نویسنده ی گتسبی بزرگ

دوره مقدماتی php
نویسنده ی گتسبی بزرگ
نویسنده ی گتسبی بزرگ

گتسبی بزرگ (به انگلیسی: The Great Gatsby) رمانی است به قلم نویسنده آمریکایی اف. اسکات فیتزجرالد (به انگلیسی: F. Scott Fitzgerald) که برای اولین بار در ۱۰ آوریل ۱۹۲۵ منتشر گردید. ماجراهای این کتاب در نیویورک و لانگ آیلند و در تابستان سال ۱۹۲۲ اتفاق می‌افتند. داستان دورانی را توصیف می‌کند که فیتز جرالد خود آن را دوران موسیقی جاز یا عصر جاز می‌نامید.

ایالات متحده آمریکا در سال‌های ۱۹۲۰ به‌دنبال شوک و هرج و مرجی که جنگ جهانی اول به وجود آورده بود از رشد اقتصادی بی‌سابقه‌ای بهره‌مند گردید. شکوفایی اقتصادی و ثروتی که این شکوفایی به‌دنبال داشت باعث آن شد که بر تعداد میلیونرهای جامعه آمریکایی دم به دم افزوده گردد. علاوه بر این از آنجا که در همان سال‌ها قانون منع تولید و فروش مشروبات الکلی در ایالات متحده آمریکا حکم فرما بود، عده‌ای از راه تولید و توزیع قاچاق اینگونه مشروبات ثروت‌های باد آورده‌ای را به چنگ آوردند.

فیتز جرالد هرچند همچون یکی از شخصیت‌های داستانش، نیک کراوی (Nick Carraway) مردمان ثروتمند و زرق و برق آن دوران را می‌ستود ولی با زر پرستی و سقوط اخلاقی منتج از آن میانه خوبی نداشت.

چاپ اول گتسبی بزرگ (در سال ۱۹۲۵) موفقیت چندانی کسب نکرد و در طول مدت ۱۵ سال باقی‌مانده از عمر فیتز جرالد فقط حدود ۲۵٬۰۰۰ جلد از آن به فروش رسید و فیتزجرالد، در حال که خودش و این رمان را شکست خورده می‌دانست در سال ۱۹۴۰ درگذشت. کتاب در سال‌های پایانی ۱۹۳۰ (دوران رکود اقتصادی بزرگ) و همچنین در خلال جنگ جهانی دوم به‌طور کلی بدست فراموشی سپرده شد. اما بعد از جنگ، در سال‌های ۱۹۴۵ و ۱۹۵۳ تجدید چاپ شد و بلافاصله خوانندگان و طرفداران بیشماری یافت. در سال ۱۹۹۸، هیئت دبیران “مادرن لایبرری” (Modern Library)، گتسبی بزرگ را بهترین رمان آمریکایی قرن بیستم و دومین رمان برتر انگلیسی زبان این قرن اعلام کرد.[۱]

گتسبی بزرگ هم‌اکنون یکی از بزرگ‌ترین رمان‌های آمریکایی به‌شمار می‌آید و آن را در مدارس و دانشگاه‌های سراسر جهان (در رشته ادبیات آمریکا) به‌عنوان یکی از کتب استاندارد تدریس می‌نمایند.
نویسنده ی گتسبی بزرگ

نیک کراوی Nick Carraway از اهالی غرب میانه آمریکاست و برای ادامه زندگی به ساحل شرقی آمریکا آمده است. نیک در همسایگی فردی به نام جی گتسبی Jay Gatsby زندگی جدید خود را در غرب آغاز می‌کند. گتسبی بسیار ثروتمند است و بخاطر مهمانی‌های باشکوهی که در خانه اربابی‌اش واقع در لانگ آیلند، «وست اگ»، که در آن روزها کمی از مد افتاده تر نسبت به «ایست اگ» است. برگزار می‌کند شهره خاص وعام است. در مورد ثروت هنگفت او و اینکه این ثروت چگونه بدست آمده است شایعات زیادی بر سر زبان‌ها است. هیچ‌کس چیزی از گذشته وی نمی‌داند.

دوره مقدماتی php

نیک کراوی در لانگ آیلند، علاوه بر گتسبی، با دیزی Daisy، که دختری از خویشاوندانش هست و همسر دیزی، تام بوکَنِن Tom Buchanan رفت‌وآمد دارد. تاممرد ثروتمندیست که در دوران دانشجویی ورزشکار برجسته‌ای بوده‌است. تام و دیزی صاحب دختری هستند اما رابطه سردی با هم دارند و تام نیز معشوقه‌ای در شهر، به نام مایرتل Myrtel دارد که همسر مکانیک فقیری به نام ویلسون Wilson هست.

نیک کراوی در ابتدا ریخت و پاش‌های بی‌معنی جشن‌های گتسبی را، که هر شنبه صدها میهمان در آن‌ها شرکت می‌کنند، به دیده تحقیر می‌نگرد. اما کم‌کم خود نیز به‌طور مرتب در این مهمانی‌ها حضور می‌یابد. گتسبی به او اعتراف می‌کند که دلیل اصلی برگزاری این جشن‌های هفتگی آنست که شاید دیزی (که گتسبی از دیرباز عاشق و دلباخته او بوده‌است) بالاخره یک روز به‌طور اتفاقی در یکی از آن‌ها شرکت نماید. نیک ترتیب ملاقات گستبی و دیزی را می‌دهد و آن دو، در نهایت با هم رابطه برقرار می‌کنند.

تام به عشق و علاقه فراوان گتسبی نسبت به دیزی پی می‌برد. او همچنین چند کارآگاه را مأمور تحقیق در مورد گستبی می‌کند و متوجه می‌شود که ثروت گتسبی از طریق قاچاق و فروش غیرقانونی مشروبات الکلی به دست آمده است. او از گتسبی متنفر است.
عصر یک روز تابستان، تام، نیک، گتسبی، دیزی و جوردن (دختری ورزشکار که رابطه‌ای مختصر با نیک داشت) برای تفریح و شادخواری با دو دستگاه اتومبیل به هتلی در نیویورک می‌روند. وقتی همگی در هتل دور هم جمع شده‌اند بین گتسبی و تام و در حضور دیزی برخورد لفظی پیش می‌آید. گتسبی در همان جلسه دیزی را وامی‌دارد که بگوید هرگز تام را دوست نداشته‌است. هدف گتسبی از اینکار اینست که دیزی از تام جدا شده و بار دیگر به سوی او بازگردد. تام وقتی از پیوندهای عاطفی دیرینه‌ای که بین همسرش دیزی و گتسبی برقرار بوده‌است آگاه می‌گردد خشمگین می‌شود و از دیزی می‌خواهد که بلافاصله به خانه بازگردد. گتسبی، دیزی را همراهی می‌کند تا او را با اتومبیل به خانه برساند. خود تام هم بعد از مدتی به همراه نیک و یک آشنای دیگر (جوردن بیکر، به نوعی رفیق نیک) از نیویورک راهی لانگ آیلند می‌شود.

تام و همراهانش در راه بازگشت به خانه در کنار جاده با جسد مایرتل Myrtel (که به‌طور پنهانی معشوقه تام بوده‌است) مواجه می‌گردند. مایرتل را اتومبیلی بشدت زیر گرفته و از محل حادثه گریخته است. ویلسون Wilson شوهر مایرتل، که شاهد تصادف بوده، دچار شوک شده و کنترل اعصاب خود را از دست داده است. او می‌گوید اتومبیلی که همسرش را زیر گرفته زرد رنگ بوده‌است. در آن شب دیزی به واسطه اعصاب ناراحت خود از پیشامدهای هتل، به پیشنهاد گتسبی هدایت اتومبیل زرد رنگ را به عهده داشت.

ویلسون فردای آن شب با پرسش از اهالی، نشانی صاحب اتومبیل را می‌یابد. ویلسون که عقل از سرش پریده و حتی فکر می‌کند گتسبی معشوق زنش بوده‌است، گتسبی را در کنار استخر خانه‌اش می‌یابد و با شلیک گلوله‌ای به قتل می‌رساند و سپس در همان نزدیکی به زندگی خود نیز پایان می‌دهد. همان روز نیز دیزی و تام بدون خبر قبلی عازم سفر به نقطه‌ای نامعلوم می‌شوند. بعدها نیک در می‌یابد که تام، ویلسون را به خانه گستبی هدایت کرده‌است.

از میان آنهمه دوست و آشنا که هر شنبه در مهمانی‌های با شکوه گستبی حضور می‌یافتند، تنها عده معدودی، از جمله پدر گستبی در مراسم تشییع و به خاک سپردن گتسبی شرکت می‌نمایند. نیک بعد از مرگ گتسبی رابطه‌اش را با تام و دیزی و دیگر دوستانی که بواسطه گتسبی پیدا کرده بود قطع می‌کند و به شهر و دیار خود در غرب میانه آمریکا بازمی‌گردد.

ترجمهٔ فارسی این کتاب بار نخست با ترجمهٔ کریم امامی در سال ۱۳۴۴ با عنوان «طلا و خاکستر» توسط شرکت سیروید انتشار یافت. علت تغییر عنوان در آن زمان ترس ناشر بود از مشکلات تلفظ یک نام ناآشنای خارجی برای خوانندگان و خریداران فارسی‌زبان. خوشبختانه در دومین چاپ کتاب توسط شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، در سال ۱۳۴۷، عنوان اصلی کتاب بر ترجمه نهاده شد و وجدان مترجم از این بابت آسوده گردید. چاپ سوم نیز در سال ۱۳۵۴ توسط شرکت سهامی کتاب‌های جیبی و با همکاری موسسه ی انتشارات فرانکلین چاپ شد.

برداشتهای سینمایی چندی از این رمان، از جمله در سال‌های ۱۹۲۶، ۱۹۴۹ و ۱۹۷۴ انجام شده‌است. بازیگران مشهوری همچون رابرت ردفورد در برداشت ۱۹۷۴، به کارگردانی جک کلیتون و بر اساس فیلم نامه‌ای از فرانسیس فورد کاپولا بازی کرده‌اند. فیلم جدیدی از این رمان، با عنوان گتسبی بزرگ (فیلم ۲۰۱۳) و با بازی لئوناردو دی کاپریو ساخته شده‌است.

دست‌هایش را در جیب کتش کرد و با اشتیاق دوباره به نظاره پرداخت، انگار که حضور من خدشه‌ای بر شب زنده داری مقدس او وارد می‌آورد. به راه خود رفتم و او را همان‌جا ایستاده در مهتاب – و در کار مراقبت هیچ – به حال خود رها کردم.[۲]

دست دادیم و من راه افتادم. هنوز به شمشادهای حصار نرسیده بودم که چیزی را به خاطر آوردم و به عقب برگشتم. از آن سوی عرصهٔ چمنش فریاد کشیدم؛ که «جماعت گندی هستن. شما ارزشتون به تنهایی به اندازهٔ همه اونا با همه.»[۳]

گتسبی بزرگ (به انگلیسی: The Great Gatsby) رمانی است به قلم نویسنده آمریکایی اف. اسکات فیتزجرالد (به انگلیسی: F. Scott Fitzgerald) که برای اولین بار در ۱۰ آوریل ۱۹۲۵ منتشر گردید. ماجراهای این کتاب در نیویورک و لانگ آیلند و در تابستان سال ۱۹۲۲ اتفاق می‌افتند. داستان دورانی را توصیف می‌کند که فیتز جرالد خود آن را دوران موسیقی جاز یا عصر جاز می‌نامید.

ایالات متحده آمریکا در سال‌های ۱۹۲۰ به‌دنبال شوک و هرج و مرجی که جنگ جهانی اول به وجود آورده بود از رشد اقتصادی بی‌سابقه‌ای بهره‌مند گردید. شکوفایی اقتصادی و ثروتی که این شکوفایی به‌دنبال داشت باعث آن شد که بر تعداد میلیونرهای جامعه آمریکایی دم به دم افزوده گردد. علاوه بر این از آنجا که در همان سال‌ها قانون منع تولید و فروش مشروبات الکلی در ایالات متحده آمریکا حکم فرما بود، عده‌ای از راه تولید و توزیع قاچاق اینگونه مشروبات ثروت‌های باد آورده‌ای را به چنگ آوردند.

فیتز جرالد هرچند همچون یکی از شخصیت‌های داستانش، نیک کراوی (Nick Carraway) مردمان ثروتمند و زرق و برق آن دوران را می‌ستود ولی با زر پرستی و سقوط اخلاقی منتج از آن میانه خوبی نداشت.

چاپ اول گتسبی بزرگ (در سال ۱۹۲۵) موفقیت چندانی کسب نکرد و در طول مدت ۱۵ سال باقی‌مانده از عمر فیتز جرالد فقط حدود ۲۵٬۰۰۰ جلد از آن به فروش رسید و فیتزجرالد، در حال که خودش و این رمان را شکست خورده می‌دانست در سال ۱۹۴۰ درگذشت. کتاب در سال‌های پایانی ۱۹۳۰ (دوران رکود اقتصادی بزرگ) و همچنین در خلال جنگ جهانی دوم به‌طور کلی بدست فراموشی سپرده شد. اما بعد از جنگ، در سال‌های ۱۹۴۵ و ۱۹۵۳ تجدید چاپ شد و بلافاصله خوانندگان و طرفداران بیشماری یافت. در سال ۱۹۹۸، هیئت دبیران “مادرن لایبرری” (Modern Library)، گتسبی بزرگ را بهترین رمان آمریکایی قرن بیستم و دومین رمان برتر انگلیسی زبان این قرن اعلام کرد.[۱]

گتسبی بزرگ هم‌اکنون یکی از بزرگ‌ترین رمان‌های آمریکایی به‌شمار می‌آید و آن را در مدارس و دانشگاه‌های سراسر جهان (در رشته ادبیات آمریکا) به‌عنوان یکی از کتب استاندارد تدریس می‌نمایند.
نویسنده ی گتسبی بزرگ

نیک کراوی Nick Carraway از اهالی غرب میانه آمریکاست و برای ادامه زندگی به ساحل شرقی آمریکا آمده است. نیک در همسایگی فردی به نام جی گتسبی Jay Gatsby زندگی جدید خود را در غرب آغاز می‌کند. گتسبی بسیار ثروتمند است و بخاطر مهمانی‌های باشکوهی که در خانه اربابی‌اش واقع در لانگ آیلند، «وست اگ»، که در آن روزها کمی از مد افتاده تر نسبت به «ایست اگ» است. برگزار می‌کند شهره خاص وعام است. در مورد ثروت هنگفت او و اینکه این ثروت چگونه بدست آمده است شایعات زیادی بر سر زبان‌ها است. هیچ‌کس چیزی از گذشته وی نمی‌داند.

نیک کراوی در لانگ آیلند، علاوه بر گتسبی، با دیزی Daisy، که دختری از خویشاوندانش هست و همسر دیزی، تام بوکَنِن Tom Buchanan رفت‌وآمد دارد. تاممرد ثروتمندیست که در دوران دانشجویی ورزشکار برجسته‌ای بوده‌است. تام و دیزی صاحب دختری هستند اما رابطه سردی با هم دارند و تام نیز معشوقه‌ای در شهر، به نام مایرتل Myrtel دارد که همسر مکانیک فقیری به نام ویلسون Wilson هست.

نیک کراوی در ابتدا ریخت و پاش‌های بی‌معنی جشن‌های گتسبی را، که هر شنبه صدها میهمان در آن‌ها شرکت می‌کنند، به دیده تحقیر می‌نگرد. اما کم‌کم خود نیز به‌طور مرتب در این مهمانی‌ها حضور می‌یابد. گتسبی به او اعتراف می‌کند که دلیل اصلی برگزاری این جشن‌های هفتگی آنست که شاید دیزی (که گتسبی از دیرباز عاشق و دلباخته او بوده‌است) بالاخره یک روز به‌طور اتفاقی در یکی از آن‌ها شرکت نماید. نیک ترتیب ملاقات گستبی و دیزی را می‌دهد و آن دو، در نهایت با هم رابطه برقرار می‌کنند.

تام به عشق و علاقه فراوان گتسبی نسبت به دیزی پی می‌برد. او همچنین چند کارآگاه را مأمور تحقیق در مورد گستبی می‌کند و متوجه می‌شود که ثروت گتسبی از طریق قاچاق و فروش غیرقانونی مشروبات الکلی به دست آمده است. او از گتسبی متنفر است.
عصر یک روز تابستان، تام، نیک، گتسبی، دیزی و جوردن (دختری ورزشکار که رابطه‌ای مختصر با نیک داشت) برای تفریح و شادخواری با دو دستگاه اتومبیل به هتلی در نیویورک می‌روند. وقتی همگی در هتل دور هم جمع شده‌اند بین گتسبی و تام و در حضور دیزی برخورد لفظی پیش می‌آید. گتسبی در همان جلسه دیزی را وامی‌دارد که بگوید هرگز تام را دوست نداشته‌است. هدف گتسبی از اینکار اینست که دیزی از تام جدا شده و بار دیگر به سوی او بازگردد. تام وقتی از پیوندهای عاطفی دیرینه‌ای که بین همسرش دیزی و گتسبی برقرار بوده‌است آگاه می‌گردد خشمگین می‌شود و از دیزی می‌خواهد که بلافاصله به خانه بازگردد. گتسبی، دیزی را همراهی می‌کند تا او را با اتومبیل به خانه برساند. خود تام هم بعد از مدتی به همراه نیک و یک آشنای دیگر (جوردن بیکر، به نوعی رفیق نیک) از نیویورک راهی لانگ آیلند می‌شود.

تام و همراهانش در راه بازگشت به خانه در کنار جاده با جسد مایرتل Myrtel (که به‌طور پنهانی معشوقه تام بوده‌است) مواجه می‌گردند. مایرتل را اتومبیلی بشدت زیر گرفته و از محل حادثه گریخته است. ویلسون Wilson شوهر مایرتل، که شاهد تصادف بوده، دچار شوک شده و کنترل اعصاب خود را از دست داده است. او می‌گوید اتومبیلی که همسرش را زیر گرفته زرد رنگ بوده‌است. در آن شب دیزی به واسطه اعصاب ناراحت خود از پیشامدهای هتل، به پیشنهاد گتسبی هدایت اتومبیل زرد رنگ را به عهده داشت.

ویلسون فردای آن شب با پرسش از اهالی، نشانی صاحب اتومبیل را می‌یابد. ویلسون که عقل از سرش پریده و حتی فکر می‌کند گتسبی معشوق زنش بوده‌است، گتسبی را در کنار استخر خانه‌اش می‌یابد و با شلیک گلوله‌ای به قتل می‌رساند و سپس در همان نزدیکی به زندگی خود نیز پایان می‌دهد. همان روز نیز دیزی و تام بدون خبر قبلی عازم سفر به نقطه‌ای نامعلوم می‌شوند. بعدها نیک در می‌یابد که تام، ویلسون را به خانه گستبی هدایت کرده‌است.

از میان آنهمه دوست و آشنا که هر شنبه در مهمانی‌های با شکوه گستبی حضور می‌یافتند، تنها عده معدودی، از جمله پدر گستبی در مراسم تشییع و به خاک سپردن گتسبی شرکت می‌نمایند. نیک بعد از مرگ گتسبی رابطه‌اش را با تام و دیزی و دیگر دوستانی که بواسطه گتسبی پیدا کرده بود قطع می‌کند و به شهر و دیار خود در غرب میانه آمریکا بازمی‌گردد.

ترجمهٔ فارسی این کتاب بار نخست با ترجمهٔ کریم امامی در سال ۱۳۴۴ با عنوان «طلا و خاکستر» توسط شرکت سیروید انتشار یافت. علت تغییر عنوان در آن زمان ترس ناشر بود از مشکلات تلفظ یک نام ناآشنای خارجی برای خوانندگان و خریداران فارسی‌زبان. خوشبختانه در دومین چاپ کتاب توسط شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، در سال ۱۳۴۷، عنوان اصلی کتاب بر ترجمه نهاده شد و وجدان مترجم از این بابت آسوده گردید. چاپ سوم نیز در سال ۱۳۵۴ توسط شرکت سهامی کتاب‌های جیبی و با همکاری موسسه ی انتشارات فرانکلین چاپ شد.

برداشتهای سینمایی چندی از این رمان، از جمله در سال‌های ۱۹۲۶، ۱۹۴۹ و ۱۹۷۴ انجام شده‌است. بازیگران مشهوری همچون رابرت ردفورد در برداشت ۱۹۷۴، به کارگردانی جک کلیتون و بر اساس فیلم نامه‌ای از فرانسیس فورد کاپولا بازی کرده‌اند. فیلم جدیدی از این رمان، با عنوان گتسبی بزرگ (فیلم ۲۰۱۳) و با بازی لئوناردو دی کاپریو ساخته شده‌است.

دست‌هایش را در جیب کتش کرد و با اشتیاق دوباره به نظاره پرداخت، انگار که حضور من خدشه‌ای بر شب زنده داری مقدس او وارد می‌آورد. به راه خود رفتم و او را همان‌جا ایستاده در مهتاب – و در کار مراقبت هیچ – به حال خود رها کردم.[۲]

دست دادیم و من راه افتادم. هنوز به شمشادهای حصار نرسیده بودم که چیزی را به خاطر آوردم و به عقب برگشتم. از آن سوی عرصهٔ چمنش فریاد کشیدم؛ که «جماعت گندی هستن. شما ارزشتون به تنهایی به اندازهٔ همه اونا با همه.»[۳]

گتسبی بزرگ (به انگلیسی: The Great Gatsby) رمانی است به قلم نویسنده آمریکایی اف. اسکات فیتزجرالد (به انگلیسی: F. Scott Fitzgerald) که برای اولین بار در ۱۰ آوریل ۱۹۲۵ منتشر گردید. ماجراهای این کتاب در نیویورک و لانگ آیلند و در تابستان سال ۱۹۲۲ اتفاق می‌افتند. داستان دورانی را توصیف می‌کند که فیتز جرالد خود آن را دوران موسیقی جاز یا عصر جاز می‌نامید.

ایالات متحده آمریکا در سال‌های ۱۹۲۰ به‌دنبال شوک و هرج و مرجی که جنگ جهانی اول به وجود آورده بود از رشد اقتصادی بی‌سابقه‌ای بهره‌مند گردید. شکوفایی اقتصادی و ثروتی که این شکوفایی به‌دنبال داشت باعث آن شد که بر تعداد میلیونرهای جامعه آمریکایی دم به دم افزوده گردد. علاوه بر این از آنجا که در همان سال‌ها قانون منع تولید و فروش مشروبات الکلی در ایالات متحده آمریکا حکم فرما بود، عده‌ای از راه تولید و توزیع قاچاق اینگونه مشروبات ثروت‌های باد آورده‌ای را به چنگ آوردند.

فیتز جرالد هرچند همچون یکی از شخصیت‌های داستانش، نیک کراوی (Nick Carraway) مردمان ثروتمند و زرق و برق آن دوران را می‌ستود ولی با زر پرستی و سقوط اخلاقی منتج از آن میانه خوبی نداشت.

چاپ اول گتسبی بزرگ (در سال ۱۹۲۵) موفقیت چندانی کسب نکرد و در طول مدت ۱۵ سال باقی‌مانده از عمر فیتز جرالد فقط حدود ۲۵٬۰۰۰ جلد از آن به فروش رسید و فیتزجرالد، در حال که خودش و این رمان را شکست خورده می‌دانست در سال ۱۹۴۰ درگذشت. کتاب در سال‌های پایانی ۱۹۳۰ (دوران رکود اقتصادی بزرگ) و همچنین در خلال جنگ جهانی دوم به‌طور کلی بدست فراموشی سپرده شد. اما بعد از جنگ، در سال‌های ۱۹۴۵ و ۱۹۵۳ تجدید چاپ شد و بلافاصله خوانندگان و طرفداران بیشماری یافت. در سال ۱۹۹۸، هیئت دبیران “مادرن لایبرری” (Modern Library)، گتسبی بزرگ را بهترین رمان آمریکایی قرن بیستم و دومین رمان برتر انگلیسی زبان این قرن اعلام کرد.[۱]

گتسبی بزرگ هم‌اکنون یکی از بزرگ‌ترین رمان‌های آمریکایی به‌شمار می‌آید و آن را در مدارس و دانشگاه‌های سراسر جهان (در رشته ادبیات آمریکا) به‌عنوان یکی از کتب استاندارد تدریس می‌نمایند.
نویسنده ی گتسبی بزرگ

نیک کراوی Nick Carraway از اهالی غرب میانه آمریکاست و برای ادامه زندگی به ساحل شرقی آمریکا آمده است. نیک در همسایگی فردی به نام جی گتسبی Jay Gatsby زندگی جدید خود را در غرب آغاز می‌کند. گتسبی بسیار ثروتمند است و بخاطر مهمانی‌های باشکوهی که در خانه اربابی‌اش واقع در لانگ آیلند، «وست اگ»، که در آن روزها کمی از مد افتاده تر نسبت به «ایست اگ» است. برگزار می‌کند شهره خاص وعام است. در مورد ثروت هنگفت او و اینکه این ثروت چگونه بدست آمده است شایعات زیادی بر سر زبان‌ها است. هیچ‌کس چیزی از گذشته وی نمی‌داند.

نیک کراوی در لانگ آیلند، علاوه بر گتسبی، با دیزی Daisy، که دختری از خویشاوندانش هست و همسر دیزی، تام بوکَنِن Tom Buchanan رفت‌وآمد دارد. تاممرد ثروتمندیست که در دوران دانشجویی ورزشکار برجسته‌ای بوده‌است. تام و دیزی صاحب دختری هستند اما رابطه سردی با هم دارند و تام نیز معشوقه‌ای در شهر، به نام مایرتل Myrtel دارد که همسر مکانیک فقیری به نام ویلسون Wilson هست.

نیک کراوی در ابتدا ریخت و پاش‌های بی‌معنی جشن‌های گتسبی را، که هر شنبه صدها میهمان در آن‌ها شرکت می‌کنند، به دیده تحقیر می‌نگرد. اما کم‌کم خود نیز به‌طور مرتب در این مهمانی‌ها حضور می‌یابد. گتسبی به او اعتراف می‌کند که دلیل اصلی برگزاری این جشن‌های هفتگی آنست که شاید دیزی (که گتسبی از دیرباز عاشق و دلباخته او بوده‌است) بالاخره یک روز به‌طور اتفاقی در یکی از آن‌ها شرکت نماید. نیک ترتیب ملاقات گستبی و دیزی را می‌دهد و آن دو، در نهایت با هم رابطه برقرار می‌کنند.

تام به عشق و علاقه فراوان گتسبی نسبت به دیزی پی می‌برد. او همچنین چند کارآگاه را مأمور تحقیق در مورد گستبی می‌کند و متوجه می‌شود که ثروت گتسبی از طریق قاچاق و فروش غیرقانونی مشروبات الکلی به دست آمده است. او از گتسبی متنفر است.
عصر یک روز تابستان، تام، نیک، گتسبی، دیزی و جوردن (دختری ورزشکار که رابطه‌ای مختصر با نیک داشت) برای تفریح و شادخواری با دو دستگاه اتومبیل به هتلی در نیویورک می‌روند. وقتی همگی در هتل دور هم جمع شده‌اند بین گتسبی و تام و در حضور دیزی برخورد لفظی پیش می‌آید. گتسبی در همان جلسه دیزی را وامی‌دارد که بگوید هرگز تام را دوست نداشته‌است. هدف گتسبی از اینکار اینست که دیزی از تام جدا شده و بار دیگر به سوی او بازگردد. تام وقتی از پیوندهای عاطفی دیرینه‌ای که بین همسرش دیزی و گتسبی برقرار بوده‌است آگاه می‌گردد خشمگین می‌شود و از دیزی می‌خواهد که بلافاصله به خانه بازگردد. گتسبی، دیزی را همراهی می‌کند تا او را با اتومبیل به خانه برساند. خود تام هم بعد از مدتی به همراه نیک و یک آشنای دیگر (جوردن بیکر، به نوعی رفیق نیک) از نیویورک راهی لانگ آیلند می‌شود.

تام و همراهانش در راه بازگشت به خانه در کنار جاده با جسد مایرتل Myrtel (که به‌طور پنهانی معشوقه تام بوده‌است) مواجه می‌گردند. مایرتل را اتومبیلی بشدت زیر گرفته و از محل حادثه گریخته است. ویلسون Wilson شوهر مایرتل، که شاهد تصادف بوده، دچار شوک شده و کنترل اعصاب خود را از دست داده است. او می‌گوید اتومبیلی که همسرش را زیر گرفته زرد رنگ بوده‌است. در آن شب دیزی به واسطه اعصاب ناراحت خود از پیشامدهای هتل، به پیشنهاد گتسبی هدایت اتومبیل زرد رنگ را به عهده داشت.

ویلسون فردای آن شب با پرسش از اهالی، نشانی صاحب اتومبیل را می‌یابد. ویلسون که عقل از سرش پریده و حتی فکر می‌کند گتسبی معشوق زنش بوده‌است، گتسبی را در کنار استخر خانه‌اش می‌یابد و با شلیک گلوله‌ای به قتل می‌رساند و سپس در همان نزدیکی به زندگی خود نیز پایان می‌دهد. همان روز نیز دیزی و تام بدون خبر قبلی عازم سفر به نقطه‌ای نامعلوم می‌شوند. بعدها نیک در می‌یابد که تام، ویلسون را به خانه گستبی هدایت کرده‌است.

از میان آنهمه دوست و آشنا که هر شنبه در مهمانی‌های با شکوه گستبی حضور می‌یافتند، تنها عده معدودی، از جمله پدر گستبی در مراسم تشییع و به خاک سپردن گتسبی شرکت می‌نمایند. نیک بعد از مرگ گتسبی رابطه‌اش را با تام و دیزی و دیگر دوستانی که بواسطه گتسبی پیدا کرده بود قطع می‌کند و به شهر و دیار خود در غرب میانه آمریکا بازمی‌گردد.

ترجمهٔ فارسی این کتاب بار نخست با ترجمهٔ کریم امامی در سال ۱۳۴۴ با عنوان «طلا و خاکستر» توسط شرکت سیروید انتشار یافت. علت تغییر عنوان در آن زمان ترس ناشر بود از مشکلات تلفظ یک نام ناآشنای خارجی برای خوانندگان و خریداران فارسی‌زبان. خوشبختانه در دومین چاپ کتاب توسط شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، در سال ۱۳۴۷، عنوان اصلی کتاب بر ترجمه نهاده شد و وجدان مترجم از این بابت آسوده گردید. چاپ سوم نیز در سال ۱۳۵۴ توسط شرکت سهامی کتاب‌های جیبی و با همکاری موسسه ی انتشارات فرانکلین چاپ شد.

برداشتهای سینمایی چندی از این رمان، از جمله در سال‌های ۱۹۲۶، ۱۹۴۹ و ۱۹۷۴ انجام شده‌است. بازیگران مشهوری همچون رابرت ردفورد در برداشت ۱۹۷۴، به کارگردانی جک کلیتون و بر اساس فیلم نامه‌ای از فرانسیس فورد کاپولا بازی کرده‌اند. فیلم جدیدی از این رمان، با عنوان گتسبی بزرگ (فیلم ۲۰۱۳) و با بازی لئوناردو دی کاپریو ساخته شده‌است.

دست‌هایش را در جیب کتش کرد و با اشتیاق دوباره به نظاره پرداخت، انگار که حضور من خدشه‌ای بر شب زنده داری مقدس او وارد می‌آورد. به راه خود رفتم و او را همان‌جا ایستاده در مهتاب – و در کار مراقبت هیچ – به حال خود رها کردم.[۲]

دست دادیم و من راه افتادم. هنوز به شمشادهای حصار نرسیده بودم که چیزی را به خاطر آوردم و به عقب برگشتم. از آن سوی عرصهٔ چمنش فریاد کشیدم؛ که «جماعت گندی هستن. شما ارزشتون به تنهایی به اندازهٔ همه اونا با همه.»[۳]

گتسبی بزرگ (به انگلیسی: The Great Gatsby) رمانی است به قلم نویسنده آمریکایی اف. اسکات فیتزجرالد (به انگلیسی: F. Scott Fitzgerald) که برای اولین بار در ۱۰ آوریل ۱۹۲۵ منتشر گردید. ماجراهای این کتاب در نیویورک و لانگ آیلند و در تابستان سال ۱۹۲۲ اتفاق می‌افتند. داستان دورانی را توصیف می‌کند که فیتز جرالد خود آن را دوران موسیقی جاز یا عصر جاز می‌نامید.

ایالات متحده آمریکا در سال‌های ۱۹۲۰ به‌دنبال شوک و هرج و مرجی که جنگ جهانی اول به وجود آورده بود از رشد اقتصادی بی‌سابقه‌ای بهره‌مند گردید. شکوفایی اقتصادی و ثروتی که این شکوفایی به‌دنبال داشت باعث آن شد که بر تعداد میلیونرهای جامعه آمریکایی دم به دم افزوده گردد. علاوه بر این از آنجا که در همان سال‌ها قانون منع تولید و فروش مشروبات الکلی در ایالات متحده آمریکا حکم فرما بود، عده‌ای از راه تولید و توزیع قاچاق اینگونه مشروبات ثروت‌های باد آورده‌ای را به چنگ آوردند.

فیتز جرالد هرچند همچون یکی از شخصیت‌های داستانش، نیک کراوی (Nick Carraway) مردمان ثروتمند و زرق و برق آن دوران را می‌ستود ولی با زر پرستی و سقوط اخلاقی منتج از آن میانه خوبی نداشت.

چاپ اول گتسبی بزرگ (در سال ۱۹۲۵) موفقیت چندانی کسب نکرد و در طول مدت ۱۵ سال باقی‌مانده از عمر فیتز جرالد فقط حدود ۲۵٬۰۰۰ جلد از آن به فروش رسید و فیتزجرالد، در حال که خودش و این رمان را شکست خورده می‌دانست در سال ۱۹۴۰ درگذشت. کتاب در سال‌های پایانی ۱۹۳۰ (دوران رکود اقتصادی بزرگ) و همچنین در خلال جنگ جهانی دوم به‌طور کلی بدست فراموشی سپرده شد. اما بعد از جنگ، در سال‌های ۱۹۴۵ و ۱۹۵۳ تجدید چاپ شد و بلافاصله خوانندگان و طرفداران بیشماری یافت. در سال ۱۹۹۸، هیئت دبیران “مادرن لایبرری” (Modern Library)، گتسبی بزرگ را بهترین رمان آمریکایی قرن بیستم و دومین رمان برتر انگلیسی زبان این قرن اعلام کرد.[۱]

گتسبی بزرگ هم‌اکنون یکی از بزرگ‌ترین رمان‌های آمریکایی به‌شمار می‌آید و آن را در مدارس و دانشگاه‌های سراسر جهان (در رشته ادبیات آمریکا) به‌عنوان یکی از کتب استاندارد تدریس می‌نمایند.
نویسنده ی گتسبی بزرگ

نیک کراوی Nick Carraway از اهالی غرب میانه آمریکاست و برای ادامه زندگی به ساحل شرقی آمریکا آمده است. نیک در همسایگی فردی به نام جی گتسبی Jay Gatsby زندگی جدید خود را در غرب آغاز می‌کند. گتسبی بسیار ثروتمند است و بخاطر مهمانی‌های باشکوهی که در خانه اربابی‌اش واقع در لانگ آیلند، «وست اگ»، که در آن روزها کمی از مد افتاده تر نسبت به «ایست اگ» است. برگزار می‌کند شهره خاص وعام است. در مورد ثروت هنگفت او و اینکه این ثروت چگونه بدست آمده است شایعات زیادی بر سر زبان‌ها است. هیچ‌کس چیزی از گذشته وی نمی‌داند.

نیک کراوی در لانگ آیلند، علاوه بر گتسبی، با دیزی Daisy، که دختری از خویشاوندانش هست و همسر دیزی، تام بوکَنِن Tom Buchanan رفت‌وآمد دارد. تاممرد ثروتمندیست که در دوران دانشجویی ورزشکار برجسته‌ای بوده‌است. تام و دیزی صاحب دختری هستند اما رابطه سردی با هم دارند و تام نیز معشوقه‌ای در شهر، به نام مایرتل Myrtel دارد که همسر مکانیک فقیری به نام ویلسون Wilson هست.

نیک کراوی در ابتدا ریخت و پاش‌های بی‌معنی جشن‌های گتسبی را، که هر شنبه صدها میهمان در آن‌ها شرکت می‌کنند، به دیده تحقیر می‌نگرد. اما کم‌کم خود نیز به‌طور مرتب در این مهمانی‌ها حضور می‌یابد. گتسبی به او اعتراف می‌کند که دلیل اصلی برگزاری این جشن‌های هفتگی آنست که شاید دیزی (که گتسبی از دیرباز عاشق و دلباخته او بوده‌است) بالاخره یک روز به‌طور اتفاقی در یکی از آن‌ها شرکت نماید. نیک ترتیب ملاقات گستبی و دیزی را می‌دهد و آن دو، در نهایت با هم رابطه برقرار می‌کنند.

تام به عشق و علاقه فراوان گتسبی نسبت به دیزی پی می‌برد. او همچنین چند کارآگاه را مأمور تحقیق در مورد گستبی می‌کند و متوجه می‌شود که ثروت گتسبی از طریق قاچاق و فروش غیرقانونی مشروبات الکلی به دست آمده است. او از گتسبی متنفر است.
عصر یک روز تابستان، تام، نیک، گتسبی، دیزی و جوردن (دختری ورزشکار که رابطه‌ای مختصر با نیک داشت) برای تفریح و شادخواری با دو دستگاه اتومبیل به هتلی در نیویورک می‌روند. وقتی همگی در هتل دور هم جمع شده‌اند بین گتسبی و تام و در حضور دیزی برخورد لفظی پیش می‌آید. گتسبی در همان جلسه دیزی را وامی‌دارد که بگوید هرگز تام را دوست نداشته‌است. هدف گتسبی از اینکار اینست که دیزی از تام جدا شده و بار دیگر به سوی او بازگردد. تام وقتی از پیوندهای عاطفی دیرینه‌ای که بین همسرش دیزی و گتسبی برقرار بوده‌است آگاه می‌گردد خشمگین می‌شود و از دیزی می‌خواهد که بلافاصله به خانه بازگردد. گتسبی، دیزی را همراهی می‌کند تا او را با اتومبیل به خانه برساند. خود تام هم بعد از مدتی به همراه نیک و یک آشنای دیگر (جوردن بیکر، به نوعی رفیق نیک) از نیویورک راهی لانگ آیلند می‌شود.

تام و همراهانش در راه بازگشت به خانه در کنار جاده با جسد مایرتل Myrtel (که به‌طور پنهانی معشوقه تام بوده‌است) مواجه می‌گردند. مایرتل را اتومبیلی بشدت زیر گرفته و از محل حادثه گریخته است. ویلسون Wilson شوهر مایرتل، که شاهد تصادف بوده، دچار شوک شده و کنترل اعصاب خود را از دست داده است. او می‌گوید اتومبیلی که همسرش را زیر گرفته زرد رنگ بوده‌است. در آن شب دیزی به واسطه اعصاب ناراحت خود از پیشامدهای هتل، به پیشنهاد گتسبی هدایت اتومبیل زرد رنگ را به عهده داشت.

ویلسون فردای آن شب با پرسش از اهالی، نشانی صاحب اتومبیل را می‌یابد. ویلسون که عقل از سرش پریده و حتی فکر می‌کند گتسبی معشوق زنش بوده‌است، گتسبی را در کنار استخر خانه‌اش می‌یابد و با شلیک گلوله‌ای به قتل می‌رساند و سپس در همان نزدیکی به زندگی خود نیز پایان می‌دهد. همان روز نیز دیزی و تام بدون خبر قبلی عازم سفر به نقطه‌ای نامعلوم می‌شوند. بعدها نیک در می‌یابد که تام، ویلسون را به خانه گستبی هدایت کرده‌است.

از میان آنهمه دوست و آشنا که هر شنبه در مهمانی‌های با شکوه گستبی حضور می‌یافتند، تنها عده معدودی، از جمله پدر گستبی در مراسم تشییع و به خاک سپردن گتسبی شرکت می‌نمایند. نیک بعد از مرگ گتسبی رابطه‌اش را با تام و دیزی و دیگر دوستانی که بواسطه گتسبی پیدا کرده بود قطع می‌کند و به شهر و دیار خود در غرب میانه آمریکا بازمی‌گردد.

ترجمهٔ فارسی این کتاب بار نخست با ترجمهٔ کریم امامی در سال ۱۳۴۴ با عنوان «طلا و خاکستر» توسط شرکت سیروید انتشار یافت. علت تغییر عنوان در آن زمان ترس ناشر بود از مشکلات تلفظ یک نام ناآشنای خارجی برای خوانندگان و خریداران فارسی‌زبان. خوشبختانه در دومین چاپ کتاب توسط شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، در سال ۱۳۴۷، عنوان اصلی کتاب بر ترجمه نهاده شد و وجدان مترجم از این بابت آسوده گردید. چاپ سوم نیز در سال ۱۳۵۴ توسط شرکت سهامی کتاب‌های جیبی و با همکاری موسسه ی انتشارات فرانکلین چاپ شد.

برداشتهای سینمایی چندی از این رمان، از جمله در سال‌های ۱۹۲۶، ۱۹۴۹ و ۱۹۷۴ انجام شده‌است. بازیگران مشهوری همچون رابرت ردفورد در برداشت ۱۹۷۴، به کارگردانی جک کلیتون و بر اساس فیلم نامه‌ای از فرانسیس فورد کاپولا بازی کرده‌اند. فیلم جدیدی از این رمان، با عنوان گتسبی بزرگ (فیلم ۲۰۱۳) و با بازی لئوناردو دی کاپریو ساخته شده‌است.

دست‌هایش را در جیب کتش کرد و با اشتیاق دوباره به نظاره پرداخت، انگار که حضور من خدشه‌ای بر شب زنده داری مقدس او وارد می‌آورد. به راه خود رفتم و او را همان‌جا ایستاده در مهتاب – و در کار مراقبت هیچ – به حال خود رها کردم.[۲]

دست دادیم و من راه افتادم. هنوز به شمشادهای حصار نرسیده بودم که چیزی را به خاطر آوردم و به عقب برگشتم. از آن سوی عرصهٔ چمنش فریاد کشیدم؛ که «جماعت گندی هستن. شما ارزشتون به تنهایی به اندازهٔ همه اونا با همه.»[۳]

فرانسیس اسکات کی فیتزجرالد (به انگلیسی: Francis Scott Key Fitzgerald) (زاده ۲۴ سپتامبر ۱۸۹۶ – درگذشته ۲۱ دسامبر ۱۹۴۰) نویسنده آمریکایی رمان و داستان‌های کوتاه بود. آثار فیتزجرالد نمایانگر عصر جاز در آمریکا است.[۱] او به عنوان یکی از نویسندگان بزرگ سده بیستم میلادی شناخته می‌شود. شناخته‌شده‌ترین اثر او رمان گتسبی بزرگ است که اولین بار در سال ۱۹۲۵ منتشر شد.

وی در سینت‌پال مینه‌سوتا در خانواده‌ای کاتولیک و ایرلندی از طبقهٔ متوسط دیده به جهان گشود.

از ۱۸۹۸ میلادی تا ۱۹۰۱ میلادی را در سیراکیوز، نیویورک و پس از آن در سال‌های ۱۹۰۳ میلادی تا ۱۹۰۸ میلادی را در بوفالو واقع در نیویورک گذراند و در همان‌جا وارد آکادمی ناردین شد. هنگامی که پدرش از کمپانی پروکتر اند گمبل اخراج شد، خانواده‌اش به مینه‌سوتا بازگشت و اسکات وارد آکادمی سنت پاول شد.

هنگامی که ۱۳ ساله بود نخستین رمان کارآگاهی خود را در روزنامه مدرسه به چاپ رساند. در ۱۶ سالگی برای کوتاهی در درس خواندن از آکادمی سنت پاول اخراج شد. سپس به مدرسه نیومن رفت و در سال ۱۹۱۳ میلادی وارد دانشگاه پرینستون شد.

فیتزجرالد سال ۱۹۳۷ پس از بستن قراردادی با کمپانی رسانه‌ای «ام‌جی‌ام» به لس‌آنجلس مهاجرت می‌کند. وقتی فیتزجرالد داستان کوتاه «دمای هوا» را در سال ۱۹۳۸ نوشت در مجله «اسکوایر» فیلم‌نامه و داستان‌کوتاه می‌نوشت و روی رمان تمام‌نشده‌اش به نام «عشق آخرین تایکون» کار می‌کرد.[۲]
نویسنده ی گتسبی بزرگ

داستان کوتاه دمای هوا دربارهٔ «اِمِت مونسن»، نویسنده ۳۱ ساله الکلی است که به بیماری قلبی دچار است و داستان در لس‌آنجلس اتفاق می‌افتد. براساس توصیفی که خبرگزاری آسوشیتدپرس از این داستان دارد، مونسن «بسیار خوش‌عکس» است، «لاغر و زیبایی مرموزانه» دارد و داستان به‌طور واضح سینمایی است.[۳]

اسکات فیتزجرالد ۲۱ دسامبر ۱۹۴۰ درگذشت و روزنامه نیویورک‌تایمز در خبر درگذشت او نوشت: «آینده حرفه‌ای درخشان او آن‌طور که باید هیچ‌وقت تحقق نیافت.»[۳]

از اسکات فیتز جرالد تاکنون پنج رمان و یک مجموعه داستان کوتاه به فارسی ترجمه شده است:

کتاب گتسبی بزرگ با عنوان اصلی The Great Gatsby یکی از ماندگارترین و پروفروش‌ترین کتاب‌های ادبیات آمریکا است. کتابی که تاکنون بیشتر از ۲۵ میلیون نسخه از آن به فروش رفته است.

مترجم کتاب – رضا رضایی – درباره بزرگی رمان می‌نویسد: کتاب گتسبی بزرگ در سال ۱۹۲۵ منتشر شد، اما در اواسط درهه ۱۹۴۰ جلب توجه کرد و سپس آن را یکی از برترین رمان‌های قرن خواندند، آن هم در سرزمینی که در نیمه اول قرن بیستم بهترین رمان‌ها و بهترین نویسنده‌ها را به جهان عرضه کرده بود. گتسبی بزرگ همتایان چندانی در میان رمان‌های قرن بیستم ندارد و فقط چند اثر از ویلیام فاکنر، ارنست همینگوی، ویلا کاتر و تئودور درایزر در کنار آن قرار می‌گیرند.نویسنده ی گتسبی بزرگ

در پشت جلد، قسمتی از متن کتاب آمده است:

لابد احساس می‌کرد که دنیای گرم گذشته را از دست داده و برای دیرزیستن با رویایی یگانه بهای گزافی پرداخته است. لابد از میان برگ‌های ترسناک به آسمانی ناآشنا نگاه می‌کرد و به خود می‌لرزید از این‌که می‌دید چه چیز بدقواره‌ای است گل سرخ و چه سرد است آفتاب بر چمن نورسته…

» مطلب مرتبط: کتاب مرگی بسیار آرام – نشر ماهی

شروع رمان، شاید یکی از جذاب‌ترین و تامل‌ برانگیزترین شروع‌هایی باشد که هرکسی می‌تواند بخواند:

در سال‌هایی که جوان‌تر و زودرنج‌تر بودم، پدرم نصیحتی به من کرد که هنوز آن را در ذهنم مرور می‌کنم. پدرم گفته بود: «هر وقت دیدی که می‌خوای از کسی ایراد بگیری فقط یادت باشه که آدم‌های دنیا همه این موقعیت‌ها رو نداشتن که تو داری.»

داستان این رمان از زبان کاراوی روایت می‌شود. فردی که همسایه گتسبی بزرگ است. اما داستان کتاب با دیدار کاراوی با عموزاده خود، دِیزی و شوهرش آغاز می‌شود. تام که اشراف‌زاده‌ای ثروتمند است زندگی تجملاتی و خوشی را در کنار همسرش تجربه می‌کند. در مقابل گتسبی یک جوان بسیار موفق و پولدار است و کسی از گذشته او چیزی نمی‌داند. این مرد جوان همواره مشغول خوشگذرانی و برگزاری مهمانی‌های بزرگ و باشکوه است. مهمانی‌هایی که هر کسی می‌تواند در آن‌ها شرکت کند و شاد باشد.

کسی خبر ندارد که این ثروت عظیم گتسبی از کجا آمده است. در مورد ثروت و حتی خود گتسبی شایعات زیادی وجود دارد. مثلا شایعه است که گتسبی از خانواده بسیار فقیری بود که عاشق دِیزی می‌شود. گتسبی در زمان سربازی از دِیزی دور می‌شود اما بعد خبر ازدواج او را می‌شنود. با این حال گتسبی عاشق می‌ماند و همیشه چشمش به دنبال دیزی می‌گردد.

در این میان، گتسبی فرصت بی‌نظیری پیدا می‌کند، چرا که کاراوی همسایه او، با دِیزی فامیل درجه یک است و…

» مطلب مرتبط: کتاب داستان ملال‌انگیز – نشر ماهی

قبل از خواندن کتاب، بسیار تحت تاثیر شهرت آن قرار گرفته بودم و برای مطالعه آن لحظه شماری می‌کردم، اشتیاق بسیار زیادی درونم ایجاد شده بود. اما هنگامی که کتاب را خواندم، فقط می‌توانستم به این فکر کنم که داستان کتاب با وجود داستان خوب آن، روایت خواندنی ندارد. دیگر نه احساس اشتیاق داشتم و نه فکر می‌کردم این رمان یکی از شاهکارهای جهان است. حداقل در نگاه من که این‌طور بود. بعد از بررسی‌هایی، متوجه شدم که این رمان به دلیل سبک خاص آن در نگارش و هدف قرار دادن رویای آمریکایی، بسیار معروف شده است و طبیعتا ترجمه نمی‌تواند ظرافت‌های زبان اصلی را نشان دهد – با وجود اینکه رضا رضایی ترجمه بسیار خوبی از کتاب ارائه کرده است.

کشف شخصیت گتسبی و کارهای او یکی از مواردی است که خواندن این کتاب را جذاب می‌کند. مخصوصا که در ابتدای رمان هیچ خبری از گتسبی نیست و خواننده با خود فکر می‌کند که گتسبی قرار است چگونه و به چه شکل وارد داستان شود.

کتاب گتسبی بزرگ مفاهیم و درون‌مایه‌های زیادی دارد که از جمله آن می‌توان به فساد، اشتیاق کسب موفقیت‌های بیشتر، رویای آمریکایی و سرخوردگی اشاره کرد.

در پایان کتاب، بخش‌هایی از کتاب اسکات دانلدسن که درباره گتسبی بزرگ نوشته است، آمده است که به خواننده کمک می‌کند کتاب را بهتر درک کند.

شخصیت‌های فیتزجرالد البته برای استقلال خود شاید تلاش کنند، اما نمی‌توانند قید و بندها را دور بریزند و همه‌چیز را از نو شروع کنند. این درسی است که رمان گتسبی بزرگ به ما می‌دهد.

در حالت پیش‌پاافتاده، گتسبی بزرگ سندی است دال بر این حقیقت بدیهی که نمی‌توان عشق را با پول خرید.

براساس این رمان یک فیلم هم با بازی لئوناردو دی‌کاپریو ساخته شده است. معمولا فیلم‌هایی که از روی کتاب‌ها ساخته می‌شوند زیاد دیدنی و جذاب نیستند اما فیلم گتسبی بزرگ از معدود فیلم‌هایی است که به خوبی کتاب و یا حتی از کتاب بهتر است. پیشنهاد می‌کنم اگر کتاب گتسبی بزرگ را خوانده‌اید حتما فیلم گتسبی بزرگ را نیز ببینید. این فیلم با بودجه ۱۰۵ میلیون دلار ساخته شده است و موضوعات کتاب را به خوبی برای شما جا خواهد انداخت.

براساس کتاب گتسبی بزرگ یک اینفرگرافیک توسط کافه‌بوک ترجمه و بازطراحی شده است که در آن خلاصه کتاب و همچنین جنبه‌های مختلف رمان به خوبی منعکس شده است. توجه به نکات و موضوعاتی که در این اینفوگرافیک منعکس شده است، به درک بهتر کتاب کمک می‌کند. البته باید اشاره کنیم که اگر این رمان را نخوانده‌اید و روی افشای داستان حساس هستید، مطالعه این اینفوگرافیک برای شما مناسب نیست. چراکه در اینفوگرافیک خلاصه همه کتاب ارائه شده است و بخش‌های مهم آن را بازگو می‌کند.

[ مطلب مرتیط: سوءتفاهم – نشر ماهی ]

من عادت کرده‌ام که قضاوت‌هایم را توی دلم نگه دارم، و همین خصوصیت باعث شده که باطن عجیب و غریب خیلی از آدم‌ها برایم رو بشود و در عین حال گرفتار آدم‌های پرچانه کارکشته‌ای هم بشوم. (کتاب گتسبی بزرگ – صفحه ۱۹)

خانه‌شان آراسته‌تر از حدی بود که انتظار داشتم. عمارت شوخ و شادِ سرخ و سفیدی بود به سبک مهاجرنشین‌های جورجیا و مشرف به خلیج. چمن از کنار آب شروع می‌شد، و بعد از یک ربع مایل دویدن و از روی ساعت‌های آفتابی و گذرگاه‌های آجری و باغچه‌های گر گرفته پریدن می‌رسید به در اصلی، و سرانجام که به عمارت می‌رسید به شکل پیچک‌های براق از دیوار بالا می‌رفت، انگار از فشارِ دویدن. نمای اصلی را یک ردیف از پنجره‌های قدی می‌شکافت که برق می‌زدند از رنگ طلا که در آن‌ها منعکس می‌شد، و کاملا هم باز شده بودند به روی هوای گرم و بادخیز آن عصر، و تام بیوکنن با لباس سوارکاری روی ایوان جلو ایستاده بود و پاهایش را از هم باز کرده بود. (کتاب گتسبی بزرگ – صفحه ۲۴)

شب‌های تابستان، از خانه همسایه‌ام صدای موسیقی می‌آمد. در باغ‌های لاجوردی‌اش، مردها و دخترها مانند شب‌پره‌ها در میان نجواها و شامپانی و ستاره‌ها رفت و آمد می‌کردند. (کتاب گتسبی بزرگ – صفحه ۵۵)

هرکسی حداقل یکی از فضیلت‌های مهم را برای خودش قائل است، و فضیلت من این است: من یکی از معدود آدم‌های باصداقتی‌ام که در عمرم شناخته‌ام. (کتاب گتسبی بزرگ – صفحه ۷۴)

حُسن بزرگی است مشروب نخوردن وسط مشروب خورهای قهار. آدم می‌تواند زبانش را نگه دارد، و از این هم مهم‌تر، آدم می‌تواند هر نوع رفتار غیرعادی و بی‌نظمیِ جزئیِ خودش را طوری زمان‌بندی کند که بقیه کورِ کور باشند و نبینند یا اهمیت ندهند. (کتاب گتسبی بزرگ – صفحه ۹۱)

رفیق، نمی‌تونم بگم چقدر تعجب کردم وقتی دیدم عاشقش شده‌م. حتی یه مدتی امید داشتم که ولم کنه، ولی نکرد، چون خودش عاشقم شده بود. فکر می‌کرد خیلی سرم می‌شه، چون چیزهایی که من می‌دونستم فرق داشت با چیزهایی که خودش می‌دونست… خب، بله، خیلی با آرزوهام فاصله داشتم، اما لحظه به لحظه هم عاشق‌تر می‌شدم. بعد یهو دیگه هیچی برام مهم نبود. چه فایده داشت کارهای مهم بکنم وقتی می‌تونستم براش بگم چه کارهایی می‌خوام بکنم و با گفتنش بیشتر بهم خوش می‌گذشت؟ (کتاب گتسبی بزرگ – صفحه ۱۶۲)

باید یاد بگیریم دوستی‌مونو با آدم‌ها تا موقعی که زنده‌ن نشون بدیم، نه بعد از مردن‌شون. بعد از مردن‌شون، روال من اینه که بذارم‌شون به حال خودشون. (کتاب گتسبی بزرگ – صفحه ۱۸۴)

گتسبی به نـور سبز باور داشت، به آن آینده سراسر سکر و لذت که سال به سال از برابر ما بیشتر پس می‌نشیند. پس، از چنگ ما گریخته است، اما مهم نیست – فـردا تندتر خواهیم دوید، دوست‌های‌مان را بیشتر خواهیم گشود… و روزی در صبحی خوش – پس همچنان می‌کوبیم، مانند قایق‌هایی خلاف جریان، و همواره به گذشته رانده می‌شویم. (کتاب گتسبی بزرگ – صفحه ۱۹۳)

? نویسنده مطلب: سروش فتحی

نظر شما در مورد کتاب گتسبی بزرگ چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.

» معرفی چند کتاب دیگر از نشر ماهی:

کافه‌بوک، پاتوقی برای عاشقان کتاب است. ما در کافه‌بوک اعتقاد داریم که باید کتاب خوب بخوانیم و به همین خاطر، در انتخاب کتاب خوب به شما کمک می کنیم. (در شبکه های اجتماعی هم، همراه ما باشید.)

من کتاب رو با ترجمه فهیمه رحمتی خوندم که بسیار افتضاح بود. نگارش افتضاح. تام رو دخترعمو معرفی میکنه. مکالمات رو جوری ترجمه کرده که اصلا نمیدونی کدوم جمله رو کی گفته. افتضاح بود افتضاح. متاسفم برای پولی که دادم و این کتاب رو با ترجمه ایشون خریدم??

من فیلمشو دیدم واقعا برام جذاب بود شماهم حتما ببینید عالیه واقعانویسنده ی گتسبی بزرگ

من این کتاب رو تازه شروع کردم کم کم که دارم میرم جلو کتاب برام جذاب تر میشه من این کتاب رو با ترجمه کریم امامی دارم میخونم ترجمه خوبی هستش.

این کتاب با ترجمه خانم رحیمی بسیار بد و نامفهوم است

من کتاب گتسبی بزرگ را با ترجمه خانم فهیمه رحمتی خواندم ترجمه بسیار افتضاح بود هیچی از کتاب نفهمیدم یکی نیست به این خانم بگه وقتی بلد نیستی مگه مجبوری ترجمه کنی ترجمه کلمه به کلمه و نامفهوم است این گفت آن رفت او آمد خیلی اعصابمو خرد کرد

ادبیات آمریکا با وجود اینکه عمق ادبیات فرانسه و روسیه رو نداره اما در جای دادن اقتصاد در درون داستان تبحر خاصی داره، فروشنده، خوشه های خشم، موش ها و آدم و گتسبی. این کتاب بیانگر نظام اقتصادی است که اخلاقیات در آن جای چندانی نداره جماعتی که برای جشن همواره حاضر اند اما برای غیبت در مراسم خداحافظی همیشگی با میزبان، بهانه ای در آستین دارند!

اولاش که متوجه کلیت قضیه شدم که سالها پیش دختره پسره رو ول کرده و ازدواج کرده و… فک کردم شبیه یکی از داستان کوتاهای جومپا لاهیری باشه ولیییی دیدم نه خیلی قشنگ تر و هیجان انگیز تر و خاص تر از اونه که اصن مقایسه غلطیه (البته من ترجمه کریم امامی رو خوندم) با اینکه به قول یکی از کامنتا گنگ بود ولی شیرین بود و با نقد آخر شیرین تر هم شد، کلی جمله های زیبا داشت ک بهشون اشاره شده ولی جمله ای ک من عمیقا درکش کردم و درسته درست بود این بودش: هیچ اغتشاشی مثل اغتشاش فکری یک مغز کوچک نیست! کلا میتونم بگم شاید شاهکار نباشه ولی روایت حقیقتا خواندنی ای داره برخلاف نظر شما=))

از معدود کتاب‌هایی که فیلمش قشنگ‌تر بود. خود کتاب یه خرده گنگ بود. جوری که وقتی نقد پایانی کتاب رو خوندم، تازه لذتش رو چشیدم. ولی در کل دوستش داشتم.

تو فیلم برخی وقایع به طور کلی حذف شده بود

کاش از طرف خودتون به هر کتابی که معرفی میکنید هم امتیاز بدید. مثل بعضی مواردی که دارید توی سایت

برای هر کتابی نمی تونیم از امتیاز نقد و بررسی استفاده کنیم اما سعی می کنیم برای اکثر کتاب های مهم این کار رو انجام بدیم – حتما در آینده نزدیک در مورد این کتاب هم یک معرفی دوباره خواهیم داشت.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه

ما در وب‌سایت معرفی کتاب کافه‌بوک اعتقاد داریم که باید کتاب خوب خواند و به همین خاطر در انتخاب آن به شما کمک می‌کنیم. هدف نهایی ما ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی است.

 

گتسبی بزرگ (به انگلیسی: The Great Gatsby) فیلمی است به کارگردانی باز لورمن، محصول سال ۲۰۱۳ سینمای آمریکا و استرالیا[۲] که بر پایه رمانی با همین نام به قلم اف. اسکات فیتزجرالد ساخته شده است. لئوناردو دی‌کاپریو، توبی مگوایر، کری مولیگان، جوئل اجرتون و الیزابت دبیکی در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند.[۳] این فیلم زندگی جی گتسبی یک میلیونر و همسایه‌اش نیک را روایت می‌کند.

با وجود این که منتقدان نظرات متفاوتی راجع به این فیلم داشتند، اما مخاطبان از آن راضی بودند[۴] و حتی نوهٔ فیتزجرالد گفت که «[اگر اسکات زنده بود] به این فیلم افتخار می‌کرد».[۵] در هشتاد و ششمین دوره جوایز اسکار این فیلم نامزد دریافت جوایز بهترین طراحی صحنه و بهترین طراحی لباس شد که هر دوی آن‌ها را برد.

شروع ساخت این فیلم در ۵ سپتامبر ۲۰۱۱ در سیدنی آغاز شد.[۶] و زمان اکران آن دسامبر ۲۰۱۲ اعلام شد اما در ۶ اوت ۲۰۱۲ اعلام شد فیلم در تابستان ۲۰۱۳ اکران خواهد شد.[۷] در سپتامبر ۲۰۱۲ اعلام شد فیلم در تاریخ ۱۰ می ۲۰۱۳ در جریان ۶۶امین دوره فستیوال فیلم کن اکران خواهد شد.[۸] اکران این فیلم در سینماهای ۳بعدی و ۲بعدی صورت گرفته است.

نیک (توبی مگوایر) فردی است که برای ادامهٔ زندگی و ایجاد موقعیت‌های جدید شغلی از غرب آمریکا به نیویورک آمده و در مجاورت خانهٔ مرد ثروتمندی به نام جی گتسبی (لئوناردو دی‌کاپریو) اقامت کرده است و در ادامه شاهد اتفاقات عجیبی در خانهٔ همسایه‌اش می‌شود. گتسبی، هر شب مهمانی‌های پرسروصدا و گران‌قیمتی برگزار می‌کند که مهمانان بسیار زیادی در آن رفت‌وآمد دارند. نیک، که بی‌میل به ورود به این دنیای پرزرق‌وبرق است، در نهایت کارت دعوتی به او داده می‌شود و این باعث آشنایی او با گتسبی بزرگ می‌شود.

نیک پس از مواجهه با گتسبی، متوجه می‌شود که وی این جشن‌های پرهزینه را تنها به دلیل جلب توجه معشوقه‌اش به نام دِیزی بیوکَنن (کری مولیگان) ترتیب می‌دهد تا شاید بتواند به این واسطه، دوباره او را ببیند. البته معشوقهٔ جناب گتسبی، همسرِ دوستِ نیک کاروی به نام تام بیوکَنن (جوئل ادگرتون) و همچنین دختر عموی او است که وی از طبقهٔ ثروتمند آمریکا محسوب می‌شود. گتسبی و تام، رابطهٔ خوبی با هم ندارند و این اختلاف گاهی به‌صورت علنی مطرح می‌شود. رابطهٔ میان تام و دِیزی هم تعریف چندانی ندارد. این دو مدت‌هاست که از یکدیگر خسته شده‌اند و حالا تام معشوقه‌ای در شهر به نام میرتل (آیسلا فیشر) دارد که او هم همسر یک مکانیک از طبقهٔ پایین جامعه است! در این میان، نیک که با دِیزی و گتسبی رفت‌وآمد دارد، ترتیب ملاقات این دو را می‌دهد و به‌زودی رابطهٔ عاشقانهٔ این دو آغاز می‌شود، اما…

اسکات فیتز جرالد یکی از نویسندگان معروف قرن بیستم در آمریکا بوده که استعداد نویسندگی او از دوران کودکی سرچیمه گرفته است. اسکات فیتز جرالد در سال 1896 در شهر سن پل در ایالت منوزوتا بدنیا می آید. خانواده او کاتولیک ایرلندی، پدرش اهل جنوب و مادرش از خانواده بورژوا بوده است. کودکی او بین دو جبهه متضاد یعنی پدری اصیل و ضعیف و شکست خورده و مادری موفق سپری شده است. اسکات در سن 12 سالگی اولین داستان کوتاه خود را نوشته و در روزنامه مدرسه اش و در 14 سالگی نیز یک نمایشنامه تئاتر را به چاپ می رساند. او با زحمات فراوان خانواده در سن 17 سالگی وارد دانشگاه پرینستون شده ولی به دلایل بسیاری در تحصیل موفق نمی گردد و پس از سه سال بدون دریافت مدرک، دانشگاه را ترک نموده و به عنوان سرباز در سال 1917 به شهر آلاباما فرستاده می شود و در طی مرخصی هایش با دختری به نام زلدا آشنا می گردد و بعدها زلدا به عنوان نماد تمام زنهای داستان اسکات ایفای نقش می نماید، زنی که همه نگاه ها را به خود جلب می نماید.


با اتمام جنگ در سال 1918، رویای قهرمانی اسکات نیز فروریخته و خدمت وظیفه اش در سال 1919 تمام می شود. در طی این سالها به دلیل پاسخ منفی زلدا به علاقه اسکات، افسرده شده و به الکل رو می نهد ولی پس از مدتی با ترک الکل به خانه پدری خود بازگشته و به نوشتن ادامه می دهد و اولین رمانش را به نام “آن سوی بهشت” جهت چاپ برای ناشر ارسال می نماید که قبول می شود و با فروش عظیم این رمان، اسکات به پول و ثروت فراوانی دست می یابد و در این زمان است که زلدا تقاضای ازدواج او پذیرفته و درسال 1920 دخترش به نام اسکاتی بدنیا می آید.

رمان «خوشبختان و نفرین شدگان» در سال 1922 منتشر می شود و خوب به فروش می رود. این رمان به اصطلاح رمان نیویورکی اوست و درباره جوانی و ثروت و بی خبری و بالاخره زوال و تا حدی اتوبیوگرافیک می باشد. قهرمان داستان «گلوریا» خطوط شخصیتی “زلدا” را دارد و «آنتونی» قهرمان مغلوب است و آنها جوانی خود را بین «هتل ریتس» و «هتل پلازا»تلف می کنند. آگاهی و بیداریشان موقعی است که «نفرین شدگانی» بیش نیستند!نویسنده ی گتسبی بزرگ

اسکات در طی سال های 1922-1923 به دلیل نیاز مالی شدید تعدادی زیادی داستان کوتاه می نویسد. در سال 1924 اسکات به همراه خانواده به فرانسه مهاجرت کرده و ویلایی باشکوه که بعدها آن را در رمان خود به نام “گتسبی بزرگ” توصیف می نماید. خانواده جرالد سه سال در فرانسه اقامت داشتند و دو رمان بزرگ او در همان جا قلم می خورد. رمان «گتسبی بزرگ»  که طرح آن را در ویلای «لونگ آیسلند» ریخته بود بالاخره در «آنتیب»، شهری درجنوب فرانسه تمام می شود و در اوایل 1925 منتشر می شود. این رمان در آن زمان فروش خوبی نداشته و اسکات نیازهای مالی خود را از طریق داستان های مالی خود برآورده می نماید.

اسکات فیتز جرالد در مورد رمان گتسبی بزرگ می گوید: «من، گتسبی بزرگ را در زمان یک سرخوردگی و درد آلودگی از درون خودم کندم و بیرون آوردم». اشاره  او به رابطه  زودگذر و نیمه عاشقانه ایست که بین همسرش و خلبانی فرانسوی به وجود آمده و او را در بحرانی عمیق و احساسی فرو برده بود. مشروب خواری او به دلایل خانوادگی افزایش یافته ولی باز به نوشتن ادامه می دهد. «اسکات» خود در این مورد می نویسد: سالی است مهمل و پوچ و خجالت آور که سلامتی را از دست داده و از خود بیزار شده ام…».

او در سال 1927 به آمریکا باز می گردد و با هنرپیشه جوانی اشنا می گردد و هردو قهرمان رمان های آتی خواهند شد.

در این میان «زلدا» در رقابت و حسادت نسبت به همسرش شروع به نوشتن مقاله و داستان کوتاه می کند و روزنامه ها و مجلات نیز به خاطر شهرتشان آنها را چاپ می کنند. او در ضمن به فعالیت های متعدد دیگر از جمله رقص و نقاشی و… می پردازد و مطلقا روی هیچ چیز تمرکز نداشته و در این سرخوردگی باز تصمیم می گیرند به فرانسه برگردند، یکی به خاطر مدرسه های رقص کلاسیک مشهور پاریس و دیگری برای دستیابی به تمرکز و آرامش و پرداختن به رمان نیمه تمامش. در همین دوران رفتارهای «زلدا» بیش از پیش تغییر می کند. ساعت های طولانی به تمرین رقص می پردازد. به اطرافیان خود مشکوک است و این به منزوی شدنش منتهی می شود. بی خوابی و نگرانی قوایش را تحلیل می برد و دیگر به زندگیش نمی رسد و در سال 1930 به دلیل اختلال های عصبی و بیماری های روحی دست به خودکشی ناموفق می زند و اسکات او را در کلینیکی در سوییس بستری می نماید. زلدا با تشخیص بیماری شیزوفرنی بیش از یک سال در آن بیمارستان بستری می ماند و در همنجا دچار بیماری پوستی اگزما می گردد ولی پس از مدتها بهبود می یابد ولی پس از مرگ پدرش بیماری او عود می کند و دوباره در بیمارستان بستری می گردد و پس از بهبودی به نوشتن رمان خود می پردازد، رمانی که یک «زندگی نامه خود نوشت» است. در تحریر این رمان از بسیاری از نوشته های همسرش بهره می برد و بعضی ها آن را نوعی کپی و رقابت با همسرش می دانند. این رمان در سال 1932 تحت عنوان «این والس را با من برقصید» منتشر می شود.

فیتز جرالد» علی رغم این که در طی این سال ها غرق در مشکلات خانوادگیش بوده و زیر بار سنگین هزینه های بیماری همسرش و خرج تحصیلات دخترشان «اسکاتی» و قرض های مختلف، احساس خرد شدن می کند، چهارمین رمان خود را که حدود نه سال پیش طرح آن را در سواحل آبی مدیترانه در جنوب فرانسه ریخته بود به نام «لطافت شب» به اتمام می رساند و منتشر می کند. این رمان که دومین شاهکار او محسوب می شود، رمانی کامل است که گذر زمان و فانی بودن عمر و عشق و دوستی و جذابیت و افسونگری و بالاخره تم پول و ثروت را که ابزار رابطه ی نامطمئن بین بسیاری از انسان ها است؛ مطرح می کند. خود او پس از انتشار آن در سال 1934 می گوید:« به لحاظ روحی و جسمی تهی و خسته شده ام، دیگر جانی برایم نمانده است!». یکی از نزدیکانش در این دوره او را شبیه یک «بچه ی پیر شده» می بیند. 

سال های سی و پنج و سی وشش با فقر و بیماری و نا امیدی همراه هستند. چندین بار بستری می شود و بارها تصمیم به ترک اعتیاد به الکل را می گیرد ولی موفق نمی شود. در ژورنال خود به این شکل از این روزها یاد می کند: «رمان تمام شده، زلدا از دست رفته است ولی بیماری حضور دارد، دوران مشکل تری یواش یواش شروع می شود».

در این مرحله همه حواس و انرژی و عشقش را برای آخرین رمانش به کار می برد ولی متاسفانه در اوایل پاییز همان سال است که سکته قلبی می کند و زمین گیر می شود و نیاز به مواظبت دارد. او در منزل جدید کاملا استراحت می کند و فقط اجازه دو ساعت کار روزانه برای اتمام رمانش «آخرین نواب» را دارد. رمان پیش می رود ولی متاسفانه ناتمام می ماند. روز بیست و یکم دسامبر چون «اسکات» احساس بهبودی زیادی دارد به تئاتر رفته و شام را در رستورانی صرف می کند، ولی نمی داند که این آخرین شام است زیرا در نیمه شب «فیتز جرالد» در 44 سالگی فوت می کند. در آخرین صورت حساب بانکی او فقط 13 دلار پول موجود است.

هشت سال بعد یعنی در سال 1948 همسرش «زلدا» در آتش سوزی بیمارستانی که در آن بستری بود فوت می کند. در سال 1950 دخترش «اسکاتی» نوشته ها و آرشیوهای پدرش را به دانشگاه «پرینستون» هدیه می کند و این هم از بازی های روزگار است!! امروز چندین رمان او به خصوص «گتسبی بزرگ» در دبیرستان ها و دانشگاه ها تدریس می شوند و هر ساله سیصد هزار جلد از آثار او به فروش می روند.

قوه تخیل رمانتیک اسکات فیتز جرالد بسیار قوی بوده است و به تعبیر خودش یک حساسیت مضاعف به پیمان‌های زندگی داشته است. رویدادهای زندگی شخصی او به عنوان کشمکشی برای درک این پیمان‌ها به نظر می‌رسد.  داستان کوتاه مورد عجیب بنجامین باتن که بر اساس آن فیلمی به همین عنوان ساخته شده است از مشهورترین داستان‌های کوتاه او است و کتاب‌هایی مانند گتسبی بزرگ، لطیف است شب، بازگشت به بابیلون،زیبا و ملعون و این سوی بهشت از این نویسنده به فارسی ترجمه شده‌اند.

گتسبی بزرگ رمان مشهور آمریکایی است که در سال 1925 برای اولین بار منتشر شد که اوایل چندان مورد استقبال واقع نشد ولی پس از چندسال به یکی از مهم ترین رمانهای ادبیات آمریکا تبدیل شد.

راوی داستان، مردی به نام نیک کراوی است که برای کار به نیویورک آمده است و در محله ای به نام وست اگ خانه ای اجاره می کند که محله ثروتمندان است که با ولخرجی های بسیار ثروت خود را به نمایش می گذارند. در همسایگی نیک مردی به نام گتسبی زندگی می کند که در امارت بزرگ خود مهمانی های باشکوهی برگزار می کند و تمام ثروتمندان در آنجا جمع می شوند.

کشف شخصیت گتسبی و کارهای او یکی از مواردی است که خواندن این کتاب را جذاب می‌کند. مخصوصا که در ابتدای رمان هیچ خبری از گتسبی نیست و خواننده با خود فکر می‌کند که گتسبی قرار است چگونه و به چه شکل وارد داستان شود.

گتسبی، پسری است از یک خانواده‌ فقیر که در طی جریانات جنگ جهانی اول عاشق دختری از طبقه‌ ثروتمند به نام دیزی می‌شود. گتسبی دیوانه‌وار دیزی را دوست دارد ولی او بعد از رفتن او به جنگ با فرد دیگری ازدواج می‌کند و بعدها که گتسبی برمی‌گردد، ترتیب دیدار دوباره او را می‌دهد و همین سرآغازی برای بخش دوم داستان می‌شود.

نیک دختر عمویی به نام دیزی دارد که با همکلاسی نیک ازدواج کرده است به نام تام بیوکنن و در رفت و آمد با آنها، نیک با دختر زیبا و جوانی به نام جوردن بیکر آشنا می شود. رابطهٔ بین نیک و جردن صمیمی‌تر می‌شود و او از زندگی و ازدواج دیزی و تام برای نیک می‌گوید. از این‌که تام معشوقه‌ای دارد به نام میرتل که در محله‌ای صنعتی و پایین شهر زندگی می‌کند و زن کارگر پمپ بنزینی به نام ویلسون است. تام ابایی از آشکار کردن این رابطه برای نیک ندارد چنان‌که روزی او را همراه میرتل به آپارتمان مخفی‌اش در نیویورک می‌برد.

داستان از جایی هیجان انگیز می شود که دیزی و گتسبی در یک ماشین و نیک و جردن و تام با ماشین دیگری عازم می‌شوند. وقتی که برای بنزین زدن توقف می‌کنند متوجه می‌شوند که ویلسون به خیانت همسر خود پی برده و می‌خواهد از آن منطقه برود. تام که به پیشینه گتسبی پی‌برده است، او را به مسخره می‌گیرد و گتسبی هم که از عشق دیزی نسبت به خود مطمئن است با او بحث می‌کند. اما دیزی که تا آن روز عاشق گتسبی بوده با شنیدن این صحبت‌ها و پی بردن به حقیقت دوباره، خود را به تام نزدیک می‌کند. تام که دیزی را خوب می‌شناسد آن‌ها را مجبور می‌کند که با ماشین گتسبی به خانه باز گردند تا ثابت کند که او درحد و اندازه‌ای نیست که رابطه‌اش با دیزی او را ناراحت کند.

بعد از رفتن آن دو، نیک و جردن و تام هم رهسپار خانه می‌شوند اما در مسیر روبروی پمپ بنزین با جمعیتی روبرو می‌شوند و می‌فهمند که تصادفی اتفاق افتاده و میرتل(معشوقه تام) کشته شده است. مغازه داری که شاهد ماجرا بوده به آن‌ها می‌گوید که یک ماشین زرد بزرگ به میرتل زده و فرار کرده است. آن‌ها می‌دانند که این ماشین متعلق به گتسبی است. وقتی به خانه می‌رسند، نیک، گتسبی را می‌بیند که پشت بوته‌ها مخفی شده و نگران است که تام بلایی سر دیزی بیاورد و به او می‌گوید که دیزی در هنگام تصادف پشت فرمان بوده اما او حاضر است مسؤولیت آن را بپذیرد.

نیک به خانه می‌رود اما شب را نمی‌تواند بخوابد و صبح دوباره به دیدن گتسبی می‌رود. او به نیک می‌گوید که شب تا سحر را در خانه‌ دیزی مخفی شده بوده تا اگر تام با او دعوا کرد و دیزی بیرون آمد او را ببیند اما هیچ اتفاقی نیافتاده بود. از سوی دیگر ویلسون که می‌خواهد انتقام قتل همسر خود را بگیرد پیش خود مطمئن می‌شود که قاتل او همان کسی است که با او رابطه داشته، پس پیش تام می‌رود چون می‌داند که او صاحب ماشین زرد رنگ را می‌شناسد و از سویی او بعد از کشته شدن میرتل به صحنه رسیده بوده و خود نمی‌تواند آن مرد ناشناس باشد. تام صاحب ماشین را به ویلسون معرفی می‌کند و او به سراغ گتسبی می‌رود و پیش از آن‌که گتسبی خود را در استخر خانه غرق کند، با شلیک گلوله می‌کشد و بعد هم خودکشی می‌کند.

نیک با خود می‌اندیشد که همان‌طور که عشق گتسبی به دیزی به خاطر بی‌صداقتی و تلاش او برای پولدار شدن بی‌ارزش شد، رویای آمریکایی ِ به کمال رسیدن و خوشبخت شدن نیز تبدیل به حرص و طمع برای پول شد و به زوال رفت. هرچند آن چه گتسبی را بزرگ کرده است، تلاش‌هایش برای تحقق بخشیدن به رؤیایش بود اما عصر رؤیاها و آرزومندی-چه رویای رسیدن به عشق و چه رویای آمریکایی- دیگر به پایان رسیده است. با از ميان رفتن گتسبي، تام و ديزی(قاتل حقيقی) هم به خانه بر می گردند .

رمان گتسبی بزرگ قبل از آنکه اثری ادبی باشد، به نقد و توصیف جامعه زمان خویش می پردازد که به عصر جاز معروف است و رمان فوق به نوعی دست به روانشناسی ملی زده است. اکثر رمان ها و قهرمانان دهه 30 آمریکا عاصی و یاغی بوده و به دلیل ورود به عصر جدید از پا درآمده اند. رمان گتسبی بزرگ نیز در همان دوران نوشته شده زمانی که نویسنده فقط 29 سال داشت و شرایط آن زمان آمریکا را به خوبی درک کرده بود.

از طرفی این رمان ماجرای جوانمردی و مهربانی است و این رمان شبیه زندگی خود نویسنده بوده و از نظر منتقدین این رمان، کتابی است که هرکسی قبل از مرگ باید بخواند.

رمان گتسبى بزرگ، به انتقاد از طبقه مرفه و ثروتمند آمریکا می پردازد و شخصیت هایی که در این داستان توصیف می شوند، جامعه امریکای پس از جنگ جهانی اول هستند که رویای مهاجرت از این کشور را داشته و وضعیت شان روز به روز بدتر می گردد.

از دید این رمان، جهان، مثل یک ميهمانى”پرسروصدا” است که آغازى خوش، اما پایانى بد و ناخوش دارد و درست مانند خود زندگى، یک “جریان نابود کننده” است و “گناهكار” هیچ وقت از مكافات معصيت‌های خود نمی تواند بگریزد. این رمان، داستان ثروتمندان بدبختى در نیویورک است که به یکدیگر چسبیده و در زمان ناراحتی در کنار هم نیستند. اسکات فیتز جرالد توانسته ثروتمندان امریکا را نقد کند چون با آنها زندگی کرده است و رمان گتسبی بزرگ، مظهر دوران رونق اقتصاد آمریکا بوده که در سال مرگ نویسنده، خلق شده است.

گتسبی بزرگ سندی است دال بر این حقیقت بدیهی که نمی‌توان عشق را با پول خرید. شاید داستان رمان گتسبی بزرگ بدبختی آدم ها است اما نه آدم های تهیدست و فقیر، داستان به جان هم افتادن ثروتمندانی است که سعی فراوانی برای ثروت های خود انجام داده اند.

شخصیت های رمان گتسبی بزرگ کمابیش همه در تکاپو برای بالا رفتن از طبقات اجتماعی هستند. همه در تلاش اند که افرادی پولدار و ثروتمند باشند. این شاید یکی از پیامدهای جوامع سرمایه داری و اقتصادهای بیمار است که به گونه ای طبقه حاکم سعی می کنند که ارزش هایی بوجود بیاورند تا توده مردم همواره تلاش کنند که خود را به آن ارزش ها برسانند. این موضوع تنها مربوط به آمریکا و یا دهه بیست میلادی نیست.

براساس این رمان یک فیلم هم با بازی لئوناردو دی‌کاپریو ساخته شده است. معمولا فیلم‌هایی که از روی کتاب‌ها ساخته می‌شوند زیاد دیدنی و جذاب نیستند اما فیلم گتسبی بزرگ از معدود فیلم‌هایی است که به خوبی کتاب و یا حتی از کتاب بهتر است.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

وبسایت

دکتر رستمی عمده فعالیت های درمانی خود را به مشاوره طلاق، خیانت های زناشویی، زوج درمانی، افسردگی و مدیریت خشم و عصبانیت و نیز مقابله با استرس و اضطراب اختصاص داده است.

تهران | خیابان دولت | بلوار کاوه شمالی | نبش بهار جنوبی | ساختمان آکسا | طبقه یکم | واحد یکنویسنده ی گتسبی بزرگ

02126603804

02122618001

02122618005

 

شنبه تا چهارشنبه : 13:00-23:00

“گتسبی بزرگ” نام رمان مطرح و مشهوری از “اسکات فیتز جرالد” نویسنده آمریکایی است که در سال ۱۹۲۵ برای اولین بار منتشر شد. داستان این کتاب در ابتدای دهه ی بیستم میلادی در نیویورک و لانگ آیلند اتفاق می افتد. این رمان در زمان انتشار چندان از استقبال خوبی برخوردار نشد اما پس از چند سال “گتسبی بزرگ” تبدیل به یکی از مهم ترین رمان های ادبیات آمریکا شد.

رمان گتسبی بزرگ The Great Gatsby نام اثر مطرح و مشهوری از اسکات فیتز جرالد F. Scott Fitzgerald نویسنده آمریکایی است که در سال ۱۹۲۵ برای اولین بار منتشر شد. داستان این کتاب در ابتدای دهه ی بیستم میلادی در نیویورک و لانگ آیلند اتفاق می افتد. این رمان در زمان انتشار چندان از استقبال خوبی برخوردار نشد اما پس از چند سال رمان گتسبی بزرگ تبدیل به یکی از مهم ترین رمان های ادبیات آمریکا شد. در ادامه با تحلیل رمان گتسبی بزرگ با نت نوشت همراه باشید.

بیشتر بخوانید: داستان کوتاه سه ساعت بین دو پرواز اثر اف اسکات فیتزجرالد

در آغاز تحلیل رمان گتسبی بزرگ The Great Gatsby باید گفت این اثر شاید قبل از آن که اثری ادبی باشد به نوعی جامعه ی معاصر خویش را نقد و توصیف می کند. داستان در زمانی که “عصر جاز” مشهور است، روایت می شود. در رمان گتسبی بزرگ بیش از هر چیز ابتدا خواننده با سبک زندگی آمریکایی آشنا می شود. “گتسبی بزرگ” شاید به نوعی دست به روانشناسی ملی رده است.

بیشتر بخوانید: رمان تصرف عدوانی نوشته لنا آندرشون ، سینه خواهم شرحه شرحه از فراقنویسنده ی گتسبی بزرگ

در تحلیل رمان گتسبی بزرگ می توان گفت در نظر اول، یک داستان عاشقانه است. شخصیت اصلی داستان رمان گتسبی بزرگ مردی به نام “جی گتسبی” است. او ماجرایی عاشقانه را از سر گذرانده و به نوعی دچار شکست عاطفی شده است. او به تازگی به محله ای آمده است و میهمانی های بزرگی را برگزار می کند. او کمی مرموز به نظر می آید و یکی از دلایلش نامعلوم بودن ثروت بسیار او است.

اما این تمام ماجرا نیست. “گتسبی” به نظر می رسد به قصد چیز مهمی به این محل آمده است. تا اینجای داستان شاید به نظر برسد که این داستان عاشقانه ای که عاشق قدیمی معشوقش را پیدا می کند، به نظر خواننده اتفاقی تازه و شگرف نباشد. اتفاقی که رمان گتسبی بزرگ را به یکی از مطرح ترین رمان های ادبیات جهان تبدیل می کند، شاید ابعاد وسیع دیگر این رمان است.

در تحلیل رمان گتسبی بزرگ می توان گفت جهان داستان این رمان شاید مانند مهمانی های بزرگ گتسبی پر سر و صدا است و ظاهری پیروزمند و خوش دارد اما از درون به نوعی پوک و متزلزل است. این فضا بی شباهت به آمریکای دهه ی بیست نیست. ارتباط آدم ها، عشق، ثروت و همه ی عوامل به نوعی در ارتباط با یکدیگر و همینطور در ارتباط با اوضاع آمریکا در آن زمان است. آدم ها مرتکب جرم و اشتباه می شوند اما ممکن است یک بی گناه تاوان آن را پس بدهد، کسی در عشق شکست خورده است و خود را محقق می داند که مرتکب هر کاری برای بدست آوردن ثروت انجام دهد.

بیشتر بخوانید: رمان غول مدفون نوشته‌ی کازوئو ایشی گورو

داستان شاید داستان رمان گتسبی بزرگ بدبختی آدم ها است اما نه آدم های تهیدست و فقیر، داستان به جان هم افتادن ثروتمندانی است که سعی فراوانی برای ثروت های خود انجام داده اند. داستان از زبان “نیک کراوی” روایت می‌ شود و “گتسبی” همسایه ی نیک است. نیک مانند بیشتر آثار کلاسیک نقش دانای کل را نیز در داستان ایفا می کند. نیک در زمان حادثه ی اصلی داستان نیز حضور دارد. اما نیک هرگز لب به سخن نمی گشاید و شاید این یکی از ظریف ترین عناصر داستان باشد.

راوی در داستان وجود خارجی دارد اما چندان دخالتی در کل ماجرا و حادثه ی اصلی ندارد. شاید یکی دیگر از اصلی ترین بن مایه های رمان گتسبی بزرگ تنش جدال طبقاتی است و ماموریت مایوسانه گتسبی بالا رفتن از پله ترقی اجتماعی است. بالا رفتنی که در نهایت “سقوط” است. شخصیت های رمان گتسبی بزرگ کمابیش همه در تکاپو برای بالا رفتن از طبقات اجتماعی هستند. همه برآنند که افرادی پولدار و ثروتمند باشند. این شاید یکی از پیامدهای جوامع سرمایه داری و اقتصاد های بیمار است که به گونه ای طبقه ی حاکم سعی می کنند که ارزش هایی بوجود بیاورند تا توده ی مردم همواره تلاش کنند که خود را به آن ارزش ها برسانند. این موضوع تنها مربوط به آمریکا و یا دهه ی بیس میلادی نیست.

بیشتر بخوانید: رمان مردی به نام اوه نوشته‌ی فردریک بکمن

شاید تمام نشدن ماجرا است که رمان گتسبی بزرگ را رمانی تازه، همیشگی و جهانی نگه می دارد. گتسبی و بیشتر شخصیت های دیگر که از طبقات پایین جامعه هستند تلاش می کنند بعنوان شاخص های موفقیت به حصول پول و ثروت بپردازند که همان تلاش به شکست آزروهای آن ها و همچنین از دست رفتن ارزش های انسانی می شود.

رمان گتسبی بزرگ با ترجمه ی “کریم امامی” توسط انتشارات “نیلوفر” در ایران به چاپ رسیده است.

رمان گتسبی بزرگ The Great Gatsby نام اثر مطرح و مشهوری از اسکات فیتز جرالد F. Scott Fitzgerald نویسنده آمریکایی است

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

اگر جوابی برای دیدگاه من داده شد مرا از طریق ایمیل با خبر کن

وب‌سایت



Current ye@r *


Leave this field empty

2+ سرگذشت ندیمه The Handmaid’s Tale نام سریالی است که بر اساس رمانی به همین نام نوشته‌ی مارگریت اتوود ساخته شده است….

2+ Galaxy Note 10 Plus آخرین پرچمدار سری نوت کمپانی سامسونگ می‌باشد که در اوایل آگوست ۲۰۱۹ (اواسط مرداد ۹۸) به طور…

حمایت شده توسط: 6+ متری شیش و نیم به نویسندگی و کارگردانی سعید روستایی و تهیه کنندگی سید جمال ساداتیان و گروه…

2+ فیلم روزی روزگاری در هالیوود Once Upon a Time In Hollywood نهمین ساخته‌‌ی کوئنتین تارانتینو Quentin Tarantino در مقام کارگردان می‌باشد….

2+ فیلم رستگاری در شاوشنگ (با نام اصلی: The Shawshank Redemption) به کارگردانی فرانک دارابونت Frank Darabont و نقش آفرینی به یادماندنی تیم…

2+ امروزه در مکالمات انسان‌ها کلمات تنها پاسخگوی تمامی نیازها نیستند؛ خوشبختانه یا متاسفانه…

2+ آزمون حیوانات یا تست روانشناسی حیوانات یک راه ساده و تفننی جهت شناخت…

2+ در سال ۲۰۰۰ روان شناسان ژاپنی آزمونی به نام آزمون شخصیت مکعب را…

2+ مساله هوش کودک دغدغه بسیاری از والدین امروزی است. هیچ پدر و مادری…

2+ شاید شما نیز بخواهید ویژگی افراد باهوش را بدانید. بیشتر مردم می‌کوشند تا…

Copyright © 2019 – Netnevesht


نام کاربری


رمز عبور

مرا به خاطر داشته باش

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

نویسنده ی گتسبی بزرگ


نام کاربری یا ایمیل:


ورود| ثبت نام

املی نوتوم: «تشنه» مهم‌ترین کتاب من است

جوخه الحارثی: ادبیات ما را به تفکر درباره تاریخ و گذشته وادار می‌کند

رولینز: ادیان شکلی از علم هستند/ خود دن براون نظریاتش را قبول ندارد

منابعم بی عیب و نقص هستند

تاریخچه‌ای کوتاه از ادبیات دوره مِیجی ژاپن

نویسنده ی گتسبی بزرگ

زندگی من به عنوان یک موش/اولین کتابی که خواندم

بازگشت نویسنده‌یِ «سکوت بره‌ها» به فهرست پرفروش‌ها

تاریخ خلاصه‌ای از نابخردی‌های انسان است

ساخت کتابفروشی مارپیچ چینی با الهام از کوهستان

فلسفه باید ما را به مفهوم زندگی برساند نه به بی‌مفهوم بودن آن

جعبه جواهرات برای محافظت کتاب‌/ کتابخانه‌ها حافظه تاریخی جهان

تصاویر مغزی دانشگاه تورنتو درباره تاثیر مطالعه بر انسان

بهترین رمان‌هایی که درباره مادران نوشته شده‌اند

قدیسی که مشهورترین نویسنده فرانسه شد

نفرت بازیگر انگلیسی از شرلوک هلمز/حقایقی درباره کتاب دویل

حقایق جالب درباره «شازده کوچولو» که شاید ندانید

«گتسبی بزرگ» شاهکار «فرانسیس اسکات فیتز جرالد» را مرحوم «کریم امامی» به فارسی برگردانده است. این رمان از آثار برجسته ادبیات امریکا در قرن بیستم به شمار می‌رود، اثری کلاسیک که پیوسته تجدید چاپ می‌شود و  توانسته است خوانندگان چند نسل را مسحور خود سازد. کریم امامی  مترجم فارس این اثر، یکی از دقیق‌ترین مترجمان ایرانی است؛ ترجمه‌ی او چند بار تجدید چاپ شده و در هر نوبت، پالوده‌تر و صیقل یافته‌تر از چاپ پیش به خوانندگان عرضه شده است. داستان این رمان شورانگیز از این قرار است: نیک، مرد جوانی که به تازگی فارغ التحصیل شده است، برای پیدا کردن کار به  لانگ آیلند می‌رود. در همسایگی او زوج ثروتمندی به نام‌های دیزی و تام ساکن هستند. نیک به زودی در می‌یابد که مرد مرموز و بسیار ثروتمندی به نام جی گتسبی نیز در نزدیکی آن‌ها زندگی می‌کند. نیک در یکی از مهمانی‌های بزرگ گتسبی با او ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود گتسبی سال‌هاست در پی رویایی دست نیافتنی سرگردان است. رویایی که کم کم موجب بروز اتفاقات تلخی می‌شود… نویسنده در تلاش است اوضاع اقتصادی و اجتماعی آمریکا را در دهه‌ی 1920 ترسیم کند. او داستان آدم‌های تازه ‌به‌ دوران رسیده‌ای را نقل می‌کند که به تدریج دچار فروپاشی و فساد می‌شوند. فیتز جرالد در این رمان با طنزی سیاه و نثری ساده از بین رفتن رؤیای آمریکایی را به تصویر می‌کشد. فیتز جرالد، نوشتن «گتسبی بزرگ» را در سال 1923 آغاز کرد و  پنج بار ناچار به بازنویسی آن شد. شاید قسمت‌هایی از این رمان از زندگی شخصی خود نویسنده الهام گرفته شده باشد. در واقع مشابهت‌هایی بین رابطه گتسبی و دیزی با ماجراهای فیتس جرالد و همسرش زلدا وجود دارد. قسمتی از کتاب را با هم مرور می‌کنیم: «دست‌هایش را در جیب کتش کرد و با اشتیاق دوباره به نظاره پرداخت، انگار که حضور من خدشه‌ای بر شب زنده داری مقدس او وارد می‌آورد. به راه خود رفتم و او را همان جا ایستاده در مهتاب به حال خود رها کردم. دست دادیم و من راه افتادم. هنوز به شمشادهای حصار نرسیده بودم که چیزی را به خاطر آوردم و به عقب برگشتم. از آن سوی عرصه چمنش فریاد کشیدم؛ که «جماعت گندی هستن. شما ارزشتون به تنهایی به اندازه همه اونا با همه.» «گتسبی بزرگ» که امروزه به ‌عنوان اثری کلاسیک در دانشگاه‌های سراسر دنیا تدریس می‌شود را انتشارات «نیلوفر» منتشر کرده است.

بی‌شک یکی از شاهکارهای ادبیات مدرن را باید رمان مشهور گتسبی بزرگ نامید. رمانی که تاکنون به بیشتر زبان‌های زنده‌ی دنیا ترجمه شده است. با هم کمی در مورئ این کتاب می خوانیم:

در خلاصه‌ی داستان آمده است: «نیک کراوی،از اهالی غرب میانه آمریکاست و برای ادامه زندگی به ساحل شرقی آمریکا آمده است. نیک در همسایگی فردی به نام جی گتسبی Jay Gatsby زندگی جدید خود را در غرب آغاز می‌کند. گتسبی بسیار ثروتمند است و بخاطر مهمانی‌های باشکوهی که در خانه اربابی‌اش واقع در لانگ آیلند، «وست اگ»، که در آن روزها کمی از مد افتاده تر نسبت به «ایست اگ» است. برگزار می‌کند شهره خاص وعام است. در مورد ثروت هنگفت او و اینکه این ثروت چگونه بدست آمده است شایعات زیادی بر سر زبان‌ها است. هیچ‌کس چیزی از گذشته وی نمی‌داند. از میان آنهمه دوست و آشنا که هر شنبه در مهمانی‌های با شکوه گستبی حضور می‌یافتند، تنها عده معدودی، از جمله پدر گستبی در مراسم تشییع و به خاک سپردن گتسبی شرکت می‌نمایند. نیک بعد از مرگ گتسبی رابطه‌اش را با تام و دیزی و دیگر دوستانی که بواسطه گتسبی پیدا کرده بود قطع می‌کند و به شهر و دیار خود در غرب میانه آمریکا بازمی‌گردد…»

نویسنده ی گتسبی بزرگ

در نقد کتاب آمده است: «در آن زمان، گتسبی شبیه یادگاری مقدس از دوره ای بود که بیشتر مردم می خواستند آن را به دست فراموشی بسپارند. اما در سال هایی که به دنبال آمد، قصه کم حجم فیتس جرالد از دوره جاز، به عنوان مشهورترین و محبوب ترین رمان در مرکز توجه آمریکایی ها قرار گرفت و این کتاب به چیزی بیش از یک کتاب کلاسیک آمریکایی که به اثری مستند برای تعریف روانشناسی ملی، آفرینش یک اسطوره، و سنگ بنای رویای آمریکایی بدل شد. با این حال تاکنون همه تلاش ها برای اقتباس از آن روی صحنه و پرده سینما، فقط در خدمت تصویر کردن شکنندگی و در عین حال موجب خدشه دار شدن اصل داستان بوده است. واقعیت این است که نثر فیتس جرالد به نوعی موجب ترفیع این روایت غم انگیز و ارتقای آن تا سطح اسطوره شده است. گتسبی بزرگ، در نظر اول، یک داستان رمانتیک است. جی گتسبی ، نه جیمی گتس، پسر فقیری از خانواده ای از غرب میانی است؛ که عاشق دیزی فی ، زنی از کنتاکی می شود و این زمانی است که او در توقفگاه نظامیان در پادگان نیروی زمینی به عنوان افسری جوان در انتظار رفتن به آن سوی دریاها در ماجرای ورود آمریکا به جنگ جهانی اول است. این پیشینه و وقایعی که شبیه زندگی خود گتسبی است، موجب می شود تا او قلب دیزی را تسخیر کند و از او قول بگیرد تا منتظرش بماند. اما همانطور که ماه ها می گذرد، وفاداری دیزی دچار نوسان می شود و او سرانجام با تام بیوکنن از شیکاگو که مردی بسیار ثروتمند است ازدواج می کند. »

داستان‌های فیتز جرالد بیشتر درباره طلاق، افسردگی، روزهای تنهایی و شب‌های طولانی یا بچه‌هایی که نمی‌توانند وارد کالج شوند یا در طول «رکود بزرگ» شغلی بیایند، بود. فقر مردم «نیویورک»، که «فیتزجرالد» علاقه زیادی به آن داشت، ذهن او را به شدت مشغول کرده بود. تلاش می‌کرد پتانسیل‌ها و زشتی‌هایش را نمایان کند. او احساس می‌کرد هر روز پیرتر می‌شود و نه تنها در روزهای طلایی زندگی‌اش بلکه در دنیای مدرن ادبیات به دام افتاده است. . آثار فیتزجرالد نمایانگر عصر جاز در آمریکا است. او به عنوان یکی از نویسندگان بزرگ سده بیستم میلادی شناخته می‌شود. شناخته‌شده‌ترین اثر او رمان گتسبی بزرگ است که اولین بار در سال ۱۹۲۵ منتشر شد. در طی سال های 1920 پدیده ای جالب اتفاق می افتد و آن مهاجرت وسیع آمریکایی ها به اروپاست، از جمله به فرانسه، به طوری که تعداد آمریکایی های مقیم پاریس و فرانسه در آن دوره به 30 هزار نفر تخمین زده می شود. بدون تردید قدرت خرید دلار در به وجود آمدن این پدیده تاثیر فراوانی داشته است ولی برای بسیاری، از جمله هنرمندان و نویسندگان و روشنفکرانی نظیر “همینگوی”، “دوس پاسوس”، “ژولیین گرین” و “فیتزجرالد” و دیگران جو سنگین سیاسی اجتماعی متعصب و ارتجاعی آندره به خصوص پس از وضع قانون منع مصرف الکل است که این مهاجرت ها را دامن می زند، زیرا این ها هیچ کدام ثروتمند نبودند.

فرانسیس اسکات کی فیتزجرالد، زاده ۲۴ سپتامبر ۱۸۹۶ و درگذشته ۲۱ دسامبر ۱۹۴۰ نویسنده‌ی آمریکایی رمان و داستان‌های کوتاه بود. آثار فیتزجرالد نمایانگر عصر جاز در آمریکا است. او به عنوان یکی از نویسندگان بزرگ سده بیستم میلادی شناخته می‌شود. شناخته‌شده‌ترین اثر او رمان گتسبی بزرگ است که اولین بار در سال ۱۹۲۵ منتشر شد. در طی سال های 1920 پدیده ای جالب اتفاق می افتد و آن مهاجرت وسیع آمریکایی ها به اروپاست، از جمله به فرانسه، به طوری که تعداد آمریکایی های مقیم پاریس و فرانسه در آن دوره به 30 هزار نفر تخمین زده می شود. بدون تردید قدرت خرید دلار در به وجود آمدن این پدیده تاثیر فراوانی داشته است ولی برای بسیاری، از جمله هنرمندان و نویسندگان و روشنفکرانی نظیر «همینگوی»، «دوس پاسوس»، «ژولیین گرین» و “فیتزجرالد” و دیگران جو سنگین سیاسی اجتماعی متعصب و ارتجاعی آندره به خصوص پس از وضع قانون منع مصرف الکل است که این مهاجرت ها را دامن می زند، زیرا این ها هیچ کدام ثروتمند نبودند.

به اندازه‌ی طول و عرض (درازا و پهنا) کتاب و ‌مجلات، قطع می‌گویند. استاندارهای قطع برای شناسایی اندازه‌های مختلف و انتخاب بهترین ابعاد برای کتاب یا مجله موثر است.

یکی از قطع‌‌های ‌رایج کتاب با ابعاد تقریبی 15×22 سانتی‌متر.

جلد یا رویه محافظ کتاب، مجله، دفتر، کاتالوگ، صفحه‌ی موسیقی و هر چیز دیگر در برابر آسیب‌های فیزیکی بیرونی است.

اگر جنس جلد کتاب منعطف، نرم و از مقوای نازک باشد، اصطلاحا به آن جلد شومیز گفته می‌شود.

قبلا در این نظرسنجی شرکت کرده‌اید.

ارسال سریع کالای سوپر مارکتی فقط در تهران و کرج امکان پذیر است.

با توجه به محدودیت ارسال، آیا مایل هستید این کالا به سبد خرید شما افزوده شود؟


ط

قیمت قبل از تخفیف : ۰ تومان

۲,۴۰۰ تومان

شما عضو کتابخانه همگانی هستید

نویسنده ی گتسبی بزرگ

رایگان

نویسنده: اسکات فیتز جرالد    

مترجم: نیلوفر شیرازیان    

انتشارات شکیب    

قیمت قبل از تخفیف : ۰ تومان

۲,۴۰۰ تومان

شما عضو کتابخانه همگانی هستید

رایگان



«خلاصه‌سازی» در سراسر جهان پیشینه‌ای بسیار طولانی دارد و مهم‌ترین آثار ادبی جهان به دست نویسندگان و پژوهشگران به صورت خلاصه، بازنویسی شده‌اند. امروز نیز در سینما، تئاتر و حتی بسترهای مختلف ادبی می‌توان ردپای تلخیص و اقتباس را به وضوح دید. اما هدف از خلاصه‌سازی چیست؟ چرا باید خلاصه خواند، در حالی‌که آثار اصلی چیره‌دست‌ترین نویسندگان جهان به راحتی قابل دسترس است؟ چرا باید به متون خلاصه و بازنویسی‌شده‌ رجوع کرد، هنگامی که لذت راستین مطالعه را می توان در قلم بزرگ‌ترین نوابغ جهان یافت؟

در میان تمام آثار ادبی تاریخ، کتاب‌هایی وجود دارند که نامشان به گوش همه‌ی ما آشناست؛ کتاب‌هایی که نه تنها در ادبیات از نقشی غیرقابل‌کتمان برخوردارند، بلکه رد پای آن‌ها در جای‌جای زندگی‌مان به چشم می‌خورد. با این حال در شلوغی و ازدحام کنونی، کم‌تر فرصتی برای مطالعه‌ی این آثار پرحجم اما ضروری دست می‌دهد.

در مجموعه «خلاصه بهترین رمان‌های جهان» قصد ما این است که با بازنویسی امانت‌دارانه این کتاب‌ها، فرصتی برای مطالعه‌ی این آثار فراهم کنیم تا در مدت‌زمانی کوتاه، لذت مطالعه‌ی مهم‌ترین و زیباترین آثار ادبی جهان برای همه فراهم شود. امید داریم که مطالعه‌ی این متون کوتاه، مخاطبان را به مطالعه‌ی متن اصلی کتاب‌ها تشویق کند.

***

«گتسبی بزرگ» مشهورترین اثر اسکات فیتز جرالد(۱۹۴۰-۱۸۹۶)، نویسنده آمریکایی است که اقتباس سینمایی موفقی نیز بر اساس آن انجام شده است. این کتاب درباره روابط اجتماعی و اقتصادی پنهان و زیرزمینی در دوران شکوفایی اقتصادی ایالات متحده می‌پردازد.

در بخشی از خلاصه این رمان می‌خوانیم:

پدرم همیشه می‌گفت: «هر وقت خواستی عیب کسی را بگیری، حواست باشد که شاید فرصت‌های تو را در زندگی نداشته است.»

و این‌گونه بود که من به‌ندرت کسی را مورد قضاوت قرار می‌دادم و این خصلت پای مردم بسیاری را با خلق‌وخوهای غریب به زندگی من باز کرد. با این حال تجربیات بی‌شماری که از کشف مکنونات قلبی عجیب‌ترین انسان‌ها حاصلم شد، من را به این واداشت که برای مدارامنشی حدی قائل شوم. از شرق که بازگشتم، چنان از این تجربیات سرشار و دل‌زده بودم که تصمیم گرفتم گشت‌وگذارهای پرماجرا را کنار بگذارم و از سرک‌کشیدن به اسرار قلبی آدم‌ها دست بکشم.

تنها گتسبی از عکس‌العملی که پیشه کرده ‌بودم معاف بود؛ مردی که صادقانه او را حقیر می‌شمردم، با این حال از شکوهی چشم‌گیر بهره‌مند بود. مردی با سایه‌ای سیاه که در پایان کار درست از آب درآمد.



وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند

اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید

همه ی ما شنیده ایم که “کتاب ها ما را به دنیای خود می برند.” حالا این را هم اضافه کنیم که تجربه نشان داده کتاب ها گاهی ممکن است باعث شوند عاشق شویم

می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.نویسنده ی گتسبی بزرگ

افراد بسیار زیادی اف. اسکات فیتزجرالد را می شناسند و این نویسنده را با لقب «رویاپرداز آمریکایی بزرگ» به یاد می آورند.

نویسنده ی گتسبی بزرگ
نویسنده ی گتسبی بزرگ
0

دوره مقدماتی php

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *