رابطه علت و معلول چيست

دوره مقدماتی php
رابطه علت و معلول چيست
رابطه علت و معلول چيست

نشان‌گذاری

عجب سازنده ی این علامت عرب دولاب است
[[رده:نمادهای
نوشتار]]

علت به معنای وجود دهنده و معلول به معنای گیرنده وجود می باشد. معلول همیشه وابسته به علت بوده و بدون آن تحقق نمی یابد و در مقام وجود یافتن همیشه موخر از علت است یعنی علت تقدم وجودی بر معلول دارد اول باید علت باشد بعد معلول. 

کلمات و اصطلاحاتی که برای علت و معلول در کتاب های دین و زندگی آمده و نیز در تست های کنکور مشاهده شده عبارتند از :

علیت ، زاینده ، سبب ، ناشی ، سرچشمه ، حاکی ، مولود ، زائیده ، بازتاب و … . به عنوان مثال :

دوره مقدماتی php

شیعه بدون عمل سبب (علت) تضعیف موقعیت تشیع (معلول) می شود.

مقام و منزلت انسان های با فضیلت (معلول) ناشی از بندگی واقعی (علت) آن هاست.رابطه علت و معلول چيست

اصل انتظار زائیده (معلول) نگاه مثبت دین به آینده تاریخ (علت) است.

نگاه مثبت دین به آینده زاینده (علت) اصل انتظار (معلول) است.

پیامد مهم دیدگاه کسانی که مرگ را پایان زندگی می دانند (علت) این است که شادابی و نشاط را از دست می دهند (معلول)

دوستی با دوستان خدا (معلول) نتیجه محبت به خداست (علت)

به عبارت دیگر دوستی با دوستان خدا مولود (معلول) محبت به خداست. (علت) یا از نگاه خردمندانه اولی الالباب به نظام آفرنیش ، قانونمند و هدفدار یافتن آفرینش بازتاب (معلول) راز و نیاز آگاهانه برخاسته از ذکر و تفکر است.

درباره علت و معلول به نکات زیر می توان توجه کنیم:

معمولا در اکثر آیات (نه همیشه) اول آیه علت برای ادامه آیه است. مثال : “یا ایها الناس کلوا مما فی الارض حلالا طیبا و لاتتبعوا خطوات الشیطان” که حرام خوری علت و پیروی از شیطان معلول می باشد.

اما اگر آیه ای از قرآن کریم به صورت شرط و مشروط بیاید همیشه شرط علت جزای شرط (تالی) است و بالعکس جزای شرط معلول شرط است حتی اگر شرط در پایان آیه بیاید . مثال :

مثال ۱ : من امن بالله و الیوم الآخر و عمل صالحا (علت) فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون (معلول)

ایمان به خدا و یوم آخر علت عدم خوف و عدم حزن می باشد.

مثال ۲ : قل اطیعوا الله و الرسول فان تولوا قان الله لایحب الکافرین

رویگردانی علت کفر می باشد.

مثال ۳ : فان تنازعتم فی شی ء فردوه الی الله و الرسول ان کنتم تومنون بالله و الیوم الآخر

ایمان به خدا و یوم آخر علت برارجاع منازعات به خدا و پیامبر است یا ارجاع منازعات به خدا و پیامبر معلول ایمان به خدا و یوم آخر است.

نکته ۱ : در آیاتی که “ف” نتیجه آمده است این قسمت آیه معلول است مثال “فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون” در مثال ۱ ، چون نتیجه همان معلول است.

نکته ۲ در متون فارسی نیز شرط علت جزای شرط است و جزای شرط تابع شرط می باشد: 

اگر در انجام به موقع نماز بکوشیم (علت) بی نظمی را از زندگی خود دور می کنیم (معلول) تداوم نماز به موقع علت است بر نظم در زندگی.

نکته ۳ : در آیاتی که در آخر آن ها صفت آمده است آن صفت می تواند خودش علت آن مطلبی باشد که در آیه آمده است.

مثال : رسلا مبشرین و منذرین لئلا یکون للناس علی الله حجه یعد الرسل و کان الله عزیزا حکیما

ارسال رسولان برای انسان ها ناشی از عزت و حکمت خداست.

حتی اگر علت هم محسوب نشود صفات آخر آیات معنی دارند. مثلا اگر دقت کنیم در آخر آیات توبه صفات غفور و رحیم می آید و یا مثلا در آیه “السارق و السارقه فاقطعوا ایدیهما جزاء بما کسبا نکالا من الله و الله عزیز حکیم (مائده ۳۸)

صفت عزت و حکیم در این آیه بسیار معنادار است. 

(بدین علت یادگرفتن صفاتی که در آخر آیات می آید ضروری است و می توانند در سوال های تستی مطرح باشند)

فرق دلیل با علت

دلیل در زبان عربی همان نشانه در زبان فارسی است. فرق دلیل با علت این است که علت امر وجودی بیرونی است اما دلیل امر ذهنی است. مثلا در مثال آتش و دود ، آتش علت دود در عالم خارج است اما در ذهن این دود است که دلیل بر آتش می باشد یعنی با دیدن دود ذهن ما به آتش راهنمایی می شود. دود نشانه آتش است. دلیل آتش نه علت آن ، باران علت خسیس بودن زمین است اما خسیس بودن زمین دلیل بر باریدن باران است.

مثالی از کتاب دین و زندگی دوم در بخش اندیشه و تحقیق از سخنان امام علی (ع)

“هر یک از موجوداتی که خدا آفریده برهان آفریدگاری و دلیل خداوندی است”

در این جا موجودات دلیل وجود خدا معرفی شده است اما می دانیم که خداوند علت موجودات می باشد. (البته توحه داشته باشیم که دلیل همیشه معلول نیست)

دانلود فایل پی دی اف مطلب بالا

نویسنده علت و معلول در دین و زندگی » فیروز نزاد نجف

 

 

 

خیییلی ممنون موفق باشین .خیییلی استفاده کردم .

ممنون عالی بود

رابطه علت و معلول چيست

عالییییییییییییییییییییی تشکر فراوووووووووون

تشکر

خوب بود

تصویر امنیتی *

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم عضویت یا عدم عضویت در این مطلب

٠٢١٦٦١٢٥٥٢٤

٠٢١٨٨٦٨٣٩١٥

 

 

۰۲۱۸۹۷۷۱۴۰۳

info@daneshgahtehraniha.com

 

 

ساعت کاری دفتر مرکزی موسسه از شنبه تا پنجشبه از ساعت ۱۰ صبح تا ۲۰:۳۰ و جمعه ها ۱۰ الی ۱۲ظهر می باشد.



استدلال‌های استقرایی اغلب بیشتر از صرف آنالوژی هستند. وقتی میدانیم یا فکر می‌کنیم که میدانیم یک چیز علت دیگری یا معلول دیگری است آنگاه می‌توان از علت به معلول یا از معلول به علت استدلال کرد. اگر آن روابط تصور شده بین علت و معلول به‌طور صحیح برقرار باشند، آنگاه استدلال بر پایه آن روابط بسیار توانمند خواهد بود.

 یک استدلال علی، بیشتر از آنکه به‌طور نظری توانمند باشد، دارای اهمیت عملی افزون است. توانایی ما به کنترل محیط، زندگی موفق و برآوردن اهداف، همگی به‌طور تعیین‌کننده وابسته به دانش ما از پیوندهای علی است. برای مثال در معالجه یک بیماری پزشک باید علت آن را بداند و البته آن‌ها باید اثرات [معلول‌ها] داروهای تجویزی‌شان را نیز فراگیرند (ازجمله “اثرات جانبی”).

در هر میدان که به عمل دست می‌یازیم و به دنبال دست‌ آوردن نتایج هستیم، رابطه علت و معلول [علیت] بنیادی است. دیوید هیوم، یکی از  موشکاف‌ترین همه متفکران در این قلمرو  چنین نوشت:

همه استدلال‌ها در رابطه با امور واقع بر روابط علت و معلول بناشده‌اند. فقط با این رابطهِ تنها می‌توانیم پای به ورای شواهد حاضر در حافظه و احساس بگذاریم. اگر از فردی بپرسید که چرا باورمند به یک امر واقع است که ما آن را نمی‌دانیم؛ برای مثال اینکه دوست او در کشور است یا فرانسه؛ وی دلیل خوبی را به شما ارائه خواهد داد و این دلیل امر واقع دیگری است؛ مثلاً نامه‌ای از وی دریافت کرده یا دانش وی از قول قرارهای قبلی چنین است. وقتی شخصی ساعت یا ماشین دیگری را در یک جزیره برهوت پیدا می‌کند، نتیجه می‌گیرد که روزی آدمی در این جزیره بوده است. همه استدلالات ما در رابطه با امر واقع دارای طبیعت یکسان هستند. . . . اکنون اگر خود قانع شده باشیم، پس در رابطه با طبیعت آن شواهد، که ما را بر امر واقع مطمئن می‌کنند، باید در پرس و جوی آن باشیم که چگونه ما به دانش علت و معلول دست می‌یابیم.➥رابطه علت و معلول چيست

1-David Hume, An Enquiry Concerning Human Understanding (1748), sec. IV.

روش‌هایی که ما را به این‌چنین دانشی می‌رسانند مرکز توجه این فصل است. این البته یک مسئله پیچیده است و ناشی از این واقعیت است که برای واژه “علت” چندین معنی متفاوت وجود دارد. بنابراین ما از تمیز این معنی‌ها از یکدیگر آغاز می‌کنیم.

چیزها صرفاً اتفاق نمی‌افتند. رویدادها روی می‌دهند و هر چیزی تحت شرایط معینی اتفاق می‌افتد. این یک اصل موضوع/Axiom در مطالعه طبیعت است تا دریابیم در جهانی که زندگی می‌کنیم باید پیگیر آموختن شرایطی باشیم که تحت آن‌ها، رویدادها اتفاق می‌افتند یا نمی‌افتند. معمول است که بین شروط لازم و شروط کافی برای روی دادن یک رویداد تمایز قائل شد.

علیت (علت و معلول) اشاره به یک رابطه بین رویداد‌ها یا چیزها است، به قسمی که یکی نتیجه دیگری یا دیگری‌ها باشد.

یک شرط لازم  برای روی دادن یک رویداد معین عبارت از ماوقعی است که در غیبت آن، رویداد موردنظر نمی‌تواند رخ دهد. برای مثال، حضور اکسیژن شرط لازم برای رویداد احتراق است. اگر احتراق رخ دهد آنگاه اکسیژن باید حضورداشته باشد، چراکه در غیبت اکسیژن احتراق نمی‌تواند حادث شود.

یک شرط کافی  برای روی دادن یک رویداد عبارت از ماوقعی است که در حضور آن، آن رویداد باید رخ دهد. آن‌طور که دیدیم، حضور اکسیژن یک شرط لازم برای احتراق است، اما شرط کافی برای احتراق نیست- چراکه آشکار است اکسیژن بدون رخ دادن احتراق می‌تواند حضورداشته باشد. ولی برای تقریباً هر ماده‌ای دامنه‌ای از درجه حرارت وجود دارد، به قسمی که بودن در آن دامنه از درجه حرارت با حضور اکسیژن یک شرط کافی برای احتراق آن ماده است. بنابراین روشن است که برای رخ دادن یک رویداد ممکن است چندین شرط لازم حاضر و همه این شرط‌های لازم باید در شمول شرط کافی آن رویداد باشند.

واژه علت (نسبت به بعض رویدادها) گاهی به معنای “شرط لازم آن رویداد” و گاهی به معنای “شرط کافی آن رویداد” به‌کاربرده می‌شود. در بیشتر اوقات وقتی مسئله در دست عبارت از حذف بعض پدیده‌ نامطلوب است. برای حذف، فقط باید بعض شرط که برای وجود آن پدیده لازم است را پیدا و سپس حذف کرد. چه ویروس یا باکتر‌ی‌هایی علت یک بیماری مشخص هستند؟ پزشکان با تجویز دارو که آن میکروب‌ها را نابود می‌کند آن بیماری را درمان می‌کنند. گفته می‌شود میکروب‌ها علت آن بیماری هستند اگر آن‌ها شرط لازم آن بیماری باشند- چراکه در غیبت آن‌ها آن بیماری نمی‌تواند رخ دهد.

به‌طور نزدیک و مرتبط با شرط کافی برداشت دیگری نیز از واژه علت هست— و آن اینکه وقتی یک پدیده داده‌شده گرایش به داشتن نقش سببی در ایجاد یک پیشامد معین را داشته باشد. برای مثال گفتن “سیگار کشیدن علتی برای ابتلا به سرطان ریه است” صحیح است- علی‌رغم آنکه ممکن است سیگار کشیدن همچون یک عامل سرطان به مدت طولانی و بدون ابتلا به سرطان ریه ادامه داشته باشد. بعلاوه سیگار کشیدن شرط لازم سرطان ریه نیست چرا که این سرطان‌ها باوجود غیبت کامل سیگار کشیدن بازهم ایجاد می‌شوند. اما سیگار کشیدن در پیوند با رویدادهای بسیار معمولی زیست‌شناسی آن‌چنان به‌کرات در گسترش سرطان ریه نقش بازی می‌کند که ما فکر می‌کنیم گزارش آنکه سیگار کشیدن یک “علت” سرطان است صحیح است.

این نکته همچنین اشاره به یک کاربرد معمول دیگر عبارت “علت” دارد- علت به‌عنوان یک عامل که در رخ دادن بعض پدیده تعیین‌کننده بوده است. یک شرکت بیمه بازرسان خود را برای تعیین علت یک آتش‌سوزی مشکوک روانه می‌کند. اگر گزارش آن‌ها این باشد که علت اصلی آتش‌سوزی حضور اکسیژن در هوا بوده است آن‌وقت محتمل است که بازرسان شغل خود را از دست دهند. و البته که چنین بوده (در برداشت شرط لازم)، چون اگر اکسیژن نبود آتش‌سوزی هم در کار نبود. شرط کافی آتش‌سوزی نیز طرف توجه شرکت بیمه نیست، زیرا اگر بازرسان گزارش می‌دادند گرچه آن‌ها مدرک دارند که آتش‌سوزی توسط بیمه‌گذار ایجادشده ولی هنوز نتوانسته‌اند همه شروط لازم آتش‌سوزی را پیدا کنند و بنابراین علت تمام آن هنوز معین نشده است، بازهم مطمئناً شغل خود را از دست می‌دادند. آنچه شرکت بیمه به دنبال آن بود تا کشف شود حادثه یا اقدامی بود که حضور آن شرایط که معمولاً شرایط غالب هستند موجد فرق بین رخ دادن و رخ ندادن آتش‌سوزی بود.

در دنیای واقعی، در سین‌سیناتی اوهایو در نوامبر ۲۰۰۳ یک مرد عظیم‌الجثه که با زور در مقابل دستگیری مقاومت می‌کرد، مدت کوتاهی بعد از ضرب و شتم توسط افراد پلیس برای وادار به تسلیم شدن فوت کرد. بررسی پزشکی قانونی ناحیه نشان می‌داد این مرگ باید یک “قتل” به‌حساب آید و باید با دقت توجه داشت که از این کلمه قصد دشمنی یا بدخواهی بدست نیاید. پزشکی قانونی گفت، “آقای جونز در غیبت کشمکش در آن لحظه دقیق از زمان نمی‌مرد و بنابراین کشمکش علت اولی مرگ او بوده است➥”. این برداشت از علت به‌عنوان 2-Dao, “Coroner in Cincinnati Rules Man’s Struggle Led to Death,” The New York Times, 4 December 2003.”عامل تعیین‌کننده” معمول و مفید است.

شعباتی از این برداشت سوم علت وجود دارد. وقتی یک دنباله علت وجود دارد – یعنی، زنجیره‌ای از رویدادها که در آن  آ  علت ب است، ب علت ج است، ج علت د است و د علت ه است. در این صورت می‌توان رویداد ه را معلول هریک از رویدادهای پیشین در نظر گرفت. مرگی که در بالا ذکر آن آمد (که با ه نمادگذاری می‌کنیم) معلول کشمکش بود، خود کشمکش د معلول مقاومت بود، مقاومت معلول دستگیری بود، دستگیری معلول تخلف از بعض قانون بود و مانند آن. ما بین علت علت دور  و علت دور  تمایز قائل می‌شویم. علت نزدیک عبارت از نزدیک‌ترین رویداد به آن در زنجیره رویدادهاست. مرگ، ه محصول علت نزدیک کشمکش، د، است؛ بقیه علت‌های دور هستند: آ بیشتر از ب دور و ب بیشتر از ج دور است و مانند آن.

افرادی که مدرسه را قبل از ۱۶ سالگی ترک می‌کنند پنج برابر بیشتر از فارغ‌التحصیلان دانشگاه محتمل است که از حمله قلبی بمیرند؛ و نرخ مرگ در مدت یک سال پس از حمله قلبی در فارغ‌التحصیلان دانشگاه 3.5 درصد اما برای افرادی با زیر ۸ سال آموزش مدرسه‌ای ۲۰ در صد است➥3-Reported by Connor O’Shea of the Duke University Medical Center, at the meetings of the European Society of Cardiology in August 2000.. لیکن تحصیلات دانشگاهی علت نزدیک داشتن سلامت خوب نیست و نیز نبود آن علت نزدیک بیماری نیست. تحصیلات ضعیف یک پیوند در زنجیره علی است که اغلب موجب فهم کمتر از اندازه قابل‌قبول از فرآیند بیماری است و درنتیجه کوتاهی در تغییر نحوه زندگی که نیاز است تا موجب بهتر شدن برآمدهای پزشکی شود. و لذا معمولاً و به‌درستی به فقر که به‌طور جهانی آموزش را به‌طور گسترده تحت تأثیر قرار می‌دهد به‌عنوان یکی از “علت‌های ریشه‌ای” سلامت ناچیز نگاه می‌شود – و البته نه علت نزدیک – بلکه علت دور که می‌باید ریشه‌کن شود.

نیاز است تا برداشت‌های متفاوت از عبارت علت متمایز شوند. ما می‌توانیم به گونه موردقبول علت را از معلول نتیجه بگیریم، اما وقتی‌که منظور از علت “شرط لازم” باشد. و نیز می‌توان معلول را از علت نتیجه بگیریم، اما وقتی‌که منظور از علت “شرط کافی” باشد. وقتی این نتیجه گرفتن‌ها  از علت به معلول وهم از معلول به علت باشد آنگاه عبارت علت باید در برداشت شرط لازم و کافی” بکار گرفته شود — یعنی وقتی علت به‌عنوان شرط کافی رویداد لحاظ شود و این شرط کافی به‌عنوان عطف همه شروط لازم آن در نظر گرفته شود. لیکن هیچ تعریف واحد از علت با همه کاربردهای متفاوت (و مقبول) این واژه مطابقت ندارد.

همه قطعات متنی زیر شامل آنالوژی هستند. در این قطعات آن‌ها را که از آنالوژی به‌عنوان استدلال سود برده‌اند و آن‌ها را که از آنالوژی به‌طور غیراستدلالی سود برده‌اند متمایز نمایید. 

۱-

حل:

 

۲-

 



یکی از براهینی که برای اثبات وجود خداوند متعال استفاده می شود، برهان علیت است. این برهان می گوید هر آنچه در عالم وجود دارد متغیر است و هر متغیری حادث و هر حادثی در وجودش نیاز به علتی غیر از خود دارد و با استفاده از استحاله دور و تسلسل وجود خداوند متعال که بی نیاز و مستقل از هر علتی است را اثبات می کند.

البته، در برهان علیت حرفی از علت تامه نیست، ولی آنچه که در جاهای دیگر در مورد علت تامه بیان شده، به این صورت است که اگر علت تامه وجود داشته باشد، معلولش هم ضرورتا به وجود خواهد آمد، ولی نه بر عکس؛ چرا که طبق تعریفی که از علت و معلول شده است، وابستگی علت و معلول یک طرفه است؛ یعنی همیشه معلول وابسته به علت است، نه بر عکس. و اگر معلولی از بین رود این هرگز بدان معنا نیست که علت آن هم از بین رفته است، بله اگر یکی از اجزای علت وجود نداشته باشد؛ مثلا اراده برای انجام فعلی برداشته شود و آن فعل (معلول) از بین برود، دیگر به آن علت، علت تامه گفته نمی شود، ولی این دلیل بر نابود شدن علت نیست و از نشانه های علت مخصوصاً علت العلل این است که وجودی مستقل از معلول دارد و وقتی تعبیر علت برای آن به کار می رود او را صرفاً همراه و قرین معلول نشان می دهد نه وابسته به آن.

یکی از براهینی که برای اثبات وجود خداوند متعال به کار می رود برهان علیت است.رابطه علت و معلول چيست

دو مفهوم علت و معلول از معقولات ثانی فلسفی است که بیانگر نحوه وجود بوده است. ما اگر دو وجود “الف” و “ب” را با هم مقایسه کنیم و ببینیم وجود “الف” به گونه ای است که هرگاه محقق می شود، وجود “ب” نیز محقق می شود و هر گاه الف معدوم گردد، ب نیز معدوم شده و وجود ب مبیّن وابستگی و تعلق و ارتباط به وجود الف است، در این صورت می گوییم الف علت ب و ب معلول الف است.[1]

پس طبق آنچه عقل از علت و معلول بیان می کند رابطه علت و معلول از حیث وابستگی، یک طرفه است نه دو طرفه؛ زیرا وجود معلول وابسته به وجود علتش است، ولی وجود همین علت وابسته به همین معلول نیست، هر چند امکان دارد خود این علت، معلول علت دیگری باشد و از این حیث وابسته به آن علت باشد، مثلا ممکن است ج معلول ب و ب معلول الف باشد، در این صورت ب هم معلول است و هم علت (یعنی هم وابستگی دارد و هم معلولی به او وابسته است)، ولی حیثیات آن متفاوت است.

در این که مناط و علت احتیاج معلول به علت چیست؟ فیلسوفان نظریات دقیق و ظریفی را ارائه داده اند، صدر المتألهین و پیروان مکتب صدرایی که قائل به اصالت وجود هستند، امکان فقری و وجودی را ملاک احتیاج معلول به علت می دانند. مراد از امکان فقری و وجودی تعلق و وابسته بودن وجودی است، به تعبیر دیگر هر موجودی که وجودش عین تعلق، ربط و وابستگی به موجود دیگر باشد معلول و ممکن خواهد بود و به مقتضای قاعده علیت محتاج علتی است که آن را پدید آورده باشد.[2]

در برهان علییت حرفی از علت تامه نیست، ولی آنچه که در جاهای دیگر در مورد علت تامه بیان شده، به این صورت است که اگر علت تامه وجود داشته باشد معلولش هم ضرورتاً به وجود خواهد آمد. اولاً: این ضرورت به معنای موجَب شدن فاعل مختار نیست؛ زیرا اراده و اختیار هم جزو علت تامه است که اگر نباشد معلول وجود پیدا نمی کند. ثانیاً: طبق تعریفی که از علت و معلول شده، وابستگی علت و معلول یک طرفه است؛ یعنی همیشه معلول وابسته به علت است نه بر عکس. و اگر معلولی از بین رود این هرگز بدان معنا نیست که علت آن هم از بین رفته است، بله اگر منظور از علت، علت تامه باشد و در صورتی که یکی از اجزای علت تامه وجود نداشته باشد (مثلا اراده از فعلی برداشته شود و آن فعل (معلول) از بین رود) هرچند دیگر به آن علت، علت تامه گفته نمی شود، ولی این دلیل بر نابود شدن علت نیست. و از نشانه های علت مخصوصاً علت العلل این است که وجودی مستقل از معلول دارد، ولی وقتی تعبیر علت برای آن به کار می رود او را همراه و قرین معلول نشان می دهد، نه وابسته به آن.

[1] . علامه طباطبایی، بدایة الحکمة، مرحله هفتم، فصل اول، ص 109، موسسة النشر الاسلامی، قم، 1428 ق.

[2]  غرویان، محسن، سیری در ادله اثبات وجود خدا (4)، برهان علت و معلول، ماهنامه رشد آموزش معارف اسلامی، پاییز و زمستان 1368، شماره 7 و 8، ص 45 (سایت نور مگز).

آخرین پرسش ها و پاسخ ها را همه روزه در ایمیل خود مطالعه کنید.


حاضرین در سایت :

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و استفاده از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز است.


Copyright 2018 – All Rights Reserved

کلید واژه ها:
علیتحرکتمیلابن‏سینافاعل ایجادیفاعل تحریکی

کلید واژه ها:
اصل علیتطبغایت انگاریاصل سنخیت

کلید واژه ها:
صدرالمتالهینعلیتتشأنوجودرابطوجودرابطی

کلید واژه ها:
مطهریعلیتهیومضرورت علیعلت اعدادی

کلید واژه ها:
صدرالمتألهیناختیارجبرامر بین امرینوجود رابط معلول رابطه علت و معلول چيست

کلید واژه ها:
کارکردبرهان لمبرهان شبه لمعلیت تحلیلىبرهان ملازمات عامهبرهان ان مطلق

کلید واژه ها:
علم حضوریعلیتبداهتتعاقبآزمون و خطااتحاد حاس و محسوسحدس و احتمال

کلید واژه ها:
اصالت وجودامکان فقریمعلولیت اشیا امکان ذاتیضرورت ذاتی منطقیضرورت ذاتی فلسفی

کلید واژه ها:
علیتعلتمعلولضرورت و قطعیتتعاقب

کلید واژه ها:
اصالت وجودعلیتوحدت وجودتشکیک وجودسنخیت علت و معلولضرورت على و معلولى

کلید واژه ها:
حکمت متعالیهنفسحرکت جوهرىحدوث جسمانىاخلاق تربیتى

کلید واژه ها:
معجزهاصل سنخیتخرق عادتنقض قانون علیتعلیت طبیعی

کلید واژه ها:
حدوثامکان ماهویالحادامکان فقریقانون علیتخداشناسی فلسفی

کلید واژه ها:
علیتشهود حسیحیثیت تقییدی شأنیشهود عقلیحیثیت تقییدی اندماجی


کلید واژه ها:
ملاصدراماهیتمفهوموجود رابط

کلید واژه ها:
علت تامهوجوب سابقضرورت علىضرورت بالقیاس معلولترجح بدون مرجحترجیح بدون مرجحعلت مختارسلطنت ذاتى

کلید واژه ها:
ابن عربیعلیتغزالیتوحید افعالی

کلید واژه ها:
ابن سیناعلیتارسطوعلل اربعهمعقول اولیمعقول ثانیاصول اولیه


کلید واژه ها:
علیتعدم قطعیتکوانتوم

 

 

چکیده:

وقتی به پدیده ها و موجودات پیرامون خود می نگریم متوجه می شویم که بین این پدیده ها و موجودات رابطه و وابستگی خاصی برقرار است، همان طور که می دانیم اگر موجودی نیازمند به موجود دیگری باشد و وجودش نوعی توقف بر آن دیگری داشته باشد به اصطلاح فلسفی، موجود نیازمند را (معلول) و آن دیگر را (علت) می نامند.

 

رابطه علت و معلول چيست

باید توجه داشت که علت ممکن است خودش نیازمند علت دیگری باشد و درواقع خودش معلول علت دیگری باشد اما اگر علتی هیچ گونه نیازمندی به چیز دیگر نداشته باشد و معلول علت دیگری هم نباشد آن علت، علت مطلق و بی نیاز مطلق خواهد بود.

 

با توجه به رابطه و وابستگی ایی که بین علت و معلول وجود دارد باید بدانیم که هر معلولی از هر علتی به وجود نمی آید، یعنی بین علت و معلول سنخیت وجود دارد که به این معنی است که باید میان علت و معلول مناسبت خاصی وجود داشته باشد که از آن به سنخیت علت و معلول تعبیر می شود.

 

این قاعده نیز از قواعدی است که قریب به بداهت است که با ساده ترین تجربه های درونی و بیرونی ثابت می گردد مانند این که اگر غذا بخوری سیر می شوی، اگر چشمانت را باز کنی می بینی، اگر برف ببارد هوا سرد می شود، اگر خودکار جوهر داشته باشد می نویسد و …

 

بنابراین اگر بخواهیم ببینیم یا سیر شویم یا … باید به علل خاص آن ها متوصل شویم و الا از راه غیر علل خاصه به نتیجه نمی رسیم.

 


بنابراین علت دیدن، باز کردن چشم است و این باز کردن چشم سنخیت و مناسبت خاصی با دیدن دارد که معلول آن است که این سنخیت و رابطه بین یک علت و معلول دیگر نیست چرا که میان هر علت با معلول خودش سنخیت و مناسبت خاصی حکمفرماست و این همان سنخیت علت و معلول است.

 

همان طور که بیان شد این قاعده از قواعد قریب به بداهت است و درواقع این قاعده لازمه قبول اصل علیت است و برای فهمیدن معنای اصل علیت باید معنای اصل سنخیت علت و معلول به درستی درک شود.

 

دلیل این که علت باید سنخ کمال معلول را دارا باشد، این است که اگر نداشته باشد نمی تواند به معلول افاضه کند و دلیل این که باید مرتبه عالی تری از آن را داشته باشد این است که افاضه معلول از کمالات آن نمی کاهد.

 


لازمه اصل سنخیت این است که اگر علتی تنها یک سنخ از کمالات وجودی باشد فقط معلولی از آن صادر می شود که دارای همان سنخ از کمال در مرتبه نازل تری باشد.

 

در این جا اگر بخواهیم با مثالی این مطلب را توضیح دهیم باید بگوییم که اگر علتی مثلاً خورشید نور را به ماه می دهد باید خود آن نور را به نحو کامل تری داشته باشد چرا که نمی شود علتی چیزی را افاضه کند در حالی که خود فاقد آن است که این در اصطلاح فلسفی بدین تعبیر است که معطی الشیء لم یکن فاقدا له.

 

قاعده الواحد یکی از قواعد فلسفی است که برهان اقامه شده بر اثبات آن مبتنی بر اصل سنخیت علت و معلول است که در مبحث بعدی شرح کاملی از آن را مطرح می نماییم.

 




مرکز یادگیری سایت تبیان – نویسنده: رضا هاشمی

تنظیم: مریم فروزان کیا

رابطه علت و معلول چيست
رابطه علت و معلول چيست
10

دوره مقدماتی php

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *