خواص دارویی و گیاهی :
خداوند حکیم است و از شخص حکیم کار عبث و بیهوده سر نمی زند؛ از این رو شیعه بر این باور است که همه احکام بر اساس مصالح و مفاسد بیان شده اند. در مورد موضوع سؤال با توجه به برخی از آیات و روایات به دو نمونه از علت حرمت اشاره می نماییم:
1. خداوند در قرآن می فرماید: و (پیامبر) چیزهاى پاکیزه را بر آنها حلال مىکند و چیزهاى ناپاک (خبائث) را حرام.
احادیثی از معصومین (ع) وارد شده است که دنبلان از خبائث است.
2. امام صادق (ع) فرمودند: قوچى از ثبیر (کوهى است در مکّه) بر جناب ابراهیم (ع) فرود آمد تا آن حضرت ذبحش نماید، ابلیس نزد آن جناب آمد و عرض کرد: نصیب من را از این قوچ بده. ابراهیم (ع) فرمود: تو چه نصیبى در این دارى با این که قربانى پروردگارم و فداء براى فرزندم مىباشد. خداوند متعال به آن حضرت وحى فرمود: او در این قوچ نصیبى دارد و آن طحال حیوان مىباشد؛ زیرا طحال مرکز تجمّع خون است و بیضتین نیز حرام است؛ زیرا مکان نکاح و جماع بوده و مجراى نطفه مىباشد، ابراهیم طحال و بیضتین را به ابلیس دادند.
با توجه به این که خداوند حکیم است
[1]
و از شخص حکیم کار عبث و بیهوده سر نمی زند؛
[2]
از این رو شیعه بر این باور است که همه احکام بر اساس مصالح و مفاسد بیان شده اند.
[3]
در مورد موضوع سؤال با توجه به برخی از آیات و روایات به دو نمونه از علت حرمت اشاره می نماییم:
1. خداوند در قرآن می فرماید: وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِث؛
[4]
و (پیامبر) چیزهاى پاکیزه را بر آنها حلال مىکند و چیزهاى ناپاک (خبائث) را حرام.
ظاهر این است که منظور از خبث در آیه شریفه چیزی است که واقعاّ پلید و زشت باشد که شارع آن را بیان نموده است، نه هر چیزی که طبع از آن تنفر داشته باشد؛چون طبع انسان بر اساس زمان و مکان و محیط فرق می کند.
[5]
احادیثی از معصومین (ع) وارد شده است که دنبلان از خبائث است.
[6]
2. مرحوم صدوق (ره) در باب سیصد و پنجاه و هفتم از علل الشرایع سرّ حرام بودن تناول طحال و بیضتین را چنین می فرماید: محمّد بزنطى، از ابان بن عثمان نقل کرده که وى گفت: محضر مبارک حضرت امام صادق (ع) عرض کردم: چگونه تناول طحال (سپرز) حرام گشته با این که از ذبیحه محسوب مىشود؟ حضرت فرمودند: قوچى از ثبیر (کوهى است در مکّه) بر جناب ابراهیم (ع) فرود آمد تا آن حضرت ذبحش نماید، ابلیس نزد آن جناب آمد و عرض کرد: نصیب من را از این قوچ بده. ابراهیم (ع) فرمود: تو چه نصیبى در این دارى با این که قربانى پروردگارم و فداء براى فرزندم مىباشد. خداوند متعال به آن حضرت وحى فرمود: او در این قوچ نصیبى دارد و آن طحال حیوان مىباشد؛ زیرا طحال مرکز تجمّع خون است و بیضتین نیز حرام است؛ زیرا مکان نکاح و جماع بوده و مجراى نطفه مىباشد، ابراهیم طحال و بیضتین را به ابلیس دادند.
[7]
[1]
در 7 مورد در قران به حکیم بودن خداوند تصریح شده است.
[2]
أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُون، مؤمنون، 115، آیا پندارید که شما را بیهوده آفریدهایم و شما به نزد ما بازگردانده نمىشوید؟.
[3]
در این رابطه برای اطلاع بیشتر از فلسفه احکام به نمایه های فلسفه و حکمت احکام فقهی شماره 853 (سایت: 135) در همین سایت مراجعه نمایید.
[4]
اعراف 157.
[5]
مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار،
ج 5، ص 84،
چاپ مؤسسه الوفاء، بیروت، لبنان، سال 1404 هـ ق.
[6]
شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 562، انتشارات مکتبة الداورى قم؛ علل الشرائع-ترجمه ذهنى تهرانى، ج 2، ص 788 و 78.
[7]
علل الشرائع، ج 2، ص 562، علل الشرائع-ترجمه ذهنى تهرانى، ج 2، ص 788 و 78.
آخرین پرسش ها و پاسخ ها را همه روزه در خود مطالعه کنید.