کتاب ضرب المثل های بختیاری

دوره مقدماتی php
کتاب ضرب المثل های بختیاری
کتاب ضرب المثل های بختیاری

» کتابناکهای مرتبط:ماجرای قتل سردار اسعد بختیاری

بختیاری ضرب المثلهای بختیاری

Powered by You

ضرب المثل های بختیاری

آدمی که مالس اِره، ایمونس هم اِره.

دوره مقدماتی php

“کسی که مالش می رود، ایمانش هم می رود.” کنایه از اینکه کسی که مالش به سرقت برود، ممکن است با مظنون شدن به این و آن، ایمانش هم از دست برود.

کتاب ضرب المثل های بختیاری

آدمیزاد، بونده بی باله.

“آدمیزاد (همانند) پرنده ای است بدون بال”. کنایه از اینکه هر آینه ممکن است هجران و دوری برای انسان پیش آید.

مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم (مولانا(

آربیز به قیلون اگو، دو سیلا داری.

“الک به قلیان می گوید: دو سوراخ داری”. این مثل زمانی بکار میرود که کسی عیب و ایراد خود را نبیند و به دنبال عیب جویی از دیگران باشد. (تیر را در چشم خودش نمی بیند، مو را در چشم دیگری می بیند.(

آردم بختم، آربیزم آوختم.

“آردم را الک کردم، (و) الکم را هم آویزان کردم”. کنایه از اینکه همه کارهایم را انجام داده ام و دیگر کاری برای انجام دادن باقی نمانده است.

آسیو دراره، لوینه کپنه.

“آسیاب در می آورد (تولید می کند)، آسیابان (لوینه) می بلعد. (مصرف می کند)”. این مثل را بیشتر در مورد تولید کنندگان و نان آوران خانه بکار می برند، زمانیکه مصرف کنندگان، رعایت اندازه و اعتدال را ننمایند.

ار اِخوی خاک کنی من سرت، برو سر یه تل بلندی.

“اگر (حتی) میخواهی خاک هم بر سر خودت بریزی، برو بالای یک تپه بلند”. کنایه از بزرگ منشی و بلند همتی است. 

ار بو خونه نیدی، اِدا شاهی ایکرد.

“اگر پدر خود را نمی دید، ادعای پادشاهی می کرد”. این ضرب المثل در مورد افرادی که خیلی زود اصل و نصب خود را فراموش کرده و به دیگران تفاخر می کنند، بکار می رود. 

ار جووم دهرست، السم نه پهرست.

“اگر پیراهنم پاره شد. اصلم نپرید (از بین نرفت)”. این ضرب المثل بیانگر این نکته است که فقر و تنگدستی، اصالت خانوادگی و ارزشهای اصیل را از بین نمی برد. 

 

ار خومه نیدیه، گو رشید خوی دارم.

“اگر خودم را ندیده ای، برادر رشید خوبی دارم”. این ضرب المثل درباره کسانی به کار میرود که بیش از آنچه به توانائی های خود تکیه کنند، متکی به توانایی دیگران می شوند. 

ار دنیانه او بو وره، فلونینه خو ابره.

“اگر دنیا را آب ببرد، فلانی را خواب می برد”. در مورد بی تفاوتی برخی افراد بکار می رود که کاری به مسائل پیرامون خود ندارند. 

ار کوگ نکنه قهقه بیجا، کی دونه کوگ کیه کرده جا؟

“اگر کبک قهقه بیجا نکند، چه کسی میداند که کجا جای گرفته است”؟ در مورد افرادی به کار میرود که با طرح مسائلشان باعث افشای راز و رمز خود می شوند و به اصطلاح عسس مرا بگیر راه می اندازند. 

ار لیشم، گوشت میشم.

“اگر زشت هستم، گوشت میش هستم”. یعنی ماهیتم خوب است، هر چند که ظاهرم بد باشد. اصل هم ماهیت هر چیز است. 

ار نبو امری ز حق، نیفته بلگی ز درخت.

“اگر امر حضرت حق نباشد، برگی از درخت نمی افتد”. این مثل بیانگر آن است که هیچ امری در جهان حادث نمیشود، مگر به خواست خداوند یکتا. 

ار نخردیم نون گندم، اما دیدیم دست مردم.

کتاب ضرب المثل های بختیاری

“اگر نخوردیم نان گندم، اما دیدم دست مردم”. یعنی اگر خودمان کاری را تجربه نکرده ایم، ولی با توجه به تجربیات دیگران با آن آشنایی داریم. 

اسب پیش کشینه که دندوناس نیشمارن.

“دندانهای اسب پیشکشی را که نمی شمارند”. این ضرب المثل بیانگر آن است که اگر هدیه و پیشکش را به کسی بدهند، نباید در صدد ایراد گرفتن از آن برآید. 

افتو زی همو چو که دُز دلس خواست.

“آفتاب همان جایی تابید که دلخواه دزد بود”. فراهم شدن شرایط برای فرد خطاکار، کمال آرزوی اوست. 

الس کار پدره، که مادر رهگذره.

“اصل کار پدره، که مادر رهگذره”. این ضرب المثل “اصل” و “ریشه” انتقال صفات را، “پدر” میداند. اصلی که نظام قبیله ای پدر سالار بر آن متکی است. 

امساله نه هر ساله.

“امسال، مثل هر سال نیست”.  

اورشم که خوار ابو، پیوند هر و گا ابو.

“ابریشم که خوار و بی ارزش میشود، به خر و گاو آویزان میشود”. هر گاه ارزش واقعی چیزی درک نشود، مورد بی اعتنایی قرار میگیرد. 

او سرد رهدم سر دستس.

“آب سرد روی دستش ریختم”. در مقام نا امید کردن افراد به کار می رود. در فارسی: آب پاکی روی دست کسی ریختن. 

اولاد کابهلی، چنسون و پانالن، چنسون ز پهلی.

“اولاد کابهلی (کاکا بهلول)، تعدادیشان از پا می نالند، تعدادیشان از پهلو”. در مورد افراد خانواده یا فامیلی به کار میرود که هر یک از دردی و بیماریی شکوه داشته باشند. 

 

ایبیزیس و ایبینیس.

“الکش می کنی و آنرا می بینی”. یعنی پس از تجربه کردن به حرف من خواهی رسید. 

ایما که سالنه پائیدیم، ماهنم پائیم.

“ما که سال را پائیدیم، ماه را هم می پائیم”. ما که در انتظار انجام کاری، سالی را به انتظار نشسته و صبر کرده ایم ماهی دیگر را هم منتظر می مانیم. 

ای نونی مو مهمونم، یو چو و یو همبونم.

“اگر نمی دانی من مهمانم، این چوب و این هم انبانم”. یعنی از لوازم و بار و بنه ام بدان که من مهمان هستم. یعنی میتوان از آثار و شواهد چیزی پی به نیات و اهداف بوجود آورنده آن برد. 

ای هوسه، یه دفه بسه.

“اگر هوسه، یکدفعه بسه”. اگر از روی هوی و هوس کاری صورت بگیرد، همان یکبار کافی است. 

باد بسکه خوهه، بادبزن هم اوفته گلس.

“باد از بس خوب است، بادبزن هم همراهیش می کند”. در خصوص حمایت فردی شرور و ناباب از فردی شرورتر و نابابتر بکار می رود. 

بالا جام نی، دو من نی نشینم.

“بالا جایم نیست، پائین (هم) نمی نشینم”. اینکه اگر نتوانم بالا بنشینم، پائین هم نخواهم نشست. 

بجور جاته، بنه پاته.

“(اول) جایت را پیدا کن، (سپس) پایت را بگذار”. این ضرب المثل در مورد افرادی بکار میرود که دست به کارهای نسنجیده ای می زنند. بیشتر در زمینه دقت کردن در امر ازدواج بکار میرود. 

بچه یا واریش بووس بجهمه یا ترنه دا.

“بچه یا باید از ریش پدر حساب ببرد یا از گیس مادر”. این ضرب المثل در زمینه تربیت کودکان است، و بیانگر این نکته است که به هر حال کودک باید حرف شنوی از یکی از والدین داشته باشد، تا در تربیت او خللی وارد نشود. 

بد الس وفا نکرد، الس دار خطا نکرد.

“بد اصل وفا نکرد، اصل دار خطا نکرد”. این ضرب المثل در مورد تأثیر اصالت خانوادگی افراد در عدم انجام کارهای خلاف بکار میرود. یعنی افراد با اصالت خطا نمی کنند و افراد بد اصالت نیز وفا نخواهند کرد. 

برد سر جا خوس سنگینه.

“سنگ سر جایش سنگین است”. کنایه از اینکه افراد در مقام واقعی خود، دارای وقار و ارزش می باشند. 

برد گهپ نشونه نزیدنه. 

“سنگ بزرگ نشانه نزدن است”. 

این مثل بیانگر آن است که دادن وعده های غیر معقول و اغراق آمیز به معنای عملی نشدن آنهاست. 

بردیم به آسماری، دست زدینم نی ورداری.

“مرا بردی (تا کوه) آسماری، دست از دنبال کردنم برنمیداری”. در مورد کینه توزی برخی از افراد بکار میرود، که بیش از حد انتقامجویی می کنند.

(آسماری نام کوهی است به ارتفاع تقریبی ۲۰۰۰ متر در جنوب شرقی مسجد سلیمان.( 

برزگر که وامهنه، داس کل و تیز اکنه.

“برزگر که خسته می شود، داس را کند و تیز می کند”. (داس را مقصر می داند) در مورد بهانه جویی و دلیل تراشی بی مورد بکار میرود. 

برو یه جا که بخوننت، نه چو وردارن بروننت.

“برو جایی که بخوانندت (پذیرایت باشند) نه (جایی که) چوب بردارند و برانندت (بیرونت کنند)”. یعنی برو جایی که حرمتت را بجا آورند، نه مورد بی اعتنایی قرار گیری. 

 

بره نر و کله نی خوسه.

“بره نر در آغل نمی خوابد”. این ضرب المثل در مورد اهمیت داشتن فرزندان پسر بکار میرود و بیانگر آن است که به هر حال آنان به کاری مشغول شده و در خانه نمی مانند. 

بز که اجل گهرس، نونا شونه خوره.

“بزی که اجلش برسد، نانهای چوپان را می خورد”. انجام کارهای غیر منطقی، موجب هلاکت خواهد شد. 

بو دام ز دالوم ایا.

“بوی مادرم از مادربزرگم می آید”. این ضرب المثل به نقش توارث در انتقال صفات و خصایص اشاره دارد. 

چونکه گل رفت و گلستان شد خراب بوی گل را از چه جوییم از گلاب. 

بونده بد سر درخت بد انشینه.

“پرنده بد، بر روی درخت بد می نشیند”. در فارسی: کند همجنس با همجنس با پرواز. 

بونه و دل، جنگ کردن آسون.

“بهانه به دل، جنگ کردن آسان”. یعنی چنانچه بهانه ای در دل وجود داشته باشد، به دنبال آن جنگ کردن و ایجاد بحران و درگیری آسان خواهد بود. 

بنگشته بردن باغ بهشت، گهد ولات ولات.

“گنجشک را بردند به باغ بهشت، گفت: ولایت ولایت (وطن)”. این ضرب المثل علاقه به وطن را بیان می کند، هر چند که نسبت به دیگر مناطق موقعیت بهتر و برتری نداشته باشد. 

به بنگشت گهدن سوکی یا سنگین؟ گهد: سوک، سنگینیم دس خمه.

“به گنجشک گفتند: سبکی یا سنگین؟ گفت: سبک، سنگینم دست خودم هست”. بیانگر این نکته است که حفظ وقار و ارزش افراد به اراده و عملکرد خودشان بستگی دارد. 

به توشمال گهدن ساز بزه، گو تنگه پام خاره.

“به نوازنده گفتند: ساز بزن. گفت: کف پایم میخارد”. این ضرب المثل زمانی به کار میرود که کسی جهت عدم انجام کاری بهانه جویی کند. 

به خرس گهدن، حرف بزن، گهد: پمبلاپف.

“به خرس گفتند حرف بزن. گفت: پملاپف”. به افرادی که قادر به بیان سنجیده و متین مطالبشان نیستند، اطلاق می شود. 

به شیطون گهدن خدا بوته بیامرزه، گهد چی که نیبو.

“به شیطان گفتند خدا پدرت را بیامرزد. گفت: چیزی که نمی شود”. درباره افرادی به کار میرود که کمتر امیدی به هدایت و آمرزش آنان می رود. 

به کور گهدن چه اخی؟ گهد دو تیه روشن.

“به کور گفتند چه میخوانی؟ گفت: دو چشم روشن”. این ضرب المثل در بیان آرزوهای بدیهی بکار می رود. 

 

به میش اگو بجه، به گرگ اگو بگهرس.

“به میش می گوید: بدو، به گرگ می گوید: بگیرش”. در مورد افرادی به کار میرود که دو دوزه بازی می کنند و به اصطلاح هم رفیق دزدند، هم شریک قافله. 

بهودارو بی بهو، هی ایکنن بهو، بهو.

“پدر دار و بی پدر، هی فریاد می زنند: پدر، پدر”. نظیر: دارا و ندار، هر دو می نالند. 

بهیگ ز هونه بو تی نداشت، گهدن من ره قلاتیسه درورد.

“عروس از خانه پدر چشم نداشت. گفتند: بین راه کلاغ چشمش را در آورد”. این ضرب المثل در مورد افرادی به کار میرود که با دلایل واهی سعی در پنهان 

کردن نقایص دارند.. 

 

بهیگ که بونه و دله، اگه خروس پام تلنی.

“عروس که بهانه به دل دارد، می گوید خروس پایم را له کرد”. در مقام بهانه در دل داشتن و دنبال دست آویز بودن برای بروز آن بکار می رود. 

بهیگ وقتی گشنس ابو، آش عروسیس یا یادس.

“عروس وقتی گرسنه اش می شود، آش عروسی اش یادش می آید”. کنایه از این است که انسان در سختی ها، یاد ایام خوش گذشته می افتد. 

بهیگه و هونه بیوزما، بعداً بفشنس که.

“عروس را در خانه آزمایش کن، سپس او را به کوه بفرست”. پس از حصول اطمینان از توانایی و استعداد افراد باید آنان را به کار گمارد.

بید ای تهله، سایه س شرینه.

“بید اگر (خودش) تلخ است، سایه اش شیرین است”. این ضرب المثل بیانگر آن است که باید در مقام قضاوت به خصوصیات نیک و بد هر دو توجه داشت.

یه حیا دار هَیْ حیا اِیْکه یه بِیْ حیا گو وَروم تَرسه

کسی که از آبروی خود حیا می کند و چیزی نمی گوید ، اون که بی حیا است فکر می کند که از او می ترسد .

خدا سر وُ زِیرِن سیْ یَک آفری 

خداوند همه ی جفتها رو برای هم آفریده است 

گُوَر وا گاه بِرِه دور وا دابره 

گوساله به گاو یعنی مادر می ره یعنی شبیه مادرش می شود و دختر هم شبیه مادرش می شود .  

 

هو که نِت وا گِریوِه اِخِت نه هُو که نِت وا خنده 

اونی که اشک تو را در می آورد تو را دوست دارد ولی اون که تو را می خنداند تو را دوست ندارد و دشمن تو است 

نَنیَر وِ رَنگِ زردُم مُو گُودیمِ زیرِ بَردُم 

به قیافه من نگاه نکن که ساکتم من عقرب زیر سنگ هستم .

هَرْ چی لِر ایگه وِ داغ دِل ایگه 

هر حرفی را که لر می گوید از داغ دل می گوید 

اِخومِت که اِیگُومِتْ

من تو را دوست دارم که راهنماییت می کنم 

یه بار بِگُو نه 9 ماه شَمْ نَکَشْ

یک بار بگو نه و یک عمر پشیمان نباش

بّزِنْ وِ لینگِ خوش زِنن دار میشِنَمْ وِ لینگِ خوش 

صحو امروزه که دیروز تی وه رهس بیدی

برگردان فارسی: فردا همان امروزی است که دیروز منتظرش بودی 

بختیاری ها این ضرب المثل را برای بیان اهمیت زمان به کار می برند. این ضرب المثل بیشتر افرادی را خطاب قرار می دهد که برای انجام کاری امروز و فردا می کنند و کنایه از این است که شخصی زمان را به بطالت سپری نکند.

گئره زه پیری گله ای نیبوه

برگردان فارسی: سگی که پیر شد دیگه نمی تونه یاد بگیره گله رو همراهی کنه

این ضرب المثل بیشتر در میان مردم میوند به کار می رود و اهمیت آموزش در دوران کودکی و جوانی را گوش زد می کند. بختیاری ها این ضرب المثل را هنگامی به کار می برند که شخصی مشغول یادگیری کاری باشد که از او گذشته و نمی تواند آن عمل را یاد بگیرد و در صورت فراگیری نیز برای آن شخص کاربری زیادی نمی تواند داشته باشد.

گگته روز تنگ بشناس، دشمنته روز خوش

برگردان فارسی: دوست رو توی سختی بشناس، دشمن توی شادی هات

بختیاری ها این ضرب المثل در مورد شناختن افراد به کار می برند. و کنایه از این است که در روز سختی و هنگام رویارویی با مشکلات کسی که به داد فرد می رسد همان دوست است و کسی که از شادی فرد ناراحت می شود دشمن اوست. 

زه پیش خوش و زه پشت تش

برگردان فارسی: رودرو خودشیرینی می کنه و پشت سر بدگویی

بختیاری ها این ضرب المثل را بیشتر در مورد افراد دورو و خائن به کار می برند و منظور این که شخص مورد نظر هنگامی که رودروی انسان قرار می گیرد پروع به چاپلوسی و خودشیرینی می کند و هنگامی که چشم انسان را دور می بیند شروع به بد گویی و غیبت می کند.

نکاری که نکاری

نکاری که نکاری که نکاری …..

خان بسی شوم رهد ور هونه یکی زه رییتونس (reyatones) . رییت هم که بسی شوم او نیشک nishk)) ( عدس ) داشت ، سرفهنه کشید و دس به سینه او نیشک نهاد تی خان .

خان که ته ایسه او نیشک نید بی یه لولو کرد دید تومس خیلی خوه گود که هی اسمسس چیده ؛ رییت گود آقا اسمسس او نیشکه . گود چطور وا بخوریس گود : ایما که دنو نداریم تلیت ایکنیم منس و اخوریم . خان هم تلیت کرد و مشغول خوردن وید ……

کاسه اول که تموم کرد گود ایر زه ای او نیشک داری زنو هم وار سیم . یه کاسه گهپ دئره اورد و خان مشغول خوردن وید ….

خان وا خوس گود چنی تومس خوه بل ونرم ( ببینم )  امسال چنی نیشک گیرم ایا . وه رییت گود : امسال چنی زه رییتو نیشک کاشتن ، جواوس داد که خیلی نکاشتنه ، هی مو تهنا یه تیکه کاشتم وی …. 

خان که کاسه دینینه هم تموم کرد بی  ، جا داد ور او نیشک هر چه ترس زس خورد و پوز نهاد ور باقیس تا ته ورشنیدس (voreshnides) ( سر کشید ) و ری کرد و رییت خدا زده و گود : زه ایسه وا دینا وه همه رییتو ایوی غئر زه نیشک چیه نکارین …….

خان ورساد و رهد ور هونس که بخوفته …… نصف شو دیر زه جو یه دل پیچه یرد ، تا خونه جمع و جور کرد و جس ور در کار زه کار گدشت وی و خان خونه خراو کرد ….. سر ته درد نارم تا خود صو خان حالس وا سر جا نود و ره ولس نکرد . صو زی فرشناد وه دین رییتکه اود :

گود بس : در هونت زنس وه خره اینکه که دیشه دادی وم اسمس چه وید . گود : خان اسمس او نیشک وی . خان گود ، سرامال رده دیشه هوشم وه جا نوید : ده نیشک نکاری که نکاری که نکاری ……..

 

خره خاستن وه میلس دس نهاد وا گریوه گود ایسه یا او نی یا هیمه 

برگردان فارسی: خر رو دعوت کردند، شروع کرد به گریه کردن و گفت حالا یا آب کمه یا هیزم

بختیاری ها این ضرب المثل را بیشتر در مورد افرادی به کار می برند که از آنها فقط برای انجام کارها استفاده می شود و بس. این ضرب المثل کنایه از بی اهمیت بودن حضور شخص در یک مجلس است و اینکه شخصی را سیاهی لشکر و حمال جلوه می دهد.  

گامیش کردیه وکیل کهدون

برگردان فارسی: گاومیش را مسئول کاهدون کردی 

معادل: گوشت را به دست گربه دادن

این ضرب المثل را بیشتر در هنگامی به کار می برند که شخصی زمام کار را به افراد طمع کار و سود جو  بسپارد. همچنین این ضرب المثل کنایه از نالایق بودن شخص مسول است.

 

مونه تونه زس درآوردیه که هه روزمونه

           

مونه تونه زس درآوردیه 

 

ایگو خرس و روا قرار نهادن وا یک بسازن و جیجوسونه وا یک گهپ کنن ؛  پش دراوردن ( قرعه کشی کردند )  و زه جور اود که خرس روه وه شکال چی واره سی هردسو ، روا هم زه سیلا  ( لونه ) وه در نکنه و بچونه گهپ کنه .

روز اول خرس ورسا ( بلند شد ) ره وه شکال ، روا هم زی ورسا جیجونکنه او و چینه کرد و خلاصه تا خود شومی ( غروب ) رهنه پید ( چشم به راه ماند ) . شومی دی خرس انی دس پتی ( دست خالی ) ایاهه . زس پرسی په منی امرو هیچی نزی . گود : ولله یه شکال هم کردم شیس کنی (کنایه از  به درد نخوردن ) کچیر وی خومه هم سیر نکرد …… روا هم وا خوس گود اوی نداره حیما ( حتما ) صو که ره وه شکال تلافی امروز ایکنه .

صو زی دوارته خرس زه سیلا کرد وه در ره وه دین شکال روا هم در سیلانه پید ( نگهبانی داد ) تا خود شومی . شومی که رسی دید خرس زنو ( دوباره ) دس پتی ایا . رو ور نهاس گود تاته ( عمو ) خرس په منی هم هیچی نوردیه . گود هی خدا خیر وده وت سی خوت منی وه سیلا مونه ذلیل دونی رم ور کوجه ( کجا رفتم ) . گود مر ( مگر ) چه ویده . گود : او سره سرهنه ( خط بالای کوه ) اوینی یه بزی هی هوچه زیدم لاشس سنیی ( سنگین ) وید وام نیوه ، مو هم هرچه ترسم زس خوردم و وسم وا ره اودم ………

یکه دو رو ( روز ) زیجور گودشت . روا گشنی خیلی فشار اورد ورس . وا خوس گود ایر زه لونه وه کنم وه در خو الان جودار ایا همه جیجونکنه ایخوره ایر هم بمونم خو شومی خرس دس پتی ایا وادینا ( برمیگرده ) هم خوم زه گشنی ایمیرم . یه فکر کرد و تیانه نهاد وریک ، یکی زه جیجونه خرس خورد …..

شومی که خرس مطابق هر رو ( روز ) دس پتی اود ، روا زید وا کپو ( سر )…. بوه بوه بوه ره وا پیش . خرس اود یردس گود گگه په چت ویده . روا گود : گوشنی ( گرسنگی ) فشار اورد ورم مو هم زه سیلا کردم وه در یه زهر ماری وخورم همیکه ( هنگامی که ) اودم وا دینا دیدم گری (گرگ) اوده یکی زه جیجونکه خورده . خرس گو زه اینا مو یا زه اینا تو . روا هم زه ته دل آخی کشی گو تاته زه اینا تو اما چه فرق ایکنه اینا تو هم مثل بچونه خومن . خرس هم گود سرت سلامت ، غصه مخور زه جیجونه مو یکیسو منه ای یکینه که هم گهپ کنم زیاده ……..

خلاصه چند رو زه ای منه گدشت خرس اصلا عار ورس نوست (عبرت نگرفت) . هر روز شومی که ایوه هیچی بسی روا نیورد . یه رو شومی که دوارته خرس دس پتی اود روا وا خوس گود دردم بزنه منه جونت تا سیت نوم  . صو که خرس کرد ور در ره ای تیله درینه هم نهاد ور زمین و تا جا داشت زس خورد ……

شومی ره نشست ور در سیلا دی خرس انی زه دیر هن هن ( هرک و هرک ) سره اشونه و ایا ( کنایه از شادی و سر مستی ) روا هم یه شوه روه ( دنگ و فنگ ) درآورد غش کرد ور سر دس خرس . خرس هم تیکه باد شن ورس و او رخت ورس وه خیال خوس روانه اورد وا هوش . گود په هم چت ویده ؟ گود وه رولمــی ( مویه کردن برای فرزند  ) خرس که دی فهمس وی یکی زه جیجو مرده ، گود مر هم گریگ اوده یکی زه جیجو خورده ؟ گود : سر سلامت هره ( بله ) . خرس که منسی وه کردیه ورس گود زه اینا مو یا زه اینا تو :

” گود : هی خدا خئر وت وده مونه تونه زس دراوردی که هی روزمونه “

 

دو ضرب المثل بختیاری

                                             

وه ناز ایا وه نیز ایره ، بهار ایا پییز ایره 

برگردان فارسی : با صد منت و ناز میاد با ترشرویی و گریه میره ، هنگام بهار میاد و با شروع شدن پاییز می ره 

بختیاری ها این ضرب المثل بیشتر برای سرزنش نوعروسان به کاربرد می برند !!! در برخی موارد در مورد سایر افراد نیز کاربرد دارد . این ضرب المثل کنایه از بی اعتبار بودن قهر و آشتی شخص مقابل است و همچنین وی را رفیق روزهای خوش می داند .( در بین عشایر از بهار تا پاییز فصلی است که گله ها نیاز به علوفه ندارند و  دردسر های زندگی عشایری کمتر است ). 

بهی همی که گشنس ایبو آش عروسیس ایا وه یادس  

برگردان فارسی : عروس گشنش که میشه یاد آش عروسیش میوفته

این ضرب المثل نیز بیشتر برای تازه عروس به کار می رود و البته مورد سایر افراد نیز کاربد فراوان دارد و کنایه از این است که شخص هنگام مواجهه با سختی ها یاد روزهای خوش می افتد . 

قصاو وا آهنگری چه

قصاو وا آهنگری چه

ایگون یه قاطر شله زه پیری و مریضی من ور جا مالا ؛ خلاصه یه دو سه روز شل وه شل دئر جاوارگه چرد. یه رو سیل کرد دید “یه گریه” ( یک گرگ ) انی زه دیر ایا سیس . وا خوس گود مو خو نترم ” وه جهم ” ( فرار کنم ) …. دیدی ” چطئر ” ( چطور ) بیکس میر ویدم وه ای بیابو . منه همی فکرا وید که گری رسی ورس ” قپ آورد ” ( دهان باز کرد ) که بخورس .

گود : تاته گری یه تیکه ” امو وده ” ( مهلت بده ) کار وات دارم .

 گری گو : چته ؟

 گود :  مو خو شلم هیچیم نترم وکنم اخیرسم خوت هرجور که ملته ایخوریم . اما یه قصه دارم زم گوش کو .

گری گود : زیتری بو که انیم زه گوشنی ایمیرم . 

گود : مو زه خان پیلدار ویدم . و خیلی دوسم داشت ” نالامه ” ( نعل ) زه طلا درس کرد . ایسه که منم ورجا مال یادسو رهد و نالاکنه ندروردن . ایسه هم دی مو خه ایر تو هم نخوریم امرو صو زه گوشنی ایمیرم اما بی ای نالانه درار و بفروشسو و یه سروسامونه بده وه خوت .

گری وا خوس گود : ” دیر زه ره نیگو ” ( بی راه نمی گوید ) بل نالاسه درارم اوسه بخورمس . خلاصه گود وه قاطر چطوری نالانه درام .

گود: ما پهام بلن ایکنم تو وا دنونات میخانه بکش و درارسو .

گری که خام وید خواست وا دنوناس میخ ناله بکشه که قاطر وا ” لغت ” ( لگد ) زد ور منه پوزس و همه دنوناسه رخت منه دیونس و خلاصه گرینه سم کو کرد .

گری هم وه یه ” جون جخکنه ” ( بسختی ) خوسه زه زیر چنگ قاطر درآورد و جس …..

منه ره روا دیدس گود : تاته گری په چته یه تیکه بمو ونم کی چون کرد ورت ! 

گری هم حال قضینه گود وس .

روا گود : تاته یه چیه ایگوم اما بدت نا    ”  آخه قصاو وا آهنگری چه  “

ریشه دو ضرب المثل بختیاری

چی زر بو مرد منی وه گردنم

در ریشه یابی این ضرب المثل آورده اند در گذشته نا معلوم هنگامی که مردی فوت می کرد ورثه او مجبور بودند برای به خاکسپاری جنازه مالیات سنگینی به حاکم پرداخت کنند که در زبان بختیاری  به ” زر بو مرد ” معروف بود . د ر این بین پدر یکی از فقرا فوت می کند و وی به دلیل تنگدستی قادر به پرداخت مالیات دفن نبود . لذا جنازه را بر دوش کشید و هر کجا می رفت مجبور بود جنازه را با خود حمل کند و …….

این ضرب المثل در بین بختیاری های منطقه میوند متداول است و هنگامی کاربرد دارد که مجبور به تحمل شخص دیگری علیرغم میل باطنی خود باشند البته در برخی موارد در مورد تحمل اجباری چیزهای دیگر از قبیل بخت و اقبال ، وضع زندگی و …. نیز کاربرد دارد 

 مر زر می لینگو زم ایخوی 

ریشه این ضرب المثل را نیز به همان دوره نسبت می دهند و آورده اند که حاکم علاوه بر ” زر بو مرد ” مالیات دیگری نیز از مردم طلب می کرد که به ” زر می لینگو ” معروف بود . این مالیات هنگامی که جوانی قصد ازدواج داشت از وی طلب می شد و تا مالیات مربوطه را پرداخت نمی کرد از ازدواج وی جلوگیری می کردند.

این ضرب المثل نیز بیشتر در زمانی کاربرد دارد که شخص علیرغم میل باطنی اش از کاری منع می شود و برای وی بهانه تراشی می کنند . همچنین هنگامی که به کسی زور گویی    می شود نیز این ضرب المثل را بکار می برد.

یک شعر از مرحوم بهمن علادین معروف به مسعود بختیاری

مُو تیام تَش ایزَنِه سی دیدن تو

چشمای من آتش می زنن برای دیدن تو 

زِنده مَندُم به خدا با دیدن تو

زنده مانده ام به خدا با دیدن تو 

چه خووه بیای زِ رَه وا با سِفیده

چقدر خوب می شود تو با سپده دم بیای

ایزَنِه افتَو وا با رَسیدنِِ تو

آفتاب سر می زند با رسیدن تو 

وای دیمَه …  وای دیمَه ! ایخُوم دُونگُل یِکیمَه

وای هیزم …. وای هیزم ! من یکی یکدانه ام را می خواهم 

نه تَرُم بَنگِت کُنُم … نه خُوت ایایی

نه می توانم صدایت بزنم … نه خودت می آیی 

حالا باور ایکُنُم …  که بی وفایی

حالا باور می کنم … که تو بی وفای 

آخه تا کِی چینُو با تِهنا بِمَهنیم

آخه من تا کی باید تنها بمانم 

نَدونُم چه دیدیِه  … زِ ای جدائی ؟؟؟

نمی دانم چه چیزی دیده ای از این جدایی ؟ ؟ ؟

 

چَن تَرُم بَنگِت کُنُم ؟ خوت دی وُری بِیَاو

آخه من چقدر می توانم تو را صدا بزنم ؟ خودت پاشو بیا 

آخه تا کِی دیر زِ یک … چی مَه و افتَو

آخه تا کی باید از هم دور باشیم ؟ مثل ماه و آفتاب 

 چه خو وِه اُوِیدِنِت اگر بیایی !!!

چقدر خوب است آمدنت اگر بیایی !!!

توشمالون کار ایکُنِن  … هَف روز و هَف شَو …

ساز و دوهل ساز می زنند … هفت شب و هفت روز

منبع : 

کتاوخونه اینترنتی لور                

 کتاب خانه انترنتی لُر

آ – الف – ب – پ – ت – ث – ج – چ – ح – خ – د – ذ – ر – ز – ژ – س – ش – ص – ض – ط – ظ – ع – غ – ف – ق – ک – گ – ل – م – ن – و – هـ – ی

آدُمِ کم شانسِنِه مِنِ کَلِ مُرغون کوسه اِزَنِه[۱].

آهَی گُلَی آسونه، دینگِلی دینگوِس سخته[۲].

اَر اِخوی بینی زِنِ پَرچَلِه یا نه، بِه گوزَکِس[۳] سَیل کُو.

اَفتَو زَی هَمُچو کِه دِلِ دُز اِخاس.

کتاب ضرب المثل های بختیاری

اَلسِ کار پدره، که مادر رهگذره.

اِخومِت که اِگومِت ( دوستت دارم که به تو می گویم ).

اِدُنُم چَنتا مِل وه لاشِسِه ( می دانم چندتا مو در بدنش هست یعنی او را کاملا می شناسم ).

اَمرو تا صُوَه[۴] هَم خدا کریمه.

ایما که سالِنِه پائیدیم[۵]، ماهِنَم اِپائیم.

باد اَوُرد، خدا داد به هوشه چین[۶].

بِجور جاتِه بِنِه پاتِه.

بَختُم، بَختِه دامِه، کَوشا کُهنِه دام بِه پامِه.

بِد[۷] اَر تَهلِه، سایِس شیرینه.

بُز که اَجَل اِگِرِس، نونا شونِ[۸] اِخورِه.

بِزیس و بینیس.

بِنگِشتِه بُردِن باغ بهشت گُد وطن وطن، وِلِس کِردِن اِوَی نشست سَرِ خارپَرزین[۹].

بووم همو کِه سَرِ گُرزِ تاشید[۱۰].

به بِنگِشت گُدِن تُخمات کوچیرِن گُد بووم سُهد[۱۱] تا هَمینونِ نَهادُم.

به تشمال گُدِن ساز بزن گُه، تَنگِه پام اِخارِه.

به میش اِگو بِجِه، به گرگ اِگو بِگِرِس[۱۲].

بیو به دینُم پات پَتیه[۱۳].

تاپو گِلی.

تَش بِ دی[۱۴].

تیلی که تخم ناد، هُمدا داسِه[۱۵].

چی مَشکِ کُهنِه زِ دَر اِگِرِنِس زِ اَنگِلِه اِپُکِه.

دُزِ بُنِ هورِنِ نَتَری بِگِری[۱۶].

دوست اِگُه بِت اِگُم، دِشمِن اِگُه خواستُم بِت بِگُم.

دو کَلا جَنگ اِکُنِن سَرِمالِ مَردُم.

دُهدَر که جَواوِ دا داد، جَواوِ شا داد[۱۷].

زِ بیکاری مِل و مِرزِنگ اِکَنِه[۱۸].

ز دوتا چی ناراحت نَبو بِدَونی و نَرَسی، بِخورِن و بِت نَدِن.

زمین سِفتِه گا زِ تِه گا اِبینِه.

زَهمِ مَچُهما[۱۹].

سَی و گرگ تِفاق[۲۰].

عروس بسکه خوبید، گیوِنِه هم دِراَوُرد.

علف سَرِ ریشه خُس سَوز ایبو.

فِلونی ماتی وابید.

کا چَشمِه رین.

کار دُهدَر نَکِردنس بهتر[۲۱].

کتاب ضرب المثل های بختیاری

کال و وُرار[۲۲].

کَه باقِلِه باد اِزَنی ( کنایه از کار بیهوده کردن است ).

گپِتِه وُرار[۲۳]، کوچیرِت وُراوردِه خداییه.

گرگ که پیر اِبو سگ بِس اِخَندِه [۲۴].

گرگ که زید به گله، بترسه هو که[۲۵] یکی داره.

گرگِ گِرِدِن پَندِس دادِن، گُد وِلُم کُنین گلِه رَهد.

گژدیم بی دا [۲۶].

گله چِرا گِرِهد، بز شَلِه نِها[۲۷] گِرِهد. .

گِوِه کَش پا پَتی ( معادل کوزه گر از کوزه ی شکسته آب می خورد ).

گووَر وا گا اِبَرِه، دُهدَر وا دا.

مثل زخم پلنگ وادِرَوش[۲۸] اِکُنه.

مثل شَنگُل وَرکَنِه به گایَل.

مهمون دِر مِجال[۲۹]، جاس بُنِه چالِه.

مهمون دِرمِجال، شُمِس با خُسِه.

نه زِ پُل اِرِه، نه زِ گُدار[۳۰].

نونِ مُفت نَخَردِن که حرفِ مُفت بِزَنِن .

نونِ یَه مَن هیچی خَردِن و حرف زَیدِن.

هرچه آسِیَو اِدِرارِه، لُوینِه[۳۱] اِکَپنِه.

هر کِه نِه[۳۲] حَرف نَکُشت، تیر تُفَنگ هم نِکُشِس.

هور سُهر هور سُهر، مِنِت خُمِه کُشتِه بِرینت مَردُمِه.

ضرب المثلهای اولیه توسط افراد گمنامی به وجود آمده که شناخته شده نیستند. بعدها اشعار شاعران، گفتار ادبا و حکما نیز به شکل مثل به کارگرفته شده و ماندگار شده اند. با پیشرفت علوم وفنون وگسترده تر شدن روابط اجتماعی، مثل های جدیدی به وجود آمده و برخی مثلهای قدیمی کاربرد خود را از دست داده اند.

ضرب المثل دربین بختیاری ها بسیار رایج است و آنها در گفتگوهایشان از ضرب المثلها زیاد استفاده می کنند. واژه ها و عبارات به کار رفته در ضرب المثلهای بختیاری بیشتر از طبیعت، نحوه ی زندگی، آداب و رسوم و اعتقادات آنها نشات گرفته و به همین دلیل ممکن است در بین اقوام دیگر کاربرد خود را نداشته باشند. به مرور کلمات برخی مثلها به فارسی تغییر داده شده است. تعداد کمی از ضرب المثلهای فارسی نیز در زبان بختیاری به کارگرفته شده اند.

گرچه ضرب المثلها حالت استعاره دارند، اما برخی از آنها ممکن است در یک منطقه ی خاص رواج داشته باشند. باید به کاربرد مثلها در بین بختیاری ها و به مفهوم خاص کلمات در زبان بختیاری توجه داشت. با پیدایش نفت و ورود واژه های جدید، مثلهایی به وجود آمده که شاید بتوان گفت تنها در همین مناطق کاربرد دارند[۱] . با توجه به گویشها ی مختلف در زبان بختیاری، تلفظ بعضی کلمات نیز در طوایف مختلف کمی متفاوت است [۲].

ضرب المثلها بخشی از فرهنگ هر قوم هستند و حفظ آنها به بقای فرهنگ آن قوم کمک می کند. شاید برخی از آنها چندان جالب نباشند، در آنها کلمات مناسبی به کار نرفته باشد، ظاهر خوشایندی نداشته باشند و…، ولی حفظ آنها به همان شکل و ماندگاریشان ضروری است.

یکی از راههای شناخت زندگی هر قومی، مطالعه ی ضرب المثلهای آن قوم است. ضرب المثلها کلید راه یابی به فرهنگ هر قوم و انعکاس دهندۀ تجربیات نسل ها و بازتابی از زبان مردم است. مثلها با جملات کوتاه اما با مفاهیمی بلند وعمیق، چنان مقصود را بیان می کنند که ساعت ها نوشتن و یا سخن گفتن، قادر به این کار نیست. در بین بختیاری ها ضرب المثلها به دلیل تماس مستقیم با طبیعت، صریح و بی پرده ولی عمیق وبسیار پر معناست. ضرب المثلهای بختیاری نشانه ی پیوند این زبان با شاخه های گوناگون ادبیات مانند قصه، داستان، ضرب المثل و شعر است و نشانه ی قریحه و خوش ذوقی قوم بختیاری است.

کتاب ضرب المثل های بختیاری

آدُمِ کم شانسِنِه مِنِ کَلِ مُرغون کوسه اِزَنِه[۳].

آهَی گُلَی آسونه، دینگِلی دینگوِس سخته[۴].

اَر اِخوی بینی زِنِ پَرچَلِه یا نه، بِه گوزَکِس[۵] سَیل کُن.

اَفتَو زَی هَمُچو کِه دِلِ دُز اِخواست.

اَلسِ کار پدره، که مادر رهگذره.

اِخومِت که اِگُمِت ( دوستت دارم که به تو می گویم ).

اِدُنُم چَنتا مِل به لاشِسِه ( می دانم چندتا مو در بدنش هست یعنی او را کاملا می شناسم ).

اِمرو تا صُوَه[۶] هَم خدا کریمه.

ایما که سالِنِه پائیدیم[۷]، ماهِنَم اِپائیم.

باد اَوُرد، خدا داد به هوشه چین[۸].

بِجور جاتِه بِنِه پاتِه.

بَختُم، بَختِه دامِه، کَوشا کُهنِه دام بِه پامِه.

بِد[۹] اَر تَهلِه، سایِس شیرینه.

بُز که اَجَل اِگِرِس، نونا شونِ[۱۰] اِخورِه.

بِزیس و بینیس.

بِنگِشتِه بُردِن باغ بهشت گُد وطن وطن، وِلِس کِردِن اِوَی نشست سَرِ خارپَرزین[۱۱].

بووم همو کِه سَرِ گُرزِ تاشید[۱۲].

به بِنگِشت گُدِن تُخمات کوچیرِن گُد بووم سُهد[۱۳] تا هَمینونِ نَهادُم.

به تشمال گُدِن ساز بزن گُه، تَنگِه پام اِخارِه.

به میش اِگو بِجِه، به گرگ اِگو بِگِرِس[۱۴].

بیو به دینُم پات پَتیه[۱۵].

تاپو گِلی.

تَش بِ دی[۱۶].

تیلی که تخم ناد، هُمدا داسِه[۱۷].

چی مَشکِ کُهنِه زِ دَر اِگِرِنِس زِ اَنگِلِه اِپُکِه.

دُزِ بُنِ هورِنِ نَتَری بِگِری[۱۸].

دوست اِگُه بِت اِگُم، دِشمِن اِگُه خواستُم بِت بِگُم.

دو کَلا جَنگ اِکُنِن سَرِمالِ مَردُم.

دُهدَر که جَواوِ دا داد، جَواوِ شا داد[۱۹].

زِ بیکاری مِل و مِرزِنگ اِکَنِه[۲۰].

ز دوتا چی ناراحت نَبو بِدَونی و نَرَسی، بِخورِن و بِت نَدِن.

زمین سِفتِه گا زِ تِه گا اِبینِه.

زَهمِ مَچُهما[۲۱].

سَی و گرگ تِفاق[۲۲].

عروس بسکه خوبید، گیوِنِه هم دِراَوُرد.

کتاب ضرب المثل های بختیاری

علف سَرِ ریشه خُس سَوز ایبو.

فِلونی ماتی وابید.

کا چَشمِه رین.

کار دُهدَر نَکِردنس بهتر[۲۳].

کال و وُرار[۲۴].

کَه باقِلِه باد اِزَنی ( کنایه از کار بیهوده کردن است ).

گپِتِه وُرار[۲۵]، کوچیرِت وُراوردِه خداییه.

گرگ که پیر اِبو سگ بِس اِخَندِه [۲۶].

گرگ که زید به گله، بترسه هو که[۲۷] یکی داره.

گرگِ گِرِدِن پَندِس دادِن، گُد وِلُم کُنین گلِه رَهد.

گژدیم بی دا [۲۸].

گله چِرا گِرِهد، بز شَلِه نِها[۲۹] گِرِهد. .

گِوِه کَش پا پَتی ( معادل کوزه گر از کوزه ی شکسته آب می خورد ).

گووَر وا گا اِبَرِه، دُهدَر وا دا.

مثل زخم پلنگ وادِرَوش[۳۰] اِکُنه.

مثل شَنگُل وَرکَنِه به گایَل.

مهمون دِر مِجال[۳۱]، جاس بُنِه چالِه.

مهمون دِرمِجال، شُمِس با خُسِه.

نه زِ پُل اِرِه، نه زِ گُدار[۳۲].

نونِ مُفت نَخَردِن که حرفِ مُفت بِزَنِن .

نونِ یَه مَن هیچی خَردِن و حرف زَیدِن.

هرچه آسِیَو اِدِرارِه، لُوینِه[۳۳] اِکَپنِه.

هر کِه نِه[۳۴] حَرف نَکُشت، تیر تُفَنگ هم نِکُشِس.

هور سُهر هور سُهر، مِنِت خُمِه کُشتِه بِرینت مَردُمِه.

ü      تاتو بِیُوی گابِه گا اِیره دُونّ به دُونّ

Ta to biyoi gabega eiveh dun be dun

تا تو بیائی گوساله بزرگ میشود ویکبار دوشیدن تمام میشود ودوشیدن بعدی فرامیرسد

ü      تا مال بِه اِیُ وارِ   ارِهُ وِایِ دایره

Ta mal be ei vare areh be ei dareh

تا مال در این وارگه است   ارهُ هم آویران است

تانان در سفره هست آدم شکمو پایش نشسته است

ü      تا رهی نرِی مِردِنِه نِی از مائیِ

Ta rahi nari merdene nies maei

تاراهی نروی مرد را آزمایش نمیکنی   ویژگیهای مرد درسفر شناخته میشود

ü      تا داریم سّرُ اِیدرِاریم           همی که نِداریم پیت ایوِراریم

Ta darim sar eideramrim hamikened arim pit eiverarim

تاداریم(تروتی داریم) سرکشی میکنیم وبدمستی ولی همینکه تهی دست شدیم التماس میکنیم وبخود می پیچیم

ü      تا نکشی رنج     نیخوری آش برنج

Ta nakeshi ranj nikhori ashberenj

تا رنج نبری آش برنج نمیخوری

نابرده رنج گنج میسر نمی شود      مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

ü      تا دیر نبوی دُوس نیبُوی

Ta dir nabuei dus ni buei

تا دور نشوی قدر دوست را نمی فهمی

ü      تا جُو تّنگِه زِس بِپر

Ta ju tange zes beper

تا جوی تنگ است از آن عبور کن

ü      تا تّس آ علیداده

Ta tas aalidaden

یعنی با آعلیداد بستگی دارد باید از او ترسید(آ علیداد قهرمان جنگاوری بود)

ü      تا ترِس تپُنید بِس

Ta atares tapnid bes

تا میتوانست کیسه رو پرکرد

ü      تاتِه زا وازائیم با یُک

Tateh za vazaeim v ayak

با همدیگر پسر عموئیم

ü      تا آرمُونُم وِراجُونُم ایدِرا

Taarmunom vera junom eidera

تا آرزویم برآید جانم از بدن جدا میشود

ü      تا تِیت کار ایکنه دّشتِه لردیه

Ta tit kar eikone dashte gardiyeh

تا چشمت کار میکند دشت لم یزرع است

ü      تا تو زنی وِ کندکا     ایل رهده به اندکا

Ta to zani be kendeka eil rahde be andeka

تا تو به باسن خود بزنی       ایل به اندکا٭ رسیده

(کنایه از آنست که تا تو بیای وبا این طفره رفتن ها روزگار بگذرانی ایل به محل خود رسیده است )

ü      تا نیُوفته کارُم   سراغم نیا خُور ز مارُم

Ta nayufte karom soraghom niya khor ze marom

تا کارم وبارم از بین نرفته پسرخاله ام به سراغم نمی آید

ü      تا دِل نسُوسِه هّرس نیِرسه

Ta del nasuse hars nirize

تا دل نسوزد اشک نمیریزد

تا دلی آتش نگیرد حرف جان سوزی نگوید  حال ما خواهی اگر از گفته ما جستجو کن

ü      تجیرِس کِردِن

Tejires kerden

حیات را دیواری از نی کشیدند

آمار وبلاگ

کاربران آنلاین :

بازديدها :

آمــوزش وبــلاگ نویسی


کتاب ضرب المثل های بختیاری


 
کتاب‌های ویژه
 


 

کتاب نایاب ” گنجینه ضرب‌المثل‌های بختیاری ” تالیف “فریبرز فروتن” می‌باشد.

کتاب گنجینه ضرب‌المثل‌های بختیاری دربرگیرنده صدها ضرب‌المثل محلی بختیاری با لهجه شیرین لُری می‌باشد که در طی هزاران سال سینه به سینه توسط ایرانیان بختیاری منتقل شده و تا امروز زنده مانده است. این گنجینه عظیم حاوی بخشی از هویت ناب و کهن ایران زمین است.

دانلود کتاب گنجینه ضرب‌المثل‌های بختیاری را به پژوهشگران و دانشجویان و علاقمندان به زبان‌شناسی و ادبیات فولکلور توصیه می‌کنیم.

بنابر درخواست  مولف محترم
کتاب، لینک داتلود این‌ کتاب از
سایت حذف‌گردید.

كتاب نایاب ” تاثیر فرهنگ اسلامی بر ادبیات روسیه ” پژوهشی گرانسنگ از مکارم الغمری با ترجمه روان موسی بیدج می‌باشد.

کتاب تاثیر فرهنگ اسلامی بر ادبیات روسیه پژوهشی در رده …

کتاب نایاب و بسیار کاربردی ” فرهنگ اساطیر و داستان‌واره‌ها در ادبیات فارسی ” اثری ورجاوند از دکتر محمدجعفر یاحقی می‌باشد.

این اثر بی‌همتا، شامل توضیحات مبسوطی درباره نام‌ها، اسامی …

کتاب نایاب ” تاریخ ادبیات ایران ” پژوهش ارزنده و بی‌نقص مستشرق انگلیسی ادوارد براون می‌باشد. این کتاب یکی از مهم‌ترین کتبی است که در زمینه تاریخ ادبیات فارسی نگاشته است.

– …

کتاب ضرب المثل های بختیاری

|  Home |  Tags  |  Sitemap  |  Weblog  |  RSS  |  Atom |

کافه کتاب، با هزاران جلد كتاب نایاب‌، بزرگ‌ترین مرجع دانلود کتاب فارسی می‌باشد.
 


                            

كليه حقوق مادی و معنوی این پرتال، متعلق به کافه کتاب می‌باشد.
 


 


 

↑ مطالعه آنلاین شاهکارهای شعر پارسی ­­­↑


Copyright © 2012 ~ 2019  |  Design By: Bahman Ansari

ضرب المثل های بختیـــــــا ری


چهارشنبه 9 بهمن 1392 12:23 ق.ظ


سه شنبه 8 بهمن 1392 12:00 ق.ظ


دوشنبه 7 بهمن 1392 12:56 ب.ظ


یکشنبه 6 بهمن 1392 12:01 ق.ظ

کتاب ضرب المثل های بختیاری


شنبه 5 بهمن 1392 12:01 ق.ظ


پنجشنبه 3 بهمن 1392 06:17 ب.ظ


پنجشنبه 3 بهمن 1392 01:00 ب.ظ


چهارشنبه 2 بهمن 1392 05:29 ب.ظ


سه شنبه 1 بهمن 1392 06:22 ب.ظ


یکشنبه 29 دی 1392 06:09 ب.ظ


شنبه 28 دی 1392 12:06 ق.ظ


جمعه 27 دی 1392 12:02 ق.ظ

  گرفته ام.

هر برگه از این کتاب 24 در 34 سانتی متر است.__________________________

تصویر زیر نیزعکسی است که از نسخه خطی “تاریخ بختیاری”نوشته علیقلی خان(سردار اسعد دوم) فاتح تهران گرفته ام. در این صفحه 486(وصفحات ِ بعد)از کتاب- شرح شجاعتاسدخان بهداروند را به صورت مفصل نوشته است.

اشتباهی متداول وعمومی در سراسر بختیاری که متاسفانه نسل جدیدوبا سواد هم گاهاً دیده ام که ایناشتباه را مرتکب میشوند:سردار اسعد اول لقب اسفندیار خان برادر بزرگتر علیقلی(سردار اسعد دوم) استسردار اسعد سوم(جعفر قلیخان) فرزند سردار اسعد دوم است.به عبارت ساده تر:1:اسفندیارخان=سردار اسعد اول2:علیقلی خان=سردار اسعد دوم3:جعفر قلی خان=سردار اسعد سوماسفندیار خان پدر ِ ملکه ثریا بختیاری استعلیقلی خان فاتح تهران در انقلاب مشروطه استجعفر قلی خان وزیر جنگ رضا شاه است که توسط رضا شاه کشته شدآنچه که پیرمردها در بختیاری از آن به عنوان “سردار جنگ” یاد میکنندمنظور جعفر قلی خان نیستبلکه منظور نصیر خان ِسردار جنگ استنصیر خان در دوره قاجاری “سردار جنگ” بوده وجعفر قلی در دوره پهلوی”وزیر جنگ” بوده.ونکته دوم:جعفرقلی خان دورکی وجعفر قلی خان بهداروندوجعفرقلی خان فرزند سرداراسعدسه نفر متفاوت اند اما در گویش بختیاری وپیرمرد ها بسته به اینکه گوینده متعلق به کدام طایفه باشد نام جعفر قلی را به زبان می آورد در حالیکه نظر به یکی از آنها دارد.این اشتباه حتی در منابع بیگانه(خارجی) هم دیده میشودکه البته چون جعفر قلی خان (فرزند اسد خان بهداروند )با جعفر قلیخان دورکیهم عصر بودهدر منابع بیگانه این دو را به اشتباه میگیرنددر حالیکه در جنگ منار این دو روبروی هم صف آرایی کرده ا ندونیز مضافا اینکه جعفر قلی دورکی – پدرِ پدر بزرگِ جعفر قلی خانی است که توسط رضا شاه به قتل رسید.همچنین در نبرد “شهرِ زور” (نام پیشین ِ سلیمانیه عراق)درجنگ ایران وعثمانیهیچکدام از سه سردار اسعدی که در بالا گفته شد حضور نداشته است اسدخان ِ بهداروند (یا اسدخان شیر کش یا اسدخان بختیاروندویا به گویش ِ چهارلنگها وبهداروندها= شاه هَسَد) در این جنگ فرمانده میمنه(جناح ِراست سپاه) سپاه ایران اسدخان ِ بهدارونداست.میسره (جناح چپ) سپاه ایران به فرماندهی حسن خان فیلی است(بخشی از لرهای فیلی در ایران وبخشی در خاک عراق در شهرهای خانقین ومندلی هستند)فرماندهی قلب سپاه ایران با دولتشاه است(دولتشاه فرزند شاه وقت ایران است)درواقع چهار اسم ِ اخیر یک فرد هستند(اسد خان بهداروند=اسدخان شیر کش= اسدخان بختیاروند=شاه هَسَد)


پنجشنبه 26 دی 1392 01:24 ق.ظ


چهارشنبه 25 دی 1392 12:03 ق.ظ

خوویی کردن به دِشمن کُسه نرزی دادنه

khuvi kerdan be deshmen kose narzi dadane

بدون شرح


سه شنبه 24 دی 1392 12:02 ق.ظ

doze tarsu jas mene bazoft ni

دزدِ ترسو جایش در بازفت(اسم مکان) نیست


دوشنبه 23 دی 1392 12:06 ق.ظ

رووا گوهد:حالا اَر بُگوم کرُکِ بدین مو وَرگِرُم اِگن: یو سی خوس اِگو

ruva gohd:hala ar bogom koroke bedin mo vargerom egon: yo si khos egoکُرُک= قفسی که با چوبهای نازک میسازند-این قفس به شکلِ استوانه است-برای ِحمل ِ(ونه نگهداری) مرغ وماکیان در طول کوچ استفاده میشده.وَرگِرُم=این واژه از فعل ِ “وَرگِرهدِن” آمده است-فعلی است که مفهوم ِ”سه کار”را به طورِ همزمان در خود دارد. (به معنای ِبلند کردن وبر دوش گذاشتن وحمل کردن است)معنای ِ تقریبی به فارسی: روباه گفت:حالا اگر بگویم قفس ِمرغها را به من بدهید تا کمکتان آنرا بیاورم میگویند:این برنامه خودش را دارد…مفهوم کنایی: فریبکارانی وجود دارند که استادِ سخنوری اند.

کتاب ضرب المثل های بختیاری


یکشنبه 22 دی 1392 12:01 ق.ظ

دوست اگو بِت گودم دِشمن ِاگو خواستم بِت بُگُمdust ego bet godom deshmen ego khastom bet bogomدوست میگوید:به تو گفتم- دشمن میگوید: میخواستم به تو بگویمدر این ضرب المثل هیچ واژه ایی که مایه عربی داشته باشدنیست.این ضرب المثل از کلمات ِترکی یاهر زبانِ بیگانه ایی عاری است.مطلقا با گویش بختیاری استواتفاقا از ضرب المثل هایی است که در میان بیش از 105 طایفه بختیاری مشترک است بدون هیچ تفاوتی در ترکیب ویا در معنی.وجالب است که در مجموعه امثال وحکم دهخدا هم وجود ندارد.پس تا اینجا با یک ضرب المثلی سر وکار داریم که ضمن ِپیش پا افتادگی ِبه نظرساده اش در گویش بختیاری-همچون اشعار پارسی ِ فردوسی “خالص” است.

اما متاسفانه مولف محترم کتابی در صفحه 382 کتاب خود آنرا اینگونه آورده است:دوست اِگو خواستم بت بِگم دشمن اِگو زِخیالُم رَه


شنبه 21 دی 1392 12:22 ب.ظ

زِ مَرد هم بترس هم بِس طُمَه کن زِنامَرد نه بترس نه بس طُمَه کن

ze mard ham betars ham bes tomah kon ze namard na betars na bes tomah kon

هیچ توضیحی برای این ضرب المثل نمیگذارم که همه چیز روشن است اما بسیار مشتاقم کهشاعر26 ساله بختیاری را معرفی کنم که بیتی از اشعارش معادلی تقریبی یرای این ضرب المثل است:نامرد همیشه درد می سازددرد آدم کوچه گرد می سازدبه افتخار کامران بهرامی شاعر همتبارمwww.kamranbahrami.blogfa.com


شنبه 21 دی 1392 12:02 ق.ظ

 المثل بختیاری-79ابراهیم لرزنی- شهرک چمران شوشتر- برنده شارژ 1000 تومانی ایرانسلترس چل تا اِکشه عزراییل یکیمردم را بیشتر ترس میکشد تا عزراییل(ترس چهل تا میکشد عزراییل یکی) ضرب المثل بختیاری-78حسین هیودی- ازنا- برنده شارژ 1000 تومانی ایرانسلز هیچی غافل مکن به همه چی پیروزیاز هیچ چیز غافل نکن بر هر چیزی پیروز خواهی شد.ضرب المثل بختیاری-77کبری جهانگیری- چلگرد- برنده شارژ 1000 تومانی ایرانسلاوقات تهلی بیکسی ایارهبد اخلاقی بی کسی می آورد.ضرب المثل بختیاری-76مجتبی شهروسوند- الیگودرز- برنده شارژ 1000 تومانی ایرانسلهوکه به عَهدس نَمَند تَیس عزت نداریآنکه به پیمانش نماند نزدش حرمتی نداری.ضرب المثل بختیاری-75-عبدالرضابلیوند-یزدانشهر- برنده شارژ 1000 تومانی ایرانسلپیا به دو چی علق وجُریَت نه اول جریت بَهد علقمرد به دوچیز (موفق میشود) عقل وجرات نه ابتدا جرات وسپس عقل

ضرب المثل بختیاری-74اَر وادارا بوی خدا یکی دی هم بت اِدهar vadara bui khoda yeki di ham bet edeاگر نگه داری کردنت خوب باشد خداوند یکی دیگر هم به تو خواهد بخشید.ضرب المثل بختیاری-73شاه حسین بتوندی- اصفهان- برنده جایزه1000تومانی شارژهمراه اول صَد گاله به یه تفنگ نیبو!sad gale be ye tofang nibuصد بار غرش کشیدن کار یک تفنگ را نمیکند .قربانعلی گراوند -خرم آباد-برنده جایزه 5000تومانی شارژ ایرانسل ضرب المثل بختیاری-72چِل کِلانه یَه بَرد بَسه!چهل کلاغ ر ا پرتاب یک سنگ کافی است .ضرب المثل بختیاری-71مَست به وایه بِِدل گُود: لیشمیر اِبوی! – وایه بِدل گود: مزارا مستونه شماردمه راحت اِمیرم!

غنی به آرزومند گفت:به وضع فجیعی خواهی مُردآرزومند گفت: قبرهای مستغنیان را شمرده ام راحت خواهم مُرد ..ضرب المثل بختیاری-70هوکه پشتیت دِروَی همه داری دات زاییدسه!کسی که از تو پشتیبانی کرد فرض کن مادرت اورا زاییده است.(فرض کن برادرت است).ضرب المثل بختیاری-69حرفته باور کُنم یا به کارات بنیرم؟حرفت را باور کنم یا به کارها یت نگاه کنم؟ضرب المثل بختیاری-68زینه ایی که حرف وازگو نیکُنه پیا گپیه زنی که رازدار است مرد بزرگیست .ضرب المثل بختیاری-67عبدالکریم مقام رگی- شوشتر برنده شارژ ایرانسل 2000 تومانی دمه مرگ راز ایوفته بدرراز ها در آخرین لحظات عمر از زبان بیرون می آیند ..ضرب المثل بختیاری-66بیل او برده ودز برده ز شونه غافلنبزهایی که در رودخانه غرق میشوند وبزهایی را که دزد ها میبرند متعلق به چوپان های غافل اند..ضرب المثل بختیاری-65مجتبی داوودی – ایذه شارژ 1000 تومانی ایرانسل دست وزُون که یکی بون لیشی اِوریستهعمل وسخن که یکی باشند همه رذیلتها از بین میروند ..ضرب المثل بختیاری-64زینب گندلی – نجف آباد شارژ ایرانسل هزار تومانی لیش حرف سرد ازنه ار نزیدم منت داره سرت که بت نزیدمسخنان افراد شرور طعنه آمیزند واگر سخن طعنه آمیزی به تو نزد برتو منت میگذارد که من هنوز به تو چیزی نگفته ام..ضرب المثل بختیاری-63صفر محمودی کوهی-تهران برنده شارژ 2000 تومانی همراه اولتَی سَر سنگین منشیننزد کسی که با کراهت به تو مینگرد منشین ..ضرب المثل بختیاری-62گُرز خوه سیک اِبینه گِرز ِه خَوه نون کوله!دغدغه گرز از سگک کمربند است(خواب سگک را میبیند) وموش بزرگ تنها نگران شکمش است ..ضرب المثل بختیاری-61ابوالفضل باورصاد- باغملک – برنده شارژ 5000تومانی همراه اول هوکه اَوساره دِله نَگِرِهد وادست اوسارس اوفته بدسته دل!آنکس که دل خود رامهار نکرد افسارش به دست دل خواهد افتا د .ضرب المثل بختیاری-60شونی یه دردسر گپی چل دردسره !چوپانی کردن یک دردسر دارد بزرگی کردن چهل دردسر!ضرب المثل بختیاری-59سَره خومون زِرِنگ !کسی که فقط روی افرادِ خودی زرنگ است.ضرب المثل بختیاری-58زِپُرگهدن بی علقی مَهلوم اِبو زهیچی مَگوهی بی عرضه ایی !از پرگویی نادانی معلوم میشود از هیچ نگفتن بی لیاقتی!ضرب المثل بختیاری-57باتشکر فراوان از :میلاد منجزی – کویتکدس دووال نیده به خو زونس زدوال بووس درازتره !کمربند به کمر خود ندیده است زبانش از کمر بند پدرش دراز تر است ..ضرب المثل بختیاری-56دردسر اخوی؟ به آدمه لیش خوویی بُکُدردسر میخواهی ؟ به ناسپاس نیکی کن!ضرب المثل بختیاری-55خو پسند هوا خوه ندارهخود پسند را یاوری نیست..ضرب المثل بختیاری-54هرچنه اشنیدی اول بِسَنجِن هرچنه اِخوی گوی خو دِندون بزن ریسهر چه را که میشنوی ابتدا بسنج وهر چه را تصمیم گفتنش را خوب بررسی کن.ضرب المثل بختیاری-53هو که سفت واستا پیروز ابوآنکه محکم بایستد سرانجام پیروز است.ضرب المثل بختیاری-52مصطفی بهرامی -فولاد شهر برنده شارژ 5000 تومانی همراه اول قلوچه کِردن به حاکم گو ز هردو گایی یکیس خراجهلوچ چشم را حکومت دادند حکم کرد که :مالیات هر دو گاو یک گاو است.(یک گاو را دو گاو میدید)ضرب المثل بختیاری-51شونه که پشت سر رهد همه چینه اگوهشانه که پشت سر رفت همه چیز را خواهد گفتضرب المثل بختیاری-50شَور کَشت که ترسو بو دل سُستی اِیوفته به کارتمشا ورت که ترسو باشد مُردد خواهی شد.ضرب المثل بختیاری-49ناصر فاضلی فارسانی-فارسان برنده شارژ2000 تومانی شارژ همراه اول بی غیرت زیره گوشه غیرت دار بو ز غیرتس ادزهافراد بی غیرت از غیرتِ غیرتمندنان میکاهند.ضرب المثل بختیاری-48یکی بمیره به ز یو که یه ایلی ره به غارتیک نفر بمیرد بهتر است تا جماعتی مورد تجاوز واقع شود.ضرب المثل بختیاری-47مریم ذلقی – بروجرد شارژ 1000تومانی شارژ همراه اول- ضِررِه بی عَلقی ز ضَربته گرز بَترهآسیب نادانی از ضربه گرز بدتر خواهد بود.ضرب المثل بختیاری-46ایرج بختیاروند – شوشتر- برنده جایزه 5000 تومانی شارژهمراه اول هر چه آدمیزاده بِشتر ایشنم به رووایل اِگم پَیغُمبرhar che adamizade beshtar eyashnom be ruvayal egom payghombarهر چه ادمیزاد را بیشتر میشناسم به روباه ها میگویم پیغمبرضرب المثل بختیاری-45گربه سی مشکون شیر ه تََی پلنگ مُشکgorbe si moshkun shire tay pelang moshkگربه برای موشها شیر است برای پلنگ موش.ضرب المثل بختیاری-44ار زینه بووم اخواست نون بدم ز سره تش چاله گرم اِدادماگر زن پدرم میخواست به من نان دهد ازروی تنور گرم به من میداد.ضرب المثل بختیاری-43کچل چه به جیوسه شونَی کُلیkachal che be jivese shunay koliکچل در جیب خود چه دارد؟ شانه کهنه ایی!ضرب المثل بختیاری-42چُس به اَو قیلون اِگُ :بو گندو!chos be av ghaylun ego bugandu ضرب المثل بختیاری-41احمد جمالپور – روستای تات خیری – خرم آباد برنده جایزه 5000 تومانی شارژهمراه اول نه منه مُستراو ماچم کن نه جلو مردم خوارم کننه در توالت بوسم کن نه جلوی مردم خوارم کن !ضرب المثل بختیاری-40کُکین کُکه خونه نیبینهآدم قوز دار قوز خودش را نمی بیند.ضرب المثل بختیاری-39سور به دهونه ماهیس سور نیدآب رودخانه سور(نام رودخانه)به دهان ماهیش شورنیست..ضرب المثل بختیاری-38زشکست بَتر نَونِستناز شکست بدتر – ندانستنضرب المثل بختیاری-37یه نالی جسته بدینه مایون اگرده سیسیک نعل پیداکرده دنبال یک مادیان میگرده برایش.ضرب المثل بختیاری-36میر محسن شیر مردی- هفتگل – برنده جایزه1000تومانی شارژ ایرانسل اگو ار نهشتی بت ستم کنم سرت به احترام نیبو ego ar naheshti bet setam konom saret be ehteram nibuمیگوید اگر نگذاری به تو ستم کنم آدم محترمی نیستی!ضرب المثل بختیاری-35مرداس تنهاپور- شوشتربرنده جایزه1000نومانی شارژهمراه اول مهمونه گسنه اِرونه به نونا تَهیmehmune gosne erune be nuna tahiمهمان گرسنه عزم نانهای زیرین می کند.ضرب المثل بختیاری-34ساتیار بابا احمدی – اندیکا -برنده جایزه1000تومانی شارژ ایرانسلبَرده دَمه دست به زِ گرز دیرسنگ دم دست بهتر است از گرز دور.ضرب المثل بختیاری-33حسن گلگیر- تمبی مسجدسلیمان-برنده جایزه1000تومانی شارژ ایرانسلنوکری و وَردار زِخو؟nukari o vardarzekhoوردار زخو=از خود تعریف کردننوکری کردن و خودستایی؟ضرب المثل بختیاری-32موسی مکوندی -قلعه تل-برنده جایزه1000نومانی شارژهمراه اولگپی اخوی مردمدار بومردمداری اسباب رسیدن به بزرگی است.ضرب المثل بختیاری-31علی پناه عالی جمالی – بن-برنده جایزه1000تومانی شارژ ایرانسلدِلِت خین بو حُوال هم بیا به نُک ونِشتدلت خون باشد وغرض داران هم طعنه بزنند..ضرب المثل بختیاری-30سیما حافظی بیرگانی -آبادانبرنده جایزه1000تومانی شارژهمراه اولبا پدردار جَرت وَست رَو سَره تو گاله بزن- با بی پدر جَرت وَست رو پَسه تو دَره ری خوت بِوَند.با پدر دار بحث و جَدلت افتاد برو روی پشت بام هوار بکش -با بی پدر بحثت شد برو توی پستوی اتاق در را روی خودت ببند..ضرب المثل بختیاری-29مراد کاهکش – مسجد سلیمانبرنده جایزه1000تومانی شارژ ایرانسلنِهیو اِده که گوزِسه نه اشننسر وصدامیکند تا خرابکاری خود ش را متوجه نشوند.ضرب المثل بختیاری-28امیرحسین مراد پور-هفت شهیدانبرنده جایزه1000تومانی شارژ ایرانسلدَمه قینه هر شیری ده تا پشخه هم دِراِخوره پَ شیر زِشیریس ایوفته؟در پشت هر شیری چندین مگس هم می چرخند آیا شیر از شیر بودنش چیزی کم میشود؟ضرب المثل بختیاری-27راه خدا اسدپور- مسجدسلیمان- برنده جایزه1000تومانی شارژ ایرانسلدَولت(ثروت)به بی علق نیواستهثروت نزد نادان نمیماند.ضرب المثل بختیاری-26امیر هوشنگ بهداروندان- تهران-برنده جایزه1000نومانی شارژهمراه اول اول وا حق اِشکار بوی بِدونی حقه خوت چِنِه اُسو بگو چنِسه بُم بَهشیدیهاول باید بدانی میزان حق خودت چیست بعد ادعا کنی که چه چیزش را به من بخشیده ایی.ضرب المثل بختیاری-25البرز منجزی- عقیلی شوشتر -برنده جایزه1000تومانی شارژ ایرانسل-جونورون همه درنده ان اسمه گرگ به بدی دَر رَهده!جانوران همه درنده اند اسم گرگ به بدنامی در رفته است.ضرب المثل بختیاری-24صابر حسنکی – گتوند- برنده جایزه2000تومانی شارژ ایرانسل قافله پا که گردنه گِر اَوی ذاتِ قافله ها زِ ری زمین جَم اِبوghafelepa ke gardeneger avid zate ghafeleha ze ri zamin jam ebuقراول قافله که دزد شد نسل قافله ها از زمین برچیده خواهد شد.ضرب المثل بختیاری-23پریناز لک – الیگودرز- برنده جایزه شارژ2000تومانی همراه اول  کوری کُرس هیچ به دینه دُهدَره قشنگم اِگرده سیسkuri kores hich!.. bedine dohdare ghashang ham egarde sis. ضرب المثل بختیاری-22مهرت واغریوون کینَت وا ایل بِنِن اَتم سی کَهخدا؟mehret va gharivun kinat va eil benenetam si kahkhodaغریبه ها را دوست داری وکینه ات با خودی ها است تو را به ریاست طایفه هم انتخاب کنیم؟ ضرب المثل بختیاری-21برفی باوادی- ایذه برنده جایزه1000تومانی شارژ ایرانسل یه بیگ کشته …هف دست تشمال اَوردهya big koshte haf dast toshmal avordeبزه کوچکی (برای عروسی) کشته است …هفت دسته نوازنده(تشمال) آورده!ضرب المثل بختیاری-20سام منجزی پور -اهواز برنده جایزه1000تومانی شارژهمراه اول ز تفنگ پتی دو نفر اترسنze tofange pati donofar etarsenتفنگدار چون تفنگش خالیست میترسد-طرف مقابل هم چون تفنگ را روبروی خود میبیند میترسد.ضرب المثل بختیاری-19هوشنگ گورویی- پیون ایذه برنده جایزه1000تومانی شارژ ایرانسل ای گوز ماله سیله تنگ نید!ee guz male sile tang nidاین سخن گنده متعلق به مرد با همت نیست.ضرب المثل بختیاری-18شاهمراد اُلُکی – سفید دشت برنده جایزه1000تومانی شارژ ایرانسلکُه همه چی بس به خوه هیچی ام بس دیار نید.koh hame chi bes bekhave hichi ham bes diar nidدر کوه همه چیز وجود دارد وهیچ چیز هم علنی نیست.ضرب المثل بختیاری-17علی ناز منجزی- اصفهان- برنده جایزه1000تومانی شارژهمراه اول ز سه چی دیر با اژدها- تِلِه- کَسه ناکس!ze se chi dir ba ojdeha tele kase nakasاز سه چیز دور باش اژدها پرتگاه وفامیل ناکس.ضرب المثل بختیاری-16کورش چهارلنگ- فریدنیکی بی درد نداشت جوالدوز اِزی به گنداس اِقارنید که:خدایا یو چه دردی بی که به مو دادی؟یکی بود درد نداشت باسوزن به خایه های خود میزد وفریاد میکشید خدایا این چه دردی بود به من دادی؟ضرب المثل بختیاری-15محمد اورک-ایذه او اَر قوت داشت حالا بقون مَجمَه اِدِردن!!آب اگر خاصیت داشت حالا قورباغه ها سینی پاره میکردند.ضرب المثل بختیاری-14ابوالفضل الاسوند -اهواز شیر گوهد زورم اُر همه کس اِره غیرازم پَشخیل ِ دره سیلم!!شیر گفت زورم به همه کس میرسد به جز مگسهای پشتم.ضرب المثل بختیاری-13مهرداد موسوی -ایذه گُرزه بَهده جنگ سی منه چاله خووه! گرزی که پس از جنگ بدستم برسد برای سوختن خوب است.ضرب المثل بختیاری-12فیروز زمانپور-کوشک اندیکا-برنده شارژ ایزانسل 5000 تومانی به فضول گدِن نِسمه دنیانه بِت ادیم هیچی مَگوه- گود اُسو او نِسمسه اِدین به کی؟be fezul goden nesme donyane bet edim hichi mago-god-oso ou nesmese edin beki به فضول گفتند نیمی از دنیا را به تو میدهیم ساکت (آرام) باش- گفت:آنوقت نیمه دیگرش رابه چه کسی خواهید داد؟ضرب المثل بختیاری-11دَردزا تر زِ بی عَلقی … هِچی!!dard za tar ze bi alghi…hichi nist درد زا تر از بی عقلی؟ هیچ چیز!ضرب المثل بختیاری-10سی سال مِنه گوشِس بخونی تازه اِبو به خر!سی سال در گوشش بخوانید تازه میشه خر

ضرب المثل بختیاری-9ایما پَی نفر خومون تَک اونو دوتاسون وایَک!ما پنج نفر خودمون تنها… اونا دوتا شون باهم!ضرب المثل بختیاری-8جنگ کن ِ مَیدونه پتی!دلاوره میدانِ خالی است…ضرب المثل بختیاری-7مرتضی اسیوند از لالی هر رَهد شاخ بستونه گوش کنده وَرگشت!خر رفته بود که شاخ بستاند گوشش را کندند و روانه اش کردند..ضرب المثل بختیاری-6عبداله از ( ؟)مرغه مُفتی – هایه نینه!مرغی که به مفتی (هدیه) باشد تخم نخواهد گذاشت..ضرب المثل بختیاری-5بهرام منجزی پور ( آبادان) اَو به چَشمه نیمَهنه کُره خو به مال نیمهنه! آب درون چشمه نمیماند وپسر با لیا قت در خانه نمیماند.


جمعه 20 دی 1392 08:26 ب.ظ

هَف چَشمه یه آربیزه پُر نَکِردhaf chashme ya arbize por nakerdهفت چشمه یک غربال را پراز آب نخواهد کردمفهوم کنایی: نادان سخن پذیر نیست – نادان اصلاح پذیر نیست

چاکِ حُمق وجهل نپذیرد رفو(مولوی)معادل فارسی: نرود میخ آهنی در سنگضرب المثل بیگانه: ده دانا یک دیوانه را دانا نمیکنند


پنجشنبه 19 دی 1392 12:02 ق.ظ


چهارشنبه 18 دی 1392 12:01 ق.ظ

مِرده شَونه نَنِهانه به تِرازیmerde shavne nanehane be teraziمرد ِشب را به ترازو نگذاشته اند

در ادبیات پارسی قدیم واژه”شبرو”به معنای دزد آمده استبا تفاوت کوچکی با یک دزد معمولی- شبرو دزدی است که جوانمردی هم دارد-آنچه که در قرنهای بعد نام “عیّار”گرفت-برای نمونه:”سَمَک عیّار”- “فضیل عیاض”-همچنین “علی بابا وچهل دزد بغداد* که متاسفانه سینمای تمدن جدیدآنرا با نامِ “سندباد”به خورد ِ مخاطبین داده است-( سندبادنامه به کلی متن ِ دیگری است وهیچ ارتباطی باداستانهای سندباد وعلی بابا ندارد)

با اطلاعی که از مفهوم “مِردِ شو”در گویش بختیاری داریم به نظر میرسد گوینده اولیه ضرب المثل همان معنی”شبرو” را مد نظر داشته است. معنای ِ کنایی:کسی که هیچ کس از او اطلاعی ندارد را نمیتوان بررسی و تحلیل کرد.

———————————

پانویسها:

* –
(بغداد قرنها پیش متعلق به ایران بوده  ، واژه بغداد فارسی است وبه معنای =خداوند داد)


دوشنبه 16 دی 1392 06:22 ب.ظ

عکس دیگری از منطقه بختیاری قبل از اکتشاف نفت- سال 1908 میلادی


دوشنبه 16 دی 1392 01:09 ق.ظ

اَسبه نال اِکِردِن پشخه کوره هم پاسه بُلن کِردasbe nal ekerden pashkhe kure ham pase bolan kerd

اسب را نعل میکردند پشه کوره هم پایش را بلند کرد(یعنی به من هم نعل بزنید)


یکشنبه 15 دی 1392 01:05 ق.ظ

 

ونده خو زیده نداره

vande kho zeyde nadere

افتاده که زدن ندارد

 

این ضرب المثل در سه جایگاه مفهومی ِ اصلی ویک جایگاه کنایی به کار میرود

الف:اگر کسی در جنگ افتاد دیگر به او ضربه نزن

ب: به بیمار یا کسی که از کار افتاده وپیر است آسیبی نرسان

ج:چنانچه در کشتی گرفتن کسی را به زمین زدی

پس از آن دیگر هیچ ضربه ای به او نزن

 

در جایگاه کنایه

طعنه ونیشخندی است به فردی که ضعیف است اماهمچنان به گستاخی خود ادامه میدهد

 

.


شنبه 14 دی 1392 01:42 ق.ظ

آموزش دَسمالبازی

(آیین شادمانی بختیاری)

درس اول

درس دوم

درس سوم

درس چهارم

درس پنجم

درس ششم


جمعه 13 دی 1392 01:04 ق.ظ

یو هم زِ بیکاری خَرمِن سوهدَ نه گِرهده وادَستyo ham ze bikari kharmen sohdane gerehde vadastاین هم از بیکاری “خرمن سوختن” را پیشه خود کرده است


پنجشنبه 12 دی 1392 01:01 ق.ظ


چهارشنبه 11 دی 1392 01:37 ق.ظ


چهارشنبه 11 دی 1392 01:36 ق.ظ

مهمانی که به صاحب خانه هم امر ونهی میکند.

ضرب المثل های بختیاری

ضرب المثل ها عبارت ها و جمله های موزونی هستند که حاوی پندها و اندرزهای گوناگونی می باشند. موجب آگاهی بخشی ، پندآموزی و عبرت آموزی می شوند. این ضرب المثل ها که گاه پیشینه آنها به چند قرن و شاید هزاران سال قبل باز گردد و سینه به سینه به نسل های بعدی منتقل شده اند ، دریچه ای برای شناخت ابعاد مختلف و جنبه های گوناگون فرهنگ و جامعه هستند. آنها گویای واقعیتهای آشکار و پنهان جامعه و بازتاب بسیاری از رسوم ، عادت ها و شیوه های زندگی یک گروه و یک قوم می باشند. معلوم می دارند که در قلمرو یک فرهنگ چه کارهایی ناپسند و ناخوشایند و انجام کدام اعمال و رویه ها خوشایند و مطلوب است.

در ضرب المثل هاست که زبان و فرهنگ به هم نزدیک می شوند و ابعاد مختلف زبان گفتاری مردم را آشکار می سازند. همچنین می توانند راهگشا ، در یافتن بسیاری از پرسشهای ما در باره زبان و فرهنگ باشند.

در زیر  تعدادی از ضرب المثل های بختیاری با برگردان فارسی آنها ارائه می شود:

• برد سیلا ، بن وار ، نی واسه

کتاب ضرب المثل های بختیاری

سنگ سوراخدار همیشه در باراندز ایل نمی ماند.

کنایه از: تمام پسرها و دخترها بالاخره روزی ازدواج می کنند.

• عروس بونه وه دلس بید ، چرنید ، گد خروس پام تلنید.

عروس که بهانه به دل داشت ، جیغ کشید و گفت : خروس پایم را له کرد.

کنایه از: بهانه جویی و ناسازگاری عروس

• تیلی که تخم ناد ، هندا داسه

جوجه ای که تخمگذار شد ، همسن مادرش است.

کنایه از: فرزندی که ازدواج کرد و بچه به دنیا آورد ، همسن پدر و مادرش شده است.

• بختم ، بخته دامه ، کوشا ، دامم وه پامه

بخت من مثل بخت مادرمه ، کفش های مادرم را هم به پا دارم.

کنایه از: تاثیر گذاری والدین در سرنوشت بچه ها

• هر کی ناره دالو ، نی ره هونه هالو

هر کس مادر بزرگ ندارد به خانه دایی اش نمی رود.

• مهمون هر کی ، هونه خدا هر چی

مهمان هر کسی که باشد ، میزبان با هر چه دارد از او پذیرایی می کند.

• علف سر ریشه خوس ، سوز ایبو

علف سر ریشه خودش جوانه می زند و رشد می کند.

کنایه از: تاثیر خانواده در سرنوشت و تربیت آدمی

• ار لیشم ، گوشت میشم.

اگر زشتم  ، لیکن ذاتی پاک و باارزش دارم.

کنایه از:تاکید بر نجابت و اصالت

• وه بنگشت گدن ، سوکی یا سنگین ، گد ، سوک ، سنگینی ، دس خومه

از گنجشک پرسیدند سبکی یا سنگین ، پاسخ داد ، سبک یا سنگینی دست خودمه.

کنایه از: اختیار و اراده آدمی

• گرگ که پیر ایبو سگ بس خنده

گرگ که پیر می شود ، سگ او را مسخره می کند.

کنایه از: خوار شدن آدمی

• هر چی کنی ، سی ناکس ، نه ایگو خو ، نه ایگو بس

برای ناکس هر هر اندازه کار کنی ، نه می گوید ، خوب است ، نه می گوید ، کافی است.

کنایه از: رویه انسان های بی ارزش و قدرنشناس.

• کر خو مال سی چنه سه ، کر لیش مال سی چنه سه

نه پسر خوب و با لیاقت مال می خواهد (بدست می آورد) ، نه پسر پست و نالایق. (بر باد می دهد)

• گرگن گرهدن ، پند دادن ، گد ولم کنین ، گله رهد.

گرگ را گرفتند ، نصیحت کردند که دیگر به گله حمله نکند ، گفت: رهایم سازید ، گله رفت.

کنایه از: ترک عادت نتوان کرد.

کتاب ضرب المثل های بختیاری

• نه کور حیا داره ، نه کچل ، مزگ سر.

نه آدم کو حیا دارد نه کچل مغز سر دارد.

کنایه از: اینکه آدم های بی حیا و بی چشم و رو  هیچ وقت حیا نمی کنند و از رو نمی روند.

• قاطرن نل کردن ، پشغه کوره هم پاس بلند کرد ، گد مونم ، نل کنین.

قاطر را که نعل کردند ، پشه کوره نیز پایش را بلند کرد و گفت: مرا نیز نعل کنید!

• بز که اجلش ایرسه ، نونا ، شونه خوره

بز که اجلش فرا می رسد ، نانهای چوپان را می خورد.

• لیوونه زه گسنی مرد ، گدن ، گرده گرس گلیس

آسیابان از گرسنگی مرد، گفتند نان در گلویش گیر کرد.

• افتو  زی همچو که دز دلس خاس

آفتاب جایی طلوع کرد که دزد دلش می خواست.

کنایه از: خوش شانسی آدم نا اهل.

• سگ ، دم هونه ساوس ، زله

سگ  در خانه صاحبش زرنگ است.

• همبونه دادن خرس وراره ، خردس ، گد ، جا مزم.

انبان را به خرس دادند که درست کند ، آن را خورد و گفت: جای دستمزدم.

• سرونه سر زینه بیوه ، دهل ، درس

از بدشانسی زن بیوه ، دهل پاره شد.

کنایه از: بدبیاری و بدشانسی

• سی گا مکال  ،چه یه من ، چه صد من.

برای گاوی که خیش نمی رود و تن به کار نمی دهد ، چه یک من و چه صدمن بذر ، فرقی نمی کند.

کنایه از: آدمهایی که تن به کار نمی دهند ، فرقی نمی کند که کار چه باشد.

• کچل که مینا دار ایبو ، زه داغ مینا ، هار ایبو.

زن کچل که صاحب مینا و دستار می شود ، هار می شود.

کنایه از: کم ظرفیتی افراد.

• اوره شومه باداده ، حسنی که خدا داده

ابریشم تاب داده ، حسنی که خدا داده.

کنایه از: اینکه هر کسی را خدواند  به شکلی خاص آفریده است.

• بهیگ به هونه بوس ، تی ناشت ، گهدن ، غلا  ، مین ره ، تیاس کند.

عروس اصلاً  از اول چشم نداشت ، گفتند: کلاغ در راه چشمانش را کند.

کنایه از: عیب پوشی دختر برای شوهر دادن.

زبانزدهای بختیاری

باد اورد خدا دا به حوشه چین: مصداق تغاری بشکند ماستی بریزد،جهان گردد به کام کاسه لیسان.

گیوه کش پا پتی: کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد.

بالا جام نی دوون هم نی نشینم : کنابه از افرادی که به چیز کم قانع نیستند و زیاد هم گیرشان نمی آید.

کیکنید و چرنید خروس پامه تلنید: به بهانه ای دیگر از انجام کاری سرباز زدن ،بهانه جویی.

ار بووسه نیدی ادا شاهی اکرد : اگر پدرش را نمی دید ادعای پادشاهی می کرد.

کا نداشت یه چی یی داشت: کنایه از نو کیسه.

دلته بنه به دلدون آردته بنه به همبون:آسوده و خاطر جمع باش

هر که گده داره دده نداره: کنایه از افراد تنها خور و خود خواه

حونه مبا بی کهخدا احمد اره مومد ایا:خانه بی برزگتر نباشد هرج و مرج می شود

میراث خرس اگرده به کفتار:

آدمیزا بانده بی باله : کنایه از سرعت انجام کارها و سرعت در رسیدن به مکانی دیگر

آربیز به قیلون گو دو سیلا داری : مصداق آنکه عیب بزرگ خود را نمی بیند و عیب کوچک دیگران را برمی شمارد.

آسیو درادره لوینه کپنه : شمالی ها می گویند هنه بزو (یکی هیزم می شکند و دیگری می گوید هن.): یکی کار انجام می دهد دیگری نفس نفس می کند.

بهیگ وختی گشنه س ابو یاد آش عروسیس اوفته : در شرایط سخت و نداری به یاد ایام خوش افتادن.

افتو ز اوچو که دز دلس اخواست : اوضاع بر وفق مراد آدم بد و تبهکار گشتن.

سگ که چاق ایبو گوشتس نیخورن: آدم بی ارزش همیشه همان است و ظاهرش هم عوض شود همان است.

همبون دادن به خرس گن ورآرس خردس به جا مزدس:مصداق همان آفتابه را خرج لحیم کردن.

منیر به رنگ زردم گادین (گژدین ) زیر بردم: فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه.

نون جو نه ری داره نه آستر: آدمی که خوب و بدی  برایش یکسان است.

گا مرد و شیر وهره بهرست: فلانی مرد و بده بستان ه(معاملات)

قطع شد.

تازی وخت شکال….س ایا: کسی که در موقعیت حساس صحنه را ترک می کند.

نه ز پل اره نه ز گدار: کسی که به هیچ صراطی مستقیم نمی شود. یک دنده.

حور سهر مینت خمه کشت و بیرینت مردمه:توش خودم را کشت و بیرونش دیگران را ،ظاهر فریب

لوینه ز گسنه یی مرد گن گرده گرهسه:کسی از گرسنگی مرد و دیگران می گفتند نان در گلویش گیر کرده. باور نداشتن اطرافیان از مشکلات افراد.

کاسه ای داریم آرک برک تو پرس ک مو پر ترک: کنایه از داد و دهش دو طرفه

حیا دار گ حیام ابو بی حیا گ زم اترسه:آدم آبرومند از حیاداری خودش کنار می کشد و آدم بی حیا فکر می کند از او ترسیده اند

جوم دهرسته الصم نپهرسته:اگر مفلس شده ام ولی اصل نسبم از دست نرفته

گرگ که پیر ابو تعمره سگ ابو:سن که بالا می رود جوانان قدرت می گیرند و پیران را تمسخر می کنند.

بچه یا وا ریش بوه ورس بجهمه یا ترنه دا : اشاره به اهمیت تربیت والدین و کنایه از افراد بی خانواده.

برزیر که وامهنه داسنه کل و تیز اکنه :برزگر که از کار وامی ماند ، سعی کردن در یافتن مقصر دارد.

به خرس گن حرف بزن گد پمپلاپف : کسی که فن بیان ندارد و نسنجیده سخن می گوید.

تا داریم سر ایدراریم همی که نداریم پیت ایوراریم: تا داریم زندگی و سرفرازی می کنیم هنگام نداری به خود می پیچیم مار تا صاف نبو به سیلا نیره:صداقت و راستی مایه ی پیروزی است.

دندون اسب پیشکشینه نی شمارن: از هدیه نیاید ایراد گرفت.

به شیطون گن خدا بوته بیامرزه گ چی که نیبو: کاری که با عقل جور نیست.

تا نبوهه امر حق نیوفته بلگ درخت: همه کارها با خواست خداست.

به بنگشت گن سوکی یا سنگین گ سوک سنگینیم دست خمه: احترام هرکس به خودش بستگی دارد.

به توشمال گن بزن گ تنگه پام درد اکنه: کنایه از بهانه ی بیجا آوردن.

به میش اگو بجه به گرگ اگو بگرس: مصداق شریک دزد و رفیق قافله.

برد سر جا خس سنگینه: هرکس در جایگاه خود وقار دارد.

شون گله ن ول کنه حونه خدا دست زس نی ورداره:چوپان گله را رها کند صاحب گله رها نمیکند.

ماهینه که نیخون بگرن دس ایارن سی دینس:وقتی راغب به انجام کاری نباشند. کاری می کنند که حاصل ندارد.

هرچی کنی سی ناکس نه اگو خووه نه اگو بس:برای آدم قدر نشناس کار کردن بی فایده است.

دس خوم کس خوم: به خودم تکیه می کنم.

هرکی گپی نداره نشینه سا یه یرد گپ:هرکس بزرگی ندارد به سنگ بزرگی تکیه می کند.

بز به پا خوس کشن به دار میش به پا خوس : هر کسی باید در مقابل اعمال خود پاسخ گو باشد(که گناه دگران برتو نخواهند نوشت)

کور بهتر به حونه خوس ره ابره: نابینا هم خانه ی خود را بهتر بلد است.

پوس خووه که بوس خووه: اصل و جوهر خوب است که ظاهر خوب است.

گرگ زه به گله هول به یکی دارون: گله را گرگ زد وای به حال آنها که یک گوسفند دارند.

بردیم به آسماری دس ز دینم نی ورداری: بیچاره ام کردی هنوز هم رهایم نمی کنی؟

جلتم ور ملتم: خواه ناخواه جورم را باید بکشی.

بید ار تهله سایه س شرینه:درخت بید اگر ثمری ندارد ولی سایه ی خوبی دارد.کنایه از اینکه اگر  خصلت بد را می بینی صفات خوب را هم ببین.

به کور گدن ز خدا چه اخوی گ دو تیه روشنا: آرزوی کور به دست آوردن بینایی است.

درد به دل و جنگ آسون: بهانه که باشد جنگیدن آسان است.

ایبیزیم و ایبینیم:خواهیم دید. ببینیم و تعریف کنیم.

ار ندونی مهمونم یو چو و یو همبونم: از ظواهر پیداست که نیت ام چیست.

اولاد کا مهدی چه ز پا نالن چه ز پهلی: عده ای که فقط از دردهایشان می گویند.

سی هو بت اگوم کاکا که بنگشت بگری سیم: به خاطر توقعاتم به تو احترام می گذارم.

دده سی دده پل بلند نیخو: خواهر برای خواهر گیسوان بلند نمی خواهد.

ار هزار لیشم گوشت میشم:هرجند بد باشم  به درد می خورم. و جوهرم خوب است.

بجور جاته بنه پاته:سنجیده عمل کن.

توشمال که بیکار ابینه تازه بووس انه به کار : سوء استفاده از فرصت های موجود.

بز که اجلس اگرده نونان شون اخوره : مصداق میخ به تابوت خود زدن .کاری که عاقبت بدی دارد انجام دادن.

بره نر به کله نی مهنه : فرزند پسر از خانواده جدا می شود.

دیگ سه کچک دیگول هم سه کچک :وقتی سهم کوچک و یزرگ به یک میزان باشد.

آرتام بختم آربیزم آوختم : کارها را به اتمام رساندم.

اسم سگ ایاری چو بگر به دست : وقتی از کسی سخن می گویی و فورا سر می رسد.

شل به رفتارس کور به دیدارس :افراد کمبود دار بیشتر می نازند.

بهونه که ور بارون اگره : مصداق گاو نر می خواهد و مرد کهن.

تا مال به ای واره اره به ئی داره: شرایط موجود این پیامدها را دارد.

ار کوگ نزنه قهقهه بی جا کی دونه کوگ کجه کرده جا؟ : اگر کسی  خود افشاگری نکند و رازش را برملا نکند، دیگران که علم غیب ندارند.

دهدر به دا ابره گوور به گا ابره:دختر به مادر و گوساله به گاوش می برد.

دهدری که داس تعریفس کنه سی حالوس خووه :دختری که مادرش خوبیش را بگوید به درد دائیش می خورد.

بهیگ ز حونه بووس کور بی گدن مین ره کلا تیاس درآورده :عروس از خانه ی پدرش کور بود گفتند کلاغ در راه چشمانش را درآورده.

کچیر کار کچیر بار سر کچیر به تل دیوار :کوچکترها باید به احترام بزرگترها بیشتر کار کنند .فرمانبری کنند.

سهر بلند نرمنیده پشما به حور نگرنیده : کنایه از زن زیباروی خوش قدو بالا ولی بی هنر.

خورزا بچ سر ره حالوه :خواهر زاده گاه از دایی پیشی می گیرد و سد راه او می شود.

رو جایی که بخوننت نه جایی که چو وردارن بروننت : به جایی برو که از تو استقبال کنند نه اینکه بیرونت (بی احترام) کنند.

تا نیاهی به کارم بت نیگم خورزمارم :از دوستی تو فقط غرض سودجویی من است.

بهیگه به حونه به ازما دیندا بفرشنس به که :عروس ات را ابتدا در خانه امتحان کن تا به توانایی او پی ببری سپس به او کاربیرون را بسپار.

ار به طمع من منونی شیته بک بیوه نمونی : اگر به امید من هستی دنبال کارت برو تا عقب نمانی.

حونه زن بیوه شو نشینی نداره : خانه ی بیوه زن چون مرد ندارد شایسته نیست کسی به شب نشینی اش برود.

بنگشته بردن باغ بهشت گ ولات ولات: بهترین جا هم که باشی هوای وطن می کنی.

گیسوم مکانی است برای توسعه و ترویج کتاب و کتاب خوانی و خدماتی هم چون فروش و خرید کتاب را ارائه می‌دهد.

امرو تا صو خدا کریمه

برگردان فارسي: امروز را بگذران فردا خدا کریم است

این ضرب المثل بیشتر کنایه از امید داشتن به لطف خداوند است و نا امیدی را نکوهش می کند. این ضرب المثل تقریبا معادل ضرب المثل فارسی از این ستون تا اون ستون فرج است می باشد و هنگامی به کار می رود که فرد یا جماعتی از اوضاع پیش آمده مایوس و نا امید شده و به آینده خوبی برای او تصور نمی شود و بیشتر در مقام همدردی به کار می رود.

  

لر وا بار سوک وه ره نیره

کتاب ضرب المثل های بختیاری

برگردان فارسي: لر با بار سبک حرکت نمی کند.

این ضرب المثل تقریبا در بین تمام لرها رایج است و هنگامی به کار میرود که فردی ادعای بیشتر از توانش بکند و در انجام آن عاجز باشد. در برخی موارد افرادی که دارای تجربه بیشتری هستند خطاب به افرادی که در کاری تجربه ندارند و لاف می زنند این ضرب المثل را به کنایه می گویند.

 

پ.ن

چند لینک خواندنی که توصیه می کنم بخونید:

مصائب دختر لر

نزاع طایفه ای در لردگان دو نفر کشته داد

همه سازها بشکند! صدا ها در گلو خفه شود! اگر رضا نباشد!

 

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ

 

 

صحو امروزه كه ديروز تي وه رهس بيدي

برگردان فارسي: فردا همان امروزي است كه ديروز منتظرش بودي

بختياري ها اين ضرب المثل را براي بيان اهميت زمان به كار مي برند. اين ضرب المثل بيشتر افرادي را خطاب قرار مي دهد كه براي انجام كاري امروز و فردا مي كنند و كنايه از اين است كه شخصي زمان را به بطالت سپري نكند.

 

 

گئره زه پيري گله اي نيبوه

برگردان فارسي: سگي كه پير شد ديگه نمي تونه ياد بگيره گله رو همراهي كنه

اين ضرب المثل بيشتر در ميان مردم ميوند به كار مي رود و اهميت آموزش در دوران كودكي و جواني را گوش زد مي كند. بختياري ها اين ضرب المثل را هنگامي به كار مي برند كه شخصي مشغول يادگيري كاري باشد كه از او گذشته و نمي تواند آن عمل را ياد بگيرد و در صورت فراگيري نيز براي آن شخص كاربري زيادي نمي تواند داشته باشد.

 

 

           

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ

           

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ

          

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ

 

 

گگته روز تنگ بشناس، دشمنته روز خوش

کتاب ضرب المثل های بختیاری

برگردان فارسي: دوست رو توي سختي بشناس، دشمن توي شادي هات

بختياري ها اين ضرب المثل در مورد شناختن افراد به كار مي برند. و كنايه از اين است كه در روز سختي و هنگام رويارويي با مشكلات كسي كه به داد فرد مي رسد همان دوست است و كسي كه از شادي فرد ناراحت مي شود دشمن اوست.

 

 

 

 

زه پيش خوش و زه پشت تش

برگردان فارسي: رودرو خودشيريني مي كنه و پشت سر بدگويي

بختياري ها اين ضرب المثل را بيشتر در مورد افراد دورو و خائن به كار مي برند و منظور اين كه شخص مورد نظر هنگامي كه رودروي انسان قرار مي گيرد پروع به چاپلوسي و خودشيريني مي كند و هنگامي كه چشم انسان را دور مي بيند شروع به بد گويي و غيبت مي كند.

 

 

 

 

          

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ

          

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ

 

خره خاستن وه ميلس دس نهاد وا گريوه گود ايسه يا او ني يا هيمه

برگردان فارسي: خر رو دعوت كردند، شروع كرد به گريه كردن و گفت حالا يا آب كمه يا هيزم

بختياري ها اين ضرب المثل را بيشتر در مورد افرادي به كار مي برند كه از آنها فقط براي انجام كارها استفاده مي شود و بس. اين ضرب المثل كنايه از بي اهميت بودن حضور شخص در يك مجلس است و اينكه شخصي را سياهي لشكر و حمال جلوه مي دهد.  

 

 

 

 

گاميش كرديه وكيل كهدون

برگردان فارسي: گاوميش را مسئول كاهدون كردي

معادل: گوشت را به دست گربه دادن

اين ضرب المثل را بيشتر در هنگامي به كار مي برند كه شخصي زمام كار را به افراد طمع كار و سود جو  بسپارد. همچنين اين ضرب المثل كنايه از نالايق بودن شخص مسول است.

 

 

 

 

 وه ناز ايا وه نيز ايره ، بهار ايا پييز ايره

 

 

 

برگردان فارسي : با صد منت و ناز مياد با ترشرويي و گريه ميره ، هنگام بهار مياد و با شروع شدن پاييز مي ره

بختياري ها اين ضرب المثل بيشتر براي سرزنش نوعروسان به كاربرد مي برند !!! در برخي موارد در مورد ساير افراد نيز كاربرد دارد . اين ضرب المثل كنايه از بي اعتبار بودن قهر و آشتي شخص مقابل است و همچنين وي را رفيق روزهاي خوش مي داند .( در بين عشاير از بهار تا پاييز فصلي است كه گله ها نياز به علوفه ندارند و  دردسر هاي زندگي عشايري كمتر است ).

 

 

 

 

 

 

بهي همي كه گشنس ايبو آش عروسيس ايا وه يادس  

 

 

برگردان فارسي : عروس گشنش كه ميشه ياد آش عروسيش ميوفته

اين ضرب المثل نيز بيشتر براي تازه عروس به كار مي رود و البته مورد ساير افراد نيز كاربد فراوان دارد و كنايه از اين است كه شخص هنگام مواجهه با سختي ها ياد روزهاي خوش مي افتد

 

 

 

 

چي زر بو مرد مني وه گردنم

در ريشه يابي اين ضرب المثل آورده اند در گذشته نا معلوم هنگامي كه مردي فوت مي كرد ورثه او مجبور بودند براي به خاكسپاري جنازه ماليات سنگيني به حاكم پرداخت كنند كه در زبان بختياري  به ” زر بو مرد ” معروف بود . د ر اين بين پدر يكي از فقرا فوت مي كند و وي به دليل تنگدستي قادر به پرداخت ماليات دفن نبود . لذا جنازه را بر دوش كشيد و هر كجا مي رفت مجبور بود جنازه را با خود حمل كند و …….

اين ضرب المثل در بين بختياري هاي منطقه ميوند متداول است و هنگامي كاربرد دارد كه مجبور به تحمل شخص ديگري عليرغم ميل باطني خود باشند البته در برخي موارد در مورد تحمل اجباري چيزهاي ديگر از قبيل بخت و اقبال ، وضع زندگي و …. نيز كاربرد دارد

 

 

 مر زر مي لينگو زم ايخوي

ريشه اين ضرب المثل را نيز به همان دوره نسبت مي دهند و آورده اند كه حاكم علاوه بر ” زر بو مرد ” ماليات ديگري نيز از مردم طلب مي كرد كه به ” زر مي لينگو ” معروف بود . اين ماليات هنگامي كه جواني قصد ازدواج داشت از وي طلب مي شد و تا ماليات مربوطه را پرداخت نمي كرد از ازدواج وي جلوگيري مي كردند.

اين ضرب المثل نيز بيشتر در زماني كاربرد دارد كه شخص عليرغم ميل باطني اش از كاري منع مي شود و براي وي بهانه تراشي مي كنند . همچنين هنگامي كه به كسي زور گويي مي شود نيز اين ضرب المثل را بكار مي برد.

 

مامورونه كه توك پا و اردنگي ايزننه بيشتر كنيين

 

 

ایگو زمون قدیم یه شاهی بید که وزیر ناتق ( سخت – كار آزموده ) داشت . يه روز شاه و وزير سر هي كه مردم سي چه مطيع شاهن جرسو ( بحث – درگيري) وست . شاه ايگود اي وزير مردم شوكت و جبروت مونه قبول دارن و همسو بسي هي كه مو شاه عادل و با ايمونيسم ، مونه دوس دارن ….. وزير گود اي شاه قصه ايكنم اما وه دل نيري : ” مردم ايما هر بلا به سرسو واري ( بياوري ) نه نيگون و سر كوت ايكنن ( سر را پايين مي اندازند ) و كار خوسونه ايكنن . شاه گود نه بابا چنو هم ني

وزير گود ايسه يه چند وقت مهلت بده تا ثاوتت (ثابت) كنم .

 وزیر دستور داد زه ایسه وه بعد هرکه خواست زه دروازه شهر رد بوه یه ده قرون زس بیرین .. شاه گود وزیر هونت خراو مردمنه اذیت مکو .. گود قربان تو کارت نبو …

چند روز گدشت وزير زه مامورون دروازه پرسي مردمه كه در چه وضن . گودن هيچي دعا ايكنن وه جونه شاه و وزير …. دستور داد ده قرون که گردین یه توك پا ( لگد ) هم بزنین .. شاه گود هونه بویت دمبر مردم وا مو کنترل نیبون .. گود قربان تو کارت نبو …

 چند رو بعد گدشت وزير دوارته پرسيد مرمه كه در چه وضن . مامورو گودن : هيچي يه كمي نق نق ايكنن . دستور دا ور سر ( علاوه بر ) ده قرون توك پا يك يه اردنگی هم بزنین … شاه گود هونمه خراب مکو چنو … گود قربان تو کارت نبو … گدشت…

بعد چند رو دیدن یه جمعیتی انین ایزنن وا کپو ( بر سر ) و يه پیرمرد وسته وا پيش سو ( جلو )  …. حسن ، حسین  ( فرياد كنان ) انین ایان سی دربار …

موقعی که رسیدن شاه گود وزیر دیدی بردیم وه کوری ( بد بختم كردي ) …. گود قربان تو کارت نبو …

خلاصه موعدی که رسیدن وزیر قاصد فرشناد گود آقا یه کی به عنوان نماینده وا ور دربار ونم بلا تو ( مشكلاتان ) . مردم هعم اي پيرمرد كه وا نها ويده فرشنادن وه حضور وزير ….

وزير نهيو ( نهيب ، سرزنش ) كرد گود هم چطونه ؟… پيرمرد هم گود شاه به سلامت هيچي …

وزير گود نه بو ( بگو ) ونم دردتو چيده … پيرمرد سيل شاه كرد گود نه ارزش نداره خاطر شاهه اذيت كنيم … شاه كه كمي ترسي بي وا غضب سيل وزير كرد و نهيب كرد گود حتما يه مشكل هي كه اي مردم اودنه و به پيرمرد گود بو شاه هم ايخوم مشكل ايسا حل بوه … پيرمرد وا اشنيدن اي قصه خونه جا به جا كرد و قيافه گرهد و گود : اعلي حضرت عرض ايما هنه كه اي مامورونه كه توك پا و اردنگي ايزنن يه كمي تعدادسو كمه مردمم هم كار دارن يه كمي معتل ايبون گوديم اير كه امكان داره يه كمي بيشترسو كنين تا كار مردم هم سريع تر ره بوفته ………. !!!!!!!!!!!!!!!!!

وزير ري كرد ور شاه گود ديدي گودم : وا مامورونه كه توك پا و اردنگي ايزننه بيشتر كنييم

خليل خان ويدم ور عنبر نئ نهام بو       سويلام شه و بلند رهدن وِ جؤ دو

در اواخر دوران خاني خليل خان وي بنا به دلايل نا معلوم آنچنان به فكر آبادي و عمران منطقه افتاده بود كه هدف اصلي يعني رفاه و آسايش اهالي و صد البته آباداني در خدمت مردم را فراموش كرده بود و بسيار به مردم ظلم كرد و بيشتر از حد توان از آنها كار مي كشيد ، به صورتي كه موجي از نارضايتي عمومي در بين مردم پديدار گرديد.ولي مردم به دليل ترسي كه از خان داشتند جرات شورش را به خود راه نمي دادند.

همانگونه كه قبلا اشاره شد خليل خان امر كرده بود كه هر مردي به هر دليلي كه سر كار حاضر نشود ، زن و يا دختر وي بايد به جايش دوشادوش مردان كار كند و در اجراي اين قانون بسيار سخت گيري مي شد. آورده اند روزي خليل خان براي سركشي كارگران رفته بود كه مشاهده كرد زني نيمه برهنه در حالي كه شليته را از پا در آورده بود ، مشغول لگد كردن گل است و با ديدن خليل خان سريعا خود را پوشاند.خليل خان بر وي نهيب زد كه چرا در ميان اين همه مرد با چنين وضعي مشغول كار هستيد . زن عرض داشت ” بجز شما مردي در اين حوالي نمي بينم ” . اين گفته زن بر حاضرين بسيار گران آمد و آنان كه منتظر جرقه اي بودند به سوي خان حمله ور شدند.

خليل خان با مشاهده اوضاع پا به فرار نهاد. بعد از مدتي حكومت منطقه به دست شخص ديگري افتاد و او نيز براي كشتن خليل خان جايزه تعيين كرد ، از اين رو خليل خان با لباس مبدل متواري شد. در حين فرار از شدت گرسنگي به خانه يك پيرزن پناه بد. پيرزن ابتدا از وي نام و نشان پرسيد اما خليل خان جوابي نداد و تنها تقاضاي غذا كرد. پيرزن جواب داد كه در خانه بجز   قويت جؤ *  چيزي ندارمو او از سر ناچاري و گرسنگي همان قويت جو را طلب كرد . پيرزن قويت را براي او فراهم كرد و خان مشغول خوردن شد. در حين خوردن سبيل هاي بلند خان وارد دوغ شده بود. پس از اينكه خوردن غذا تمام شد ، خليل خان دستي به سبيل كشيد و اين شعر را خواند:

خليل خان ويدم ور عنبر نئ نهام بو         سويلام شه و بلند رهدن و جو دو * *

و پير زن با فهميدن اين بيت پي برد كه مهمان او كسي جز خليل خان معروف نيست.

 

 

از آن زمان اين بيت به صورت ضرب المثلي در بين طوايف بختياري اين منطقه باقي مانده است و در بين طايفه هيودي نيز بسيار مشهور است و بسيار به كار مي رود . اين ضرب لمثل بيشتر در مواردي به كار مي رود كه شخصي شوكت و عزت خود را از دست بدهد و مجبور باشد به كارهاي پست تن بدهد.

 

 

پاورقي

——————————————————————————————–

 

 

* قويت جو يا همان ” جو دو ” در قديم جز طعام مردمان كم در آمد بوده و مواد تشكيل دهنده آن دوغ و آرد جو بوده به صورتي كه آرد جو را در دوغ ريخته و هم مي زنند . اين غذا شكم پر كن و كم كالري است.

 

 

** ترجمه :

خليل خان بودم و آنچنان مقامي داشتم كه سبيلم را به كمتر از عطر و عنبر آغشته نمي كردم  ……………….. اما گردش روزگار كاري كرد كه سبيل هاي بلند و سياه من به قوت بي ارزشي مانند جو دو برود  

مي بخور، باده بنوش بر دل مگر غم         گلي از بــاغ بوستان تو شـده كم

آورده اند كه خليل خان در پيگيري عمران و آباداني به منطقه ” دره كايد ” رسيد . وي مدت زمان زيادي در اين منطقه اقامت كرد و دهكده هاي زيادي بنا نهاد . آنچنان سرگرم ساخت و ساز در منطقه دره كايد شده بود كه قريب به يكسال از خانواده خود به دور بود و خبري از اهل و عيالش نداشت . 

در اين مدت ابتدا زن و بعد از او مادر و دست آخر پسر خليل خان از دنيا رفته بودند و خليل خان نيز از اين حوادث اطلاعي نداشت. كسي از اطرافيان نيز جرات آنكه چنين اخبار ناگواري را به خليل خان بدهد ، نداشت. بعد از مدتي كدخدايان و بزرگان دره كايد تصميم گرفتند به هر ترتيبي خبر مرگ عزيزان خان را به او بدهند. پس سفره بزرگي گستردند و خان را دعوت كردند .

در حالي كه خان بر سر سفره نشسته بود و مشغول عيش و نوش بود ، يكي از دره كايد رو به خان كرد و عرض داشت :

خان …….

خليل خان هم متوجه او شد و وي ادامه داد:

مي بخور ، باده بنوش ، بردل مگر غم            گلي از بــاغ بوستان تو شـده كم

خان كه به اين ترتيب فهميده بود كه پسرش از دنيا رفته ، با حال تاسف و از روي تعجب گفت :

كي !!

همان شخص ادامه داد : بعد از مادرت

خان كه به شدت ناراحت شده بود باز هم گفت :

كي !!!

آن شخص ادامه داد بعد از زنت و مابقي جريان را تعريف كرد. به اين ترتيب سه هر سه خبر را با هم به خان گفتند.

از آن زمان اين واقعه به صورت يك مثل بين بختياري هاي بالاخص طوايف ميوند و زلكي باقي مانده و بيشتر در زماني به كار مي رود كه اتفاقاتي ناخوشايندي مرتبط با يك نفر واقع شود و اين شخص به دليلي از اين حوادث اطلاعي ندارد و نشان از بي خبري و بي توجهي شخص مورد نظر مي باشد .

كــــــرم بزرگـــان چـــو اؤر بهار              ببارد و ببارد تا به سر مئلا گمار

 

 

در ابتداي به قدرت رسيدن خليل خان در منطقه بربرود ، وي به كشت و كار بسيار اهميت مي داد و به همين سبب مردم بسيار او را احترام مي كردند و هر گونه خواسته خود را پيش خان مي بردند.

آورده اند كه در فصل درو گندم و خرمن كوبي شخصي مئلا ( mella ) نام از طايفه گمار به خدمت خان رسيد و عرض داشت كه من داراي عايله زيادي هستم و امسال نيز كشت و كاري نداشته ام ، از خان تقاضا دارم مقداري گندم براي آذوقه زمستان به من بدهد تا بتوانم گذران زندگي كنم. دل خان از شنيدن حرف هاي مئلا به رحم آمد و رو به او كرد و گفت چقدر گندم مي خواهي ؟

مئلا كه طبع شعري داشت از فرصت استفاده كرده و گفت :

كــــــرم بزرگـــان چـــو اؤر بهار              ببارد و ببارد تا به سر مئلا گمار

خان از اين كلام مئلا بسيار خوشش آمد و به خدمه دستور داد او را به  “دره داهي ” ببريد آنچنان گندم بر او بباريد تا از سرش بگذرد .

چنين گفته اند كه مئلا گمار  شخصي بسيار بلند قد بود آنچنان كه تمام گندم ” دره داهي ” را از بالا بر سر او بيختند اما با اين وجود كوپه گندم از سر وي عبور نكرد …………

از آن زمان به بعد اين بيت به صورت ضرب المثلي در بين مردمان بختياري به خصوص طايفه ميوند باقي مانده و آن را بيشتر هنگامي به كار مي برند كه كسي بخواهد خواسته اي زيادتر از حد معمول را بيان كند.

 

کتاب ضرب المثل های بختیاری
کتاب ضرب المثل های بختیاری
0

دوره مقدماتی php

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *