چیکار کنم دهانه رحمم زودتر باز بشه

دوره مقدماتی php
چیکار کنم دهانه رحمم زودتر باز بشه
چیکار کنم دهانه رحمم زودتر باز بشه

خیلی از خانم های بارداری که هفته های آخر بارداری شان را سپری می کنند وتصمیم گرفته اند تا بچه شان را به طور طبیعی به دنیا بیاورند، به شدت کنجکاوند تا بدانند برای اینکه زایمان طبیعی خوبی داشته باشند، دهانه رحم شان تا چه اندازه ای باز می شود؟ آیا دهانه ی رحم در هنگام زایمان باز می شود و یا کمی قبل از زایمان؟

یک متخصص زنان و زایمان درباره ی باز شدن دهانه ی رحم برای زایمان طبیعی می گوید:

« باز شدن دهانه ی رحم در همه ی خانم ها یکسان نیست و فرق دارد. خانم هایی که قبلا یک بار زایمان طبیعی داشته اند، ممکن است از همان ابتدای بارداری دهانه ی رحمشان به اندازه ی 1 تا 2 انگشت باز باشد. اما خانم های بارداری که قرار است برای اولین بار زایمان کنند معمولا زمانی که در فاز زایمان قرار می گیرند، دهانه ی رحم شان اندازه 3 انگشت باز می شود و در این حالت درد زایمان هم دارند. در بعضی موارد کسانی که برای اولین بار زایمان می کنند، دهانه ی رحم شان دیرتر باز می شود.»

وی درباره باز شدن دهانه رحم و ارتباط آن با درد های زایمانی می گوید:« معمولا در بیشتر موارد، خانم هایی که برای اولین بار زایمان می کنند، پس از هفته ی 36 و شروع درد های زایمانی کاذب، دهانه ی رحم شان کم کم باز می شود اما هنوز در فاز فعالیت های زایمانی قرار نگرفته اند. اما در هفته های آخر و زمانی که خانم های باردار در فاز فعالیت های زایمانی قرار می گیرند، دهانه ی رحم شان حداقل تا 3 انگشت باز شده، درد های زایمانی دارند و انقباضات رحم شان خبر از این می دهد که حداقل تا چند ساعت بعد زایمان می کنند.»

چیکار کنم دهانه رحمم زودتر باز بشه

دوره مقدماتی php

ایشان با بیان اینکه بسته به وضعیت جسمانی و ساختار بدن، خانم ها روند زایمانی متفاوتی دارند می گوید:« بعضی خانم ها ممکن است زایمان زودرس و بعضی دیگر زایمان دیررس داشته باشند. در حالت طبیعی و نرمال، بعد از هفته 38 یا 39 بارداری، دهانه ی رحم برای زایمان طبیعی باز می شود. در صورتی که در زایمان های زودرس، بعد از 36 هفتگی دهانه ی رحم ممکن است 1 تا 2 سانتی متر باز شود و حتی در بعضی موارد در هفته 30 بارداری هم ممکن است که دهانه ی رحم تا 2 سانتی متر باز شود.»

هرچقدر زمان بارداری طولانی شود، دهانه رحم دیرتر باز می شود به طوری که ممکن است تا هفته ی 40 هم دهانه ی رحم باز نشود. به همین دلیل ایشان توضیح می دهد:« بعضی از خانم ها دهانه ی رحم شان سفت است و برای زایمان طبیعی باز نمی شود به همین دلیل برای باز شدن دهانه ی رحم این خانم ها از دارو های مخصوصی برای نرم کردن دهانه ی رحم استفاده می شود. اما اگر دهانه ی رحم این خانم ها به این دارو ها هم جواب نداد، او را برای انجام عمل سزارین به اتاق عمل می فرستند. همچنین در مواردی که زایمان خانم ها با وجود درد های زایمانی خوب، پیشرفت نکند، آنها را برای سزارین راهی اتاق عمل می کنند.»

خانم ها با انجام ورزش های ویژه دوران بارداری می توانند به باز شدن به موقع دهانه ی رحم و روند زایمان شان کمک کنند. چون بعضی از خانم هایی که تمام وقت در خانه در حال استراحت هستند، دهانه ی رحم شان برای زایمان به خوبی باز نمی شود و دچار مشکل می شوند.

گاهی باز نشدن دهانه ی رحم با بعضی از اختلالات و بیماری ها ارتباط دارد. در برخی از بیماری ها، بافت همبند دهانه ی رحم بسته است و یا در زایمان قبلی عمل سرکلاژ انجام داده اند که به دنبال آن یک حلقه سفت در دهانه ی رحم شان مشاهده می شود. بنابر این برای این خانم ها یا از دارو های مخصوص برای شل شدن دهانه ی رحم استفاده می شود و یا آنها را سزارین می کنند. به هر حال باز شدن دهانه ی رحم به بافت آن و مچنین ساختمان لگن خانم ها مربوط می شود.

مهم ترین نکته برای یک زایمان راحت به ویژه زایمان طبیعی، تصمیم گیری و آمادگی کامل یک خانم برای آن زایمان است. چون آرامش روحی و همکاری مادر در پیشرفت روند زایمان بسیار مهم است و بر روی باز شدن دهانه ی رحم تأثیر می گذارد. در موارد زیادی مشاهده شده زنانی که از همان ابتدای زایمان داد و فریاد راه می اندازند زایمان سختی خواهند داشت.


همچنین بخوانید:


مصرف فولیک اسید قبل از بارداری

آیا ترشحات زیاد واژن در دوران بارداری، طبیعی است؟


© تمامی حقوق این سایت برای شرکت آرادپرداز محفوظ است ؛ هر گونه استفاده از مطالب دلگرم با رعایت شرایط بازنشر امکان پذیر است.

عزیزم من دو هفته دهانه رحمم ۲ سانت باز بود از چایی نبات و روغن کرچک و جوشونده و چمیدونم هرچی ک فک کنی خوردم.کلی رقصیدم.روزی دو ساعت پیاده روی میکردم از پله هر روز سه طبقه بالا و پایین میرفتم.خلاصه هر کاری کروم فایده نداشت در نهایت بعد از دو هفته با امپول فشار و پاره کردن کیسه اب دخترم به دنیا اومد.هیچی تاثیر نداره مگر اینکه خود به خود روند زایمانت زود باشه.اصلا خودتو اذیت نکن نمیخواد هیچکاری کنی فقط به ترشحات و خون ریزی اگه داشتی دقت کن و دکترت رو در جریان بذار

#القای_زایمان_طبیعی، راههایی برای تحریک و #شروع_درد ?

?رابطه جنسی ? این روش به دو شیوه در تحریک زایمان موثر است. اول اینکه ارضاشدن خانم باردار می تواند منجر به انقباض شکم و شروع دردهای زایمان شود. دوم اینکه مایع منی حاوی پروستاگلاندین بوده که به نرم شدن دهانه رحم کمک می کند.
?تحریک نوک پستان ها ? تحریک کردن نوک پستان ها به تولید اسکیتوسین طبیعی منجر می شود و اوکسیتوسین موجب انقباظ رحمی می شود.
?طب فشاری?طب فشاری می تواند درتحریک زایمان موثر واقع شود. بعضی از نقاطی که می توانید برای فشار استفاده کنید سقف دهان ، فاصله بین انگشت شصت و اشاره و بالای قوزک پا هستند.
?راه رفتن?راه رفتن می تواند بچه را در موقعیت مناسب برای خروج از رحم قرار دهد.
❌راههایی که برای القای زایمان توصیه نمی شود?
روغن کرچک ? از روغن کرچک هم برای القای زایمان استفاده می شود. ولی مزه آن وحشتناک بد است و بیشتر حال شما را بد کرده و احساس بیماری به شما دست می دهد و احتمالا تاثیری در شروع درد زایمان نخواهد داشت.

پیاده روی شربت خاکشیر من که خیلی جواب گرفتم ساعت ده و نیم رفتم بیمارستان دوازده بچم به دنیا اومد خیلی هم درد نکشیدم یعنی خیلی طولانی نشد همه ماما و دکتر و پرستارا میگفتن خیلی راحت و خوب زایمان کردی

روزانه پیام‌ مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.

سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.

چیکار کنم دهانه رحمم زودتر باز بشه

با بازی‌هایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک می‌کنه آشنا بشین.

همین حالا سوال خودتون رو از مامانای با تجربه بپرسین و در کمتر از ۷ دقیقه پاسخ مامانای که فرزند
همسن شما دارن رو دریافت کنین:

همین حالا سوال خودتون رو از مامانای با تجربه بپرسین و در کمتر از ۷ دقیقه پاسخ مامانای که
فرزند
همسن شما دارن رو دریافت کنین

تهران ، میدان صادقیه ، خیابان باقری ، پلاک ۲ ، واحد ۲۲

تلفن: ۴۴۰۱۵۱۶۰

بانک اطلاعات

ابزارهای بارداری و زایمان

ابزارهای رشد کودک

ابزارهای سنجش سلامت

پاسخ سوالات بر اساس تاریخ پرسش سوال

چیکار کنم دهانه رحمم زودتر باز بشه

مطلب از سایر رسانه ها

دانشنامه فرزند:
سوالی که در ادامه مطالعه می‌فرمایید توسط یکی از مخاطبان ارسال
شده است. شما نیز می‌توانید با ارسال سوالات خود به سامانه مشاوره
دکترهمراه با کارشناسان سامانه مشورت کنید.
کارشناسان سامانه مشاوره دکترهمراه در کمترین زمان، پاسخگوی سوالات
شما عزیزان هستند.
برای کسب اطلاعات بیشتر و ارسال سوال کافیت به صفحه
«ارسال سوال»
در سامانه مراجعه نمایید.

سلام خسته نباشید، من سی و هشت هفته ام دکترم گفت دهانه رحم اصلا باز نشده ولی لگن خوبه، گفت برای باز شدن دهانه رحم نزدیکی داشته باشم، نوک سینه هامو ماساژ بدم و پیاده روی کنم ولی من نمیتوانم پیاده روی داشته باشم چون شدیدا زانو درد دارم و کشاله رونم درد میکنه. حالا از شما میخوام چند راهکار برای اینکه دهانه رحمم باز بشه و بتونم زایمان طبیعی خوبی داشته باشم بهم بگین. ممنون.

مددجوی عزیز گفته پزشک تان صحیح است، باید پیاده روی زیاد داشته باشید، شکم بند بارداری را ببندید و روزی یک ساعت پیاده روی داشته باشید. در صورتی که این کار برای تان مقدور نیست هر شب نزدیکی داشته باشید. ضمناً خیلی نگران نباشید در حال حاضر ۳۸ هفته می باشید و دو هفته دیگر فرصت دارید تا کاملاً جنین رسیده شود. ممکن است در طول این دو هفته دهانه رحم باز شود. راه دیگری برای باز شدن دهانه رحم وجود ندارد جز توصیه‌های پزشک تان. البته در هفته آخر می‌توانید از روغن کرچک نیز استفاده نمایید مصرف روغن کرچک احتمال دردهای زایمانی را بالا می برد.

مطلبی که مطالعه نمودید، پیرامون موضوع
«زایمان»
واقع در بخش
«بارداری»
می‌باشد.

در ادامه مطالعه
تعدادی از مطالب
مشابه از لحاظ محتوا و موضوع را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

همچنین شما می توانید با عضویت در

کانال تلگرام دانشنامه فرزند

هر روز مطالب مفید و معتبر ما را دنبال نمایید.

چیکار کنم دهانه رحمم زودتر باز بشه

هشدار جدی:
پاسخ‌های ارسالی توسط کارشناسان، تنها جنبه اطلاع‌رسانی و آموزشی
داشته و توصیه پزشکی تخصصی تلقی نمی‌شوند و نباید آنها را جایگزین
مراجعه به پزشک جهت تشخیص و درمان دانست. اگر شما هر گونه نگرانی
در مورد سلامتی خود و یا فرزندتان دارید، بهتر این است مستقیما با
یک پزشک حرفه‌ای و یا یک متخصص بهداشت و درمان مشورت کنید. در
عموم موارد، تشخیص صحیح پزشکی تنها توسط معاینه حضوری و دقیق و انجام
آزمایش‌های مورد نیاز امکان‌پذیر است.

در ادامه، مطالعه این مطالب را به شما پیشنهاد می‌کنیم:

کپی‌رایت © دانشنامه فرزند. ۱۳۸۸-۱۳۹۷ کلیه حقوق مادی و معنوی
این دانشنامه طبق قوانین حق تکثیر محفوظ بوده و متعلق به
پدید آورندگان می‌باشد. دانشنامه فرزند کاملاً مستقل است و وابسته
به هیچ سازمان، نهاد و یا ارگان دولتی نمی‌باشد و توسط
گروه فرزند مدیریت می‌شود. این دانشنامه شامل کلیه اطلاعات مورد
نیاز برای بچه دار شدن بوده و تنها در راستای اهداف آموزشی
طراحی گردیده‌است. اگر شما هر گونه نگرانی در مورد سلامتی
خود و یا فرزندتان دارید، بهتر این است مستقیما با یک پزشک
حرفه‌ای و یا یک متخصص بهداشت و درمان مشورت کنید. لطفاً قبل
از استفاده از مطالب این سایت کلیه قوانین، مقررات و شرایط استفاده
از آن را مطالعه نمایید، استفاده شما از مطالب این
سایت نشان دهنده توافق شما با کلیه
قوانین و مقررات
می باشد.

استفاده از مطالب و محتوای دانشنامه فرزند در دیگر سایت‌ها و
رسانه‌های الکترونیکی تنها با ذکر منبع و درج لینک مستقیم مجاز بوده و
استفاده از مطالب دانشنامه فرزند در رسانه‌های چاپی تنها با کسب
موافقت‌نامه کتبی مجاز می‌باشد.
کلیه مطالب و محتوای تولید شده در دانشنامه فرزند تحت مجوز
Creative Commons Attribution-NonCommercial-NoDerivatives 4.0 در دسترس است.

All contents copyright ©
Farzand Encyclopedia.
2010-2019 All rights reserved.

This Internet site provides information of a general nature and is designed
for educational purposes only. If you have any concerns about your own health
or the health of your child, you should always consult with a physician or other
healthcare professional. Please review the Terms of Use before using this site.
Your use of the site indicates your agreement to be bound by the
Terms of Use.
This work is licensed under the Creative Commons Attribution-NonCommercial-NoDerivatives 4.0
International License.

Click here

to view a copy of this license.

For contact us, send email to info[a]farzand.net

دیگه نشستم یه دل سیر گریه کردم  دلم نمیخواست نه برم دکتر نه ماما حالم دیگه بهم میخوره از همه

تصمیم گرفتم برم سونو زنگ زدم ساعت سه و نیم گفت همین الان بیا خوشحال شدم  بابایی اومد دنبالمون  

دکتر سونو قبلی رو که دید گفت بچه جا خوش کرده ! از تاریخ رد شده

من دراز کشیدم و دوباره چشمم به اون مانیتور بود و هیچی حالیم نمیشد طبق معمول .

همش نگران بودم که چی میخواد بگه و ترسیده بودم

چیکار کنم دهانه رحمم زودتر باز بشه

تا اینکه دکتر میگفت و منشی تایپ میکرد

سن: ٤١ هفته و پنج روز

وضعیت :سفالیک

وزن :٤٢٠٠

تاریخ زایمان :١٠ مرداد!!!

ضربان قلب :١٣٠ و نرمال

مایع دورت هم پایینترین حد نرمال بود یعنی یه کوچولو کم شده بود ولی گفت خوبه و

تا بیست مرداد وقت دارم اگه نیایی باید یا برم القای مصنوعی یا سزارین

پیر شدم !

روغن کرچک هم راضیت نکرد به اومدن

دیگه غر نمیزنم هروقت خواستی بیا …

مامان کی میخواهی بیایی بیرون همه منتظرن دیشب همه فکر کردن میایی خودمم همه کارارو کردم اماده اماده بودم ولی خبری نشد !

امروز فقط تلفن جواب دادم و گفتم که نیومدی

بابایی که کچلم کرد از بس گفت چرا نیومد

امروز باز زنگ زدم به ماما تعجب کرد وقتی بهش گفتم درد ندارم گفت روغن کرچک بخور اگه دردات شروع نشد بیا واسه القای درد مصنوعی

کپسول کرچک خوردم هنوز هیچ خبری نیست واقعا نمیدونم چیکار کنم!

امشب رفتم زایشگاه و معاینه شدم دو سانت دهانه رحمم باز شده بود و خود ماما هم یکم تحریکش کرد و گفت ممکنه امشب دردات شروع بشه.

مامانی راستشو بخوایی ترسیدم از اون جیغ هایی که اونجا شنیدم استرس دارم نمیدوم من توانایی اینکارو دارم یا نه

هزارتافکر تو سرم میره و میاد…مامانی نمیدونم چی میشه هزار تا اتفاق ممکنه بیوفته …اینو بدون همیشه عاشقت بودم وهستم همینطور بابایت به خاطرت هر کاری میکنه همیشه قدرشو بدون

باید برم به کارام برسم یه کوچولو هم درد دارم

مامانی قول بده قوی باشی عزیزمم دوستت دارم

دوست جونا برامون دعا کنید .ممکنه یه مدت نتونم بیام چون خونه خودم نیستم تا نت گیر بیارم بهتون سر میزنم.

داشتم برای بار شونصدم خونه تکونی میکردم واسه اومدنت که خسته شدم گفتم بیام بشینم یکم باهات حرف بزنم .

چطوری جوجه ی من ؟ دیروز مامانو نصف عمر کردی از وقتی بیدار شدم تکون نخوردی تا ساعت پنج و نیم

دیگه داشتم کلافه میشدم همه روش ها رو استفاده کردم بازم هیچ .شیکممو با روغن چرب کردم همیشه خوشت میومد زود تکون میخوردی ولی بازم خبری نشد تا اینکه زنگ زدم به مامایی که قرار هست به دنیا بیارتت گفتم چیکار کنم ؟ گفت چند تا ابمیوه شیرین بخور و دراز بکش به پهلو چپ تا نیم ساعت دیگه اگه تکون نخورد بیا بیمارستان نوار قلب بگیریم ازش داشتم سکته میکردم هزار و یک فکر اومد و رفت تو کلم که یهو بابا زنگ زد بای بریم امپولتو بزنیم منم هیچی نگفتم بهش نمیخواستم ناراحت شه رفتم سوار ماشین شدم تو راه بودیم که دیدم پنج شش تا لگد گنده زدی فکر کنم از سر و صداها بیدار شدی خلاصه خیالم راحت شد .

کلا این روزا جات تنگ شده تنبلم شدی فقط پاهاتو فشار میدی به سمت بالا

اوه اوه دیر شد مامان من برم برسم به ادامه خونه تکونی تا بابایی نیومده اخه باید بریم اخرین امپول رو هم بزنیم باز میام واست مینویسم

امیدوارم این اخرین خونه تکونی باشه تا اومدنت

ماچ گنــــــــــــــــــــــــده

که بعد از اون معاینه چندش مشخص شد خیلی پیشرفت داشتیم و سر پسملم بلاخره اومده تو لگن

هم خوشحال شدم هم استرس گرفتم احساساتم باز قروقاطی شده نمیدونم چرا اینقدر ترسیدم.

قبلش چون بلاتکیف بودم خیالم یکم راحت بود وخودمو زده بودم به اون راه ولی الان نه باید هر لحظه منتظر بهترین اتفاق زندگیم و بزرگترین ترس زندگیم(زایمان) باشم.

خلاصه این که دکی سه تا امپول داد برای شل شدن دهانه رحم و گفت اخرین ویزیت هست مگر اینکه شما تا دو هفته دیگه تشریف نیاری .

حالا باید همش منتظر باشم .

پاهای ننت تاول زد از بس راه رفت خواهش میکنم مامان جون یکم همکاری کن

چیکار کنم دهانه رحمم زودتر باز بشه

کلی استرس داشتم انگار دارم می رم زایمان کنم ! بعد ار سه ساعت تو نوبت نشستن رفتم داخل و دکتر تا کارتو نگاه کرد گفت معاینه لگن داری برو اماده شو قبل از من یه خانومه تو اون اتاق بود که هر چی گشتن دنبال صدای قلب بچه اش صدایی نمیومد اونو که دیدم استرسم بیشتر شد

دکتر اومد و معاینه کرد (یکی از بزرگترین ترس های زندگیمو پشت سر گذاشتم ! حالا کاش چیز وحشتناکی هم بود که اینقدر ازش میترسیدم اصلا درد نداشت )ولی چه فایده  دیدم قیافه اش دو دله گفت خوبه … بعید میدونم نتونی طبیعی زایمان کنی

لباسامو پوشیدم سریع اومدم گفتم دکتر اگه زایمانم سخت میشه بگین یه فکر دیگه کنم.

 گفت حالا هشتم بیا ببینم سرش اومده تو لگن یا نه

دنیا رو سرم خراب شد انگار پس اون همه درد چی بود همشو تحمل کرده بودم به امید اینکه سرش داره میاد تو لگنم …. اون همه پیاده روی اثری نداشت ؟!

گفتم دکتر مگه نیومده ؟ گفت نه از امشب پیاده روی کن هشتم بیا نتیجه نهایی بهت میدم یه ازمایش و سونو هم نوشتم

گفتم ازمایش چرا ؟

گفت فشارت چهاده رو هفته ازمایش پروتیین بده

دیگه داشتم دیوونه میشدم خدایا من که همیشه فشارم رو نه بود تو حاملگی رسیده بود به یازده الان شده پونزده ؟چرا اخه دلم میخواست بشینم یه دل سیر گریه کنم

با یه حال خیلی بد اومدم بیرون نشتم تو ماشین واسه محمدرضا تعریف کردم گفتم باید بریم سونو و ازمایش هرچی سعی کردم جلوی خودمو بگیرم گریه نکنم نشد اصلا توقع نداشتم اینجوری بشه

رفتم سونو و منتظر شدم نوبتم شه همش داشتم فکر میکردم اگه الان یه مشکل تو سونو باشه چی اگه اب کیسه کم شده باشه …اگه اگه اگه

یه خانومه دید که چشام قرمزه گفت ماه نه هستی ؟

گفتم اره دوباره اشک تو چشمام جمع شد

گفت مشکلی داری ؟

گفتم نه واسه اینکه بحث عوض شه گفتم شما هم تو نه ماه هستی گفت اره وقتم تموم شده فرستادنم سونو

این وسط هم یه نوزاد سه -چهار روزه اورده بودن ازش سونو بگیرن نمیدونم چش بود خیلی گریه میکرد جیغ میزد

رفتم تو فکر با خودم میگفتم سختی ها و استرسهای حاملگی یه طرف وقتیم به دنیا میاد مشکلاتش یه طرف همش دعا میکردم آرمینم سالم باشه این صحنه ها رو که میدیدم بیشتر گریم میگرفت

بلاخره نوبتم شد و چشم به مانیتور بود طبق معمول که شاید یه چیزی ببینم دلم خوش شه یکم

هیچی نمیدیدم هرچی چشامو ریز و درشت میکردم اینقدر نگران و گیج هم بودم که جون نداشتم بگم دکتر میشه ببینمش

یکی یکی به منشی میگفت و اون تایپ میکرد ومن تو دلم میگفتم خدا رو شکر

همه چی خوب بود.

وزن:٣٧٠٠ گرم

موقعیت جنین :سفالیک

تعداد ضربان قلب :١٣٠BPM

سن حاملگی :٣٩ هفته و یک روز

تاریخ احتمالی زایمان :٧ مرداد

ازمایش رو هم انجام دادم پروتیین رو زده منفی خدا رو شکر امروز باید برم به دکتر نشون بدم

خدایا به امید تو

 

دوستای گلم خواهشا برام دعا کنید از این وضیعت بلاتکلیفی در بیام …

دیروز رفتیم دکی و بهش گفتم تکلیف منو روشن کن من ٣٧ هفته و یک روزم یا ٣٥هفته و یک روز

دکی گفت اولین سونو دقیق تر هست و فهمیدم که داشتم خودمو گول میزدم و دو هفته عقب ترم هعیییییییی  

صدای قلب شما مثل همیشه خوشمل و خوب بود وزن بنده ٨٣.٥ کیلو  فشارم هم خوب بود خدارو شکر و قرار شد دو هفته دیگه باز برم .سونو هم نداد گفت فعلا لازم نیست

نمیدونم چرا این روزها داره دیــــــــــــــر میگذره تا هشت ماه مثل برق گذشتا اما از وقتی رقتم تو نه انگار روزا تکون نمیخورن .

هلاکم واسه دیدنت مامان

راستی دیروز رفتم اون لباس خال خالیا که خوشم اومده بودو بلاخره گرفتم و همش فکر میکنم توشون چه شکلی میشی دلم ضعف میره

 

دیگه اینکه وسایلا خودمو خودتو جمع کردم چون چند روز اول خونه مامان بزرگ میمونیم .

همه چی آماده هست

منتظرتم عشقم

 

از یه طرف روز شماری میکنم واسه دیدنت از یه طرف ترس دارم از زایمان از این که نتونم از پسش بر بیام  از اینکه من جدا میشی و هزاز تا اتفاق دیگه که تو ذهن خودم میسازم اووووه اگه بخوام همشو بگم میشه صد صفحه.

تازه این حال روحیم بود حال جسمیم روز به روز بدتر میشه دیروز دیگه نشستم یه دل سیر گریه کردم بلند بلندآخه خوابیدن واسم سخت شده با این اضافه وزن و ورم پا وجیشششششششش مخصوصا

شدم عین یه پیر زن غرغرووووو بیچاره بابایی چجوری تحمل میکنه منو  

شرایط مالی و  کاریمون  هم که ترکیده هیچ وقت تو این پنج سال زندگیمون اینجوری نشده بوداااا باید این اوضاع میوفتاد تو بارداری من

من نتونستم از بارداریم تهایت لذت و ببرم کاش فکرم درگیر این چیزا نبود اونوقت کلی از با تو بودنم لذت میبردم

نمیدونم حتما یه حکمتی توش هست ایشالا زودتر همه چی درست شه تا حداقل بعد از اومدنت خیالم راحت باشه و همه فکرمو رو تو متمرکز کنم

فقط چهار هفته دیگه مونده

دوستت دارم ❤

چیکار کنم دهانه رحمم زودتر باز بشه
چیکار کنم دهانه رحمم زودتر باز بشه
0

دوره مقدماتی php

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *