیز اشکال ندارد(جلد 2 صفحه 298)

عزلى كه بيرون آوردن آلت باشد از فرج در وقت انزال منى در كنيز جايز است اگر چه مزوّجه به عقد دائمى باشد. و هم چنين جايز است عزل از حرّه‏ى منقطعه و هم چنين از زوجه‏ى حرّه دائمه كه اذن دهد و هم چنين هر گاه در وقف عقد بر او شرط كرده باشد كه بتواند از او عزل كند. و هم چنين در وطى در دبر او و هم چنين اگر ضرورتى مثل مرض و نحو آن اقتضاء كند كه در اين صور، عزل منى عيبى ندارد. و آيا در غير اين صور عزل كردن از زوجه‏ى دائمه حرّه جايز است يا نه؟ دو قول است: و اقوى جواز آن است با كراهت بلكه ممكن است بگوئيم كه عزل از عجوزه و از عقيمه و از سليطه و از بذيه و از زنى كه طفل خود را شير نمى‏دهد كراهت نيز ندارد يا آن كه كراهتش كمتر است و بر هر تقدير، آيا عزل منى از زوجه‏ى دائمه موجب دادن ديه نطفه است بر مرد يا نه؟ اقوى عدم وجوب آن است و اگر چه عزل هم حرام باشد. و بعضى ديه را بر او واجب دانسته‏اند و آن ده مثقال شرعى طلاست كه به زوجه بدهد. و اما بر زوجه عزل كردن بى رضاى شوهر حرام است كه نگذارد مرد انزال نمايد در قبل او زيرا كه عزل منافى تمكين واجب است بلكه اگر چنين كند ممكن است بگوئيم كه بر او واجب است كه ديه نطفه را به مرد دهد و در جواز عزل مرد از زوجه فرق نيست در جماع واجب باشد يا غير آن حتى در جماع هر چهار ماه يك مرتبه

8. برای ازدواج با کنیز شرایطی ذکر شده که حتی با تحقق این شرایط اگر کسی بتواند با کنیزی به واسطه تحلیل یا ملکیت همخوابگی کند ازدواج با او مشکل دارد.(جلد 2 صفحه 296)

با تحقّق شرطين اگر ممكنش باشد كه كنيز را به تحليل يا به ملك وطى كند جواز تزويج او مشكل است.

9.اگر کسی فرزند صغیره اش کنیز داشته باشد می تواند آن کنیز را برای خودش قیمت کند و سپس با کنیز همخوابه شود.(جلد 2 صفحه 289)(فقط من نمی دانم اینکه قیمت کند یعنی چی؟ پولش را به کی بدهد؟)

جايز است براى پدر كه كنيز پسر صغير خود را بر خود قيمت كند و وطى نمايد و ظاهر آن است كه جدّ در اين حكم ملحق به پدر و دختر ملحق به پسر باشد اگر چه خلاف احتياط است. و لازم نيست كه آن كنيز را به صيغه‏ى بيع يا صلح و نحو آنها به خود منتقل نمايد اگر چه احوط است. و معتبر نيست در صحت آن كه، تقويم مصلحت و صرفه صغير باشد بلكه معتبر است در آن كه براى صغير فسادى نداشته باشد و لازم نيست كه پدر فعلًا داراى قيمت او باشد اگر چه احوط است

10.مهریه کنیزی که شوهر کند مال صاحب کنیز است.(جلد 2 صفحه 284)

مهر كنيزى كه شوهر كرده مال مولاى اوست چه مولى او را شوهر داده چه به اذن او شوهر كرده يا ديگرى شوهرش داده و او اجازه كرده باشد. و نفقه‏ى كنيز بر شوهر است مگر در صورتى كه مولى او را از تمكين زوج منع كند يا ملتزم شده باشد كه خودش نفقه‏ى او را بدهد. و مولى را مى‏رسد كه او را به خدمتى كه منافى حق شوهر نباشد وا دارد و مشهور علماء فرموده‏اند كه مولى در روز، او را استخدام مى‏كند و شب او را به شوهر وا گذارد و عمل به اين قول، چنانچه ظاهر بعض اخبار است مانعى ندارد و اگر مولى طور ديگر با شوهر شرط كرده باشند بايد عمل نمايند. و آيا شوهر را مى‏رسد كه بى اذن مولى كنيز را سفر برد يا نه؟ بعضى فرموده‏اند او را نمى‏رسد لكن مولى را مى‏رسد كه بى اذن شوهر او را سفر برد. و اقوى عكس آن است زيرا كه مولى به موجب اذن به تزويج ملتزم به لوازم زوجيت شده و مردان مسلط بر زنان مى‏باشند. و اما غلامى كه به اذن مولى زن گرفته، امرش به دست مولى است اگر او را از استمتاع منع كند بايد اطاعتش نمايد مگر در مقدار واجب مثل وطى در هر چهار ماه يك مرتبه و مثل حق مضاجعه هر چهار شب، يك شب

11.همچنان که نمی توان با زوجه کمتر از نه سال همخوابگی کرد با کنیز کمتر از نه سال نیز نمی توان همخوابگی کرد.(جلد 2 صفحه 273)(چقدر انسان دوستانه!! اگر پستهای قبلی را خوانده باشید خمینی در کتاب تحریرالوسیله نیز همین نظر را دارد البته در آن اسمی از کنیز آورده نشده است.)

جايز نيست دخول به زوجه پيش از آن كه نه سال او تمام شده باشد چه زوجه حرّه باشد يا كنيز، به عقد دوام يا به متعه، بلكه جايز نيست وطى كنيز خود يا محلله پيش از نه سال. بلى، ساير استمتاعات مثل نظر و لمس به شهوت و در بغل گرفتن و بران او ماليدن در تمام اقسام مانعى ندارد هر چند شير خوار باشد.

به خوانندگان این پست با اصرار زیاد توصیه می کنم صفحات 270 تا 300 جلد دوم کتاب فوق را بخوانند، مواردی که من به عنوان نمونه آورده ام اندازه پستی برخورد با بردگان در قوانین اسلام را به خوبی نشان نمی دهد. در روزهای آتی در خصوص قوانین برده داری در سایر کتب شیعی، پستهای جدیدی به وبلاگ اضافه خواهم کرد.

در نهایت برای مطالعه بیشتر در خصوص برده داری می توانید به منابع زیر مراجعه فرمایید.

در جایی خوانده بودم که خمینی عشق بازی با شیرخوارگان را مجاز می داند. امروز به دنبال مرجع این مطلب رفتم تا اینکه آن را در کتاب تحریرالوسیله خمینی یافتم. البته باید جانب انصاف را رعایت کرد و گفت که خمینی عشق بازی کامل با دختران زیر 9 سال را جایز نمی داند ولی کام گیریهای دیگر از قبیل لمس بشهوت، و آغوش گرفتن و شهوت رانی با ران را جایز می داند و بلافاصله تاکید می کند که این کار جایز است هر چند شیر خواره باشد.

اول از همه عین عبارتی که خمینی در جلد چهارم تحریرالوسیله آورده است ببینید:

خوشبختانه این کتاب به سرنوشت کتاب کشف الاسرار دچار نشده است و یافتن آن در سایتهای حکومتی به آسانی میسر است. در سایت غدیر نسخه آنلاین این کتاب در دسترس است فقط به دلیل ضعفی که این سایت در واسط کاربری اش دارد آدرس دادن مستقیم به آن غیر ممکن است. برای دسترسی به منبع نوشته شما باید مراحل زیر را طی کنید:

جدای از این عمل غیر انسانی، یک حکم فقهی هم از این مساله 12 قابل استخراج هست. حتما شنیده اید که می گویند در ازدواج رضایت دختر شرط است، ولی بر اساس مساله 12 رضایت دختر کشک است!

هدف این وبلاگ ، آگاه سازی مخاطبانی است که اطلاعاتشان از تاریخ محدود به کتابهای درسی، صدا و سیما و و یا کتابهایی است که از زیر تیغ سانسور وزارت ارشاد عبور کرده اند، بالطبع چنین مخاطبینی به دلیل ذهنیتی که از اسلام یا انقلاب دارند، در مقابل نظرات مخالف به صورت غریزی موضع می گیرند، واضح است که در چنین وضعیتی ارایه مدارک و مستندات از مخالفین نظام و یا اسلام برایش قانع کننده نخواهد بود، به همین دلیل این وبلاگ به آگاه سازی از طریق مدارک و مستنداتی خواهد پرداخت که مورد قبول مخاطبین این قشر قرار گیرد، نظرات دوستان امکان غنی تر کردن منابع هر پست و یا اصلاح پستها را فراهم خواهد کرد.
پیشاپیش از همکاری صمیمانه شما سپاسگزاریم

ساخت یک وب‌گاه یا وب‌نوشت رایگان در وردپرس.کام.WPzone.net.

بخشی از ناگفته های پیامبری محمد ، واقعیت های از قرآن

آغاز دعوت به اسلام بطور قطع معین نیست زیرا بعد از پنج آیه نخستین سوره علق که به گفته محمد در سن چهل سالگی به او وحی شده و بعثت را مقرر نموده، مدتی وحی قطع شده است و قرآن هم بر حسب تاریخ نزول جمع آوری و تدوین نگردیده است که همین مطلب بر شبهات دامن میزند. در هر حال با اینکه دعوت به اسلام ابتدا مخفیانه انجام میگرفت، بدستور خدا، محمد روسای قریش را به صفا دعوت کرد و هنگامی که همه جمع شدند آنها را به دین اسلام خواند. اما هیچکس آنرا جدی نگرفت.

تا بامروزمحققان بزرگ در سراسر جهان نظیر تئودور نلدکه، استاد شرق شناسی، لگنزگولدزیهر، استاد ادبیات و زبان شرق در دانشگاه بوداپست، بلاشر، شرق شناس فرانسوی و محقق در اسلام و قرآن و دهها دانشمند و محقق عربی، ایرانی و غربی در تاریخ پیدایش و نشو و نمای اسلام، در تنظیم و تفسیر و شان نزول آیات آن، در کیفیت پیدایش احادیث، در زندگی محمد پیامبر اسلام و نحوی بر گزیده شدنش بعنوان پیامبرو واقعی بودن اظهارات او و انطباق سخنانش با منطق و عقل بشر تحقیقات دامنه داری را کرده و مسئله را صرفا از لحاظ علمی زیره ذره بین تحقیق گذاشته اند و هیچگونه تعصبی در پائین آوردن شان اسلام نداشته و در تحقیقات خود از منابع موثق اسلامی استفاده نموده اند. اما آنچه که تاکنون به اثبات رسیده وجود شبهات و تناقضات بسیار آشکار و مبرهنی در مورد پیامبری محمد از سوی خدا یا کلام الهی بودن قرآن و اساسا دین اسلام بعنوان جدید ترین دین الهی میباشد. این شبهات و تناقضات از لحظه تاسیس این دین با ان همراه بوده. برای مثال، محمد بعد از مبعوث شدن به پیامبری و دریافت وحی از سوی آسمان شخصی بنام عبدالله ابن سعد ابی سراج را برای نگارش وحی های ابلاغ شده به خدمت گرفت، در مواردی این کاتب وحی با توافق شخص محمد کلمات پایانی آیات را تغییر میداد. وقتی محمد میگفت: وخدا توانا و عاقل است، عبدالله پیشنهاد میکرد که کلمه ی آگاه و عاقل نوشته شود و محمد هم مخالفتی نداشت. اما مشاهده تغییرات پی در پی موجب گردید که عبدالله مسئله وحی از سوی خدا را مردود شمرد، چون به نظر او اگر قرآن کلام خدا میبود، نمیتوانست طبق نظر یک کاتب چون عبدالله تغییر کند.عبدالله پس از آن راه ارتداد را در پیش گرفت، به مکه رفت و به طایفه قریش که از دشمنان اسلام و محمد بود پیوست. هر چند که محمد در زمان فتح مکه هیچ ابائی نداشت تا فرمان ترور عبدالله را صادر کند، اما عثمان با زحمت توانست محمد را راضی کند تا عبدالله را عفو نماید.

واقعیت های از قرآن

در اسلام احادیث مستند ساز سنت هستند و سنت نمایانگر دیدگاهها و رویه های جاری در قدیمی ترین جامعه اسلامی است، لذا بعنوان موثق ترین تعبیر قرآن عمل میکند. قرآن نمیتواند به تک تک پرسشهای را که برای یک مسلمان باتقوا مطرح میشود پاسخ گوید، در واقع سنت است که به قرآن جان می بخشد و آنرا موثر میسازد. اما آنچه که امروز توسط محققین و پژوهشگر جهانی مورد ارزیابی قرار گرفته و از سوی آنان اعلام شده این است که: متن قرآن بغایت گنگ است، حتی مفسرین مسلمان تصدیق میکنند که معنای بسیاری از واژه ها و آیه ها را نمیدانند. برای مثال مفسران آیه های گنگ یا مبهم را به آیه های ظاهر و خفی تقسیم بندی کرده اند و آیه های خفی را به زیر شاخه های خاجی، مشگل، مجمل و متشابه طبقه بندی نموده اند. در آیه های خاجی اشخاص یا چیزهای دیگری ورای معنای سطحی مخفی شده اند، آیه های مشگل مبهم هستند، آیه های مجمل تعبیرهای مختلفی دارند و آیه های متشابه آیاتی هستند با معانی ظریف که فهم دقیق شان تا روز قیامت برای انسان نا ممکن است. در آیه سه سوره ال عمران میخوانیم که این کتاب حاوی آیات مبهم است که فقط خود خدا معنایشان را میداند. حال مسلمان میخواهد زندگی خود را بر پایه ی قواعد الهی بنا کند.

داستان ناگفته اسلام

آشکار است که قرآن فی نفسه برای پاسخگوئی های او کافی نیست و از انجائیکه شریعت یا قانون اسلامی بر پایه ی چهار اصل قرآن، سنت پیامبر که در احادیث گردآوری شده، اجماع علمای سخت کیش و شیوه ی استدلال تمثیلی یا قیاس استوار است جز سرگردانی و آشفتگی چیزی نصیبشان نمیشود. بسیاری از محققین نظیرجولیوس ولهاورن میگویند: این عقیده که قرآن سخن خداست سراسر بیخردانه است. اندکی اندیشه انتقادی کافی است تا ببنیم که قرآن محتوی واژگان و عبارت هائی است که خدا را خطاب قرار میدهد. از نظر آنان قرآن پر از غلطه های تاریخی است. برای مثال در آیه ی 11 سوره هود قرآن اشتباها هامان را که درواقع وزیر خشاریاشاه پارسی بوده و در کتاب عشتار از او نام برده شده.وزیر فرعون و معاصر موسی می شمارد. یا در سوره بقره آیات 249 و 250 به روشنی می بینیم که قرآن اشتباها داستان سائول را در مورد جدعون از کتاب دوران عهد عتیق بیان میکند. روایت قرآن از اسکندر کبیر هم از حیث تاریخی به طرز ناامید کننده ای در سوره کهف آیه 82 آشفته است

‫ادن الفونتن‬

‫راز بزرگ اسالم‬
‫برمال کردن تاریخ پنهان شده ی اسالم از طریق‬
‫تحقیقات تاریخی‬

‫مترجم ‪ :‬محمد علی شجاعی طباطبایی‬

داستان ناگفته اسلام

Odon Lafontaine (Olaf)

Le grand secret de l’islam
The Great Secret of Islam
L’histoire cachée de l’islam révélée par la recherche historique
The hidden history of Islam revealed by historical research
La traduction du livre en persan (farsi) par / the persian (farsi) translation by

Mohammadali Shojaeitabatabaei

http://legrandsecretdelislam.com
http://thegreatsecretofislam.com

1396 ‫بهار‬
odon.lafontaine@gmail.com – Odon Lafontaine ‫ ادن الفونتن‬: ‫نویسنده کتاب‬
alirou62@yahoo.com – Mohammadali Shojaeitabatabaei – ‫ محمد علی شجاعی طباطبایی‬: ‫مترجم‬
@Aliturquoise : ‫ای دی تلگرام مترجم‬

‫توضیحاتی در خصوص تصویر روی جلد کتاب‬
‫ عکس های بعدی تصاویری است از مراحل نگارش قرآن البته‬،‫ تصویری از دست نوشته ای از تورات است‬، ‫عکس پس زمینه‬
‫طبق داستان های افسانه ای که اسالم برای آن ساخته است یعنی از زمان نگارش قرآن بر روی استخوان های شتر تا زمان‬
‫ آخرین عکس هم تصویر اولین سوره از قرآن یعنی سوره ی فاتحه است‬.‫گردآوری متن خوشنویسی شده قرآن‬

V1.1_06.01.2018

2

‫فهرست‬
‫‪ …………………………………………………………………………………………….. 6‬اسالم به روایت خود اسالم‬
‫‪ ………………………………………………………………………………………………. 9‬تاریخ اسالم پس از محمد‬
‫‪ ……………………………………………………………………………………………. 12‬اصول دگماتیک دین اسالم‬
‫‪ ……………………………………………………………………………………………………… 14‬راز بزرگ اسالم‬
‫‪ ……………………………………………………………………………… 16‬وحی های الهی دوران پس از مسیحیت‬
‫‪ ……………………………………………………………………………. 16‬سرزمین اسرائیل در سال سی ام میالدی‬
‫‪ ………………………………………………………….. 18‬ظهور و رسالت عیسی ‪ .‬یاران و فرقه های پس از او‬
‫‪ ………………………………………………………………………………………………….. 22‬تخریب معبد اورشلیم‬
‫‪ ……………………………………………………………………………………………. 25‬پدیده های بعد از مسیحیت‬
‫‪……………………………………………………………………………………………. 27‬یهودی ناصریان که بودند؟‬
‫‪ ………………………………………………………………………………………………….. 31‬به دنبال فتح اورشلیم‬
‫‪ ……………………………………………………………………………………………………. 31‬آیین آموزی اعراب‬
‫‪ ………………………………………………………………………………………….. 36‬شکست در تصرف اورشلیم‬
‫‪………………………………………………………………………………………………………………….. 39‬هجرت‬
‫‪ …………………………………………………………………………………………………….. 42‬مسیح برنمی گردد‬
‫‪ ………………………………………………………………………………………………………. 44‬دوران اولین خلفا‬
‫‪ ……………………………………………………………… 45‬عمر بن الخطاب (‪ )644-634‬و عثمان (‪)656-644‬‬
‫‪ ………………………………………………………………………… 45‬پنهان کردن حقیقتی به نام یهودی ناصریان‬
‫‪ ………………………………………………………………………………. 53‬علی (‪ )656-661‬واولین جنگ داخلی‬
‫‪ ……………………………………………… 54‬معاویه (‪ :)661-680‬اتخاذ سیاست سلطه جویانه و حاکمیت برامت‬
‫‪…………………………………………………………………………………….. 59‬دومین جنگ داخلی (‪)680-685‬‬
‫‪ ………………………………………………………………………………………………….. 59‬فروپاشی اسالم اولیه‬
‫‪ …………………………………………………………………….. 61‬عبدالملک بن مروان(‪ )685-705‬تاسیس اسالم‬
‫‪ …………………………………………………………………………………………….. 67‬از ابداع اسالم تا تبلور آن‬
‫‪ ……………………………………………………………………………………… 67‬ابداع معراج محمد( سفر شبانه)‬
‫‪ ………………………………………………………………………………………………………….. 71‬داستان سازی‬
‫‪ …………………………………………………………………………………………………………….. 74‬تثبیت اسالم‬
‫‪ ……………………………………………………………………………………………………………. 76‬سنی و شیعه‬
‫‪ ………………………………………………… 78‬کلید های خوانش گفتمان اسالمی برای فهم خاستگاه حقیقی اسالم‬
‫‪……….. 83‬نمونه هایی از تغییرات و دستکاری ها در تاریخ واقعی اسالم در جهت شکل دادن به گفتمان اسالمی‬
‫‪ …………………………………………………………………….. 87‬قرآن در رابطه با راز بزرگ اسالم چه میگوید‬
‫‪ ………………………………… 95‬تالش برای متقاعد کردن اعراب برای مشارکت در پروژه ی موعودگرانه شان‬
‫‪ …………………………………………………………………………………… 98‬تمییز یهودیان خوب از یهودیان بد‬
‫‪ ………………………………………….. 102‬پاسخ به ایرادات و انتقادات مطرح شده از سوی مسیحیان و یهودیان‬
‫‪ ………………………………………………………………………………. 104‬عملی کردن پروژه ی سیاسی مذهبی‬
‫‪ ………………………………………………………………………………………………………………. 110‬پسگفتار‬
‫‪ ……………………………………………………………………………………………………………….. 115‬ضمیمه‬

‫‪3‬‬

‫راز بزرگ اسالم‬
‫برمالکردن تاریخ پنهان شده ی اسالم‬
‫از طریق تحقیقات تاریخی‬

‫حس ناخوشااااایندی که نساااابت به دین اسااااالم وجود دارد به نظر عجیب میاید‪ .‬رسااااانه ها هم در فضااااای‬
‫مجازی آن حس را کامال منعکس کرده اند گویی چیز آزاردهنده ای دراسالم وجود دارد‪ .‬نظر سنجی های‬
‫اخیر هم گواهی بر این حس مشاتر عجیب اسات‪ .‬طبق این نظر سانجی ها ساه چهارم مردم فرانساه‪ 1‬آن‬
‫را احساااااس میکنند‪ .‬چرا برادر کشاااای های هولنا میان مساااالمانان تمامی ندارد؟ چرا دین اسااااالم اینقدر‬
‫نسبت به مذاهب دیگر نابردبار است؟ این میل به سلطه گری اسالم از کجا نشأت میگیرد؟ چرا دین ا سالم‬
‫اینقدر با هم سو شدن با دنیای مدرن مشکل دارد؟ آیا جز این نبوده که اسالم همواره دنیای مدرن را رقت‬
‫انگیز می پندارد؟ چرا اساااالم آزادی های انساااان را سااالب و شااارافت بشاااری را لکه دار کرده اسااات؟ چرا‬
‫مساالمانان در برابر این حقایق به ندرت قد علم کرده اند؟ چرا از بدو ساالطه اسااالم که تا به امروز بیش از‬
‫‪ 1400‬سااال میگذرد ‪ ،‬از همان زمان حماسااه سااازی های شااگرف محمد‪،‬عده معدودی در برابر خشااونت‬
‫آن واکنش نشااان داده اند؟ و مهمتر آنکه چرا بیان این موضااوعات برای مساالمانان ممنوع اساات و نقد و‬
‫انتقاد در باب موضوعات ذکر شده تابویی برای آنان است؟ چه چیزی در پس اسالم مخفی شده است؟‬
‫به عنوان بیننده و ناظر بر اسالم می توانیم نقص های اسالم را چه به عنوان دین و چه به عنوان سیستم‬
‫سیا سی مورد برر سی قرار دهیم و ت صویر گر قوانین و ا صول اجتماعی پر نقص اش با شیم که مانع‬
‫تحقق جامعه آرمانی اش میشود‪ .‬آرمان شهری که اسالم می خواهد وسعتش به اندازه کره خاکی باشد‪ .‬در‬
‫تمام جوامع اسالمی به وضوح شاهد این سر خوردگی در تحقق این آرمان هستیم‪ .‬به عنوان بیننده و ناظر‬
‫بر اسالم همچنین میتوانیم با تحلیل تناقض ها در مفاهیم و دستورات اسالم ‪ ،‬تفسیر سیستم دگماتیکش‬
‫و حقایق الهی ناسازگار با طبیعت بشری و در ناپذیر برای عقل سلیم‪ ،‬به نقص های اسالم پی برد‪ .‬اما‬
‫برای در عمیق تمام این ها نیاز به مطالعه و تحقیق علمی هست به خصوص تحقیق و مطالعات تاریخی‬
‫بر روی ریشههههه های حقیقی اسههههالم‪ .‬با مطالعه علمی و دقیق دور از هرگونه پیشااااداوری ایدئولوژیکی یا‬
‫مذهبی بر روی ریشاااه های حقیقی اساااالم میتوان به دالیل شاااکسااات ‪ ،‬نقص ها هم چنین موفقیت ها و‬
‫ویژه گی های مثبت آن پی برد‪ .‬تحقیق بر ریشااه های حقیقی اسااالم که مدت زیادی از شااروع آن گذشااته با‬
‫بی تفاوتی از ساااوی محققین‪ ،‬رساااانه ها تاریخ نویساااان دانشااامندان مدرساااین و همچنین نهاد های مذهبی‬
‫غیر مسلمان راه خود را می پیماید و محققین و مدرسین بی آنکه تحقیقی راجع به ریشه های حقیقی اسالم‬
‫داشته باشند ریشه ها و تاریخش را همان طور که خود اسالم آن را روایت میکند ارائه میدهند و به عنوان‬

‫‪ 1‬طبق نظر سنجی بدست آمده از ‪ Ipsos-Le Monde‬در ژانویه سال ‪ 2013‬هفتاد چهار درصد کسانی که از آنها راجع به اسالم سوال پرسیده‬
‫شده بود گفته بودند که اسالم مذهبی است نابردبار که با ارزش های جامعه ی فرانسه در تضاد است‪.‬‬

‫‪4‬‬

‫حقیقت های تاریخی آنها را چاپ میکنند و به کودکانشان آموزش میدهند‪ .‬گویی با این کار اسالم را توجیه‬
‫میکنند‪.‬‬
‫و این گونه اسااات که اساااالم را آنطور که خود روایت میکند ارائه میدهند‪ .‬داساااتان هایی جذاب که باز هم‬
‫میتوان از میان منطق و گفته هایش حقایق ا صلی ا سالم و سی ستم سیا سی اش را ک شف کرد‪ .‬حقایقی که‬
‫هرگز گفته نشااده و همواره مخفی گشااته و به عنوان تابو و راز در سااینه تاریخ حبس گردیده اساات‪ .‬برای‬
‫بررساای و در حقیقت اسااالم پیش از هر چیز باید از داسااتانی که اسااالم خود روایت میکند آگاه شااویم‪.‬‬
‫این داستان در کشف راز بزرگ اسالم کمک شایانی میکند‪ .‬راز بزرگی که اسالم سعی در مخفی نگه‬
‫داشاااااتنش میکند و تحقیقات علمی به تدریج در حال رمز گشاااااایی آن هساااااتند‪ .‬در قسااااامت آخر این کتاب‬
‫خواهیم دید که همین راز بزرگ اسالم نشانی هایی از خود در متون مسلمانان بر جای گذاشته است‪.‬‬

‫‪5‬‬

‫پیشگفتار‬
‫اسالم به روایت خود اسالم‬
‫یا تاریخ مقدس اسالم بر اساس تاریخ نگاری اسالمی‬
‫محمد‬

‫گمان می رود در قرن ششم میالدی اقوامی کوچ نشین‪ ،‬تاجر و جنگجو در منطقه ی حجاز واقع در جنوب‬
‫غربی عربسااااااتان کنونی زندگی میکردند‪ .‬این اقوام را با نام اعراب می شااااااناختند‪ .‬احتماال آنان از نساااااال‬
‫اسااااماعیل‪ ،‬فرزند ابراهیم و هاجر بوده اند‪ .‬بر اساااااس تاریخ اسااااالمی‪ ،‬آنان با نظامی قبیله ای زندگی می‬
‫کردند و بت ها وخدایان متعددی را می پرستیدند‪ .‬این‬
‫قبایل در دوره جاهلیت خود زندگی میکردند با زنان‬
‫خود بد رفتاربودند و به گفته خودشاااان دخترانشاااان را‬
‫زناااده باااه گور‪ 2‬می کردناااد‪ .3‬اعراب در منطقاااه ای‬
‫زنااادگی میکردناااد کاااه همواره دچاااار هرج و مرج ‪،‬‬
‫اختالفات مذهبی و جنگ بود‪ .‬در این دوران بود که‬
‫محمد در شاااااااهر مکه که محل اقامت کاروان ها بود‬
‫متولد شاااااد‪.‬گمان میرود او در ساااااال ‪ 570‬میالدی در‬
‫قبیله ای به نام قریش متولد شااده باشااد‪.‬محمد در کوکی‬
‫یتیم شد و پدر بزرگش و بعد او عمویش که هر دو از‬
‫روسااای قبیله قریش بودند او را بزرگ کردند‪ .‬هنگامی که او نه سااال داشاات به همراه عمویش به ساافری‬
‫تجاری به شاااام رفت و در آنجا راهبی به نام بحیرا نشاااانه هایی را که اودرباره پیامبر موعود میدانسااات‪،‬‬
‫در محمد مشااااهده کرد‪ .‬تا قبل از مبعوث شااادن محمد به پیامبری‪ ،‬او برای کاروان های عرب تجارت می‬
‫کرد و با خدیجه تاجری ثروت مند که برای او کار میکرد ازدواج کرد و حاصل ازدواج آنها چهار فرزند‬
‫بود‪.‬‬
‫حدود ساااال ‪ 610‬میالدی محمد که برای تفکر به غار حرا رفته بود جبرئیل فرشاااته مقرب الهی را دید‪.4‬‬
‫جبرئیل وحی خدا را به محمد نازل کرد و از وی خواساااات تاآیات خدا را که آیات نخساااات سااااوره علق‬
‫میباشد‪،‬بخواند‪ .‬جبرئیل فرشته پیام رسان خداوند یکتا‪ ،‬خالق هستی و خالق حضرت آدم بود و خداوند کالم‬
‫اش را به نوح ‪،‬موسی و عیسی پیش از محمد وحی کرده بود‪ .‬اما کسانی که پیامبران آنها را به راه راست‬
‫هدایت کرده بودند و برایشاااااااان کتاب های مقدس تورات و انجیل‪ 5‬را فرساااااااتاده بودند‪ ،‬یعنی یهودیان و‬
‫‪ .2‬اسالم میگوید زنان را از وضعیت اسفناکی که قبل از ظهور اسالم در آن قرار داشتند نجات داده است‪.‬‬
‫‪ .3‬مفسیراسالم آیات ‪ 58‬و ‪ 59‬سوره ی نحل و آیات ‪ 8‬و ‪ 9‬سوره ی تکویر را آیاتی در باب زنده به گور کردن دختران میدانند‪.‬‬
‫‪ . 4‬این رواید بسیار مشابه روایتی است که مانی پیامبر کیش مانوی از مالقات با فرشته نقل میکند‪ .‬این روایت به قرن سوم میالدی باز میگردد‪.‬‬
‫‪ .5‬اسالم از چهار انجیل نام نمیبرد و تنها از یک انجیل نام میبرد‪.‬‬

‫‪6‬‬

‫مساایحیان‪ ،‬گمراه شااده بودند‪ .‬آنان کتب مقدس شااان را تحریف کرده بودند و در گمراهی زندگی میکردند‪.‬‬
‫از این رو هللا محمد را به عنوان آخرین پیامبرفرساااااتاد تا نظم دنیا را حکم فرما کند و دین حقیقی را ایجاد‬
‫کند‪ .‬دین حقیقی که کالم های تحریف شده ادیان پیش از پیامبر یعنی یهودیت و مسیحیت را اصالح میکرد‬
‫ودساااااتورات حقیقی الهی را می فرساااااتاد‪ .‬هدف هللا این بود که همه ی انساااااان هایی که در این کره خاکی‬
‫زندگی میکنند به دین اسالم روی بیاورند تا هللا از دیدن این که بشر سر تعظیم بر دستورات الهی او فرود‬
‫آورده‪ ،‬خوشنود شود و او را ازسپیده دم تا غروب آفتاب در همه مواقع ستایش کنند‪.‬‬
‫بعد از وحی محمد نزد خدیجه رفت و ماجرا را برای او بازگو نمود و خدیجه او را نزد پسااااااار عمویش‬
‫ورقه بن نوفل برد که فردی مسااایحی بود‪ .‬ورقه بن نوفل و خدیجه هر دوصاااحت وحی او را تایید کردند‪.‬‬
‫محمد اعالم پیامبری خویش را واجب میدانست و چون همانند مردم زمان خویش سواد خواندن‪ 6‬و نوشتن‬
‫نداشاات از این روی در میان مردم به وعظ پرداخت‪ .‬او مردم بت پرساات را دعوت به پرسااتش خدای یکتا‬
‫و یگانه کرد و مردم او را پیامبر خود دانسااتند وبدین صااورت اولین دسااته ازمومنین در صااف یاران او‬
‫قرار گرفتند‪ .‬محمد معجزاتی را به عنوان نشاااااانه های نبوت خویش به یارانش نشاااااان داد که مهمترین آن‬
‫شب معراج اوست‪ .‬در آن شب با اسب بالدارش به نام براق ازمکه به سوی بیت المقدس روانه شد و سپس‬
‫از آنجا سااافر آسااامانی محمد شاااروع شاااد و آسااامان های هفتگانه را یکی پس از دیگری پیمود با دوزخ و‬
‫دوزخیان برخورد کرد وسااپس لوح زرین از نور را در دسااتان ملک الموت دید‪.‬درآن شااب تمام قرآن بر‬
‫او نازل شد‪ .‬همان قرآنی که مادر تمامی کتب و نوشته ها بود و از معجزات پیامبر درنظر گرفته میشود‪.‬‬
‫اما علی رغم تمام معجزات و نشاااااانه های نبوتش ‪،‬او مورد غضاااااب روساااااای قبایل عرب قرار گرفت که‬
‫اعتقادات و سااالو خودشاااان را در خطر میدیدند‪ .‬به تدریج شاااکنجه و آزار و اذیت پیروان محمد شااادت‬
‫یافت و بعد از فوت خدیجه و حامیان محمد ‪،‬شدت آزار و اذیت به اوج خود رسید‪ .‬گمان میرود عده ای از‬
‫پیروان از دریای ساارخ عبورکردند و به ابیسااینیا (اتیوپی کنونی) که در آنجا مساایحیانی زندگی میکردند‪،‬‬
‫پناه آوردند‪ .‬محمد نیز مجبور به تر مکه شااااااااد و به یثرب رفت‪ .‬یثرب‪ ،‬آبادی در میان بیابان های‬
‫عربستان در‪ 400‬کیلومتری شمال مکه قرار داشت که در آنجا اعراب و مسیحیان سکنی میگزیدند‪ .‬بدین‬
‫صاااااورت بود که دوران زندگی محمد در مکه به پایان رساااااید وتاریخی که محمد از مکه به ساااااوی یثرب‬
‫گریخت به عنوان تاریخ مساالمین در نظر گرفته شااد‪.‬از آن پس یعنی از سااال ‪ 622‬میالدی‪ ،‬تاریخ هجری‬
‫مسلمانان آغاز شد‪.‬‬
‫با آمدن محمد به یثرب نام این شهر مدینه نام گرفت و دوران زندگی محمد در مدینه آغاز شد‪ .‬او با اعراب‬
‫و یهودیان مدینه پیمان صااالح بسااات وبا آنها دوساااتانه رفتار کرد و آیات وحی شاااده هللا را ساااوره به ساااوره‬
‫قرائت کرد‪ .‬کالم های الهی‪ ،‬اورا بدل به رهبر سااایاسااای کرد‪ .‬در این دوران جبرئیل به دفعات بر او نازل‬
‫شاااد و او رفته رفته ازاعمال مذهبی اولیه ای دین اش که بسااایار مشاااابه اعمال مذهبی یهودیان بود فاصاااله‬
‫گرفت‪ .‬برخی از اعمال مذهبی همچون بعضاااااای از روزه ها و نمازها به تدریج کمرنگ تر شاااااادند و قبله‬
‫مسلمانان ازبیت المقدس به مکه تغییر یافت‪ .‬خانه کعبه که به نقل از محمد و یارانش توسط ابراهیم ساخته‬
‫‪ .6‬در آیه ی ‪ 158‬سوره ی اعراف آمده است‪ :‬پس به خدا و رسول او پیامبر ناخوانده درس که به خدا و تمام سخنان او ایمان دارد‪ ،‬ایمان بیاورید‪،‬‬
‫و از او پیروی کنید تا هدایت یابید‪.‬‬

‫‪7‬‬

‫شده بود قبله م سلمانان گ شت‪ .‬خانه کعبه ای که در گذ شته عبادتگاهی بود که تو سط بت های بت پر ستان‬
‫پر شده بود‪.‬‬
‫محمد ‪،‬پیامبر صاااالح طلب برای برآورده کردن نیاز های امت اش به شاااادت میکوشااااید و به تدریج بدل به‬
‫رهبری سااایاسااای و دینی گشااات‪ .‬او برای مقابله با دشااامنی مردم مکه و تقابل با مخالفین‪ ،‬رهبری در امور‬
‫نظامی را بر عهده گرفت‪ .‬اما برمحمد صاالح طلب به تدریج آیاتی با مضااامینی خشااونت آمیز وحی گشاات‬
‫که او را به جنگیدن در راه خدا و لشااکر کشاای بر دشاامنان خدا مخصااوصااا بر کاروان های مردم مکه فرا‬
‫خواند‪ .‬او مخالفین سیاسی و کسانی که او را به سخره میگرفتند از میان بر داشت‪ .‬اما علی رغم تمام این‬
‫جنگ ها و درگیری ها‪ ،‬مردم مدینه دورانی طالیی اسالم را میدیند ‪ ،‬در مدینه صلح و دوستی برقرار بود‬
‫و زنان دیگرجایگاه حقیر گذشاته را نداشاتند‪ ،‬جایگاهی که مشارکین برای آنها در نظر گرفته بودند‪ .‬محمد‬
‫سااااده میزیسااات گرچه عده ای بر تعدد زوجین او خرده میگرفتند ( بر اسااااس روایت ها او بدون احتسااااب‬
‫زنان اسیر و کنیزانش ‪13،‬همسر‪ 7‬داشت)‪ .‬او آیات وحی شده را بر مردم قرائت میکرد و طبق دستورات‬
‫الهی زندگی میکرد‪ .‬هر روز افراد بیشاااااااتری به اساااااااالم میگرویدند و او برای مقابله با منافقین با آنان‬
‫میجنگید‪ .‬او در برابر پیمان شاااااکنی یهودیان مدینه که پیمان دوساااااتی با پیامبررا زیر پا گذاشاااااته بودند به‬
‫شااادت برخورد کرد و دو تا از طایفه های مهم یهودیان را از مکه بیرون راند‪ .‬محمد رفتار شااادید تری را‬
‫نسبت به طایفه یهودی بنی قریظه داشت و آنها را در سال ‪ 627‬میالدی قتل عام کرد و به اسارت برد‪.8‬‬
‫به تدریج محمد ق درت یافت و توانسااااات مکه رافتح کند‪ .‬او در ابتدا پیمان صااااالحی با نام صااااالح حدیبیه با‬
‫قریشااااایان مکه در ساااااال ‪ 629‬میالدی بسااااات ولی پس از آن‪ ،‬مکه را در ساااااال ‪ 630‬میالدی فتح کرد و‬
‫پیروانش بت های خانه کعبه را شااااکسااااتند و بیرون انداختند و از آن پس خانه کعبه با ساااانگ ساااایاهی که‬
‫اکنون هم قابل مشاااهده هساات‪ ،‬مزین شااد‪ .9‬ازآن به بعد مکه مکان مقدساای برای مساالمانان شااد‪ .‬به تدریج‬
‫مسااالمین مناطقی از حجاز را تصااارف کردند و مردم به اساااالم گرویدند‪ .‬اساااالم باز هم به فتوحات خود‬
‫ادامه داد ومردم شاااابه جزیره عربسااااتان به اسااااالم روی آوردند‪ .‬و در این میان تنها مساااایحیان و یهودیان‬
‫آزادی مختصاری در انجام اعمال مذهبی خویش داشاتند‪ .‬بدین صاورت بود که مردم شابه جزیره عرب ستان‬
‫به واسطه اسالم و زبان مشترکشان که عربی بود به امتی واحد در آمدند‪ .‬اسالم باز هم به فتوحات خود‬
‫ادامه داد واین فتوحات از مرز های شبه جزیره عربستان نیز فراتر رفت‪.‬‬

‫‪ .7‬طبق گفته ی ابن هشام پیامبر ‪ 13‬همسر داشته اما به گفته ی اسماعیل بن کثیر‪ ،‬پیامبر ‪ 28‬همسر داشته است‪ .‬در اسالم آمده است که خداوند‬
‫این اجازه را به وی داده بوده که وی بیشتر از ‪ 4‬همسر اختیار کند‪ .‬اما باقی مسلمانان مکلفند که طبق آیه ی ‪ 3‬سوره ی نساء عمل کنند‪ :‬بنابراین‬
‫از [دیگر] زنانی که شما را خوش آید دو دو و سه سه و چهار چهار به همسری بگیرید‪ .‬اما در مورد پیامبر‪ ،‬وی باید طبق آیه ی‪ 50‬سوره ی‬
‫احزاب عمل کند‪ :‬ای پیامبر! برایت حالل کردیم آن همسرانت را که مهرشان را داده ای و کنیزانی که خدا غنیمت به تو داده است و دختر عموها و‬
‫دختر عمه ها و دختر دایی ها و دختر خاله هایت را که با تو مهاجرت نموده اند و زن مؤمنی که خود را به پیامبر [مجانی و بدون مهر] هبه کند‪،‬‬
‫مقرر داشته‬
‫اگر پیامبر او را به همسری بخواهد؛ این حکم ویژه توست نه مؤمنان‪ .‬یقینا ما آنچه را در مورد همسران و کنیزانشان بر آنان الزم و ّ‬
‫ایم‪ ،‬می دانیم؛ [این گشایش در ازدواج] برای آن است که بر تو سختی و َح َرجی نباشد؛ و خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است‪ .‬اما علی رغم‬
‫این تعداد همسر محمد تنها یک پسر داشته که در سن بسیار کم فوت میکند‪.‬‬
‫‪.8‬بر اساس روایت این هشام‪.‬‬
‫‪ .9‬با این حال پس از این ماجرا‪ ،‬رویداد های ناگواری برای کعبه اتفا ق افتاد‪ ،‬علی الخصوص اتفاقی که در سال ‪ 1620‬رخ داد و در پی این‬
‫اتفاق کعبه را سیل برداشت و قسمتی از دیوار های کعبه فروریخت‪ .‬در سال‪ 1631‬سلطان مراد چهارم دستور داد تا خانه ی کعبه را بازسازی‬
‫کنند‪.‬‬

‫‪8‬‬

‫محمد در ساااال ‪ 632‬میالدی برای آخرین بار به زیارت خانه کعبه رفت و آیین های کهن مردمان مکه را‬
‫اسااااالمی کرد و آنها را مبنای اصااااول عقیدتی اسااااالم قرار داد‪ .‬اندکی بعد یعنی در ماه ژوئن سااااال ‪632‬‬
‫میالدی در مدینه درگذشت و در همان جا به خا سپرده شد‪.‬‬

‫تاریخ اسالم پس از محمد طبق تاریخ نگاری مسلمانان‬
‫پس از فوت پیامبر ابوبکر که یکی از یاران وفادار او بود به عنوان خلیفه مسلمانان جانشین او شد‪ .‬او‬
‫رهبری سیاسی مذهبی ونظامی‬
‫امت اسالمی را در دست‬
‫گرفت و همواره از حمایت و‬
‫راهنمایی گروهی ازمشاورین‬
‫که او را انتخاب کرده بودند‪،‬‬
‫بهره میبرد‪.‬از اعضای شورای‬
‫انتخابی وی می توان از ابی‬
‫ابن کعب ‪ ،‬زید بن ثابت و سه‬
‫خلیفه بعدی یعنی عمر‪،‬عثمان و‬
‫علی نام برد‪ .‬در میان آنها‬
‫زیدبن ثابت کاتب قرآن و نیز‬
‫کاتب مراسالت محمد بود‪.‬‬
‫درآن دوران ابوبکر به فتوحات‬
‫اسالم ادامه داد و با قبایل‬
‫مسلمانی که خالفت او را‬
‫نپذیرفته بودند‪ ،‬جنگید‪ .‬این‬
‫جنگ ها به جنگ های ر ّده‬
‫شهرت یافت‪ .‬او در سال ‪634‬‬
‫در مدینه درگذشت و خالفت را‬
‫به عمر واگذار کرد‪ .‬خلیفه دوم‬
‫به عنوان بزرگترین فاتح مسلمین به شمار میرود‪ .‬او امپراطوری اسالم را تا تونس امروزی گسترش داد‬
‫و امپراطوری های بزرگ آن زمان را شکست داد‪ .‬سرزمین ایرانیان‪ ،‬عراق و مصر را در تصرف‬
‫اسالم در آورد و بر خاورمیانه مسلط شد‪ .‬در سال ‪ 634‬دمشق را تصرف کرد‪ .‬اعراب در سال ‪637‬‬
‫یا‪ 638‬وارد بیت المقدس شدند که از سلطه امپراطوری روم غربی رها شده بود‪ .‬عمر دستور داد تا در‬
‫آنجا عبادتگاهی بسازند و آن را مسجد عمرنامید‪ .‬گفته میشود مسجد عمر در جای معابد یهودیان ساخته‬
‫شد‪ .‬دراواخر قرن ‪ 7‬میالدی مسجد قبه الصخره توسط خلیفه عبدالملک بن مروان ساخته شد و جای‬
‫مسجد عمر قرار گرفت‪.‬‬
‫‪9‬‬

‫در تمام دوران صدر اسالم‪ ،‬کاتبین و یاران محمد‪ ،‬کالم هللا را که بر وی وحی میشد حفظ میکردند و می‬
‫نگاشااتند و همت گماردند تا کالم هللا یعنی قرآن را فراگیر کنند و اصااول عقیدتی اسااالم را مبنای زندگی‬
‫خود قرار دادند‪ .‬اما به تدریج و پس از درگذشااااااات نزدیکان پیامبر خطر تحریف کالم هللا و زمزمه های‬
‫تفرقه میان مسلمین حس شد‪ .‬از این رو خلفای اول و دوم اسالم و مخصوصا زید بن ثابت سعی در جمع‬
‫آوری کالم هللا کردند اما تالش آنها کافی نبود ‪.‬اما پس از قتل عمر خلیفه دوم در ساااااااال ‪ 644‬در مدینه‪،‬‬
‫عثمان به خالفت رسید‪ .‬او در بین سالهای ‪ 647‬و‪ 653‬نسخه کامل و رسمی اسالم را گردآوری کرد‪ .‬و‬
‫قرآن را به ترتیب طول سااااوره ها قرار داند یعنی از سااااوره های کوتاه به سااااوره های بلند‪ .‬گفته میشااااود‬
‫عثمان دستور داد تا تمام سوره های گردآوری شده توسط خلفای پیش از خود را ازبین ببرند‪ .‬او ‪ 5‬نسخه‬
‫ا صلی قرآن را به دم شق ‪ ،‬کوفه‪ ،‬ب صره و مکه و مدینه فر ستاد‪ .‬این ن سخ از قرآن تو سط متخ ص صین و‬
‫ناشرانی در قاهره در سال ‪ 1923‬تایید شد‪.‬‬
‫پس از قتل عثمان در سال ‪ 656‬میالدی علی پسر عموی محمد ‪،‬داماد و یار وفادار وی به خالفت رسید‪.‬‬
‫او در دوران خالفت خود درگیر شدیدترین جنگ های داخلی میان امت ا سالمی شد که از آن به نام اولین‬
‫فتنه یاد میکنند‪.‬‬
‫علی در ساااال ‪ 661‬میالدی به قتل رساااید و این پایانی بود بر دوران خلفای راشااادین‪ .‬بر باوراهل تسااانن‪،‬‬
‫خلفای راشاادین مظهر و نماد رهبران ساایاساای مذهبی اسااالم هسااتند‪ .‬قتل علی برجنگ های میان مساالمان‬
‫شاادت بخشااید و اینکه چه کساای لیاقت خالفت حکومت اسااالمی را دارد‪ ،‬به چالشاای بزرگ در آمد و دیدگاه‬
‫های متفاوتی درباره اینکه چه کساااای میتواند میراث دار اسااااالم محمدی باشااااد‪ ،‬شااااکل گرفت و در نهایت‬
‫مسلمانان به دو فرقه اصلی شیعه و سنی و شاخه های دیگرتقسیم شدند‪ .‬سنیان معتقد بودند که از طریق‬
‫بیعت همگانی باید خلیفه را تعیین نمود بنابر این آنان به خالفت حساااان فرزند علی به عنوان جانشااااین وی‬
‫اعتقاد داشااتند‪ ،‬حساان بن علی در سااال ‪ 661‬به خالفت رسااید و پس ازحدود یکسااال معاویه خالفت را به‬
‫زور و اجبار از او گرفت با این حال اهل تسنن‪ ،‬معاویه ‪،‬حاکم شام را خلیفه و جانشین راستین حسن بن‬
‫علی میدانند‪ .‬اما شااااااایعیان خالفت را یک امر الهی و از جانب خدا و برگزیده از طریق وحی میدانند‪.‬‬
‫شیعیان باور به امامت علی و فرزندان نسل او از سوی خداوند دارند‪ .‬آنان حسن فرزند علی را امام خود‬
‫میدانند و پس از قتل او که گفته میشااود توسااط همساارش و به دسااتور معاویه صااورت گرفت‪ ،‬آنان حسااین‬
‫فرزند دیگر علی را به عنوان امام سااااااوم و خلیفه خود میدانند‪ .‬بنابر این در نظرشاااااایعیان ‪ ،‬معاویه اولین‬
‫خلیفه امویان و فرزندانش دشاامن دیرینه ی تشاایع هسااتند‪ .‬واقعیت تاریخی دیگری که باید در نظر داشااته‬
‫با شیم این ا ست که در حین ک شمکش ها و درگیری ها میان علی و معاویه برای قدرت‪ ،‬شاخه ی دیگری‬
‫از مسااااالمانان به نام خوارج که جزو یاران علی بودند‪ ،‬شاااااکل گرفت‪ .‬آنها علی را در ساااااال ‪ 661‬به قتل‬
‫رساااندند‪ .‬معاویه پس از به قدرت رساایدن دمشااق را پایتخت حکومت قرار داد و با انتخاب پساارش یزید به‬
‫عنوان جانشاااااااین وی‪ ،‬دودمان امویان را تشاااااااکیل داد‪ .‬و بدین ترتیب به نظام خالفت انتخابی پایان داد‪.‬‬
‫سااپاهیان یزید حسااین و یارانش را به قتل رساااندند و امویان تا سااال ‪ 750‬میالدی با جنگ و خونریزی بر‬
‫دشمنانشان حکومت کردند‪.‬‬

داستان ناگفته اسلام

‫‪10‬‬

‫در تمام این دوران‪ ،‬فتوحات مساااالمانان ادامه پیدا کرد و آنان ایران را تصاااارف و به روم شاااارقی بارها‬
‫لشکر ک شی کردند و بر بربرها‪ ،‬ویزیگوت ها و مردمان آفریقای شمالی حاکم شدند‪ .‬فتوحات مسلمانان‬
‫حتی تا آسااااایای مرکزی و سااااارزمین فرانک ها پیش رفت‪ .‬جنگ های داخلی همچنان ادامه داشااااات و در‬
‫جنگ زاب سفاح خالفت امویان را از میان برداشت و خود را خلیفه دودمان عباسیان خواند‪ .‬در دوران‬
‫خالفت عباسیان نفوذ و تاثیر ایرانیان در امپراطوری اسالم بیشتر شد‪ .‬بعد از این دوران‪ ،‬در قرن سیزدهم‬
‫میالدی مغول ها بر مسلمانان چیره شدند و درقرن چهاردهم عثمانیان‪ ،‬قدرت یافتند و حکومت کردند‪.‬‬
‫با نگاهی بر تاریخ صاادر اسااالم درمیابیم که این دوران بساایار تلخ و پرتنش بوده اساات‪ .‬سااه تن ازخلفا به‬
‫قتل ر سیدند‪ ،‬ح سن و ح سین ک شته شدند‪ ،‬خون و خونریزی میان م سلمین پایان ندا شت و آنان در جنگهای‬
‫متعدد با کفار کشته می شدند‪ .‬گذشته از تمام این نبرد ها‪ ،‬خلفای وقت آن دوران بسیار مستبدانه حکومت‬
‫کردند‪ .‬به نظر میرسد دین صلح و آشتی‪ ،10‬آشتی را به بشریت هدیه نکرده است‪.‬‬
‫با این حال علی رغم تمام جنگ هاو نزاع ها در اسااالم ‪ ،‬کالم هللا و گفته های پیامبربه شااکلی معجزه آسااا‬
‫بدون هیچ تحریفی و بی نقص تحت عنوان سااانت پیامبر جمع آوری شاااده اسااات‪ .‬سااانت او را یارانش به‬
‫صاااورت شااافاهی به شاااکلی بی نقص منتقل کردند و از نظر تعداد‪ ،‬این احادیث به حدود یک میلیون و نیم‬
‫میرسد‪ .‬به این شیوه بود که تاریخ صدر اسالم روایت شد‪ .‬اما هیچ نوشته تاریخی ‪ ،‬اسالمی وجود ندارد‬
‫که قدمت نگارش اش به دوران وقوع اتفاقات و وقایع زمان محمد برساااااااد‪ .‬و فقط‪ ،‬زندگی نامه پیامبر در‬
‫قرن نهم میالدی توسط ابن هشام از روی نوشته ابن اسحاق ویرایش شده است‪ .‬ابن اسحاق یک قرن قبل‬
‫تر آن را نوشااته بود‪ .‬با این حال مساالمانان با کنار هم قرار دادن قرآن ‪ ،‬ساایره نبوی و احادیث ‪ ،‬پیام خدا‬
‫را دریافت میکنند و طبق اصااولش زندگی میکنند‪ .‬شااریعت اسااالم نیز بر اساااس همین منابع در قرن دهم‬
‫میالدی نگاشته شد‪ .‬و این گونه مسلمانان با پیروی از دستورات شریعت اسالم راه درست زندگی را پیدا‬
‫میکنند‪.‬‬

‫‪.10‬ا مروزه مدافعان و توجیه گران دین اسالم سعی دارند کلمه ی اسالم را صلح معنا کنند‪.‬‬

‫‪11‬‬

‫اصول دگماتیک دین اسالم‬
‫‪.1‬مساااالمانان ایمان به خداوندی یکتا‪ ،‬خالق و مالک هسااااتی دارند‪ .‬نشااااانه های او در همه ی پدیده های‬
‫طبیعی آشکار است ‪ .‬سرنوشت بشریت در اراده او است و خوشبختی و نگون بختی مسلمین و مشرکین‬
‫همه در تصمیم و خواست اوست‪.‬‬
‫‪.2‬ایمان به وحی الهی‪ .‬مسااالمانان اعتقاد دارند که کالم هللا بر اولین پیامبر او یعنی ابراهیم و پیامبران پس‬
‫از وی نازل گشته و آنان کالم هللا را برای به راه راست هدایت کردن بشر گمراه و سرکش قرائت کردند‪.‬‬
‫آنان میخواسااااااتند تا بشاااااار از فرمان خالق خود اطاعت کند‪ .‬و از قوانین الهی فرمان برداری کند‪ .‬از نظر‬
‫ا سالم‪ ،‬مو سی عی سی و محمد پیامبران ادیان بزرگ موحد ه ستند و همه آنها صاحب کتاب ه ستند‪ .‬آنان‬
‫بر امت های دوران خود فرسااتاده شاادند‪ .‬امت های بزرگی که رسااوالن خدا بر آنها فرسااتاده شااد به ترتیب‬
‫زیر هستند‪.‬‬
‫قوم یهود ‪ ،‬آنان از نسل ابراهیم هستند و موسی تورات را برای هدایت آنها آورد‪ .‬تورات ازآمدن پیامبری‬
‫به نام مسااایح ‪،‬پیامبر هللا‪ ،‬بشاااارت میدهد‪ .‬عمل به دساااتورات و فرامین الهی این کتاب راه رساااتگاری قوم‬
‫یهود بود اما آنان تورات موسی را تحریف کردند و به انحراف کشیده شدند‪.‬‬
‫مسهههیحیان‪ ،‬آنان نیز از نسااال ابراهیم و قوم یهود هساااتند و عیسااای ‪ ،‬پیامبر هللا ‪،‬انجیل را برای هدایت آنها‬
‫آورد‪ .‬انجیل نیز از آمدن پیامبری به نام محمد بشااارت می دهد‪ .‬این کتاب برتر از تورات اساات و عمل به‬
‫دستورات و فرامین الهی آن‪ ،‬راه رستگاری مسیحیان بود اما آنان نیز انجیل عیسی را تحریف کردند و از‬
‫راه خداوند منحرف شدند‪ .‬م سلمانان برای عی سی جایگاه ویژه ای قائل ه ستند زیرا از نظر آنان او هرگز‬
‫به صالیب نکشایده شاده و تنها به دساتور خداوند از دیدگان پنهان گشاته‪ .‬او منجی بشاریت هسات و روزی‬
‫ظهور خواهد کرد و بشریت را نجات خواهد داد‪.‬‬
‫و ساارانجام اعراب ‪ ،‬آنها قوم برگزیده شااده از سااوی هللا هسااتند و از نساال ابراهیم میباشااند‪ .‬از میان اعراب‬
‫کسانی که به اسالم محمدی گرویدند را م سلمان مینامند‪ .‬بر مسلمین قرآن فرستاده شد‪ .‬این کتاب برتر از‬
‫تورات و انجیل است و عمل به دستورات و فرامین آن‪ ،‬راه رستگاری مسلمین می باشد‪ .‬محمد خاتم االنبیا‬
‫و کتاب او آخرین کتاب الهی است‪ .‬اما آنان کتاب خود را تحریف نکردند و فرامین روشن الهی اش را به‬
‫کمک احادیث و روایت ها به درستی اجرا کرده اند‪.‬‬
‫‪.3‬تسلیم شدن در برابر دستورات الهی اسالم ‪ .‬در واقع تمامی انسان های روی زمین باید به دستورات‬
‫الهی که بر مسههلمین نازل شههده ایمان و عمل داشههته باشههند‪ .‬و مساالمین نیز خود موظف هسااتند تا فروع‬
‫دین را بپذیرند‪ .‬فروع دین اسالم نماز‪ ،‬روزه‪ ،‬خمس‪ ،‬ذکات‪،‬حج وجهاد است‪ .‬جان کالم این است که بشر‬
‫باید تسااالیم اراده الهی شاااود‪ .‬ایمان و عمل به دساااتورات الهی موجب رساااتگاری اسااات و مومنین پس از‬
‫مرگ راهی بهشاات موعود میشااوند‪ .‬اما کسااانی که از آن ساارپیچی کنند دچار عذاب الهی میشااوند و پس‬
‫از مرگ به دوزخ میروند‪ .‬فرامین الهی اسااالم می خواهد دنیا را از وجود مشاارکین و کفار مخالف اسااالم‬
‫برهاند‪.‬‬

‫‪12‬‬

‫‪ .4‬انتظار روز قیامت‪ ،‬روزی که مهدی امام دوازدهم شاااایعیان و عیساااای(بنا به اعتقاد اهل ساااانت) ظهور‬
‫میکنند و مسلمین بر اهل باطل پیروز میگردند و دنیا از شر مشرکین و کفار رها میگردد و اسالم بر دنیا‬
‫حاکم میشود‪.‬‬
‫تا به اینجا تمام اطالعاتی را که ارائه کردیم همان چیزی است که اسالم در مورد خود واصول و خاستگاه‬
‫ش بیان میکند‪ .‬نکته مهم این اسااااات که اساااااالم از درون دارای نظامی منساااااجم و منطقی هسااااات و وقایع‬
‫تاریخی اسااالم مطابق اصااول و احکام اسااالمی رخ داده اند‪ .‬دقیقا همین احکام در جوامع اسااالمی کنونی‬
‫مشاهده می شود‪.‬اسالم‪ ،‬از بدو پیدایش‪ ،‬بینشی خاص و اصولی نظام مند داشته است‪.‬‬

‫همین نظام اسالمی سعی میکند تا به طرح ها و برنامه های اسالم ماهیتی مقدس بدهد و میخواهد دنیا‬
‫را با گساااااااترش اساااااااالم‪،‬نجات دهد‪ .‬و این راه را ازطریق فتوحات ویا تبلیغات مذهبی انجام میدهد‪ .‬و‬
‫میگوید که در پس برنامه های اسالم اراده هللا وجود دارد‪.‬‬
‫اساالم نشاان میدهد که چطورعشاق و لطف هللا شاامل حال مسالمانان شاده اسات‪ .‬این لطف به واسهطه ی‬
‫وحی قرآن شامل حال مسلمین شده است‪.‬‬
‫اساااااالم رفتار و اعمال اساااااالمی را به مسااااالمین تعلیم میدهد‪ .‬و مسااااالمین موظف اند تا این اعمال را به‬
‫درساااااااتی در طول زندگی خود انجام دهند زیرا خداوند آنها را دعوت به انجام این اعمال کرده اسااااااات‪.‬‬
‫مسلمین باید همانند پیامبرشان محمد رفتار کنند‪.‬‬
‫اسااالم در صاادد اساات تا دین توحیدی واحدی را میان مردم معرفی کند‪ .‬از همان بدو خلقت و از زمان‬
‫هبوط آدم‪ ،‬هللا کالم و دساااااتورات اش را بربسااااایاری از پیامبران موحد نازل کرده اما پیروانش آنها را‬
‫تحریف کردند و در این بین تنها مسلمین هستند که دستورات هللا را بدرستی اجرا میکنند‪.‬‬
‫اگر میان مساالمین تفرقه دیده میشااود و درحکومت های اسااالمی فالکت و ساایه روزی موج میزند به این‬
‫خاطر است که در اجرای دستورات الهی سهل انگاری میشود‪ .‬و اگر عده ای مسلمین و اسالم را مورد‬
‫انتقاد قرار میدهند به این خاطر اسات که آنان ناآگاه هساتند و اراده و دساتورات جهان شامول الهی را به‬
‫خوبی نمیشناسند‪ ،‬دستوراتی که از پیش تر همه مسائل هستی را در نظر گرفته است‪ .‬برای تمام مسائل‬
‫و مشکالت هستی تنها یک جواب وجود دارد‪ .‬ایمان و عمل به دستورات الهی‪.‬‬

‫آنچه گفته شااد خالصااه ای از بینش اسااالمی بود که به وضااوح بازگو کننده اسااالم و ساایسااتم دگماتیک اش‬
‫اساات‪ .‬دراین کتاب میخواهیم تصااویری جدید از اسااالم را ارائه بدهیم و تاریخ دیگری از اسااالم را برای‬
‫شاااما روایت کنیم‪ .‬تاریخی که مسااالما هیچ مسااالمانی از آن آگاهی ندارد‪ .‬رازی را برمالمیکنیم ‪ ،‬رازی که‬
‫مسااالمانان صاااده های اول اساااالم ساااعی در مخفی نگه داشاااتن اش ‪ ،‬داشاااتند‪ .‬این راز بزرگ‪ ،‬تاریخ حقیقی‬
‫اسالم است‪.‬‬

‫‪13‬‬

‫راز بزرگ اسالم‬

‫همان طور که در بخش مقدمه به آن اشاره کردیم‪ ،‬دنیا‪ ،‬اسالم را تنها ازطریق منابع اسالمی می شناسد و‬
‫این منابع را درسااات و حقیقی می پندارد‪ .‬اما در ساااالیان اخیر محققین و دانشااامندان تحقیق وسااایعی را در‬
‫مورد منابع اسالمی مخصوصا تاریخ اسالم انجام داده اند‪ .‬آنان مبنای تحقیقی خود را بر پایه ی اکتشافات‬
‫باسااتان شااناساای‪ ،‬رویکرد های تازه در علم زبان شااناساای‪ ،‬نسااخه شااناساای‪،‬منابع اسااالمی و تحقیقات دیگر‬
‫دانشاامندان قرار داده اند‪ .‬آنان در تحقیقات خود شاارایط تاریخی آرامی ها و زبان آرامی را مد نظر گرفتند‬
‫زیرا اسالم از دل آن شکل گرفته است‪.‬‬
‫درسااااااال ‪ 2004‬پدرادوارد ماری گله‪ 11‬از تز دکتری خود در رشااااااته الهیات و تاریخ ادیان در دانشااااااگاه‬
‫استرازبورگ ‪ 2‬دفاع کرد‪ .‬او شاگرد پدر آنتوان موسالی‪ 12‬بود و تحقیقات او را ادامه میداد و هر دو نیز‬
‫تحقیقات محققین‪ 13‬که در خاور میانه فعالیت میکردند را دنبال می کردند‪ .‬این تز اطالعات جالبی را به ما‬
‫ارائه میدهد و بر مبنای مطالعات و تحقیقات زیادی اسااااااات که درمیان این تحقیقات میتوانیم به موارد زیر‬
‫اشاره کنیم‪:‬‬
‫تحقیقات و اکتشافات صورت گرفته از طریق اسالم شناسی کالسیک توسط محققانی همچون ‪:‬‬
‫‪Régis Blachère, Alfred-Louis de Prémare, Patricia Crone, Michael Cook,‬‬
‫‪ Christoph Luxenberg. Marie-Thérèse Urvoy, Gerd Puin,‬و همچنین ‪Manfred‬‬
‫‪Kropp, Guillaume Dye, Robert Kerr, Günter Lüling‬‬
‫تحقیقات گساااترده توساااط دانشااامندان‪ ،‬تاریخ نگاران‪،‬باساااتان شاااناساااان‪ ،‬جغرافی دانان‪ ،‬زبان شاااناساااان و‬
‫روحانیون‪.‬‬
‫احادیث و گفته های تاریخی و مذهبی علی الخصوص احادیث اسالمی ‪ ،‬یهودی و مسیحی‪.‬‬
‫رویکرد تازه در بررسی دست نوشته های کهن که به طومارهای دریای مرده مشهور هستند‪.‬‬
‫پدر ادوارد ماری گله‪ ،‬تحقیقات خود و تمام دانشااااااامندان و محققین که در این زمینه تحقیقی کردند را مثل‬
‫قطعات پازل کنار هم قرار داده و حاصاااااال آن این تز‪ 14‬شااااااد‪ .‬تمام این تحقیقات و منابع تحقیقی او را می‬
‫توان در تز او و مقاله جدید‪ 15‬او یافت‪ .‬او توضاایح علمی در رابطه با خاسااتگاه و پیدایش اسااالم میدهد‪ .‬و‬

‫‪Edouard-Marie Gallez.11‬‬
‫‪Antoine Moussali.12‬‬
‫‪Joseph Azzi, Monseigneur Dora-Haddad, le père Magnien (de Jérusalem). .13‬‬
‫‪. 14‬تز دکتری او با نام مسیح و پیامبر او ‪ Le Messie et son Prophète.‬در هزار صفحه نوشته شده است‪.‬‬
‫‪ .15‬وی اخیرا مقاله ای تحت عنوان سوتفاهمی به نام اسالم مسیحی نوشته است‪. Le Malentendu Islamo-Chrétien .‬‬

‫‪14‬‬

‫نشاااان میدهد که طی چه اتفاقات تاریخی و روندی اساااالم شاااکل گرفته اسااات‪ .‬و بدین صاااورت به حقیقت‬
‫اصلی اسالم پی میبریم‪ .‬در این کتاب قصد داریم نتایج این رویکرد جدید دراسالم را به شما ارائه دهیم‪.‬‬
‫الب ته ن با ید فراموش کرد که هیچ واق عه تاریخی را از طریق تحقی قات تاریخی نمیتوان به طور مطلق‬
‫اثبات کرد‪ .‬محققین تحقیق میکنند‪،‬کشاف میکنند ‪،‬توضایح میدهند و همواره در حال تحقیق و مطالعه هساتند‬
‫تا بتوانند تا آنجا که میتوانند به واقیعت های تاریخی نزدیک شاااوند ‪ .‬از این رو این کتاب صااارفا بر مبنای‬
‫تحقیقات علمی ا ست و هیچ د شمنی با ا سالم و م سلمانان ندارد‪ .‬این کتاب به هیچ وجه ق صد م شوش کردن‬
‫اذهان مسلمین را ندارد‪ .‬و این تحقیقات ‪ ،‬همانند تحقیقاتی که دررابطه با خاستگاه مسیحیت صورت گرفته‬
‫نه تنها نگران کننده نیساات بلکه مساالمانان و محققین مساالمان همانند مساایحیان میتوانند از اطالعات مفید آن‬
‫بهره مند شوند‪.‬‬
‫حال با ذکر این مقدمات پرده بر راز برزگ اسااااااالم بر میداریم‪ .‬و مشاااااااهده خواهید کرد که تاریخ حقیقی‬
‫اسالم تا چه اندازه از تاریخ که از اسالم میدانیم متفاوت تر است‪.‬‬

‫‪15‬‬

‫الهی دوران پس از مسیحیت‬
‫وحی های‬
‫ِ‬
‫سرزمین اسرائیل در سال سی ام میالدی‬
‫تاریخ حقیقی اسالم در سال سی ام میالدی پس از مصلوب شدن عیسی مسیح در سرزمین اسرائیل شروع‬
‫میشود‪ .‬در آن سال قوم بنی اسرائیل یا همان قوم عبرانی در آنجا زندگی میکردند‪ .‬طبق احادیث یهودیان‪،‬‬
‫‪ 3800‬ساااال پیش ‪ ،‬ابراهیم به دساااتور خداوند‪ ،‬منطقه میان رودان را تر میکند و به ساااوی سااارزمین‬
‫موعود‪ ،‬سرزمین اسرائیل هجرت میکند‪ .‬خداوند به او سرزمین اسرائیل را وعده داد همچنین به او مژده‬
‫داد که نساال او مانند سااتارگان بی شاامار میشااود‪ .‬قوم عبرانی خود را فرزندان ابراهیم میدانند‪ .‬بنابر این‬
‫در نظر آنان ابراهیم اولین یهودی و پدر این قوم است‪ .‬یهودیان اسحاق را نیز پس از ابراهیم پدر قوم خود‬
‫میدانند‪ .‬پس از مبعوث شااااااادن ابراهیم به پیامبری‪ ،‬یهودیان به عنوان قوم برگزیده از ساااااااوی خدا انتخاب‬
‫شدند‪ .‬ولی آنان پس از طی سال ها دست از بت پرستی برداشتند و به یکتاپرستی روی آوردند‪ .‬آنان در‬
‫دوران کهن‪ ،‬درساات در زمان بت پرسااتی روی به پرسااتش خدای یگانه و جاودان آوردند‪ .‬در طول تاریخ‬
‫یهودیان پیامبرانی همچون الیاس‪ ،‬اشعیا‪ ،‬داود بر آنان‬
‫نازل شدند تا آنان را به سوی خداوند یگانه هدایت کنند‪.‬‬
‫تمامی دستورات خداوند‪ ،‬احکام و آئین های دین یهودیت‬
‫گردآوردی و نگاشاااته شاااده اسااات‪ .‬در میان آن ها کتاب‬
‫تورات مشاااااااتمل برپنج کتاب میباشاااااااد‪ .‬در این کتب به‬
‫پیدایش جهان و به تاریخ قوم عبرانی اشاره شده و شامل‬
‫فرامین خداوند بر یهودیان میباشاااااااد‪ .‬از احکام مهم این‬
‫کتاب میتوان به آیین عبادی یهودیان اشااااره کرد واین که یهودیان حق ندارند با غیر یهودی مراوده داشاااته‬
‫باشااند زیرا مراوده با آنان باعث ناپاکی و نجاساات یهودیان میشااود‪ .‬یهودیان در انزوا آئین مذهبی شااان را‬
‫به نساال های پس از خود منتقل کردند‪ .‬در میان آئین های مذهبی شااان می توان به آئین مربوط به رفتار با‬
‫دیگران و یا به مراسم تطهیر اشاره کرد‪ .‬طبق نوشته های یهودیان‪ ،‬تورات در کوه سینا بر موسی نازل‬
‫شاااد‪ ،‬در زمانی که او و یارانش از مصااار گریختند‪ .‬تورات جایگاه ویژه ای در زندگی یهودیان داشاااته و‬
‫دارد و بساایاری از آنان‪ ،‬این کتاب را همچون مزامیر داود و دیگر کتب مقدس شااان ‪،‬حفظ میکردند‪ .‬آنان‬
‫تورات را نساال به نساال و به زبان آرامی انتقال میدادند‪ ،‬زبان آرامی که زبان فهم متون مقدس اساات‪ .‬در‬
‫میان دستوراتی که خداوند بر یهودیان نازل کرد ‪ ،‬عبادت در پرستشگاه اورشلیم جایگاه ویژه ای داشته و‬
‫دارد‪.‬‬
‫از نظر یهودیان‪ ،‬پرسااتشااگاه اورشاالیم‪ ،‬عبادتگاه ویژه ی قوم عبرانی اساات‪ .‬بر باور آنان‪ ،‬این مکان محل‬
‫حضاااور دائمی خدایی اسااات که معبد متعلق به اوسااات و نیرو های الهی او در این مکان وجود دارد‪ .‬آنان‬
‫پرستشگاه اورشلیم را معبد خدا در زمین میدانند‪ (.‬گرچه کلمه ی معبد در زبان های سامی وجود نداشته و‬
‫به جای آن از کلمه خانه اسااتفاده شااده اساات‪ ).‬در آنجا حیوانات را برای او قربانی میکنند و هدایایی را به‬
‫‪16‬‬

‫او پیشااکش میکنند‪ .‬و هر ساااله یهودیان در آنجا به زیارت میپردازند‪ .‬در آنجا صااندوق عهد قرارداشاات و‬
‫حاوی دو لوح سنگی بود که فرمان موسی بر روی آن نوشته شده بود‪ .‬اما پس از ویران شدن معبد‪ ،‬این‬
‫صندوق گم شد‪ .‬اورشلیم در طول تاریخ دستخوش جنگ ها و ویرانی ها شد ولی در سال سی ام میالدی ‪،‬‬
‫جایگاه ویژه ای داشااااات و معبد هرود در اوج شاااااکوه و عظمت خود بود‪ .‬آنان معبد هرود را بر روی تپه‬
‫موریا همان تپه ای که هیکل سلیمان بنا شده بود و ویران گشته بود‪ ،‬برافراشتند‪ .‬برباور یهودیان ابراهیم‬
‫می خواسااااته اسااااحاق را به دسااااتور خداوند بر روی همین تپه قربانی کند‪ .‬در این معبد ‪ ،‬یعنی معبد هرود‬
‫عبادتگاه های فراوانی وجود داشااااااته اساااااات و روحانیون به داخل آن وارد میشاااااادند و در آنجا خداوند در‬
‫معبدش در زمین بر انساااان ها فرمانروایی میکرد‪ .‬هیچ کس حق وارد شااادن به مقدس ترین مکان معبد که‬
‫خداوند در آنجا اقامت میکرد را نداشااات‪ .‬تنها روحانی بزرگ معبد آن هم ساااالی یکبار حق وارد شااادن به‬
‫آنجا را داشت‪ .‬در مکان دیگر معبد ‪ ،‬هدایا و قربانی ها پیش کش خداوند میشد‪ .‬جان کالم این که این معبد‬
‫در اوج شکوه و عظمت خویش بود و همواره یهودیان به آن افتخار میکنند‪.‬‬
‫در ساااال ‪ 30‬ام میالدی قوم بنی اسااارائیل در سااارزمین موعودشاااان یعنی اسااارائیل زندگی میکردند‪.‬گرچه‬
‫تعداد زیادی از یهودیان از وطن خود به اجبار خارج شاااده بودند و در سااارزمین های مصاااری ها ‪،‬ایرانی‬
‫ها‪ ،‬رومی ها‪ ،‬چینی ها و دیگر سااارزمین های دنیای کهن زندگی میکردنند‪ .‬گفته میشاااود جمعیت آن ها به‬
‫دو یا سااااااه میلیون نفر میرسااااااید یعنی چیزی معادل نیمی از جمعیت کل یهودیان‪ .‬با این حال آنان بساااااایار‬
‫وفادار و شیفته سرزمین خود بودند‪ .‬اما در سال سی ام میالدی ‪ ،‬حرمت سرزمین یهود به کل ازبین رفته‬
‫بود‪ .‬اول آنکه در میان یهودیان تفرقه شکل گرفته بود و در سرزمین یهود پادشاهانی حکومت میکردند‪.‬‬
‫و در بخشی از آن که سامریه نام داشت سامری ها سکنی میگزیدند‪ .‬از نگاه یهودیان افراطی آنان یهودیان‬
‫مرتد محسوب میشدند‪ .‬و دور تا دور این سرزمین مقدس حکومت هایی پادشاهی و مردمانی مشر و بت‬
‫پرسااات زندگی میکردند‪ .‬دوم آنکه این سااارزمین در ساااالیان دراز مورد حمله و تجاوز اقوام دیگر همچون‬
‫آشاااااااوریان‪ ،‬بابلیان ‪ ،‬ایرانیان ‪ ،‬یونانیان بود و در آن دوران نیز مورد حمله ی رومیان قرار گرفته بود‪.‬‬
‫متجاوزین با مقامات سیاسی و مذهبی یهودی تفاهم نامه هایی که بیشتر یکطرفه بود می نگاشتند و بر آنان‬
‫حکومت میکردند‪ .‬در آن سااااااااال ها پونتیوس پیالطس فردی رومی حاکم یهودا بود‪ .‬با این حال آنان با‬
‫یهودیان به نرمی و مدارا رفتار میکردند و کاری با سااااااختارهای سااااایاسااااای و مذهبی یهودیان نداشاااااتند و‬
‫یهودیان خداوند را در معبد اورشلیم آزادانه عبادت میکردند‪ .‬حتی گفته میشود یهودیانی که در روم زندگی‬
‫میکردند‪ ،‬آزادانه به برگزاری آیین های مذهبی خود می پرداختند‪ .‬اما در اذهان بسااااااایاری از یهودیان به‬
‫ویژه در یهودیه آرزوی ساااارزمینی مسااااتقل و ملتی متحد وجود داشاااات و خاطرات پادشاااااهانی همچون‬
‫داوود و ساالیمان یادآور اتحاد و وحدت یهودیان بود‪ .‬در بساایاری از آیات کتاب های مقدس شااان نیز وعده‬
‫ی رهایی از ظالمان و متجاوزان به یهودیان داده شاااااده بود‪ .‬آنان منتظر منجی بودند تا آنان را از دسااااات‬
‫بیگانگان متجاوز رها کند‪ .‬وعده ی آمدن منجی در کتب آنها به یهودیان داده شاااده بود‪ .‬کسااای که از نسااال‬
‫داوود بود و دوران پادشااااااااهی یهودیان را دوباره زنده میکرد‪ .‬از این رو بود که افراد زیادی که خود را‬
‫منجی‪ ،‬طاغی و یا رهبر میدانساااااااتند در آن دوران ظهور کردند‪ .‬در تاریخ یهودیان همواره افراد طاغی‬
‫وجود دا شته اند که بر علیه متجاوزین و ظالمین قیام کردند و از میان آنان میتوان به شورش یهودا مکابی‬

‫‪17‬‬

‫بر سلوکیان در قرن دوم قبل از مسیح نام برد و یا می توان به قیام یهودا گالیله‪ 16‬بر علیه رومیان در سال‬
‫شااشاام میالدی اشاااره کرد‪ .‬او باعث به صاالیب کشاایده شاادن ‪ 2000‬تن از یارانش شااد‪ .‬اما طبق گفته های‬
‫تاسیتوس تاریخ نگار با آمدن تیبریوس ژولیوس سزار آگوستوس یهودیان دوران آرام و بدون شورشی را‬
‫میگذراندند‪.‬‬

‫ظهور و رسالت عیسی ‪ .‬یاران و فرقه های پس از او‪.‬‬
‫برای فهم بهتر سیر تاریخ حقیقی اسالم‪ ،‬بهتر است تا اتفاقاتی رخ داده در طول تاریخ عبرانیان را به دقت‬
‫در نظر بگیریم‪ .‬به خصوص ظهور عیسی و مفاهیم نو و بدیع او‪.‬‬
‫با ظهور عیساااای تغییرات اساااااساااای در مفاهیم بنیادی‬
‫یهودیان و شاید بتوان گفت در دنیای کهن شکل گرفت‪.‬‬
‫در سااااال ‪ 27‬ام میالدی عیساااای برای نخسااااتین بار در‬
‫میان یهودیان ظاهر شااااد و در طی سااااه سااااال به تبلی‬
‫آموزه های دینی پرداخت‪ .‬او عالم یهودی بود که نوشته‬
‫های کتاب تورات را می خواند و در نیایش گاه های‬
‫یهودیان و گاه در معبد اورشاااالیم آنها را آموزش میداد‪.‬‬
‫او تورات را تفسااااااایر میکرد و خود را پسااااااار خدا می‬
‫نامید‪ .‬و به واسااطه فیض او گناهان گناهگاران بخشاایده‬
‫میشد او خود را واسطی برای بخشش گناهان انسان ها‬
‫میدانساااااات‪ .‬و برای اثبات الوهیت خود معجزاتی را به‬
‫مردم نشاااااااان میداد و یاران و پیروانی را به دور خود‬
‫جمع کرد‪ .‬او مفهوم رسااااتگاری را میان مردم آورد‪ .‬و‬
‫امکان رهایی از گناه ذاتی انسان را مژده داد‪ .‬عیسی با بیان مفهوم رستگاری تحول عظیمی را بر اندی شه‬
‫و روان مردمان کهن ایجاد کرد‪ .‬در زمان عیسااای این اعتقاد وجود داشااات که گناه نخساااتین آدم و حوا در‬
‫بهشاات بر همه ی انسااان ها تاثیر گذاشااته و از روز هبوط آدم از بهشاات ‪ ،‬انسااان گناهکار متولد میشااود و‬
‫محکوم به مرگ و تباهی اسااات‪ .‬و چرخه ی زندگی انساااان‪ ،‬چرخه ای پوچ ‪ ،‬فانی و تکراری اسااات‪ .‬وبه‬
‫واسااطه ی گناه نخسااتین آدم‪ ،‬انسااان ها گناهکار متولد میشااوند و گناهکار میمیرند‪ .‬عیساای اندیشااه ی رها‬
‫شااااااادن از گناه نخساااااااتین را برای مردمان کهن به ارمغان آورد‪ .‬او دو نوع رساااااااتگاری را عنوان کرد‪:‬‬
‫رسااتگاری فردی و رسااتگاری جمعی‪ .‬رهایی فردی انسااان ها از طریق خدای پدر و خدای پساارمیساار می‬
‫شااد و رسااتگاری جمعی ازراه وحدت با دیگران‪ :‬او میگفت ‪ :‬خوشاابخت کساای اساات که تشاانه ی عدالت و‬
‫برابری اسااات و یا میگوید خوشااابخت کسااای اسااات که تواضاااع را پیشاااه میکند‪ .‬ودر جایی دیگر میگوید‪:‬‬

‫‪.Judas le Galiléen. 16‬‬

‫‪18‬‬

‫خوشااابخت کساااانی هساااتند که صااالح و آرامیش را به ارمغان می ورند‪ .‬او در اندیشاااه ی او دنیایی بهتر در‬
‫انتظار بشر بود‪ .‬و زمان پادشاهی خدایان بر زمینیان فرا رسیده بود‪.‬‬
‫آیا او همان مساایح مقدساای بود که یهودیان انتظارش را میکشاایدند؟ عده ای او را مساایح و پادشاااهی میدیند‬
‫که آمده بود یهودیان را از ظلم متجاوزین و اشغال گران سرزمین مقدس برهاند و شکوه و اقتدار سیاسی‬
‫یهودیان را دوباره به همگان نشااااان دهد‪ .‬اما عده ای دیگر احساااااس میکردند که او می خواهد دینی نوین‬
‫برپاکند که در مقابل دین روحانیون بزرگ معبد اورشلیم بود و از این راه میخواست بر یهودیان رهبری‬
‫کند‪ .‬این نگاه به خاندان حشاااامونیان تعلق داشاااات که معبد را غصااااب کرده بودند و با رومیان پیمان هایی‬
‫بساااااته بودند‪ .‬در آن دوران نقش کاهنین قدیمی معبد‬
‫یعنی الویان نیز کمرنگ تر شاااااده بود و فریسااااایان‬
‫نقش مهم تری ایفا میکردند‪ .‬عیسااااااای با علم بر این‬
‫وقایع و دشمنی ها بر علیه او‪ ،‬تصمیم به برمالکردن‬
‫فساد در معبد کرد و اندیشه ها و اعمال مذهبی در‬
‫معبااد را باااطاال خوانااد‪ .‬او مهااارت خوبی در تحلیال‬
‫متون یهودیان داشت و معانی نهفته متون را آموزش‬
‫میداد‪ .‬وپرده از تعالیم فریبکارانه ی روحانیون معبد‬
‫بر میداشت‪ .‬او قوم یهود را همانند گفته های دیگر‬
‫پیامبران‪ ،‬قوم برگزیده می دانسااااات و عالوه بر آن‬
‫اعتقاد داشات که دین یهود باید در دنیا گساترده شاود‬
‫و مشاااااارکین و غیر یهودیان نیز باید دعوت به این‬
‫دین موحد شاااااااوند‪ .‬او احکامی که بر اسااااااااس آنها‬
‫مراوده با غیر یهود باعث نجاست می شد را پوچ و‬
‫بی معنا میدانسااااااات ‪ .‬این گفته ها و معجزات پیاپی‬
‫وی بااااعاااث افزایش دشااااااامنی بر علیاااه او شاااااااااد‪.‬‬
‫روحانیون معبد و رهبران مذهبی که احساااااااس خطر میکردند و می دانسااااااتند که دیر یا زود باید او را به‬
‫عنوان مسااایح و نجات دهنده ی قوم یهود بپذیرند تصااامیم به قتل او گرفتند‪ .‬آنها اگر میپذیرفتند که او نجات‬
‫دهنده قوم یهود اساااات باید قدرت و معبد را به او واگذار میکردند‪ .‬حتی فکرکردن به این موضااااوع‪ ،‬ذهن‬
‫کاهنان را می آزرد‪ .‬در نتیجه دساایسااه ای برای دسااتگیری او صااورت گرفت‪ .‬این که او خود را پساار خدا‬
‫میدانسااات بهانه ای شاااد برای کاهنان تا او را محکوم به مرگ کنند‪ .‬و آنها او را به کمک رومیان به طرز‬
‫هولناکی در روزجمعه هفتم آوریل سااال ساای ام میالدی‪ 17‬به صاالیب کشاایدند‪ .‬اما اتفاق عجیبی پس از به‬
‫صاالیب کشاایده شاادن عیساای رخ داد و یاران او که در روز واقعه به هر نحوی مخفی شااده بودند و جان‬
‫شبّات در عبری שבת‬
‫‪ . 17‬طبق محاسباتی که تاریخ نگاران مدرن بر روی اناجیل انجام داده اند‪ :‬به صلیب کشیدن عیسی روز قبل از شبات رخ داد‪َ ،‬‬
‫به معنی شنبه است‪ .‬در دین یهودیت به روز تعطیل هفتگی (شنبه) میگویند؛ که به صورت سمبلیک به معنای هفتمین روز آفرینش است‪ .‬پس با این‬
‫حساب عیسی در روز جمعه به صلیب کشیده شده است‪ .‬طبق تحقیقات انجام گرفته عیسی همچنین در روزقبل از عید پسح که در روز پانزدهم از ماه‬
‫نیسان در تقویم عبری برگزار میشود‪ ،‬به صلیب کشیده شده است ‪ .‬با این توضیحات عیسی ‪ ،‬در روز جمعه چهاردهم ماه نیسان به صلیب کشیده‬
‫میشود که این تاریخ با توجه به بررسی تاریخ نگاران برابر بوده با جمعه هفتم آوریل سال ‪ 30‬ام میالدی‪.‬‬

‫‪19‬‬

‫سااااااالم به در برده بودند‪ ،‬علی رغم خطراتی که آنان را تهدید میکرد‪ ،‬در انظار عمومی ظاهر شاااااادند‪ .‬در‬
‫روز سااااوم مرگ عیساااای اتفاقات عجیبی افتاد‪ ،‬اتفاقی که باعث شااااد یاران او بدون ترس از شااااکنجه و یا‬
‫مرگ‪ ،‬به میان مردم بیایند و اندیشاااه های عیسااای را تبلی کنند‪ .‬این اتفاق باعث اختالف عقیده و بحث در‬
‫طول تاریخ شده است‪ .‬این موضوع یکی از کلیدی ترین اتفاقات تاریخ دانسته میشود‪ .‬اما این اتفاق عجیب‬
‫چه بود؟ سااه روز پس از مرگ عیساای یعنی اولین یکشاانبه پس از قتل وی‪ ،‬عده ای ادعا کردند که او را‬
‫دیده اندو این خبر میان مردم پیچید‪ .‬و تا روز چهلم او عده ی دیگری باز هم او را دیدند‪ .‬و وقتی سااار قبر‬
‫او رفتند دیدند که قبر او خالی است‪ .‬روحاینون معبد که از این اتفاق نگران شده بودند به فکر چاره افتادند‬
‫و حقه ای سااوار کردند‪ .‬آنان به سااربازان رومی که برای محافظت از قبر عیساای گماشااته شااده بودند‪ ،‬پول‬
‫دادند و به آنها گفتند که بگویند یاران عیساای جساام مرده وی را باخود برده اند‪ .18‬و تا سااالهای ‪ 66‬تا ‪70‬‬
‫پس از میالد مساااایح یعنی تا اولین جنگ میان یهودیان و رومیان این دروغ از طرف کاهنین گفته میشااااد‪.‬‬
‫چیزی که کاهنین را بیشاااتر نگران میکرد این بود که در کتب مقدساااشاااان مخصاااوصاااا در مزامیر داوود‪،‬‬
‫سخن ازمنجی و مسیحی شده بود که خداوند به خواست خود روح او را از میان انسان های فانی به سوی‬
‫خود میبرد‪ . 19‬در کتب مقدس یهودیان به این موضاااااوع هم اشااااااره شاااااده بود که مسااااایح موعود از طرف‬
‫رهبران قوم خود طرد میشااود‪ .20‬و این گفته ها در مورد عیساای صاادق میکرد‪ .‬در این میان فریساایان نیز‬
‫بساایار نگران بودند زیرا آنان در طرد شاادن عیساای نقش مهمی را ایفا کرده بودند و به خاطر فریب کاری‬
‫های زیاد‪ ،‬مشروعیت خودشان را درمیان یهودیان از دست داده بودند‪.‬‬
‫اما یاران عیساای علی رغم دشاامنی ها و مصاایب های وارد شااده بر آنها ‪،‬راه دشاامنی با روحانیون معبد را‬
‫در پیش نگرفتند‪ .‬پطرس و دیگرحواریون یاران عیساااای را دعوت به آرامش و صاااالح کردند و دساااات به‬
‫انتقام بر علیه روحانیون توطئه گر نزدند‪ .‬شواهد و احادیث گواه بر این واقعیت است‪ .‬آنان سعی داشتند تا‬
‫در دل و جان یهودیان نفوذ کنند و آنان را به این شااااکل به دین خویش دعوت کنند‪ (:‬شااااما حقانیت عیساااای‬
‫مقدس را انکار کردید‪ ،‬باعث قتل شاااهزاده زمینیان شاادید و خداوند به خواساات خود او را از میان انسااان‬
‫های فانی به سااااوی خود برد‪ .‬همانند حاکمانتان در جهل و نادانی زیسااااتید‪ ،‬حال وقت آن اساااات که به دین‬
‫عیساای بگروید‪ )21.‬و یا در جایی دیگر میگویند‪ (:‬خدای پدر‪ ،‬مصاایحی را که به صاالیب کشاایدید به سااوی‬
‫خود برد و او را شااااهزاده و منجی نامید تا گناه یهودیان اسااارائیل بخشااایده شاااود و آنان به دین وی روی‬
‫آورند‪ )22.‬اما اکثر رهبران مذهبی به خاطر پساااات و مقام شااااان زیر بار پذیرفتن اشااااتباه شااااان نرفتند‪ .‬و با‬
‫نفرت و بیزاری به آنها جواب دادند واین در حالی بود که یهودیان دساااته دساااته به این دین جدید روی می‬
‫آورند‪ .‬بدین صورت بود که اولین اجتماع از پیروان او شکل گرفت‪ .‬آنها مسیحی نامیده شدند یعنی پیروان‬
‫‪23‬‬
‫مسیح‪.‬‬

‫‪ .18‬انجیل متی فصل ‪ 28‬ام(‪)12،14‬‬
‫‪ .19‬مزامیر فصل ‪ )2،8،9 (22‬و اشعیا فصل ‪)3،7( 53‬‬
‫‪ .20‬مزامیر فصل ‪)22،23(118‬‬
‫‪ .21‬سخنان پطرس با یهودیان ‪.‬کتاب اعمال رسوالن فصل سوم(‪)19-14‬‬
‫‪ .22‬پطرس و یوحنا درهنگام بازپرسی در دادگاه سنهدرین‪ .‬کتاب اعمال رسوالن فصل پنجم(‪)31-30‬‬
‫‪.23‬در زبان آرامی به پیروان مسیح‪« mshyiayè » ،‬می گویند و در زبان فرانسه » ‪« chrétiens‬و به زبان یونانی » ‪« christos‬می گویند‪.‬‬

‫‪20‬‬

‫این اجتماع از پیروان عیسی در اورشلیم تحت رهبری یعقوب عادل‪ 24‬به گرد هم می آمدند‪ .‬این جلسات‬
‫و گرد همایی ها اهمیت بیشااااتری یافت مخصااااوصااااا از وقتی که دیگر حواریون به خاطر آزارو شااااکنجه‬
‫رهبران اورشاااالیم مجبور به تر آنجا شاااادند‪( .‬حواری دیگری به نام یعقوب که برادر تنی یوحنا بود در‬
‫ساااال ‪ 41‬میالدی به قتل رساااید‪ ).‬در این میان رهبران مذهبی اورشااالیم عرصاااه را بر مسااایحیان تنگ تر‬
‫کردند و از رومیان حکمی‪ 25‬را گرفتند که طبق آن دین عیسااااای دینی غیر شااااارعی و غیر قانونی اسااااات‪.‬‬
‫آوارگی و پراکندگی حواریون باعث شد که آنان تصمیم بگیرند آموزه های دینی خود را مکتوب کنند‪ .‬متی‬
‫یکی از حواریون برای این کار برگزیده شااااد و انجیل متی‪ 26‬را نگاشاااات‪ .‬دیگر حواریون نیز به اسااااتقبال‬
‫یهودیانی که د سته د سته به دین عی سی روی می وردند رفتند و آنها آموزه های خود را به تازه م سیحیان‬
‫آموختند‪ .‬شاااواهد زیادی وجود دارد که گواه این اسااات که دین مسااایحیت در آن زمان تا سااارزمین چین نیز‬
‫پیش رفت‪ .27‬این دین جدید که از دل یهودیت بیرون آمده بود‪ ،‬پیام جدید اش را به دنیا معرفی میکرد‪ .‬به‬
‫تدریج بر تعداد مسیحیان افزوده شد و این دین گسترده گشت‪ .‬آموزه های کلیسای شرقی بزرگ که در آنجا‬
‫به زبان آرامی صحبت میشد گواهی بر ریشه های یهودی مسیحیت است‪.‬‬
‫دلیل اصااالی که دین مسااایحیت به سااارعت میان یهودیان پذیرفته شاااد بیشاااتر به خاطر عنوان موضاااوع‬
‫رساتگاری و بخشااوده شاادن از گناه نخسااتین بود‪ .‬زیرا بر اساااس آموزه های دین یهود ‪ ،‬انسااان خلق شااد تا‬
‫جاودانه زندگی کند اما به خاطر مرتکب شااادن گناه نخساااتین خداوند او را محکوم به مرگ کرد‪ .‬به خاطر‬
‫گناه آدم‪ ،‬تمامی انسااان ها محکوم به مرگ و فنا شاادند‪ .28‬و عیساای که از میان انسااان ها به خواساات خدا‬
‫برداشااته شااد راه رسااتگاری و بخشااش را به بشاار نشااان داد‪ .‬و زندگی پس از مرگ را برای انسااان ها به‬
‫هدیه آورد‪ .‬و انسااااان ها را از زندگی حقیرانه خود که در ترس ازمرگ سااااپری میشااااد نجات داد‪ .29‬بدین‬
‫صاااورت بود عیسااای انساااان را از دردنا ترین درد ها یعنی مرگ و فسااااد رهانید‪ .30‬این نوع نگرش در‬
‫مسیحیت افق روشن و جدیدی را بر پیش روی انسان ها قرار داد‪ .‬این نگاه نو‪ ،‬راه جدیدی را پیش روی‬
‫سوء استفاده گران قرار داد تا از آن به نفع مقاصد خود بهره ببرند‪ .‬آنها پیام عیسی و مسیحیان را تغییر‬
‫دادند و گفتند که عیسااای منجی بشااار نیسااات و آنها منجی بشااار هساااتند‪ .‬این جریان ها تحت عنوان جریان‬
‫های گنوساااااتیکی و موعود گرایی معروف شااااادند‪ .‬و تاثیر مهمی بر روند تاریخ داشاااااتند و باعث ظهور‬
‫ا سالم شدند‪ .‬اما قبل از اینکه به مو ضوع ا سالم بپردازیم ‪ ،‬وقایع دراماتیکی در تاریخ وجود دارند که باید‬
‫به آنها پرداخت‪.‬‬

‫‪.24‬یعقوب عاد ل یا یعقوب کوچک بر خالف آنچه که در رابطه با وی میگویند و او را برادرحقیقی و تنی عیسی میدانند‪ ،‬پسر عموی عیسی بود‪.‬‬
‫در زبان های سامی کلمه ای معادل کلمه پسر عمو و یا دختر عمو وجود ندارد و از کلمه برادر و خواهر استفاده میشده است‪.‬‬
‫‪ .25‬این حکم در سال ‪ 35‬میالدی توسطه سنای روم صادر شد‪ .‬برای کسب اطالعات بیشتر رجوع شود به سایت زیر‪:‬‬
‫‪http://www.eecho.fr/christianisme-supertitio-illicita-a-rome/‬‬
‫‪ . 26‬طی قرن ها انجیل متی به عنوان انجیل مرجع استفاده میشد‪ .‬و مسیحیان معتقد بودند که نسخه ی انجیل متی به زبان یونانی قدیمی ترین نسخه‬
‫از انجیل است این در حالی است که تحقیقات نشان داده انجیل متی به زبان آرامی از آن قدیمی تر است‪.‬‬
‫‪ .27‬تصاویر حک شده بر روی کوهی درلیانیانگانگ که به حکاکی کنگ وانگ شان معروف است‪ ،‬مبلغین مسیحی را نشان میدهد‪.‬‬
‫‪ .28‬نامه به رومیان نوشته ی پولس (‪)5،17‬‬
‫‪ .29‬نامه به عبرانیان نوشته ی پولس (‪)2،15‬‬
‫‪.30‬نامه ّاول پولُس رسول به قُرنتیان(‪)15،26‬‬

‫‪21‬‬

‫در سال ‪ 40‬ام میالدی هرود آگریپا یکم که اصلیتی یهودی رومی داشت‪ 31‬خود را شاه و مسیح نامید اما‬
‫ساااال ‪ 44‬ام میالدی پس از به قتل رسااااندن یعقوب برادر تنی یوحنا درگذشااات‪ .‬احتماال اوسااات که دسااات‬
‫نوشته هایی که به سه زبان نوشته شده را در حیاط جلویی معبد اورشیلم قرار داد ‪ .‬در آن ها نوشته شده‪:‬‬
‫(عیساای حکومت نکرد و توسااط یهودیان به خاطر اینکه نابودی شااهر و معبد اورشاالیم را پیشااگویی کرده‬
‫بود‪،‬به صاالیب کشاایده شااد‪ {).32‬او میخواساات خود را مساایح نشااان دهد و عیساای را فردی بداند که تنها به‬
‫خاطرپیشااااگویی اش به صاااالیب کشاااایده شااااده بود همانطور که میبینیم این تفکر که یهودیان قوم برگزیده‬
‫توساااااط خدا هساااااتند هنوز در آن دوره نقش محوری و تعیین کننده داشااااات و رهبران یهودی همانند هرود‬
‫آگریپا خود را مقدس ‪ ،‬منجی و برگزیده توساااااط خدا میدانساااااتند و از آموزه های عیسااااای ساااااوء اساااااتفاده‬
‫میکردند‪ .‬و این گونه بود که پیام عیسی باعث شد یهودیان گمراه شوند و شاه یهودی را مسیح بپندارند‪ .‬با‬
‫این حال اقوام مختلفی از ساارتاساار دنیا به دین عیساای روی می آوردند‪ .‬اقوامی همچون رومی ها‪ ،‬یونانی‬
‫ها و حتی بت پرساااااتان‪ .‬آنان به عنوان تازه یهودی در این دین جدید یعنی دینی که یهودی مسااااایحی بود‪،‬‬
‫پذیرفته میشاااادند‪ ،‬حال آنکه در دین کهن یهودیت افراد غیر یهودی به این دین نمیتوانسااااتند روی بیاورند و‬
‫مراوده باآنان باعث نجاساات یهودیان میشااد‪ .‬تنش ها در اورشاالیم افزایش یافت‪ .‬در سااال ‪ 62‬میالدی والی‬
‫رومی شااهر یهودیه درگذشاات و روحانی اعظم شااهر از فرصاات اسااتفاده کرد و حکم ساانگسااار یعقوب‬
‫عادل را در دادگاه ساانهدرین صااادر کرد و او ساانگسااار شااد‪ .33‬والی جدید شااهر به شاادت به حکم روحانی‬
‫اعظم واکنش داد و آن حکم را اشتباه محض دانست و روحانی اعظم را از مقامش عزل کرد‪ .‬چندی پس‬
‫از مرگ یعقوب عادل جریان های ساایاساای مذهبی و تفکرات موعود گرایی افزایش پیدا کرد‪ .‬شاامعون پس‬
‫از عزل روحانی اعظم شااهر‪ ،‬اسااقف شااهر یهودیه شااد‪.‬اما هرگز نتوانساات جلوی این جریان ها و تفکرات‬
‫را بگیرد‪.‬‬
‫تخریب معبد اورشلیم‬
‫درسااااااات در همان دوران پرالتهاب‪ ،‬عده ی قابل‬
‫توجهی از ساااکنین شااهر یهودیه دساات به شااورش‬
‫زدند‪ ،‬آنان توسااط روحانیون حمایت مالی میشاادند‬
‫و می خواساااتند ایده ی حکومت یهودیان را بر دنیا‬
‫عملی کنند‪ .‬آنان با رومیان درگیر شاادند و اوضاااع‬
‫سیاسی بسیار وخیم شد‪ .‬در سال ‪ 66‬میالدی اولین‬
‫ج نگ یهود یان ات فاق اف تاد و روم یان به شاااااااادت به م قاب له با یهود یان پرداخت ند‪ .‬تیتوس امپراطور روم‬
‫فرماندهانش را برای مقابله با شااااورشاااایان یهودی اعزام کرد‪ .‬و آنان در سااااال ‪ 68‬میالدی اورشاااالیم را‬
‫محاصااااره کردند‪ .‬رومیان از یهودیانی که از شااااورش ها حمایت نمیکردند خواسااااتند تا اورشاااالیم را تر‬
‫کنند‪ .‬و تمامی یهودی مسااایحی ها شاااهر را تر کردند زیرا عیسااای به آنان گفته بود که هروقت اورشااالیم‬
‫‪.Hérode Agrippa,.31‬‬
‫‪http://www.eecho.fr/porte-de-jesus-et-destruction-du-temple/ 32‬‬
‫‪ .33‬کتاب روزگار باستانی یهود نوشته ی یوسف فالوی‪ ،‬وی (زاده ‪ -۳۷‬درگذشته حدود ‪ ۱۰۰‬میالدی) است‪ .‬وی تاریخنگاری یهودی –رومی و‬
‫زندگی نامه نویس بزرگان دینی و شاهان اجدادی یهود بود که تاریخ یهود را با تأکید ویژه بر سده نخست میالدی ثبت کردهاست‪.‬‬

‫‪22‬‬

‫محاصره شد نشان آن است که لحظات تلخی در انتظار شماست‪ .34‬در ماه آوریل سال ‪ 70‬میالدی یهودیان‬
‫به شاااهر نفوذ کرده و بر یهودیان متعصااابی که دچار اختالف شاااده بودند‪ ،‬چیره شااادند ( آنان درسااات مثل‬
‫اساااالمگرایان افراطی دوران معاصااار به جان هم افتاده بودند‪ ).‬درماه اوت همان ساااال به نقل از فالویوس‬
‫ژوزف‪ ،‬معبد به طور اتفاقی آتش گرفت وتخریب شااد‪ .‬یهودیان به شاادت شااکساات خوردند و سااه سااال بعد‬
‫قلعه ماسادا نیز فتح شد‪.‬‬
‫چندی پس از اینکه اورشلیم توسط رومیان فتح شد یهودی مسیحیان به آنجا بازگشتند‪.‬از آنجایی که خسارت‬
‫زیادی به شهر وارد نشده بود پس از مدتی دوباره زندگی در شهر از سر گرفته شد‪ .‬اما در این میان تنها‬
‫معبد اورشلیم‪ ،‬خانه خدا و پرستشگاه یهودیان‪ ،‬از بین رفته بود‪ .‬رومیان به یهودیان هرگز اجازه بازسازی‬
‫معبد را ندادند چونکه می دانستند معبد برای یهودیان ارزش سمبولیک دارد و باعث وحدت آنان میشود‪.‬‬
‫اینطور بود که یهودیان قدرت و نفوظ خود را در آنجا از دساااات دادند‪ .‬تخریب معبد اورشاااالیم شااااوم ترین‬
‫اتفاق تاریخ یهودیان اسااااات‪ .‬و یهودیان عصااااار معاصااااار نیز در مقابل دیوار ندبه برای این اتفاق تاریخی‬
‫میگریند‪ .‬این اتفاق نیز تاثیر مهمی برروند تاریخ مذاهب گذاشت‪.‬‬
‫پس ازاینکه معبد تخریب شاااااااد‪ ،‬تاریخ مسااااااایحیت روند جیدی را پیدا کرد‪ .‬این مفهوم که تنها یهودیان قوم‬
‫برگزیده خداوندهساااتند به تدریج کمرنگ شاااد و مسااایحیت مفهوم خداوند بخشااانده که به همه تعلق دارد را‬
‫گسااترش داد‪ .‬از این پس یهودی مساایحیان نقش ویژه ای را ایفا میکردند و پیوند جدیدی میان انسااان و خدا‬
‫به واسطه عیسی مسیح شکل گرفت‪ .‬و دیگر هیچ قومی ناپا در نظر گرفته نمیشد‪ .‬و کلیسا هایی در رم‬
‫و در سرتاسر دنیا ساخته شد‪.‬‬

‫در پاساااااااخ به اینکه تاریخ یهودیت چه روندی پیدا کرد باید بگوییم که آرمان ملتی قدرتمند از بین رفت‪.‬‬
‫رویاهای یهودیان بر باد رفته بود‪ ،‬پرستشگاه شان ویران شده بود و روحانیون شان یا تبعید شده بودند یا‬
‫قتل عام‪ .‬و یهودیان نیز دسااااته دسااااته به دین جدید روی می وردند‪ .‬در این میان تنها کتب مقدس‪ ،‬آیین های‬
‫یهود و مناجات نامه هایی برایشاااان باقی مانده بود‪ .‬آن ها هرچند مدت یکبار دسااات به شاااورش میزدند تا‬
‫اینکه در ساااااال ‪ 132‬میالدی دومین جنگ میان یهودیان و رومیان در گرفت‪ .‬این جنگ به جنگ کیتوس‬
‫معروف شاااااااد و در آن یهودیان از طرف هم کیشاااااااان خود که به پارت ها پناه آورده بودند‪ ،‬حمایت مالی‬
‫شاااادند‪ .‬در طول این جنگ مفهوم منجی و نجات دهنده ی قوم یهود بیشااااتر از جنگ اول مطرح شااااد زیرا‬
‫شاااامعون بارکوخبا که رهبری یهودیان را عهده دار بود خود را مساااایح حقیقی ومنجی این قوم میدانساااات‪.‬‬
‫کسی که آمده بود تا معبد را بازسازی کند و ملت یهود را به جایگاه قبلی اش که پادشاهی درسرزمین خود‬
‫بود برساند‪ .‬او به شدت از یهودی مسیحیان متنفر بود و بسیاری از آنان را به صلیب کشید‪ .‬دومین جنگ‬
‫میان رومیان و یهودیان که توساااط پارت ها کمک مالی میشااادند بسااایار تلخ تر و خونین تر بود‪ .‬و نتایج و‬
‫عواقب سنگین تری را داشت‪ .‬رومیان سرزمین مقدس یهودیان را به آتش کشیدند و با خا یکسان کردند‬

‫‪ .34‬انجیل لوقا (‪)20،21‬‬

‫‪23‬‬

‫روحانیون را اعدام کردند و در محل معبد دوم اورشلیم مجسمه ژوپیتر را نصب کردند‪ .‬یهودیان از ورود‬
‫به اورشلیم منع شدند‪ .‬آنانی که به دین عیسی روی نیاورده بودند به دو دسته تقسیم شدند‪.‬‬
‫برخی از یهودیان از گروه ساایاساای اجتماعی به نام فریساایان پیروی کردند‪ .‬فریساایان اهمیت ویژه ای در‬
‫تاریخ داشته و دارند‪ .‬آنان پس از جنگ دوم یهودیان و در اواخر قرن نخست میالدی در شهری به نام یبنه‬
‫مسااااااتقر شاااااادند و سااااااپس در بابل که در تصاااااارف امپراطوری پارت ها بود زندگی کردند‪ .‬آنها که دیگر‬
‫پرستشگاهی برای عبادت نداشتند کنیسه هایی ساختند و به عبادت پرداختند‪ .‬آنان شریعت موسی و تفاسیر‬
‫تورات را مبنای دین یهود قرار دادند‪ .‬و یهودیت خاخامی را تشاااااکیل دادند‪ .‬آنان مسااااایحیت را به شااااادت‬
‫محکوم میکردند و عیساااای را ربی تلقی نمیکردند وآموزه ها و تفاساااایر او را از کتب یهودیت ‪ ،‬باطل می‬
‫دانستند‪ .‬این جریان مذهبی تا جایی پیش رفت که در نیایش های یهودیان بخشی را اضافه کردند که در آن‬
‫یهودیان ‪ ،‬یهودی مسیحیان را نفرین و لعنت میکنند‪ .‬آنان براین باور بودند که موسی در کوه سینا به غیر‬
‫از تورات‪ ،‬قانون شاااافاهی را نیز تحویل داد و این قانون را به صااااورت شاااافاهی به مردمش منتقل کرد‪.‬‬
‫آنان تفاساایر عهد عتیق را گردآوری کردند و هر جا که الزم بود تغییرشااان دادند‪ .‬بدین شااکل کتاب میش انا‬
‫نگاشته شد و سپس دو تلمود بابلی و اورشلیمی نوشته شد و این‬
‫دو کتاب تف سیرهایی بر می شنا ه ستند‪ .‬این کتب در قرن چهارم‬
‫و پنجم میالدی نو شته شدند و درکنار کتب مقدس یهودیان قرار‬
‫گرفتند‪ .‬با کنار هم قرار دادن این کتب میبینیم که این حجم این‬
‫تفاسیر بسیار زیاد هست‪.‬‬
‫گرو ه دیگری از یهود یان که ازآ نان شااااااا نا خت کمتری وجود‬
‫دارد‪ ،‬به یهودیانی که در شااااااابه جزیره کریمه زندگی میکردند‪،‬‬
‫پیوسااتند‪ .‬به گفته پژوهشااگران‪ ،‬یهودیان این شاابه جزیره همان‬
‫هااایی بودنااد کااه در جریااان جنااگ اول یهودیااان(قباال از میالد‬
‫عیسی مسیح)‪ ،‬از هم کیشان خویش حمایت نکرده بودند‪ .‬تاریخ نگاران بر این باور هستند که ارتباطی بین‬
‫این قوم کهن یهودی و حکومت امپراطوری خزر ها‪ 35‬که بعد ها شاااکل گرفت‪ ،‬وجود دارد‪.‬مهمتر از این‬
‫مساائله که آیا واقعا ارتباطی بین این دو وجود دارد این موضااوع اساات که این گروه از یهودیان اعتقادی‬
‫به کتب تلمود نداش اتند‪ .‬اقوام خزری امپراطوری را تشااکیل دادند که تا قرن ساایزدهم میالدی ادامه داشاات‪.‬‬
‫مغول ها از اقوام مهم خزری ها محسااااوب میشاااادند‪ .‬اما یهودیان فرماندهی این امپراطوری را در دساااات‬
‫گرفتنااد‪ .‬درماادت امپراطوری خزر هااا تعااداد زیااادی از قبااایاال خزری بااه دین یهودیاات روی آوردنااد و‬
‫امپراطورهااای خزری در قرن هفتم میالدی یهودیاات را بااه عنوان دین خود انتخاااب کردنااد‪ .‬بااه عقیااده ی‬
‫دانشمندان و محققین‪ ،‬اینکه این امپراطورها به دین یهودیت روی آوردند به هیچ عنوان صحت ندارد زیرا‬
‫آنان نیاکانی یهودی داشاااااااته اند و اصاااااااالتا یهودی بوده اند‪ .‬آنان میگویند یهودیان خزری نیاکان یهودیان‬
‫اشکنازی هستند‪ .‬این که این گفته ی پژوهشگران چه قدر صحت دارد بحثی بسیار حساس و پیچیده است‬
‫و در این کتاب ترجیح میدهیم آن را خیلی موشااکافی نکنیم‪ .‬اما مساائاله ای که حائز اهمیت اساات این اساات‬
‫‪ .35‬خزر ها از اتحاد قبایل زیادی ایجاد شده بودند که اقوام ساکن در شبه جزیره کریمه جزو آنها بودند‪.‬‬

‫‪24‬‬

‫که هیچ گاه یهودیان در طول تاریخ ملتی یکپارچه نبوده اند‪ .‬و این ادعا که آنها ملتی یکپارچه بوده اند‪،‬‬
‫توهین به تاریخ است‪.‬‬
‫آموزه های عیسااای واتفاقات پس از به صااالیب کشااایدن او ‪،‬مثل کشاااتار روحانیون یهودی و ویران شااادن‬
‫معبد‪ ،‬نه تنها باعث شاااکل گیری مسااایحیت شااادند و بردین یهودیت تاثیر مهمی گذاشاااتند بلکه باعث بوجود‬
‫آمدن جریاناتی شدند که با نام پدیده های بعد از مسیحیت معروف شدند‪ .‬این جریان ها آموزه های عیسی‬
‫و حواریون را جعل کردند و از آنها برای رسیدن به اهداف خود استفاده کردند‪.‬‬
‫پدیده های بعد از مسیحیت‬
‫همانطور که پیشاااااتر گفته شاااااد‪ ،‬آموزه های حواریون بنیان فکری و اعتقادی انساااااان را تغییر داد‪ .‬پس از‬
‫تخریب معبد‪ ،‬پیام و آموزه های عیسی مورد توجه قرار گرفت‪ .‬از شهرت و آوازه ی عیسی مسیح سوء‬
‫‪36‬اساااااتفاده کردند و مفهوم منجی را جعل کرند و گفتند که منجی بشاااااریت عیسااااای نبوده بلکه خود آنان‬
‫هستند‪ .‬نکته ای مهمی که این جریان ها وپدیده ها به آن اشاره می کردند این بود که آنان ادعا می کردند‬
‫که تفسایر حقیقی پیام مسایحیت را در اختیار دارند و حواریون پیام عیسای را تحریف کرده اند‪ .‬بدین شاکل‬
‫دو جریان بزرگ در اواخر قرن اول میالدی شاااااااکل گرفت‪ .‬از میان این دو جریان‪ ،‬دومی بسااااااایار حائز‬
‫اهمیت است اما قبل از آنکه به آن بپردازیم بهتر است کمی در خصوص اولین جریان صحبت کنیم‪.‬‬
‫جریان نخساات با نام جریان گنوسااتیکی شااناخته میشااود‪ .‬گنوساایس به معنای معرفت واژه ای یونانی اساات‪.‬‬
‫اما روحانیون مسااااایحی یونانی به آن مفهوم و معنای دیگری بخشااااایده اند گنوسااااایس در مفهوم جدیدش به‬
‫معنای معرفت به خداوند است‪ .‬طبق گفته های ایرنئوس اسقف لیون‪ ،‬تمام جریان های گنوستیکی خاستگاه‬
‫مشترکی دارند‪ ،‬همه ی این جریان ها به دنبال این هستند که بگویند تنها راه رستگاری‪ ،‬معرفت به روح‬
‫الهی است که در درون انسان است ‪.‬این خود انسان ا ست که منجی و نجات دهنده خویش است و{ خداوند‬
‫روح خود را در تمامی انسااان ها دمیده و فقط کافی اساات که انسااان به روح الهی خود معرفت پیدا کند تا‬
‫از این راه خدا را بشاناساد و رساتگار شاود ‪ .‬در تفکر گنوساتیکی ‪ ،‬عیسای ‪ ،‬اولین شاخصای بوده که این‬
‫راه ک شف خدا را به ب شر ن شان داده ا ست‪ .‬این اندی شه که تمامی ان سان ها میتوانند با معرفت به روح خود‬
‫رسااتگار شااوند‪ ،‬و دیگر رسااتگاری به قوم ویژه ای تعلق ندارد‪ ،‬بساایار در دوران خود مورد اسااتقبال قرار‬
‫گرفت‪ .‬آ نها بر این باور بودند که وعده ی عیساااااای محقق شااااااده‪ :‬او این وعده را به آنها داده بوده که روح‬
‫القدُس به زودی بر پیروانش دمیده خواهد شاااد‪ .‬نکته قابل توجه این اسااات که گاهی شاااناخت روح الهی از‬
‫راه های عجیبی صورت میگرفته مثال در بعضی جریان ها با شیوه های سحرآمیز انجام می شده است و‬
‫در تمامی آنها آزادی مطلق شرط اصلی شناخت روح الهی در نظر گرفته می شده است‪ .‬و این جریان ها‬
‫از لحاظ نظام و تشکیالت بسیار متفاوت بوده اند‪.‬‬
‫و اما در خصااوص جریان دوم‪ ،‬باید بگوئیم که این جریان بساایار مهم و حائز اهمیت اساات و تحت عنوان‬
‫موعودگرایی جهانی معروف اساات‪ .‬منظور از موعود گرایی جهانی‪ ،‬میل به ایجاد دنیایی آرمانی اساات‬
‫‪ .36‬در قرآن یازده مرتبه از عیسی مسیح نام برده شده است‪.‬‬

‫‪25‬‬

‫که در آن همه رساااااااتگار میگردند‪ .‬در طول تاریخ این ایده‪ ،‬اسااااااااس بسااااااایاری از نظام های فکری و‬
‫ایدئولوژیکی بوده است‪ .37‬همین ایده از دل مسیحیت و آموزه هایی همچون ایجاد حکومت الهی در زمین‬
‫برخاساااته اسااات‪ .‬اما تفاوتی که میان آموزه های عیسااای و حواریون با ایدئولوژی های موعود گرا وجود‬
‫دارد در این است که در آموزه های عیسی و حواریونش هرگز سخن از ایجاد نظامی سیاسی برای تحقق‬
‫جامعه آرمانی به میان نیامده اساات‪ .‬در آموزه های عیساای و حواریون رسااتگاری انسااان ها زمانی محقق‬
‫میشود که او دوباره در روز رستاخیز باز گردد‪.‬و مسیحیان تنها شرایط را برای بازگشت او آماده میکنند‪.‬‬
‫آنها برای بازگشاات او صاالح ‪،‬آزادی و پیشاارفت را هدف خود قرار داده اند و تنها سااخن از دنیایی رها از‬
‫گناه و شاااااار به میان آمده اساااااات‪ .‬آنها معتقدند که تنها خداوند میتواند این دنیای آرمانی را بوجود بیاورد و‬
‫انسان ها را از شر بدبختی و گناه رها کند و هیچ گاه در مسیحیت سخن از رهایی از گناه و شر به دست‬
‫انسان یا سیستمی سیاسی به میان نیامده است‪ .‬در مسیحیت تنها باید به خداوند ایمان داشت و منتظر بود تا‬
‫رسااااتاخیز فرارسااااد تا خدا خود این دنیای آرمانی را بوجود آورد‪ .‬این دقیقا همان چیزی اساااات که جریان‬
‫های موعود گرایی با آن مخالف هساااااااتند‪ .‬به باور آنها باید حکومت الهی را هرچه زودتر ایجاد کرد و‬
‫انتظار روز رستاخیز به هیج عنوان جایز نیست‪.‬‬
‫اولین جریان موعود گرایی دقیقا چند سال بعد از مرگ عیسی رخ داد و در میان مسیحی یهودیان این ایده‬
‫شااکل گرفت که عیساای همان مساایح اساات که در کتب یهودیان از او نام برده شااده و او هیچ گاه به صاالیب‬
‫کشیده نشده است‪ .‬آنها به این که عیسی با کشته شدنش انسان ها را از گناه نخستین رهاکرد معتقد نبودند و‬
‫بر تفساایر پیشااگویی های عهدین پا فشاااری میکردند‪ .‬آنها بر این باور بودند که مساایح حاکم و فرمانروای‬
‫زمین است و اسرائیل را از اشغالگران رومی رها میسازد و حکومتی الهی را برقرار میکند‪ .‬این عده از‬
‫یهودی مسااایحیان هنوز باورهای کهن یهودی را به دوش میکشااایند و مفهوم شااار‪ ،‬پلیدی و نجاسااات را به‬
‫غیر یهودی نسبت میدادند و چون این ذهنیت درآنها وجود داشت آنها مفهوم رستگاری عیسی را تحریف‬
‫کردند و رسااتگاری را فقط مختص یهودیان دانسااتند و مفهوم شاار و گناه را که مانع رسااتگاری وحکومت‬
‫الهی در این دنیاست را به غیر یهودیان نسبت دادند‪ .‬پس آنها به این نتیجه رسیدند که برای رستگاری باید‬
‫از شر غیر یهود رها شد‪ .‬بدین ترتیب آنان که خود را قومی برتر وموعود از جانب خدا میدان ستند ت صمیم‬
‫گرفتند که ساایسااتمی ساایاساای مذهبی ایجاد کنند تا از شاار گناهکاران رها شااوند‪ .‬و خود را مساایح موعود‬
‫دانستند تا به اهدافشان نائل شوند‪.38‬‬
‫تخریب معبد اورشلیم نقش بسزایی را در شکل گیری این نظام سیاسی مذهبی داشت‪ .‬این فاجعه باعث شد‬
‫تا ایمان به این نظام نزد این یهودی مسااایحیان سااار خورده تقویت شاااود‪ .‬در کتب مقدس آنان به آنها وعده‬

‫‪. 37‬یهودیان در جنگ های خود با رومیان از این ایده برای ایجاد ملتی واحد بهره میبردند البته یهودیان این ایده را خیلی پرورش ندادند مثال آنها‬
‫هیچ وقت ادعا نکردند که کلید خوشبختی بشر در دست آنهاست‪ .‬از میان جریان های موعودگرا میتوان به جنبش های زیر اشاره کرد‪:‬‬
‫آناباتیست ها در قرن شانزدهم‪ ،‬هزاره گرایی مسیحی‪ ،‬جریان موعود گرایی پدران زائر در آمریکا‪ ،‬جنبش فلسفی عصر روشنگری‪ ،‬جنبش انقالبی‬
‫فرانسویان در قرن هجدهم که به انقالب فرانسه منجر شد‪ ،‬کمونیسم‪ ،‬نازیسم‪ ،‬ایدئولوژی علم گرایی ‪ ،‬ایدئولوژی های جهانی شدن و اسالم که مفصل‬
‫به آن خواهیم پرداخت‬
‫‪ . 38‬تحلیل دست نوشته های دریاهای مرده هم صحه بر صحت این حقیقت میگذارد‪ .‬رجوع شود به تحقیقات ادوارد ماری گاله و کتابش با عنوان‬
‫مسیح و پیامبرش‪.‬‬
‫‪www.lemessieetsonprophete.com/annexes/quatre.htm‬‬

‫‪26‬‬

‫داده شااده بود که اگر معبد تخریب شااود مساایح ظهور میکند‪ 39‬و اشااغالگران را از میان می برد و او معبد‬
‫را دوباره بنا می کند‪ .‬اما این وعده در حالی که معبد تخریب شاااده بود و شااارایط برای ظهور مسااایح آماده‬
‫بود‪ ،‬محقق نمی شد‪ .‬رومی ها معبد را تخریب کرده بودند‪ ،‬با شورشیان علل خصوص (با زیلوت ها) و‬
‫روحانیون معبد که عیسی مسیح‪ ،‬یعقوب عادل را به قتل رسانده بودند‪ ،‬به شدت برخورد شده بود وبسیاری‬
‫از آنان را کشتنده بودند‪ .‬این موضوع ها و سواالت اذهان یهودی مسیحیان موعودگرا را به شدت در گیر‬
‫کرده بود‪ .‬راه حل هایی را که آنها یافتند نقش ویژه ای در شکل گیری نظامی سیاسی مذهبی داشت‪.‬‬
‫در میان یهودیان اورشلیم‪ ،‬عده ی بسیاری در جنگ اول با رومیان کشته شدند‪ .‬اما عده ی قابل توجهی از‬
‫آنان فرار کردند همچنین باید در نظر دا شته با شیم که در سال ‪ 68‬و‪ 69‬میالدی‪ ،‬رومی ها به یهودیانی که‬
‫در شااورش اورشاالیم شاارکت نداشااتند اجازه داند تا آنان آنجا را تر کنند‪ .‬در میان همین افراد که شااهر‬
‫اورشاالیم را تر کرده بودند عده ی زیادی یهودی مساایحی بودند و اسااقف شاامعون رهبری آنان را عهده‬
‫دار بود‪ .‬در میان همین یهودی مساااایحیان ‪ ،‬عده ای‪ 40‬که به موعود گرایی ایمان داشااااتند آنها را همراهی‬
‫کردند‪ .‬و تمامی آنان به جنوب سوریه رفتند و در بلندی های جوالن پناه گرفتند‪.‬‬
‫پس از تخریب معبد در ساااااااال ‪ 70‬میالدی‪ ،‬جدایی بزرگی میان آنها که در بلندی های جوالن پناه گرفته‬
‫بودند شااکل گرفت‪ .‬یهودیانی که کامال به دین مساایحیت روی آورده بودند و مساایحی حقیقی تلقی میشاادند‬
‫بعدها به یهودیه بازگشااااتند و در اورشاااالیم به زندگی خود ادامه دادند‪ .‬اما عده ای دیگر که به ایجاد نظامی‬
‫سیاسی موعود گرا ایمان داشتند به اورشلیم برنگشتند و ازیهودی مسیحیان جدا شدند آنان در همان جا در‬
‫تبعید ماندند‪ .‬آنان بر خالف آموزه های حواریون که عده ای از آنان زنده مانده بودند‪ ،‬فکر میکردند و به‬
‫دنبال نظامی ساااایاساااای مذهبی بودند تا رسااااتگاری بشاااار را رقم بزنند‪ .‬آنان روشاااای جنگ طلبانه را برای‬
‫رستگاری بشر انتخاب کردند‪ .‬هدف اصلی آنان دوباره بنا کردن معبد اورشلیم و ایجاد حکومتی الهی بود‪.‬‬
‫آنان این مساااائولیتی که بر عهده عیساااای مساااایح بود‪ ،‬را در دساااات گرفتند‪ .‬بدین ترتیب آنها خود را منجی‬
‫دانستند و بر این باور بودند که آنان فراخوانده شده بودند تا دنیا را نجات دهند و از شر پلیدان پا سازند‪.‬‬
‫این دسته از یهودی مسیحیان همان یهودی ناصریان‪ 41‬هستند‪.‬‬

‫یهودی ناصریان که بودند؟‬
‫تحقیقات تاریخی اطالعات ‪42‬مفید و ارزشااامندی در خصاااوص این فرقه از قوم یهود را به ما ارائه میدهد‪.‬‬
‫آنها نقش بسااااااایار مهمی در اتفاقات اواخر قرن اول میالدی ایفا کردند‪ .‬آنها همانطور که گفته شاااااااد قومی‬
‫یهودی بودند که به زبان آرامی تکلم میکردند‪ .‬این قوم و فرقه با نام ناصااریان مشااهور بود‪ .‬کلمه ناص اری‬
‫‪( .39‬معبد را از نابود کنید‪ ،‬سه روزه آنرا دوباره بنا خواهم کرد‪ ).‬انجیل متی ‪61،26‬انجیل مرقس‪58،14‬‬
‫صری و اپیفانس (‪)Epiphanes‬‬
‫‪ .40‬با استناد بر کتب تاریخی اوسبیوس قی َ‬
‫‪Judeo-nazarenism. 41‬‬
‫صری و اپیفانس (‪ )Epiphanes‬و تحقیقات و کاوش های‬
‫‪ .42‬بیشتر این این اطالعات بر اساس مطالعات بر روی کتب تاریخی اوسبیوس قی َ‬
‫باستان شناسی(کاوش های انجام شده در شرق بلندی های جوالن (سایت کاوش فجر و سایت کاوش اررامتنیه ‪ ) Er-Ramthaniyyé‬بدست آمده‬
‫است‪.‬‬

‫‪27‬‬

‫در ابتدا به عیساای تعلق داشاات‪ .‬به او عیساای ناصااری میگفتند و نوشااته ای باالی صاالیب عیساای گواهی‬
‫اساات بر آن‪ .43‬بعدها حواریون عیساای‪ ،‬ناصااری نامیده شاادند‪ .‬نویسااندگاه و تاریخ نگاران دوران باسااتان‬
‫اطالعات دقیقی درباره اینکه که این نام بعد ها به این یهودی مسیحیانان داده شده‪ ،‬را ارائه نمیکنند‪ .‬با این‬
‫حال تحقیقات نشان میدهد که آنان یهودیانی بودند که به موعودگرایی ایمان داشتند و یاران گمراه شده ی‬
‫عیسی بودند‪ .‬و به دنبال ایجاد نظامی سیاسی مذهبی برای تحقق آرمان هایشان بودند‪ .‬در طول دورانی که‬
‫در سااوریه در تبعید به ساار می بردند‪ ،‬باور ها و آموزه های مذهبی آنان گسااترش یافت و متمایز گشاات و‬
‫باعث بوجود آمدن بسیاری از اتفاقات تاریخی شد‪.‬‬
‫آموزه های مذهبی آنان بدین صورت بود‪ :‬آنها خود را یهودیان حقیقی میدان ستند و خود را پیروان عی سی‬
‫تلقی میکردند‪ .‬به عنوان یهودی‪ ،‬آیین های تورات را با دقت بسایار انجام میدادند‪ .‬آنها معبد اورشالیم را با‬
‫اینکه ویران گشااته بود‪ ،‬بساایار محترم می شاامردند‪ .‬همچنین برای آنان ساارزمین مقدس و قوم یهود‪ ،‬قومی‬
‫که از سااوی خدا برگزیده شااده بود‪ ،‬احترام ویژه ای داشاات‪ .‬اما آنها خود را برتر از دیگریهودیان همچون‬
‫فریسااایان میدانساااتند زیرا فریسااایان‪ ،‬همانطور که قبل تر گفته شاااد‪ ،‬اصاااالحاتی را در دین یهودیت اعمال‬
‫کردند‪ .‬آنان بر عکس دیگران‪ ،‬عیسااای را مسااایح موعود میدانساااتند که آمده بود تا سااارزمین مقدس را آزاد‬
‫کند و حکومت الهی بوجود آورد‪ .‬به باور آنان او آمده بود تا آیین و آموزه های حقیقی را دوباره برقرار‬
‫کند زیرا حاکمین و روحانیونی فاسااااد‪ ،‬اورشاااالیم و معبد را در دساااات داشااااتند‪ (.‬چیزی که هیچ وقت اتفاق‬
‫نیفتاد)‪ .‬خالصاااااه آنکه مسااااایح آمده بود تا دنیا را نجات دهد‪ .‬آنها معتقد بودند که عیسااااای مسااااایح به ناحق‬
‫محاکمه شاااد و او به صااالیب کشااایده نشاااد‪ ،‬چون خداوند او را به آسااامان ها برد و روزی او خواهد آمد و‬
‫رهبری ساااااپاه مومنین را بر عهده خواهد گرفت‪ .‬و او حکومت الهی را بر زمین برقرار خواهد سااااااخت‪.‬‬
‫آنان برای اثبات درساااتی اعتقاداتشاااان این موضاااوع را پیش کشااایدند که چون یهودیان دروغین‪ ،‬از دین‬
‫الهی منحرف شاااااده بودند‪ ،‬مورد غضاااااب‬
‫خداوند قرار گرفتند و شاااااااورش های آنان‬
‫بر رومیان به شاااکسااات انجامید و معبد که‬
‫به دست مفسدین بود‪ ،‬تخریب شد‪.‬‬
‫آنان همچنین خود را مساااایحی های حقیقی‬
‫م یدانسااااااات ند زیرا آ نان هم عق یده با دیگر‬
‫مسااایحیان نبودند که میگفتند که عیسااای به‬
‫صاالیب کشاایده شااد‪ .‬به باور آنها عیساای از‬
‫جانب خداوند اززمین برداشااته شااد و آنان‬
‫انتظار ظهورش را میکشایدند‪ .‬بر اسااس این تفسایر جدید از گفته های حواریون‪ ،‬عیسای مسایح نمرده بود‬
‫و خداوند او را از میان مردگان به ساااااااوی خویش نبرده بود‪ ،‬بلکه او هنوز زنده بود و تنها خداوند او را‬
‫نزد خود برده بود‪ .‬این تفسیر با باور های آنان تطابق داشت زیرا آنان انتظار عیسی مسیحی را میکشیدند‬
‫که زنده بود و با حضاااااااور فیزیکی خویش اورشااااااالیم و معبد را آزاد میکرد‪ .‬به همین علت بود که آنان‬
‫‪ .43‬برروی صلیب نوشته بود ‪ :‬عیسی ناصری ‪ ،‬شاه یهودیان‪.‬‬

‫‪28‬‬

‫مسیحی یهودیان را گمراه میدانستند‪ .‬با این حال آنان گفته ها و شهادت های حواریون را در دست داشتند‪.‬‬
‫‪44‬‬
‫بررسااای منابع تاریخی نشاااان میدهد که انجیلی که در نیایش هایشاااان ازآن می خواندند همان انجیل متی‬
‫به زبان آرامی اساااااات‪.‬البته تحقیقات نشااااااان میدهد که آنان تغییراتی در این کتاب داده اند تا مطابق آموزه‬
‫های آنان باشااد‪ .‬زیرا هیچ یک از اناجیل سااخنی از مساایحی به میان نیاورده اند که روزی می آید و کاری‬
‫که به خاطر مقابله روحانیون معبد نیمه تمام مانده بود‪ ،‬را به اتمام میرسااااااند‪ .‬یعنی احیای دوباره ی معبد‬
‫اورشاالیم و رهبری س اپاه مومنین تا ریشااه ی شاار و گناه را از زمین بردارد و حکومت الهی که عدالت و‬
‫خوشبختی را همراهی دارد‪ ،‬ایجاد کند‪.‬‬
‫اما آنچه که مساایحیان به آن اعتقاد داشااتند‪ ،‬بازگشاات شااکوهمندانه عیساای بود‪.‬به باور آنها عیساای بر روی‬
‫زمین ظهور نمیکند بلکه در ورای زمین ظهور میکند وطوری که همه میتوانند بازگشااات شاااکوهمندانه او‬
‫را مشااااهده کنند‪ .‬تجسااام این وقایع به نظر ساااخت و دشاااوار می آید‪ .‬اما چیزی که در این بین به عقیده ی‬
‫حواریون درکش راحت تر اساات ‪ ،‬این اساات که به هنگام بازگشاات او انسااان ها توسااط او مورد قضاااوت‬
‫قرار میگیرند‪ ،‬زیرا او خدای پسر است‪ .‬این دقیقا چیزی است که یهودی ناصریان به آن اعتقاد نداشتند و‬
‫منکر بُعد الهی عیساااای بودند‪ .‬آنها یهودی مساااایحیان را به خاطر اعتقاد به تثلیث مورد انتقاد قرار میدهند‪.‬‬
‫آنان میگفتند که( خداوند یکتاسااااااات و خدای دیگری به غیر از او وجود ندارد‪ )45.‬همانطور که مشااااااااهده‬
‫میکنیم تف اوت زیادی میان آموزه های مسیحیان و اعتقادات یهودی ناصریان وجود داشته است‪ .‬اما چیزی‬
‫که جالب است این است که این اعتقادات یهودی ناصریان بسیار شبیه اعتقادات مسلمانان است‪.46‬‬
‫آ نان که خود را یهود یان حقیقی و مسااااااایح یان حقیقی قل مداد میکرد ند خود را قومی برتر ودینی بهتر از‬
‫یهودیان خاخامی و مساایحیان دانسااتند‪ .‬آنها خود را پا و وارثین حقیقی ابراهیم دانسااتند‪ .‬آنان در سااوریه‬
‫در بلندی های جوالن و سااااپس تا شاااامال حلب به دوراز مشاااارکین و ناپاکان زیسااااتند‪ .‬تاریخ آنها همانند‬
‫تاریخ مو سی و یارانش که از مصر به بیابان ها کوچ کردند‪ ،‬رقم خورد‪ .‬و آنان این اتفاق را به فال نیک‬
‫گرفتند و فرصت را مغتنم شمردند تا خود را تطهیر و آماده سازند‪ .‬از آن پس تا زمان ظهور عیسی مسیح‬
‫شاااراب بر تمامی مومنانشاااان حرام گردید‪ .‬به همین دلیل بود که در قرن ساااوم میالدی ‪ ،‬کلمنت اساااکندریه‬
‫آنها را به باد انتقاد میگیرد و میگوید(مرتدین از آب ونان به جای شاااااااراب و نان در آیین عشاااااااای ربانی‬
‫استفاده میکنند و این کار را برخالف قوانین کلیسا انجام میدهند‪)47.‬‬
‫این که آنان در آنجا به تطهیر خویش و عبادت میپرداختند بدین معنا نبود که آنها برنامه ای را که در‬
‫سر داشتند عملی نکنند‪ .‬هدف بزرگ آنان زدودن دنیا از ناپاکی و گناه بود‪ .‬آنان برای اینکه دنیایی رها از‬
‫گناه و پلیدی را رقم بزنند راه جنگ و فتوحات را در پیش گرفتند و خواسااتند که اساارائیل و اورشاالیم را‬
‫‪ .44‬پدران اولیه ی کلیسا انجیل آنان را انجیل ناصری و یا انجیل عبرانیان می نامیدند‪ .‬تئودورت انجیل آنان را انجیل متی تحریف شده می دانست‪.‬‬
‫‪ .45‬برگرفته شده از متنی که در قرن دوم میالدی نگاشته شده با نام موعظه ی کهن یا به اصطالح رساله ی کلمنت ‪7.9،16‬که مدعی است که‬
‫پطروس این را گقته است‪ .‬نمونه های دیگری از همین نوشته ها در نعل‪-‬پایه های درهای قدیمی درسوریه حکاکی شده است‪ .‬و قدمت آنها به قرن‬
‫سوم و چهارم میالدی میرسد‪.‬‬
‫‪ . 46‬اشهد ان ال اله اال هللا‪ .‬یعنی گواهی میدهم خدایی‪،‬جز خدای یگانه هللا وجود ندارد‪ .‬یکی ازمهمترین آموزه های اسالم‪.‬‬
‫‪ .47‬کتاب استروماتس نوشته ی کلمنت اسکندریه‪.‬‬
‫‪ . 48‬اذعان به این موضوع را نیز در دست نوشته ای به نام ( دام های زنان) که در غاری در وادی قمران کشف شده‪ ،‬مشاهده میگردد‪ .‬این دست‬
‫نوشته در کنار دست نوشته هایی با نام طومار های دریاهای مرده قرار گرفته است‪.‬‬

‫‪29‬‬

‫از گناه و پلیدی پا کنند تا پاکان و خوبان به مکان های مقدس پا بگذارند و معبد مقدس را دوباره برپا‬
‫کنند و آیین خود را در آنجا برقرار سازند‪ .‬به باور آنها‪ ،‬بدین شکل ظهور و بازگشت عیسی مسیح م سیر‬
‫میشاااااد‪ .‬او می مد و فرماندهی ساااااپاه مومنین را بر عهده میگیرفت و آنان دنیا را از ناپاکی رها میکردند‪.‬‬
‫طبق این نگرش انسان ها به دو دسته تقسیم میشدند‪ :‬کسانی که برای رستگاری می جنگیدند و کسانی که‬
‫در برابر آنها می ای ستادند‪ :‬پاکان و ناپاکان‪ .‬در این نگرش تعاریف اخالقی هم دچار دگر گونی شد‪ .‬از آن‬
‫پس به کسااااانی خوب‪ ،‬عادل و شااااریف میگفتند که در این پروژه شاااارکت میکرند و به کسااااانی که در این‬
‫پروژه شاااارکت نمیکردند‪ ،‬پلید‪ ،‬نفرت انگیز‪ ،‬ناپا تلقی میشاااادند که به فنا محکوم بودند‪ .‬آنان هر آنچه که‬
‫مانع تحقق این آرمان میشاااااد را بد می پنداشاااااتند‪ .‬به عنوان مثال آنان زنان را بد میپنداشاااااتند زیرا اغواگر‬
‫بودند و درساااااااتکاران را از راه جهاد و مبارزه برای خدا منحرف میکردند‪ .‬و مانعی در تحقق آرمان‬
‫هایشااااان بودند‪ .‬با گفتن این مطب می توان فهمید که زنان چه جایگاهی داشااااته و چه اسااااارت ها وبردگی‬
‫هایی را متحمل شااااااادند‪ .48‬آنان به همین ترتیب هر اندیشاااااااه ای که در تقابل با عقاید آنها بود را تحمل‬
‫نمیکردند و به مبارزه با آن میپرداختند‪ .‬یکی از اعتقادات آنها که به کمک آن رفتار و اندیشاااااااه گمراهانه‬
‫خود را توجیه میکردند این بود که میگفتند ( در دنیای پر از ناپاکی ‪ ،‬پا زندگی میکنم و آنان ساااااااعی‬
‫دارند مرا نیز آلوده سازند و قربانی کنند‪ ،‬پس من وظیفه دارم تا دنیا را از آلودگی و ناپاکی نجات دهم‪ .‬اما‬
‫آنان در برابرم می ایساااتند پس من انساااان پاکی هساااتم و آنان ناپاکند‪ ).‬این گونه دید کامال دیدی بیمارگونه‬
‫اساات و نشااانه های بیماری اسااکیزوفرنی( روان گساایختگی) را در خود دارد‪ .‬آنان همانند یک بیمار روان‬
‫گسیخته واقعیت را نمی پذیرفتند و خود را در دنیایی خیالی زندانی میکردند و درگیر توهم شکنجه بودند‪.‬‬
‫این یهودی ناصریان که مخالفانشان آنان را ابیونی صدا میزدند‪ ،‬روند تاریخ را طبق جهان بینی خودشان‬
‫تفسااااااایر میکردند و معتقد بودند که مردمان پیش از خود‪ ،‬پیام پیامبران الهی را نفی کرده بودند و آینده ای‬
‫رادیکال را پیش بینی میکرد ند‪ .‬آ نان آی نده را این چنین پیش بینی میکرد ند‪ :‬دین حقیقی که در واقع دین‬
‫خود شان بود در دنیا حکم فرما می شد‪ ،‬معبد را دوباره بر پا میکردند و م سیح باز میگ شت‪ .‬آنان در انتظار‬
‫آینده بودند و تا فرا رساااایدن آن‪ ،‬خود را موظف میدانسااااتند تا با مخالفان کیش خود‪ ،‬بجنگند و شاااارایط را‬
‫برای به وقوع پیوساااااتن آن فراهم کنند‪ .‬در نتیجه‪ ،‬جنگ با مخالفان ایمان آنان را مساااااتحکم تر میکرد‪ .‬در‬
‫زمان آنها‪ ،‬شاااارایط خاص مذهبی و ساااایاساااای دردنیا حاکم بود‪ .‬یهودیان با نگاشااااتن تلمود‪ ،‬خشاااام یهودی‬
‫ناصااریان را بر انگیخته بودند ‪ ،‬آنان به متون مقدس‪ ،‬متونی اضااافه کرده بودند‪ ،‬آنان همچنین متون مقدس‬
‫به خصاااااااوص قسااااااامت هایی را که در رابطه با مسااااااایح موعود بود‪ ،‬را تحریف کرده بودند‪ .‬بعد ازآنکه‬
‫رومیان‪ ،‬آنان را از اورشاااالیم اخراج کردند‪ ،‬عده ای از آنان به یهودیه بازگشااااتند اما از آنجایی که عده ی‬
‫کثیری ازآنان از دیرباز در سااااااارزمین ایران زندگی میکردند‪ ،‬از پادشااااااااهان ایرانی برای تصااااااااحب‬
‫خاورمیانه حمایت کردند و در جنگ های هزار سااااااااله ی آنان با یونانی رومیان ایفای نقش کردند‪ .‬نقش‬
‫آنها آنقدری پررنگ بود که یهودی ناصریان‪ ،‬در شناسایی یهودی ها از ایرانی ها دچار مشکل بودند‪ .‬در‬
‫قرن سااوم میالدی‪ ،‬دادگاه ساانهدرین در ایران شااکل گرفت‪ .‬دربرابر ایرانیان‪ ،‬رومیان قرار داشااتند که به‬

‫‪30‬‬

‫دین مساااایحیت روی آورده بودند و از نگاه یهودی ناصااااریان‪ ،‬این مساااایحیان‪ ،‬افرادی مرتد بودند‪ .‬این دو‬
‫قدرت بزرگ که یهودیان و مساااااایحیان در آن نقش داشااااااتند‪،‬درگیر جنگ هایی خونین و بی پایان بودند و‬
‫یهودی ناصریان این کشت و کشتارها و جنگ های بی پایان را مصیبت الهی میدانستند که به خاطرارتداد‬
‫شاان‪ ،‬گریبان گیر آنها شاده بود‪ .‬این گونه توجیهات ‪،‬ایمان آنان را مساتحکم تر میکرد‪ .‬گذشاته از جنگ ها‬
‫و وقایع میان رومیان و ایرانیان‪ ،‬مساایحان به دفعات برای تصاارف و دوباره بنا کردن معبد شااورش کردند‬
‫و هر بار شورش آنان به شدت سرکوب شد که از مهمترین آن ‪ ،‬شورشی بود که در گالیله در سال ‪351‬تا‬
‫‪ 353‬میالدی به رهبری گالوس سزاراتفاق افتاد و شورش سال ‪ 530‬میالدی که توسط ژولین مرتد پایه‬
‫ریزی شااد و چندی بعد به شااکساات انجامید‪ .‬این وقایع نیز ایمان آنان را مسااتحکم نمود و آنان به این نتیجه‬
‫رسیند که تنها آنان می توانند سرزمین مقدس را آزاد کنند و معبد اورشلیم را از نو بسازند‪.‬‬

‫به دنبال فتح اورشلیم‬
‫آیین آموزی اعراب‬
‫یهودی ناصاااااااریان علی رغم تعداد کمشاااااااان ‪ ،‬تصااااااامیم به فتح‬
‫اورشاالیم گرفتند‪ .‬رد پای این اتقاق در تاریخ دیده میشااود‪ .‬اولین‬
‫اقدام آنان در سااااال های ‪ 269‬تا ‪272‬میالدی صااااورت گرفت‪.‬‬
‫زنوبیا ملکه ساااااااوریه که در پالمیرا فرمانروایی میکرد‪ ،‬نقش‬
‫اصااااااالی را در آن ایفا کرد‪ ،‬او از درگیری و جنگ های میان‬
‫رومی ها و ایرانیان به خوبی بهره برد و پس از شاااااااکسااااااات‬
‫والرین امپراطور روم در برابر ایرانیااان کااه در سااااااااال ‪260‬‬
‫میالدی رخ داد ‪ ،‬تصااااااامیم به فتح اورشااااااالیم گرفت‪ .‬او گالین‬
‫جانشین والرین را از پیش رو بر داشت و اورشلیم را فتح کرد‪.‬‬
‫تحقیقات تاریخی نشااان داده که زنوبیا آیین یهودی ناصااریان‪ 49‬را از پل اهل ساااموساااتا آموخته اساات‪ .‬پل‬
‫اهل ساموساتا‪ ،‬اسقف مسیحی بود که به خاطراینکه عقاید فرقه یهودی ناصریان را داشت از سوی پدران‬
‫کلیسا مرتد اعالم شده بود‪ .‬زنوبیا که به دین یهودی ناصریان روی آورده بود خاور میانه را تصرف کرد‪،‬‬
‫یهودیه را فتح نمود و قلمرو خویش را تا مصاار گسااترش داد امااز اورلیانوس رومی شااکساات خورد و او‬
‫را به عنوان اسااایر به روم بردند اما در رابطه با سااارنوشااات پل اهل سااااموسااااتا بعد از شاااکسااات زنوبیا‬
‫اطالعات چندانی در دست نیست‪ .‬با اینکه یهودی ناصریان در هدف خود یعنی فتح همیشه گی اورشلیم و‬
‫ایجاد حکومت الهی شااااکساااات خورده بودند اما متوجه نکته ی مهمی شاااادند اینکه آنان میتوانسااااتند روی‬
‫اعراب جنگجوی منطقه حسااااااااب کنند تا رومیان را از پیش بردارند‪ .‬یهودی ناصاااااااریان اعراب را افراد‬
‫بسیار مفید و سودمندی برای خود میدانستند و فقط میباستی به آنها انگیزه الزمه داده میشد‪ ،‬دقیقا این همان‬
‫صری‪ ،‬فیالستریوس ‪ ،Philastrius‬آتاناسیوس‪ ،‬فوتیوس اول و تئودورت‪.‬‬
‫‪.49‬بر اساس روایات پدران روحانی همچون اوسبیوس قی َ‬

‫‪31‬‬

‫کاری بود که اورلیانوس رومی انجام داده بود و شااماری از آنان را با دادن وعده و رشااوه هم دساات خود‬
‫کرده بود‪ .‬آنان تصمیم گرفتند که آیین ها و باور ها ی خود را به آنها بیاموزند تا اعراب با آنها هم پیمان‬
‫شوند‪.‬‬
‫به قرن ششم میالدی میرویم‪ ،‬در این قرن قبایل یهودی ناصری از مدت ها پیش در سوریه سکنی گزیده‬
‫اند‪ .‬اکتشااافات باسااتان شااناساای و مطالعات تاریخی گواه بر آن هسااتند و محل دقیق زندگی آنها را برای ما‬
‫آشکار میکنند‪ :‬برای مثال مطالعات جای نام شناسی در سوریه اطالعات مهمی را در مورد محل زندگی‬
‫این قبایل یهودی ناصری به ما ارائه میدهد و صحه بر قدمت سکونت آنها در سوریه میگذارد‪ .‬اسم هایی‬
‫نظیر نصاایریه‪ ،‬انصاااریه‪ ،‬وادی ان نصااارا به معنای شااهر ناصااریان و کوه های نُصاایریه به معنای کوه‬
‫های ناصاااریان هم اکنون نیز مورد اساااتفاده اسااات و صاااحه بر قدمت ساااکونت یهودی ناصاااریان در آنجا‬
‫میگذارد‪ .‬کاوش های باسااتان شااناساای در روسااتای تاریخی فجر در جوالن به خوبی نشااان میدهد که قبایل‬
‫یهودی ناصری با قبایل کوچ نشین عرب در کنار هم در این منطقه زندگی میکردند‪ .‬آنها نه تنها با هم داد‬
‫و ساااتد داشاااتند بلکه با هم به عبادت و به انجام مراسااام عبادی می پرداختند‪ .‬این نشاااان می دهد که یهودی‬
‫ناصریان از انزوای قومی خود خارج شدند زیرا هدف خاصی از انجام این کار داشتند‪ .‬و آن کار متقاعد‬
‫کردن قبیله های کوچ نشین عرب بود تا به آنها در تصرف اورشلیم و برنامه های موعود گرایانه شان‬
‫کمک کنند‪ .50‬زیرا در آن زمان‪ ،‬امپراطوری روم که در آن دوران با نام امپراطوری بیزانس شاااااااهرت‬
‫داشااااااات رو به افول نهاده بود و بهترین موقع برای عملی کردن آرمان های آنان بود‪ .‬عوامل مهم دیگری‬
‫هم در تصمیم آنان نقش داشتند اول آنکه مدت زیادی نبود که این قبایل عرب به دین مسیحیت روی آورده‬
‫بودند و ایمان قوی نداشااااتند و دوم آنکه بر اساااااس تحقیقات تاریخی آنان دساااات از چپاول و غارت قبایل‬
‫دیگر بر داشاااااااته بودند‪ .‬پس بهترین زمان بود تا آنان را به دین خود بیاورد و اهداف خود را عملی کنند‪.‬‬
‫همانطور که گفته شد قبایل عرب و یهودی ناصری با هم و در کنار هم زندگی میکردند در میان این قبایل‬
‫مختلط قبیله ای توجه ما را به خود جلب میکند‪ .‬درفاصله ی ‪ 30‬کیلومتری شمال شرق الذقیه ویرانه هایی‬
‫از کاروانسرایی باقی مانده است آنجا پایگاه قبیله ای کوچ نشین و تاجر بوده است‪ .‬آنها را با نام قریش یا‬
‫هان القریسیه‪ 51‬می شناسند‪ .‬رنه دوسو‪ 52‬نیز در مورد این کاروانسرا سخن به میان آورده است و آن را‬
‫خان القریشیه‪ 53‬می نامیده است‪ .‬این کاروانسرا در کنار رودخانه ای با نام نهر القریشیه‪ 54‬واقع شده است‪.‬‬

‫‪32‬‬

‫در آنجا قبیله ی قریش می زیسااته اساات‪ .‬حضااور آنان در این منطقه کامال اثبات شااده اساات‪ 55.‬به گفته ی‬
‫نرسااای رویدادنگار‪ ،‬دین شااناس و شاااعر مذهبی‪ ،‬قبل از آنکه قبیله ی قریش به شاامال سااوریه کوچ کند‬
‫آنان به چپاول و غارت در مشاااارق زمین دساااات میزدنند ‪ .‬در وقایعی که او در ‪ 485‬میالدی ثبت کرده‬
‫اساااات به این موضااااوع پرداخته و شاااابیخون های این قوم رابدتر از قحطی میدانسااااته اساااات‪ .‬اما به نظر‬
‫میرسااد پس از روی آوردن به دین مساایحیت خشااونت و وحشاای گری آنها تا حد زیادی کاسااته شااد و آنان‬
‫تجارت را پیشه ی خود قرار دادند و با تجاری که راه ابریشم را برای تجارت برگزیده بودند به داد و ستد‬
‫پرداختند‪ .‬از این روساااااات که آنان کاروانساااااارای خود را نزدیک بندر الذقیه بنا نهادند‪ .‬جدا از آنکه دین‬
‫مسیحیت خشونت و وحشی گری این قبیله را کاهش داد‪ ،‬آنان را نیز برای پذیرش دین یهودی ناصریان‬
‫آماده ساخت‪.‬‬
‫این که آنان چطور اعراب را به دین خود آوردند سوال بسیار مهمی است‪ .‬آنان اعراب را از خویشاوندان‬
‫خویش دانستند و اینطور آنها را به دین خود دعوت کردند‪ ( :56‬ما یهودی ناصریان‪ ،‬اصلیتی یهودی داریم‪،‬‬
‫و از تبار اسااحاق پساار ابراهیم هسااتیم و شااما اعراب از تبار اسااماعیل‪ 57‬پساار ابراهیم هسااتید‪ .‬ابراهیم جد‬
‫همه ما است و او دین حقیقی را بنا نهاده است‪ .‬ما پسر عمو ها و برادران یکدیگر هستیم‪ .‬پس امت واحده‬
‫ای راتشکیل میدهیم و از دین حقیقی پیروی میکنیم‪ .‬ما باید از متون مقدس تورات‪ 58‬که توسط موسی به‬
‫ما رساایده اساات پیروی کنیم‪ .‬ما باید از دسااتورات و آموزه های عیساای مساایح درانجیل پیروی کنیم( آنان‬
‫انجیل متی را تحریف و تغییر داده بودند و به عنوان منبع مورد اساااااااتناد قرار میدادند‪ ).‬ماباید سااااااارزمین‬
‫موعود را آزاد کنیم اورشااالیم را فتح کنیم و معبد را دوباره بنا ساااازیم‪ .59‬وشاااما اعراب باید با برادرانتان‬
‫که از خون شما هستند سوگند وفاداری بخوانید و وفاداربمانید‪ .‬و ما مسیر درست را به شما نشان میدهیم‪.‬‬
‫به همراه هم دنیا را نجات خواهیم داد و موجبات ظهور عیسااای مسااایح را فراهم میساااازیم‪ ،‬هنگامی که او‬
‫بیاید‪ ،‬رهبری ساااپاه ما را بر عهده خواهد گرفت وبا رهبری او گناه و بدی را ریشاااه کن خواهیم کرد‪ .‬پس‬
‫از ظهور مسااایح ‪ ،‬ما فرزندان اساااحاق و شاااما فرزندان اساااماعیل‪ ،‬یاران برگزیده ی او خواهیم بود و در‬
‫حکومت او برترین جایگاه را خواهیم داشااااااات‪ ) .‬این موعظه نمونه ای از وعده های موعود گرایانه ی‬
‫یهودی ناصاااریان بود‪ .‬خواندن پیمان برادری با یهودی ناصاااریان و شااارکت کردن در برنامه ی آنان‪ ،‬آنها‬
‫را مبدل به انسااان هایی پا و برگزیده میکرد‪ .‬و آنان از پاداش دنیوی برخوردار میشاادند و در حکومت‬
‫عیسی مسیح هم لطف مسیح شامل حال آنان میشد و به سعادت میرسیدند‪ .‬اما تا فرارسیدن زمان حمله به‬
‫اورشلیم آنها می بایست می جنگیدند تا بتوانند غنایم‪ 60‬جمع کنند‪.‬‬
‫‪.55‬نوادگان قبیله قریش هم اکنون نیز در آنجا زندگی میکنند‪ .‬از میان نوادگان این قبیله میتوان از بازیگری سوری با نام تییم حسن نام برد که خود‬
‫را از نوادگان این قوم میدانست‪.‬‬
‫‪http://youtu.be/InLb88CuFe0?t=9m00s‬‬
‫‪ 56‬در قسمت سوم این کتاب به آیاتی از قرآن اشاره میکنیم که صحه بر این تحقیق میگذارند‪.‬‬
‫‪ 57‬به نظر می آید در این دوران و به هنگام شتشوی فکری اعراب این داستان خیالی که اعراب از نسل اسماعیل هستند ساخته شده است و این‬
‫قضیه برای خود یهودیان آن زمان هم نا آشنا بوده است‪ .‬تنها کتابی که به این قضیه اشاره میکند کتابی است با عنوان کتاب یوبیل که این کتاب به‬
‫یهودی ناصریان تعلق داشته است‪.‬‬
‫‪ .58‬آنان توراتی که در دست داشتند را نسخه ای درست و بدون تحریف میدانستند‪.‬‬
‫‪.59‬در آیات ‪ 1‬الی ‪ 6‬نود پنجمین سوره و آیه ی ‪ 127‬ازدومین سوره از قرآن به این مسئله اشاره شده است‪ .‬در ادامه به نحوه ی شکل گیری قرآن‬
‫که بر اساس این موعظه ها نوشته شده ‪،‬میپردازیم ‪.‬‬
‫‪ .60‬آیه ی ‪ 22- 20‬چهل هشتمین سوره از قرآن به این موضوع اشاره میکند‪.‬‬

‫‪33‬‬

‫مبلغااان یهودی ناااصاااااااری بااه زبااان‬
‫سهههههههوری‪-‬آرامی و هم چنین عبری که‬
‫درنیااایش هااایشااااااااان از آن اساااااااتفاااده‬
‫میکردند تسااااااالط داشاااااااتند‪ .‬آنان متون‬
‫مقدس خود را برای اعراب توضااااااایح‬
‫دادند‪ .‬تا بدین صاااااورت آنها را با خود‬
‫همراه کننااد‪ .‬آنهااا همچنین مبلغین و‬
‫وعاظی عرب تربیت کردند ‪ .‬گلچینی‬
‫ازقسااااااامت های تورات و انجیل را به‬
‫زبان عربی ترجمه کردند و شااریعت ‪،‬‬
‫سنت ‪ ،‬آیین تطهیر خود و ختنه ‪61‬رابه‬
‫اعراب آموختند‪ .‬یهودی ناصااااریان در‬
‫قالب یک کتاب ‪،‬قسااااااامت های گلچین‬
‫شاااااااده از تورات و دیگر متون مقدس‬
‫شااااااان را قرار داده بودند و این کتاب‬
‫را درروز هااای مهم مثاال شااااااانبااه و‬
‫یکشاانبه و یا روزهای خاص در طول‬
‫سااااااال می خواندند ‪ .‬و آن را قرآن می‬
‫نامیدند یعنی کتابی که در مراسااااام ها و نیایش هایشاااااان قرائت میشاااااد‪ .‬آنان این کتاب را به همراه مبلغین‬
‫عرب برای متحدینشاااااااان یعنی اعراب ترجمه کردند و به شاااااااکل برگه هایی میان اعراب آنها را پخش‬
‫کردند‪ (.‬گرچه برگه ها برای انتقال آیات در نظر گرفته شااده بود اما آموزش آن ها به شااکلی شاافاهی بوده‬
‫و اعراب آنها را حفظ میکردند)‪ .‬نکته جالب این اسااات که این گونه کتاب آیات منتخبه در دین مسااایحیت‬
‫هم وجود دارد و مسااایحیان شااارق( مسااایحیان ساااوری آرامی) کتاب گلچین شاااده از تورات و انجیل را در‬
‫نیایش های شان میخوانند‪ .‬در زبان سوری‪ -‬آرامی‪ ،‬مسیحیان شرق به این آیات منتخبه ‪qor’ôno‬میگفتند‬
‫و هنوز هم میگویند که به زبان عربی میشود ‪ qur’ân‬یا همان قرآن‪.‬‬
‫بدین صاااااورت مجموعه ای از موعظات و تعالیم متون مقدس یهودیان به عربی شاااااکل گرفت‪ (.‬در ادامه‬
‫خواهیم دید که برگه های حاوی آیات منتخب چه نقش مهمی را در شکل گیری دین جدید ایفا کردند‪ ).‬این‬
‫تبلیغات مذهبی ایمان اعراب را نشاااانه گرفته بود اعرابی که تا قبل از آن زمان دین مسااایحیت را دین خود‬
‫میدانسااتند‪ .‬مهم ترین موضااوعی که به آن میپرداختند و مساایحیان را به خاطرش گمراه میدانسااتند این بود‬
‫که مسیحیان برای خدا شریک قائل بودند و به تثلیث‪ 62‬اعتقاد داشتند‪.‬‬

‫‪ . 61‬یهودیان هم چنین یهودی ناصریان بر این باورند که ختنه کردن یکی از نشانه های پیوند و وحدت با خدا است و ابراهیم اولین کسی بود که‬
‫ختنه شد‪.‬‬
‫‪ .62‬برای اطالعات بیشتر رجوع شود به مقاله ی ادوارد ماری گله با نام ‪The Hidden Origins of Islam‬‬
‫‪http://lemessieetsonprophete.com/annexes/Hidden_origins_of_Islam.pdf‬‬

‫‪34‬‬

‫حال وقت آن اساااات که به موضااااوع پیامبر بزرگ اسااااالم بپردازیم همان طور که همه میدانند او را محمد‬
‫صاادا میکردند یعنی بساایار تحسااین شااده یا مورد سااتایش قرار گرفته شااده‪ .‬او فرمانده سااپاه اعراب بود‪ .‬در‬
‫تاریخ به اسااااام حقیقی وی اشااااااره نشاااااده اسااااات و تنها او را با این نام یعنی محمد میخواندند‪ ،‬نامی که‬
‫میخواهیم مورد بررسی قرار دهیم‪.‬‬
‫اطالعات تاریخی دقیقی در خصااوص اینکه او در چه سااالی متولد شااده در دسااترس نیساات‪ .‬اما احتماال در‬
‫پایان قرن شااشاام میالدی درقبیله ی عرب که به قبیله قریش معروف اساات ‪ ،‬متولد شااده اساات‪ .‬قبیله ای که‬
‫در منطقه الذقیه درسااوریه مسااتقر بوده اساات‪ .‬این که او مساایحی به دنیا آمده بوده و یا اینکه در خانواده‬
‫ای معتقد به دین یهودی ناصاااریان بزرگ شاااده بود‪ ،‬اطالعات دقیقی را در دساااترس نداریم‪ .‬با آنکه گمان‬
‫میرود تبلیغات یهودی ناصااااریان در اواخر قرن شااااشاااام میالدی شااااروع شااااده بود‪ .‬ردپای مبلغین یهودی‬
‫ناصاااااااری در تاریخ اساااااااالم و جود دارد و از جمله این مبلغین می توان از ورقه بن نوفل و بحیرا نام‬
‫برد‪.‬یکی ازمهمترین پایگاهای این مبلغین را شااهر بصااری میدانند که در مساایر شااهر یثرب که امروزه‬
‫به آن مدینه میگویند قرار گرفته بود‪ .‬در این شاااهر یعنی بصاااری مردی عرب با نام زید بن ثابت زندگی‬
‫میکرد که به دین یهودی ناصاااریان روی آورده بود‪( .‬اما احادیث اساااالم معتقدند که او آموزه های یهودیان‬
‫را در یثرب آموخته بوده است‪ ).‬از آنجایی که اوبه زبان های عبری و سریانی تسلط داشت‪ ،‬نقش مهمی‬
‫را در پیوند یهودی ناصریان و اعراب ایفا کرد‪.‬‬
‫محمد که به ساانین جوانی رساایده بود شااغل پدران خود را ادامه داد و به تجارت پرداخت و برای خدیجه‬
‫شاااااروع به کار کرد‪ .‬خدیجه زنی ثروتمند و بیوه بود که به دین یهودی ناصاااااریان روی آورده بود‪ .‬گرچه‬
‫این احتمال میرود که او اصاالیتی یهودی ناصااری داشااته اساات‪ .‬خدیجه دختر عموی ورقه بن نوفل بود‪ .‬بر‬
‫اسااااااااس برخی از احادیث اساااااااالمی او خدیجه را به عقد محمد در آورد‪ .‬ورقه بن نوفل فرد مهمی نزد‬
‫مسلمانان بوده و همواره از او یاد شده است‪ .‬و محمد نیز یسیار از او تاثیر پذیرفت‪ .‬از اینکه او اصلیتی‬
‫عرب یا یهودی داشاااته اسااات اطالعات زیادی در دسااات نیسااات اما به نظر میرساااد که او از جانب یهودی‬
‫ناصریان به محمد گفته است که ( ما فرمانروایان و راهنماهای اعراب هستیم) ‪ 63‬این احتمال میرود که او‬
‫از مادری عرب و پدری یهودی نا صری متولد شده با شد وبه گفته ی محققین او نقش مهمی درپیوند دو‬
‫قوم عرب و یهودی ناصاری ایفا کرده اسات‪ .‬نقش او را حتی از زید بن ثابت مهم تر میدانند‪ .‬گفته میشاود‬
‫که او متون عبری را به زبان عربی ترجمه کرده اسااااااات‪ .64‬زندگی پیامبر با خدیجه خیلی طوالنی نبود و‬
‫گمان میرود حدود چهار الی پنج سال طول کشیده شده باشد و حاصل این ازدواج چهار دختر بود‪ .‬پس از‬
‫مرگ خدیجه‪ ،‬ثروت او به محمد رسااید‪ .‬این وقایع در زندگی او باعث شاادند تا زندگی پر ماجرای او آغاز‬
‫گردد‪.‬‬

‫‪ .63‬به نقل از کتاب السیره الحلبیه‬
‫‪ .64‬به نقل از کتاب سیره ابن هشام‪ :‬ورقه بن نوفل یهودی ناصری بود‪ …،‬او ناصری یهودی شده بود و کتب آنها را مطالعه میکرد و علم آن را فرا‬
‫گرفته بود آنقدری مطالب این کتب را مطالعه کرده بود که همانند یهودیان بر آنها مسلط بود‪ .‬محمد بخاری در رابطه با او میگوید‪ :‬ورقه بن نوفل‬
‫عالم مذهبی بود و کتاب عبری ها را می نوشت‪ ،‬او انجیل را به زبان عبری می نوشت زیرا خداوند آن را از او خواسته بود‪.‬‬

‫‪35‬‬

‫شکست در تصرف اورشلیم‬
‫تاریخ ساارگذشاات اعراب به ویژه قبیله ی قریش و فرمانروایاینشااان‪ ،‬یهودی ناصااریان را با هم پیوند داده‬
‫اساات‪ .‬در آن دوران اوضاااع و احوال ساایاساای به نفع آنان رقم خورد‪ .‬دو امپراطوری ساااسااانیان و بیزانس‬
‫درگیر جنگ های بی پایان با یکدیگر بودند و هر یک میخواساااااااتند تا خاورمیانه را به تصااااااارف خود در‬
‫آورند‪ .‬در آن برهه از زمان‪ ،‬ایرانیان در جنگ های خود پیروز شاااااااده بودند و از قدرت امپراطوری‬
‫بیزانس کاساااته شاااده بود‪ .‬یهودی ناصاااریان که با اعراب پیوند خورده بودند از این ضاااعف آگاه شااادند و با‬
‫تشاااااویق ایرانی یهودیان به فلساااااطین حمله کردند‪ .‬آنان قبایل دیگر را نیز با خود همراه کردند‪ .‬مهمترین‬
‫قبایلی که با آنان همراه شده بودند به دو د سته تق سیم می شدند د سته اول قبایل اعرابی بودند که به غارت‬
‫گری و مزدوری معروف بودند و دسااته ی دوم یهودیانی بودند که آرزوی زندگی درساارزمین خود را در‬
‫سر میپروراندند‪ .‬سپاه آنان دمشق ‪ ،‬افامیا و حمص را در سال ‪ 613‬در تصرف خود در آورد‪ .‬با تصرف‬
‫این مناطق یهودی ناصاااااریان و اعراب به آرزوی شاااااان یعنی فتح اورشااااالیم نزدیک شااااادند‪ .‬درآن زمان‬
‫اورشلیم در تصرف مسیحیان بود و آنان یهودیان و یهودی ناصریان در تبعید را از ورود به شهر اورشلیم‬
‫محروم کرده بود ند‪ .‬عده‬
‫ای از اعراب قریشااااای به‬
‫همراه یهودی ناصریان به‬
‫سپاه ایرانیان پیوستند و به‬
‫سوی فتح اورشلیم حرکت‬
‫کردند‪ .‬فرماندهی این سپاه‬
‫را ژنرال ایرانی باااا ناااام‬
‫شهربراز در دست داشت‪.‬‬
‫نام شاااااهربراز یک عنوان‬
‫افتخاری بود که به معنای‬
‫گراز شااااهنشااااهی بود و(‬
‫نشان از چیره دستی او در فرماندهی ) داشت‪ .‬در آن زمان مسیحیان ساکنین اصلی فل سطین بودند اما در‬
‫میان آنها اقلیتی یهودی خاخامی زندگی میکرد‪ .‬آنان بر علیه رومیان شاااااااورش کردند و با ایرانیان و‬
‫یهودیان بابلی هم دست شدند و با این کار‪ ،‬راه را برای پیشرفت سپاه متشکل از یهودی ناصریان‪ ،‬اعراب‬
‫قریشاای و ایرانی ها راحت تر کردند‪ .‬درماه آوریل سااال ‪ 614‬میالدی اورشاالیم به محاصااره آنان در آمد‪.‬‬
‫و پس از آنکه یهودیان اورشلیم دوباره شورش کردند‪ ،‬سپاهیان وارد اورشلیم شدند و آن را فتح کردند‪ .‬آنا‬
‫به طرز فجیحی مسااایحیان را قتل عام کردند کلیسااااهای آنان را به آتش کشااایدند‪ ،‬مکان های مقدساااشاااان را‬

‫‪36‬‬

‫ویران کردند و طبق‪ 65‬منابع‪ 66‬موجود‪ ،‬شمارکشته شده هاو قربانیان به ‪17000‬تا ‪ 60000‬تن میرسد‪ .‬و‬
‫حدود ‪ 35000‬مسیحی یا از آن سرزمین بیرون رانده شدند یا به اسارت گرفته شدن‪.67‬‬
‫ایرانیان‪ ،‬اداره شاااااهر را به یهودیان خاخامی ساااااپردند‪ .‬محوطه ی معبد بار دیگر در دساااااتان آنان بود اما‬
‫چیزی جز ویرانی از معبد باقی نمانده بود‪ .‬نه یهودیان خاخامی و نه هیچ کس دیگر از اهداف یهودی‬
‫ناصریان خبر نداشت‪ .‬آنها آمده بودند تا به کمک متحدانشان یعنی اعراب معبد را دوباره بازسازی کنند و‬
‫زمینه ظهور مسیح را فراهم سازند‪ .‬آنها طرح ها و اهدافشان را با یهودیان خاخامی در میان گذاشتند اما‬
‫یهودیان خاخامی به مخالفت با آنان در آمدند‪.‬به تدریج درگیری ها بین آنان شااااااادت گرفت و کار به جایی‬
‫رسااید که شااهربرازشااخصااا مداخله کرد و از یهودیان خاخامی که در تصاارف اورشاالیم نقش مهمتری ایفا‬
‫کرده بودند‪ ،‬حمایت کرد و یهودی ناصریان را به همراه متحدانشان از اورشلیم و خا فلسطین‪ 68‬اخراج‬
‫کرد‪ .‬این اتفاق باعث شااد که یهودی ناصااریان بیشااتر از پیش از یهودیان خاخامی نفرت پیدا کنند‪ ،‬آنان از‬
‫دیرباز بخاطر اضافه کردن تلمود به کتب مقدسشان نزد یهودی ناصریان منفور بودند‪.‬‬
‫بازگشت به سوریه برای یهودی ناصریان و اعراب قریشی بسیار سخت و ناراحت کننده بود‪ ،‬شور مذهبی‬
‫در آنها فوران کرده بود آنان تا تصرف و باز سازی معبد اورشلیم پیش رفته بودند و تقریبا شرایط ظهور‬
‫مساایح را رقم زده بودند‪ .‬تصااور اینکه دوباره به زندگی کسااالت بار در کاروانسااراها بازگردند‪ ،‬برای آنان‬
‫بسیار غم انگیز بود‪ .‬در آن زمان بود که محمد جایگاه خود را به عنوان رهبر سیاسی و مذهبی مستحکم‬
‫تر کرد و مورد حمایت یهودی ناصاااریان قرار گرفت‪ .‬او اعراب دیگر را به حمایت از خویش در آورد و‬
‫دسته دسته قبایل دیگر به سپاه او پیوستند‪ .‬محمد نقش محوری را در تبلیغات یهودی ناصریان ایفا میکرد‪.‬‬
‫او بهترین شخص برای تقویت پیوند میان یهودی ناصریان و اعراب بود‪ .‬یهودی ناصریان که تا آستانه ی‬
‫بازساازی معبد و ظهور مسایح پیش رفته بودند برای رسایدن به اهدافشاان به محمد و اعراب جنگجو نیاز‬
‫داشااااتند‪ .‬احتماال در این دوران نام محمد‪ 69‬به او داده شااااده اساااات‪ .‬مساااالمانان امروزی محمد را به معنی‬
‫بسههههههیار تحسههههههین شههههههده یا مورد سههههههتایش قرار گرفته میدانند‪ .‬اما همین معنی بارها در کتب مقدس آمده‬
‫اسات‪(.‬مزامیر داود ‪ ()26،118‬آن کس که از جانب خداوند به ساوی شاما می آید مورد سهتایش ورحمت‬
‫خداوند اساات‪ ).‬این آیه بازگشاات مساایح را به اورشاالیم نوید میدهد و محتوی کامال موعودگرایانه دارد‪ .‬اما‬
‫این آیه طور دیگری به زبان عربی برگردانده شااده اساات و به معنی ( محمد رسااول خدااساات‪ ) 70‬ترجمه‬
‫‪http://www.bibleinterp.com/articles/pers357904.shtml . 65‬‬
‫‪http://www.tertullian.org/fathers/antiochus_strategos_capture.htm.66‬‬
‫محققان و دانشمندان بقایا و اجساد هزاران تن را در محلی به نام استخر مامیال و مکان های اطراف کشف کرده اند‪.‬‬
‫‪http://www.tertullian.org/fathers/antiochus_strategos_capture.htm .67‬‬
‫‪http://www.bibleinterp.com/articles/pers357904.shtml‬‬
‫‪ .68‬در قسمت های انتهایی این کتاب نشان خواهیم داد که رد پای این اتفاقات در قرآن و منابع اسالمی وجود دارد‪.‬‬
‫‪ .69‬محمد به زبان التین میشود‪ Mahometus‬و به زبان فرانسه‪Mahomet‬‬
‫‪. 70‬دلیل اصلی اینکه اعراب معنی کلمه محمد را تغییر دادند این بوده است که آنان می خواستند بگویند که ظهور رهبراعراب درکتب مقدس نوید‬
‫داده شده است‪ .‬ع یسی آمدن فارقلیط را نوید داده بود‪ .‬در ادبیات مسیحیان فارقلیط به عنوان یک لقب برای روح القدوس دانسته میشود‪ .‬کتب‬
‫منسوب به مانی پیامبر ایرانی در قرن سوم نیز مانی را همان فارقلیط میدانند‪ .‬مسلمانان نیز به همین صورت محمد را همان فارقلیط میدانند‪.‬‬
‫اعراب کلمه ی فارقلیط را(احمد) ترجمه کردند و به محمد لقب احمد دادند که به معنای مورد ستایش قرار گرفته است‪ .‬و با این کار می خواستند‬
‫شواهد و آیاتی را داشته باشند که مطابق این گفته باشد که تمام ادیان موحد ظهور دین پس از خود را نوید داده اند‪ .‬به این ترتیب آنان دین خود را‬
‫م وجه و آخرین دین الهی و تکمیل کننده ی مسیحیت و یهودیت نشان داند‪ .‬تغییر معنی در ریشه ی ( ح م د) و تبدیل آن به احمد به احتمال فراوان به‬
‫هنگام شکل گیری مطالعات در باب خداشناسی اسالمی رخ داده است‪.‬‬

‫‪37‬‬

‫شااااااده اساااااات‪ .‬گلز‪ 71‬تحلیل دیگری از نام و معنی کلمه محمد دارد‪ .‬به عقیده ی وی کلمه محمد به معنای‬
‫(مورد ستایش خداوند)( ک سی که به دنبال خ شنودی خداوند ا ست) میداند‪ .‬این دقیقا نام و لقبی ا ست که به‬
‫دانیال نبی درکتب مقدس( کتاب دانیال ‪ )23،9-24‬داده شاااااااده اسااااااات‪ .‬دانیال آخرین پیامبریهودی قبل از‬
‫مساایح بوده اساات و آمدن مساایح را نوید داده اساات‪ .‬به همین شههکل آنان رهبرسههپاه اعراب را که بازگشههت‬
‫عیسی مسیح را موجب میشد‪ ،‬محمد نامیدند ‪.‬‬

‫‪E-M. Gallez 71‬‬
‫‪38‬‬

‫هجرت‬
‫به نظر میرسااااد که تاریخ به یهودی‪-‬عرب ها تلنگری زده و آنان را وادار به تصاااامیم گرفتن کرده اساااات‪.‬‬
‫همان طور که گفته شااااااد‪ ،‬در آن دوران جنگ های بی پایانی میان ایرانیان و رومیان در جریان بود و در‬
‫ساااااال ‪ 620‬میالدی امپراطور هراکلیوس ساااااپاهی تشاااااکیل داد تا به حمالت ایرانیان پاساااااخ دهد‪ .‬بعد از‬
‫پیروزی در چند جنگ ‪ ،‬سااپاه او به شاامال سااوریه رسااید‪ .‬یهودی ناصااریان و اعراب قریشاای خطر حمله‬
‫توساااط آنان را حس میکردند‪ .‬آنان از این بیم داشاااتند که هراکلیوس بخواهد انتقام ساااختی از آنان به خاطر‬
‫همکاری با ایرانیان و حمله به اورشااااالیم بگیرد‪ .‬اعراب قریشااااای ویهودی ناصاااااریانی که در جنگ برای‬
‫تصااارف اورشااالیم شااارکت نکرده بودند برای آنکه جان شاااان درامان بماند و بتوانند به تجارت خود ادامه‬
‫بدهند آنانی را که در جنگ شاارکت کرده بودند را وادار کردند تا‬
‫آنجا را تر کنند و از ترس جانشااااان به سااااربازان رومی گفتند‬
‫که آن افراد جنگ طلب آنجا را تر کرده اند و این که آنان هیچ‬
‫ارتباطی با آن جنگ طلبان ندارند و کارشاااان تنها تجارت اسااات‪.‬‬
‫یهودی – عرب هاااای موعودگرا و جنگجو می باااایسااااااااات فرار‬
‫میکرد ند‪ .‬ا ما ک جا؟ آ نان یثرب را که آ بادی در م یان کویر بود‪،‬‬
‫انتخاب کردند زیرا یهودی نا صریانی در آنجا زندگی میکردند‪.72‬‬
‫از آن پس‪ ،‬این مهاجرین یعنی اعضاااااااای این گروه متشاااااااکل از‬
‫یهودی ناصااااریان و اعراب را به زبان عربی مهاجرین خواندند‪.‬‬
‫آنان یثرب را (مدین) نام گذاری کردند که به عربی آن را مدینه‬
‫می خوانند‪ .‬این نام دقیقا نام همان شهری بود که دو قرن قبل از‬
‫میالد عیسااای از آنجا شاااورشااای به نام شاااورش مکابی‪ 73‬را آغاز‬
‫کردند که به اساااااتقالل یهودیه انجامید‪ .‬بعد ها یهودی ناصاااااریان‪،‬‬
‫اعراب و نوادگان آنان این فرار را یک واقعه مهم دانسااتند و به‬
‫آن ارزش سااااااامبلیک دادند‪ .‬آنان این مهاجرت را فرار در نظر‬
‫نگرفتند زیرا اعتقاد داشاااااااتند که مومنین فرار نکردند بلکه تنها‬
‫رفتند تا خود را آماده کنند‪ .‬این مهاجرت برای آنان دقیقا حکم همان کوچ یهودیان به بیابان ها را داشاااااتند‪،‬‬
‫قومی که مصااار در عهد فراعنه را تر میکرد تا به کمک موسااای به سااارزمین موعود راه پیدا کند‪ .‬این‬
‫مهاجرت همانند آن کوچ برای یهودیان حکم آماده ساااازی برای رسااایدن به اورشااالیم را داشااات‪ .‬آن دوران‬
‫برای آنان ‪ ،‬زمان پا شااااادگی و تقویت ایمان بود‪ .‬به همین دلیل یهودی‪-‬اعراب این مهاجرت را شاااااروع‬
‫تاریخ خود قرار دادند و آن را تاریخ هجری خواندند‪.‬‬
‫اسااتقرار در یثرب‪-‬مدینه باعث تقویت آنان شااد‪ .‬یهودی ناصااریان که از پیشااتر در آنجا زندگی میکردند به‬
‫آنها پیوستند( میثاق مدینه)‪ .‬یهودی‪-‬عرب ها اعراب قبیله های دیگر را نیز با وعده ی آمدن مسیح با خود‬
‫‪ . 72‬مستنداتی در این وجود دارد که یهودیانی در یثرب زندگی میکردند و بطلمیوس آن را تایید میکند‪ .‬به گفته ی آلفرد لویی دو پرمار و با استاد به‬
‫منابع یهودی‪ ،‬یهودیان خاخامی در قرن ششم و هفتم در آنجا زندگی نمی کردند‪ .‬پس آن یهودیان که بودند؟ آیا همان یهودی ناصریان نبوده اند؟‬
‫‪ .73‬کتاب ‪)2،23( Maccabees 1‬‬

‫‪39‬‬

‫متحد کردند‪ .‬آنها به قدری قدرت یافتند که قبایل دیگر که حاضااااااار نمیشااااااادند به آنها بپیوندند را به زور‬
‫شااااااامشااااااایر با خود همراه کردند‪ .‬آنان قبایل متحدی که پیرودین مسااااااایحیت بودند را تطیهر و به دین خود‬
‫آوردند‪ .‬به گفته ی ابن هشام در تاریخ اسالمی خاطره ی مخالفت برخی از قبایل را که زنان روسای آنان‬
‫بودند وجود دارد‪ .‬این گواه این اسااااااات که زنان از جایگاه خوبی در شااااااابه جزیره عربساااااااتان که دین‬
‫مسااااایحیت‪ 74‬بر آن حاکم بود برخوردار بودند‪ .‬منابع دیگر تاریخی در دسااااات اسااااات که بیان گر تبلیغات‬
‫یهودی ناصریان در آن زمان است‪ .‬به گفته ی سبئوس اسقف ارمنی یهودیان خاخامی در سال های ‪-625‬‬
‫‪ 627‬به مدینه آمدند و با محمد دیدار کردند‪ .‬او میگوید‪ ( :‬در آن زمان مردی از نوادگان اسااااااماعیل که به‬
‫او محمد میگفتند خود را به عنوان مذاکره کننده معرفی کرد‪ .‬او میگفتند که به دساااااااتور خداوند نزد آنان‬
‫برای مذاکره آمده بود‪ .‬او آمده بود که راه درساااات را به آنان نشااااان دهد و به آنان شااااناخت حقیقی خداوند‬
‫ابراهیم را آموخت زیرا او بساایار فرهیخته بود و از تاریخ زندگی موساای نیز به خوبی آگاهی داشاات ‪).‬‬
‫و در جایی دیگر نقل میکند که محمد به اعراب مساااایحی گفت ‪ (:‬خداوند وعده ی سههههرزمین موعود را به‬
‫ابراهیم و تبار او داده اسهههت‪ .‬حال شهههما فرزندان ابراهیم خداوند برای بازپس گیری سهههرزمین موعود بر‬
‫روی شما حساب کرده است‪ .‬تنها خدای ابراهیم را بستایید(اعتقاد به تثلیث را کنار بگذارید) و سرزمین‬
‫موعودتان را تصرف کنید‪)75.‬‬
‫و نوشااااااته های تئوفانس تنها منابع قابل اعتماد هسااااااتند‪ Doctrina Jacobi nuper baptizati.‬این‬
‫مستندات تاریخی به همراه‬
‫زیرا آنها بر اسااااس شاااواهد ومساااتندانی هساااتند که قدمت نگارش آنها به زمان پیامبر میرساااد‪ .‬تمام منابع‬
‫اساااالمی حداقل قدمت نگارش آنها به دو قرن پس از محمد میرساااد‪ .‬محتوی این منابع در تضااااد با محتوی‬
‫منابع مسلمانان است‪ .‬و به دلیل تضاد آن در ادامه خواهیم پرداخت‪.‬‬
‫بدین صااااااورت بود که محمد و یهودی ناصااااااریان قبایل عرب را متحد کردند و نیروی نظامی قوی ایجاد‬
‫کردند‪ .‬زمان فتح فلساااطین فرارسااایده بود‪ .‬اولین لشاااکرکشااای ها موفقیت آمیز نبود و تنها برای آنها غنایم‬
‫جنگی بر جای گذا شته بود‪ .76‬در میان آن ل شکرک شی های آنان یکی که در سال ‪ 629‬میالدی رخ داد در‬
‫اذهان باقی ماند‪ .‬تئوفانس درنوشاااااااته های خود نشاااااااان میدهد که چطور ارتش عرب را به جنگ برای‬
‫تصاارف ساارزمین موعود اعزام میکند‪ .‬در آن زمان امپراطور هراکلیوس در حال جنگ با ایرانیان بود تا‬
‫آنان را از فلسطین و سوریه بیرون کند‪ .‬در آن سال او اورشلیم را دوباره به دست آورده بوداما سپاهیانش‬
‫به خاطر جنگ های بی پایان با ایرانیان بسااایار خساااته و فرساااوده شاااده بودند‪ .‬محمد که از فرساااودگی و‬
‫‪ .74‬کاوش های باستان شناسی انجام شده توسط کریستین روبن باستان شناس گروه سی ان آراس ‪. Christian Robin, archéologue du CNRS‬‬
‫نشان میدهد که تمامی مردم شبه جزیره عربستان یا مسیحی بوده اند یا یهودی‪ .‬و این دستاورد با این موضوع که می گویند بت پرستی در آن زمان‬
‫رایج بود در تناقض است‪.‬‬
‫‪http://www.archivesaudiovisuelles.fr/FR/Migration.asp?ress=7162#27288‬‬
‫‪. 75‬درقرآن نیز دو سوره وجود دارد که مشابه همین موعظه هستند‪ :‬آیه ی ‪ 40‬سوره ی مریم (یقینا ماییم که زمین و همه کسانی را که روی آن‬
‫قرار دارند به میراث می بریم) و آیه ی ‪ 21‬سوره ی مائده (اى قوم من‪ ،‬به سرزمین مقدسى كه خداوند براى شما مقرر داشته است درآیید‪ ،‬و به‬
‫عقب بازنگردید كه زیانكار خواهید شد‪).‬‬
‫‪ .76‬یعقوب ادسایی می نویسد‪ :‬سپاه حکومت پادشاهی اعراب را که به آن پادشاهی طیایه(مهاجرین) میگقتند به فلسطین بارها حمله کرد و این‬
‫حمالت در زمان هراکلیوس‪ ،‬پادشاه رومیان که یازدهمین سال حکومت اش را میگذراند و پادشاه ایرانیان خسروپرویزکه سی یکمین سال‬
‫حکومت خود را میگذراند ‪ ،‬رخ داند‪.‬‬

‫‪40‬‬

‫خساااتگی دو ساااپاه ایرانی و رومی آگاه بود برنامه ای را برای تصااارف اورشااالیم پایه ریزی کرد‪ .‬او بدین‬
‫منظور تصااامیم گرفت تا از دریای مرده عبور کنند و ساااپس ازاردن بگذرند تا بتوانند یهودیه را فتح کنند‪.‬‬
‫این برنامه او بسایار مشاابه داساتان های تورات بود و راهی که یاران موسای پیش گرفته بودند تا اورشالیم‬
‫را فتح کنند‪ .‬اما این برنامه او با یک مشااااکل بزرگ مواجه شااااد‪ .‬آنان در دهکده ی موته با سااااپاه رومیان‬
‫مواجه شاادند و نبردی در گرفت که به نبرد موته مشااهور اساات‪ .‬سااپاه رومی مورد حمایت چندی از قبایل‬
‫عرب قرار گرفت و به شاادت سااپاه محمد را شااکساات داد‪ .‬بساایاری از فرماندهان سااپاه محمد کشااته شاادند‪.‬‬
‫آنان به یثرب‪ -‬مدینه بازگشاااااااتند اما محمد به آن ها قوت قلب داد‪ 77‬و روحیه ی آنها را دوباره به آنها‬
‫بازگرداند‪.78‬‬
‫محمد عالرغم تالش هایش اورشاالیم را نتوانسااته بود تصاارف کند‪ .‬او در مدینه فوت کرد‪ 79‬و گمان میرود‬
‫بین سااال های ‪ 629‬یعنی زمان جنگ موته و ‪ 634‬او از دنیا رفته باشااد‪ .‬اکثر مساالمانان تاریخ فوت وی‬
‫را ساااال ‪ 632‬میالدی میدانند‪ .80‬سااارنوشااات ابوبکر را رهبر ساااپاه کرد( به نظر میرساااد که او یکی از‬
‫سااارساااخت ترین رقبای محمد و عمر برای فرماندهی ساااپاه بوده اسااات و خالفت او مورد تایید نبوده اسااات‬
‫زیرا تا قرن هشاااااتم میالدی هیچ کدام از منابع اساااااالمی به خالفت او اشااااااره نمیکنند ‪ ).‬در زمان ابوبکر‬
‫نیزروحانیون اعظم یهودی ناصری به تبلیغات خود ادامه دادند و درهدف خود که فتح اورشلیم بود بسیار‬
‫کوشاااااا بودند‪ .‬پس از فوت محمد یاد و خاطره او نیز به فراموشااااای ساااااپرده شاااااد‪ .‬اما تاثیر رفتارتند و بی‬
‫رحمانه او در اذهان باقی مانده بود مخصوصا در اذهان اعرابی که به زور شمشیر به او پیوسته بودند‪.‬‬
‫اما این تاثیر بسیار برای خلفای بعد از او مفید بود زیرا آنها را به شدت با یکدیگر متحد ساخته بود‪.‬‬
‫تالش ها برای فتح اورشلیم ادامه داشت‪.‬ابوبکر در سال ‪ 634‬میالدی در مدینه فوت کرد‪( .‬البته در مورد‬
‫تاریخ دقیق فوت او شااک و شاابهاتی وجود دارد‪ ).81‬بعد از وی عمر جانشااین او شااد و فرماندهی سااپاه را‬
‫در دست گرفت‪ .‬یهودی ناصریان همچنان نقش پر رنگی درسیاست او داشتند واو به کمک آنان حکومت‬
‫را هدایت میکرد‪ .‬در زمان عمر حکومت امپراطوری هراکلیوس به افول نهاد زیرا از طرفی ساااااااپاه وی‬
‫بخاطر جنگ های فراوان بسیار ضعیف و ناتوان گشته بود و از طرف دیگر بیماری طاعون جان بسیاری‬
‫از آنان را گرفته بود( در قرن شاااااشااااام و هفتم میالدی بیماری طاعون بسااااایار فراگیر شاااااده بود) ضاااااعف‬
‫حکومت هراکلیوس باعث شااد که سااپاه عمر وارد خا سااوریه شااود‪ ،‬آنان بساایار راحت این کار را انجام‬
‫دادند زیرا هم به خوبی با سااااوریه آشاااانا بودند و هم به ساااارعت متحدانی پیدا کردند‪ .‬فراموش نکنیم که ده‬
‫‪.77‬رد پای این اتفاق در دو سوره قرآن وجود دارد‪ :‬سوره ی روم و سوره ی فیل‪.‬‬
‫‪. 78‬جنگ موته در سال ‪ 629‬میالدی که تئوفانس به آن اشاره میکند یکی از اتفاقات مهمی است که منابع غیر اسالمی هم به آن اشاره میکنند‪.‬‬
‫اغلب مسلمانان راجع به این اتفاق صحبت نمیکنند و آن را مخفی نگه میدارند‪ .‬شاید به این خاطر است که سپاه محمد شکست سنگینی را متحمل شد‬
‫و شاید هم این باشد که با منطق تاریخ نگاری اسالمی در تضاد است و اینکه با بیان آن این سوال مطرح شود که محمد در فلسطین آن هم در سال‬
‫‪ 629‬میالدی چه میکرده است در حالی که به نظر میرسد او میباست تمام توجه خود را به مکه می داده است‪.‬‬
‫‪ .79‬برخی از منابع اسالمی این طور نقل می کنند که یک زن بیوه ی یهودی به محمد سم داده است و وی بر اثر مسمومیت کشته شده است‪.‬‬
‫‪ Thomas the Presbyter . 80‬توماس پرسبیتر در سال ‪ 640‬میالدی اینطور مینویسد که محمد سپاهش را در سال ‪ 634‬در جنگ غزه رهبری‬
‫میکرده است‪ .‬حال سوال مطرح می شود که آیا وی زنده بوده است یا لقب محمد به رهبری دیگر داده شده بوده ؟‬
‫‪ .81‬بنا به نظر برخی از محققین‪ ،‬احتماال محمد در سال ‪ 634‬میالدی فوت کرده است و عمر بعد از او به خالفت رسیده است و ابوبکر تنها یکی‬
‫از فرماندهای سپاه بوده و او خلیفه مسلمین نبوده است‪ (.‬به عقیده آنان این عنوان بعده ها به هنگام نگاشتن تاریخ اسالمی به او داده شده است‪).‬‬
‫هدف از این دستکاری اتفاقات تاریخی این بوده است که بگویند محمد هرگز قصد فتح اورشلیم را نداشته وبا این کار ذهن افراد را از این موضوع‬
‫منحرف کنند‪.‬‬

‫‪41‬‬

‫ساااال قبل تر عده ای از اعراب قریشااای و یهودی ناصاااریان از ترس ساااپاه بیزانس در خا ساااوریه باقی‬
‫مانده بود ند‪ .‬این دساااته از قریشاااان و یهودی ناصاااریان به متحدین آنان بدل شااادند و عده ی دیگری از آنان‬
‫هم که در این کار تردید داشاااتند به زور شااامشااایر با آنان متحد شااادند‪ .‬بعدها آنها را انصاااار نامیدند یعنی‬
‫یاری دهندگان خداوند‪ .‬آنان در ساااال ‪ 636‬میالدی ساااوریه را به راحتی تصااارف کردند و باعث شااادند تا‬
‫هراکلیوس در پشت دیوار های قسطنطنیه پناه بگیرید‪.‬‬
‫سپاه عمر بسیار قدرت گرفته بود‪ ،‬از این رو به فلسطین حمله کردند و به نزدیکی های اورشلیم رسیدند‪.‬‬
‫جنگ های فراوانی میان آنان و مسااایحیان که در آنجا ساااکنی گزیده بودند‪ ،‬در گرفت‪ .‬آنها توانساااتد ساااپاه‬
‫خود را بین دو شااهر اورشاالیم و بیت لحم مسااتقر کنند از این رو مساایحیان دیگر نمی توانسااتند به نیایش و‬
‫اعمال مذهبی خود بپردازند‪(.‬صااااافرونیوس در موعظه نوئل‪ 82‬به آن اشااااااره میکند)‪ .‬برای آنکه حوادث و‬
‫وقایع خونبار سااااال ‪ 614‬میالدی دوباره تکرار نشااااود آنان درهای اورشاااالیم را برای سااااپاه مساااالمین باز‬
‫کردند‪ .‬تاریخ فتح اورشلیم را بین سال های ‪ 635‬و ‪ 638‬میالدی میدانند‪ .‬اما ما آن را در سال ‪ 637‬در‬
‫نظر میگیریم‪ .‬اتفاق مهمی صورت گرفته بود آنان اورشلیم را فتح کرده بودند و برنامه ی شان عملی شده‬
‫بود‪ .‬به زودی معبد بازسازی میشد و مسیح باز میگشت‪.‬‬

‫مسیح برنمی گردد‬
‫به محض آن که به اورشاااالیم رساااایدند‪ ،‬به سااااراغ محوطه ی معبد رفتند که تنها از معبد ویرانی باقی مانده‬
‫بود و شااااااروع به ساااااااخت مجدد معبد کردند‪ .‬در یکی از نوشااااااته های مربوط به آن دوران و این اتفاق(‬
‫هنگامی که اعراب به اورشااالیم رسااایدند پسااارانی از نسااال اسااارائیل با آنان بودند و آنان جای معبد را به‬
‫اعراب نشان دادند‪ ).83‬شور مذهبی نزد آنان فوران کرده بود و سخت به دنبال ساخت معبد بودند‪ .‬تئودور‬
‫ماجرا را اینطور حکایت میکند‪( :‬دوان دوان به محوطه معبد رسااااااایدند ‪ ،‬آنها به همراه خود مردانی را‬
‫آورده بودند ‪ ،‬عده ای از آنان را مجبور کردند تا محوطه معبد را تمیز کنند تا پس از آن‪ ،‬عبادتگاه لعنتی‬
‫شان را بسازند آنان به آن عبادتگاه میدزجیتا‪ 84‬میگفتند که به معنی سجده گاه که همان مسجد است‪). 85‬‬
‫شااااور و شااااوق مذهبی در آنان آنقدر زیاد بود که آنان مشااااغول ساااااخت عبادتگاه شاااادند حتی آنان منتظر‬
‫بازگشت عمر که در مدینه مانده بود نشدند (عمر در سال ‪ 638‬به اورشلیم رفت)‪ .‬اما عمر را بانی ساخت‬
‫دوباره معبد دانساااتند و از را ساااتودند ‪.‬در کتاب رازهای ربی بن یوحای‪ 86‬آمده اسااات‪ (:‬دومین پادشااااه از‬
‫‪sermon de Noël. 82‬‬
‫‪ .83‬آلفرد لویی پرمار در کتاب خود با عنوان پایه های اسالم به بخشی از نامه ی آکادمی اورشلیم اشاره میکند که برای یهودیان مصر نوشته شده‬
‫است‪ .‬که متن باال بخشی از همان نامه است‪.‬‬
‫‪midzgitha .84‬‬
‫‪.85‬این نوشته بخشی از متنی است که در صومعه بزرگ سن ساباس در شرق اورشلیم نگهداری میشده و آلفرد لویی پرمار به آن استناد میکند‪.‬‬
‫‪Secrets of Rabbi Simon ben Yohai .86‬‬

‫‪42‬‬

‫نسل اسماعیل( یعنی عمر) دوباره بنا را ساخت‪ )87.‬آنان معبد را همانند مدل سابق آن ساختند یعنی آنان آن‬
‫را به شااکل مکعب از ساانگ ‪ ،‬چوب و ساانگ مرمر ساااختند ولی به ابعاد قدس االقداس یعنی حرم درونی‬
‫معبد‪ .‬اما به تدریج و در طول تاریخ نام آن تغییر کرد و مساااجد عمر نامیده شاااد‪ .‬گرچه این اسااام یعنی‬
‫مساااجد عمربعده ها به بنایی داده شاااد که جای بنای یهودی ناصاااریان را گرفت‪ .‬آنچه که امروزه مشااااهده‬
‫میکنیم‪ ،‬پرستشگاه مکعبی شکل سال های ‪ 637‬و ‪ 638‬نیست بلکه بنایی است که عبدالملک بن مروان‬
‫دساااتور داد تا آن را به جای آن بساااازند‪ .‬این بنا دقیقا جای پرساااتشاااگاه یهودیان بنا شاااد و برقله ی موریان‬
‫وا قع شاااده اسااات قله ای که خداوند در آنجا به ابراهیم دساااتور داد تا اساااحاق را قربانی کند‪ .‬این بنا را قبه‬
‫الصخره مینامند که به شکل یک هشت ضعلی است‪ .‬در ادامه دوباره به آن خواهیم پرداخت‪.‬‬
‫برگردیم به اتفاقات تاریخی همان دوره‪ .‬معبد دوباره ساخته شد و شور مذهبی بسیار شدت گرفت‪ .‬مراسم‬
‫مذهبی دوباره برگزار شد‪ .‬یهودی ناصریان خواستار بازگشت مسیح بودند و می خواستند که او بازگردد‪.‬‬
‫اما او بازنمیگشااات‪ .‬یهودی ناصاااریان ساااعی کردند تا ازشاااور و بی صااابری اعراب جنگجو و فرماندهان‬
‫عرب بکاهند زیرا آنان سااااااخت در انتظار این بودند که در حکومت پادشاااااااهی مساااااایح به عنوان افرادی‬
‫برگزیده او را همراهی کنند‪ .‬آیه های در قران به این موضااااااوع اشاااااااره میکند‪ .‬دیری نگذشاااااات که آنان‬
‫فهمیدند که فریب خورده اند‪ .‬در ساااااااال ‪ 640‬میالدی فرماندهان عرب فهمیدند که مسااااااایح باز نمیگردد‪،‬‬
‫حکومت پادشاااااااهی در کار نیساااااات و آنان به شاااااادت فریب خورده اند‪ .‬آنان فهمیدند که روحانیون یهودی‬
‫ناصااری شاایادان بودند که آنان را در طی ‪ 40‬سااال با دروغ های خود فریب دادند و در تمام این سااال ها‬
‫ساااااختی ها بدبختی هایی مثل هجرت‪ ،‬جنگ و از دسااااات دادن عزیزیانشاااااان را بخاطر وعده های پوچ و‬
‫دروغین آنان متحمل شااده بودند‪ .‬دوران سااخت و بحرانی را سااپری میکردند‪ .‬پس یهودی ناصااریان که نه‬
‫مسیح با آنان بود و نه حکومت پادشاهی در انتظار آنان بود‪ ،‬باید نابود میشدند‪.‬‬
‫اما اعراب در طول این سااال ها حکومتی پادشاااهی تشااکیل داده بودند وقدرت یافته بودند‪ .‬در واقع پروژه‬
‫ی یهودی ناصااریان برای آنان حکومتی پادشاااهی را موجب شااده بود‪ .‬در سااال ‪ 640‬میالدی امپراطوری‬
‫بیزانس رو به افول ن هاده بود و عمر و فر ما ند هان سااااااا پاهش خاور م یا نه را ت حت کنترل خود گرفت ند‪.‬‬
‫امپراطوری بیزانس تا مرز های ترکیه امروزی به عقب رانده شااااااااد‪ .‬عمر همچنین روسااااااااای یهودی‬
‫ناصریان را کشت و با این کار به دو مهم دست یافت اول آنکه او مالک اورشلیم شد و فتح اورشلیم به نام‬
‫اوبه یادگار ماند و دوم آنکه اعراب دساااتورات مذهبی یهودی ناصاااریان را صااااحب شااادند و بدین شاااکل‬
‫اسااالم اولیه شااکل گرفت البته بیشااتر از ‪ 100‬سااال یعنی حدود دو قرن طول کشااید تا ساااختار های این‬
‫دکترین شکل بگیرد و اسالم پدید بیاید‪.‬‬

‫‪. 87‬متنی منتسب به یهودیان که قدمتش به قرن هشتم میرسد‪ .‬پاتریسایا کرون‪ Patricia Crone‬و مایکل کو‬
‫عنوان ‪ Hagarism, the making of the islamic world‬به این متن اشاره کرده اند‪.‬‬

‫‪43‬‬

‫‪ Michael Cook‬در کتابی با‬

‫دوران اولین خلفا‬
‫چطوری میباست قدرتشان را توجیه میکردند؟‬
‫در این قساامت به بررساای دوران اولین خلفا می پردازیم‪ .‬البته این کار بساای سااخت و دشااوار اساات زیرا‬
‫بساایاری از مدار و مسااتندات از روی قصااد از بین برده شااده اند‪ (.‬تقریبا تمامی مدار و مسااتندات که‬
‫دوران پس از فوت پیامبر را تا قرن نهم میالدی روایت میکنند از بین رفته است‪ ).‬و نسل های بعد سعی‬
‫کرده اند که تاریخی جعلی و خیالی از دوران پس از محمد بسازند و آن را بدل به تاریخ طالیی و حماسه‬
‫ی اسااااالم کنند‪ .‬این موضااااوع به وضااااوع قابل مشاااااهده اساااات و به آن خواهیم پرداخت‪ .‬بنا به احادیث و‬
‫روایت ها یی که بعد ها نوشاااته شاااد ابوبکر اولین خلفیه بوده ودوران خالفتش دو ساااال طول کشااایده شاااده‬
‫است و دوران خالفت عمر از سال ‪ 634‬میالدی شروع شده و در سال ‪ 644‬میالدی به اتمام رسیده است‬
‫و پس از وی عثمان به خالفت رسیده و خالفت وی تا سال ‪ 656‬میالدی به طول انجامیده است‪ .‬علی نیز‬
‫پس از وی خلیفه شد و تا سال ‪ 661‬میالدی خالفت کرد‪ .‬تاریخ اسالمی این چهار خلیفه را خلفای راشدین‬
‫می نامد‪ .‬در نگاه اهل سااانت این چهار خلیفه نمادهایی از رهبر اساااالمی هساااتند که الیق رهبری حکومت‬
‫اسااااااااالماای بااودنااااد زیاارا دسااااااااتااورات هللا را بااااه درسااااااااتاای و باای هاایااچ نااقصاااااااای اجاارا کاارده انااااد‪.‬‬

‫در زمان علی او درگیر جنگ داخلی شد و سرانجام آن اتفاقات به خالفت معاویه انجامید‪ .‬او تا سال ‪680‬‬
‫میالدی خالفت کرد‪ .‬پس از وی دوباره جنگهای داخلی درگرفت که عبدالملک بن مروان در ساااااااال ‪685‬‬
‫میالدی به آن خاتمه داد‪ .‬خالفت وی ‪ 20‬سااال طول کشااید یعنی تا سااال ‪ 705‬میالدی‪ .‬این دوره ها را به‬
‫دقت مورد برر سی قرار خواهیم داد‪ .‬وبه برر سی این مو ضوع خواهیم پرداخت که بعد از دوران یهودی‬
‫ناصااریان چه اتفاقاتی در دین یهودی ناصااریان که اعراب آن را تصاااحب کرده بودند افتاد‪ .‬و دین ابراهیم‬
‫به چه سرنوشتی دچار شد‪.‬و در نهایت چگونه اسالم شکل گرفت‪.‬‬

‫‪44‬‬

‫عمر بن الخطاب (‪ )644-634‬و عثمان (‪)656-644‬‬
‫پنهان کردن حقیقتی به نام یهودی ناصریان‬
‫وقتی عمر متوجه شاااااد که مسااااایح هیچ گاه باز نمیگردد‪ ،‬تصااااامیم گرفت متحدین ساااااابق خود یعنی یهودی‬
‫ناصاااااریان را از میان بردارد‪ .‬او رهبران یهودی ناصاااااری را به قتل رسااااااند و خانواده های آنان را از‬
‫جامعه اخراج کرد‪ .88‬و یهودی ناصااااریانی‪ 89‬که در سااااوریه زندگی میکردند تا مدت های طوالنی مورد‬
‫تحقیر قرارگرفتند و به آنان بی احترامی شااد‪ .‬امت آنان که از پیوند میان اعراب و یهودی ناصااریان شااکل‬
‫گرفته بود تغییر کرد و به امت عرب مبدل شااد‪ .‬از آن پس امت برتر و برگزیده از آنان اعراب شااد‪ .‬آنان‬
‫خود را امت برتر نامیدند به خصاااوص آنکه قدرت برتر در خاور میانه شاااده بودند و در آنجا فرمانروایی‬
‫میکردند‪.‬آنان باید قدرت خود را در منطقه به حق و پذیرفتنی جلوه میدادند و این ادعا را که آنان قوم برتر‬
‫هساااتند را نیز اثبات میکردند‪.‬اما در این دو کاربا مشاااکالتی مواجه بودند اول آنکه باید ساااعی میکردند که‬
‫دلیل خذف یهودی ناصااریان را به اعراب توضاایح میدادند و یاد و خاطره ی آنان را از اذهان اعراب پا‬
‫میکردند و دوم آنکه باید چاره ای می اندی شیدند تا م سئله ای به نام پروژه موعودگرایانه یهودی نا صری‬
‫را حل میکردند‪ .‬از این رو چاره ای اندیشااااایدند و پروژه موعودگرایانه یهودی ناصاااااریان را به رهبران‬
‫خود اعطا کردند و اعراب رهبری دینی مذهبی امت را نیز در دساااااات گرفتند‪ .‬عمر و عثمان تمام سااااااال‬
‫های خالفتشان را با تالش برای توجیه این موضوعات سپری کردند‪.‬‬
‫طبق مشاهدات و گفته های باستان شناسان ‪ ،‬وقایع نگاران وتاریخ نویسان‪،90‬از سال ‪ 640‬میالدی به بعد‬
‫قبله ی م سلمانان از اور شلیم تغییر کرد‪ ،‬اما این تغییر جهت قبله به سمت مکه نبود‪ .‬طبق م شاهدات آنها‪،‬‬
‫قبله ی تعدادی ازمساجد به عنوان مثال مسجد الحجاج بن یوسف الثقفي در سایت باستان شناسی الواسط‬
‫در نزدیکی شااهر بصااره و مسااجد عمرو بن العاص‪ 91‬در قاهره گواه بر این واقعیت هسااتند‪ .‬در حالی که‬
‫قبله ی اولین مساجد مثل مسجد مدینه به سمت اورشلیم بوده‪ ،‬قبله ی این مساجد به سمت سوریه است‪ .‬این‬
‫قبله گاه در واقع بنای مکعبی شااکلی بوده که مسااجد ابراهیم نام داشااته ( مسااجد ابراهیم به معنی س اجده‬
‫گاه ابراهیم است‪ ).‬و درباالی تپه ای به نام أبو قبیس درنزدیکی دو شهر حماة و حمص در سوریه واقع‬
‫شااده اساات‪ .‬به عقیده ی باسااتان شااناسااان و مورخین این بنای مکعبی شااکل به طور موقتی توسااط یهودی‬
‫ناصاااریان در قرن یکم میالدی سااااخته شاااده یعنی حدودا زمانی که یهودی ناصاااریان از اورشااالیم تبعید‬
‫شدند‪ .‬این بنا بسیارمورد احترام اعراب قری شی بود که به دین آنان روی آورده بودند‪ .‬عمر و عثمان در‬
‫طول خالفتشااااان هر دو به دنبال این بودند که با راهکار هایی همچون تغییر قبله از اهمیت معبد اورشاااالیم‬
‫‪ . 88‬این اتفاق در تاریخ مسلمانان تحریف شده است و به گونه ای دیگر روایت شده که به بررسی آن خواهیم پرداخت‪ .‬نفرت اعراب دامنگیر‬
‫یهودیان خاخامی اورشلیم هم شد‪.‬اعراب آنان را نیز منفور میدانستند زیرا آنان هم یهودی بودند‪ .‬آنان برای مدتی از اورشلیم اخراج شدند اما بعدها‬
‫به اورشلیم بازگشتند‪.‬‬
‫‪ . 89‬از قرن هشتم یا نهم فرزندان و نسل های بعدی یهودی ناصریان با مسلمانان پیوند خوردند و به گفته ی ژوزف ازی در کتاب‬
‫)‪ (Les Nousaïrites-Alaouites: Histoire, Doctrine et Coutumes‬آنان امتی به نام علویان سوریه را تشکیل دادند که هم اکنون در آنجا زندگی میکنند‪.‬‬

‫علت بیزاری و نفرت اهل تسنن از آنان در این مسئله تاریخی نهفته است‪.‬‬
‫‪ Sir Keppel Archibald Cameron Creswell, Patricia Crone , Michael Cook . 90‬و ‪Tali Erickson Gini‬‬
‫‪http://www.worldmonumentphotos.com/blog.php?articleID=3 .91‬‬

‫‪45‬‬

‫نزد اعراب بکاهند تا با این کار اهمیت و نقش یهودی ناصریان را از اذهان اعراب پا کنند‪ .‬آنان سعی‬
‫داشتند که خاطره ی آن پروژه ی موعودگرایانه که به شکست انجامیده بود را از یادها پا کنند و آنرا با‬
‫چیز دیگری جایگزین کنند‪ .‬عمر و عثمان در طول خالفتشااااان سااااعی کردند تا اعراب را با این ترفند که‬
‫آنان فرزندان اساااماعیل هساااتند و از ساااوی خداوند برگزیده شاااده اند ‪ ،‬را با یکدیگر متحد کنند و حکومتی‬
‫قدرتمند تشکیل دهند‪.‬‬
‫این تغییرات و اتفاقات باعث شاااد تا آنان به اهمیت متون برجای مانده از یهودی ناصاااریان نیز پی ببرند‪.‬‬
‫تساالط به این متون بدین معنا بود که آنان به تمامی ابعاد دین یهودی ناصااریان و خاطرات آنان دساات می‬
‫یافتند ‪ .‬آنان در جنگ ها و فتوحاتشاااااان به وضاااااوع مشااااااهده کرده بودند که داشاااااتن یک کتاب مثل کتب‬
‫یهودیان و یا مسااایحیان ایمان آنها را می توانسااات دو چندان کند‪ .‬از این رو به دنبال جمع آوری متون آنان‬
‫شدند‪ .‬آنان بسیج شدند تا هر چه از متون یهودی ناصریان مانده بود را جمع آوری کنند‪ .‬آنان بدین منظور‬
‫تمامی برگ ها و متون نوشااته شااده یهودی ناصااریان چه آن هایی که توسااط مهاجرین در مدینه نوشااته‬
‫شاااده بود و چه متونی که در ساااوریه قبل از هجرت مانده بود را جمع آوری کردند‪ .‬و از میان متون‪ ،‬تمام‬
‫نوشااته هایی که آنان را منتسااب به ابراهیم میکرد و قوم برگزیده نشااان میداد یعنی قومی که آمده بود تا‬
‫برنامه الهی را اجرا کند‪ ،‬را جمع آوری کردند‪ .‬در این بین ‪ ،‬تمام مطالبی که میتوانسااااااات منطق وجود‬
‫وقدرت شااان را زیر سااوال ببرد را نیساات و نابود کردند به عنوان مثال هر نوشااته ای را که نشااان میداد‬
‫آنان با یهودی ناصاااریان پیوند برادری داشاااتند و امت آنان در واقع ازپیوند اعراب و یهودی ناصاااریان‬
‫شکل گرفته بود را از بین بردند‪ .‬بدین شکل نسخه اولیه ای از قرآن شکل گرفت‪.‬‬
‫در این حین که قرآن نوشااته میشااد‪ ،‬دو مشااکل بزرگ گریبان گیر امت اسااالمی شااد‪ :‬اولی تحوالت بنیادی‬
‫مذهبی بود و دومی نفاق و تفرقه ی بود که میان فرماندهان و حاکمان عرب که کنترل خاورمیانه را به‬
‫دست گرفته بودند‪.‬‬
‫عمر و مخصوصا خلفیه پس از وی یعنی عثمان در دینی که صاحب آن شده بودند‪ ،‬دست بردند و آن را‬
‫به نفع خودشااااااان تغییر دادند تا بدین گونه ساااااالطه اعراب و حکومت خودشااااااان را توجیه کنند‪ .‬مهمترین‬
‫موضوعی که آنان با آن دست و پنجه نرم میکردند موضوع یهودی ناصریان و دینی بود که آنان صاحب‬
‫آن گشته بودندو این مسئله که آنان چطور میتوانستند یهودی ناصریانی که دین شان را صاحب شده بودند‬
‫و در گذشته از متحدین اصلی شان بودند را حذف کنند ‪ .‬خلفای عرب این کار را با دستکاری متون آنان‬
‫و ارائه تفسااایر جدیدی از آن انجام دادند‪ .‬هدف اصااالی این دساااتکاری ها پنهان کردن یاد و خاطره یهودی‬
‫ناصریان بود آنها تا جایی پیش رفتند که حتی سعی کردند اسم آنان را نیزاز بین ببرند‪ .‬برای از بین بردن‬
‫نام یهودی ناصااریان شاایوه ی مبتکرانه ای را در نظر گرفتند و نام ناصااری یا ناصااریان را به مساایحیان‬
‫نسااابت دادند‪ .‬و با این کار یهودیان و مسااایحیان را به شاااکلی تحقیر کننده در یک صاااف و کم اهمیت جلوه‬
‫دادند و آدیان آنان را پایین تر از دین خودشان نشان دادند‪ .‬با این حال گمان می رود در اوایل صدر اسالم‬
‫حکمای عرب‪ ،‬اعراب را از رابطه و تاثیر پذیری از یهودی ناصاااریان بر حذر میداشاااتند ‪ ( :‬با یهودیان‬

‫‪46‬‬

‫و ناصاااریان پیوند دوساااتی و برادری برقرار نساااازید‪ )92.‬از این دسااات دساااتکاری ها و تفاسااایر به فراوان‬
‫کشف شده است‪.93‬‬
‫مجموعه های فراوان دیگری از متونی که مطابق دیدگاه حکام عرب بود‪ ،‬بازهم تولید شااااااااد و بدین‬
‫صورت و به تدریج دین اسالم شکل گرفت‪ .‬منطقی که آنان از آن برای نگاشتن قرآن بهره بردند‪ ،‬در نوع‬
‫خود جالب بود آنان از نتیجه به استدالل رسیدند یعنی بر عکس این موضوع که معموال انسان از استدالل‬
‫به نتیجه میرسد‪ .‬آنان نتیجه دلخواه خود یعنی نتیجه ی مطابق با خواسته هایشان را که از طریق استدالل‬
‫بدسااات می آید ‪ ،‬دراختیار داشاااتند‪.‬و تنها می بایسااات اساااتدالل ها را دساااتکاری میکردند تا شااابیه و مطابق‬
‫نتیجه گیری آنان میشاااااااد‪ .‬رهبران و حاکمین می بایسااااااات حکومت خود ( یعنی حکومتی که در آن دیگر‬
‫اثری از یهودی ناصاااااریان نبود) را توجیه میکردند‪ ،‬بنابر این آنان زیرسااااااخت ها و بنیانی که حکومت‬
‫نوظهور شان بر آن استوار بود یعنی ( مذهب‪ ،‬متون و مکان های مقدس‪ )94‬را تغییر دادند‪ .‬و با این کار‬
‫به هدف خود رساااایدند حکومت خود را توجیه کردند و اسااااتدالل ها را با نتیجه ای که از پیش آماده بود‪،‬‬
‫مطابقت دادند‪ .‬اما در این بین که آنان زیر سااااااخت ها و بنیان دین یهودی ناصاااااریان را تغییر میدادند به‬
‫مشکلی بر خوردند و این مشکل این بود که انسجامی که در دیدگاه یهودی ناصریان نسبت به هستی وجود‬
‫داشااااااات با این دساااااااتکاری ها به هم خورد‪ .‬در واقع در طی تمام ساااااااال ها یی که از عمر دین یهودی‬
‫ناصااریان میگذشاات‪ ،‬آنان به دیدگاهی خاصاای به هسااتی آن هم با ساااختاری منسااجم ‪ ،‬دساات یافته بودند که‬
‫مساالمانان با دسااتکاری آن دیدگاه باعث شااده بودند که انسااجام آن بهم بریزد‪ .‬این دسااتکاری ها مشااکالت‬
‫جدی را در باب خداشاناسای به همراه آورد که به بررسای آن خواهیم پرداخت‪ .‬اما در ابتدای شاکل گیری‬
‫اسالم این مشکالت بنیان اسالم را تحت تاثیر قرار نداد و در حد مشکالت سیاسی باقی ماند‪.‬‬
‫همانطور که گفته شد آنان برای نیل به اهدافشان نه تنها اذهان اعراب را شستشو دادند و ایده های جدید را‬
‫به آنها قبوالندند بلکه زیر ساخت های دین یهودی ناصریان را به نفع خودشان تغییر دادند و مذهب جدیدی‬
‫را ایجاد کردند‪ .‬و همانطور که گفتیم این راه آنچنان هم هموار نبود و مشااکالتی ساار راه آنان بود‪ :‬آنها نه‬
‫تنها می بایساااااات معبد را کم اهمیت جلوه میدادند‪ ،‬بلکه میبایساااااات مدارکی و شااااااواهد مذهبی جمع آوری‬
‫میکردند که حکومت و دین جدیدشاااااااان را پذیرفتنی می کرد‪ .‬آنان ساااااااخت به دنبال این بودند که مذهب‬
‫جدیدشااان را به خوبی توجیه کنند‪ .‬اما در این بین لشااکر کشاای های فراوان و تصاارف مناطق مختلف کار‬
‫آن ها را سااخت کرد‪ .95‬زیرا وسااعت ساارزمین های اسااالم بساایار گسااترده شااد و وحدت ایدئولوژیکی میان‬
‫امت اسااالمی از میان رفت‪ .‬این همه داسااتان مشااکالت آنان نبود مساائله ی دیگر این بود که در حذف‬
‫یهودی ناصریان برای اعراب بسیار سخت و دشوار بود و اعراب نمی توانستند این مسئله را هضم کنند‪.‬‬
‫نبود وحدت ایدئولوژیکی میان مساالمان و قدرت یافتن حاکمان عربی که بر ساارزمین های تصاارف شااده‬
‫در نقاط مختلف خاور میانه حکومت میکردند باعث شد مشکالت جدی در درون امپراطوری عرب شکل‬
‫‪ .92‬پنجمین سوره از قرآن آیه ی ‪51‬‬
‫‪ . 93‬اکتشافات آنتوان موسالی در این زمینه اطالعات ارزشمندی را فراهم کرده و ویدیئو ای از این تفاسیر و دستکاری ها در دست است که آدرس‬
‫آن در زیر آمده است‪:‬‬
‫‪https://www.youtube.com/watch?v=orWMY9LsZLk‬‬
‫‪.94‬دستکاری و تحریفات آنان شامل مکان های مقدس نیز شد در ادامه بیشترتوضیح خواهیم داد‪.‬‬
‫‪.95‬آنان مصر و ایران را به ترتیب فتح کردند‪.‬‬

‫‪47‬‬

‫بگیرد‪ .‬حال به این مشااکالت عدم پذیرش خذف یهودی ناصااریان را نیز اضااافه کنیم تا عمق مشااکالت در‬
‫ابتدای اسالم را در کنیم ‪ .‬به عقیده ی بخشی از اعراب مخفی کردن حقیقیتی به نام یهودی ناصری‪ ،‬کم‬
‫اهمیت جلوه دادن معبد اورشااااالیم‪ ،‬دساااااتکاری متون الهی و نگاشاااااتن دوباره آنها توهین به دینی بود که‬
‫ابراهیم پیامبر آن را برای قوم برگزیده اش آورده بود‪ .‬آنان این کار ها را توهین به دین الهی‪ ،‬دستکاری‬
‫دینی و همینطور توهین به خواساااااات و اراده الهی می پنداشااااااتند‪ .‬از این رو تفرقه میان آنان باال گرفت و‬
‫خالفت عمر زیر سااااوال رفت‪ .‬به همین ترتیب مساااالمانان شااااروع به تهمت زدن به یکدیگر کردند و هر‬
‫گروهی‪ ،‬گروه دیگر را منافق می خواند‪ .‬به گفته ی محققین این تفرقه ها زمینه ساااااااازجنگ های داخلی و‬
‫کشمکش های متعددی شد که به عنوان فتنه در صدر اسالم از آن یاد میشود‪ .‬این جنگ های خونبار قرن‬
‫ها ادامه داشاااته و حتی امروزه نیز گریبانگیر مسااالمانان اسااات‪ .‬با دانساااتن این موضاااوع در میابیم که قتل‬
‫عمر در سال ‪ 644‬میالدی اتفاق عجیبی نبوده است‪.‬‬
‫بعد از وی عثمان‪ ،‬شاااااخص برجساااااته در فتوحات مسااااالمانان خالفت و حکومت را با کنار زدن علی‪ ،‬در‬
‫دسااات گرفت‪ .‬دوران قبل از به قدرت رسااایدن او دورانی پر از کشااامکش و جنگ های داخلی بود و امت‬
‫اساااااالمی دورانی را میگذراند که بیشاااااترین تحریف و دساااااتکاری متون یهودی ناصاااااریان در حال وقوع‬
‫پیوستن بود اما او قدرت سیاسی و مذهبی را در چنین شرایط پیچیده ای در دست گرفت‪ .‬او ادامه دهنده ی‬
‫اساااتراتژی حذف یهودی ناصاااریان شاااد‪ .‬و تا جایی پیش رفت که یهودی ناصاااریانی که در ساااوریه زندگی‬
‫میکردند را ترد کردند و رفتار تحقیر آمیزی با آنان داشتند‪ .‬مهمترین کاری که عثمان انجام داد این بود که‬
‫قدرت سیاسی و مذهبی را به شکل خاصی که پایین تر توضیح میدهیم بدست گرفت‪.‬‬
‫بدسات گیری قدرت مذهبی و سایاسای در آن برهه از زمان بسایار مهم و ضاروری بود زیرا نه تنها جنگ‬
‫های داخلی وحدت امت اسالمی را بسیار ضعیف و شکننده کرده بود بلکه دین جدید یعنی اسالم از طرف‬
‫یهودیان و مساایحیان رد شااده بود‪ .‬یهودیان به ویژه مساایحیان با اینکه در جنگ هایشااان با اعراب از آنان‬
‫شااکساات خورده بودند اما مخصااوصااا مساایحیان نقش مهمی را درامپراطوری روم ایفا میکردند و شاااهد‬
‫دسااتکاری دین شااان توسااط اعراب بودند‪ ،‬اعرابی که با دسااتکاری دین آنها می خواسااتند قدرت و حکومت‬
‫خودشااااان را در منطقه توجیح و پذیرفتنی کنند‪.‬یهودیان و مساااایحیان کتب مقدساااای در اختیار داشااااتندکه با‬
‫ساختاری منطقی و هوشمندانه نگاشته شده بود چیزی که دقیقا نقطه ضعف عثمان و دین جدید اعراب بود‪.‬‬
‫آنها به کتابی نیاز داشااتند که ساااختار منطقی تری داشات و می توانساات اراده ی آنان را در تصاارف جهان‬
‫توجیه کند‪ .‬برای نیل به این هدف آنان عزم خود را جزم کردند و تمام تالش خود را بکار بسااااااتند تا روی‬
‫منطق و انسجام کتابشان کار کنند‪ .‬کاری که به دشوار به نظر میرسید زیرا حذف یهودی ناصریان منطق‬
‫و انسااجام کتاب آنان را بر هم زده بود‪ .‬آنان هدف اصاالی را هنوز به یاد داشااتند و آن این بود که آنان به‬
‫همراه یهودی ناصااااریان قرار بود با فراهم کردن شاااارایط ظهور مساااایح ‪ ،‬دنیا را نجات دهند و به همراه‬
‫مسیح بر دنیا حکومت کنند زیراآنان از قومی برگزیده از طرف خدا بودند برای این کار قرار بود در ابتدا‬
‫اورشلیم را فتح کنند و معبد را از نو بسازند تا یهودی ناصریان آیین های الهی و مراسمی را دوباره احیا‬
‫کنند که باعث می شد مسیح بازگردد‪ .‬کاری که آنان آن را انجام دادند اما پروژه ی شان به شکست انجامید‬
‫و مسیح هیچ گاه ظهور نکرد‪ .‬این که پروژه ی یهودی ناصریان به شکست انجامیده بود در نظرآنان بدین‬
‫معنی نبود که خود پرو ژه مشااااکل داشااااته و تنها یهودی ناصااااریان در اجرای پروژه گمراه گشااااته بودند‪.‬‬
‫‪48‬‬

‫پروژه ی حکو مت بر زمین و این که آ نان قوم برگز یده بود ند برای آ نان حائز اهم یت بود زیرا نه تنها‬
‫قدرت و حکومت شاااااااان را به حق جلوه میداد بلکه باعث می شاااااااد تا آنان دلیلی برای فتوحات دیگر خود‬
‫داشته باشند‪ .‬بنابر این آنان دستکاری متون یهودی ناصریان را ادامه دادند آنان اساس دین یهودی ناصری‬
‫را تغی یر دادند و گفتند که مسااایح در آخر زمان خواهد آمد و این مسااائله را نمی توان انکار کرد اما این که‬
‫به اذن خداوند پایان دنیا با برنامه ی یهودی ناصاااااریان فرا نرساااااید بدین معنا بود که یهودی ناصاااااریان‬
‫گمراه گشااااااته بودند( و به خاطر همین گم گشااااااتگی‪ ،‬متحدین عرب را نیز گمراه کرده بودند که به همین‬
‫علت آنان به شدت توسط اعراب تنبیه شده بودند)‪ .‬برنامه یهودی ناصریان از ریشه دارای مشکل بود و‬
‫می بایسااااات آن را تغییر میدادند‪ .‬به عقیده آنان قوم برتر میباسااااات بر اورشااااالیم حاکم میشاااااد و دین حقیقی‬
‫ابراهیم را برقرار می ساااااخت و قرار بود با این کار مساااایح برگردد و فرماندهی سااااپاه برگزیده ها را در‬
‫دساات گیرد و حکومت الهی را در زمین برقرار کند و ریشااه ی کفر و پلیدی را خشااک کند‪ .‬اما در این‬
‫پروژه مشاااکلی وجود داشااات و آن این بود که تصااااحب اورشااالیم کافی نبود آنان برای فراهم کردن ظهور‬
‫مسیح می بایست دنیا را با زور شمشیر و نیروی نظامی تصرف کنند و با این کاردین حقیقی ابراهیم‬
‫را بر قرار بسازند‪ .‬یعنی وقتی تمام دنیا توسط آنان فتح میشد تازه آن موقع بود که مسیح باز می گشت‪ .‬در‬
‫نظر آنان برگزیده گان ‪ ،‬همان اعراب بودند در واقع همان قومی که از نسل ا سماعیل فرزند ابراهیم بود‪.‬‬
‫این اسااتدالل و منطق ‪ ،‬اصاال اساااساای و بنیادی دین شااان قرار گرفت که می توانساات بخوبی فتوحاتی که‬
‫بعدها رخ داد را توجیه کند‪.‬‬
‫مدر دیگری که بر این مساائله مهر تایید میزند عنوان خلیفه اساات که به عثمان اعطا شااد‪ (.‬تاریخ دانان‬
‫معتقدند عنوان خلیفه به حاکمین قبل از وی همچون عمر داده نشااده بوده) و این عنوان کامال با اسااتدالل‬
‫و منطق ایجاد شااااااده در زمان عثمان مطابقت دارد‪ .‬حاکم عرب عنوان قائم مقام خداوند در زمین را در‬
‫اختیار داشااااات‪ .‬عنوانی که یهودی ناصاااااریان به مسااااایح به خاطر نقش وی پس از ظهورش به او داده‬
‫بودند‪ .96‬با این تغییرات و تحریفات حاکم عرب می توانسااات این پسااات و سااامت را در غیاب مسااایح بر‬
‫عهده بگیرند‪ .‬و ریشااه کن کردن کفر و شاار بر عهده ی حاکم عرب می شااد‪ .‬با توضاایح این مطلب میتوان‬
‫اختیارات شااارعی و بی پایان و سااالطه ی مساااتبدانه عثمان را در طول خالفتش فهمید‪ .‬او قدرت سااایاسااای‪،‬‬
‫مذهبی و نظامی را یکجا و به شااکلی مطلق در دساات گرفت‪ .‬او نیز این اجازه را به خود داد که شااخصااا‬
‫در جمع آوری‪ ،‬انتخاب و تغییر متون یهودی ناصاااریان که شااااکله ی مذهب جدید را تشاااکیل میداد‪ ،‬دسااات‬
‫داشته باشد‪ (.‬متونی را هم که باب میل وی نبود از بین برد) او در جمع آوری‪ ،‬انتخاب و دستکاری متون‬
‫از افرادی که مهاجرین نام گرفته بودند کمک گرفت (امروزه نیز برخی از ا حادیث اساااااااالمی از نقش و‬
‫اهمیت افرادی همچون زید بن ثابت ساااااااخن به میان می آورد)‪ .‬اما دقیقا در همان دوران ظفر و فتوحات‬
‫مسلمین و قدرت گیری عثمان ‪ ،‬مخالفت ها در درون حکومت وی باال گرفت‪ ،‬تفرقه میان مسلمان تشدید‬
‫شااااااد و نزاع میان یاران وفادار عثمان و منافقین و درگیری میان مساااااالمین و قبایل عرب (که به جنگ‬
‫های رده معروف هستند) باال گرفت‪.‬‬
‫‪.96‬کلمه خلیفه هللا از شروع قرن هفتم به معنای جانشین پیامبر در آمد‪ .‬اما با این حال در قرآن کلمه ی خلیفه هللا فی العرض را به معنای قائم‬
‫مقام خداوند در زمین شاهد هستیم به عنوان مثال در سوره ‪ 38‬ام آ یه ی ‪ (:26‬ای داوود (پادشاه یهودیان) تو را خلیفه خدا در زمین قرار‬
‫دادیم‪).‬یعنی این بدین معناست که پادشاه یهودیان یعنی داوود جانشین و نائب خالفت محمد بوده است !!!‬

‫‪49‬‬

‫اعراب به فتوحات خود ادامه دادند و کماکان در دو جبهه اصلی با ایرانیان و رومی ها درگیر جنگ بودند‬
‫آنان رفته رفته فتوحاتشااااان را در ساااارزمین های ایران و روم گسااااترش دادند و در این کار بساااایار موفق‬
‫بودند زیرا این دو امپراطوری بزرگ پس از سااال ها جنگ با یکدیگر بساایار ضااعیف و آساایب پذیر گشااته‬
‫بودند‪ .‬عمر و مخصوصا عثمان برای حفظ سرزمین هایی که فتح کرده بودند‪ ،‬سیاست های خردمندانه را‬
‫اتخاذ کردند‪ ،‬آنان فرماندهی مناطقی که در تصرف آنان بود را به فرماندهانی که به وفاداری آنان اطمینان‬
‫داشااتند واگذار کردند و با این کار تساالط بهتری به تمام ساارزمین های تحت تصاارفشااان پیدا کردند‪ .‬ساامت‬
‫فرمانداری تقریبا همه ی سرزمین های تصرف شده را به قریشی ها واگذار کردند‪.‬عثمان برای حمایت از‬
‫فرماندهان وایجاد پایگاهی برای حمله به دشااااامنان‪ ،‬سااااااخت شاااااهر های نظامی با عنوان امصاااااار را‬
‫گساااترش داد‪ .‬امصاااارها شاااهر های نظامی بودند که به عنوان پایگاه نظامی اساااتفاده میشااادند‪ .‬نکته ی‬
‫بسیار حائز اهمیت در خصوص امصار ها این بود که خانواده ها و نوکران سربازان عرب ‪ ،‬میتواستند‬
‫در کنار آنها در این شاااااااهر ها بمانند‪.‬و از آنجایی که قبایل مختلف عرب با تفکرات مذهب جدید به‬
‫امصار ها می رفتند‪ ،‬و امصار ها در سراسر سرزمین های تحت تصرف اعراب وجود داشت‪ ،‬اندیشه ی‬
‫مذهب جدید درتمام شریان های سرزمین های تصرف شده جریان داشت‪ .‬بعده ها این شهر ها تبدیل به‬
‫شااهر شااد که از مهمترین نمونه های این شااهر ها میتوان به کوفه و بصااره در عراق و فسااطاط در مصاار‬
‫اشاره کرد‪.‬‬
‫عثمان برای تامین نیاز های مادی قبایلش برنامه ای ارائه داد‪ :‬برنامه او درخصاااوص تقسااایم غنائم ‪ ،‬برده‬
‫ها و مال و اموال بود‪ .‬طبق این برنامه هرکه پسااات و مقامش باالتر بود از آنها بیشاااتر بهرمند میشاااد‪ .‬در‬
‫کنار آن او از مردمان سااااارزمین های تصااااارف شاااااده مالیات میگرفت که جزیه نوعی از آن مالیات ها‬
‫است‪ .‬و عمده ی این مالیات ها را خرج قبایلش میکرد‪ .‬در زمان حکومت اش او به دنبال تغییر دادن دین‬
‫مردمان ساارزمین های تصارف شااده نرفت‪ ،‬چون اصااال دینی رساامی با نام اسااالم به گونه که بعدها شااکل‬
‫گرفت‪ ،‬وجود نداشت‪ .‬مذهب جدید و آیین های مربوط به آن فقط مختص اعراب بود و اعراب جنگجو که‬
‫خود را قوم برگزیده می دانستند آنها را انجام میدادند‪ .‬آنان این مذهب و آیین هایش را از یهودی ناصریان‬
‫فراگرفته بودند و آن را به نام خود تغییر داده بودند‪ .‬در دین جدید اعراب قوم برگزیده بودند و معتقد بودند‬
‫خداوند مسااائولیت ریشاااه کن کردن شااار و بدی را بر روی دوش آنان قرار داده اسااات و این هدف بزرگ‬
‫شااور و شااعف عظیمی در آنان ایجاد کرده بود‪ .‬آنان برای انجام دادن این وظیفه به کشااتار و غارت ادامه‬
‫می دادند و هر آنچه میماند را میان خود تقساااایم میکردند( مثل مال و اموال و برده)‪ .‬اما همانطور که گفته‬
‫شد کسی را مجبور به پذیرفتن دین شان نمی کردند و آزادی نسبی مذهبی را ‪ ،‬تازمانی که مالیاتشان را‬
‫پرداخت میکردند‪ ،‬به آنها میدادند‪.97‬‬
‫با آنکه اعراب به مذهب جدید روی آورده بودند وبه آیین هایش عمل میکردند‪ ،‬حاکمان شااان ‪ ،‬آنان را از‬
‫آگاهی محتوی مجموعه نوشااته های دین جدید منع کرده بودند زیرا بیم داشااتند که مورد انتقاد مساایحیان و‬
‫یهودیان واقع شاااوند‪ .‬علی رغم اینکه گفته میشاااود این متون ( که به قرآن های عثمان معروف هساااتند) در‬
‫‪ Jean de FENEK . 97‬کشیش سوری در رابطه ی با رفتار اعراب پایان قرن هفتم با مذاهب دیگر می نویسد‪ :‬آنان(اعراب) هیچ اهمیتی به این که‬
‫مردمان فالن منطقه به چه دینی ایمان دارند نمی دادند و با اهل کتاب و بت پرستان به یک شکل رفتار میکردند‪.‬‬

‫‪50‬‬

‫سراسرسرزمین های تصرف شده توسط اعراب خوانده میشده ‪،‬اطالعات تاریخی و علمی نشان میدهد که‬
‫این گفته کامال اشتباه بوده و به هیج عنوان صحت نداشته است و سیاست حاکمین وقت این بوده که مردم‬
‫از محتوی آنان کمتر با خبر شااااوند یا شاااااید هم اصااااال اطالعی پیدا نکنند‪ .98‬مذهب اعراب‪ ،‬مخصااااوصااااا‬
‫مذهب سااربازان عرب بیشااتر از آنکه بر پایه ی کتابی منسااجم و نظام مند باشااد بیشااتر بر پایه ی تفکراتی‬
‫موعودگرایانه بود که فتوحات و تصرفات آنان را به حق جلوه میداد‪.‬‬
‫آنان با تفکراتی موعودگرایانه به تصااارفات خود ادامه دادند و به سااارزمین های شااامال آفریقا و سااارزمین‬
‫های دور دساات تاختند‪ .‬جنگیدن و مقاومت در برابر سااپاه قدرتمند اعراب کاری پس دشااوار بود‪ .‬بساایاری‬
‫از مردمان‪ ،‬مخصاااوصاااا مردمانی که در آفریقای شااامالی زندگی میکردند‪ ،‬بدون هیچ مقاومتی تسااالیم می‬
‫شاادند زیرا نه تنها مقاومت با سااپاه اعراب کاری بیهوده بود بلکه تحمل ساالطه ی امپراطوری روم شاارقی‬
‫بر آنان دشوار گشته بود‪ .‬و بدین شکل امپراطوری نوین عرب به تصرفات خود ادامه میداد و با تصرف‬
‫هاار ماانااطااقااااه باار‬
‫قااااااااااااااااااااااااااااادرت‬
‫امپراطوری خود‬
‫می افرود‪ .‬تنهااااا‬
‫نقطااااه ضااااااااعف‬
‫اعراب ‪ ،‬جنااااگ‬
‫های دریایی بود‪.‬‬
‫چاااااایاااااازی کااااااه‬
‫امپراطوری روم‬
‫در آن تاااابااااحاااار‬
‫داشااات‪ .‬در ساااال‬
‫‪ 654‬میالدی پس از مشاجراتی میان معاویه فرماندار سوریه و فرماندهان رومی ‪ ،‬معاویه نیروی دریایی‬
‫خود را به جنگ با رومیان فرستاد اما نیروی دریایی اعراب شکست سنگینی خورد‪ .‬اما آنان به نگاشتن‬
‫صلح نامه ای با اعراب اکتفا کردند و جنگ را ادامه ندادند‪ .‬این نشان میدهد که رومیان ‪ ،‬اعراب و خطر‬
‫قدرت گیری آنان را بسیار دست کم گرفته بودند‪.‬‬
‫صااالح با رومیان بسااایار به نفع آنان شاااد زیرا در آن مقطع زمانی اختالفات داخلی رو به وخیم شااادن نهاده‬
‫بود‪ .‬همانطور که پیشاااتر توضااایح دادیم دوجریان مهم دردرون حکومت اعراب شاااکل گرفته بود که باعث‬
‫تشادید اختالفات داخلی میان اعراب گشاته بود‪ .‬جریان اول ‪ :‬روند حذف یهودی ناصهریان و تغییرات پایه‬
‫ای و اسههاسههی در دین آنان بود که به دین جدید انجامیده بود و جریان دوم قدرت یافتن فرمانداران عرب‪.‬‬
‫جریان اول به وحدت ایدئولوژیکی که عثمان به دنبال ایجاد آن بود بسیار ضربه زد زیرا دستکاری متون‬
‫یهودی ناصااریان و تغییرات پایه ای در دین آنها باعث شااده بود که انسااجام و نظم درونی آن به هم بریزد‪.‬‬
‫‪ Ignacio Olague 98‬در کتاب )‪( (Les Arabes n’ont jamais envahi l’Espagne, Flammarion 1969‬اعراب هرگز اسپانیا را اشغال نکردند)‬
‫به نقل از )‪ Euloge de Cordoue (857) et Jean de Séville (858‬مینویسد‪( :‬فتح اسپانیا در قرن هشتم بدون وجود کتابی با نام قرآن و یا هرگونه‬
‫متون مذهبی رخ داد‪).‬‬

‫‪51‬‬

‫بنابر این متون دین جدید فاقد انساااجام و نظم درونی بود‪ .‬از این رو آنان تاریخ مذهب را از نو نوشاااتند‬
‫اما این کار باعث شااااااد که متون نامنسااااااجم تر به نظر برسااااااند و برای انسااااااجام دادن به متون‪ ،‬آنان بار‬
‫دیگربرخی مطالب را تحریف کردند و به همین ترتیب تحریف هر مطلبی بالجبار تحریف مطالب دیگر‬
‫را در پی می داشت‪.‬‬
‫از طرفی دیگر شااور و شااعف مذهبی میان اعراب باعث شااده بود تا آنان هر گونه مرجع ‪ ،‬متن و نوشااته‬
‫ی مکتوبی که صااحه بر حضااور یهودی ناصااریان به عنوان موسااسااان دین شااان می گذاشاات را از بین‬
‫ببرند‪ .‬تغییر دادن قبله از اورشااااالیم به مکان هایی دیگر این امکان را به اعراب داده بود که آنان هر گونه‬
‫اشااره و نوشاته ای که در باب معبد نگاشاته شاده بود را تحریف کنند‪ .‬اما آنان در روند تحریف های خود‬
‫بساایار به مشااکل خوردند چون با کاری بس عظیم مواجه شااده بودند‪.‬عمده مشااکالتی که در تحریف متون‬
‫داشااتند این بود که اوال خود متون امکان تحریف را به اعراب نمی داد زیرا چطور می توانسااتند معنی و‬
‫محتوی جدیدی به متنی بدهند که معنی ابتدایی آن بساایار با معنی و محتوی جدید فرق میکرد!! از طرفی‬
‫دیگر‪ ،‬متون‪ ،‬یا به شااکل برگه های پراکنده در دسااتان امت عرب قرار داشاات و یا اینکه که اصااال متن‬
‫نوشااااااتاری در کار نبود و عده ای متون را در ذهن داشااااااتند و به صااااااورت شاااااافاهی بیان میکردند‪ .‬پس‬
‫دساااااتکاری متون همانطور که گفته شاااااد کاری ساااااخت و دشاااااوار بود‪ .‬وقتی حکومتی به زور شااااامشااااایر‬
‫فرمانروایی میکند شااااید بتواند متونی تحریف شاااده را گرد هم بیاورد و به خورد مردم دهد اما قطعا همین‬
‫تحریفات و عدم انسااجام متون باعث شااکل گیری اختالف نظر در درون حکومت میشااود‪ .‬اختالف نظر ها‬
‫در درون حکو مت با تغییر خل فا و حاکمین عرب افزایش یافت و همین اختالف نظر ها به ج نگ های‬
‫داخلی انجامید ‪ .‬عثمان نیز در ساااال ‪ 656‬در مدینه به قتل برساااد‪ .‬و این اتفاق سااارآغازی شاااد بر آنچه که‬
‫اولین فتنه میدامند‪ .‬با در نظر گرفتن وقایعی که گفته شااااااد در میابیم که این قتل خیلی ها هم دور از ذهن‬
‫نبوده است‪.‬‬

‫‪52‬‬

‫علی (‪ )656-661‬واولین جنگ داخلی‬
‫علی یکی از همان مهاجرین قریشاااای بود‪ .‬وی پس از عثمان قدرت را به دساااات گرفت و سااااعی کرد که‬
‫خود را به عنوان خلیفه تحمیل کند‪ .‬طبق روایات‪ ،‬در آن دوران تحریف‪ ،‬او بیشااااااتر از هر کساااااای به دین‬
‫اصاالی یهودی ناصااریان ( یعنی دین ابراهیم) وفادار بوده اساات و دلیل آن را خویشاااوندی وی با محمد می‬
‫نامند و گفته میشااود وی در زمان قبل وبه هنگام فتح اورشاالیم با یهودی ناصااریان هم نشااین بوده اساات‪ .‬او‬
‫در مهمترین حوادث تاریخی مثل هجرت و فتح اورشاالیم نقش فعال و موثری داشاات‪ .‬او از جایگاه معنوی‬
‫و ایدئولوژیکی برخوردار بود و عده ای پیرو او بودند‪ .‬با این حال او کامال موافق پروژه ی سیاسی حذف‬
‫یهودی ناصاااااااریان و دساااااااتکاری دین آنان بود و عالقه مند بود که نام و یاد و خاطره ی آنان از اذهان‬
‫اعراب پا شاااااااود‪ ( .‬این احت مال میرود که خود علی یکی از افرادی بوده باشااااااااد که نقش مهمی در‬
‫دستکاری دین یهودی ناصریان ایفا کرده است‪).99‬‬
‫اما به نظر میرسد که وی بیش از خلفای پیشین بر مسئله ی فرجام شناسی تاکید داشته است( فرجام شناسی‬
‫به م سائل مربوط به پایان دنیا می پردازد ‪.‬در فرجام شنا سی آنان‪ ،‬پایان دنیا با سلطه ی دین شان بر دنیا‬
‫محقق می شااد و پس از آن مساایح بازمیگشاات و با ضاادمساایح روبرو میشااد‪ ).‬تفاوت در دیدگاه ومیل به‬
‫قدرت و حکومت میان او و حکام دیگر باعث شااااد که تفرقه میان آنها شااااکل بگیرد‪ .‬همچنین باعث شااااد‬
‫علی و یاران ش عاملین فتنه دانسته شوند‪.‬‬
‫جنگ داخلی( که در تاریخ به عنوان اولین فتنه از آن نام برده می شااااود) بزرگ ترین مساااائله ی دوران‬
‫خالفت علی بود و در طول خالفت او کشت و کشتار در درون امت اسالمی وجود داشت‪ .‬لشکر کشی و‬
‫جنگ برای فتح دنیا جای خود را به برادر کشااای داده بود‪ .‬اختالفات و درگیری ها میان علی و معاویه که‬
‫مدعی خالفت بود‪ ،‬شاااادت گرفت‪ .‬معاویه که حاکم شااااام بود برقدرت خویش در مناطقی که تحت حکومت‬
‫وی بود‪ ،‬افزود و سااپاه علی را به عقب نشااینی وا داشاات‪ .‬و علی به کوفه (جنوب عراق امروزی) رفت و‬
‫آنجا را به عنوان پایتخت حکومت خویش برگزید‪ .‬به غیر از درگیری این دو دسااته از اعراب‪ ،‬دسااته های‬
‫مخالف دیگری نیز شکل گرفتند که بر شدت اختالفات افزودند‪ .‬سرانجام اولین فتنه امت عرب به قتل علی‬
‫در ساااال ‪ 661‬در کوفه انجامید‪ .‬او توساااط یکی از یاران ساااابق وی که به مخالفت با او در آمده بودند و‬
‫عنوان خوارج به آنها داده شده بود به قتل رسید‪.‬‬

‫‪ . 99‬بنا بر برخی روایات ‪ :‬او و افرادی دیگر همچون عمر‪ ،‬عثمان‪ ،‬زید بن ثابت و ابی بن کعب و عده ای دیگر در سال ‪ 640‬شورایی تشکیل‬
‫د ادند که آن را شورای خالفت می نامیدند(گرچه تحقیقات تاریخی نشان میدهد که قبل از دوران عمر عنوانی با نام خلیفه وجود نداشته است‪ ).‬یکی‬
‫از اهداف اصلی این شورا دستکاری متون یهودی ناصریان بود‪ .‬آنان در متون قرآنی خبره بودند مثال ابی بن کعب نسخه ی خودش را از قرآن‬
‫د اشته است که خلفایی بعدی مثل معاویه و عبدالملک بن مروان به شدت به دنبال نابودی آن بودند‪ .‬با این حال که افرادی مثل معاویه و عبدالملک‬
‫بن مروان تالش کردند قرآنی مثل قرآن ابی بن کعب را از بین ببرند‪ ،‬شواهد و متونی از قرآن وی بر جای مانده که تفاوت آشکاری با قرآن‬
‫امروزی و رسمی دارد‪.‬‬

‫‪53‬‬

‫معاویه (‪ :)661-680‬اتخاذ سیاست سلطه جویانه و حاکمیت برامت‬
‫معاویه‪ ،‬مخالف های خویش را یکی پس از دیگری کنار زد و خود را در ساااااااال ‪ 661‬به عنوان خلیفه‬
‫معرفی کرد‪ .‬او برای رسیدن به این مهم بر حسن و حسین فرزندان علی و یارانشان ‪ ،‬نیز چیره شد‪ .‬آنان‬
‫یعنی حسن و حسین و فرزندانشان مدعی خالفت بودند و مکتب شیعه را تاسیس کردند‪.‬‬
‫معاویه پایتخت خالفت را ازمدینه به دمشااااااق انتقال داد و خود را اولین خلیفه امویان نامید‪ .‬وی در دوران‬
‫خالفتش امت عرب را متحد ساخت وبر قدرت خویش افزود‪ .‬او سیاست هوشمندانه ای را اتخاذ کرد و نه‬
‫تنها از توانایی های اعراب بهره برد بلکه از مهارت های متخصصین یهودی و مسیحی نیز بهره گرفت‪.‬‬
‫او همانند خلفای دیگر‪ ،‬با دادن وعده وعید های موعودگرایانه ‪،‬به لشااااکر کشاااای هایش ادامه می داد و با‬
‫این کار فتوحات و تصرفات سپاه خود را موجه و شرعی جلوه میداد‪ .‬او برای استحکام سلطه و حکومت‬
‫خویش همانند دیگر خلفا دساااات بر متون مذهبی برد و متونی که با دین جدید هماهنگی نداشاااات و همگون‬
‫نبود رااز بین برد و متونی که با فلسااافه و اهداف شاااان ساااازگار بود را انتخاب و اضاااافه کردند‪ .‬مجموعه‬
‫متونی که گرد هم آورده شدند‪ ،‬قرآن نام گرفت‪ .‬برای این کتاب جدید نام همان کتاب آیات منتخبه یهودی‬
‫نا صریان یعنی ‪ qur’ân‬را در نظر گرفتند‪ .‬در قرآن جدید نو شته شده بوده که خداوند خوا سته ا ست که‬
‫اعراب و خلفای آنان در زمین حکومت و فرمانروایی کنند‪ .‬به نظر می آید این کتاب یعنی قرآن بهترین‬
‫وسااااایله برای توجیه کردن و مشاااااروعیت دادن به حکومت اعراب بوده اسااااات‪ .‬همان طور که گفتیم کلمه‬
‫ی(‪ qur’ân‬در زبان سریانی )یا همان قرآن به کتاب آیات منتخبه یهودی ناصریان گفته می شد که از‬
‫کتب مقدس آنها همچون تورات و انجیل گلچین شده بود‪ .‬آنان این آیات را در روز های مهم مثل شنبه و‬
‫یکشنبه و یا روزهای خاص در طول سال می خواندند‪ .‬اعراب محتوی آن ها را به نفع خود تغییر دادند‬
‫و کتابی با همان نام یعنی قرآن اما با محتوی جدید نوشاااتند‪ .‬یهودی ناصاااریان هرگز تصاااور این را نمی‬
‫کردند که روزی نام کتاب آیات مقدس شاااان یعنی ‪ qur’ân‬را روی کتاب جدیدی بگذارند که صاااحبت از‬
‫دین جدیدی میکرد‪ .‬اما این کتاب جدید پر از اشکاالت استداللی بود و در منطق خود دچار مشکل بود‪ .‬به‬
‫عنوان مثال ‪ :‬چطور‪ ،‬کتابی که در حال تکمیل شاادن بود(زیرا آیات و مطالب آن در حال وحی شاادن بود)‬
‫می توانساات مرجعی برای خود باشااد ( زیرا زمانی کتابی می تواند مرجع باشااد که کامل شااده باشااد)‪ .‬در‬
‫ادامه خواهیم فهمید که چطورخداشناسی اسالمی این تضاد ها و مشکالت را مرتفع ساخت‪.‬‬
‫معاویه برای آنکه پایه های دین جدید را مساااتحکم تر ساااازد‪ ،‬از برخی از اتفاقات و حوادث زمان خود به‬
‫خوبی بهره برد‪ .‬به عنوان مثال ‪ :‬در اوایل دوران حکومتش ‪ ،‬زمین لرزه ای باعث شااد تا قس امتی از معبد‬
‫اورشلیم که به کمک یهودی ناصریان ساخته شده بود ویران شود‪ .‬پس از بازسازی ‪ ،‬معبد‪ ،‬دیگر مکانی‬
‫شااااایسااااته و در شااااان زائرین عرب نبود چون بخوبی بازسااااازی نشااااده بود‪ .100‬در میان زائرین عرب‪،‬‬
‫یهودیانی نیز برای زیارت معبد به آنجا می آمدند و عقیده داشااااااتند که در آنجا خداوند به ابراهیم دسااااااتور‬
‫داده تا اسااااحاق را قربانی کند‪ .‬این اعتقاد یهودیان برای اعراب بساااایار عجیب بود زیرا طبق مطالب دین‬
‫‪ . 100‬اسقف آرکوفل ‪ Arculfe‬در کتاب خا طرات زیارتش از اورشلیم در سال‪ 670‬میالدی مینویسد‪ :‬این بنا توسط معاویه بازسازی شد ‪.‬روی‬
‫ویرانی های باقی مانده از محل معبد که در گذشته بر روی آن معبد باشکوه قرار داشت ‪،‬بادیه نشینان( لقبی که به اعراب میدادند) خانه ای ساخته‬
‫اند و آن را زیارت میکنند‪ .‬این خانه را از الوار های عمودی و تیر های بزرگ ساختند و میگویند که ‪ 3000‬نفر همزمان میتوانند به عبادت از آن‬
‫بپردازند‪.‬‬

‫‪54‬‬

‫‪55‬‬

‫نامیدند( یعنی محل سجود و عبادت ابراهیم)‪ .‬این اتفاق تاریخی در سال ‪ 670‬رخ داد‪ .‬معاویه با انجام این‬
‫کار فکر میکرد حرکت بسیار مهمی را دراستحکام دین جدید یعنی اسالم انجام داده است ‪ ،‬اما پرستشگاه‬
‫جدید به سااختی مورد پذیرش اعراب قرار گرفت‪ .‬مخالفت ها و اعتراضااات نساابت به آن باال گرفت و به‬
‫یکی از عوامل جنگ های خونین در میان امت اسالمی بدل گشت‪.‬‬
‫گذشته از اینکه پرستشگاه جدید به یکی از عوامل اعتراضات و جنگ ها بدل گشت‪ ،‬ایرادات اساسی بر‬
‫آن وارد بود و این ایرادات ‪ ،‬داستان دروغی که برای آن ساخته بودند‪ ،‬را برمال میکرد‪ .‬آخر چطور میشد‬
‫در آن بیابان خشک و بی آب علف‪ ،‬مردمانی زندگی کنند؟؟ زمین آنجا نه مناسب پرورش دام و طیور بود‬
‫و نه مناسب کشاورزی‪ .‬در ضمن مکانی که در آنجا پرستشگاه مسلمین ساخته شده در فرورفته گی قرار‬
‫دارد که با کوه ها و تپه ها یی احاطه شده ا ست‪ .‬این موقعیت مکانی پر ست شگاه باعث می شود که هنگام‬
‫بارش باران‪ ،‬آب گرفتگی هایی ایجاد شود‪ .‬و این وضعیت وقتی که سیل می بارد بد تر هم میشود و منجر‬

‫به آب گرفتگی های شدید میشود که هر چیزی را می تواند تخریب کند‪ .‬بنا بر مستندات تاریخی سیل و‬
‫آب گرفتگی های شدیدی بارها در قرون اولیه اسالم در این منطقه رخ داده است که میتوانیم به مواردی‬
‫از آن اشاره کنیم که در سال های ‪817،823،840،855،867،876 ،699،703،738،800‬و ‪892‬‬
‫میالدی رخ داده اسااااات‪ .‬در ساااااال ‪ 960‬میالدی نیز‪ ،‬کاروان زائرین مصاااااری که به نزدیکی های مکه‬
‫رسااایده بودند‪ ،‬در طوفان و سااایل شااادید گرفتار شاااد و زائرین آن جان باختند‪ .‬در همین چند قرن پیش نیز‬
‫شاهد سیل و طوفان در مکه بوده ا یم ‪ :‬در سال ‪1620‬میالدی قسمتی ازخانه کعبه بر اثر همین گونه از‬
‫ساایل ها ویران گشاات و ساالطان مراد قساامت های ویران شااده را بازسااازی کرد‪ .‬در دوران معاصاار نیز‬
‫مقامات ساااااعودی با این مشاااااکل دسااااات و پنجه گرم میکنند‪ .‬نکته قابل توجه این اسااااات که از دیرباز این‬
‫پرستشگاه در معرض سیل قرار داشته است‪ .‬در مورد قسمت های دیگر شهر مکه نیز باید بگوییم طبق‬
‫شواهد و مدار هراز گاهی دچار سیل و آب گرفتگی میشوند‪.‬‬

‫‪56‬‬

‫پس نتیجه میگیریم که در چنین وضااعیت مکانی جغرافیایی کامال بعید اساات که قدمت خانه کعبه به زمان‬
‫ابراهیم‪ 103‬برسااااااااد‪ .‬و این که می گویند در آنجا مردم به تجارت می پرداختند دوراز ذهن و کامال غیر‬
‫واقعی اسااااااات‪ .‬گذشاااااااته از آن‪ ،‬تا قبل از پایان قرن هفتم میالدی‪ ،‬در هیچ منبعی‪ ،‬اثری از این شاااااااهرو‬
‫پرسااااتشااااگاهش دیده نمی شااااود‪ .‬و هیچ گونه شااااواهدی وجود ندارد که دال بر این باشااااد که در این منطقه‬
‫تجارتی صورت میگرفته و یا زیارتی انجام می شده ا ست‪ .104‬هیچ تاریخ نگار‪ ،‬هیچ جغرافی دان و در کل‬
‫هیچ کس دیگری‪ ،‬شااااواهدی مبنی بر وجود این شااااهر را تا قبل از پایان قرن هفتم ثبت نکرده اند‪ .105‬در‬
‫بیانیه معروف به میثاق مدینه که به طور رسمی روابط میان محمد و خاندان های مهم یثرب مشخص شد‪،‬‬
‫نیزهیچ اشاره ای به شهری با نام مکه نشده است‪ .‬در ضمن مکه در مسیر هیچ کدام از راه های تجاری‬
‫قرار نداشاااته اسااات‪ .‬اما در خصاااوص مدینه قضااایه کامال متفاوت اسااات‪ .‬در شاااهر مدینه یافته های باسااتان‬
‫شناسی وجود دارد‪ .‬در حالی که به نظر میرسد در اطراف کعبه ‪،‬هیچ یافته ی باستان شناسی که قدمتش‬
‫به قبل از پایان قرن هفتم میالدی برساااد‪ ،‬وجود نداشاااته باشاااد‪ ،‬شااااید این قضااایه دلیل اصااالی این باشاااد که‬
‫مقامات سعودی در زمین های اطراف کعبه که مناسب کاوش های باستان شناسی است شروع به ساخت‬
‫و ساز کرده اند‪ (. 106‬تابدین گونه شواهد باستان شناسی مبنی بر ساخت کعبه در اواخر قرن هفتم میالدی‬
‫را ازبین ببرند‪ ).‬در هیچ کدام از دیوارنگاری های ‪ 107‬موجود در عربساااااااتان که مربوط به قرن هفتم‬
‫میالدی ه ستند‪ ،‬هیچ ا شاره ای نه به مکه شده و نه به خانه ی کعبه‪ .‬ب سیاری از محققانی که به تحقیق در‬
‫باره ی صدر اسالم پرداختنه اند به عدم وجود خانه ی کعبه و مکه تا قبل از قرن هفتم میالدی اشاره کرده‬
‫اند‪.‬به عنوان مثال ژان دو داماس‪ 108‬می نویسااد‪ :‬در مکه و اطراف آن نه آبی وجود داشاات و نه حیاتی در‬
‫آنجا جریان داشااااته‪ ،‬در کل در آن بیابان بایر اصااااال این امکان وجود نداشااااته که ابراهیم بتواند حتی برای‬
‫مدت خیلی کوتاه در آنجا زندگی کند و خانه ی کعبه را بسااازد‪ .‬این در حالی اساات که قرآن ‪،‬مردمان مکه‬
‫را که محمد آنان را به یکتاپرساااتی دعوت میکرد‪ ،‬کشااااورز و ماهیگیر توصااایف میکند‪ .‬در قرآن همچنین‬
‫آمده اساات که آنان گندم‪،‬خرما‪ ،‬زیتون و انار میکاشااتند و گله های گاو‪ ،‬گوساافند ‪،‬بز و شااتر را به چراگاه‬
‫میبردند‪ .‬با قایق های شاااااان به صاااااید ماهی میپرداختند و غذا های تازه ی دریایی می خوردند‪ .‬حتی نمی‬
‫شود این گفته های قرآن را وسط آن بیابان بایر تصور کرد‪.109‬‬

‫‪ 103‬به اعتقاد مسلمانان ‪،‬ابراهیم احتماال بین سال های ‪ 1600‬تا ‪ 1900‬پیش از میالد زندگی می کرده است‪.‬‬
‫‪. 104‬مکه نه در مسیر راه کندر و نه در مسیر تقاطع راه های تجاری بزرگ قرار داشته است‪ .‬بنا بر تاریخ و روایات اسالمی مردم مکه ‪ ،‬چرم‪،‬‬
‫شتر‪،‬خر‪ ،‬عطر یمنی‪ ،‬کره و پنیر حجاز را می فروختند‪ .‬سوال این است که چه کسانی این کاالو مواد غذایی را می خریدند که هیچ اثری از آنان‬
‫در تاریخ ثبت نشده‪ .‬صنعت چرم و عطر در دستان بیزانسی ها بوده و مواد غذایی همچون پنیر و کره در سوریه به میزان فراوان وجود داشته‬
‫است‪ .‬گذشته از این مسئله ‪،‬طبق روایات مسلمانان ‪ ،‬مردم مکه با زائرین داد و ستد نمی کردند‪.‬‬
‫‪ . 105‬امروزه برخی از مسلمانان نا امیدانه تالش میکنند تا مدار و شواهدی جعلی برای اثبات وجود مکه و کعبه قبل از پایان قرن هفتم ارائه‬
‫دهند‪ .‬آنان کلمه ی بکه را همان مکه می دانند در حالی که بکه مکانی در شهر تاریخی پترا در اردن بوده است ‪ .‬و کلمه ی مکورابی‬
‫‪ Maccorabi‬که بطلمیوس نیز در تاریخ به آن اشاره میکند و آن را حقیقی میداند‪ ،‬مکه می دانند در حالی که این کلمه به نام بندری اشاره میکند ‪.‬‬
‫منظور بطلمیوس بندر مکورابی بوده است‪ .‬خانم پاتریسیا کرون ‪Patricia Crone‬درکتابش با عنوان ‪Meccan trade and the Rise of Islam‬‬
‫نادرستی آن را اثبات می کند‪.‬‬
‫‪http://www.postedeveille.ca/2011/09/la-mecque-las-vegas-de-lislam-par-helios-dalexandrie.html 106‬‬
‫‪107‬‬

‫‪http://www.canalacademie.com/ida10344-Graffiti-islamiques-du-debut-de-l-islam-nouvelles-decouvertes-en-Arabie-Saoudite.html‬‬

‫‪.108‬در کتاب ‪ Traité des Hérésies‬که در سال ‪ 746‬میالدی نوشته شد‪ .‬در این کتاب از اسحاق نام می برد نه اسماعیل‪.‬‬
‫‪ .109‬پاتریسیا کرون در مقاله ای با نام » ? ‪ « How did the Quranic Pagans make a living‬به این موضوع پرداخته است‬

‫‪57‬‬

‫برگردیم به دوران معاویه‪ .‬به نظر می آید او اصال هیچ نگرانی بابت این گونه جزئیات نداشته است‪ .‬او با‬
‫این کار یعنی با ساختن کعبه‪ 110‬و نسبت دادن آن به ابراهیم در واقع توجیه کرد که دین اعراب قبل تر از‬
‫دین یهودیان بوده است و دین آنان برتر از دین یهودیان است‪ .‬اما این دستکاری های تاریخی مشکالتی را‬
‫با خود به همراه دا شت‪ .‬همانطور که گفته شد آنان دین خود را از دل دین یهودی نا صریان گرفته بودند‪،‬‬
‫و حال با حذف یهودی ناصریان با مشکالتی مواجه شدند‪ .‬این سوال برای دیگران مطرح می شد که آنان‬
‫چطور به یکباره از خواساااات الهی مبنی بر اینکه آنان قوم برتر هسااااتند و باید دین خدا را در زمین حکم‬
‫فرما کنند‪ ،‬آگاه شده بودند‪ .‬دیگران می خواستند بدانند که قرآن که در حال شکل گیری بود ‪ ،‬از کجا آمده‬
‫بود؟‬
‫اولیت کسی که باید به این سواالت جواب می داد خود خلیفه بود زیرا او از طریق قرآن واین مکتب جدید‬
‫به حکومت خود مشااااروعیت میداد‪ .‬و به نظر میرسااااد اولین معترضااااان به این موضااااوع ‪ ،‬اطرافیان خود‬
‫معاویه بودند‪ .‬معاویه درحالی که ساااااال ‪ 674‬میالدی به شااااادت درگیر مبارزه با رومیان بود‪ ،‬از طرف‬
‫همین معترضان تحت فشار قرار گرفت و آنان منتظر موقعیت بودند تا او را از حکومت پایین بکشند‪ .‬در‬
‫سااااال ‪ 680‬میالدی معاویه در گذشاااات و اداره حکومت را به پساااار خود یعنی یزید واگذار کرد‪ .‬تا زمان‬
‫مرگ وی‪ ،‬مکتبی که او برای خالفتش پایه ریزی کرده بود بساااااایار قدرت یافته بود‪ .‬و او حکومتی مطلق‬
‫را در دساات داشاات ‪ .‬اما وضااعیت در مورد اطرافیان وی متفاوت بود و آنان آماده بودند تا فتنه ای ایجاد‬
‫کنند و حکومت را تغییر دهند‪ .‬به همین علت پس از مرگ معاویه‪ ،‬با یزید فرزند معاویه بیعت نکردند‪،‬‬
‫اعترا ضاااات باال گرفت و این ماجرا ها منجر به جنگ های داخلی شاااد که از آن به عنوان دومین فتنه یاد‬
‫میشود‪.‬‬

‫‪ . 110‬بد نیست به این اشاره کنیم که نام کعبه پیش از این اتفاق در سوریه شنیده میشده‪ .‬در واقع (ابو کعبه) نام محلی بوده که مورد احترام اعراب‬
‫سوریه بوده است‪.‬‬

‫‪58‬‬

‫دومین جنگ داخلی (‪)680-685‬‬
‫فروپاشی اسالم اولیه‬
‫نشستن بر روی تخت پادشاهی پدری که مستنبدانه حکومت میکرد‪ ،‬به خودی خود سخت و دشوار است‪.‬‬
‫پس یزید با کار دشااواری روبرو بود‪ .‬حال به این حقیقت ‪ ،‬اوضاااعی که یزید در آن به حکومت رسااید را‬
‫اضااااافه کنید تا دریابید که وی با چه شاااارایط بحرانی روبرو بوده اساااات‪ .‬در درون حکومت وی‪ ،‬مخالفان‬
‫مشاااااااروعیت حکومت وی را زیر ساااااااوال بردند‪ .‬افراد و گروه های متفاوتی به مخالفت با او پرداختند‬
‫همچون‪ :‬افراد قبیله ی قریش‪ ،‬طرفداران خلیفه های پیشین علی الخ صوص پیروان علی و پسرش حسین‪،‬‬
‫خوارج و طرفداران والی های سااارزمین های دیگر که تحت سااالطه ی اعراب در آمده بودند‪ .‬بسااایاری از‬
‫آنان از حکومت مستبدانه ی امویان به ستوه در آمده بودند و از این رو به مخالفت با او در آمدند و خالفت‬
‫او را شارعی ندانساتند‪ .‬به تمام این ها باید انگیزه های سایاسای و مذهبی مخالفین را نیز افزود‪ .‬جنگ های‬
‫خونین داخلی به راه افتاد و برادر کشی ها ادامه یافت‪.‬‬
‫یزید با مساااائله ی جدیدی در دوران خالفتش رو برو شااااد‪ .‬و آن یاد و خاطره ی فرمانده ی سااااپاه اعراب‬
‫یعنی محمد بود که عده ای از آن یاد میکردند‪ .‬و نقش و اهمیت او را در دوران پیشاااااااین ارج مینهادند‪ .‬او‬
‫مبل و واعظ دین یهودی ناصااااریان بود‪ .‬وتنها دین یهودی ناصااااریان را در زمان حیاتش به اعراب انتقال‬
‫میداد‪ .‬هفتاد سااالی از ماجرای فتح اورشاالیم که در سااال ‪ 614‬میالدی رخ داده بود‪ ،‬میگذشاات‪ .‬و او خیلی‬
‫سال قبل فوت کرده بود(چیزی حدود ‪ 50‬سال)‪ .‬پس از این همه سال و بعد از گذشت سال ها از پروژه‬
‫ی حذف یهودی ناصاااااریان از اذهان اعراب‪ ،‬تقریبا کسااااای به یاد نمی آورد که وی فقط مبل دین یهودی‬
‫ناصریان بود‪ .‬اعراب مخالف یزید ترفند هوشمندانه ای را اتخاذ کردند وگفتند چرا او را فرستاده ی خدا‬
‫در نظر نگیرند؟؟ چرا به همه این را اعالم نکنند که وی پیامبر و رسااااول خدا بوده اساااات‪ .‬آنان مساااائله ی‬
‫نبوت وی را ابدا کردند ‪ .‬این ابدا باعث شااد بعدها متون قرآن را متونی وحی شااده از طرف خدا به محمد‬
‫بنامند‪ .‬اما واقعیت چه بود؟ محمد همان طور که گفته شاااااااد یکی از وعاظ دین یهودی ناصاااااااریان بود و‬
‫نقشی در ترجمه ی برگه های یهودی ناصریان به زبان عربی ایفا نکرده بود‪ ،‬برگه هایی که بعدها بعد از‬
‫کلی دسااتکاری و جمع آوری تبدیل به قرآن شااد‪ (.‬واین ورقه بن نوفل بود که نقش اصاالی را در ترجمه و‬
‫انتفال مفاهیم ایفا میکرد )‪.‬‬
‫بدین شکل در سال ‪ 680‬میالدی زمزه هایی شنیده می شد مبنی بر اینکه محمد رسول و پیامبر خدا است‬
‫‪ .111‬این زمزمه ها از جانب یاران علی و پسااارانش که به شااادت به خالفت یزید معترض بودند‪ ،‬رخ داد‪.‬‬
‫آنان مسئله ی رسالت محمد را پیش کشیدند تا بدین گونه دلیل موجه ای برای به زیر کشیدن یزید از قدرت‬
‫داشاااته باشاااند و با همین دلیل قدرت و حکومت احتمالی خود را توجیه کنند‪ .‬دلیل دیگر برای اینکه یاران‬
‫علی این ترفند را اتخاذ کردند این بود علی پسااار عمو و داماد محمد بود‪ .‬این بهترین ترفند بود تا با قدرت‬
‫‪ . 111‬در میان مشاجراتی که بین پاتریار یعقوب سوریه ژان اول و امیر سعید بن امیر حاکم حمص و یار پیشین محمد رخ داد‪ ،‬هیچ سخنی از‬
‫پیامبری محمد و نبوت وی به میان نیامد‪ .‬صفرونیوس نیز در هیچ جایی سخنی از وی نبرده است‪ .‬بر روی دیواره نگاری در عربستان سعودی نیز‬
‫تا قبل از سال ‪ 687‬میالدی اشاره ای به او نشده است‪.‬‬

‫‪59‬‬

‫یزید و امویان به مبارزه بپردازند‪ .‬و خالفت وی را غیر شاااارعی بدانند تا بتوانند خود حکومت را بدساااات‬
‫بگیرند و برای حکومت خود دلیل شاارعی و قانع کننده داشااته باشااند‪ .‬اما یزید و یارانش بیکار ننشااسااتند و‬
‫اعالم کردند که خالفت یزید بر نبوت پیامبر ارجحیت دارد‪ .112‬بوجود آمدن مسااائله ی رساااالت و پیامبری‬
‫بر جنگ های میان مسلمین افزود و امت اسالمی را بیش از پیش به سمت خون و خونریزی سوق داد‪.‬‬
‫در اوج دورانی که از آن به عنوان فتنه ی دوم یاد میشااااااود ‪ ،‬عبدهللا بن زبیر‪ 113‬که کم و بیش با اندیشااااااه‬
‫های علی و حساااااااین همساااااااو و هم جهت بود قدرت یافت‪ .‬و به مخالفت با قدرت یزید پرداخت‪ .‬و مکه را‬
‫مرکز خالفت خود قرار داد‪ .‬او اولین کسههی بود که ادعا کرد همان محمد اسههت‪ .‬و با این ادعا به جنگ با‬
‫یزید در آمد‪ .‬او خود رامحمد یعنی ( تحسااین شااده‪ ،‬مورد سااتایش قرار گرفته )نامید‪ .‬کساایکه از جانب خدا‬
‫فرسااتاده شااده و رسااول خدا بود‪ .‬در دورانی که به قدرت رسااید ‪ ،‬دسااتور داد سااکه هایی را ضاارب کنند‪.‬‬
‫روی سکه های ضرب شده عبارت ( محمد رسول هللا) را در کنار تصویرش قرار داد و این گونه به همه‬

‫نشان داد که او محمد است‪ .‬این سکه ها که قدمتشان به سال ‪ 685‬یا ‪ 686‬میالدی میرسد‪ ،‬در واقع اولین‬
‫مدر تاریخی است که به نام محمد اشاره میکند‪ .‬عبدهللا بن زیبر بر کل منطقه ی حجاز مسلط شد و حتی‬
‫مرز های خالفتش را تا یمن‪ ،‬عراق ‪ ،‬مصر و قسمتی از سوریه هم گسترده ساخت‪ .‬نکته ی حائز اهمیت‬
‫دیگری که باید اشاااااره کنیم این اساااات که پرسااااتشااااگاهی که معاویه در مکه ساااااخته بود و آن را عبادتگاه‬
‫ابراهیم نامیده بود‪ ،‬بر اثر حادثه ی آتش سوزی در سال ‪ 683‬میالدی از بین رفت‪(.‬شاید هم بر اثر جنگ‬
‫داخلی؟) و زیبر که حکومت آنجا را بر عهده داشاات دسااتور داد که آن را دوباره بسااازند‪ .‬او خانه ی کعبه‬
‫را به شکل نیم دایره ساخت‪.‬‬
‫در مورد شخص یزید باید بگوییم که دوران خالفتش بسیار کوتاه بود و در زمان وی فتوحات و تصرفاتی‬
‫صااورت نگرفت‪ ،‬زیرا او به شاادت درگیر مسااائل داخلی و جنگ های داخلی به خصااوص جنگ با زیبر‬
‫‪ . 112‬در نامه ای از حجاج بن یوسف که یکی از فرماندهان سپاه عبدالملک بن مروان بود‪ ،‬این گفته تایید میشود‪ (.‬در زمانی که وی والی ایران‬
‫بود)‬
‫‪. 113‬بنا بر برخی از احادیث اسالمی زبیر یکی از همراهان محمد بود ودر زمان عثمان‪ ،‬او را به همراه زید ‪ ،‬برای جمع آوری قرآن گمارده‬
‫بودند‪ .‬شاید او هم یکی از وعاظ بوده که دین یهودی ناصریان را در زمان محمد تبلی میکرده است؟؟‬

‫‪60‬‬

‫بود‪ .‬گفته میشود یزید در سال ‪ 683‬میالدی در حین اسب سواری حادثه ای برایش اتفاق می افتند و می‬
‫میرد‪ .‬پس از مرگ وی‪ ،‬دورانی سراسر جنگ و نا آرامی آغاز می شود‪ .‬کشف حقیقت اتفاقات آن دوره‬
‫از تاریخ اعراب بسااایاردشاااوار اسااات زیرا کساااانی که آن اتفاقات را روایت کرده اند تا توانساااته اند به آن‬
‫اتفاقات پر و بال داده اند و اتفاقات را به گونه ای متفاوت و با بزرگ نمایی جلوه داده اند‪ .‬پس از یزید‪،‬‬
‫پسااااارش یعنی معاویه دوم خلیفه ی اعراب شاااااد‪ .‬اما او بعد از ‪ 4‬ماه خالفت ‪( ،‬احتماال با میل و خواسااااات‬
‫خودش) از قدرت کناره گیری کرد شااااااااید نمی خواساااااااته با عبدهللا بن زبیر بجنگد و یا باعث خون و‬
‫خونریزی و برادر کشاای شااود‪ .‬او احتماال چندی بعد بر اثر مرگ طبیعی در گذشاات‪ 114.‬در منابع اسااالمی‬
‫آمده ا ست‪ :‬مروان بن حکم جان شین وی شد‪ .‬پدر او ‪ ،‬پ سر عمو معاویه و عموی عثمان بود‪ .‬وی تغییر و‬
‫تحوالتی را در حکومت امویان ایجاد کرد و خود را خلیفه نامید‪ .‬او چندی پس از به خالفت رساایدنش‪ ،‬در‬
‫شرایطی نا معلوم فوت کرد( گفته میشود توسط همسرش کشته شده؟؟) این که منابع و شواهدات مستند و‬
‫قابل اعتماد در رابطه با دوران خالفت مروان و معاویه دوم بساایار کم اساات‪،‬نشااان میدهد که در قرون بعد‬
‫از وقوع این اتفاقات‪ ،‬عزم جدی برای تحریف و تغییر تاریخ آن دوران بوده اساات‪ .‬و تاریخ نگاران قرون‬
‫بعدی‪ ،‬تاریخی پر از تحریف و دسااتکاری از آن وقایع نگاشااته اند‪ .‬هدف اول آنان این بوده که حوادث آن‬
‫دوره از تاریخ را آنقدری که دردنا بوده ن شان ندهند و هدف دوم آن ها این بوده که دالیل ا صلی فتنه ها‬
‫را پنهان ساااااازند‪ .‬به هر حال چیزی که بیشاااااتر از مروان به خوبی به یاد مانده اسااااات ‪ ،‬پسااااار وی یعنی‬
‫عبدالملک بن مروان اساااات‪ .‬او در سااااال ‪ 685‬میالدی جانشااااین مروان شااااد‪ .‬اویکی از مهمترین و کلیدی‬
‫ترین خلفای عرب اساات‪ .‬او نقش اصاالی را در متحد کردن اعراب و شااکل گیری دینی که بعدها( اسااالم)‬
‫نام گرفت‪ ،‬ایفا کرد‪.‬‬

‫عبدالملک بن مروان(‪ )685-705‬تاسیس اسالم‬
‫عبدالملک رهبری قدرتمند و مقتدر میان رهبران و خلفای عرب محسوب میشود‪ .‬او خود را تنها خلیفه ی‬
‫اعراب می دانساااات و از همان روز که به قدرت رسااااید به دنبال تساااالط و حکومت بر امت عرب بود‪ .‬او‬
‫قدرت خود را در مناطقی که در آنجا حکومت میکرد‪ ،‬افزایش داد‪ ،‬و سااپس حکومت خود را از دمشااق تا‬
‫مصااار گساااترده سااااخت‪ .‬در این میان ‪،‬شاااهر اورشااالیم را نیز تحت سااالطه ی خویش در آورد‪ .‬او همچنین‬
‫عبدهللا بن زبیر را به کمک ژنرال قدرتمندش یعنی حجاج بن یوسااااااف از پای درآورد‪ .‬حجاج بن یوسااااااف‬
‫یکی از قدرتمند ترین همراهان عبدالملک بود‪ .‬وی هم ژنرال و هم وزیری مقتدر برای وی بود‪ .‬او فردی‬
‫بود که مصاااعب بن زبیر( برادر عبدهللا) را که حاکم منطقه ی بین النهرین بود‪ ،‬شاااکسااات داد و کشااات‪ .‬از‬
‫‪ .114‬اطالعاتی که طبری در خصوص خلیفه و افراد پس از یزید ارائه میدهد ‪ ،‬بسیارقابل بحث و تردید کردنی هستند‪( .‬به نظر میرسد او بیشتر‬
‫تحریف کننده ی اتفاقات تاریخی بوده تا تاریخ نگار‪ ).‬پس خیلی نمی توان به مطالبی که وی در قرن دهم میالدی نگاشته ‪ ،‬یعنی دویست سال پس از‬
‫رخ دادن آن اتفاقات‪ ،‬اعتماد کرد‪ .‬در ضمن روایات منتسب به اهل سنت و شیعه در خصوص اتفاقات زمان معاویه دوم کامال با هم متفاوت است‪.‬‬

‫‪61‬‬

‫این رو عبدالملک از وی خواست تا عبدهللا بن زبیر را نیز از پای در آورد‪ .‬وی به همراه سپاهش به مکه‬
‫رفت و آنجا را محاصااره کرد‪ .‬و در سااال ‪ 692‬میالدی حجاج‪ ،‬عبدهللا بن زبیر را کشاات وتمام یاران وی‬
‫رانیز بیرحمانه قتل عام کرد‪.‬‬
‫بدین ترتیب او همه ی مخالفین خود را از بین برد و با آسودگی به فتوحات خود ادامه داد‪ .‬او فتوحات خود‬
‫را در ساارزمین های شاامال آفریقا و ساارزمین های روم شاارقی گسااترش داد‪ .‬وی به همراه وزیر وفادارش‬
‫امت عرب را بساایار متحد ساااختند و دساات به اصااالحاتی زدند تا قدرت را بیشااتر در اختیار بگیرند‪(.‬این‬
‫اصااااالحات را از یهودیان و مساااایحانی که در خدمت آنان بودند‪ ،‬فراگرفتند‪ ).‬در میان اصااااالحات وی می‬
‫توان به این مطالب اشاااره کرد‪ :‬ایجاد پساات‪ ،‬ضاارب سااکه های جدید که روی آن تصااویرعبدالملک حک‬
‫شااده بود و زبان عربی ‪ ،‬که وی آن را به عنوان زبان رساامی (دربار) اعالم کرد‪ .‬زبان نوشااتاری عربی‬
‫در پایان قرن هفتم تو سط متخ ص صین گرامر فیکس شد‪ .‬این مو ضوع یعنی ساخت زبان نو شتاری عربی‬
‫بسااااایار حائز اهمیت بود زیرا برای تکمیل نهایی و تحلیل‬
‫متون قرآنی بسااایار ضاااروری بود‪ .‬متون قرآن که از این‬
‫پس با ساااااختارگرامری دقیقی نگاشااااته شااااده بود ‪ ،‬میان‬
‫فرماندهان جنگی پخش شااااااااد‪ .‬گرچه مقداری از آن نیز‬
‫میان امت عرب پخش شاااد اما بیشاااتر‪ ،‬این کتاب را برای‬
‫فرماااناادهااان جنااگ در نظر گرفتااه بودنااد‪ :‬زیرا در این‬
‫کتاب‪ ،‬از برتری قوم عرب ساااااخن به میان آمده بود واین‬
‫که آنان از طرف خداوند برگزیده شااااااده اند تا دنیا را فتح‬
‫کنند‪ .‬و اینگونه آنان توجیحی برای کشااات و کشاااتار خود‬
‫داشاااااااتند‪ .‬عبدالملک نیز در دوران خود مطالب قرآن را‬
‫دساااااااتکاری کرد تا با این کاربرای قدرت و اختیارات‬
‫خودش توجیحی آسمانی و الهی پیدا کند‪.‬‬
‫یکی دیگر از سااااایاسااااات های مهمی که او اتخاذ کرد این‬
‫بود که‪ :‬در آن دوران به خصاااااااوص در زمان عبدهللا بن زبیر ایده ی محمد ‪ ،‬محمدی که نبی خدا بود‪،‬‬
‫گساااترده شاااده بود‪ ،‬او به جای اینکه با این ایده مبارزه کند‪ ،‬تصااامیم گرفت از آن برای اساااتحکام حکومت‬
‫خودش بهره ببرد‪ .‬همانطور که پیشاااااااتر گفته شاااااااد‪ ،‬قبل از وی‪ ،‬مخالفین دودمان امویان این ایده را پیش‬
‫میکشیدند تا بهانه ای منطقی و شرعی برای مخالفت با امویان داشته باشند‪ .‬از سال ‪ 690‬میالدی به بعد‪،‬‬
‫به تدریج در حکومت عبدالملک ‪ ،‬از محمد رساااول خدا ساااخن به میان می آید‪ .‬او بر روی بنایی با نام قبه‬
‫الصااخره که خود ساااخته بود ‪ ،‬نوشااته ی محمد رسااول خدا را حک کرد‪ .‬و روی سااکه هایی که به دسااتور‬
‫وی ضرب میکردند‪ ،‬نام محمد رسول هللا را نیز دستور داد‪ ،‬حک کنند‪ .‬عبدالملک از نام محمد به نفع خود‬
‫اساااتفاده کرد‪ .‬او خود را جانشاااین وی و وارث میراث او یعنی قرآن دانسااات‪ .‬و بدین گونه خالفت خود را‬
‫الهی و به خواسات ونیت خداوند دانسات‪ .‬و تصارفات خود را نیز مشاروع نشاان داد‪ .‬مهمترین امتیازی که‬
‫او با این سیاست به دست آورد این بود که او جایگاه و منزلتی مذهبی نیز یافت‪ .‬او تمام سکه هایی که در‬
‫زمان عبدهللا بن زبیر ضرب شده بود را دستور داد جمع آوری کنند‪ .‬و سکه های خودش را که نوشته ی‬
‫‪62‬‬

‫محمد رساااول هللا روی آن حک شاااده بود را جایگزین‬
‫آن ها کرد‪ .‬بنابر این در زمان وی بود که قرآن را به‬
‫محمد نسبت دادند‪ .‬در آن زمان نگارش و جمع آوری‬
‫متون قرآن به پایان رسیده بود و کتابی با عنوان قرآن‬
‫آماده بود و تنها چیزی که مانده بود این بود که باید‬
‫مولف آن را مشخص میکردند‪ .‬چیز دیگری که بسیار‬
‫مهم بود این بود که نباید مخالفان از نام محمد به نفع‬
‫خودشاااان بهره می بردند‪ .‬در آن زمان‪ ،‬این موضاااوع‬
‫که نحوی وحی آیات چگونه بوده اساااااااات‪ ،‬به طور‬
‫واضااااح مشااااخص نبوده اساااات‪ .115‬با این حال و علی‬
‫رغم تمام اینها‪ ،‬نتوانستند ارتباط میان قرآن و خاستگاه‬
‫یهودی ناصااری آن را از میان ببرند‪ .‬همانطور که هرگز نتوانسااتند واقعینی که در زیر بنای قبه الصااخره‬
‫پنهان شده‪ ،‬را از میان ببرند‪ (.‬زیرا قبه الصخره بر روی معبد یهودیان بنا شده است‪).‬‬
‫هدف از ساااااخت قبه الصااااخره که به دسااااتور عبدالملک ساااااخته شااااد‪ ،‬چه بود؟این بنا در اواخر قرن هفتم‬
‫میالدی ساااخته شااد گرچه عده ای سااال ساااخت آن را قبل از تاریخ ‪ 692‬میالدی میدانند‪ .‬این بنای باشااکوه‬
‫که از تمام بناهای مذهبی دیگر بلند تر بود( از بناهای ‪116‬مربوط به مسااااااایحیان که پس از بین رفتن‬
‫اورشاااااالیم‪ ،‬باقی مانده بود)‪ ،‬نشااااااانگر ظهور دین الهی جدیدی‪ 117‬بود‪ .‬و این بنا بخاطر بلندی و شااااااکوه‬
‫معماری اش‪ ،‬شااکوه و برتری اسااالم را نشااان می داد‪ .‬همانطور که پیشااتر گفته شااد قبه الصااخره‪ ،‬به جای‬
‫مساجد عمر سااخته شاد‪ (.‬شااید به همین دلیل اسات که عده ای هنوز هم آن را مساجد عمر‪ 118‬می خوانند‪).‬‬
‫فراموش نشااااود که مسااااجد عمر همان بنایی بود که یهودی ناصااااریان بر روی ویرانه های معبد اورشاااالیم‬
‫سااخته بودند‪ .‬زمانی که عبدالملک به قدرت رساید‪ ،‬مساجد عمربه مقدار زیادی ویران شاده بود و معاویه‬
‫آن را تا حدی بازسازی کرده بود‪.‬‬
‫عبادتگاه جدید بعضااااااای از اتفاقات و خاطرات مختص یهودیان را از اذهان مردم پا کرد‪ .‬به عنوان‬
‫مثال خاطراتی که مربوط به دوران ابراهیم و حوادثی که در قله ی کوه معبد ( همان جایی که ابراهیم می‬
‫خواسات اساحاق را قربانی کند) رخ داده بود‪ .‬در واقع این قله که قبه الصاخره بر روی آن سااخته شاد‪ ،‬در‬
‫‪ .115‬این که چگونه این آیات بر محمد وحی شده بوده همواره مورد بحث بوده است‪ .‬ژان دو داماس در سال ‪ 746‬میالدی در کتاب‬
‫)‪ (Traité des Hérésies‬در این باره می نویسد‪ :‬حا کمان مسلمان دمشق می گویند که محمد هنگامی خواب بوده است بر وی وحی میشود‪ .‬در آن‬
‫زمان اصال حرف و یا اشاره ای به جبرئیل نشده است‪.‬‬
‫‪ .116‬باستان شناسان در سال ‪ 1992‬بین اورشلیم و بیت لحم بقایای کلیسای باشکوهی را کشف کردند که به کلیسای کاتیسما مشهور است‪ .‬این بنا‬
‫قب ل تر از قبه الصخره ساخته شده و از لحاظ معماری به قبه الصخره شبیه بوده است‪ .‬گفته می شود‪ ،‬معماران عبدالملک از این بنا برای ساخت قبه‬
‫الصخره الهام گرفته باشند‪ .‬این بنا بعده ها تبدیل به مسجد شد و در قرن یازدهم تخریب گردید‪.‬‬
‫‪.117‬به این دین جدید هنوز دین ابراهیم میگفتند‪ .‬نام اسالم در سال ‪ 720‬میالدی به آن داده شد‪ .‬برای اطالعات بیشتردر این زمینه می توان به‬
‫تحقیقات مانفرد کروپ که در انتهای کتاب از آن نام میبریم‪ ،‬رجوع کرد‪.‬‬
‫‪ .118‬تاریخ نگاران با این حال نمی دانند که چرا به این بنا یعنی قبه الصخره‪ ،‬مسجد عمر میگویند‪ .‬مریم روزن ایالون در کتاب هنر و باستان‬
‫شناسی اسالمی در فلسطین می نویسد‪ (:‬با این که به این بنا یعنی قبه الصخره‪ ،‬مسجد عمر می گویند اما اصال به عنوان مسجد بکار نرفته است‪ .‬و‬
‫اصال نمی توان این بنا را به عمر نسبت داد‪ .‬در واقع در میان تمام بنا ها این بنایی بوده که به عنوان قبله بکار گرفته نمی شده است‪ ).‬شاید مردمان‬
‫فراموش کرده بودند که قبل از این بنا چه بنایی در آنجا وجود داشته و یا شاید هم دلیل ساخت این بنا را نمی دانستند‪.‬‬

‫‪63‬‬

‫زمااان هااای دور احتماااال قربااانگاااهی بوده کااه قربااانیااان در آنجااا بااه یهوه (خااداونااد یهودیااان ) تقاادیم می‬
‫شدند‪(.‬دقیقا همان جایی که ابراهیم هم می خوا ست ا سحاق را قربانی کند)‪ .‬گنبد بنای قبه ال صخره دقیقا بر‬
‫روی این مکان مقدس یهودیان(بر قله ی کوه معبد) ساااااخته شااااد و از اعراب خواسااااته شااااد تا به دور آن‬
‫بچرخند و آن را طواف کنند‪ .‬عبدالملک با این کار برتری دین اساااالم را بر ادیان یهودیان و مسااایحیان به‬
‫شااکلی ساامبلیک نشااان داد‪ .‬بنای قبه الصااخره به س امت هیچ قبله ای نیساات ‪(.‬نه به مکه و نه به قبله های‬
‫دیگر)‪ .‬عبدالملک بعد ها مکه را نیز به اماکن مقدس افزود‪ .‬در واقع بعد ها او دساااتور داد تا پرساااتشاااگاه‬
‫مکعبی شااکلی را ‪،‬جای پرسااتشااگاهی که زبیر ساااخته بود بسااازند‪ .‬او محل وقوع داسااتان های ساااختگی‬
‫ابراهیم و اسماعیل( مخصوصا داستان قربانی شدن اسماعیل توسط ابراهیم) را در مکه نشان داد‪ .‬و این‬
‫طور سااعی کرد‪ ،‬یاد و خاطره ی داسااتان قربانی شاادن اسااحاق توسااط ابراهیم بر روی قله ی کوه معبد از‬
‫یاد برود و این داستان جانشین آن شود‪.‬‬
‫عبدالملک بسااایار هوشااامندانه عمل میکرد و پایه های دین جدید را بنا نهاد‪ .‬همه ی عناصااارالزمه در دین‬
‫جدید کنار هم آمده بود یعنی قرآن‪ ،‬پیامبر وپرستشگاه ‪ .‬از زمان وی به بعد به تدریج دین جدید‪ ،‬انسجام و‬
‫منطق درونی خود را پیدا کرد‪ .‬در نهایت‪ ،‬بعد از کلی تغییرات و دساااااتکاری در دین یهودی ناصاااااریان‪،‬‬
‫دینی منسجم شکل گرفت‪ .‬اما الزم است تا به مشکالتی اشاره کنیم که حاکمین عرب برای ساختن دینی‬
‫منسجم با آن مواجه بودند‪ .‬هربار که آنان بر متون یهودی ناصریان دست میبردند‪ ،‬انسجام و منطق درونی‬
‫این متون بهم می خورد و آنان برای منسااااااجم کردن متون مجبور می شاااااادند تغییرات دیگری انجام دهند‪.‬‬
‫گاهی دستکاری متون یهودی ناصریان و ارائه ی متون جدید‪ ،‬اعتراض امت عرب را به دنبال می داشت(‬
‫مثال خلیفه ای متون را به نفع خود و حکومتش تغییر میداد) و گاهی هم عوامل خارجی باعث می شاادند تا‬
‫آنان مجبور شاااوند دوباره دسااات به متون ببرند و آن ها را تحریف کنند‪ .‬در کل حاکمین عرب راه بسااایار‬
‫د شواری را پیموده بودند‪ .‬حال ق صد داریم به برر سی عوامل خارجی بپردازیم که حکام عرب را مجبور‬
‫می کرد تا دوباره دست به متون دینی ببرند‪.‬‬
‫یهودیان و مساایحیان تناقضااات و عدم انسااجامی که در دین جدید( دین ابراهیم) بود را به وضااوح میدیند و‬
‫آن را به شدت محکوم میکردند‪ .‬قطعا به این دلیل بوده که به یهودیان و مسیحیان این اجازه داده نمی شده‬
‫که به قرآن دسااااترساااای پیدا کنند و آن را بخوانند‪ .‬و همینطور به مساااالمانان اجازه داده نمی شااااده تا متون‬
‫یهودیان و مساایحیان را بخوانند‪ .‬انسااجام دین یهودیان و مساایحیان به خودی خود برای حکام عرب مشااکل‬
‫ساز بوده است‪ .‬حال به آن نیز وجود مکان های مذهبی با قدمت زیاد و پیامبران ادیان شان را اضافه کنیم‬
‫تا متوجه شااویم حکام عرب با چه مشااکالتی مواجه بودند‪ .‬آنان علی رغم تمام این مشااکالت‪ ،‬می خواسااتند‬
‫که دین شان برتر از دین یهودیان و مسیحیان و همچنین آخرین دین الهی باشد‪ .‬از این رو آنان می بایست‬
‫بر متون دینی شااان تعمق و تامل می داشااتند و به خوبی آن ها را تغییر میدادند‪ .‬اما در عمل بیشااتر از آن‬
‫که بر متون دینی خود تعمق داشته باشند‪ ،‬با زور و کشت و کشتارمخالفین درونی و بیرونی برتری خود‬
‫و دین جدید را به دیگران نشان میدادند‪.‬‬

‫‪64‬‬

‫قدرت حکام ( حکام که نقش مسااتقیمی در شااکل گیری دین جدید داشااتند) توسااط دشاامنان خارجی به ویژه‬
‫پادشااااهان بیزانسااای تهدید می شاااد وبه چالش کشااایده می شاااد‪ .‬و شاااکسااات ها و پیروزی های حکام تاثیر‬
‫مستقیمی درروند پیشرفت دین جدید و نحوه ی نگارش متون داشت‪.‬‬
‫ریشه ی این مشکالت به حذف یهودی ناصریان در سال ‪ 640‬میالدی بر میگردد‪ .‬به خاطر پنهان کردن‬
‫یاد و خاطره ی یهودی نا صریانی که دین شان را ت صاحب کرده بودند‪ ،‬اعراب مجبور بودند د ست به این‬
‫همه تحریف بزنند‪ .‬گذشااااته از این ‪ ،‬اعراب میراث دار دین یهودی ناصااااریان بودند‪ ،‬دینی که در دل خود‬
‫اندیشاه ی دگماتیک و موعود گرانه داشات و هدف اصالی اش ریشاه کن کردن شار و بدی بر روی زمین‬
‫بود‪ ،‬آن هم به شکلی افراطی و خشونت طلبانه‪ .‬اعراب بعد از آنکه یهودی ناصریان را حذف کردند‪ ،‬راه‬
‫وتفکر آنان را به شااااااایوه ای که به نفع آنان بود‪ ،‬ادامه دادند‪ .‬تمام این تغییرات و تحریفات در تنهایت به‬
‫دینی جدید به نام اساااالم انجامید‪ .‬دینی که محصاااول آن تفرقه‪ ،‬خشاااونت و جنگ های داخلی بود‪ .‬و ادعای‬
‫ساالطه بر دنیا را داشاات و از همین رو با دنیا به جنگ و سااتیز پرداخت‪ .‬دینی که هم با دنیا هم با خودش‬
‫هسهههههههههههههههههههههههههههههههههت‪.‬‬
‫و‬
‫بههههههههههههههههههههههههههوده‬
‫جههههههههههههههههههههههههههنهههههههههههههههههههههههههه‬
‫در‬

‫‪65‬‬

‫بازگردیم به دوران عبدالملک‪ ،‬او در دوران حکومتش با قدرت و اقتداری که داشااات‪ ،‬امت اساااالمی را با‬
‫خود همراه و هم گام کرد‪ .‬و اختالفات دینی و ساایاساای را کاهش داد‪ .‬او در آن دوران‪ ،‬حکومتی مقتدر و‬
‫سااازماندهی یافته تشااکیل داد و پایه ها و زیربنای اسااالم را تقویت نمود و دینی را شااکل داد که نیاز های‬
‫مذهبی و سیاسی امت عرب را تامین میکرد‪.‬‬
‫همانطور که گفته شاااد بدین شاااکل مذهب اساااالم در زمان حکومت عبدالملک شاااکل گرفت گرچه مکه در‬
‫زمان وی جایگاه که امروزه دارد‪ ،‬را دارا نبود‪ .‬در زمان حکومت وی پایه های اسالم و نگاهی که از آن‬
‫به عنوان نگاه اسااااااالمی نام می برند‪ ،‬شااااااکل گرفت‪ .‬دینی که تا به امروز پیروان خود را دارد‪ .‬اصااااااول‬
‫دگماتیک اسالم که بر پایه ی وحی بود شکل گرفت و بر اساس آن اعراب امتی برگزیده انتخاب شدند که‬
‫پیامبراشااان آخرین پیامبر الهی بود‪ .‬مذهب شااان کتاب و پرسااتشااگاه مقدس داشاات و آمده بودند تا دین الهی‬
‫را در دنیا گسترش دهند‪ .‬و این بود آغاز دینی به نام اسالم‪.‬‬

‫‪66‬‬

‫از ابداع اسالم تا تبلور آن‬
‫در این مجال قصد داریم به بررسی شکل گیری و تثبیت اسالم که از زمان عبدالملک آغاز شد‪ ،‬بپردازیم‪.‬‬
‫چهار‪ ،‬پنج قرن پس از دوران عبدالملک‪ ،‬نظام دگماتیک اسالم منسجم تر گشت و داستان های مقدسی که‬
‫راجع به آن ها شنیده ایم‪ ،‬نقل شد‪ .‬ان سجام درونی این دا ستان ها که توجیه کننده ی دین ا سالم بود بعد ها‬
‫شکل گرفت‪ .‬این دا ستان ها که ق صد داریم به مهمترین آنها بپردازیم هدف شان فقط توجیه دین ا سالم بوده‬
‫و هست‪.‬‬

‫ابداع معراج محمد( سفر شبانه)‬
‫عبدالملک در ساااااال ‪ 705‬میالدی فوت کرد‪ .‬با مرگ‬
‫وی جایگاهی که اورشااااالیم نزد مسااااالمانان داشااااات به‬
‫تدریج کم رنگ و کم رنگ تر گشااات‪ .‬و مکه جای آن‬
‫را نزد مساااالمین گرفت‪ .‬و برای جانشااااینان عبدالملک‬
‫مکه مکانی مقدس بود که مسااااالمانان می بایسااااات در‬
‫آنجا به عبادت می پرداختند‪ .‬و از قرن هشااااااتم به بعد‬
‫کعبه‪ ،‬قبله ی بسیاری از مسلمین شد‪ .‬بدین شکل مکه‬
‫شااهر مقدس مساالمین گشاات‪ .‬این اتفاق یکی از اتفاقات‬
‫مهم در تاریخ اسااااااالم بود‪ ،‬حاکمین عرب با چالشاااااای‬
‫های جدی مواجه شااااااادند‪ :‬آنها چطور می توانساااااااتند‬
‫جایگاه روحانی و مقدس اورشااااااالیم را توجیه کنند؟؟‬
‫اهمیت و جایگاه قبه الصااخره چگونه توجیه می شااد؟؟‬
‫میل و تالش جان فرسای اعراب برای فتح و تصرف‬
‫اورشلیم چطور توجیه می شد؟ آیا می بایست قدس را‬
‫به یهودیان و مسیحیان واگذار میکردند؟؟‬
‫آنان برای اینکه تقدس اورشاااالیم را نشااااان دهند داسااااتانی خیالی ابداع کردند‪ .‬داسااااتانی که ساااااختنش برای‬
‫حاکمین عرب بسیار حیاتی و ضروری بود و نیز پاسخگوی سواالت مطرح شده بود‪ .‬عالوه بر این ‪ ،‬این‬
‫داساااااتان‪ ،‬سااااااختار دین اساااااالم را منساااااجم تر می کرد و جنبه ی الهی و روحانی به کتاب قرآن میداد‪ .‬به‬
‫احتمال فراوان در قرن نهم میالدی این داستان ساخته شده است‪ .‬این داستان نسخه ی کپی از داستان سفر‬
‫موساای‪ 119‬به آساامان بود‪ .‬خلفا و مشاااورانشااان حدیث معراج محمد را ساااختند و نقل کردند و با این کار‬

‫‪ .119‬طبق روایت کتاب تورات‪ ،‬موسی به قله ی کوه سینا (آسمان)رفت تا خداوند را مالقات کند و در آنجا الواح مقدس را دریافت کرد‪ .‬متونی که‬
‫از آ نها در برخی از جشن های یهودی خوانده میشود‪ ،‬به وضوح به سفر آسمانی موسی اشاره میکند‪ .‬و در آسمان‪ ،‬موسی با تورات آسمانی آشنا‬
‫می شود‪ .‬خداوند در آنجا در مورد موسی می گوید‪ ( :‬به موسی اجازه دادم که به درون آسمان وارد شود تا در آنجا به او تورات را اهدا کنم و او‬
‫آموزه های این کتاب را به فرزندانم تعلیم دهد‪).‬‬

‫‪67‬‬

‫سااوره ی هفدهم ‪120‬قرآن را تفساایر کردند(به غیر از آنکه این حدیث را ساااختند در قرآن نیز دساات بردند‬
‫به پاورقی شماره ‪ 79‬رجوع شود) و جالب اینجاست که تنها همین سوره اشاره به این داستان خیالی دارد‬
‫و در ساااوره های بعدی هیچ اشااااره ای به این داساااتان وجود ندارد‪ .‬با این کار نه تنها نام کعبه ( یا همان‬
‫ابو کعبه که نام محل مقدس اعراب سااااوریه بود) را به بنای داخل مسااااجد الحرام ‪121‬دادند‪ (،‬از این طریق‬
‫برای اولین بار در قرآن از مکه سخن به میان آمد‪ )،‬بلکه از طریق این داستان توانستند دلیل تقدس شهر‬
‫اورشاالیم ‪ ،‬صااخره مقدس را توجیه کنند‪ .‬طبق این داسااتان خیالی‪ ،‬محمد‪ 122‬از روی این صااخره مقدس به‬
‫آسمان رفت‪.‬‬
‫همانطور که پیشاااتر هم گفتیم اساااالم از منطقی با‬
‫ساختاری برعکس استفاده کرده است ‪ :‬یعنی آنها‬
‫نتیجه و کلیت را در اختیار داشاااااااتند (یعنی دین‬
‫یهودی ناصااااریان و متون آنان را به طور کامل‬
‫در اختیار داشتند) و تنها کافی بود که استدالل ها‬
‫و دالیل دینی آنها را به نفع خود تغییر میدادند تا‬
‫به دینی جدید با ساختاری منطقی برسند‪ .‬آنها باید‬
‫دلیل اهمیت و جایگاه ویژه ی اورشاالیم و صااخره‬
‫مقدس را با اسااااااتدالل هایی که به نفع شااااااان بود‬
‫تغییر میدادند‪ ،‬و هم دین خود را توجیه میکردند‬
‫و هم علااات اهمیااات مکاااان هاااای مقااادس یهودی‬
‫ناااصاااااااریااان راتوجیااه میکردنااد‪ .‬واز طریق این‬
‫کارها ساختار دین خود را منسجم تر و محکمتر ساختند‪ .‬اما در خصوص داستان معراج محمد باید بگوییم‬
‫که این داساااااااتان جنبه ی روحانی و الهی به محمد وبه دین او داد‪ .‬در واقع در این داساااااااتان ‪،‬محمد‪ ،‬قرآن‬
‫آسااااامانی( مادر تمام متون هساااااتی‪ )123‬را میبیند‪ .‬و از طریق همین داساااااتان به قرآن که به دسااااات خلفا و‬
‫مشاورینشان نوشته شده بود‪ ،‬مقامی الهی و روحانی داده می شود‪ .‬گذشته از تمام این ها‪ ،‬این داستان یکی‬
‫از سااواالت اساااساای مربوط به قرآن را توجیه میکرد‪ :‬همانطور که گفتیم این ایراد به قرآن گرفته می شااد‬
‫که چطور این کتاب که در حال نگارش بود یعنی از طریق جبرئیل به محمد وحی می شد و محمد هم آنها‬
‫را میگفت تا آنها را بنویسااند‪ ،‬می توانساات به عنوان منبع و رفرنساای برای خودش باشااد؟ همان طور که‬
‫میدانیم این کتاب از یهودی ناصااااااریان گرفته شااااااده بود‪.‬اما با این داسااااااتان به این کتاب مقامی روحانی و‬
‫معنوی داده شاااد و به این مسااائله پاساااخی این چنینی داده شاااد گرچه در داساااتان اغراق های عجیب وجود‬
‫‪ .120‬در آیه اول آن آمده است ‪” :‬منزه است آن خدایي كه بنده اش را شبانگاهي از مسجدالحرام به سوي مسجداالقصي كه پیرامون آن را بركت‬
‫داده ایم( قسمت بولد شده در قرن هشتم یا نهم اضافه شده است‪ )،‬سیر داد تا از نشانه هاي خود به او بنمایانیم كه او همان شنواي بیناست”‪.‬‬
‫‪ . 121‬مسجد مقدس یا همان مسجد الحرام به معنی سجدگاه ممنوعه است‪ .‬به نظر زبان شناسان معنای( مسجدالحرام) به ویرانه های معبد اورشلیم‪،‬‬
‫اشاره میکند‪.‬‬
‫‪ .122‬محمد در سال ‪ 614‬به هنگام لشکر کشی ایرانیان به اورشلیم رفت‪ .‬اما همانطور که می دانیم با حذف یهودی ناصریان این اتفاق تاریخی نیز‬
‫پنهان گشت‪ .‬پس این اتفاق تاریخی به کل حذف شده وگرنه حکام عرب چطور می خواستند توضیح دهند که چرا وبه چه علت محمد در آن برهه از‬
‫زمان به اورشلیم رفته است‪.‬‬
‫‪ .123‬در ادامه توضیح خواهیم داد که قرآن آسمانی (مادر تمام متون هستی) چه کتابی بوده است‪.‬‬

‫‪68‬‬

‫دارد مثال پیامبر بر اسااب بالداری سااوار می شااود و با ساارعت فوق تصااور (با توجه به فاصااله ی مکه تا‬
‫اورشلیم‪ ،‬این اسب بایستی حدود ‪ 2400‬کیلومتر در ساعت سرعتش می داشته تا در یک شب از مکه به‬
‫اورشلیم برود و برگردد‪ ،‬تازه پیامبران پیشین و بهشت و جهنم را نیز ببیند!!!) این سفر را انجام میدهد‪ .‬به‬
‫نظر میرساااد ابداع این داساااتان در برهه ای از زمان امری اجباری و فوری بوده اسااات و به تدریج به آن‬
‫شاااخ برگ داده شااده اساات‪ .‬اما در این داسااتان یک اش اتباه فاحش دیگر نیز وجود دارد ‪ :‬و آن این بوده که‬
‫مسجد االقصی ( مسجد کناری قبه الصخره) که در سوره ی ‪ 17‬به آن اشاره می شود بین سال های ‪710‬‬
‫و ‪ 715‬میالدی ساخته شده است‪ ،‬این در حالی است که محمد در سال ‪ 632‬میالدی فوت کرده است!!! و‬
‫در زمان حیاتش هرگز این بنا را ندیده بوده است‪ .‬پس بعید است که سم اسب بالدار او‪ ،‬صخره ی مقدس‬
‫را که زیر ویرانه های معبد مدفون شده بوده ‪ ،‬را لمس کرده باشد‪.‬‬
‫حال به مسااائله ای می پردازیم که این مذهب جدید باید با آن مواجه می شاااد‪ .‬همانطور که پیشاااتر هم گفتیم‬
‫عبدالملک زبان عربی را زبان رسااااااامی اعراب قرار داد‪ .‬و او قرآن را که به زبان عربی بود‪ ،‬میان امت‬
‫خویش پخش کرد‪ .‬اما این کار وی باعث شاااااااد که آنها دیگر نتوانند براحتی مطالبی را که می خواهند به‬
‫قرآن اضافه کنند و یا آنها را تغییر دهند‪ .‬بنابر این باید چاره ای می اندیشیدند‪.‬‬
‫بهترین راه برای اینکه کمتر در قرآن دساااات ببرند این بود که احادیثی را در کنار قرآن قرار دهند و بدین‬
‫شکل احادیث اسالمی شکل میگیرد‪ .‬یکی دیگر از اهداف اصلی ساخت احادیث این بود‪ :‬که آنان از طریق‬
‫احادیث میتوانسااتند قرآن را با توجه به نیازهایشااان تفساایر کنند‪ .‬داسااتان معراج پیامبر یکی از نمونه های‬
‫بارز این احادیث اسااااااات‪ .‬در خصاااااااوص خود کتاب قرآن باید بگوییم که زبان عربی که قرآن به آن زبان‬
‫نگاشته شده بود به شکل امروزی نبود‪ :‬یعنی حروف صدا دار وجود نداشت و هیچ نشانه و عالمتی روی‬
‫حروف صااامت نیز نبود ‪ .‬حروف صااامت فاقد نقطه و اعراب بودند‪ .‬عالوه بر اینها حروف هایی مثل ‪:‬‬
‫ب‪،‬ت‪،‬ث‪،‬ن و ی همانند هم نوشته میشدند و یا ح‪،‬خ‪،‬ج وس وش همانند بودند‪ .‬آنان با اضافه کردن حروف‬
‫صدا دار و اعراب گذاری توانستند معانی که مد نظرشان بود را به متون قرآن اضافه کنند‪ .‬یکی دیگر از‬
‫تکنیک های که برای انجام تغییرات اسااااتفاده میکردند تغییر معنای کلمات بود‪ .‬این تکنیک روی نام مکان‬
‫ها و موقعیت های مکانی بهتر پیاده میشااااد‪ .‬به عنوان مثال منطقه ای که در آن کعبه قرار داشاااات را مکه‬
‫نامیدند در حالی که این نام از سااااوریه و متون کتاب انجیل آمده اساااات‪ .‬و نام مسااااجدالحرام را هم که به‬
‫ویرانه های معبد اورشاااااالیم اشاااااااره میکند ‪ ،‬به محل قرار گرفتن کعبه دادند‪ .‬و این طور معنا ها را تغییر‬
‫دادند‪ .‬در آیه ‪ 24‬از چهل ه شتمین سوره ی ‪124‬قرآن‪ ،‬از (ماکا) یا همان مکه(به معنی میانکوه) نام برده‬
‫می شود‪.‬اگر معنای این آیه و آیه های قبل و بعد آن را حسابی تغییر دهیم‪ ،‬کلمه (مکا) با بافت جغرافیایی‬
‫که کعبه در آنجا ساااااخته شااااده هماهنگ می شااااود؛ یعنی این کلمه یعنی مکا که به معنی میانکوه اساااات با‬
‫موقعیت مکانی که کعبه در آن قرار گرفته مطابقت پیدا میکند(کعبه در فرورفتگی قرار گرفته)‪ .‬با این‬
‫حال‪،‬این آیه ‪،‬تنها آیه ای اسااااات که در آن مکا به معنی میانکوه اسااااات و با موقعیت جغرافیایی این مکان‬

‫‪ (.124‬و اوست همان كسى كه در دل مكه پس از پیروزكردن شما بر آنان دستهاى آنها را از شما و دستهاى شما را از ایشان كوتاه گردانید و خدا به‬
‫آنچه مى كنید همواره بیناست)‬

‫‪69‬‬

‫تطبیق دارد‪ .‬آنان با این ترفند ها و تکنیک ها توانساااااااتند به تغییرات دلخواه خود دسااااااات یابند‪ .‬و دینی با‬
‫ساختاری منسجم‪ ،‬روشن و توجیه پذیر ایجاد کنند‪.‬‬

‫‪70‬‬

‫داستان سازی‬
‫در دوران خلفای بعد از عبدالملک ‪ ،‬کارخانه ی حدیث ساااازی شاااکل گرفت‪ .‬احادیث سااااخته میشاااد و به‬
‫عنوان منابع دینی در کنار قرآن بکار گرفته می شاااااااد‪ .‬دراین احادیث سااااااااختگی و دروغین برای محمد‬
‫جایگاه ویژه ای در نظر گرفته شااااااااده بود و داساااااااتان های خیالی و اغراق آمیز در مورد زندگی وی‬
‫‪،‬اطرافیانش و حوادث آن دوران سااااخته شاااد‪ .‬با این حال در میان این احادیث جعلی‪ ،‬حقایقی مربوط به آن‬
‫دوران را میتوان یافت به عنوان مثال در یکی از احادیث محمد بخاری آمده است‪ :‬وقتی ورقة بن نوفل در‬
‫گذشاات‪ ،‬چشاامه ی وحی به تدریج خشااک شااد‪ .‬و یا مساالم بن حجاج نیشااابوری می نویسااد‪ :‬ورقة بن نوفل‪،‬‬
‫کتاب یهودیان (تورات) رامی نوشااااااته اساااااات و خداوند از وی خواسااااااته بوده تا انجیل را به زبان عبری‬
‫بنویسد‪.‬‬
‫دلیل اصلی شکل گیری احادیث‪ ،‬توضیح و توجیه متون قرآن بود‪ .‬اما به تدریج به خاطر دستکاری های‬
‫فراوان در قرآن‪ ،125‬در قرآن بسیار دشوار گردید از این رو به شکلی مضحک تعداد احادیث افرایش‬
‫یافت‪ .‬بیشتر از یک میلیون و نیم حدیث ساخته شد یعنی اگر این احادیث را تقسیم بر سی سال مفید‬
‫زندگی پیامبر بکنیم میشود چیزی معادل ‪ 137‬حدیث در روز یعنی برای هر روز پیامبر ‪ 137‬حدیث‬
‫ساخته شده است‪ (.‬گرچه این را هم باید در نظر داشت که همه ی احادیث ساخته شده فقط زندگی محمد را‬
‫روایت نمی کنند و تعدادی از آنها اتفاقات آن دوران و داستان های مربوط به یاران محمد را پس از فوت‬
‫وی روایت میکنند‪ ).‬اهل سنت برای اینکه این احادیث را نزد مردم موجه و پذیرفتنی نشان دهد آنها را با‬
‫توجه به میزان قابل اعتماد بودنشان دسته بندی کرده است‪ .‬اما بسیاری از این احادیث‪ ،‬سخنان و جمالتی‬
‫را از طرف افراد تاریخی مثل محمد و غیره‪ ،‬بیان میکنند که نمی توان مطمئن بود که خود آن شخص‬
‫دقیقا همان جمله و سخن را گفته باشد‪ ،‬از این رو این احادیث خیلی قابل اعتماد نیست‪ .‬از میان افرادی که‬
‫این احادیث را نگاشتند می توان از محمد بخاری و مسلم بن حجاج نیشابوری نام برد که این دو در‬
‫مجموع ‪17000‬حدیث نوشته اند‪ .‬البته باید به این دو افرادی مثل احمد بن شعیب نسائی‪ ،‬ابوداوود‬
‫سلیمان‪ ،‬ابوعیسی محمد ترمذی و ابن ماجه را نیز افزود‪ .‬در اسالم احادیثی که این افراد نگاشته اند‬
‫معتبر است‪(.‬البته نه مثل محمد بخاری و مسلم بن حجاج نیشابوری)‪ .‬تمام این افراد احادیث را در پایان‬

‫‪ .125‬همان طور ک ه گفته شد خلفایی که به قدرت می رسیدند مطالب قرآنی را دستکاری میکردند و به نفع خودشان آنها را می نوشتند اما بعده ها‬
‫هنگامی که دیگر نمی توانستند دست به قرآن ببرند‪ ،‬آنان احادیثی را طبق دلخواه خودشان برای تقسیر قرآن نگاشته اند‪ .‬و هر از گاهی این احادیث با‬
‫متن ق رآنی بسیار تفاوت داشت به عنوان مثال میتوان از قانون سنگ سارنام برد در هیج جای قرآن حرفی از سنگسار وجود ندارد گرچه قران کتابی‬
‫است که در آن خشونت و نفرت از دل دستوراتش موج میزند‪ .‬خلفا با نوشتن احادیث جعلی در مورد سنگسار‪،‬این قانون را یعنی قانون سنگسار را‬
‫نوشته اند‪.‬‬

‫‪71‬‬

‫قرن نهم و ابتدای قرن دهم میالدی نگاشته اند‪.‬‬

‫نگارش و جمع آوری احادیث که به دساتور خلفا انجام میشاد و از طرف آنان پاداش داده میشاد‪ ،‬به نگارش‬
‫سیره ی نبوی انجامید‪ .‬سیره ی نبوی کلید در قرآن نزد مسلمانان است‪ .‬سیره ی نبوی را تاریخ نگاران‬
‫معروفی به دسااتور خلیفه نگاشااتند‪ .‬از میان آنان می توان به ابن هشااام در قرن نهم میالدی اشاااره کرد که‬
‫احتماال ادامه دهند ی تاریخ نگار معروف دیگری به نام محمد بن اسااااااحاق بن یسااااااار بوده اساااااات‪ .‬برای‬
‫مسااالمین سااایره ی نبوی هم همانند احادیث قابل اعتماد هساااتند‪ .‬اما می توان از میان داساااتان های جعلی و‬
‫دروغین به حقایقی دست یافت‪ :‬ابن هشام در مورد ورقه ابن نوفل می نویسد‪ :‬وی ناصری بود‪ ،‬او ناصری‬
‫‪126‬‬
‫شااااااااده بود و مطالب و علم کتب آنها را فراگرفته بود‪ ،‬او بهترین کسااااااای بود که به دین اهل کتاب‬
‫(یهودیان)اشااراف داشاات او کتب آنان را می خواند وهمچون یهودیان بر این کتاب تساالط داشاات‪ .‬البته نباید‬
‫نوشااااته های طبری را فراموش کنیم وی مساااایحی بود که به اسااااالم گرویده بود و در دربار خلیفه خدمت‬
‫میکرد و تاریخ می نگاشت‪ .‬او به احادیث بسیار اشراف داشت و پیشنهاد داد تا در کنار تاریخی که برای‬
‫پیامبر و خلفا می نگاشااات‪ ،‬تاریخی حماسااای و اغراق آمیز از حوادث صااادر اساااالم بنویساااد که مطابق با‬
‫خواسته های خلفا در راستای توجیه اسالم و قدرت خلفا باشد‪ .‬کتاب تاریخ طبری وی یکی از مهمترین و‬
‫رسمی ترین کتب تاریخی اسالمی است‪ .‬در ضمن او از جمله کسانی به شمار میرود که تفسیری مکتوب‬
‫و مدون از قرآن ارائه داد‪ .‬امروزه تفسااااااایر های وی از قرآن به عنوان منبع و مرجع برای مسااااااالمانان‬
‫بکارگرفته میشود‪ .‬اغلب این تفاسیر در محیطی ایرانی نگاشته شده است و حوادث و وقایعی را توصیف‬
‫میکنند که ‪ 200‬ساااال از زمان آن میگذشااات‪ .‬طبری و مفسااایرین دیگر به هنگام نگارش این تفاسااایر هیچ‬
‫گونه آگاهی از یهودی ناصریان‪ 127‬و نقش و تاثیر آنان در شکل گیری قرآن و اسالم نداشته اند‪ .‬و ادعای‬

‫‪.126‬در ادامه مفهوم (اهل کتاب) را که بارها در قرآن آمده است ‪ ،‬توضیح خواهیم داد‪.‬‬
‫‪ .127‬کریستف لوکزامبورگ ‪ Christoph Luxenberg‬معتقد است که مفهوم بعضی از کلمات قرآنی را تنها میتوان از طریق شناخت زبان‬
‫سریانی و فرهنگ مردمانی که به این زبان تکلم میکردند‪ ،‬در کرد‪ .‬او این مطلب را در کتاب )‪)La Lecture Syro-araméenne du Coran‬‬
‫مطرح کرده است‪.‬‬

‫‪72‬‬

‫تفساااایر قرآنی را داشااااتند که بساااایار نامفهوم و غیر قابل در‬
‫برای تفسیر قرآن به خود قرآن رجوع میکردند‪.‬‬

‫می نمود ‪ .‬نکته ی جالب اینجاساااات که آنان‬

‫عامل مهم دیگری که باعث شکل گیری اسالم گردید سقوط امویان در سال ‪ 750‬میالدی بود‪ .‬سپاه مروان‬
‫دوم در پیکار با سپاه سفاح( سفاح به معنی خونریز) شکست خورد و سلسله ی امویان سقوط کرد‪ .‬این که‬
‫فکر کنیم در دوران عبدالملک تمامی اغتشاااااااشااااااات و اختالفات در درون امت عرب به کل از بین رفت‬
‫کامال اشتباه است‪ .‬در دوران حکومت امویان همواره اعتراضات نسبت به آنان وجود داشت و دلیل اصلی‬
‫این اعتراضات‪ ،‬اغتشاشات و مخالفت ها بخاطر آشفتگی سیاسی‪ ،‬مذهبی و دستکاری ها در دین جدید بود‪.‬‬
‫این آشفتگی ها‪ ،‬آتش اعتراضات را شعله ور میکرد‪ .‬تا قبل از سقوط‪ ،‬امویان مرتبا مجبور بودند سپاهیانی‬
‫را برای ساارکوب مخالفین و تساالیم آنها به جنگ با آنان بفرسااتند و اقتدار حکومت خود را تثبیت کنند‪ .‬در‬
‫آن دوران امویان نسااخه های دیگر و متفاوت از قرآن را از بین میبردند و مخالفین خود را ساار به نیساات‬
‫میکردند‪ .‬و با اساااتبداد حکومت میکردند‪ .‬امویان کساااانی بودند که واژه ی اساااالم و مسااالمان را در ساااال‬
‫‪ 720‬میالدی ابدا کردند ‪ .‬در زبان عربی اسااالم به معنی تساالیم اساات و مساالمان به معنی کساای که تساالیم‬
‫شااده اساات‪ .‬یعنی مساالمانان‪ ،‬تساالیم و گردن نهاده به امر خلیفه و دسااتورات اسااالم بودند‪ .‬واژه ی اسااالم و‬
‫مسلمان به خوبی سختی و خشونت خلیفه اموی و همچنین مفهوم عمیق و ژرف دین اسالم (که به اسارت‬
‫در آوردن انسااان اساات) را نشااان میدهد‪ .‬همانطور که پیشااتر گفته شااد خلفا هدف ایجاد حکومت خداوند بر‬
‫زمین را دا شتند و میخوا ستند ری شه ی بدی و گناه را در زمین بخ شکانند اما قبل از این کار می بای ست با‬
‫تشکیل دینی جعلی‪ ،‬سلطه و حاکمیت خود را شرعی جلوه میدادند‪ ،‬دینی که به آنها اجازه میداد تا آنان قائم‬
‫مقام خداوند بر زمین باشااااند‪ .‬پس در نگاه آنان ‪:‬هر کسههههی که تسههههلیم آنان می بود و دسههههتورات آنان را‬
‫رعایت میکرد‪ ،‬در واقع تسلیم خداوند و دین الهی می بود و مومن واقعی به شمار میرفت‪.‬‬
‫به همین علت مخالفت ها با سااااطله و حکومت خلیفه باالگرفت‪ .‬و در میان مخالفین ساااارسااااخت امویان می‬
‫توان از یاران و پیروان علی نام برد‪ .‬پیروانی که از دیرباز با امویان مخالف بودند‪ .‬در کنار آنان مردمانی‬
‫از ایران زمین نیز با آنان هم پیمان شاااااااده بودند و به مخالفت با امویان در آمده بودند‪ .‬به این مخالفان‬
‫حکومت امویان بایسااااااتی فرزندان قبیله ی قریش را نیز اضااااااافه کرد زیرا همانطور که میدانیم فرزندان‬
‫همین قبیله ی قریش با غلبه برامویان ساالسااله ی عباساایان را شااکل می دهند‪ :‬در واقع ساافاح یک قریشاای‬
‫بود که فرماندهی سااپاه مخالفین را بر عهده گرفت و در سااال ‪ 750‬میالدی باعث سااقوط ساالسااله ی امویان‬
‫شاااد‪ .‬او خود را اولین خلیفه ی عباسااای نامید و بغداد را پایتخت حکومت خود قرار داد‪ .‬سااالساااله ی او تا‬
‫قرن ساایزدهم میالدی ادامه داشاات‪ .‬او مفهوم جدیدی را به اسااالم اضااافه کرد و آن این بود که اززمان وی‬
‫به بعد‪ ،‬اعراب مسااالمان و مردمانی که از اقوام و ملیتهای دیگر بودند ولی به اساااالم در آمده بودند‪ ،‬با هم‬
‫برابر و برادر شدند‪ .‬او این ایده و مفهوم را مطرح کرد زیرا در زمان وی مردمان زیادی از ایران زمین‬
‫به دین اسالم روی آورده بودند‪ .‬او به اسالم بُعدی جهانی داد‪ ،‬اسالمی که پیشتر دین اعراب بود و اعرابی‬
‫که آمده بودند تا به واسطه ی دین شان بر دنیا حکومت کنند‪.‬‬

‫‪73‬‬

‫تثبیت اسالم‬
‫در اواخر قرن دهم میالدی‪ ،‬اساااالم سااااختاری نظام مند و منساااجم یافت‪ .‬اجزای دین جدید ‪،‬همگی گرد هم‬
‫قرار گرفته شااااااادند‪ .‬قرآن مرجع و پایه ی این دین قرار گرفته شاااااااده بود(گرچه همانطور که میدانیم اگر‬
‫تفاساااایرقرآن را از قرآن برداریم‪ ،‬قرآن کتابی بس گنگ و نامفهوم میشااااود‪ ).‬احادیث و ساااایره نبوی نیز به‬
‫اسالم اضافه شده بود و( همانطور که گفتیم) داستان های خیالی و گاها َ افسانه ای در خصوص دوران قبل‬
‫و صدر اسالم شکل گرفته شده بود‪ .‬داستان های خیالی و افسانه ای برای دوران زندگی پیامبر و شرایط‬
‫اجتماعی قبل و به هنگام شکل گیری اسالم ساخته شد‪ .‬این داستان های خیالی ادعا داشتند که بت پرستی‬
‫و جهالت قبل و در صدر ا سالم رواج دا شته ا ست(در صفحات پی شین ن شان دادیم که به هیچ وجه اینطور‬
‫نبوده)‪ .‬در کل ساااااااختاری نظام مند و منسااااااجم که هماهنگ می نمود شااااااکل گرفت‪ .‬در کنار تمام این ها‬
‫شریعت اسالم نیز به تدریج شکل گرفت‪ .‬ساختار های اسالم در زمان خلفایی همچون هارون الرشید و‬
‫ماَمون منساااجم تر گشااات این دو به هنر‪ ،‬فناوری و تفکر بها میدادند و باعث شاااکوفایی آنها شااادند‪(.‬دوران‬
‫این دو خلیفه را دوران طالیی اسالم می نامند‪ ).‬در زمان ماَمون جریانی با اندیشه هایی منتقدانه نسبت به‬
‫دین ا سالم شکل گرفت که به جریان معتزله معروف ا ست‪ .‬ا ساس تفکر آنها بر خردگرایی و آزاد اندی شی‬
‫بود و آنان معتقد بودند که قرآن کتابی اساات که به دساات بشاار نوشااته شااده اساات و به مخلوق بودن قرآن‬
‫اعتقاد داشااتند‪ .‬جریان معتزله و تفکرات آنان واکنش تند و سااخت پیروان علی بن اسااماعیل اشااعری به نام‬
‫اشاااااعره را در پی داشاااات‪ .‬آنان توانسااااتند خلیفه ی وقت (متوکل) را متقاعد کنند تا آنان را برای از میان‬
‫بردن جریان معتزله کمک کند‪ .‬بسیاری از پیروان جریان معتزله به شدت مورد شکنجه قرار گرفتند‪ .‬پایه‬
‫های مکتب دگماتیسااااام اشاااااعری به تدریج مساااااتحکم گشااااات و تفکرات این مکتب بدل به یکی ازمهم ترین‬
‫زیربناهایی تفکر اساااالمی گشااات‪ .‬در قرن یازدهم میالدی ساااه تصااامیم بزرگ توساااط عالمان دینی مکتب‬
‫اشعری و خلفای وقت که از آنان حمایت میکردند اتخاذ شد‪ ،‬تصمیماتی که تا به امروز پا برجا هستند‪.1 :‬‬
‫متون دگماتیک قرآن توسط بشر نوشته نشده اند‪ :‬قرآن کتابی آسمانی است که محمد به هنگام معراج آن‬
‫را مشاهده کرده است‪ .2.‬قائده ی ناسخ و منسوخ آیات قرآن‪ :‬اول باید بدانیم که ناسخ‪ ،‬یعني آنکه آیه اي‬
‫از قرآن که دیرتر وحی شااااده‪ ،‬میتواند آیه ی که زودتر وحی شااااده اساااات را تغییر بدهد‪ ،‬به آیه ی هم که‬
‫تغییر پیدا میکند منساااوخ گویند‪ ،‬یعني آیه که نساااخ شاااده اسااات‪ .‬پس یعنی اگر دو آیه در تناقض با یکدیگر‬
‫باشاااند آن آیه ای که دیرتر وحی شاااده باشاااد ناساااخ و برتر اسااات و باید به آن اساااتناد کرد‪ .‬با این کار آنان‬
‫توانسااااتند تناقضاااااتی را که میان آیات قرآن وجود داشاااات را از بین ببرند‪ .‬همانطور که میدانیم آیات مکی‬
‫زودتر از آیات مدنی نازل شدند‪ .‬محتوی آیات مکی بیشتر صلح طلبانه و مسالمت آمیز است ولی محتویات‬
‫آیات مدنی جنگ طلبانه و ستیزه جویانه است‪ .‬و طبق قائده ی ناسخ و منسوخ آیات مدنی چون دیرتر نازل‬
‫شاادند برتر و بیشااتر قابل اساانتاد هسااتند‪ .‬پس وقتی دو آیه مکی و مدنی در تناقض باشااند آیه ی مدنی یعنی‬
‫آنکه محتوی خشااونت طلبانه دارد برتر اساات و بیشااتر قابل اعتماد اساات‪ .128‬خلفا به کمک این قائده توجیه‬
‫کاملتر مذهبی و دی نی برای خشاااااانونت و رفتارهای خصاااااامانه ی خود یافتند‪ .‬حال می توان فهمید چرا در‬
‫نگارش قرآن اینقدر به تفکیک آیات مکی و مدنی اصاارار ورزیده شااده اساات‪ .‬و اینکه چرا بیشااتر به آیت‬
‫‪.128‬آیه های ‪ 106‬از دومین سوره ی قرآن با آیه ی ‪ 101‬از شانزدهمین سوره از قرآن در تناقض است وحکم به نفع آیه ی دوم است زیرا دیرتر‬
‫نازل شده است‪.‬‬

‫‪74‬‬

‫مدنی که محتوی خشااونت طلبانه و ساالطه طلبانه دارند‪ ،‬اسااتناد میشااده و می شااود‪ .‬آیاتی که خلفا بیشااترین‬
‫بهره را از آنان میبردند زیرا همانطور که گفتیم کسی که تسلیم اسالم بوده باید تسلیم امر خلیفه‪ ،‬قائم مقام‬
‫خدا در زمین هم می بوده ا ست‪ .3.‬درب های اجتهاد (در میان اهل سنت) ب سته شد ‪ :‬کو شش و تفکر در‬
‫باب دین ا سالم و تف سیر متون قرآنی از آن دوران متوقف شد‪ .‬آنان اینطور یافتند که تحقیق و تف سیر متون‬
‫میتواند به نظم و انساااجام قرآن صااادمه بزند ازاین رو دسااات به اینکار زدند‪.‬از آن تاریخ به بعد ‪،‬تفسااایر و‬
‫تحلیل متون قرآنی در کشور های اسالمی ممنوع است‪.‬‬
‫درکنار این سااه تصاامیم مهم ‪ ،‬به محمد تقدس ویژه ای دادند ‪ ،‬و حوادث و اتفاقات صاادر اسااالم و دوران‬
‫خلفای راشدون را مقدس جلوه دادند‪ .‬از آن دوران به بعد با هرگونه تغییرو تحول به شدت برخورد شد‪ .‬و‬
‫در دین اسااالم تغییرات محسااوس شااکل نگرفت‪ 129.‬اما رفتار مساالمین از آن تاریخ به بعد بنا به شاارایط‬
‫متفاوت بود‪ :‬یعنی وقتی مسااااالمانان در سااااارزمینی دیگر در اقلیت بودند و یا نگاهی بدبینانه به آنها وجود‬
‫دا شت‪ ،‬از آنها خوا سته می شد که رفتاری حاکی از میانه روی و م سالمت را در پیش بگیرند ولی وقتی در‬
‫موضااع قدرت قرار می گرفتند‪ ،‬وخلیفه ای مقتدر از آنان حمایت میکردند از آنها خواسااته میشااد تا رفتاری‬
‫جنگجویانه و تندرو را در پیش بگیرند‪ .‬همانطور که گفته شد و توضیح داده شد‪ ،‬از قرن دهم به بعد تغییر‬
‫و تحولی چشمگیر و مدرن در باب اسالم صورت نگرفت و طبق مکاتب چهارگانه ی اهل سنت صحت‬
‫این گفته را میتوان تصدیق کرد‪ .‬و مسلمانان نسل هاست که اسالم ساختگی با داستان های خیالی اش را‬
‫باور دارند و نمی دانند ریشه و خاستگاه آن چه بوده است‪.‬‬

‫‪.129‬با اینکه آیات مکی توسط آیات مدنی منسوج میشوند ولی اسالم از این آیات بنا به شرایط استفاده میکند‪ :‬یعنی وقتی مسلمانان در اقلیت هستند و‬
‫یا توان مبارزه را ندارند به آیات مکی رجوع می شود و آنها را قابل استناد مینامند یعنی آیاتی که میانه روی و مسالمت را پیشنهاد میکنند ولی در‬
‫موقعی که در موضع قدرت قرار میگیرند‪ ،‬و قدرتشان برتر از دیگران است به آیات مدنی رجوع می کنند و جنگ و میل به سلطه طلبی خود را به‬
‫نمایش میگذارند‪.‬‬

‫‪75‬‬

‫سنی و شیعه‬
‫حال در این قسمت به تفاوت های دو فرقه ی شیعه و سنی میپردازیم بی آنکه بخواهیم‪ ،‬این دو فرقه را‬
‫در جزئیات پیچیده شااان بررساای کنیم‪ 15 (.‬درصااد جمعیت مساالمانان را شاایعیان تشااکیل میدهند‪ ).‬با اینکه‬
‫فرقه ی تشاااایع برخا سااااته از علی اساااات و پیروانش در ایران ساااااکن بودند و با امویان به مخالفت در آمده‬
‫بودند‪ ،‬اما می توان گفت که هسااته ی اصاالی دو فرقه ی شاایعه و ساانی یکسااان اساات‪ :‬هر دو فرقه به یک‬
‫قرآن اعتقاد دارند( گرچه شیعیان معتقدند که در قرن شانزدهم میالدی‪ ،‬قرآنی که در دست اهل سنت بوده‪،‬‬
‫توسااااط آنها تحریف شااااده اساااات)‪ ،‬هر دو فرقه‪ ،‬ساااایره ی نبوی را مبنای دین خود قرار می دهند و تقریبا‬
‫اصول شریعت این دو فرقه با یکدیگر مشابه است‪ .‬برای فهم تفاوت های این دو فرقه نخست باید هسته و‬
‫ریشاااه ی مشاااتر این دو فرقه را کنار بگذاریم‪ .‬با کنار گذاشاااتن ریشاااه ی مشاااتر این دو‪ ،‬می توانیم به‬
‫تفاوت های این دو پی ببریم‪ :‬فرقه ی سنی‪ ،‬فرقه ی طبقه ی نظامی جامعه اسالمی بوده است و اهل سنت‬
‫در طول تاریخ به دنبال کشااور گشااایی و فتوحات ساارزمین های دیگر بوده اند‪ ،‬این در حالی اساات که در‬
‫تشااایع نگاهی عرفانی وجود دارد که خاساااتگاه این دید و نگاه به علی نسااابت داده میشاااود‪ ،‬تشااایع بیشاااتر به‬
‫مسئله ی آخر الزمان و حکومت الهی اسالمی آخر الزمان میپردازد از این رو به تقویت سیستماتیک ایمان‬
‫پیروانش میپردازد‪ .‬به همین خاطر اساااات که درتشاااایع نهاد هایی وجود دارند که روحانیان رده باال در آن‬
‫فعالیت میکنند و مسائل سیاسی را تحت نظر دارند و کنترل میکنند‪ .‬می توان گفت که این بزرگترین فرق‬
‫میان این دو فرقه است و دلیل اصلی مخالفت پیروان علی با خلیفه های وقت بوده است زیرا همانطور که‬
‫گفته شد آنها به دنبال ایجاد نهاد هایی متشکل از روحاینون بودند که بر کار خلیفه وقت میتوانست نظارت‬
‫کند‪ .‬در نهاد هایی که تشکیل می دادند‪ ،‬روحانیون شیعه هرآنچه که به نفع آنها بود و از تشیع دفاع میکرد‪،‬‬
‫را می ساختند و می نوشتند و برای آنها توجیهات مذهبی و مستنداتی جعلی می ساختند ومستندات خود را‬
‫تاریخی و حقیقی نشان می دادند‪ .131‬از این رو میان این دو فرقه همواره دشمنی و اختالف وجود دارد‪.‬‬
‫‪130‬‬

‫ایدئولوژی موعود گرای اسالم‪ ،‬همانند تمامی ایدئولوژی های موعود گرا که منطق شان بر پایه ی توهمات‬
‫غیر واقعی است‪ ،‬ریشه ی اصلی جنگ ها و اختالفات شدید میان شیعه و سنی است ؛ در دیدگاه اسالمی‬
‫دنیا محل پیکار پاکان و ناپاکان اسااااااات و پاکان تا جایی باید بجنگند که دیگر ناپاکی بر روی زمین وجود‬
‫نداشااااته باشااااد‪ ،‬در این دیدگاه بدترین چیز وجود فرد منافق اساااات‪ .‬شاااایعیان ‪ ،‬ساااانی ها را منافق میدانند و‬
‫همینطور برعکس‪ .‬هر فرقه ای سهههههعی میکند تا وجود ناپاکی در فرقه ی دیگر را اثبات کند تا از این رو‬
‫پاکی خود و هدف خود را اعالم کند‪ .‬این دقیقا کاری است که این دو فرقه میکنند‪ .‬از این رو میتوان گفت‬
‫که این دو فرقه و در کل اسالم از درون همواره در حال جنگ است‪.‬‬
‫در خصااااوص تفاوت های دیگر این دو فرقه میتوان به این موضااااوع اشاااااره کرد که از میان احادیثی که‬
‫وجود دارد‪ ،‬دو فرقه حدیث های متفاوت از یکدیگررا اساااااتفاده میکنند‪ .‬شااااایعیان ‪132‬از احادیث مربوط به‬
‫‪ .130‬منظورمان از شیعه‪ ،‬شیعه ی دوازده امامی است که حدود ‪ 90‬درصد شیعیان تابع این فرقه هستند‪.‬‬
‫‪ .131‬به همین دلیل است که در طول تاریخ به تدریج شیعیان به دشمنی با خلفای راشدون می پردازند( این در حالی است که در اهل سنت آنها را‬
‫بسیار محترم می دانند) و در نهایت به این نتیجه میرسند که آنان خائنین دین اسالم بوده اند‪.‬‬
‫‪ .132‬نود درصد شیعیان را شیعیان دوازده امامی تشکیل میدهند‪ ،‬اما فرقه های دیگری هم وجود دارد مثل شیعه ی اسماعیلیه که به هفت امام و‬
‫شیعه ی زیدیه که به پنج امام اعتقاد دارند‪ .‬البته اقلیت های شیعی دیگر را همچون دروز‪ ،‬علویان ‪ ،‬نزاریه و غیره را نباید از یاد برد‪.‬‬

‫‪76‬‬

‫محمد و دوازده امام بهره میبرند‪ .‬آنان به دوازده امام اعتقاد دارند و دوازدهمین امام نامش محمد الحسااااااان‬
‫العسااااکری اساااات‪.‬آنها اعتقاد دارند که وی در قرن نهم میالدی به اذن خدا از دیدگان پنهان گشااااته و روز‬
‫موعود بازخواهد گشاات‪ .‬دو شاااخه ی بزرگ اسااالم داسااتانی متفاوت از روز موعود و پایان دنیا ارائه می‬
‫دهند اما داسااتان هر دو در سااه چیز با یکدیگر مشااابه اساات‪ .1.‬حکومت هللا بر زمین برقرار میشااود‪.2 .‬‬
‫روز قیامت فرا میرساد‪ .3 .‬منجی عالم بشاریت یعنی مهدی (یعنی هدایت شاده)می آید‪ .‬مهدی فرا می رساد‬
‫و به همراه مسااالمانان با ناپاکان که در صاااف ضاااد مسااایح قرار گرفته اند‪ ،‬میجنگد‪ .‬و حکومت هللا را در‬
‫زمین برقرار میکند و مسااااااالمین ‪ ،‬برگزیده گان و نمایندگان حکومت الهی بر زمین خواهند بود‪ .‬نباید‬
‫فراموش کرد که عیسی نیز باز میگردد(مسلمانان معتقدند که عیسی به صلیب کشیده نشده و در آ سمان ها‬
‫ساات) و مهدی را در جنگش کمک میکند‪ .‬در حالی که شاایعیان اعتقاد دارند محمد الحساان العسااکری همان‬
‫مهدی اساات‪ ،‬ساانی ها معتقدند که آخرین خلیفه ی مساالمین مهدی خواهد بود و این یکی از مهمترین تفاوت‬
‫های میان شااایعه و سااانی اسااات‪ .‬به نظر میرساااد مهدی همان عیسااای باشاااد زیرا طبق احادیثی که بخاری و‬
‫مسلم معتقدند که آن ها را أنس بن مالك الخزرجي األنصاري ‪ 133‬روایت کرده است‪ ،‬مهدی عنوانی است‬
‫که به عیسی تعلق داشته است‪.‬‬
‫حال پس از مطرح کردن موضاوع شایعه و سانی کم کم به پایان شارح اتفاقات و وقایع حقیقی صادراساالم‬
‫نزدیک میشاااااویم‪ .‬آنچه که دریافتیم این بود که مسااااالمانان داساااااتان های تاریخی کامال متفاوت و خیالی از‬
‫وقایع صدر اسالم ساخته اند و حقیقت قبل و صدر اسالم کامال متفاوت از آنچه نگارش گشته‪ ،‬بوده ا ست‪.‬‬
‫همچنین دریافتیم که خاستگاه حقیقی اسالم دین یهودی ناصریان بوده است یهودی ناصریانی که مسلمانان‬
‫آنها را به کل از تاریخ خودشان حذف کردند و اینکه آنها دینشان را تصاحب کردند را کامال انگار کردند‪.‬‬
‫و با تصاحب دین و تحریفات فراوان آنان خود را یگانه پادشاهان دنیا دانستند‪.‬‬
‫اما قبل از آنکه نگارش این کتاب را به پایان ببریم ‪ ،‬قصاااااااد داریم ساااااااازوکاری که امکان تحریفات را به‬
‫مساالمانان داد را بررساای و تحلیل کنیم‪ .‬در کنار تحلیل این سااازوکار‪ ،‬کلید هایی را برای خوانش قرآن به‬
‫شما میدهیم که به کمک آنها میتوان رد پای حقیقت ریشه و خاستگاه اسالم را فهمید‪.‬‬

‫‪http://www.cirs-tm.org/Nouvellesdecouvertes/Science%20pour%20l%27Heure/SPLH%20html/SPLH-part1/SPLH%209f.htm#43a 133‬‬

‫‪77‬‬

‫کلید های خوانش گفتمان اسالمی برای فهم خاستگاه حقیقی اسالم‬
‫همانطور که پیشااتر نیز گفتیم قرآن در ابتدا همان متون یهودی ناصااریان بود و به تدریج و به مرور زمان‬
‫با دساااااتکاری های فراوان و تغییرات عمده در متون یهودی ناصاااااریان ‪ ،‬قرآن که امروزه نیز شااااااهد آن‬
‫ه ستیم‪ ،‬شکل گرفت‪ .‬این کتاب یکی از کتبی ا ست که بی شترین تغییرات و تحریفات را به خود دیده ا ست‪.‬‬
‫از همین روست که در و فهم متون آن بسیار سخت و دشوار می نماید‪ .‬می توان اینطور اذعان کرد که‬
‫این کتاب بدون تفاساایر و متونی که برای آن نوشااته شااده‪ ،‬خیلی قابل فهم نیساات‪ .‬همچنین تفاساایر و متونی‬
‫که برای فهم قرآن به کار گرفته شااده نیز دساات خوش تغییرات و دسااتکاری قرار گرفته اساات‪ .‬در مجموع‬
‫فهم و در قرآن تا ق بل از تحقی قات ادوارد ماری گا له ‪ Edouard-Marie Gallez‬بر روی یهودی‬
‫ناصااریان‪ ،‬بساایار سااخت و دشااوار بود ‪،‬اما به کوشااش وی قدم بزرگی در راسااتای فهم متون و گفته های‬
‫اسااالمی شااکل گرفت‪ .‬گرچه هنوز هم جای برای کنکاش و تحلیل متون تحریف شااده وجود دارد‪ .‬اما قدم‬
‫بزرگ و ارزشمند وی راه همواری را پیش رو آیندگان قرار داده است‪ .‬در این مجال به بررسی چندی از‬
‫تحریفات اسالم می پردازیم‪.‬‬
‫همانطور که پیشاتر هم گفته شاد به دو شایوه اصالی متن قرآن مورد تحریف قرار گرفت‪ .‬نخساتین شایوه ی‬
‫تحریف از زمان خالفت اولین خلفای اسااالم تا زمان خالفت عبدالمالک ادامه داشاات‪ .‬خلفا مسااتقیما متون‬
‫قرآنی را د ستکاری میکردند و آنها را تغییر میدادند‪.‬آنان متونی به قرآن ا ضافه میکردند و یا متونی را که‬
‫دلخواهشاااااان نبود از آن حذف میکردند‪ .‬آنان همچنین کاغذ یا پوسااااات حیوانات و یا لوحه که متن قرآن بر‬
‫روی آن نوشاااته شاااده بود‪ ،‬را به طور ناقص پا می کردند(در واقع نوشاااته هایی که به نفع آنان نبود) و‬
‫روی آن را دوباره یا چند باره طبق میلشااااااان می نگاشااااااتند و یا به متنی ‪ ،‬کلمات و جمالتی را اضااااااافه‬
‫میکردند‪ .‬کاتبین خلفا نیز ترتیب آیه ها را خردمندانه عوض میکردند‪ .‬به این شااااااایوه از تحریف‪ ،‬تحریف‬
‫متنی میگویند که نمونه های بارز آن را هنگام تحلیل دست نوشته ی قرآنی به نام صنعا‪ 134‬یافت‪.‬‬

‫‪ .134‬صنعا از قدیمی ترین دست نوشته هایی قرآن است که در سال ‪ 1972‬در مسجد جامع یمن کشف شده است‪ .‬این نسخه از قرآن با قرآن خلفای‬
‫اسالمی صدر اسالم هماهنگی ندارند و یکسان نیست‪ .‬ویقینا از حکم خلفا مبتنی بر حذف قرآن هایی ناهمگون در امان مانده است‪ .‬بعضی از متون‬
‫آن به نیمه ی دوم قرن هفتم بازمیگردد یا شاید هم کمی پیشتر از آن‪ .‬مقامات یمنی ازکتیبه شناسی به نام گرد رودیگر پوآن ‪Gerd Rüdiger Puin‬‬
‫خواستند تا او بر روی این متون ( حدود ‪12000‬نسخه) تحقیق کند‪ .‬وی به همراه همکارانش روی این مجموعه ی ارزشمند تحقیق کرد‪ .‬همانطور‬
‫که گفته شد این نسخه از قرآن جزو قرآن های ناهمگون با قرآن خلفا است‪.‬این متون جزو منابع مطالعاتی ادوارد ماری گالز بوده است‪ .‬این کشف‬
‫و تحقیقات باعث ناراحتی مقامات یمنی شد‪ .‬محققان نامی دیگری نیز روی این متون کار و تحلیل کرده اند که از میان آنها میتوان از آسما هیاللی‬
‫نام برد وی کتابی با عنوان دنیای انجیل ‪ Le Monde de La Bible‬نگاشته است که نقطهی آغارین این کار مقاله ای با نام‬
‫‪ Le Palimpseste de Sanaa et la Canonisation du Coran : Nouveaux Développements‬بوده است ‪ .‬که آدرس اینترنتی آن‬
‫‪https://www.academia.edu/7281199/_Le_palimpseste_de_%E1%B9%A2an%CA%BF%C4%81_et_la_canonisati_on‬‬
‫‪ __du_Coran_nouveaux_%C3%A9l%C3%A9ments‬می باشد‪.‬‬

‫‪78‬‬

‫حال به توضااایح دومین شااایوه از تحریف می پردازیم‪ .‬در زمان عبدالمالک زبان نوشاااتاری عربی تثبیت‬
‫شااد و قرآنی که در دسااتان خلیفه بود میان مردم پخش شااد‪ .‬از این رو دسااتکاری مسااتقیم قرآن دیگربساایار‬
‫سخت گشته بود‪ .‬این راه با آمدن تکنیک دستکاری واژگان و ساختار جمله به تدریج از بین رفت‪ .‬مثال آن‬
‫ها با دستکاری هایی جمله های معلوم را تبدیل به جمله های مجهول میکردند‪ .‬و یا معنای کلمات را تغییر‬
‫میدادند و یا جور دیگر نشان میدادند‪ .‬نام های درون قرآن را به افراد یا مکان هایی که می خواستند نسبت‬
‫میدادند و با این کار معنی جدیدی به متون قرآنی میدادند‪ .‬آنها از تکنیک های دیگری همچون سااااااااخت‬
‫تفساایر برای متون قرآنی بکار میبردند تا بدین ترتیب به قرآن معنا و مفهومی را که می خواسااتند بدهند‪ .‬و‬
‫گاهی هم اتفاقات تاریخی جعلی و خیالی می سااااختند و برای تفسااایر قرآن بکار می گرفتند‪ :‬به عنوان مثال‬
‫دا ستان خیالی معراج محمد که قدرت تخیل کاتبین گما شته شده در دربار را ن شان میدهد‪ .‬این نوع تحریف‬
‫در دسته ی تحریف واژگان‪ ،‬ساختار ها و گفته ها طبقه بندی میشود‪ .‬از این سبک تحریف ها این روز ها‬
‫نیز وجود دارند و عالمان ا سالم(کنکوردی ست ها) با ا ستفاده از تکنیک هایی سعی میکنند حقایق علمی را‬
‫از دل آیات قرآن پیدا کنند‪.‬و بگویند که این حقایق در زمان صدر اسالم در دل قرآن بوده است درحالی که‬
‫این حقایق نه برای محمد و نه هم عصااااااارانش قابل در نبوده اسااااااات‪ .‬این گونه تحریفات گاهی بسااااااایار‬
‫‪79‬‬

‫م ضحک و خنده دار‪ 135‬می نماید‪ .‬آنان با این کار قرآن را معجزه می دانند و از اعجاز علمی قرآن سخن‬
‫به میان می آورند‪.‬‬
‫از یاد نبریم که این تکنیک ها بکار گرفته شااادند تا اصاااول دگماتیک اساااالم را شاااکل دهند‪ .‬آنها آنقدر این‬
‫تکنیک ها را بکار گرفتند که یاد و خاطره ی یهودی ناصااریان و دین آنها به کل به کناری گذاشااته شاادند‪.‬‬
‫اما از طریق این کتاب که چکیده ای از تحقیقات علمی بر روی اسالم است به حقایقی دست یافتیم‪ .‬فهم این‬
‫تحریف ها می تواند به ما کمک شایانی را در فهم گفتمان اسالمی بکند‪.‬‬
‫حال قصاااااااد داریم به بررسااااااای تعدادی از تحریفات قابل توجه همچون تحریف کلمات و عباراتی که به‬
‫یکتاپرساااتان ادیان دیگر اشااااره میکند و همچنین تغییرات مربوط به تاریخ و مکان خاساااتگاه و مبدا حقیقی‬
‫اسالم بپردازیم‪ .‬در ادامه رد پای این حقیقت در قرآن قابل مشاهده است‪.‬‬
‫مسلمان‪،‬مسیحی‪ ،‬یهودی و بت پرست از نگاه اسالم‬
‫پی شتر در مطالب قبلی گفتیم که اسالم ادعا میکند در محیطی ظهور کرده که بت پرستی و پرستش چندین‬
‫خداوند رواج داشااته اساات‪ .‬این در حالی اساات که از ده قرن قبلتر مساایحیت در خاور میانه گسااترش یافته‬
‫بوده است‪ .‬و آنان از قرن ها قبل به علت روابط تجاری که با یهودیان و مسیحیان داشتند با آنها به شکلی‬
‫مداوم در ارتباط بوده اند‪ .‬قبیله ی قریش و محمد نیز با آنان در ارتباط بوده است‪ .‬طبق چیزی که از قرآن‬
‫و روایات برداشااات میکنیم این اسااات که وی نیازی به این نداشاااته که از ادیان یهودیان و مسااایحیان برای‬
‫نوشتن قرآن الهام بگیرد‪ .‬زیرا فرشته ای از طرف خدا آیات را به او میگفته است‪ .‬محققین غربی تحقیقات‬
‫خود را از همین ادعای اسااالم آغاز کردند و این موضااوع را که چطور اسااالم به واسااطه ی محمد شااکل‬
‫گرفته است‪ ،‬بررسی کردند‪ .‬تصورشان بر این بود که وی از نمایندگان یهودی و مسیحی اطالعات کسب‬
‫و جمع آوری کرده است و سپس دین اسالم را شکل داده است‪ .‬آنان منکر این بودند و هستند که قرآن بر‬
‫محمد وحی گردیده است و معتقد هستند که نمی توان تاثیر دین و تفکر یهودی ناصریان را بر روی قبیله‬
‫ی قریش نادیده گرفت و ادعا کرد که آنان هیچ تاثیری از یهودی ناصاااااریان نگرفتند و اساااااالم ناگهان به‬
‫یکباره از هیچ و در میان بت پرستان پدید آمده است‪ .‬ولی آنان نکته ای مهمی را نمی دانستند‪.‬‬
‫به نظر میاید نکته ی مهمی که از دیدگان محققین غربی پنهان مانده بوده‪ ،‬مهارت و چیره دساااتی اسااات که‬
‫با آن یهودی ناصاااااریان را از دین و تاریخ خود حذف کردند‪ .‬یعنی خلفای وقت و کاتبین با دساااااتکاری بر‬
‫روی قرآن و تاریخشاااااان آنان را به کل حذف کردند‪ .‬آنان را به خوبی از خاطرات و قرآن حذف کردند و‬
‫در داسااتان هایی که ساااختند از همه یعنی از یهودی و مساایحی و غیره نام بردند جز از یهودی ناصااریان‪.‬‬
‫زیرا آنها دین یهودی ناصریان را تصاحب کرده بودند‪.‬‬
‫برای در بیشااتر این موضااوع که مساالمانان‪ ،‬دین یهودی ناصااریان را تصاااحب کردند‪ ،‬به تاریخ قبل از‬
‫شکل گیری ا سالم بر میگردیم جایی که پیمان دو ستی میان یهودی نا صریان و اعراب در سوریه و مدینه‬
‫‪ . 135‬عده ای از مسلمانان وجود این گونه از تحریفات را که امروزه جریان دارد میپذیرند و معتقدند که این کارها باعث خواری و خفت اسالم‬
‫میشوند‪http://www.miraclesducoran.com/scientifique_index.html .‬‬

‫‪80‬‬

‫شااکل گرفته بود‪ .‬این موضااوع که آنان دین یهودی ناصااریان را تصاااحب کردند را حتی می توان از میان‬
‫لغتاتی که امروزه نیز در قرآن و نزد مسلمین وجود دارد یافت‪ :‬لغات و اصطالحاتی که اعراب و یهودی‬
‫ناصااریان برای نامیدن پیروان ادیان دیگر نام میبردند‪ ،‬یکسااان بود و از مکتب یهودی ناصااری برخاسااته‬
‫بود‪ :‬آنان به مساایحیان عرب( و مساایحیانی که زبان سااوری‪-‬آرامی داشااتند) مشاارکین میگفتند(زیرا آنان به‬
‫پدر پساااار و روح القدوس اعتقاد داشااااتند) و یهودیان خاخامی را کفار به معنای کساااای که ایمان ندارد می‬
‫دانساااااتند‪ .‬یهودی ناصاااااریان و هم پیمانانشاااااان یعنی اعراب‪ ،‬یهودیان خاخامی و مسااااایحیان را اهل کتاب‬
‫میدانساااااتند یعنی کساااااانی که پیامبرانشاااااان دارای کتاب بوده اند‪ .‬و یقینا کتابی که از آن صاااااحبت میکردند‬
‫تورات‪ 136‬بوده اسااااااات‪ ،‬کتابی که خود آنها نیزاز آن به عنوان مرجع و رفرنس بهره میبردند‪ .‬پس طبق‬
‫تعریف یهودی ناصااریان و اعراب‪ ،‬اهل کتاب کسااانی بوده اند که تورات کتاب آنان بوده اساات‪ .‬و یهودیان‬
‫به خاطر وجود کتاب مشتر با یهودی ناصریان اهل کتاب نامیده شدند‪ .‬کلمه ی جالب دیگری که هم نزد‬
‫مسااااااالمین و هم نزد یهودی ناصاااااااریان وجود دارد‪ ،‬کلمه ی امت اساااااااات‪ .‬این کلمه که آنرا به معنای‬
‫قبیله‪،‬اجتماع یا حتی ملت می دانند‪ ،‬از تورات ‪137‬گرفته شده ا ست‪.‬و قبل از حذف یهودی نا صریان ‪ ،‬این‬
‫کل مه به مجموع یهودی ناصااااااار یان و اعراب اطالق میشااااااااد زیرا آ نان با هم مت حد بود ند وپروژه ی‬
‫موعودگرانه ی و ایمان مشاااابه و یکساااانی داشاااتند‪ .‬همانطور که گفتیم کلمه ی امت از تورات گرفته شاااده‬
‫اسااات و از (اُم) به معنی مادر سااااخته شاااده اسااات‪ .‬و به دوازده قبیله ی بنی اسااارائیل اشااااره میکند‪ ،‬یعنی‬
‫کسااانی که از قوم برگزیده هسااتند‪ .‬یهودی ناصااریان این کلمه را در پس سااالها نگه داشااته بودند و خود را‬
‫از این طریق قوم برگزیده میخواندند زیرا همانطور که پیشاااااتر گفته شاااااد‪ ،‬آنان خود را یهودیان حقیقی و‬
‫راسااتین می دانسااتند و دیگر یهودیان از نگاه آنان کفار بودند‪ .‬این موضااوع را حتی می شااود در قرآن نیز‬
‫یافت به شااااااارط آنکه قرآن را بدرساااااااتی و از روش آن بخوانیم‪(.‬به روش خوانش قرآن در ادامه خواهیم‬
‫پرداخت) هنگامی که یهودی ناصاااااااریان‪ ،‬اعراب را با خود متحد کردند و دین خود را به آنان آموزش‬
‫دادند‪ ،‬گفتند که آنان یعنی اعراب از قوم ابراهیم هستند و آنان نیز جزو امتشان به شمار می آیند‪ .‬و اینطور‬
‫امت متشکل از اعراب و یهودی ناصریان شکل گرفت‪.‬‬
‫امت عرب‪ -‬یهودی ناصااااری به حیات خود ادامه میداد که به یکباره اتفاقات سااااال ‪ 640‬میالدی رخ داد و‬
‫از آن سااال به بعد پروژه ی تصاااحب دین آنها و سااپس خذف آنها شااروع گشاات‪ .‬همانطور که پیشااتر نیز‬
‫گفتیم خلفای عرب همچون عمر و عثمان و غیره تالش بخصاااااااوصااااااای را برای تصااااااااحب دین یهودی‬
‫ناصاااااااریان انجام دادند‪ .‬آنان به متونی را که بعد ها قرآن را شاااااااکل داد‪ ،‬دسااااااات بردند‪ .‬آنان کلمه ی‬
‫النصااااره(نصاااارانی) که اشاااااره به یهودی ناصااااریان دارد را به سااااوره هایی اضااااافه کردند که در آنها از‬
‫سوءاعتماد به یهودیان خاخامی سخن آمده بود‪ .‬بعد ها‪ ،‬در قرون بعدی‪ ،‬تالش بر این شد که معنای حقیقی‬
‫کلمه ی نصاااارانی ‪ ،‬که به معنی یهودی ناصااااری اساااات مخفی بماند ‪ ،‬از همین رو کلمه ی النصااااره را‬
‫مسیحی معنا کردند‪ .‬دلیل اینکه خلفای عرب به سوره ی هایی که از یهودی خاخامیان بد میگفت و آنان را‬
‫غیر قابل اعتماد میخواند‪ ،‬کلمه ی النصرانی را اضافه کردند این بود که اعراب بعد از اتفاقات تاریخی که‬
‫‪ .136‬کلمه ی ‪ Bible‬دارای ریشه ای یونانی است و ریشه ی یونانی آن » ‪ « βιϐλία‬می باشد که به معنی کتب است‪ .‬و منظور از کتب‪( ،‬کتب تورات)‬
‫است‪ .‬برای اطالعات بیشتر دلیل اینکه چرا کلمه ی ‪ Bible‬همان کتب تورات است به لینک زیر رجوع شود‪.‬‬
‫‪http://www.alliancebiblique.fr/archives/l-origine-du-mot-bible?ref=Rolin‬‬
‫‪.137‬در کتاب سفر پیدایش ‪ ،25‬کلمه ی امت به معنای قبیله‪ ،‬اجتماع یا ملت می باشد‪.‬‬

‫‪81‬‬

‫در سال ‪ 640‬میالدی افتاد‪ ،‬از آنها بسیار متنفر شدند و اعتمادشان را نسبت به آنان از دست دادند‪.‬و کلمه‬
‫ی امت را تنها از مال خود دانستند و اعراب را قوم برتر قلمداد کردند‪.138‬‬
‫بدین شااکل و پس از تحریفات بساایاری که در دین و کتاب یهودی ناصااریان صااورت گرفت‪ ،‬دین اسااالم‬
‫شااکل گرفت‪ .‬این دین جدید برای توجیه خود نه تنها هیچ صااحبتی راجع به گذشااته ی تاریخی حقیقی خود‬
‫و دین یهودی ناصاااااریان که از دل آن شاااااکل گرفته‪ ،‬نمی کند بلکه هرگونه ارتباط میان این دین را با دین‬
‫یهودی ناصااریان رد میکند‪ ،‬و ادعا دارد که این دین نوین مسااتقیم از طرف خداوند نازل شااده و به انتخاب‬
‫خداوند شکل گرفته است‪ .‬آنان برای این ادعا که اسالم دین نوینی است‪ ،‬و هیچ ارتباطی میان این دین و‬
‫ادیانی همچون یهودیت وجود ندارد دساات به ساااخت داسااتان های خیالی زدند و با اسااتناد به داسااتان های‬
‫خیالیشااااااان ادعا کردند که اسااااااالم در محیطی برخاسااااااته که کمترین نشااااااانه هایی از تاثیر دین یهودیت و‬
‫مسیحیت در آنجا وجود داشته است و بت پرستی و پرستش خدایان متعدد مرسوم بوده است‪ .‬اما مشکل‬
‫اینجاساات که تفکر‪ ،‬گفتمان و ایدئولوژی اسااالمی بعد ازآنکه متون قرآنی توسااط عبدالمالک و خلفای بعدی‬
‫تثبیت گشااات و میان مردم پخش شاااد‪ ،‬شاااکل گرفت‪ .‬و چالشااای که با آن روبرو بودند این بود که باید متن‬
‫قرآن را که دیگر نمی توانستند بر آن چیزی اضافه یا کم کنند را با توجه به خواسته هایشان تغییر میدادند‪.‬‬
‫و معنای جدیدی به کلماتی که در متون قرآنی وجود داشااااااات‪ ،‬میدادند‪ .‬بدین ترتیب متود جدیدی برای‬
‫دستکاری متون قرآن شکل گرفت که بر پایه ی تغییر و جابه جایی معنایی کلمات می بود‪.‬‬
‫دسااااتکاری معنایی کلمه ی (النصااااره) یکی از مثال های بارز این گونه دسااااتکاری های معنایی کلمات‬
‫قرآنی اساات‪ .‬این کلمه در زمان عمر به قرآن اضااافه شااد و در ابتدا به معنای یهودی ناصااریان بود اما به‬
‫تدریج معنای آن تغییر کرد و النصااره به معنای( مساایحی) شااد‪.‬همانطور که گفتیم این کلمه در زمان عمر‬
‫به قرآن اضاااافه شاااد و این نشاااان از واقعیت کینه ی اعراب به یهودی ناصاااریان داشااات و گواهی بود بر‬
‫جدایی اعراب از یهودی ناصااااریان‪ .‬این تکنیک دسااااتکاری معنایی تا قرن دهم میالدی ادامه پیدا کرد‪ .‬و‬
‫مسااااااالمانان برای توجیه معنای جدید متون قرآنی احادیثی و روایات و تاریخی جعلی و با توجه به نیاز‬
‫های شان ساختند و به آنها ا ستناد کردند‪ .‬این طور شد که ا سالم شکل گرفت و کلمه ی امت از آن پس تنها‬
‫مختص مسلمانان شد‪( .139‬کلمه ی امت در ابتدا مختص اعراب بود اما از زمان حکومت عباسیان درهای‬
‫اسااالم بر جهانیان گشااوده شااد و کلمه ی امت اسااالمی شااکل گرفت‪ ).‬و یک مذهب دیگر به مذاهب دارای‬
‫کتاب اضافه گردید و یهودیت‪ ،‬مسیحیت و اسالم سه مذهب دارای کتاب نام گرفته شدند‪.‬‬
‫مفهوم ادیان دارای کتاب و به شمارآوردن اسالم به عنوان مذهب دارای کتاب‪ ،‬به اسالم رسمیت بخشید و‬
‫باعث شد تا این مذهب هم تراز با یهودیت و مسیحیت نشان داده شود‪ .‬البته اسالم با بیان اینکه آخرین دین‬
‫الهی و تکمیل کننده ی ادیان دارای کتاب اسااااااات پا فرا تر نهاد و خود را برتر از دو مذهب یهودیت و‬
‫مساایحیت دانساات‪ .‬این ایده ی ساااخته شااده توسااط مساالمانان به غیر از آنکه اسااالم را برتر از ادیان دیگر‬
‫نشان میداد مزیت و فایده ی دیگری نیز داشت و آن این بود که شباهت های زیاد میان اسالم ‪ ،‬یهودیت و‬
‫‪ .138‬این تحقیقات به همت محققینی همچون آنتوان موسالی و ادوارد ماری گاله صورت گرفته است‪.‬‬
‫‪ . 139‬همانطور که پیشتر گفتیم در ابتدا به مجموع اعراب و یهودیان امت میگفتند اما معنای آن تغییر کرد و مختص اعراب گشت و در دهمین آیه‬
‫از سومین سوره ی قرآن نوشته شده است که‪ :‬شما بهترین ا ّمتى هستید كه براى مردم ظاهر (برگزیده ) شده اید‬

‫‪82‬‬

‫مسیحیت را توجیه میکرد‪ .‬آنها با این مفهوم شباهت های میان متون مقدس یهودیان مسیحیان و مسلمانان‬
‫را توانستند توجیه کنند‪ .‬همانطور شباهت های میان شریعت کتب( یهودیان و مسیحیان) و اسالم‪ ،‬آیین ها‬
‫و مراسااام های تقریبا مشاااابه میان آنها را توانساااتند توجیه کنند‪ .‬گرچه بهتر و صاااحیح تر اسااات که اینطور‬
‫بگوییم که آنان شباهت هایی همچون شباهت در آیین ها و مراسم مذهبی و اندیشه های موعودگرانه میان‬
‫خودشان و یهودی ناصریان‪ ،‬را توجیه کردند‪.‬‬
‫بازگردیم به موضااوع دسااتکاری لغات‪ .‬این نوع دسااتکاری به خوبی حقیقت یهودی ناصااریان و تصاااحب‬
‫دین آنان را پنهان کرد‪ .‬از آن پس معنی کلمه ی الن صره تغییر داده شد و به معنای فرد م سیحی شد‪ .‬آنان‬
‫همچنین معنای کلمه ی کفار که به معنای (پنهان کاران‪،‬مخفی کنندگان بود) و به یهودیان خاخامی( که‬
‫حقیقت تورات را با تفاسااااااایر تلمود پنهان کرده بودند) اشااااااااره میکرد را تغییر دادند و معنای این کلمه را‬
‫خائن‪ ،‬کژدین و رد شده‪ ،‬دانستند‪ .‬با اینکار جلوی سواالتی که ممکن بود مسلمانان مطرح کنند را گرفتند‪.‬‬
‫مثال اینکه چرا به آن عده از یهودیان پنهان کار میگفتند ؟ یهودیان خوب یعنی آنهایی که به حقیقت تورات‬
‫اکتفا کردند و به آن اسااتناد میکردند‪ ،‬که بودند؟؟ چرا مساالمانان با آنان دوساات بودند؟؟‪ .‬مساالمانان همچنین‬
‫معنای کلمه ی مشااااااارکین را نیز تغییر دادند که در ابتدا به معنی مسااااااایحیان بود‪ .‬و گفتند که این کلمه به‬
‫معنای کسااای اسااات که به چند خدا ایمان دارد که در واقع منظورشاااان همان بت پرساااتان و افرادی بود که‬
‫مسلمانان آنها را در داستان هایشان ساخته بودند و دراین داستان های خیالی و ساختگی اسالم‪ ،‬آنها به‬
‫پرسااااتش خدایان متعدد می پرداختند‪ .‬و برای توجیه این که در آن دوران بت پرسااااتی و پرسااااتش چند خدا‬
‫رایج بوده باز هم داسااااتان های خیالی دیگری ساااااختند و گفتند که در صاااادر اسااااالم‪ ،‬جهل‪ 140‬و نادانی و‬
‫شاار رواج داشااته اساات‪ .‬همانطور که شاااهد هسااتیم تغییر معنایی هر کلمه‪ ،‬دسااتکاری‪ ،‬تحریف و ساااخت‬
‫داستان خیالی دیگری را می طلبیده است‪.‬‬

‫نمونه هایی از تغییرات و دستکاری ها در تاریخ واقعی اسالم در جهت شکل دادن به گفتمان اسالمی‬
‫همانطور که گفته شااد مساالمانان دساات به تغییر معنایی متون قرآنی می زدند اما نکته ی دیگری که باید به‬
‫آن اشاره کرد این است که آنان همزمان با انجام این کار‪ ،‬دست به تغییرات و دستکاری های دیگری نیز‬
‫می زدند‪ :‬آنان اجزا و عناصر تاریخی و جغرافیایی منشا حقیقی اسالم را دستکاری و جابجا کردند‪ .‬قطعا‬
‫هدف اولیه ی آنها پنهان کردن وجود یهودی ناصااااریان و تصاااااحب دین آنها بود‪ .‬و سااااپس با تغییرات و‬
‫دستکاری های فراوان در آنها ‪ ،‬گفتمان اسالمی را شکل دادند‪ .‬آنها برای حذف یهودی ناصریان و توجیه‬
‫خود‪ ،‬به کمک تفاسااایر سااااختگی‪ ،‬شاااواهد تاریخی را دساااتکاری کردند و تغییر دادند‪ .‬در میان این شاااواهد‬
‫‪ . 140‬این که مسلمانان می گویند که در قبل از اسالم یعنی در دوران جهالت دختران را زنده به گور میکردند چیزی جز یک افسانه نیست‪ .‬و‬
‫مسلمانان در آیه ی ‪ 59‬ام از سوره ی نحل دست بردن د و برای افسانه ی زنده به گورکردن دخترها‪ ،‬این آیه از قرآن را دستکاری کردند و به آن‬
‫طبق نیازشان معنا دادند‪ :‬در این آیه آمده است‪( :‬بخاطر بشارت تلخى كه به او داده شده‪ ،‬از میان مردم متوارى مى شود‪ ،‬درمانده است كه آیا این‬
‫دختر را همراه با ننگ و خفت نگاه دارد یا او را در خاك پنهان كند‪ .‬بدانیدكه چه بد قضاوت مى كنند‪ ).‬آنان از تکنیک دستکاری معنای یه کلمه‬
‫ب) را در خا پنهان کردن معنی کردند درحالی که معنای اولیه ی آن (تر کردن ‪ ،‬رها کردن)است‪.‬‬
‫استفاده کردند‪ .‬در این آیه (یَ ُد ُّ‬
‫سهُ فِي الت َُّرا ِ‬

‫‪83‬‬

‫تاریخی‪ ،‬قرآن مهمترین مثال و نمونه از آن اساااااات‪ ،‬قرآنی که آنقدر در آن دساااااات بردند که دیگر گنگ و‬
‫نامفهوم می نمایید‪ .‬و از میان شاااواهد مادی دیگر‪ ،‬به عنوان مثال می توان از دساااتکاری ها در نام مکان‬
‫ها نام برد‪.‬‬
‫آنان همچنین می بایست حقایق و شواهدی که به شکل شفاهی ‪ ،‬سینه به سینه منتقل میشد را تغییر میدادند‬
‫و تحریف میکردند‪ .‬بهترین راه برای تغییر این شاااواهد شااافاهی سااااخت حدیث بود‪ .‬اولین احادیث در پایان‬
‫قرن هشتم میالدی شکل گرفت و با گذر زمان‪ ،‬از کارخانه ی حدیث سازی مسلمین حدیث های ساختگی‬
‫بساااایاری ساااااخته شااااد‪ .‬هدف اصههههلی این احادیث و در کل تمامی این تحاریف این بود که با خاطرات باقی‬
‫مانده از وقایع حقیقی اسالم‪ ،‬تصویری آرمانی و خیالی از محمد و داستانی جعلی بسازند‪.‬‬
‫قصااد نداریم وارد جزئیات تمامی تغییرات و جابجایی هایی که در تاریخ حقیقی اسااالم رخ داده‪ ،‬بپردازیم‪،‬‬
‫و به اشاره به تعدادی از مهمترین تغییرات‪ ،‬اکتفا میکنیم‪.‬‬
‫نمونه ها یی از تغییرات و تحریفات جغرافیایی‪:‬‬
‫مهمترین تغییرات و جابجایی جغرافیایی را بی شک باید تغییر محل زندگی قبیله ی قریش‪ ،‬قبیله ی محمد‬
‫دانست( آنان در قسمت شمال غرب سوریه در نزدیکی های منطقه الذقیه زندگی میکردند) ولی این مکان‬
‫را برای مطابقت دادن با منطق شان تغییر میدهند و محل زندگی قبیله ی قریش و محمد ‪ ،‬مکه میشود‪ .‬نام‬
‫مکان ها‪،‬نام تپه ها و محل عبادتگاه اصلی ( یعنی ازاورشلیم به مکه) نیز تغییر میکند‪.‬‬
‫نمونه هایی از تغییرات و تحریفات اتفاقات تاریخی‪:‬‬
‫مسااالمانان داساااتان جنگ هایی که به فتح اورشااالیم منجر شاااد را به کل تغییر دادند و در تاریخ و گفتمان‬
‫اساااااااالمی این حوادث را جنگ های میان یاران پیامبر زمانی که در مدینه مساااااااتقر بود ‪ ،‬با مخالفین و‬
‫دشمنان مکی نشان دادند‪.‬‬
‫نمونه هایی ازتحریفات مربوط به چهره های تاثیر گذار و کلیدی‬
‫خوشاابختانه اسااالم نتوانساات وجود چهره های تاثیر گذار و کلیدی همچون مبلغین یهودی ناصااری را به‬
‫کل حذف کند‪ .‬در تاریخ و گفتمان اسااالمی از ورقة بن نوفل که مبلغی یهودی ناصااری بود سااخن به میان‬
‫آمده اسااات‪ .‬وی در تاریخ و گفتمان اساااالمی روحانی مسااایحی نشاااان داده شاااده اسااات‪ .‬در تاریخ و گفتمان‬
‫اساااالمی از بحیرا نیز ساااخن به میان آورده شاااده اسااات وی را نیز کشااایشااای مسااایحی نشاااان داده اند که در‬
‫داستان های خیالی اسالم وی نشانه های پیامبری در محمد می بیند‪.‬‬
‫تحریفات در مورد علت اصلی یهودی ستیزی اسالم و مسلمانان‬
‫علت اصااالی یهودی ساااتیزی مسااالمانان را باید اختالفات عقیدتی و دشااامنی های میان یهودی ناصاااریان و‬
‫یهودی خاخامیان دانست‪ .‬همانطورکه پیشتر گفتیم اختالفات میان یهودی ناصریان با یهودیان خاخامی بعد‬
‫از ماجرای فتح اورشااالیم در ساااال ‪ 614‬شااادت گرفت و یهودی خاخامی ها به مخالفت با پروژه ی یهودی‬
‫‪84‬‬

‫ناصااریان برخاسااتند‪ ،‬و دشاامنی ها تشاادید شااد و کار به جایی رسااید که شااهربرازشااخصااا مداخله کرد و از‬
‫یهودیان خاخامی که در تصرف اورشلیم نقش مهمتری ایفا کرده بودند‪ ،‬حمایت کرد و یهودی ناصریان را‬
‫به همراه متحدانشان یعنی اعراب از اورشلیم و خا فلسطین اخراج کرد‪ .‬این اتفاق باعث شد که یهودی‬
‫ناصاااریان دوچندان از یهودیان خاخامی نفرت پیدا کنند‪ .‬یهودی ناصاااریان و مسااالمانان آنها را خائن قلمداد‬
‫میکردند‪ ،‬اما ماجرای خیانت آنها بعد از حذف یهودی ناصریان و بعد از تحریفات شکل گرفته‪ ،‬در تاریخ‬
‫مسلمانان به داستان هایی در باب ( عهد شکنی و خیانت یهودیان مدینه )تبدیل شده است‪ .‬در همین داستان‬
‫های نقل شده(یعنی داستان عهد شکنی و خیانت یهودیان مدینه در زمان پیامبر)‪ ،‬ماجراهایی نقل میشود که‬
‫ریشه ی حقیقی اتفاقات شان را باید در زمان عمر پیدا کرد‪ ،‬یعنی در سال ‪ 640‬میالدی زمانی که عمر و‬
‫دیگ ر فرماندهان عرب بر یهودی ناصریان خشمگین شدند و رهبران و افرادشان را قتل عام کردند و بقیه‬
‫شااان را از ساارزمینشااان بیرون انداختند‪ .‬در تاریخ مساالمانان علت ‪ ،‬شاارح و زمان این اتفاقات کامال تغییر‬
‫کرده و داساااتانی خیالی مطابق با داساااتان های اساااالم و نیاز اساااالم برایش سااااخته اند‪ .‬علت آن را یهودی‬
‫ساااتیزی‪ 141‬پیامبر مینامند( و معتقدند که این یهودی ساااتیزی به علت خیانت های یهودیان در تاریخ اساااالم‬
‫بوده است) و داستان را اینگونه نقل میکنند که پیامبر به خاطر خیانت های یهودیان دو تا از قبایل یهودیان‬
‫را در سال ‪ 625-624‬میالدی( این تاریخ هم همانند بقیه داستان خیالی است) از مدینه اخراج کرد و قبیله‬
‫ی سوم را دستور داد قتل عام کنند‪.‬‬
‫در تاریخ حقیقی که محمد در آن رهبری ساااااااپاه اعراب هم پیمان با یهودی ناصاااااااریان را عهده دار بود‪،‬‬
‫هیچگاه این مسااائله مطرح نشاااد که مخالفت با رهبر و نماینده ی خدا‪ ،‬گناه وغیر شااارعی اسااات‪ .‬اما خلفای‬
‫راشدون‪ ،‬مخالفت با ولی وقت‪ ،‬نماینده ی خدا( که خود آنها بودند) را گناه بزرگ و ارتداد اعالم کردند تا‬
‫بدین وسااایله قدرت و سااالطه ی خود را مشاااروع نشاااان دهند‪ .‬وقتی آنها به دروغ این را گفتند که پیامبر‬
‫هرگونه مخالفت را از طرف مخالفان برنمیتابید و منافقین را از میان بر میداشااااااات‪ ،‬در واقع اعالم کردند‬
‫که هرگونه مخالفت با خود را بر نمی تابند و به شدت سرکوب میکنند‪.‬‬

‫در صااافحه ی بعد جدولی را از دساااتکاری ها و تغییرات در اجزا و عناصااار تاریخی و جغرافیایی منشاااا‬
‫حقیقی اسالم را به تصویر میکشیم‪.‬‬

‫‪ .141‬داستانی حاکی از یهودی ستیزی محمد را به نقل از بخاری حکایت میکنیم‪:‬‬
‫( پیامبر ص فرمودند‪ :‬قیامت نخواهد آمد تا اینکه مسلمانان با یهودیان بجنگند و آنها را بکشند تا حدی که یهودیان پشت سنگها و درختان پنهان‬
‫شوند و سنگ یا درخت خواهد گفت‪ :‬ای مسلمان و بنده خدا‪ ،‬یک یهودی پشت من است‪ .‬بیا و او را بکش مگر درخت غرقد چراکه این درخت یهود‬
‫است‪).‬‬

‫‪85‬‬

‫همانطور که پیشااتر گفتیم گفتمان اسااالمی پیچیدگی های فراوانی دارد و این پیچیدگی ها همه گی در جهت‬
‫ایجاد وحدت درونی خود و توجیه منطقی گفته های اش اسااات‪ .‬اساااالم‪ ،‬گذشاااته و تاریخی افساااانه ای برای‬
‫خود ساخته است و حوادث تاریخی واقعی را به یاری تخیل کاتبینش تغییر داده و تحریف کرده است‪ .‬و‬
‫همانطور که گفتیم‪ ،‬برای ساخت افسانه ی اسالم به کرات دست به قرآن برده اند و تحریفات انجام داده اند‬
‫و آن را گنگ و نامفهوم ساخته اند‪ .‬اما اسالم ادعا میکند که قرآن کتابی است که زبان و مطالب آن واضح‬
‫و کامال قابل فهم اسااات‪ .142‬اما حقیقت این اسااات که مطالب قرآنی ساااخت و گنگ و نا مفهوم هساااتند و آیه‬
‫هایی که در آنها ادعا می شود قرآن‪ ،‬کتابی است روشن و واضح بسیار مضحک به نظر میرسند‪.‬‬

‫‪ .142‬در میان سوره ها و آیاتی که اشاره به این دارد که قرآن کتابی واضح و قابل فهم است می توان به ‪15‬امین آیه از پنجمین سوره ی قرآن نام‬
‫برد‪ ( :‬از طرف خدا‪ ،‬نور و کتاب آشکارى به سوى شما آمد‪ ).‬از آیه ی ‪ 192‬تا ‪ 195‬سوره ی الشعراء نیز آمده است‪192 ( :‬ـ مسلما این (قرآن)‬
‫از سوى پروردگار جهانیان نازل شده است! ‪ 193‬ـ روح االمین آن را نازل کرده است‪194 .‬ـ بر قلب (پا ) تو‪ ،‬تا از انذار کنندگان باشى! ‪195‬ـ‬

‫‪86‬‬

‫علی رغم تمام نبوغ و استعدادی که کاتبین داشتند‪ ،‬آنها هرگز نتوانستند انسجام متون کتاب قرآن را که در‬
‫آن دساااااتکاری های زیادی صاااااورت گرفته بود و میگرفت‪ ،‬حفظ کنند‪ .‬زیرا دساااااتکاری یک آیه و یا یک‬
‫عبارت باعث میشاااد که آنان مجبور شاااوندآن آیه و یا آن عبارت را با ‪ 114‬ساااوره و ‪ 6236‬آیه هماهنگ‬
‫سااازند‪ .‬و اگر این آیه در تضاااد با آیات دیگر قرار میگرفت باید باز هم دساات به قرآن میبردند و تغییراتی‬
‫صااورت میدادند‪ .‬حال تمام این تغییرات را به لزوم حذف یهودی ناصااریان و پنهان کردن خاسااتگاه حقیقی‬
‫تاریخ و جغرافیای اساااالم اضاااافه کنیم تا ساااختی و دشاااواری کاری که کاتبین با آن روبرو بودند را در‬
‫کنیم‪.‬‬
‫علی رغم دقت فراوانی که اسااااالم در از بین بردن تاریخ حقیقی گذشااااته ی اش داشااااته‪ ،‬اما رد پاهایی از‬
‫حقیقت اصاااالی برجای مانده اساااات‪ .‬مومنین و مساااالمانان حق هیچ گونه سااااوال و شااااک درمورد قرآن را‬
‫نداشته و نخواهند داشت‪ .‬و شک درمورد حقایق گفته شده‪ ،‬یکی از بدترین گناهان شمرده میشود‪ .‬در اسالم‬
‫نه تنها آتش جهنم و بدترین عذاب ها در انتظار مومن بد اساااات بلکه وی در این دنیا نیزمجازات میشااااود‪.‬‬
‫فردی که مرتد اعالم میشاااود نه تنها سااارنوشاااتی دردنا در جهنم در انتظار وی اسااات بلکه او محکوم به‬
‫مرگ نیز میشااود‪ .‬بخاری به نقل از محمد می نویسااد‪( :‬کساای که از اسااالم روی برگردانید را بکشااید‪ ).‬از‬
‫مساالمین خواسااته شااده که بر رفتار و تفکر اطرافیانشااان مثل خواهر‪ ،‬برادر‪ ،‬پساار‪ ،‬دختر‪ ،‬دوساات و غیره‬
‫نظارت شود واگر انحرافی وجود داشت‪ ،‬اصالح گردد‪ .‬در اسالم هرگونه ِبدعَت یعنی نوآوری در اعمال‬
‫یا اعتقادات دینی غیر مجاز اساااااات و از قرن دهم میالدی به شاااااادت مورد مجازات قرار گرفته میشااااااود‪.‬‬
‫هرگونه تفکر نقادانه از اسالم ممنوع است و ممنوعیت هرگونه انتقاد بیش از پیش مومنان را برده و اسیر‬
‫این سااایساااتم مذهبی میکند‪ .‬پس هر گونه شاااک‪ ،‬انتقاد و حتی شاااوخی با مطالب قرآنی و اساااالمی ممنوع و‬
‫غیر مجاز اساات و اسااالم و تمامی مطالبش مقدس برشاامرده میشااوند‪ .‬با این حال با خواندن قرآن سااواالتی‬
‫در ذهن انسان ایجاد میشود که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت‪.‬‬

‫قرآن در رابطه با راز بزرگ اسالم چه میگوید‬
‫علی رغم تمام آنچه که در رابطه با تحریفات در قرآن گفته شد‪ ،‬قصد داریم متون قرآنی را با دقت فراوان‬
‫بررسااای کنیم‪ .‬کلید هایی را برای خوانش صاااحیح قرآن در اختیار داریم که از طریق آن ها می توانیم به‬
‫راز بزرگ اسااالم‪ ،‬دساات پیدا کنیم‪ .‬برای فهم قرآن باید دسااتکاری های رخ داده در قرآن و تفاساایری که‬
‫برای توجیه این دستکاری ها نوشته شده ‪ ،‬برر سی شود تا بتوان به حقیقت نهفته در پس آن ها دست‬
‫یافت‪.‬‬

‫(آن را) به زبان عربى روشن(نازل کرد))‪ .‬و همچنین در‪28‬امین آیه از سوره ی زمر آمده است‪ :‬همان قرآن عربی فصیح که در آن هیچ ناراستی و‬
‫حکم ناصواب نیست‪ ،‬باشد که مردم (از آن پند گرفته و) پرهیزگار شوند‪.‬‬

‫‪87‬‬

‫پیشتر به بررسی تعدادی از دستکاری ها و تغییرات پرداختیم که از آنها می توان به ساخت داستان خیالی‬
‫نبوت پیامبر‪ ،‬دسااتکاری ها درمعنای کلماتی همچون کفار‪ ،‬مشاارکین وغیره‪ ،‬تغییرات مکانی و تاریخی در‬
‫خاستگاه اسالم‪ ،‬دروغ بافی درباره ی شهر مکه و نمونه های دیگر را نام برد‪.‬‬
‫در این بخش ما همچنین باید دساااتکاری های عمیقی که در قرآن صاااورت گرفته را نیز در نظر بگیریم و‬
‫بدانیم که این قرآن در قرون هفتم و هشاااتم توساااط کاتبین در خدمت خلفای بغداد در شااارایط خاصااای جمع‬
‫آوری شده ا ست‪ ،‬و در این قرآن با توجه به نیاز های خلفا تغییرات صورت گرفته ا ست‪ :‬یعنی بع ضی از‬
‫آیه ها که با احکام جدید مغایر بودند‪ ،‬خذف شاادند و آیه هایی که به نفعشااان بود را به قرآن اضااافه کردند‪.‬‬
‫گذشااته از همه ی این ها گرداورنده های قرآن ‪،‬سااوره های قرآن را به ترتیب طولی از سااوره های بلند به‬
‫سااوره های کوتاه چیدند‪ .‬اما از آنجایی که این عمل باعث شااد انسااجام قرآن بهم بریزد‪ ،‬عالمین قرون اولیه‬
‫ی اسااالم مجبور شاادند تا با ساااخت داسااتان سااوره های مکی و مدنی‪ ،‬چینش سااوره ها را در جهت ایجاد‬
‫انسجام در قرآن تغییر دهند‪ .‬و با این کار بیش از پیش راز بزرگ اسالم پنهان گشت‪.‬‬
‫همانطور که وعده دادیم در این قسااااااامت به تحلیل آیه هایی از قرآن‪ 143‬میپردازیم که تحلیل آنها‪ ،‬نمونه‬
‫هایی ازموعظات و نصیحت های یهودی ناصریان را آشکار میسازد‪ .‬جدولی تهیه کردیم که به سه قسمت‬
‫‪145‬‬
‫تقسیم میشود قسمت اول شامل آیه های‪ 144‬قرآن است‪ ،‬قسمت دوم معنای آن آیه ها را در دیدگاه اسالمی‬
‫نوشتیم و در قسمت سوم به رمزگشایی آیه ها میپردازیم آیه هایی که تحریفات شان را از روی آنها برداشته‬
‫ایم‪.‬‬

‫یهودی ناصهههریان به همراه پیروانانی عرب کتابی را به زبان عربی از آیات منتخب یهودی ناصهههریان به‬
‫اعراب دادند‬
‫برای یادآوری بایستی بگوییم که یهودی ناصریان به کتاب حاوی آیات منتخب شان که از تورات و انجیل‬
‫گرفته شده بوده‪ ،‬قرآن میگفتند و آنان این کتاب را یعنی قرآن را که به معنی قرائت کردن است‪ ،‬در مراسم‬
‫هایشااان قرائت میکردند‪ .‬یهودی ناصااریان نسااخه ای از این کتاب را به همراه پند ها و اندرز هایشااان به‬
‫کمک مبلغین عرب ‪ ،‬برای متحدینشاااااان یعنی اعراب ترجمه کردند و در اختیارشاااااان قرار دادند‪ .‬نکته ی‬
‫جالب این اسااات که مسااایحیان شااارقی (مسااایحیان ساااوری آرامی) نیز کتابی از آیات منتخبه ی خود که از‬
‫‪ .143‬برای ترجمه ی آیات قرآن به زبان فرانسه ‪ ،‬نویسنده ی کتاب ادن الفونتن از ترجمه های ‪traduction canonique de ( l’IFTA‬‬
‫‪ )référence‬و ترجمه ی رژی بالنشر و ترجمه ی محمد حمیدهللا استفاده کرده است‪ .‬مترجم نیز از سایت ‪/http://wiki.ahlolbait.com‬‬
‫استفاده کرده و ترجمه های الهی قمشه ای‪ ،‬انصاریان‪ ،‬فوالدوند‪ ،‬آیتی و مکارم شیرازی از قرآن را در این کتاب آورده است‪.‬‬
‫‪ .144‬مطالبی که در داخل پرانتز به آیه ای اضافه شده است درواقع تفاسیری هستند که مفسیرین اسالمی بر آن آیه نوشته اند و نویسنده این کتاب‬
‫آنها را در آیه قرآنی قرار داده است‪.‬‬
‫‪ .145‬در کنار تمام منابع اعم از کتاب و متون که به عنوان تفسیر برای قرآن به کار میرود این روز ها سایت هایی هم وجود دارند که تفاسیرآیات‬
‫رابه شکلی منظم جمع آوری کرده اند‪ .‬آدرس زیر نمونه ای از آن است‪:‬‬
‫‪http://www.islamophile.org/spip/Sourate-Al-Fatihah,147.html‬‬

‫‪88‬‬

‫انجیل و تورات گرفته شااااااده دارند و تا به امروز به این کتاب ‪ ،‬قرآن ‪ qer’yana‬میگویند‪ .146‬در زمان‬
‫یهودی ناصااااریان‪ ،‬تعداد زیادی از این کتاب کپی و ترجمه شااااد و یهودی ناصااااریان و واعظین عرب من‬
‫جمله محمد آنها را برای اعراب میخواندند‪.‬‬
‫نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که یهودی ناصریان به کمک مبلغین عرب‪ ،‬آموزه ها‪ ،‬تکالیف‬
‫و اندرز ها و وعظ های خود را بر روی برگه هایی به زبان عربی می نوشهههههههتند‪ .‬با توجه به تحقیقات‬
‫صااااورت گرفته‪ ،‬یهودی ناصااااریان نسااااخه ی کاملی از آیات منتخبه را به شااااکل کتاب به اعراب نداند و‬
‫همانطور که گفته شااااااااد آموزه ها و مطالبی که از کتاب مقدس شااااااااان گرفته بودند به همراه پند ها و‬
‫اندرزهایشان را به شکل برگه میان واعظین عرب پخش کردند‪ .‬در نگارش بعضی از سوره ها نکته ای‬
‫قابل توجه است و آن این است که بعضی از سوره ها را مبلغین عرب به دستور اربابانشان یعنی یهودی‬
‫ناصریان نوشتند یعنی یهودی ناصریان مطالب خود را به اعراب دیکته میکردند و آنها می نگاشتند‪ .‬سال‬
‫ها بعد یعنی در سااااال ‪ 640‬میالدی برگه ها توسااااط مساااالمانان جمع آوری شااااد ‪ ،‬از میان آنها تعدادی را‬
‫انتخاب کردند‪ ،‬تعدادی از آن ها را از بین بردند‪ ،‬دساااااااتکاری های زیادی روی آنها انجام دادند و بدین‬
‫شکل اولین کتاب قرآن شکل گرفت‪ .‬وسپس مسلمانان برگه های اصلی را که ترجمه ی آیات منتخبه بود‪،‬‬
‫از بین بردند‪ .‬آنها همچنین متون و رفرنس های یهودی ناصاااااااریان یعنی کتاب منتخب از تورات و انجیل‬
‫که به زبان آرامی بود را نیز از بین بردند‪.‬‬

‫رمزگشایی آن‬

‫معنای آن در اسالم‬

‫مبل یهودی ناصری لزوم داشتن‬
‫کتابی حاوی آیات منتخبه تورات‬
‫و انجیاال بااه زبااان عربی را بااه‬
‫مبلغین عرب توضاااایح میدهد‪ .‬که‬
‫مبل عرب موعظاات خود را به‬
‫کمک این کتاب انجام دهد‪ .‬با‬
‫این کااااار مبلغین عرب دیگر‬
‫مجبور نمیشااااااااد ند مومنین را به‬
‫متون مقدس که به زبان عبری و‬
‫یا به متون کتاب آیات منتخبه که‬
‫به زبان آرامی بود ارجاع دهند‪.‬‬
‫زبان هایی که اعراب آنها را بلد‬
‫نبودنااااد و از بااااافاااات فرهنگی‬
‫متفاااوتی بودنااد‪ .‬پس در این آیااه‪،‬‬
‫مبل یهودی ناصااااااری اسااااااتدالل‬

‫(پاایااش از هااجاارت) مااحاامااااد بااااا‬
‫مخالفت شااااادید مردم مکه روبرو‬
‫شاااااااد‪ .‬آنها میگفتند که چرا زبان‬
‫عربی بااااه عنوان زبااااان وحی‬
‫انتخاب شاده اسات‪ .‬از این رو هللا‬
‫این آیااه را برای خاااموش کردن‬
‫انتقاااد تنااد آنااان نااازل میکنااد‪ .‬و‬
‫سااپس به محمد توضاایح میدهد که‬
‫علیرغم تالش هااا‪ ،‬روزی می ا یااد‬
‫که دنیا به دو دسااته تقساایم میشااود‬
‫گروهی کاااه ایماااان آورده اناااد و‬
‫گروهی کااااه نمیخواهنااااد ایمااااان‬
‫بیاورند‪.‬‬

‫متن قرآن‬
‫سوره ی فصلت آیه ی ‪44‬‬
‫و اگر [این ك تاب را] قرآنى غیر‬
‫عربى گردانیااااده بودیم‪ ،‬قطعااااا‬
‫مىگفتند‪« :‬چرا آیههاى آن روشن‬
‫بیان نشااااااده؟ كتابى غیر عربى و‬
‫[مخاطب آن] عرب زبان؟» بگو‪:‬‬
‫«این [كتاب] براى كسااااااااانى كه‬
‫ایمان آوردهاند رهنمود و درمانى‬
‫اساااااااات‪ ،‬و كسااااااااانى كااه ایمااان‬
‫نمىآورنااد در گوشاااااااهااایشاااااااااان‬
‫سااانگینى اسااات و قرآن برایشاااان‬
‫نامفهوم اسااات‪ ،‬و [گویى] آنان را‬
‫از جایى دور ندا مىدهند!‬

‫‪ . 146‬نکته ی جالب اینجاست که یهودی ناصریان و مسیحیان شرق( مسیحیان سوری آرامی) به یک زبان تکلم میکردند‪ :‬یعنی سوری آرامی‪.‬‬

‫‪89‬‬

‫هاااایی را در بااااب فوایاااد چنین‬
‫کتابی ابراز میکند گر چه بر این‬
‫نیز تاکید دارد که عده ای شکا‬
‫و ناباور همیشه وجود دارند‪.‬‬

‫(پیش از هجرت)‬
‫مبل مذهبی توضااااااایح میدهد که‬
‫کتاااب آیااات منتخبااه تورات بااه‬
‫هیچ وجااااه کفر آمیز نیساااااااااات‬
‫وهمچنین هیچ اهاااانتی باااه متون‬
‫مقاااادس نمیکنااااد‪ .‬تااااازه برعکس‬
‫مبناااای این کتااااب‪ ،‬تورات قرار‬
‫گرفته اسااات که از طرف خداوند‬
‫نازل شده است‪.‬‬
‫مبل عرب کاااه باااه دین یهودی‬
‫ناصریان روی آورده ( و یا مبل‬
‫یهودی ناااااصاااااااری) اعراب را‬
‫مخاااطااب قرار میاادهااد‪ .‬و ترجماه‬
‫ی کاااه از کتااااب آیاااات منتخبااه‬
‫تورات و انجیل انجام داده‪ ،‬را به‬
‫آن ها معرفی میک ند‪ .‬او داسااااااا تان‬
‫یوسااف پیامبر که در تورات آمده‬
‫بوده را برای آنهااااا تعریف و‬
‫تفسااایر میکند‪ .‬نکته این اسااات که‬
‫تفاساااایر و توضاااایحات مربوط به‬
‫این داساااااتان برای غیر یهودی و‬
‫غیر مسااااااایحی خیلی قاااابااال فهم‬
‫نیست‪.‬‬

‫هللا ازخااااساااااااتگااااه الهی قرآن و سوره ی یونس آیه ی ‪37‬‬
‫حقیقت آن سااخن به میان میاورد‪.‬‬
‫و قرآن کتابی اساااااات که بر کتب‬
‫آساااااااماانی پیش از خود(انج یل و و چنان نیسااااااات كه این قرآن از‬
‫تورات) صااااااحه میگذارد و(ادعا جااااناااب غیر خااادا [و] باااه دروغ‬
‫میکند که درنسااخه ی اصاالی این سااااخته شاااده باشاااد بلكه تصااادیق‬
‫کتب تحریفات صاااااااورت گرفته [كننده] آنچه پیش از آن ا ست مى‬
‫شااااااده اساااااات‪ ).‬و همچنین قرآن باشااااااد و توضاااااایحى از آن كتاب‬
‫است كه در آن تردیدى نیست [و]‬
‫برمبنای قرآن آسمانی است‪.‬‬
‫از پروردگار جهانیان است‬
‫(پیش از هجرت)‬
‫سوره ی یوسف آیه ی ‪ 1‬الی ‪3‬‬
‫هللا‪ ،‬محمااااد را مخاااااطااااب قرار‬
‫میادهاد‪ .‬همچنین ‪ ،‬هللا‪ ،‬کالم خود ‪.1‬الف الم راء این اساااااااات آیات‬
‫را در قرآن ‪ ،‬بااه عنوان منبعی کتاب روشنگر‪.‬‬
‫قاااباال ارجاااع معرفی میکنااد در‬
‫حالی که در آن موقع هنوز قرآن ‪ .2‬مااا آن را قرآنى عربى نااازل‬
‫نوشاااته نشاااده بود‪ .‬و میفرماید که کردیم باشد که بیندیشید‪.‬‬
‫قرآن از کتااب پیش ازآن(منظور‬
‫تورات و انجیل ) برتر و کاملتر ‪ .3‬ما نیکوترین ساارگذشاات را به‬
‫اسااااااات‪ .‬آیات بعدی به شااااااارح و مو جب این قرآن که به تو وحى‬
‫توضاااایح داسااااتان یوسااااف پیامبر کردیم بر تو حکایت مىکنیم و تو‬
‫فرزند یعقوب میپردازند‪ .‬همچنین قطعااااا پیش از آن از بى خبران‬
‫این سوره میخواهد ن شان دهد که بودى‪.‬‬
‫رنج و ماللت هایی که یوساااااااف‬
‫متحمل میشااود همچون رنج هایی‬
‫‪90‬‬

‫اسااااااات که محمد در راه خدا از‬
‫سوی مردم مکه متحمل میشود‪.‬‬

‫رمزگشایی آن‬

‫معنای آن در اسالم‬

‫یهودی ناصریان به مبلغین عربی (قبل از هجرت)‬
‫و به اعراب یادآوری میکنند که‬
‫آنهااا کتااابی از آیااات منتخبااه ی هللا بااه تمجیااد و ساااااااتااایش قرآن‬
‫تورات را به زبان عربی ترجمه آسااااااامانی میپردازد‪ .‬همچنین به‬
‫کرده اناااد‪ .‬و کتااااب تورات (ام تمجیااد از قرآن بااه زبااان عربی‬
‫الکتاب) را به زبان عبری نزد که از آن(قرآن آسااااااامانی) گرفته‬
‫خود دارناااد‪ .‬و باااه لطف کتااااب شده و ارائه گ شته‪ ،‬میپردازد‪ .‬که‬
‫ترجمه ی شاااده به عربی از آیات باااه کماااک این قرآن باااه زباااان‬
‫منتخبااه تورات‪ ،‬اعراب میتواننااد عربی‪ ،‬اعراب و تمامی انسان ها‬
‫از اندیشاااااااه و خرد کتاب تورات بتوانند وحی الهی را در کنند‪.‬‬
‫در آیاااتی از این ساااااااوره‪ ،‬مردم‬
‫بهره مند شوند‪.‬‬
‫مکه برای روی آوردن به اسالم‬
‫تشاااااااویق و ترغیب میشاااااااوند‪ .‬و‬
‫همچنین مذهب دروغین و نگرش‬
‫آنهااااا مورد انتقاااااد قرار گرفتااااه‬
‫میشود‪.‬‬

‫‪91‬‬

‫متن قرآن‬

‫سههههههوره ی زخرف آیه ی‪ 2‬الی‬
‫‪4‬‬
‫‪ .2‬سوگند به كتاب روشنگر‪.‬‬
‫‪ .3‬مااا آن را قرآنى عربى قرار‬
‫دادیم باشد كه بیندیشید‪.‬‬
‫‪ .4‬و آن در امالكتاب اسااااااات در‬
‫ناازد مااااا؛ كااتااااابااى ارجااماانااااد و‬
‫حكمتآمیز‪.‬‬

‫(قبل از هجرت)‬
‫سوره ی یونس آیه ی‪94‬‬
‫واعظ به مخاطبین عرب توصاایه‬
‫میکند که در صورتی که شک و‬
‫ریبی به دل آنها در خصاااااااوص‬
‫آیات وارد شاااااااد‪ ،‬با خود یهودی‬
‫ناصاااااریان مشاااااورت کنند‪ .‬زیرا‬
‫آنااااان تااااورات را از دیاااارباااااز‬
‫میخواننااد وهمچنین بااه این کتاااب‬
‫تسااالط دارند پس بهتر میتوانند آن‬
‫را تفسیر و تحلیل کنند‪.‬‬

‫کلماه ی( َق َرأْناَ اهُ) باه معنی هماان‬
‫کتاب حاوی آیات منت خب یهودی‬
‫ناااصاااااااریااان اساااااااات کااه یهودی‬
‫نااااصاااااااریاااان باااه همراه پیروان‬
‫عرب( که مبل شااااااده بودند)‪ ،‬آن‬
‫را برای متحدینشان یعنی اعراب‬
‫ترجمه کردند و در اختیارشاااااااان‬
‫قرار دادند‪ .‬اما دساااااتکاری متون‬
‫قرآنی که در طول ساااااااالها و به‬
‫دسااااتور خلفا صااااورت گرفته‪ ،‬به‬
‫قَ َرأْنَاهُ معنای جدیدی داده اساات و‬
‫این نام درمعنی جدیدش به قرآن‬
‫آساااامانی اشاااااره میکند‪ .‬اما اینجا‬
‫کلمااه ی قَ َرأْ اَنا اهُ در معنااای اولیااه‬
‫اش به کار رفته است یعنی کتاب‬
‫آیات منتخبه یهودی ناصاااریان از‬
‫تورات و انجیاال ‪ ،‬در واقع یعنی‬
‫کتاب منتخب از آیاتی که یهودی‬
‫نهههاصهههههههریهههان آن را همواره می‬
‫خوانهههدنهههد و زمزمهههه میکردنهههد‪(.‬‬
‫همانطور که پیشااااتر گفتیم فلساااافه‬
‫ی وجااود ایاان کااتاااااب از آیااااات‬
‫منتخبه ی یهودی ناصااااااریان این‬

‫در برابر انتقاااادات مردم مکاااه‪،‬‬
‫خداوند به محمد و به مسااااااالمانان‬
‫توصااااااایه میکند که با یهودیان و‬
‫مسااااایحیان که همان وحی خدا را‬
‫در دوران خود دریااااافاااات کرده‬
‫بودنااد‪ ،‬مشاااااااورت کننااد‪ .‬امااا از‬
‫آنجایی که یهودیان و مسااااااایحیان‬
‫کتااب الهی خود را دساااااااتکاااری‬
‫کرده بودنااااد‪ ،‬تفساااااااایراین آیااااه‬
‫دسااااتخوش تغییراتی شااااد و گفتند‬
‫که منظور این بوده اساااااااات که‬
‫مساالمانانی که ممکن اساات شااک‬
‫و ریبی در دل راه بااادهناااد‪ ،‬باااا‬
‫مسلمانانی که در دین اسالم خبره‬
‫هستند‪ ،‬مشورت کنند‪.‬‬
‫(پیش از هجرت)‬
‫کلمااه ی (قَ َرأْ َناااهُ)درآیااات ‪ 17‬و‬
‫‪ 18‬بااه معنااای متن قرآن ترجماه‬
‫کردند‪ .‬پس این دو آیه را با توجه‬
‫بااه این معنی تفسااااااایر کردنااد و‬
‫توضیح دادند و کلماتش را با این‬
‫معنی مطابقت دادند‪.‬‬
‫طبق تفسیر اسالمی‪ ،‬هللا از محمد‬
‫میخواهد که بیشتر از آنچه که از‬
‫طرف خدا به وی گفته میشاااااود‪،‬‬
‫نگوید یعنی آیات خدا را تفسااااااایر‬
‫نکناااد زیرا این کاااار مختص هللا‬
‫اساات‪ .‬این آیات تضاامین کننده ی‬
‫این هساااااااتند که تمام آنچه را که‬
‫محمد بر زبان آورده دقیقا و بی‬
‫هیچ کم و زیادی کالم هللا هسااتند‪.‬‬
‫و این سه آیه حاکی از این هستند‬
‫که تنها خداساااات که میتواند قرآن‬
‫را تفسیر کند‪.‬‬

‫‪92‬‬

‫پس اگر شاک و ریبی از آنچه به‬
‫تو فرستادیم در دل داری از خود‬
‫علماااای اهااال کتااااب کاااه کتااااب‬
‫آساااامانی پیش از تو را میخوانند‬
‫بپرس‪ .‬همانا (کتاب آسمانی) حق‬
‫از جانب خدایت بر تو آمد و ابدا‬
‫نباید شااااااااک و ریبی در دل راه‬
‫دهی‪.‬‬

‫سهههههههوره ی قیامه آیه ی ‪ 16‬الی‬
‫‪19‬‬
‫‪( .16‬ای رسااااول در حال وحی)‬
‫با شااااتاب و عجله زبان به قرائت‬
‫قرآن مگشای‪.‬‬
‫‪ .17‬چااارا کااااه جاااماااعکاااردن و‬
‫خواندن(قَ َرأْنَاهُ) بر عهده ماست‪.‬‬
‫‪ .18‬پس هر گاه آن را خواندیم‪،‬‬
‫از خواندن آن پیروى كن‪.‬‬
‫‪ .19‬ساااااپس توضااااایح و خواندن‬
‫(قَ َرأْنَاهُ) نیز بر عهده ماست‪.‬‬

‫بود که آنان این آیات را همواره‬
‫قرائت و زمزمه کنند‪ .‬که بعده ها‬
‫نساااااخه ای از این کتاب را برای‬
‫اعراب که متحدینشاااااااان بودند به‬
‫زبان عربی ترجمه کردند‪ ).‬حال‬
‫این ساااااااوال مطرح میشاااااااود که‬
‫اعراب چااه چیزی از این کتاااب‬
‫را میبایساااااااتی می خواندند و با‬
‫خود زمزمه میکردند؟ یقینا چیز‬
‫هااایی را کااه در رابطااه بااا روز‬
‫حساااااااااب (یوم القیااامااه) آموختااه‬
‫بودنااد‪ ،‬را بااایااد می خواناادنااد و‬
‫زمزمه میکردند‪ .‬رژی بالنشااااااار‬
‫‪ Régis Blachère‬ترجمه ای‬
‫از این آیاات ارائاه می دهاد‪.17:‬‬
‫این ما(یهودی ناصاااریان) هساااتیم‬
‫کاااه این کتااااب را گردآوری می‬
‫کنیم و آن را وعظ می کنیم‪.18.‬‬
‫(خطاااب بااه اعراب)پس هر گاااه‬
‫آن را خوانااادیم‪ ،‬از خوانااادن آن‬
‫پیروى كن‪ .‬معنای این آیه ها را‬
‫باید در مضاامون مطرح شااده در‬
‫کل این سوره یافت‪ :‬این سوره از‬
‫روز قیامت‪ ،‬پایان دنیا و ظهور‬
‫ماادینااه ی فاااضااااااالااه کااه یهودی‬
‫ناصاااریان و اعراب بی صااابرانه‬
‫انتظارش را میکشااایدند‪،‬ساااخن به‬
‫میان آورده اسااات و(پس آنان از‬
‫اعراب میخواسااتند تا این داسااتان‬
‫ها را تا روز موعودش‪ ،‬بخوانند‬
‫و باخود زمزمه کنند)‬
‫رمزگشایی آن‬

‫معنای آن در اسالم‬

‫‪93‬‬

‫متن قرآن‬

‫حروف (الف ‪( )A‬الم ‪( )L‬میم‬
‫‪ )M‬در زبان عبری مخفف ‹‹‬
‫خداوند رهایی بخش›› می باشاااد‪.‬‬
‫یهودیااان و یهودی ناااصاااااااریااان‬
‫نیااایش هااا و وعظ خود را بااا بااه‬
‫زبان آوردن این کلمات شاااااااروع‬
‫میکردناد‪ .‬حروف مقطعاه ای کاه‬
‫در ابتدای ساااااااوره ها می آید بی‬
‫شاااااک ریشاااااه ی یهودی یا بهتر‬
‫بگوییم ریشااه ی یهودی ناصااری‬
‫کتاااب قرآن را نشاااااااااان میاادهااد‪.‬‬
‫فراموشااااااای معنی این حروف‬
‫مقطعااه باااز هم گواهی بر وجود‬
‫ریشااه های یهودی ناصااری قرآن‬
‫و دستکاری قرآن در طول تاریخ‬
‫است‪.‬‬

‫ویرایشگر میگوید که این حروف سوره ی بقره آیه ی‪1‬‬
‫مقطعه معنای خاصااااااای ندارند و‬
‫‪ .1‬الف‪ .‬الم‪ .‬میم‪.‬‬
‫پیاااامبر هم معناااای دقیق آنهاااا را‬
‫مشخص نکرده است‪.‬‬
‫حروف مقطعااه همچون الف الم‬
‫این حروف مقطعااه از رازهااای میم در ابتاادای ‪ ۲۹‬ساااااااوره از‬
‫باااازرگ قاااارآن هسااااااااااتاااانااااد‪ .‬و سورههای قرآن آمده است‪.‬‬
‫مفسااااااایرین‪ 147‬آن هااا را اعجاااز‬
‫قرآن می دانند‪ .‬و تنها هللا معنای‬
‫آن را میداند‪.‬‬

‫‪147‬‬

‫‪94‬‬

‫تالش برای متقاعد کردن اعراب برای مشارکت در پروژه ی موعودگرانه شان‬
‫هدف اصااااالی متفکرین و عالمین یهودی ناصاااااری این بود که از اعراب برای پیروز شااااادن در پروژه ی‬
‫موعودگرانه ی خود ساااوء اساااتفاده کنند و اینکه بتوانند معبد را از نو بساااازند و شااارایط بازگشااات عیسااای‬
‫مسااایح را اینگونه فراهم ساااازند‪ .‬آنها میبایسااات نگاه موعودگرانه ی خود را به خورد اعراب میدادند و به‬
‫آنها وعده وعید میدادند تا اعراب آنها را در پروژه شان همراهی کنند‪ .‬یهودی ناصریان به اعراب میگفتند‬
‫که مومنان حقیقی‪،‬پاکان و درسااتکاران باید تالش کنند تا شاارایط بازگشاات عیساای مساایح را فراهم کنند‪ .‬و‬
‫هنگامی که عیسی مسیح بازگردد‪ ،‬اعراب به همراه یهودی ناصریان ‪،‬یاران برگزیده ی او خواهند شد‪ .‬و‬
‫به یاری هم و به فرماندهی عیساای مساایح ریشااه ی شاار را از زمین برخواهند داشاات‪ .‬و آنان سااعادتمند در‬
‫دنیایی پر از خوشبختی و شادی خواهند زیست‪.‬‬

‫رمزگشایی آن‬
‫مبل یهودی ناصاااری به ترتیب به‬
‫کوه انجیر(سااامبل باغ بهشااات‪)148‬‬
‫بااااه کهههوه زیهههتهههون (تاااپااااه ای در‬
‫اورشاااااالیم‪ 149‬که از آنجا عیساااااای‬
‫مساایح باز میگردد‪ )،‬به کوه سااینا(‬
‫جایی که موسااااااای با خداوند دیدار‬
‫میکند و تورات را دریافت میکند)‬
‫و بااااه سهههههههرزمین مقههههدس یعنی‬
‫اسااااااارائیاال (در ترجمااه ی عربی‬
‫(ساااارزمین امن و امان) را شااااهر‬
‫امن و امان ترجمه کردند تا با این‬
‫کارآن مفهومی را که می خواهند‬
‫به قرآن بدهند و بگویند که شااااااهر‬
‫امن و اماااان هماااان شاااااااهر مکاااه‬
‫اساااات‪ ).‬اشاااااره میکند‪ .‬هدف مبل‬
‫یهودی ناصااااری از اشاااااره به این‬
‫مکاااان هاااا این بوده اسااااااااات کاااه‬
‫سااااااارنوشاااااااتی را که در انتظار‬

‫معنای آن در اسالم‬

‫متن قرآن‬

‫(پیش از هجرت)‬
‫سوره ی تین آیه ی ‪ 1‬الی ‪6‬‬
‫خداوند به سااااااارزمین های که در‬
‫آنها انجیر و زیتون می کارند(یعنی‬
‫اساااارائیل‪ ،‬یهودیه‪-‬فلسااااطین‪ ،‬جایی‬
‫کاااه هللا بر عیسااااااای وحی ناااازل‬
‫کرد‪)،‬اشاااااااااره میک ند‪ .‬همچنین به‬
‫کوه ساااینا (جایی که هللا بر موسااای‬
‫وحی نازل کرد)و مکه(شااااهر امن‬
‫امان‪ ،‬جایی که هللا بر محمد وحی‬
‫نازل کرد) اشاااااره میکند‪ .‬در واقع‬
‫خداوند به ساااااااه دین بزرگ موحد‬
‫اشااااااااره میکند و به تمجید از دین‬
‫اساالم و انساان میپردازد و در این‬
‫آیه که میگوید(براسااااتی انسااااان را‬
‫در نیکوترین اعتاااادال آفریاااادیم)‬

‫‪ .1‬سوگند به [كوه] تین و زیتون‪،‬‬
‫‪ .2‬و طور سینا‪،‬‬
‫‪ .3‬و این شهر امن [و امان]‪،‬‬
‫‪[ .4‬كه] براساااااااتى انساااااااان را در‬
‫نیكوترین اعتدال آفریدیم‪.‬‬
‫‪.5‬ساااااااپس او را بااه پسااااااااتترین‬
‫[مراتب] پستى بازگردانیدیم؛‬
‫‪ .6‬مگر كساااااااانى را كه گرویده و‬
‫كارهاى شاااااااایساااااااته كردهاند‪ ،‬كه‬
‫پاداشى بىمنّت خواهند داشت‪.‬‬

‫‪. 148‬کوه انجیر(‪ )Tell-el-Tin‬در واقع تپه ای است باالی دریاچه یی در حمص (سوریه)‪ .‬این مکان از محل های اصلی اقامت یهودی ناصریان‬
‫بوده است‪ .‬وجود کوه انجیر اثبات شده است‪ .‬برای اطالع از محل دقیق آن به این آدرس زیر رجوع شود‪.‬‬
‫‪https://goo.gl/maps/aVLqr‬‬
‫این مکان به علت آبادانی و وفور نعمت در آنجا‪ ،‬بسیار مشهور بوده است‪ .‬برای اطالعات بیشتر به آدرس زیر رجوع شود‪.‬‬
‫‪http://www.persee.fr/doc/syria_0039-7946_1923_num_4_3_2995‬‬
‫‪https://fr.wikipedia.org/wiki/Mont_des_Oliviers .149‬‬

‫‪95‬‬

‫خوبان( یعنی افرادی اسااات که به‬
‫دین یهودی ناصاااااااریان ایمان می‬
‫آورند) ترسااااااایم کند‪ .‬مبل یهودی‬
‫ناصاااری از اعراب می خواهد که‬
‫آنچه را خدا از آنها خواساااته انجام‬
‫دهااااد و در جهاااات فراهم کردن‬
‫بازگشت عیسی مسیح قدم بردارند‪.‬‬
‫و این وعاده را میادهاد کاه بعاد از‬
‫بازگشاااااات مساااااایح پاداشاااااای چون‬
‫بهشااااااااات زمینی در انتظااار آنااان‬
‫خواهد بود‪.‬‬

‫اذعان دارد که انسان مسلمان خلق‬
‫شاااده اسااات‪ .‬و ساااپس انساااان را به‬
‫روی آوردن به اساااااااالم(همانگونه‬
‫کااه خلق شااااااااده بود) تشاااااااویق و‬
‫ترغیااااب میکنااااد‪ .‬و از انسااااااااااان‬
‫میخواهد تا آنچه را که خدا از او‬
‫خواسااااااته انجام دهد تا به بهشاااااات‬
‫آسمانی برود‪.‬‬

‫رمزگشایی آن‬

‫معنای آن در اسالم‬

‫این آیااااه خوب ترجمااااه نشااااااااااده (بعد از هجرت)‬
‫اساااات(شاااااید هم در جهت تفساااایر‬
‫اسالمی آن ترجمه شده است‪ ).‬پس هللا به محمد می گوید که ابراهیم‬
‫باساااااتی ابتدای آن را جور دیگری و اسااماعیل در زمان خود خانه ی‬
‫خواند‪ :‬ابراهیم و اساااااااماعیل پایه کعبه را (بر روی باقی مانده های‬
‫های خا نه(ب یت‪ ،‬خا نه‪ ،‬مع بد) را اولین خا نه ی کع به که توساااااااط‬
‫حضااااارت آدم سااااااخته شاااااده بود)‬
‫دوباره باال خواهند برد‪.‬‬
‫ساخته اند‪ .‬به همین دلیل مسلمانان‬
‫مبل یهودی ناصری پروژه ی‬
‫که از فرزندان ابراهیم هساااتند باید‬
‫بازسازی معبد اورشلیم را از‬
‫در جهت کعبه به عبادت بپردازند‬
‫روی باقی مانده های آن ترسیم‬
‫میکند‪.‬و اذعان دارد که این کار‬
‫باید با همکاری فرزندان ابراهیم(‬
‫یهودیان حقیقی‪ ،‬یهودیان راستین‬
‫یعنی یهودی ناصریان) و‬
‫فرزندان اسماعیل( یعنی اعراب)‬
‫صورت بگیرد‬

‫‪96‬‬

‫متن قرآن‬
‫سوره ی بقره آیه ی ‪127‬‬
‫و هنگامى كه ابراهیم و اسااااماعیل‬
‫پااایااههاااى خااانااه [كعبااه] را باااال‬
‫مااىبااردنااااد‪[ ،‬مااىگاافااتاانااااد‪« ]:‬اى‬
‫پروردگار ما‪ ،‬از ما بپذیر كه در‬
‫حقیقت‪ ،‬تو شنواى دانایى‬

‫مبل یهودی ناصاااری در پاساااخ به‬
‫منتقدین مساااایحی‪ ،‬توضاااایح میدهد‬
‫که مساااایح فرزند خداوند نیساااات و‬
‫تنها پیامبرالهی است که آمده است‬
‫که بگوید خداوند را از راه درست‬
‫و در دین حقیقی باید ستایش کرد‪.‬‬
‫بین آیات ‪ 36‬و ‪ 37‬پرشاای وجود‬
‫دارد که باعث شااااااااده این دو آیه‬
‫خیلی قابل فهم نباشاااااند‪ (.‬یقینا بین‬
‫این دو آیه ‪،‬آیه ای وجود داشته که‬
‫اشااااااااااره بااه این بوده کااه یهودی‬
‫ناصاااااااریان یاران حقیقی مسااااااایح‬
‫هستند‪).‬‬
‫در ادامه مبل یهودی ناصاااااری به‬
‫این اشااااااااره میکند که درحالی که‬
‫عااده ای از دساااااااتورات عیسااااااای‬
‫پاایااروی کاارده انااااد‪ ،‬امااااا یااهااودی‬
‫خاخامیان (کفار) با آن دسااااتورات‬
‫بااه مخااالفاات پرداختنااد‪ .‬بااه همین‬
‫خاطر در روز قیامه هنگامی که‬
‫مسااااااایح بااازگردد آنااان بااه عااذابی‬
‫سااااااخت دچار خواهند شااااااد‪ .‬زیرا‬
‫تنهااا پاااکااان و برگزیاادگااان( یعنی‬
‫یهودی ناااصاااااااریااان و اعراب) ‪،‬‬
‫سهههرزمین مقدس ‪،‬یعنی اسهههرائیل‬
‫‪،‬را در حکومت پادشاهی مسیح به‬
‫میراث می برند‪.‬‬

‫(پیش از هجرت)‬
‫در زمانی که مسااااااالمانان بر اثر‬
‫فشااار شااکنجه هایی که مردم مکه‬
‫بر آنها اعمال میکردند‪ ،‬به اتیوپی‬
‫امروزی(حبشاااه)(که مسااایحیت در‬
‫آنجااااا حاااااکم بود) فرار کردنااااد‪،‬‬
‫خداوند توضیحاتی را در رابطه با‬
‫مسااااااایح یت م ید هد‪ :‬خداو ند تاک ید‬
‫میکند که م سیح فرزند او نی ست و‬
‫تنها پیامبر اوسااااااات‪ ،‬پیامبری که‬
‫پیش از محمد برگزیده شااد‪ .‬انسااان‬
‫ها راهی را که او نشاااااان داده بود‬
‫را در پ یش ن گر ف تنااااد و گ مراه‬
‫گشاااتند‪ .‬و به همین خاطر در روز‬
‫قیاااامااات مجاااازات و راهی جهنم‬
‫‪150‬‬
‫خواهند شااااااد‪.‬و در روز قیامت‬
‫گمراه شاادگان ارجحیت دین اسااالم‬
‫را بر ادیااان دیگر در خواهنااد‬
‫کرد‪.‬‬
‫آیه ی شماره ی ‪ 40‬میل اسالم را‬
‫به گسااااترش دین اسااااالم در چهار‬
‫گوشاااه ی کره ی خاکی‪ ،‬و میل به‬
‫پیروزی بر کافرین بیان میکند‬

‫ساااااوره ی مریم آیات ‪ 34‬الی ‪38‬‬
‫و ‪40‬‬
‫‪ .34‬این اساااات [ماجراى] عیسااااى‬
‫پسااار مریم‪[ ،‬همان] گفتار درساااتى‬
‫كه در آن شك مىكنند‪.‬‬
‫‪ .35‬خاادا را هرگز نشاااااااااایااد کااه‬
‫فرزناادی اتخاااذ کنااد‪ ،‬کااه وی منزه‬
‫از آن اساات‪( ،‬او قادری اساات که)‬
‫چون حکم نافذش به ایجاد چیزی‬
‫تااعاالااق گاایاارد هااماایاان کااااه گااویااااد‪:‬‬
‫«موجود باش» بیدرنگ آن چیز‬
‫موجود میشود‪.‬‬
‫‪ .36‬خدای یک تا پرورد گار من و‬
‫شااااماساااات‪ ،‬او را پرسااااتید که راه‬
‫راست همین راه خداپرستی است‪.‬‬
‫‪ .37‬ولی گروه هایی از میان آنان‬
‫[درباره عیسااااااای] اختالف کردند‪،‬‬
‫پس وای بر کسااااااانی که [با افراط‬
‫در شااااأن عیساااای] کافر شاااادند از‬
‫حضور در روزی بزرگ!‬
‫‪ .38‬آنان روزی که به ساااااااوی ما‬
‫می آیند [نسبت به حقایق] چه شنوا‬
‫و چه بینا می شااااااوند‪ ،‬ولی امروز‬
‫ستمکاران در گمراهی آشکارند‪.‬‬
‫‪ .40‬ما‪ ،‬زمین و تمام کسااااااانی را‬
‫که بر آن هستند‪ ،‬به ارث میبریم؛‬
‫و همگی بساااااااوی مااا بااازگردانااده‬
‫میشوند!‬

‫‪ 150‬در دیدگاه اسالمی‪ ،‬در روز قیامت‪،‬خداوند تمامی مردگان را زنده میکند و آنان در کنار زنده ها قرار میگیرند‪ .‬آن روز ‪ ،‬برای کفار‬
‫روزپشیمانی خواهد بود‪ ،‬زیرا جهنمی بی پایان در انتظار آنان خواهد بود درحالی که پاکان یعنی مومنان پاداش خواهند گرفت‪.‬‬

‫‪97‬‬

‫تمییز یهودیان خوب از یهودیان بد‬
‫یهودی ناصااااریان به اعراب میبایساااات توضاااایح میدادند که به چه علت دین و ایمان یهودیان خاخامی در‬
‫تقابل با دین و ایمان آنان(یهودی ناصاااریان بود)‪ .‬از دید اعراب ‪ ،‬یهودی ناصاااریان با یهودی خاخامی ها‬
‫یکی بودند‪ :‬زیرا هر دو گروه یهودی بودند‪ ،‬و خود را از نسااااال ابراهیم و اساااااحاق میدانساااااتند‪ ،‬و به کتب‬
‫تورات ایمان داشااتند‪ .‬یهودی خاخامیان باید این دید را نزد آنان تغییر میدادند و برایشااان یهودیان خوب را‬
‫از یهودیان بد تمییز می دادند‪ .‬از نگاه یهودی ناصاااریان ‪،‬یهودیان خوب ‪،‬خود آنها بودند زیرا مساااتقیما از‬
‫دستورات تورات (دین ابراهیم) پیروی میکردند و به بازگشت عیسی مسیح نیز ایمان داشتند و یهودیان بد‪،‬‬
‫یهودی خاخامیان بودند زیرا با رجوع به کتاب تلمود‪ ،‬تورات را تفسیر میکردند و می خواندند‪.‬‬
‫رمزگشایی آن‬

‫معنای آن در اسالم‬

‫متن قرآن‬

‫مبل یهودی نااصاااااااری فرق بین‬
‫یهودی خوب و یهودی بااد را بااه‬
‫اعراب می آموزد‪.‬‬
‫او میگویااد کااه یهودیااانی کااه بااه‬
‫تورات اعتقاد دارند دودسااااته اند‪:‬‬
‫در دساااااااتااه ی اول خوبااان یعنی‬
‫یهودی ناصاااااااریان قرار دارند و‬
‫در دساااااااته ی دوم نا پاکان یعنی‬
‫کسااانی که پیرو یهودیان خاخامی‬
‫ها هستند‪ ،‬قرار میگیرند‪.‬‬
‫سپس میگوید یهودی ناصریان‬
‫و اعراب باااه خااااطر پرساااااااتش‬
‫خااادایی مشاااااااتر و ایماااان باااه‬
‫تورات‪(،‬علی رغم تفاااوت نژادی‬
‫و قومی) با یکدیگر برادرند‪.‬‬
‫و یهودیااان خاااخااامی(کفااار) بااا‬
‫تفساایر آیات تورات‪ ،‬به مبارزه با‬
‫دین ابراهیم می پردازند‪.‬‬

‫(پیش از هجرت)‬
‫هللا از محمااد می خواهااد تااا بااه‬
‫مسااااااال ما نان نحوه ی برخورد با‬
‫یهودیان و مسااایحیان( اهل کتاب)‬
‫را بیاااموزد‪ .‬آنااان در زمااان خود‬
‫وحی الهی را در یافت کرده ا ند‪.‬‬
‫پس شایسته است که با کسانی که‬
‫تورات و انجیل را دریافت کرده‬
‫اند و دینشااااااان را تحریف نکرده‬
‫انااد‪ ،‬بااه گرمی و نیکی برخورد‬
‫کنیم‪(.‬این سوال مطرح ا ست که‬
‫در آن برهااه از زمااان یعنی در‬
‫زماااانی کاااه محماااد در مکاااه باااه‬
‫موعظه می پرداخت‪ ،‬مسااااالمانان‬
‫دقیقا با چه کسااااااانی و در کجا به‬
‫گرمی و نیکی بااااایااااد برخورد‬
‫مااایاااکاااردنااااد؟؟؟ مااافساااااااااایاااریااان‬
‫هرگزجوابی بااه آن نااداده انااد و‬
‫میگویند که منظور قرآن ‪ ،‬همان‬
‫یهودیان و مساااایحیانی بوده که به‬
‫دین اسااالم روی آورده بودند‪ ).‬و‬
‫می بایستی آنان را از کفار تمییز‬
‫می دادند کفاری که با دین هللا در‬
‫جنگ بودند‪.‬‬

‫ساااااوره ی عنکبوت آیه ی ‪ 46‬و‬
‫‪47‬‬
‫‪ .46‬و باااا اهااال کتااااب جز باااا‬
‫نیکوترین شاااایوه مجادله و گفتگو‬
‫مکنید‪ ،‬مگر با کسانی از آنان که‬
‫[در مجادله با شاااااااما] ظالمانه به‬
‫میدان آیند‪ ،‬و بگویید‪ :‬به آنچه به‬
‫سااااوی ما و به سااااوی شااااما نازل‬
‫شاااده اسااات‪ ،‬ایمان داریم و معبود‬
‫ما و معبود شاااما یکی اسااات و ما‬
‫تسااااااالیم [فر مان ها و اح کام] او‬
‫هستیم‪.‬‬
‫‪ .47‬و همااااان گونااااه [کااااه بر‬
‫پیاااامبران پیشاااااااین کتااااب ناااازل‬
‫کردیم] این ک تاب را بر تو نازل‬
‫نمودیم‪ ،‬پس [برخی از] کسااااااانی‬
‫که کتاب شان دادیم به آن ایمان می‬
‫آورند‪ ،‬و از اینان [هم که مشر‬
‫اند] اندکی به آن ایمان می آورند‪،‬‬
‫و آ یات ما را جز کافران ان کار‬
‫نمی کنند‪،‬‬

‫‪98‬‬

‫مبل یهودی ناصاااااااری خطاب به (پیش از هجرت)‬
‫اعااراب ( و مساااااااایااحاایااااان) در‬
‫خصاااااااوص یهودیاااان خااااخاااامی‬
‫ه شدار میدهد‪ .‬و میگوید که شاید هللا در خصاااااااوص کفااار و باات‬
‫در ظااااهر آناااان همچون یهودی پرساااااتان مکه به محمد هشااااادار‬
‫ناصریان و اعراب به خدا (خدای میدهد و میگوید که حتی اگرهم‬
‫یااااهااااود) ایاااامااااان دارنااااد و از آنان به دین اسااااالم روی آورده‬
‫دساااااااتوراتش پیروی میکننااد امااا باشاااااااند‪ ،‬اما به احتمال قوی آنان‬
‫واقعیت چیز دیگری اساات و آنان دیر یا زود از دین و دسااااااتورات‬
‫از دین حقیقی ابراهیم پیروی هللا منحرف می شوند‪.‬‬
‫نمیکنند‪.‬‬

‫سوره ی عنکبوت آیه ی ‪61‬‬
‫و اگر از ایشاااان( کفار) بپرساااى‪:‬‬
‫«چه كسااااى آساااامانها و زمین را‬
‫آفریاااده و خورشااااااایاااد و مااااه را‬
‫[چنین] رام كرده اساااااات؟» حتما‬
‫خواهند گفت‪« :‬هللا»؛ پس چگونه‬
‫[از حق] بازگردانیده مىشوند؟‬

‫محتوی موعظاااات آیاااات ‪ 25‬از‬
‫سوره ی لقمان و‪ 38‬از سوره ی‬
‫زمر تقریبااا مشااااااااابااه ی محتوی‬
‫آیاااتی کااه در اینجااا ذکر شاااااااااد‪،‬‬
‫میباشد‪.‬‬
‫مضاااااامینی همچون محکوم کردن یهودی خاخامیان ( که با نام یهودی یا اهل کتاب از آن ها یاد شاااااده)به‬
‫کرات در قرآن یافت میشااود‪ .‬سااوالی که مطرح میشااود این اساات که چرا این دین نوین که بر بت پرسااتان‬
‫جاهل نازل گردیده‪ ،‬اینقدر به موضاااااااوع یهودیان میپردازد؟ چه ارتباط و پیوند ناگفته ای میان اساااااااالم و‬
‫یهودیت وجود دارد؟‬

‫‪99‬‬

‫رمزگشایی آن‬

‫معنای آن در اسالم‬

‫مبل عرب‪ ،‬در خصااوص یهودی (پس از هجرت)‬
‫خاخامی ها به اعراب هشاااااااادار‬
‫میدهد و میگوید که آنان نوشاااااااته هللا به محمد درخصوص نابکاری‬
‫هااای دیگری بااا نااام تلمود را در یهودیان مدینه(اهل کتاب) ه شدار‬
‫کنااار تورات قرار داده انااد‪ (.‬در مید هد‪ .‬یهودیانی که با فریبکاری‬
‫بع ضی از ترجمه ها‪ ،‬از (ا ضافه و نیرنگ و با تفاساایردروغین از‬
‫کردن به ز بان‪ )151‬به جای (پیچ قرآن‪ ،‬ساااعی دارند مسااالمانان را‬
‫و خم دادن به زبان) استقاده شده از دین حقیقی منحرف کنند‪.‬‬
‫اسااات‪ .‬آنان دروغگویانی هساااتند‬
‫که به خدا م طالبی را نسااااااابت‬
‫میاااادهنااااد کااااه هرگز در تورات‬
‫وجود نداشته است‪.‬‬

‫مبل عرب بااه اعراب توصااااااایااه‬
‫میکند که میان یهودیان(کساااااااانی‬
‫که به تورات ایمان دارند) تفاوت‬
‫قائل شاااااااوند‪ .‬و یهودیان خوب ‪،‬‬
‫یهودی ناصااااااریان هسااااااتند‪ .‬آنان‬
‫قوانین الهی در تورات را به نحو‬
‫احساااااان‪ ،‬اجرا میکنند‪ .‬و به روز‬
‫قیامت و به بازگشت مسیح ایمان‬
‫دارند‪ .‬و روحانیانشاااااان به هنگام‬
‫شااب از خواب بیدارمیش اوند و به‬
‫عبااااادت میپردازنااااد‪ .‬و بقیااااه ی‬
‫یهودیان یعنی یهودی خاخامی ها‬
‫(کفار) جزو یهودیان بد محسااوب‬
‫می شوند‪.‬‬

‫(پس از هجرت)‬
‫هللا برتری اساااالم را اعالم میکند‬
‫و میگوید که آنان بر یهودیان و‬
‫مساااایحیان برتر اند‪ .‬و مساااالمانان‬
‫همان پاکان هستند زیرا همانگونه‬
‫که شاااااااایساااااااه اسااااااات به عبادت‬
‫میپردازنااد و از دساااااااتورات هللا‬
‫پیروی میکنند‪.‬‬

‫‪. 151‬در متن اصلی (‪)language‬‬

‫‪100‬‬

‫متن قرآن‬

‫سوره ی آل عمران آیه ی ‪78‬‬
‫و از یهود گروهی هساااااااتنااد کااه‬
‫هنگام [خواندن] دسااات نوشاااته ها‬
‫[ی دروغ و بر باف ته های خود]‬
‫زبان [و صاادایشااان] را چنان پیچ‬
‫و خم می دهند تا شاااما گمان کنید‬
‫کااه [آنچااه می خواننااد] از کتاااب‬
‫آسااااامانی اسااااات‪ ،‬در حالی که از‬
‫کتاب [آسااامانی] نیسااات؛ و [با بی‬
‫شااااااارمی] می گوینااد‪ :‬آنچااه می‬
‫خوانیم از سااااااوی خداساااااات‪ .‬در‬
‫حالی که از سااوی خدا نیساات؛ و‬
‫با آنکه می دانند [از ساااااااوی خدا‬
‫نیست] به خدا دروغ می بندند‪.‬‬
‫ساااااااوره ی عمران آیات ‪ 113‬و‬
‫‪114‬‬
‫‪[ .113‬همه اهل کتاب] یکسااااااان‬
‫نیسااااااات ند‪ ،‬از ا هل ک تاب گروهی‬
‫درساااااااتکار [و رعایت کننده ّ‬
‫حق‬
‫خدا و مردم] هستند‪ ،‬آیات خدا را‬
‫در ساعاتی از شب می خوانند و‬
‫[به پیشااگاه حق از روی تواضااع‬
‫و فروتنی] سجده می کنند‪.‬‬
‫‪ .114‬باااه خااادا و روز قیاااامااات‬
‫ایمان دارند؛ و به كار پساااااااندیده‬
‫فرمان مىدهند و از كار ناپساااااند‬
‫باز مىدارند؛ و در كارهاى نیك‬
‫شاااااااتاااااب مىكننااااد‪ ،‬و آنااااان از‬
‫شایستگانند‪.‬‬

‫هم در این آیااه و هم در کاال این (پس از هجرت)‬
‫سوره‪ ،‬تحریفات بسیاری صورت‬
‫گرفتااه اساااااااات‪ .‬و طبق تحقیقااات عده ای از یهودیان که به پیامبری‬
‫صورت گرفته‪ ،‬این تحریفات پس عیسااااااای ایمااان آورده بودنااد‪ ،‬بااه‬
‫از دوران خلفااااای راشاااااااااادین دساااتوراتی که بر وی وحی شاااده‬
‫صااااورت گرفته اساااات‪ .‬هدف از بود‪ ،‬عمل کردند و در در صااااف‬
‫این دسااتکاری ها‪ ،‬این بوده اساات ایماااان آورنااادگاااان باااه هللا قرار‬
‫که داسااااااا تانی جعلی برای نبوت گرفتنااد‪ ،‬امااا عااده ای دیگر‪ ،‬بااه‬
‫محمد بسازند و نشانه های نبوت پیامبری عیساااااای ایمان نیاوردند‪.‬‬
‫محمد را به داسااااتان های مربوط اما متاسااااااافانه در دوران محمد‬
‫بااه عیسااااااای گره بزننااد‪ .‬عالرغم تقریبا تمام یهودیان از ایمان خود‬
‫تمامی این دسااااااتکاری ها باز هم برگشااااااا ته بود ند و ک تب خود را‬
‫میشاااااااود حقی قت را یافت‪ :‬مبل ‪ ،‬تحریف کرده بودند‪.‬‬
‫یهودیان را به دو دسااااااته تقساااااایم‬
‫میکند آنانی که متون مقدس شاااان‬
‫را پنهان میکنند(تفسااایر میکنند)و‬
‫آناااانی کاااه باااه دین واقعی ایمااان‬
‫دارند یعنی یهودی ناصریان‪.‬‬

‫‪101‬‬

‫سوره ی صف آیه ی ‪14‬‬
‫ای اهل ایمان‪ ،‬شما هم یاران خدا‬
‫باشاااااید چنان که عیسااااای مریم به‬
‫حواریین گفت‪ :‬کیسااات مرا برای‬
‫خاادا یاااری کنااد؟ آنهااا گفتنااد‪ :‬مااا‬
‫یاااران خااداییم‪ .‬پس (بااا آن همااه‬
‫مااعااجاازات) طااااایاافااااهای از بااناای‬
‫اسااااااارائیل به او ایمان آوردند و‬
‫طایفهای کافر شااااادند‪ ،‬ما هم آنان‬
‫را کاااه ایماااان آوردناااد مؤیاااد و‬
‫منصور گردانیدیم تا بر دشمنشان‬
‫ظفر یافتند‪.‬‬

‫پاسخ به ایرادات و انتقادات مطرح شده از سوی مسیحیان و یهودیان‬
‫مبلغین یهودی نا صری و مبلغین عرب نه تنها میبای ست برای متقاعد کردن اعرابی که طی قرن ها به دین‬
‫مسیحیت گرویده بودند‪ ،‬میجنگیدند بلکه با مشکل دیگری دست و پنجه نرم میکردند ‪ :‬یهودیان خاخامی که‬
‫در اطراف آن ها یعنی در ساااوریه ی کنونی زندگی میکردند و با موعظات یهودی ناصاااریان کامال آشااانا‬
‫بودند‪ .‬ساااوالی که مطرح میشاااود این اسااات که آنان چطور می بایسااات به ایرادات و انتقادات مسااایحیان و‬
‫(علی الخصوص) یهودی خاخامی ها پاسخ میدادند‪.‬‬
‫رمزگشایی آن‬
‫مبل عرب از خودش در برابر‬
‫اماج انتقاداتی که توسااااط یهودیان‬
‫خاخامی(کفار) صورت میگرفت‪،‬‬
‫دفاع میکند‪ .‬یهودیان خاخامی(به‬
‫حق) او را بااه رجوع کردن بااه‬
‫متون قدیمی یهودیان متهم میکنند‪.‬‬
‫متونی که یهودی ناصااااااریان آنها‬
‫را بااه اعراب آموختااه بودنااد‪ .‬و‬
‫اعااراب تاانااهااااا آنااااان را تااکاارار‬
‫میکردند‪.152‬‬

‫معنای آن در اسالم‬

‫متن قرآن‬

‫(قبل از هجرت)‬

‫سوره ی فرقان آیات ‪ 4‬و ‪5‬‬
‫‪ .4‬و کااافران گفتنااد‪ :‬این [قرآن]‬
‫چیزی نیساااااااات جز دروغی کااه‬
‫[ پیااااا م بر] آن را از پ یش خود‬
‫ساخته و دیگران او را بر ساختن‬
‫آن یاااری داده انااد‪ ،‬بی تردیااد [باا‬
‫این نساابت ناروا] مرتکب سااتمی‬
‫سااااااانگین و دروغی بزرگ [و‬
‫تهمتی زشت] شده اند‪.‬‬
‫‪ .5‬و گفتند‪ :‬افسااااانه های مکتوب‬
‫پیشااااینیان اساااات که نوشااااتن [از‬
‫روی] آنها را از [نویساااااااندگان]‬
‫درخواسااااااات کرده اسااااااات و آن‬
‫[نوشاااته] ها هر صااابح و شاااام بر‬
‫او خوانده می شاااااود [تا حفظ کند‬
‫و بر ماااا بخواناااد و بگویاااد‪ :‬این‬
‫وحی آسمانی است!!]‬

‫پ یامبر در م که در برابر ا ماجی‬
‫از انتقادات اعراب بت پرسااااااات‬
‫قرار گرفاااات کااااه وحی وی را‬
‫مورد تمسااااخر قرار میدادند‪ .‬آنها‬
‫اشااااتباه میکردند و بر گفته هایش‬
‫افتراع می بستند و میگفتند که او‬
‫از جبرئیاااال وحی را دریااااافاااات‬
‫نکرده است و او حقه باز است‪.‬‬

‫‪ .152‬آلفرد لویی دو پرمار ‪ Alfred-Louis de Prémare‬در کتاب (پایه های اسالم) ترجمه ی دیگری از این آیه را پیشنهاد میدهد‪ :‬کسانی که دین‬
‫خود را تحریف کرده اند(یهودی خاخامیان) گفتند‪ :‬آنچه محمد میگوید چیزی جز تقلب و فریبکاری نیست که عده ای او را در این کار کمک کرده‬
‫اند‪ ،‬در حالی که خود آنان (یهودی خاخامیان) متقلب و فریبکارند ( در دین خود دست بردند) و با این حال میگویند که محمد متون پیشینیان را کپی‬
‫کرده است و روز و شب همدستانش مطالب متون پیشینیان را به او میگویند‪.‬‬

‫‪102‬‬

‫در ترجماه ی کلماه باه کلماه ای‬
‫کااه محمااد حمیااد هللا از قرآن ‪،‬از‬
‫زبان عربی به فرانساااه انجام داده‬
‫ابتدای این آیه به گونه ی دیگری‬
‫اساااااااااات‪ ( :‬یقینااااا این آیااااات را‬
‫کسااای(انساااانی) به او (محمد) می‬
‫آموزد)‪ .‬این طور که پیداست در‬
‫این آیه هیچ اشااااااااره ای به وحی‬
‫توساااط جبرئیل نشاااده اسااات پس‬
‫بنابراین داستان وحی قرآن توسط‬
‫جبرئیل بعدها توسااااااط مفساااااارین‬
‫مس المان ابداء شااده تا به کمک آن‬
‫حقیقت وجود یهودی ناصریان که‬
‫بااه زبااان عبری این آیااات را بااه‬
‫مبلغین عرب می آموختنااااد را‬
‫پنهان کنند‪.‬‬
‫پس حقیقت این آیه این اساااااات که‬
‫در دوران قبل از فتح اورشاااااالیم‪،‬‬
‫مبل عرب به اعراب میگوید که‬
‫بااه مخااالفین اینطور جواب دهنااد‪:‬‬
‫آنااااان(مبلغین عرب)دین دیگران‬
‫را بااه اعراب نمی آموزنااد بلکااه‬
‫دینی به زبان عربی برای اعراب‬
‫به آنها می آموزند‪.‬‬
‫مبل عرب به اعراب هشااادار می‬
‫دهاااااد کاااااه از یاااااهاااااودیاااااان و‬
‫مسهههیحیان(مشهههرکین) دوری کنند‬
‫زیرااز نظر یهودیان و مسااایحیان‬
‫‪ ،‬یهودی ناصریان مرتد هستند و‬
‫به همین دلیل از دین شان به شدت‬
‫انتقااااد میکنناااد‪(.‬اماااا واقعیااات این‬
‫اساااااااااات کاااه) و در دین یهودی‬
‫ناااصاااااااریااان ‪،‬روحااانیونی وجود‬
‫دار ند که خود را وقف دین کرده‬
‫اند‪ .‬این روحانیون همان یهودی‬
‫ناصههریان (نصههرانی) هسااتند آنان‬
‫همانا بهترین نمونه و مثال برای‬
‫اعراب هستند‪.‬‬

‫(قبل از هجرت)‬
‫هللا به محمد که در برابر آماجی‬
‫از انتقااااادات قرار گرفتااااه بود‪،‬‬
‫قوت قلب میدهد‪ .‬در واقع منتقدین‬
‫وی میگفتند که او تنهاآموزه های‬
‫شاااااااخص دیگری را میااان مردم‬
‫پخش میکنااااد‪ .‬هللا در این آیااااه‬
‫میگو ید که جبرئ یل این آ یات را‬
‫از طرف وی بر محمااااد نااااازل‬
‫کرده اساااات‪ .‬و آیات قرآنی که به‬
‫زبان عربی نازل شاااااااده بی تا و‬
‫بی نظیر است‪.‬‬

‫و ما می دانیم که آنان می گویند‪:‬‬
‫یقینا این آیات را بشری به او می‬
‫آموزد!! [چنین نیسااااااااات کااه می‬
‫گوینااد‪ ،‬زیرا] زبااان کسااااااای کااه‬
‫[آموختن قرآن را بااه پیااامبر] بااه‬
‫او نسااااااابت می دهید‪ ،‬غیر عربی‬
‫اسااات و این قرآن به زبان عربی‬
‫فصیح و روشن است‪.‬‬

‫(بعد از هجرت)‬

‫سوره ی مائده آیه ی ‪82‬‬

‫هللا در خصاااااوص یهودیان و بت‬
‫پرستان به محمد هشدار میدهد و‬
‫میگوید که آنها دشمنان مسلمانان‬
‫هسااااتند‪ .‬و میگوید که مسههههیحیان‬
‫بیشاااااتر از بقیه ی راه حق را در‬
‫پیش گرفتااه انااد‪ .‬و روحااانیااان و‬
‫راهبانشاااااااان تکبر نمی ورزند و‬
‫در آنان شااااار و بدی کمتری دیده‬
‫میشود اما با این حال هللا هرگونه‬
‫پیوند برادری و اخوت را با آنان‬
‫ممنوع کرده اسااااات زیرا آنان از‬
‫کافرین هستند‪.‬‬

‫مساااالما یهودیان و كسههههانى را كه‬
‫شههههههرك ورزیدهاند‪ ،‬دشاااااامنترین‬
‫مردم نسااااااابت به مؤمنان خواهى‬
‫یااافاات؛ و قطعااا كسااااااااانى را كااه‬
‫گفتند‪« :‬ما نصههههههرانى هسااااااتیم»‪،‬‬
‫نزدیكترین مردم در دوساااااااتى با‬
‫مؤمنااااان خواهى یااااافاااات‪ ،‬زیرا‬
‫برخى از آناااان دانشااااااامنااادان و‬
‫رهبانانىاند كه تكبّر نمىورزند‪.‬‬

‫‪103‬‬

‫سوره ی نحل آیه ی ‪103‬‬

‫عملی کردن پروژه ی سیاسی مذهبی‬
‫در قرآن برای کساااانی که راه صاااحیح خواندن آن را بلدند‪ ،‬نشاااانه هایی از تالش امت (یهودی ناصاااری‪-‬‬
‫عرب) برای فتح اورشاااالیم وجود دارد‪ .‬فتحی که بر افراشااااتن دوباره ی معبد و بازگشاااات مساااایح را می‬
‫باسااتی به دنبال میداشاات‪ .‬در تعدادی از سااوره ها و آیات میتوان لشااکر کشاای آنان در سااال ‪ 614‬میالدی‬
‫در کنار شهربراز را یافت‪.‬‬

‫رمزگشایی آن‬

‫در سااال ‪ 614‬میالدی‪ ،‬اورشههلیم‬
‫توسط ایرانیان و متحدینشان یعنی‬
‫یهودی ناصاااااااریان و اعراب فتح‬
‫شااد‪ .‬اما شااهر را به دساات یهودی‬
‫خاخامی ها دادند‪ .‬به همین علت‬
‫یهودی ناصاری‪ -‬عرب ها از این‬
‫پیروزی نتوانسااتند به خوبی بهره‬
‫ببرنااد‪ ،‬آیااه هااای بعاادی بااه خوبی‬
‫گواه بر آن هستند‪.‬‬

‫واعااظ یااهااودی ناااااصااااااااری بااااه‬
‫ساااااپاهیان عرب یادآوری می کند‬
‫که هدف از فتح اورشلیم در سال‬
‫‪ 614‬میالدی بازگرداندن مساااایح‬
‫اساااااااات تااا وی بیااایااد و حکومات‬
‫پاااادشااااااااااهی قوم برگزیاااده یعنی‬
‫اعراب( غنیماااات دیگر) را در‬
‫زمین ایجااااد کناااد‪ .‬پس نباااایاااد از‬
‫سلطه ی یهودیان خاخامی (کفار)‬
‫در اورشلیم ترسید‪ .‬زیرا هنگامی‬
‫که مساایح بازگردد آنها ساارگشااته‬
‫خاااواهااانااااد شااااااااااد و حااامااااایاااات‬
‫شااهربراز(ساارپرساات و یاور) را‬

‫معنای آن در اسالم‬

‫متن قرآن‬

‫(بعد از هجرت)‬
‫مح مد با یارانش که ا هل مدی نه‬
‫بودند به مکه لشاااکر کشااای کرد‪.‬‬
‫این ساااوره بعد از آنکه پیامبر در‬
‫لشاااکر کشااای اش به مکه ناموفق‬
‫بود بر او نازل شااد تا قوت قلبی‬
‫برای او ویارانش باشاااااد‪ .‬در این‬
‫آیااه هللا بااه ماااجرای فتح خیر کااه‬
‫بدون جنگ و خونریزی صورت‬
‫گرفاات اشااااااااااره میکنااد‪ .‬در این‬
‫جنگ محمد شااااااهری که در آنجا‬
‫یهودیان وجود داشتند را براحتی‬
‫فتح کرد‪.‬این فتح در دورانی رخ‬
‫داد که پ یامبر از مدی نه به م که‬
‫برای فتح آن لشکر کشی میکرد‪.‬‬
‫(بعد از هجرت)‬
‫هللا ‪ ،‬پس از آنکه محمد و یارانش‬
‫نتوانساااتند به مکه وارد شاااوند؛به‬
‫آنهااااا قوت قلااااب میاااادهااااد و از‬
‫پیروزی و فتح قریااااب الوقوع‬
‫مکه سااااخن به میان می آورد‪ .‬او‬
‫محمد را ترغیب میکند تا مومنان‬
‫را به فتح مکه تشاااااویق کند و از‬
‫محماااد می خواهاااد کاااه باااه آنااان‬
‫بگویاااد کاااه از تقاااابااال بههها مردم‬
‫ناباور مکه نترساااااااند زیرا آنان‬
‫دیر یا زود شاااااااکسااااااات خواهند‬
‫خورد‪.‬‬

‫سوره ی فتح آیه ی ‪20‬‬
‫خدا غنیمت های فراوانی را در‬
‫آینده به شاااما وعده داده اسااات که‬
‫به دسااااااات می آورید‪ ،‬و این یک‬
‫غنیمت را [که فتح خیبر اسااااااات]‬
‫برای شااما پیش انداخت‪ ،‬و دساات‬
‫های [تجاوز و ساااتم] مردم را از‬
‫شاااما باز داشااات تا این [پیروزی‬
‫ها] برای مؤمنان نشااااااانه ای [از‬
‫حقّانیّت دین و یاری خدا] باشااد و‬
‫تا شما را به راهی راست هدایت‬
‫کند‪.‬‬

‫‪104‬‬

‫سوره ی فتح آیه های ‪ 21‬و ‪22‬‬
‫‪ .20‬و خدا به شاااااااما باز وعده‬
‫غنیمتهااااای دیگری فرموده کااااه‬
‫هنوز بر آن قادر نیساااااااتید و علم‬
‫خدا محیط بر آن اساااات و خدا بر‬
‫هر چیز تواناست‪.‬‬
‫‪ .21‬اگر کافران با شاااااما بجنگند‬
‫حتما پشاااات کنان می گریزند‪ ،‬آن‬
‫گاه ساااارپرساااات و یاوری [که از‬
‫آنان دفاع کند] نمی یابند‪.‬‬

‫دیگر نخواهند داشت‪ .‬شهربرازی‬
‫که اداره ی اورشااااااالیم را به آنان‬
‫واگذار کرده بود‪.‬‬

‫واعظ به ماجرایی اشاره می کند‬
‫کااه در آن یهودیااان خاااخااامی در‬
‫برابر یهودی ناااااصاااااااریااااان و‬
‫متحاادانشااااااااان یعنی اعراب قرار‬
‫گرفتااااه بودنااااد‪ .‬در این ماااااجرا‬
‫یهودی ناصااریان و اعراب قصااد‬
‫داشاااااااتنااد بااه محوطااه ی معبااد پاا‬
‫بگذارند و روحانیانشان پیش کش‬
‫های شاااااااان را تقدیم کنند‪ .‬تقابل‬
‫میان یهودی خاخامیان و یهودی‬
‫ناااااصااااااااریااااان در ی کی از دره‬
‫(میاااانکوه) هاااایی باااه وقوع می‬
‫پیوند که به اورشلیم منتهی میشده‬
‫است(احتماال در میانکوهی به نام‬
‫بکااه)این اتفاااق صاااااااورت گرفتاه‬
‫اساااات‪ .‬همانطور که پیشااااتر گفته‬
‫شااد مساالمانان می خواهند بکه را‬
‫مکه نشاااان دهند در صاااورتی که‬
‫این اصال واقعیت ندارد‪.‬‬

‫(پس از هجرت)‬
‫عاااادم موافقاااات مردم مکااااه بااااا‬
‫درخواسااااات محمد و یاران مدینه‬
‫ای اش برای عباااادت در مکاااه‪،‬‬
‫نزدیک بود به جنگی خونین بدل‬
‫شود‪ .‬اما این ماجرا به جنگ ختم‬
‫نشااد وپیمان نامه ی صاالحی میان‬
‫محمد و مردم مکه امضاااا شااادکه‬
‫به صلح حدیبیه معروف است‪ .‬با‬
‫آنکه پذیرش چنین صاااالحی برای‬
‫آنان سااااااخت می نمود اما در هر‬
‫حال آنان این صااااااالح را همچون‬
‫پیروزی در نظر گرفتند زیرا هللا‬
‫این صاالح را پیروزی میدانساات‪.‬‬
‫هللا پس از این صااااااالح‪ ،‬پیروزی‬
‫آنان و فتح مکه را آن هم بدون‬
‫جنااگ و خونریزی در آینااده ای‬
‫نزدیااک ازپیش دیااده بود‪ .‬اتفاااقی‬
‫که در سااااااااال ‪ 630‬میالدی رخ‬
‫داد‪.‬‬

‫سوره ی فتح آیه ی ‪24‬‬
‫و اوساات همان كسااى كه در (در‬
‫میهههانکوه مکهههه)(بکاااه) ‪-‬پس از‬
‫پیروزكردن شااااااامااااا بر آنااااان‪-‬‬
‫دستهاى آنها را از شما و دستهاى‬
‫شااما را از ایشااان كوتاه گردانید‪،‬‬
‫و خاادا بااه آنچااه مىكنیااد همواره‬
‫بیناست‪.‬‬

‫واعظ به اعراب توضاااااایح میدهد‬
‫که چرا مراسااااااام قربانی کردن‪(،‬‬
‫در آیه به حیوانانی اشاره شده که‬
‫آماده ی قربانی شاادن ‪ ،‬بودند) در‬
‫محاال معبااد اورشااااااالیم(مساااااااجااد‬
‫الحرام) برگزار نشااااد‪ .‬و همچنین‬
‫به این موضاااوع اشااااره میکند که‬
‫تنها انجام مراساااام مذهبی توسااااط‬
‫روحااااانیون حقیقی یعنی یهودی‬
‫ناصاااااریان بازگشااااات مسااااایح را‬
‫محقق می ساااااااازد‪ .‬یعنی شااااااارط‬

‫(بعد از هجرت)‬
‫در این آیه هللا دو چیز را توضیح‬
‫میدهد اول آنکه به چه علت شهر‬
‫مکه جایی که مسهههههجد الحرام در‬
‫آن واقع شااااااااده‪ ،‬باادون جنااگ و‬
‫خونریزی باااه دسااااااااات مومناااان‬
‫خواهد افتاد و اینکه به چه علت‬
‫مصاااالحت بود که مومنان با کفار‬
‫پیمااان نااامااه ی صااااااالح امضااااااااا‬
‫میکردنااااد‪ .‬در واقع هللا بااااه این‬
‫اشااااااااره میکند که در میان کفار‬

‫سوره ی فتح آیه ی ‪25‬‬
‫آ نان کسااااااااانی هسااااااات ند که کفر‬
‫ورزیدند (کافرین) و شاااااما را از‬
‫[ورود بااه] مسهههههههجههدالحرام باااز‬
‫داشاااااتند و نیز نگذاشاااااتند قربانی‬
‫هایی که با خود آورده بودید به‬
‫محل قربانی اش برساااااااد‪ ،‬و اگر‬
‫مردان و زنان مؤمن ناشااااناساااای‬
‫در میااان مکااه نبودنااد‪ ،‬تااا جنااگ‬
‫شااااما ساااابب کشااااته شاااادن آن بی‬
‫گناااهااان شاااااااود و در نتیجااه امر‬

‫‪105‬‬

‫بازگشاااات مساااایح ‪ ،‬انجام مراساااام‬
‫مذهبی توساااااط روحانیون یهودی‬
‫ناصااااری در معبد اورشاااالیم بوده‬
‫اسااات‪ .‬اما یهودیان خاخامی مانع‬
‫این شاااااااادند تا روحانیون یهودی‬
‫ناصااااری مراساااام مذهبی خود را‬
‫در آنجاااا برگزار کنناااد‪ .‬واعظ‪،‬‬
‫عقب نشاااینی یهودی ناصاااریان و‬
‫اعراب را اینطور توجیاه میکناد‪:‬‬
‫که اگر آنان با زور شمشیر وارد‬
‫اورشاااااالیم میشاااااادند به حتم باعث‬
‫‪153‬‬
‫ریختن خون برادران یهودی‬
‫شان میشدند و بیم آنکه آنان خون‬
‫برادران یهودی خود را بریزناااد‬
‫عاملی برای عقب نشینی آنها شد‪.‬‬
‫البته این طور هم میتوان اساانتباط‬
‫کرد که آنان بیم این را دا شتند که‬
‫توساااااااط یهودی خاااخااامیااانی کااه‬
‫مورد حمااایاات شاااااااهربراز بودناد‬
‫شکست بخورند و کشته شوند‪.‬‬
‫در آیاه ی ‪ 27‬این ساااااااوره باه‬
‫پیامبر اشااااااااره میشاااااااود‪ .‬به یقین‬
‫میتوان گ فت که این اشاااااااااره به‬
‫پیامبر بعدا به قرآن اضافه گردیده‬
‫اسااااااات‪ (.‬زیرا در آیات قبلی هیچ‬
‫اشاااره ای به پیامبر نشااده اساات)‪.‬‬
‫اما برعکس آیه ی ‪ 27‬که پیامبر‬
‫به آن اضافه شده است‪ ،‬در آیه ی‬
‫‪ 28‬کلماااه ی پیاااامبر جزوی از‬
‫قرآن بوده است‪ :‬زیرا آن پیامبری‬
‫که به آن اشاااااره می شااااود همان‬
‫عیسااای اسااات ‪ :‬این را میتوان از‬
‫کلماتی همچون (هدایت شاااااااده و‬
‫حقیقاات) کلماااتی کااه بااا آن هااا‪،‬‬
‫عیسی را ترسیم میکنند‪ ،‬دریافت‪.‬‬
‫کاال آیااه ی ‪ 29‬بعاادهااا بااه قرآن‬
‫اضافه شده است و به جای عیسی‬

‫مکه‪ ،‬مساااالمانان شااااریفی زندگی‬
‫می کردنااااد بنااااابر این هللا نمی‬
‫توانسااااات به محمد و ساااااپاهیانش‬
‫اجازه دهد تا شاااااااهر مکه را به‬
‫زور شااامشااایر فتح کنند زیرا این‬
‫احتمال وجود داشاات که سااپاهیان‬
‫محمااد‪ ،‬مومنااان مکااه را بااا کفههار‬
‫اشااااتباه بگیرند و آنها را بکشااااند‪.‬‬
‫البته نباید فراموش کرد که کفار‬
‫الیق هرگونه مجازات هستند‪.‬‬

‫نااامالیم و مکروهی [چون دیااه]‬
‫گریبان شما را بگیرد [شما را از‬
‫جناااگ بااااز نمی داشاااااااتیم‪ ،‬ولی‬
‫بازدا شتیم] تا خدا هرکه را [مانند‬
‫مردان و زنااان مومنی کااه برای‬
‫شاااما ناشاااناخته بودند] بخواهد در‬
‫رحمتش درآورد‪[ .‬و] اگر مؤمنان‬
‫از کافران جدا بودند یقینا کافران‬
‫[از اهااال مکاااه] را باااه عاااذابی‬
‫دردنا عذاب می کردیم‬

‫(بعد از هجرت)‬
‫هللا بااا گفتن اینکااه وعااده ی فتح‬
‫م که ک ما کان پابر جاساااااااات‪ ،‬به‬
‫پیامبر خود قوت قلب میدهد‪ ،‬هللا‬
‫هرگز دروغ نمیگوید‪ ،‬و کالم او‬
‫عین حقیقاات اساااااااات‪ .‬و صااااااالح‬
‫حدیبیه‪ ،‬فرجه و مهلتی اساااات که‬
‫به کافرین داده شاااااده اسااااات‪ .‬فتح‬
‫مکه نزدیک است‪ ،‬حتی می توان‬
‫تصاااااااور کرد کااه از همین حاااال‬
‫مکه فتح شده است‪.‬‬
‫هللا طرز ونحوه ی زیااارت در‬
‫مکه را به شکلی واضح توضیح‬
‫میدهد‪ .‬الزم به ذکر اساااااااات که‬
‫مسااااااالمانان امروزه نیز به همین‬
‫شاایوه که در قرآن آمده اساات‪ ،‬به‬
‫زیارت در مکه می پردازند‪.‬‬

‫سوره ی فتح آیه های ‪ 27‬و ‪28‬‬
‫‪ .27‬باای تااردیااااد خاااادا رؤیااااای‬
‫پ یامبرش را به حق و درساااااااتی‬
‫تحقق داد‪ ،‬شما قطعا در حال امن‬
‫و امنیت در حالی که سااااارهایتان‬
‫را تراشااااااایده و موی کوتاه کرده‬
‫ایااااد و بااایااامااای نااااداریااااد‪ ،‬وارد‬
‫مسهههههجدالحرام خواهید شاااااد‪ .‬خدا‬
‫آنچه را که شاااااما نمی دانساااااتید‪،‬‬
‫دانساااااااات و پیش از آن پیروزی‬
‫نزدیکی [که صااااااالح حدیبیه بود‬
‫برای شما] قرارداد‪.‬‬
‫‪ .28‬اوسااااااات که پیامبرش را با‬
‫هدایت و دین حق (دین اساااااااالم)‬
‫فرساااااااتاد تا آن را بر همه ادیان‬
‫پیروز کند‪ ،‬و کافی اساات که خدا‬
‫[بر وقوع این حقیقت] گواه باشد‪.‬‬

‫‪ .153‬یهودی ناصریان تنها یهودیانی نبودند که اندبشه های موعودگرایانه را در سر داشتند ودرپس برخی از شورش های دیگر یهودیان و برنامه‬
‫هایشان در بازسازی معبد اورشلیم‪ ،‬اهداف موعودگرایانه دیده میشد‪.‬‬

‫‪106‬‬

‫از پیامبری محمد صااااحبت میکند‬
‫و همچنین میگوید که پیشااااتر در‬
‫انجیل و تورات ‪ ،‬از یاران محمد‪،‬‬
‫سااااااخن گفته شااااااده اساااااات‪ .‬تغییر‬
‫درسااااااابک نگارش در آیه ی ‪29‬‬
‫نشاااان دهنده ی این اسااات که این‬
‫آیه بعدها به قرآن اضااااااافه شااااااده‬
‫اساااات‪ .‬و در واقع سااااوره ی فتح‬
‫‪ 28‬آیه داشته است‪.‬‬
‫در آیه ی ‪ 27‬ام واعظ به اعرابی‬
‫که از اورشاااالیم اخراج شااااده اند‪،‬‬
‫این اطمینااااان را میاااادهااااد کااااه‬
‫خداوندبه زودی شاااااااهر مقدس را‬
‫به آن ها‪ ،‬اع طا میک ند‪ .‬و به آ نان‬
‫میگویااد تااا خودشاااااااااان را برای‬
‫ورود به شاااااااهر مقدس آماده کنند‬
‫آنان می بایساااااات آداب شااااااخص‬
‫ناااذیره هماااانطور کاااه در کتااااب‬
‫مقدس ساافر اعداد باب شااشاام آمده‬
‫است را رعایت میکردند‪ :‬شخص‬
‫نااااذیره خود را برای خااااداونااااد‬
‫تخصاااایص می نمود و ساااار خود‬
‫را‪ ،‬پیش ازآنکااه نااذرش را در‬
‫برابر خیمه‬
‫ی معبد‪ ،‬تقدیم کند‪ ،‬می تراشید‪.‬‬

‫با خوانشااای درسااات از این آیه به (قبل از هجرت)‬
‫حقیقت نهفته در پس آن دست می‬
‫یابیم‪ .‬جای آنکه این طور تصااور منظور از(نزدیک ترین سرزمین‬
‫کنیم که مسااااااال ما نان از پیروزی به مکه) که در این آیه آمده است‪،‬‬
‫قریب الوقوع رومیان خرساااااند و فلساااااااطین اسااااااااات‪ ،‬گرچاااه این‬
‫خوشااحال بودند‪ ،‬باسااتی این آیات ساااااارزمین در ‪ 1300‬کیلومتری‬
‫را ماجرای لشااااکرکشاااای ناموفق مکه واقع شاااااااده اسااااااات‪ .‬این آیه‬
‫یهودی ناصاااااااریان و اعراب در بیانگر یکی از معجزه های قرآن‬
‫‪107‬‬

‫سوره ی روم آیات ‪ 2‬الی ‪6‬‬
‫‪ .2‬رومیان مغلوب شدند‪،‬‬
‫‪ .3‬در نزدیكترین سهههههههرزمین‪،‬‬
‫و[لى] بعد از شاااااكساااااتشاااااان‪ ،‬در‬
‫ظرف چنااد ساااااااااالى‪ ،‬بااه زودى‬
‫پیروز خواهند گردید‪.‬‬

‫سااااااال ‪ 629‬دانساااااات‪ .‬برای فهم‬
‫صاااااااحیح این آیه به این نکته باید‬
‫توجاااه کرد کاااه در زباااان عربی‬
‫افعاااال معلوم و مجهول تنهاااا باااا‬
‫تغییراتی در حروف صدا دارشان‬
‫از هم متمااایز میشاااااااونااد‪ .‬و این‬
‫درحالی اسااات که در نساااخه های‬
‫‪154‬‬
‫قدیمی قرآن حروف صااااادادار‬
‫وجود نداشاااته اسااات‪ .‬پس براحتی‬
‫میتوان فهمیااااد کااااه این آیااااات‬
‫دسااااااات کاری شااااااااده ا ند‪ .‬خوانش‬
‫صاااااااحیح این آیات همانطور که‬
‫رژی بالشر‪Régis Blachère‬‬
‫متوجه آن شده بود‪ ،‬به شکل زیر‬
‫اسااااات‪ .2:‬رومیان پیروز شااااادند‪،‬‬
‫‪. 3‬در نااازدیاااکااای ساااااااااارزمااایااان‬
‫(سهههههرزمین مقدس)‪ ،‬اما آنان‪،‬بعد‬
‫از پیروزشااااااااان‪ ،‬در ظرف چنااد‬
‫سااالی‪ ،‬به زودی شااکساات خواهند‬
‫خورد‪ .4 ،‬در آن روز اسااااات که‬
‫مومنان از یاری هللا شاد میگردند‪.‬‬
‫در این آیه سعی میشود روحیه ی‬
‫از دسااااااات رفته ی اعراب را به‬
‫آنهااا برگرداننااد زیرا اعراب در‬
‫جنگ موته در حالی از رومیان‬
‫شاااکسااات خورده بودند که بسااایار‬
‫به سهههرزمین مقدس نزدیک شاااده‬
‫بودند‪.‬‬

‫است‪ :‬هللا این سوره را به محمد‬
‫کمی بعد از اتفاقات ساااااااال ‪614‬‬
‫میالدی نازل میکند‪ :‬یعنی موقعی‬
‫که رومیان از ایرانیان در تمامی‬
‫ساااارزمین های خاورمیانه ای که‬
‫نیروهایشان مستقربودند‪ ،‬شکست‬
‫میخورند‪( .‬آنان سااااارزمین مقدس‬
‫یعنی اورشااااالیم را نیز از دسااااات‬
‫میدهند‪.).‬قرآن فتح دوباره ی این‬
‫ساارزمین ها (من جمله اورشاالیم)‬
‫را توسااااط هراکلیوس پیشااااگویی‬
‫میکناااد‪ (.‬هراکلیوس مطاااابق باااا‬
‫پیشاااااگویی قرآن در ساااااال ‪622‬‬
‫ساااارزمین های اشااااغال شااااده را‬
‫بااااازپس میگیرد و همچنین در‬
‫ساااااال ‪ 627‬اورشااااالیم را دوباره‬
‫فتح میکنااد)‪ .‬پیروزی هراکلیوس‬
‫و رخ دادن پیشااااااگویی ها‪ ،‬برای‬
‫مسلمانان حائز اهمیت بود ‪ ،‬زیرا‬
‫از طرفی این اتفاااقااات ‪ ،‬اثباااتی‬
‫برای اعجاااز قرآن و الهی بودن‬
‫آن بود و از طرفی دیگر بااااه‬
‫واساااطه ی این معجزه ی قرآنی‪،‬‬
‫مشااااااارکان و بت پرساااااااتان مکه‬
‫دسااااااات از بت پرساااااااتی بر می‬
‫داشتند و مسلمان می شدند‪.‬‬

‫‪[ .4‬فر جام] كار در گذشااااااا ته و‬
‫آینده از آن خداساااااااات‪ ،‬و در آن‬
‫روز اسااااااات كه مؤمنان از یارى‬
‫خدا شاد مىگردند‪.‬‬
‫‪ .5‬هر كااااه را بخواهااااد یااااارى‬
‫مىكند‪ ،‬و اوسااات شاااكساااتناپذیر‬
‫مهربان‪.‬‬
‫‪ .6‬این وعده خداساااااااات که خدا‬
‫هرگز خالف وعده نکند‪ ،‬و لیکن‬
‫اکثر مردم (از این حقیقاات) آگاااه‬
‫نیستند‪.‬‬

‫‪. 154‬در زبان نوشتاری قدیمی عربی که تنها حروف بی صدا نوشته می شدند فعل (ق ل ب ) که به معنی پیروز شدن است هم در حالت معلوم و‬
‫هم در حال مجهول به یک شکل نوشته میشود‪ .‬پس بعد از آنکه به زبان نوشتار عربی‪ ،‬حروف صدا دار اضافه شد آنان توانستند تنها با جابجایی‬
‫حروف صدادار جمالت را از معلوم به مجهول و برعکس تغییر دهند‪ .‬با این کارتمامی نشانه ها و رد پاهایی که حاکی از حضور محمد در‬
‫یهودیه‪-‬فلسطین بود‪ ،‬راپنهان کردند‪ ،‬مضاف براینکه با این کار شکستی را که آنان در آن سال متحمل شده بودند را مخفی نگه داشتند‪.‬‬

‫‪108‬‬

‫حال با توضیحاتی که داده شد‪ ،‬در مطالب قرآن که بسیار سخت و دشوار می نمود‪،‬آسان و قابل فهم‬
‫گشت‪ .‬با فهم ساختار و مکانیسمی که در دستکاری متون قرآن بکار رفته است‪ ،‬توانستیم به حقیقت نهفته‬
‫در آن پی ببریم‪ .‬فهمیدیم که اگر به قرآن عنصااااار اصااااالی اش را یعنی یهودی ناصاااااریان را اضاااااافه کنیم‬
‫‪،‬مطالبش واضح و قابل در میشود‪ .‬و داستان های دیگری در قرآن بر مال میشوند‪ ،‬داستان هایی همچون‬
‫‪ :‬داستان یادگیری آیین ها و آموزه های یهودی ناصریان توسط اعراب‪ ،‬داستان شرح و تفسیر دین یهودی‬
‫ناصریان به اعراب نو کیش‪ ،‬داستان ترغیب اعراب به شرکت کردن در پروژه ی موعودگرانه ی یهودی‬
‫ناصااریان و فتح اورشاالیم‪ ،‬داسااتان جنگ ها و درگیری ها‪ ،‬داسااتان روحیه دادن ها پس از شااکساات ها و‬
‫غیره‪ .‬آن کس که خوانش صحیح قرآن را بداند درمیابد که قرآن کتابی است که به خوبی خاستگاه و ریشه‬
‫های دین اسالم را نشان میدهد‪ .‬راز بزرگ اسالم در دل قرآن قرار گرفته است‪.‬‬
‫اما نکته و م سئله ای که باید به آن توجه کنیم این ا ست که م سلمانان ‪ ،‬خود متن قرآن را در طول تاریخ تا‬
‫به امروز موشاااااااکافانه نخوانده اند زیرا آنان‪ ،‬قرآن را به بهانه ی اینکه فهم مفاهیمش نیاز به متخصاااااااص‬
‫قرآن دارد‪ ،‬نمی خوانند و یا اینکه محتوی مطالب آن را از میان تفاسااااایر‪ ،‬احادیث و سااااایره نبوی دریافت‬
‫کرده اند‪ .‬جالب اینجاساات که حتی به نظر میرسااد مساالمانان در قرن هشااتم میالدی هنگامی که به اسااپانیا‬
‫حمله کردند‪ ،‬از وجود کتاب قرآن بی خبر بوده اند‪ .‬و ما طبق شواهد بدست آمده میدانیم که انتشار گسترده‬
‫ی قرآن در قرون معاصر صورت گرفته است‪.‬‬
‫و مسااااائله ی دیگری هم که وجود دارد این اسااااات که علی رغم اینکه تکنولوژی پیشااااارفت کرده و عده ی‬
‫کثیری از مساااالمانان با سااااواد هسااااتند‪ ،‬اما آنها قرآن را موشااااکافانه و دقیق نمی خوانند زیرا آن را مقدس‬
‫میپندارند و هرگونه خوانش دقیق و موشاااکافانه ی قرآن را توهین به مقدساااات می پندارند‪ .‬اما حقیقت چیز‬
‫دیگری اسااااااات ‪ :‬قرآن‪ ،‬خارج از بحث هرگونه تقدس آن‪ ،‬گفتمان تلقی میشاااااااود‪ .‬و متن قرآن همچون تمام‬
‫منابع دیگر مساالمانان( همچون احادیث‪ ،‬ساایره ی نبوی‪ ،‬تاریخ اسااالم و حتی خود شااخص محمد) همه گی‬
‫برای توجیه یک چیز هستند‪ :‬و آن ترویج این ایده و اندیشه است که مسلمانان از طرف خدا برگزیده شده‬
‫اند تا شاااااااریعت الهی را بر روی زمین حکم فرما کنند‪ .‬و مطابق این ایمان موعودگرایانه‪ ،‬دنیای آینده‬
‫اسالمی خواهد بود و اسالم انسان ها را رستگار خواهد کرد و با بازگشت مهدی و عیسی مسیح حکومت‬
‫الهی بر زمین برقرار خواهد شاااد و در پایان دنیا‪ ،‬خداوند حکومت دنیا را که عاری از بدی و شااار خواهد‬
‫شاااد‪ ،‬را به دسااات برگزیدگان یعنی مسااالمانان خواهد ساااپرد تا آنان در ساااعادت و خوشااابختی در آن زندگی‬
‫کنند‪.‬‬

‫‪109‬‬

‫پسگفتار‬
‫دیدیم که چگونه قطعات پازل تاریخ اسااااااالم در کنار هم قرار گرفت‪ .‬و قساااااامت اعظم این کار عظیم را‬
‫مرهون زحمات ادوارد ماری گاله‪ 155‬هستیم که به لطف مطالعات و تحقیقاتش‪ ،‬به راز بزرگ اسالم دست‬
‫یافتیم‪ .‬در این کتاب از وجود فرقه ای به نام یهودی ناصااری و پروژه های آنان آگاه گشااتیم و دیدیم که در‬
‫چه بافت ساایاساای مذهبی‪ ،‬این فرقه ظهور کرد و چگونه آنان اندیشااه ها و پروژه های خود را به اعراب‬
‫انتقال دادند و چگونه اعراب دین آنان را تصااااااحب کردند‪ .‬همچنین با تحقیق بر روی یافته های باساااااتان‬
‫شااناساای ‪ ،‬تحلیل متون هم عصاار با صاادر اسااالم که قرن ها آنها را مخفی کرده بودند و تحلیل علمی منابع‬
‫مساااالمانان به ویژه قرآن و همچنین تحلیل ساااااز و کاری که اعراب به وساااایله ی آن تاریخ را بازنویساااای‬
‫کردند‪ ،‬یافتیم که چطور گفتمان اسااالم به تدریج شااکل و انسااجام گرفت و حقیقت نهفته در پس اسااالم و‬
‫اندیشه های آن چه بوده است‪.‬‬
‫بی شاااااک هنوز قطعاتی از این پازل باقی مانده اسااااات تا این پازل تکمیل شاااااود‪ .‬قطعا در ساااااالهای آینده‬
‫محققین‪ ،‬قطعات باقی مانده از این پازل را پیدا خواهند کرد‪ .‬بایساااااااتی به آنها اعتماد کنیم و در انتظار‬
‫تحقیقات آتی آنان باشیم‪ .‬محققین‪ ،‬تحقیقات باستان شنا سی شان را در مناطقی که یهودی ناصریان از آنجا‬
‫برخاستند و در آنجا میزیستند ادامه می دهند و آن را ادامه خواهند داد‪ ،‬آنان بزودی میزان دقیق دستکاری‬
‫های صااورت گرفته در هر دوره تاریخی و در زمان هرکدام از خلیفه ها‪ ،‬را مشااخص خواهند کرد‪ .‬آنان‬
‫همچنین دالیل اصااااالی انتخاب شاااااهر مکه را خواهند فهمید و تفسااااایری جامع تر از قرآن و احادیث ارائه‬
‫خواهند داد‪ .‬اما در حال حاضاار‪ ،‬حتی بی آنکه نیاز باشااد تحقیقات جامع تری در رابطه با حقایق نهفته در‬
‫اسالم صورت بگیرد‪ ،‬آنقدر شواهد و مدار وجود دارد که از راز بزرگ اسالم‪ ،‬فریبکاری تاریخی اش‬
‫و از حقیقت خاساتگاه تاریخی اش پرده بردارد‪ .‬و آنقدر شاواهد ومدار هسات که نشاان دهد که متن قرآن‬
‫و داسااتان زندگی محمد به روایت اسااالم ساااخته اعراب اساات و درطول قرن ها توسااط آنان شااکل گرفته‬
‫است‪ .‬دوران پنجاه ساله ی بعداز به خالفت رسیدن عمر‪ ،‬دوران شکل گیری متنی اسالمی از قرآن است‪،‬‬
‫و دوران پنجاه ساااله ی بعد از به خالفت رساایدن عبدالملک ‪ ،‬دوران ساااخت داسااتان زندگی پیامبر اساات‪.‬‬
‫هرگز وحیی الهی بر محمد نازل نشده است‪ :‬اسالم حاصل فرایند پیچیده و طوالنی بازنویسی تاریخ است‬
‫و ریشه هایش‪ ،‬دین انحرافی یهودی ناصریان با تفکراتی موعودگرایانه است‪.‬‬
‫این فرایند تدریجی به مذهبی جدید یعنی اسااالم بدل گشاات که همواره اهداف موعودگرایانه ی پایه گزاران‬
‫اش یعنی یهودی ناصاااریان را دنبال کرده اسااات و این کار را دنبال خواهد کرد‪ .‬اساااالم همواره به جوامع‬
‫بشاااری سااایساااتم سااایاسااای حکومتی تحمیل کرده اسااات که از مذهب برای نشااااندن حکومتی اساااتبدادی بهره‬
‫میگیرد‪ .‬اساااالم در طی قرون به واساااطه ی زورگویی خلفا و رژیم های اساااالمی‪ ،‬ترس مردم ازتوهین به‬
‫‪. 155‬در کنار نام ادوارد ماری گاله بایستی از محققین دیگری نیز همچنین ‪Robert Kerr, Mehdi Azaïez, Guillaume Dye, Crone‬نام برد‪.‬‬
‫البته هرگز تحقیقات ‪ Jean-Jacques Walter‬را نباید فراموش کنیم وی از تز دکتری اش در سال ‪ 2013‬در دانشگاه تولوز فرانسه دفاع کرد‪ .‬تز‬
‫دکتری وی مطالعاتی بر اساس تحلیل های کامپیوتری و سیستماتیک از متون قرآنی بود‪ .‬او چندی بعد از دفاع از تزش کتابی تحت عنوان ( ‪Le‬‬
‫‪ )Coran révélé par la théorie des codes‬را منتشر کرده است‪.‬‬

‫‪110‬‬

‫مقدسااااات‪ ،‬ترس از جهنم‪ ،‬و همچنین از طریق کنترل جامعه که توسااااط گروه هایی صااااورت گرفته‪ ،‬به‬
‫حیات خود ادامه داده است و تا به امروز ادامه دارد‪ .‬در تمامی جوامع اسالمی هرگونه سوال و انتقاد از‬
‫اسااالم ممنوع اساات و همه می بایسااتی مطیع فرامین اسااالم باشااند‪ .‬اما هرگز این اطاعت مطلق که باعث‬
‫خرد کردن انسان و انسانیت‪ ،‬و نابودی ملت ها و فرهنگ ها میشود‪ ،‬محقق نشده‪ ،‬زیرا اگرچنین می شد‪،‬‬
‫قطعا دیگر جامعه ی بشری باقی نمی ماند که اسالم به کمک آن بخواهد به حیات خود ادامه دهد‪ .‬در نتیجه‬
‫حکومت حقیقی اسالمی هنوز شکل نگرفته است و در آینده این حکومت شکل خواهد گرفت‪ .‬اما رویای‬
‫دنیایی پر از خوشبختی وسعادت که اسالم آن را در قالب حکومتی آرمانی اسالمی به تصویر کشیده و با‬
‫این کار حقایق و توهمات دین اسالم را پنهان کرده است‪ ،‬مردمان زیادی را به خود جذب کرده است‪ .‬این‬
‫افراد همانند میلیاردها نفری که اندیشااااه های کمونیسااااتی را باور کردند‪ ،‬میمانند‪.‬میلیارها نفری( در سااااال‬
‫‪ 1980‬حدود یک ساااااوم از مردم کره ی زمین به اندیشاااااه های کمنیساااااتی ایمان آوردند‪ ).‬که به مفاهیمی‬
‫همچون دیکتاتوری پرولتاریا ایمان آوردند و اغفال گشتند‪.156‬‬
‫در دنیای مدرن امروزی‬
‫نیز‪ ،‬وعده هایی داده شده‬
‫توساااط جوامع بازارگرا‬
‫‪(les sociétés de‬‬
‫)‪ marché‬کاااااه باااااه‬
‫پیشرفت فنی محصوالت‬
‫خود میبالند‪ ،‬بی شاااباهت‬
‫با وعده های اساااااااالم و‬
‫کمونیساام نیساات‪ .‬اسااالم‪،‬‬
‫کمونیسم و جوامع غربی‬
‫ماادرن بااا این ادعااا کااه‬
‫رستگاری و سعادت بشر در گرو ایدئولوژی ها و تئوری هایشان است ‪ ،‬انسان ها را در طول تاریخ تا به‬
‫امروز رنجانده اند‪.‬‬
‫ریشااه های تعصااب و نابردباری اسااالم که باعث شااده دیگری را آنطور که هساات نپذیرند‪ ،‬را نیز باید در‬
‫اندیشه ها و پروژه ی های آنان یافت‪ :‬آنها همواره در طول تاریخ پروژه ی منطبق سازی دنیا با برنامه‬
‫ی الهی که خیالی بیش نبوده‪ ،‬را پیش برده اند و ایده ی جامعه ای متعالی و رویای اسااالمی کردن دنیا را‬
‫در سر پرورانده و پیش برده اند‪ .‬در این ایدئولوژی ک سی که اندی شه هایی مخالف با آنان دارد همواره در‬
‫اشاااتباه اسااات و از دیگاه آنان وی همان شااار اسااات و باساااتی نابود شاااود‪ .‬در بهترین حالت او موقتی تحمل‬
‫میشااود و این کار را تا روزی که شاارایط مساااعد برای از میان برداشااتن او آماده شااود‪ ،‬ادامه میدهند‪ .‬پس‬
‫به حق عده ای فیل سوف و متفکر ازتفکری جنون آمیز در دنیا نام میبرند که آن عبارت است از ری شه کن‬
‫‪. 156‬سیستمی که متفکران کمونیستی برای دستکاری اذهان مردم بکار میگرفتند بسیار به سیستم های دستکاری ذهنی که در اسالم وجود دارد‬
‫شباهت دارد‪.‬‬

‫‪111‬‬

‫سازی شر از روی زمین‪ .‬آلکساندر ایسائویچ سولژنیتسین‪ 157‬در نقد این اندیشه ی بیمار میگوید‪( :‬متری‬
‫که با آن خوب و بد سنجیده میشود‪،‬نباید باعث جدایی در دل دولت ها‪ ،‬طبقات اجتماعی و احزاب شود‪).‬‬
‫پس هرگونه تالش برای ریشه کن سازی شرو ایجاد ظهور دنیای جدید‪،‬به ذات ‪،‬محکوم به شکست است‪.‬‬
‫دنیا محل جدایی و جنگ میان پاکان و ناپاکان نیست‪ .‬دنیا آنطور که آنان فرض میکنند نیست‪ :‬یعنی جایی‬
‫که عده ای برگزیده که حق میگویند و توده ی عظیمی از مردم که در جهل و تاریکی غوطه ور هساااتند و‬
‫نیازمند هدایتند ‪ .‬این گونه تفسیم بندی ها اساسا از ریشه و اساس اشتباه است‪ .‬این ایده که دنیا محل جدایی‬
‫پاکان و ناپاکان نیست واینکه هرگونه ایدئولوژی که راه سعادت و رستگاری مردم را برای آنان مشخص‬
‫و تحمیل میکند‪ ،‬به ذات اشاااتباه هساااتند‪ ،‬را میتوان پیش از ساااولژنیتساااین در تفکرات عیسااای‪ 158‬یافت‪ :‬او‬
‫میگوید راه رستگاری خود را خود بگردید و پیدا کنید‪ ( :‬رستگاری)را بجویید تا بیاید‪.159‬‬
‫البته مساالمانان زیادی هم هسااتند که در آرزوی اسااالم ایده آل هسااتند‪ ،‬اسااالمی که خواهان صاالح و دوسااتی‬
‫میان انسان ها‪ ،‬فرهنگ ها و مذاهب است‪ .‬بسیاری از مسلمانان انسان های شریفی هستند که عالقه ای به‬
‫اجرای احکامی که در آنها مسلمانان را به خشونت و سلطه گری سیاسی وادار میکنند‪ ،‬ندارند و تصویر‬
‫خدای هولنا و جنگ طلب اسالم ‪160‬را نمی پذیرند‪ .‬این مسلمانان و تفکراتشان تحسین برانگیز است‪.‬‬
‫این مساااالمانان در زندگی روزمره شااااان به فرامین خوب اسااااالمی همچون احترام به والدین ‪ ،‬دسااااتورات‬
‫اخالقی و دستوراتی در باب آیین رفتار در جامعه عمل میکنند و خرسند اند‪ .‬اما اسالم تنها به این فرامین‬
‫خوب ختم نمی شود‪ .‬در بطن ا سالم سه چیز ب سیار مهم ا ست اولی غرورا ست‪ :‬غرور تعلق دا شتن به امتی‬
‫برگزیده از طرف خدا و دومی امید ‪ :‬امید به اینکه روزی خداوند آنان را در دنیا حاکم میکند‪ .‬و این دو‬
‫هنگامی که با مورد سااوم یعنی تساالیم شاادن در برابر فرمان و خواساات خدای اسااالم همگام میشااود‪،‬باعث‬
‫شاااکل گیری رفتارهای سااالطه جویانه و میشاااوند به همان شاااکل که در طول تاریخ اساااالم دیده ایم‪ .‬در‬
‫نتیجه ایدئولوژی اساااالم از بیخ و بن مشاااکل سااااز اسااات‪ .‬و حقیقت این اسااات که این مسااالمانان شاااریف و‬
‫عارفان مسااالمان‪ 161‬نیساااتند که اساااالم را تعریف میکنند‪ .‬حقیقت اساااالم چیز دیگری اسااات‪ ،‬حقیقت اساااالم‬
‫‪،‬مکتبی خشک اندیشانه و گفتمانی موعودگرا است‪ .‬و پایه هایش متون سازنده اش هستند‪ .‬نکته ی مهم و‬
‫فراموش نشاااادنی این اساااات که تمامی دسااااتورات و فرامین اسااااالم ملزم به انجام شاااادن هسااااتند و همه ی‬
‫مساااالمانان باید آنها را انجام دهند حتی مسههههلمانان میانه رو و با مدارا که جرات انجام بعضاااای از آنها را‬
‫ندارند‪ .‬پس مساالمانان میانه رو نیز ملزم به اجرای تمام احکام اسااالمی هسااتند‪ .‬خشااونت هایی که هر چند‬
‫وقت یکبار دنیا را به رعب و وحشاااااات می اندازد نتیجه ی همین الزام به اجرای تمامی احکام اسااااااالمی‬
‫است‪.‬‬

‫‪ .157‬برگرفته شده از کتاب مجمع الجزایر گوال ‪.‬‬
‫‪.158‬انجیل متی فصل ‪30-24 ،13‬‬
‫‪ .159‬انجیل متی فصل ‪7 ،7‬‬
‫سرب به هم پیوند‬
‫‪ .160‬در سوره ی صف آیه ی ‪ 4‬آمده است‪ :‬خدا دوست دارد كسانى را كه در راه او در صفى‪ ،‬همانند دیوارى كه اجزایش را با ُ‬
‫داده باشند‪ ،‬مىجنگند‪.‬‬
‫‪ . 161‬عارفان مسلمان خرد را سرلوحه ی رفتار خود قرار داده اند ‪ .‬این خردمندی در رفتار و اندیشه شان را باید حاصل تاثیرات تفکر مسیحیان‬
‫برآنها و نیز تجربه گروهی آنان دانست‪.‬‬

‫‪112‬‬

‫تنها راه اصالح اسالم و همگام و همساز ساختن آن با جوامع بشری این است که گفتمان‪ ،‬متون قرآنی و‬
‫اندیشه ی موعودگرایانه ی اسالم را زیر سوال ببریم‪ .‬در غیر این صورت‪ ،‬اسالم تا ابد به جن با‬
‫بشریت ادامه خواهد داد‪.‬‬
‫نکته ی قابل توجه دیگر این است که از قرن پیش تاکنون‪ ،‬سوادآموزی در جوامع اسالمی گسترش یافته و‬
‫دسترسی راحت و ساده به متون اسالمی امکان پذیر شده است و این باعث شده که عده ای از مسلمانان‬
‫تعداد زیادی روایات و نقل و قول ها را(با توجه به منفعت خود) به تاریخ صاااادر اسااااالم اضااااافه کنند‪ .‬در‬
‫کنار این قضااایه و دقیقا در همان ساااالها با گساااترش ساااواد آموزی و افزایش روایات‪ ،‬امپراطوری عثمانی‬
‫ساقوط کرد‪ ،‬امپراطوری که نقشای مهم را در دنیای اساالم ایفا میکرد و آن نقش این بود که امتی اساالمی‬
‫یکدساات و منسااجم ایجاد کرده بود‪ .‬امکان دسااترساای بیش از پیش به متون اسااالمی و سااقوط امپراطوری‬
‫عثمانی که وحدت و یکپارچگی مساالمانان را تضاامین میکرد باعث شااد که جریان های ساایاساای مذهبی از‬
‫دل اساااااااااااالم‬
‫هاااااامااااااچااااااون‬
‫اخااااااااااااااااااااوان‬
‫المساااااااال م ین‪،‬‬
‫سااااااااااالااااافااااای‪،‬‬
‫تاااکااافااایاااری و‬
‫انواع و اقسااام‬
‫گروهک های‬
‫اسااااااالم گرای‬
‫دیگرشاااااااکاااال‬
‫بگیرد‪ .‬نکتااااه‬
‫ای که باید به‬
‫آن توجااه کرد‬
‫این اسااااات که‬
‫مدرنیته غرب در پیدایش این جریان ها بسیار تاثیر گذار بوده است ‪ :‬زیرا واکنش مسلمانان به مدرنیته و‬
‫تحوالت در دنیای غرب یکی از عوامل مهم پیدایش جریان های سااایاسااای و مذهبی در اساااالم شاااده اسااات‪.‬‬
‫تمامی این جریان ها به دنبال ایجاد حکومت مذهبی بوده اند تا تمامی احکام اساااااااالمی را با رویکرد خود‬
‫برقرار کنند‪ .‬اتفاق دیگری که شاهد آن ه ستیم این ا ست شک و تردید در نزد م سلمین به خاطر م شاهده‬
‫ی این همه ابهام گساااساااتگی و عدم انساااجام و این همه احکام ضاااد بشاااری رو به فزونی اسااات‪ .‬این آگاهی‬
‫مساالمانان به خاطر این اساات که این روزها هرکساای میتواند در فضااای مجازی آزادانه هرگونه نقدی را‬
‫در رابطه با اسااااالم مطالعه کند‪ .‬البته ناگفته نماند که این آزادی در کشااااور های غربی کمی بیشااااتراساااات‬

‫‪113‬‬

‫گرچه افراد و سازمان های‪ 162‬زیادی با این آزادی مبارزه میکنند و برچسب اسالم هراسی به کسانی که‬
‫به دین اسالم شک دارند‪ ،‬میزندد‪.‬‬
‫همانطور که گفتیم بخاطر تغییرات تاریخی‪ ،‬جریان های سیاسی مذهبی از دل اسالم شکل گرفته است که‬
‫حتی شااااخه های اصااالی اساااالم‪ ،‬اساااالم آنها را نمی شاااناساااند‪ .‬در کنار این همه گساااساااتگی در اساااالم باید‬
‫مسلمانان مردد در اصول اسالم و مسلمانانی با تفکرات نسبی گرا را اضافه کرد تا به حقیقت امروز اسالم‬
‫پی برد‪ .‬آنچه که آرزو داریم روزی شاااهدش باشاایم این اساات که اسااالم خود دساات به اصااالح و انتقاد از‬
‫سیستم خود بزند و دست از ادعای اینکه آیات قرآنش الهی است بردارد‪ .‬چیزی که متاسفانه اصال امکان‬
‫پذیر نیست‪.‬‬
‫ما معتقدیم اسااالم محکوم به فنا اساات چون خود دساات به نقد و اصااالح ساایسااتم خویش نمی زند و دیگران‬
‫این کار را به جای آنان دارند انجام میدهند‪ .‬تحقیقات تاریخی درباره ی حقایق اساااالم در حال انجام اسااات‪.‬‬
‫زبان شناسانی متخصص به زبان سوری آرامی‪ ،‬در حال واکاوی پایه ها و ریشه های متن قرآن هستند‪.‬‬
‫حقایق در رابطه با ریشااه و خاسااتگاه اسااالم روز به روز بیشااتر شااناخته میشااوند و یقینا اسااالم در برابر‬
‫کشااف این حقایق چیزی برای گفتن نخواهد داشاات‪ .‬به زودی خاسااتگاه حقیقی اسااالم و دروغ های تاریخی‬
‫اسااالم برای مساالمانان رو میشااود و آنها با نگاهی بهتر اسااالم را آنطور که در حقیقت اساات ‪ ،‬خواهند دید‪.‬‬
‫پس حقیقت آشااکار خواهد شااد‪ .‬و مساالمانان این حقیقت را بدون آنکه خشااونتی مورد توجه آنان باشااد‪ ،‬طبق‬
‫جمله و قاعده ی گاندی‪ ، 163‬خواهند پذیرفت‪ :‬حقیقت در ابتدا انکار میشااااود‪ ،‬سااااپس مورد تمسااااخر قرار‬
‫میگیرد‪ ،‬با آن مبارزه میشااود و در نهایت پذیرفته میشااود‪ .‬پیش از گاندی‪ ،‬عیساای در رابطه با همین قاعده‬
‫ساخن گفته بود ‪ :‬و راسﺘي را خﻮاهﻴﺪ شﻨاخﺖ و راسﺘي شﻤا را آزاد خﻮاهﺪ كﺮد‪ .164‬و حقیقت اساالم آنان‬
‫‪165‬‬
‫را از اسارت اسالم آزاد خواهد کرد‪.‬‬
‫حال مجال آن است که جامعه ی غربی را مورد انتقاد قرار دهیم ‪ ،‬دنیای غرب با آن تصاویر تلخی که به‬
‫مسلمانان نشان میدهد‪ .‬غربیان و دنیای غرب تصویری نازیبا به مسلمانان و همچنین غیر مسلمانان نشان‬
‫میدهد‪ .‬جوامع غربی با آن دنیایی که مسلمانان و حتی غیر مسلمانان آرزوی آن را دارند خیلی فاصله دارد‬
‫زیرا جوامع غربی اساایر ساالطه ی پول‪ ،‬مصاارف گرایی‪ ،‬بی تفاوتی و فرد گرایی شااده اساات‪ .‬این عاملی‬
‫است که باعث شده مسلمانان و گاهی غیر مسلمانان جذب حکومت ها واندیشه های موعود گرایانه اسالمی‬
‫و سیستم های آنان شوند‪ .‬زیرا این حکومت ها و جریان های اسالمی با آن اندیشه های موعود گرانه شان‬
‫خود و نظام خود را تنها راه حل نجات مسااالمانان و حتی گاهی غیر مسااالمانان از دسااات این دنیای غربی‬
‫می دانند‪ .‬این مشکل‪ ،‬اصلی ترین مشکل غرب است و اگر روزی از همین روزها اسالم فرو پاشد‪ ،‬حل‬
‫این مشکل سخت تر و با خشونت بیشتر خواهد بود‪.‬‬

‫‪ .162‬من جمله سازمان کنفرانس اسالمی که پیش از همه با هرگونه نقد و شک درباره ی اسالم مبارزه میکند‪.‬‬
‫‪ .163‬گاندی معتقد بوده که برای آنکه حقیقت پذیرفته شود نیازی به قبوالندن آن و اعمال خشونت نیست‪ .‬حقیقت در آخر پذیرفته میشود زیرا آزادی‬
‫بخش است‬
‫‪ .164‬انجیل یوحنا فصل هشتم ‪32،‬‬
‫‪ .165‬به گفته ی ارنست رنان‪ :‬اسالم سنگین ترین زنجیر اسارتی است که تا به حال بشریت به دور گردن خویش دیده است‪.‬‬

‫‪114‬‬

‫ضمیمه‬
‫در این قساامت تعدادی از منابعی که میتواند اطالعات بیشااتر و تکمیلی راجع به موضااوع بررساای شااده در‬
:‫کتاب یعنی خاستگاه اسالم بدهد ذکر شده است‬

.‫ دکترای الهیات و تاریخ مذاهب‬،‫ ادوارد ماری گاله‬Edouard-Marie Gallez
Le Messie et son Prophète – 2 tomes – Editions de Paris, :‫عنوان تز دکتری‬
2005-2010
http://www.lemessieetsonprophete.com : ‫نام سایت تز دکتری وی‬

Wilfrid-Laurier ‫ استاد دانشگاه‬،‫ روبر کر‬Robert M. Kerr
» The language of the Koran « :‫عنوان مقاله ی وی به زبان انگیلسی‬
https://www.academia.edu/2593422/The_Language_of_the_Koran

‫ استاد دانشگاه پریستون‬،‫ پاریسا کرون‬Patricia Crone
Meccan trade and the Rise of Islam – Princeton University :‫عنوان کتاب وی‬
.Press, 1987
: ‫عنوان مقاله ی وی‬
How did the quranic pagans make a living ?
http://www.jstor.org/stable/20181949

2 -Le fait coranique : http://www.youtube.com/watch?v=7G1dHK7fbqk
3 -Tradition écrite et tradition orale :

4-Les études coraniques en occident :
http://www.youtube.com/watch?v=kW-o5lW3mjo

‫ استاد دانشگاه بروکسل بلژیک‬،‫ گیوم دی‬Guillaume Dye
Entretien libre de Guillaume Dye sur ses recherches avec Abdelwahab
Meheb, dans son émission Cultures d’Islam, sur France Culture
(14/03/2014).
https://www.franceculture.fr/emission-cultures-d-islam-le-seminairecoranique-3-2014-03-14
‐ Participation à l’ouvrage collectif Le Judaïsme entre “théologie de la
substitution” et “théologie de la falsification” : actes du colloque tenu à
l’Institut d’Études du Judaïsme (ULB) les 23, 24, et 25 septembre 2008.
https://www.academia.edu/1269026/La_theologie_de_la_substitution_du_p
oint_de_vue_de_lislam

‫ تاریخ نگار و نویسنده ی انگلیسی‬،‫ تام هلند‬Tom Holland
Documentaire « Islam : the untold story » (en anglais), diffusé en août 2012
sur la BBC, fondé en partie sur les travaux de Patricia Crone
(documentaire dont est extraite la photo de la première pièce de monnaie à
mentionner Mahomet, présentée en page 53).
http://vimeo.com/79051482

116

‫راز بزرگ اسالم‬
‫برمال کردن تاریخ پنهان شده ی اسالم از طریق تحقیقات تاریخی‬
‫اسالم چیست؟ چه میزان از اسالم‪ ،‬گفته ها و موعظات محمد‬
‫است؟ تاریخ و رویداد های حقیقی قبل از اسالم چه بوده است؟‬
‫ادن الفونت نویسنده کتاب‪ ،‬هنگام مطالعه قرآن‪ ،‬زندگی نامه محمد و هنگام مباحثه با مسلمانان و همچنین‬
‫هنگام شناخت گفتمان اسالم‪ ،‬پی به تناقضات اسالم برد‪ .‬و این تناقضات در اسالم در وی احساس گنگی و نا‬
‫مفهوم بودن اسالم را ایجاد میکرده است‪.‬‬
‫از این رو‪ ،‬او برای پیداکردن توضیحی برای تناقضات در اسالم‪ ،‬مطالعاتی را بر روی خاستگاه اسالم‬
‫شروع کرد‪ .‬وی در حین مطالعاتش با تحقیقات پدر ادوارد ماری گاله که متخصص و دکترای تاریخ ادیان و‬
‫مذاهب بود آشنا میشود‪ .‬پدر ادوارد ماری گاله از تزی با عنوان مسیح و پیامبر او دفاع کرده بود که به‬
‫موضوع اسالم می پرداخت‪ .‬ادن الفونتن در حین آشنایی با پدر ادوارد ماری گاله و تز وی با حجمی از‬
‫تحقیقات تاریخی جالبی که در زمینه ی اسالم که در پی چندین سال صورت گرفته بود آشنا میشود‪ .‬بر طبق‬
‫تحقیقات تاریخی صورت گرفته‪ ،‬داستان ها و تاریخ اسالمی که تا به امروزه نقل میشده کامال دروغ بوده و‬
‫حقیقت چیز دیگری است‪ :‬طبق این تحقیقات‪ ،‬اسالم به هیچ وجه دینی برمبنای وحی الهی نیست‪ ،‬محمد به‬
‫تنهایی بنیان اسالم را نگذاشته است‪ .‬اسالمی که امروز روایت میشود نتیجه ی قرن ها بازنویسی و بازتفسیر‬
‫تاریخ است‪ .‬ریشه ها و خاستگاه اسالم را باید اندیشه ها و ایدئولوژی های یهودیان و مسیحیانی دانست که‬
‫خلفا برای توجیه و موجه جلوه دادن جایگاه و منصب شان آنها را به نفع خود تغییر دادند و دستکاری‬
‫کردند‪.‬‬
‫این تحقیقات و اکتشافات تا به امروز برای مردم کمی ناشناخته است‪ .‬علت این قضیه به نظر میرسد پیچیدگی‬
‫و حساسیت موضوع باشد و باعث شده تحقیقات را افراد محدودی پیش ببرند‪ .‬مسئله پیش رو این است که‬
‫چطورعموم مردم میتوانند دسترسی به این تحقیقات داشته باشند؟ چطور می توان تاریخ ورویداد های حقیقی‬
‫را جایگزین رویدادها ی دروغین و تاریخ دستکاری شده کرد؟‬
‫ادن الفونتن با نگارش این کتاب سعی دارد پاسخی مناسب برای این سوال ها بدهد‪ .‬کتاب رازبزرگ اسالم‬
‫نتیجه ی مدت ها مطالعه و تحقیقات شخص آقای ادن الفونتن و مطالعه تز ادوارد ماری گاله ‪ ،‬بحث با وی‬
‫و مطالعه ی منابعی که در تز دکتری وی صورت گرفته‪ ،‬میباشد‪.‬‬
‫و اکنون وقت آن است که دنیا به راز بزرگ اسالم پی ببرد‪.‬‬

‫‪http://legrandsecretdelislam.com‬‬

‫‪http://thegreatsecretofislam.com‬‬

‫‪117‬‬

Published on Jan 7, 2018  

اسلام چیست؟ چه میزان از اسلام، گفته ها و موعظات محمد است؟ تاریخ و رویداد های حقیقی قبل از اسلام چه بوده است؟ ادن لافونت نویسنده کتاب، هنگام… See More

Published on Jan 7, 2018  

اسلام چیست؟ چه میزان از اسلام، گفته ها و موعظات محمد است؟ تاریخ و رویداد های حقیقی قبل از اسلام چه بوده است؟ ادن لافونت نویسنده کتاب، هنگام… See More

داستان ناگفته اسلام
داستان ناگفته اسلام
0

دوره مقدماتی php

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *