چکار کنم که انقدر دلم براش تنگ نشه

دوره مقدماتی php
چکار کنم که انقدر دلم براش تنگ نشه
چکار کنم که انقدر دلم براش تنگ نشه

khodamamo-khodam.blogfa.com

سلام دوستای عزیزم . ممنون که این همه برام نظر گذاشته بودید.ببخشید که نتونستم جواب همه رو بدم

راستش من این وب رو فقط به عشق یه نفر درست کرده بودم برای کسی که یه روز همه زندگیم بود.کسی که چهار سال همه چیزمو به پاش گذاشتم کسی که همه عمرم حتی لحظه هایی که پیشش بودم دلم براش تنگ میشد…

ولی حال ازش متنفرم . با تمام وجود ازش متنفرم . دارم هرچی که منو یاد اون میندازه رو از بین میبرم . این وبلاگم خیلی منو یاد اون میندازه ولی اینو پاک نمیکنم . فقط دیگه اینجا چیزی آپ نمیشه.

میخوام با همتون خدافظی کنم . البته واسه  یه مدت کوتاه . به محض اینکه وبلاگ جدیدم آماده شد آدرسش رو به همه ی دوستای خوبم میدمچکار کنم که انقدر دلم براش تنگ نشه

اگه کارم داشتین نظر بذارید . مطمئن باشید جوابتون رو میدم

دوره مقدماتی php

همتون رو دوست دارم .

خــــــــــــــــــداحـــــــــــــــــــــــــافــــــــــــــــــــظـــــــــــــــ

این درد هم انگار دیگه عادتم شده

دلتنگی هم نممیکنم دیگر از نبودنت

سردم نمیشود…گریه هم نمیکنم…

آرام گرفته ام

خنده بر لبانم بازگشنه ، میبینی

حال که رفته ای چه زود روزها می گذرد

من دیگر به روز های با تو بودن فکر نمیکنم

چه ظالمانه آمدند ، رفتند وشکستند…

چه ظالمانه تنها شدم

که این حق من نبود…

غربت بزرگترین درده

ولی طرد شدن از اونم بدتره

وقتی آدم بی گناه رو فقط بخاطره….

دلتنگم و فرصتی برای دل تنگی نیست

دلتنگم و آسمان بغض مرا نمیفهمند

دلتنگم و آشیانی برای دلتنگی ام نیست

دلتنگم و هیچ کس درد مرا نمی فهمد

دلتنگم…..

دلتنگم……

و دیگر هیچ……………..

 

برگ های خاطراتم پریشان است

دلم میخواهد فریاد بزنم که صدای فریاد قلبم عالم و آدم را به صدای بلند درآورد. لغض گلویم را گرفته . دلم میخواهد با صدای بلند گریه کنم ! اما…

غرورم ! غرورم مرا یاری نمیکند تا شاید عقده های دلم خالی شود اما…

حیف که اشک با من هم پیمان نمی شود . خدایا…

من سختی ها را به امید روزی که در رحمتت را بر من باز کنی همه چیز را تحمل میکنم…

همه چیز را….

چطوری میتونم تورو فراموش کنم

تورا با آن لبخند شیرین ، با آن حرف های دل نشین ، با آن چشمان زیبا و آن نگاه عاشقانه . گرچه تصور میکنم روزی بدست فراموشی سپرده خواهم شد و نامم از دفتر خاطرات ذهنت پاک خواهد شد . اما تصویری از مهربانی تو در قلبم است که هیچ گاه محو نمیشود . تصویری که دیگر نمیتوانم آن را در کنار خود ببینم ولی هر لحظه وجودس را کنارم احساس میکنم . هرگاه با قلبم خلوت کردم به یاد تو افتادم . تو که هر لحظه برایم دوست داشتنی تر میشوی . تویی که مرا دریافتی و طلسم سکوت دلم را با مهربانی نگاهت شکستی و با کلید طلایی عشقت دروازه قلبم را گشود

نگران اشــــــک‌هايم نباش !

از لبخــــــــندم بتــــــرس که معنايش

چکار کنم که انقدر دلم براش تنگ نشه

اشک‌هاي فــــــــرداي توست

در تنهایی خود لحظه هارا برایت   گریه کردم ..

در بی کسیم برای تو که همه کسم بودی گریه کردم ..

در حال خندیدن بودم که به یاد خنده های سرد و تلخ تو افتادم و گریه کردم ..

در حین دویدن در کوچه های زندگی بودم

ناگه به یاد لحظه هایی که بودی و اکنون نیستی افتادم

ایستادم و اهسته گریه کردم .. 

دفتر خاطراتم را ورق میزدم که نامه ی تو را دیدم و ناگهان گریه کردم . 

 ولی اکنون

.

.

 میخندم ! …

اری می خندم!  …

  به تمام لحظه های بچه گانه ای که به خاطرت اشک هایم را قربانی کردم….

عاشقانه دوستت دارم

میدانی که طاقت دوری از تو را ندارم ولی جدایی با تو را دوست دارم.

  می دانی چرا؟

چون با اینکه جدایی از تو بسی برایم دشوار  است ولی در عین حال دلپذیر هم هست  

 زیرا به خاطر تو دلتنگی به سراغم می آید .

پس بدان که دل تنگی ها هم بخاطر تو دوست دارم و تو از حال من خبر نداری .

بنابراین:

              هر که می خواهد من و تو ما نشویم مرگش باد و خانه اش ویران.

بیقرار توامو در دل تنگم گله هاست

آه بیتاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است

مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز میپرسمت از مسئله ی دوری و عشق

و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست

ما پیغام دوست داشتنمان را با دود آتش به هم میرسانیم

نمیدانم آنسو برای تو تکه چوبی هست؟

من اینجا بخاطرت جنگلی را به آتش کشیده ام.

همانند سربازی که تازه از جنگ بازگشته

محتاج نوازش دست هایت هستم

باور کن که دلتنگم…

دلتنگی مرگ تدریجی ست !!!

 

ای تکیه گاه وجودم .

 آری تورا تکیه گاه وجودم قرار دادم .

 پس کاری نکن که بگویم تکیه بر عشق خطاست

دلم تنگ است…

دلم اندازه حجم قفس تنگ است

سکوت از کوچه لبریز است

صدایم خیس و بارانیست

نمیدانم چرا در قلب من پاییز طولانیست…

 تا تپش نا منظم قلبم رو احساس کنی

اما از آن میترسم که قلبم به احترامت بایستد.

 

ولی حالا به من ثابت شده که وقتی هم که رو به روت وایمیستم

همه رو میبینی جز من !

 



مى خواهى بروى ؟ بهانه مى خواهى ؟

بگذار من بهانه را دستت دهم

برو و هركس پرسيد بگو

لجوج بود…

هميشه سرسختانه عاشق بود

بگو فرياد مى كرد

همه جا فرياد مى كرد فقط مرا مى خواهد

بگو دروغ مى گفت

مى گفت هرگز ناراحتم نكردى

بگو درگير بود…

هميشه درگير افسون نگاهم بود

بگو او نخواست

نخواست كسى جز من در دلش خانه كند

اينهمه بهانه برايت آوردم

حالا اگر مى خواهى

برو به سلامت ….. !!!

زمین گرد است !

تویی که مرا دور زدی …..

فردا به خودم خواهی رسید !!!!

حال و روزت دیدنیست

نگـــــــران نباش

حــــال مـــن خـــــــوب اســت

بــزرگ شـــده ام

دیگر آنقـــدر کــوچک نیستـم

که در دلــــتنگی هـــایم گم شــــوم

آمـوختــه ام که این فـــاصــله ی کوتـــاه

 بین لبخند و اشک نامش زندگیست

آمــوختــه ام

که دیگــر دلم برای نبــودنـت تنگ نشــــود

راســــــتی…

دروغ گـــــفتن را نیــــــــز خـــــــــوب یاد گـــرفتــه ام

حــــال مـــن خـــــــوب اســت

خــــــوبِ خــــوب…

هدیه ایست که هر قلبی فهم گرفتنش را ندارد !

قیمتی دارد

که هر کسی , توان پرداختنش را ندارد !!

جمله کوتاهی است

اما هر کسی ” لیاقت ” شنیدنش را ندارد

برد استقلال عزیزم رو به همه ی استقلالیای عزیز تبریک میگم

 

نترس گردوی کوچک !

آنچه سیاه می شود روی تو نیست

دستِ آنهاست………..!

کاش میشد همه ی حرف هایم را برایت بزنم و تو برای همیشه پیشم بمانی . بدان اگر روزی باه پیمانی که با قلبم بستی پشت پا بزنی باز تورا دوست دارم و برای دیدنت لحظه شماری می کنم ، کاش تو نیز مرا دوست داشتی نمیدانم الآن که با توام چه کنم ، آیا کار درستی کرده ام یا نه ؟ من تورا به اندازه وسعت قلبم دوست دارم غمم سرگردانی های تو را هر جا که بود شکست اما نتوانست عشق تو را از یاد برد . به هر حال اگر روزی خواستی بدانی کدامین دل بیشتر عاشق توست و چه کسی برای دوست داشتن تو بیشتر لایقه خبرم کن تا بیام و دسته گل های زیبای سرخ را نثار تو کنم . من آنقدر زود بار بودم که وقتی از عشقت صحبت می کردی فکر می کردم نسبت به من صادقی ، آنقدر ساده دل بودم که فکر میکردم عاشقی . اما بی خبر از روزی که برسد و تو بیایی و اجازه ات را بگیری و از دل من فاصله بگیری . تو توانستی و نمی توانی بفهمی که وفا را نمیشه خرید و شیشه خرد شده دل مرا نمی توان پیوند زد . حالا وقتی بی صدا خاطره ی عشق تو برایم زنده می شود دلم را می آزرد و مرا تا سر کوچه ی غم می برد و شیشه ای به دیوار دلم می زند . با این حال چرا از تو نگویم ؟ چرا من یک قطعه ی پر هیاهو نباشم ؟!؟!

دلم برایت تنگ می شود. نه هرشب ، نه هر روز ، بلکه هر لحظه ، این را عقربه های ساعت هم می دانند .خطوط دفتر نامت را از بر کرده اند . اگر روزی نام تو را ننویسم دل آبی خودکارم برایت تنگ می شود . به تو می اندیشم ، ای سراپا خوبی ، تک وتنها به تو می اندیشم ، همه جا ، همه وقت ، من در هر حال که باشم به تو می اندیشم . تو بمان تنها در دل ساغر هستی تو بجوش من همین یک نفس از جرعه جانم باقیست ، آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش

به امید روزی که هیچ حرف نگفته ای تو دل هیچ عاشقی نمونه…

 



 






 

 

دنیا را بد ساخته اند…

کسی  را که دوست داری

تو را دوست نمی دارد

کسی که تو را دوستدارد تو دوستش نمی داری…

اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد

به رسم و آیین هرگز به هم نمیرسند

این رنج است و زندگی یعنی این…

زندگی آرام است 

 مثل آرامش یک خواب بلند 

 زندگی شیرین است

مثل زیبایی یک غنچه باز 

 زندگی تک تک این ساعت هاست 

 زندگی چرخش این عقربه هاست 

 زندگی راز دل مادر من 

 زندگی پینه دست پدر است 

 زندگی مثل زمان در گذر است


شروع موضوع توسط MARMOOLAK 84 ‏6 مارس 2010 در انجمن گفتگوی آزاد

بهمن ۱۴, ۱۳۹۷
روانشناسی

کامنت بگذارید
176 بازدید

بهمن ۱۸, ۱۳۹۷

دی ۲۷, ۱۳۹۷

آبان ۱۱, ۱۳۹۷

شاید الان اونی که دوستش داری پیشت نیست و با خودت میگی چیکار کنم دلم براش تنگ نشه ؟؟ خب دله دیگه نمیشه کاریش کرد; می دونه نمیشه اما می خواد.چکار کنم که انقدر دلم براش تنگ نشه

یه وقتایی هست که نمیتونی بهش فکر نکنی; حتی با استشمام یه بوی عطر یا دیدن آدمایی که بهش شباهت دارن میری توی فکر ; حتی اگه اونوقتی که بود همیشه با هم دعوا می کردید.

تحمل این دلتنگی به خصوص وقت سخت تره که برای کراش ِت باشه; که شاید هیچوقت هم بهش نرسی و اونو نداشته باشی ? هر ساعت پروفایلشو نگاه می کنی و آخرین بازدیدش رو چک میکنی.

شاید هم عشقت باشه که الان پیشت نیست ? یا شاید یه عزیزی باشه که دیگه توی این دنیا نیست ?

اما چاره چیه؟ چیکار کنم دلم براش تنگ نشه ?

یکی میگه تو خیالت بغلش کن بهش بگو چقدر دوسش داری; دیگری میگه اگه یکی رو جایگزینش کنی فراموشش میکنی.

بعضی ها اصرار دارن که این دلتنگی سوگواری بعد از جداییه و اگه زمان بگذره یادت میره؛ آثارشو از زندگیت پاک کن.

خیلی عجیبه موقعی که هست به بدیاش فکر می کنیم، وقتی که دیگه نیست به خوبیاش! میگن الان وقت فکر کردن به بدیاشه. اما مگه می تونیم؟

خب اگه جواب منفیه، علتش چیه؟ چرا نمی تونیم فراموشش کنیم؟ احتمالا به خاطر همونه که فقط خوبیاشو می بینیم. به جای اینکه خودِ واقعیش رو ببینیم.

از بس دوستش داریم فکر می کنیم دیگه هیشکی به جز اون وجود نداره! اما واقعیت یه چیز دیگه است.

اره درسته فراموش کردن خیلی سخته، خیلی زمان میبره. اصن امکان نداره! نیازی نیست فراموشش کنی. یادشو کمرنگ کن.

زندگی کوتاه تر از اونیه که بخواهیم با فکر کردن به چیزایی که توی ذهنمون ساختیم سپری بشه.

امید نداشته باش! گام اول رو محکم بردار. شاید ها رو کنار بزار. نگو “شاید یه اتفاقی بیفته” , ” شاید اونم داره به من فکر میکنه”… با واقعیت کنار بیا و بپذیرش.

خاطراتشو پاک کن! کاری کن دیگه توی ذهنت جایی براش نباشه. برای کار یا تحصیلت وقت بیشتری بزار.

با دوستات برو مسافرت. برقص. حالا وقت دیلیت کردن اهنگای داریوش و مجید خراطهاست! آهنگ شاد گوش کن.

خودتو وارد کارهای گروهی کن. چه ایرادی داره عضو یه باشگاه ورزشی یا کلاس هنری بشی.

حالا دیگه توی دفتر نقاشی دلت، اون فقط یه شکل کمرنگه که دیده نمیشه. الان میتونی صفحه ی دلت رو یه جور دیگه نقاشی کنی.

برچسب هادلتنگی عشق کراش

در این نوشتار مجموعه‌ای از متن برای پدربزرگ و عکس نوشته پدربزرگ مشاهده خواهید کرد، …

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

برای دریافت جدیدترین مطالب، در خبرنامه ی ساینس هاب عضو شوید.

به من کمک کنید

<< >>

سمیرا:
من خیلی دلم براش تنگ میشه اونقدر که فقط براش گریه می کنم اونقدر می رم بیرون تا اینکه ببینمش البته این شهر کوچیکه ، این شهر نه شهر منه نه شهر اون اون اینجا کار میکنه و من هم دانشجو و البته قراره برم سر کار . خونه خواهرم تمام بیمارستان گوشه گوشش برام خاطرس جاهایی که اونو میدیدم . من اونو می خوام با احساس گناهم چیکار کنم  اون یه نامحرمه . خودش به من گفت : من یه نامحرمم اما من نمی تونم اونو به چشم یه نامحرم نگاه کنم اونقدر اونو تو دلم بزرگ کردم و بهش فکر کردم دیگه نمی تونم فکر کنم نامحرمه البته نه فکرای بد فقط فکر اینکه دوستش دارم اون به من گفت : قرار برم صحبت های نهایی رو با اون خانم بکنم ، قبلا گفته بود نامزدمه خب ادم با نامزدش حرف نهایی نداره البته قبل از همه این ماجراها برای خواهرم درد و دل کرده بود می گفت که خانواده من خیلی متعصبن باید حتما تو شهر خودمون ازدواج کنم . به من می گفت اون خانم رو( که مثلا نامزدشه ) خیلی قبولش دارم اره خیلی قبولش دارم و این حرفی بود که منو بخدا کشت ببخشید اگه جمله بندیم درست نیست اعصابم خورده فقط دوست دارم بنویسم . اره اون با این حرفش منو دیونه کرد فقط گریه می کنم . بخدا خسته شدم هر کی تو عشقش شکست می خوره یه روزای خوبی با طرفش داره اما من چی من دارم داغغون میشم خواهش می کنم به من کمک کنید

سمیرا:
سلام شبتون بخیر بازم من اومدم با یه کوله بار از درد کاش می تونستم همه حرفای توی دلم رو بگم اما قدرت ندارم همیشه همین طور بودم نگفتید برای تولدش چیکار کنم براش اس ام اس بزنم یا نه خیلی دوست دارم ببینمش کاش اون یه ذره منو دوست داشت کاش می تونستم باهاش بازم حرف بزنم من نمیدونم چرا اینقدر اونو دوست دارم کاش میتونستم به خواهرم بگم که چقدر دلم براش تنگ شده که بذاره اونو ببینم اما از اول همین طور بوده تو خونه از لحاظ اعتقادات مذهبی همه منو خیلی قبول دارن الان هم خواهرم بهم میگه تو چه طور به خودت اجازه می دی به یه نامحرم فکر کنی اما من اونقدر دوستش دارم اصلا اونو نامحرم نمی دونم این حرف خواهرم عذابم می ده نمیدونم واقعا اینجوریه یا نه من احساس می کنم که خدا دیگه مثل اول به من توجه نمی کنه اصلا نمی تونم با خدا یه ارتباط برقرار کنم از این اعصابم خورد میشه که اون اصلا گناه نکرد اون اصلا به من توجه نکرد منو شکست اگه یه پسر از یه دختر جواب رد بشنوه بعضی وقتا داغون میشه اما من یه دختر بودم و این بی توجهی ها رو دیدم می دونید اون متولد سال 56 است اون خیلی پخته کار کرد الان هم هیچ گناهی نداره حتما خیلی هم راضیه اما من چی خیلی چیزا رو از دست دادم اینکه من نمی تونم با کسی درد و دل کنم خیلی عذابم میده تازه خواهرم بعضی وقتا حرفایی می زنه که خیلی اذیتم می کنه شااید هم منظوری نداره سهم من از زندگی چیست چرا نباید منو دوست داشته باشه من خیلی بهش ابراز علاقه کردم خیلی غرورمو براش شکستم اما اون اصلا توجه نکرد بخاطر بی توجهی های اون من اعتماد به نفسم رو از دست دادم دیگه دنیا بعد از اون برام پوچه و هیچ ارزشی نداره وقتی کسی رو اینقدر دوست داشته باشی و اون اینجوری دیگه دنیا ارزش هیچی نداره من نمی تونم به هیچ فرد دیگه ای تو زندگیم فکر کنم

rahgozar:
 سلاماول اینکه من بهت توصیه می کنم دست از این  بچه بازی برداری(اس ام اس زدن و تبریک تولد و…) اون تو را نمی خواد .اون تو را دوست نداره. مطمئن باش .صد درصد مطمئن باش.حالا تا صبح قیامت هم که این کارا را بکنی جز اینکه عمر خودتو تلف کردی و اعصاب خودتو خورد کردی هیچ فایده دیگه ای برات نداره.اینه که بیخود وقت خودتو تلف نکن به پای اون.اون اگه تو را می خواست با اینهمه ابراز علاقه تو تا حالا مطمئن باش ازت خواستگاری کرده بود و یا حداقل کاری کرده بود که نشون بده چنین قصدی داره پس اگه نکرده یعنی تو را نمی خواد اینه که بیخودی وقت خودتو تلف نکن.اگه هم بهت نگاه می کنه ناشی از علاقه نیست.منم اگه با یک چنین آدمی برخورد می کردم هی بهش نگاه می کردم چون برام آدم جالب و عجیبی بودی و از سر کنجکاوی هم که شده به آدمی که اینقدر منو(از دید اون) دوست داره نگاه می کردم.از حرفای اون پسره تابلو هست که تو را نمی خواد.ضمنا من بهت توصیه می کنم که اولا هرگز دنبال این نباشی که اونا دوباره ببینی .اصلا اونا تا می تونی از ذهنت بنداز بیرون.تو هر چی اونا بیشتر ببینی اشتیاقت بیشتر میشه و اعصابت داغونتر.من بهت توصیه می کنم که ارتباطت را با اون قطع کنی ولی از اون طرف ارتباطاتت را با جنس مخالف گسترش بدی (در قالب همکاری و همکلاسی و خویشاوندی) البته با این تفکر که قرار نیست بین تو و اونا ازدواج و عشقی صورت بگیره یعنی از اول تفکرت را درست کن که بعد دوباره توی ذوقت نخوره.از اول به خودت بگو که قراره یک ارتباط ساده با همه داشته باشی نه ارتباط عاشقانه و بیخودی هم برای خودت رویاسازی نکن.وقتی ارتباطاتت با جنس مخالف را خیلی خیلی گسترده کنی اون بت بزرگ (منظورم عشقت هست) توی ذهنت شکسته میشه و می بینی که خیلی پسرهای دیگه هم هستند که حتی خیلی خیلی از عشق تو بهترند .اینجوری عشقت هم به اون پسره کم رنگ میشه و کم کم از بین می ره.البته انتظار نداشته باش یک روزه از بین بره ولی کم کم از بین میره.متاسفانه این اتفاق در مورد دخترهای مذهبی یا بهتره بگم دخترهایی که ارتباطات خیلی خیلی محدود  با جنس مخالف دارند وقتی در معرض برخورد با یک پسر قرار می گیرند بسیار اتفاق می افته.چون ارتباط نداشتن باعث میشه اونا به سرعت جذب یک نفر بشند و عشقی هم که پیدا می کنند به شدت آتشین و سوزان است(این در مورد دخترایی که ارتباطات گسترده حالا به هر نحوی دارند وجود نداره) حالا اگه اون عشق همسرشون باشه یا کسی که ازشون خواستگاری کرده که خوش به حال شوهرشون ولی درغیر اینصورت بزرگترین ضربه را توی زندگیشون می خورند.من  خودم هم که قبلا اینجوری بودم به چنین بلایی مبتلا شدم و هم اینا توی دخترای با ارتبطات کم بسیار بسیار زیاد دیدم که دچار عشق های آتشین شدند.این افراد اگه ارتباطاتشونا با جنس مخالف زیاد کنند معمولا به مرور به حالت طبیعی برمی گردند.این به این دلیله که احساسات این افراد دست نخورده است و به خاطر همینم به این شدت کشیده میشند.البته اگه کسی بتونه اینقدر خودشا نگه داره که این احساسات دست نخورده بمونه تا به صاحبش(یعنی همسرش برسه) که بزرگترین خدمت را به خودش و همسرش کرده ولی اگه کسی نمی تونه باید اینقدر ارتباطات گسترده ولی سالم البته با جنس مخالف داشته باشه تا کسی توی ذهنش برات بت نشه
چکار کنم که انقدر دلم براش تنگ نشه

