حضرت ختمي مرتبت

دوره مقدماتی php
حضرت ختمي مرتبت
حضرت ختمي مرتبت

چهره ماندگار فلسفه در برنامه معرفت گفت: قابلیت تعقل و خردورزی، بالاترین قابلیت انسان است. قابلیت عقلانی از همه بالاتر است و هرگونه قابلیت دیگر انسان از تعقل سرچشمه می‌گیرد.

به گزارش ایمنا، غلامحسین ابراهیمی دینانی عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران و چهره ماندگار فلسفه در برنامه «معرفت» که از شبکه ۴ سیما پخش می‌شد، در تفسیر قسمت‌هایی از اشعار مصیبت‌نامه عطار نیشابوری اظهار داشت: عطار در این اشعار می‌گوید «فرض عین» به معنای (واجب عینی) که برای نسل بشر تا قیامت لازم است. «فرض عین» را می‌توان در سخنان حضرت ختمی مرتبت شنید؛ به همین دلیل خاتم‌ انبیاء است چون آن چه برای بشر لازم بوده است را تا ابد برای بشر فرموده است.

وی تأکید کرد: دیگر پیامبری بعد از حضرت محمد(ص) نخواهد آمد. در این اشعار، عطار حدیثی از حضرت ختمی مرتبت آورده است که همانطور که ما ختم نبوت را آوردیم و با پیغمبری ما، نبوت پایان یافت، از نظر معنی و کمال انسانی و باطن، اول و نخست هستیم و از نظر زمان و ادوار تاریخی، آخر هستیم.

این استاد دانشگاه افزود: اگر انسان به مقام انسان کامل قائل شود، اینها را خوب می‌فهمد. اگر از ما بپرسند که انسان کیست، جز زندگی معمولی و خورد و خوراک آن چیزی نمی‌فهمیم. روانشناسان چیزهایی را درباره روان آدمی می‌گویند. فیلسوف و عالم هم تا آنجایی که مطالعه دارند، درباره انسان می‌گویند. آیا انسان در همین کارهای روزمره خلاصه می‌شود یا یک باطنی و درونی دارد؟

چهره ماندگار فلسفه ادامه داد: آیا انسان در درون به مرحله‌ای می‌رسد که بگوید بس است؟ درون انسان لایتناهی است. انسان قابلیت‌های زیادی دارد اما قابلیت تعقل و خردورزی، بالاترین قابلیت انسان است. قابلیت عقلانی از همه بالاتر است و هرگونه قابلیت دیگر انسان از تعقل سرچشمه می‌گیرد.

حضرت ختمي مرتبت

دوره مقدماتی php

عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران خاطرنشان کرد: هر انسان در تجربه‌های علمی و در تحولات عقلانی و در تفکرات فلسفی پیش برود، از حس و محسوس بی‌نیاز و خلاص نمی‌شود. انسان با حواس پنج‌گانه سر و کار دارد. شما می‌توانید پله‌های عقلانیت را یکی پس از دیگری به بالا بروید و این راه همچنان ادامه دارد.

وی گفت: یک حرفی در بین حکمای مسلمان، یونان قدیم، ملاصدرا و ابن‌سینا که به آن خیلی اشاره شده است، این است که اگر کسی یکی یا همه ادراکات حسی را از دست بدهد، از بهره‌مندی از عالم عقل و علم و آگاهی بی‌بهره خواهد بود. این حرف نمی‌خواهد بگوید که همه بیداری‌ها در حس است، می‌خواهد بگوید که از حس آغاز می‌شود. اگر شما حواس نداشته باشید و به محسوسات زندگی روزمره توجه نکنید، به معقولات هم نخواهید رسید.

دینانی با طرح این سؤال که چرا قیام حضرت رسول(ص) تا قیامت ادامه دارد؟ گفت: به دلیل معجزه‌اش، معجزه موسی(ع) عصایش بود و تمام شد. معجزه حضرت مسیح(ع) این بود که مُرده زنده کرد و تمام شد، هر معجزه از هر پیغمبر دیگری هم تمام شد؛ من، شما را ارجاع می‌دهم به قرآن کریم است. قرآن کریم معجزه حضرت ختمی مرتبت است، معجزه‌اش در گفتار و کلامش است. این گفتار که در وحی الهی است، از عالم غیب ۱۴ قرن است که در معرض همه متکلمین است و در مقابلش سر تعظیم فرود آورده‌اند و تا قیامت، هر کسی قرآن را بخواند، تواضع خواهد کرد.

عضو انجمن حکمت و فلسفه تأکید کرد: اگر کسی با تعلم و دقت قرآن کریم را بخواند، گاهی یک جمله و آیه کوچک از قرآن کریم، با همه عالم برابر است. آنچنان معنایش ژرف و عمیق است، منتهی باید قرآن را به درستی و آگاهی قرائت کرد.

وی با بیان اینکه انسان دارای فهم است، گفت: حالا فهم بالاتر است یا مفهوم؟ مفهوم چارچوبی دارد ولی فهم همچنان به مفهوم تازه می‌رسد. انسان عاقل کسی است که بین فهم و مفهوم تفاوت قائل شود و بداند فهم غیر از مفهوم است. تفاوت بین فهم و مفهوم را باید بدانیم، اگر ندانیم در مفهوم می‌مانیم.

دینانی خاطرنشان کرد: عطار در اینجا می‌گوید تمام حسن‌های حق تعالی، اسم‌های زیبا، صفات کمالیه، جمالیه و آنچه زیبایی در حق تعالی است، مظهریتش در حضرت ختمی مرتبت است. همه اُسما و حسن‌های حق‌تعالی در وجود حضرت پیاده شده است.

وی در خاتمه ابراز داشت: سایر انبیاء کمالات داشتند و به ظهور رساندند ولی همه آنچه که در باطن بود، به ظهور نرساندند. همه آنچه که در پس پرده غیب بود، به ظهور نرسید. اما حضرت ختمی مرتبت آمد که آنچه را که در پس پرده و باطن است را به ظهور برساند.

جدول سانس ها و ساعت پخش فیلم ها

جدول سانس ها و ساعت پخش فیلم ها

جدول سانس ها و ساعت پخش فیلم ها

جدول سانس ها و ساعت پخش فیلم ها

جدول سانس ها و ساعت پخش فیلم ها

تمامی حقوق این سایت برای خبرگزاری ایمنا محفوظ است

ما و سخن از شمیم خلق نبوی و عطر خوش علوی و توصیف اوصاف ریاحین گلزار فاطمی – سلام الله علیهم اجمعین- بسان کوری را ماند که از درخشش نور، غایبی که از صفای حضور و ذره ای که از بزرگی طور گوید.

کسی که دم زند از فضل بی نهایت او چو مرغکی است که از بحر تر کند منقار1

اما به یاری حضرت حق متعال و توسل به دامان پیغمبر و آل – صلوات الله علیهم- دل به دریا زدیم و پای به صحرای فضائل و گلزار خصائل آنان نهادیم؛ در حالی که ترنّم دلمان این بود:

شاها مـرا به مدح تو لطف تو شد دلیل ور نه چـگونه مــور ز دریا گـذر کند

حضرت ختمي مرتبت

ما را زبان به وصـف تو قاصر بود ولی گنجشگ قدر همت خود بال و پر زند2

مدح حضرت سرور کائنات و سید موجودات – صلی الله علیه و آله و سلّم- تنها از خالق ممکنات زیبنده است که خود داند دست قدرت کاملش چه آفریده، و رحمت شاملش چه پروریده.

ذات قدوس حضرت حق تعالی که دنیای ناپیدا کرانه را به ناچیزی توصیف فرموده که:

قُلْ مَتَاعُ الدُّنْیَا قَلِیلٌ،3 چون در مقام مدح اخلاق حضرت ختمی مرتبت ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ برآید، آن سرور را چنین خطاب کند: (وَ إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ )4 (وَ مَا أَرْسَلْنک إِلا رَحْمَةً لِّلْعلَمِینَ)5 (وَ لَوْ کُنتَ فَظاًّ غَلِیظ الْقَلْبِ لانفَضّوا مِنْ حَوْلِک)6 ما در این نوشتار مختصر به بعضی از جلوه های اخلاق کریمه آن بزرگوار و خاندان طاهرین ایشان – صلوات الله علیهم- اشاره می کنیم و در مجالی دیگر، پنجره ای دیگر از آن نیک منظر، بر روی خود می گشائیم؛ ان شاء الله.

راویان اخبار و ناقلان آثار، آن نور خدا را این گونه دیده اند و این چنین به تصویر کشیده اند:

تجلی خلق آن حضرت – صلی الله علیه و آله و سلّم-

در راه رفتن

«چون راه می رفت، قدم ها را به روش متکبران بر زمین نمی کشید و با تأنّی و وقار، راه می رفت. و چون می خواست با کسی سخن گوید، به روش ارباب دولت به گوشه چشم نظر نمی کرد بلکه با تمام بدن می گشت و سخن می گفت.»7

آری؛ با آن که تمام ملک و وجود، زیر چتر دولت او است، چنان عطر تواضع از گلستان خلق عظیمش فضای هستی را پر کرده است که صاحبان اقتدار چند روزه و عاریتی دنیا را در گرد راهش مدهوش گذاشته است، تا به گوش هوش عالمان صلا زند که دولت حقیقی، رستن از زنجیر و قید دولت و مقام است و آن کس که دولت ناچیز دنیا بر او چیره شود تا آن جا که در راه رفتنش نیز اثر بگذارد، اسیر است نه امیر. این بزرگ سفیر نور آمده است تا زنجیر نار از پای آدمیان بگسلد و بار سنگین وابستگی و تعلقات را از دوششان بردارد که حق تعالی این گونه توصیفش فرمود:

وَ یَضعُ عَنْهُمْ إِصرَهُمْ وَ الأَغْلَلَ الَّتی کانَت عَلَیْهِمْ8.

(و بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آنها بود [از دوش و گردنشان] بر می دارد.)

چون به جانب خود ملتفت می شد تا با کسی سخن بگوید، به روش ارباب دولت، به گوشه چشم نظر نمی کرد؛ بلکه با تمام بدن می گشت و سخن می گفت. در اکثر احوال دیده اش به زیر بود و نظرش به سوی زمین زیاده بود.9 پیوسته سرش در زیر بود و نظر بر روی مردم، بسیار نمی کرد.10

آری؛ آن سروری که پیشوای جنّیان و انسیان و پریان، و راهبر ملکیان و ملکوتیان است و آمده است خلق را تا خالق و آفریدگان را تا آفریدگار در سفری از صبح خلقت تا آن سوی ابدیّت رهنمون باشد، باید هر حرکت و سکونش، گردش چشمانش و حرکت پلک هایش، به میزان حساب و دقت و بر اساس کتاب و حکمت باشد.

اگر قرار است صراط و طریق الی الله، باریک تر از مو و تیزتر از شمشیر باشد که یک لحظه غفلت و یک نگاه شهوت خیز بیجا و نادرست، انسان را به پرتگاه ندامت و حسرت، و قعر چاه ذلّت و خفّت رهسپار کند11، باید راهنمایش دیده ای حق بین و نگاهی حقیقت نگر باشد؛ زیرا نگاه و چشم را اثری عظیم در سرنوشت انسان است؛ چنان که امام اهل یقین و سید الساجدین-علیه السلام- درباره حق چشم می فرماید:

و اما حقّ بصرک فغضّه عمّا لایحل لک و ترک ابتذاله الاّ لموضع عبرة تستقبل بها بصرا أو تستفید بها علما فإنّ البصر باب الاعتبار (و لا قوّة الاّ بالله).12

اما حق چشم تو این است که آن را از چیزی که بر تو حلال نیست فرو بندی، و هرزه و مبتذلش نسازی [و آن را فروبندی] جز آنجا که عبرت آور و موجب بینایی تو باشد یا به وسیله آن از دانشی بهره بری؛ زیرا چشم دروازه عبرت آموزی است (و هیچ توانی [بر اطاعت] جز به کمک خداوند نیست.

آری؛ رسول الله -صلی الله علیه و آله و سلّم- که آوای وحی، او را الگو و اسوه عالمیان معرفی می کند13، حتی نگاهش، درس حکمت و معرفت است و خاندان مطهّر آن بزرگوار نیز برنامه اسلام را برای نگاه کردن انسان و وظیفه این عضو حساس به طور کامل، بیان کرده اند که چکیده و خلاصه ای از آن در رساله های عملیّه فقهای بزرگوار شیعه جلوه گر شده است.14

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. از اشعار عالم کامل، مرحوم ملا محمد طاهر – قدّس سره- در مدح حضرت امیرالمؤمنین – علیه السلام-، منتهی الآمال، ج 1، ص319، ذیل فصل دوم در بیان فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام.

2. دیوان مرحوم وفایی شوشتری قدّس سرّه، ص67، در مدح حضرت ابالفضل العباس – علیه السلام-.

3. نساء، آیه77. (سرمایه دنیا ناچیز است).

4. قلم، آیه4 (به درستی که تو بر اخلاق عظیم و برجسته ای هستی).

حضرت ختمي مرتبت

5. انبیاء، آیه107 (و ما تو را جز رحمت برای جهانیان نفرستادیم).

6. آل عمران، آیه159(و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند).

7. منتهی الآمال، ج1، در تاریخ حضرت ختمی مرتبت ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ ، فصل چهارم، ص 35.

8. اعراف، آیه157.

9. منتهی الآمال، ج1، در تاریخ حضرت ختمی مرتبت ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ ، فصل چهارم، ص 35.

10. همان: 95.

11. کافی، ج2، ص 456، باب انّ ترک الخطیئة… ، ص11.

12. بحار، ج 71، باب جوامع الحقوق،ص11، ذیل حدیث 1 مشهور به رساله حقوق امام سجاد -علیه السلام-.

13. احزاب، آیه21 (لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسولِ اللهِ أُسوَةٌ حَسنَةٌ).

14. رساله توضیح المسائل، احکام نگاه کردن.

  • اداره ثبت شرکتها مشهد
  • ما و سخن از شمیم خلق نبوی و عطر خوش علوی و توصیف اوصاف ریاحین گلزار فاطمی – سلام الله علیهم اجمعین- بسان کوری را ماند که از درخشش نور، غایبی که از صفای حضور و ذره ای که از بزرگی طور گوید.

    کسی که دم زند از فضل بی نهایت او چو مرغکی است که از بحر تر کند منقار1

    اما به یاری حضرت حق متعال و توسل به دامان پیغمبر و آل – صلوات الله علیهم- دل به دریا زدیم و پای به صحرای فضائل و گلزار خصائل آنان نهادیم؛ در حالی که ترنّم دلمان این بود:

    شاها مـرا به مدح تو لطف تو شد دلیل ور نه چـگونه مــور ز دریا گـذر کند

    ما را زبان به وصـف تو قاصر بود ولی گنجشگ قدر همت خود بال و پر زند2

    مدح حضرت سرور کائنات و سید موجودات – صلی الله علیه و آله و سلّم- تنها از خالق ممکنات زیبنده است که خود داند دست قدرت کاملش چه آفریده، و رحمت شاملش چه پروریده.

    ذات قدوس حضرت حق تعالی که دنیای ناپیدا کرانه را به ناچیزی توصیف فرموده که:

    حضرت ختمي مرتبت

    قُلْ مَتَاعُ الدُّنْیَا قَلِیلٌ،3 چون در مقام مدح اخلاق حضرت ختمی مرتبت ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ برآید، آن سرور را چنین خطاب کند: (وَ إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ )4 (وَ مَا أَرْسَلْنک إِلا رَحْمَةً لِّلْعلَمِینَ)5 (وَ لَوْ کُنتَ فَظاًّ غَلِیظ الْقَلْبِ لانفَضّوا مِنْ حَوْلِک)6 ما در این نوشتار مختصر به بعضی از جلوه های اخلاق کریمه آن بزرگوار و خاندان طاهرین ایشان – صلوات الله علیهم- اشاره می کنیم و در مجالی دیگر، پنجره ای دیگر از آن نیک منظر، بر روی خود می گشائیم؛ ان شاء الله.

    راویان اخبار و ناقلان آثار، آن نور خدا را این گونه دیده اند و این چنین به تصویر کشیده اند:

    تجلی خلق آن حضرت – صلی الله علیه و آله و سلّم-

    در راه رفتن

    «چون راه می رفت، قدم ها را به روش متکبران بر زمین نمی کشید و با تأنّی و وقار، راه می رفت. و چون می خواست با کسی سخن گوید، به روش ارباب دولت به گوشه چشم نظر نمی کرد بلکه با تمام بدن می گشت و سخن می گفت.»7

    آری؛ با آن که تمام ملک و وجود، زیر چتر دولت او است، چنان عطر تواضع از گلستان خلق عظیمش فضای هستی را پر کرده است که صاحبان اقتدار چند روزه و عاریتی دنیا را در گرد راهش مدهوش گذاشته است، تا به گوش هوش عالمان صلا زند که دولت حقیقی، رستن از زنجیر و قید دولت و مقام است و آن کس که دولت ناچیز دنیا بر او چیره شود تا آن جا که در راه رفتنش نیز اثر بگذارد، اسیر است نه امیر. این بزرگ سفیر نور آمده است تا زنجیر نار از پای آدمیان بگسلد و بار سنگین وابستگی و تعلقات را از دوششان بردارد که حق تعالی این گونه توصیفش فرمود:

    وَ یَضعُ عَنْهُمْ إِصرَهُمْ وَ الأَغْلَلَ الَّتی کانَت عَلَیْهِمْ8.

    (و بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آنها بود [از دوش و گردنشان] بر می دارد.)

    چون به جانب خود ملتفت می شد تا با کسی سخن بگوید، به روش ارباب دولت، به گوشه چشم نظر نمی کرد؛ بلکه با تمام بدن می گشت و سخن می گفت. در اکثر احوال دیده اش به زیر بود و نظرش به سوی زمین زیاده بود.9 پیوسته سرش در زیر بود و نظر بر روی مردم، بسیار نمی کرد.10

    آری؛ آن سروری که پیشوای جنّیان و انسیان و پریان، و راهبر ملکیان و ملکوتیان است و آمده است خلق را تا خالق و آفریدگان را تا آفریدگار در سفری از صبح خلقت تا آن سوی ابدیّت رهنمون باشد، باید هر حرکت و سکونش، گردش چشمانش و حرکت پلک هایش، به میزان حساب و دقت و بر اساس کتاب و حکمت باشد.

    اگر قرار است صراط و طریق الی الله، باریک تر از مو و تیزتر از شمشیر باشد که یک لحظه غفلت و یک نگاه شهوت خیز بیجا و نادرست، انسان را به پرتگاه ندامت و حسرت، و قعر چاه ذلّت و خفّت رهسپار کند11، باید راهنمایش دیده ای حق بین و نگاهی حقیقت نگر باشد؛ زیرا نگاه و چشم را اثری عظیم در سرنوشت انسان است؛ چنان که امام اهل یقین و سید الساجدین-علیه السلام- درباره حق چشم می فرماید:

    و اما حقّ بصرک فغضّه عمّا لایحل لک و ترک ابتذاله الاّ لموضع عبرة تستقبل بها بصرا أو تستفید بها علما فإنّ البصر باب الاعتبار (و لا قوّة الاّ بالله).12

    اما حق چشم تو این است که آن را از چیزی که بر تو حلال نیست فرو بندی، و هرزه و مبتذلش نسازی [و آن را فروبندی] جز آنجا که عبرت آور و موجب بینایی تو باشد یا به وسیله آن از دانشی بهره بری؛ زیرا چشم دروازه عبرت آموزی است (و هیچ توانی [بر اطاعت] جز به کمک خداوند نیست.

    آری؛ رسول الله -صلی الله علیه و آله و سلّم- که آوای وحی، او را الگو و اسوه عالمیان معرفی می کند13، حتی نگاهش، درس حکمت و معرفت است و خاندان مطهّر آن بزرگوار نیز برنامه اسلام را برای نگاه کردن انسان و وظیفه این عضو حساس به طور کامل، بیان کرده اند که چکیده و خلاصه ای از آن در رساله های عملیّه فقهای بزرگوار شیعه جلوه گر شده است.14

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    1. از اشعار عالم کامل، مرحوم ملا محمد طاهر – قدّس سره- در مدح حضرت امیرالمؤمنین – علیه السلام-، منتهی الآمال، ج 1، ص319، ذیل فصل دوم در بیان فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام.

    2. دیوان مرحوم وفایی شوشتری قدّس سرّه، ص67، در مدح حضرت ابالفضل العباس – علیه السلام-.

    3. نساء، آیه77. (سرمایه دنیا ناچیز است).

    4. قلم، آیه4 (به درستی که تو بر اخلاق عظیم و برجسته ای هستی).

    5. انبیاء، آیه107 (و ما تو را جز رحمت برای جهانیان نفرستادیم).

    6. آل عمران، آیه159(و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند).

    7. منتهی الآمال، ج1، در تاریخ حضرت ختمی مرتبت ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ ، فصل چهارم، ص 35.

    8. اعراف، آیه157.

    9. منتهی الآمال، ج1، در تاریخ حضرت ختمی مرتبت ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ ، فصل چهارم، ص 35.

    10. همان: 95.

    11. کافی، ج2، ص 456، باب انّ ترک الخطیئة… ، ص11.

    12. بحار، ج 71، باب جوامع الحقوق،ص11، ذیل حدیث 1 مشهور به رساله حقوق امام سجاد -علیه السلام-.

    13. احزاب، آیه21 (لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسولِ اللهِ أُسوَةٌ حَسنَةٌ).

    14. رساله توضیح المسائل، احکام نگاه کردن.

    این مجله مخصوص کودک و نوجوان می باشد.

    پیام زن
    ویژه مسائل زنان و خانواده

    دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
    محمد جعفری گیلانی
    سید ضیاء مرتضوی

    3

    7733305
    7738743
    7733305
    payam-zan_man@aalulbayt.org

    قم، صندوق پستی 371…

    پرسمان
    فرهنگی، اجتماعی، دانشجویی

    مرکز فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری
    سید محمدرضا فقیهی
    محمد باقر پور امینی
    1380
    3

    7747240
    7735473
    7743816
    info@porseman.net
    www.porseman.n…

    مبلغان
    فرهنگی – تبلیغی
    حوزه

    1385/6/1
    3
    mbl

    شما واژه‌ای در دفتر واژه ثبت نکرده‌اید.

    ترتیب بر اساس:

    برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی‌، لیست لغات از بین خواهد رفت.

    واژه: ختمی‌مرتبت

    نقش دستوری: عبارت

    حضرت ختمي مرتبت

    آواشناسی: xatmimartebat

    الگوی تکیه: WWWWS

    شمارگان هجا: ۵

    برابر ابجد: ۲۰۹۲

    سماوه را بخوانید.سماوی را بخوانید.سمباده را بخوانید.

    این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است.

    متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی می‌کنیم و به زودی حل خواهیم کرد.


    ختمی مرتبت . [ خ َ م َ ت َ ب َ ] (ص مرکب ) بر حسب اصطلاح لقب حضرت رسول است . (یادداشت بخط مؤلف ). در نثرهای فارسی اغلب بصورت حضرت ختمی مرتبت می آید.

    هم‌اکنون ۰ کاربر آنلاین هستند.

    حضرت ختمي مرتبت

     

    ولادت حضرت محمد مصطفی(ص) و امام جعفر صادق(ع)تولد نور

    حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله در عام الفیل ( سال 570 میلادی ) در ماه ربیع الاول دیده به جهان گشود.مورخان شیعه، ولادت پیامبر اکرم را در صبح جمعه‌ی هفدهم ربیع الاول و اکثر علمای اهل سنت، در روز دوازدهم همان ماه می‌دانند.امام صادق(ع) به نقل از سلمان فارسى فرمود:

    پيامبر اكرم(ص)فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگى نور خودش آفريد  نيز امام صادق(ع) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اكرم(ص)فرمود: «اى محمد! قبل از اين كه آسمان‏ها، زمين، عرش و دريا راخلق كنم. نور تو و على را آفريدم…». ثقه‏ الاسلام كلينى(ره) مى‏ نويسد: امام صادق(ع) فرمود:

    «هنگام ولادت‏ حضرت رسول اكرم(ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مادر گرامى پيامبر)بود. يكى از آن دو به ديگرى گفت: آيا مى‏بينى آنچه را من‏مى‏بينم؟ديگرى گفت: چه مى‏بينى؟ او گفت: اين نور ساطع كه ما بين مشرق ومغرب را فرا گرفته است! در همين حال، ابوطالب(ع) وارد شد و به‏ آن‏ها گفت:
    چرا در شگفتيد؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را به گفت. ابوطالب به اوگفت: مى‏خواهى بشارتى به تو بدهم؟ او گفت: آرى. ابو طالب گفت:از تو فرزندى به وجود خواهد آمد كه وصى اين نوزاد، خواهد بود سیمای محمد(ص)
    امام جعفر صادق(ع) فرمود: امام حسن(ع) از دائى‏اش، «هند بن ابى‏هاله‏» كه در توصيف چهره پيامبر(ص) مهارت داشت، در خواست‏ نمود تا سيماى دل آراى خاتم پيامبران(ص) را براى وى توصيف‏ نمايد. هند بن ابى هاله در پاسخ گفت:

    حضرت ختمي مرتبت

    «رسول خدا(ص) در ديده‏ هابا عظمت مى‏ نمود، در سينه‏ ها مهابتش وجود داشت .قامتش رسا، مويش‏نه پيچيده و نه افتاده، رنگش سفيد و روشن، پيشانيش گشاده،ابروانش پرمو و كمانى و از هم گشاده، در وسط بينى برآمدگى‏ داشت، ريشش انبوه، سياهى چشمش شديد، گونه هايش نرم و كم‏ گوشت.دندان هايش باريك و اندامش معتدل بود. آن حضرت هنگام راه ‏رفتن با وقار حركت مى‏كرد. وقتى به چيزى توجه مى‏كرد به طور عميق‏ به آن مى‏ نگريست، به مردم خيره نمى‏شد، به هر كس مى‏ رسيد سلام‏ مى‏ كرد، همواره هادى و راهنماى مردم بود.
    براى از دست دادن امور دنيايى خشمگين نمى‏ شد. براى خدا چنان غضب‏ مى ‏نمود كه كسى او را نمى‏شناخت. اكثر خنديدن آن حضرت تبسم بود،برترين مردم نزد وى كسى بود كه، بيشتر مواسات و احسان و يارى‏مردم نمايد…» سعدى با الهام از روايات، در اشعار زيبايى آن حضرت را چنين‏ توصيف نمود:
    ماه فرو ماند از جمال محمد سرو نرويد به اعتدال محمد قدر فلك را كمال ومنزلتى نيست در نظر قدر با كمال محمد وعده ديدار هر كسى به قيامت ليله اسرى شب وصال محمد آدم و نوح و خليل و موسى وعيسى آمده مجموع در ظلال محمد عرصه گيتى مجال همت او نيست روز قيامت نگر مجال محمد و آنهمه پيرايه بسته جنت فردوس بو كه قبولش كند بلال محمد شمس و قمر در زمين حشر نتابد نور نتابد مگر جمال محمد همچو زمين خواهد آسمان كه بيفتد تا بدهد بوسه بر نعال محمد شايد اگر آفتاب و ماه نتابد پيش دو ابروى چون هلال محمد چشم مرا تا بخواب ديد جمالش خواب نميگيرد از خيال محمد سعدى اگر عاشقى كنى و جوانى عشق محمد بس است و آل محمدمصونيت و پيراستگى پيامبر از خلاف و خطا، بسان ديگر پيامبران داراى مراحل سه‏گانه است، و اين مراحل عبارتنداز:
    1- مصونيت مطلق (عمدى و سهوى) در تبليغ شريعت.
    2- عصمت از خلاف و گناه در رفتار و گفتار.
    3- پيراستگى از خطا و لغزش در جريانهاى عادى.

    ——————————————————-

    امام‌ صادق‌ ( ع‌ )حضرت‌ امام‌ جعفر صادق‌ عليه‌ السلام‌ رئيس‌ مذهب‌ جعفرى‌ ( شيعه‌ ) در روز 17ربيع‌ الاول‌ سال‌ 83 هجرى‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود .
    پدرش‌ امام‌ محمد باقر ( ع‌ ) و مادرش‌ “ام‌ فروه‌” دختر قاسم‌ بن‌ محمد بن‌ ابى‌ بكر مى‌باشد.
    كنيه‌ آن‌ حضرت‌ : “ابو عبدالله‌” و لقبش‌ “صادق‌” است‌ . حضرت‌ صادق‌ تا سن‌ 12 سالگى‌ معاصر جد گراميش‌ حضرت‌ سجاد بود و مسلما تربيت اوليه‌ او تحت‌ نظر آن‌ بزرگوار صورت‌ گرفته‌ و امام‌ ( ع‌ ) از خرمن‌ دانش‌ جدش‌ خوشه‌چينى‌ كرده‌ است‌ .
    پس‌ از رحلت‌ امام‌ چهارم‌ مدت‌ 19 سال‌ نيز در خدمت‌ پدر بزرگوارش‌ امام‌ محمد باقر ( ع‌ ) زندگى‌ كرد و با اين‌ ترتيب‌ 31 سال‌ از دوران‌ عمر خود را در خدمت‌ جد و پدر بزرگوار خود كه‌ هر يك‌ از آنان‌ در زمان‌ خويش‌ حجت‌ خدا بودند ، و از مبدأ فيض‌ كسب‌ نور مى‌نمودند گذرانيد .
    بنابراين‌ صرف‌ نظر از جنبه‌ الهى‌ و افاضات‌ رحمانى‌ كه‌ هر امامى‌ آن‌ را دار مى‌باشد ، بهره‌مندى‌ از محضر پدر و جد بزرگوارش‌ موجب‌ شد كه‌ آن‌ حضرت‌ با استعداد ذاتى‌ و شم‌ علمى‌ و ذكاوت‌ بسيار ، به‌ حد كمال‌ علم‌ و ادب‌ رسيد و در عصر خود بزرگترين‌ قهرمان‌ علم‌ و دانش‌ گرديد .پس‌ از درگذشت‌ پدر بزرگوارش‌ 34 سال‌ نيز دوره‌ امامت‌ او بود كه‌ در اين‌ مدت‌ “مكتب‌ جعفرى‌” را پايه‌ريزى‌ فرمود و موجب‌ بازسازى‌ و زنده‌ نگهداشتن‌ شريعت‌ محمدى‌ ( ص‌ ) گرديد.

    ماجرای بعثت حضرت پیامبر، با نقل های متفاوتی روایت شده است. چه سخنی رساتر و شیرین تر از بیان امام هادی علیه السلام که می فرماید: «هنگامی که محمد صلی الله علیه و آله ترک تجارت شام گفت و آنچه خدا از آن راه به وی بخشیده بودبه مستمندان بخشید، هر روز به کوه حراء می رفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار می نگریست، و شگفتی های رحمت و بدایع حکمت الهی را مورد مطالعه قرار می داد.

    به اطراف آسمان ها نظر می دوخت، و کرانه های زمینو دریاها و دره ها و دشت ها و بیابان ها را از نظر می گذرانید، و از مشاهده آن همه آثار قدرت و رحمت الهی، درس عبرت می آموخت.

    حضرت ختمي مرتبت

    ازآنچه می دید، به یاد عظمت خدای آفریننده می افتاد. آن گاه با روشن بینی خاصی به عبادت خداوند اشتغال می وزید. چون به سن چهل سالگی رسید خداوند نظر به قلبوی نمود، دل او را بهترین و روشنترین و نرمترین دلها یافت.

    در آن لحظه خداوند فرمان داد درهای آسمان ها گشوده گردد. محمد صلی الله علیه و آله از آنجا به آسمان ها می نگریست، سپس خدا به فرشتگان امر کرد فرود آیند، و آنها نیز فرود آمدند، و محمد صلی الله علیه و آله آنها را می دید. خداوند رحمت و توجه مخصوص خود را از اعماق آسمان ها به سر محمد صلی الله علیه و آله و چهره او معطوف داشت.

    در آن لحظه محمد صلی الله علیه و آله به جبرئیل که در هاله ای از نور قرار داشت نظر دوخت. جبرئیل به سوی او آمد و بازوی او را گرفت و سخت تکان داد و گفت: ای محمد! بخوان. گفت چه بخوانم؟

    جبرئیل گفت: «نام خدایت را بخوان که جهان و جهانیان را آفرید. خدائی که انسان را از ماده پست (نطفه) آفرید. بخوان که خدایت بزرگ است. خدائی که با قلم دانش آموخت و به انسان چیزهائی یاد داد که نمی دانست»

    آغاز بعثت

    بعثت پیغمبر (ص)

    بعثت و اهداف آن

    نگاهی به احادیث بعثت

    واقعیت بعثت از دیدگاه شیعه

    درباره تاریخ بعثت رسول خدا (ص) در روایات و احادیث شیعه و اهل سنت اختلاف است و مشهور میان علماء ودانشمندان شیعه آن است که بعثت آنحضرت در بیست وهفتم رجب سال چهلم عام الفیل بوده، چنانچه مشهور میان علماء و محدثین اهل سنت آن است که این ماجرا در ماه مبارک رمضان آن سال انجام شده که در شب و روز آن نیزاختلاف دارند، که برخی هفده رمضان و برخی هیجدهم و جمعی نیز تاریخ آنرا بیست و چهارم آن ماه دانسته اند.

    بحث درباره تاریخ و زمان بعثت

    آیا نخستین وحی در ماه رمضان بود؟

    حضرت ختمي مرتبت

     

    جهان در آستانه بعثت حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله در انحطاط و بحران شگفت انگیزی قرار داشت. جهالت، غارتگری، ظلم و ستم، تضییع حقوق ضعیفان و محرومان، فساد و بی بند و باری، تبعیض و ناعدالتی، نگرانی و دلهره، دوری از اخلاق و انسانیت، تمام جوامع بشری را در آن روزگار فرا گرفته بود.

    در این میان منطقه جزیره العرب و به ویژه شهر مکه از منظر فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، پایین ترین و بدترین وضع را تحمل می کرد. خضوع اعراب جاهل در مقابل چوبهای خشکی که به صورت بت درست شده بود و اهالی مکه در مقابل آن اجسام بی جان قربانیها کرده و استمداد می طلبیدند، هر انسان فهمیده و عاقلی را به تعجب و تأسف وا می داشت. زنان نه تنها از حقوق اساسی خود محروم بودند، بلکه همانند کالای بی جان خرید و فروش می شدند و… .

    فلسفه بعثت پیامبران

    اهداف بعثت پیامبر (ص)

  • خواص ماسک روغن زيتون براي پوست صورت
  • راز بعثت و نهضت پیامبران

    نوری که از افق حرا طلوع کرد

    تکامل انسان، هدف بعثت انبیاء

    بعثت، انتظار و ظهور /گفت وگو با دکتر محمد سپهری

    در بحار الانوار از زبان حضرت علی علیه السلام می خوانیم «وَلَمْ یَجْمَعْ بَیْتٌ وَاحِدٌ یَوْمَئِذٍ فِی الْاِسْلاَمِ غَیْرَ رَسُولِ اللّه وَخَدِیجَهَ وَاَنَا ثَالِثُهُمَا اَرَی نُورَ الْوَحْیِ وَالرِّسَالَهِ وَ اَشُمُّ رِیحَ النَّبُوَّهِ وَلَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّهَ الشَّیْطَانِ حِیْنَ نَزلَ الْوَحْیُ عَلَیْهِ صلی الله علیه و آله فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ الرَّنَّهُ فَقَالَ هَذَا الشَّیْطَانُ قَدْ اَیِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ اِنَّکَ تَسْمَعُ مَا اَسْمَعُ وَتَرَی مَا اَرَی اِلاَّ اَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ وَلَکِنَّکَ لَوَزِیرٌ وَاِنَّکَ لَعَلَی خَیْرٍ؛ [در آن روزها] در هیچ خانه ای، اسلام راه نیافت، جز خانه رسول خدا (ص) و خدیجه. و من سوّمین آنان بودم، من نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبّوت را استشمام می کردم. هنگامی که وحی بر پیامبر فرود آمد، ناله شیطان را شنیدم. گفتم: ای رسول خدا! این ناله کیست؟ گفت: شیطان است که از پرستش خویش مأیوس شد و فرمود: علی! تو آنچه را من می شنوم، می شنوی و آنچه را که من می بینم، می بینی؛ جز اینکه تو پیامبر نیستی؛ بلکه وزیر من هستی و به راه خیر می روی.» (بحار الانوار، محمّد باقر مجلسی، بیروت، مؤسسه الوفا، ج 18، ص 223، ینابیع المودّه، قندوزی، دار الاسوه، ج 1، ص 208)

    حضرت ختمي مرتبت

    واقعیت بعثت از دیدگاه شیعه

    تهران، بزرگراه همت جنب برج میلاد، دانشگاه علوم پزشکی ایران

    پست الکترونیکی: PR@iums.ac.ir

    مرکز تلفن دانشگاه : ۸۶۷۰۱-۰۲۱
    کد پستی: ۱۴۴۹۶۱۴۵۳۵
    صندوق پستی: ۱۴۶۶۵-۳۵۴

    کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دانشگاه علوم پزشکی ایران می باشد.

    طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

    © 2018 All Rights Reserved | روابط عمومی

     شهريار . خيابان وليعصر . روبروي شهرداري
     

    کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بیمارستان امام سجاد شهریار می باشد.

    طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

    حضرت ختمي مرتبت

    © 2018 All Rights Reserved | بیمارستان امام سجاد شهریار

    20 آبان 1397, 20:34

    بسم الله الرحمن الرحیم

    با میلاد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، خاتم پیامبران (علیهم السلام)، پرونده نبوت برای همیشه مختومه شد و سلسله أنبیاء (علیهم السلام) برای همیشه بسته شد. تمام أنبیاء (علیهم السلام)، از حضرت آدم (علیه السلام) تا حضرت عیسی (علیه السلام)، بشارت آمدن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را به پیروان‌شان داده بودند و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در هم‌چنین ایامی قدم به عرصه گیتی نهاد.

    ما معتقدیم که این ولادت در 17 ربیع الأول سال 470 میلادی بود  مرحوم شیخ مفید (ره) در الإرشاد، جلد 1، صفحه 439 نسبت به روز میلاد نبی مکرم (صلی الله علیه و‌‌ آله) مفصل سخن گفته است. هم‌چنین آقای یعقوبی از مورخان نامی اسلام، در تاریخ الیعقوبی، جلد 2، صفحه 7 در این زمینه مفصل سخن گفته است.

    در اتفاقاتی که به هنگام ولادت نبی مکرم (صلی الله علیه و‌‌ آله) رخ داد، چه شیعه و چه سنی، مطالب زیادی نقل کرده‌اند به نمونه‌هایی اشاره می‌کنیم.

    حضرت ختمي مرتبت

    مرحوم إبن شهر آشوب که از مورخان نامی و استوانه‌های علمی شیعه است، در کتاب مناقب آل أبی طالب، جلد 1، صفحه 31 و علامه مجلسی (ره) در بحار الأنوار، جلد 15، صفحه 257 از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کنند:

    ابلیس به 7 آسمان می‌رفت و أخبار 7 آسمان را شنود می‌کرد. وقتی حضرت عیسی (علیه السلام) به دنیا آمد، 3 آسمان از این 7 آسمان به روی ابلیس بسته شد و وقتی نبی مکرم (صلی الله علیه و‌‌ آله) متولد شد، تمام درهای آسمان به روی ابلیس مسدود شد.

    ابلیس، به دست‌اندرکارانش دستور داد که بروند به کره زمین و ببینند که چه اتفاقی رخ داده که از ورود به آسمان‌ها محروم شده است. رفتند و گشتند و آمدند و گفتند خبری نیست. خودش بلند شد آمد و وقتی به مکه رسید، دید نوری از مکه به طرف آسمان تلألو می‌کند. از جبرئیل سؤال کرد:

    چه خبر است؟

    جبرئیل هم فرمود:

    امشب محمد بن عبد الله (صلی الله علیه و آله) به دنیا آمده است.

    ابلیس گفت:

    آیا من می‌توانم در او هم نفوذ کنم.

    جبرئیل فرمود:

    حاشا.

    ابلیس گفت:

    آیا به امت او می‌توانم نفوذ کنم؟

    جبرئیل فرمود:

    بله.

    ابلیس گفت:

    همین برای من بس است.

    إبن کثیر دمشقی سلفی (متوفای 774 هجری) که از علماء أهل سنت و شاگرد ذهبی (متوفای 748 هجری) و معاصر إبن تیمیه (متوفای 728 هجری) است، در کتاب البدایة و النهایة، جلد 2، صفحه 327 مفصل بحث می‌کند که وقتی نبی مکرم (صلی الله علیه و‌‌ آله) به دنیا آمد:

    @1-ایوان کسری که بزرگ‌ترین سلطنت و کاخ پادشاهی کره زمین بود، لرزید و 14 کنگره‌اش فرو ریخت

    @2- آتشکده فارس که هزار سال و اندی برافروخته بود، خاموش شد

    @ 3-یکی از علماء بزرگ مجوسی در آن شب خواب دید که شترانی بودند که یک شخص عرب بر آن سوار شد و از دجله گذشت و به طرف بلاد ایران و فارس وارد شد.

    بحار الأنوار للعلامة المجلسی، جلد 15، صفحه 257

    إبن کثیر دمشقی اضافه می‌کند:

    @1-طاق کسری دو نیم شد

    @2-آب دجله شکافته شد و در قصر کسری  جاری شد

    @3-نوری از طرف حجاز ظاهر شد

    حضرت ختمي مرتبت

    @4- نور سراسر کره زمین را فرا گرفت

    @ 5-هر بتی که در سراسر عالم بود، بر رو افتاد

    @ 6- دریاچه ساوه برای همیشه خشکید

    @7- وادی سماوه که سالها به خود آب ندیده بود، آب در آن جاری شد.

    البدایة و النهایة لإبن کثیر الدمشقی، ج 2، ص 328 ـ بحار الأنوار للعلامة المجلسی، جلد 15، صفحه 257

    إبن هشام که از مورخان بنام أهل سنت است و تاریخش سرچشمه‌ای بود برای مورخان بعد از خودش، در السیره النبویة، جلد 1، صفحه 103 تا 107 نقل می‌کند که:

    وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از مادرش به دنیا آمد، مادرش حضرت آمنه (سلام الله علیها) می‌فرماید:

    فرزندم دست به طرف آسمان بلند کرد و شهادتین را بر زبان جاری کرد و به اطرافش نگاه کرد و نوری از او ساطع شد و همه جا را فرا گرفت و دیدم از آن نور صدایی خطاب به من بلند شد و گفت: ای آمنه! فرزندی را به دنیا آوردی که بهترین انسان است و نام او را محمد بگذار.

    آقای إبن شهر آشوب در مناقب آل أبی طالب، جلد 1، صفحه 31 از أمیر المؤمنین (علیه السلام) نقل می‌کند:

    وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) متولد شد، تمام بت‌هایی که در کعبه آویزان بود، بر زمین افتادند و مردم این صدا را بدون منادی شنیدند:

  • عکس های دونفره در پاییز
  • وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا

    سوره إسراء / آیه 81

    سئوال :اما با این همه ابهت و عظمت در ولادت نظر وهابیت نسبت به میلاد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) چیست؟

    الآن می‌بینید که در سراسر کشورهای اسلامی مانند ایران و پاکستان و افغانستان کشورهای خلیج فارس و دیگر مسلمانان در کشورهای اروپایی و آمریکایی، ایام میلاد نبی مکرم (صلی الله علیه و‌‌ آله) را به عنوان ایام فرخنده و شادی جشن می‌گیرند و سرود می‌خوانند و پایکوبی می‌کنند و کف می‌زنند و اظهار شادمانی می‌کنند. الحق هم شاید یکی از بهترین روزهای تاریخ بشریت باشد؛ چون کسی است که تمام أنبیاء (علیهم السلام) بشارت آمدنش را داده بودند. این خوشحالی و اظهار شادمانی مسلمانان، یک أمر فطری است و جدای از مسائل مذهبی است و انسان دوست دارد فردی را که محبوب و برتر است، از او تجلیل کند و به او احترام بگذارد و می‌خواهد نام و یادش در تاریخ جاودان بماند.

    ولی متأسفانه وهابیت که در حقیقت إحیاءگر سنت بنی أمیه هستند، گفتند که هرگونه برگزاری مراسم میلاد برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بدعت و شرک و کفر است.

    در کتاب فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث و الإفتاء ـ که بزرگ‌ترین کتاب فقهی وهابیت است و هر کسی از هر کجای دنیا سؤالات فقهی داشته، این سؤالات و جواب‌ها را در 20 جلد جمع کرده‌اند و چاپ کرده‌اند، ـ در جلد 3، صفحه 81 صراحتاً می‌گوید:

    و لا یجوز الإحتفال بمولد الرسول (صلی الله علیه و سلم) و لا غیره، لأن ذلک من البدع المحدثة فی الدین … و لأن الرسول (صلی الله علیه و سلم) لم یفعله و لا خلفاء الراشدین و لا غیرهم من الصحابة.

    شادی و سرور برای میلاد رسول الله (صلی الله علیه و سلم) و دیگران جایز نیست. زیرا این از بدعت‌هایی است که در دین حادث شده است. … ، زیرا خود رسول الله (صلی الله علیه و‌‌ سلم) این کار را انجام نداده است و خلفاء راشدین و دیگر صحابه هم این کار را انجام نداده‌اند.

     چندی پیش یکی از مفتیان عربستان سعودی به نام ناصر الدین ألبانی اعلام کرد که اگر دولت عربستان سعودی مدعی توحید است و مدعی است که حکومتی توحیدی است، باید این گنبد سبزی که بالای قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است و این ضریحی که روی قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را از بین ببرد. اگر اینها ترس از مسلمانان نداشتند، تا به حال چندین بار این قبر را ویران کرده بودند، ولی از مسلمانان می‌ترسند.

    در سوره اعراف که هفتمین سوره قرآن است، در آیه 157 قرآن نسبت به نبی مکرم (صلی الله علیه و‌‌ آله) صراحت دارد:

    حضرت ختمي مرتبت

    فَالَّذِینَ آَمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ  کسانی که به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ایمان بیاورند و او را تکریم کنند و یاریش کنند.

    تکریم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) چیست؟ «عَزَّرُوهُ» به چه معناست؟ این آیه که فقط برای مخاطبین عصر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نبود، بلکه همه مؤمنین را شامل می‌شود. یکی از موارد تکریم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، همین جشن و سرور و شادمانی در میلاد آن حضرت است.

    در آیه 114 سوره مائده بنی اسرائیل از حضرت عیسی (علیه السلام) تقاضا می‌کنند که از خداوند بخواه تا یک مائده آسمانی برای ما نازل کند و حضرت عیسی (علیه السلام) به خداوند می‌فرماید:

    أللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَیْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیدًا لِأَوَّلِنَا وَ آَخِرِنَا خداوندا! مائده‌ای از آسمان بر ما بفرست تا عیدی برای اول و آخر ما باشد.

     یک مائده آسمانی و یک بلدرچین و یک مرغ از آسمان می‌خواهد برای بنی اسرائیل بیاید و حضرت عیسی (علیه السلام) می‌فرماید که ما این روز را می‌خواهیم برای اولین و آخرین‌مان عید قرار بدهیم. آیا ولادت نبی مکرم (صلی الله علیه و‌‌ آله) از یک مائده آسمانی کمتر است که ما این روز را به عنوان عید قرار بدهیم؟! ما نمی‌دانیم قضیه چیست؟

    پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که آمده بشر را زنده و إحیاء کند، اگر حضرت عیسی (علیه السلام) با دعایش یک مرده را زنده می‌‌کرد، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بشریت را زنده کرده است. قرآن می‌فرماید:

    یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی می‌خواند که مایه حیات‌تان است‌.

    سوره انفال / آیه 24

    بشری که از فرهنگ و تمدن خبری نداشتند و به تعبیر مورخین:

    تمام باسوادهای مکه، 11 نفر بودند و کسانی که در مدینه سواد خواندن و نوشتن داشتند، 17 نفر بودند.

    به تعبیر گوستاو لبون: ما خجالت می‌کشیم بگوییم که اگر تمدن اسلامی نبود، تمدن ما اروپائیان 800 سال به تأخیر می‌افتاد.

    آن وقت اگر ما بخواهیم میلاد این‌چنین شخصی را جشن بگیریم، این آقایان بدعت می‌دانند!

    قرآن در آیه 23 سوره شوری می‌فرماید:

    قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی‏ وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فیها حُسْنا

    بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم.

    مودّت نزدیکان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، قطعاً مودت خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم هست. جشن و سرور در میلاد نبی مکرم (صلی الله علیه و‌‌ آله) و میلاد ائمه (علیهم السلام)عنوان أجر و پاداش رسالت دارد

    اگر همین کتاب فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث و الإفتاء، جلد 3، صفحه 81 که می‌گوید:

    هرگونه احتفال و جشن و شادی برای میلاد پیامبر (صلی الله علیه و سلم) و دیگران حرام است.

    در صفحه 88 هم می‌گوید:

    این مراسم عیدی که به خاطر مصالح ملت عربستان سعودی گرفته می‌شود، مانند هفته پلیس و آغاز سال تحصیلی و گردهمایی کارمندان دولتی هیچ اشکالی ندارد و شامل نهی پیامبر (صلی الله علیه و سلم) نمی‌شود.

    کسی نیست از این آقایان سؤال کند:

    آیا نبی مکرم (صلی الله علیه و‌‌ آله) یا صحابه، جشن هفته پلیس داشتند؟ جشن هفته سرباز داشتند؟ جشن آغاز سال تحصیلی داشتند؟ آیا اینها بدعت نیست؟ آیا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم‌چنین کاری کرده است؟!

    در همین کتاب فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث و الإفتاء، جلد 2، صفحه 501، فتوای شماره 9696 رسماً با إمضاء بن باز و دیگران آورده‌اند:

    اگر کسی قبل از اذان یا بعد از اذان یا در وسط اذان بر پیامبر (صلی الله علیه و سلم) صلوات بفرستد:

    من البدع المحدثة فی الدین.

    این از بدعت‌هایی است که در دین حادث شده است.

    و پیامبر (صلی الله علیه و سلم) هم فرمود: من أحدث فی أمرنا هذا ما لیس منه فهو ردّ. هر کسی که در دین بدعت بگذارد، مردود است.

    با این‌که قرآن نسبت به صلوات فرستادن بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید:

    إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیما

    خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می‏‌فرستند، ای کسانی که ایمان آورده‌اید، بر او درود فرستید و سلام گوئید و تسلیم فرمانش باشید. سوره أحزاب / آیه 56

    قرآن مقید هم نکرده است که در کجا باید صلوات بفرستید؛ در خانه، مسجد، قبل و بعد و وسط اذان، در رکوع و سجده، در قنوت. در هر جا صلوات فرستادن، یکی از بهترین اذکار است و باعث بخشش گناهان و ترفیع درجات می‌شود. من گمان نمی‌کنم ثواب هیچ عملی در میان اعمال مستحبی به اندازه ثواب صلوات فرستادن باشد.

    این آقایان صراحتاً می‌گویند: «صلوات فرستادن بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در قبل و وسط و بعد از اذان بدعت است». آیا همین کار اینها بدعت نیست؟! آیا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده است که در قبل و وسط و بعد از اذان بر من صلوات نفرستید؟ اگر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نفرموده است، آیا این بدعت نیست؟

    اگر بنا باشد که در همه چیز بگویید باید پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) گفته باشد، در مسائل مستحدثه چه می‌گویید؟ مثلاً شما که الآن با قاشق غذا می‌خورید،

    آیا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با قاشق غذا می‌خورد؟

    آیا مثلاً پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با هواپیما پرواز می‌کرد؟

     آیا  با بلندگو سخن می‌گفت؟

     آیا از تلویزیون و اینترنت استفاده می‌کرد؟

    آیا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در این مسائل فرمان داده است؟

    در خود مراسم حج که سوار هواپیما و ماشین می‌شوید و وارد جده و مدینه می‌شوید، آیا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده است که کسی می‌تواند با هواپیما و ماشین به حج برود؟

    حج هم یک أمر عبادی است. شما که اذان و اقامه و نماز را با بلندگو می‌خوانید، با این‌که نماز بهترین عبادت است، آیا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده است که با بلندگو نماز بخوانید؟

    در صحیح مسلم، جلد 2، صفحه 4، حدیث 735، باب القول مثل قول المؤذن لمن سمعه صراحت دارد که عمرو بن عاص از نبی مکرم (صلی الله علیه و‌‌ آله) نقل می‌کند:

    إذا سمعتم المؤذن فقولوا مثل ما یقول، ثم صلوا علی، فإنه من صلی علی صلاة صلی الله علیه بها عشرا.

    وقتی صدای موذن را شنیدید، آنچه را که او می‌گوید، شما هم بگویید و بر من صلوات بفرستید. هر کس بر من یک‌بار صلوات بفرستد، خداوند 10 مرتبه بر او صلوات می‌فرستد.

    یعنی وقتی مؤذن می‌گوید أشهد أن لا إله إلا الله، شما هم باید بگویید أشهد أن لا إله إلا الله و اگر می‌گوید أشهد أن محمد رسول الله، شما هم باید بگویید أشهد أن محمد رسول الله.

    این عین عبارت نبی مکرم (صلی الله علیه و‌‌ آله) است و در صحیح مسلم است، نه در کتاب‌های دست سوم و چهارم.

    آقای زینی دحلان (متوفای 1305 هجری) که مفتی مکه مکرمه بود، در کتاب فتنة الوهابیة، صفحه 20 می‌گوید:

    محمد بن عبد الوهاب (که از مؤسسین سیاسی وهابیت است) دستور داده بود کسی حق ندارد بر بالای منبر و بعد از اذان بر پیامبر (صلی الله علیه و سلم) صلوات بفرستد،

    حتى أن رجلا صالحا کان أعمى و کان مؤذنا و صلى على النبی صلى الله علیه و سلم بعد الأذان بعد أن کان المنع منهم، فأتوا به إلى إبن عبد الوهاب فأمر به أن یقتل فقتل و لو تتبعت لک ما کانوا یفعلونه من أمثال ذلک لملأت الدفاتر و الأوراق.

    یک مردی صالح که نابینا بود، اذان می‌گفت و بعد از این‌که دستور داده شد بعد از اذان نباید بر پیامبر (صلی الله علیه و سلم) صلوات فرستاد، بعد از اذان بر پیامبر (صلی الله علیه و سلم) صلوات فرستاد. او را نزد محمد بن عبد الوهاب آوردند و محمد بن عبد الوهاب هم دستور قتل او را داد و او را کشتند.

    این مرد صالح به چه جرمی کشته شد؟ به جرم صلوات فرستادن بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)!

    آقای شیخ صالح فوزان که عضو هیئت کبار عربستان سعودی و عضو لجنه دائمی هم هست، در مجلة الدعوة، شماره 1612، صفحه 37 صراحت دارد:

    کسانی که کنار قبر پیامبر (صلی الله علیه و سلم) می‌روند و دعا می‌کنند به امید این‌که دعای‌شان به اجابت برسد، این کار بدعت است.

    من البدع کذالک الدعا عند قبر الرسول او غیره من القبور … أن الدعا عنده یستجاب.

    آیا ما در کره زمین، بهتر و بالاتر از کنار قبر نبی مکرم (صلی الله علیه و‌‌ آله) داریم؟ این‌که این فتاوا را از کجا آورده‌اند، ما نمی‌دانیم!

    در کتاب فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث و الإفتاء، جلد 9، صفحه 58، فتوای شماره 3582 صراحت دارد:

    کسی که نماز و قرآن بخواند و بخواهد ثوابش را به پیامبر (صلی الله علیه و سلم) هدیه کند، حرام و بدعت است.

    یعنی می‌خواهند ارتباط مسلمانان با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را برای همیشه قطع کنند.!

    هم‌چنین إبن تیمیه می‌گویند:

    التمسح بالقبر و تقبیله شرک.

    دست کشیدن بر روی قبر پیامبر (صلی الله علیه و سلم) و بوسیدن آن قبر شرک است.

    الزیارة لإبن تیمیة، ص 438، مسئله 7

    حضرت ختمي مرتبت
    حضرت ختمي مرتبت
    0

    دوره مقدماتی php

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *