دانلود رمان شهرزاد قصه گوی من 3
دانلود رمان شهرزاد قصه گوی من برای موبایل(جاوا،ایفون،اندروید)،PDF،تبلت
دانلود رمان شهرزاد قصه گوی من
دانلود رمان شهرزاد قصه گوی من برای موبایل(جاوا،ایفون،اندروید)،PDF،تبلت
نوشته *SARINA* کاربر انجمن نودهشتیا
این رمان دو جلده س . جلد دوم رو درخواست داده بودن به همین خاطر جلد 1 رو گذاشتم تا یکی دو روز اینده جلد 2 رو هم بذارم .
ژانر : عاشقانه…جنایی
شخصیت های اصلی : 1-شهرزاد فرخزاد 2-آرین مجد 3-شاهد امیری 4-ستیلا سعیدی
خلاصه فاز اول : همون جایی که شاهزاده قصه همیشه دختر فقیر و می خواست همون شهری که قد خود من بود از این دنیا ولی خیلی بزرگتر نه ترس سایه بود نه وحشت باد نه من گم می شدم نه یه کبوتر
مقدمه : شهرزاد…زاده ی این شهر بزرگ…کاش میدونستی این کارت چطور سرنوشتتو تغییر میده…کاش وارد اون خونه نمیشدی…کاش…
برای دانلو رمان شهرزاد قصه گوی من به ادامه مطلب بروید .
دانلود رمان برای موبایل جاوا – jar مستقیم 552 صفحه
jarمستقیم اپلودبهترین
jarغیرمستقیم
دانلود رمان برای اندروید – apk مستقیم اندروید،تبلت
دانلود رمان ایفون – epub مستقیم ایپد،ایفون،تبلت
دانلود رمان برای کامپیوتر – pdfمستقیم 103 صفحه
pdfمستقیم زیپ
رمز فایل : www.negahdl.com
نودهشتیا
شهرزاد قصه گوی من | *SARINA* کاربر انجمن
رمز فايل : www.negahdl.com
دانلود رمان شهرزاد قصه گوی من 3
شادان پوریانفر ، دوست نگاه جان هستم و در تهیه ی رمان به ایشون کمک میکنم . روانشناسی خوندم و به ورزش و مطالعه ی کتاب و رمان علاقمندم .
مگه جلد سوم هم داره؟ میشه اسمشو بگی؟!
من جلد دومش رو هم خوندم آخرش خیلی تلخه ولی جلد سوم که یه جورایی سرگذشت بچه ی ایناست خوبه آخرشم شیرینه. حیف من تحمل پایان های غمگین رو ندارم. روح و روانمک به هم میریزه ولی کلا مرسی قشنگ بود
سلام خواهشا جلد دو رو زود بذاریده
سلآم.امشب میذارمش.دیشب نت یا قطع بود یا سرعت پایین نشد که بذارم.راستی یکبارپیام بدین کافیه دوست عزیز.
سلام خسته نباشی عزیزم اسم جلد دومش چیه و کی میزارید
سلآم.ممنون.دوست عزیز.رمان هزار و یک شب گناهِ من.امشب میذارمش.قراربودامروز تو سایت باشه اما نت قطع بود.
ممنون رمان قشنگی بود فقط لطفا سریع تر چلد دو بزارید…
خواهش میکنم.چشم امروزو فردا میذارمش
خوب بود ولی خیلی غمگین تموم شد لطفا جلد دوم رو بزارید
چشم.میذارمش
سلام لطفا جلد دومش رو زودتر بذارید ذهنم درگیر شده یاخواندن جلد اول ممنون
سلآم.سعی میکنم امشب بذارمش.خواهش میکنم
سلام نگاه جون سایتت حرف نداره..میشه رمان هیچکسان 2و3 رو بذاری جلد دوم شهرزاد قصه گوی من کی میذاری؟
سلآم.ممنون.دارم ویرایشش میکنم.بنظرفردابرسم بذارمش.رمان هیچکسان ۲و۳رو درخواست دادم اگرنویسنده اجازه دادمیذارمش.
دستتون طلا.. اخر این جلد خوب نیست
ممنون دوست عزیز.
قشنگه ؟ آخرش خوب تموم میشه ؟
دوجلدهس.نمیدونم نخوندم.هرکی خوندبگه
سلام نگاه جون .. خیلی ممنون رمان تا اینجا خوب بود فقط اگه میشه لطف کنین جلد دوم رو فردا بزارین
سلآم.خواهش میکنم.تاآخرهفته جلد2 رو هم میذارم.یعنی فردا پس فردا.آخرشب نمیرسم بذارم.
رمانش قشنگه؟
نمیدونم.نخوندم.دوجلدهس.هرکی خوندپایانشو بگه.ممنون
سلام من جلد یک روخوندم خیلی ناراحت کننده هست تا جندروز اعصابم خورد شد بود
سلآم.بنظرم پایانش غمگینه.ولی خودم نخوندم یه نگاه به آخرجلد2 کردم.جلد2 رو هم ظرف یکی دوروزآینده میذارم
سلام خسه نباشی امیدوارم قشنگ باشه میشه رمان تمام قلبم مال تو و درحسرت اغوش تو رو بزارید؟
سلآم.ممنون. رمان تمام قلبم مال توبه نویسندهش دسترسی نداریم.ورمان درحسرت اغوش تو رو قبلا گذاشتیم که!!
@رها, خو من ندیدم میتونیدشماره صفحه رمان در حسرت اغوش تو رو بگید
عیبی نداره.شما میتونید از جستجو سمت چپ بریدواینو بنویسید دانلود رمان در حسرت آغوش تو.ویا تو گوگل اینو سرچ کنین.دانلودرمان درحسرت آغوش تو ازنگاه.ویا.اینم لینک اون صفحه https://www.negahdl.com/1393/01/20/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D8%B3%D8%B1%D8%AA-%D8%A2%D8%BA%D9%88%D8%B4-%D8%AA%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%D9%88%D8%A7%D8%8C%D8%A7.html/
دانلود jbook
دانلود arabicreader
دانلود adobe reader اندرويد
دانلود winrar کامپيوتر
دانلود winrar اندرويد
تمام حقوق مادی , معنوی و مطالب برای نگاه دانلود محفوظ است .
پشتیبانی و میزبانی شده توسط هوش برتر .
طراح سایت یاس وب
دانلود رمان شهرزاد قصه گوی من 3
دانلود رمان شهرزاد قصه گوی من برای موبایل(جاوا،ایفون،اندروید)،PDF،تبلت دانلود رمان شهرزاد قصه گوی من
دانلود رمان شهرزاد قصه گوی من برای موبایل(جاوا،ایفون،اندروید)،PDF،تبلت
نوشته *SARINA* کاربر انجمن نودهشتیا
این رمان دو جلده س . جلد دوم رو درخواست داده بودن به همین خاطر جلد 1 رو گذاشتم تا یکی دو روز اینده جلد 2 رو هم بذارم .
ژانر : عاشقانه…جنایی
شخصیت های اصلی :
1-شهرزاد فرخزاد
2-آرین مجد
3-شاهد امیری
4-ستیلا سعیدی
خلاصه فاز اول :
همون جایی …
دانلود jbook
دانلود arabicreader
دانلود adobe reader اندرويد
دانلود winrar کامپيوتر
دانلود winrar اندرويد
تمام حقوق مادی , معنوی و مطالب برای نگاه دانلود محفوظ است .
پشتیبانی و میزبانی شده توسط هوش برتر .
طراح سایت یاس وب
www.romanbaz.ir
کاربر گرامی اگر نویسنده رمانی هستید که در تارنمای رمان باز منتشر شده و درخواست حذف دارید از طریق صفحه “تماس با ما ” به ما اطلاع دهید
دانلود رمان شهرزاد قصه گوی من با فرمت های اندروید، آیفون، پی دی اف، جاوا موضوع رمان شهرزاد قصه گوی من: اجتماعی ، عاشقانه ، جنایی نویسنده رمان: مرجان ماه سپند تعداد صفحات رمان: ۲۳۲ صفحه
خلاصه داستان: در این رمان، ماجرای زندگی دختری به نام شهرزاد که همراه با یک برادر بیکار و مادر معلول خود زندگی می کند، روایت می شود. شهرزاد داستان مجبور است برای رفع مخارج زندگی در خانه ایی مشغول کار کردن شود. ولی پس از ورود شهرزاد به این خانه زندگیش عوض می شود و… قسمتی از رمان شهرزاد قصه گوی من از پای تلویزیون بلند شدم و به سمت اتاقم دویدم و کتاب ها و جزوه های مورد نیازم را درون کیفم گذاشتم. مانتوی مشکی رنگ و شلوار جینم را پوشیدم بعد مقنعه به دست از اتاق بیرون آمدم. نیم نگاهی به تلویزیون انداختم که داشت سریال مورد علاقه ام را نشان می داد و همینطور بازیگر مورد علاقه ام را چند لحظه ماتم برد.دانلود رمان شهرزاد قصه گوی من 3
با اینکه عجله داشتم اما تا لحظه ای که سکانس تمام نشد از جایم تکان نخوردم. بعد یهو به خودم آمدم… وای خدایا دیرم شده! به روشویی رفتم و مسواک زدم و مقنعه ام را جلوی آینه سرم کردم و چروک بالایش را صاف کردم. به پذیرایی برگشتم و تلویزیون را خاموش کردم و به اتاقم رفتم. کیفم را برداشتم. گوشی ام را که به شارژ زده بودم کندم و داخل جیبم گذاشتم بعد به اتاق کناری رفتم. مادرم روی ویلچرش رو به پنجره ای که به حیاط باز می شد نشسته بود. به سمتش رفتم و گفتم: مامان گلم حاضری که ببرمت؟ با چشم جوابم را داد که یعنی: آره… آماده ام. دسته های ویلچر را گرفتم و کیف کوچکی را از روی تختش برداشتم…
کاربر محترم اگر نویسنده این رمان هستید و درخواست حذف آن را از تارنمای رمان باز دارید_اینجا کلیک کنیداظهارنظر درباره رمان ها ،دانلود رمان، درخواست رمان، ارسال رمان و… همگی با هم و در کنار هم در تارنمای رمان باز
ارسال درخواست رمان
آپلود رمان در سایت
مرداد ۲۴, ۱۳۹۷
داستان و رمان, رمان عاشقانه
1 دیدگاه
1,639 بازدید
این دختر دانشجو با برادر بیکار و مادر معلولش زندگی می کند و برای مخارج زندگی مجبور به کار کردن در خانه ای که استادش معرفی کرده کار می کند. قصه ی شهرزاد با ورود به این خانه دگرگون می شود..
از پای تلوزیون بلند شدم و به سمت اتاقم دویدم و کتابها و جزوه های موردنیازم را درون کیفم گذاشتم..
دسته های ویلچر را گرفتم و کیف کوچکی را از روی تختش برداشتم و به سمت درخانه رفتم..دانلود رمان شهرزاد قصه گوی من 3
با کمی کلنجار ویلچر را به حیاط رساندم.. به سمت در که میرفتم در باز شد و فرزاد..
برادر بزرگ من و پسر ناخلف پدر و مادر وارد شد مثل همیشه با اخم هایی درهم ..
بیچاره پدرم از دست کارهای او دق کرد و مرد..
مادرم هم به خاطر حرص خوردن از دست او سکته مغزی کرد و هم فلج شد و هم زبان بست..
…
چند لحظه گذشت تا متوجه دلیل اینطور نگاه کردنش بشوم. با یک تاب آبی کم رنگ و شلوار لی تنگ و سری بی حجاب جلویش ایستاده بودم. وقتی دید نگاهش می کنم سرش را پایین انداخت و گفت :سلام!
من بیچاره هم که از صد طرف شوکه بودم به زور گفتم : س..س..سلام استاد!
با همان سرپایین افتاده گفت: از تو کمدم لباس بردار
عرق شرم بر پیشانی ام نشسته بود.. داغ کردم و تندی به سمت کمد رفتم و دنبال لباس گشتم و در آخر هم یک پیرهن سفید دکمه دار برداشتم و به تنم کردم و دکمه هایش را بستم. برای سرم نمیتونستم کاری کنم اما حداقل بازوهای لخت و تنگی شلوار جینم معلوم نمیشد.
گفتم استاد واقعا شوکه شدم!
برگشت و با لبخندی جذاب گفت: از چی؟ از اینکه اینجا خونه ی منه؟
سرم را پایین انداختم. گفت: تمام رنگای عالم رو توی این یه دقیقه تو صورتت دیدم بسه دیگه دختر!
برچسب”رمان شهرزاد” “رمان عاشقانه ایرانی” “شهرزاد قصه گوی من”
اردیبهشت ۴, ۱۳۹۸
مهر ۶, ۱۳۹۷
مهر ۳, ۱۳۹۷
باسلام و خدا قوت به شما مدیریت محترم سایت و همکاران عزیزتان
از بابت اینکه مقالات آموزشی خیلی خوب و با کیفیت تولید می کنید از شما سپاسگزاریم.
برایتان موفقیت روز افزون از پروردگار یکتا آرزومندم!
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
وبسایت
This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.
انتخاب سریع یک انجمن
نمایش برچسبها
مشاهده قوانین انجمن
98love.ir بزرگ ترین سایت عاشقانه مطالب عاشقانه,تصاویر عاشقانه,دل نوشته,اس ام اس عاشقانه
“هرگونه انتقاد و پیشنهادی پذیرفته می شود”
صفحه ما در گوگل
برای عضویت در سایت عاشقانه از لینک زیر استفاده کنید:دانلود رمان شهرزاد قصه گوی من 3
عضویت
Shahrzade-Ghesegoye-Man-jelde-java
کانال 98لاو را دنبال کنید تا از آخرین متن و عکس های عاشقانه، آموزنده بهرمند شوید.همچنین جدیدترین موزیک ها و رمان های عاشقانه را دریافت خواهید کرد.
برای عضویت با موبایل خود روی عکس بالا کلیک کنید.
برای عضویت با کامپیوتر اینجا کلیک کنید.
با نصب تولبار سایت عاشقانه 98 لاو جدیدترین مطالب و تصاویر عاشقانه سایت را بالای مروگر خود به سادگی مشاهده کنید!
نصب کنید
به قلم : مرجان ماه سپند
دانلود رمان شهرزاد قصه گوی من 3
# 232 صفحه
# فرمت PDF , APK , EPUB
در این رمان ، ماجرای زندگی دختری به نام ″شهرزاد فرخزاد″ که همراه با برادر بیکار و مادر معلول خود زندگی میکند ، روایت میشود.
شهرزاد داستان مجبور است برای رفع مخارج زندگی در خانه ایی کار کند.
ولی پس از ورود شهرزاد به این خانه زندگیش عوض میشود.
و…
آرین که کنار من و نزدیک تر به عمو هرمز نشسته بود به پشتی مبل تکیه داد.
به سمت دسته ی سمت راست مبل دو نفره لم داد و گفت: شما نمی خوای دعوا کنی و بگی این چه کاری بود کردی؟
نمی خوای بگی چرا بدون مشورت با ما رفتی زن گرفتی؟
-:چرا بایدبگم وقتی خانومی با اینهمه کمالات رو انتخاب کردی؟به نظر من که چیزی کم نداره!با وقار، متین، خوش برخورد، خوش صورت …و قطعا خوش سیرت!
کمی جابجا شدم و گفتم: شما لطف دارید عمو هرمز اما مشکل یه چیزای یگه ست…مشکل ما اختلاف طبقاتیمونه.بی کس و کاری، بی اصل و نصب بودن منه…مشکل اینه که ماریا عروس نظر کرده ی تهمینه خانومه!
عمو هرمز کلاهش را روی میز گذاشت و گفت:چقدر شما سخت میگیرین!از چی می ترسیدن که پنهان کردین این زندگی رو؟مگه همو دوست ندارین؟
من مطمئنم عاشق هم هستین که به چنین وضعیتی تن دادین فقط برای اینکه با هم باشین.
آرین کلاه را برداشت، در دست چرخاند و گفت:عمو من اگه چیزی نمیگم واسه حال و روز مامان تمینه!قلب مریضش طاقت نمیاره اگه بشنوه پسرش با…
عمو هرمز گفت:با یه آدمی که پولش از ما کمتره ازدواج کرده؟
گفتم: عمو هرمز من چند ماه خدمتکار خونه ی تهمینه خانوم بودم…این کار رو مشکل کرده!
عمو هرمز لبخندی زد و گفت: پس یه پا قصه ی پریان واسه خودتون ساختین!
آرین لبخندی زد و گفت: آره دیگه!
البته قبل از اینه شهرزاد بیاد تو اون خونه واسه کار هم من دوسش داشتم!
لطفا نظر خود را در مورد رمان شهرزاد قصه گوی من در قسمت نظرات همین پست بنویسید
درخواست حذف لینکهای دانلود کتاب شهرزاد قصه گوی من
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دانلود رمان شهرزاد قصه گوی من 3
صندوق ایمیل یا پوشه اسپم خود را جهت تائید اشتراک خود چک کنید
کتابیها سایتی برای انتشار رمان و کتاب در بستر فضای مجازیست. کتابیها کاملا مخاطب محور است و هدف ما ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی است و امیدواریم شما در این راه همراه ما باشید.
به خبرنامه کتابیها بپیوندید و از آخرین تخفیف ها، مقالات و آموزش های تخصصی با خبر شوید:
ما در شبکه های اجتماعی
پاتوق وردپرس قالب وردپرس
قارانقوش(11695)
کتاب رمان هزار و یک شب گناه من نوشته مرجان ماه سپند ادامهی رمان شهرزاد قصهگو است.
داستان رمان شهرزاد قصهگو دربارهی دختری به نام شهرزاد بود که با برادر بیکار و مادر معلولش زندگی میکرد و برای رفع خرج و مخارج زندگی مجبور شد در خانهای که استادش معرفی کرده کار کند. با وارد شدن به آن خانه و شروع کار، زندگی شهرزاد تغییر کرد و اتفاقات غمانگیزی رخ داد.
اکنون در رمان هزار و یک شب گناه من، ۲ سال از آن روزها گذشته و شهرزاد در نبود آرین روزهای سختی را پشت سر میگذارد اما شهرزاد نمیتواند با نبود آرین کنار بیاید و بین دوراهی بزرگی در زندگیش قرار گرفته است…
در بخشی از کتاب هزار و یک شب گناه من میخوانیم:
همگی با اتومبیل شاسی بلند آرین به فرودگاه رفتند و منتظر ماندن تا پرواز اعلام شود. شهرزاد و ستیلا لحظهای دست یکدیگر را رها نمیکردند. ستیلا که بغض گلویش را گرفته بود گفت: شهرزاد تو رو خدا بیخیال شو. خودتو به کشتن نده. منم میخوام انتقام خون برادرم گرفته بشه اما نمیخوام تو این راه تو هم از دست بری.دانلود رمان شهرزاد قصه گوی من 3
شهرزاد فشار مضاعفی به دست ستیلا وارد کرد و گفت: نمیشه ستی…. من کم زحمت نکشیدم تا به این مرحله برسم. حالا تو ازم میخوای بیخیال شم؟ کاری نداره! قول میدم تا پیداش کردم و یه گلوله به سرش…درست همونجایی که پیشونی آتیلا سوراخ شد شلیک کردم برگردم! زنده!
– چقدر ساده از کشتن حرف میزنی؟
– سادهست! سادهست اگه فکر کنی اون یه بیگناه رو به ناحق کشته!
– مسافرین پرواز 568 به مقصد اوتاوا به گیت ۳ مراجعه کنند.
صدای پیجر فرودگاه بود. هرمزخان گفت: پرواز ماست.
همه بلند شدند و بالاخره بغض ستیلا و شهرزاد شکست. هر دو میترسیدند از اینکه آخرین دیدارشان باشد. شهرزاد ستیلا را به خود فشرد و گفت: سلاممو به مامان و بابات برسون….به آتیلا برسون…حواست باشه رو سنگ قبرش خاک نشینه! ستیلا بین گریههایش گفت: دلم برات تنگ میشه شهی!
هردو بین گریه و خنده ماندند! آرین بازوی شهرزاد را گرفت و گفت: دل بکن عزیزم! دوباره میبینیشون! اما آرین هم مثل شهرزاد بعید میدانست دیدار دوبارهای در کار باشد.
چند دقیقه بعد خداحافظیها به پایان رسید. ستیلا با حسرت دست شهرزاد را رها کرد و به همراه دو مرد دیگر به سمت گیت ۳ رفت. آرین و شهرزاد هم همانجا وسط سالن ایستاده بودند و آنها را تماشا میکردند. آرین که پشت شهرزاد ایستاده بود بازوهایش را گرفت. شهرزاد که هنوز بیصدا اشک میریخت گفت: دیگه نمیبینیمشون.
– سعی میکنیم این آخرین دیدار نباشه.
شهرزاد سرش را از پشت به سینهی آرین تکیه داد. اصلا حوصلهی جبهه گرفتن و بداخلاقی را نداشت. چه اهمیتی داشت؟ آنها که از احساس هم با خبر بودند….
کلمات کلیدی: دانلود رمان ایرانی، رمان عاشقانه، رمان عاشقانه، دانلود رمان عاشقانه، دانلود کتاب هزار و یک شب گناه من، دانلود کتاب عاشقانه، رمان عاشقانه، دانلود جلد دوم کتاب شهرزاد قصهگوی من، دانلود رمان عاشقانه ایرانی، دانلود رمان ایرانی، داستان فارسی، داستان بلند، دانلود داستان ایرانی، دانلود رمان عاشقانه،
برای دانلود کتاب رمان هزار و یک شب گناه من و دسترسی سریع و کاملا رایگان به بیش از ۱۰،۰۰۰ هزار کتاب و کتاب صوتی دیگر اپلیکیشن کتاب سبز را، رایگان دانلود کنید.
کتاب سبز بزرگترین مرجع رایگان دانلود کتاب الکترونیکی با بیش از ۱۰،۰۰۰ کتاب، کتاب صوتی و رمان است. با کتاب سبز در تمامی موضوعات مانند داستان و رمان، مجله، موفقیت و روانشناسی، تاریخی، کامپیوتر، علمی، دانشگاهی، کتاب صوتی و…کتاب برای دانلود قرار داده شده است. دانلود کتابها با فرمت PDF یا MP3 است. تمامی کتابهای موجود با در نظر گرفتن حقوق مولفان برای دانلود رایگان انتشار یافتهاند. تمامی مولفان میتوانند کتابها و مقالات با ارزش خود را برای انتشار رایگان به کتاب سبز ارسال کنند.
0