rahgozar:
بزار اصلا اینجوری بهت بگم و خیالتو راحت کنم .اگه یک پسری هزار بار بهت نگاه عاشقانه اندخت.هزار بار بهت گفت دوستت دارم.هزار بار بهت گفت ((برام آدم جالب و دوست داشتنی هستی)) .هزار بار حتی بهت گفت (( خوش به حال شوهرت )) ولی فقط یکبار و فقط یکبار بهت گفت که (( فعلا قصد ازدواج ندارم)) یا (( فعلا می خوام ادامه تحصیل بدم و بعدا در مورد ازدواج فکر می کنم)) یا ((فعلا شرایطم برا ازدواج جور نیست)) یا ((خونودام دوست دارند با همشهریم ازدواج کنم)) یا ((کسی را دوست دارم)) یا ((نامزد دارم)) یا ((از نظر فرهنگی به هم نمی خوریم))یا (( شرایطمون به هم نمی خوره )) یا حرفهایی مشابه این بهت زد .یا حتی به در زد که دیوار بشنوه .مثلا بهت گفت (( با یک نفر ازدواج نکردم چون همشهریم نبود )) و تو هم همشهریش نبودی و اینا به تو یا اطرافیان تو گفت و حرف هایی مشابه این .حتی اگه تمام حرفاش هم دروغ باشه ، مثلا به دروغ گفته باشه نامزد داره اتفاقا باید بفهمی که با این حرفش داره محترمانه بهت می گه ((آقا جون من تو را نمی خوام و نمی خوام با تو ازدواج کنم  و فکر منو برا همیشه از کلت بنداز بیرون ))و گرنه اگه کسی ،کسی را واقعا دوست داشته باشه و اونا واقعا بخواد از این حرف ها تحویل طرف نمی ده. یادت باشه پسرا مثل دخترا نیستند.دخترا ممکنه ناز کنند و از این حرفا را از روی ناز کردن به یک نفر بگند ولی پسرا ناز نمی کنند و اگه چنین حرف هایی زدند حرف دلشونو گفتند

rahgozar:
و در ادامه حرفم بگم که در این حالت  بدون اون حرف ها و نگاه های خوشگلش در واقع همش کشکه یا اگه کشک هم نباشه صرفا در حد اینه که باهات یک دوستی ساده داشته باشه

کنترل

[0] صندوق پستی

[#] صفحه بعدی

[*] صفحه قبلی

من پسری 27 ساله و همسرم 22 ساله هستن.

 ما 5 ماهه که ازدواج کردیم. دختر عمومه و از
بچگی بهش علاقه داشتم و چشمم دنبالش بود البته اونم همین طور اما من بیشتر.
راستش ما یه ماه بعد عروسی سر یه موضوعی که صد در صد تقصیر خانمم
بود دعوامون شد. اما خانم بنده از اون جایی که بسیار مغرور و لجباز هستن، با
اینکه میدونست اشتباه از خودشه عذرخواهی نکرد. باور کنید اگه بلافاصله
عذرخواهی میکرد من هم کوتاه میومدم. چون خیلی دوسش دارم و برام سخته باهاش
قهر باشم. اما اون بعد تقریبا یه ماه و نیم جنگیدن با خودش و غرورش، اومد عذر
خواهی کرد.

خیلی از دسش کفری و عصبی بودم. آیا حق نداشتم؟ چرا باید اینقدر طولش
میداد و بذاره عذاب بکشم؟  منم که عصبی بودم بعد گفتن که کلمه خشک
و خالی”ببخشید” .شروع کردم سرش داد زدن که میخواستی صد سال دیگه بیایی و…
و حرف فاجعه ای که بهش زدم این بود که : من میدونم تو چون جایی نداری بری
اومدی عذرخواهی و لابد گفتی حداقل به شوهرم بچسبم که در نره. (یه هفته ای بود
که با زن باباش بحثش شده بود و اصلا خونه باباش نمیرفت) میدونستم با این حرفم
غرورش میشکنه اما من حسابی از دسش عصبی بودم و اصلا این چیزها برام مهم نبود
میخواستم اونم مثل من یه کم عذاب بکشه.

چرا باید اینقد طولش میداد ؟ آیا حق با من نبود ؟سرش داد میزدم ولی اون
ساکت بود منم خستم شد نشستم رو مبل و بهش گفتم برو تو اتاقت نمیخوام جلو چشمام
باشی (با اینکه از ته دلم نگفتم و دلم براش تنگ شده بود اما نمیدونم چرا دوست  داشتم اذیتش کنم همون جوری که اذیتم کرد!) با این حرفم اونم بلند شد رفت تو
اتاق مون شروع کرد به پرتاب و شکوندن وسایل.

میدونستم چون بهش گفتم جایی نداری
بری بهش برخورده. اول بلند نشدم براش چون فکرش رو نمیکردم بخواد به وسایلم
دست بزنه اما بله. لپ تاب و گوشیم و حتی سیتم که داشتم و مجسمه هایی که خیلی
برام عریز و یادگارین و وسایل و عطرهای خودش و کتاب هام…چکار کنم که انقدر دلم براش تنگ نشه

خلاصه هرچی بود پرت
کرده بود و همشون هم شکستن همه وسایلم خراب شدن اما ولکن نبود اینقدرر عصبی
بودم که نمیفهمیدم دارم چکار میکنم.باید چکار میکردم تا کوتاه بیاد؟ یه
سیلی بهش زدم که در جا خشکش زد چون اصلا انتظارش رو نداشت من هیچوقت فکرشو
نمیکردم به عشقم سیلی بزنم.اما تقصیر خودش بود. بعد از اون سیلی دیگه ساکت
شد. اون شب بدترین شب عمرم بود هر دو تامون تا صبح نخوابیدیم ولی دور از
هم.من تو هال و اون تو اتاقی که مثل باغ وحش کرده بودش.

راستش از این قضیه تقریبا سه ماه میگذره و ما همچنان قهریم.با اینکه قهره
ولی کارای خونه رو میکنه، لباس شستن، آشپزی، تمیزکاری و… اما غمگین وساکت
و بیشتر اوقات با چشمای قرمز و پف کرده. تو این مدت تنها میشینیم ،تنها
پا میشیم،تنها غذا میخوریم غذا که چی بگم مطمئنم درست حسابی نمیخوره چون
نگاش که میکنم خیلی لاغر شده.حرف زدنمون در حد دو کلمه شایدام یه کلمه!اگه
خیلی مجبور باشیم.اون تو اتاق میخوابه ومن تو هال.برای بیرون رفتن باید
از من اجازه بگیره،پس فقط واسه اینکه بام حرف نزنه،حاضره تو خونه
بشینه.حالا بازم جا شکرش باقیه که خونه باباش نمیره وگرنه شاید کارمونو
میرسوند به راهای بدتر.اصلا نمیخوام به طلاق تهدیدش کنم چون مطمئنم اینقد
کله شق و لجباز و مغروره که خودش وسایلشو جمع میکنه میره دادگاه.حاضره تو
خیابون بمونه ولی منت احدی رو نکشه یا مخصوصا غرورش نشکنه.البته همیشه این
طور نیس اون میتونه مثل فرشته مهربون ومثل سنگ بی احساس وسخت باشه.دلم واسه  فرشته بودنش یه ذره شده.آیا تقصیر منه؟

من باید برم جلو یا خودش بیاد؟ولی
خودش خیلی اذیتم کرد.چرا به خاطر من کوتاه نیاد؟خیلی دلم براش تنگ شده ولی
ازدستش حسابی کفریم من مثل اون غرور دارم چرا باید من کوتاه بیام.چرا واسه
شکوندن وسایلم عذر خواهی نکرد؟ فقط یه ماه اول عروسی با هم خوش بودیم والان
چها ماهه که نزدیک هم هستیم ولی خیلی دوریم وهمش تقصیر لجبازیاشه.یا تقصیر
منه؟من میخوام اون کوتاه بیاد منم باجون ودل قبول میکنم وآشتی میکنم.ولی کی
میاد؟داره دیوونم میکنه.من چکار کنم؟تورو خدا راهنماییم کنید.راستی دور خانواده رو خط بکشید هیچ وقت دوست نداشتم وندارم که خانواده ها تو مشکلات مون دخالت کنن چون دردسره.

مرتبط :

خیلی دلم براش تنگ شده ولی از دستش حسابی کفریم

دل تنگ شوهرم هستم اما انگار دوست نداره منو ببینه

چطور احساس دلتنگی به نامزدمون رو تحمل کنیم؟

وقتی ازم دوره دلتنگش هستم وقتی کنارمه هیجانی ندارم

زنی که بره قهر چه جوری باید برش گردوند ؟

وقتی

گاهی وقتا دلت براش تنگ میشه ولی دیگه ازش متنفری:((( ادامه


شروع از

ابعاد ویدیو

640×360
560×315
320×180
ابعاد دلخواه
واکنش گرا (Responsive)

عرض:
ارتفاع:

چکار کنم که انقدر دلم براش تنگ نشه


شروع از

نظرات

(۴۳)

ŠÆŠĦÆ
پارسال

Movafegham

[ทอใอธ]
پارسال

:((بهترین رفیقم بود ولی منو به یه لاشی فروخت

ŠÆŠĦÆ
پارسال

ناراحت نباش میگذره

[ทอใอธ]
پارسال

تقریبا فراموشش کردم ولی بعضی وقتا…دلم خیلی براش تنگ میشه:((دست خودم نیست

ŠÆŠĦÆ
پارسال

دلت برای کسی هیج وقت تنگ نشه اینو هم به مینا گفتم هم به تو میگم

[ทอใอธ]
پارسال

میدونی چیه بعضی وقتا ازخودم بدم میاد به خاطر اینکه دلم براش تنگ میشه خیلی سعی کردم فراموشش کنم اما نمیتونم آخه هرروز جلو چشمه

ŠÆŠĦÆ
پارسال

بعضی وقتا کسانی رو میبینی که ازشون بدت میاد

Fatemeh.78
پارسال

از دلتنگی نگو که داغونم میکنه ، همه عمره امو دلتنگ بودم ولی . . .

[ทอใอธ]
پارسال

ولی؟؟؟

Fatemeh.78
پارسال

دلتنگ کسی که همیشه تو رویاهام باهاش زندگی کردم ولی تو واقعیت قسمت یکی دیگه بود ، همیشه دلتنگش میمونم کار دیگه ای از دلم برنمیاد . . .

. ʀ ᴀ ʏ ᴀ ɴ .
پارسال

نفسسع نمیخوای دست از سرش برداری-_-باو بیخیالش شو اون گوهی بیش نبود یه عنتر به تمام معنا کع به موقعش خودم عنش میکنم هیچکس حق ندارم به ترح ترافیک زوج من نگا چپ کنع:|❤

[ทอใอธ]
پارسال

نری اگه تو نبودی من چیکارمیکردم؟؟مرسی که هستی رفیق

Chim Chim
پارسال

T-Tهعیی

nasim
پارسال

(:

Mobi.n*_*
پارسال

نفس تو رو خدا بس کن بابا مگه ندیدی اون با تو چیکار کرد چرا نمیتونی عین خودش باشی

[ทอใอธ]
پارسال

نه من عین اون عوضی نیستم ولی خیلی دوس دارم تقاص کاراشو پس بده اصلا همشون باید مجازات شن امیدوارم آینده توالت کش شن بگووو آمیینچکار کنم که انقدر دلم براش تنگ نشه

••●Nika●••
پارسال

توووو روحت نفیسه واس من فاز دپ گرفته برو بمیر دیگه ااااااه بابا الان ملت فک میکنن شکست عشقی چیزی خوردی

[ทอใอธ]
پارسال

خخخخ

. ʀ ᴀ ʏ ᴀ ɴ .
پارسال

من باس بگم مرسی کع هستی رفیق نمیزارم کسی بت زور بگع تا منو داری غم نداری فقط باس بخندی اوکی؟^_-

[ทอใอธ]
پارسال

اوکی❤❤

Chim Chim
پارسال

میخوام برم دریا کنار:| دریا کنار هنوز قشنگه

[ทอใอธ]
پارسال

من الان دریاکنارم :/هیچ اتفاق خاصی نیوفتاد ینی سگم پرنمیزنه هاا

Chim Chim
پارسال

نگا الان ع شانس عن من: همشون اومدن عنم دهنتون نونیا

Mobi.n*_*
پارسال

امین

. ʀ ᴀ ʏ ᴀ ɴ .
پارسال

هن0.0

. ʀ ᴀ ʏ ᴀ ɴ .
پارسال

هعی:|

[ทอใอธ]
پارسال

نه خبر؟؟

. ʀ ᴀ ʏ ᴀ ɴ .
پارسال

بی خبری:| ریاضی ریدم عجقم:| الان باس پیش من باشی کودوم گوری دقیقا:|

[ทอใอธ]
پارسال

الان اومدم پاساژ پاهام شیکست رسما

[ทอใอธ]
پارسال

خبر دارم ریدی دیدی ۲۰شدم:)))

. ʀ ᴀ ʏ ᴀ ɴ .
پارسال

نون نخور الان باس کنار من باشی عنتر:| امشب سه شنبس:| نونننی:|

[ทอใอธ]
پارسال

فعلا بمون تو خماریییم:))

. ʀ ᴀ ʏ ᴀ ɴ .
پارسال

بزار پنجشنبه عوض هر جفت شبو درمیام

[ทอใอธ]
پارسال

من جمعه شب میرسم خونمون

. ʀ ᴀ ʏ ᴀ ɴ .
پارسال

یکشنبه عوض هر سه جفت شبو دیع رسما در میام ببین کی گفتم^_- من سر قولم نمونم کع نری نیستم-.-

[ทอใอธ]
پارسال

[ทอใอธ]
پارسال

وای نری به گا رفت م عمم فهمید اومدم نماشا بدبخت شدم شانس بیارم کانالمو پیدانکنه

. ʀ ᴀ ʏ ᴀ ɴ .
پارسال

نوووون نخور ع کجا فهمید@.@

[ทอใอธ]
پارسال

باو نت گوشیم تمومید گوشیه اونو برداشتم اومد دید منم نتونستم دروغ بگم

. ʀ ᴀ ʏ ᴀ ɴ .
پارسال

نونی واس چی اینکارو کردی حالا مارو لو ندی:

[ทอใอธ]
پارسال

نه فک نکنم لو بریم

. ʀ ᴀ ʏ ᴀ ɴ .
پارسال

حداروشکر:|

MADARA
پارسال

لایک❤️خیلی خوب بود …خوشحال میشم به کانال منم سر بزنی❤️

گاهی وقتا دلت براش تنگ میشه ولی دیگه ازش متنفری:((( ادامه


شروع از

ابعاد ویدیو

640×360
560×315
320×180
ابعاد دلخواه
واکنش گرا (Responsive)

عرض:
ارتفاع:

چکار کنم که انقدر دلم براش تنگ نشه


شروع از

نظرات

(۴۳)

ŠÆŠĦÆ
پارسال

Movafegham

[ทอใอธ]
پارسال

:((بهترین رفیقم بود ولی منو به یه لاشی فروخت

ŠÆŠĦÆ
پارسال

ناراحت نباش میگذره

[ทอใอธ]
پارسال

تقریبا فراموشش کردم ولی بعضی وقتا…دلم خیلی براش تنگ میشه:((دست خودم نیست

ŠÆŠĦÆ
پارسال

دلت برای کسی هیج وقت تنگ نشه اینو هم به مینا گفتم هم به تو میگم

[ทอใอธ]
پارسال

میدونی چیه بعضی وقتا ازخودم بدم میاد به خاطر اینکه دلم براش تنگ میشه خیلی سعی کردم فراموشش کنم اما نمیتونم آخه هرروز جلو چشمه

ŠÆŠĦÆ
پارسال

بعضی وقتا کسانی رو میبینی که ازشون بدت میاد

Fatemeh.78
پارسال

از دلتنگی نگو که داغونم میکنه ، همه عمره امو دلتنگ بودم ولی . . .

[ทอใอธ]
پارسال

ولی؟؟؟

Fatemeh.78
پارسال

دلتنگ کسی که همیشه تو رویاهام باهاش زندگی کردم ولی تو واقعیت قسمت یکی دیگه بود ، همیشه دلتنگش میمونم کار دیگه ای از دلم برنمیاد . . .

. ʀ ᴀ ʏ ᴀ ɴ .
پارسال

نفسسع نمیخوای دست از سرش برداری-_-باو بیخیالش شو اون گوهی بیش نبود یه عنتر به تمام معنا کع به موقعش خودم عنش میکنم هیچکس حق ندارم به ترح ترافیک زوج من نگا چپ کنع:|❤

[ทอใอธ]
پارسال

نری اگه تو نبودی من چیکارمیکردم؟؟مرسی که هستی رفیق

Chim Chim
پارسال

T-Tهعیی

nasim
پارسال

(:

Mobi.n*_*
پارسال

نفس تو رو خدا بس کن بابا مگه ندیدی اون با تو چیکار کرد چرا نمیتونی عین خودش باشی

[ทอใอธ]
پارسال

نه من عین اون عوضی نیستم ولی خیلی دوس دارم تقاص کاراشو پس بده اصلا همشون باید مجازات شن امیدوارم آینده توالت کش شن بگووو آمیینچکار کنم که انقدر دلم براش تنگ نشه

••●Nika●••
پارسال

توووو روحت نفیسه واس من فاز دپ گرفته برو بمیر دیگه ااااااه بابا الان ملت فک میکنن شکست عشقی چیزی خوردی

[ทอใอธ]
پارسال

خخخخ

. ʀ ᴀ ʏ ᴀ ɴ .
پارسال

من باس بگم مرسی کع هستی رفیق نمیزارم کسی بت زور بگع تا منو داری غم نداری فقط باس بخندی اوکی؟^_-

[ทอใอธ]
پارسال

اوکی❤❤

Chim Chim
پارسال

میخوام برم دریا کنار:| دریا کنار هنوز قشنگه

[ทอใอธ]
پارسال

من الان دریاکنارم :/هیچ اتفاق خاصی نیوفتاد ینی سگم پرنمیزنه هاا

Chim Chim
پارسال

نگا الان ع شانس عن من: همشون اومدن عنم دهنتون نونیا

Mobi.n*_*
پارسال

امین

. ʀ ᴀ ʏ ᴀ ɴ .
پارسال

هن0.0

. ʀ ᴀ ʏ ᴀ ɴ .
پارسال

هعی:|

[ทอใอธ]
پارسال

نه خبر؟؟

. ʀ ᴀ ʏ ᴀ ɴ .
پارسال

بی خبری:| ریاضی ریدم عجقم:| الان باس پیش من باشی کودوم گوری دقیقا:|

[ทอใอธ]
پارسال

الان اومدم پاساژ پاهام شیکست رسما

[ทอใอธ]
پارسال

خبر دارم ریدی دیدی ۲۰شدم:)))

. ʀ ᴀ ʏ ᴀ ɴ .
پارسال

نون نخور الان باس کنار من باشی عنتر:| امشب سه شنبس:| نونننی:|

[ทอใอธ]
پارسال

فعلا بمون تو خماریییم:))

. ʀ ᴀ ʏ ᴀ ɴ .
پارسال

بزار پنجشنبه عوض هر جفت شبو درمیام

[ทอใอธ]
پارسال

من جمعه شب میرسم خونمون

. ʀ ᴀ ʏ ᴀ ɴ .
پارسال

یکشنبه عوض هر سه جفت شبو دیع رسما در میام ببین کی گفتم^_- من سر قولم نمونم کع نری نیستم-.-

[ทอใอธ]
پارسال

[ทอใอธ]
پارسال

وای نری به گا رفت م عمم فهمید اومدم نماشا بدبخت شدم شانس بیارم کانالمو پیدانکنه

. ʀ ᴀ ʏ ᴀ ɴ .
پارسال

نوووون نخور ع کجا فهمید@.@

[ทอใอธ]
پارسال

باو نت گوشیم تمومید گوشیه اونو برداشتم اومد دید منم نتونستم دروغ بگم

. ʀ ᴀ ʏ ᴀ ɴ .
پارسال

نونی واس چی اینکارو کردی حالا مارو لو ندی:

[ทอใอธ]
پارسال

نه فک نکنم لو بریم

. ʀ ᴀ ʏ ᴀ ɴ .
پارسال

حداروشکر:|

MADARA
پارسال

لایک❤️خیلی خوب بود …خوشحال میشم به کانال منم سر بزنی❤️

چکار کنم که انقدر دلم براش تنگ نشه
چکار کنم که انقدر دلم براش تنگ نشه
0

دوره مقدماتی php

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *